راه مارکس @marxway Channel on Telegram

راه مارکس

@marxway


انجمن راه مارکس ، یک انجمن پژوهشی است در باب تحلیل و تفسیر مارکسیسم🚩.

راه مارکس (Persian)

به انجمن راه مارکس خوش آمدید! این انجمن پژوهشی به بررسی و تفسیر مارکسیسم می‌پردازد. اگر به فلسفه و نظریه‌های مارکس علاقه‌مندید، این انجمن مکانی مناسب برای گفتگو و تبادل اطلاعات است. شما می‌توانید در این انجمن به دنبال مقالات و مطالب مربوط به مارکسیسم بگردید و نظرات و پرسش‌های خود را با سایر اعضا به اشتراک بگذارید. انجمن راه مارکس به دنبال ایجاد یک جامعه اندیشه‌پرداز در حوزه مارکسیسم است و منتظر حضور فعال شما در این راه مارکس هستیم. عضو شوید و به عمق اندیشه‌های مارکسی پی ببرید!

راه مارکس

24 Oct, 15:00


پول، خداوند رشک ورز اسرائیل است که هیچ خداوند دیگری یارای ایستادگی در برابرش را ندارد.
پول، تمام خدایانِ انسان را به پستی می‌کشاند و آنها را به کالا تبدیل میکند.
پول، ارزشِ جهان‌شمول و قائم به ذات همه چیز است؛ و از این رو همه‌ی جهان، چه جهان انسانی و چه طبیعت را از ارزش های ویژه خود تهی کرده است.
پول جوهر از خود بیگانه شده‌ی کار انسان و هستی انسان است و این جوهر بیگانه، بر او چیره میشود و او آن را میپرستد.

خداوند یهودیان، دنیوی گشته و به خدای جهان تبدیل شده است.
اسکناس، خداوند واقعی یهودی است.

مارکس
درباره مسئله یهود

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

20 Oct, 18:56


مذهب تضادی با کمال یافتن دولت ندارد.
از آنجا که وجود مذهب نشانه وجود یک نقص است، سرچشمه این نقص تنها میتواند در ماهیت خود دولت جستجو شود.
ما دیگر مذهب را علت نمی‌دانیم بلکه آن را تجلی کوته بینی دنیوی بشمار میآوریم...

ما بر این عقیده نیستیم که آنان برای رهایی از محدودیت دنیوی، باید کوته بینی مذهبی را کنار بگذارند، ما بر این باوریم که آنان زمانی که خود را از محدودیت دنیوی رها سازند، بر کوته بینی مذهبی فائق خواهند آمد.

ما مسائل دنیوی را به مسائل الهی تبدیل نمیکنیم، ما مسائل الهی را به مسائل دنیوی تبدیل میکنیم.
تاریخ به اندازه کافی در خرافات حل شده است، ما اکنون خرافات را در تاریخ حل میکنیم.

مارکس
درباره مسئله یهود

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

14 Oct, 15:23


بر مبنای شرایط اجتماعی است، که عشق با احساسات طبیعی عشاق بی ارتباط میشود، به شوهر حسود اجازه میدهد تا بر زنش غل و زنجیر ببندد، چون خسیسی که گنجینه طلای خود را پنهان میکند، چرا که زن به بخشی از سیاهه‌ی کالاهای او بدل میشود.

مارکس
پوشه و خودکشی

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

09 Oct, 13:27


تضاد مذهبی چگونه ناممکن میشود؟
با الغای مذهب، هنگامی که یهودی و مسیحی تشخیص دهند که مذاهب مربوطه شان چیزی بیش از مراحل مختلف تکامل فکر بشر نیست، چون پوست های مختلف مار که توسط تاریخ دور انداخته میشوند، و انسان آن ماری است که اینچنین پوست می اندازد؛ آنگاه رابطه یهودی و مسیحی دیگر رابطه ای مذهبی نخواهد بود، بلکه تنها رابطه ای نقادانه؛ علمی خواهد بود، از آن پس علم بنیان وحدت آنها میشود.
و تضاد های درونی علم توسط خود علم حل میشود.

مارکس
درباره مسئله یهود

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

06 Oct, 16:33


انسان، چه دانا باشد و چه نادان، جزئی از طبیعت است، و هر چیزی که انسان با آن موجَب به عمل شود باید آن را مربوط به قدرت طبیعت دانست، یعنی مربوط به قدرتی که طبیعتِ این یا آن انسان را محدود می‌کند.

زیرا انسان، چه تحت هدایت عقل باشد و چه تحت هدایت میل، هرکاری که انجام میدهد مطابق با قوانین و قواعد طبیعت، یعنی موافق با حق طبیعی است.

اسپینوزا
رساله سیاسی

#اسپینوزا | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

30 Sep, 20:36


بیهوده است ادعا کنیم که عملی که پیوسته اتفاق می‌افتد، غیرطبیعی است.
چنانکه هرروز شاهدیم خودکشی به هیچ وجه غیرطبیعی نیست.
آنچه با طبیعت مخالف است اصلا رخ نمی‌دهد.
برعکس ماهیت جامعه ما ایجاب میکند که تا این حد خودکشی اتفاق افتد، حال آنکه بربر ها خودکشی نمی‌کردند.

مارکس
پوشه و خودکشی

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

21 Sep, 15:11


پرت و پلا گویی ها درباره نیاز به اثبات قانون ارزش تنها از نادیده گیری مطلقِ موضوع مورد بحث و متد علم (مورد نظر) برخاسته است.

هر کودکی میداند هر خلقی که از کار دست کشیده است، نه حتی برای یک سال، بگذار بگوییم برای چند هفته، نیست و نابود میشود...

جایی که علم وارد میشود تا نشان دهد چگونه قانون ارزش خودش را اثبات میکند.
اگر کسی بخواهد از ابتدا (پیش از شوند علم) 'توضیح' دهد تمام پدیدار های که از قرار با قانون مغایر به نظر میرسد را، او باید از پیش تدارک ببیند علم را پیش از خود علم.
این دقیقا اشتباه ریکاردو بود در فصل اول اثرش، در باب ارزش، تمام کتگوری ها که هنوز حاضر نشده اند داده شده فرض گرفته شده اند،
تا هارمونی‌شان با قانون ارزش را اثبات کنند.

مارکس
نامه به کوگلمن

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

05 Sep, 17:43


نظام سرمایه‌داری آینده‌ای ندارد، به همین جهت ناگزیر به گذشته (مذهب) و به اجداد مقدس‌اش چشم می دوزد. اما کارگران گذشته‌ای اندوه‌بار دارند و آینده از آن آنهاست.
سرمایه‌داران شعارها را بر زندگی مردم مقدم میدانند اما در اینجا ما زندگی مردم را بر شعارها مقدم می دانیم، آنها (اجداد مقدس) مرده اند، پس بگذارید مردگان و گذشتگان مال سرمایه‌داران باشد، ما مَردم زنده را همراه خود میدانیم.

مارکس
هجدهم برومر لویی بناپارت

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

30 Aug, 13:08


جان‌استوارت میل، هم از نظریه ریکاردو درباره سود رونوشت برمیدارد و هم نظریه‌ی «پاداشِ پرهیز» سینیور را به آن ملحق میکند.
او همان‌قدر که با تضاد های پوچ احساس راحتی میکند با «تضاد» هگلی که سرچشمه تمامی دیالکتیک است، احساس بیگانگی.
اقتصاد دان عامی هرگز این اندیشه‌ی ابتدایی را درک نکرده است که هر عمل انسانی میتواند به مثابه‌ی «پرهیز» از عملِ ضد آن تلقی شود.
خوردن، «پرهیز» از روزه گرفتن است؛ راه رفتن، پرهیز از ایستادن است؛ کارکردن، پرهیز از تنبلی؛ تنبلی، پرهیز از کارکردن و غیره.
این آقایان خوب بود گاهی درباره‌ی این حکم اسپینوزا می‌اندیشیدند که میگوید «تعین، نفی است.»
(Determinatio est negatio)

مارکس
سرمایه

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

28 Aug, 18:17


از این فرصت استفاده میکنم تا چند کلمه ای درباره‌ی ایرادی بگویم که یک نشریه آلمانی-آمریکایی درباره اثر من، در نقد اقتصاد سیاسی، ۱۸۵۹، گرفته بود.
به گفته ی این نشریه، نظر من که هر شیوه‌ی تولیدیِ معین و مناسبات تولیدی متناظر با آن، به عبارت خلاصه «ساختار اقتصادی جامعه، پایه ای است واقعی که بر آن روبنایی حقوقی و سیاسی سربرمی‌آورد و شکل های معین آگاهی اجتماعی با آن در انطباق اند»
و
«شیوه‌ی تولید حیات مادی، فرایند کلی حیات اجتماعی، سیاسی و فکری را تعیین میکند.»

برای دوران کنونی‌مان کاملاً صدق میکند، زیرا منافع مادی در آن غالب است، اما نه برای سده های میانه که کاتولیسم بر آن تسلط داشت یا برای آتن و رم که سیاست بر آن غالب بود.

در وهله‌ی نخست، غریب به نظر می‌رسد که کسی بپندارد این عبارت پردازی های شهره‌ی آفاق درباره‌ی سده های میانه و جهان باستان بر دیگران مجهول است.
یک چیز روشن است:
سده‌های میانه نمی‌توانست از قِبَلِ کاتولیسم و جهان باستان، از قِبَلِ سیاست زندگی کند.
برعکس! شیوه‌ی گذران زندگی این اعصار نشان میدهد که چرا در یکی، سیاست و در دیگری، کاتولیسم نقش عمده ای را ایفا می‌کرده است.
از این گذشته، فقط آشنایی مختصری با مثلاً تاریخ جمهوری رم کافیست تا دریابیم که راز آن تاریخ، تاریخ مالکیت ارضی است.

دون کیشوت هم مدت ها پیش، تاوان این تصور خطای خود را داد که ماجراجوییِ سلحشورانه میتواند با تمام شکل های اقتصادی سازگار باشد.

مارکس
سرمایه

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

25 Aug, 15:45


برداشت بسیار متفاوت توسط کارل پوپر عرضه شده که اصلا منکر وجود هرگونه روشی برای اثبات صحت است.
به جای آن، وی درباره اهمیت ابطال، یعنی آزمونی که به سبب منفی بودن نتیجه آن ناگزیر نظریه استقرار یافته را طرد میکند، تاکید کرده است...
همانگونه که پیش از این به تکرار تاکید کرده ام، هیچ نظریه هرگز نمی‌تواند معمایی را که با آن رو به رو شده است در زمان معین حل کند؛ و نیز راه حلهای پیدا شده غالبا کامل نیست.
برعکس، درست همین ناتمامی و غیرکامل بودن تناسب داده ها با نظریه که در هر زمان وجود دارد، تعیین کننده بعضی از معماهایی است که از مشخصات علم هنجاری به شمار میرود.
اگر شکست در متناسب بودن زمینه ای برای طرد نظریه باشد، همه نظریه ها می‌بایستی در همه زمانها طرد شود...

ابطال، با وجود آنکه حاصل میشود، همراه با ظهور یک مثال باطل کننده یا به سبب آن اتفاق نمی‌افتد.

توماس کوهن
ساختار انقلاب های علمی

#کوهن | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

23 Aug, 17:37


چیزی که فاشیسم را خطرناک می سازد، قدرت مولکولی یا خرده سیاسی آن است زیرا این جنبشی توده‎ای است بدنی سرطانی به جای ارگانیسمی تمامیت خواه فیلم های آمریکایی اغلب این نقاط کانونی مولکولی را به تصویر کشند؛ فاشیسم های مبتنی بر گروه ها ،باندها فرقه ها، خانواده، شهر، محله، رسانه به هیچ کس رحم نمی کند.
فقط خرده فاشیسم به این پرسش کلی پاسخ می دهد: چرا میل به سرکوب خودش میل می ورزد؟ چگونه میل می تواند به سرکوب خودش میل بورزد؟ به یقین توده ها منفعلانه به قدرت تن نمیدهند؛ یا در قالب نوعی هیستری مازوخیستی خواستار سرکوب خودشان نمی شوند؛ یا اینکه به موجب حقه ای ایدئولوژیک فریب نمی خورند.

دلوز و گاتاری
هزار فلات

#دلوز #گاتاری | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

22 Aug, 17:18


کسانی هستند که غم را می‌پرورانند...
لمس کنید که به کجا داریم میرسیم؛ تقبیحی که سراسر اخلاق را درمینوردد: افرادی هستند که بسیار ناتوانند و آن ها قدرت را می‌توانند تصاحب کنند_ مفاهیم قدرت و توان با هم فرسنگ ها فاصله دارند.
مردانِ قدرت ناتوانانی هستند که صرفاً قادرند قدرت شان را روی غم دیگران بنا کنند.
آن ها به غم نیاز دارند.
آن ها فقط می‌توانند به برده ها حکومت کنند و برده داری دقیقاً رژیمی است برای کاهش توان.

آدم های وجود دارند که نمی‌توانند به قدرت برسند یا حکومت کنند، مگر با غم و بنیاد نهادن رژیمی از غم از سنخ«توبه کن»، از سنخ«از کسی متنفر باش»؛ اگر هم کسی نبود که از او متنفر باشی، از خودت متنفر باش.

دلوز
ابدیت، آنیت، دیرند

#دلوز | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

15 Aug, 06:08


بسیار کم اتفاق می‌افتد که انسان‌ها تحتِ هدایتِ عقل زندگی کنند، بلکه برعکس اغلب به یکدیگر حسد می‌ورزند و مایه‌ی آزارِ یکدیگرند.
با وجودِ این، به ندرت می‌توانند در تنهایی به سر برند و این تعریف که انسان حیوانی اجتماعی است در نظرِ اکثرِ انسان‌ها کاملاً واضح است.
و انتظامِ امور چنان است که از اجتماعِ انسان‌ها بیشتر سود عاید می‌شود تا زیان.
پس بگذارید هجوکنندگان هر اندازه که می‌خواهند کارهایِ انسان را استهزاء کنند، متألهان آنها را لعن کنند، مالیخولیایی‌ها تا حدی که می‌توانند زندگی سخت و ناهنجار را بستایند، انسان‌ها را تحقیر و جانوران را تحسین کنند.
با وجود این، انسان‌ها در خواهند یافت که با کمکِ متقابل با سهولتِ بیشتر می‌توانند احتياجاتِ خود را برطرف سازند و این که تنها با نیرویِ متحدشان می‌توانند از خطراتی که آنها را تهدید می‌کند رهایی یابند.

اسپینوزا
اخلاق

#اسپینوزا | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

26 Jul, 11:58


در حالی که تاکنون در تاریخ، همواره شرایطی ویژه به مثابه تصادف نمودار می‌گشت، اکنون جدایی افراد و نحوه خاص هر شخص برای کسب معاش خویش، خود تصادفی میشود.

فلاسفه، افرادی که دیگر تحت تقسیم کار در نمی‌آیند، را به مثابه ایده‌آل، تحت نام انسان متصور میشوند و کل روند تشریح شده از جانب ما را به مثابه روند تحول انسان تلقی میکنند، بطوری که در هر مرحله تاریخی انسان را به جای افراد موجود جا میزنند و به مثابه نیروی محرکه تاریخ عرضه میدارند.

بدینسان کل این روند به مثابه روند از خودبیگانگی درک میشود و این اساسا بخاطر این واقعیت است که فرد معمولی مرحله بعدی، همواره به جای فرد معمولی پیشین و شعور بعدی بجای شعور افراد پیشین جا زده شده است.
از طریق این باژگونگی که از همان آغاز مناسبات واقعی را نادیده میگیرد، ممکن شد تا کل تاریخ را به یک روند تحول آگاهی تبدیل نمایند.

مارکس و انگلس
ایدئولوژی آلمانی

#انگلس #مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

21 Jul, 13:57


باید بگویم، یک نویسنده باید تمایزی بزرگ بگذارد بین چیزی که به واقع میگوید و چیزی که فقط در تخیلاتش دارد.
این حتی در سیستم های فلسفی نیز برقرار است؛ بنابراین، چیزی که اسپینوزا آن را در سیستمش اساسی در نظر می‌گیرد و آنچه واقعا اساسی وضع کرده است دو چیز کاملا متفاوت اند.

مارکس
نامه به ماکسیم کوالوسکی

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

19 Jul, 12:42


فئودالیسم در قواره و هیئت تولید بورژوایی بازتولید و تبیین میشود...
با بورژوایی انگاریِ فئودالیسم، جامعه‌ی بورژوایی نیز فرانمودی فئودالی میابد...
(3 صفحه بعد):
همه‌ی این ها تناقض های تولید سرمایه دارانه اند که از جامعه‌ی فئودالی سر برآورده اند و خود این جامعه(فئودالی را) اینک به زبانی بورژوایی تاویل میکنند؛ جامعه ای که هنوز شکلِ خود ویژه اش را نیافته است؛ این همانند فلسفه است که نخست از درون شکل دینیِ آگاهی برون تراوید، اما از یک سو دین به خودی خود را ویران کرد و از سوی دیگر ایجاباً در این سپهرِ آرمانی شده، در فضای دینیِ انحلال یافته در اندیشه، به جنبش درآمد.

مارکس
نظریه های ارزش اضافی (بخش فیزیوکرات ها)

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

15 Jul, 11:11


این همانند نظر کالینز است...
با تئوری 'ضد مالکیت بر زمین' اش...
همانند با این تئوری، برخی آلمانی ها این نوع سوسیالیسم را بزرگ کرده اند تا بیخودی کتاب هایشان را سنگین کنن.
تمام این 'سوسیالیست ها' از زمان کالینز در این مشترک اند_ آنها اجازه‌ی کارمزدی و بنابراین (اجازه‌ به) تولید سرمایه دارانه برای ماندن را میدهند، تا زمانی که به سختی تلاش میکنند تا خود و جهانی را فریب دهند به این باور که: تبدیلِ اجاره به مالیاتی که به دولت پرداخت میشود باید خودبه‌خود تمام سواستفاده های تولید سرمایه دارانه را محو کند.

خب تمام این ها فقط یک تلاش است، فریب دادن با سوسیالیسم، برای حفظ کردن رژیم سرمایه داری و هر اینه، برای باز-تاسیس کردن‌اش روی پایه ای مبسوط تر از وضعیت حاضر.

مارکس
نامه به سورگه

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

08 Jul, 11:30


هر بار که خرده بورژواها به یکی از خاکریزهای استبداد در برابر خود می رسند، پا را در یک کفش می کنند تا حتما با انتخابات معجزه کنند.
خرده بورژواها با این کار کارگران را نیز به ناتوانی خود آلوده میکنند.

مارکس
هیجدهم برومر لوئی بناپارت

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

17 Jun, 07:16


شکل اقتصادی خاصی که در آن کار اضافیِ پرداخت نشده از تولید کنندگانِ مستقیم بیرون کشیده میشود، رابطه‌ی سلطه و بندگی را تعیین میکند؛ همانطور که این رابطه مستقیما از خود تولید می‌روید و به نوبه‌ی خود به مثابه عاملی تعیین کننده به آن واکنش نشان میدهد.
بر این اساس، کل پیکربندی جامعه اقتصادی ناشی از روابط واقعی تولید، و از این رو شکل سیاسی خاص آن نیز بنا میشود.

مارکس
سرمایه جلد ۳

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

11 Jun, 16:39


نه عزیز من!
حاکمیت طبقاتی کارگران بر دیگر طبقات جامعه کهن، همان طبقاتی که در برابر آنان مبارزه میکنند تنها تا زمانی ادامه میابد که پایه های اقتصادی جامعه طبقاتی نابود شود.

جدای از بیخودی پیله کردن بر اثر دولت مردمی ویلهلم لیبکنشت، که هیچ ارتباطی با مانیفست ندارد.
در ادامه باید بگویم این تنها بدین معناست که پرولتاریا در مدتی که نزاع به سمت برانداختن جامعه کهن میرود، هنوز هم بر پایه های جامعه کهن عمل میکند و بنابراین در فرم های سیاسی ای حرکت میکند(یا کنش میکند) که کم و بیش با همان ساختار همخوان است، در این موقعیت هنوز به نهایت ساختار نرسیده است، و بنابراین برای به چنگ آوردن رهایی اش باید به وسیله روش های پیش رود که پس از رهایی دور انداخته شود.
اما آقای باکونین به این نتیجه می‌رسد که پرولتاریا بهتر است هیچ کاری نکند...
و فقط در انتظارِ روزِ موعود باشند، روز تسویه حساب، روز جزا و قیامت.

مارکس
نوشته ها بر دولت گرایی و آنارشی

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay

راه مارکس

06 Jun, 07:03


ما مخالفت عمیقمان را نسبت به تئوری لاسال و مارکس ابراز کرده ایم که به کارگران پیشنهاد میکنند... دولتی مردمی بنا کنند.
آنطور که خودشان می‌گویند چیزی نیست جز پرولتاریا که خودش را به "سطح طبقه حاکم رسانده است".
سوال اینجاست اگر پرولتاریا طبقه حاکم شود، به چه کسی حکم میراند؟
این بدین معنا است که پرولتاریایی دیگر وجود خواهد داشت که تحت حاکمیت این دولت جدید میماند.

باکونین
دولت گرایی و آنارشی

این نتیجه را میدهد که تا زمانی که طبقات دیگر هنوز وجود دارند خصوصاً طبقه سرمایه دار، و تا زمانی که پرولتاریا در برابرش مبارزه میکند (برای زمانی که پرولتاریا کنترل دولت را بدست آورد هنوز طبقه مخالف و ساختار کهن از بین نرفته است) باید با توسل به وسایل قهری، که به معنایی، ابزار های دولتی است بهره ببرد.
تا زمانی که خودش طبقه باقی بماند، و شرایط اقتصادی که موتور نزاع طبقاتی و موجودیت طبقات است نابود نشده آن ها باید آن را حذف کنند یا به وسیله زور انتقال دهند، و پروسه انتقال دهی آن ها باید به وسیله زور سرعت یابد.

مارکس
نوشته ها بر دولت گرایی و آنارشی

#مارکس | راه مارکس
@MarxWay