نیچه و شوپنهاور @schopenhauer71 Channel on Telegram

نیچه و شوپنهاور

@schopenhauer71


آیدی من جهت شرکت در پروژه‌های شوپنهاور/نیچه‌خوانی:

@abozar_shariati

نیچه و شوپنهاور (Persian)

نیچه و شوپنهاور یک کانال تلگرامی است که به بررسی آثار و افکار دو فیلسوف بزرگ، نیچه و شوپنهاور می‌پردازد. این کانال توسط کاربر با نام کاربری schopenhauer71 اداره می‌شود و ارتباط با مدیر کانال از طریق آیدی @akademiadmin امکان‌پذیر است. اگر به فلسفه، اندیشه‌های نیچه و شوپنهاور علاقه‌مندید، این کانال منبعی عالی برای مطالعه و گفتگو درباره آنهاست. از مقالات تحلیلی تا نقدها و بحث‌های فلسفی، همه چیز در این کانال قابل‌دسترسی است. با عضویت در این کانال، می‌توانید به دنیای پر از اندیشه و ایده‌های دو فیلسوف برجسته پیوسته و از تبادل نظر با سایر اعضا لذت ببرید. همچنین، از فرصت‌های آموزشی و محتوای انحصاری که در این کانال ارائه می‌شود بهره‌مند خواهید شد. پس حتما با این کانال عالی در ارتباط باشید و به دنیای جذاب فلسفه نیچه و شوپنهاور خوش آمدید.

نیچه و شوپنهاور

24 Jan, 19:26


ظرفیت باقی مانده ۳ نفر
جهت شرکت در‌ طرح ۳+۳ عدد ۳ را ارسال کنید:
@abozar_shariati
توضیحات بیشتر اینجا 👇🏻

https://t.me/abouzar_shariati/20451

نیچه و شوپنهاور

24 Jan, 17:49


ظرفیت باقی مانده ۵ نفر
جهت شرکت در‌ طرح ۳+۳ عدد ۳ را ارسال کنید:
@abozar_shariati
توضیحات بیشتر اینجا 👇🏻

https://t.me/abouzar_shariati/20451

نیچه و شوپنهاور

24 Jan, 16:00


وقتش شده که اون همه جمله‌ی
ناقصی که از این نوابغ شنیدیم
رو در بستر اصلی فلسفه و آثار
اصلی‌شون فهم کنیم. عدد ۳ رو
ارسال کنید و جزو ده نفری باشید: @abozar_shariati
که در طرح فوقِ استثنایی ۳+۳
شرکت میکنن.

نیچه و شوپنهاور

24 Jan, 14:49


طرح سه به علاوه‌ی سه:

دوستان علاقه‌مندی که از طرح قبلی به هر دلیلی جا موندن عدد سه رو ارسال کنید و قدم در قلمرو تفکر بی‌پایان شوپنهاور، نیچه و فروید (+ لکان و ژیژک) بذارید (به همراه سه پروژه‌ی ارزشمند که به صورت هدیه تقدیم عزیزان علاقه‌مند می‌شود)

این طرح به ده نفر نخست با تخفیف ۹۰ درصدی (این طرح از طرح قبلی هم کم‌هزینه‌تر شده تا هیچ علاقه‌مندی از علاقه‌ی خودش محروم نشود) همراه با سه پروژه‌ی آموزشی ارزشمند به صورت هدیه، تقدیم می‌شود.

جهت شرکت در این طرح عدد ۳ رو به آیدی زیر ارسال کنید که با سایر پیام‌ها قاطی نشه:

@abozar_shariati

نیچه و شوپنهاور

23 Jan, 20:02


تئوری جالب و ژرف شوپنهاور درباره‌ی تفاوت انسانی که استقلال روح دارد با انسانی که عاری از هر گونه اصالت است.
بخشی کوتاه از کتاب در باب حکمت زندگی اثر #شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

23 Jan, 14:17


«اندیشه‌هایم... باید جایی را که اکنون ایستاده‌ام نشانم دهند، اما نباید با نشان دادنِ مقصد به من خیانت ورزند. من عاشقِ بی‌خبری از آینده‌ام، و دوست ندارم خود را به مهلکه‌یِ اضطراب افکنم و مزه‌ی نارسِ وعده‌ها را بچشم»، این را آواره به سایه‌اش گفت.

#فردریش_نیچه
در کتاب #حکمت_شادان ؛ ۲۸۷

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 21:08


فلسفه کجا وجود دارد؟ و کجا وجود ندارد؟ چه چیزی فلسفی است و چه چیزی غیر فلسفی؟
اینجا بشنوید
#ابوذر_شریعتی
#فلسفه‌_چیست

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 19:48


نیچه و شوپنهاور pinned Deleted message

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 15:30


پارادوکسِ بدبینیِ خوش‌بینانه‌ی آرتور #شوپنهاور
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 15:16


خداوند هرچه بیشتر خود را در مقامِ فرد انگاشته به همان میزان مردم به او کمتر اعتماد کرده اند. آدمیان به تصاویرِ تفکرشان بسیار وابسته ترند تا به محبوبترین دلدارشان... از این روست که برای دولت، کلیسا و خدا قربانی نثار می کنند _ تا آنجا که او خود همواره فرآوردۀ خودشان و اندیشه هایشان می ماند و ابداً فردی انگاشته نمی شود. اخیراً تقریباً همیشه با او در ستیز می شوند: حتی این کلامِ تلخ که «خدای من! خدای من! چرا رهایم کردی؟» زاهدترین فرد را نیز از راه به در کرد.

#فردریش_نیچه
در کتاب #آواره_و_سایه_اش ؛ قطعۀ 80

#نقاشی از پل گوگن

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 13:53


اگر همه‌ی صدقه دادن ها تنها به سبب همدردی بود، گدایان همگی از گرسنگی می‌مردند.

(#نیچه، پرسه ‌گرد و سایه‌اش)

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 13:36


چرا اساسا تفکر سانسور نشدنی است؟!

نیچه و شوپنهاور

22 Jan, 04:19


ربط و نسبت فلسفه و جنون
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 21:32


نقـــد به روشِ سقـــراط

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 19:41


انسانی بسیار انسانی

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 18:31


کسی که لاتین نمی‌داند شبیه کسی است که در هوای مه‌آلود گذرش به کشور زیبایی افتاده و افق دیدش بی‌نهایت محدود است، یعنی فقط آن چیزهایی را که جلوی پایش قرار گرفته اند به وضوح می‌بیند، و چند قدم آن سوتر همه چیز در مه فرو رفته و نامشخص است. از سوی دیگر، افق دید شخص لاتین پژوه بسیار گسترده است و قرون نزدیک و قرون میانه و عهد باستان را در بر می‌گیرد. طبعاً یونانی و سانسکریت هم افق دید را خیلی بیشتر گسترش می‌دهند. کسانی که لاتین نمی‌فهمند در جرگه‌ی عوام‌اند، حتی اگر متخصص بزرگ ماشین‌های الکتریکی باشند و در بوته‌های فلزی‌شان اجزای بنیادین اسید هیدروفلوئوریک را داشته باشند. نویسندگانی که زبان لاتین را نمی‌دانند صرفاً مثل یک مشت شاگرد سلمانیِ پر سر و صدا هستند. و حتماً شاگرد سلمانی هم خواهند شد چون فکر می‌کنند اصطلاحات فرانسوی و عباراتی که به کار می‌برند حتماً باید سبک و آسان‌فهم باشند.


#آرتور_شوپنهاور
#متعلقات_و_ملحقات
مترجم: رضا ولی‌یاری

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 18:14


چرا تفکر یونان باستان خاص و سرنوشت‌ساز است؟

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 10:30


آلبر کامو و نهیلیسم

نیچه و شوپنهاور

20 Jan, 06:39


سه انقلاب مهم علمی

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 20:56


تفکر سقراطی چیست؟

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 17:33


مفهوم نابود شدن در مورد انسان به عنوان یک پدیدار در زمان قابل استعمال است، و شناخت تجربی آشکارا مرگ را به عنوان پایان این هستیِ موقتی نشان می‌دهد. پایان شخص به اندازه‌ی آغازش واقعی است، و ما دقیقا به همان معنی که پیش از تولد وجود نداشتیم، پس از مرگ هم وجود نخواهیم داشت.


#آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📝 مترجم: رضا ولی‌یاری

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 16:33


مذهب در خود همه چيز دارد: افشاگری، پيشگويی، حمايت حکومت، بالاترين شأن و شهرت ... و بيش از همه‌ی اين‌ها امتياز ارزشمندی که اجازه دارد آموزه‌هايش را در سنين حساس کودکی در ذهن حک کند تا تقريبا به عقايدی مادرزادی بدل شوند.


#آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_طبیعت_انسان
📝 مترجم: رضا ولی ‌یاری

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 15:36


واضح است که مسئله‌‌ی وضعیت ما پس از مرگ هزاران بار بیشتر از مسئله‌ی وضعیت‌مان پیش از تولد در محاورات و کتاب‌ها مورد بحث واقع شده.

اما، به لحاظ نظری، هر دوی این مسائل به یک اندازه مسئله و صحیح‌اند؛ به علاوه، کسی که برای یکی از آن‌ها پاسخی بیابد در خصوص دیگری نیز به طور کامل آگاه می شود. جملات زیبای زیادی هست در این باره که فکر کردن به این که ذهن انسان، که جهان را در بر می‌گیرد و بسیاری ایده‌های عالی دارد، باید همراه با او در گور فرو رود، چه قدر تکان دهنده است؛

اما درباره‌ی این که پیش از ظهور این ذهن و ویژگی هایش بی‌نهایت زمان سپری شده، و در چنان زمانی جهان بدون این ذهن چگونه باید اداره می شده، چیزی گفته نشده است. اما برای شناختی که با اراده گم راه نشده هیچ مسئله‌ای طبیعی‌تر از این نیست که: زمانی بی‌انتها پیش از تولد من سپری شده؛ در طول سرتاسر آن زمان من چه بودم؟ به لحاظ متافیزیکی، می‌توان پاسخ داد:

<< من همیشه من بوده‌ام، یعنی همه‌ی کسانی که طی آن زمان می گفتند من، دقیقاً من بوده‌اند.>> اما بیایید برگردیم به منظر کاملاً تجربی فعلی‌مان، و بپذیریم که من اصلاً وجود نداشتم.

در آن حالت، من می‌توانم با زمان بی‌پایانی که هنوز به وجود نیامده بودم، به عنوان وضعیتی کاملاً عادی و در واقع بسیار مطبوع، خود را برای زمان بی‌انتهای پس از مرگ ام که در آن وجود نخواهم داشت تسلی دهم. زیرا ابدیتِ ( پس از حیات ) بدون من نمی تواند هولناک‌تر از ابدیتِ ( پیش از حیات ) بدون من باشد، چون این دو صرفاً با مداخله‌ی یک زندگیِ رویاگونِ بی‌دوام متمایز می‌شوند.


#آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📝 مترجم: رضا ولی‌یاری

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 14:35


تراژدی بالاترین درجه‌ی احساس امر والاست. تراژدی، « تلخی و بی‌بهایی زندگی » را نشانمان می‌دهد،... « در لحظه‌ی فاجعه‌ی تراژدی ما واضح‌تر از همیشه متقاعد می‌شویم که زندگی خواب ناگواری است که باید از آن بیدار شویم».


#آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 11:56


آن که از رگ و ریشه آموزگار است، همه چیز را تنها در پیوند با شاگردان‌اش جدّی می‌گیرد چنان کــه خود را نیز. ‌

‌(#نیچه، #فراسوی_نیک_و_بد، قطعه 63 سرشتِ دینی، ترجمه داریوش آشوری)

نیچه و شوپنهاور

19 Jan, 07:35


بسا انسان که متحیر می‌شد اگر می‌دید وجدانش، که به نظر او چنین مهیب می‌رسد، واقعاً چگونه ساخته شده است. وجدان احتمالاً از یک پنجم ترس از آدمیان، یک پنجم ترس از خدایان، یک پنجم تعصب، یک پنجم غرور، و یک پنجم عادت تشکیل شده؛ طوری که او ذاتاً بهتر از آن انگلیسی نیست که با صراحت کامل می‌گفت من توان داشتن وجدان را ندارم. افراد مذهبیِ هر دینی بیشتر اوقات منظورشان از وجدان چیزی نیست جز جزم‌ها و دستورات دین‌شان، و خودشناسی‌ای که با رجوع به آن‌ها پذیرفته شده.

#آرتور_شوپنهاور
📚 #فلسفه‌ی_شوپنهاور / #برایان_مگی

نیچه و شوپنهاور

18 Jan, 21:36


ستاره‌‌ی راهنمای بیشتر افراد الگوی دیگران است؛ و کل جریان زندگی‌شان، در امور ریز و درشت، در نهایت صرفاً تقلید است؛ و حتی در جزئی‌ترین امور هم بر اساس رأی شخص خود عمل نمی‌کنند. تقلید و عادت سرچشمه‌ی تقریباً همه‌ اعمال بشری است. علت آن این است که افراد از هر نوع تأملی پرهیز می کنند، و در واقع به تشخیص خودشان اعتماد ندارند. در عین حال این غریزه‌ی تقلید بسیار نیرومند در انسان برهان شباهت وی به میمون‌هاست.


#آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_طبیعت_انسان

نیچه و شوپنهاور

17 Jan, 19:48


ما دیر زمانی نمی توانیم شاد باشیم و این شادی دوامی نخواهد داشت‌؛

چرا که هر چه پیرامون ماست زجر آور است و زجر آفرین.

دیر زمانی نیز نمیتوانیم اخلاقی فکر کنیم؛ زیرا با زور و نیرنگ و بی عدالتی نمیتوان روح اخلاقی داشت.

ما حتی مدتی طولانی نمیتوانیم خردمند و عاقل باشیم؛ مگر آنکه نوع بشر در میدان رقابت، به مجاهدت پرداخته و دیگران را به راهی که خرد، زندگی و دانش را دیکته کرده است، رهنمون شده باشد.

#فردریش_نیچه
#تاملات_نابهنگام
تصویر: پرتره ی نیچه اثر: ادوارد مونک

نیچه و شوپنهاور

17 Jan, 05:21


فرزندان عطش تسلّط و مالکیت مادران را فرو می‌نشانند و آنها را سرگرم می‌کنند.
فرزندان برای مادران چیزی هستند که کاملا درک می‌شوند و می‌توانند طرف صحبت واقع شوند. همه اینها با هم عشق مادرانه را تشکیل می‌دهد. عشقی شبیه عشق هنرمند به اثر خود.


( #فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان صفحه130

نیچه و شوپنهاور

16 Jan, 21:16


اگر معاشرت با دیگران تو را آزرده می کند همیشه قدری از تنهایی ات را با خود به جمع ببر! یعنی بیاموز آنچه می اندیشی را فوراً ابراز نکنی چیزی که میشنوی را زیاد جدی نگیری و از دیگران بیش از اندازه انتظار نداشته باشی.

آرتور شوپنهاور / در باب حکمت زندگی

نیچه و شوپنهاور

16 Jan, 16:05


#فلسفه™️
از چه رو ظهور هیچ‌انگاری ضروری است؟

از آن رو که ارزش‌هایی که تا کنون داشته ایم، بدین گونه به پیامدِ واپسینِ خود می‌رسند؛
از آن رو که هیچ‌انگاری حاصلِ منطقیِ غاییِ ارزش‌ها و آرمان‌هایِ سترگ را به نمایش در می‌آورد؛
از آن رو که نخست باید هیچ‌انگاری را بیازماییم و آنگاه دریابیم که این ((ارزش‌ها)) به واقع چه ارزشی داشته‌اند.
دیری نخواهد گذشت که به ارزش‌های جدیدی نیازمند گردیم.

👤#نیچه
📘 از کتاب #اراده_قدرت - دیباچه - ترجمه مجید شریف - نشر جامی

For why has the advent of nihilism become necessary?
Because the values we have had hitherto thus draw their final consequence; because nihilism represents the ultimate logical conclusion of our great values and ideals-because we must experience nihilism before we can find out what value these "values" really had.- We require, sometime, new values.

نیچه و شوپنهاور

16 Jan, 14:41


سقراط می‌خواست بمیرد - این آتن نبود که جام شوکران را به او داد؛ او خود بود. او آتن را به دادن جام شوکران واداشت... او زیر لب با خود گفت: «سقراط طبیب نیست: اینجا مرگ طبیب است و بس... سقراط خود جز بیمارِ دیرینه‌ای نبوده است...»

👤#نیچه
📖#غروب_بت_ها | مسئله‌ی سقراط | قطعه ۱۲

نیچه و شوپنهاور

16 Jan, 12:38


#فلسفه™️
نادان‌نماییِ سقراط* آیا نشانه‌ی قيامِ او بر ضدّ والاتباران نیست؟ نشانه‌ی کین‌توزیِ فرومایگان؟

👤#نیچه
📖#غروب_بت_ها | مسئله‌ی سقراط | قطعه ۷
روش معروف سقراط که خود را درباره‌ی ماهیت مسئله‌ی مورد بحث نادان نشان می‌داد و حریف را وادار به تعریف آن می‌کرد و سپس با جدل نادانیِ او را به او نشان می‌داد این نوعی دست انداختن طرف و رسوا کردن او بود

نیچه و شوپنهاور

16 Jan, 04:35


#فلسفه™️
#ارسطو :
کسی که نمی تواند در جامعه زیست کند و یا چندان به ذات خویش متکی است که نیازی به همزیستی با دیگران ندارد، یا باید جانور باشد یا خدا.
(از کتاب #سیاست)


🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸

#نیچه :
«برایِ تنها زیستن یا حیوان می باید بود یا خدا.» این گفته یِ ارسطوست و موردِ سوم را از قلم انداخته است: هر دو می باید بود یعنی_فیلسوف...
(از کتاب #غروب_بت_ها)

نیچه و شوپنهاور

15 Jan, 20:22


تناقض معنوی این است:

به میزانی که به اخلاق باور داریم، زندگی را محکوم می‌کنیم.

#فلسفه™️
(#نیچه، از #اراده_قدرت - کتاب نخست - بخش اول قطعه 6 - ترجمه دکتر مجید شریف)

This is the antinomy:

Insofar as we believe in morality we pass sentence on existence.

نیچه و شوپنهاور

15 Jan, 06:20


دشمنیِ سر سختانه
بِه از دوستیِ ریاکارنه

(#نیچه، از میان اشعار)

نیچه و شوپنهاور

15 Jan, 05:23


حقیقت ترسناک است...
بشنو این حقیقت که؛
"God is dead"

فیلمی کوتاه با استناد از روایت #فریدریش_نیچه

نیچه و شوپنهاور

15 Jan, 04:16


معاشرتی بودن گرايشی خطرناک و حتی تباه کننده است. زيرا ما را با کسانی در ارتباط قرار می دهد که بيشترشان از نظر اخلاقی فرومايه و از لحاظ ذهنی کند و منحط اند. تقريباً همه ی رنجهای ما از ارتباط با ديگران نشأت می گيرند.

در_باب_حکمت_زندگی
آرتور_شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

14 Jan, 20:19


ای انسان
جایی برای رفتن نیست
چیزی یا کسی برای شدن نیست…
زندگی همین اکنونِ گذرا است و اکنون گذشته است و دیگر نیست…
اینجا بشنوید
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

14 Jan, 19:04


🎵 #موسیقی Gebet An Das Leben
🎼 آهنگساز : #فردریش_نیچه
📝 متن : #لو_سالومه
📆 انتشار 1882

نیچه و شوپنهاور

14 Jan, 18:36


‍ ■ گزیده ای از سخنان #آرتور_شوپنهاور

«وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است که وقتیکه از دور نظاره شان می‌کنیم خیلی زیبا به نظر می‌رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می‌رویم زیبائیشان هم از بین می‌رود، شما در این موقع نمی‌توانید بفهمید زیبائیش به کجا رفته، آنچه می‌بینید چند درخت خواهد بود و بس.»

"در باب حکمت زندگی، آرتور شوپنهاور، محمد مبشری"

«می توان زندگی را با قطعه‌ای پارچه گلدوزی شده مقایسه کرد که هر کس در نیمه اول عمر خود روی آن را می‌بیند، اما در نیمه دوم پشت آن را. آنچه در نیمه دوم می‌بینید آنقدرها زیبا نیست، اما بیشتر آموزنده است، زیرا او را قادر می‌سازد که ببیند چگونه نخها به یکدیگر متصل شده‌اند.»

"در باب حکمت زندگی، آرتور شوپنهاور، محمد مبشری"

«در سختکوشی مداوم مورچه‌های کوچک بدبخت تأمل کنید. زندگی اکثر حشرات چیزی نیست مگر کاری بی‌وققه به منظور تأمین غذا و مسکن برای نسل بعدی‌ای که از تخم‌های آن‌ها به وجود می‌آیند؛ و نسل بعدی پا به عرصهٔ حیات می‌گذارند، صرفاً برای این‌که همان کار را دوباره از سر گیرند. غیر از این‌که بپرسیم تمام این کارها چه فایده‌ای دارد، هیچ کمکی نمی‌توانیم بکنیم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۳۵

«طبیعت هر شخصی پیمانهٔ رنج و دردی را که باید در طی زندگی تحمل کند تعیین کرده‌است. این پیمانه نه خالی خواهد ماند و نه سر خواهد رفت. اگر فشار اندوهی از دل ما برخاست، اندوه دیگری جای آن را می‌گیرد که مایهٔ آن از پیش آماده شده بود ولی نمی‌توانست محسوس شود زیرا اندوه قبلی جای خالی برای آن نگذاشته بود؛ ولی همین که جا خالی شد فوراً می‌آید و آن را اشغال می‌کند.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۹۰

«طبیعت توجه ندارد که بداند آیا پدر و مادر برای همیشه خوشبختند یا برای یک روز، آنچه طبیعت بدان علاقه‌مند است این است که بداند تولیدمثل تا کجا انجام می‌گیرد. عشق بهترین راه اصلاح نژاد است. عشق فریب طبیعت است، ازدواج مایهٔ فرسودگی عشق و رفع اشتباه و فریب است. عشق فریبی است تا آنچه بیشتر به نفع نوع است تا نفع فرد انجام گیرد. پس از آن‌که این مقصود انجام شد و هدف نوع حاصل آمد فریب و اشتباه رفع می‌گردد و فرد درمی‌یابد که او بازیچه و گول‌خوردهٔ نوع بوده‌است.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۸۷و۲۸۸

«آنچه دوران جوانی را دلهره‌آور و ناخرسند می‌سازد جستجوی خوشبختی بر اساس این فرض استوار است که باید در زندگی با خوشبختی روبرو شویم. این امر منجر به امیدی همواره واهی و فریبنده و نارضایی می‌شود. رویاهای ما سرشار از انگاره‌های فریبندهٔ خوشبختی هستند که به صورت‌های گزینش شدهٔ هوس‌انگیزی در خیال ما پرسه می‌زنند و ما بیهوده دنبال نسخهٔ اصلی آن‌ها می‌گردیم. جوانان فکر می‌کنند جهان چیزهای زیادی دارد که به آن‌ها بدهد؛ اگر می‌توانستیم به کمک پند و اندرز و تعلیم به‌موقع این فکر نادرست را از اذهان آن‌ها بزداییم، به موقعیت‌های زیادی نایل می‌شدیم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۳۶و۲۳۷

«تمام جهان با همهٔ حوادث خود تجسم یک ارادهٔ نامرئی است و صورت آن همهٔ صور را به هم اتصال می‌دهد.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۸۸

«اگر زندگی و هستی شادی‌آفرین بود، در آن صورت همه با بی‌میلی به حالت ناهشیار خواب نزدیک می‌شدند و با شادی، دوباره از خواب برمی‌خاستند؛ ولی درست عکس این امر مصداق دارد، زیرا همه با اشتیاق زیاد به خواب می‌روند و با بی‌میلی دوباره از خواب برمی‌خیزند.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۱۵

«می‌توانیم زندگی خود را رویدادی بدانیم که به طرزی بی‌فایده و ناراحت‌کننده خواب سعادتمندانهٔ نیستی را برهم می‌زند.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۵

نیچه و شوپنهاور

14 Jan, 04:44


▪️فلسفه و پرسش‌های مزاحم و آزار دهنده
تقدیم به دوستان جدید الورود

نیچه و شوپنهاور

13 Jan, 18:00


فلسفه آرتور شوپنهاور یکی از فلسفه‌های عمده و تاثیرگذار در تاریخ تفکر غرب است که بر مفاهیم اراده، واقعیت و رنج انسان تأکید دارد. مهم‌ترین نکات فلسفه شوپنهاور عبارتند از:
1. اراده به عنوان نیروی بنیادی جهان: شوپنهاور معتقد بود که اراده، نیروی اصلی و اساسی است که تمام پدیده‌ها و موجودات را شکل می‌دهد. او اراده را نه تنها در انسان‌ها، بلکه در تمام موجودات زنده و حتی در پدیده‌های غیرزنده (مانند قوانین طبیعت) مشاهده می‌کرد. این اراده اساس همه چیز است و از آنجا که خواسته‌ها و نیازهای فردی همیشه نمی‌توانند به طور کامل برآورده شوند، رنج و درد بخش اجتناب‌ناپذیر زندگی انسان است.
2. رنج و ناامیدی انسان: شوپنهاور تأکید داشت که زندگی انسان همواره با رنج همراه است. انسان‌ها در جستجوی سعادت و لذت هستند، اما این خواسته‌ها به ندرت به طور کامل برآورده می‌شوند و به جای آن، انسان‌ها بیشتر با درد، ناامیدی و ناکامی مواجه می‌شوند. این رنج، به گفته‌ی او، نتیجه طبیعی و اجتناب‌ناپذیر از خواسته‌های دائمی انسان است.
3. پاسخ به رنج: هنر، اخلاق و مذهب: شوپنهاور پیشنهاد می‌کرد که انسان‌ها می‌توانند از طریق برخی روش‌ها به کاهش رنج خود بپردازند. هنر، به ویژه موسیقی، به عنوان یکی از راه‌های فرار از رنج‌های زندگی شناخته می‌شود. هنر می‌تواند به فرد کمک کند تا از دیدگاه‌های خودخواهانه و خواسته‌های شخصی‌اش فاصله بگیرد و به نوعی وحدت با جهان دست یابد.
از سوی دیگر، اخلاق نیز در نظر شوپنهاور به معنای همدلی و درک دیگران است. وقتی که انسان‌ها دیگران را در رنج‌هایشان شریک بدانند و به آن‌ها کمک کنند، رنج خود را کاهش می‌دهند.
4. پایان اراده و نابودی خود: شوپنهاور، به شدت تحت تأثیر فلسفه‌های هندی (به ویژه بودیسم و هندوییسم) قرار داشت و به نوعی به پیشنهاداتی مشابه بودیسم برای رهایی از رنج اشاره می‌کرد. او معتقد بود که تنها در صورت فراموشی و انکار اراده شخصی و خودخواهی‌ها، انسان می‌تواند به آرامش و رهایی دست یابد.
5. نقد فلسفه‌های پیشین: شوپنهاور به شدت منتقد فلسفه‌های ایده‌آلیستی مانند فلسفه هگل بود و آن‌ها را درک نادرستی از حقیقت و واقعیت می‌دانست. او به دنبال یک رویکرد واقع‌گرایانه و تجربه‌گرا بود و فلسفه‌ی خود را به گونه‌ای طراحی کرد که در آن تجربه‌های فردی و درک انسانی از حقیقت در اولویت قرار داشت.

در کل، شوپنهاور فلسفه‌ای تأملی و عمیق در مورد درد، رنج و انسانیت داشت که بر اساس آن اراده و خواسته‌های فردی منبع اصلی رنج در زندگی انسان‌ها هستند.

نیچه و شوپنهاور

12 Jan, 20:30


«بدونِ ایمانِ مسیحی، شما همچون طبیعت و تاریخ، چیزی نخواهید بود جز هیولا و آشوب.» این گفته‌ی پاسکال است. پس از آنکه قرنِ هجدهمِ خوشبین و ناتوان، انسان را تزیین و آرایش کرد و به او لباسِ عقلانیت پوشاند، حالا ما [اخلاق‌ناباوران] این پیشگویی را تحقق بخشیده‌ایم!

شوپنهاور و پاسکال.- از منظری اساسی که بنگریم، شوپنهاور اولین کسی است که عهده‌دارِ پی‌گرفتنِ دوباره‌ی جنبشِ پاسکال شد: هیولا و آشوب... و در ادامه [برایِ نجات از هیولا و آشوب]، چیزی باید حتما نفی و انکار می‌شد و آن چیز طبیعت، تاریخ و در نهایت خودِ "انسان" بود.

پاسکال گفته بود: «ناتوانیِ ما در درکِ حقیقت، ناشی از فساد و تباهیِ اخلاقیِ ماست.» و در پیِ آن می‌توان گفته‌ی شوپنهاور را دید:‌ «هرچه تباهیِ عقلِ ما عمیق‌تر باشد، به نظریه‌ی رستگاری بیشتر نیاز داریم.» - یا اگر بخواهیم با اصطلاحات شوپنهاوری بگوییم: به نظریه‌ی "نفی" بیشتر نیاز داریم.

👤 #فردریش_نیچه
📚 #اراده‌_قدرت
▪️بند 83

نیچه و شوپنهاور

11 Jan, 19:28


یک فضیلت از چه طریق به قدرت می‌رسد؟
از نیچه بیاموزیم

نیچه و شوپنهاور

10 Jan, 23:17


دیالوگ‌های اپوریاییِ افلاطونی‌سقراطی کدام دسته از دیالوگ‌هاست و به چه معناست؟

ویژگی‌ اصلی اندیشه سقراطی چه بود؟

نیچه و شوپنهاور

10 Jan, 19:58


■ کاش هرگز به دنیا نمی آمدیم. حالا که آمدیم هرچه زودتر برویم خوشبخت تر خواهیم بود
ناآمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نآیند دگر

📚 #ترانه_های_خیام
👤 #صادق_هدايت

نیچه و شوپنهاور

07 Jan, 17:02


■ اصل و اساسی که تمام اخلاق گرایان به راستی در آن باب نظری یکسان دارند، این است: کسی را نیازار، هرچه میتوانی به دیگران یاری برسان. این به راستی همان اصلی است که تمام آموزگاران اخلاق برای اثبات آن کوشیده اند...

👤 #فردریش_نیچه
📚 #فراسوی_نیک_و_بد
📚 صفحه 186

نیچه و شوپنهاور

07 Jan, 15:31


⁠■ هر تغییری در جهان مادی تنها مادامی می تواند ظاهر شود که تغییر دیگری بی واسطه بر آن مقدم بوده باشد؛

این محتوای صحیح و کامل قانون علیت است. اما در فلسنه هیچ مفهومی به اندازه ی مفهوم علت مورد سوء استفاده واقع نشده، چه با نیرنگ عمدی و چه با اشتباه سهوی در برداشت بسیار وسیع از آن، و اتخاذش به شکل بسیار عام، در تفکر انتزاعی.

از مدرسی گری به بعد، در واقع از افلاطون و ارسطو به بعد، فلسفه بیشتر نوعی سوءاستفاده از مفاهیم عام بوده، مفاهیمی مانند جوهر، زمینه، علت، خیر، کمال، ضرورت، امکان، و بسیاری مفاهیم دیگر. گرایش اذهان به بهره برداری از این گونه مفاهیم انتزاعی و پردامنه تقریباً در همه ی دوره ها خود را نشان میدهد.

در نهایت ممکن است این به خاطر نوعی کاهلی عقل باشد، عقلی که نظارت دائمی بر اندیشه از طریق ادراک را بسیار دشوار می یاید. سپس به تدریج این مفاهیمِ بیش از اندازه عریض و وسیع همچون نمادهای جبری به کار گرفته، و همچون این نمادها همه جا را پر می کنند. به این ترتیب، فلسفه ورزی رو به انحطاط می گذارد و تبدیل می شود به آمیزش صرف، نوعی شمارش طولانی، که (همچون هر شمارش و محاسبه ای) صرفاً نیازمند قوای ذهنی اندک است و این قوا را به کار می گیرد. در واقع، پیآمد این امر در نهایت صرفاً می شود نوعی نمایش الفاظ، که حیرت انگیزترین نمونه ی آن در هگل گرایی خرفت کننده ی امروزی به چشم می خورد، یعنی جایی که تا سرحد جفنگ محض پیش برده می شود. اما مدرسی گری نیز اغلب بدل به شعبده ی لفظی می شده. در واقع، حتی منشاً طوبیقای ارسطو-اصول بسیار انتزاعی که برداشت کاملاً عام از آنها شده، و می توانستند برای متفاوت ترین انواع موضوعات به کار گرفته، و همه جا برای بحث له و یا علیه وارد بازی شوند - نیز در آن استفاده ی نادرست از مفاهیم عام واقع شده است.

در تالیفات مدرسیان، به ویژه در تالیفات توماس آکوئیناس، به نمونه های بی شماری از شیوه های استفاده از چنین انتزاعاتی بر میخوریم. اما فلسفه، تا پیش از لاک و کانت، در حقیقت راه مدرسیان را دنبال می کرد؛ عاقبت آین دو مرد توجه خود را معطوف به خاستگاه مفاهیم کردند.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📖 صفحه 544

نیچه و شوپنهاور

06 Jan, 20:57


به‌به
چه خوش می‌نوازه این فیلسوف پیر

نیچه و شوپنهاور

06 Jan, 17:30


■ عزلت

گفته ی #جوردانو_برونو را نیز می توان به همین معنی فهمید: "بسیاری از انسان ها که طالب بهشت بر کره ی خاک بودند، یکصدا گفته اند: ببینید ناگزیر بودم که بگریزم و در عزلت زندگی کنم."

#سعدی پارسی زبان، در گلستان به همین معنا درباره ی خود می گوید: " از صحبتِ یارانِ دمشقم ملالتی پدید آمده بود. سر در بیابان قدس نهادم و با حیوانات انس گرفتم."

سخن کوتاه، همه ی آنان که پرومته آنان را از خاکی بهتر سرشته است به همین معنا سخن گفته اند. چنین انسان هایی از معاشرت با موجوداتی که وجه مشترکشان با آن ها چیزی جز پایین ترین و ناشریف ترین بخش سرشتشان نیست، یعنی پیش پا افتادگی و عامی بودن، چه لذتی می برند؟ آنها با مردمی که نمی توانند به سطحی بالاتر ارتقا یابند و کاری جز این ندارند که دیگران را به سطحِ خود پایین بکشند، چه کنند؟

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حكمت_زندگی

نیچه و شوپنهاور

05 Jan, 15:05


⁠■ #موسیقی با زبانی به غایت جهانی، با مصالحِ همگون، یعنی با اصواتِ محض، و با بیشترین تمایز و حقیقت، وجودِ درونی و در خودِ جهان را که ما، بر اساس برجسته‌ترین نمودش، تحتِ مفهوم #اراده به آن می اندیشیم بیان می‌کند.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده‌و‌تصور

نیچه و شوپنهاور

04 Jan, 18:25


‍ ■ نبوغ عبارت است از : فعالیت هوش آزاد، یعنی هوش گسسته از بند اراده؛ و یکی از نتایج این امر همین واقعیت است که دستاورد های نبوغ به حصول هیچ هدف سودمندی کمک نمی‌کنند.

اثر نبوغ موسیقی، فلسفه، نقاشی، و یا شعر است؛ و این ها سود و منفعتی در بر ندارند. بطالت و بیهودگی از شاخصه های آثار نبوغ است؛ و این سند عظمت آنها است. تمامی دیگر دستاوردهای بشری صرفاً برای حفظ یا کمک به هستی ما به وجود آمده اند؛ تنها دستاوردهای نبوغ از این کار برکنار اند؛ تنها آن ها برای خاطر خودشان وجود دارند، و از این رو باید آنها را ثمره یا سود خالص هستی دانست. به همین دلیل، تمتع از آنها دل مان را باز می‌کند، چون در این جا از شر جو زمینی سنگین و خفه نیاز و کمبود خلاص می‌شویم. گذشته از این ها، به ندرت پیش می‌آید که امر زیبا با امر سودمند همراه شود؛ درختان بلند و زیبا میوه نمیدهند؛ درختان میوه کوتاه و زشت و پخت اند. گل سرخ باغ بارور نمی‌شود، اما گل سرخ وحشی که تقریباً هم بی بو است بارور می‌شود.

زیباترین ساختمانها بی استفاده هستند؛ فرضاً کسی در معابد زندگی نمی‌کند. شخصی با توانایی های روحی عالی و نادر، که مجبور باشد به کسب و کاری صرفاً سودآور بپردازد که در خور معمولی ترین افراد است، همچون ظرف گران قیمتی است که زیباترین نقاشی ها را روی آن کشیده باشند، و بعد از این ظرف در آشپزخانه استفاده کنند؛ و مقایسه ی افراد کاری با نوابغ همچون مقایسه ی آجر با الماسی است.


👤 #آرتور_شوپنهار
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
■ جلد دوم / دفتر سوم ص ۸۵۰

نیچه و شوپنهاور

04 Jan, 16:05


■ #داروین خدا را از اعتبار انداخت و ما همانطور که زمانی خدا را آفریدیم، اینک او را کشته ایم و حال نمی دانیم بدون اساطیر مذهبی مان چگونه سر کنیم.


📚 #وقتی_نیچه_گریست
✍🏻 #اروین_یالوم

نیچه و شوپنهاور

03 Jan, 18:21


برخی میوه‌ها بیش از آنکه برسند، می‌پوسند

زرتشت بشنویم
اینجا لمس کنید

نیچه و شوپنهاور

02 Jan, 18:51


ما هیچکس را به علت رفتار غرور آمیز و بی ‌اعتنایی اندک از دست نمی ‌دهیم، بلکه به این علت او را از دست می ‌دهیم که رفتاری بیش از اندازه دوستانه و فروتنانه از ما دیده است... ‌

#در_باب_حکمت_زندگی

انسان با صمیمیت بی‌اندازه با دیگران، از قدر و احترام خود می‌کاهد، زیرا «طبایع پست» از همه‌چیز سوءاستفاده می‌کنند؛ بالاخص زمانی که دریابند دسترسی به شما نیز آسان است.

از اینرو آدمی باید بکوشد علی‌رغم گرایش طبیعی به مردم‌داری، در مراوده با آدم‌های بی‌سروپا بیشترین خست را به خرج دهد.


#آرتور_شوپنهاور #هنر_خودشناسی

نیچه و شوپنهاور

01 Jan, 18:53


چه چیزی انسان را از داشتن اراده و استقلال باز می‌دارد؟
از شوپنهاور بیاموزیم
اینجا بشنوید
اینجا هم تماشا کنید

نیچه و شوپنهاور

01 Jan, 18:46


ابر انسان نیچه و راه پرخار آزادی و بلوغ فکری
چه عالی بود اگر شکوفایی استعدادهای شخصی، نرم و راحت حاصل می‌شد و شاید برای بعضی آدم‌های خوش‌ شانس چنین باشد، اما در بیشتر موارد، راه رشد و شکوفایی، یعنی راه بدل شدن به آن نوع شخصی که می‌خواهیم باشیم، راهی پرپیچ‌ و‌خم و هراس‌انگیز است. به گفته نیچه گنج بی‌ رنج به دست نمی‌آید و طبیعی است که راه آزادی راهی پرخار و دشوار باشد.

مفهوم ابر انسان نیچه یکی دیگر از آن دیدگاه‌هایی است که آدم را به وجد می‌آورد. به گفته او اخلاق ابر انسان ردِ اخلاق عوام است. افرادی که ارباب اراده به قدرت خویش هستند. قاطع‌ترین ارزش برای نیچه این بود که ما باید برای بودن آنچه هستیم از سرمای طاقت‌فرسای کوهستان‌های برف‌زده و طوفانی بگذریم. باید در میان آب‌و‌هوای ناخوش زندگی خود، به‌جای فرار از آن، خود را قوی‌تر کنیم.

چرا رنج کشیدن باعث موفقیت ما می‌شود؟
شاید جمله معروف «آنچه تو را نکشد، نیرومندترت می‌کند» را شنید باشید. این جمله به‌ روشنی به ما می‌گوید که هر سختی و رنجش خاطر ما را به بهترین خودمان نزدیک‌ تر می‌کند. درنتیجه دوری از این رنجش‌ها نه‌ تنها کمکی به ما نمی‌کند، بلکه ما را از رضایت خاطر ابدی نیز دور می‌کند. درواقع رنجش و خوشحالی به‌ مثابه‌ی برادران دوقلویی هستند که زندگی در نبود یکی، لذتی نخواهد داشت. پس اگر دوست دارید طعم خوشبختی واقعی را بچشید، می‌بایست خود را برای رنج کشیدن آماده کنید.

این بود بخشی از مهم‌ترین آموزه‌های فیلسوف بزرگ، فردریش نیچه. شاید این فلسفه تلنگرزنان ما را به وجد آورد و مانند مشت‌های سنگینی باشد که نیچه به صورتمان می‌کوبد؛ اما باید دانست که ارزش ضربه‌ی مشت به این نیست که چقدر محکم زده شود، بلکه به هدف زدن آن ضربه‌ ملاک است.

نیچه و شوپنهاور

01 Jan, 18:46


اما چگونه این کار را کردیم؟ چگونه توانستیم آب دریا را سر بکشیم؟ چه کردیم آن هنگام که این زمین را از بند خورشید اشک‌ها ساختیم؟ زمین به کجا می‌رود؟ ما به کجا می‌رویم؟ آیا تا ابد صعود خواهیم کرد؟‌
‌آیا در هیچ بی‌نهایت سرگردان نشده‌ایم؟ آیا نفس فضای هیچ را احساس نمی‌کنیم؟ آیا هرلحظه و ساعت تاریک و تاریک‌تر نمی‌شود؟ خدا مرده است و مرده می‌ماند. ما، او را کشته‌ایم. آن‌که تاکنون مقدس‌ترین و قادرترین دارای جهان بوده است زیر خنجرهای ما چنان خون داد تا مرد. با کدامین آب می‌توانیم خود را بشوییم؟ آیا نباید خود خدا شویم تا درخور آن جلوه کنیم؟»

باید و نبایدهای عشق؛ یکی از ارزش‌های جامعه امروزی
یکی دیگر از ارزش‌هایی که جامعه برای ما معین کرده، پیرامون عشق و دوستی است. این ارزش‌ها به ما می‌گویند که همواره تکه‌ای گمشده از ما در دنیا وجود دارد و تنها زمانی معنای واقعی شادی را به‌ درستی می‌چشیم که او را در کنارمان داشته باشیم، دیگر باقی مشکلاتمان به فراموشی سپرده می‌شوند.

مدت‌های طولانی در راه پیدا کردن چنین فرشته‌ای امیدوار می‌مانیم. و اگر نتوانیم او را پیدا کنیم، این ناکامی را به خود نسبت می‌دهیم و خود را ناتوان در نظر می‌گیریم و اگر هم موفق شویم و پازل گمشده‌ی وجود خود را بیابیم، پس از سال‌ها زندگی با او، به این درک می‌رسیم که او هم تکه‌ای نبوده که همیشه به دنبالش بودیم و به‌ناچار افسرده می‌شویم.

به نظر شما مشکل عشقی ما کجا می‌تواند باشد؟ آیا انتخاب ما درست نبوده یا اینکه آن فرد را به‌درستی نشناخته‌ایم؟ هیچ‌ کدام. تمام این خوش‌بینی‌های عشقی تنها زیر سر جامعه بوده! جامعه‌ای که از طریق رسانه‌، فیلم‌ها و آهنگ‌های به‌ ظاهر عاشقانه میل به پیدا کردن تکه‌ی گمشده‌ی عشقی را در ما پررنگ می‌کند. به‌ طوری‌که این مأموریت غیرممکن می‌شود هدف اصلی و اساسی زندگی ما! در آخر اما، این جستجوی نافرجام نتیجه‌ای ندارد جز اینکه خود را سرزنش کنیم.

ولی در کمال نا امیدی و غم، نیچه دست‌هایمان را مانند دوستی وفادار می‌گیرد و به ما می‌گوید:

ارزش‌های زندگی را خودت انتخاب کن. به جامعه و عوام وابسته نباش. بدان که هیچ‌کس تو را خوشبخت نخواهد کرد. تو تنها زمانی به رضایت خاطر می‌رسی که خودت، خودت را خوشبخت کنی. پس بشو آن‌که هستی.

باور به مفهوم بازگشت ابدی از نگاه نیچه
اوج نبوغ و پختگی نیچه در این مفهوم پنهان‌ شده است. مفهوم بازگشت ابدی نیچه با اینکه ازنظر علمی چندان پایه‌های سنگی محکمی ندارد، اما به‌ عنوان یک آزمایش فکری نجات‌ بخش، می‌تواند ما را از فلاکت زندگی رها سازد. اما بازگشت ابدی؟ یعنی چی؟ نقل‌ قول زیر را بخوانید:

خیال کن روزی یا شبی جنّی سینه‌خیز به خلوت تنهایی‌ات راه می‌جست و می‌گفت: « باید این زندگی را به همین شکل که اکنون داری و تاکنون داشته‌ای بارها و بارها، بیرون از حد شمار، تکرار کنی؛ به قسمی که هیچ‌ چیز نویی در آن روی ندهد و هر درد و هر شادی و هر آه و تمام چیزهای بس کوچک و بزرگ زندگی باز به سراغت آید. همه‌چیز به همان ترتیب و توالی که تاکنون از سر گذرانده‌ای. این لحظه و حتی خود من. ساعت شنی ابدی حیات بارها و بارها سروته خواهد شد و تو همراه آن خواهی بود.»

با شنیدن چنین آزمایشی چه احساسی می‌کنید؟ آیا از سر ناامیدی و واهمه، فریاد می‌کشید… «نه، من نمی‌خواهم این زندگی را تکرار کنم».یا از اینکه دوباره و دوباره این زندگی را زندگی می‌کنید مسرور هستید؟ این پرسش به شکل سنگین‌ترین بار بر دوش تمام اعمال ما می‌نشیند.

باید چه درسی از مفهوم بازگشت ابدی نیچه بگیریم؟
از خود بپرسید، آیا کاری که حالا می‌کنم ارزش آن را دارد که بارها و بارها تکرار شود؟ یا آن را فقط به‌عنوان چاره‌ای موقت انجام می‌دهم؟ آیا راه‌حلی سردستی است و آیا سبک زندگی من به‌راستی باید چنین باشد؟

هدف از این آزمایش فکری درواقع طرح ادعایی دراین‌باره نیست که چه چیزی ممکن است در عمل صادق باشد. کارکرد این آزمایش بیشتر حس ارزیابی میزان وزن و اهمیت لحظه‌ی حال است. هدف از طرح این آزمایش، این است که ما را نسبت به زندگی خودآگاه‌تر کرده تا بتوانیم در صورت نارضایتی، هرچه زودتر شیوه‌ی زندگی خود را تغییر دهیم.

اگر با این چشم‌انداز که این زندگی را بارها و بارها خواهم زیست دچار یأس و ناامیدی شوید، منطق نشان می‌دهد که از شیوه زندگی خود راضی نیستید. و برعکس اگر ذوقی عمیق وجودتان را فرابگیرد، این‌طور می‌توان برداشت کرد زندگی شما همانی است که دوست دارید باشد. حال نوبت شماست. به این پرسش‌ها پاسخ دهید و ارزش مفهوم بازگشت ابدی نیچه را در زندگی خود بیافرینید و از این طریق به هدف یا مأموریت زندگی خود برسید.

نیچه و شوپنهاور

01 Jan, 18:46


#مقاله
#فریدریش_نیچه | فلسفه‌ی نیچه چطور می‌تواند مشکلات زندگی شما را تسلی دهد‌‌

👇🏻👇🏻👇🏻

نیچه و شوپنهاور

01 Jan, 18:46




فلسفه‌ی نیچه / فریدریش نیچه ‌

فلسفه‌ی نیچه چطور می‌تواند مشکلات زندگی شما را تسلی دهد ‌

نیچه، نیچه، نیچه. نام او را بسیار شنیده‌ایم. شاید نقل‌قول معروفی از او خوانده باشیم. شاید تنها سبیل معروف او به چشممان خورده باشد. اما آیا می‌دانید که با بزرگ‌ترین فیلسوف تاریخ بشر که تأثیری شگرف بر تمامی بزرگان پس از خود داشته روبرو هستید؟ و از همه مهم‌تر، آیا می‌دانید فلسفه‌ی فردریش نیچه چطور می‌تواند در بهتر زندگی کردن ما نقش داشته باشد؟

فلسفه‌ی نیچه به رشد و توسعه فردی ما کمک شایانی می‌کند. روابط عاطفی و اجتماعی ما را قوت می‌دهد و به ما یاد می‌دهد چطور خودمان باشیم. اما جای یک سؤال مهم اینجا خالی است.

چرا فلسفه‌ی نیچه برای زندگی ما اهمیت دارد؟
اگر بخواهیم به واقعیتی ژرف اعتراف کنیم، باید بگوییم که گاهی از آن «کسی که هستیم» احساس دلسردی و سرخوردگی می‌کنیم. آرزو می‌کنیم بهتر از این‌که هستیم باشیم، ولی مطمئن نیستیم که معنای این خواهش چیست. نیچه با این نوع بی‌قراری همدلی کاملی دارد. ملامتمان نمی‌کند که چرا کفران نعمت می‌‎کنیم و یادمان نمی‌آورد که زندگی می‌تواند خراب‌تر از این‌ها باشد.

برعکس، این فیلسوف روان‌درمانگر از ما می‌خواهد هنگامی‌که احساس خوبی نداریم، بر آنچه بر ما می‌گذرد توجه کنیم. او از ما می‌خواهد این نارضایتی و ناخرسندی را خوب بشناسیم، جدی‌اش بگیریم و برایش آستین بالا بزنیم. به عقیده او، یکی از مهارت‌های زندگی که انسان باید بر آن مسلط شود، زندگی تحلیل یافته است؛ به این معنی که به مشکلات و مسائل زندگی خود فکر کنیم و بتوانیم راه‌حلی عملی برای آن‌ها بیابیم.

قصد ما در این مقاله پرداختن به موضوعات انتزاعی و نامفهوم این فیلسوف نیست، بلکه تنها می‌خواهیم دیدگاه‌های قابل‌درکی را که درد بی‌درمانمان را دواست تسلی بخشد. در ادامه این مقاله مدرسه زندگی، ۳ باور بزرگ نیچه در مورد زندگی بهتر را بررسی می‌کنیم تا به اهمیت آموزه‌های او در مورد زندگی رضایت‌بخش برسیم.

ارزیابی دوباره‌ی همه‌ی ارزش‌های انسانی
شما چه ارزش‌های برای خود دارید؟ آیا این‌طور نیست که اکثر باورها و ارزش‌های ما در زندگی همان‌هایی هستند که جامعه در لباس یک هنجار به تن ما کرده؟ نیچه با چنین چیزی کاملاً مخالف بود. او معتقد بود که انسان برای رسیدن به رضایت و شادی نیازمند ارزیابی موقعیت خویش است. به‌عبارت‌دیگر، نیاز است که گمان کنیم هیچ راهنمایی برای ما وجود ندارد و این تنها خود ما هستیم که می‌توانیم ارزش‌هایی عاقلانه را برای خود انتخاب کنیم.

تبعیت کردن از دیگران آسان است. زیرا ما تنها در پی رسیدن به آرامش و شادی روحی‌ایم. از طرفی تبعیت کردن از خود کاری بس دشوار و طاقت‌فرساست زیرا این راه با پرسش‌ها و شک‌های متعددی همراه است.

نیچه سخت مشتاق بود که خوانندگان خود را شوکه کند و یک‌باره مشتی ناسزا حواله‌ی همان چیزهایی کند که ما خیال می‌کنیم باید به آن‌ها احترام بگذاریم: سنت‌های جامعه، اهمیت پول و مادیات، ارزش دیدارهای اجتماعی و مهمانی‌های جمعی، دنبال کردن خیر و صلاح همگان. اگرچه «گله» یا «رمه» خواندن جامعه توسط نیچه ممکن است بدجنسی به نظر برسد، اما این مخاطره‌ای است که نیچه به جان می‌خرد تا ما را شوکه کند.

اما واقعیت این است که بعضی‌اوقات زیادی فکر می‌کنیم که باید همرنگ جماعت شویم و از ارزش‌های از پیش تعیین‌شده‌ی جامعه تبعیت کنیم. طبیعی است که آدمی نظرش را در مورد بعضی چیزها تغییر دهد و درنتیجه ممکن است که در ۴۰ سالگی متوجه شویم راه زندگی ما آنی نبوده که به‌واقع می‌خواستیم. اما نباید از خود بیخود شویم و خود را افسارگسیخته پنداریم. برای تغییر زندگی هیچ‌ وقت دیر نیست.

مفهوم خدا مرده است
نیچه در مفهوم جمله «خدا مرده است» می‌نویسد که باید با این فرض زندگی کنیم که آن دسته از ارزش‌های دینی که توسط خدا برای ما معین‌شده را نابودشده و مرده پنداریم و برای ساختن ارزش‌های فردی خود قدم برداریم و استقلال فکری داشته باشیم. نقل‌قول زیر حکایت نیچه در این مورد است:

«آیا نشنیده‌اید حکایت آن دیوانه‌ای را که بامداد روز روشن فانوسی برافروخت و فریاد زنان به بازار رفت و فریاد کشید: من خدا را می‌جویم! من خدا را می‌جویم. ازآنجاکه بسیاری از کسانی که به خدا ایمان نداشتند آنجا گردآمده بودند، دیوانه مایه‌ی خنده فراوانی شد. یکی پرسید مگر گمش کرده‌ای؟ دیگری گفت شاید پنهان‌ شده است، از ما می‌ترسد! شاید هم به سفر رفته! و بدین‌سان همگی می‌خندیدند. در این هنگام دیوانه به میانشان پرید و با نگاهی میخکوب‌کنان گفت: من به شما می‌گویم. خدا مرده است! ما او را کشته‌ایم. من و شما همه قاتلان او هستیم.

نیچه و شوپنهاور

31 Dec, 23:06


سال نوی میلادی بر همه‌ی عزیزان مبارک ❤️

نیچه و شوپنهاور

28 Dec, 18:12


‍ ■ جملاتی از کتاب #در_باب_حکمت_زندگی، اثر #آرتور_شوپنهاور

لیشتنبرگ می‌پرسد: «وقتی کله‌ای با کتابی برخورد می‌کند و صدای پوکی شنیده می‌شود، آیا همیشه این صدا از کتاب است؟! (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۳۲)

موجودی که ارزشمندی یا بی‌ارزش بودن آن، وابسته به نظر دیگران باشد، چه موجود اسفباری است. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۳۶)

زندگی برای لذت بردن نیست، بلکه برای سپری کردن و پشت سر گذاردن است. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۴۷)

سعادت و لذت، سرابی است که فقط از راه دور قابل رویت است و هنگامی که به آن نزدیک می‌شویم ناپدید می‌گردد. در عوض رنج و درد واقعیت دارد و خود مستقیما نماینده خویش است. و نه به وهم نیاز دارد نه به انتظار. حال اگر این آموزه ثمر دهد، دیگر در پی سعادت و لذت نمی‌رویم و بیشتر قصدمان این است که در حد امکان راه را بر درد و رنج ببندیم. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۵۱)

ما در زندگی مانند راهپیمایی هستیم که با هر گام که پیش می‌رود اشیا را در مقایسه با آنچه از دور میدیده است به صورت دیگری می‌بیند و اشیا هرچه به آنها نزدیک‌تر می‌شود تغییر می‌کنند. به ویژه در مورد آرزوهامان چنین حسی داریم. غالبا چیزی کاملا متفاوت یا بهتر از آنچه می‌جستیم میابیم. همچنین مطلوب خود را از راهی بهتر پیدا می‌کنیم، نه از راهی که در آغاز برای رسیدن به هدف خود در آن گام نهاده بودیم. به ویژه آن جا که در پی لذت، سعادت و شادی بوده‌ایم، در عوض حکمت، بصیرت و شناخت به دست می‌آوریم. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۵۷)

پس هرکس که تنهایی را دوست نمی‌دارد، دوستدار آزادی هم نیست. زیرا فقط در تنهایی آزادیم. اجبار، ملازم جدایی‌ناپذیر هر جمع است. هر جمعی از افراد خود می‌خواهد که از فردیت خود صرفنظر کنند و هرچه فردیت انسان با ارزش‌تر باشد، چشم پوشی از آن بخاطر جمع دشوار‌تر است. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۶۷)

آنچه انسان‌ها را به سوی جمع سوق می‌دهد این است که نمی‌توانند تنهایی را و در تنهایی، خود را تحمل کنند. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۱۷۰)

برای زندگی کردن در میان آدمیان، باید برای همه، با هر خصوصیتی که دارند، هرقدر هم نابهنجار باشد، حق وجود قایل باشیم و فقط می‌توانیم بکوشیم که از خصوصیاتشان برحسب نوع و کیفیتی که دارند استفاده کنیم. اما نه می‌توانیم امیدی به تغییرشان ببندیم، نه چنان که هستند محکومشان کنیم. این درست مصداقِ این ضرب المثل است که: زندگی کن و بگذار زندگی کنند. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۲۰۲)

وقایع زندگی ما به تصاویر درون کالایدوسکوپ می‌مانند که با هر چرخش، چیز دیگری را نشان می‌دهد، اما در اصل یک چیز در برابر چشمِ ماست. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۲۳۳)

در پایان زندگی همان اتفاقی می‌افتد که در اخر جشن بالماسکه مشاهده می‌کنیم. ماسک‌ها را از چهره برمی‌دارند. اکنون می‌بینیم آن کسانی که در طول زندگی با ما تماس پیدا کرده‌اند واقعا چه کسانی بوده‌اند. زیرا اکنون دیگر افراد شخصیت خود را نشان داده‌اند، اعمال به نتیجه نشسته‌اند، دستاوردها به طور منصفانه مورد قدردانی واقع شده و همه فریب‌ها فرو ریخته‌اند. همه اینها به زمان نیاز داشت. (در باب حکمت زندگی – صفحه ۲۶۵)

تفاوت اساسی میان جوانی و پیری این است که در جوانی زندگی را پیش رو داریم و در پیری مرگ را. اما باید پرسید کهن کدام یک دشوارتر است. و آیا بطور کلی بهتر نیست که ادمی زندگی را پشت سر گذاشته باشد تا اینکه در پیش رو داشته باشد؟ (در باب حکمت زندگی – صفحه ۲۷۲)

#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی

نیچه و شوپنهاور

27 Dec, 17:02


دکتر بروئر : فکر کردم رابطه جنسی را ناپسند می شماری ..!
نیچه: من مخالف سکس نیستم
چیزی که از آن متنفرم مردی است که آن را گدایی می کند و بدین سان خود را تسلیم زنی اغواگر می کند و اجازه می دهد که شهوتش او را کنترل کند.
دکتر بروئر: ولی شهوت بخشی از زندگی است.
نیچه: هیچ چیز نباید مانع توسعه قهرمان درون انسان شود
حتی اگر شهوت سر راه بایستد باید بر آن غلبه نمود...

#وقتی_نیچه_گریست
#اروین_یالوم

نیچه و شوپنهاور

26 Dec, 20:20


نیچه‌ را چطور بخوانیم و بفهمیم؟

اینجا حین خواندن حکایتی از نیچه، در این باره مفصل توضیح داده‌ام.

#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

26 Dec, 20:15


■ جامعه زن را چنان تربیت می‌کند
که نباید هیچ چیز از مسائل عشقیِ بزرگ بداند، نباید چیزی از مسائل جنسی بداند، و هر جا سخنی از آن به میان آمد، باید مضطرب بگریزد. و در کل چنان به زن تلقین می شود که مسائل جنسی مخالف عفت اوست، بد است و باید چشم و گوش خود را در برابر آن بپوشاند. تا اینکه گویی زن با ضربهٔ صاعقه‌ای هولناک به درون حقیقت می‌افتد که نام آن صاعقه "ازدواج" است. حال زن، با حیا و عشق و لذت و... دست به گریبان می‌شود. حیران از این مسئله که چطور آنچه تا دیروز پست و حیوانی بود امروز امری معنوی و انسانی است. به راستی روح زن چگونه این ها را تحمل می‌کند؟...

👤 #فردریش_نیچه
📚 #حکمت_شادان

نیچه و شوپنهاور

26 Dec, 19:01


میل جنسی شخصیتی بسیار متفاوت از شخصیت هر میل دیگری دارد؛ میل جنسی نه تنها پرزورترینِ امیال است، بلکه حتی به ویژه از قسمی نیرومندتر از تمامی دیگر اقسام است. این میل همواره تلویحاً به عنوان امری ضروری و ناگزیر پذیرفته می‌شود، و برخلاف دیگر امیال، ذوقی و هوسی نیست.‌

زیرا این میلی است که حتی خود ماهیت آدمی را تشکیل می‌دهد. هیچ انگیزه‌ای آن قدر نیرومند نیست که در نبرد با آن حتماً پیروز شود. این میل امری چنان اصلی است، که هیچ لذت دیگری محرومیت از ارضای آن را جبران نمی‌کند؛ وانگهی، انسان و حیوان به خاطر آن به هر گونه نبرد و مخاطره‌ای تن می‌دهند... .

رابطه‌ی جنسی علت جنگ و موضوع و هدف صلح است، بنیان امر جدی و مقصود شوخی است، و سرچشمه‌ی ناخشکیدنی خنده، و کلیه تمامی کنایات و تلویحات، و معنای همه‌ی ایما و اشاره‌های مخفیانه، و همه‌ی پیشنهادهای ناگفته، و نگاه های دزدانه؛ اندیشه و هوس هر روزه‌ی جوانان و اغلب پیران، و فکر هر لحظه‌ی بی‌عفتان و خیال واهی دختران پاک دامنی است که بر خلاف اراده‌شان دائماً باز می‌گردد، و مصالحِ همیشه آماده‌ی شوخی است، صرفاً به این دلیل که عمیق‌ترین جدیت در بنیان آن نهفته است. ‌

اما، از بازی‌ها و طعنه‌های دنیا یکی این است که دل مشغولی اصلی همه‌ی انسان‌ها مخفیانه دنبال می‌شود و در ظاهر تا حد امکان روی آن سرپوش می‌گذارند.

#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور

نیچه و شوپنهاور

26 Dec, 17:00


انسان و اجتماع

انسان با صمیمیت بی‌اندازه با دیگران، از قدر و احترام خود می‌کاهد، زیرا طبایع پست از همه چیز سوءاستفاده میکنند، بالاخص زمانی که دریابند دسترسی به شما نیز آسان است. ازاین‌رو آدمی باید بکوشد، علی‌رغم گرایش طبیعی به مردم داری، در مراوده با آدم‌های بی‌سروپا بیشترین خست را به خرج دهد.

قانون ۱۷۷ گراسیان می‌گوید :
از صمیمیت بی‌اندازه در مراوده بپرهیزید.


ویلیام شنستون در کتاب جستارهایی درباب مردان و مرام‌ها میگوید :
( فضیلت‌ها همانند افشانه‌اند، همین که در فضای آزاد بگذاری‌شان، عطر و بوی‌شان از بین می‌رود. فضیلت‌ها همانند گیاهان بسیار حساس‌اند که حتی یارای تماس نزدیک دست را نیز ندارند.)

#آرتور_شوپنهاور
#هنر_خودشناسی

نیچه و شوپنهاور

25 Dec, 20:49


نیچه و روحانیون ادیان
اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

03 Dec, 20:25


تفاوت نهیلیسم منفعل و نهیلیسم فعال در #چنین_گفت_زرتشت

اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

03 Dec, 16:25


یکی از آموزه‌های برجسته و به درد بخور از فلسفه‌ی نیچه، مفهوم “اراده‌ی قدرت” (Will to Power) است که در بسیاری از آثار او، به ویژه در “چنین گفت زرتشت” و “اراده به قدرت” بیان شده است.

این مفهوم به معنای نیروی درونی انسان برای رشد، شکوفایی و غلبه بر محدودیت‌های خود است.

نیچه از این ایده استفاده می‌کند تا نشان دهد انسان باید از پذیرش وضعیت‌های کنونی خود عبور کرده و به دنبال تحقق توانایی‌های بالقوه‌اش باشد.

توضیح بیشتر
درباره‌ی آموزه‌ی “اراده‌ی قدرت”:

چنانکه سابق بر
این بارها در لایوها، پادکست‌ها و پست‌های گذشته گفتیم نیچه بر این باور بود که انسان‌ها نه تنها برای بقا، بلکه برای قدرت و تکامل شخصی باید زندگی کنند.

اراده‌ی قدرت به معنای تلاش برای افزایش توانایی‌های فردی، فراتر از آنچه که شرایط اجتماعی و اخلاقی محدود کرده‌اند، است.

این نه تنها به معنای دستیابی به قدرت در عرصه‌های اجتماعی یا سیاسی، بلکه به معنای غلبه بر ترس‌ها، محدودیت‌های درونی و شجاعت به تغییر خود است.

این آموزه، برای زندگی فردی مفید است چرا که به فرد اجازه می‌دهد تا به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات و محدودیت‌ها، به دنبال ارتقاء و رشد خود باشد.

نیچه با تاکید بر
“تغییر مداوم خود” و “دگرگونی فردی” به انسان‌ها می‌آموزد که به جای قضاوت‌های ثابت و منجمد، باید خود را در مسیر تحول و خلق دوباره قرار دهند.

چرا این آموزه مفید است؟

1. قدرت درونی:

به شما کمک می‌کند تا از منابع درونی خود برای غلبه بر مشکلات و رشد شخصی استفاده کنید.

2. خودسازی و دگرگونی:

این آموزه به شما می‌آموزد که همواره در حال تکامل و رشد باشید، نه فقط در سطح مادی بلکه در ابعاد معنوی و روان‌شناختی.

3. شجاعت و استقلال:

نیچه به انسان‌ها می‌آموزد که برای رسیدن به آرمان‌های خود باید شجاع باشند و به جای پیروی از قوانین و هنجارهای اجتماعی، خود را از نو بسازند.

بنابراین، آموزه‌ی اراده به قدرت از نیچه می‌تواند به عنوان یک راهنمای زندگی به شما کمک کند تا در مسیر بهبود و شکوفایی فردی گام بردارید.

#نیچه #اراده‌قدرت
#آکادمی‌فلسفه #ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

03 Dec, 14:39


👤- بفرما پسر خاله‌ت هم سن‌وساله توئه، الان ازدواج کرده، بچهدارم شده، سرکارم میره، بیمه‌ هم که کردنش اما تو…

🤷‍♂ * اما من (نمی‌تونستم بذارم ادامه بده کلامش رو قطع کردم و حرف دل همه‌مون رو زدم) همه‌ی اینا به پَشمِ مبارکمم‌ نیست.

چون اولا من به این دنیا نیومدم که با پسرخاله و عمه و هم‌کلاسی و … مسابقه بدم و این‌طور خفت‌بار مقایسه و قضاوت بشم! اصلا مگه شرایط زندگی من و الف و جیم یکی بوده و از روی یک خط با یک وزن و یک وضع مشخص و یکسان شروع شده که الان مقایسه بشیم؟ تا یکی برنده بشه و بقیه بازنده؟

ثانیا من یک انسان معمولی‌‌ام در یک جامعه‌ی شخمی و شیری و پر از تبعیض و فقر و فرق و رانت و پارتی و ریا و ریاکارپرور و پخمه‌‌ی پاچه‌خوارجذب‌کُن و نابغه‌خفه‌کُن با یک‌ زندگی‌ای که هیچ‌چیزش قطعی و ابدی نیست و بسیاری از اتفاقاتش ناگهانی و پیش‌بینی نشده‌ست یعنی ممکنه من تمام تلاش‌م رو بکنم و شب و روزم رو یکی کنم، به هیچ احدی هم هیچ آزار و اذیتی نرسونم اما به فجیع‌ترین شکل ممکن به‌گای سگ برم! (اگه احساس کردید بی‌ادبی میشه شما بخونید به فنای عظما برم)

یا نه برعکس ممکنه کسی هیچ نبوغی نداشته باشه هیچ تلاشی هم نکرده باشه از قضا گشاد هم تشریف داشته باشه اما بواسطه‌ی پول ‌و پارتی، به‌قول شما «به‌جایی برسه» و بیمه بشه! (می‌خواستم بگم ای شاشیدم رو سر برگ بیمه که چند نسل رو بخاطرش بی‌عرضه‌ و بزدل و ترسو و محافظه‌کار بار آوردید که تن به خفتی دادن و دم بر نیاوردن که روم نمیشه!) یا نه ممکنه کسی‌ تو سی سالگی همه چی داشته باشه و تو سی و پنج سالگی، تمام زندگیش به گوه کشیده بشه و هم سن‌وسال‌های او دقیقا تو همون زمان به موفقیتی عظیم و ثروتی کلان و خلاصه خوشی و رفاه و ... دست پیدا کنن!

پس حسرت اینکه دیگری به‌جایی رسید و من نرسیدم، حسرتی ابلهانه است که هیچ‌ نتیجه‌ای جز خفت و خواری و خودگوه‌پنداری نخواهد داشت.

#حکایات
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

02 Dec, 20:04


در کل، هرچیز به آن اندازه ارزش و شایستگی دارد که برایش هزینه پرداخت شده است.

(#نیچه، #اراده_قدرت، قطعه 969 انضباط و پرورش انواع)

پی‌نوشت: منظور از هزینه، پول نیست بلکه رنجی‌ست که می‌کشیم تلاشی‌ست که می‌کنیم و …

نیچه و شوپنهاور

02 Dec, 17:50


گاه از دست دادن، مایه‌ی تفکر و تامل می‌شود و آغازگاهِ بلوغ و پختگی

بصیرت و آموزه‌ی به دردبخورِ‌ دیگر از مارتین #هایدگر

نیچه و شوپنهاور

02 Dec, 17:30


#آرتور_شوپنهاور در کتاب #درباب_حکمت_زندگی می نویسد :

کسی که سطحی است چيزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چيزهای عاميانه را، کسی که آشفته فکر است، افکار مغشوش را، کسی که ابله است مهملات را. و هر کس بيش از هر چيز، آثار خود را می پسندد که کاملا با او همگون است. اين حقيقتی قديم است، به قدمت "اپيخارموس" افسانه ای که در اين باره سروده است. برای اينکه معنای اين ابيات از ميان نرود، آن را به زبان خود بر می گردانم:

نبايد از اينکه به پسندِ خويش سخن می گويم در شگفت شد، و از اينکه ديگران در توهم خود، خويشتن را می پسندند، زيرا برای سگان، بهترين موجود جهان سگ است، برای گاوان گاو، برای درازگوشان درازگوش و برای خوکان، خوک.

نیچه و شوپنهاور

02 Dec, 16:03


#شوپنهاور و راهکارهای او بخش دوم
این بار: راهکاری برای رویاروییِ سالم و بدون ترس و وحشت با مرگ
اینجا تماشا کنید

نیچه و شوپنهاور

02 Dec, 16:03


#شوپنهاور و راهکارهای او
بخش نخست
اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

01 Dec, 21:25


نیچه معتقد بود که طبیعت نه خوب و نه بد است؛ و مردم از مادر نامساوی زاده اند و اخلاق اختراع ضعفاست برای بازداشتن و منع اقویا؛ و قدرت، بالاترین فضیلت و بالاترین میل انسانی است و عاقلانه ترین و طبیعی ترین حکومت ها حکومت اشراف است.

(از کتاب تاریخ فلسفه #ویل_دورانت، ص7)

نیچه و شوپنهاور

01 Dec, 18:19


این سوال مطرح شده که وقتی دو انسانی که در وحش و انزوا زندگی می‌کرده اند اولین بار که با یکدیگر روبه رو شوند چه خواهند کرد.
#هابز و #پوندورف و #روسو پاسخ های متفاوتی داده اند.

#پوفندورف بر این باور است که به یکدیگر نزدیک و با هم دوست خواهند شد؛ در مقابل، #هابز می‌گوید : دشمن یکدیگر می شوند؛ و #روسو می‌گوید : در سکوت از کنار هم می گذرند.
هرسه جواب هم درست اند هم غلط.

این همان حالتی است که در آن تفاوت غیر قابل محاسبه ای که در گرایش اخلاقی فطری میان افراد وجود دارد نمود پیدا می‌کند. تفاوت چنان زیاد است که می‌توان مسئله ای را که اینجا مطرح شده معیار و ملاک آن گرفت.
زیرا افرادی وجود دارند که دیدن انسانی دیگر بی درنگ احساس دشمنی در آنها به وجود می‌آورد، چون طبیعت درونی شان بی درنگ بانگ بر می‌آورد. که : او غير من است!
افراد دیگری هم هستند که چنین منظرهای بلافاصله احساس همدلی را در آنها بیدار می کند؛ طبیعت درونی شان می گوید : او نیز چون من است!
میان این دو نیز درجات بی‌شماری وجود دارد. این که ما در این مهم ترین موضوع این قدر متفاوتیم مسئله‌ای بزرگ و یک راز است.

#آرتور_شوپنهاور
#درباب_طبیعت_انسان

نیچه و شوپنهاور

01 Dec, 05:30


 ■ به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای تا به تو بگویم پس از مرگ کجا خواهی رفت

#آرتور_شوپنهاور

“After your death you will be what you were before your birth.”
―Arthur Schopenhauer

نیچه و شوپنهاور

30 Nov, 21:15


👆🏻👆🏻👆🏻

زوپانچیچ در شرح مساله‌ی حقیقت در فلسفه‌ی نیچه از تبارشناسی اخلاقِ نیچه عبارتی از نیچه درباره‌ی گناه و احساس گناه نقل می‌کند و می‌گوید کل دین و مسیحیت، تمام تلاشش در جهت گیر انداختن انسان در چرخه‌ی نحس و شومِ «گناه و احساس کناه» یا «گناه و کیفر» بوده است و به همین جهت:

سوژه‌ی غربی را تبدیل به برده‌ای با اخلاقیات ضعیف‌‌پرور و ضعیف‌کُش و ریاکار کرده‌اند

سوژه‌ای که تماما شده است یک نه در برابر زندگی و به همین دلیل پاسخ مثبت دادن به بدیهی ‌ترین نیازهای طبیعی را یک معصیت بزرگ در حد جنایت تلقی کرده و نهایتا دچار خودگوه‌پنداری می‌شوند

یعنی بواسطه‌ی احساس گناه و نشخوار فکری و خودخوری و خودگزندی نهایتا به خودگوه‌پنداری و از بین رفتن عزت نفس و استقلال روح و استغنای درون رسیده‌اند! و این یعنی نهیلیسم دینی که انضمامی‌ترین نوع نهیلیسم است

و دقیقا به همین دلیل است که نیچه می‌گفت کل تاریخ غرب، تاریخ فلسفه‌ی غرب تاریخ بسط و گسترش نهیلیسم و نفی زندگی و نفی اراده‌ی سوژه/انسان بوده است.
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

30 Nov, 20:42


یک بار هم بیایید با اپروچ approach و رویکرد پدیدارشناسانه و فلسفی به احساس گناه افراطی (و نه احساس مسئولیت که این دو یکی نیستند) نگاه کنیم.
اینجــا بشنــوید
پی‌نوشت: بصیرت اصلی در این پادکست کوتاه را از #اسپینوزا و #هایدگر اخذ کرده‌ام

نیچه و شوپنهاور

30 Nov, 18:45


در فضیلت شک و تردید بخش یکم

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم پادکست
بخش پنجم گفت‌وگو درباره‌ی شک و تردید
بخش ششم احساس گناه
بخش ششم

نیچه و شوپنهاور

30 Nov, 18:45


#نیچه، این است انسان، قطعه 4

در فضیلت شک و تردید 👇🏻

نیچه و شوپنهاور

30 Nov, 14:21


■ خود را سرزنده نگاه داشتن در گیر و دارِ یک کارِ دل گیر و بی اندازه پر مسئولیت، کم هنری نیست: و البته، چه چیزی ضروری تر از سرزندگی؟
کاری که شادمانی در آن دست اندکار نباشد هرگز درست از آب در نمی‌آید. تنها دلیلِ نیرومندی، سرشاریِ نیروست.


👤 #فردریش_نیچه
📚 #غروب_بتها
■ دیباچه

نیچه و شوپنهاور

29 Nov, 20:32


«مرگ، خود نابودکننده است اما اندیشه‌ی به مرگ نجات‌بخش»

اما چطور و چگونه؟ اینجــا
بشنوید

این عبارت را یالوم از هســتی و زمــانِ مارتین #هایــدگر گرفته است.

نیچه و شوپنهاور

29 Nov, 20:01


و اما شوپنهاور و بدبینی‌های فلسفی و اتهامات رایج به علاقه‌مندان جدی فلسفه خاصه شوپنهاور و نیچه

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 20:03


#انسان_راه_است

خدمت دوستان جدید و عزیزانی که تا کنون با اصلی‌ترین مبانی فکری ما آشنا نشدند:

اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 18:31


جمع‌بندی:

• شوپنهاور بیشتر به رنج و نابودی اراده توجه دارد و فلسفه‌اش بر انکار خواسته‌ها و رهایی از تمایلات فردی متمرکز است.
• نیچه بر «اراده به قدرت» و پذیرش زندگی، با تمام دشواری‌ها و رنج‌هایش، تأکید دارد. او انسان را به ساخت ارزش‌های جدید و فراتر رفتن از محدودیت‌های اجتماعی و اخلاقی موجود دعوت می‌کند.

در حالی که هر دو فیلسوف به نوعی از نقد فرهنگ و انسان‌شناسی فلسفی پرداخته‌اند، تفاوت‌های اساسی در نگرش‌هایشان به زندگی، اراده و رنج وجود دارد که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌کند.
#چهار

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 18:21


دوستان تا ده دقیقه دیگه خوانش متن هستی و زمان هایدگر رو آغاز می‌کنیم

اگر علاقه داشتید با ما همراه بشید میتونید تو این متن خوانی ثبت نام کنید. آیدی جهت ثبت‌نام:

@myselfff1980

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 18:01


3. اخلاق و ارزش‌ها

• شوپنهاور: شوپنهاور اخلاق را بر اساس مهربانی و همدردی می‌بیند. او معتقد است که انسان باید به‌جای پیگیری خواسته‌های فردی خود، خود را درک کند و نسبت به دیگران همدلی نشان دهد. اخلاق او به‌شدت تحت تأثیر نگاه منفی به جهان و زندگی است. برای شوپنهاور، ترک خودخواهی و توجه به رنج دیگران تنها راه رسیدن به اخلاق واقعی است.
• نیچه: نیچه با اخلاق سنتی و دینی مخالف است و نقد اصلی او به اخلاق مسیحی است که آن را تضعیف‌کننده و کاهنده می‌داند. برای نیچه، اخلاق باید از نیروهای فردی و قدرت درونی نشات بگیرد. او اخلاقی را می‌پسندد که بر اساس «اراده به قدرت» شکل گیرد و نه بر پایه ترس از رنج یا گناه. در فلسفه نیچه، افراد باید «فرد فوق‌انسان» (Übermensch) شوند که قادر به خلق ارزش‌های جدید و زندگی متفاوت است. او تأکید دارد بر اینکه انسان باید از شرایط اجتماعی و دینی موجود فراتر برود و ارزش‌های خود را خود بسازد.

4. مفهوم «فرد فوق‌انسان» در نیچه vs. «انکار اراده» در شوپنهاور

• نیچه: یکی از مفاهیم برجسته در فلسفه نیچه، «فرد فوق‌انسان» است که به فردی اطلاق می‌شود که قادر است از رنج‌ها و محدودیت‌های موجود در زندگی عبور کند و ارزش‌ها و اهداف جدیدی بسازد. فرد فوق‌انسان نیرویی خلاق، آگاه و قادر به پذیرش ابدی زندگی است.
• شوپنهاور: شوپنهاور هیچ‌گونه مفهومی مشابه «فرد فوق‌انسان» ندارد. او به‌جای آن، بر انکار اراده و خواسته‌های فردی تأکید می‌کند. در فلسفه او، فرد باید از تمایلات خود فاصله بگیرد و به‌جای مبارزه برای قدرت یا موفقیت، در جستجوی آرامش و رهایی از اراده باشد.

5. دیدگاه‌ها درباره هنر

• شوپنهاور: شوپنهاور هنر را به‌عنوان راهی برای فرار از رنج و دست‌یابی به حالت‌های عالی‌تر از وجود انسانی می‌بیند. او به‌ویژه در خصوص موسیقی، معتقد است که هنر می‌تواند فرد را از محدودیت‌های زندگی مادی رها کند و به تجربه‌ای از «اراده جهانی» برساند.
• نیچه: نیچه نیز به هنر اهمیت می‌دهد، اما دیدگاه او به‌طور خاص به‌ویژه در کتاب «ولیکدگی انسان» برجسته است. او هنر را نه به‌عنوان فرار از رنج، بلکه به‌عنوان نیرویی برای زندگی پرشورتر و «مبارزه برای قدرت» می‌بیند. در نظر نیچه، هنر باید به انسان کمک کند تا با رنج و تضاد زندگی مواجه شود و از آن نیرو بگیرد.

6. مفهوم «خدا مرده است»

• شوپنهاور: شوپنهاور به‌شدت به فلسفه و آموزه‌های دینی منتقد است، اما او خدا را به‌عنوان موجودی شخصی یا اراده‌ای مشخص نمی‌بیند. در نگاه او، انسان باید به‌جای اتکا به مفاهیم دینی، به نیروی درونی خود تکیه کند.
• نیچه: نیچه به‌وضوح عبارت «خدا مرده است» را مطرح می‌کند، که این موضوع به نابودی و بحران نظام‌های ارزشی دینی در دوران مدرن اشاره دارد. او معتقد است که پس از مرگ خدا (یعنی از بین رفتن باورهای مذهبی)، انسان باید خود به‌تنهایی ارزش‌های جدید بسازد.
#سه

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 17:30


2. نگرش به زندگی و رنج

• شوپنهاور: شوپنهاور معتقد است که زندگی اساساً پر از رنج است و هیچ‌چیز نمی‌تواند انسان را از این رنج نجات دهد. او به‌شدت تحت تأثیر فلسفه‌های شرقی مانند بودیسم و هندوئیسم قرار گرفته بود و به این نتیجه رسید که تنها راه رهایی از رنج زندگی، انکار اراده و خواسته‌ها است. شوپنهاور به فرار از تمایلات فردی، انزوا و سکوت فلسفی به‌عنوان راهی برای رهایی از رنج زندگی پیشنهاد می‌دهد.
• نیچه: نیچه در مقابل، به‌جای انکار زندگی و خواسته‌ها، آن را می‌ستاید. برای نیچه، رنج بخشی طبیعی از زندگی است که باید آن را پذیرفت و از آن به‌عنوان نیرویی برای رشد و تعالی استفاده کرد. او معتقد است که فرد باید به‌طور کامل و با اراده آزاد خود زندگی را در آغوش بگیرد، حتی اگر این زندگی همراه با درد و رنج باشد. این همان مفهومی است که در نظریه «ابدی بازگشت» نیچه به آن اشاره دارد: پذیرش تمامیت زندگی با تمامی لذت‌ها و دردهای آن.
#دو

نیچه و شوپنهاور

27 Nov, 16:51


مقایسه‌ی #نیچه و #شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور دو فیلسوف برجسته هستند که در سطح ظاهری به نظر می‌رسد که نظرات مشابهی دارند، به ویژه در مورد نقادی فرهنگ غربی و تأکید بر نیروهای ناخودآگاه انسانی.


با این حال، تفاوت‌های بنیادینی در نگرش‌های آنها به زندگی، اراده، اخلاق و مفهوم رنج وجود دارد. در ادامه به برخی از تفاوت‌های کلیدی میان افکار نیچه و شوپنهاور پرداخته می‌شود:

1. دیدگاه درباره «اراده»

شوپنهاور: اراده در فلسفه شوپنهاور به معنای نیرویی جهانی و فراگیر است که بر تمامی موجودات تسلط دارد. او اراده را نیرویی کور، غیرعقلانی و بی‌پایان می‌داند که انسان‌ها را به سوی خواسته‌ها و تمایلات بی‌پایان سوق می‌دهد. در این نگاه، «اراده» به‌طور بنیادی منبع رنج است و تلاش برای ارضای خواسته‌ها و آرزوها تنها به تضاد و رنج بیشتر منجر می‌شود. شوپنهاور به‌طور کلی به زندگی به‌عنوان یک وضعیت رنج‌آور و بی‌هدف می‌نگرد.
نیچه: نیچه اراده را به‌طور کاملاً متفاوت می‌بیند. برای او، «اراده به قدرت» مفهومی مرکزی است که به‌عنوان نیرویی که نه تنها موجب بقا و رشد می‌شود بلکه فرد را به سمت تعالی و نوآوری می‌برد. در فلسفه نیچه، اراده به قدرت به‌عنوان نیرویی مثبت و خلاق است که انسان را به سمت شکوفایی و رشد می‌برد و نه تنها موجب رنج نمی‌شود بلکه رنج را به‌عنوان بخشی ضروری از فرایند زندگی و رشد فردی می‌پذیرد.
#یک

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 20:04


عقل متعارف چیست؟ فلسفه چگونه مرضِ نهادینه شده در روح و روان آدمی بواسطه‌ی پیش‌فرضها و کلیشه‌های معمول و مرسوم را درمان می‌کند؟

سقراط چگونه با روش اِلِنخوسی، به درمان این مرض می‌پرداخت؟

اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 20:01


🔹چگونه‌ دینداران هیچ‌انگارند؟
👈کوتاه در بابِ هیچ‌انگاریِ دینی، با نظر به #نیچه و #آلن_وایت

▪️هیچ‌انگاری بر در می‌کوبد: این مرموز‌ترینِ همگیِ میهمان‌ها، از کجا سر می‌رسد؟
آغازگاه: علتِ هیچ‌انگاری را «مشکلاتِ جامعه» یا «تباهیِ فیزیولوژیکی» یا بدتر از آن، «فساد» دانستن، خطاست. نجیب‌ترین و دلسوز‌ترینِ همه‌ی دوران‌ها، دورانِ ما است. مشکلات، چه مربوط به روان، چه مربوط به بدن یا خِرَد باشد، به خودیِ خود نمی‌تواند منجر به زایشِ هیچ‌انگاری (یعنی:‌ انکارِ رادیکالِ ارزش‌، معنا و غایتِ مطلوب) گردد. چنین مشکلاتی، به تفاسیرِ گوناگونی راه می‌برد. اما یک تفسیرِ ویژه در اختیار داریم: هیچ‌انگاری ریشه در اخلاقِ مسیحی دارد.

( #فردریش_نیچه ؛ #اراده‌_قدرت ؛ قطعه‌ی1)

📚@PHILOSOPHI_ZER

▪️گامِ نخست به سویِ هیچ‌انگاری ـ گامی که به زعمِ نیچه، به صورتِ تاریخی به گامِ دوم منتهی می‌شود ـ مقرون به این داوری است که وجودِ جهانِ صیرورت [یا شَوَندِ] ما تنها از طریقِ "هدفی" توجیه می‌شود که هدایت‌گرِ آن است، یعنی از طریقِ وحدتی «بی‌نهایت ارزشمند» که بنیادِ جهان است، یا از طریقِ دیگر، «جهانی راستین» یا «جهان هستی» که از این جهانِ دسترس‌پذیر است. این گام همچون گامِ انکار، نوعی نفی است، زیرا دستِ‌کم به نحوی ضمنی متضمنِ این داوری است که «جهانِ صیرورتِ» ما آن‌طور که خود را می‌نمایاند، یعنی سوایِ چنین هدف و وحدت و حقیقتی، «می‌بایست وجود نداشته باشد». این گام متضمن این داوری است که بدونِ چنین سرمنشأیی برای ارزش، که ممکن نیست درونِ سیلانِ «جهانِ صیرورت» مندرج باشد، این جهان ـ جهانِ ما ـ بی‌ارزش است.

آیا شخصی که این گامِ نخست را برداشته ـ آن‌کس که داوری کرده که جهان مستلزمِ توجیه است ـ هیچ‌انگار است؟ وی یقیناً به هیچ‌انگاریِ خود معترف نیست: این شخص اگر از عنوانِ «هیچ‌انگار» استفاده کند، آن‌ را درباره‌ی دیگران به کار می‌برد. با وجودِ این، وی روحیه‌ی «هیچ‌انگارانه» دارد، درست برخلافِ فردی که به سهولت وجودِ جهانِ صیرورت را می‌پذیرد. از چشم‌اندازِ نیچه‌ای، کسانی که برای ارزش سرمنشأیی خارجی قائلند، به دو معنا هیچ‌انگارند: یک. آن‌ها حکم می‌کنند که جهان نمی‌باید (به‌ خودیِ خود) وجود داشته باشد، و دو. به جهانی معتقدند که علی‌رغمِ باورهایِ متضادِ خودشان،‌‌ «منحصراً‌ از دلِ نیازهایِ روانی‌شان جعل شده است»، جهانی که نسبت به آن «مطلقاً هیچ حقی» نداریم. آنان یقیناً آگاه نیستند که جهانی که بدان باور دارند مجعولی محض است؛ هم از این روست که نمی‌پذیرند هیچ‌انگارند. به همین دلیل اگر «هیچ‌انگار» نامیدنِ آن‌ها اساساً صحیح باشد، باید قید و شرطی ضروری را نیز به آن افزود: هیچ‌انگاریِ آنان ناآگاهانه است. یا، به تعبیری نیچه‌ای‌تر، آنان هیچ‌انگارانِ دینی‌اند: تصدیقِ جهانی دیگر یا سرمنشأیی دیگر [سرمنشأیی غیر از خودِ هستی، مثلا خدا] برایِ ارزش از جانبِ آن‌ها، ناشی از انکارِ این معنی است که جهانِ ما [به خودیِ خود] حاملِ ارزشِ خاصِ خود است.

( #آلن_وایت ؛ #در_هزارتوی_نیچه ؛ ترجمه‌ی #مسعود_حسینی ؛ انتشارات ققنوس)

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 18:52


ده جمله‌ی مشهور، تاثیرگذار و به‌شدت دلنشین از سقراطِ بزرگ و دوست‌داشتنی رو با هم مرور کنیم:

۱.
“زندگیِ بررسی‌نشده، ارزش زیستن ندارد.”

۲.
“تنها یک چیز می‌دانم، و آن این است که هیچ نمی‌دانم.”

۳.
“شناخت خود، آغاز خرد است.”

۴.
“ثروت، توانایی ایجاد فضیلت نیست؛ اما فضیلت می‌تواند ثروت و همه چیزهای خوب دیگر را به ارمغان آورد.”

۵.
“به جای انتقام از دشمنانت، خود را به فردی بهتر تبدیل کن.”
6. “دانش، تنها فضیلت است؛ و جهل، تنها شر.”

۷.
“خوشبختی به داشتن چیزهای زیاد نیست، بلکه به کم کردن نیازها بستگی دارد.”

۸.
“هیچ‌کس عمداً بدی نمی‌کند؛ بدی نتیجه جهل است.”

۹.
“آنچه را که نمی‌فهمی، بپرس؛ این نشان از خرد است، نه ضعف.”

۱۰.
“بگذار روح تو بر بدن تو فرمانروایی کند، نه برعکس.”

پی‌نوشت:

شک نکنید که مرور چنین تاملات ارزشمندی، هر روز و هر روز برای هر انسانی ضروری است اصلا من پیشنهادم این است خودم هم چنین کرده‌ام که بخشی از عبارات پرسش‌انگیز سقراط را بنویسیم و به در و دیوار خانه و اتاق و دفتر کار و جلد کتاب و … بزنیم

#سقراط_دوست‌داشتنی
#ابوذر_شریعتی
کانال تخصصی تاریخ فلسفه از صفر

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 14:54


نیچه و شوپنهاور pinned Deleted message

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 14:54


#نیچه:

“کسی که چرایی برای زیستن داشته باشد، هر چگونه‌ای را تاب می‌آورد.”

(آن‌که دلیلی برای زندگی دارد، می‌تواند هر چیزی را تحمل کند.)

تفسیر:

نیچه در این جمله بر اهمیت هدف و معنا در زندگی تأکید می‌کند.


اگر انسان بتواند به چرایی وجود خود و دلایل زیستن خود پی ببرد، می‌تواند با هر سختی و چالشی کنار بیاید. این جمله به معنای قدرت معنا در تحمل مشقت‌ها و تبدیل دشواری‌ها به فرصت برای رشد است.


بسیاری از روانشناسان، از جمله ویکتور فرانکل، این دیدگاه را اساس نظریات خود درباره تاب‌آوری انسان قرار داده‌اند.


به بیان دیگر، یافتن چرایی زندگی، نیرویی است که انسان را در برابر سختی‌های زندگی شکست‌ناپذیر می‌کند.

نیچه و شوپنهاور

26 Nov, 07:14


#پرسش
چرا نیــچــــه همچنان مهم است؟


1. انتقاد از متافیزیک و دین

نیچه یکی از مهم‌ترین، رادیکال‌ترین منتقدان سنت متافیزیک غربی و دین مسیحیت است که با نقدهای جانسوزش خاصه در سپیده دمان، غروب‌ بت‌ها، چنین گفت زرتشت، تبارشناسی اخلاق، دجال و … ریشه‌ی تمامی اخلاقیات ضعیف پرور دین مسیحیت را می‌زند.

نیچه در کتاب‌هایی همانند چنین گفت زرتشت و غروب بت‌ها تعاریف، توصیف‌ها و ایده‌های سنتی و کلاسیک درباره‌ی حقیقت، خدا، و اخلاق، انسان، هستی، ارزش‌ها و هنجارها و … را زیر سؤال برد و با نگاه موی‌بینانه‌ی خود به زیر تیغ نیز نقد خود کشیده و یک‌به‌یک بی‌رحمانه بر تمامی آن‌ها می‌تازد.

عبارت معروف او، “خدا مرده است”، نشان‌دهنده‌ی کشف و یافتِ فلسفی نیچه مبنی بر از دست رفتن ارزش‌های مطلق در دنیای مدرن است. (فراموش نکنیم این کشف و یافت فلسفی نیچه بود و نه بافت فلسفیِ او)

نیچه بر این باور بود که فرهنگ غربی با اتکای بیش از حد به دین و فلسفه‌های کلاسیک و فیلسوفان مذهبی و سنتی رو به انحطاط نهاده است.
#یک

نیچه و شوپنهاور

25 Nov, 20:21


مانع بـــزرگِ گـــاو شدن! در ادامه‌ی بحث امروز: فواید عملی فلسفه

اینجا بشنوید

نیچه و شوپنهاور

25 Nov, 19:30


به چشمِ عوام، احساساتِ والا و سخاوتمندانه، فاقدِ فایده‌ی عملی و در نتیجه به دور از واقعیت است…

آن ها با بدگمانی، فردِ نجیب و بزرگ‌منش را کسی می‌دانند که غیرِ مستقیم به دنبالِ منافعِ خویش است. و اگر هم از طریقِ حقیقتی آشکار متقاعد شوند که او نیاتِ خودخواهانه ندارد و منافع کوچک را حقیر می‌شمارد، او را نوعی دیوانه می‌پندارند.

شادیِ او را تحقیر می‌کنند و به برق چشمان‌اش می‌خندند.

#نیچه، #حکمت_شادان، قطعه 3

نیچه و شوپنهاور

25 Nov, 17:00


🔺«من خوارداشتِ تو را خوار می‌دارم. و تویی که مرا هشدار می‌دهی، چرا خویشتن را هشدار ندهی؟ پرنده‌ی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پَر می‌کشد، نه از درونِ مرداب!...

چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهی کرد و آهی کشید و دیری خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:

نه‌تنها این دیوانه، که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع می‌آورَد. در این و در آن چیزی نیست که بهتر یا بدتر شود. وای بر این شهرِ بزرگ! ای کاش هم‌اکنون می‌دیدم آن تنوره‌ی آتشی را که این شهر در آن خواهد سوخت!... امّا ای دیوانه! برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش می‌کنم: آن‌جا که دیگر نمی‌توان عشق ورزید، باید آن را گذاشت و گذشت!»

📘 ( #فردریش_نیچه ، #چنین_گفت_زرتشت ؛ درباره‌ی گذار از کنار، ترجمه‌ی #داریوش_آشوری )

پی‌نوشت:

نیچه همواره میانِ کینه‌توزی، یعنی توانِ نه‌گفتن‌ای که در نیروهایِ واکنش‌گر به بیان درمی‌آید [از یک سو] و ستیزه‌جویی، یعنی شیوه‌ی بودنِ کنش‌گرانه‌ی توانِ آری‌گفتن [از سویِ دیگر] تاکید می‌ورزد. از آغاز تا پایان، زرتشت را «بوزینه»، «دلقک»، «کوتوله» و «دیو» تعقیب می‌کند، ادایِ او را در می‌آورد، او را فریب می‌دهد، به او خیانت می‌کند. دیو، هیچ‌انگاری است: زیرا او همه‌چیز را نه می‌گوید و خوار می‌دارد، اما بر این باور است که او نیز نه‌گویی را به بالاترین درجه‌اش رسانده است. حال آن‌که، در مقامِ کسی که از نه‌گویی به منزله‌ی توانی مستقل تغذیه می‌کند و کیفیتِ دیگری جز نه‌گویی ندارد، فقط آفریننده‌ی کینه‌توزی و نفرت و انتقام است. زرتشت به او می‌گوید: «من خوارداشتِ تو را خوار می‌دارم... پرنده‌ی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پر می‌کشد نه از درونِ مرداب.» این بدان معناست که نه‌گویی فقط در مقامِ توانِ آری‌گویی (عشق) به بالاترین درجه‌ی خود می‌رسد (پرنده‌ی هشداردهنده که پیش و پس از آری‌گویی می‌آید)؛ تا زمانی که نه‌گویی توان و کیفیتی مستقل است، در مرداب است، به واقع خود مردابی است (نیروهایِ واکنشگر). فقط تحتِ فرمان‌رواییِ آری‌گویی است که نه‌گویی در همان زمان که خود را مغلوب می‌کند به بالاترین درجه‌اش می‌رسد: از این پس نه در مقامِ توان و کیفیت، بلکه به منزله‌ی وجهی از بودنِ آن‌که توانمند است باقی خواهد بود. بدین‌سان، فقط بدین‌سان، نه‌گویی ستیزه‌جویی‌ است و کنش‌گرانه می‌شود، و ویران‌گری شادمانه.

📘 ( #ژیل_دلوز ، #نیچه_و_فلسفه ؛ فصل پنجم، آری‌گویی و نه‌گویی، ترجمه‌ی #عادل_مشایخی )

نیچه و شوپنهاور

25 Nov, 16:33


۳. مدیریت بهتر روابط انسانی و عاطفی

فلسفه‌ی اخلاق، مانند نظریات ارسطو یا کانت، راه‌هایی برای پرورش فضیلت‌هایی چون صداقت، شفقت، و عدالت پیشنهاد می‌کند. همچنین مکاتبی مانند رواقی‌گری به آموزش می‌دهند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنیم و در برابر سختی‌ها مقاوم باشیم و چطور با درد و رنج زندگی و سایر مصیبت‌ها و زخم‌ها و تروماهای آن مواجه شویم که کمترین آسیب را ببینیم.

#کاربرد_روزمره:

الف): حفظ آرامش در روابط شخصی و حرفه‌ای با درک بهتر احساسات خود و دیگران.

ب): تقویت روابط از طریق تمرکز بر همدلی و انصاف.

ج): جیم را شما اضافه کنید.

نتیجه

فلسفه فقط یک فعالیت ذهنی انتزاعی (سولیپسیزم و ذهنیت‌زدگی) نیست؛ بلکه ابزاری عملی است که می‌تواند به ما کمک کند بهتر فکر کنیم، دقیق‌تر ببینیم، افراد (خاصه شارلاتان‌های انگیزشی و بنگاهی و دلالان و هرکسی که قصد سواستفاده -حال به هر نحوی- از ما دارند) را بهتر بشناسی و از همه مهم‌تر زیستی متفکرانه بیابیم و عمیق‌تر زندگی کنیم و روابط انسانی‌مان را بهبود بخشیم.

این سه فایده‌ی کاملا عینی و انضمامی تفکر فلسفی، نشان می‌دهد که فلسفه چگونه می‌تواند راهنمای زندگی روزمره باشد. البته فواید تفکر‌ فلسفی را نباید در این سه نکته منحصر کرد. من بشخصه می‌توان صد فایده‌ی کاملا عملی از تفکر فلسفی برای زندگی روزمره و همچنین تمامی علوم دیگر یک‌به‌یک بنویسم و توضیح دهم اما این بخش را به سلسله لایوهای فلسفه‌ی علوم می‌سپاریم. لایوهای شبانه شب‌ها ساعت ۲۲‌ برگزار می‌شود. #سه و #پایان

#ابوذر_شریعتی #فلسله و #فواید عملی آن برای زندگی

نیچه و شوپنهاور

18 Nov, 21:23


گریه؟
آره منم گریه میکنم. همین دیشب بود که بعد از کار و ضبط و اینا وقتی داشتم دنبال کتاب تمهیدات کانت میگشتم و البته پیداش نکردم همزمان حس بدی بهم دست داد.

احساس کردم این همه تلاش و شب بیداری و برو و بیا و … همه‌ و همه بیهوده‌ست و من دارم دست و پای مذبوحانه‌ای میزنم که تهش فقط ضرره، آسیبه، چشم‌درد و سردرده و پوچی و بیهودگیِ مضاعف!

دست خودم نبود راستشو بخواید دست هیچکس نیست دست ما نیست گاهی احساس می‌کنیم که به پایان کار رسیدیم اما درست تو همین نقطه‌ی سرنوشت‌سازِ زندگیه که باید این نکته‌ی حیاتی رو به خودمون یادآوری کنیم که این تنها یک طور از اطوار متفاوت آدمی‌ست یک حال از حالات مختلف آدمی‌ست و بعد همونطور که شادی رو در آغوش میگیریم و باهاش میزنیم و می‌رقصیم و شادی می‌کنیم، دقیقا به همین شکل غم و کرختی و بی‌حالی و یأسمون رو هم در آغوش بگیریم و بغلش کنیم و آروم آروم باهاش ور بریم کنارش گریه کنیم و در عین حال توجه داشته باشیم که ما تنها کسی نیستیم که دچار این طور یا حال و حالت شده.

میلیون‌ها شاید هم میلیاردها انسان دیگر هم دقیقا این حال ما رو تجربه کردن و یا میکنن و اونجاست که نباید فراموش کنیم این یک حالته و نباید توی اون حالت تصمیم به پس دادن بلیط زندگی بگیریم یا دست به کار هیجانی بزنیم بلکه فقط و فقط باید گشودگی‌ داشته باشیم و یأس زندگی رو بپذیریم و باهاش زار زار گریه کنیم

و من تا دلتون بخواد گریه کردم بعد که بلند شدم دیدم ظهره و من اصلا نفهمیدم کی خوابم برده و کی انقد انرژی گرفتم که سریع میخوام برم دنبال کارای دفتر آکادمی و …

خلاصه اینکه بلکه میشه گریه کرد و هرگز هیچ اشکالی تو نیست و همونطور که می‌دونید ‌‌گریه برای مرد هم خوبه و باز هیچ اشکالی توش نیست و هیچ دلالتی هم بر ضعف و … نمیکنه.

اصلا مگه میشه تو این دنیا بود و گریه نکرد؟ نه نمیشه مگر اینکه خودتون رو سرکوب کنید، خفقان رو قورت بدید تا به جای بیرون اومدن، به داخل برگرده و ریشه بدوونه و تبدیل به یک زخم دهان باز بشه و نهایتا یک ترومای فاجعه‌خلق‌کُن تحویلتون بده.

#ابوذر_شریعتی
#گریه #یأس
#یاد‌داشت‌های_شبانه

https://t.me/note1988

نیچه و شوپنهاور

18 Nov, 17:34


آرتور شوپنهاور در اثر برجسته خود، «جهان همچون اراده و تصور» (The World as Will and Representation)، فلسفه‌ای بدبینانه و عمیق ارائه می‌دهد که حول دو مفهوم مرکزی، یعنی اراده و تصور (یا بازنمود)، می‌چرخد. این کتاب که در سال ۱۸۱۸ منتشر شد، ترکیبی از فلسفه کانت، ایده‌آلیسم آلمانی، و الهاماتی از فلسفه هندی است. شوپنهاور در این اثر تصویری متفاوت از جهان ارائه می‌دهد که در ادامه به‌طور خلاصه توضیح داده می‌شود:

دو جنبه اصلی جهان: اراده و تصور

شوپنهاور معتقد است که جهان از دو جنبه یا دو «چهره» تشکیل شده است:
1. تصور (Representation):
جهان همان‌گونه که به ذهن ما ظاهر می‌شود.
• جهان به‌عنوان مجموعه‌ای از پدیده‌هاست که در قالب‌های ذهنی ما (مانند زمان، مکان، و علیت) دیده و درک می‌شود.
• این وجه از جهان، ادامهٔ فلسفه کانت است: یعنی جهان پدیداری یا «جهان برای ما».
• هر چیزی که می‌شناسیم یا تجربه می‌کنیم، یک بازنمایی ذهنی است و ما هرگز به «واقعیت در خود» (the thing-in-itself) دسترسی نداریم.
2. اراده (Will):
شوپنهاور ادعا می‌کند که «واقعیت در خود» که کانت آن را ناشناختنی می‌دانست،
اراده است.
• اراده نیرویی کور، بی‌هدف، و بنیادی است که پشت تمام پدیده‌های جهان قرار دارد.
• این اراده را می‌توان به غریزه‌ای درونی و جهانی تشبیه کرد که تمام زندگی و فعالیت‌های ما را پیش می‌برد.
• اراده در سطح انسانی به‌صورت
خواستن و تمایل بروز می‌کند، اما در سطح جهان، نیرویی کلی و ناآگاه است که تمام طبیعت را حرکت می‌دهد.

نقش انسان در جهان: اسیر اراده

شوپنهاور معتقد است که انسان‌ها، به‌عنوان بخشی از طبیعت، اسیر این اراده کور هستند:
• اراده ما را به سوی زندگی، خواستن، و تکاپو می‌کشاند.
• اما این خواستن هرگز پایان نمی‌پذیرد؛ خواسته‌ای که برآورده شود، به خواسته‌ای جدید منجر می‌شود.
• بنابراین، زندگی انسان به چرخه‌ای بی‌پایان از
خواسته‌ها و رنج تبدیل می‌شود.

رنج در فلسفه شوپنهاور

شوپنهاور بر این باور است که رنج، ویژگی اساسی زندگی است:
1. چرخه خواسته‌ها:
انسان همیشه چیزی می‌خواهد و اگر به آن نرسد، رنج می‌برد. اگر هم برسد، باز هم احساس رضایت پایدار نمی‌کند و خواسته‌ای جدید جایگزین می‌شود.
2. رنج دیگران:
شوپنهاور به طبیعت رقابتی و خشن زندگی اشاره می‌کند که در آن موجودات برای بقا با یکدیگر می‌جنگند.
3. محدودیت لذت:
لذت فقط غیاب موقتی رنج است و پایدار نیست.


رهایی از رنج

با وجود دیدگاه بدبینانه‌اش، شوپنهاور راه‌هایی برای رهایی از این چرخه ارائه می‌دهد:
1. هنر:
هنر، به‌ویژه موسیقی، می‌تواند انسان را از خواسته‌های زندگی رها کرده و او را به تجربه‌ای فراتر از اراده ببرد.
• هنر تصویری از جهان «بی‌زمان» و «بی‌میل» ارائه می‌دهد که لحظاتی از آرامش را ممکن می‌کند.
2. زیبایی‌شناسی و تأمل:
شوپنهاور می‌گوید تأمل بر زیبایی و طبیعت می‌تواند ذهن را از خواسته‌ها دور کند.
3. زهد (آسکتیک):
در نهایت، او زندگی زاهدانه را پیشنهاد می‌کند، یعنی انکار اراده و خواسته‌ها. این مسیر شبیه فلسفه بودایی است و به رهایی از چرخه میل‌ها و رنج منجر می‌شود.


تأثیر فلسفه شوپنهاور

1. تأثیر بر هنر و ادبیات:
دیدگاه‌های شوپنهاور درباره هنر و موسیقی الهام‌بخش افرادی مانند واگنر، نیچه، تولستوی، و داستایفسکی بوده است.
2. تأثیر بر فلسفه‌های بعدی:
شوپنهاور پایه‌گذار فلسفه‌ای شد که بعدها توسط نیچه، فروید، و اگزیستانسیالیست‌ها گسترش یافت.
او همچنین پلی میان فلسفه غرب و فلسفه شرقی (مانند بودیسم و هندوئیسم) ایجاد کرد.


خلاصه فلسفه جهان همچون اراده و تصور

جهان به‌عنوان تصور: واقعیتی که ما درک می‌کنیم، بازنمایی ذهنی ما از جهان است.
جهان به‌عنوان اراده: واقعیت درونی و بنیادین جهان نیرویی کور و ناآگاه است که تمام زندگی را هدایت می‌کند.
زندگی و رنج: زندگی چرخه‌ای بی‌پایان از خواسته‌ها و رنج‌هاست.
راه رهایی: هنر، تأمل، و زهد، راه‌های پیشنهادی برای کاهش رنج و رهایی از اراده هستند.

شوپنهاور در این اثر، چشم‌اندازی بدبینانه اما عمیق به زندگی ارائه می‌دهد که تأثیر آن در تاریخ فلسفه و هنر بی‌نظیر است.

کانال تخصصی #نیچه و #شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

17 Nov, 15:01


5. نقد ایده‌های مطلق:

نیچه به‌شدت با هرگونه ایده مطلق مخالف است.

او اخلاقیات سنتی و باورهای مذهبی را محدودکننده و مطلق می‌داند و انسان را به نسبی‌گرایی و پذیرش تنوع ارزش‌ها فرا می‌خواند.

چشم‌انداز فلسفی:

“سپیده‌دمان” نشان‌دهنده مسیر نیچه به‌سمت ایده‌های بزرگ‌تر او مانند ابرانسان (Übermensch) و اراده به قدرت است. در این اثر، نیچه به‌وضوح اعلام می‌کند که انسان باید به‌جای پیروی از ارزش‌های کهن، خود خالق ارزش‌های جدید باشد.

پیام اصلی کتاب:

نیچه در این اثر به‌دنبال آغاز “سپیده‌دمان” یک عصر جدید است، جایی که انسان‌ها خودشان را از قید و بندهای سنتی آزاد می‌کنند و با خلق ارزش‌های تازه، زندگی را با قدرت، شادی، و خلاقیت تجربه می‌کنند.
#پنج و #پایان

نیچه و شوپنهاور

17 Nov, 14:30


4. رویکرد تاریخی و روان‌شناختی:

نیچه با رویکردی تاریخی به اخلاق و دین نگاه می‌کند و نشان می‌دهد که این مفاهیم در طول تاریخ تغییر کرده‌اند.

او همچنین از روان‌شناسی برای تحلیل رفتارهای انسانی و تأثیر اخلاق بر روح و روان انسان بهره می‌گیرد.

#چهار

نیچه و شوپنهاور

17 Nov, 11:31


3. نقد عقل‌گرایی افراطی:

نیچه ضمن ستایش از عقلانیت به‌عنوان ابزاری برای تحلیل و نقد، به عقل‌گرایی افراطی نیز حمله می‌کند. او معتقد است که خرد بیش‌ازحد می‌تواند به بی‌اعتنایی به احساسات و جنبه‌های عاطفی زندگی منجر شود.
#سه
#سپیده‌دمان

نیچه و شوپنهاور

17 Nov, 08:29


2. تولد ارزش‌های جدید:

نیچه با تأکید بر “اراده به قدرت”، انسان‌ها را تشویق می‌کند که ارزش‌های جدیدی خلق کنند. او باور دارد که ارزش‌های قدیمی به جای تقویت زندگی، آن را محدود کرده‌اند و باید جای خود را به ارزش‌هایی بدهند که قدرت و خلاقیت را تقویت کنند.


#دو
#سپیده‌دمان

نیچه و شوپنهاور

17 Nov, 05:48


تحلیل کتاب سپیده دمان یکی از سه اثر اصلی که در پروژه‌ی نیچه‌‌خوانی به خواندن متن آن و ارائه‌ی خوانشی نو از آن به همراه تجزیه و تحلیل تفصیلی، ارائه می‌شود:

“سپیده‌دمان” (The Dawn)، یکی از آثار مهم نیچه، در سال 1881 منتشر شد. این کتاب بخشی از دوره میانی تفکر نیچه محسوب می‌شود و تمرکز اصلی آن بر نقد ارزش‌های سنتی، دینی، و اخلاقی است. نیچه در این کتاب، تلاش می‌کند تا مفاهیم جدیدی برای اخلاقیات و زندگی معرفی کند که در راستای اراده به قدرت و فردگرایی او قرار دارند.

ساختار و محتوای کتاب

“سپیده‌دمان” شامل 575 قطعه کوتاه است که به‌صورت پراکنده نوشته شده‌اند. هر قطعه موضوع خاصی را بررسی می‌کند.

تحلیل مفاهیم اصلی:

1. نقد اخلاق مسیحی و دینی:
نیچه در این کتاب به نقد شدید اخلاق مسیحی می‌پردازد و معتقد است این نوع اخلاق با تحمیل ارزش‌های مطلق و فرامعنوی، زندگی را سرکوب می‌کند. او اخلاق مسیحی را به‌عنوان ابزاری برای تسلط بر اراده انسان معرفی می‌کند و از انسان‌ها می‌خواهد به اخلاقی فراتر از دین بیاندیشند.
#یک
#سپده‌دمان

نیچه و شوپنهاور

16 Nov, 19:05


‍ واقعاً حیرت کرده‌ام، سرِ شوق آمده‌ام! من یک پیشگام دارم، و البته چه پیشگامی! اسپینوزا را به دشواری می‌شناختم: غریزه‌ام مرا به سمت او کشانده است. نه‌تنها سرتاسرِ گرایشاتِ او در بدل کردنِ شناخت به نیرومندترین عاطفه به من شباهت دارد، بلکه خود را در پنج نکته از آموزه‌هایِ او می‌یابم؛ و این نابه‌هنجارترین و گوشه‌گیرترین متفکر، دقیقاً در بطنِ همین نکات، بیش از همه به من نزدیک است: او اراده‌ی آزاد، غایت‌انگاری، نظمِ اخلاقیِ جهان، طبیعتِ ناخودخواهانه، و شرّ را رد می‌کند. هرچند تفاوت‌های بسیاری بینِ من و او وجود دارد، ولی باید آن‌ها را تفاوت‌های عصر، فرهنگ و [میزان رشدِ] علم دانست. خلاصه اینکه تنهاییِ من که همچون گوشه‌گیری‌هایم در کوهستان‌هایِ بلند، اغلب، به واقع اغلب، سبب می‌شوند در عطشِ کسبِ نیرویی تازه لَه‌لَه بزنم و خون بالا بیاورم، اکنون دستِ‌کم «انزوایی برایِ دو نفر» است. غریب است! ورایِ این گفته‌ها، سلامتی‌ام بر وفقِ مراد نیست. وضعیتِ آب‌وهوایِ اینجا نیز ملتهب است. تغییراتِ پیوسته‌ی شرایطِ جوی مرا مجبور خواهد کرد تا اروپا را ترک کنم. می‌بایست چندین ماهِ متوالی آسمانِ آبی و صاف داشته باشم، یا در غیرِ این صورت هرگز هیچ پیشرفتی نخواهم داشت. هم‌اکنون شش حمله‌ی خطرناک را از سر گذرانده‌ام؛ حمله‌ها دو یا سه روز به طول انجامیده‌اند.

از صمیم قلب. دوستِ تو.

📕 ( #فردریش_نیچه ؛ نامه به «فرانتس اُوِربِک»؛ سیلس ماریا، 30 جولای 1881، نقل از #ژیل_دلوز در #اسپینوزا_فلسفه_عملی )

نیچه و شوپنهاور

16 Nov, 15:15


#نیچه اغلب از «دوست داشتن سرنوشت» سخن می‌گفت.
منظورش این بود که بشر می‌تواند مستقیما با سرنوشت رویاروی شود، آن را بشناسد، شهامت به خرج دهد، آن را بنوازد، به چالش کشد، با آن بستیزد و به آن عشق بورزد.

با اینکه ما «ارباب سرنوشت خویشیم»، جمله‌ای متکبرانه‌ست، ولی ما را از قربانی سرنوشت بودن محافظت می‌کند. ما حقیقتا در آفرینش سرنوشت‌مان دخیلیم...

📚 #عشق_و_اراده
✍🏻 #رولو_می

نیچه و شوپنهاور

16 Nov, 15:00


چکیده‌ی لایوِ فلسفه به‌مثابه‌ی التیامی برای زخم‌های زندگی

بله من معکوس میکشم!

نیچه و شوپنهاور

15 Nov, 19:04


باید نخست ارزش‌های جدید خلق گردند ــ ما از این وظیفه معاف نخواهیم بود! از نظرِ ما، فیلسوف باید قانون‌گذار باشد.


(#نیچه، #اراده_قدرت، قطعه 979 انضباط و پرورش انواع)

نیچه و شوپنهاور

15 Nov, 18:02


آیا خواندن فلسفــه ما را تبـدیـل به انســان بهتــری می‌کند؟

این بار از زبان #راســلِ دوست‌داشتنی بخوانید.😊🌺🌼

نیچه و شوپنهاور

15 Nov, 15:09


چند نقل قول به‌دردبخور از آرتور #شوپنهاور

1. “زندگی ما همچون پاندولی است که بین درد و ملال در نوسان است.”

(این جمله دیدگاه بدبینانه شوپنهاور را نسبت به زندگی و رنج‌های آن نشان می‌دهد.)

2. “کسی که به ندرت تنهاست، روحی کم‌عمق دارد.”
(او بر اهمیت تنهایی و عمق اندیشه تأکید دارد.)

3. “اراده، جوهر زندگی است و رنج نتیجه‌ی طبیعی آن است.”

(شوپنهاور معتقد بود که اراده به زندگی منجر به رنج و عدم رضایت دائمی می‌شود.)
4. “خوشبختی نه در ارضای میل‌ها، بلکه در رهایی از آنهاست.”

(این جمله انعکاس نگاه او به ضرورت کنترل اراده و میل‌ها برای کاهش رنج است.)

5. “هوش هرچه بیشتر باشد، تنهایی بیشتر خواهد بود.”
(شوپنهاور به ارتباط میان هوش و انزوا باور داشت و این موضوع را نتیجه‌ی تفاوت درک افراد می‌دانست.)

6. “افراد متوسط به طور مداوم به زمان می‌اندیشند، در حالی که نابغه‌ها به ابدیت فکر می‌کنند.”
(این جمله تمایز میان افراد عادی و برجسته را در نوع نگاهشان به جهان نشان می‌دهد.)

چنل تخصصی
#نیچه و #شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

14 Nov, 19:01


چرا شوپنهاور اصرار دارد که شکست و درد و رنج زندگی را می‌بایست پذیرفت؟
دلیل اصرار او بر این امر چیست؟

نیچه و شوپنهاور

07 Nov, 05:15



‌ انسانِ با استعداد برای پول و شهرت کار می‌کند؛ ولی در مقابل به راحتی نمی‌توان گفت چه انگیزه ای نابغه را به سمت تولید آثارش سوق می دهد. پول به ندرت نصیب نابغه می شود؛ و شهرت هم نمی‌تواند باشد؛ و فقط فرانسوی ها می‌توانند چنین حرفی بزنند. چون شهرت خیلی بی دوام است و خوب که نگاه کنیم می‌بینیم ارزش چندانی ندارد : شهرتی که حق توست هرگز با کارت برابری نمی‌کند.


#آرتور_شوپنهاور
#متعلقات_و_ملحقات
(( نظراتی درباره ی عقل بطور کلی و از هر حیث ))
صفحه : 375

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 19:10



در باب حواس


بینایی حسی است فعال و شنوایی حسی است منفعل. از این رو، اصوات، #ذهن ما را به شیوه ای خصومت آمیز و آزارنده متاثر می سازند، و در واقع، هر چه ذهن فعال تر و تکامل یافته تر باشد، این تاثیر نیز بیشتر است. اصوات می توانند تمامی #ایده ها را از میان ببرند، و در یک آن قدرت #اندیشه را فلج کنند. در مقابل، چشم هیچ آزار مشابهی ایجاد نمی کند، و آن چه دیده می شود به خودی خود هیچ اثر بی واسطه ای در فعالیت #تفکر ندارد، بلکه بیشترین تنوع و کثرت امور پیش چشمان ما نیز اجازه می دهد که تفکر کاملا بدون مانع و بدون اختلال انجام شود. از این رو ذهنِ متفکر تا ابد با چشم در صلح، و با گوش در جنگ است.


تقابل این دو حس با این واقعیت نیز تایید می شود که افراد کر و لال، هنگام معالجه با جریان برق، با شنیدن اولین صدا تا سرحد مرگ می ترسند؛ در مقابل، اشخاص نابینایی که مورد جراحی قرار می گیرند از دیدن اولین روشنایی لذت فراوانی می برند، به طوری که با اکراه اجازه می دهند بار دیگر بانداژ را روی چشمان شان بگذارند.


#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#آرتور_شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 17:01


‍ «بیش از حد شرقی»


عجب ! خدايي که انسانها را به شرطي دوست دارد که به او اعتقاد داشته باشند
و آدمهايي را که به اين عشق و دوستي اعتقاد ندارند با نگاههايِ غضبناک و تهديد آميز مي نگرد!
عجيب است! زيرا احساس قادر مطلق ؛ يک عشق قراردادي و مشروط است!
عشقي که حتي نتوانسته است بر احساس عزت و سربلندي و روحيه کينه توزي غلبه کند. چقدر اين چيزها شرقي هستند!براي انتقاد از کل مسيحيت اين جمله کافي است که :
((بر فرض که من تو را دوست داشته باشم؛ اين به تو چه ربطي دارد))


(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه141)

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 16:41


درباره‌ی ابن سینا و تاثیر عظیمش‌ بر فلسفه‌ی غرب و توضیح و تبیین بخش نخست شفای او درباره‌ی چیستی فلسفه و تفاوت آن با سایر علوم

#ابوذر_شریعتی
#ابن_سینا و #تاریخ_فلسفه

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 13:30


‍ در روزگاری که بشر به شیطانِ وسوسه گر اعتقاد دارد، شادی و شعف چه مفهومی می‌تواند داشته باشد!
آن زمان که نگاه شیطان همواره در تعقیب انسان ها بود، شور مفهومی ندارد.
آن زمان که شک به عنوان خطرناک ترین گناه و به عنوانِ کفر نسبت به عشق ابدی و بی احترامی به نیکی های خوب و خالص و والا تلقی می شد، فلسفه مفهومی نداشت.

(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه 152)

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 10:01


🎼 بَرسَر دَرِ خانه ام 🎼

"من در خانه ی خود می باشم،
از هیچ تابنده ای در هیچ چیز
پیروی نمیکنم
و به ریش هر استادی می خندم،
که به ریش خود نخندیده است..."

شعری از #فریدریش_نیچه
#اکنون_میان_دو_هیچ

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 07:41



برای ساختن فرزندان، باید نخست خویشتن را بسازی. در غیر این صورت، فرزندان را برای نیازهای حیوانی، فرار از تنهایی یا پر کردن چاله‌های وجودت پدید آورده‌ای. وظیفه ی تو به عنوان والد، تنها ساختنِ خودی دیگر نیست، بلکه چیزی برتر است، چیزی همانند آفریدنِ یک آفریننده.


#وقتی_نیچه_گریست
#اروین_یالوم

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 06:01


‍ ‍ «بیش از حد یهودی»

اگر خدا می‌خواست مورد عشق قرار گیرد باید اوّل از اجرای قضاوت و عدالت خودداری می‌کرد.
یک قاضی حتی اگر بخشنده هم باشد، مورد عشق قرار نمی گیرد.
بنیانگذارِ مسیحیت به‌ خاطر یهودی بودن، شم لازم و ظریف را در این مورد نداشت.


(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه 140)

نیچه و شوپنهاور

06 Nov, 04:44


#فلسفه‌ی_مطالعه

برشی از سلسله لایوهای شبانه (شب‌ها ساعت ۲۳ در همین کانال یعنی کانال تاریخ فلسفه)
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

05 Nov, 20:26


لایو آغاز شد

https://t.me/abouzar_shariati?livestream=f5435724e6de3323af

نیچه و شوپنهاور

05 Nov, 15:43


تبیین تفاوت علم و دوکساهای ایدئولوژیک و ایدئولوژی و تئولوژی

تفصیل بحث اینجا در گفت‌وگو با رامتین عزیز تحت عنوان فلسفه‌ی علم:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://t.me/abouzar_shariati/19582

نیچه و شوپنهاور

05 Nov, 14:26


‍ «خطای مسیح»

بنیانگذارِ مسیحیت تصور می کرد که هیچ چیز جز گناهِ انسان‌ها آن‌ها را رنج نمی‌دهد؛

و این خطای او بود، خطای کسی که خود را بی‌گناه می‌دانست و در این مورد تجربه ای نداشت!

بدین سان، روح او مملو از ترحمی شگفت انگیز و عجیب شد که تا سر حد یک شرّ پیش رفت، شرّی که پیروان او، که خود مبتکر گناه بودند، به ندرت از آن به عنوان شرّی بزرگ رنج می‌بردند.

اما مسیحیان خواسته اند به رهبر خود حق داده و خطای او را با تبدیل کردن آن به یک ((حقیقت))، تثبیت و تقدیس کنند.

(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه 138)

https://t.me/Schopenhauer71

نیچه و شوپنهاور

04 Nov, 18:06


لایو آغاز شد
موضوع؛
دغدغه‌های اگزیستانسیال
با حضور استاد عینی‌زاده متخصص و روان‌درمانگر حوزه‌ی اگزیستانسیال

جهت حضور در لایو کافی‌ست روی لینک آبی رنگ لمس کنید: 👇

https://t.me/abouzar_shariati?livestream=75ebfc681cdc7e47de

نیچه و شوپنهاور

04 Nov, 15:47


توضیحی پیرامون عبارت جنجال‌برانگیز‌ نیچه در فراسوی نیک و بد «اگر حقیقت زن باشد چه؟»

کافه میم زمستان سال ۱۴۰۱
ارائه: #ابوذر_شریعتی

پ‌ن: بزودی دورهمی‌های فلسفی رو تو کافه‌های دنج (و نه کافه‌های شلوغ‌پلوغ و درهم‌برهم و پر از هیاهو) رو مجدد آغاز خواهیم کرد. اگر شما هم کافه‌ی دنجی سراغ داشتید اطلاع بدید. (به تاکید دنج توجه کنید مثلا کافه‌هایی که یک سالن جدا برای برای چنین نشستهایی داشته باشن مورد خوبی هستن)

نیچه و شوپنهاور

04 Nov, 11:45


وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است که وقتی از دور نظاره‌شان می‌کنیم خیلی زیبا به نظر می‌رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می‌رویم زیبائیشان هم از بین می‌رود، شما در این موقع نمی‌توانید بفهمید زیبائیش به کجا رفته، آنچه می‌بینید چند درخت خواهد بود و بس.

#آرتور_شوپنهاور #در_باب_حکمت_زندگی

نیچه و شوپنهاور

04 Nov, 11:23


▪️لطفا با حوصله و دقت تماشا کنید: نقطه‌ی عزیمت و آغازگاه اساسی در اگزیستانسیالیسم

▪️این مولفه، اصلی‌ترین مولفه‌ی کل جریان اگزیستانسیالیسم چه در سپهر فلسفه چه ادبیات است.
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

نیچه و شوپنهاور

03 Nov, 22:44


نقش پر رنگِ #نیستی در زندگی
#ابوذر_شریعتی
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

نیچه و شوپنهاور

03 Nov, 20:01


‍ «علیه مسیحیت»

اکنون سلیقه‌ی ما، و نه دلایل ما، علیه مسیحیت حکم صادر می‌کند.

(#فریدریش_نیچه / از کتاب #حکمت_شادان قطعه 129)

نیچه و شوپنهاور

03 Nov, 18:43


دلهره‌های وجودشناختی بخش دوم
بخش‌ نخست اینجا
#ابوذر_شریعتی
مشاهده طرح جدید فلسفه و ادبیات هم اینجا

نیچه و شوپنهاور

29 Oct, 09:41


اگزیستانسیالیسم یک مکتب فلسفی است که بر روی وجود و تجربه فردی انسان تمرکز دارد. این فلسفه به بررسی مسائلی مانند آزادی، انتخاب، معنای زندگی و مسئولیت فردی می‌پردازد. فیلسوفانی مانند ژان-پل سارترو، سیمون دو بووار و مارتین هایدگر از چهره‌های مهم این مکتب هستند.

ویژگی‌های کلیدی اگزیستانسیالیسم:

1. وجود قبل از ماهیت: اگزیستانسیالیسم بر این باور است که افراد ابتدا وجود دارند و سپس از طریق انتخاب‌هایشان به تعریف ماهیت خود می‌پردازند.
2. آزادی و مسئولیت: فرد آزاد است که انتخاب کند، اما این آزادی با مسئولیت‌های سنگینی همراه است. هر انتخاب به پیامدهایی منجر می‌شود که فرد باید با آن‌ها روبه‌رو شود.
3. جستجوی معنا: در دنیای بی‌معنا، انسان باید به‌دنبال معنا و هدف در زندگی خود باشد. این تلاش ممکن است به بحران‌های وجودی منجر شود.
4. تنهایی و بیگانگی: اگزیستانسیالیسم به احساس تنهایی و بیگانگی فرد در دنیای مدرن و بی‌معنا توجه دارد.
5. تجربه فردی: تأکید بر تجربیات و احساسات فردی، به‌ویژه در مواجهه با چالش‌ها و بحران‌های وجودی.

آثار مهم:

آثار سارترو مانند “هستی و نیستی” و “بیگانگی” و همچنین آثار دو بووار مانند “جنس دوم” نمونه‌های بارز اگزیستانسیالیسم هستند.

این مکتب فلسفی تأثیر زیادی بر ادبیات، هنر و روان‌شناسی داشته و به بحث‌های عمیق‌تری درباره ماهیت وجود و آزادی فردی منجر شده است. اگر سوال خاصی دارید یا به جزئیات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم.
#اگزیستانسیالیسم

نیچه و شوپنهاور

29 Oct, 06:17


ابزوردیسم یا «ابزوردی» فلسفه‌ای است که به بررسی تضاد میان جستجوی انسان برای یافتن معنی و بی‌معنایی ذاتی جهان می‌پردازد. این مکتب به‌ویژه با نام‌های آلبر کامو و ژان-پل سارترو شناخته می‌شود.

ویژگی‌های کلیدی ابزوردیسم:

1. تضاد معنا و بی‌معنایی: انسان به‌طور طبیعی به دنبال معناست، اما جهان به‌نظر بی‌معنا و تصادفی می‌رسد.
2. پذیرش بی‌معنایی: به‌جای ناامیدی، ابزوردیسم پیشنهاد می‌کند که افراد باید بی‌معنایی را بپذیرند و به زندگی ادامه دهند.
3. آزادی و شور زندگی: با پذیرش بی‌معنایی، فرد می‌تواند آزادی بیشتری را تجربه کند و به زندگی خود شکل بدهد.
4. شخصیت‌های ابزورد: در آثار ادبی این مکتب، شخصیت‌ها اغلب با بحران‌های وجودی و تلاش برای یافتن معنا روبه‌رو می‌شوند.

نمونه‌های ادبی:

آثار کامو، مانند “بیگانه” و “اسطوره سیسیفوس”، مثال‌های بارز ابزوردیسم هستند. در این آثار، قهرمانان به‌دنبال پاسخ‌های معنادار هستند، اما در نهایت با بی‌معنایی مواجه می‌شوند.

ابزوردیسم به‌نوعی به انسان یادآوری می‌کند که زندگی باید در هر حالتی ارزشمند باشد، حتی در مواجهه با بی‌معنایی.

#ابزوردیسم
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

نیچه و شوپنهاور

29 Oct, 05:30


▪️بی حوصلگی نادانان و رنج دانایان
.
حاصل فراغت برای بيشتر انسان ها چيست؟
حاصل آن، هرگاه كه لذات حسی يا كارهای احمقانه اوقاتشان را پر نكند، هميشه بی حوصلگی و كسالت است. اينكه زمان فراغت چقدر بی ارزش است از نحوه ی گذراندن آن معلوم ميشود.
فراغتی كه آريوستو آن را "بی حوصلگی نادانان" مينامند.
دغدغه ی فكری مردم عادی فقط اين است كه وقت بگذرانند، اما دغدغه ی كسی كه استعدادی دارد اين است كه از آن استفاده كند.
دليل اينكه انسان هايی كه فكری محدود دارند انقدر گرفتار بی حوصلگی هستند اين است كه شعورشان چيزی جز وسيله ی برانگيختن اراده ی ايشان نيست.
حال اگر انگيزه ای در دسترس نباشد، اراده ی آدمی منفعل می ماند و شعور غالب ميگردد و چون شعور مانند اراده، خود بخود فعال نميشود، در نتيجه نيروها در كل وجود آدمی به حالت سكونی وحشتناك در می آيند كه اين حالت بی حوصلگی ست.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی

نیچه و شوپنهاور

29 Oct, 03:18


⁠■ هر تغییری در جهان مادی تنها مادامی می تواند ظاهر شود که تغییر دیگری بی واسطه بر آن مقدم بوده باشد؛

این محتوای صحیح و کامل قانون علیت است. اما در فلسنه هیچ مفهومی به اندازه ی مفهوم علت مورد سوء استفاده واقع نشده، چه با نیرنگ عمدی و چه با اشتباه سهوی در برداشت بسیار وسیع از آن، و اتخاذش به شکل بسیار عام، در تفکر انتزاعی.

از مدرسی گری به بعد، در واقع از افلاطون و ارسطو به بعد، فلسفه بیشتر نوعی سوءاستفاده از مفاهیم عام بوده، مفاهیمی مانند جوهر، زمینه، علت، خیر، کمال، ضرورت، امکان، و بسیاری مفاهیم دیگر. گرایش اذهان به بهره برداری از این گونه مفاهیم انتزاعی و پردامنه تقریباً در همه ی دوره ها خود را نشان میدهد.

در نهایت ممکن است این به خاطر نوعی کاهلی عقل باشد، عقلی که نظارت دائمی بر اندیشه از طریق ادراک را بسیار دشوار می یاید. سپس به تدریج این مفاهیمِ بیش از اندازه عریض و وسیع همچون نمادهای جبری به کار گرفته، و همچون این نمادها همه جا را پر می کنند. به این ترتیب، فلسفه ورزی رو به انحطاط می گذارد و تبدیل می شود به آمیزش صرف، نوعی شمارش طولانی، که (همچون هر شمارش و محاسبه ای) صرفاً نیازمند قوای ذهنی اندک است و این قوا را به کار می گیرد. در واقع، پیآمد این امر در نهایت صرفاً می شود نوعی نمایش الفاظ، که حیرت انگیزترین نمونه ی آن در هگل گرایی خرفت کننده ی امروزی به چشم می خورد، یعنی جایی که تا سرحد جفنگ محض پیش برده می شود. اما مدرسی گری نیز اغلب بدل به شعبده ی لفظی می شده. در واقع، حتی منشاً طوبیقای ارسطو-اصول بسیار انتزاعی که برداشت کاملاً عام از آنها شده، و می توانستند برای متفاوت ترین انواع موضوعات به کار گرفته، و همه جا برای بحث له و یا علیه وارد بازی شوند - نیز در آن استفاده ی نادرست از مفاهیم عام واقع شده است.

در تالیفات مدرسیان، به ویژه در تالیفات توماس آکوئیناس، به نمونه های بی شماری از شیوه های استفاده از چنین انتزاعاتی بر میخوریم. اما فلسفه، تا پیش از لاک و کانت، در حقیقت راه مدرسیان را دنبال می کرد؛ عاقبت آین دو مرد توجه خود را معطوف به خاستگاه مفاهیم کردند.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📖 صفحه 544

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 22:30


آدمی سرانجام عاشقِ هوسِ خویش است نه آنچه هوس کرده است.

(#فریدریش_نیچه / از کتاب فراسوی نیک و بد - قطعه 175 - ترجمه داریوش آشوری)

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 21:24


آدمی هرگز با کسی که از خود خُردتر می‌شمارد نفرت نمی‌ورزد، بل با کسی که با خود برابر یا از خود برتر شمارد.

(#فریدریش_نیچه / از کتاب فراسوی نیک و بد - قطعه 173 - ترجمه داریوش آشوری)

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 19:58


نیچه و شوپنهاور pinned Deleted message

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 11:46


صرفا دو نفر از ۱۲‌نفر ظرفیت باقی مونده
اگر علاقه جدی به فلسفه داشتین اینجا لمس کنید تا در جریان باشید که چه خبره:

https://t.me/abouzar_shariati/19496?single

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 09:30


‍ آن که نمی‌خواهد اندیشه هایش به انجماد کشیده شوند، نباید وارد گرما گرم مجادله شود.


(#فریدریش_نیچه / بشری بس بسیار بشری)

نیچه و شوپنهاور

28 Oct, 09:12


چرا به مخالفت بر می خیزیم؟


بسا هنگام، آدمی به مخالفت با عقیده‌ای بر می‌خیزد،
تنها از آن رو که لحنِ بیانِ آن عقیده برایش ناخوشایند می‌نماید.

(#فریدریش_نیچه / بشری بس بسیار بشری)

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 22:15


یکی‌‌ از اشکالات‌ جدی به روانشناسان و رویکردهای روانشناسی مدرن توسط خود روانشناسان منتقد یا روان‌درمان‌گرهایی که رویکردی انتقادی دارند همچون یالوم، دقیقا همین است.

کدام است؟ اینکه روانشناس یا روان‌پزشک یا روانکاوی، هیئت یک پزشک متخصص قلب یا مغز وبه خود می‌گیرد و همانند پزشکان، نگاهی از بالا به پایین دارد و مخاطب را با نگاه مغرورانه‌اش در جایگاه پستی قرار می‌دهد طوری که گویی مخاطب یک بغچه‌ی مشحون از آسیب است یک ابژه‌ی آزمایشی و آزمایشگاهی که اکنون باید نسخه‌ای جهت درمان و برون‌رفتش توسط روانشناس ارائه شود. نفس این ارتباط استیصال‌آور است. مراجع را مستاصل می‌کند.

مراجع، حال بد و احوال ناخوشش مضاعف می‌شود زیرا دچار استیصال می‌شود، سرکوب می‌شود و نهایتا سرخورده از این ارتباط.

این در حالی‌ست که خوب می‌دانیم رابطه‌ی بین مراجع و حتی بیمار با روانشناس یا پزشک می‌بایست رابطه‌ای صمیمانه و به دور از نخوت و تفرعن باشد.

اشکالات فراوانی به رویکردهای روان‌پزشکان و پزشکان وارد است که دوستان علاقه‌مند می‌توانند در آثار فوکو و همینطور در نقدهای یالوم در روان‌درمانی اگزیستانسیال مطالعه کنند.

همچنین عزیزان می‌توانند در همین کانال با سرچ عبارت نقد روانشناسی تلویزیونی، بیشتر با آسیب‌های این حوزه آشنا شوند. #ابوذر_شریعتی
کانال تخصصی نیچه و شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 18:45


عطشِ جنسی در همه جا تلویحاً اجتناب ناپذیر و ضروری قلمداد شده است و بر خلافِ دیگر امیال،با ذوق و حال و حوصله سر و کاری ندارد زیرا میل جنسی میلی است که خود ِ جوهره‌یِ بشر را می‌سازد. در نزاع با آن هیچ طرحی به اندازه ی خیال ِ پیروزی قطعی بر آن حقیر نیست : عطش جنسی فکر و ذکر روزانه مردِ جوان و گاه مردِ سالخورده است، وسواسی که همه ساعات را با چیزهای وقیح و مستهجن پر می‌کند و خیالی است که پیوسته خود را بر انسان پاکدامن تحمیل می کند.


(#آرتور_شوپنهاور / از خاطرات آرتور شوپنهاور)

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 16:38


فقط ۴ نفر دیگه از ۱۲ نفر ظرفیت باقی مونده
اگر علاقه مند به آموزش فلسفه از صفر بودید عبارت «از صفر» رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 16:22


-𝐅𝐫𝐢𝐞𝐝𝐫𝐢𝐜𝐡 𝐍𝐢𝐞𝐭𝐳𝐬𝐜𝐡𝐞 1906,📍
-فردریش نیچه/اثر ادوارد مونک

- ابعاد: ۲۰۱ × ۱۶۰ سانتی‌متر
- مکان نمایش: تیل گالرین، سوئد

https://t.me/Arts1992

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 13:01


و این یعنی استقلال در اندیشه، تفکر و شخصیت. فرد متفکر مستقل است خودش می‌اندیشد خودش در امور و پدیده‌ها و مسائل و معضلات و مشکلات زندگی و ارزش‌ها و هنجارهای آن فکر می‌کند و هر یک را مستقیما و باز مستقلا مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد زیر سوال می‌برد به پرسش می‌کشد که تا مبادا باور و عقیده‌ای را از سر عادت و جهل و یا تقلید و تعصب پذیرفته باشد. قبل‌تر گفتم بازهم جا داره اشاره کنم که نیچه به قدری به استقلال روح و استغنای درون اهمیت می‌داد که می‌گفت همه چیز را فدایش خواهم ساخت مهم نیست بگذار همه چیز از بین برود اما این یکی بماند یعنی استقلال داشتن و یک مرید یا مقلد نبودن یک مهره در دستان دیکتاتور یا رسانه‌های غول نبودن یک برده زیر دست همسر و رئیس و کارفرما و مافوق نبودن بلکه تشخص وجودی داشتن و شان و شخصیت و کرامت و اراده‌ی قدرت خود را پاس داشتن و خود بودن.
#ابوذر_شریعتی
#چنین_گفت_زرتشت

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 12:13


از طرح جا نمونید
اینجا لمس کنید 🫴
https://t.me/abouzar_shariati/19507

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 09:45


آن کسی هستم که پس از چهل و چهار سال سن، می‌تواند بگوید که هیچ‌گاه برای افتخار، زنان و پول نکوشیده‌ام!

(#فریدریش_نیچه / #این_است_انسان - چرا چنین هوشمندم)

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 07:53


۱۲ نفر نخست چرا مهمن؟

چون هم در پروژه ‌ی فلسفه از صفر شرکت میکنن و هم ‌پروژه‌ی پیشاسقراطیان (فلاسفه‌ی باستان) و همینطور فن ترجمه‌ی متون فلسفی‌ادبی رو به صورت هدیه دریافت میکنن

در بخش پیشاسقراطیان هم تاریخ و فرهنگ و هنر یونان باستان بررسی شده و هم تک‌تک فلاسفه‌ی تاثیر گذار و مهمش که در اصل اساتید سقراط بودند.

توجه کنید خود سقراط رو هم بررسی‌کر‌یم و‌ تمام اصطلاحات خاص و روش‌های خاص بحث و گفت‌وگو و نقدش رو طرح و بحث کردیم.
عبارت «از صفر» رو به آیدی زیر ارسال کنید

@myselfff1980

و سفر فلسفی به دنیای باستان و البته فلسفه‌ی مدرن و‌ معاصر رو آغاز کنید چون در پروژه‌ی فلسفه از صفر فلسفه‌ی معاصر و مدرن هم بررسی شده

نیچه و شوپنهاور

27 Oct, 07:32


۷ نفر ظرفیت مونده از ۱۲ نفر نخست
اگر در جریان نیستید اینجا لمس کنید و سفر فلسفی تون رو آغاز کنید: 👇

https://t.me/abouzar_shariati/19496?single

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 21:24


دیالکتیک اگزیستانسیال کدام است؟ (بررسی دیالکتیک و اگزیستانسیال)
آغازگاه معرفت‌ چیست؟
ارتباط مادرانه با طبیعت داشتنِ پیشاسقراطیان به چه معناست؟

با حوصله و بدون عجله تماشا کنید
برشی از آموزش‌های پروژه‌ی فلسفه از صفر
ارائه: #ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 19:55


اینجا لمس کنید

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 19:06


اول از همه لیست اسامی این نوابغ بشریت رو ببینید:

طالس،
آناکسیمندرس،
آناکسیمِنس
فیثاغورث
#هراکلیتوس،
#پارمنیدس،
زنون،
آناکساگوراس،
آرخلائوس،
دموکریتوس
دیوجنس
#سقراط
#افلاطون
#ارسطو

خب حالا بگید ببینم حیف نیست آدم با این توابغ دنیای باستان و البته روایت زندگی‌هاشون و فرهنگ و سنت و ادبیات خاصشون که مقدمات اصلی بوجود اومدن دنیای مدرن رو فراهم کردن، آشنا نباشه؟

تک‌تک اندیشه‌ی این نوابغ بزرگ تاریخ خرد و اندیشه و فلسفه در پروژه‌ی پیشاسقراطیان به همراه بررسی زمینه و زمانه‌ی خاصشون، آموزش داده‌ شده و به عنوان هدیه تقدیم به عزیزان علاقه‌مند فلسفه و تفکر انتقادی میشه که در ‌پروژه‌ی جدید فلسفه از صفر شرکت میکنن.

جهت شرکت در پروژه‌ی فلسفه از صفر، عبارت از صفر رو به آیدی زیر ارسال کنید: (این هدیه محدوده و ۱۲ نفر اول کلش رو یکجا رو دریافت میکنن):

@myselfff1980

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 18:45


از میان تمامِ امکان‌‌های تسلی‌‌بخشی، هیچ تسلایی در فرد موثرتر از آن نیست که بداند تسلایی وجود ندارد.
این فهمِ متمایز چنان است که فرد می‌‌تواند دوباره و به‌ ناگه سرش را بالا بگیرد.

فردریش نیچه
سپیده دمان

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 18:38


#شوپنهاور

نیچه و شوپنهاور

26 Oct, 16:06


این هم اصل پروژه‌ی #فلسفه‌از‌صفر خدمت دوستانی که از طرح قبل جا موندن.

این اصل کتاب تالیفی‌ست که اون رو تبدیل به ده مقاله با ده سرفصل کردم و در پروژه‌ی فلسفه و منطق از صفر به‌طور کامل تدریس کردم (در بیش از چهل ویدئو، فایل صوتی پادکست، پرسش‌وپاسخ و جلسات بروزرسانی شده‌ی در حال بارگزاری)

و این هم توضیح نحوه‌ی ارائه و نتیجه‌ی شرکت در پروژه (داخل تصاویر ارسال شده)

با حوصله ورق بزنید بخونید اگر علاقه‌مند بودید عبارت «فلسفه» رو پی‌وی ارسال کنید تا اطلاعات تکمیلی رو خدمتتون جهت حضور در پروژه ارسال کنن:

@myselfff1980

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 19:41


فقط هشت نفر دیگه ظرفیت باقی مونده.
تو یک پروژه شرکت کنید و کل ۲۰ دوره‌ی آموزشی آکادمی رو یک‌جا دریافت کنید.

اینجا لمس کنید تا اطلاعات تکمیلی رو داشته باشید:

https://t.me/abouzar_shariati/19445

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 18:07


‍ ● جملاتی از #کتاب #دجال اثر #فردریش_نیچه

■ «روحانی با سختگیری و وسواس حتی تا سر حد باج‌های ریز و درشتی که باید به او پرداخت (خوشمزه‌ترین بخش‌های گوشت را فراموش نکنید، زیرا جناب روحانی فقط استیک میل می‌فرمایند)، پیش رفت و خلاصه برای همیشه هر آنچه را می‌خواست به قالب اراده‌ای خداوند درآورد… از این زمان به بعد همه‌ای امور زندگی چنان تنظیم شد که وجود روحانی همه جا اجتناب ناپذیر شد.»

■ «در کلّ پدیده‌های طبیعی زندگی، زمان تولد، ازدواج، بیماری و مرگ، تا چه رسد به مراسم قربانی (یعنی سر غذا)، روحانی سخن می‌گوید و سر و کله‌ای این انگل مقدس پیدا می‌شود تا آن مراسم را غیرطبیعی سازد یا به اصطلاح خودش تقدس بخشد، زیرا باید دانست که هر رسم اخلاقی، هر نهاد طبیعی (دولت، قانون، ازدواج، پرستاری از بیماران و یاری فقیران)، یعنی نیاز برخاسته از غریزه زندگی، خلاصه هر آنچه خود ارزشمند است، با این انگل وارگی روحانی (یا نظم اخلاقی جهان) از اساس بی‌ارزش و ضّد ارزش می‌شود و در نهایت باید آن را تحریم کرد. این چنین برای اعطای این ارزش‌ها نیاز به قدرتی است که طبیعت را نفی کند و خود نخستین ارزش را پدیدآورد…»

■ «روحانی طبیعت را بی‌ارزش می‌کند و تقدس آن را از بین می‌برد و حیاتش تنها بسته به همین کار است.»

■ «نافرمانبرداری از خدا، یعنی مخالفت با روحانی و قانون حال دیگر گناه نامیده می‌شود و راه آشتی مجدد با خدا بسیار ارزان و تضمین شده‌است، یعنی روحانی است که امکان رستگاری را فراهم می‌کند… اگر از جنبه‌ای روانشناسی بنگریم، در هر جامعه‌ای که بر پایه روحانیون شکل گرفته باشد، وجود گناه امری ضروری است.»

■ «آنان اهرم قدرت هستند و از گناه، گذران زندگی می‌کنند و ارتکاب گناه امری لازم برای آنان است … والاترین اصل در این زمینه چنین است: خدا هر را که کفاره دهد، می‌بخشاید. به بیان ساده چنین می‌شود: آن کسی را می‌بخشد که تسلیم کشیشان باشد.»
«بی شک امروزه همگان می‌دانند که متاله، روحانی، پاپ با هر جمله‌ای که بیان می‌کند، نه تنها مرتکب خطا می‌شود، بلکه دروغ می‌گویید و دیگر آزادی آن را ندارد که از سر، بی گناهی، و ناآگاهی، دروغ گویید.»

■ «حتی روحانی نیز چون همگان می‌داند که دیگر خدایی، گناهکاری و رستگار کننده‌ای وجود ندارد و اراده آزاد، نظم اخلاقی جهان جز دروغی بیش نیست و جدیت و غلبه‌ای ژرف عقل بر خویشتن به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهد که ناآگاه باقی بماند … تمام مفاهیم کلیسا را به گونه‌ای دریافته اند که هست، یعنی همان تحریف‌هایی شرورانه که برای بی‌ارزش ساختن ارزش‌های طبیعی و طبیعت مطرح می‌گردد.»

■ «فرد روحانی را نیز به درستی شناخته‌اند، یعنی همان خطرناک‌ترین گونه انگل و آن عنکبوت سمی واقعی زندگی … خود می‌دانیم و وجدان ما نیز امروزه آگاه است که اصلاً آن خیال پردازی‌های هراس‌انگیز روحانی و کلیسا چه ارزشی دارد و به چه دردی می‌خورد و با آن‌ها به آن حالت ننگ آور برای بشر رسیده‌اند و از مشاهدهِ آن‌ها احساس تنفر می‌کنیم.

■ «مفاهیم جهان آخرت، روز قیامت، نامیرایی روح، حتی خود روح، همگی ابزار شکنجه و نمونه‌ای از خشونت‌هایی است که به برکت آن‌ها روحانی به سروری می‌رسد و سرور می‌ماند … هر کسی از این نکته آگاه است و با این حال تمام امور به همان روال گذشته‌است.»
«اگر اهمیت زندگی را نه به زندگی، بلکه به آخرت (یعنی به هیچ) حواله دهیم، اصلاً دیگر از زندگی اهمیت آن را گرفته‌ایم.»

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 16:39


#اراده‌ی_قدرت

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 16:38


چرا میگویم #شک چیز مبارکی ست؟
از زبان هایدگر و دکارت بشنوید
#ابوذر_شریعتی

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 16:01


ده نفر دیگه برای طرح کاملا استثنایی فوق ظرفیت باقی مونده.
اگر‌ در جریان نیستید اینجا لمس کنید:

https://t.me/abouzar_shariati/19445

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 14:12


اگر نمیدو‌نید داستان چیه اینجا لمس کنید و جا نمونید 👇🏻☺️

https://t.me/abouzar_shariati/19445

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 09:29


جهت شرکت در این طرح استثنایی عبارت شخم زنی رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

(دقت کنید هر ۲۰ دوره‌ی آموزشی با تمام آموزشهای تخصصی که توسط متخصص هر حوزه تدریس شده و همانند پازل، آموزش‌ها در تکمیل یکدیگر عمل می‌کنند، به صورت یک جا و به عنوان هدیه تقدیم ۲۰ شرکت کننده اولی میشه که در کل پروژه تاریخ فلسفه شرکت میکنه)

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 08:57


این لیست ۲۰‌ دوره‌ی آموزشی رو‌ خب تماشا کنید.

هر حوزه توسط متخصص خودش تدریس شده به طور مثال فن ترجمه توسط متخصص ترجمه‌ی زبان مبدا و مقصد تدریس شده، دوره‌ی مکاتب سیاسی توسط متخصص حوزه‌ی سیاست بین‌الملل تدریس شده، دوره‌ی جامعه‌شناسی‌ توسط متخصص جامعه‌شناسی‌ تدریس شده.

سایر دوره‌های فلسفی هم توسط خودم (ابوذر شریعتی) تدریس شده که نه تنها تخصصم بلکه تکام زندگیم فلسفه‌ست.

حالا خبر خوب اینه که تمام این ۲۰ دوره‌ی آموزشی به ۲۰ نفر اولی که تو کل پروژه‌ی شخم‌زنی تاریخ فلسفه شرکت میکنن به صورت هدیه و یک‌جا به همراه نقشه‌ی راهنمای استفاده از اونها تعلق می‌گیره.

از همین تا ۲۴ ساعت فرصت دارید در این طرح شرکت کنید:

@myselfff1980

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 06:39


فلسفه با ما چه می‌کند؟

فلسفه تمام زندگی ما را زیر و زبر می‌کند. فلسفه تک‌تک رفتار ما را دگرگون می‌کند.

فلسفه یک‌یک افکار و آراء و عقاید ما را با شک و ترید، به چالش می‌کشد و از ما یک انسان پرسشگر نقاد می‌سازد‌ که دیگر منبرمحور و تقلیدی و بله‌قربان‌گو و خودسانسورگر نیست بلکه برعکس یک عصیانگر است.

علیه وضعیت نامطلوب موجود عصیان می‌کند علیه هر باور ناموجهی طغیان می‌کند در برابر هر امر و نهی و اخلاقیات ضعیف‌پرور و بنده‌ و اسیر تربیت‌کنی قیام می‌کند و گام در سپهر اندیشه‌ای فرامرزی می‌گذارد و تمامی مرزها را در می‌نوردد.

این تنها بخشی از قلمرو عظیم اندیشه‌ی فلسفی‌ست.

در بخش دیگر که ارتباط مستقیم با علوم پیدا می‌کند باید متذکر شد که فلسفه مادر علوم است.

به تعبیر ابن سینا شریف‌ترین علم است. به سخن ارسطو والاترین حکمت است که هر علمی در این عالم، اصل موجودیتش را و اُسّ و اساس و مبادی و مبانی‌اش را مدیون اوست.

به همین دلیل است که شما می‌بینید هیچ حوزه‌ی تخصصی‌ای در این عالم نیست که از فلسفه بی‌نیاز باشد. در بین شاغلان هر رشته از روانشناسی و روانکاوی تا جامعه‌شناسی و حقوق و سیاست و هنر و پزشکی و مهندسی و … شاهد این امر مسلم هستیم که تنها کسانی از بین اینها به نبوغی خاص دست می‌یابند که یا فلسفه می‌دانند و یا به یک طریقی، اندیشه‌ای فلسفی داشتند و یا با آن در تماس بودند.

امروزه بر‌ همگان کاملا مسجل و‌ و روشن شدن است که مکاتب سیاسی بدون غنای فلسفی، عقیم‌اند، مکاتب هنری، روانشناخنی، روانکاوانه، ادبی، حقوقی و حتی جریان‌های علوم مشخصا طبیعی، بدون داشتن غنای فلسفی، راه به جایی نمی‌برند.

بی‌جهت نبود که ارسطو در متافیزیک می‌گفت هر علمی، موجودیتش را مدیون فلسفه است چراکه هیچ علمی نمی‌تواند درباره‌ی‌ مبادی خود تحقیق کند زیرا ناچار است که آن‌ را مسلم بیانگارد اما فلسفه تنها سپهری‌ست که به مبادی علوم و تصحیح مبادی علوم می‌پردازد.

حال بگذریم از اینکه اندیشه‌ی فلسفی در‌ زندگی روزمره‌ی فردی و تاثیر آن در یک زیست متفکرانه و پرسشگرانه، توام با عزت‌نفس (که مساوی‌ست با استرس و اضطراب کمتر و آسیب کمتر و زندگی‌ شادتر و قوی‌تر) تا چه اندازه عمیق و ژرف است و می‌تواند به تنهایی جلوی کثیری از فجایع را بگیرد و آدمی را به چنان استقلال و استغنایی برساند که هرگز زبون و خوار و خفیف و بی تشخص و عاری از شعور و شرافت عقلانی و وجدان اخلاقی نشود.

#ابوذر_شریعتی
#فلسفه_با_ما_چه_میکند

نیچه و شوپنهاور

24 Oct, 04:36


چرا می‌گویم آغازگاه فلسفه و تفکر فلسفی، همراه با شورش و عصیان بوده است؟

نیچه و شوپنهاور

23 Oct, 22:04


▪️چنیــــن گــــفت زرتــــشت
▪️درباره ی رحــــیمان.
#ابوذر_شریعتی

https://t.me/Schopenhauer71

نیچه و شوپنهاور

23 Oct, 21:22


فایل مرتبط درباره‌ی‌ ترس از دست دادن و راهکارهای فلسفی برای مواجه شدن با آن: 👇

https://t.me/abouzar_shariati/19001

نیچه و شوپنهاور

23 Oct, 19:46


بحثی‌ پیرامون عبارتِ مشهور شوپنهاور: «به من بگو که پیش از زندگی و تولد یافتن، کجا بودی تا به تو بگویم بعد از مرگ و زندگی، به کجا خواهی
رفت!»

ارائه: #ابوذر_شریعتی
راهکارهای #شوپنهاور برای کاهش وحشتِ «از دست دادن» و «وحشتِ از مرگ» و «بیماری» و …

نیچه و شوپنهاور

23 Oct, 10:30


#چنین_گفت_زرتشت

نیچه و شوپنهاور

23 Oct, 04:01


در ادامه‌ی مبحث دیشب درباره‌ی سقراط
تقدیم به دوستان جدید و همینطور عزیزانی که به هر دلیل تا کنون فرصت نکردن با روش سقراطی آشنا شوند.
ارائه: #ابوذر_شریعتی
🎙درس‌هایی از تاریخ فلسفه

نیچه و شوپنهاور

22 Oct, 21:03


بنابراین و با توجه به مقدمات فوق، وقتی دلوز می‌خوانیم، دیگر برایمان چندان عجیب نخواهد بود که چرا او تا این حد بر وجه عصیان‌گری فلسفه تاکید می‌کند.

پس با در نظر گرفتن مطالب فوق بیایید بار دیگر‌ و این بار با تغییر چشم‌اندازمان، آن عبارت بسیار معروف و مشهور دلوز را بخوانیم:

«فلسفه نه به دولت خدمت مي‌کند و نه به کليسا، که هردو دغدغه‌های ديگری دارند.

فلسفه به خدمتِ هيچ قوّه‌ی مستقری درنمی آيد.

کارِ فلسفه ناراحت کردن است.

فلسفه‌ای که هيچ‌کس را ناراحت نکند و با هيچ کس ضديت نورزد فلسفه نيست.

کارِ فلسفه آزردنِ حماقت است، فلسفه حماقت را به چيزی شرم آور تبديل مي‌کند.»

#ده و #پایان
#ابوذر_شریعتی

در ادامه یک فایل صوتی برای عزیزانی که به تازگی به جمع ما اضافه شدند پیوست می‌شود.

اینجا می‌تونید گوش بدید: 👇👇👇

https://t.me/abouzar_shariati/19411