تاریخ فلسفه از صفر @abouzar_shariati Channel on Telegram

تاریخ فلسفه از صفر

@abouzar_shariati


«اگر انسان "سقراط‌‌ِ ناراضی" باشد و جامِ زهر و مرگ بنوشد، بهتر از آن است که "خوکِ راضی" باشد و هیچ تخطی و تعرض و عُصیانی نداشته باشد»

لیست دوره‌های آموزشی:
https://t.me/abouzar_shariati/15777
آیدی من جهت ارتباط:
@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر (Persian)

تاریخ فلسفه از صفر یک کانال تلگرامی است که توسط کاربر با نام کاربری abouzar_shariati اداره می‌شود. این کانال به فلسفه و اندیشه‌های عمیق مرتبط با آن اختصاص داده شده است. در این کانال، شما می‌توانید با مفاهیم و ایده‌های پرکشش فلسفی آشنا شوید و به بررسی مباحث جذاب و مهم در زمینه فلسفه پرداخته شود. فلسفه به معنای شجاعت در اندیشه کردن، مبارزه با تعصبات و تفرقه‌ها، و داشتن اندیشه پویایی است که توسط این کانال ترویج می‌شود. اگر علاقه‌مند به بررسی مفاهیم فلسفی و گسترش دانش خود در این زمینه هستید، این کانال مناسب برای شماست. برای آشنایی بیشتر با محتوای کانال و پیوستن به دوره‌های آموزشی، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/abouzar_shariati/15777. همچنین برای ارتباط مستقیم با مدیر کانال می‌توانید از آیدی @abozar_shariati استفاده کنید.

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 18:17


این کتاب درباره‌ی مفهوم حقیقت در نزد نیچه غوغایی به پا کرده.
حتما اصل کتاب رو بخونید من هم پایین‌تر سعی میکنم خلاصه‌ای جامع از کتاب رو براتون ارسال کنم 👇🏻👇🏻👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 17:08


مفهوم حقیقت و نهیلیسم هم جزو مفاهیم اصلی فلسفه‌ی نیچه‌ست.

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 11:08


پیام اصلی نیچه در آثارش

فریدریش نیچه، فیلسوف برجسته آلمانی، در آثار خود معانیِ ژرف، عمیق، متعدد و حتی متعارضی به خواننده‌ی خود ارائه می‌دهد، اما اگر بخواهیم جان سخن و پیام اصلی او را خلاصه کنیم، می‌توان گفت که نیچه به دنبال رهایی انسان از قید و بند بندگی و بردگی سنت‌ها، اخلاقیت ضعیف‌پرور، سیستم آموزشی ریاکارپرور و پخمه‌جذب‌کُن و نابغه‌دفع‌کُن است.

سابق بر این در لایوها و درس‌نوشتارها به پنج مفهوم اصلی در آثار نیچه اشاره کرده بودیم و الان با افزودن
دو مفهوم دیگر جان سخن و پیام اصلی او را یادآوری می‌‌کنیم:

1. مرگ خدا و بحران ارزش‌ها

نیچه در جملهٔ مشهور خود «خدا مرده است» بیان می‌کند که جهان مدرن دیگر به ارزش‌های دینی و سنتی باور ندارد. این وضعیت، انسان را در برابر یک خلأ ارزشی قرار می‌دهد. او از انسان می‌خواهد که به جای وابستگی به ارزش‌های آماده و مطلق، خود خالق معنا و ارزش‌های جدید باشد.


2. اراده معطوف به قدرت

نیچه معتقد است که زندگی به‌طور اساسی با «اراده معطوف به قدرت» تعریف می‌شود؛ یعنی نیرویی درونی که هر فرد را به سمت رشد، خلاقیت و غلبه بر محدودیت‌ها سوق می‌دهد. او از انسان می‌خواهد که این اراده را بپذیرد و با قدرت زندگی کند، به جای آنکه تسلیم ضعف، ترس یا اخلاقیات سرکوب‌گر شود.


3. انسان برتر (Übermensch)

نیچه انسان را موجودی می‌داند که در مسیر تکامل، هنوز به تمام ظرفیت‌های خود نرسیده است. «انسان برتر» ایده‌ای است که او برای توصیف فردی به کار می‌برد که توانسته است از محدودیت‌های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی عبور کند و ارزش‌های جدیدی خلق کند. این انسان نماد خلاقیت، شجاعت و پذیرش زندگی است.


4. بازگشت جاودان (Eternal Recurrence)

نیچه از ایدهٔ بازگشت جاودان به‌عنوان یک آزمون فلسفی استفاده می‌کند: تصور کنید که زندگی شما، با تمام شادی‌ها و رنج‌هایش، بارها و بارها تکرار شود. آیا چنین زندگی را با تمام وجود می‌پذیرید؟ نیچه از انسان می‌خواهد به زندگی به گونه‌ای نگاه کند که گویی آمادهٔ تکرار جاودانهٔ آن است؛ یعنی زندگی را در تمام جنبه‌هایش عمیقاً تأیید کند.


5. نقد اخلاقیات ضعیف‌پرور، ریاکارپرور و بردگی

نیچه اخلاق سنتی، به‌ویژه اخلاق مسیحی، را به‌عنوان اخلاق «بردگان» به زیر تیغ تیز نقد خود می‌کشد؛اخلاقی که تسلیم‌پذیری، ضعف و فروتنی را می‌ستاید.

او اخلاق «سروران» را جایگزین آن می‌داند؛ اخلاقی که بر قدرت، خلاقیت و جسارت تأکید دارد.


6. پذیرش زندگی

نیچه از مفهوم «عشق به سرنوشت» سخن می‌گوید، به این معنا که باید زندگی را با تمام سختی‌ها و زیبایی‌هایش بپذیریم و دوست بداریم. در اصل او‌ در این بخش
از آثار خود سعی در رویکرد متعصبانه و مطاق‌گرایانه‌ی شوپنهاور دارد زیرا شوپنهاور اصرار داشت که زندگی مطلقا شر است و هیچ چاره‌ای هم جز نفی نفس وجود ندارد! (البته او طرفدار خودکشی نبود)

نیچه از ما می‌خواهد که به جای شکایت از رنج‌ها، و کاسه‌ی چه‌کنم چه‌کنم به دست گرفتن و فحش و
ناسزا به زمین و زمان دادن، می‌بایست آن‌ها را به‌عنوان بخشی ضروری از زندگی بپذیریم و مایه‌ی پخته‌تر شدن شخصیتمان قرار دهیم.

7. هنر به‌عنوان راهی برای معنابخشی به زندگی

نیچه هنر را یکی از مهم‌ترین ابزارهای مقابله با بی‌معنایی و آشفتگی زندگی می‌داند. او باور دارد که از طریق خلق و تجربهٔ هنر می‌توان به زندگی معنا بخشید و زیبایی آن را تجربه کرد. (در بخش تحلیل آثار ونگوگ و فلسفه‌ی هنر این وجه از فلسفه‌ی نیچه‌را مفصل توضیح داده‌ام)


نتیجه‌گیری

پیام اصلی نیچه این است که انسان باید از محدودیت‌های سنتی، ترس از تغییر و ارزش‌های تحمیل‌شده فراتر رود و زندگی را با شجاعت، خلاقیت و عشق بپذیرد. او ما را به بازاندیشی در معنا، اخلاق و هدف زندگی فرا می‌خواند و تأکید می‌کند که تنها از طریق پذیرش مسئولیت و استقلال روح و استغنای
درون داشتن است که می‌توان خلق ارزش‌های نو آفرید و به یک زندگی اصیل بدونِ هرگونه تقلید و تعبد دست یافت.
#ابوذر_شریعتی

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 20:31


مواجهه‌ای اصیل و راستین با سپهر فلسفه و تفکر که مستلزم دغدغه‌مندی و همینطور دردمندی است.

اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 15:31


فلسفه چگونه می‌تواند در مواجه شدن با پوچی‌ و بی‌معنایی به ما کمک کند؟

مفهوم
پوچی یکی از بنیادی‌ترین چالش‌های فلسفی در تاریخ اندیشه است که بسیاری از متفکران در جستجوی راه‌حل‌هایی برای آن بوده‌اند. پوچی به معنای بی‌معنایی یا ناتوانی از یافتن هدفی نهایی در زندگی است که می‌تواند موجب اضطراب، ناامیدی یا حس بیهودگی شود. فلسفه، با روش‌های مختلف، به ما کمک می‌کند این بحران را درک کرده و با آن مواجه شویم.

راهکارهای فلسفی برای مواجهه با پوچی

1. پذیرش پوچی (فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم و ابزوردیسم)

آلبر کامو: کامو در کتاب افسانه سیزیف استدلال می‌کند که پوچی نتیجه‌ی جدایی بین تمایل انسان برای یافتن معنا و سکوت جهان است. او می‌گوید که باید پوچی را بپذیریم و با وجود آن، زندگی را جشن بگیریم. او پیشنهاد می‌کند که مانند سیزیف، که مجبور است سنگی را بارها به بالای کوه ببرد، باید زندگی را با آگاهی از پوچی آن ادامه دهیم و خودمان معنایی بیافرینیم.
ژان پل سارتر: سارتر معتقد است که زندگی هیچ معنای ازپیش‌تعیین‌شده‌ای ندارد، اما این آزادی به ما امکان می‌دهد که خودمان معنا و ارزش‌های زندگی را خلق کنیم.

2. جستجوی معنا (ویکتور فرانکل و معنادرمانی)

ویکتور فرانکل: فرانکل، که تجربه‌ی زندگی در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها را داشت، معتقد است که حتی در بدترین شرایط، یافتن یک معنا می‌تواند به انسان توان ادامه دادن بدهد. او می‌گوید معنا از طریق سه چیز حاصل می‌شود:
1. عشق و ارتباط با دیگران.
2. خلاقیت و انجام کارهای معنادار.
3. یافتن معنا در رنج و سختی.

3. فلسفه‌ی رواقیون: کنترل ذهن و پذیرش واقعیت

• فیلسوفان رواقی مانند
مارکوس اورلیوس و اپیکتتوس به ما می‌آموزند که باید روی چیزهایی تمرکز کنیم که در کنترل ما هستند. آنها معتقدند که پذیرش بی‌معنایی جهان، ما را از وابستگی به آن آزاد می‌کند و به ما کمک می‌کند زندگی را با آرامش بیشتری پیش ببریم.

4. آفرینش معنا (نیچه و اراده به قدرت)

نیچه: نیچه با اعلام “مرگ خدا” و کنار گذاشتن ارزش‌های سنتی، تأکید می‌کند که انسان باید ارزش‌ها و معنای خود را خلق کند. او از مفهوم ابرانسان استفاده می‌کند تا نشان دهد که انسان می‌تواند فراتر از پوچی برود و زندگی‌ای پر از خلاقیت، اراده و قدرت داشته باشد.

5. هنر و زیبایی‌شناسی به عنوان پاسخ (شوپنهاور)

آرتور شوپنهاور: شوپنهاور معتقد بود که زندگی پر از رنج و بی‌معنایی است، اما هنر، به‌ویژه موسیقی، می‌تواند لحظاتی از آرامش و نجات از تسلط اراده و پوچی فراهم کند.

6. زندگی روزمره و معنای ساده (اپیکور)

اپیکور: او پیشنهاد می‌کند که به جای جستجوی معناهای بزرگ و فراتر از دسترس، به لذت‌های ساده‌ی زندگی، مانند دوستی، سکوت و طبیعت، توجه کنیم. این تمرکز بر لحظه‌ی حال می‌تواند حس بیهودگی را کاهش دهد.

فلسفه چگونه عمل می‌کند؟

1. فراهم کردن چشم‌انداز جدید:
فلسفه به ما کمک می‌کند که پوچی را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان بخشی از واقعیت بپذیریم و با آن کنار بیاییم.
2. پرسشگری و خودآگاهی:
از طریق پرسش‌های فلسفی، می‌توانیم به درک بهتری از خودمان و جهان برسیم و زندگی را از زاویه‌ای عمیق‌تر ببینیم.
3. آزادی و خلق معنا:
فلسفه به ما نشان می‌دهد که بی‌معنایی، اگرچه دلهره‌آور است، اما فرصتی برای خلق معنا و ارزش‌های شخصی است.


جمع‌بندی

پوچی می‌تواند در نگاه اول فلج‌کننده باشد، اما فلسفه به ما ابزارهایی می‌دهد تا آن را به فرصتی برای رشد و آفرینش بدل کنیم. با پذیرش پوچی، یافتن معنا در عشق، هنر، خلاقیت یا حتی زندگی روزمره، می‌توانیم با آگاهی و امید به زندگی ادامه دهیم. همان‌طور که کامو می‌گوید:
“باید سیزیف را شاد تصور کرد.”

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:27


نتیجه‌گیری:

اهمیت فلسفه در قرن بیست و یکم

فلسفه‌ورزی نه‌تنها به حل مسائل پیچیده و تقویت عقلانیت کمک می‌کند، بلکه به انسان مدرن ابزارهایی برای یافتن معنا، اخلاق، و خودآگاهی می‌دهد. در جهانی که با بحران‌های وجودی، اخلاقی، و فرهنگی مواجه است، فلسفه چراغ راهنمایی برای تعادل، تفکر، و انسانیت ارائه می‌دهد.

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:27


#فواید_فلسفه در قرن بیست و یکم

فلسفه، به عنوان مطالعه‌ای نظام‌مند از مفاهیم اساسی و بنیادی همچون هستی، دانش، اخلاق، معنا و عقلانیت، از دیرباز تا امروز اهمیت ویژه‌ای داشته است. این اهمیت در قرن بیست و یکم نه تنها کاهش نیافته، بلکه با توجه به پیچیدگی‌های زندگی مدرن و بحران‌های جهانی، حتی برجسته‌تر شده است. در ادامه، فواید فلسفه‌ورزی برای انسان مدرن بررسی می‌شود.

1. فلسفه و توانایی تفکر انتقادی

• معنای تفکر انتقادی:
فلسفه ابزارهایی برای تحلیل منطقی، پرسش‌گری و ارزیابی استدلال‌ها ارائه می‌دهد.
• مثال: در مواجهه با اطلاعات بی‌شمار در فضای مجازی، فلسفه کمک می‌کند تا داده‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم و حقیقت را از تبلیغات یا اخبار جعلی تمیز دهیم.
• فایده در قرن بیست و یکم:
توانایی تفکر انتقادی به ما امکان می‌دهد در دنیایی پر از ابهام و تناقضات اخلاقی تصمیمات بهتری بگیریم.

2. فلسفه و درک مفاهیم اخلاقی و معنای زندگی

• پرسش‌های اساسی:
فلسفه درباره پرسش‌هایی چون “زندگی خوب چیست؟” یا “وظیفه ما نسبت به دیگران چیست؟” تحقیق می‌کند.
• مثال: در دنیایی که بحران‌های اخلاقی (مانند تغییرات اقلیمی، هوش مصنوعی، یا نابرابری اجتماعی) رو به افزایش است، فلسفه به انسان‌ها کمک می‌کند تا راه‌حل‌های اخلاقی عمیق و مبتنی بر ارزش‌ها پیدا کنند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه‌ورزی به افراد امکان می‌دهد تا در زندگی روزمره تعادلی بین سودمندی، مسئولیت‌پذیری، و رضایت درونی بیابند.

3. فلسفه و حل مسائل پیچیده

• مدیریت مسائل چندوجهی:
فلسفه به دلیل توانایی‌اش در تحلیل مفاهیم پیچیده و ایجاد چارچوب‌های نظری، در حل مسائل چندلایه کمک می‌کند.
• مثال: بحران‌های جهانی مثل تغییرات اقلیمی یا تأثیرات اخلاقی هوش مصنوعی نیازمند نگرشی فلسفی است تا به‌طور جامع بررسی شوند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
سیاست‌مداران، دانشمندان و فعالان اجتماعی می‌توانند از فلسفه برای ایجاد سیاست‌ها و رویکردهای کارآمد بهره ببرند.

4. فلسفه و پرورش حس شگفتی و معنا

• بازگشت به پرسش‌های بنیادی:
یکی از دلایل علاقه به فلسفه، برانگیختن حس شگفتی نسبت به جهان و زندگی است.
• مثال: در میان شتاب روزمره و تکنولوژی‌های مدرن، فلسفه ما را وادار می‌کند به این فکر کنیم که چرا وجود داریم یا معنای تجربه‌ها چیست.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه به کاهش اضطراب وجودی کمک می‌کند و امکان بازاندیشی درباره هدف و معنا در زندگی فراهم می‌آورد.

5. فلسفه و ارتباط با علوم و فناوری

• ارزیابی اخلاقی فناوری:
پیشرفت‌های فناوری مانند هوش مصنوعی، ژنتیک، یا فضای مجازی پرسش‌های عمیق اخلاقی و اجتماعی ایجاد کرده‌اند.
• مثال: آیا هوش مصنوعی باید حقوق انسانی داشته باشد؟ آیا دستکاری ژنتیکی اخلاقی است؟
فلسفه به تحلیل این پرسش‌ها می‌پردازد و رویکردهایی برای تصمیم‌گیری فراهم می‌آورد.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه می‌تواند به هدایت پیشرفت‌های فناوری در مسیرهای انسانی‌تر کمک کند.

6. فلسفه و درک میان‌فرهنگی

• گفت‌وگو بین تمدن‌ها:
فلسفه زمینه‌ای برای فهم بهتر فرهنگ‌ها، باورها، و ارزش‌های مختلف است.
• مثال: در دنیای جهانی‌شده، فلسفه کمک می‌کند تا از تضادهای فرهنگی فراتر رفته و به درک و همزیستی برسیم.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه به انسان‌ها امکان می‌دهد تفاوت‌ها را بپذیرند و بر اساس اصول مشترک عمل کنند.

7. فلسفه و آموزش شخصیت و خودشناسی

• پرورش خودآگاهی:
فلسفه به ما کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسیم، از تعصبات خود آگاه شویم، و در زندگی‌مان بازتاب عمیق‌تری داشته باشیم.
• مثال: مفهوم «شناخت خود» در فلسفه سقراط هنوز به‌عنوان پایه‌ای برای رشد فردی مطرح است.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه ما را در برابر فشارهای اجتماعی مقاوم‌تر می‌کند و به ما توانایی تصمیم‌گیری اصیل‌تر می‌دهد.

8. فلسفه و تقویت مهارت‌های بین‌فردی

• ترویج گفت‌وگو و دیالوگ:
فلسفه، هنر گفت‌وگو را آموزش می‌دهد که به ما کمک می‌کند بهتر گوش دهیم، استدلال کنیم، و با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
• مثال: نظریه‌های دیالکتیکی مانند روش سقراطی هنوز به‌عنوان ابزاری برای حل اختلافات استفاده می‌شوند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
در عصری که سوءتفاهم و اختلاف‌نظر فراگیر است، فلسفه گفت‌وگویی سازنده را تشویق می‌کند.

9. فلسفه به‌عنوان تمرین ذهنی

• تقویت ذهن:
فلسفه‌ورزی همانند ورزش ذهنی است که به تقویت حافظه، استدلال، و توانایی تحلیل کمک می‌کند.
• مثال: بررسی متون فلسفی یا پاسخ به پرسش‌های عمیق به توسعه مهارت‌های شناختی کمک می‌کند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
در دنیایی که تمرکز و اندیشه عمیق با تهدید مواجه شده، فلسفه ذهن انسان را تیزبین نگه می‌دارد.

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:02


میدونی چرا تبلیغ میکنی؟ چون طرف حساس میشه با خودش میگه برم ببینم این ابوذر شریعتی کیه حرف حسابش چیه

دو سال پیش که نشستهای حضوری خیلی قوت گرفته بود هیچ نشستی نبود که چند نفر نیان و نگن‌ که فلان جا یکی به شما فحش میداد و ما حساس شدیم گفتیم بریم ببینیم‌چه خبره بعد اومدیم و با شما آشنا شدیم از اون تایم به بعد تو تمام لایوها کلاسها شرکت می‌کنیم 😄

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 13:42


مطمئنم که این دوستی که داره این کارو میکنه مشکلات جدی تو زندگیش داشته و من درکش میکنم و ابدا ازش ناراحت نیستم اما به دلیل اینکه در فضای معرفتی فلسفی فرهنگی این کشور کار میکنم ناچارم به لحاظ قانونی پیگیری کنم

اینم بگم دوست عزیزی که داری این کارو میکنی اینو بدون که تو با این کارت به من ضربه نمیزنی بلکه داری منو تبلیغ میکنی 😄❤️

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 13:36


دوستان اینها ایدی‌ من نیست. وکیل من در حال پیگیری کارهای شکایت یک بیمار روانی است که از آیدی من سو استفاده می‌کند

لطفا اگر کسی از طرف من به شما پیام داد بدونید که جعلی است چون ابدا و‌ هرگز من به هیچ احدالناسی پیام نمیدم

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 09:51


سلام‌ دوستان
بالاخره تونستم سرم رو خلوت کنم‌ و آماده بشیم برای برگزاری نشست‌های حضوری

نشستهای حضوری رایگان خواهد بود و شرکت برای تمامی عزیزان آزاد.

منتها فقط یک مساله می‌مونه: چند تا بهم پیشنهاد شده راستش نپسندیدم
اگر شما سالن خوب یا موسسه‌ی خوبی سراغ دارید یا کافه‌ای سراغ دارید که بشه توش چنین جلسات فلسفی‌ای برگزار کرد دایرکت اطلاع بدید:

@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 09:48


تفاوت‌ نگاه فلسفه به انسان با نگاه دین و عرفان به انسان
ارائه: #ابوذر_شریعتی
برشی از فصل آموزش فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 21:19


دوست دارید کدوم فیلسوف رو بشناسید؟

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 20:00


بذارید اینطور بپرسیم اصلا:

تا حالا براتون پیش اومده به بیمارستان رجوع کنید یا به پزشکی رجوع کنید و کارتون رو راه نندازن؟

یا داروی اشتباهی بدن و عزیزی رو بخاطر این مساله از دست داده باشید؟

یا پزشک به تن شما نظر داشته باشه و پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای بده؟

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:17


همچنین میرم وضعیت سیستم پزشکی کشورهای توسعه یافته رو دقیق مطالعه میکنم میزان شفافیتشون رو مطالعه میکنم، قوانین نظارت و بازرسی‌شون رو مطالعه میکنم

بعد میام با اسنادی که از تصمیمات غیرشفاف، شبهه‌ناک، آلوده و پر از ابهام نهاد مافیایی پزشکی کشور خودمون مقایسه میکنم

میزان شفافیت کشورهای توسعه یافته رو با عدم شفافیت و ابهام موجود و رانت موجود در تصمیمات سیستم پزشکی خودمون مقایسه میکنم

بعد یه آمار از وضعیت نهادهای پزشکی دنیا میگیرم بعد میرم سراغ سازمان‌های جهانی و قوانینی که برای سیستم‌های‌ پزشکی وضع کردن

و بعد میام همه رو با وضعیت نامطلوب خودمون مقایسه میکنم و می‌پرسم چرا انقد تفاوت دارید؟ چرا انقد ناشفاف هستید؟ چرا اصلا مافیا ساختید؟

چرا آمار شما با اسنادی که ازتون هست مطابق نیست؟

و ده‌ها چرای این مدلی طرح میکنم (چنانکه سالها قبل چنین کردم در چندین لایو)

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:12


من‌ اگر بخوام چنین نهاد فاسدی رو نقد کنم ابتدا میرم سراغ داده‌ها، اطلاعات و اسناد موجود.

یعنی تا میتونم سند جمع میکنم سند فساد و رانت. بعد همه رو طبقه‌بندی میکنم و روی همه‌شون یک «چــرا» میذارم و میگم چرا باید تو کشور ما که ادعای کرامت انسانی به انسان بخشیدن رو داره باید چنین نهادهای فاسدی وجود داشته باشه؟

این فقط یک نمونه‌ی کوچیک بود که شما بتونید بنویسید

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:05


خب دوستان باتوجه به مطالب فوق، اگر بخواید مثلا یک نهاد فاسد رو نقد کنید چیکار میکنید؟

فرض کنیم میخواید مافیای فاسد پزشکی رو نقد کنید.

مساله رو چطور طرح میکنید؟
اشکالی نداره اگر تخصصی نمیتونید نقد کنید فقط میخوایم تمرین کنیم پس لطفا اگر آماتور هم بودید بنویسید که چطور عمل میکردید از کجا شروع میکردید

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 18:02


ریشه‌شناسی واژه‌ی “نقد” (Critique) و واژه‌ی “انتقادی” (Critical):

1. واژه‌ی “نقد” (Critique) و “انتقادی” (Critical) در زبان‌های اروپایی:

• هر دو واژه از
ریشه‌ی یونانی “κρίνω” (krínō) گرفته شده‌اند.
• “krínō” به معنای
“داوری کردن، تمایز قائل شدن، یا انتخاب کردن” است. این ریشه مفاهیمی مانند ارزیابی، بررسی و تحلیل را در بر دارد.

2. تطور واژه در زبان‌های مختلف:

• در زبان
لاتین، این واژه به شکل “criticus” وارد شد، که به معنای “قضاوت‌کننده” یا “داور” بود.
• در زبان
فرانسوی قدیم، واژه‌ی “critique” شکل گرفت، که به معنای “ارزیابی هنری یا فکری” بود و سپس وارد زبان انگلیسی شد.
• واژه‌ی “
critical” نیز از همان ریشه‌ی لاتین “criticus” به زبان انگلیسی وارد شد، با تمرکز بر تحلیل یا قضاوت دقیق در مورد موضوعات.

3. ارتباط معنایی:

• واژه‌ی “critical” در اصل به معنای «مربوط به قضاوت یا ارزیابی» بوده است و بعدها به مفهوم مدرن خود یعنی «نگاه تحلیلی و ارزیابی دقیق» تکامل یافت.
• واژه‌ی “critique” نیز بر فرآیند بررسی سیستماتیک و موشکافانه تمرکز دارد.


ریشه‌ی واژه‌ی “نقد” در فارسی:

در زبان فارسی،
“نقد” از ریشه‌ی عربی گرفته شده است و به معنای بررسی کردن، جدا کردن خوب از بد، و تحلیل دقیق است.
• در لغت‌شناسی عربی، “نقد” به معنای
“بررسی سکه برای تشخیص اصل از تقلبی” بوده است. این مفهوم بعدها در حوزه‌ی ادبیات و هنر به معنای بررسی عمیق و تحلیل آثار گسترش یافت.

نتیجه‌گیری:

هم واژه‌ی
“نقد” در فارسی و هم واژه‌های critical و critique در زبان‌های اروپایی، ریشه در مفهوم باستانی «داوری کردن» و «تمایز قائل شدن» دارند. این ریشه‌شناسی نشان می‌دهد که مفهوم نقد و نگاه انتقادی از دیرباز بر پایه‌ی تحلیل، قضاوت آگاهانه و جداسازی ارزشمند از بی‌ارزش شکل گرفته است.

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

پ‌ن: در ادامه روش‌های متفاوت نقد کردن از جمله نقد دین، سنت، فرهنگ، سیاست، رسانه و ایدئولوژی را خدمت عزیزان ارسال خواهم کرد.
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 16:31


▪️#نقد چیست؟
▪️چطور می‌توان چیزی را با رویکردِ انتقادی به‌چالش کشید؟
▪️تماشا در یوتیوب
پ‌ن: پیرو دست‌های پیشین و مباحث امروز پیرامونِ «نــقــد»
پست بعدی ریشه‌شناسی مفهومِ «نـــقـــد» خواهد بود.