Samuel Beckett @beckett_samuel Channel on Telegram

Samuel Beckett

@beckett_samuel


ساموئل بارکلی بکت
Samuel Barclay Beckett

Born: 13 April 1906
Died: 22 December 1989



Instagram Page:

http://www.instagram.com/_samuel.beckett_

Promotional Article for Samuel Beckett Telegram Channel (English)

Welcome to the Samuel Beckett Telegram channel, dedicated to the renowned Irish playwright, novelist, and poet, Samuel Barclay Beckett. Born on April 13, 1906, Beckett's works have left a lasting impact on the world of literature and theater. His unique writing style and exploration of the human condition have earned him numerous accolades and a Nobel Prize in Literature. If you are a fan of Beckett's works or interested in learning more about this literary giant, this is the perfect channel for you.

The channel provides followers with regular updates, insights, and discussions on Beckett's life, works, and legacy. From his iconic plays like "Waiting for Godot" to his groundbreaking novels and poetry, this channel covers it all. Whether you are a seasoned Beckett enthusiast or just discovering his work for the first time, there is something for everyone here.

In addition to text-based content, the channel also features multimedia elements, including images, videos, and links to further explore Beckett's world. Stay connected and join a community of like-minded individuals who share a passion for Beckett's literary genius.

For more exclusive content and updates, be sure to follow Samuel Beckett on Instagram at http://www.instagram.com/_samuel.beckett_. Don't miss out on this opportunity to delve into the world of Samuel Beckett and experience the magic of his words. Join us today and be part of the Beckett legacy!

Samuel Beckett

10 Nov, 17:03


فیلم تئاتر : مَن نه/ Not I

اثر : ساموئل بکت
مترجم : سید حسین رسولی
با اجرای : جولیان مور


@Filmkootahh

Samuel Beckett

24 Sep, 17:18


عدم قطعیت‌ها، بی‌ثباتی‌ها، شکاف‌ها و بن‌بست‌های موجود در الگوی بازی، در همه‌ی آثار بکت برجسته است - و همچنین، لحظات تأمل فلسفی و لحظات آرام غنایی. نمایش‌نانه‌های جدید‌تر، به نحوی تناقض‌آمیز، بیشتر به جنبه‌ی نمایشی تمایل دارند، هرچند اصولاً کمتر از " گوشت و خون‌"اند. نمایش‌ها به تئاتر ناب نزدیک‌تر شده‌اند، بدین معنا که در هیچ ژانر یا رسانه‌ی دیگری کارکرد ندارند؛ گواهِ آن تصور مرکزی وینی در روزهای خوش است که تا کمر/گردن در خاک فرو رفته و کانون تک‌گویی دیالوگ‌گونه‌ی پرشور و حرارتی است. بر همین قیاس، در اینجا نوع جدیدی از متن نمایشی داریم که دستورالعمل‌‌های ژرف، معنادار و کاملاً نمایشی آن ( یعنی دستورالعمل‌هایی که بیشتر به ژست، حرکت، جلوه‌های بصری شنیداری اشاره دارد تا به شرایط روانی و اجتماعی، مثلاً، دستورالعمل‌های صحنه‌ای به شدت تودرتوی نمایش‌‌نامه‌های شاو) در دیالوگ بافته می‌شود.
روزهای خوش نمایش‌نامه‌ای است که خبر از نمایش‌نامه‌های کوتاهی می‌دهد که بکت در دهه‌ی هفتاد شروع به نوشتن آن‌ها کرد، با نهایت اختصار تک‌گویی هاشان در نمایشی زنده، جایی که "گفتار باقی مانده" چونان اجرای یک قطعه موسیقی است. پیش‌بینی اینکه آیندگان از تحول درونی و اجتناب پذیر نمایش‌نامه نویسی بکت چه دریافتی خواهند داشت ناممکن است، اما برای زمانه‌ی ما یگانه و بی‌نظیر است و بعید به نظر می‌رسد که در سلک و شیوه‌ای همانند تقلید شود.

Samuel Beckett

06 Sep, 18:09


زیرنویس فارسی Dance First

Samuel Beckett

20 Aug, 05:52


English Subtitle

Samuel Beckett

20 Aug, 04:07


Dance First 2023 1080p WEB-DL 6CH YIFY

Samuel Beckett

19 Aug, 14:36


فیلم Dance First بر روی پلتفرم ها و سایت‌های دانلود بارگذاری شده است.

Samuel Beckett

16 Jul, 18:31


Let us do something, while we have the chance! It is not every day that we are needed. Not indeed that we personally are needed. Others would meet the case equally well, if not better. To all mankind they were addressed, those cries for help still ringing in our ears! But at this place, at this moment of time, all mankind is us, whether we like it or not. Let us make the most of it, before it is too late! Let us represent worthily for one the foul brood to which a cruel fate consigned us! What do you say? It is true that when with folded arms we weigh the pros and cons we are no less a credit to our species. The tiger bounds to the help of his congeners without the least reflexion, or else he slinks away into the depths of the thickets. But that is not the question. What are we doing here, that is the question. And we are blessed in this, that we happen to know the answer. Yes, in the immense confusion one thing alone is clear. We are waiting for Godot to come...

Samuel Beckett

15 Jun, 15:28


و وقتی که دیگر دندان و ناخنی برایم نمی‌ماند، با استخوان‌هایم سنگ و صخره‌ها را می‌کندم.



بکت
مالوی

Samuel Beckett

09 Jun, 19:16


امیل چوران
اندیشه‌ی خودکشی



از پیج: philosophical.ir

Samuel Beckett

20 May, 14:59


بکت‌خوانی (مِرفی)

جلسه ١
دانشگاه زنجان، ٢ اردیبهشت ١۴٠٣

Samuel Beckett

20 May, 14:59


📌انجمن علمی فلسفه دانشگاه زنجان برگزار می‌کند :

🔸کارگاه رمان خوانی

🔹مِرفی، اثر ساموئل بکت

🔺با حضور دکتر حسن فتح‌زاده

📍کلاس ٢٢٢، دانشکده علوم انسانی

Samuel Beckett

08 May, 11:57


سندرومی که بهش می‌گن زندگی این‌قدر پراکنده و پرابهامه که با هیچ تخفیف و تسکینی سازگاری نداره. به ازای هر چیزی که بهتر می‌شه، یه چیز دیگه هست که بدتر می‌شه.





مرفی

Samuel Beckett

08 May, 11:55


مرفی Murphy


در واقع، وقتی قطعه‌ای جابجا می‌شود، یک‌جای خالی را از خود به‌جای می‌گذارد که می‌تواند با قطعه‌ی دیگری این شکاف پر شود؛ هر انتخاب موجب انصراف یک قطعه و در عین حال، جایگزین کردن قطعه‌ی دیگری می‌شود. بنابراین، تأمین انرژی بالقوه‌ی نظام، حالتی دائمی دارد. شاید به این معنا نیز باشد که رضایت‌ها در تعادل هستند، پس چیزی که انجام می‌دهید، مهم نیست؛ اما ویلی‌ها و نیئری‌ها چنین نتیجه‌ای نمی‌گیرند.
(نتيجه‌ای که با وجود قناعت در انرژی، به اثبات می‌رسد.) این باوری است که بکت گاهی با آن بازی می‌کند. در گودو نیز اشکهایی که در جهان ریخته می‌شوند، دائمی هستند.
وقتی کسی ضجّه‌ای را در جایی شروع می‌کند، یکی دیگر در جای دیگری ضجّه‌اش را تمام می‌کند. همین اتفاق در خندیدن هم صادق است.




هیو کِنر

Samuel Beckett

07 May, 12:21


خورشید، بی‌آنکه چاره‌ی دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وِست برامپتن ( West Brompton )، خارج از نوررَس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع و جور و شمالی-غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی-شرقی داشت حدوداً شش ماه آزگار خورده و نوشیده و خوابیده و لباس پوشیده و درآورده بود. به زودی مجبور می‌شد فکر دیگری بکند، چون آن دخمه‌ رسماً کلنگی و غیرقابل سکونت اعلام شده بود.
به زودی مجبور می‌شد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و درآوردن لباس را در محیطی کاملاً بیگانه آغاز کند.






مرفی
بکت