آخرین مرتبه‌ای که از من تمجید کرد، چنین گفت: «نوشتن کار من نیست، کار توعه!»
آن فرشته مرا زودتر از اُستاد کشف کرده بود.
آن فرشته مرا زودتر از اُستاد کشف کرده بود.
Vergangenheit²
@tarikhdanam23
Da schwur er beim Eisen gar zornig und hart
den Feinden zu weisen die deutsche Art.
(-𝘌𝘳𝘯𝘴𝘵 𝘔𝘰𝘳𝘪𝘵𝘻 𝘈𝘳𝘯𝘥𝘵: 𝘞𝘢𝘴 𝘣𝘭𝘢𝘴𝘦𝘯 𝘥𝘪𝘦 𝘛𝘳𝘰𝘮𝘱𝘦𝘵𝘦𝘯?)
Vergangenheit² (German)
Willkommen bei "Vergangenheit²"! Diese Telegram-Channel lädt Sie ein, in die Geschichte einzutauchen und vergangene Ereignisse aus einer neuen Perspektive zu betrachten. Unter dem Benutzernamen "tarikhdanam23" präsentiert dieser Kanal faszinierende Fakten, Geschichten und Anekdoten aus der Vergangenheit. Der Titel "Vergangenheit²" verweist auf die doppelte Dimension, in die Sie eintauchen werden: Einerseits die historischen Ereignisse selbst und andererseits die Art und Weise, wie wir sie heute interpretieren.
Ob Sie ein Geschichtsinteressierter, ein Forscher oder einfach nur neugierig sind, hier finden Sie täglich spannende Inhalte, die Ihr Wissen erweitern und Sie zum Nachdenken anregen werden. Jeder Beitrag ist sorgfältig ausgewählt, um Ihnen ein facettenreiches Bild der Vergangenheit zu präsentieren. Tauchen Sie ein in die Welt von "Vergangenheit²" und entdecken Sie, wie Geschichte unser Verständnis von Gegenwart und Zukunft formt. Lassen Sie sich inspirieren und diskutieren Sie mit anderen Mitgliedern, um unterschiedliche Perspektiven kennenzulernen.
Der Kanalinhaber, unter dem Benutzernamen "tarikhdanam23", ist ein leidenschaftlicher Geschichtsbegeisterter, der sein Wissen und seine Begeisterung mit der Community teilen möchte. Sein Zitat "Da schwur er beim Eisen gar zornig und hart den Feinden zu weisen die deutsche Art." zeigt seine Faszination für historische Details und die Bedeutung von Geschichte in der Gegenwart.
(-𝘌𝘳𝘯𝘴𝘵 𝘔𝘰𝘳𝘪𝘵𝘻 𝘈𝘳𝘯𝘥𝘵: 𝘞𝘢𝘴 𝘣𝘭𝘢𝘴𝘦𝘯 𝘥𝘪𝘦 𝘛𝘳𝘰𝘮𝘱𝘦𝘵𝘦𝘯?) Möchten Sie mehr über die Vergangenheit erfahren? Treten Sie jetzt bei "Vergangenheit²" bei und seien Sie Teil einer lebendigen Community von Geschichtsinteressierten! Erforschen Sie gemeinsam die Geheimnisse der Vergangenheit und entdecken Sie, wie sie unsere Gegenwart prägt. Wir freuen uns auf Ihren Beitritt!
Vergangenheit²
27 Jan, 15:27
گوتهولد افرایم لسینگ - پارۀ اول
از لوتر به این سو، آلمان مردی والاتر و نیکوتر از گوتهولد افرایم لسینگ به خود ندیده است. این دو تن مایۀ مسرت و افتخار ما هستند. ...
به مانند لوتر، تاثیر لسینگ نیز نه فقط به سبب اعمال به خصوص وی، بلکه همچنین به خاطر برانگیختنِ عمیقِ ملت آلمان، و همین‌طور به خاطر به بار آوردنِ یک جنبش فکریِ سودمند به لطف نقد و جدل‌های خود بود. او صدای زندۀ نقد زمانۀ خود بود، و زندگی‌اش یک سر جدلی بود. نقد او دوردست‌ترین حدود اندیشه و احساس، دین، علم و هنر را هدف می‌گرفت. این جدل‌ها هر حریفی را درهم می‌شکست و با هر پیروزی نیرومندتر می‌شد.
لسینگ، طبق اعتراف خود، برای پرورش روح خویش به نزاع و درگیری نیاز داشت. ... اینکه چنین سلحشور جدل‌آفرینی جاروجنجال در آلمان کم به‌پا نکرد، فهمیدنی است، آن هم در آلمانی که در آن روزگار از امروز نیز بیشتر شبات‌وار سوت‌وکور بود.
آری، مجادله مایۀ خوشیِ لسینگ ما بود و به همین خاطر، هیچ‌گاه به شایستگیِ رقبایش زیاد نمی‌اندیشید. از قضا، به لطف همین مجادلات، او چند نامی را از گمنامیِ کاملا به حق‌شان رهانید. او خوش‌قریحه‌ترین شوخی‌ها و گرانبهاترین طنزها را به دور چندی از نویسندگان دون‌پایه تنید، و حال آن‌ها تا به ابد در آثار لسینگ جاودانه گشته‌اند...او همزمان با کشتنِ رقبایش آن‌ها را جاویدان نیز می‌کرد.
-هاینریش هاینه: در باب تاریخ دین و فلسفه در آلمان - کتاب دوم - ترجمۀ سامان مرادخانی
از لوتر به این سو، آلمان مردی والاتر و نیکوتر از گوتهولد افرایم لسینگ به خود ندیده است. این دو تن مایۀ مسرت و افتخار ما هستند. ...
به مانند لوتر، تاثیر لسینگ نیز نه فقط به سبب اعمال به خصوص وی، بلکه همچنین به خاطر برانگیختنِ عمیقِ ملت آلمان، و همین‌طور به خاطر به بار آوردنِ یک جنبش فکریِ سودمند به لطف نقد و جدل‌های خود بود. او صدای زندۀ نقد زمانۀ خود بود، و زندگی‌اش یک سر جدلی بود. نقد او دوردست‌ترین حدود اندیشه و احساس، دین، علم و هنر را هدف می‌گرفت. این جدل‌ها هر حریفی را درهم می‌شکست و با هر پیروزی نیرومندتر می‌شد.
لسینگ، طبق اعتراف خود، برای پرورش روح خویش به نزاع و درگیری نیاز داشت. ... اینکه چنین سلحشور جدل‌آفرینی جاروجنجال در آلمان کم به‌پا نکرد، فهمیدنی است، آن هم در آلمانی که در آن روزگار از امروز نیز بیشتر شبات‌وار سوت‌وکور بود.
آری، مجادله مایۀ خوشیِ لسینگ ما بود و به همین خاطر، هیچ‌گاه به شایستگیِ رقبایش زیاد نمی‌اندیشید. از قضا، به لطف همین مجادلات، او چند نامی را از گمنامیِ کاملا به حق‌شان رهانید. او خوش‌قریحه‌ترین شوخی‌ها و گرانبهاترین طنزها را به دور چندی از نویسندگان دون‌پایه تنید، و حال آن‌ها تا به ابد در آثار لسینگ جاودانه گشته‌اند...او همزمان با کشتنِ رقبایش آن‌ها را جاویدان نیز می‌کرد.
-هاینریش هاینه: در باب تاریخ دین و فلسفه در آلمان - کتاب دوم - ترجمۀ سامان مرادخانی
Vergangenheit²
25 Jan, 02:30
https://www.reddit.com/r/books/comments/uhqxfl/the_shirley_jackson_short_story_after_you_my_dear/
کامنت‌های معرفی داستان کوتاه "After you my dear Alphonse" شوکه کننده است. تا همین دهۀ ۹۰ میلادی ستیز اجتماعی با سیاه‌پوست‌ها، در آمریکا بیداد می‌کرده.
طنز ماجرا اینه که داستان در ۱۹۴۳ نوشته شده؛ یعنی اوج دوران مبارزهٔ سربازان آزادی‌بخش برابری‌خواه متمدنِ دموکراتِ نیکوخصال متفقین با نازی‌های روانیِ نژادپرست.
#WahrheitZuBewehren
کامنت‌های معرفی داستان کوتاه "After you my dear Alphonse" شوکه کننده است. تا همین دهۀ ۹۰ میلادی ستیز اجتماعی با سیاه‌پوست‌ها، در آمریکا بیداد می‌کرده.
طنز ماجرا اینه که داستان در ۱۹۴۳ نوشته شده؛ یعنی اوج دوران مبارزهٔ سربازان آزادی‌بخش برابری‌خواه متمدنِ دموکراتِ نیکوخصال متفقین با نازی‌های روانیِ نژادپرست.
#WahrheitZuBewehren
Vergangenheit²
24 Jan, 19:12
Friedrich II Der Große Symphony No 3 in D major [Classical German piece]
امروز، بیست‌وچهارم ژانویه، سیصدوسیزدهمین زادروز فردریک کبیر
امروز، بیست‌وچهارم ژانویه، سیصدوسیزدهمین زادروز فردریک کبیر
Vergangenheit²
23 Jan, 15:08
به محض آنکه دین برای کمک دست به دامن فلسفه شود، سقوط آن اجتناب‌ناپذیر است. او در دفاع از خود هرچه بیشتر پرحرفی کند بیشتر و بیشتر به اعماق تباهی فرو می‌غلتد. دین، همچون هر طریقۀ مطلق‌گرای دیگری، نبایستی هیچ‌گاه خود را توجیه کند. پرومتئوس را زورِ (= Βία) خاموش به زنجیر کشید. آری، آیسخولوس مجال نمی‌دهد تا آن زورِ متشخص حتی کلامی بر زبان آورد. او بایستی خاموش بماند. به مجرد آنکه دین انتشار توضیح‌المسائلی را که به عقل توسل می‌جوید روا دارد، به مجرد آنکه مطلق‌گرایی سیاسی، روزنامۀ دولتی رسمی چاپ کند، هر دو نیست و نابود می‌شوند.
-هاینریش هاینه: در باب تاریخ دین و فلسفه در آلمان - کتاب دوم - ترجمۀ سامان مرادخانی
-هاینریش هاینه: در باب تاریخ دین و فلسفه در آلمان - کتاب دوم - ترجمۀ سامان مرادخانی
Vergangenheit²
22 Jan, 17:01
اگر دوستان خشمگین نمی‌شوند و نعره‌زنان به ما هجوم نمی‌برند، این گفتار از آدولف هیتلر هم اینجا بذاریم که تکمیل بشه داستان.
Vergangenheit²
18 Jan, 16:09
هموطنانم خیلی به عبارت «تفکر نقادانه» یا Critical Thinking علاقه دارند و استادان دانشگاه به ویژه در زمینه‌های علوم انسانی عملا با این عبارت خودارضایی می‌کنند ولی هیچ‌کدومشون حقیقتا اطلاعی ندارند تفکر نقادانه چیه و چه‌طور می‌شه اون رو به کار بست.
همین جماعت زبانشناس (زبان‌نَشناس!) حتی یک مرتبه هم لازم ندیدند تا آراء و تفکرات همکاران و هم‌صنف‌های خودشون رو در عصر پیشامُدرن (قبل از اینکه ایده‌های مزخرف "برابری" در عرصه‌های مختلف مطرح بشه) مطالعه کنند.
مثلا با خودشون نگفتند چرا یوهان گوتلیب فیشته، یکی از بزرگترین متفکرینِ قرن نوزدهم، باید به پدیدۀ "خلوص" و "اصالت" در زبان اعتقاد داشته باشه یا هرگز از خودشون نپرسیدند چرا زبان فارسی از بیان مفاهیم فلسفی در بسیاری از مواقع عاجز هست ولی آلمانی نیست و فارسی در شعر قوی هست و آلمانی نیست و الی آخر. این جماعتِ عاشقِ «تفکر نقادانه» فقط به چیزی که در رفرنس‌های آکادمیک نوشته شده اکتفا می‌کنند و همزمان شکایت دارند که چرا دانشجوی ایرانی خلاقیت و سازندگی نداره و "وابسته" است در حالی‌که خودشون وابسته‌ترین و بی‌سَبک‌ترین هستند.
همین جماعت زبانشناس (زبان‌نَشناس!) حتی یک مرتبه هم لازم ندیدند تا آراء و تفکرات همکاران و هم‌صنف‌های خودشون رو در عصر پیشامُدرن (قبل از اینکه ایده‌های مزخرف "برابری" در عرصه‌های مختلف مطرح بشه) مطالعه کنند.
مثلا با خودشون نگفتند چرا یوهان گوتلیب فیشته، یکی از بزرگترین متفکرینِ قرن نوزدهم، باید به پدیدۀ "خلوص" و "اصالت" در زبان اعتقاد داشته باشه یا هرگز از خودشون نپرسیدند چرا زبان فارسی از بیان مفاهیم فلسفی در بسیاری از مواقع عاجز هست ولی آلمانی نیست و فارسی در شعر قوی هست و آلمانی نیست و الی آخر. این جماعتِ عاشقِ «تفکر نقادانه» فقط به چیزی که در رفرنس‌های آکادمیک نوشته شده اکتفا می‌کنند و همزمان شکایت دارند که چرا دانشجوی ایرانی خلاقیت و سازندگی نداره و "وابسته" است در حالی‌که خودشون وابسته‌ترین و بی‌سَبک‌ترین هستند.
Vergangenheit²
18 Jan, 15:59
پروفسور صابری و پروفسور فتاحی و اخیرا دکتر حسینی: "نه ببین آقای رِجائی ما نمی‌تونیم بگیم کدوم زبان از اونیکی برتره، باید آبجکتیو باشیم، در بحث زبان برتری معنا نداره 🤓☝️"
در همین حین،
هاینریش هاینه، متفکر، زبانشناس و فیلسوف اروپائی:
در همین حین،
هاینریش هاینه، متفکر، زبانشناس و فیلسوف اروپائی:
Vergangenheit²
17 Jan, 16:48
به این ترتیب، در پناه پیروزی نظامی بر فرانسه، امپراتوری آلمان به وجود آمد؛ ...پرنس اوتو برادر شاه لودویگ دوم، پادشاه بایرن، این‌گونه لب به گلایه گشود: همه چیز سرد، بسی خودخواهانه، با تبختُر، متظاهرانه و مغرورانه. بنیان‌نهادن یک حکومت آن هم در یک سرزمین بیگانه! کِی چنین چیزی وجود داشته است؟
ویلهلم لیبکنشت سوسیالیست، اعلامیه‌ی ورسای را همچون یک نمایش مورد تمسخر قرار داد و خواهان ممانعت از اجرای آن در فضای پلیسی برلین شد. «این امر شاهانه تنها از طریق پلیس می‌تواند برقرار بماند و ادامه یابد.»
اوگوست بِبِل، دوست او و یکی از موسسان حزب سوسیال دموکراتِ آلمان (SPD)، سخن از وحدت پادگان و زندان به میان آورد. حرفی که برای او مجازات زندان به همراه داشت. و در یک هفته‌نامه‌ی طنز سیاسی، به لهجه‌ی برلینی نوشته شده بود که «این تاج، حتی اگر از طلا هم باشد، و شنل قیصر، وقتی که از طرف مردم آلمان اهدا نشده باشد، چه فایده‌ای به حال من دارد. این آن امپراتوری‌ای نیست که من برایش جنگیده و در محافظت آن کوشیده‌ام!»
-پیتر سولینگ: تاریخ آلمان، از ۱۸۷۱ تا ۲۰۰۵ - فصل نخست: رویای وحدت و آزادی - ترجمهٔ حبیب‌الله جوربندی
ویلهلم لیبکنشت سوسیالیست، اعلامیه‌ی ورسای را همچون یک نمایش مورد تمسخر قرار داد و خواهان ممانعت از اجرای آن در فضای پلیسی برلین شد. «این امر شاهانه تنها از طریق پلیس می‌تواند برقرار بماند و ادامه یابد.»
اوگوست بِبِل، دوست او و یکی از موسسان حزب سوسیال دموکراتِ آلمان (SPD)، سخن از وحدت پادگان و زندان به میان آورد. حرفی که برای او مجازات زندان به همراه داشت. و در یک هفته‌نامه‌ی طنز سیاسی، به لهجه‌ی برلینی نوشته شده بود که «این تاج، حتی اگر از طلا هم باشد، و شنل قیصر، وقتی که از طرف مردم آلمان اهدا نشده باشد، چه فایده‌ای به حال من دارد. این آن امپراتوری‌ای نیست که من برایش جنگیده و در محافظت آن کوشیده‌ام!»
-پیتر سولینگ: تاریخ آلمان، از ۱۸۷۱ تا ۲۰۰۵ - فصل نخست: رویای وحدت و آزادی - ترجمهٔ حبیب‌الله جوربندی
Vergangenheit²
16 Jan, 16:28
شما را نمی‌دانم ولی به شخصه از دیدن ریخت پژمان جمشیدی و سام درخشانی و نیز از تولیدات منزجرکنندۀ بی‌محتوا و مطرب‌مسلکانۀ این جرگۀ بی‌هنرِ دغل خسته شدم. اما بایسته است که بدانید مقصر پژمان و سام و ژوله و سایرین نیستند؛ اکثریت مطلق نسل جوان و غیر جوانِ ما با "آثار" این رجاله‌ها کیف می‌کنند و خیلی هم لذت می‌برند! در سالن‌های سینما که به پوسترهای پژمان آراسته شدند، جای سوزن انداختن نیست و کانال‌ها و مراکز دانلودِ غیرقانونی فیلم‌های پژمانی پُرمخاطب‌ترین هستند.
قصد نصیحت و جانمازآب‌کشیدن ندارم، فقط مایلم گوشزد کنم که این وضع خرابِ سینمای ما حاصل اراده و خواست جمعی ما است. جامعۀ ما طالب و تولیدکنندۀ پژمان و پژمان‌هاست.
قصد نصیحت و جانمازآب‌کشیدن ندارم، فقط مایلم گوشزد کنم که این وضع خرابِ سینمای ما حاصل اراده و خواست جمعی ما است. جامعۀ ما طالب و تولیدکنندۀ پژمان و پژمان‌هاست.
1,090
subscribers
1,137
photos
217
videos
