بنظرم چه زمان توهم باشد و چه واقعی چیزی که مشهود است و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت این است که؛
همه ما با تمام وجودمان داریم اثر گذشت زمان را به عینه با پوست و گوشت و استخوانمان درک میکنیم و به چشم میبینیم چروکهای روی پوستمان را، پیر شدن سلولهای بدنمان را و تحلیل رفتن هر روزه توان جسمانیمان را نه احساس بل زندگی میکنیم و این اثرات چیزی نیست که بخواهیم از کنار آن به راحتی گذر کنیم و با یک توهم است گفتن فراموشش کنیم!!!
چروکها،خطهای روی پیشانی، سفیدی مو، ناتوانی جسمی و هر روز از روز پیش ضعیفتر شدن جان و تنمان توهم نیست و عین واقعیت است.
بنظرم دانشمندان باید به صورت جدی و شفاف پاسخ این پرسش را بدهند:
گیریم قبول کنیم زمان یک توهم است و قراردادی است در بین انسانها اما با چروکها و خطها و ضعف ناشی از پیری چه کنیم و چگونه تفسیرش کنیم؟
آیا میتوان آن را هم یک توهم دانست و خودمان را با این خیال خوش فریب دهیم؟
و مسئله دیگر این است که میگویند؛
گذشته توهمی است که برای ما به وجود میآید. حال آنکه تنها چیزی که وجود دارد حال است. و ما در هر لحظه، گویی در خلقتهای متفاوتی از جهان به وجود میآییم و تصمیمگیری ما در هر خلقت، دنیایی که در خلقت بعد تجربه میکنیم را ایجاد خواهد کرد.
پرسش اینجاست که منظور از خلقت چیست؟
درست است که فقط حال وجود دارد. و ما در حال تجربه حالهای مختلف در هر کسری از ثانیه هستیم و هر لحظه در یکی از این موارد گام میگذاریم،
اما این حال وقتی معنی پیدا میکند که گذشتهای هم وجود داشته باشد.
حال بدون گذشته معنی ندارد و در ضمن حال ساخته گذشته است، چرا که تصمیمات دیروز ما اثر مستقیم دارد بر وقایع حال و اکنون ما.
نمیتوان ادعا کرد هیچ گذشتهای وجود ندارد مبدا و مقصدی وجود ندارد. همه چیز از قبل وجود دارد و شما فقط در حال جابجایی بین این جهانها بر اساس رفتار و تصمیمات کوچک خود در هر لحظه هستید.
اگر رفتار و تصمیمات ما اثر میگذارد بر جابجایی بین جهانهای ما پس گذشته نمیتواند توهم باشد و عین واقعیتی است که اثر مستقیم بر حال ما دارد.
#امید...
@agahiiiii