Albert Camus @albertcamus Channel on Telegram

Albert Camus

@albertcamus


کانال ژان پل سارتر
@Jean_PaulSartre

کانال چارلز بوکوفسکی
@Henry_Charles_Bukowski

کانال ریچارد براتیگان
@Richard_Brautigan

کانال آلن گینزبرگ
(نسل‌بیت ، شعر آمریکا ، شعر جهان)
@A_Ginsberg

Albert Camus (Persian)

در کانال البر کامو، شما می‌توانید با آثار و زندگی نامه نویسنده و فیلسوف برجسته فرانسوی، البر کامو آشنا شوید. این کانال منحصر به فرد برای علاقمندان به ادبیات فرانسوی و فلسفه است که عناوین کتب، مقالات و پژوهش‌های این نویسنده برجسته را در اختیارشان قرار می‌دهد. البر کامو با آثارش در حوزه ادبیات و فلسفه جهانی شهرت جهانی دارد و این کانال به شما فرصت می‌دهد تا به نزدیکترین تجربه با نوشته‌های او برسید. اگر به دنبال یک تجربه عمیق و دانشی در زمینه ادبیات و فلسفه هستید، کانال البر کامو یکی از بهترین گزینه‌ها برای شماست.

Albert Camus

16 Jun, 07:47


@AlbertCamus

چه کسی بر ما شهادت خواهد داد؟ آثارمان. افسوس! چه کسی؟ هیچ‌کس. هیچ‌کس. مگر آن دوستانی که ما را در لحظه‌ی لطف و عطا دیده‌اند، لحظه‌ای که قلب به طور کامل خودش را وقف دیگری می‌کند. یعنی آن‌هایی که ما را دوست می‌دارند. ولی عشق، ساکت است: هر انسانی ناشناخته از این جهان می‌رود.


#آلبر_کامو
#یادداشتها

@AlbertCamus

Albert Camus

16 Jun, 07:46


@AlbertCamus

Albert Camus

20 May, 21:28


@AlbertCamus

عاقبت همه‌ی ما
زیر این خاک
آرام خواهیم گرفت
ما که روی آن
دمی به همدیگر
مجال آرامش ندادیم.


#آنا_آخماتووا

@AlbertCamus

Albert Camus

03 May, 10:55


@AlbertCamus

چرا #آلبر_کامو بخوانیم؟

افق‌ دید کامو بسیار گسترده است. او قلب انسان‌ها را تسخیر می‌کند. کامو سه نوع دیدگاه اساسی دارد: سیاسی، ادبی و فلسفی. که هر سه این دیدگاه‌ها همچنان نو و تازه هستند و هنوز می‌توان درباره آنها حرف زد و درباره‌شان خواند. کامو نویسنده‌ای است که از زمان خودش جلوتر بوده است، این را دیگران هم گفته‌اند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم کامو خیلی سریع به شهرت رسید و این باعث شد که هم‌عصرانش نسبت به او حسادت کنند و حتی نوعی دشمنی را با او پیش بگیرند. به‌علاوه، کامو علیه ایدئولوژی‌های توتالیتر و دیکتاتوری‌های زمان خودش موضع سفت‌وسختی داشت. از دلایلی که خیلی‌ها با او مخالف بودند و شاید هنوز هم هستند، همین مسئله است. کامو در آثارش مستقیم با مخاطب صحبت می‌کند. خیلی ساده. کامو به جزئیات علاقه نشان می‌دهد و به هیچ حزبی وابسته نمی‌شود و تنها چیزی که برایش ارزش دارد آزادی انسان است. تنها «انسان» است که برای کامو ارزش دارد. به همین دلیل است که آثار کامو در تمام دنیا خوانده می‌شود. کامو هنوز هم آن نویسنده‌ای است که در دنیای دیوانه ما که همه به جان هم افتاده‌اند، با ما مشورت می‌کند و به ما راه نشان می‌دهد. او به ما می‌گوید که چطور می‌توانیم در کنار هم بهتر زندگی کنیم.


#ایریس_رادیش

@AlbertCamus

Albert Camus

15 Apr, 11:12


@AlbertCamus

در باب پیروزی درخشان

در آن هنگام سی تا چهل آسیاب بادی در آن دشت دیدند و همین که چشم دن‌کیشوت به آنها افتاد به مهتر خود گفت: بخت بهتر از آنچه خواست ماست کارها را روبراه می‌کند. تماشا کن سانکو، هم اینک در برابر ما سی دیو بیقواره قد علم کرده‌اند و من در نظر دارم با همه‌ی ایشان نبرد کنم و هر چند تن که باشند همه را به درک بفرستم. با غنیمتی که از آنان به‌چنگ خواهیم آورد کم‌کم غنی خواهیم شد، چه این خود جنگی بر حق است و پاک کردن جهان از لوث وجود این دودمان کثیف در پیشگاه خداوند تعالی عبادتی عظیم محسوب خواهد شد.
سانکوپانزا پرسید: کدام دیو؟
اربابش جواب داد: همانها که تو آنجا بازوان بلندشان را می‌بینی، چون در میان ایشان دیوانی هستند که طول بازوانشان تقریبا به دو فرسنگ می‌رسد.
سانکو در جواب گفت: احتیاط کنید ارباب، آنچه ما از دور می‌بینیم دیوان نیستند بلکه آسیاب‌های بادی هستند و آنچه به‌نظر ما بازو می‌نماید پره‌های آسیاب است که چون از وزش باد به‌حرکت درآید سنگ آسیاب را نیز با خود می‌گرداند.
دن‌کیشوت گفت: معلوم است که تو از ماجراهای پهلوانی سررشته نداری. من به تو می‌گویم این‌ها دیو هستند. اگر می‌ترسی کنار بکش و در آن دم من یک‌تنه نبردی بی‌مانند و هراس‌انگیز با ایشان آغاز می‌کنم تو دعا بخوان.
دیو بودن آسیاب‌های بادی چنان بر لوح ضمیر دن‌کیشوت نقش بسته بود نه تنها فریادهای مهترش سانکو را نمی‌شنید بلکه وقتی هم به نزدیکی آسیاب‌های بادی رسید باز نتوانست به حقیقت پی ببرد.
سپس در پناه سپر خود با نیزه آماده به حمله، چهار نعل می‌تازاند و بر نخستین  آسیاب بادی که در جلو او بود میتازد. لیکن در هماندم که پهلوان با یک ضربت محکم نیزه پره‌ی آسیاب را سوراخ می‌کند، باد با چنان خشمی پره را می‌گرداند که نیزه تکه‌تکه می‌شود و اسب و اسب‌سوار را بدنبال خود از جا می‌کند و بحالی پریشان و نزار آنسوتر بر خاک میغلتاند.


#دن_کیشوت
#سروانتس

@AlbertCamus

Albert Camus

09 Feb, 19:25


@Jean_PaulSartre


آدمی با انتخاب راه خود، راه همه‌ی آدمیان را تعیین می‌کند.
اگر وجود مقدم بر ماهیت است و اگر ما بخواهیم در عین حال که خود را می‌سازیم وجود داشته باشیم، آنچه از خود ساخته‌ایم برای همه‌ی آدمیان و برای سراسر دوران ما معتبر است.
بنابراین مسئولیت ما بسیار عظیم‌تر از آن است که می‌پنداریم. زیرا این مسئولیت همه‌ی عالم بشری را ملتزم می‌کند.
اگر منِ کارگر، پیوستن به سندیکایی مسیحی را برمی‌گزینم و نه پیوستن به حزب کمونیست را، و اگر با این کار بخواهم بگویم که در حقیقت، تسلیم و رضا چاره‌ی کار بشر است و بهشت آدمی در روی زمین نیست، با این کار نه‌تنها خود را ملتزم ساخته‌ام، بلکه تسلیم و رضا را برای همگان خواسته‌ام و در نتیجه، اقدام من همه‌ی آدمیان را ملتزم می‌سازد.
حتی اگر بخواهم کار انفرادی‌تر و خصوصی‌تری انجام دهم: مثلا ازدواج کنم و دارای فرزندانی بشوم -هر چند این ازدواج منحصرا مربوط به وضع خود من یا عشق من تمایل شخصی من باشد- با این همه، نه‌تنها خود را با این کار ملتزم ساخته‌ام، بلکه همه‌ی افراد بشر را در طریق انتخاب یک همسر، ملتزم کرده‌ام.
بدین‌گونه، من مسئول همگان هستم و برای بشر صورتی می‌آفرینم که خود برگزیده‌ام. به عبارت دیگر با انتخاب خود، همه‌ی آدمیان را انتخاب می‌کنم.


#ژان_پل_سارتر
#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

@Jean_PaulSartre

Albert Camus

08 Feb, 12:20


@AlbertCamus

سانسور و سرکوب ثابت می‌کنند که خود واژه‌ی مطبوعات برای لرزه انداختن بر اندام مستبدان کافی است؛ اما فقط در صورتی که با فداکاری همراه شود؛ زیرا این واژه فقط زمانی که غرقه در خون باشد و برآمده از دل، می‌تواند انسان‌ها را یک‌دل کند، حال آن‌که خاموشی حکومت‌های استبدادی آن‌ها را از هم جدا می‌کند. مستبدان بالای سر میلیون‌ها تک‌افتاده به تک‌گویی مشغول می‌شوند. از آن سو، اگر سرکوب و دروغ را رد می‌کنیم، بدین سبب است که دست رد به انزوا و تنهایی می‌زنیم. هر آدم سرکشی که در برابر سرکوب به پا خیزد، بار دیگر بر همبستگی تمام انسان‌ها صحه می‌گذارد. نه، شما با مقاومت در برابر سرکوب و ستم فقط از خودتان یا روزنامه‌ای در جایی دورافتاده دفاع نکردید، بلکه از کل جامعه‌ای دفاع کردید که ما را فراتر از مرزها باهم متحد می‌کند.


#آلبر_کامو
سخنرانی ۷ دسامبر ۱۹۵۵

@AlbertCamus

Albert Camus

29 Jan, 21:03


@AlbertCamus

در هر مردِ گناهکاری، بی‌گناهی وجود دارد. این امر هر مجازات مرگی را نفرت انگیز می‌کند.


#آلبر_کامو
#نه_به_اعدام

@AlbertCamus

Albert Camus

22 Jan, 21:30


@AlbertCamus

هر بار سخنرانی‌ای سیاسی می‌شنوم یا سخنرانی‌های رهبرنمان را می‌خوانم، از این که سال‌هاست هیچ حرفی که بار انسانی داشته باشد نشنیده‌ام، به وحشت می‌افتم. همیشه همان کلمات است که همان دروغ‌ها را تکرار می‌کند. و این حقیقت که مردم پذیرای آن‌ها هستند، که خشم مردم این دلقک‌های توخالی را از بین نبرده است، به نظرم دال بر این واقعیت می‌نماید که مردم اهمیتی به این که چگونه بر آن‌ها حکومت شود نمی‌دهند، آن‌ها با بخش کاملی از زندگی‌شان و به اصطلاح «علایق حیاتی‌شان» بازی می‌کنند- آری، بازی.


#آلبر_کامو
#یادداشتها

@AlbertCamus

Albert Camus

18 Jan, 21:27


@AlbertCamus

چقدر احساس آرامش می‌کنم در میان این مردم. و به راستی - خود مردم - و نه بازتاب بی‌جان شده‌ی این کلام از دهن هرزه‌گویان، چه پناهگاه آرامبخشی برای روان‌های عذاب کشیده و بی‌تاب هستند. دیدن مردم و فقط دیدنشان حتی، به آدم بار دیگر این باور را می‌دهد که زنده است.
بلوچ به ظاهر آرام است. کویر پیش از طوفانِ شن. پیشه‌ی بلوچ، کار و قناعت است. سماجت بلوچ، نجابت نخل را دارد در چمبره‌ی بیابان و آفتاب و شن.


#محمود_دولت_آبادی #دیدار_بلوچ

#سراوان


@AlbertCamus

Albert Camus

18 Jan, 21:27


عکس: #بهار_محمدیان

Albert Camus

15 Jan, 18:33


@AlbertCamus

#نیچه :《روحانی‌ترین افراد، با فرض این‌که دلاورترین هستند، دردناک‌ترین تراژدی‌ها را می‌زیند: اما به همین دلیل است که این افراد زندگی را گرامی می‌دارند، چرا که زندگی هولناک‌ترین سلاحش را در برابر آنان به کار می‌گیرد.》


#آلبر_کامو
#یادداشتها
#نیلوفر_حامدی #الهه_محمدی


@AlbertCamus

Albert Camus

07 Jan, 17:37


@AlbertCamus


بی‌آزادی فردی، آدمیان نه از آسودگی و سر فرازی برخوردارند و نه از خوشبختی. خودکامگی اخلاق را ویران می‌کند: چرا که بدون امنیت، اخلاق نیز وجود ندارد...
هنگامی که خودکامگی بی‌پروا به سرکوبِ انسان‌های موردِ بدگمانی‌اش می‌پردازد تنها به یک تن ستم روا نمی‌دارد، بلکه همه‌ی ملت را نخست خوار و سرافکنده و سپس تباه می‌گرداند.
خودکامگی با اخلاق همان می‌کند که طاعون با جسم آدمی.


#بنژامن_کنستان
#رویا_حشمتی

@AlbertCamus

Albert Camus

18 Dec, 09:17


@AlbertCamus

#نمایش_چیست

تئاتر نمی‌خواهد نظریه‌ای را ثابت کند یا از فلسفه‌های موجود و اندیشه‌های پیش‌ساخته الهام بگیرد. همتش مصروف این است که وضع بشری را در تمامیتش کشف کند و به انسان امروز تصویری از او و از مسائل و امیدها و مبارزه‌هایش عرضه دارد. ما عقیده داریم که #تئاتر اگر شخصیت‌های فردی را وصف کند، هر چند نمونه‌هایی به کلیت خسیس یا مردم‌گریز یا شوهر فریب‌خورده باشند، به رسالتش خیانت کرده است. زیرا اگر خطاب تئاتر به توده‌های مردم باشد پس باید درباره‌ی عام‌ترین اشتغالاتشان سخن بگوید و اضطراباتشان را به صورت اسطوره‌هایی که هر کس بتواند بفهمد و حس کند به بیان آورد.
ما عمیقا کراهت داریم از اینکه، مثل #مترلینگ ، خوشبختی را با یک #پرنده_آبی * نشان دهیم. نمایشنامه‌های ما جدی‌تر از این بازی‌های کودکانه است. با این همه، اگر ما نمایش نماد و تمثیل را رد می‌کنیم در عین حال می‌خواهیم که نمایش‌های ما مبتنی بر #اسطوره باشند. ما می‌کوشیم تا اسطوره‌های بزرگ مرگ و غربت و عشق را به تماشاگران نشان دهیم. شخصیت‌های نمایشنامه #سوءتفاهم از #آلبر_کامو موجودات تمثیلی و استعاری نیستند، بلکه هستی واقعی و عینی دارند: مادری هست و دختری، و پسری که از راهی دور آمده است. تجربه‌های دردناک آنها به خودی خود کافی است. با این همه، این شخصیت‌ها جنبه‌ی اسطوره دارند، یعنی سوءتفاهمی که میان آنها جدایی می‌افکند می‌تواند تجسم همه‌ی سوءتفاهم‌هایی باشد که باعث جدایی انسان از خودش و از جهان و دیگر انسان‌ها شده‌اند.


#ژان_پل_سارتر

* پرنده آبی: نام نمایشنامه‌ای از #موریس_مترلینگ

@AlbertCamus
@Jean_PaulSartre

Albert Camus

14 Dec, 11:22


@AlbertCamus

نمایشنامه #عادل_ها از #آلبر_کامو نخستین بار در ۱۵ دسامبر ۱۹۴۹ در تئاتر ابرتو و با کارگردانی پل اوتلی روی صحنه می‌رود و در سال ۱۹۵۰ توسط انتشارات گالیمار منتشر می‌شود.
عادل‌ها در زبان فرانسه «Les Justes»  و ترجمه انگلیسی آن «The Just Assassins» است. در فارسی با عنوان‌های دیگری چون #راستان و #صالحان نیز منتشر شده است.
ماجرای این نمایشنامه در روسیه قرن نوزدهم می‌گذرد. عادل‌ها داستان گروهی از انقلابی‌های روسی در سال ۱۹۰۵ میلادی است که تصمیم به ترور دوک بزرگ سرژ می‌گیرند. اما در روز ترور می‌بینند که دوک همراه دو کودک‌اش در محل حاضر شده است؛ و این باعث می‌شود که در بین قهرمانان قصه درگیری‌هایی رخ دهد. این دوک برای ایشان نماد استبداد در حکومت تزاری روسیه بود.
تصویر: ایوان کالیایف (۱۸۷۷- ۱۹۰۵)
کالیایف مامور پرتاب بمب به طرف کالسکه‌ی دوک اعظم می‌شود؛ اما در لحظه‌ی آخر با مشاهده دو کودک خردسال، از این کار منصرف و مورد اعتراض دیگر اعضای گروه قرار می‌گیرد. در نهایت دو روز بعد در حالی که دوک بزرگ در حال نزدیک شدن به اقامتگاه رسمی خود در کرملین مسکو است، توسط کالیایف در کالسکه‌اش کشته می‌شود. کالیایف بلافاصله دستگیر و پس از محاکمه پشت درب‌های بسته که فقط چند نفر از افسران ژاندارمری، مقامات دادگستری، افراد نظارت دادستانی و مادر متهم حضور دارند، در نهایت به اعدام محکوم می‌شود.

@AlbertCamus