Brainstorming @brainstormingchannel Channel on Telegram

Brainstorming

@brainstormingchannel


This channel's been dedicated to everyone who wonders if I'm writing about them. I am.

- cognitive science
آرشیو:
https://t.me/brainstormingarchivee

لینک های من:
https://zil.ink/eghlima80

Brainstorming (English)

Are you someone who constantly finds yourself lost in thought, pondering the mysteries of the mind? Do you ever wonder if someone out there is writing about your very thoughts? Well, guess what - they are! Welcome to the 'Brainstorming' Telegram channel, a haven for all those fascinated by cognitive science and the inner workings of the human brain. Here, you will find a treasure trove of insightful discussions, intriguing articles, and thought-provoking content that will expand your mind and ignite your curiosity.

But that's not all! The channel also features an archive where you can access past content and delve deeper into the vast world of cognitive science. Curious to learn more? Simply follow this link: https://t.me/brainstormingarchivee

Additionally, you can connect with like-minded individuals and stay updated on all things related to the channel by visiting: https://zil.ink/eghlima80. So why wait? Join the 'Brainstorming' channel today and embark on a journey of exploration and discovery unlike any other!

Brainstorming

21 Nov, 19:58


دو منظومه ای که خریده بودیم جلد بسیاری قدیمی داشت. اینطور بود که این شعر وقتی معنا پیدا می کرد که از یک کتاب با جلدی که برای پنجاه شصت سال پیش بود و بوی کاغذ کهنه میداد میخریدیمش.
برای همین خواندن شعر در تلگرام و اینستا و اینور اونور زیاد جالب نیست ... .

Brainstorming

21 Nov, 19:52


امروز از یک کتابفروشی بسیاری قدیمی در تهران، من و دوستم کتاب دومنظومه ی حمید مصدق رو خریدیم و من توی ماشین و در سکوت شروع به خواندن اون اشعار کردم.
میتونم بگم اشعار حمید مصدق از بهترین ها هستند:


با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌ها
با تو اکنون چه فراموشی‌هاست
چه کسی می‌خواهد
من و تو ما نشویم
خانه‌اش ویران باد
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی،
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وانکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می‌خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه‌ی هر دشمن دون
آویزد
دشت‌ها نام تو را می‌گویند
کوه‌ها شعر مرا می‌خوانند
کوه باید شد و ماند،
رود باید شد و رفت،
دشت باید شد و خواند
در من این جلوه‌ی اندوه زچیست؟
در تو این قصه‌ی پرهیز که چه؟
در من این شعله‌ی عصیان نیاز،
در تو دمسردی پاییز – که چه؟
حرف را باید زد!
درد را باید گفت!
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخنی از
متلاشی شدن دوستی است،
و بحث بودن پندار سرور آور مهر
آشنایی با شور؟
و جدایی با درد؟
و نشستن در بهت فراموشی ـ
ـ یا غرق غرور؟!
سینه‌ام آینه‌ای است
با غباری از غم
تو به لبخندی از این آینه بزدای غبار
آشیان تهی ‌دست مرا،
مرغ دستان تو پر می‌سازد
آه مگذار، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشی‌ها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پرمهر مرا سرو تهی بگذارد
من چه می‌گویم، آه…
با تو اکنون چه فراموشی‌ها؛
با من اکنون چه نشستن‌ها، خاموشی‌هاست
تو مپندار که خاموشی من،
هست برهان فراموشی من
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می‌خیزند...

Brainstorming

20 Nov, 18:28


راستی آثار مجاهد نقی در طاقچه موجود هستش میتونید سرچ کنید و استفاده کنید.
من پیشنهاد میکنم که جستارهایی در اسطوره رو مطالعه داشته باشید.

نویسنده هایی که قصد دارم در هفته های آتی از آنها مطالعه کنم،
کتاب های میرچا الیاده ( اسطوره شناس رومانیایی)، ارنست کاسیرر و مقالات دکتر مهرداد بهار هستش.

اگر کتاب های دیگه ای رو در حوزه ی اسطوره شناسی و ادیان میشناسید ممنون میشم برام بفرستید.

Brainstorming

20 Nov, 18:13


من فکر می کردم دانشگاه تهران میتونه من رو به لحاظ علمی رشد بده!
بعد متوجه شدم که نه...
دانشگاه تهران و کلاس هاش بهم کمک نمیکنه که رشد کنم که هیچ، حتی برخی اوقات برخی از مفاهیم و چیزهایی که برای من واضحه برای اساتید گنگ و ناشناختست و حوصله من رو سر می‌بره.


اگر برای دانشگاه تهران درس میخونید، بیهوده تلاش می کنید...
گفتن اینکه "تهران درس میخونم" یک ماه اول قبولی خیلی هیجان انگیزه...
بهتره یک پشتوانه ی قوی تری رو برای خودتون انتخاب کنید:
دوست همیشگی تون " یادگیری".

کلمه ی یادگیری محدود به یک مکان و زمان خاصی نیست. شمارو از خودش بیزار نمیکنه
چون که یادگیری ذاتیه و شما نمی‌تونید در حال یادگیری نباشید.

من از وقتی که وارد دانشگاه تهران شدم،
با خودم عهد بستم که خودم باشم و کتاب ها و یادگیری... همونجوری که قبل از تهران اومدنم بودم... . دانشگاه تهران نباید عمقی که دارید رو ازتون بگیره، بلکه باید ابزاری باشه برای عمق بخشیدن بیشتر به افکار شما!

Brainstorming

20 Nov, 18:03


چند نفر از من در مورد دانشگاه تهران پرسیدند. اینکه آیا این دانشگاهی که قبول شدی اون چیزی بود که انتظارش رو داشته باشی؟

وقتی که انتظار چیزی رو میکشید، دارید توی ذهنتون یک بت از اون چیز می‌سازید و ایده آل هایی رو از اون در نظر دارید.
اما وقتی با واقعیت رو به رو میشید، دچار یکسری پارادوکس هایی میشید که فکرش رو هم نمی کردید.

من از اومدن به این دانشگاه پشیمون نیستم،
اما کار اشتباهی که می کردم این بود که برای خودم ایده آل هایی رو تصور می کردم.
البته نمیگم که تصور کردن این ایده آل ها کار اشتباهی است! مساله اینجاست که باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم.
آگاهی نسبت به تصوراتی که از یک چیز داریم، باعث میشه که وقتی به اون پدیده می‌رسیم و متوجه میشیم که اون چیزی نبوده که تصورش رو می کردیم، کمتر بهمون آسیب خواهد زد.

آگاهی نسبت به هرچیزی مهمه!
حتی غذایی که میخورید و رفتاری که انجام میدید‌!

Brainstorming

20 Nov, 14:00


روزهایی که هوای تهران آلوده است و من منتظر بارونم هی با خودم میگم آخ اگه بارون بزنه...
《اما شعر تو میگه که چشم من،
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه...》

Brainstorming

18 Nov, 20:55


این موضوع رو هم قبلا بهش اشاره کرده بودم.
راستش گاهی اوقات در خودم میدیدم و میبینم.
اینکه بدنبال یک ایده ی تازه برای از بین بردن افکار پوسیده ام، اما موقع گفتگو با برخی از افراد متوجه این نکته میشم که در واقعیت، خودم در اون افکار غرق شدم‌.

شاید برای همینه که این کانال رو برای اولین بار زدم‌‌. میل به یک تغییری که گفتنش آسون و در واقعیت بسیار تدریجی است.

Brainstorming

18 Nov, 20:51


مطالعه ی شبانه.
کتاب جستارهایی در اسطوره اثر عبدالرحمن مجاهد نقی

Brainstorming

17 Nov, 08:45


https://www.30book.com/person/bws-22417/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%AD%D9%85%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D9%86%D9%82%DB%8C

من مطالعه ی آثار عبدالرحمن مجاهد نقی رو با جستارهایی در اسطوره شروع کرده بودم. همچین نویسنده هایی در بین مردم خیلی کم دیده شدن و بهتره آثارشون مطالعه بشه.

Brainstorming

16 Nov, 18:11


من همیشه طرفدار نوشتنِ برنامه ریزیهای روزانم توی دفتر بودم و هستم، اما به جرعت میتونم بگم یکی از برنامه های تحت وب که به زندگی من نظم بخشیده، Google calendar بوده!
حدود دوسالی هست که مرتبا ازش استفاده میکنم تا برنامه هام رو یادداشت کنم و برای رویدادهای آتی یه نشان بزارم!
برنامه هام رو در طی زمان تقسیم می کنم که google calendar به صورت visualize شده اون برنامه رو در اختیارم قرار میده.
از اونجایی که زندگی من فقط از درس تشکیل نشده، برای هرکدوم از تسک هایی که مرتبط با حوزه های مختلف زندگیم هستن یک رنگ تعیین کردم که بدونم روزانه اولویت با کدومه... .
خلاصه اینکه در بین فوران اپلیکیشن های productivity، فعلا تنها این بوده که بدرد من خورده و خواهد خورد.

Brainstorming

14 Nov, 20:43


راستش رو بخواین،
کنار اومدن و مدیریت رفتارها نیازمند یکسری خودآگاهی و سنجش عواقبه.
اینکه من میدونم اگه فلان رفتار رو نشون بدم ضربان قلبم میره بالا و تمرکزم رو از دست میدم و در نهایت جو برام متشنج میشه! همین آگاهی نسبت به عواقب باعث میشه که برای آرامش خودم هم شده یکسری چیزارو مدیریت کنم.
در واقع با کنار اومدن دارم به خودم محبت میکنم و اگر هرکس در اتاق این رفتارهارو داشته باشه در نهایت آرامش خاصی در اونجا حاکمه که قابل کنترل و حل شدنه.


یکی دیگه هم بحث perspective taking هستش. برخی اعتقاد دارند که همدلی و نشستن بر نگاه دیگری نیازمند یکسری شفقت و محبت با دیگرانه! اما من زیاد موافق نیستم! چون بازهم دریافتم که من گاهی اوقات ناچارم ( نه اینکه نسبت به دیگری درک و شفقت دارم) تا با دیگری همدلی کنم چون قابلیت عاقبت اندیشی دارم. پس گاهی این perspective taking اجباریه و نه از روی شفقت و لزوما درک کامل دیگری.

Brainstorming

14 Nov, 20:05


فکر کنم راه ارتباطیم رو هم با شما دوستان مدتی بود قطع کرده بودم.
این راه ارتباطی منه اگر سوال یا حرفی داشتید:
@eghlimarazeghian

http://t.me/HidenChat_Bot?start=1996288802

Brainstorming

14 Nov, 20:00


فکر کنم یادم رفت سلام کنم.
خیلی وقته که اینجا نبودم،
یخورده اینجارو گرد و غبار گرفته.
اما دوباره سعی کردم تجربیاتی رو کسب کنم که بتونه در این "یک بار زندگی کردن " بهمون کمک کنه.

مشغول درس و کار و مدیریت زندگی در شهر جدید هستم. برای همین تا به حال فرصتی برای حرف زدن با شما پیدا نکردم...

Brainstorming

14 Nov, 19:57


در این دوماهی که در تهران زندگی میکنم،
چیزهای جدیدی آموختم.
وقتی به این شهر اومدم، فهمیدم که همه ی انسان ها قطعا تورو دوست نخواهند داشت.
تنها انسان های "دورو" کسانی هستند که در دید تمام افراد دوست داشتنی خواهند بود.
یکسری افراد هستند که ناچارا مجبوری دوستشان بداری چون با آنها زندگی می کنی و یکسری هم چون قوانین ذهنی تو با آنها شباهت داشته.

از دید یکسری افراد منفوری و از دید یکسری افراد دوست داشتنی، و این تاثیرات اولیه ای که بر روی افراد میگذاریم همین صفات متفاوت رو در ذهنشون شکل میده که تغییرشون تقریبا دشواره.

همیشه دوست داشتم جدا از خانوادم، با هم سن و سالانم زندگی کنم؛ وقتی این زندگی رو تجربه کردم دیدم که نحوه ی زندگی و رفتار کردن در این دو شرایط کاملا متفاوته!
تو در زندگی با همسن و سالانت برای پیشگیری از ایجاد تنش باید مدیریت رفتارها رو یادبگیری! اگر نتونستی این کار رو بکنی باختی و زندگی در اینجا برات غیرقابل تحمل میشه؛ برای همین، انرژی زیادی رو متحمل خواهی شد.

Brainstorming

10 Oct, 08:03


تنهای بی سنگ صبور
خونه ی سرد و سوت و کور...

Brainstorming

13 Sep, 06:35


امروز وقتی داشتم با یه بغض عمیق چمدونامو داخل ماشین میزاشتم، این موسیقی مدام در ذهنم پلی میشد.
انسان مهاجره ... و باید هر زمان آمادگی مهاجرت رو داشته باشه.

Brainstorming

02 Sep, 10:33


به جرعت میتونم بگم این اثر بهرام بیضایی یکی از شاهکار ترین هاست!
مهارت بازیگران در تسلط بر صحنه بیننده رو تا انتهای فیلم با خود همراه میکنه...
امروز بعد از چند روز کار و خستگی و برای چهارمین بار ( اگر خواندن  کتاب را در نظر نگیریم ) میخوام دوباره این نمایش رو ببینم. هر بار دیدنش برای مخاطب تازگی داره.

Brainstorming

02 Sep, 10:33


#دانلود_فیلم

#مرگ_یزدگرد_1360

اثر #بهرام_بیضایی

موسیقی بابک بیات

🎥📽
#بانک_نمایشنامه_فیلمنامه
@theatercinema

Brainstorming

27 Aug, 17:56


دوستان خوبم
ممنونم ازپیگیریتون
تهران قبول شدم و از لطفتون بسیار سپاسگزارم
امیدوارم که یکایک شما به آنچه براش تلاش میکنید و علاقه مندید برسید♥️