تاریخ فلسفه از صفر @abouzar_shariati Channel on Telegram

تاریخ فلسفه از صفر

@abouzar_shariati


«اگر انسان "سقراط‌‌ِ ناراضی" باشد و جامِ زهر و مرگ بنوشد، بهتر از آن است که "خوکِ راضی" باشد و هیچ تخطی و تعرض و عُصیانی نداشته باشد»

لیست دوره‌های آموزشی:
https://t.me/abouzar_shariati/15777
آیدی من جهت ارتباط:
@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر (Persian)

تاریخ فلسفه از صفر یک کانال تلگرامی است که توسط کاربر با نام کاربری abouzar_shariati اداره می‌شود. این کانال به فلسفه و اندیشه‌های عمیق مرتبط با آن اختصاص داده شده است. در این کانال، شما می‌توانید با مفاهیم و ایده‌های پرکشش فلسفی آشنا شوید و به بررسی مباحث جذاب و مهم در زمینه فلسفه پرداخته شود. فلسفه به معنای شجاعت در اندیشه کردن، مبارزه با تعصبات و تفرقه‌ها، و داشتن اندیشه پویایی است که توسط این کانال ترویج می‌شود. اگر علاقه‌مند به بررسی مفاهیم فلسفی و گسترش دانش خود در این زمینه هستید، این کانال مناسب برای شماست. برای آشنایی بیشتر با محتوای کانال و پیوستن به دوره‌های آموزشی، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/abouzar_shariati/15777. همچنین برای ارتباط مستقیم با مدیر کانال می‌توانید از آیدی @abozar_shariati استفاده کنید.

تاریخ فلسفه از صفر

28 Jan, 10:34


چه چیزی وجود دارد؟

: دیوید آلبرت
فیلسوف

تاریخ فلسفه از صفر

28 Jan, 09:55


︎ارتباط ریاضیات و فلسفه
👤آلن بدیو

تاریخ فلسفه از صفر

28 Jan, 07:16


طبیعت انسان

هیچ اختلاف مقام و منزلت و نژادی بزرگ ‌تر از آن فاصله‌‌ای نیست که میان دو عده شکاف می‌‌افکند:

میلیون‌‌ها میلیون افرادی که سرهاشان را در خدمت شکم ‌ها می ‌گمارند و آن را چون وسیله‌‌ای در دست اراده می ‌نگرند و اندک کسانی که آن میزان شجاعت در وجود آنها هست که فریاد بزنند: هرگز! سرِ من تنها باید ملازم خود باشد؛ باید بکوشد تا سر از کار این جهان رنگارنگِ شگفت‌‌انگیز دربیاورد و سپس آن را به شکلی دیگر بسازد، چه در قالب هنر و چه در قالب فلسفه، به شکلی که شخص مرا خوش آید. اینها آزاده‌. جانانِ راستین‌اند، اشرافِ حقیقیِ جهان. مابقی رعیت‌اند و خاک‌زادانِ زیاده‌خاک!

در باب طبیعت انسان
(در باب نبوغ)
✍️
#آرتور_شوپنهاور

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 19:57


Im Not

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 18:08


تاریخ فلسفه از صفر pinned «طرح ده‌گانه با هزینه یک دوره در ده پروژه شرکت کنید ☺️ جهت شرکت در پروژه عدد 10 رو به آیدی زیر ارسال کنید: @abozar_shariati»

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 15:26


ویدیو: «اگر شانس زندگیِ دوباره را به من می‌دادند، دقیقاً همین را می‌ساختم.»
این سخن ژرف
#ادیت_پیاف است و پیامی برای ما آدمیان که اگر قرار بود، خویشتنِ خویش را بازآفرینی کنیم، چه‌گونه عمل می‌کردیم؟
راستی آیا تاکنون عاشق شده‌ایم و این عشق، آن‌چنانکه او می‌گوید؛ سبب شگفتی، اندوه و حیرت در وجودمان شده است؟!
نکته مهم در این گفتگو، به‌کارگیری درستِ استعدادهاست. پیاف جوانی که آمده بود منشی او شود، به سمت هنر و آواز رهنمون می‌کند و البته بخشی از زندگی او نیز می‌شود. هرچند آن جوان و پیاف هردو فرجامی تراژیک داشتند.

ادیت پیاف، از سه سالگی تا هفت سالگی نابینا بود و بنابه روایتی، پس از این‌که روسپیان به زیارت ترز مقدس در لیزیو رفتند، شفا یافت.

مادر ایتالیایی‌اش در کافه‌ها می‌خواند و پدر دائم‌الخمر فرانسوی‌اش، هنرمند آکروبات سیرک بود. ادیت پیاف به تنهایی به پاریس آمد و کار خود را با آوازه‌خوانی در خیابانهای پاریس آغاز کرد. آشنایی او بر برخی مشاهیر موسیقی، زمینه‌ساز پیشرفتش شد.

مصاحبه به زبان فرانسوی بوده و توسط: بنفشه فریس‌آبادی به‌فارسی برگردان شده است.

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 14:30


خاطرم هست که یک عبارت از گابریل‌ گارسیا مراکز که فکر میکنم وصف حال اکثر ماهایی هست که با قلمرو خطرناک اندیشه درگیریم. اون میگه:

سخت است هم‌زيستي دائم باكسانى كه دغرغه‌هايت را نمى‌فهمند اما عزيزان تو اند!

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 14:26


#فلسفه™️

🎥 ویدیو:‌تفتیش عقیده در اسپانیا

تحت شکنجه نه تنها آن‌چه را مفتش از شما می‌خواهد می‌گویید، بلکه همچنین آن‌چه را که فکر می‌کنید او را خشنود هم می‌کند می‌گویید.
امبرتو اکو، نام گل سرخ

سال ۱۴۸۱ است. در شهر سویل کاتولیک‌های سرسپرده در پیشگاه مقامات حاضر می‌شوند. آن‌ها به ارتداد، یعنی شکست در پیروی کردن از باورهای کلیسای کاتولیک اعتراف می‌کنند. اما چرا؟ تفتیش عقیده در اسپانیا به سویل رسیده است.
طی ۳۵۰ سال، پس از اینکه شهبانو ایزابلا تفتیش عقیده را آغاز کرد، هم‌نام او، ملکه ایزابلای دوم، رسما در پانزدهم جولای ۱۸۳۴ به آن پایان داد. وابستگی قلمروی اسپانیا به کلیسای کاتولیک آن‌ها را منزوی کرده بود. در حالی که بخش‌های دیگر اروپا در حال تجربه کردن دورهٔ روشنگری و پذیرش جدایی کلیسا و حکومت بود. میان تاریخ‌دانان دربارهٔ تعداد کسانی که طی تفتیش عقیده کشته شدند هنوز اختلاف نظر وجود دارد. برخی ادعا می‌کنند بیش از ۳۰۰۰۰ نفر کشته شدند، در حالی که بیشترشان چیزی میان ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر را تخمین می‌زنند. هرچند پیامدهای تفتیش عقیده، بسیار بیش از تلفات آن بوده است.     
ترجمهٔ ایمان همتی

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 12:23


اگر در رویای دیگران گرفتار شدید خود را تمام شده بدانید.

- ژیل دلوز

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 08:34


#کانت و #کپرنیک

تاریخ فلسفه از صفر

27 Jan, 06:44


▪️در گذشته، گذشتگان ما خطاب به خداوند می گفتند «یا واهب ‌الصور» ای صورت بخشِ چیزها اما پس از #کانت، بعد از سکولار شدنِ فهم و اندیشه به صورت رسمی، این انسان و سوژه بود که صورت بخشی می‌کرد... چطور؟ چگونه؟ باهم ببینیم.

تاریخ فلسفه از صفر

26 Jan, 22:14


طرح ده‌گانه

با هزینه یک دوره در ده پروژه شرکت کنید ☺️
جهت شرکت در پروژه عدد 10 رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر

26 Jan, 20:14


#کانت‌شناسی
ادعای اصلی #کانت چیست؟

چرا و چگونه کانت بخوانیم؟
اینجا می‌توانید سلسله لایوهای #کانت_شناسی را بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

26 Jan, 15:36


▪️#نقد چیست؟
▪️چطور می‌توان چیزی را با رویکردِ انتقادی به‌چالش کشید؟
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

26 Jan, 15:23


تاریخ فلسفه از صفر pinned Deleted message

تاریخ فلسفه از صفر

25 Jan, 19:42


توضیح بیشتر درباره‌ی ضرورتِ شأنِ مرگ
اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

25 Jan, 16:38


تاریخ فلسفه از صفر pinned an audio file

تاریخ فلسفه از صفر

25 Jan, 16:31


اهمیت مرگ‌اندیشی و ضرورت شان مرگ را این بار از زبان #لکان بشنوید

چرا میگویم مرگ‌اندیشی، نجات‌بخش زندگی است و ضامن معنای آن در برابر پوچی؟
اینجا بخوانید 👇🏻

https://t.me/abouzar_shariati/17776

تاریخ فلسفه از صفر

25 Jan, 16:00


یک تعریف خلاصه و دقیق از #پدیدارشناسی

تاریخ فلسفه از صفر

19 Jan, 04:31


■ آنچه را که دارید با تمایل به آنچه ندارید، خراب نکنید. بخاطر بسپار که آنچه که شما اکنون دارید یک بار جزء مواردی بود که فقط به آن امید داشتید.

👤 #اپیکورس

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 21:23


■ بدون شک خمیر مایه ما طوری است که همه چیز را با خودمان و خودمان را با همه چیز مقایسه میکنیم، از این رو خوشبختی یا بدبختی مان بستگی به چیزهایی دارد که معیار مقایسه قرارشان می دهیم.

📚 #رنج_های_ورتر_جوان
👤 #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 16:06


درباره آگوست کنت جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 15:04


گفت‌وگوی هایدگر با راهب بودایی

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 13:46


اگر می‌خواهید ملتی را نابود کنید یک تورم بلندمدت ایجاد کنید؛ زیرا آرام آرام همه‌ی بنیان‌های اخلاقی و اقتصادی آن ملت نابود می‌شود.
#جان_مینارد_کینز

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 12:02


وقتى کشورى بر اساس خرد و حکمت اداره شود،
در انبارها گندم و جو انبار مى‌شود.
و وقتى بدون خرد و حکمت اداره شود،
در انبارها شمشير و نيزه انبار مى‌گردد.

#لائو_تسه

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 09:34


اگر دوست ندارید بازیچه دست هر شیاد بشوید و مورد تمسخر هر احمقی قرار بگیرید، نخستین قانون این است که کم‌حرف و غیرقابل‌دسترس باشید.
#درمان_شوپنهاور
#اروین_یالوم

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 07:41


قدرتمندترین نیرو
برای متوقف کردن شما
افکاری است که در ذهن خودتان
پرورش می‌دهید.

#کنفسیوس

تاریخ فلسفه از صفر

18 Jan, 04:35


در جهان نوین اگر جوامعی بدبخت‌اند، غالباً به سبب آن است که نادانی‌ها، عادات، اعتقادات و عواطفی دارند که برایشان از نیکبختی و حتی از زندگی گرامی‌تر است.

- برتراند راسل

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 20:00


نگاهی به زندگی و زمانه‌ی لودویک ویتکنشتاین

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 19:44


#ویتگنشتاین

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 17:34


▪️#هرمنوتیک به عنوان یکی از دقیق‌ترین رشته‌های فلسفی است؛ آیا هرمنوتیک در اسلام هم جایگاه داشته؟ با دوره های هرمنوتیک در غرب تا چه حد آشنا هستید؟

کسانیکه با آثار فکری و فلسفی دنیا آشنایی دارند بخوبی آگاه هستند که هرمنوتیک به عنوان یکی از دقیق‌ترین رشته‌های فلسفی است و امروزه بسیار مطرح می‌باشد. مکاتب گوناگون هرمنوتیکی امروز در جهان جریان و سریان دارند. فیلسوفان بزرگی از شلایر ماخر تا هایدگر و شاگردانش و متکلمان بزرگ مسیحی و غیره همه فیلسوفان هرمنوت، هرمنوتیسین هستند. که کار هرمنوتیک انجام می‌دهند و شاید امروز نتوان، بدون توجه به مسائل هرمنوتیک بحث فلسفی دقیقی را بدرستی انجام داد. اما هرمنوتیک چیست؟ مکتب‌های گوناگون هرمنوتیکی که آمده‌اند، یکسان نیستند. گادامر یک فیلسوف هرمنوتیکی است که با فلاسفه فرانسوی تفاوت اساسی دارد.

هرمنوتیک، از فعل یونانی Hermeneuein به‌معنای «تفسیر کردن» گرفته شده است و با واژهٔ هرمس (ایزد پیام‌رسان یونانیان) دارای ریشهٔ مشترک است. هرمس واسطه‌ای بود که به عنوان تفسیرگر و شرح‌دهنده، درون‌مایه پیام خدایان را که سرشت آن فراتر از فهم آدمیان بود، برای آن‌ها به گونه‌ای قابل درک درمی‌آورد.

▪️فهرست مطالب

1 دوره های هرمنوتیک در غرب
1.1 ۱- هرمنوتیک کلاسیک
1.2 ۲- هرمنوتیک فلسفی
1.3 ۳- هرمنوتیک نوین (مدرن)
2 هرمنوتیک «دانته»
3 هرمنوتیک یا علم «تاویل» در اسلام
4 نمونه هایی از تاویل در متون مقدس

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 17:34


🔹 هرمنوتیک «دانته»

هرمنوتیک قلمرویی بسیار گسترده است، که با تمام رشته‌های دانایی انسان و با نیروی ادراک و فهم انسان سروکار دارد. در نتیجه، تاریخ هرمنوتیک هم با تاریخ شناخت آفرینش معناها و ساختن ها و در یک کلام با تاریخ آنچه ارسطو در کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس «حکمت علمی» یا phronesis، خوانده یکی است. در این باره به گزینش نمونه هایی از شکل های متفاوتی از تأویل متون می پردازیم. یک نمونه از چنین متونی کتاب ضیافت دانته آلیگری است،که نام اصلی اش IIcon vivio است.

دانته سه قطعه شعر در سال های جوانی خود، پیش از تبعیدش از فلورانس سروده بود. در همان زمان (حدود سال های۱۳۰۴ تا ۱۳۰۹) و نیز در سال های بعد، تأویلی طولانی درباره آن ها نوشت که ناتمام باقی ماند. خود او شعرها را «متن های مقتدر و اصلی» نامید و تأویل ها را «متن های همراه» خواند. ضیافت تأویلی است عرفانی از متنی که از جنبه هایی ساده تر از این تأویل است. نمونه ای است از خوانش به قصد ایجاد ابهام و ساخت لایه های زیرین معنایی که درک آن ها آسان نیست. متن دیگری که می توان مثال آورد، حدود یک سده پیش از ضیافت دانته در افق فرهنگی دیگری نوشته شده و آن ترجمان الاشواق نوشته شیخ محی الدین ابن عربی است.

🔹 هرمنوتیک یا علم «تاویل» در اسلام

کلمه تأویل در قرآن کریم آمده و جعل بشری نیست، و دقیقاً اصطلاح قرآنی است. یعنی کلام الهی است. {وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ} و موارد دیگر که مشتق از کلمه تأویل است. به خصوص با همین عبارت در این آیه به طور صریح آمده است. که حال با وقف بخوانیم یا با وصل. {و ما یعلم تاویله الا الله} وقف کنیم و بگویم {والراسخون فی العلم یقولون امنا} و یا بگویم {و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم} در اینجا یک اختلاف نظر است که با وقف بخوانیم یا با وصل. اگر با وقف بخوانیم {و ما یعلم تاویله الا الله}یعنی فقط خدا عالم به علم تأویل است. اما اگر با وصل بخوانیم {و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم} یعنی هم خدا تأویل را می داند و هم راسخان در علم، تأویل را می دانند و آنان اهل تأویل هستند.

تأویل یعنی چه؟ تأویل از کلمه «اَوَلَ» است. شاید کلمه «اَولَ» هم از همین ماده مشتق شده باشد. یعنی اصل. اول هم از این جهت اول است که اصل است. اصل هر چیز، اول هر چیز است. تأویل یعنی به اصل رفتن، یعنی بازگشت به اصل. {و ما یعلم تاویله} یعنی کسی اصل قرآن، سرچشمه و منبع آن را نمی داند؛ مگر خدا و راسخان در علم «اولیاء» تأویل کلمه قرآنی است و بسیار کلمه کلیدی و بنیادی است.

هرمنوتیک جدید بدون تأویل بی معنی است. هیچ بحث هرمنوتیکی، بدون تأویل نمی تواند معنای درستی داشته باشد. البته همه بحث های هرمنوتیکی تأویل نیست. اندیشمندان غربی مرگ مؤلف را اعلام کرده اند.. اصلاً با همین اصطلاح «اعلام مرگ مؤلف» یعنی سخن، متن است و من با گوینده کار ندارم که چه کسی است، مؤلف مرده است. هست یا نیست او فرقی نمی کند. این تأویل متن است.

ابن عربی در حدود سال ۱۲۰۲ میلادی برابر با ۵۹۸ هجری قمری در شهر مکه شعرهایی عاشقانه خطاب به زنی جوان، زیبا و دانا به نام نظام و ملقب به عین الشمس و البهاء سرود. چند سال بعد در ۶۱۱ هجری قمری، در شهر حلب، تأویل و شرحی بر این شعرهای خود نوشت. شعرها عاشقانه‌اند و زمینی. شرح و تأویل از این بیان عشق زمینی، معناهایی عرفانی و لاهوتی ارائه می‌کنند. خود ابن‌عربی گفته که می‌توان مسئله را برعکس این هم دید، یعنی شعرها را از نظر ذهنی و معنوی، عارفانه و از نظر صورت، عاشقانه دانست. دسته دیگر، متونی هستند که مولفان آن‌ها به شرح و توضیح متن با استفاده از متن‌های دیگران پرداخته وآن ها را تأویل کرده‌اند. می توان گفت که این رایج ترین شکل تأویل متون است.

🔹 نمونه هایی از تاویل در متون مقدس

مشهورترین نمونه ها، دست کم از نظر تاریخی و قدمت، تأویل کتاب‌های آسمانی و نیز کتاب های دینی است. نسل های پی در پی می خواستند که به زندگی خود در پرتو حکم های دینی شکل دهند. تمام این احکام به صورت ساده و روشن در کتاب های مقدس نیامده اند. البته بسیاری از حکم ها صریح و روشن هستند، همچون ده فرمان درعهد عتیق، یا حکم های مشهور عیسی مسیح در عهد جدید، یا آیه هایی در قرآن مجید که به اصطلاح «محکمات» خوانده می شوند، اما در موارد زیادی حکم ها به زبان شاعرانه یا در بیانی تمثیلی در روایت هایی بیان شده اند

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 17:34


▪️#کنفرانس
📖 موضوع: #هرمنوتیک

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 17:34


🔹 دوره های هرمنوتیک در غرب

▪️۱- هرمنوتیک کلاسیک

همزمان با عبور از سده‌های میانه و از میان رفتن سیطرهٔ مسیحیت کاتولیک، کتاب مقدس از زیر سایهٔ کلیسا خارج شد و به میان مردم آمد. در این زمان که مردم برای خواندن و فهم کتاب مقدس به آزادی رسیده بودند، نیاز به قواعدی بود تا از هرج و مرج در تفسیر پیشگیری کند و به خوانندگان، برای فهم درست و درک معنای اصلی متون راهکاری نشان دهد. شلایرماخر و ویلهلم دیلتای دو تن از دانشمندان این دوره بودند که اصول اولیهٔ دانش تأویل‌شناسی را در سده نوزدهم بنیان گذاردند. این دو معتقد بودند که یک معنای غایی و یک فهم نهایی از اثر وجود دارد؛ وظیفهٔ مفسر است که با شناخت اثر، بررسی نشانه‌های درون متنی و اصلاح روش تفسیر تلاش کند تا بدان «معنای نهایی» دست یابد. دیلتای همچنین معتقد بود که برای فهم بهتر متن، باید به نیت مؤلف پی برد و دانست که او متن مورد نظر خود را به چه منظور و با چه هدفی آفریده‌است.

۲- هرمنوتیک فلسفی

در قرن بیستم میلادی، تحول بزرگی در هرمنوتیک روی داد و این دانش پا به عرصهٔ تازه‌ای گذاشت که عوامل اصلی این تحول را باید دانشمندان و فیلسوفان نامداری چون فردریش نیچه، مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر، پل ریکور و… دانست. در این دوره به جای تلاش برای روش‌مندسازی شیوهٔ فهم، بحث از ماهیت فهم به میان آمد. فیلسوفان این عصر در صدد اثبات این نکته بودند که چیزی به نام «فهم نهایی» و مؤلفه‌ای تحت عنوان «نیت مؤلف» مطرح نیست.

فهم آن چیزی است که در اندیشهٔ مفسر نقش می‌بندد (تکیه بر محوریت مخاطب). فهم هر مفسر ریشه در زمانه، جامعه، فرهنگ و تربیت او دارد و این عوامل، محدودهٔ عملکرد ذهن مفسر را ناخودآگاه در حصار می‌گیرد؛ او نمی‌تواند بیرون از این دایره بیندیشد و بفهمد
بنابراین فهم، امری اتفاقی و مسبوق به پیشینهٔ تاریخی مفسر است که به شکل یک رویداد درون ذهن وی شکل می‌گیرد و به هیچ روی قابل کنترل‌کردن و تعریف در قالب روش و راهکار نیست. دریافت و برداشت هر خواننده، منحصر به خود اوست و به تعداد خوانندگان یک متن، فهم‌های متفاوت وجود خواهد داشت.

ضعف عمدهٔ نظریات تأویل‌شناسانه فلسفی این است که در سایه نسبی‌گرایی با نفی روش، هر فهم و استنباطی از اثر را قابل توجیه می‌داند و این امر را طبیعی و ناگزیر قلمداد می‌کند و بدین‌وسیله، راه را بر خوانش‌های متفاوت و بعضاً متضاد از یک اثر می‌گشاید. دو اثر مشهور این دوران یکی کتاب «هستی و زمان» از هایدگر و دیگری «حقیقت و روش» از گادامر است.

▪️۳- هرمنوتیک نوین (مدرن)

در دوران معاصر تلاش زیادی صورت گرفته‌است تا برخلاف هرمنوتیک فلسفی، شیوه و راهکاری خاص برای دست‌یابی به فهمی یگانه ارائه شود. نمایندگان بزرگ این دوره «امیلیو بتی» و «اریک هرش» با نقد دیدگاه‌های هایدگر و گادامر سعی در احیای آموزه‌های تأویل‌شناسی کلاسیک دارند و می‌کوشند برای دغدغه‌های ذهنی اشلایرماخر و دیلتای قاعده‌ای منسجم و اصولی تعریف کنند: قاعده‌ای که هم «روش در فهم» را توجیه کند و هم به دریافت «فهم نهایی» از اثر نائل گردد.

اریک هرش عقیده دارد که در تفسیر متن، دو برداشت مستقل از یکدیگر وجود دارد: نخست معنایی که از واژگان متن دریافت می‌شود؛ دیگری شواهد آن معانی در دورانی که اثر تفسیر می‌شود. سپس توضیح می‌دهد که معنای لفظی همواره ثابت است، اما شواهد آن معنا، در هر دوره‌ای فرق می‌کند.

مثلاً شواهد معنایی «قلم» در یک دوره ممکن است به «قلم‌نی» اطلاق شود؛ در دورهٔ دیگر به «مداد زغالی» و زمانی هم به «خودنویس»! اما در تمامی این سه دوره، معنای قلم یک چیز بیشتر نیست: «وسیله‌ای برای نوشتن»! وی معتقد است که اگر چه همیشه نمی‌توان به معنای نهایی مورد نظر مؤلف دست یافت، اما با به‌کارگیری و پیراستن روش، ضمن نفی دریافت‌های نادرست و لغزان، می‌توان به درجه‌ای از فهم دست یافت که درست‌تر از بقیه و نزدیک‌تر به خواستهٔ آفرینندهٔ اثر باشد، زیرا در عین زمان تفاسیر گوناگون نمی‌توانند همگی درست باشند.

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 17:34


اگر بخواهیم نمونه هایی در مورد تأویل و تفسیر کتاب های مقدس ارائه کنیم شاید برای ما متونی که هم دسترسی به آن ها ساده تر و هم آشنایی با مباحث بنیادین آن ها بیشتر است تأویل و تفسیر هایی باشند که از قرآن مجید در طول سده‌ها نوشته و شماری از آن‌ها منتشر شده‌اند. در این مورد حجم عظیمی از تأویل‌های گوناگون از سوی مذاهب و فرقه‌های گوناگون جهان اسلام در سده‌های طولانی فراهم آمدند. همچنین کتاب‌هایی در شرح و توضیح معنای تأویل و تفسیر نوشته شدند که امروز راهنماهای خوبی در فهم هرمنوتیک قرآنی محسوب می‌شوند. به عنوان نمونه می‌توان کتاب مفاتیح الغیب نوشته ملاصدرا را نام برد که از زاویه خاص یعنی از نگاه یک فیلسوف و یزدان‌شناس شیعه، حدود سیصد سال پیش به زبان عربی نوشته شده و خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده است.

دسته دیگر از متون، متن‌های نظری و فلسفی‌ای هستند که به اصل مسئله تأویل پرداخته‌اند و در آن‌ها نظریه‌ای درباره تأویل ارائه شده، یا حرکتی فکری و نظری در آن جهت آغاز شده است. شاید قدیمی‌ترین نمونه چنین متونی مکالمه ایون نوشته افلاطون باشد. در این مکالمه، سقراط با ایون یکی از راویان و شارحان شعرهای هومر، درباره کار او گفتگو و نظریه ای در باب تأویل ارائه می کند (در جهان اسلام عالمیان دینی جهت کشف معانی متون مقدس و تفسیر آن ها رویکردهایی از جمله تهذیب و تزکیه نفوس را پیشنهاد می دادند. هرمنوتیک یا همان تأویل، در اسلام گرچه به گونه مستقلی مطرح نشد، اما مورد غفلت نبوده است.

اندیشمندان علوم قرآنی و اصولی در آثار خود جهت دستیابی به اهداف فقهی و تفسیری به مباحثی از جمله علم تفسیر و تفاوت آن با تأویل، روش ها و مناهج تفسیری و انواع تفسیرنقلی رمزی، اشاری، شهودی، عقلی و اجتهادی، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر به رأی و مباحث الفاظ همچون علم به وضع، انواع دلالت های تصویری، تصدیقی اولی و تصدیقی ثانوی، کشف مراد مولف و متکلم و مسئله «ظهور» و غیره پرداختند. اصطلاحات هرمنوتیک و تأویل معنای نزدیک به هم دارند و در یک مفهوم با هم مشترک هستند و آن لزوم برگرفتن حجب از متون اعم از متون قدسی و غیرقدسی و کشف و ظهور آن هاست. در نهایت کلام ، هرمنوتیک، تفسیر و تأویل گام بلند انسان برای رفع و دفع چالش های حاکم میان برداشت های خود با مفاهیم قدسی و امور دینی است.

تصادف مصاحبت حضرت موسی و حضرت خضر در یک سفر پیش می آید. هر دو مرد خدا هستند. یکی پیغمبر الهی و یکی ولی الهی. حضرت موسی از خضر درخواست می کند که من هم همراه شما بیاییم، تا چیزی یاد بگیرم و به علم تأویل آگاه شوم. {علی ان تعلمن من تأویل الاحادیث} حضرت خضر فرمود: خیلی خوب بیا. اما یک شرط دارد. موسی گفت شرطش چیست؟ خضر گفت: هر چیزی دیدی هیچ از من مپرس. شاید تحمل آن برای تو مشکل باشد. اما تحمل کن. خضر نیز پذیرفت. در این سفر طولانی دو و سه واقعه اتفاق می افتد. یکی اینکه حضرت خضر کشتی را سوراخ کرد. حضرت موسی دید که الان آب وارد کشتی می شود و سرنشینان کشتی را غرق می کند. دیگر تحمل نکرد و به خضر گفت: این چه کاری بود که می کنی؟ خضر به او گفت: نگفتم که سئوال نکن. موسی گفت: ببخشید دیگر سئوال نمی کنم. بعد از آن دیواری را در وسط بیابانی خراب کرد، و در گرمایی هوا، گل ساخت و دیوار را از نو ساخت. موسی که حوصله اش سررفته بود گفت: چرا این کار کردی؟ و در نهایت کشیده به گوش جوانی زد و آن جوان مرد. بعد از قضیه سوم، حضرت خضر به موسی فرمود: {هذا فراق بینی و بینک}

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 08:26


درباب چیزهای بدیهی
از دیدگاه فلسفۀ تکاملی



سخنرانی «دنیل دنت»

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 07:21


مفهوم فلسفي همچون یك یورش به آدمي است. انسان با فلسفه از هر روزگي جدا می‌شود و به بنیاد چیزها باز مي‌گردد.

فلسفه وارستگيِ نگاه آزاد است.

مارتین هایدگر

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 05:31


نامه‌ی نیچه به پیترگاست
دوشنبه ۷ مارس ۱۸۸۷

اتفاق مشابهی برایم با داستایفسکی و استاندال پیش آمد.

تصادفی ترین مواجهه، با کتابی که یک نفر [خودش] به صورت اتفاقی آن را در یک کتاب‌فروشی باز می‌کند و عنوان آن برایش ناشناس است و سپس ناگهان غریزه‌ی او سخن می‌گوید و او متوجه می‌شود که با یک آشنا ملاقات کرده است.

تاکنون در مورد جایگاه او، شهرت و تاریخش چیز کمی فهمیده بودم. او در سال ۱۸۸۱ فوت کرده است. در جوانی اش همه چیز تا حدودی برایش بد بود.

او در خانواده‌ای برجسته اما لاغر و فقیر می‌زیسته است. در سن ۲۷ سالگی محکوم به مرگ شده اما قبل از به دار آویخته شدن، حکمش به تعویق افتاده که در نتیجه‌ی آن، چهارسال در میان بدترین انواع مجرمان در سیبری در اسارت بوده است.

این ها دوران مهمی از زندگی او بود. در همین زمان است که او به قدرت شهود روانی خود پی برد.

علاوه بر آن، قلب او با تجربیاتش جا افتاده‌تر شده بود. خاطراتش از این دوران "خاطرات خانه ی اموات" یکی از انسانی‌ترین کتاب های موجود است‌.

اولین اثری که از او خواندم ترجمه‌ای فرانسوی با عنوان "یادداشت های زیرزمینی" شامل دو داستان بود:

اولی نوعی حرکت واقعی از نبوغ در روانشناسی است. یک قطعه ی وحشتناک و بی‌رحمانه از طنز در سطح "خودشناسی"

محصول چنان دست ضعیف و جسور، و با آن قدرت جذبه ی نیروی برتر، که من تقریبا از لذت آن سرخوش بودم.

در ضمن، به توصیه‌ی اوربک، که از او در مورد این موضوع مشورت خواستم، کتاب "جنایت و مکافات" را خواندم (تنها کتابی که اوربک می شناخت) با بیشترین احترام برای هنرمند آن داستایفسکی.

همچنین مشاهده کردم که نسل جوان ناولیست‌های پاریس هم تحت تاثیر داستایفسکی هستند [و بدین واسطه] مورد ظلم قرار می‌گیرند، و از سویی نیز به او حسادت می‌ورزند.

#نامه‌های_نیچه

تاریخ فلسفه از صفر

17 Jan, 05:31


نامه نیچه به پیترگاست، در مورد
داستایفسکی.


👇🏻👇🏻👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 19:28


یک فضیلت از چه طریق به قدرت می‌رسد؟
از نیچه بیاموزیم

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 19:16


■ #شوپنهاور به جای توجه به مثال های سستی از عزل عقل، به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد، نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را دستکاری می کند، و این نیرو را اراده معطوف به حیات (Wille zum leben) نامید و آن را سائقهای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید مثل تعریف کرد.

اراده معطوف به حیات حتی افسردگان واداده را در هنگام کشتی شکستگی یا بیماری شدید به مبارزه برای بقا رهنمون می شود.
این نیرو تضمین می کند که متفکرترین و حرفه ای ترین افراد هم با دیدن کودکانی که غان و غون میکنند اغفال شوند.
حتی اگر تحت تأثیر قرار نگیرند که به هر حال بچه ای داشته باشند و به محض تولدش به او به شدت عشق بورزند.
اراده معطوف به حیات است که سبب می شود مردم با دیدن مسافران جذاب در راهروی قطارهای بین شهری عقل خود را از دست بدهند.


👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
🔃 برگردان #عرفان_ثابتی

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 16:50


⚡️ برادران، از گناه آدم ها نهراسید...

برادران از گناه نهراسید، آدمی را در گناهش نیز دوست بدارید، چه این شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمین است.

همه خلقت خداوند را دوست بدارید، هم کل آن را و هم هر دانه‌ی ریگ را. هر برگ را دوست بدارید، هر پرتوی نور خدا را. #حیوانات را دوست بدارید، گیاهان را دوست بدارید، هرچیز را دوست بدارید. اگر هرچیز را دوست بدارید به راز خداوند در چیزها پی خواهید برد.

همین که آن را دریافتید هر روز بی وقفه شروع خواهید کرد به درک بیش تر و بیش تر آن . سرانجام شیفته ی همه ی عالم خواهید شد با عشقی تمام و همگانی. حیوانات را دوست بدارید، خداوند به آن ها مقدمات فکر و شادی نیاشفته بخشید. آن را آشفته نسازید، آن ها را عذاب ندهید، شادی شان را از آنان نگیرید.


📚 برادران کارامازوف

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 10:02


■ خود را شناختن دشوارترین کار است.

👤 #تالس (624_546) پیش از میلاد

(Thales of Miletus)

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 08:20


■ نیچه گفت؛ « بالاتر نمی باید از دل پایین تر بروید و هرگز نمی باید[از دل چیزی دیگر] بروید...هرآنچه نخست است می باید خود علت خویش باشد.»

■ #تمدن_یونان

به عقیده #یوهان_وینکلمان،عالم بزرگ ادبیات یونان– رومی،یونانی ها مردمی بودند برخوردار از سنجیدگی استثنایی که معابدشان جلوه های بیرونی نظمی بود که در خود و جامعه خود احساس می کردند.
ولی نیچه می گفت که تمدن یونان باستان به هیچ وجه از آرامش درونی برنخاسته بلکه حاصل پالایش شیطانی ترین نیروها بوده است؛
“یونانی ها گاه جشن دیونوسوسی را به عنوان بزرگداشت تمام شورها و تمایلات شرورانه طبیعی برگزار می کنند...آنها صفات انسانی را اجتناب ناپذیر می دانستند و هرچیزی را که در انسان وجود داشت الهی می خواندند و بر دیوارهای بهشت موعود خود حک می کردند.
آن ها سائقه طبیعی متجلی در صفات شرورانه را انکار نمی کردند،بلکه آن ها را تعدیل و تنظیم می کردند.... این ریشه کل آزاداندیشی اخلاقی دوران باستان است.
آزاداندیشی ای که به امر شر و مشکوک آزادی معتدلی می داد و در پی نابودی کامل آن نبود.”
نابود کردن شورها و هوس ها تنها برای پرهیز از حماقت ها و پیامدهای ناخوشِ حماقت هایشان،خود نهایت حماقت است.

■ #میگساری

نیچه به شدت مخالف این امر بود
«نوشیدنی های الکلی برای من خوب نیستند؛یک جام شراب یا آبجو در روز کاملا کافی است که زندگی را برای من به «جهان اشک ها» تبدیل کند.
انزجار او از الکل،در عین حال انزجار او از مکتب انگلیسی رایج در فلسفه اخلاق را تبیین می کند؛ #فایده_گرایی، و بزرگ ترین مدافع آن #جان_استوارت_میل.
به عقیده فایده گرایان،در جهانی سرشار از ابهامات اخلاقی،راه قضاوت درباره درستی یا نادرستی عمل،اندازه گیری مقدار لذت و درد حاصل از آن بود. میل گفت:
«اگر اعمال به امری مخالف شادکامی بینجامد،نادرست است.منظور از شادکامی، لذت و فقدان درد است؛منظور از ناشادکامی، درد و محرومیت از لذت.»
مسلما نیچه هم به دنبال خوشبختی بود ولی از دید او همه شیوه های اندیشه ای که ارزش چیزها را برحسب لذت و درد می سنجند،
یعنی برحسب پدیده های فرعی و ثانویه،
سطحی نگر و ساده لوحانه اند.

■ #مسیحیت

«انسان باید در هنگام مطالعه عهد جدید دستکش به دست کند.نزدیکی به این همه پلیدی انسان را به این کار وامی دارد... در آن،همه چیز ناشی از ترس و بزدلی است،همه چیز خودفریبی و دیده بر خود فرو بستن است.»
او الکل و مسیحیت را دو مخدر بزرگ اروپا می داند زیرا هر دو ما را متقاعد می کنند که لازم نیست به نقص های خود و دنیا توجه کنیم.
به روایت نیچه،مسیحیت از افکار بردگان ترسوی امپراتوری روم نشئت گرفته است.
بردگانی که برای خودشان فلسفه ای ساختند که ادعا می کرد رفتارهای حقیرانه آن ها فضیلت است.عقیده ریاکارانه ی آنان همان چیزی را لعن و نفرین می کرد که دوست داشتند و به آن متمایل بودند ولی آن قدر ضعیف بودند که نمی توانستند برای کسب آن مبارزه کنند و همزمان چیزی را می ستودند که دوست نداشتند ولی تصادفا از آن بهره مند بودند.
ضعیف بودن به «خوب بودن»،حقارت به «فروتنی»، فرمانبرداری از افراد موردتنفر به «اطاعت» و به بیان نیچه،« ناتوانی از انتقام گیری» به « بخشایش» بدل شد.
مسیحیان معتاد به «مذهب راحت طلبی» در نظام ارزشی خود به چیزی اولویت دادند که آسان بود نه مطلوب،و به این ترتیب زندگی را از قوایش تهی ساختند.
نیچه می خواست که ما همچنان به چیزهای موردعلاقه خویش عشق بورزیم،هرچند آن ها را در اختیار نداریم و ممکن باشد که هرگز هم به آن ها دست نیابیم. به عبارت دیگر،در برابر وسوسه تحقیر و شریرانه نامیدن خوبی هایی که دستیابی به آن ها دشوار است مقاومت کنیم.

■ #تنهایی

از همان ابتدا،#اپیکور یکی از فیلسوفان باستان محبوب نیچه بود،او اپیکور را تسکین دهنده روح اواخر دوران باستان، یکی از بزرگ ترین انسان ها،خالق شیوه قهرمانانه و بی پیرایه فلسفه ورزی می نامید.
آنچه در نظر نیچه جذابیت خاصی داشت این ایده اپیکور بود که خوشبختی یعنی زندگی در جمع دوستان.
هرچند نیچه با رضایت خاطر حاصل از اجتماع ناآشنا بود:«این تقدیر ماست که از لحاظ فکری گوشه نشین باشیم و گاه و بی گاه با کسی گفتگو کنیم که از لحاظ فکری شبیه خودمان است.»
نیچه در دوره های متفاوت به دنبال یافتن همسری برای خود بود ولی شاید به دلیل ظاهر عجیب و یا کمرویی از سوی زنان موردعلاقه اش طرد می شد. با این وجود عقیده داشت که «مطمئن ترین درمان بیماری مردانه خودخوارشماری،دوست داشته شدن از جانب زنی زرنگ است»

و سخن آخر اینکه،او به شدت مبارزه کرد تا خوشبخت باشد؛ولی هرگاه شکست خورد،مخالف چیزی نشد که زمانی به آن مشتاق بود.او به چیزی متعهد ماند که به نظرش مهم ترین ویژگی انسان شریف بود:این که کسی باشد که «هرگز انکار نمی کند»

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفی

تاریخ فلسفه از صفر

11 Jan, 04:45


‍ ■ #فردریش_نیچه ؛#فیلسوف_زندگی”

فردریش نیچه اکثر فلاسفه را احمق و بی خاصیت می دانست و خود را اینگونه متمایز می شمرد؛« سرنوشت من این است که نخستین انسان شریف باشم.»
در سال های جوانی به شدت شیفته فلسفه #شوپنهاور شده بود.
به نظر شوپنهاور،جوهره حکمت فلسفی،گفتار #ارسطو در اخلاق نیکوماخوس بود:
“انسان عاقل طالب رهایی از درد است نه لذت.”
نیچه تحت تأثیر شوپنهاور فلسفه جدیدش درباره رویگردانی و تسلیم و رضا را بیان کرد:
“می دانیم که زندگی سرشار از رنج و درد است هرچه بیش تر بکوشیم از آن لذت ببریم،
بیش تر اسیر و برده اش می شویم،و ،بنابراین،[باید] از خوشی های زندگی چشم پوشی کنیم و راه پرهیز در پیش گیریم.”
دلبستگی نیچه به شوپنهاور یک دهه ادامه داشت و پس از آن نیچه دچار تغییر فکری شدیدی شد.
«مخالفت با تعالیم شوپنهاور؟ تقریبا درباره تمام قضایای کلی با او مخالفم.»
یکی از آن قضایا این بود که،چون رضایت خاطر توهم است،خردمندان باید خود را وقف پرهیز از درد کنند نه طلب لذت.
نصیحتی که اکنون به نظر نیچه هم بزدلانه بود و هم غیرواقعی.
به باور او،نه با پرهیز از درد بلکه با تشخیص نقش آن به عنوان مرحله ای اجتناب ناپذیر و طبیعی برای دستیابی به هرچیز خوبی،رضایت خاطر حاصل می شود.
او دریافته بود کسانی که خواهان احساس رضایت خاطر هستند باید از هرگونه سختی استقبال کنند:
“شما می خواهید رنج را از میان بردارید،اگر بشود– و کدام «اگر بشود» ی دیوانه تر از این! گویی ما خوش می داریم که رنج را فزونی بخشیم و آن را از آنچه تاکنون بوده است بدتر کنیم.”
آنچه به تغییر دیدگاه نیچه کمک کرد،تأمل او در باب معدود افرادی در سرتاسر تاریخ بود که به نظر می رسید زندگی رضایت بخش را واقعا شناخته بودند؛افرادی که منصفانه میشد آن ها را #ابرمرد–یکی از مناقشه-انگیزترین اصطلاحات نیچه– شمرد.
“واقعا هیچ فرد زنده ای وجود ندارد که خیلی به او اهمیت بدهم.افراد مورد علاقه ام مدت های زیادی است از دنیا رفته اند– برای مثال #آبه_گالیانی، #آنری_بل یا #مونتنی.”
او می توانست یک قهرمان دیگر،
#یوهان_ولفگانگ_گوته را هم اضافه کند.شاید این چهار نفر بهترین سرنخ ها برای درک منظور نیچه از زندگی رضایت بخش باشند.
آن ها وجوه مشترک زیادی داشتند؛کنجکاو،از نظر هنری بااستعداد و از لحاظ جنسی پرشور بودند. به رغم رویدادهای غم انگیز،می خندیدند و می رقصیدند.
بعضی از آن ها طنز سیاهی شبیه خود نیچه داشتند– لبخند شرورانه ای شادی آفرین،
برخاسته از پس زمینه های بدبینانه.
مالک چیزی بودند که نیچه «زندگی» می خواند و به معنی شجاعت،جاه طلبی،متانت،
استحکام شخصیت،شوخ طبعی و استقلال بود(و در نتیجه فقدان زهدفروشی،دنباله روی،رنجش و عصا قورت دادگی)
قهرمانان نیچه بارها عاشق شده بودند.
#مونتنی فهمیده بود که «کل جنب و جوش دنیا معطوف و منتهی به آمیزش دو جنس است»
و سرانجام اینکه همه آن ها هنرمند بودند.به قول #نیچه؛«هنر،بزرگ ترین محرک زندگی است»
از دید نیچه برای دست یابی به رضایت خاطر حتما باید گاهی به شدت احساس بدبختی کرده باشیم؛
“لذت و رنج چنان به هم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهره مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیش ترین مقدار ممکن از رنج را بچشد...”
او فردی مبادی آداب بود ولی برای دوستانش اینگونه می خواست:
«در حق انسان هایی که دوستشان دارم،آرزوی رنجوری،پریشانی،بیماری،
بدرفتاری و آزردگی می کنم.آرزو می کنم که آن ها با خودخوارشماری ژرف،با عذاب بی اعتمادی به خود و با بدبختی شکست خوردگان ناآشنا نمانند.»
نیچه عقیده داشت که؛”فلسفه ترکیب شگفت انگیزی است از ایمان شدید به توان بشری و پایداری شدید”.چنانچه از نظر او حتا اگر استعداد کافی در زمینه خاص همچون نویسندگی نداریم،با داستان نویسی هرروزه سرانجام یاد می گیریم که چگونه داستان را به بارورترین و مؤثرترین شکل ارائه دهیم.
او وابستگی عناصر مثبت زندگی بشری را با وابستگی رضایت خاطر به سختی ها مقایسه کرد:
“وحشی ترین نیروها راه را صاف می کنند و عمدتا ویرانگرند ولی با وجود این،کار آن ها ضروری است تا بعدها تمدن بهتری در آن جا بنا شود. نیروهای هولناک– که شر خوانده می شوند– معماران و جاده صاف کن های غول پیکر بشریت هستند.
همه زندگی ها سخت هستند؛ آنچه برخی از آن ها را رضایت بخش هم می کند،شیوه برخورد با دردها و رنج هاست.”
متفکر محبوب نیچه،#مونتنی در فصل آخر مقالات گفته است؛«#هنر_زندگی یعنی یافتن راه هایی برای استفاده از مصیبت های خودمان:باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم.»
زندگی ما مثل هارمونی جهان مرکب از الحان متفاوت،زیر و بم،آرام و گوشخراش است و ما همچون موسیقیدانانی ماهر باید بدانیم که چگونه از همه آن ها استفاده و آن ها را با هم ترکیب کنیم.

تاریخ فلسفه از صفر

10 Jan, 20:05


🎵 #موسیقی زیبا و گوشنواز از
#ولفگانگ_آمادئوس_موتزارت، آهنگساز مشهور و برجسته اتریشی

👇👇👇

تاریخ فلسفه از صفر

10 Jan, 20:05


🎵 #موسیقی زیبا و گوشنواز، اثری از
#ولفگانگ_آمادئوس_موتزارت

تاریخ فلسفه از صفر

10 Jan, 14:45


و زندگی وی چیزی جز اکنون گذرا نبوده و اکنون، گذشته و پایان یافته است!
#آرتور_شوپنهاور
#ابوذر_شریعتی
#درس‌هایی‌از‌تاریخ‌فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 20:05


تقدیم به دوستان جدید الورود

توصیف داستایفسکی از ارزشمندی تک‌تک ثانیه‌های زندگی که در حالت عادی به شدت ملال‌آور و بی‌ارزش می‌نماید!
اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 19:46


■ #مونتنی، #فیلسوف_سازش

مونتنی تأکید می‌کند که در هر زندگی ای می توان آرای جالبی یافت، نیازی به مطالعه کتب قدیمی و یا شناخت فیلسوفان و نظریات آنان نیست.
او باور داشت که همه ما می‌توانیم به آرای حکیمانه دست یابیم، مشروط بر اینکه خود را به دلیل بی‌علاقگی به محاورات افلاطون و علاقه به زندگی آرام در ییلاق نامناسب و نالایق ندانیم.
او به تفصیل به مزایای زندگی به صورت حیوانی و نه انسان عاقل در کتابخانه‌ای بزرگ پرداخت. باور داشت که حیوانات اغلب در عشق هم ماهرتر از انسان‌ها هستند:
ما بیش از هرچیز نفوسی عصبی و مجنون، نتراشیده و آشفته‌ایم که در مقایسه با ما، حیوانات از بسیاری جنبه‌ها مظهر تندستی و فضیلت هستند.
کیکرو تصویر خیراندیشانه‌ای از عقل ارائه داد و شانزده قرن بعد مونتنی عکس این تصویر را ارائه می‌کند:
«اینکه بفهمیم حرف احمقانه‌ای زده‌ایم یا کار احمقانه‌ای کرده‌ایم چیزی نیست، ما باید درس بسنده تر و مهم تری را بیاموزیم؛ این‌که جز ابلهی نیستیم.»

■ “در باب #ناتوانی_جنسی(و یا جسمی)”

او آدمی را گرفتار خفت جسمانی می‌دانست؛
«احساس می‌کنم قبل و بعد از صرف یک وعده غذا آدم کاملا متفاوتی هستم.»
از سوی دیگر فلسفه مونتنی فلسفه سازش است:« بدترین مصیبت ما خوار شمردن وجودمان است.»
او باور داشت که به جای مبارزه درونی با پوشش‌های جسمانی گیج کننده خود باید یاد بگیریم که آن ها را به عنوان واقعیت های تغییرناپذیر وضعیت خود بپذیریم.
مونتینی با نقب زدن به اندوه‌های خصوصی اتاق خواب، رسوایی و ننگ را از آن ها زدود و همواره سعی کرد ما را با بدن های خود آشتی دهد. اعتقاد بر این که هیچ چیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیفتد غیرانسانی نیست.
-“بر بلندترین تخت جهان،هنوز هم ما بر ماتحت خود نشسته‌ایم.”
-“پادشاهان و فلاسفه،و نیز بانوان متشخص، شکم خود را خالی می کنند.”
-“اگر اعمال تناسلی بشر، طبیعی، ضروری و درست است، پس چرا ما جرئت نمی کنیم که از آن ها بدون شرمندگی سخن بگوییم...ما آن قدر گستاخیم که کلماتی مانند کشتن و دزدیدن و خیانت را بر زبان می‌آوریم ولی آن کلمات را فقط زیر لب ادا می کنیم."
او باور داشت که باید خود را همانگونه که هستیم، تمام و کمال، بپذیریم، در صورتی‌که ما فقط جنبه‌هایی از خودمان را که مورد قبول دیگران است و با آنچه دیگران می‌گویند مطابقت دارد می‌پذیریم.
مونتنی به دنبال تغییر تعریف حکمت بود.
حکمت حقیقی باید شامل سازگاری با جنبه‌های پست‌تر ما باشد.
فیلسوفان #رواقی و #اپیکوری عقیده داشتند که ما می توانیم بر بدن خود مسلط باشیم و هرگز مجذوب خویشتن جسمانی و هیجانی خود نشویم، مونتنی این نظر را ناممکن و بنابراین زیان آور می‌داند:
«آن قله‌های فلسفی رفیعی که هیچ انسانی نمی تواند در آن ها مأوا گزیند و آن قواعدی که از عادت و توان ما خارج است، چه فایده‌ای دارد؟»

■ “در باب #ناتوانی_فرهنگی”

او دیگر علت احساس ناتوانی را تقسیم جهان به دو اردوگاه #امور_بهنجار و #امور_نابهنجار می‌دانست.
“هرملتی آداب و رسوم و عادت های زیادی دارد که نه تنها برای ملل دیگر ناشناخته است بلکه به نظر آن‌ها وحشیانه و مایه شگفتی است.”
“همه‌کس هرچه را که مرسوم خود او نیست وحشیانه می‌خواند؛ ما غیر باورها و رسوم کشور خود هیچ معیار دیگری برای حقیقت و دلیل درست نداریم.”
یک تسلی در مواجهه با اتهامات مربوط به ناهنجاری،#دوستی است.
هنگام گفتگو با مخاطبی عادی بسیاری از نظرهای خود را به دلیل بسیار زننده بودن، جنسی بودن، مأیوسانه بودن، احمقانه بودن، هوشمندانه یا احساساتی بودن بیان نمی‌کنیم ولی این نظرها را با دوستان خود در میان می‌گذاریم -دوستی توطئه‌ای کوچک است علیه آنچه دیگران معقول می‌پندارند.

■ “در باب #نابسندگی_فکری”

مونتنی بین دو نوع #معرفت تمایز قائل شد: #علم و #حکمت.
او منطق، زبان و آنچه را در مدرسه آموزش داده می‌شد در مقوله علم قرار داد و در مقوله حکمت هر چیزی را که می‌تواند به خوب زیستن آدمی کمک کند.
از نظر او امتحانات دانش‌آموزان باید شامل سؤالاتی درباره چالش‌های زندگی روزمره می‌بود: عشق، رابطه جنسی، بیماری، مرگ، جاه‌طلبی...
از دید او مطالعه‌ای که موجب کسالت و خستگی فرد را فراهم سازد بیهوده است.
اگر سبک نوشتاری فهم‌ناشدنی است نشان تنبلی نویسنده است تا هوشمندی؛ درک‌ناپذیر بودن بهترین حامی حرفی برای گفتن نداشتن است. در صورتیکه ساده‌نویسی شهامت می خواهد. زیرا این خطر را دارد که کسانی که عقیده دارند نثر فهم‌ناپذیر نشانه هوشمندی است آن نویسنده را فردی کم‌هوش بشمرند و مورد بی اعتنایی قرار دهند.

و در نهایت اینکه از دید مونتنی همین که زندگی معمولی بافضیلتی در طلب حکمت، ولی هرگز نه چندان دور از حماقت داشته باشیم،
دستاوردی کافی است.

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 16:05


از دیدگاه هگل، فلسفه تاریخ یعنی نگاه خردمندانه یا اندیشمندانه به آن. فلسفه تاریخ، کامل تر از فلسفه دولت است، اگرچه دولت یکی از شرایط تاریخ و بالاترین شکل جامعه انسانی است.

▪️ایده‌های هگل و مارکس از تاریخ

برخی از ایده‌های همانند هگل و مارکس از تاریخ عبارتنداز:

وجود دیالکتیک عام در تاریخ
تضاد و تناقض، اساس تکامل است.
نبرد میان طبقه‌ها
وجود تضاد درونی در طبقه حاکم
قهر، یکی از ابزارهای تکامل اجتماعی یا سیاسی است.

▪️هگل‌گرایی

هگل گرایی که به نوعی پذیرفتن دیالکتیک هگل است، خود به دو گروه تقسیم گردید:

هگلی‌های کهن یا هگلی‌های دست راستی (راست هگلی)
هگلی‌های جوان یا هگلی‌های دست چپی (چپ هگلی)

▪️هگلی‌های کهن

این گروه به عنوان ادامه دهندگان راه هگل، با پذیرفتن اندیشه‌های او در مقام یک فیلسوف تمام، هگلی‌های کهن نامیده شدند که پس از مدتی به هگلی‌های دست راستی شهرت یافتند. اینان مورد انتقاد گروه هگلی‌های جوان (چپ هگلی) قرار گرفتند، چون از دیدگاه آنها، گروه کهن سعی نکردند حقیقت هگل گرایی را درک کنند و فقط به حفظ فلسفه هگل بسنده کردند.

بعضی از افراد گروه هگلی‌های دست راستی که می‌توان ذکر کرد:

گابلر، گوشل، هنینگ، ادوارد گانس، هوتو، فورستر، کارل روزنکرانتز، داوب، کونرادی و هرمان هینریش.

▪️هگلی‌های جوان

گروه هگلی‌های جوان (هگلی‌های چپ)، دیالکتیک هگل را پذیرفتند، اما نه با مفهومی که هگل ارائه می‌کرد. عمر مکتب هگلی‌های جوان از سال انقلابی ۱۸۳۰ تا انقلاب ۱۸۴۸ بود.

اگرچه هگلی‌های دست چپی، هگل را به عنوان یک فیلسوف ستایش می‌کردند، ولی از دیالکتیک وی معنایی دیگر ارائه نمودند. به عنوان مثال دیالکتیک انگلس و مارکس-که چپ هگلی بودند-دیگر دیالکتیک هگل نبود، بلکه به ماتریالیسم دیالکتیک معروف شد. در ماتریالیسم مارکس و انگلس، نه تنها خبری از ایده‌آلیسم و متافیزیک (مابعدالطبیعه) هگل نیست، بلکه این بخش از افکار هگل به چالش کشیده می‌شود.

چهره‌هایی که گروه هگلی‌های جوان را در سال ۱۸۳۰ تشکیل می‌دادند یا پس از آن به این گروه افزوده شدند:

آرنولد روگه، لودویگ فوئرباخ، ماکس اشتیرنر، دیوید اشتراوس، برونو بائر، اگوست فون سیزکفسکی، کارل اشمیت، کارل مارکس، فریدریش انگلس، وادگار و برادر برونو بائر.

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 16:05


‍ ■ فلسفه #فردریش_هگل

هگل فیلسوف آلمانی در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ در اشتوتگارت به دنیا آمد. وی به مدت ۵ سال (از سال ۱۸۰۱) مقام استادی فلسفه را در دانشگاه ینا به عهده داشت. در سال ۱۸۱۶ به دانشگاه هایدلبرگ رفت. چاپ منطق هگل، یکی از عوامل مؤثر انتقال وی به دانشگاه هایدلبرگ بود. او بعد از مدت دو سال، استاد دانشگاه برلین شد. هگل به مدت دوازده سال در دانشگاه برلین در سمتش باقی‌ماند. وی در ۱۴۴ نوامبر ۱۸۳۱ در ۶۱ سالگی به علت ابتلاء به وبا درگذشت.

هگل برای دستیابی و کشف حقایق، روش و طریق خاصی را مطرح کرد و آن را دیالکتیک نامید. لغت دیالکتیک که از کلمه‌ای یونانی مشتق می‌گردد، به معنای گفتار و دلیل است و مفهوم آن، گفتگو و مجادله کردن است. هگل همچنین ضدیت و تناقض را به دیالکتیک خود افزود. وی تناقض را پایه فعالیت طبیعت و موجودات دانسته که درصورت عدم وجود چنین تناقض و تضادی، سکون بر آن‌ها حکمفرما بود.

هگل می‌گوید من نظریات هراکلیتوس را در دیالکتیک خود وارد کرده‌ام. هراکلیتوس به تغییر دائمی و عدم ثبات معتقد بود. از نظر هراکلیتوس، در این جهان از بودن خبری نیست و هرچه هست در حال شدن است.

از دیدگاه هگل، دیالکتیک سازش تناقض‌ها و اضداد در وجود اشیاء، ذهن و طبیعت است. همچنین دیالکتیک ازنظر او، سیر از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت است. هگل معتقد است که دیالکتیک ابزار تحقیق نیست، بلکه عین فلسفه و قاعده فکر و وجود است.

دیالکتیک هگل برخلاف نظر بسیاری، مثلث تز، آنتی تز و سنتز نیست. هگل شناخت را براساس سه واژه درخود، برای خود و درخود و برای خود بیان می‌کند که به ترتیب موید شناخت در سه مرحله ذهنی، عینی و درونی شدن است، به نحوی که در مرحله سوم، ذهنیت عینی به ذهنیت برمی گردد.

▪️تفکرات فلسفی هگل

برخی از موارد مهم اندیشه‌های هگل عبارتنداز:

ذهن و واقعیت یک چیز هستند و دیالکتیک یعنی قانون سیر تحولات که در ذهن صورت می‌گیرد.
از طریق حس نمی‌توان به حقیقت اشیاء پی برد و دیالکتیک یعنی اصالت دادن به ورای محسوسات.
حقیقت و هستی چیزی نیستند جز عقل و علم. به همین دلیل، به مذهب هگل، مذهب اصالت علم مطلق یا اصالت عقل گفته می‌شود.
اجزاء وجودی مستقل ندارند، بلکه مرتبه‌ای از مراتب روان هستند. بدین ترتیب، طبیعت هم مجموعه کثرات نیست و درحقیقت صورتی از روان است. از دیدگاه او، فلسفه بالاترین مرتبه روان محسوب می‌گردد.
مراتب روان از هنگامی که سر از طبیعت بیرون می‌آورد شامل مراحل زیر است:
مقولات منطقی و فعل که در روانشناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد
اخلاق، حقوق و سیاست.
دیانت، هنر و فلسفه
از نظر هگل، فلسفه بالاترین مرتبه روان است.

▪️هگل و طرد اصل علیت

از دیدگاه هگل، اصل علیت (نظام علت و معلول) نمی‌تواند تفسیر درستی از جهان هستی ارائه کند. به اعتقاد وی، براساس این اصل نمی‌توانیم به آخرین حلقه علت‌ها در توضیح جهان دسترسی پیدا کنیم. همچنین درصورت دستیابی به علت نهایی، باز هم سؤال از خود علت نهایی وجود دارد.

هگل معتقد است که فلسفه‌هایی که براساس اصل علیت بنا شده‌اند، فلسفه نیستند، زیرا تأکید بر اصل علیت کاری است که علم انجام می‌دهد، درحالیکه فلسفه باید جهان را تفسیر کند. ازنظر هگل، برای تفسیر و توضیح جهان باید به دلیل و نتیجه روی آورد نه اصل علت و معلول. درحقیقت، از طریق دلیل و استدلال است که نتیجه حاصل می‌گردد.

▪️فلسفه دین هگل

هگل بر خلاف کانت که معتقد بود شیء فی نفسه هیچ‌گاه برای انسان قابل درک نیست. هگل چیستی خدا را برای انسان قابل درک می‌دانست. از دیدگاه او خدا از جهان جدا نیست. در واقع خدا یک تجرید واره یا مفهومی انتزاعی و بی محتوا نیست. انسان، خدا را که موضوع آفرینش جهان می‌باشد، فقط در پیوند با آگاهی می‌شناسد. به گفته خود هگل ضرورت درونی این آگاهی، آشکارگی (manifesting) و بیرون ساختن خود در دیگری (Other) است. در مرحله بالاتر این آشکارگی می‌توان گفت که آنچه خدا می‌آفریند، خود خداست. در واقع آفرینش جهان در حکم خود آشکارگی خداوند است. روح آشکارگی مطلق است.

▪️فلسفه تاریخ هگل

در نگاه هگل به فلسفه، تاریخ نقشی کلیدی و اساسی دارد. ازنظر وی، فلسفه یعنی شناخت تاریخ جهانی. فلسفه، شناخت واقعیت و دربردارنده تاریخ است. فلسفه‌ای که گزارش تاریخ نباشد، فلسفه نیست. به اعتقاد هگل، تاریخ جهانی، مسیر و مقصدی دارد که تابع عقلی مطلق است.

هگل برای درک فلسفه تاریخ، کتاب اصول فلسفه حق خود را پیشنهاد می‌کند و مدعی اثری ناب حتی در تمامی دوران تاریخ فلسفه‌است. او معتقد است که هدف و غایتی در زندگی اقوام و ملت‌ها وجود دارد. مقصود واحد و غایت کلی در رویدادهای زندگی ملت‌ها یا اقوام، تحقق آزادی است. هدف جهان و زندگانی انسان، خوشبختی نیست، بلکه رسیدن به خودآگاهی یا آزادی است.

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 14:36


▪️#دیالکتیک (dialectic)(به فارسی: پیکار) به معنای مباحثه و مناظره است. دیالکتیک یکی از روش‌های فلسفه و نظریه‌ای دربارهٔ سرشت منطق است. پیشینهٔ روش دیالکتیکی به یونان باستان و به‌طور مشخص به نظریات #سقراط بازمی‌گردد.


#افلاطون و #ارسطو مشغول مباحثه، بخشی از نقش برجسته‌ای اثر لوکا دِلا روبیا، ایتالیا، فلورانس، قرن پانزدهم میلادی.
به بیان ساده، هر گاه، دو دیدگاه فلسفی در تضاد با همدیگر باشند، کُنشی خرَدگرایانه که آن دو را در یک نظریه جدید، جمع کند، رخ می‌دهد که همان دیالکتیک است. از نظر #هگل و #مارکس این امر، اجباری و ذاتیِ خرَد است.

حدود پنج قرن پیش از میلاد، هراکلیتوس (فیلسوف یونانی)، نخستین کسی بود که این لفظ را به کار برد. او باور داشت که عالم همواره در حال تغییر و حرکت است و هیچ چیز پابرجا نیست.

▪️دیالکتیکِ #سقراطی

دیالکتیک اول بار توسط سقراط حکیم در مقابلِ طرف گفتگوی خود در پیش گرفته‌شد. هدف وی از این روش، رفع اشتباه و رسیدن به حقیقت بود.

روش او بدین‌گونه بود که در آغاز، از مقدمات ساده شروع به پرسش می‌‌کرد و خود نیز با آنها موافقت می‌کرد و به درستی آن اقرار می‌کرد؛ سپس به تدریج به سؤالات خود ادامه می‌داد تا اینکه بحث را به جایی می‌رساند که طرف مقابلش، دو راه بیشتر نداشت:

اول اینکه مقدماتی را که پیش از این در آغاز بحث پذیرفته بود، انکار کند.
یا اینکه پاسخ خود را اصلاح کند.
این روش گفتگو و بحث، امروزه نیز به نام «روش دیالکتیکی» یا «روش سقراطی» معروف است.

▪️دیالکتیکِ #افلاطونی

افلاطون، کلمه دیالکتیک را به روش خاص خود معنا کرد که هدفش دستیابی به شناخت حقیقی بود. به باور او، از راه انتهاج عقلی و همراه با عشق، باید نفس انسانی را به سوی درک کلیات یا مُثُل که حقایق عالمند، راهنمایی کرد. او راه خاص خود را برای کسب این نوع روش و شناخت، دیالکتیک نامید و تمام آثارش را نیز به طریق بحث و گفتگو و یا به عبارت دیگر به روش دیالکتیکی نوشت.

▪️دیالکتیکِ #هگلی


هِگِل با تکیه به مفهومی که هراکلیتوس ساخته بود و در ادامهٔ نظریهٔ وی، منطق و روش مخصوص خود را برای کشف حقایق، دیالکتیک نام گذارد. وی، وجود تضاد و تناقص را شرط تکامل فکر و طبیعت می‌دانست و معتقد بود که پیوسته ضدی از ضد دیگری تولید می‌شود.

بالاخره در مکاتب مارکسیسم و لنینیسم، واژه دیالکتیک به معنای حرکت و تحول در تمام جنبه‌های مادی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و طبیعی به کار رفت. بدین ترتیب، فلسفه دیالکتیک در این مکاتب چیزی جز مطالعه طبیعت و جامعهٔ در حال دگرگونی نیست.

مارکس و انگلس نظرات مادی خود را براساس منطق هگل تشریح و تبیین کردند و از همین‌جا بود که ماتریالیسم دیالکتیک به وجود آمد. در حقیقت، ماتریالیسم دیالکتیک، ترکیبی است از فلسفه مادی قرن هجدهم و منطق هگل که مارکس و انگلس این دو را به یکدیگر مرتبط کردند.

لنین نیز دیالکتیک را با استفاده از قاعده جمع جبری صفر توضیح می‌دهد.

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 09:32


د - حرکت تکاملی اشیاء در نتیجه تناقضات و تضادهائی که در داخل اشیاء وجود دارد صورت می گیرد استالین می گوید : « متد دیالکتیک بر آنست که جریان تکامل پست به عالی نتیجه تکامل و توسعه هم آهنگ پدیده ها نبوده بلکه بر عکس در اثر بروز تضادهای داخلی اشیاء و پدیده ها و در طی یک « مبارزه » بین تمایلات متضاد که بر اساس آن تضادها قرار گرفته است انجام می گیرد » .

ژرژ پولیستر در اصول مقدماتی فلسفه می گوید : نه تنها امور بیکدیگر تبدیل می شوند بلکه هیچ امری بتنهائی و همانکه هست نمی ماند و عبارت از چیزی خواهد بود که شامل ضد خودش نیز هست و هر چیز آبستن ضد خود می باشد . امور عالم در عین حال هم خود و هم ضد خود می باشند . تغییر و تحول امور از آن جهت است که دارای تضاد می باشند و تحول از آن جهت دست می دهد که هیچ چیز با خودش سازگار نیست . تخمی که در زیر مرغ است در داخل خود دو قوه دارد : یکی آنکه می خواهد تخم را بحالت خود نگهدارد ، دیگری آنکه می خواهد تخم را تبدیل به جوجه کند ؛ از اینرو تخم با خودش سازگار نیست ... چیزی که از « نفی » مشتق می شود حالت اثبات پیدا می کند . جوجه اثباتی است که از نفی تخم خارج می شود این یکی از مراحل تکامل است .

مرغ از تغییر جوجه بوجود می آید و در خلال این تحول بین قوایی که می خواهند جوجه را بهمین حال نگهدارند و قوایی که می خواهند جوجه را به مرغ تبدیل کنند کشمکش است مرغ نفی جوجه است و جوجه به نوبه خود محصول نفی تخم می باشد . پس مرغ نفی در نفی است.

▪️ این شیوه عمومی دیالکتیکی است :

1 - اثبات که « تز » نام دارد ( حکم )
2 - نفی « آنتی تز » ضد ( حکم )
3 - نفی در نفی : « سنتز » .

این اصل معمولا بنام « اصل تضاد » یا « اصل مبارزه اضداد » خوانده می‌شود.

همان طوری که گفته شد تئوری فلسفی ماتریالیسم دیالکتیک بر اساس مادیت و نفی وجود ما وراء مادی قرار دارد و طرز تفکر منطقی وی بر اساس اصول چهارگانه فوق می باشد

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 08:29


▪️ماتریالیسم دیالکتیک

پراتیک بشری آزمایش و تجربه روزانه، فعالیت تولیدی و علوم طبیعی با تمام دستاوردهای خود به ما نشان می دهد که جهان به طور عینی وجود دارد . عینیت جهان یعنی وجود آن در خارج و مستقل از شعور و اراده و خرد به معنای آن است که جهان مادی است. این کلمه معنای فلسفی دیگری ندارد.

مقوله فلسفی ماده را نباید با نظریات و عقاید علوم طبیعی پیرامون ساختمان وحالت و خواص اشیاء مشخص مادی اشتباه و خلوط کرد. عقاید و نظریات علوم مشخص همزمان با ترقی دانش و فن مرتبا غنی تر و عمیق تر می شود و تصور و تجسم ما ازاشکال مختلف و خواص مشخص ماده مرتبا تغییر کرده، تکامل حاصل می کند، ولی این تکامل همواره بر غنا و ژرفای معنای فلسفی ماده می افزاید.

برخی از فلاسفه ایده آلیست سعی داشته اند مفهوم فلسفی ماده را با مفاهیم طبیعی پیرامون ساختمان اشیاء مادی مخلوط کنند و از طریق این سردرگمی هرگاه که کشفی چارچوب دانش پیشین را می شکند و مفاهیم علمی تازه ای را در زمینه های مشخص پدید می اید آن را«دلیلی» بر رد مفهوم فلسفی ماده و ماتریالیسم قلمداد کنند. مثلا زمانی بود که دانش بشری کوچکترین و آخرین جزء ماده را اتم می دانست ( تا آخر قرن نوزدهم ) و آن را غیر قابل تجزیه و تقسیم تصور می کرد .

هنگامی که اتم تجزیه شد و معلوم شد که مرکب از الکترون ها و پروتون و نوترون و غیره است ( که آن ها را اصطلاحا «اجزاء اولیه» نامیده اند ) گروهی از ایده آلیست ها فریاد برآوردند « حالا که اتم تجزیه شده پس ماده نابود شد». ولی ماده نابود نشد بلکه فقط این کشف علمی به عمل آمد که اتم از اجزاء کوچکتر مادی ساخته شده است.

فلسفه مادی جدیدی که بنام « ماتریالیسم دیالکتیک » خوانده می شود و دو شخصیت معروف بنام کارل مارکس ( Karl Marx ) و فردریک انگلس ( Friedrich Engels ) بانیان اصلی آن بشمار می روند دارای یک تئوری فلسفی و یک روش منطقی است تئوری فلسفی وی « ماتریالیستی » است که وجود را مساوی با ماده می داند و وجودمادی را منکر است ، و روش منطقی وی شیوه و روش خاصی است که در طرز تحقیق و راه یافتن بمعرفت طبیعت پیش گرفته و معتقد است که تنها با این روش و این طرز تحقیق است که می توان طبیعت را شناخت و بان معرفت حقیقی حاصل کرد .

این روش تحقیق که همان روش دیالکتیکی مارکسیستی است عبارت است از طرز تفکر مبتنی بر چند اصل از اصول کلی که حاکم بر طبیعت است و به عقیده آنان یگانه طرز تفکر و شیوه مطالعه ای که طبیعت و اجزاء طبیعت را آن طور که هست می شناساند همانا مطالعه ای است که طبق این اصول صورت بگیرد . این اصول از این قرار است :

الف - ماهیت هر چیزی عبارت است از رابطه آن چیز با سایر اجزاء طبیعت . هیچ چیز و هیچ جزئی از اجزاء طبیعت بخودی خود قابل شناسائی نیست و بنابر این اگر موجودی از موجودات طبیعت را بخواهیم مطالعه کنیم .

باید مجموع ارتباطات وی را با سایر اشیاء بدست آوریم و آنرا در تحت تاثیر محیط مخصوصی که خواه ناخواه ماهیت او را تحت نفوذ گرفته است مطالعه کنیم استالین (1879 - 1953) در جزوه ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی می گوید : « متد دیالکتیک معتقد است که هیچگونه پدیده ای در طبیعت منفردا و بدون در نظر گرفتن روابط آن با سایر پدیده های محیطش نمی تواند مفهوم واقع شود زیرا پدیده ها در هر رشته از طبیعت که تصور کنیم وقتی خارج از شرایط محیط در نظر گرفته شوند به امری بی معنی تبدیل خواهند شد » .
این اصل بعنوان اصل « تبعیت جزء از کل » و یا « اصل تاثیر متقابل » و یا « اصل پیوستگی عمومی اشیاء » خوانده می شود .
ب - همه چیز دائما در تغییر و حرکت و شدن است . سکون وجود ندارد و فکر نیز که از خواص طبیعت است تابع همین قانون تغییر و حرکت است . انگلس می گوید : « دنیا را نباید بصورت مخلوطی از اشیاء ثابت و تمام شده تصور نمود ، بلکه دنیا عبارت است از مخلوطی از سیرهای تحولی که در آن موجوداتی که ظاهرا ثابت می باشد و همچنین انعکاس این موجودات در ضمیر انسان که همان افکار باشد دائما در حال سیر تحولی و انهدام می باشند » . این اصل معمولا اصل تغییر یا اصل حرکت یا اصل تکامل خوانده می شود .

ج - تغییر و حرکت همواره بحالت یکنواخت نیست ، لحظاتی فرا می رسد که این تغییرات تدریجی حالت شدید و انقلابی بخود می گیرد و منجر به تغییر در کیفیت می شود استالین می گوید : « دیالکتیک بر خلاف متافیزیک سیر تکاملی را یک جریان ساده نشو و نما که در آن تغییرات کمی منجر به تغییرات کیفی نشود نمی داند بلکه تکامل را از تغییرات کم اهمیت و پنهانی کمی می داند که بتغییرات کیفی آشکار و اساسی منتهی می گردد»
این اصل معمولا بنام « اصل جهش » خوانده می شود.

تاریخ فلسفه از صفر

09 Jan, 04:34


▪️#روش_سقراطی

روش سقراطی که به نام‌هایی چون روش افلاطونی، اِلِنخوس (بازجویی) و دیالکتیک (جدل) نیز خوانده شده؛ روشی برای مباحثه است که بر اساس سؤال و جواب متوالی و هدفمند بناشده باشد به‌طوری‌که با اختیار موضع طرف مقابل، ابتدا موافقت و همراهی او جلب شود و سپس تناقضات استدلال‌های او آشکار شده و با استفاده از موضع خود شخص، مدعایش رد شود.

پرسشگری سقراطی، نوعی گفتگو بر اساس پرسش و پاسخ‌های متوالی و هدفمند است. در این روش با شناسایی دقیق و بدون قضاوت درباره نگرش و موضع طرف مقابل، ابتدا با موضع او موافقت و همراهی می‌شود تا متوجه شود که پرسشگر می تواند به درستی از نگاه و منظر او به موضوع یا مساله نگاه کند و سپس با طرح سولات صادقانه و جستجوگرایانه، تناقضات استدلال های او را آشکار و با استفاده از موضوع خود شخص، مدعایش رد می‌شود.

▪️تاریخچه

این روش پیش از #سقراط نیز وجود داشته، چراکه فی‌المثل زنون الئایی نیز از آن بهره می‌گرفته‌است. امّا سقراط این شیوه را بسیار به کار گرفت و پرورش داد. دشمنانش این شیوهٔ سقراط را «وراّجی مداوم» می‌خواندند.

▪️موارد کاربرد

موضوعات سقراطی

موضوعات سقراطی، به موضوعات مناسب برای بررسی با روش سقراطی گفته می‌شود. موضوعات سقراطی، موضوعاتی هستند که ما درباره‌شان معلومات لازم برای رسیدن به نتیجهٔ صحیح را داریم، امّا به واسطهٔ آشفتگی فکری و تحلیل‌نکردن موضوع نتوانسته‌ایم از این معلومات به بهترین نحوهٔ منطقی استفاده کنیم.

مثلاً پرسشی از قبیل «عدالت چیست؟» برای بررسی با روش سقراطی مناسب است؛ چراکه همهٔ ما کلمات عادلانه و غیرعادلانه را بدون قیدوبند به کار می‌بریم. با استقرای موارد استعمال این کلمات، می‌توان به تعریفی رسید که به بهترین وجهی منطبق با موارد استعمال این کلمه باشد. تنها چیزی که در اینجا مورد احتیاج خواهد بود، دانستن اینست که کلمات مورد بحث در چه مواردی استعمال می‌شوند. امّا هنگامی که تحقیق به نتیجه رسید، به باور بسیاری فیلسوفان، ما تنها به کشفی در زبانشناسی نائل شده‌ایم؛ و نه علم اخلاق.

از دیگر موضوعات سقراطی، موضوعاتی هستند که بحث راجع به آن‌ها بیش‌تر جنبهٔ منطقی داشته باشد تا واقعی. برای نمونه، اگر شخصی اعتقاد داشته باشد که «دموکراسی خوب است، امّا اشخاصی که پیرو فلان دین هستند نباید حق رای داشته باشند»؛ می‌توان با به‌کارگیری روش سقراطی او را متوجّه تناقض دیدگاهش نمود و به او نشان داد که او حداقل به یکی از دو گفته‌اش کمابیش پایبند نیست.

امّا بسیاری از موضوعات، موضوعات سقراطی نیستند. برای مثال نمی‌توان با روش پرسش و پاسخ؛ به تحقیق دربارهٔ سوالاتی پرداخت که در حیطهٔ علوم تجربی باشند.

▪️نتایج حاصله

یک پرسش بسیار بحث‌انگیز این بوده‌است که آیا سقراط و افلاطون حین تحقیق دربارهٔ تعریف کلّیات بابه‌کارگیری دیالکتیک، حقایق یا ذات‌های کلّی را کشف می‌کردند یا تداول زبانی کلّیات را.

در گذشته عموماً نظر بر این بوده‌است که عمل تعریف‌کردن به معنای کوشش برای یافتن سرشت راستین یا ذات یک شی است. سقراط نیز قائل به چنین تعبیری بوده‌است. ارسطو می‌نویسد که سقراط می‌خواست کلّیات را تعریف کند امّا نمی‌خواست وجود مستقلی برای آن‌ها در نظر بگیرد، درحالی‌که افلاطون قائل به این وجود بوده‌است.

امّا نظر غالب در فلسفهٔ امروز غرب، آنست که فی‌المثل معنای صحیح عمل سقراط، جستجو برای معیارهای مورد استفادهٔ هم‌سخنان برای زمان اطلاق یک واژه به یک وضعیت خاص و زمان عدم اطلاق آن بوده‌است؛ و نه تحقیقی راجع به جهان خارج.

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 18:41


آلپاچینو در بعد از ظهر سگی، نقش فردی را ایفا می کند که ناچار شده است برای خاطر تهیه کردن هزینه‌ی جراحی معشوقه ی بیمارش، دست به سرقت بانک بزند. او تمامی راه ها را پیش از این رفته است اما سیستم وحشی سرمایه داری و جامعه‌ی دو دو تا چهار-تایی و چارپولی، بدون ذره ای انعطاف، او را پس زده است.

اصولا سیستم سرمایه داری هر چیزی به جز از عدد-پول یا سود را پس می زند و تمامی انسان ها بل خودِ طبیعت، برای او پشیزی ارزش ندارد. او در همین راستا قوانینی به نفع و سودِ خود و هر چه بیشتر چاپیدنِ دیگران وضع نموده و بواسطه ی تئولوژی بر آن تقدس می بخشد.

دقت نکرده اید که چرا همواره در کنار هر جنایتی تحت عنوان اعدام یک کشیش، در حال طلب مغفرت و آمرزش است؟ حضور او هیچ کمکی به مجرم نمی کند او صرفا یک دال است. دالّ تقدس. تقدس بخشی به جنایت!

در سکانس فوق هم آلپاچینو به ماموران معذور اشاره کرده و متذکر می شود که شما دزدانِ واقعی و اراذلانِ حقیقی هستید. این شمایید که مردم را فریب می دهید و تحت عنوان قانون و تقدس جانشان را می‌گیرند. #ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 17:36


■ من به منظور جذب عده ای از گَله آمده ام – مردم و گَله از این کار خشمگین خواهند شد – و #زرتشت را شبانان راهزن خواهند خواند. می گویم شبانان ولی آنان خود را نیکان و پرهیزکاران می خوانند. می گویم گله ولی آنان خود را معتقدترین متعصب می نامند. عجبا! معتقدین هر شریعتی از چه کسی بیشتر نفرت دارند؟ از آنکس که جداول ارزش های آنان را می شکند یعنی از شکننده قانون. ولی اوست که ایجاد می کند. ایجاد کننده در پی همراه ها نیست نه در پی مردگان و گله ها و معتقدین. ایجاد کننده در جستجوی کسانی است که مانند او ایجاد کننده باشند و حاضر باشند ارزش های نوینی را روی جداولی نوین ترسیم نمایند ...

👤 #فردریش_نیچه
📚 #چنین_گفت_زرتشت

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 17:04


■ دزدی از بانک کار دزدهای آماتور است
دزدهای حرفه ایی بانک تاسیس میکنند!

👤 #برتولت_برشت

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 16:35


■ جهل و تعصب آنقدر قدرتمند است
که می تواند "جنگ" را عین "صلح"
و "بردگی" را عین "آزادی" جلوه دهد!

👤 #جورج_اورول

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 08:01


■ زبان، هزار تویی از مسیرهاست. شما از یک سمت نزدیک می شوید وراه ِ خود را می دانید؛ از سمت ِ دیگری به همان جا نزدیک می شوید و دیگر، راه ِ خود را پیدا نمی کنید.

👤 #لودویگ_ویتگنشتاین
📚 #پژوهش_های_فلسفی

تاریخ فلسفه از صفر

08 Jan, 05:02


■ هرجا که هستی، در اعماق جستجو کن؛ سرچشمه در زیر است... بگذار تاریک ‌اندیشان با هیاهو فریاد برآورند که آنجا دوزخ است.‌‌..

👤 #فردریش_نیچه
📚 #حکمت_شادان

تاریخ فلسفه از صفر

07 Jan, 19:47


پرسش‌های جان‌سوزِ ایوان کارامازوف (اتئیست و روشنفکر شکاک) از برادرش آلیوشا کارامازوف (طلبه‌ی دینی)

موضوع: شــرِّ گـزاف
اینجا بشنوید

بزودی در بخش لایو کل این بخش را به صورت زنده خوانده و سپس تفسیر خواهیم کرد. یک تفسیر پدیدارشناسانه و همینطور روانکاونه

تاریخ فلسفه از صفر

07 Jan, 17:41


■ بر خلافِ روش‌هایی که به موجبِ آن‌ها سارتر و کامو ماهیتِ پوچیِ زندگی را درک می‌کنند، تفکرِ سیوران پوچی را ناشی از ماهیتِ آگاهیِ انسانی می‌داند. از نظرِ سارتر، پوچی در جهانِ مادی قرار دارد و در برابرِ کلیه‌ی تلاش‌ها برایِ درکِ کاملِ آن مقاومت می‌کند. از دیدگاهِ کامو، پوچی در تضاد بینِ خواسته‌هایِ شخصی و جهانی قرار دارد که مانعِ تحققِ این خواسته‌هاست. از منظرِ سیوران، پوچیِ وجودِ انسانی عمدتاً از دیدگاهِ عینی ناشی نمی‌شود، بلکه از این واقعیتِ نافذتر ناشی می‌شود که انسان‌ها در خود واجدِ دیدگاه‌های عینی و ذهنی‌اند و خود را وجودی متناقض احساس می‌کنند، زیرا این دو دیدگاه آشتی‌ناپذیرند. پوچیِ وجودِ انسانی در این امر نهفته است که چگونه فرد پی می‌برد در مفهومی فیزیکی تنها ذره‌ای مکانیکی از عالمِ مادی است، درحالی که همزمان از دیدگاهِ آگاهیِ زیستی، فرد در مرکزِ آگاهِ وجود قرار می‌گیرد.

■ سیوران صراحتاً این دوگانگی و تنش به لحاظِ دیدگاه را در خود و در دیگران تشخیص می‌دهد و به تأمل درباره‌ی تجربه‌ی رنجِ خود در دامنه‌ی وسیع‌تری از امور می‌پردازد:

■ «هرچند احساس می‌کنم تراژدیِ من در تاریخ از همه بزرگ‌تر است ــ بزرگ‌تر از حتی سقوطِ امپراتوری‌ها ــ با وجودِ این می‌دانم کاملاً ناچیز و بی‌اهمیت‌ام. یقیناً باور دارم که در این عالم هیچ چیز نیستم؛ با این حال احساس می‌کنم وجودِ من تنها وجودِ واقعی است. اگر قرار بود بینِ جهان و خودم دست به انتخاب بزنم، جهان را با همه‌ی پرتوها و قوانینش کنار می‌گذاشتم و ترسی از این نداشتم که در نیستیِ مطلق بغلتم. اگرچه زندگی برایِ من شکنجه است، نمی‌توانم از آن دست بکشم زیرا به ارزش‌هایِ مطلقی معتقد نیستم که باید به نامِ آن‌ها خود را قربانی کنم. اگر کاملاً صادق می‌بودم، می‌گفتم نمی‌دانم چرا زندگی می‌کنم و چرا زیستنِ خود را متوقف نمی‌کنم. پاسخ احتمالاً در ویژگیِ غیرِ عقلانیِ زندگی قرار دارد که بدونِ دلیل پابرجا می‌ماند.»

👤 #رابرت_ویکس
📚 #فلسفه‌_مدرن_فرانسه

تاریخ فلسفه از صفر

07 Jan, 17:02


‍ ■ معمولا در زندگی واقعی برای تمیز بین رؤیا و واقعیت آن روش تحقیق را به کار نمی بریم. یگانه معیار موثق برای تمیز رؤیا از واقعیت در واقع چیزی نیست جز معیار کاملاً تجربی بیداری که پیوند علّی بین رویدادهای در خواب و رویدادهای زندگی در بیداری در هر حال محققاً و به نحو محسوس به وسیله ی آن شکسته می شود. یک گواه عالی بر این مدعا را هابز در فصل دوم (لویاتان) با این ملاحظه ارائه می کند که، وقتی چرت مان گرفته باشد به سهولت رؤیاها را به جای واقعیت می گیریم، و این به ویژه هنگامی رخ میدهد که مشغله یا طرحی همه ی افکارمان را اشغال کند، و همانند بیداری، در رؤیاهای مان توجه ما را معطوف به خود سازد. در این موارد، بیداری نیز بیش از خواب مد نظر قرار نمی گیرد؛ رؤیا و واقعیت در یکدیگر جاری و با هم مشتبه می شوند. مسلماً، به این ترتیب یگانه کاربرد معیار کانت کنار می رود. در نتیجه، اگر، چنان که اغلب اتفاق میافتد، پیوستگی علّی با حال حاضر، یا عدم حضور چنین ارتباطی، نتواند به هیچ نحو مورد تحقیق واقع شود، آنگاه این که آیا رویدادی رؤیا بوده یا واقعاً رخ داده حتماً برای همیشه نامعلوم می ماند.
در واقع، در اینجا رابطه ی نزدیک بین رؤیا و زندگی با وضوح بسیار بر ما آشکار می شود. و از آنجا که این نزدیکی را بسیاری مردان بزرگ تصدیق و بیان کرده اند، از اقرار به آن شرمسار نخواهیم شد. وداها و پوراناها هیچ تشبیهی بهتر از رؤیا برای کل شناخت جهان واقعی، که نزد آنها پرده ی مایا نام گرفته، نمی شناسند و اغلب لفظ دیگری به کار نمیبرند. افلاطون هم میگوید : که آدمیان همواره در رؤیا به سر میبرند؛ تنها فیلسوف است که میکوشد بیدار شود.

● #پیندار میگوید : « انسان رؤیای یک سایه است» و
# سوفوکل می گوید : در نگاه من، ما زندگان چیزی جز اَشکال فریب آمیز
و تصویری سایه وار و ناپایدار نیستیم.

علاوه براین، #شکسپیر گران مایه ترین تأمل را اینگونه عرضه می دارد : ما چون مصالحی هستیم که رؤیاها با آن ساخته می شوند، و حیات ناچیزمان به خوابی سرهم می آید.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📖 صفحه ۴۲

تاریخ فلسفه از صفر

07 Jan, 16:02


■ برای اصیل بودن کافی ست که دروغ نگویی. آغاز اصالت خوب همین است که نخواهی چیزی باشی که نیستی.

👤 #لودویگ_ویتگنشتاین

تاریخ فلسفه از صفر

07 Jan, 15:32


■ مردمی که سیاستمداران فاسد، دزد ها، دغل بازها و خیانت کارها را انتخاب میکنند قربانی نیستند
در واقع آنها شریک جرم هستند!

👤 #جورج_اورول

تاریخ فلسفه از صفر

06 Jan, 19:46


به‌به
چه خوش می‌نوازه این فیلسوف پیر

تاریخ فلسفه از صفر

06 Jan, 18:35


■ مردم، احمق نیستند، ولی کوته نظرند. آنها در حلقه ی خودشان به حد ِکافی باهوش هستند. ولی شخصیت ِ قوی ندارند و لذا وسعت ِ نظر هم ندارند.

👤 #لودویگ_ویتگنشتاین

تاریخ فلسفه از صفر

06 Jan, 18:05


⁠■ بگذار دیگران شکوه کنند که عصر ما عصر شرارت است؛ شکوه من این است که عصر ما عصر بیچارگی است، چون شور ندارد.
فکر آدمها ضعیف و سست است مثل نخ باریک... آنچه در دل می پرورانند حقیرتر از آن است که گناهکارانه باشد... شهوتشان بی قوت و بی هیجان است، شور در دلشان خفته است.
وظیفه شان را انجام می دهند... برای همین است که روح من همواره به سوی عهد عتیق بازمی گردد و به سوی #شکسپیر.
احساس میکنم دست کم آنهایی که آنجا حرف می زنند آدمند: نفرت می ورزند، عشق می ورزند، دشمنانشان را می کشند، اخلافشان را نسل اندر نسل نفرین می کنند، گناه می کنند.

■ برگرفته از کتاب #ترس_و_لرز نوشته #سورن_کی‌یرکگور

این قطعه از منظر یک پیرو شیوه زیباشناختی زندگی نوشته شده است، و کیرگگورد یقینا زندگی گناه آلود را توصیه نمی کند؛ اما روشن است که او کمتر دلنگران گناه کردن ماست و بیشتر دلنگران این است که مبادا خودمان را به اعماق آنچه میکنیم پرتاب نکنیم.
...اگر چه "شور سوختن آدمی است" اما در عین حال "برخاستنش از میان شعله ها هم هست."
ولی اکثر آدمها همچنان محتاطند، و می ترسند مبادا دل به چیزی کاذب بسپارند. آدمها از شور بیمناکند، زیرا شور پرخطر است.

👤 #سوزان_لی_اندرسون
📚 #فلسفه_کی‌یرکگور

تاریخ فلسفه از صفر

06 Jan, 17:25


‍ ■ #فلسفه_دوران_باستان

فلسفه دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان در جامعهٔ برده‌داری پدید آمد. فلسفهٔ باستان ویژگی‌های بارزی دارد که بعدها در فلسفهٔ مدرنِ غرب بروز می‌کند. در دوران باستان فلسفه بر علم متکی نبود و نارس بود؛ زیرا که بر همان سطح رشدی که جامعه به آن رسیده بود و بر شناسایی‌های سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشت و بنابراین نمی‌توانست علمی باشد. پیش از فلسفه، ادیان مختلفی بودند که به تمام پرسش‌های مردم جواب می‌دادند. این پاسخ‌ها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال و جریان می‌یافت. انسان صبحدم تاریخ سعی می‌کند با اسطوره به مسئله زندگی، مسئله تقدیر، مسئله گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی دربارهٔ خدایان است و توضیح می‌دهد که چرا زندگی به این شکلی است که هست؛ و موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. در طی هزاران سال توضیحات اسطوره‌ای در تار و پود پرسش‌های فلسفی ریشه دوانده بود. فلاسفه یونانی می‌خواستند ثابت کنند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی‌تواند به آن‌ها اعتماد داشته باشد.

دانشمندان اغلب اسطوره را به عنوان کوشش هائی ابتدائی برای توضیح پدیده‌های طبیعت و کوتاه سخن، به عنوان یک دانش بدوی تلقی می‌کنند. فیلسوفان و الهیون گرایش دارند که اسطوره را یک فلسفه یا دین بدوی بدانند. مورخین و کسانی که نگرش تاریخی دارند داستان‌های اسطوره‌ای را رسوباتِ وقایع تاریخی نیمه فراموش شده‌ای می‌دانند که به این صورت در ذهن یک قوم باقی مانده‌است. انسان شناسان و جامعه شناسان معتقدند که اسطوره تغییراتی را که در ساختار اجتماعی رخ داده‌است توصیف می‌کنند. در نظر هنرمندان و شاعران، اسطوره گنجینه‌ای از تصاویر ذهنی است که باید در هنر و کار خود به کار گیرند.

برای اینکه بتوان نظریات نخستین فلاسفه را درک کرد، باید مفهوم تصور اسطوره‌ای از جهان دریابیم. در گذشته‌ها باور بر این بود که زمین بر بالای شاخ گاو و گاو بر پشت ماهی و ماهی در آب قرار دارد. علت زمین لرزه اینست که گاو، زمین را از یک شاخ به شاخ دیگر خود می‌گذارد. داستان‌های اسطوره‌ای، پیش از تردید و انتقاد فلاسفه در تمامی دنیا وجود داشته‌است. حتی در یونان نیز قبل از این که نخستین فلاسفه ظهور کنند، تصویری اسطوره‌ای از جهان وجود داشته‌است. در طول قرن‌های متمادی، داستان خدایان از نسلی به نسل بعد انتقال یافته بود. این خدایان را در یونان زئوس، آپولون، هرا، آتنه، دیدنوسوس، آسکلپیوس، هرکول و هفیستوس می‌نامیدند.

حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد هومر و هسیود بخش اعظم گنجینه اساطیری یونان را نقل کردند. این کار موقعیت جدیدی به وجود آورد. ثبت داستان‌های اساطیری باعث شد تا بحث دربارهٔ آن‌ها آغاز شود. نخستین فیلسوفان یونانی، از خدایانی که هومر معرفی کرده بود، انتقاد کردند، زیرا این خدایان بیش از حد شبیه به آدمیان بودند. واقعاً هم آن خدایان مانند ما خودخواه و غیرقابل اعتماد بودند. برای اولین بار در تاریخ بشر گفته شد که شاید این اسطوره‌ها چیزی جز تصورات آدمیان نباشد.

فلسفه شکل جدیدی از تفکر است، برای کشف حقیقت که در یونان حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شد. نمونه‌ای از این‌گونه انتقادها نسبت به اساطیر را می‌توان در آثار کسنوفان دید. او که حدود سال ۵۷۰۰ پیش از میلاد متولد شده بود معتقد بود که انسان خدایان خود را با الگو گرفتن ازخود آفریده‌است:

«آنها می‌میرند، زاده می‌شوند، لباس می‌پوشند، حرف می‌زنند و قیافه‌ای شبیه به آدمیان دارند… حبشی‌ها خدایان خود را سیاه‌پوست با بینی پهن تصور می‌کنند، مردم تراکیا خدایانشان را چشم آبی و سرخ موی می‌دانند… اگر گاو، اسب و شیر دست می‌داشتند و می‌توانستند نقاشی کنند و مانند مردمان کار انجام دهند، اسب خدایانشان را شبیه به اسب و گاو شبیه گاو می‌کشیدند و پیکر آنان را همانند شکلی که خود دارند می‌ساختند.»

یونانیان در این ایام حکومت‌های متعددی در یونان و مستعمرات خود در جنوب ایتالیا و آسیای صغیر به وجود آوردند. در این حکومت‌ها کارهای شاق بر عهده برده‌ها بود و بقیه مردم که آزاد بودند به سیاست یا فرهنگ می‌پرداختند. تحت این شرایط زندگی، اندیشه آدمی جهشی یافت؛ به این معنی که هر فرد می‌توانست برای خود این سؤال را مطرح کند که جامعه چگونه باید سازمان یابد. از این طریق، افراد می‌توانستند بدون آن که به اسطوره‌ها متوسل شوند، سوالات فلسفی مطرح کنند. در آن ایام روش تفکر اساطیری به تفکری مبدل شد که بر پایه عقل و تجربه قرار داشت. هدف نخستین فیلسوفان یونانی این بود که برای آنچه را در طبیعت روی می‌داد، توضیحی طبیعی بیابند.

تاریخ فلسفه از صفر

05 Jan, 19:33


آنچه دوران جوانی را دلهره آور و ناخرسند می سازد، جست و جوی خوشبختی بر اساس این فرض استوار است که باید در زندگی با خوشبختی رو به رو شویم. این امر منجر به امیدی همواره واهی و فریبنده و نارضایتی می شود. رویاهای ما سرشار از انگاره های فریبنده ی خوشبختی هستند که به صورت های گزینش شده ی هوس انگیزی در خیال ما پرسه می زنند و ما بیهوده دنبال نسخه ی اصلی آن ها می گردیم. جوانان فکر می کنند جهان چیزهای زیادی دارد که به آن ها بدهد؛ اگر می توانستیم به کمک پند و اندرز و تعلیم به موقع، این فکر نادرست را از اذهان آن ها بزداییم، به فرصت های زیادی نائل می شدیم. از جملات « #آرتور_شوپنهاور»

در پایان، اگر می خواهیم به درکی عمیق تر از خودمان و جهان پیرامون دست یابیم، باید برای فلسفه اهمیت بیشتری قائل باشیم. با این که داشتن همه ی پاسخ ها بسیار نامحتمل به نظر می رسد، اما فلسفه به شکلی پیوسته ما را به مطرح کردن سوال های بیشتر تشویق می کند و سپس، ابزار مورد نیاز را در اختیار ما قرار می دهد تا پاسخ های مختص به خودمان را پیدا کنیم. فلسفه بدون تردید ما را به انسان هایی منطقی تر و عاقل تر تبدیل می کند؛ انسان هایی که برای بهتر شدن و پیشرفت تلاش می کنند و می توانند با آرامشی بیشتر، با تغییرات، مخالفت ها و نظرات متفاوت رو به رو شوند.

تاریخ فلسفه از صفر

05 Jan, 19:05


▪️چگونه فلسفه بخوانیم؟

هنگام خواندن اثری فلسفی، حتی اگر «داستان فلسفی» باشد، باید زمان کافی را برای فهم مطالب به خودمان بدهیم. اینگونه از آثار می توانند متراکم باشند و شاید نیاز باشد که یک جمله، متن یا صفحه را بیش از یک بار بخوانیم تا به شکلی کامل متوجه منظور فیلسوف بشویم. در حالی که خواندن یک صفحه از کتابی غیرفلسفی ممکن است چند دقیقه از شما زمان بگیرد، فهم کامل یک صفحه از اثری فلسفی ممکن است به زمانی بسیار بیشتر نیاز داشته باشد. مثلا مطالعه ی یک کتاب فلسفیِ 120 صفحه ای ممکن است چند هفته زمان ببرد چرا که نیاز به بازگشت به مطالب قبلی، در مورد آثار فلسفی امری نسبتا عادی است.

روشی عالی برای فهمیدن و تفکر درباره ی مطالب مطالعه شده، حاشیه نویسی و یادداشت برداری است. ایده ی اصلی متن چیست؟ نتیجه گیری خودمان چیست؟ آیا با استدلال ارائه شده موافق هستیم؟ آیا نیاز به مطالعات و تحقیقات بیشتری در مورد موضوع داریم؟ آیا کتاب های دیگری در مورد همین موضوع وجود دارند که باید بخوانیم؟ چه سوالاتی پاسخ داده شده اند و چه سوالات جدیدی به وجود آمده اند؟ علاوه بر این ها، هایلایت کردن بخشی هایی که می خواهیم به یاد داشته باشیم، زیر سوال ببریم و یا دوباره مطالعه کنیم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

روش عالی دیگر، نوشتن افکار و نظرات خودمان درباره ی موضوع مورد نظر است. با چه چیزهایی موافق و مخالف هستیم؟ نتیجه گیری خودمان و دلایل پشت آن چیست؟ از آن جایی که فلسفه به منطق متکی است، باید بتوانیم مباحثه ها و استدلال هایی مجاب کننده را برای نتیجه گیری خود فراهم کنیم. پس از گذشت مدتی، به خصوص پس از مطالعه ی اثری دیگر در مورد همان موضوع، می توانیم دوباره به این نتیجه گیری ها سر بزنیم و نقص های احتمالی موجود در آن ها را پیدا کنیم.

هنرمند، دست دارد و فیلسوف، اندیشه. دست در صنعت، وسیله ی وسیله ها است و اندیشه در فلسفه، صورتِ صورت ها. شاعر و فیلسوف هر دو از نعمت فراموش کردن نفس خویش, نعمتِ از خود رستن – بهره مند هستند. هر دو چابک اند و سودایی مزاج – هر دو پر هیجان و پر احساس اند – هر دو بی خواب و ناآرام اند و از رنج فکری و دقت و اندیشه در نظر لذت می برند، آن ها نوابغ اند و اگر سودای مزاج آن ها مفرط شود، دیوانه خواهند شد. از جملات « #ارسطو»

می توانیم مطالب مورد مطالعه را با دیگران به بحث و گفت و گو بگذاریم. گروه های آنلاین زیادی وجود دارند که در آن ها، دانشجویان و علاقه مندان به فلسفه می توانند تفاسیر و نظرات خود درباره ی آثار فلسفی را با سایرین به اشتراک گذاشته و از دل همین گفت و گوها، آموزه های مهم و جدیدی را بیاموزند. اما مهم تر از همه ی موارد، این است که نباید خودمان را به مکتبی مشخص از فلسفه محدود کنیم. اگر خودمان را در معرض مکتب های فلسفی مختلف قرار ندهیم، از تمام چیزی که فلسفه برای ارائه دارد، خود را محروم کرده ایم.

▪️فلسفه در زندگی روزمره

افراد اندکی هستند که از خواب بیدار شوند و بگویند «من به فلسفه نیاز دارم»! این موضوع کاملا قابل درک است، اما همه ی ما مشکلات مختص به خودمان را داریم و در زندگی روزمره، به شکلی با سختی های مختلف مواجه می شویم. و این دقیقا همان مسئله ای است که فلسفه (به خصوص در دوران باستان) تلاش می کند برایش چاره ای بیندیشد. فیلسوف آمریکایی «هنری دیوید ثورو» بیان می کند:

فیلسوف بودن، فقط به معنای داشتن افکار ظریف و عمیق نیست، حتی بنیان نهادن یک مکتب فکری هم نیست... بلکه حل کردن برخی از مشکلات در زندگی است، آن هم نه در تئوری، بلکه به شکلی عملگرایانه.

شاید نتوانیم بسیاری از مشکلات خود در رابطه با عشق، کسب و کار، و خواسته هایمان را یک «رنج بزرگ» بنامیم اما فلسفه می تواند در همین موارد نیز به ما کمک های بزرگی بکند. با هر مشکلی که اکنون مواجه هستید، به احتمال خیلی زیاد شخصی دیگر قبل از شما آن را تجربه کرده است! و تجربه و خرد آن شخص، از طریق فلسفه به ما رسیده است. این خرد در طول تاریخ توسط برده ها، شاعران، امپراتورها، سیاست مداران، سربازان، و مردان و زنانی عادی به رشته ی تحریر درآمده تا به واسطه ی آن، مشکلات خودشان و اطرافیانشان را حل کنند.

برخی از برترین فیلسوف ها هیچ وقت چیزی ننوشتند و از نوع و سبک زندگی خودشان به عنوان نمونه ای برای نشان دادن فلسفه ی خود در عمل استفاده کردند. این کار هم فلسفه به حساب می آید؛ فلسفه ای عملگرایانه که به شکلی محسوس تر، در بهبود زندگی افراد تأثیرگذار است. چهره هایی همچون «سنکا»، «میشل دو مونتنی»، «آرتور شوپنهاور»، «اپیکور» و در نمونه های معاصر «ویکتور فرانکل» (خالق کتاب «انسان در جست و جوی معنی») و «اروین یالوم»، از جمله افرادی هستند که کاربرد فلسفه را به زندگی روزمره می آورند.

تاریخ فلسفه از صفر

31 Dec, 23:02


سال نوی میلادی بر همه‌ی عزیزان مبارک ❤️

تاریخ فلسفه از صفر

28 Dec, 18:20


چرا دین‌خوها توان فهم مسائل انسان مدرن را ندارند؟
از #هایدگر بیاموزیم
درسهایی از تاریخ فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

27 Dec, 20:20


■ بدون شک خمیر مایه ما طوری است که همه چیز را با خودمان و خودمان را با همه چیز مقایسه میکنیم، از این رو خوشبختی یا بدبختی مان بستگی به چیزهایی دارد که معیار مقایسه قرارشان می دهیم.

📚 #رنج_های_ورتر_جوان
👤 #یوهان_ولفگانگ_فون_گوته

تاریخ فلسفه از صفر

26 Dec, 20:18


نیچه‌ را چطور بخوانیم و بفهمیم؟

اینجا حین خواندن حکایتی از نیچه، در این باره مفصل توضیح داده‌ام.

#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

26 Dec, 18:40


خود بودن در جهانی که دائما تلاش میکند از تو چیز دیگری بسازد، بزرگترین هنر است.

#رالف_والدو_امرسون

تاریخ فلسفه از صفر

26 Dec, 17:06


‍ ■ #سنکا؛ در باب #ناکامی

از دیدگاه #سنکا عصبانیت نه از فوران مهارنشدنی هیجانات بلکه از اشتباه اساسی(و مهارشدنی) قوه تعقل ناشی می شود....
عصبانیت تنها ممکن است با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور کند؛اگر ما بتوانیم عقاید خود را تغییر دهیم،گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد.
هروقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم،عصبانیت ما رافرا نمی گیرد؛فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.
شدیدترین عصبانیت های ما ناشی از رویدادهایی هستند ک درک ما از اصول هستی را نقض می کنند...
هرگاه از امیدواری بیش از حد دست برداریم،دیگر عصبانی نخواهیم شد....

سنکا برای دور ماندن از اضطراب به شیوه ای حکیمانه از ما می خواهد که فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داد ولی اضافه می کند که هرگز احتمال ندارد به اندازه ای که می ترسیم بد باشند...
در جایی،نصیحت گونه می گوید:
اگر می خواهی تمام نگرانی ها را کنار بگذاری،فکر کن آنچه می ترسی «احتمالا» رخ دهد،«قطعا» رخ می دهد...

■ #سنکا؛ مقابله با #ناکامی

از نقطه نظر سنکا،حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم.
#رواقیون به بیانی دیگر به تصویرسازی آن پرداخته اند.مطابق آن ما موجوداتی هستیم که گاهی قادر به تغییر اموریم ولی با وجود این همواره مقهور ضرورت های بیرونی هستیم.ما شبیه سگ هایی هستیم که به گاری پیش بینی ناپذیری بسته شده ایم.قلاده ما آن قدر بلند هست که به ما درجه ای از آزادی عمل بدهد،ولی آن قدر بلند نیست که به ما اجازه دهد هرکجا خواستیم برویم.
«انسان ها نیز مانند همان سگ حتی اگر نخواهند،مجبور خواهند شد از آنچه مقدر است تبعیت کنند.»
سنکا نیز چنین تعبیری می آورد؛
«حیوانی که با حلقه طناب در می افتد،آن را سفت تر می کند... هیچ یوغی آن قدر سفت نیست که اگر حیوانی با آن کشیده شود کم تر از هنگامی که با آن بجنگد آسیب نبیند.یک راه تسکین شرور طاقت فرسا این است که به آن ها تن دهیم و در برابر ضرورت زانو بزنیم.»
ولی نکته اصلی سنکا چیزی ظریف تر است.
پذیرفتن چیزی غیرضروری به عنوان امری ضروری،همان اندازه غیرعاقلانه است که طغیان علیه چیزی ضروری.
با پذیرش امر غیرضروری و انکار امر ممکن،
همان اندازه می توان به سادگی گمراه شد که با انکار امر ضروری و طلب امر غیرممکن.
این بر عهده عقل است که میان این امور تمایز گذارد....
عقل به ما اجازه می دهد که دریابیم چه زمانی خواسته های ما تضادی تغییرناپذیر با واقعیت دارند،و سپس به ما امر می کند با میل و رغبت،نه با ناراحتی و تلخی،خود را تسلیم ضرورت ها کنیم....

سنکا از تماشای طبیعت آرامش زیادی پیدا می کرد-شاید به این دلیل که پدیده های قدرتمند طبیعت همه چیزهایی را به ما یادآوری می کنند که قادر به تغییر آن ها نیستیم،همه چیزهایی که باید بپذیریم.
«زمستان هوای سرد را به همراه می آورد و ما مجبوریم بلرزیم.تابستان با گرمای خود باز می گردد و ما مجبوریم عرق کنیم....ممکن است با حیوانات وحشی روبرو شویم،یا با انسان هایی ویرانگرتر از هر جانوری...و ما نمی توانیم نظام چیزها را تغییر دهیم...ارواح ما باید خود را با همین قانون[طبیعت] سازگار کنند،از این قانون اطاعت کنند...چیزی را که نمی توانی اصلاح کنی بهتر است قبول کنی.»

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
■ گردآوری #الهام_اولیائی

تاریخ فلسفه از صفر

25 Dec, 20:48


نیچه و روحانیون ادیان
اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

25 Dec, 17:00


لذت و ناخشنودی چنان به هم وابسته اند که اگر کسی قصد حداکثر بهره‌مندی از لذت را داشته باشد ناگزیر است بیش ترین مقدار ممکن از ناخوشنودی را بچشد... انتخاب با شماست: یا کم ترین ناخوشی ممکن و به عبارت دیگر، نداشتن درد و غم... یا بیشترین ناخوشی ممکن به عنوان تاوان خوشی ها و شادی های مفرط که تا امروز به ندرت کسی لذت آن را چشیده است! اگر راه اول را انتخاب میکنید، یعنی اگر میخواهید رنج های انسانی را کاهش دهید، بسیار خوب! باید همین طور توان شادمانی خود را هم کاهش دهید!

#آلن_دوباتن
#تسلی_بخشی_های_فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

25 Dec, 16:00


‍ #گالیله یکی از اصیل‌ترین و خلاق‌ترین نوابغ دهر بود... با وجود موقعیت خطرناکش هر وقت جرأت می‌کرد این اصل را بر زبان آورد که قدرت و مرجعیت از جمله مرجعیت دین #مسیحی حق ندارد در کار حقیقت‌جویی علم مداخله کند. می‌گوید: این به منزله‌ی آن است که #مستبدی خودکامه که نه پزشک است و نه معمار، اما قدرت مطلق دارد، امر دارو و درمان و احداث بناها را بنابر میل و هوس خویش به دست گیرد که پیامد آن به خطر افتادن سلامت بیماران بینوا و فروپاشی سریع عمارات خواهد بود.
پیام او برای اولیای امور این بود: فضولی موقوف!

👤 #برایان_مگی
📚 #سرگذشت_فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 20:52


تفاوت نیچه با سایر فلاسفه‌ی اگزیستانس علی‌الخصوص کی‌یرکه‌گور
اینجــا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 18:30


‍ ■ گئورگ ویلهلم #فردریش_هگل فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدید آورندگان ایده‌آلیسم آلمانی بود.

■ بخشی از سخنان او

«ما در تاریخ به آنچه بوده و آنچه هست می‌پردازیم، امّا در فلسفه، بر خلافِ تاریخ، نه با آنچه منحصراً به گذشته یا حتّی به آینده تعلّق دارد، بلکه با آنچه هست، هم در این زمان و هم برای همیشه، یعنی با عقل، سروکار داریم.»

📚 درس گفتارهایی دربابِ فلسفهٔ تاریخِ جهان، مقدّمه

«مادام که فلسفه می‌تواند مدّعی باشد که علاقه‌ای آزاد و ناوابسته - در واقع حتّی برترین علایق است - آموزگارِ آن باید صراحتاً اذعان کند که در هیچ جا ممکن نیست فلسفه ارزش چندانی داشته باشد مگر برای عدّه‌ای انگشت شمار.»

✉️ #نامه ۱۵۲ به فان گریت، نورمبرگ، ۱۶ دسامبر ۱۸۰۹

«بنابراین، نخستین شرطِ ظاهری برای دستیابی به هر چیزِ بزرگ یا عقلانی، خواه در زندگی خواه در علم، استقلال داشتن از افکارِ عمومی است. به طور قطع، افکار عمومی، دیر یا زود چنین دستاوردی را به رسمیّت خواهد شناخت و سرِ وقت، آن را به یکی از پیشداوری‌های خود، بدل خواهد کرد.»

📚 #فلسفه_حق، صفحه 239

■ منسوب

«آزمودن، تنها آزمودنِ آنچه می‌دانیم نیست، بل‌که آزمودنِ معیارِ دانش نیز هست.»

«حقیقتِ سوبژکتیویته، تنها در یک سوژه، و شخصیت تنها یک خصلتِ مشخص است. هگل به جا یِ آن که آن‌ها را به منزله یِ محمولِ سوژه‌ها بنگرد، محمول‌ها را به هستی‌ها یِ مستقل تبدیل می‌کند و آن‌ها را وامی‌دارد تا از طریقِ روندی رازآمیز به سوژه‌هایش بدل‌شوند.»

«آموزش و پرورش هنر ساختن انسان اخلاقی است.»

«هیچ کار بزرگی در جهان بدون اشتیاق انجام نشده است.»

«آزاد بودن چیزی نیست، آزاد شدن همه چیز است.»

«مردانگی تنها به مرد بودن نیست، [ بلکه ] به همت و گذشت است.»

«مردان بزرگ، آفریننده و نوآور نبوده‌اند، بلکه به منزلهٔ قابله‌هایی بودند برای آنچه روح زمان بدان آبستن بود.»

«اندیشه شاعرانه تنها خواب و خیال نیست، بلکه نتیجه مطالعه، تجربه، حافظه و شناخت جهان است.»

«تاریخ به ما می‌آموزد که بشر هرگز از تاریخ چیزی نیاموخته است.»

#درس‌هایی‌از‌تاریخ‌فلسفه
#هگــل

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 16:15


■ نظریه شوپنهاور برای مواجهه با #ناکامی

شوپنهاور نمی خواست با نظریات “بدبینانه” خود ما را افسرده کند،بلکه می خواست از انتظاراتی خلاصمان کند که موجب احساس تلخکامی می شوند.

او باور اینکه ما زندگی می کنیم تا خوشبخت باشیم را اشتباهی مادرزادی می دانست.

از نظر او اگر با انتظارات درست به عشق رو آوریم،هرگز چنان ناامید نخواهیم شد.”

رویاهای ما سرشار از انگاره های فریبنده خوشبختی هستند.”

او باور داشت که فلاسفه و هنرمندان نه تنها به ما نشان می دهند که چه احساسی داشته ایم،بلکه تجربیات ما را تأثیرگذارتر و هوشمندانه تر از خودمان بیان می کنند؛

”ایشان جنبه هایی از زندگی ما را به تصویر می کشند که خودمان قادر به تشخیص آن ها هستیم ولی هرگز نمی توانسته ایم با چنان شفافیتی آن ها را درک کنیم.”

از دید او فلسفه و #هنر،به دو شیوه متفاوت، به ما کمک می کنند تا #درد را به #معرفت تبدیل کنیم.

او می دانست که جوهر هنر این است که یک مورد هنری برای هزاران نفر کاربرد دارد؛

“تعداد داستان ها از تعداد مردم جهان کمتر است و پیرنگ ها بی وقفه تکرار می شوند، در حالی که اسامی و پس زمینه ها تغییر می کنند.”

شوپنهاور مطالعه داستان های سوزناک عشقی را موجب بهتر شدن حال ناکامان در عشق می دانست زیرا آنان خود را جزئی از مجموعه گسترده انسان هایی می دانستند که در طول تاریخ عاشق شده اند چون به حکم رانه درونی دردناک خود می خواستند تولیدمثل کنند.

پس، از تلخی رنج شان اندکی کاسته می شد زیرا رنج خود را بدبختی منحصر به فرد نمی شمردند.

او درباره کسی که بتواند به چنین عینیتی برسد می گوید:

«در تمام بدبیاری های زندگی،کم تر به تقدیر فردی خود و بیش تر به تقدیر بشریت به عنوان یک کل خواهد نگریست و بنابراین #شناسنده خواهد بود نه #رنج_دیده.» #چهار و #پایان

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 16:01


■ از دید شوپنهاور عشق ما را به سوی دومین فرمان از دو فرمان مهم اراده معطوف به حیات پیش می برد؛ #تولیدمثل.
او هدف از اراده معطوف به حیات را داشتن کودکان تندرست می داند.

این اراده ما را به سوی افرادی جلب می کند که شانس ما را برای ایجاد کودکان باهوش و زیبا زیاد می کنند؛

«لحظه عاشق شدن را درواقع باید نخستین مرحله در شکل گیری فردی جدید دانست.»

او مخالف ازدواج بود زیرا ازدواج کردن را انجام دادن هرکار ممکنی برای متنفر شدن از یکدیگر می دانست.

از نظر او عشق بر کسانی سایه می افکند که اگر رابطه جنسی نبود،
مورد تنفر، تحقیر و حتی اشمئزاز یکدیگر می بودند.

او عاشق را کاملا مفتون توهّم می داند،
توهمی که به محض ارضای اراده معطوف به نوع انسان محو می شود و شریکی نفرت انگیز برای باقی عمر برجای می گذارد.

«در ازدواج کسی به دنبال مشغولیت عقلانی نیست،بلکه همه در پی به دنیا آوردن فرزند هستند.»

از دید او هرچند ما از محبوب خود راضی باشیم،اگر طبیعت ناراضی باشد این دلیل مهم تری برای چشم پوشی از عشقمان است.

“در ازدواج یا خود فرد و یا نفع نوع بشر باید فدا شود.”
ممکن است عقل محبوب مان ما را بستاید ولی اگر اراده معطوف به حیات او چنین نباشد،طوری از ما انتقاد نموده و ما را پس خواهد زد که هیچ استدلالی را برنمی تابد و دقیقا به همین دلیل است که اگر فریفته ی فردی کم هوش تر و سطحی تر از ما شد،نباید او را به دلیل سطحی بودن محکوم کنیم.

زیرا در هر عدم پذیرشی می توان حکم طبیعت علیه آن تولیدمثل خاص را دریافت نمود.ما باید به این حکم احترام بگذاریم و این مهم ترین دلیل برای چشم پوشی از عشقمان است.
#سه

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 15:45


■ دیدگاه شوپنهاور درخصوص دیگر فلاسفه”

–شوپنهاور همزمان با #هگل به تدریس فلسفه در دانشگاه برلین پرداخت.او فلسفه هگل را این چنین ارزیابی میکرد: «آرای بنیادین آن بیهوده ترین توهمات هستند، جهانی واژگون شده، لودگی فلسفی... مضامینش توخالی‌ترین و بی‌معناترین نمایش کلماتی هستند که تاکنون ابلهان به آن گوش سپرده اند و نحوه ارائه آن نفرت انگیزترین و بی‌معناترین پرت و پلاگفتن است...»

–به #گوته و آثار او علاقه مند بود.در یکی از دیدارهایشان گوته برای او بیتی سرود:

“اگر می خواهی از زندگی لذت ببری
باید برای جهان ارزش قائل شوی.”

شوپنهاور در مقابل نقل قولی از #شانفور آورد؛

«بهتر است انسان ها را همان طوری که هستند بپذیریم، به جای این که تصویری خیالی از آن ها ترسیم کنیم.»

آثار #سنکا را خوانده و او را بسیار می‌ستود.

مجذوب ادیان شرقی به طور عام و آیین برهمنی به طور خاص بود.

–ساعات زیادی را می‌خوابید. با مقایسه خودش با دو تن از متفکران مورد علاقه‌اش زیاد خوابیدن‌هایش را توجیه می‌کرد: «هرچه انسان ها پیشرفته‌تر باشند و هرچه مغزشان فعال‌تر باشد، بیشتر به خواب نیاز دارند؛

#مونتنی و #دکارت بخش زیادی از عمرشان را در خواب بوده‌اند.»

«اگر زندگی و هستی شادی آفرین بود،در آن صورت همه با بی‌میلی به حالت ناهشیار خواب نزدیک می‌شدند و با شادی دوباره از خواب برمی‌خاستند ولی درست عکس این امر مصداق دارد.»

■ نظریه شوپنهاور در باب #عشق و #ازدواج”

فلاسفه سنتاً به موضوع عشق علاقه ای نداشته اند زیرا از نظر آنان مصیبت های عشق بیش از حد بچه گانه است و باید آن را به شاعران و مجنونان واگذار نمود.

اما شوپنهاور از این بی تفاوتی حیرت کرد و آن را نتیجه انکار متکبرانه جنبه ای از زندگی می دانست که تصور انسان از خودش به عنوان موجودی عقلانی را نقض می نمود؛
«عشق در هر ساعتی جدی ترین اشتغالات را بر هم می زند،و گاهی برای لحظه ای حتی بزرگ ترین اذهان را فلج می نماید...عشق گاهی نیازمند قربانی کردن سلامت،
ثروت،مقام و خوشبختی است.»

شاید شوپنهاور از آشوب و نگرانی ناشی از عشق متنفر بود ولی آن را نامناسب و تصادفی نمی دانست:
«چرا این همه سرو صدا و هیاهو؟ چرا این همه اضطرار،دلشوره و تقلا؟

این جا هیچ چیز بی اهمیتی وجود ندارد؛

برعکس، اهمیت این موضوع با جدی بودن و شور و شوق این کار کاملا متناسب است.

هدف غایی تمام روابط عشقی واقعا مهم تر از تمامی دیگر اهداف زندگی انسان است و بنابراین کاملا سزاوار همان جدیت شدیدی است که همگان در مورد عشق نشان می‌دهند.»

اما هدف از عشق چیست؟
#مونتنی اذهان ما را تابع بدن ما می دانست ولی شوپنهاور فراتر رفت و به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد،نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را درستکاری می کند و این نیرو را #اراده_معطوف_به_حیات نامید و آن را سائقه ای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولیدمثل تعریف کرد.
#دو

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 15:31


خلاصه‌ای کوتاه از شوپنهاور و اندیشه، آراء و آثارش

■ #آرتور_شوپنهاور؛ #فیلسوف_بدبین

شوپنهاور زندگی را یک بدبیاری تمام عیار می دانست؛


«می توانیم زندگی خود را رویدادی بدانیم که به طرزی بی فایده و ناراحت کننده خواب سعادتمندانه نیستی را بر هم می زند.»


«وجود بشر باید نوعی اشتباه باشد.»
او عقیده داشت؛”

امکان نداشته این جهان کار موجودی رحیم بوده باشد، بلکه کار شیطانی بوده که موجودات را آفریده تا از مشاهده رنج های آنان لذت ببرد.”

به فلسفه روی آورد زیرا از دید او زندگی کسب و کاری اندوهناک است که باید آن را صرف تأمل درباره خودش کرد.

تنهایی را بسیار می‌پسندید. در اثر شاهکارش،
#جهان_به_مثابه_اراده_و_بازنمود”
دلیل نداشتن دوستان زیاد را اینگونه توضیح می‌دهد:

«نابغه به ندرت می تواند خوش مشرب و معاشرتی باشد، زیرا کدام یک از مکالمات دونفره ممکن است واقعا به اندازه تک‌گویی‌های خودش هوشمندانه و جالب باشد؟»

از #زنان دوری می‌جست زیرا زندگی را آن قدر کوتاه، نامعلوم و زودگذر می‌دید که ارزش آن را ندارد که خود را با تقلای زیاد در آن به دردسر بیندازیم.

هرچند شهرت ناشی از چاپ مجدد کتابش و به دنبال آن افزایش توجه زنان به او #دیدگاهش_درباره_زنها را ملایم تر نمود. به جای این که آن‌ها را «مناسب پرستاری و معلمی ابتدایی‌ترین دوران کودکی ما» بداند، «درست به این علت که خودشان کودک مآب، احمق و کوته‌بین و در یک کلام، در سراسر زندگی خود کودکانی بزرگ هستند»، آن‌ها را قادر به فداکاری و کسب بصیرت می‌داند.

باز در خصوص موردتوجه بودن گفت؛

«بزرگ ترین لذت ما این است که ما را بستایند؛ ولی ستایندگان حتی اگر انگیزه‌ای برای این کار داشته باشند، چندان مایل نیستند که ستایش خود را ابراز کنند. و بنابراین، خرسندترین انسان کسی است که توانسته خالصانه خودش را بستاید، مهم نیست چگونه.»
#یک

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 15:00


■ اگر کلیسا آلت دست یک حکومت ارتجاعی باشد فساد به منتهی درجه ی خود رسیده است.

زیرا در این صورت کلیسا به جای آنکه آلام بشریت را از راه ایمان و احسان و رجاء تسکین دهد،
آلت دست روحانیانی می شود که علم را به خود انحصار می دهند و نیز وسیله ای برای شکنجه های سیاسی می گردد

📚 #تاریخ_فلسفه
👤 #ویل_دورانت
👤 #ایمانوئل_کانت
#درس‌هایی‌از‌تاریخ‌فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 14:45


■ به جاى كوشش براى نمردن بايد زنده ماندن را آموخت!

زندگى كردن فقط نفس كشيدن نيست، زندگى يعنى فعاليت یعنی کنشگری (یعنی عصیان)...

آن كس كه بيشتر عمر كرده است آن نيست كه سن و سال بیشتری داشته بلكه كسى است كه طعم زندگى را بهتر چشيده است...

فلانى در صدسالگى زير خاك رفته است ولى از روز تولد مرده بوده است!

👤 #ژان_ژاک_روسو
📚 #اميل
#درسهایی‌از‌تاریخ‌فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

24 Dec, 04:00


■ آنچه را که دارید با تمایل به آنچه ندارید، خراب نکنید. بخاطر بسپار که آنچه که شما اکنون دارید یک بار جزء مواردی بود که فقط به آن امید داشتید.

👤 #اپیکورس

پ‌ن: مرتبط با پست پیشین

تاریخ فلسفه از صفر

23 Dec, 20:14


سال ۹۹ این عبارت #شوپنهاور رو روی در اتاقم زده بودم و همین باعث میشد وقتی میرم بیرون حالا سرکار برای ضبط یا نشست‌های فلسفی و یا کارهای روزمره، روزم با نشخوار فکری خراب نشه:

«به جای آنکه مُدام دلمشغول نقشه‌ها و نگرانی‌های آینده باشیم یا خود را به دست حسرت زمان از دست رفته بسپاریم، نباید فراموش کنیم که فقط زمان حال است که واقعی و حتمی است.»

تاریخ فلسفه از صفر

30 Nov, 20:41


یک بار هم بیایید با اپروچ approach و رویکرد پدیدارشناسانه و فلسفی به احساس گناه افراطی (و نه احساس مسئولیت که این دو یکی نیستند) نگاه کنیم.
اینجــا بشنــوید
پی‌نوشت: بصیرت اصلی در این پادکست کوتاه را از #اسپینوزا و #هایدگر اخذ کرده‌ام

تاریخ فلسفه از صفر

30 Nov, 18:01


در فضیلت شک و تردید بخش یکم

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم پادکست
بخش پنجم گفت‌وگو درباره‌ی شک و تردید
بخش ششم احساس گناه
بخش ششم

تاریخ فلسفه از صفر

30 Nov, 17:14


#نیچه، این است انسان، قطعه 4

در فضیلت شک و تردید 👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

30 Nov, 03:47


انسان یک #نه_هنوز است.
seienkonnen
#هایدگرشناسی

@Heideggerrrr

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 20:44


تاریخ فلسفه از صفر pinned ««مرگ، خود نابودکننده است اما اندیشه‌ی به مرگ نجات‌بخش» اما چطور و چگونه؟ اینجــا بشنوید این عبارت را یالوم از هســتی و زمــانِ مارتین #هایــدگر گرفته است.»

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 20:31


«مرگ، خود نابودکننده است اما اندیشه‌ی به مرگ نجات‌بخش»

اما چطور و چگونه؟ اینجــا
بشنوید

این عبارت را یالوم از هســتی و زمــانِ مارتین #هایــدگر گرفته است.

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 19:01


و اما شوپنهاور و بدبینی‌های فلسفی و اتهامات رایج به علاقه‌مندان جدی فلسفه خاصه شوپنهاور و نیچه

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 18:50


فواید گله‌خصلتی بخش دوم

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 18:39


فوایـد گلـه‌خصلتی
بخش نخست

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 16:06


یک پاســخِ دنــــدان‌شــــکن🤜

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 15:55


تاریخ فلسفه از صفر pinned «چرا می‌گویم من حتی با اعدام یک قاتل هم مخالفم؟ چون انسان راه است. ادامه 👇👇👇 1»

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 09:12


مارتین #هایدگر، ژک #لکان، عشق و خیانت

بحثی پدیدارشناسیک، فلسفی و روانکاوانه پیرامون عشق و مفهوم خیانت در دنیای جدید و دیت‌ها و بلاین‌دیتها
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

29 Nov, 06:49


جوردانو بر‌ونو که بود و چه کرد؟

خلاصه‌ی زندگی و آثار او را در کانال تخصصیِ «خلاصه‌ی فلاسفه» بخوانید و بشنوید 👇🏻👇🏻👇🏻
خـلاصـــه‌ی‌فلاســـفه

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 21:59


.

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 21:54


تاریخ فلسفه از صفر pinned «نامه‌ی‌ جوردانو که منجر به سوزانده شدنش شد اینجا بشنوید»

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 21:17


نامه‌ی‌ جوردانو که منجر به سوزانده شدنش شد

اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 21:07


بد نیست در بین انبوه فراوان بمباران اطلاعات، بخشی از نوشته‌ی برشت را باهم مرور کنیم:

طی چهل سال عمل و رفتار آدم ها به من یاد داد که آن ها میانه ای با عقل ندارند.

دُم سرخ رنگ ستاره‌ی دنباله داری را به آن‌ها نشان بده، دلشان را از ترس پر کن، می‌بینی که آشفته و سراسیمه از خانه‌هاشان بیرون می‌ریزند

و در هم بَــرهَم چنــان می دوند که قلــم پاشان بشکند.

ولی بیا و به آن‌ها حرف معقولی بزن، و به هزار دلیل ثابتش کن، می‌بینی که فقط به ریشت می‌خندند!

پی‌نوشت: به همین دلیل است که آنان‌که مردم را سرگرم می‌کنند همیشه مریدان بیشتری دارند. اینها همواره بواسطه‌ی ایجاد حاشیه، توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند و همواره تمرکز مردم را از معطوف شدن به امور ضروری و سرنوشت‌ساز باز می‌دارند

و از قضا همین‌ها هم بودند که جور‌‌‌دانو برونوها را زنده‌زنده سوزاندند و باز به همین دلیل هم بود که جور‌دانو وقتی دید که پیرزنی یک هیزم در دست گرفته و به کمک چوب‌دستی با هزار بدبختی گام بر میداشت تا هیزم را بر سر او پرت کند تا در ثواب به آتش کشیدن او سهیم باشد گفت:

ای لعنت بر آن جهل مقدست!

چرا چنین گفت؟ مرادش این بود که من برای مطالبه‌ی تو تلاش میکنم به پاپ نامه می‌نویسم و اعتراض میکنم اما تو چون جاهلی و همواره دنبال غوغاگران بودی، مرا می‌سوزانی!

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 19:37


چرا تحلیل هستیِ انسان مهم است و اهمیت دارد؟
برشی کوتاه از خوانش متن هستی و زمان
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

28 Nov, 17:08


باتوجه به نکات فوق آیا می‌توان با اطمینان قاطع گفت که هستی، هیچ حقیقتی ندارد یا به تعبیر دیگر هیچ حقیقتی در هستی وجود ندارد؟

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 18:17


این کتاب درباره‌ی مفهوم حقیقت در نزد نیچه غوغایی به پا کرده.
حتما اصل کتاب رو بخونید من هم پایین‌تر سعی میکنم خلاصه‌ای جامع از کتاب رو براتون ارسال کنم 👇🏻👇🏻👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 17:08


مفهوم حقیقت و نهیلیسم هم جزو مفاهیم اصلی فلسفه‌ی نیچه‌ست.

تاریخ فلسفه از صفر

21 Nov, 11:08


پیام اصلی نیچه در آثارش

فریدریش نیچه، فیلسوف برجسته آلمانی، در آثار خود معانیِ ژرف، عمیق، متعدد و حتی متعارضی به خواننده‌ی خود ارائه می‌دهد، اما اگر بخواهیم جان سخن و پیام اصلی او را خلاصه کنیم، می‌توان گفت که نیچه به دنبال رهایی انسان از قید و بند بندگی و بردگی سنت‌ها، اخلاقیت ضعیف‌پرور، سیستم آموزشی ریاکارپرور و پخمه‌جذب‌کُن و نابغه‌دفع‌کُن است.

سابق بر این در لایوها و درس‌نوشتارها به پنج مفهوم اصلی در آثار نیچه اشاره کرده بودیم و الان با افزودن
دو مفهوم دیگر جان سخن و پیام اصلی او را یادآوری می‌‌کنیم:

1. مرگ خدا و بحران ارزش‌ها

نیچه در جملهٔ مشهور خود «خدا مرده است» بیان می‌کند که جهان مدرن دیگر به ارزش‌های دینی و سنتی باور ندارد. این وضعیت، انسان را در برابر یک خلأ ارزشی قرار می‌دهد. او از انسان می‌خواهد که به جای وابستگی به ارزش‌های آماده و مطلق، خود خالق معنا و ارزش‌های جدید باشد.


2. اراده معطوف به قدرت

نیچه معتقد است که زندگی به‌طور اساسی با «اراده معطوف به قدرت» تعریف می‌شود؛ یعنی نیرویی درونی که هر فرد را به سمت رشد، خلاقیت و غلبه بر محدودیت‌ها سوق می‌دهد. او از انسان می‌خواهد که این اراده را بپذیرد و با قدرت زندگی کند، به جای آنکه تسلیم ضعف، ترس یا اخلاقیات سرکوب‌گر شود.


3. انسان برتر (Übermensch)

نیچه انسان را موجودی می‌داند که در مسیر تکامل، هنوز به تمام ظرفیت‌های خود نرسیده است. «انسان برتر» ایده‌ای است که او برای توصیف فردی به کار می‌برد که توانسته است از محدودیت‌های اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی عبور کند و ارزش‌های جدیدی خلق کند. این انسان نماد خلاقیت، شجاعت و پذیرش زندگی است.


4. بازگشت جاودان (Eternal Recurrence)

نیچه از ایدهٔ بازگشت جاودان به‌عنوان یک آزمون فلسفی استفاده می‌کند: تصور کنید که زندگی شما، با تمام شادی‌ها و رنج‌هایش، بارها و بارها تکرار شود. آیا چنین زندگی را با تمام وجود می‌پذیرید؟ نیچه از انسان می‌خواهد به زندگی به گونه‌ای نگاه کند که گویی آمادهٔ تکرار جاودانهٔ آن است؛ یعنی زندگی را در تمام جنبه‌هایش عمیقاً تأیید کند.


5. نقد اخلاقیات ضعیف‌پرور، ریاکارپرور و بردگی

نیچه اخلاق سنتی، به‌ویژه اخلاق مسیحی، را به‌عنوان اخلاق «بردگان» به زیر تیغ تیز نقد خود می‌کشد؛اخلاقی که تسلیم‌پذیری، ضعف و فروتنی را می‌ستاید.

او اخلاق «سروران» را جایگزین آن می‌داند؛ اخلاقی که بر قدرت، خلاقیت و جسارت تأکید دارد.


6. پذیرش زندگی

نیچه از مفهوم «عشق به سرنوشت» سخن می‌گوید، به این معنا که باید زندگی را با تمام سختی‌ها و زیبایی‌هایش بپذیریم و دوست بداریم. در اصل او‌ در این بخش
از آثار خود سعی در رویکرد متعصبانه و مطاق‌گرایانه‌ی شوپنهاور دارد زیرا شوپنهاور اصرار داشت که زندگی مطلقا شر است و هیچ چاره‌ای هم جز نفی نفس وجود ندارد! (البته او طرفدار خودکشی نبود)

نیچه از ما می‌خواهد که به جای شکایت از رنج‌ها، و کاسه‌ی چه‌کنم چه‌کنم به دست گرفتن و فحش و
ناسزا به زمین و زمان دادن، می‌بایست آن‌ها را به‌عنوان بخشی ضروری از زندگی بپذیریم و مایه‌ی پخته‌تر شدن شخصیتمان قرار دهیم.

7. هنر به‌عنوان راهی برای معنابخشی به زندگی

نیچه هنر را یکی از مهم‌ترین ابزارهای مقابله با بی‌معنایی و آشفتگی زندگی می‌داند. او باور دارد که از طریق خلق و تجربهٔ هنر می‌توان به زندگی معنا بخشید و زیبایی آن را تجربه کرد. (در بخش تحلیل آثار ونگوگ و فلسفه‌ی هنر این وجه از فلسفه‌ی نیچه‌را مفصل توضیح داده‌ام)


نتیجه‌گیری

پیام اصلی نیچه این است که انسان باید از محدودیت‌های سنتی، ترس از تغییر و ارزش‌های تحمیل‌شده فراتر رود و زندگی را با شجاعت، خلاقیت و عشق بپذیرد. او ما را به بازاندیشی در معنا، اخلاق و هدف زندگی فرا می‌خواند و تأکید می‌کند که تنها از طریق پذیرش مسئولیت و استقلال روح و استغنای
درون داشتن است که می‌توان خلق ارزش‌های نو آفرید و به یک زندگی اصیل بدونِ هرگونه تقلید و تعبد دست یافت.
#ابوذر_شریعتی

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 20:31


مواجهه‌ای اصیل و راستین با سپهر فلسفه و تفکر که مستلزم دغدغه‌مندی و همینطور دردمندی است.

اینجا بشنوید

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 15:31


فلسفه چگونه می‌تواند در مواجه شدن با پوچی‌ و بی‌معنایی به ما کمک کند؟

مفهوم
پوچی یکی از بنیادی‌ترین چالش‌های فلسفی در تاریخ اندیشه است که بسیاری از متفکران در جستجوی راه‌حل‌هایی برای آن بوده‌اند. پوچی به معنای بی‌معنایی یا ناتوانی از یافتن هدفی نهایی در زندگی است که می‌تواند موجب اضطراب، ناامیدی یا حس بیهودگی شود. فلسفه، با روش‌های مختلف، به ما کمک می‌کند این بحران را درک کرده و با آن مواجه شویم.

راهکارهای فلسفی برای مواجهه با پوچی

1. پذیرش پوچی (فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم و ابزوردیسم)

آلبر کامو: کامو در کتاب افسانه سیزیف استدلال می‌کند که پوچی نتیجه‌ی جدایی بین تمایل انسان برای یافتن معنا و سکوت جهان است. او می‌گوید که باید پوچی را بپذیریم و با وجود آن، زندگی را جشن بگیریم. او پیشنهاد می‌کند که مانند سیزیف، که مجبور است سنگی را بارها به بالای کوه ببرد، باید زندگی را با آگاهی از پوچی آن ادامه دهیم و خودمان معنایی بیافرینیم.
ژان پل سارتر: سارتر معتقد است که زندگی هیچ معنای ازپیش‌تعیین‌شده‌ای ندارد، اما این آزادی به ما امکان می‌دهد که خودمان معنا و ارزش‌های زندگی را خلق کنیم.

2. جستجوی معنا (ویکتور فرانکل و معنادرمانی)

ویکتور فرانکل: فرانکل، که تجربه‌ی زندگی در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها را داشت، معتقد است که حتی در بدترین شرایط، یافتن یک معنا می‌تواند به انسان توان ادامه دادن بدهد. او می‌گوید معنا از طریق سه چیز حاصل می‌شود:
1. عشق و ارتباط با دیگران.
2. خلاقیت و انجام کارهای معنادار.
3. یافتن معنا در رنج و سختی.

3. فلسفه‌ی رواقیون: کنترل ذهن و پذیرش واقعیت

• فیلسوفان رواقی مانند
مارکوس اورلیوس و اپیکتتوس به ما می‌آموزند که باید روی چیزهایی تمرکز کنیم که در کنترل ما هستند. آنها معتقدند که پذیرش بی‌معنایی جهان، ما را از وابستگی به آن آزاد می‌کند و به ما کمک می‌کند زندگی را با آرامش بیشتری پیش ببریم.

4. آفرینش معنا (نیچه و اراده به قدرت)

نیچه: نیچه با اعلام “مرگ خدا” و کنار گذاشتن ارزش‌های سنتی، تأکید می‌کند که انسان باید ارزش‌ها و معنای خود را خلق کند. او از مفهوم ابرانسان استفاده می‌کند تا نشان دهد که انسان می‌تواند فراتر از پوچی برود و زندگی‌ای پر از خلاقیت، اراده و قدرت داشته باشد.

5. هنر و زیبایی‌شناسی به عنوان پاسخ (شوپنهاور)

آرتور شوپنهاور: شوپنهاور معتقد بود که زندگی پر از رنج و بی‌معنایی است، اما هنر، به‌ویژه موسیقی، می‌تواند لحظاتی از آرامش و نجات از تسلط اراده و پوچی فراهم کند.

6. زندگی روزمره و معنای ساده (اپیکور)

اپیکور: او پیشنهاد می‌کند که به جای جستجوی معناهای بزرگ و فراتر از دسترس، به لذت‌های ساده‌ی زندگی، مانند دوستی، سکوت و طبیعت، توجه کنیم. این تمرکز بر لحظه‌ی حال می‌تواند حس بیهودگی را کاهش دهد.

فلسفه چگونه عمل می‌کند؟

1. فراهم کردن چشم‌انداز جدید:
فلسفه به ما کمک می‌کند که پوچی را نه به عنوان دشمن، بلکه به عنوان بخشی از واقعیت بپذیریم و با آن کنار بیاییم.
2. پرسشگری و خودآگاهی:
از طریق پرسش‌های فلسفی، می‌توانیم به درک بهتری از خودمان و جهان برسیم و زندگی را از زاویه‌ای عمیق‌تر ببینیم.
3. آزادی و خلق معنا:
فلسفه به ما نشان می‌دهد که بی‌معنایی، اگرچه دلهره‌آور است، اما فرصتی برای خلق معنا و ارزش‌های شخصی است.


جمع‌بندی

پوچی می‌تواند در نگاه اول فلج‌کننده باشد، اما فلسفه به ما ابزارهایی می‌دهد تا آن را به فرصتی برای رشد و آفرینش بدل کنیم. با پذیرش پوچی، یافتن معنا در عشق، هنر، خلاقیت یا حتی زندگی روزمره، می‌توانیم با آگاهی و امید به زندگی ادامه دهیم. همان‌طور که کامو می‌گوید:
“باید سیزیف را شاد تصور کرد.”

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:27


#فواید_فلسفه در قرن بیست و یکم

فلسفه، به عنوان مطالعه‌ای نظام‌مند از مفاهیم اساسی و بنیادی همچون هستی، دانش، اخلاق، معنا و عقلانیت، از دیرباز تا امروز اهمیت ویژه‌ای داشته است. این اهمیت در قرن بیست و یکم نه تنها کاهش نیافته، بلکه با توجه به پیچیدگی‌های زندگی مدرن و بحران‌های جهانی، حتی برجسته‌تر شده است. در ادامه، فواید فلسفه‌ورزی برای انسان مدرن بررسی می‌شود.

1. فلسفه و توانایی تفکر انتقادی

• معنای تفکر انتقادی:
فلسفه ابزارهایی برای تحلیل منطقی، پرسش‌گری و ارزیابی استدلال‌ها ارائه می‌دهد.
• مثال: در مواجهه با اطلاعات بی‌شمار در فضای مجازی، فلسفه کمک می‌کند تا داده‌ها را تجزیه و تحلیل کنیم و حقیقت را از تبلیغات یا اخبار جعلی تمیز دهیم.
• فایده در قرن بیست و یکم:
توانایی تفکر انتقادی به ما امکان می‌دهد در دنیایی پر از ابهام و تناقضات اخلاقی تصمیمات بهتری بگیریم.

2. فلسفه و درک مفاهیم اخلاقی و معنای زندگی

• پرسش‌های اساسی:
فلسفه درباره پرسش‌هایی چون “زندگی خوب چیست؟” یا “وظیفه ما نسبت به دیگران چیست؟” تحقیق می‌کند.
• مثال: در دنیایی که بحران‌های اخلاقی (مانند تغییرات اقلیمی، هوش مصنوعی، یا نابرابری اجتماعی) رو به افزایش است، فلسفه به انسان‌ها کمک می‌کند تا راه‌حل‌های اخلاقی عمیق و مبتنی بر ارزش‌ها پیدا کنند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه‌ورزی به افراد امکان می‌دهد تا در زندگی روزمره تعادلی بین سودمندی، مسئولیت‌پذیری، و رضایت درونی بیابند.

3. فلسفه و حل مسائل پیچیده

• مدیریت مسائل چندوجهی:
فلسفه به دلیل توانایی‌اش در تحلیل مفاهیم پیچیده و ایجاد چارچوب‌های نظری، در حل مسائل چندلایه کمک می‌کند.
• مثال: بحران‌های جهانی مثل تغییرات اقلیمی یا تأثیرات اخلاقی هوش مصنوعی نیازمند نگرشی فلسفی است تا به‌طور جامع بررسی شوند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
سیاست‌مداران، دانشمندان و فعالان اجتماعی می‌توانند از فلسفه برای ایجاد سیاست‌ها و رویکردهای کارآمد بهره ببرند.

4. فلسفه و پرورش حس شگفتی و معنا

• بازگشت به پرسش‌های بنیادی:
یکی از دلایل علاقه به فلسفه، برانگیختن حس شگفتی نسبت به جهان و زندگی است.
• مثال: در میان شتاب روزمره و تکنولوژی‌های مدرن، فلسفه ما را وادار می‌کند به این فکر کنیم که چرا وجود داریم یا معنای تجربه‌ها چیست.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه به کاهش اضطراب وجودی کمک می‌کند و امکان بازاندیشی درباره هدف و معنا در زندگی فراهم می‌آورد.

5. فلسفه و ارتباط با علوم و فناوری

• ارزیابی اخلاقی فناوری:
پیشرفت‌های فناوری مانند هوش مصنوعی، ژنتیک، یا فضای مجازی پرسش‌های عمیق اخلاقی و اجتماعی ایجاد کرده‌اند.
• مثال: آیا هوش مصنوعی باید حقوق انسانی داشته باشد؟ آیا دستکاری ژنتیکی اخلاقی است؟
فلسفه به تحلیل این پرسش‌ها می‌پردازد و رویکردهایی برای تصمیم‌گیری فراهم می‌آورد.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه می‌تواند به هدایت پیشرفت‌های فناوری در مسیرهای انسانی‌تر کمک کند.

6. فلسفه و درک میان‌فرهنگی

• گفت‌وگو بین تمدن‌ها:
فلسفه زمینه‌ای برای فهم بهتر فرهنگ‌ها، باورها، و ارزش‌های مختلف است.
• مثال: در دنیای جهانی‌شده، فلسفه کمک می‌کند تا از تضادهای فرهنگی فراتر رفته و به درک و همزیستی برسیم.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه به انسان‌ها امکان می‌دهد تفاوت‌ها را بپذیرند و بر اساس اصول مشترک عمل کنند.

7. فلسفه و آموزش شخصیت و خودشناسی

• پرورش خودآگاهی:
فلسفه به ما کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسیم، از تعصبات خود آگاه شویم، و در زندگی‌مان بازتاب عمیق‌تری داشته باشیم.
• مثال: مفهوم «شناخت خود» در فلسفه سقراط هنوز به‌عنوان پایه‌ای برای رشد فردی مطرح است.
• فایده در قرن بیست و یکم:
فلسفه ما را در برابر فشارهای اجتماعی مقاوم‌تر می‌کند و به ما توانایی تصمیم‌گیری اصیل‌تر می‌دهد.

8. فلسفه و تقویت مهارت‌های بین‌فردی

• ترویج گفت‌وگو و دیالوگ:
فلسفه، هنر گفت‌وگو را آموزش می‌دهد که به ما کمک می‌کند بهتر گوش دهیم، استدلال کنیم، و با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
• مثال: نظریه‌های دیالکتیکی مانند روش سقراطی هنوز به‌عنوان ابزاری برای حل اختلافات استفاده می‌شوند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
در عصری که سوءتفاهم و اختلاف‌نظر فراگیر است، فلسفه گفت‌وگویی سازنده را تشویق می‌کند.

9. فلسفه به‌عنوان تمرین ذهنی

• تقویت ذهن:
فلسفه‌ورزی همانند ورزش ذهنی است که به تقویت حافظه، استدلال، و توانایی تحلیل کمک می‌کند.
• مثال: بررسی متون فلسفی یا پاسخ به پرسش‌های عمیق به توسعه مهارت‌های شناختی کمک می‌کند.
• فایده در قرن بیست و یکم:
در دنیایی که تمرکز و اندیشه عمیق با تهدید مواجه شده، فلسفه ذهن انسان را تیزبین نگه می‌دارد.

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:27


نتیجه‌گیری:

اهمیت فلسفه در قرن بیست و یکم

فلسفه‌ورزی نه‌تنها به حل مسائل پیچیده و تقویت عقلانیت کمک می‌کند، بلکه به انسان مدرن ابزارهایی برای یافتن معنا، اخلاق، و خودآگاهی می‌دهد. در جهانی که با بحران‌های وجودی، اخلاقی، و فرهنگی مواجه است، فلسفه چراغ راهنمایی برای تعادل، تفکر، و انسانیت ارائه می‌دهد.

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 14:02


میدونی چرا تبلیغ میکنی؟ چون طرف حساس میشه با خودش میگه برم ببینم این ابوذر شریعتی کیه حرف حسابش چیه

دو سال پیش که نشستهای حضوری خیلی قوت گرفته بود هیچ نشستی نبود که چند نفر نیان و نگن‌ که فلان جا یکی به شما فحش میداد و ما حساس شدیم گفتیم بریم ببینیم‌چه خبره بعد اومدیم و با شما آشنا شدیم از اون تایم به بعد تو تمام لایوها کلاسها شرکت می‌کنیم 😄

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 13:42


مطمئنم که این دوستی که داره این کارو میکنه مشکلات جدی تو زندگیش داشته و من درکش میکنم و ابدا ازش ناراحت نیستم اما به دلیل اینکه در فضای معرفتی فلسفی فرهنگی این کشور کار میکنم ناچارم به لحاظ قانونی پیگیری کنم

اینم بگم دوست عزیزی که داری این کارو میکنی اینو بدون که تو با این کارت به من ضربه نمیزنی بلکه داری منو تبلیغ میکنی 😄❤️

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 13:36


دوستان اینها ایدی‌ من نیست. وکیل من در حال پیگیری کارهای شکایت یک بیمار روانی است که از آیدی من سو استفاده می‌کند

لطفا اگر کسی از طرف من به شما پیام داد بدونید که جعلی است چون ابدا و‌ هرگز من به هیچ احدالناسی پیام نمیدم

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 09:51


سلام‌ دوستان
بالاخره تونستم سرم رو خلوت کنم‌ و آماده بشیم برای برگزاری نشست‌های حضوری

نشستهای حضوری رایگان خواهد بود و شرکت برای تمامی عزیزان آزاد.

منتها فقط یک مساله می‌مونه: چند تا بهم پیشنهاد شده راستش نپسندیدم
اگر شما سالن خوب یا موسسه‌ی خوبی سراغ دارید یا کافه‌ای سراغ دارید که بشه توش چنین جلسات فلسفی‌ای برگزار کرد دایرکت اطلاع بدید:

@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر

20 Nov, 09:48


تفاوت‌ نگاه فلسفه به انسان با نگاه دین و عرفان به انسان
ارائه: #ابوذر_شریعتی
برشی از فصل آموزش فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 21:19


دوست دارید کدوم فیلسوف رو بشناسید؟

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 20:00


بذارید اینطور بپرسیم اصلا:

تا حالا براتون پیش اومده به بیمارستان رجوع کنید یا به پزشکی رجوع کنید و کارتون رو راه نندازن؟

یا داروی اشتباهی بدن و عزیزی رو بخاطر این مساله از دست داده باشید؟

یا پزشک به تن شما نظر داشته باشه و پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای بده؟

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:17


همچنین میرم وضعیت سیستم پزشکی کشورهای توسعه یافته رو دقیق مطالعه میکنم میزان شفافیتشون رو مطالعه میکنم، قوانین نظارت و بازرسی‌شون رو مطالعه میکنم

بعد میام با اسنادی که از تصمیمات غیرشفاف، شبهه‌ناک، آلوده و پر از ابهام نهاد مافیایی پزشکی کشور خودمون مقایسه میکنم

میزان شفافیت کشورهای توسعه یافته رو با عدم شفافیت و ابهام موجود و رانت موجود در تصمیمات سیستم پزشکی خودمون مقایسه میکنم

بعد یه آمار از وضعیت نهادهای پزشکی دنیا میگیرم بعد میرم سراغ سازمان‌های جهانی و قوانینی که برای سیستم‌های‌ پزشکی وضع کردن

و بعد میام همه رو با وضعیت نامطلوب خودمون مقایسه میکنم و می‌پرسم چرا انقد تفاوت دارید؟ چرا انقد ناشفاف هستید؟ چرا اصلا مافیا ساختید؟

چرا آمار شما با اسنادی که ازتون هست مطابق نیست؟

و ده‌ها چرای این مدلی طرح میکنم (چنانکه سالها قبل چنین کردم در چندین لایو)

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:12


من‌ اگر بخوام چنین نهاد فاسدی رو نقد کنم ابتدا میرم سراغ داده‌ها، اطلاعات و اسناد موجود.

یعنی تا میتونم سند جمع میکنم سند فساد و رانت. بعد همه رو طبقه‌بندی میکنم و روی همه‌شون یک «چــرا» میذارم و میگم چرا باید تو کشور ما که ادعای کرامت انسانی به انسان بخشیدن رو داره باید چنین نهادهای فاسدی وجود داشته باشه؟

این فقط یک نمونه‌ی کوچیک بود که شما بتونید بنویسید

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 19:05


خب دوستان باتوجه به مطالب فوق، اگر بخواید مثلا یک نهاد فاسد رو نقد کنید چیکار میکنید؟

فرض کنیم میخواید مافیای فاسد پزشکی رو نقد کنید.

مساله رو چطور طرح میکنید؟
اشکالی نداره اگر تخصصی نمیتونید نقد کنید فقط میخوایم تمرین کنیم پس لطفا اگر آماتور هم بودید بنویسید که چطور عمل میکردید از کجا شروع میکردید

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 18:02


ریشه‌شناسی واژه‌ی “نقد” (Critique) و واژه‌ی “انتقادی” (Critical):

1. واژه‌ی “نقد” (Critique) و “انتقادی” (Critical) در زبان‌های اروپایی:

• هر دو واژه از
ریشه‌ی یونانی “κρίνω” (krínō) گرفته شده‌اند.
• “krínō” به معنای
“داوری کردن، تمایز قائل شدن، یا انتخاب کردن” است. این ریشه مفاهیمی مانند ارزیابی، بررسی و تحلیل را در بر دارد.

2. تطور واژه در زبان‌های مختلف:

• در زبان
لاتین، این واژه به شکل “criticus” وارد شد، که به معنای “قضاوت‌کننده” یا “داور” بود.
• در زبان
فرانسوی قدیم، واژه‌ی “critique” شکل گرفت، که به معنای “ارزیابی هنری یا فکری” بود و سپس وارد زبان انگلیسی شد.
• واژه‌ی “
critical” نیز از همان ریشه‌ی لاتین “criticus” به زبان انگلیسی وارد شد، با تمرکز بر تحلیل یا قضاوت دقیق در مورد موضوعات.

3. ارتباط معنایی:

• واژه‌ی “critical” در اصل به معنای «مربوط به قضاوت یا ارزیابی» بوده است و بعدها به مفهوم مدرن خود یعنی «نگاه تحلیلی و ارزیابی دقیق» تکامل یافت.
• واژه‌ی “critique” نیز بر فرآیند بررسی سیستماتیک و موشکافانه تمرکز دارد.


ریشه‌ی واژه‌ی “نقد” در فارسی:

در زبان فارسی،
“نقد” از ریشه‌ی عربی گرفته شده است و به معنای بررسی کردن، جدا کردن خوب از بد، و تحلیل دقیق است.
• در لغت‌شناسی عربی، “نقد” به معنای
“بررسی سکه برای تشخیص اصل از تقلبی” بوده است. این مفهوم بعدها در حوزه‌ی ادبیات و هنر به معنای بررسی عمیق و تحلیل آثار گسترش یافت.

نتیجه‌گیری:

هم واژه‌ی
“نقد” در فارسی و هم واژه‌های critical و critique در زبان‌های اروپایی، ریشه در مفهوم باستانی «داوری کردن» و «تمایز قائل شدن» دارند. این ریشه‌شناسی نشان می‌دهد که مفهوم نقد و نگاه انتقادی از دیرباز بر پایه‌ی تحلیل، قضاوت آگاهانه و جداسازی ارزشمند از بی‌ارزش شکل گرفته است.

کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

پ‌ن: در ادامه روش‌های متفاوت نقد کردن از جمله نقد دین، سنت، فرهنگ، سیاست، رسانه و ایدئولوژی را خدمت عزیزان ارسال خواهم کرد.
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

19 Nov, 16:31


▪️#نقد چیست؟
▪️چطور می‌توان چیزی را با رویکردِ انتقادی به‌چالش کشید؟
▪️تماشا در یوتیوب
پ‌ن: پیرو دست‌های پیشین و مباحث امروز پیرامونِ «نــقــد»
پست بعدی ریشه‌شناسی مفهومِ «نـــقـــد» خواهد بود.

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 22:32


نظر چت‌جی‌پی‌تی درباره‌ی من!

اینو یکی‌ از دوستان برام فرستاده.

شناختی که این از من داره از خودم بیشتره 😅

سوالش این بود:

#ابوذر_شریعتی_کیست؟

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 21:19


Live stream finished (8 seconds)

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 21:19


Live stream started

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 21:11


لینک اینستاگرام:

https://www.instagram.com/abozar_shariati/profilecard/?igsh=ZWM3eTEzYXk2Nndv

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 21:09


دوستان نت انقد اذیت کرد مجبور شدم برم اینستاگرام لایو رو برگزار کنم

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 16:56


تاریخ فلسفه از صفر pinned «#سلسله_لایوهای_شبانه لایو امشب راس ساعت ۲۳:۳۰ موضوع: فلسفه‌ی فلسفه (متافیزیکِ متافیزیک)»

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 15:25


چرا به طور خاص یک فیلسوف را می‌خواینم؟

بارها از من پرسیده می‌شود که چرا نیچه یا هایدگر می‌خوانی و این همه سال این همه شب تا صبح مشغول مطالعه و نوشتن درباره‌ی این دو فیلسوف شده‌ای؟

براستی چرا یک فیلسوف خاص را به شکل جدی می‌خوانیم؟

اینجا بشنوید: 👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 13:30


برای شرکت در این پروژه (فلسفه‌ی‌ مدرن: #دکارت #هیوم و #کانت) عبارت کانت رو به آیدی ادمین ارسال کنید:

@myselfff1980

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 13:05


#سلسله_لایوهای_شبانه

لایو امشب راس ساعت ۲۳:۳۰

موضوع: فلسفه‌ی فلسفه (متافیزیکِ متافیزیک)

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 04:06


مستند
#رنه_دکارت
فیلسوف؛ ریاضی‌دان؛ فیزیک‌دان عصر رنسانس؛ بنیان‌گذار فلسفه مدرن

تاریخ فلسفه از صفر

12 Nov, 00:14


▪️تفاوت اصلی تجربه‌گرایی یا Empiricism با عقل‌گرایان در تاریخ فلسفه چیست؟
▪️کانت چگونه به دعوای امپرسیست‌ها، ایده‌آلیست‌های افراطی، راسیونالیست‌ها و رئالیست‌ها پایان داد؟
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

11 Nov, 19:58


؟؟؟؟

تاریخ فلسفه از صفر

11 Nov, 19:52


دوستان کسی هست اینجا که مبحث «مکان و زمانی» که کانت مطرح کرده رو بررسی کرده باشه؟

تاریخ فلسفه از صفر

11 Nov, 19:00


#از_کانت_بیاموزیم

📚🖌 "تنبلی" و "ترسویی" است که باعث می‌شود بخشِ بزرگی از آدمیان همچنان راغب باشند که در تمام عمرشان (باوجود آنکه می‌توانند به بلوغ ذهنی و عقلی برسند و تن به ولایت و ریاست دیگری ندهند) "نا بالغ" باقی بمانند (در طفولیت و بی‌عقلی بمانند) تا دیگران بتوانند بدین وسیله براحتی به عنوان مهره‌ی دست یا فردی که صغیر است و نیاز به قیّم دارد، از او استفاده کنند و آنان را در حد موجوداتی مقلد و مطیع و بله‌قربان‌گو تقلیل دهند!

باری «نابالغی» از «راحت‌طلبی» برمی‌خیزد و فردِ نابالغ با خود می‌گوید:

تا کتابی هست که برایم اسبابِ فهم است، تا روحانی‌ای هست که غمگسارِ من و در حکمِ وجدانِ من است، و تا پزشکی هست که می‌گوید چه باید خورد و چه نباید خورد و... دیگر چرا خود را [با اندیشیدن] به زحمت اندازم؟

پ‌ن: کانت در ادامه در‌ نقد این گشادی و مقعدفراخی و بندگی و بردگی، بحث را به سمتی می‌برد که متذکر شود تنها راه خلاصی از اسارت، اندیشیدن است و به همین جهت است که نهایتا می‌گوید:

《دلیر باش در به‌کار گرفتنِ فهمِ خویش!》 ("شجاعتِ اندیشیدن" داشته باش)؛ این است شعارِ روشن‌نگری!

#ایمانوئل_کانت
رساله ی «روشنگری چیست؟» به همراه ویرایش و اضافات
کانال تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

11 Nov, 07:21


جسارت و شهامتِ اندیشیدن داشته باش.

این است روشنگری.

#امانوئل_کانت

سلسله جلسات شرح و تحلیل کتابِ نقدِ عقلِ محض یا سنجش خرد نابِ کانت: اینجا

تاریخ فلسفه از صفر

11 Nov, 04:30


چکیده‌ی لایو چهارم درباره‌ی #فلسفه‌ی_کانت
ارائه: #ابوذر_شریعتی
کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

10 Nov, 22:48


▪️لایو چهارم از سلسله لایو‌های #کانت_شناسی
▪️لایو اول اینجا
▪️لایو دوم اینجا
▪️لایو سوم اینجا
▪️آموزش نحوه‌ی استنباط مقولات دوازده‌گانه‌ی کانتی اینجا
▪️ادعای اصلی کانت به صورت خلاصه (مخصوص دوستانی‌ که حوصله‌ی دیدن و شنیدن و خواندن هیچ چیز را ندارند اما در عین حال علاقه‌مند هم هستند) اینجا
پ‌ن: برای شرکت در پروژه‌ی #فلسفه‌ی مدرن: که شامل #دکارت #هیوم و #کانت می‌شود، عبارت #کانت را در پی‌وی ارسال کنید:
@abozar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر

10 Nov, 22:46


Live stream finished (2 hours)

تاریخ فلسفه از صفر

08 Nov, 13:50


خب دوستان
الان متوجه شدین کانت چیکار کرده و چرا اهمیت داشته؟ باور کنید بحث غرب‌پرستی نیست اخه چند نفر‌گفته بودن شما چقدر‌غرب‌پرستید! خندم میگیره اینا رو‌ مطرح میکنم دوستان قدیمی ببخشن

میخوام تو این کانال عمومی فقط در حد کلیات با متفکرینی که تو حوزه تفکر و علم بشری خاصه دنیای مدرن تاثیر داشتن آشنا بشیم همین

تاریخ فلسفه از صفر

08 Nov, 07:23


▪️ زمانه‌ی ما زمانه‌ی راستین #نقد است که همه‌چیز باید تسلیم آن شود. #دین از طریق تقدس خود و #قانون به واسطه‌ی ابهت خود، معمولا می‌خواهند خود را از نقد معاف کنند. اما با این کار #شک موجهی علیه خود به وجود می‌آورند و نمی‌توانند احترام دوستانه‌ای را بطلبند که عقل فقط برای چیزی قائل است که قادر باشد در مقابل بررسی آزاد و آشکار عقل تاب آورد.

#ایمانوئل_کانت
تصویر دست‌نوشته‌های کانت

تاریخ فلسفه از صفر

08 Nov, 04:33


#کانت چه می‌گوید؟
اینجا با حوصله و بدون عجله بشنوید:

👇🏻👇🏻👇🏻
https://t.me/abouzar_shariati/14458

در ادامه باز برش‌هایی از پروژه‌ی فلسفه‌ی مدرن که شامل آموزش فلسفه‌ی #دکارت #هیوم و #کانت می‌شود نیز بازنشر‌خواهم کرد.

تاریخ فلسفه از صفر

07 Nov, 20:16


دوستان شما با کانت آشنا هستید اصلا؟ یا صرفا فقط اسمش رو شنیدید؟ یا مثلا یه سری جملات‌ یا نقل قول ازش خوندین؟

البته‌ مخاطبم دوستان متخصص نیست‌ها یه‌وقت جسارت نشه ❤️

تاریخ فلسفه از صفر

07 Nov, 18:35


یکی از نکات اصلی کانت در نقد عقل محض یا سنجش خرد ناب این بود که سوژه رو از ذیل ولایت ابژه در آورد.

اما ولایت ابژه چه بود؟

تاریخ فلسفه از صفر

07 Nov, 17:02


▪️اصلی ترین ادعای #کانت در نقدِ عقلِ محض یا سنجش خرد ناب چیست؟
با مثالهایی روشن میشه بدون سردرگم‌ شدن ادعای‌ کانت رو فهمید.
با حوصله و بدون عجله تماشا کنید
ارائه: #ابوذر_شریعتی
برشی کوتاه از فصل فلسفه‌ی‌ مدرن «دکارت، هیوم، کانت»

تاریخ فلسفه از صفر

06 Nov, 16:31


درباره‌ی ابن سینا و تاثیر عظیمش‌ بر فلسفه‌ی غرب و توضیح و تبیین بخش نخست شفای او درباره‌ی چیستی فلسفه و تفاوت آن با سایر علوم

#ابوذر_شریعتی
#ابن_سینا و #تاریخ_فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

06 Nov, 15:39


key, [Nov 6, 2024 at 12:14 PM]
در زندگی نامه ابوعلی سینا آورده اند که ابوعلی سینا سه تا ویژگی داشته. زن باره. آنقدر در سکس افراط میکرده که غش میکرده. شراب خوار قداری بوده. و. درباری هم بوده. بخاطر همین بود که شریعتی ستار خان و ابوذر را به اینچنین فلاسفه ایی ترجیح می‌داد چون در قبال ظلم و ستم و فقر و بدبختی ملت‌ها بی تفاوت بودند. به این نوع فیلسوفان می گفت. پوفیوزان تاریخ. نه به امثال سارتر

Hossein A, [Nov 6, 2024 at 2:49 PM]

ابن سینا هر چی که بود تاثیر بسیار بسیار انکار نشدنی بر پزشکی و فلسفه و حتی موسیقی پس از خودش گذاشت.

تا اندازه‌ای که هنوز منِ دانشجوی داروسازی در فارماکوگنوزی ازش ایده می‌گیرم.

شریعتی چه کرد؟ (منظور علی شریعتی است) اندازه ابن سینا تاثیر گذاشت؟

جامعه‌شناسی ما بعد از علی شریعتی متحول شد؟

جامعه ایرانی بعد از اون اوضاع بهتری رو تجربه کرد؟ جهان به جای بهتری تبدیل شد؟

جز توجیه دینی با اون تقسیم‌بندی‌های دگم چی آورد؟

پ.ن: البته که آثار خوب هم به جا گذاشته و میشه ازش یاد گرفت و قبول دارم که کمی تند نوشتم اما در برابر این بی‌انصافی کمتر از این نمی‌شد.

پ‌ن: بخشی از گفت‌وگو در گروه عقلانیت انتقادی
جهت عضویت در گروه اینجا لمس کنید:

https://t.me/+SS9JvIViTnZjeHwm

تاریخ فلسفه از صفر

06 Nov, 04:39


#فلسفه‌ی_مطالعه

برشی از سلسله لایوهای شبانه (شب‌ها ساعت ۲۳ در همین کانال یعنی کانال تاریخ فلسفه)
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

05 Nov, 15:41


تبیین تفاوت علم و دوکساهای ایدئولوژیک و ایدئولوژی و تئولوژی

تفصیل بحث اینجا در گفت‌وگو با رامتین عزیز تحت عنوان فلسفه‌ی علم:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://t.me/abouzar_shariati/19582

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 21:18


روی تصویر ریپلای شده لمس کنید و گوش بدید…
تقدیم‌ به دوستان جدید و یا قدیمی که هنوز به طور کامل با پادکست‌های شبانه و مباحث کانال آشنا نشدند.

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 19:39


سلسله‌لایوهای شبانه
لایو سوم
موضوع: دغدغه‌های اگزیستانسیال

در این جلسه استاد عینی‌زاده، متخصص و روان‌درمان‌گر با چند دوست روان‌شناس و پژوهشگر دیگر گفت‌وگو داشتند.

یک گفت‌وگوی عالی و مفید
سلسله‌لایوهای شبانه هر شب راس ساعت ۲۲:۳۰ (ساعت لایو رو به درخواست شما عزیزان تغییر دادیم.)

لایو اول و دوم: اینجا

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 19:38


Live stream finished (1 hour)

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 18:04


لایو آغاز شد
موضوع؛
دغدغه‌های اگزیستانسیال
با حضور استاد عینی‌زاده متخصص و روان‌درمانگر حوزه‌ی اگزیستانسیال

جهت حضور در لایو کافی‌ست روی لینک آبی رنگ لمس کنید: 👇

https://t.me/abouzar_shariati?livestream=75ebfc681cdc7e47de

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 17:58


Live stream started

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 16:34


تاریخ فلسفه از صفر pinned «لایو امشب راس ساعت ۲۱:۳۰ همراه با استاد عینی‌زاده‌ی عزیز متخصص و روان‌درمان‌گر موضوع: دغدغه‌های اگزیستانسیالِ انسان جدید در جهان جدید»

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 15:45


توضیحی پیرامون عبارت جنجال‌برانگیز‌ نیچه در فراسوی نیک و بد «اگر حقیقت زن باشد چه؟»

کافه میم زمستان سال ۱۴۰۱
ارائه: #ابوذر_شریعتی

پ‌ن: بزودی دورهمی‌های فلسفی رو تو کافه‌های دنج (و نه کافه‌های شلوغ‌پلوغ و درهم‌برهم و پر از هیاهو) رو مجدد آغاز خواهیم کرد. اگر شما هم کافه‌ی دنجی سراغ داشتید اطلاع بدید. (به تاکید دنج توجه کنید مثلا کافه‌هایی که یک سالن جدا برای برای چنین نشستهایی داشته باشن مورد خوبی هستن)

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 13:56


لایو امشب راس ساعت ۲۱:۳۰

همراه با استاد عینی‌زاده‌ی عزیز متخصص و روان‌درمان‌گر

موضوع: دغدغه‌های اگزیستانسیالِ انسان جدید در جهان جدید

تاریخ فلسفه از صفر

04 Nov, 11:19


▪️لطفا با حوصله و دقت تماشا کنید: نقطه‌ی عزیمت و آغازگاه اساسی در اگزیستانسیالیسم

▪️این مولفه، اصلی‌ترین مولفه‌ی کل جریان اگزیستانسیالیسم چه در سپهر فلسفه چه ادبیات است.
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 22:41


نقش پر رنگِ #نیستی در زندگی
#ابوذر_شریعتی
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 22:04


Live stream finished (1 hour)

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 20:04


Live stream started

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 18:39


دلهره‌های وجودشناختی بخش دوم
بخش‌ نخست اینجا
#ابوذر_شریعتی
مشاهده طرح جدید فلسفه و ادبیات هم اینجا

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 16:29


بگذارید آن‌ها که با عقاید دینی شما قانع نمی‌شود و نمی‌توانند معنایی نسبت به زندگی پیدا‌ کنند، خود دست به کار شوند.

اجازه دهید آنها خودشان برای زندگی معنوی و معنویتشان تصمیم بگیرند.

پاسخی به ادعای باطل عبدالکریم سروش مبنی بر اینکه بدون دین نمی‌توان هیچ معنویتی‌ داشت!

برشی از مباحث پروژه‌ی «فلسفه و ادبیات» با محوریت فلاسفه و نویسندگان حوزه‌ی #ابزوردیسم #نهیلیسم و #اگزیستانسیالیسم

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 14:30


دلهره‌های وجودشناختی #ابوذر_شریعتی
برشی کوتاه از طرح مثلثِ فلسفه و ادبیات: #اگزیستانسیالیسم #نهیلیسم و #ابزوردیسم

در این طرح مثلث آثار فلاسفه و نویسندگان اگزیستانس رو بررسی کردیم از جمله:

کی‌یرکه‌گور
داستایفسکی
تولستوی (دو اثر)
نیچه
مارتین هایدگر
ژان‌پل‌سارتر
آلبرکامو
جهت شرکت در طرح مثلث عبارت مثلث رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

۲۰‌نفر نخست مثل همیشه دوره‌های‌ هدیه را نیز دریافت خواهند کرد.

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 12:32


‍ حقیقت، خود مقدس نیست.

آنچه مقدس است جست‌وجویی است که برای یافتنِ حقیقتِ خویش می‌کنیم!

آیا کاری مقدس‌تر از خودشناسی سراغ دارید؟
کارهای فلسفی من، به تعبیری از ماسه ساخته می‌شوند؛ دید من مرتباً تغییر می‌کند.

ولی یکی از جملات ماندگار من این است: " بشو، آن‌که هستی!"

بدون حقیقت چگونه می‌توان فهمید کیستم و چیستم؟

👤 #اروین_یالوم
📚 #وقتی_نیچه_گریست
🗓 صفحه 122


پی‌نوشت: در برنامه‌ی لایوهای شبانه (هر شب راس ساعت ۲۳) نقد اصلی خودم به این کتاب رو مفصل توضیح خواهم داد.

تاریخ فلسفه از صفر

03 Nov, 04:43


پیرو پست پیشین:

آیزایا برلین از قول هاینریش هاینه؛

فیلسوف آرام نشسته در کنج کتابخانه‌اش را دست کم نگیرید... او تاریخ را و جهان را با اندیشه‌اش دگرگون می‌کند.

تاریخ فلسفه از صفر

02 Nov, 21:53


تاریخ فلسفه از صفر pinned «و از آن وحشتناک‌تر انقلاب فرویدی و بعد انقلاب‌های علمی و تکنولوژیک بود که نشان داد حتی عقل آدمی نیز برتری خاصی نسبت سایر موجودات ندارد زیرا اکثریت عظیم رفتار و اعمال و حتی گفتار و روابط انسان، خشم و غضب و پرخاش‌های او، لطف و محبت و نرم‌خویی او و نهایتا کثیری…»

تاریخ فلسفه از صفر

02 Nov, 21:02


در ادامه‌ی معرفی مباحثِ سه‌گانه‌ی #ابزوردیسم، #نهیلیسم و #اگزیستانسیالیسم

اینجا گوش بدید این‌بار از زبان #آلبر_کامو 👇🏻👇🏻👇🏻


https://t.me/abouzar_shariati/15787

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 17:34


به نظر اپیکور، وظیفه فلسفه عبارت است از کمک به ما، در تعبیر و تفسیر سائقه‌های تألم و خواسته‌ها و امیال نامشخص و مبهم خودمان، و بنابراین رهانیدن ما از طرح‌های نادرست برای خوشبختی. (زیر سوال بردن پیشفرضهای غلط خوشبختی مثل میلیاردر شدن یا همیشه در همه چیز نفر اول بودن)

آنچه بی‌درنگ فلسفه‌ی اپیکور را متمایز می‌ساخت تأکید او بر اهمیت لذات جسمانی یعنی برات این‌جهانی در برابر برات آن جهانی (وعده‌ی ادیان و خدایان یونانی و …) بود:

«لذت، آغاز و غایت زندگی سعادتمندانه است.»

امّا مراد اپیکور از “لذت” چیست؟!

#دو

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 17:29


توضیح بیشتر جهت آشنایی و شناخت دقیق‌تر اپیکور (این بخش تقدیم عزیزانی می‌شود که علاقه دارند تا شناخت بیشتری از این فیلسوف انضمامی‌‌اندیش پیدا کنند. البته بررسی اصلی و آموزش واو به واو اصول اندیشه‌ی اپیکور و تمامی فلاسفه‌ی دیگر در پروژه‌ی شخم‌زنی تاریخ فلسفه انجام شده است و همچنان نیز این پروژه ادامه دارد)

‍ ■ #اپیکور، فیلسوف لذت

در مقام یک ناهنجاری در بین جماعتی که غالب اوقات زاهدمنش و متنفر از لذت بودند،فیلسوفی وجود داشت که به نظر می رسید اوضاع را درک می کند.او چنین نوشت:

«اگر من لذت های چشایی و لذت های عشق و لذت های بینایی و شنوایی را کنار بگذارم،دیگر نمی دانم خیر را چگونه تصور کنم.»
#یک

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 16:35


فقط ۴ نفر دیگه از ۱۲ نفر ظرفیت باقی مونده
اگر علاقه مند به آموزش فلسفه از صفر بودید عبارت «از صفر» رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 16:31


اپیکوریسم مکتب فلسفی است که به آموزه‌های اپیکور (341-270 قبل از میلاد) وابسته است و بر لذت به عنوان هدف اصلی زندگی تأکید می‌کند. این مکتب دو نوع لذت را از هم تفکیک می‌کند: لذت‌های جسمی و لذت‌های روحی. اپیکوریسم بر این باور است که لذت‌های روحی، مانند دوستی، تفکر و آرامش ذهنی، از اهمیت بیشتری برخوردارند.

از دیگر ویژگی‌های اپیکوریسم می‌توان به تأکید بر کاهش درد و رنج، و همچنین دوری از ترس‌های بی‌مورد (مانند ترس از مرگ و خدایان) اشاره کرد. پیروان این مکتب معتقدند که یک زندگی خوب با تعادل میان لذت‌ها و آگاهی عقلانی از آن‌ها ممکن است. به طور کلی، اپیکوریسم بر تفکر انتقادی و خودآگاهی به عنوان راهی برای رسیدن به خوشبختی تأکید دارد.
#سه و #پایان

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 15:45


#اپیکور که بود؟

یک آشنایی مختصر برای عزیزانی که هیچ شناختی با تاریخ فلسفه و متفکران تاثیر گذار و صاحب مکتبش ندارند:

اپیکور (341-270 قبل از میلاد) فیلسوف یونانی و بنیان‌گذار مکتب اپیکوریسم بود. او به خاطر آموزه‌هایش درباره لذت و خوشبختی شناخته می‌شود. اپیکور بر این باور بود که لذت، هدف اصلی زندگی است، اما لذتی که در پی آن هستیم باید عقلانی و پایدار باشد.

وی دو نوع لذت را از هم تفکیک کرد: لذت‌های جسمی و لذت‌های روحی. به اعتقاد او، لذت‌های روحی، مانند دوستی و تفکر عمیق، از اهمیت بیشتری برخوردارند و می‌توانند به آرامش و سکون درونی منجر شوند. اپیکور همچنین به اهمیت کاهش درد و رنج و پرهیز از ترس از مرگ و خدایان تأکید می‌کرد.

فلسفه اپیکور تأثیر زیادی بر فلسفه مدرن و تفکر اخلاقی داشته و به بحث‌هایی درباره خوشبختی، زندگی خوب و معنای آن کمک کرده است.
#دو

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 15:35


#اپیکور می‌گفت:

ما بايد در همان حال که شادی می‌کنیم، لذت می‌بریم و به هر‌حال حالمان خوب است و مشغول روزنره هستیم فلسفه‌ورزی هم داشته باشیم

در همان حال که كارهای خانه را انجام می‌دهیم، بال در بال خیال بدهیم و سعی‌کینم چشم‌اندازها و عقاید متفاوت و مخالف را هم درک کنیم تا بتوانیم زندگی افراد متفاوت با عقاید متضاد را فهم کنیم

اپیکور پیشنهاد می‌کند که در طور روز و در روزمره فلسفه‌ورزی‌ کنیم تا مبادا که تفکر در نزدمان تبدیل به امری صرفا انتزاعی و هپروتی شود

تاکید اپیکور بر توامان بودن فلسفه‌ورزی، اندیشه و زندگی، از آن روست که او معتقد است فلسفه باید به درد همین‌ زندگی این‌جهانی و اینجایی بخورد و فلسفه‌ای‌ که دردی از انسان نکاهد پشیزی ارزش نخواهد داشت.
#یک

درس‌هایی از تاریخ فلسفه

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 14:31


قسمت پنجم: مقصد عقل

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 13:01


قسمت چهارم: از مرز گذشتن

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 12:13


از طرح جا نمونید
اینجا لمس کنید 🫴
https://t.me/abouzar_shariati/19507

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 10:42


این جمله از نویسنده‌ی دنیای سوفی، عالی‌ست:

«اسب، اسب به دنیا می‌آید؛
اما انسان، انسان به دنیا نمی‌آید. باید او را آموزش و تعلیم داد تا انسان شود.»

#یوستین_گردر
#دنیای_سوفی

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 09:31


قسمت سوم: فهم و ادراک

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 07:52


۱۲ نفر نخست چرا مهمن؟

چون هم در پروژه ‌ی فلسفه از صفر شرکت میکنن و هم ‌پروژه‌ی پیشاسقراطیان (فلاسفه‌ی باستان) و همینطور فن ترجمه‌ی متون فلسفی‌ادبی رو به صورت هدیه دریافت میکنن

در بخش پیشاسقراطیان هم تاریخ و فرهنگ و هنر یونان باستان بررسی شده و هم تک‌تک فلاسفه‌ی تاثیر گذار و مهمش که در اصل اساتید سقراط بودند.

توجه کنید خود سقراط رو هم بررسی‌کر‌یم و‌ تمام اصطلاحات خاص و روش‌های خاص بحث و گفت‌وگو و نقدش رو طرح و بحث کردیم.
عبارت «از صفر» رو به آیدی زیر ارسال کنید

@myselfff1980

و سفر فلسفی به دنیای باستان و البته فلسفه‌ی مدرن و‌ معاصر رو آغاز کنید چون در پروژه‌ی فلسفه از صفر فلسفه‌ی معاصر و مدرن هم بررسی شده

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 07:41


قسمت دوم: انقلاب کپرنیکی

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 07:32


۷ نفر ظرفیت مونده از ۱۲ نفر نخست
اگر در جریان نیستید اینجا لمس کنید و سفر فلسفی تون رو آغاز کنید: 👇

https://t.me/abouzar_shariati/19496?single

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 05:45


«آرامش پروقار اسپینوزا در تضاد آشکار با فعالیت پر اضطراب من بود؛ روش ریاضی او در تضاد مستقیم با شوخ طبعی شعری و طريق نوشتن من قرار داشت؛ و همان دقتی که در موضوعات اخلاقی نامناسب تلقی می‌شد مرا شاگرد علاقه‌مند او ساخت، راسخ‌ترین ستایش‌گر وی. ذهن و قلب، فهم و حس، یکدیگر را با علاقه بسیار می‌جویند و متفاوت‌ترین طبایع را به هم پیوند می‌دهند.»

گوته به نقل از کتاب «اسپینوزا و کتاب اخلاق»، اثر ژنویو لوید؛ ترجمه‌ی مجتبی درایتی و دیگران.

تاریخ فلسفه از صفر

27 Oct, 04:31


مستند نقد عقل محض ایمانوئل کانت

قسمت اول: متافیزیک

تاریخ فلسفه از صفر

26 Oct, 19:56


دیالکتیک اگزیستانسیال کدام است؟ (بررسی دیالکتیک و اگزیستانسیال)
آغازگاه معرفت‌ چیست؟
ارتباط مادرانه با طبیعت داشتنِ پیشاسقراطیان به چه معناست؟

با حوصله و بدون عجله تماشا کنید
برشی از آموزش‌های پروژه‌ی فلسفه از صفر
ارائه: #ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

26 Oct, 19:01


اول از همه لیست اسامی این نوابغ بشریت رو ببینید:

طالس،
آناکسیمندرس،
آناکسیمِنس
فیثاغورث
#هراکلیتوس،
#پارمنیدس،
زنون،
آناکساگوراس،
آرخلائوس،
دموکریتوس
دیوجنس
#سقراط
#افلاطون
#ارسطو

خب حالا بگید ببینم حیف نیست آدم با این توابغ دنیای باستان و البته روایت زندگی‌هاشون و فرهنگ و سنت و ادبیات خاصشون که مقدمات اصلی بوجود اومدن دنیای مدرن رو فراهم کردن، آشنا نباشه؟

تک‌تک اندیشه‌ی این نوابغ بزرگ تاریخ خرد و اندیشه و فلسفه در پروژه‌ی پیشاسقراطیان به همراه بررسی زمینه و زمانه‌ی خاصشون، آموزش داده‌ شده و به عنوان هدیه تقدیم به عزیزان علاقه‌مند فلسفه و تفکر انتقادی میشه که در ‌پروژه‌ی جدید فلسفه از صفر شرکت میکنن.

جهت شرکت در پروژه‌ی فلسفه از صفر، عبارت از صفر رو به آیدی زیر ارسال کنید: (این هدیه محدوده و ۱۲ نفر اول کلش رو یکجا رو دریافت میکنن):

@myselfff1980

تاریخ فلسفه از صفر

26 Oct, 17:00


📽 Borrowed Time 2016
👤 Andrew Coats & Lou Hamou-Lhadj

📽 #انیمیشن کوتاه زمان قرضی 2016
👤اثر #اندرو_کوتز و #لو_هامو_لاج
🏆 نامزد اسکار بهترین انیمیشن کوتاه 2017
🎞 با کیفیت 1080p HD

#انیمیشن‌های_فلسفی

تاریخ فلسفه از صفر

26 Oct, 16:06


این هم اصل پروژه‌ی #فلسفه‌از‌صفر خدمت دوستانی که از طرح قبل جا موندن.

این اصل کتاب تالیفی‌ست که اون رو تبدیل به ده مقاله با ده سرفصل کردم و در پروژه‌ی فلسفه و منطق از صفر به‌طور کامل تدریس کردم (در بیش از چهل ویدئو، فایل صوتی پادکست، پرسش‌وپاسخ و جلسات بروزرسانی شده‌ی در حال بارگزاری)

و این هم توضیح نحوه‌ی ارائه و نتیجه‌ی شرکت در پروژه (داخل تصاویر ارسال شده)

با حوصله ورق بزنید بخونید اگر علاقه‌مند بودید عبارت «فلسفه» رو پی‌وی ارسال کنید تا اطلاعات تکمیلی رو خدمتتون جهت حضور در پروژه ارسال کنن:

@myselfff1980

تاریخ فلسفه از صفر

25 Oct, 10:45


باری، ذهن ما جهان را سه بعدی درک می کند ما آدمیان در شناخت عالم، عینکی به چشم زده ایم و موجوداتِ دیگر عینکی دیگر (فی المثل ما می توانیم رنگ های بسیاری را تشخیص دهیم اما برخی حیوانات تنها دو رنگ یعنی سیاه و سفید را تشخیص می دهند و جهان را سیاه و سفید می بینند) و بنابراین هرگز نمی توانیم مدعی شویم که به حاق و ذات این عالم پی برده ایم و همچنین نمی توانیم مدعی شویم که پرده از رازِ هستی برداشته ایم و حق همان است که ما میگوییم! و معرفتِ مطلق و مطلقا صحیح همان است که ما می فهمیم!

اینجا تنها چیزی که وجود دارد صرفا یک معرفتِ پدیداری است و نه ذاتِ آن!

یعنی ما هرگز و هیچگاه نمی توانیم مدعی شویم که اولا: خداوند همان است که ما می‌گوییم و همان صفات و اوصاف را دارد که ما طبق متد علوم قدیمه می‌فهمیم!

زیرا ما با حدودِ تنگ دانایی و مرز های بسته‌ی دانستن و حوزه‌ی محدود شناسایی مواجهیم چرا که فاهمه‌ی ما به بیش از این راه نمی دهد و راه ندارد! و ثانیا)؛ نمی توان طبق همان تصورِ مطابقت، و همان جهان بینی سنتی، نظامی ایدئولوژیک و تئولوژیک ساخت و امر و نهی کرد!

#ابوذرشریعتی
#کانت_چه‌_میگفت
#چهار و #پایان

تاریخ فلسفه از صفر

25 Oct, 10:31


دقت کردید چه شد؟

کانت آمد و گفت که ذهن انسان منفعل نیست! یعنی چه؟ یعنی اینطور نیست که ذهن انسان همچون آیینه ای باشد یا چون ظرفی خالی باشد و سپس ابژه های جهان خارج در آن ریخته شوند یعنی تصویرشان ریخته شود!

بلکه انسان وقتی با جهان مواجه می شود چیزی از عالم خارج را بواسطه ی شهودِ حسی (بواسطه ی حواس_حساسیت) دریافت می کند سپس ذهن نیز عناصری به آن می افزاید یعنی چه؟ یعنی معرفتی که از عالم حاصل می شود معرفتی ست که از تعامل بینِ (همکاریِ بینِ) ذهن و عین شکل میگیرد! یعنی عین چیزی می نمایاند و ذهن هم چیزی اضافه میکند! در نتیجه دیگر چیزی به نام خالص بودن نداریم، چرا؟ زیرا ذهن ما چیزی به داده به دیتایی که از عالم خارج دریافت می کند اضافه میکند و در این صورت ما نسبت به حاقٍ مساله در جهان واقع بی اطلاع می مانیم! یعنی نمی توانیم ما هوهو یا ذاتِ شی یا به تعبیر کانتی شیِء فی نفسه را بشناسیم!
#سه
#کانت_چه‌_می‌گفت

تاریخ فلسفه از صفر

25 Oct, 10:10


در اینجا نکته ای که وجود دارد این است که سوژه از خود چیزی ندارد سوژه یعنی همان فاعل شناسا و انسان، چرا چیزی ندارد؟ چون منفعل است چون تنها به مثابه ی آیینه ای ست که نقشی را در خود و صورتی را در خود منعکس می کند.

بنابر این در نزد گذشتگان باورِ صادق موجه مساوی بود با انطباقِ ذهن با عالم خارج و این مساوی بود با انفعالِ کامل سوژه و فاعل شناسا.

اما در نزد کانت سوژه و ذهن به هیچ وجه منفعل نیست و معرفت هم به معنای تطابق ذهن با عین نیست بلکه مساله کاملا عکس می شود یعنی "تطابق عین با ذهن" مساله می شود که توضیح اش خواهد آمد.

نزد کانت ذهن انسان به هیچ وجه چون آیینه عمل نمی کند بلکه برعکس در شکل گیری معرفت نقش عمده ای دارد و خود سوژه و فاعل شناسا است که داده های خارجی را صورت و سامان می دهد و سازمانی به آن می بخشد.

این سازمان بخشی بدین معنا نیست که صرفا داده ها را بگیرد و آن ها را کنار هم بگذارد همانند ذهن بسته ی دکارتی که تنها اشیاء را ابژه می کرد و سپس به در درون محفظه ی بسته ی ذهن و آگاهی به تجزیه و تحلیل آن می پرداخت بلکه مساله در نزد کانت عمیق تر و اصیل تر از این ها است و آن هم اینکه خود ذهن و سوژه به نحو خلاق و خود انگیخته به ترکیب و تالیف آن ها می پردازد.

#دو
#کانت_چه_میگفت

تاریخ فلسفه از صفر

25 Oct, 10:09


#کانت چه میگفت؟

کانت میگفت معرفت ما صرفا یک معرفت پدیداری است، یعنی چه؟

در مقالاتِ #دکارت در بخش دوم و سوم، معنای حقیقت و صدق در نزد گذشتگان را توضیح دادیم و گفتیم که حقیقت در نزد گذشتگان به معنای تطابق بود؛

یعنی چه؟

یعنی گذشتگان طبق موضعِ رئالیزم خامی که داشتند ذهن انسان را چون آیینه ای تصور می کردند یعنی به همان شکل که شما در مقابل آیینه می ایستید و آینه تصویر را شما را در خود جای می دهد نسبت ذهن انسان به عالم خارج هم چون آیینه است که صورت و نقش اشیاء عالم خارج را در خود جای می دهد یعنی ذهن انسان آیینه است و عالم خارج و اشیاء نقش شان و صورتشان در آن قرار می گیرد یعنی ظرفی ست که در آن چیزی ریخته می شود.

مطابق این تلقی باوری صادق است که مطابق با عالم خارج باشد فی المثل من اگر میگویم و معتقدم که آسمان آبی است این باور من وقتی صادق تلقی می شود که مطابق با عالم خارج باشد در عالم خارج رنگ آبی ای وجود داشته باشد و همچنین آسمانی اگر این گونه بود باور من و معرفت من تطابق پیدا می کند با جهان خارج یعنی با عین یا ابژه یعنی مطابقت سوژه با ابژه.
#یک
#کانت_چه‌_می‌گفت

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 21:40


▪️ببینید مسائل زبانی چه‌قدر در پرورش فرهنگ استبدادی و مستبد نقش دارند.
▪️حیرت‌انگیز است!

🆔 @abouzar_shariati

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 20:29


■ سه اشتیاق #برتراند_راسل
فیلسوف نامدار قرن بیستم

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 19:41


فقط هشت نفر دیگه ظرفیت باقی مونده.
تو یک پروژه شرکت کنید و کل ۲۰ دوره‌ی آموزشی آکادمی رو یک‌جا دریافت کنید.

اینجا لمس کنید تا اطلاعات تکمیلی رو داشته باشید:

https://t.me/abouzar_shariati/19445

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 18:12


#هنر
▪️بخشی از مصاحبه #اوژن_یونسکو نمایشنامه نویس و نویسنده فرانسوی-رومانیایی درباره ابزورد

پی‌نوشت: ببین‌ چی‌ پیدا کردم براتون ☺️ یک مصاحبه‌ی‌ کوتاه اما آموزنده و لذت‌بخش با دوبله‌ای بسیار زیبا

اینجا یونسکو از نوشتن و ابزودیسم خیلی کوتاه صبحت میکنه اما شما عزیزان می‌تونید اینجا تفاوت نهیلیسم، اگزیستانسیالیستم ‌و #ابزوردیسم رو بشنوید:

https://t.me/abouzar_shariati/18924

پایین‌تر‌ هم گفت‌‌وگوی لایو رو می‌تونید گوش بدید: 👇🏻

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 17:15


هر جان یک جهان است و با کشتن هر جانی، جهانی نابود می‌شود

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 16:38


چرا میگویم #شک چیز مبارکی ست؟
از زبان هایدگر و دکارت بشنوید
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 16:00


ده نفر دیگه برای طرح کاملا استثنایی فوق ظرفیت باقی مونده.
اگر‌ در جریان نیستید اینجا لمس کنید:

https://t.me/abouzar_shariati/19445

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 14:31


‍ اغلبْ، کسانی با این علم [فلسفه] با نظرِ تحقیرآمیز برخورد می‌کنند که هیچ زحمتی به خود برایِ مطالعه‌یِ آن نداده‌اند، اما گمان می‌کنند قادرند فوراً بدانند فلسفه درباره‌یِ چه چیزی است و تنها با چنگ زدن به آن‌چه در سطحی بسیار متعارف آموخته‌اند، به ويژه با توسل به احساس‌هایِ دینی‌شان، می‌توانند به فلسفه بپردازند و درباره‌یِ آن داوری کنند.

درباره‌یِ علومِ دیگر تصدیق می‌کنند که باید با مطالعه با آن‌ها آشنا شد و تنها به مددِ چنین آشنایی مُجاز به داوری درباره‌یِ شان هستیم. تصدیق می‌کنند که برایِ این‌که کفش بدوزیم، باید نحوه‌یِ دوختنِ آن‌را بیاموزیم و تمرین کنیم، ولو این‌که هر یک از ما بر اساسِ پای‌اش، مقیاسی در اختيار دارد، و دستانی با موهبتی طبیعی، که برایِ انجامِ این عمل، نیاز است.

گویا فقط در فلسفه‌ورزی است که مطالعه کردن، آموختن و تلاشی از این دست لازم نیست.

اخیراً این عقیده‌یِ راحت طلبانه، تأیید خود را از طریقِ‌ آموزه‌یِ دانشِ بی‌واسطه یا آموزه‌یِ دانش از طریقِ‌ شهود کسب کرده است.

#هگل : #دانش_نامه_علوم_فلسفی/ پاره‌یِ نخست: علم منطق/ بند 5 / ترجمه‌ی حسن مرتضوی/ نشرِ لاهیتا

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 14:11


اگر نمیدو‌نید داستان چیه اینجا لمس کنید و جا نمونید 👇🏻☺️

https://t.me/abouzar_shariati/19445

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 11:41


▪️تاریخ بی خردی و سنتِ لات پرور و فقه محور
▪️این حس ریاست و طلب کاریِ بسیاری از ماموران معذور کارمندان ادارات و بانک ها و بیمارستان ها و... ریشه در همین تاریخ بی خردی و سنت لات پرور و فرهنگ چاکر-مآب-پرور دارد.
👤 #ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 09:29


جهت شرکت در این طرح استثنایی عبارت شخم زنی رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

(دقت کنید هر ۲۰ دوره‌ی آموزشی با تمام آموزشهای تخصصی که توسط متخصص هر حوزه تدریس شده و همانند پازل، آموزش‌ها در تکمیل یکدیگر عمل می‌کنند، به صورت یک جا و به عنوان هدیه تقدیم ۲۰ شرکت کننده اولی میشه که در کل پروژه تاریخ فلسفه شرکت میکنه)

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 08:56


این لیست ۲۰‌ دوره‌ی آموزشی رو‌ خب تماشا کنید.

هر حوزه توسط متخصص خودش تدریس شده به طور مثال فن ترجمه توسط متخصص ترجمه‌ی زبان مبدا و مقصد تدریس شده، دوره‌ی مکاتب سیاسی توسط متخصص حوزه‌ی سیاست بین‌الملل تدریس شده، دوره‌ی جامعه‌شناسی‌ توسط متخصص جامعه‌شناسی‌ تدریس شده.

سایر دوره‌های فلسفی هم توسط خودم (ابوذر شریعتی) تدریس شده که نه تنها تخصصم بلکه تکام زندگیم فلسفه‌ست.

حالا خبر خوب اینه که تمام این ۲۰ دوره‌ی آموزشی به ۲۰ نفر اولی که تو کل پروژه‌ی شخم‌زنی تاریخ فلسفه شرکت میکنن به صورت هدیه و یک‌جا به همراه نقشه‌ی راهنمای استفاده از اونها تعلق می‌گیره.

از همین تا ۲۴ ساعت فرصت دارید در این طرح شرکت کنید:

@myselfff1980

تاریخ فلسفه از صفر

24 Oct, 06:32


فلسفه با ما چه می‌کند؟

فلسفه تمام زندگی ما را زیر و زبر می‌کند. فلسفه تک‌تک رفتار ما را دگرگون می‌کند.

فلسفه یک‌یک افکار و آراء و عقاید ما را با شک و ترید، به چالش می‌کشد و از ما یک انسان پرسشگر نقاد می‌سازد‌ که دیگر منبرمحور و تقلیدی و بله‌قربان‌گو و خودسانسورگر نیست بلکه برعکس یک عصیانگر است.

علیه وضعیت نامطلوب موجود عصیان می‌کند علیه هر باور ناموجهی طغیان می‌کند در برابر هر امر و نهی و اخلاقیات ضعیف‌پرور و بنده‌ و اسیر تربیت‌کنی قیام می‌کند و گام در سپهر اندیشه‌ای فرامرزی می‌گذارد و تمامی مرزها را در می‌نوردد.

این تنها بخشی از قلمرو عظیم اندیشه‌ی فلسفی‌ست.

در بخش دیگر که ارتباط مستقیم با علوم پیدا می‌کند باید متذکر شد که فلسفه مادر علوم است.

به تعبیر ابن سینا شریف‌ترین علم است. به سخن ارسطو والاترین حکمت است که هر علمی در این عالم، اصل موجودیتش را و اُسّ و اساس و مبادی و مبانی‌اش را مدیون اوست.

به همین دلیل است که شما می‌بینید هیچ حوزه‌ی تخصصی‌ای در این عالم نیست که از فلسفه بی‌نیاز باشد. در بین شاغلان هر رشته از روانشناسی و روانکاوی تا جامعه‌شناسی و حقوق و سیاست و هنر و پزشکی و مهندسی و … شاهد این امر مسلم هستیم که تنها کسانی از بین اینها به نبوغی خاص دست می‌یابند که یا فلسفه می‌دانند و یا به یک طریقی، اندیشه‌ای فلسفی داشتند و یا با آن در تماس بودند.

امروزه بر‌ همگان کاملا مسجل و‌ و روشن شدن است که مکاتب سیاسی بدون غنای فلسفی، عقیم‌اند، مکاتب هنری، روانشناخنی، روانکاوانه، ادبی، حقوقی و حتی جریان‌های علوم مشخصا طبیعی، بدون داشتن غنای فلسفی، راه به جایی نمی‌برند.

بی‌جهت نبود که ارسطو در متافیزیک می‌گفت هر علمی، موجودیتش را مدیون فلسفه است چراکه هیچ علمی نمی‌تواند درباره‌ی‌ مبادی خود تحقیق کند زیرا ناچار است که آن‌ را مسلم بیانگارد اما فلسفه تنها سپهری‌ست که به مبادی علوم و تصحیح مبادی علوم می‌پردازد.

حال بگذریم از اینکه اندیشه‌ی فلسفی در‌ زندگی روزمره‌ی فردی و تاثیر آن در یک زیست متفکرانه و پرسشگرانه، توام با عزت‌نفس (که مساوی‌ست با استرس و اضطراب کمتر و آسیب کمتر و زندگی‌ شادتر و قوی‌تر) تا چه اندازه عمیق و ژرف است و می‌تواند به تنهایی جلوی کثیری از فجایع را بگیرد و آدمی را به چنان استقلال و استغنایی برساند که هرگز زبون و خوار و خفیف و بی تشخص و عاری از شعور و شرافت عقلانی و وجدان اخلاقی نشود.

#ابوذر_شریعتی
#فلسفه_با_ما_چه_میکند

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 07:31


اصلا به همین دلیل بود که مازلو در هرم خود مساله‌ی اقتصادی را در اولویت قرار میداد. حال با توجه به شرح فوق، بهتر و بیشتر می‌توان عبارت داستایفسکی را فهم و درک کرد.
#ده و #پایان
#تاملات_شبانه
#ابوذر_شریعتی

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 07:00


بنابراین رواج پیدا کردن دله‌دزدی و دزدی و خفت‌گیری و گوشی‌قاپی و گداخصلتی و گداپروری و بروز و ظهور پدیده‌هایی چون کودکان کار و فروختن امتیاز کودک کار داشتن و اعتیاد گسترده‌ی زنان و حتی بالا رفتن آمار خودکشی و … یکی از عوارض فساد سیستماتیک است و ریشه در ساختار فاسد دارد و نه در ترتیبت ناصحیح و اخلاق دینی نداشتن که بشود و بتوان با نصیحت و موعظه و شلاق و تنبیه و مجازات، چنین ‌پدیده‌های ناخوشایندی را اصلاح کرد و جامعه را از آن و عوارض قهری شومش دور کرد.
#نه

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 06:45


پس هیچ درک مشترکی بین کسی که در موقعیت ثروت و شکم‌سیری است و توصیه به اخلاق‌مداری و کارتن ندزدیدن برای آتش روشن نکردن و گرم نشدن می‌کند (و این را مصداق بارز اختلال در نظم عمومی تلقی می‌کند و برایش احکام شدید صادر می‌کند!) از اساس هیچ درک و فهمی از اطوار و حالات انسانی ندارد و مطلقا عاری از شعور و حس همدردی و همدلی است.
#هشت

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 06:30


باری؛ کسی که در فقر مطلق است سرما و فصل سرما جهان را برایش جهنم می‌کند پس در چشم‌انداز این دو جهان به یکسان دیده و تفسیر نمی‌شود و ما در دو فرد و دو جان، دو جهان کاملا متفاوت را داریم که فاصله‌ی بین این دو از کهکشان راه شیری هم بیشتر است.
#هفت

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 06:15


این در حالی‌ست که همین فصل سرما برای فردی که در وضعیت فقر و زیر خط فقر است مطلقا مساوی با مصیبت است و بدبختی و سوز سرمای جان‌گداز و حس یاس و نومیدی و کرختی و بی‌حوصلگی که نهایتا ختم به پرخاشگری و عصبانیت می‌شود و با کوچک‌ترین تحریک ممکن است با دیگری درگیر شود و در آن درگیری حتی کسی را به قتل برساند تا مرز اعدام برود و گاه اعدام هم بشود!
#شش

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 06:01


زیرا چنین فردی می‌تواند در فصل سرما در سردترین روز و شب سال کنار شومینه‌ی گرم و تخت و صندلی نرمش بنشیند و بارش برف و باران را از پشت پنجره‌ی تمام شیشه‌ای خود تماشا کند و همزمان مشغول نوشیدن و خوردن و کشیدن و یا نه لزوما عیاشی کردن و مست شدن بلکه می‌تواند مشغول کتاب خواندن و مطالعه کردن و فیلم و سریال و برنامه‌های جذاب و مستند دیدن و تفکر در رمز و راز هستی و زندگی و … شود.
#پنج

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 05:45


اجازه دهید مثالی واضحتر و نزدیک‌تر به جامعه‌ و شرایط خودمان بزنم:

فصل سرما برای کسی که آقازاده است یا زمین‌خوار و رانت‌خوار است یا بالاخره و در هر صورت در وضعیت فقر نیست و در وضعیت ثروت، قدرت، رانت و پارتی است، فصلی‌ست پر از زیبایی و لذت و شور زندگی و احساس سرزندگی و حیات و هیجان جوانی. (درست برعکس آن کودک کاری که بالاتر بدان اشاره کردیم)

اما چرا؟
چرا چنین است؟

(هر چند چرای بحثمان روشن است اما همواره همین مسائل روشن است که در اوج روشنایی از چشم ‌و دقت آدمی، دور می‌ماند و مستلزم تفکر و تعمق و بررسی بیشتر است. فلسفه نیز در اصل همین است. بررسی اموری که همگان بدیهی می‌انگارند و کشف نقاط حساس و سرنوشت‌سازِ آن)
#چهار

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 05:30


اساسا فردی که در موقعیت هرمنوتیکی فقر و یاس قرار دارد جهان را یک جور می‌بیند و کسی که در موضع ثروت و قدرت و لذت است، جور دیگر. افق دید این دو یکسان نیست.

فردی که در موقعیت هرمنوتیکی فقر و یاس قرار دارد جهان را یک جور می‌بیند و کسی که در موضع ثروت و قدرت و لذت است، جور دیگر. افق دید این دو یکسان نیست چراکه موضع و منظر و چشم‌اندازشان یکسان نیست.

کودک کار یا کودکی از میان همان هشتصد و‌ پنجاه و خورده‌ای میلیون انسان گشنه‌ای که هر چند روز یک بار موفق می‌شوند غذایی پیدا کنند (و اگر پیدا کنند! آن هم چه غذایی! خوراکی کاملا غیربهداشتی و آلوده) نگاهش به نان و غذا و تفسیر و فهمش از غذا و نان، با کودکی که از فرط غذای فراوان و متنوع داشتن، دم‌دمی مزاج‌ شده و نمی‌تواند انتخاب کند که چه بخورد یا اصلا بخورد یا نخورد و باید با هزار منت و التماس و وعده و وعید یک وعده غذا به او بخورانند، از خاک تا ابر متفاوت است.

اصلا این دو انسان، نه تنها دو انسانی بالذات و‌ مطلقا در همه چیز متفاوتند بلکه همه چیز حتی نوع رنگ اشیا و چیزها و نحوه‌ی تجلی و بروز و ظهورشان را نیز مطلقا متفاوت درک و دریافت می‌کنند!

(بگذریم از اینکه بسیاری از کودکان گشنه‌ی آفریقایی گاه برخی اشیا را از فرط گشنگی همچون قرص نان می‌بینند!)
#سه

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 05:15


اما چرا سخن چنین کسی یا کسانی یاوه است؟ زیرا در گرسنگی‌ و بدبختی و گرفتاری بودن، انسان را بی‌حوصله، بی‌اخلاق، پرخاشگر و به شدت آسیب‌پذیر‌ می‌کند.

اصولا آسیبی که آدمی از محیط و موقعیت ناسالم و فضای آلوده‌ای که فسادی سازمان‌یافته بر آن حاکم است، می‌بیند با حرف و سخن ایجاد نشده که با سخن و حرفی بالغانه و حکیمانه و نصیحت‌گون از بین برود.

چنین رفتاری صرفا معلول است و نه علت. و بر فرض محال حتی اگر معلولی با نصیحت از فعلی غیراخلاقی خودداری کند (یعنی فردی که تحت تاثیر فقر و فرق و تبعیض دست به دله‌دزدی و دزدی و … می‌زند، اگر بواسطه‌ی تحریک احساسات برای مدتی دست از تضییع حقوق دیگری بردارد) این تاثیر موقتی را نمی‌توان به سایر افراد مشابه، تعمیم داد

زیرا اینها همه معلول‌اند و پوسته و قشر، درحالیکه علت و جوهر چنین پدیده‌هایی از بیخ و بن در سطح مفردات و فرد و اخلاقیات نیست و ریشه در خاک واقعیت و ساختار و سازمان اصلی و حاکم بر چیزها از جمله زندگی افراد دارد.
#دو

تاریخ فلسفه از صفر

20 Oct, 05:00


#داستایفسکی در جای‌جای آثارش از این امر سخن به میان می‌آورد که کسانی که شکمشان سیر است و گشنگان را نصیحت می‌کنند، مطلقا عاری از شعور و درک و فهمند.

#یک

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 20:37


تاریخ فلسفه از صفر pinned «راس ساعت ۰۰:۳۰ بامداد لایو خواهیم داشت. بخش‌های منتخب از اراده‌ی قدرت و چنین گفت زرتشت و سپیده دمان رو می‌خونیم و تفسیر می‌کنیم. اگر هم نتونستید در لایو شرکت کنید مشکلی نیست چون لایو در همین چنل ذخیره میشه و می‌تونید بعدا سر فرصت جلسات لایو رو گوش بدید و…»

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 20:29


▪️درباره‌ی #شک در وجود خداوند و امور دینی و عوارض قهریِ آن همانند احساس شرم و گناه

#پادکست_شب
درسهایی از تاریخ فلسفه
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 20:17


راس ساعت ۰۰:۳۰ بامداد لایو خواهیم داشت. بخش‌های منتخب از اراده‌ی قدرت و چنین گفت زرتشت و سپیده دمان رو می‌خونیم و تفسیر می‌کنیم.

اگر هم نتونستید در لایو شرکت کنید مشکلی نیست چون لایو در همین چنل ذخیره میشه و می‌تونید بعدا سر فرصت جلسات لایو رو گوش بدید و آموزش ببینید. (چون اصطلاحات فلسفی و علوم انسانی و زیبایی‌شناسی رو هم در اثنای لایوها تبیین می‌کنیم و هر کدوم رو به صورت جداگانه بررسی میکنیم)

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 20:01


باری؛ ریشه‌ی این هیچ‌انگاری را می‌بایست در نهاد مسیحیت و اخلاق ضعیف و برده و بنده‌پرورش، جست‌وجو کرد و اجازه نداد که ماله‌کشان‌ دینی، آن را تا سر حد اشکال از دین‌داری ما و فساد ما است پس باید احکام شرعی سخت‌تر و خشن‌تری برای تنبیه شدن فاسدان، اعمال کنیم و … تقلیل دهند و سر مار را پنهان کنند و با تقلیل‌‌گرایی، معضلی سیستماتیک را به ساحت مشکلی فردی و مفردات بکشانند.

#ابوذر_شریعتی
#نه #پایان
#اراده‌ی_قدرت #نیچه

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 19:45


سوژه‌ای که به قدری از مسیحیت شلاق خورده (شلاق اژدهای توبایدگو: تو باید چنین کنی تو باید چنان نکنی تو باید چنین باشی تو نباید چنین باشید، باید بروی نباید بروی باید بپوشی نباید بپوشی باید بنوشی نباید بنوشی باید بخوانی نباید بخوانی و …) که دیگر حتی نای سر بر آوردن هم ندارد.
#هشت

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 19:30


مسبب نابودی و نفی زندگی‌ این جهانیِ او شده است چراکه انسان را برده‌خصلت و مطیع و رام و بله‌قربان‌گو‌ بار آورده و سوژه‌ی غربی را تبدیل به سوژه‌ای‌ توسری‌خور، بزدل، بدون‌ هیچ‌ اراده‌ای برای عصیان و طغیان و هیچ شهامتی برای طرح پرسش و چرا، کرده است.
#هفت

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 19:15


به عبارت دیگر نیاید بی‌انگیزه و بی‌معنا‌ شدن انسان مدرن و جهان مدرن را به دله‌دزدی‌ها و بی‌صداقتی‌ها و دروغ و دغل‌های بین فردی و‌ جزئی تقلیل داد و اصل شر را تا سر حد مفردات فروکاست و دچار تقلیل‌گرایی شد بلکه باید سراغ اصل سیستم و اصل فساد و خود ریشه و بیخ و‌ بنِ امری رفت‌ که خود علت‌العلل بی‌معنایی و پوچی زندگی انسان شده است.
#شش

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 19:00


و آن را خلاصه در فساد و تباهی و به اصطلاح فحشا و عیاشی و … نکند. زیرا این‌ها همه تنها بخش رویین مساله‌ست اینها پوسته و قشر است اینها میوه‌های فاسد درختی‌ست (بخوانید سیستم عظیم اخلاقیات ضعیف‌پر‌ور، برده‌پرور، ریاکار پرورِ مسیحیت و یهودیت) که ریشه در متافیزیکی، تئولوژیزه شده دارد.

#پنج

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 18:42


توضیح عبارت نخست:

نیچه‌در‌این بخش ابتدا بواسطه‌ی‌ شم قوی ریشه‌شناختی‌ای که دارد و از آنجا که یک لغت‌شناس درجه یک است قبل از هر چیز می‌خواهد در پس پشت این تظاهر عظیم یعنی اخلاق مسیحی که مشحون از ریا و تملق و توصیف و تمجید و ستایش از نیکی و ترحم و یاری و دوست داشتن همسایه و عشق به خانواده و هم‌نوع است، علت‌العللِ به منصه‌ی ظهور رسیدن پوچی‌ را دریابد.

#چهار

تاریخ فلسفه از صفر

19 Oct, 18:35


۳ - شکاکیت نسبت به اخلاق:

این است آنچه تعیین کننده میباشد: تفسیر اخلاقی از جهان، زان که کوشیده است تا در نوعی از ماورا بگریزد پس (به همین دلیل) دیگر هیچگونه ضمانت اجرایی ندارد؛

پس زوالِ آن به هیچ‌انگاری میانجامد.

«همه چیز فاقد معناست غیرقابل دفاع بودن یک تفسیر از جهان که بر سر آن نیروی عظیمی به هدر رفته است این بدگمانی را در ما بیدار میکند که شاید ا همگی تفسیرها از جهان به
خطا میروند.»


گرایش بودایی در آرزوی «هیچ» میباشد بوداییگری هندی اوج یک تحول سراسر اخلاق گرا نیست؛

پس هیچ‌انگاری آن آکنده از اخلاقی است که هنوز بر آن غلبه نشده است وجود همچون کیفر و همچون خطا، انگاشته میشود و پس خطا به عنوان یک کیفر تلقی میگردد.

و
این یک ارزیابی اخلاقی است.
#سه