تأمّلاتِ شبانه-ابوذر شریعتی

چه چیزی انسان را از داشتن اراده و استقلال باز می‌دارد؟
از شوپنهاور بیاموزیم
اینجا بشنوید
اینجا هم تماشا کنید

نیچه‌ را چطور بخوانیم و بفهمیم؟

اینجا حین خواندن حکایتی از نیچه، در این باره مفصل توضیح داده‌ام.

#ابوذر_شریعتی

نیچه و روحانیون ادیان
اینجا بشنوید

هر جان، یک جهان است و با کشتن یک جان، تنها یکی از میان میلیاردها کم نشده بلکه جهانی نابود شده است.

ما جهان را آن‌طور که تجربه می‌کنیم نمی‌فهمیم و تفسیر نمی‌کنیم بلکه برعکس ما جهان را طوری که تفسیر می‌کنیم، تجربه می‌کنیم. در‌ تجربه‌ای که از عالم و زندگی داریم، تفسیر ما نقش بسیار مهمی دارد.

این مساله امروزه با توجه به شواهدی که در‌ حوزه‌ی علم به دست آمده نیز تایید می‌شود. برای نمونه می‌توان به مستندهایی که عصب‌پژوه ارجمند دیوید ایگلمن انجام داده است و در‌ همین کانال (تاریخ فلسفه) نیز منتشر کرده‌ایم رجوع کرد و نقش باورها و پیش‌فرض‌ها و پیش‌فهم‌ها و چشم‌اندازهایمان را در‌ تجربه‌ای‌ که از امور و پدیده‌ها داریم به وضوح دید و بررسی‌ کرد: اینجا 👇 https://t.me/abouzar_shariati/15294

اما قبل‌تر‌ از همه‌ی این‌ها و پیش از آن که به بررسی ساختار مغز و ارتباط نورون‌ها برسیم، دکارت گفته بود که تجربه‌های‌‌ ما گره‌ وثیقی با تفسیرهای ما دارد. به‌همین جهت است که اگر تفسیر ما از جهان و اوضاع و احوال خودمان این باشد که موجوداتی مطلقا بدبخت و بیچاره و خوار و خفیف هستیم که هر لحظه از بودن ما هر نفس از تنفس ما مساوی است با مصیبت و بدبختی و گرفتاری و سیاهی، در این صورت حتی اگر در موقعیت شادی باشیم حتی اگر هیچ درد و رنج خاصی نداشته باشیم با هیچ گرفتاری آشفته کننده‌ای رو به رو نباشیم باز هم از در و دیوار برای مان مرگ خواهد بارید باز هم عالم را مشحون از تیرگی و فلاکت خواهیم دید و باز هم نسبت به هر لحظه از بودن حالت تهوع پیدا خواهیم کرد اما اگر موضع و منظر خود را تغییر دهیم و جهان را سیاه مطلق نبینیم و معتقد باشیم که هر لحظه از بودن یک موهبت است و نفس زندگی نعمتی‌ست که یک بار بیشتر نصیب آدمی نمی‌شود پس هر آن را باید ارج نهاد و درباره‌‌ی عظمت جهان هستی اندیشید.

در این صورت با هر بار کشف یک نکته از جهان هستی دچار چنان بهجت درونی‌ای خواهیم شد که به گفته‌ی خواجه نصیرالدین اگر پادشاهان می‌فهمیدند که چه لذتی در فهم یک نکته‌ی علمی یا فلسفی هست به روی یکدیگر شمشیر می‌کشیدند یعنی دیگر از قدرت و فتح کشوری دیگر لذت نمی‌بردند بلکه سرشار از لذت فهم و کشف چیزها می‌شدند.

به هر حال با تغییر چشم انداز و موضع و منظر خود جهان هم رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد مثال بارز و همه فهمش زمانی‌ست که دچار یک بیماری می‌شویم و احساس خطر می‌کنیم که نکند زین پس مدام در رنج و عذاب باشم  و همین دلهره، موقعیتی را پیش می‌کشد که انسان در آن موقعیت، بهترین موفقیت و پیروزی را هم با نگرانی می‌نگرد در نظر او از آسمان و زمین غم می‌بارد هر صدایی ولو صدای دلنشین او‌ از پرنده‌ای باشد برای او اعصاب خُردکُن می‌شود

اما همین فرد پس از حاصل شدن بهبودی و یقین پیدا کردن نسبت به این امر که خطر خاصی او را تهدید نمی‌کند، موقعیت و حال و وضعیت فهمش هم دگرگون می‌شود (به‌همین دلیل بود که هایدگر می‌گفت اضطراب یا ترس و هول و هراس و ... هر یک، یک موقعیت فهم است یک نوع گشودگی و دریچه‌ای خاص به این عالم است که پدیده‌ها از آن دریچه و پنجره و روزنه‌ی خاص به شکل خاصی پدیدار و تجربه می‌شوند) و در این موقعیت جدید شنیدن صدای پرنده‌ای که آواز چندان خوشی هم ندارد برای او شیرین می‌آید. آسمان و زمین و خورشید و ماه هم هر یک نقشی شاعرانه پیدا می‌کنند و گویی همه به او لبخند می‌زنند و خوش آمد می‌گویند.

ادامه 👇👇👇

ادامه👆👆👆

این مساله درباره‌ی موجودات دیگر نیز صدق می‌کند یعنی هر موجود زنده‌ای جهان را از‌ چشم‌انداز‌ و موضع خود و با توجه به نحوه‌ی بودن خاص خود تجربه می‌کند. یک انسان، یک گاو یک شیر یک مورچه یک پرنده یک عقاب یک الاغ و هر جان‌دار دیگری، عالم را طوری می‌بیند و تجربه می‌کند که چشم‌اندازش اقتضا می‌کند.

جهان نیز برای هر چشم‌اندازی تنها به همان شکل آشکار می‌شود. با عنایت و التفات به نکات سرنوشت‌سازی‌ که طرح شد، روشن می‌شود که با از‌ بین رفتن الف یا جیم، یک بُعد از هستی که به شکل خاصی به منصه‌ی ظهور می‌رسید، برای همیشه بسته می‌شود و‌‌ دیگر هرگز به آن شکل و با آن ویژگی‌های‌‌ خاص به ظهور نمی‌رسد چراکه باوجود تمامی اشتراک‌ها بین انسان‌ها و موجودات‌ دیگر، هر یک از ما و موجودات دیگر، تجربه‌ی منحصر به فرد خود را داریم حتی در یک آب خوردن ساده هم بین الف و جیم انبوهی از تفاوت‌ها وجود دارد.

اساسا موضع اول شخص را با هیچ چیز حتی با پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها هم نمی‌توان تکرار کرد یعنی عینا همان تجربه را بازسازی کرد زیرا آن وسیله و ابزاری که بواسطه‌ی آن تجربه‌ی فردی را بازسازی می‌کنیم، این وسیله و ابزار، در موضع اول شخص نخواهد بود و همیشه در‌ موضع سوم شخص خواهد بود.

باتوجه به این امر جهان برای هر موجودی باتوجه به نوع و نحوه‌ی بودنِ آن موجود که یک چشم‌انداز و موضع خاصی را‌ اقتضا می‌کند تجربه می‌شود و در‌ چشم‌انداز‌‌ هر فرد یا هر موجود دیگری، جهان تنها به یک شکل منحصر به فرد به منصه‌ی ظهور می‌رسد که اگر آن موجود بمیرد و از بین برود، فقط یک فرد یا یک موجود خاص نمرده است بلکه جهان مرده است یعنی جهان برای او و چشم‌اندازی‌ که داشت برای همیشه نابود خواهد شد! حال اگر کسی بتواند تنها یک جان را نجات دهد گویی که جهانی را نجات داده است به یک جهان با تمام عظمت و ابهتش حیات و جان بخشیده است. اصلا به همین جهت بود که فردوسی بزرگ می‌گفت میازار موری که دانه کش‌ است که جان دارد و جان شیرین خوش است/ سیاه‌اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل.

باری، جان شیرین برای یک مور مساوی با جهان است و با له شدنش توسط دیگری، یک جهان نابود خواهد شد. پس پُر واضح است که نمی‌توان جان موجودات خواه انسان باشد یا حیوان یا یک مور، با این بهانه که «یکی بیشتر نیست یا اینکه فقط یک سگ است‌ دیگر‌ یا تنها یک گربه است که هزاران گربه‌ی دیگر از همان جنس و نژاد وجود دارد» یک جان را بی‌ارزش کرد یا از ارزش و اهمیتش کاست.

این مساله در سنت ما همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است و به همین دلیل بود که شیخ اجل سعدی شیرین می‌گفت:

یکی سیرت نیکمردان شنو
اگر نیکبختی و مردانه رو
که شبلی ز حانوت گندم فروش
به ده برد انبان گندم به دوش
نگه کرد و موری در آن غله دید
که سرگشته هر گوشه‌ای می‌دوید
ز رحمت بر او شب نیارست خفت
به مأوای خود بازش آورد و گفت
مروت نباشد که این مور ریش
پراکنده گردانم از جای خویش
درون پراکندگان جمع دار
که جمعیتت باشد از روزگار
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانه‌کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل


#ابوذر_شریعتی
#هر_جان‌_یک‌_جهان‌_است

▪️چرا احیای سنت متن‌خوانی مهم است؟
▪️به‌طور مثال چرا خواندن متون اورجینال کتبی همچون تاملات دکارت، نقد عقل محضِ کانت، هستی و زمان مارتین هایدگر یا هستی و نیستیِ ژان‌پل‌سارتر مهم است؟
▪️اهمیت این اصل متن را خواندن و به مقالاتی که در این حوزه نوشته میشه اکتفا نکردن چیست؟
🆔 @abozar_shariati

یک راهکار فلسفی
با تکیه بر فلسفه‌ی ابرفیلسوفِ نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم (۱۸۴۴_۱۹۰۰) فردریـش نیچـه‌ی دوست‌داشتنی، برای زخم‌هایی که از زندگی‌ و دیگری، دیده و خورده‌ایم.

اینجـا بشنوید

فلسفه به مثابه‌ی جدی‌ترین مانع برای استبداد و دیکتاتوری
#ابوذر_شریعتی
پ‌ن:
تقدیم به دوستانی که به تازگی به خانواده‌ی کانال‌های آکادمی فلسفه اضافه شدند.
درسهایی‌ از تاریخ فلسفه

آیا اگر خدا نباشد همه‌چیـز مُـجــاز است؟
اینجــا بشنوید

نقدِ نفهمی و تفسیر غلط دینانی از چیستیِ فلسفه، مسأله‌ی هستی و هایدگر

پی‌نوشت: متنی که دارم میخونم بخش نخست کتاب درآمد به متافیزیک مارتین هایدگر است.
#ابوذر_شریعتی

دروغ اغلب تنها نشان دهنده‌ این ترس است که مبادا حقیقت خُردت کند. دروغ انعکاس حقارت ماست.
#کافکا
گفت‌وگو با کافکا

▪️تفاوتِ هنرِ مدرن با هنرِ کلاسیک چیست؟
▪️چرا عموم مردم نمی توانند آثارِ دیوید لینچ و برگمان را ببینند؟
▪️علتِ هراسِ عوام از آثارِ لینچ و برگمان چیست؟
👤 #ابوذر_شریعتی
#فلسفه‌ی‌هنر
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

فلسفه برای ما چه دارد؟ فلسفه هر چه نداشته باشد حتی اگر هیچ هم باشد و هیچ فایده و نتیجه‌ای هم نداشته باشد حداقلش این است که خرپر‌ور نیست و در برابر خرپروران و خرمقدسان، همواره ایستاده و پنجه در پنجه شده و همواره موی‌ دماغشان گشته و با تیغ تیز نقد بی‌رحمش خواب چرتشان را به هم زده است.

نمونه‌ی بارزش هم سقراط است که به قدری در نیش‌زنیِ این خرپروران پیش رفت‌ که به جرم خرمگس بودن و نیش زدن خرمقدسان جان شیرینش‌ را گرفتند و شربت زهر و مرگ بر او نوشاندند!


پس فلسفه پرسش‌گر پرور است و اصحاب ایدئولوژی و تئولوژی و شارلاتان‌ها (از شارلاتان‌های انگیزشی یا پوپولیست‌های سیاسی و …) مریدپرور!

بنابراین فلسفه هرچه نباشد و هرچه نداشته باشد خرپرورستیزی را دارد که به زعم من به تنهایی از او یک دانش عظیم و زندگی‌بخش و عصیان‌گر و طغیان‌پرور و انقلابی می‌سازد.

البته عنایت دارید که نگارنده قصد جسارت به خـرِ نازنین را ندارد و خدای نکرده قصد اهانت و تحقیر هم ندارد و مرادش صرفا مرادی استعاری‌ست تا میزان خریت و نفهمی دگم‌اندیشانی که هر مخالف و هر نوع مخالفت و نقدی را به مثابه‌ی دشمنی و دشمن تلقی می‌کنند را نشان دهد.

هیچ همه‌چیز است!

برای نیرومند شدن ابتدا باید ریشه‌هایت را در هیچ فرو بری و رویارویی با تنهاترین تنهایی‌ها را بیاموزی.

#اروین_یالوم
#وقتی_نیچه_گریست

پست مرتبط را اینجا بشنوید

بیایید کمی زرتشت بشنویم
تقدیم به دوستانی که هنوز با کتاب‌خوانی آکادمی آشنا نشدند

اینجا بشنوید

❌ #تفکر_فلسفی چیست؟

❌ تفکر فلسفی خط قرمز ندارد!

فلسفه هیچ حد و حدودی ندارد و تمامی مرز ها (جز مرزهای اندیشه همان که کانت در نقد عقل محض ترسیم می‌کند را در می‌نوردد، بدین معنا که نمی شود هم فلسفید و هم در عین حال به یک سری گزاره ها باور و اعتمادی و اعتقادی جزمی و یقینی ورزید!

در این معنا فلسفه اُسُّ اساس-اش، کوشش برای فهم هر چه بیشتر و بهترِ مسائل و پدیده ها و جهان است!

لذا هیچ باوری در برابر تفکر فلسفی در امان نیست، هر چه که غیر واقعی و خرافی باشد یا هر چه به ظاهر سخت و سفت و ثقیل بنماید، دود شده و از بین می رود.

فلسفه، محکِ خوبی ست برای ارزیابی زندگیِ اندیشیده نشده و «بی-عُصیان» از زندگی اصیل و عصیانی!

زندگیِ بدون اندیشه و زیستنِ بدون طغیان و عصیان، عصیان و طغیانی علیه هر آنچه که «نباید باشد و هست» زندگی اصیل نیست بل زیستی ست منفعلانه و منزویانه که حتی جرات و جسارتِ بر کشیدنِ یک چرای ساده بر سر تمامی ظلم ها و بی عدالتی ها و رنج ها و زجرهای بشری را ندارد!

زیستی همانند همان گربه ی سوفی (در دنیای سوفی) که بی هیچ اندیشه ای و هیچ دغدغه ای، راحت و آسوده، غلت میخورد و میخورد و می خوابد و تمام! زیستی که هماره دیگری و دیگران برای نوع و نحوه ی چگونگی اش و چطور بودن-اش تصمیم می گیرند که در تعبیر هایدگر این ها Dasman انسان منشتر شده یکی مثل هزاران (انسان های تکراری که در چرخه ی زندگی ماشینی و تکراری بدون ذره ای تامل در این تکرار ملال آور به آن ادامه می دهند) یا همان They «آن ها» می باشند!

پس چندان هم بی وجه نیست که فلسفه را «عشق و عطشی وصف نشدنی به دانایی» خوانده اند‌. [فیلو: دوستدار، سوفیا: دانایی]

باری، در ساحت و قلمروِ اندیشه ی فلسفی، هر آن کس که ادعایِ سخن گفتن به نام حقیفت داشته باشد، خواه نا خواه از این عرصه پا پس کشیده است، چرا که اندیشه، یک چیز ثابت نیست یا پایگاهِ ثابتی ندارد (برخلاف تصورِ مذاهب) سیال است و بی قرار!

#ابوذرشریعتی
#تفکر_فلسفی

Cogito ergo sum
بررسی جـان سـخنِ #دکـارت و استدلال مشهور او «کوژیتو اِرگو سُم»
اینجا بشنوید

▪️فرهنگ گوساله‌پرور
▪️اینجا بشنوید

▪️برای آشنایی با مبانی و مبادی سیستم‌ و حکومت ایدیولوژیک و دسترسی به فایل کامل بحث، عبارت ایدیولوژی را در کانال تاریخ فلسفه سرچ کنید.

دوستان متاسفانه ظرفیت پروژه تکمیل شده و‌ دیگه امکان هیچ ثبت‌نام و شرکت کردنی برای طرحی که دیشب اعلام کرده بودیم وجود نداره

عزیزانی که پیام دادن و پیامشون دیده نشد توجه داشته باشن که این پاسخ ندادن ابدا از روی بی‌اعتنایی نبود

یک اینکه من کاملا دست تنها بودم به همین دلیل نتونستم برسم به همه عزیزان پاسخ بدم دو اینکه خیلی زود بیست نفر نخست ثبت‌نام کردن و ظرفیت پر شد

امیدوارم در طرح‌های بعدی با حضور ادمین‌های بیشتر بتونیم در خدمتتون باشیم

عزیزانی هم که موفق شدن ثبت‌نام کنن لطفا در لینکی که براشون فرستادم عضو شن و از اونجا توضیحات رو بشنون.

از تمام اعضای کانال‌های آکادمی هم باز مجدد بابت صبوری، شکیبایی و همراهی‌شون تشکر میکنم

چرا برای فهمِ #هــایـــدگر، ضروری است که #هوســـرل و #کانــت و #دکـــارت را فهمیده باشیم؟

یا چه لزومی دارد برای فهم کانت و نقد عقل محض، دیوید #هیـــوم را فهمیده باشیم؟

یا چرا #شـوپنـــهاور می‌گفت: کسی که کانت را نخوانده، کودک است و هیچ فهم دقیقی از هیچ یک از آثار من نخواهد داشت؟

دلیل این ارجاع چیست؟
بدون عجله بشنوید
#ابوذر_شریعتی
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

بعد که جلوتر رفتم با مرگ عزیزترین افراد زندگیم که به معنای پر‌ کلمه جونم به جونشون بسته بود مواجه شدم و اینجا بود که با خودم گفتم بابا رابطه و اینا کشکه، مصیبت اصلی توی جدایی و خیانت و اینجور چیزا نیست بلکه توی از دست دادنه! مرگ عزیزان تو اوج جوانی یا نوجوانی و کودکیه.

خلاصه باز زندگی رو ادامه دادم و دیدم که نه بدتر از مرگ عزیز هم هست. جان کلام اینکه ما انسان‌ها موجوداتی بالذات تفسیرگر هستیم به تعبیر زیبای هایدگر انسان بالذات هرمنوت است.

انسان تفسیر است و تفسیرگر. اساسا همه چیز ما تفسیر است بنابراین اگر بتونیم از بدبختی و خوشبختی و … تعریفی به دست بدیم که توش پیش‌فرضهای ماشینِ پروپاگاندای نظام سلطه‌ی جهانی نباشه حتی پیشفرضهای اجتماعی و‌ کلیشه‌های ضد زندگی نباشه مثلا شرط خوشبختی رو سلبریتی شدن یا فالوور میلیونی داشتن یا میلیاردر شدن (این سخن به معنای اهمیت نداشتن دول نیست‌ها نه پول مهمه خیلیم مهمه) یا همیشه نفر اول شدن نداریم بلکه سعی کنیم معمولی باشیم و…


و از معمولی بودن خجالت نکشیم. معمولی بودن خجالت نداره بلکه عاری از شعور و تهی از شرف بودنه که خجالت داره که خب طبعا پفیوزان مدال‌دار عالم ابدا چیزی به نام شرم تو قاموس فکری‌عقیدتی و جهان‌بینی‌شون نیست.

بله ما نباید از معمولی بودن خجالت بکشیم. نباید از اینکه یک زندگی عادی داریم یک لباس بدون مارک می‌پوشیم یک ساعت یا گوشی‌ای استفاده می‌کنیم که برند نیست یا اکانتمون فالوور میلیونی نداره یا خودمون هیچ‌وقت تو هیچ رشته و کلاس و درس و فنی، نفر اول نشدیم و مدال نگرفتیم و تشویق نشدیم یا قهرمان و نابغه و مخترع و مبدع و رئیس نشدیم. از هیچ‌یک از اینها نباید خجالت کشید چون اینا نیستن که اگزیستانس یا نحوه‌ی بودن اصیل ما رو شکل میدن. اینا نیستن که…

اینا نیستن که به ما شخصیت و تشخص وجودی میدن بلکه اندیشه و انصاف و شرف و شعور و نحوه‌ی زیست پرسشگرانه و طغیان‌گرانه و بی‌تفاوت نبودن نسبت به درد و رنج دیگری‌ست که اصالت و ارزش و کرامت ما رو تعیین میکنه. همواره در جستجوی حقیقت بودن و متصلب و متفرعن و متعصب و جزم‌گرا نبودن و دیگران را به جرم متفاوت اندیشیدن و سبک متفاوتی از زندگی یا گرایشی جنسی داشتن تکفیر نکردن است که ارزش و اهمیت ما را تعیین می‌کند و نه مدال و نمره‌ی بیست و نفر اول شدن و …


به هر حال تفسیر ما از چیزها، عامل اصلی در کرخت شدن یا نشدن، معنی‌دار کردن یا نکردن امور را دارد و این تفسیر ریشه در سپهر و ساحت «پیشا انتولوژیک» یا همان قواعد و روال‌های اجتماعی background peractices ما دارد و البته ده‌ها عامل دیگر

اما جان سخن این است که ما می‌بایست به نحوه‌ی وجود داشتن یعنی اگزیستانسِ خود التفات جدی داشته باشیم و این خود را به سادگی دست ماشین پروپاگاندا نسپاریم تا یک موجود منفعلِ مصرف‌پرستِ بی‌تفاوت به دیگری و اجتماع و … پیش از ما بسازن و تبدیل به مهره‌ای مطیع و بی‌دردسر کنن. خب این بخش بیرونی مساله بود که ارتباط وثیقی با سیاست‌های جهانی داشت اما


اما بخش درونی، ا‌‌ونجا که توی یک مشکلی گیر می‌کنیم و احساس بدبختی و به پایان رسیدن بهمون دست میده اون هم باز به تفسیر ما بر می‌گرده در چنین حالتی اولا پیش از هر چیز باید بدونیم که ما تنها کسی نیستیم که به چنین حس و حالی رسیدیم و احساس می‌کنیم این پایان کاره دوما باید این وضعیت رو به عنوان یک طور یا حالت befindlichkeit بپذیریم و اجازه بدیم بیاد و بگذره یعنی واکنش احساسی و هیجانی نشون ندیم بلکه فقط بپذیریم به عنوان یک وضعیت اگزیستانسیال بپذیریم و سپس…


و سپس ازش بنویسیم روایتش کنیم. شک نکنید اگر چنین حالی رو بنویسید در حین نوشتن، اصل مساله تحلیل میشه و در حین تحلیل شدن، تحلیل هم میره دقت کنید نمیگم بدهی شما پرداخت میشه یا چنین چیزی بلکه میگن پرسپکتیو شما تغییر میکنه و‌ در نتیجه، گشوده‌تر به مساله نظر میکنید و دچار بارش فکری میشید و نهایتا بواسطه‌ی استمرار و پشتکار، تا جایی که جا داشته باشه با قدرت تمام مبارزه میکنید نه اینکه یک گوشه لش کنید و صرفا چس‌ناله‌ کنید. یک بار امتحانش کنید به شما اطمینان میدم که به یک بار امتحان کردنش می‌ارزه.
#تاملات‌_شبانه
#ابوذر_شریعتی

ادامه رو پایین‌تر در قالب پست ارسال میکنم 👇🏻

وای من فکر کردم امشب بازی دارن البته حق با شماست برای منم مهم نیست زیاد
صرفا بخاطر لایو گفتم 😁

امشب مگه بازی نداشت تیم میلی؟

سلام دوستان
بچه‌ها ایران باخت؟

گاه از دست دادن، مایه‌ی تفکر و تامل می‌شود و آغازگاهِ بلوغ و پختگی

بصیرت و آموزه‌ی به دردبخورِ‌ دیگر از مارتین #هایدگر

یه بار میارمش نشست حضوری بعد از اینکه بحث تموم شد میگم خودش تعریف‌ کنه که بعد از یه بحث فلسفی، به استندآپم داشته باشیم

گفتم قطعش کن اون گوهتو
تو عرضه ترا خوردن نداری باید بگی:

با کارام بقیه رو روانی میکنم و میخورم گوه زیاد

بعدشم میخورم استا و بلافاصله میزنگم به ابو که بیاد

موزیکیم که گذاشته بود پلی شه وقتی مرد بیان بشنون این بود:

با کاراشون روانیت می کنن میپرسن چرا

من که اخرم تنهایی میمونم میخورم ترا

رفتم بالا سرش دیدم چهارتا استامینفون خورده بعد تلقین کرده که چند خشاب تراست و بعد افتاده به گوه خوردن

بهش گفتم الاغ نازنین بخاطر همین میگم بهم بگو قبلش

تو استامینفون خوردی ابله

دیگه ادامه نداد گریه کرد بنده خدا 😁

گفتم مگه بهت نگفتم قبلش بگو که کاری کنم کلا سریع‌تر تموم کنی

گفت بی همه چیز میگم بیااااا الان وقت شوخی نیست گفتم نه خیلیم جدیم چرا قبلش نگفتی که الان اینجور گرفتار نشی خوار و خفیف نشی؟

بچه‌ها وقتی نا امید میشید سریع نرید سراغ خود کشی

یکی از دوستان اینکارو کرده بوده یه بلایی سر خودش آورده بود خلاصه پیشیمون شده بود

منم به شوخی بهش گفته بودم هر موقع خواستی اینکارو بکنی به من بگو کمکت کنم خلاصه زنگ زد و منم خواب بودم بالاخره بیدار شدم تا جواب دادم دیدم یه صدای کلفتی از یه گلوی جــر خورده عین عــر زدن خر نازنین میاد و با تمام وجودش میگه گــــــوه خوردم خخخ بیا دنبالم

اینکه گاهی احساس می‌کنیم «همین الان باید بمیریم و همین الان باید تموم کنیم و دیگه نمی‌کشیم دیگه طاقت نمیاریم اصلا دیگه بسمونه، چقد زجر؟ چقد شکنجه؟ چه‌قدر زخم زبون یک مشت کودن و کون گشاد و نفهم رو تحمل کنم؟ چقد نگاه پست و پلید در و همسایه و تقی و نفی و صغرا و کبرا رو حمل بر تربیت غلطشون کنم و چیزی نگم؟ چقد در برابر فقر و فرق و تبعیض و نداریِ مطلق و بیکاری و اجاره و کار کردن و نداشتن و در عین حال شاهد کار نکردن و داشتن و پول روی پول گذاشتن دیگری پفیوز و بی صفت باشم و هیچی نگم؟ چقدر از ترس حکومت خودم رو سانسور کنم و هیچ حرفی نزنم؟ چقدر اراجیف و برچسب‌زنی و تحقیر و توهین و ترور شخصیتی پارتنر و اختلاف نظر همیشگی دعوای زناشویی و دوست‌دختر دوست‌پسری رو تحمل کنم؟ چقد توی رابطه‌ی سمی بمونم رابطه‌ای که توش دعوای حق با من است هرگز تمامی نداره؟ چقدر اصلا این زندگی گوه و بی معنی و هر روز سگ دو بزن و تهش هم هیچی به هیچی و آخر ماه هم بدهکار و ندار بودن رو تجربه کنم و هیچی نگم و بازم باشم و بازم به این کثافت و گوه‌کده و ستم‌کده و جهنم و برهوتی که اول و آخرش فقر است و تبعیض و ستم و ظلم و شکنجه و رنج و درد و زجر و بدبختی و شوربختی و سوءفهم و جدایی و تلخی و ناکامی و نداری و نفهمی و بی‌شعوری و پوچی و بی‌معنایی و یأس فلسفی و خلأ وجودی، ادامه بدم؟ چرا نکشم؟ راست میگفت اون #کاموی جاکــــشِ خانم‌بازِ خائن، مهم‌ترین پرسش فلسفی و نه تنها فلسفی بلکه کل ساحت معرفت و نه تنها ساحت معرفت بلکه کل قلمرو هستی این است که چرا نباید خـــودکشـــی کرد؟ چرا خودمو نکشم؟ به خاطر کدوم انگیزه؟ کدوم معنی؟ کدوم ایمان!؟ کدوم حقیقت؟»

این کاملا طبیعیه کاملا بدیهیه و مختص شخص شخیص حضرتعالی نیست و تقریبا بالای ۹۹ درصد انسان‌ها دچار این افکار و گرفتاریهای روحی روانی میشن

اما مهم اینه که یکم:

بدونیم که ما استثنا نیستیم و تنها کسی نیستیم که دچار جرخوردگی توی زندگی شدیم و به فاک عظما رفتیم

دوم: با تمرین و مرور تفکرِ آماده‌گر کم‌کم و‌ بدون عجله خودمون رو برای پذیرش آماده کنیم و آماده‌ی مصیبت، حوادث تلخ، بیماری، از دست دادن، جدایی و هر جور کثافت و بدبختی باشیم و در کنارش توجه داشته باشیم که اگر بتونیم به یکی از این مشکلات و بدبختی‌ها غلبه کنیم، سرشار از زندگی و احساس قدرت میشیم و بالاخره یک بار هم بین هزاران بار بگایی، حس شیرین و لذت‌بخشِ زنده و سرزنده بودن رو پیدا می‌کنیم.

اینجا جان سخن رو بشنوید
اینجا هم بخونید

نامه‌ی‌ جوردانو که منجر به سوزانده شدنش شد

اینجا بشنوید

#انسان_راه_است

خدمت دوستان جدید و عزیزانی که تا کنون با اصلی‌ترین مبانی فکری ما آشنا نشدند:

اینجا بشنوید

دوستان تا ده دقیقه دیگه خوانش متن هستی و زمان هایدگر رو آغاز می‌کنیم

اگر علاقه داشتید با ما همراه بشید میتونید تو این متن خوانی ثبت نام کنید. آیدی جهت ثبت‌نام:

@myselfff1980

عقل متعارف چیست؟ فلسفه چگونه مرضِ نهادینه شده در روح و روان آدمی بواسطه‌ی پیش‌فرضها و کلیشه‌های معمول و مرسوم را درمان می‌کند؟

سقراط چگونه با روش اِلِنخوسی، به درمان این مرض می‌پرداخت؟

اینجا بشنوید

مانع بـــزرگِ گـــاو شدن! در ادامه‌ی بحث امروز: فواید عملی فلسفه

اینجا بشنوید

ریشه‌ی حسادت در چیست؟

در خود حقیر پنداری
صریح‌تر بگم: در ناخودآگاه دچار خودگوه‌پنداری شدن

خود‌کم‌بین بودن
عزت نفس نداشتن

کسانی که حسادت میکنن باید یک فکری به حال خودشون بکنن باید به سراغ این مساله برن که چرا من به الف یا جیم بخاطر فلان امتیاز یا موفقیتش حسادت میکنم و به خاطر این حسادت ازش متنفر میشم میرم بهش فحاشی میکنم؟ یا نه فحاشی نمیکنم اما هرجا صحبتی از اون آدم میشه تا میتونیم بهش حمله میکنم شخصیتش رو خورد میکنم حقیر و بی‌چیز و بی‌سواد و نفهم جلوه‌ش میدم؟

اگر به فکر یافتن ریشه نباشن، در تمام زندگی‌شون، حسادت جانشون رو خواهد گزید و تمام زندگی‌شون رو زهرمار خواهد کرد.

#تاملات_شبانه
#ابوذر_شریعتی

درس‌هایی از فلسفه
این بار از فلاسفه‌ی وجودی خاصه هایدگر بیاموزیم
انسان و غایات پوچ
اینجا بشنوید

این هم در پاسخ به کسانی که می‌گویند «فلسفه سر و کارش با کلیات است و مفاهیم کلی تهی و بی‌معنا هستند!»:

اینجا بشنوید و با نقش سرنوشت‌ساز این مفاهیم آشنا بشید: تبییــن و تشریح ســـه نکتــه‌ی زنــدگی دگرگـون‌کُن در سپـهر فلسفه‌ی محــض

مواجهه‌ای اصیل و راستین با سپهر فلسفه و تفکر که مستلزم دغدغه‌مندی و همینطور دردمندی است.

اینجا بشنوید

اگه به درد و آشوب و آشفتگی من و شما به شکل ریشه‌ای‌ و اساسی اهمیت میدادن میرفتن یه چند سالی درست حسابی تو حوزه‌ی فلسفه، ادبیات، هنر، روانکاوی و … به طور جدی مطالعه میکردن بعد می اومدن با طرح ایده‌های نو و بدیع، دردی یا باری از رو دوشمون بر‌ میداشتن نه اینکه برن تو خیابون بگوزن یا دست به هر ابتذالی برای بازدید گرفتن بزنن بعد بیان به صحرای کربلا بزنن روضه بخونن که اره والا هدف ما یک لبخند شماست!

جالبه تو دنیای پلتفرمی‌ها همه یه جور بغض میکنن و با بغض میگن که اره والا ما این پیج رو زدیم که شما رو بخندونیم و شما رو در حد یک لبخند خوشحال کنیم، انگار که حوری و غلمان آن‌جهانی هستن که خدا موقتا پایین فرستادتشون تا به ما حال بدن!

برید بمیرید بابا! اره ما هم گوشامون درازه باور کردیم!

به قول یه یارویی والا خرم ‌اینجوری خر نمیکنن! بابا به جای این روضه‌خونی و چس‌ناله کردن‌ها شهامت داشته باشید بیایید بگید شبکه‌های اجتماعی خاصه اینستاگرام خوراک سرگرمیه و ما هم دیدیم همه دارن سعی میکنن از این طریق بازدید بگیرن بعد به پول برسن اومدیم به یه نون و‌ نوایی برسیم

دقت کنید من نمیگم اشکال داره‌ها نه ابدا اشکال نداره نوش جونشون

منتها میخوام بگم این سلبریتی‌ها اعم از صدا و سیمایی یا اینستایی و یوتیوبی و … مرده و زنده‌ی من و شما به تخمشونم نیست به همین صراحت.

این حرفارم اطرافیان شل‌مغزشون یادشون دادن که گله رو احساساتی کنن تا بازدید بالا بره وگرنه به درد و‌ رنج و بدبختی‌ و آشوب و اضطراب و تشویش من و شما پشیزی ارزش قائل نیستن.

دوست دارید کدوم فیلسوف رو بشناسید؟

امشب درباره‌ی فلسفه‌ی گریه و اشک می‌نویسم

صدای بارون چقد زیباست شمام می‌شنوینش؟

ویرایش شد…

گریه؟
آره منم گریه میکنم. همین دیشب بود که بعد از کار و ضبط و اینا وقتی داشتم دنبال کتاب تمهیدات کانت میگشتم و البته پیداش نکردم همزمان حس بدی بهم دست داد.

احساس کردم این همه تلاش و شب بیداری و برو و بیا و … همه‌ و همه بیهوده‌ست و من دارم دست و پای مذبوحانه‌ای میزنم که تهش فقط ضرره، آسیبه، چشم‌درد و سردرده و پوچی و بیهودگیِ مضاعف!

دست خودم نبود راستشو بخواید دست هیچکس نیست دست ما نیست گاهی احساس می‌کنیم که به پایان کار رسیدیم اما درست تو همین نقطه‌ی سرنوشت‌سازِ زندگیه که باید این نکته‌ی حیاتی رو به خودمون یادآوری کنیم که این تنها یک طور از اطوار متفاوت آدمی‌ست یک حال از حالات مختلف آدمی‌ست و بعد همونطور که شادی رو در آغوش میگیریم و باهاش میزنیم و می‌رقصیم و شادی می‌کنیم، دقیقا به همین شکل غم و کرختی و بی‌حالی و یأسمون رو هم در آغوش بگیریم و بغلش کنیم و آروم آروم باهاش ور بریم کنارش گریه کنیم و در عین حال توجه داشته باشیم که ما تنها کسی نیستیم که دچار این طور یا حال و حالت شده.

میلیون‌ها شاید هم میلیاردها انسان دیگر هم دقیقا این حال ما رو تجربه کردن و یا میکنن و اونجاست که نباید فراموش کنیم این یک حالته و نباید توی اون حالت تصمیم به پس دادن بلیط زندگی بگیریم یا دست به کار هیجانی بزنیم بلکه فقط و فقط باید گشودگی‌ داشته باشیم و یأس زندگی رو بپذیریم و باهاش زار زار گریه کنیم

و من تا دلتون بخواد گریه کردم بعد که بلند شدم دیدم ظهره و من اصلا نفهمیدم کی خوابم برده و کی انقد انرژی گرفتم که سریع میخوام برم دنبال کارای دفتر آکادمی و …

خلاصه اینکه بلکه میشه گریه کرد و هرگز هیچ اشکالی تو نیست و همونطور که می‌دونید ‌‌گریه برای مرد هم خوبه و باز هیچ اشکالی توش نیست و هیچ دلالتی هم بر ضعف و … نمیکنه.

اصلا مگه میشه تو این دنیا بود و گریه نکرد؟ نه نمیشه مگر اینکه خودتون رو سرکوب کنید، خفقان رو قورت بدید تا به جای بیرون اومدن، به داخل برگرده و ریشه بدوونه و تبدیل به یک زخم دهان باز بشه و نهایتا یک ترومای فاجعه‌خلق‌کُن تحویلتون بده.

#ابوذر_شریعتی
#گریه #یأس
#یاد‌داشت‌های_شبانه

https://t.me/note1988

انسان قربانی است.

هر انسانی که به دنیا میاد یه قربانیه
قربانی زخم‌هایی که پدر و مادرش میزنن
قربانی زخم‌هایی که اطرافیانش میزنن
قربانی زخم‌هایی که جامعه میزنه
قربانی زخم‌هایی که جغرافیا میزنه
قربانی زخم‌هایی که فرهنگ میزنه
قربانی زخم‌هایی که دین و سنت میزنه
قربانی زخم‌هایی که عقایدی جمعی میزنه
قربانی زخم‌هایی که قانون ناعادلانه میزنه

و نهایتا قربانی مرگ، حادثه، تصادف، بیماری، استرس، اضطراب، ترس از دست دادن، مصیبت و بالاخره مرگ.

شاید با خودتون فکر کنید که نه خودتون هم کوتاهی کردید آره احتمالش هست ولی همونم بخاطر جبر جغرافیا و سنت و فرهنگ و محیط و شرایطی هست که توش به این دنیای پر از زخم و تروما پرت شدید.

کثیری از مواقع شاید احساس کنید یه جلاد هستید یا خائن و کاهل و مقصر و به دردنخور هستید ولی اگه چشم‌اندازتون رو تغییر بدید خواهید دید که شما یک قربانی هستید قربانی‌ای که فریب خورده و در حالی که داشته بهش تجاوز روحی روانی میشده، احساس میکرده گناهکاره، جلاده و بنابراین تازه عذاب وجدان هم داشته!

من فکر میکنم سارتر به زندگی عادی‌ش ادامه میده چون این آدم به قدری پخته بود به قدری تو ساحت تفکر غرق بود و به قدری به جستجوی حقیقت متعهد بود که هرگز حاضر نبود هیچ‌چیزی رو به عنوان مانع جستجوگری‌ش تلقی کنه حالا می‌خواد مرگ مادر باشه یا از دست دادن دوست و یا خیانت معشوق! هیچکدوم باعث نمیشد سارتر از نوشتن دست بکشه از جستجو دست برداره. اون‌ آدم همیشه به اگزیستانس انسان‌ها توجه داشت به علل ناشناخته و حلقه‌های جبری که باعث شده پارتنرش به چنین جایی‌‌برسه و چنین کنشی اتخاذ کنه توجه داشت و به همین دلیل هیچوقت انتظار نداشت که دیگری مطابق میل اون رفتار کنه هیچ وقت اصلا اجازه نمیداد‌ که کسی بخاطر اون از میل خودش بگذره میل خودش رو سرکوب کنه تا سارتر راضی باشه خوشحال باشه! بله این آدم خیلی بزرگ بود بزرگ‌تر از افکار و عقاید پوچ و پوسیده‌ی مردمانی که چنین اندیشه‌ی عمیق و ژرفی رو نجاست و بی غیرتی تلقی میکنن!

خلاصه به نظرم اومد که اگر سارتر بود به عمق مساله توجه می‌کرد از چشم‌انداز ابدیت بهش نگاه می‌کرد و بنابراین درگیرش نمیشد و اجازه نمیداد که ذهن‌وضمیرش درگیر چنین چیزی بشه ‌‌و به همین دلیل معتقدم‌ که راهش رو میکشید و میرفت و به نوشتن و مطالعه کردن و مبارزه با نهادهای قدرت و و ثروت و زور و استبداد می‌پرداخت و همچنان از در راه حقیقت بودن در راه جستجوی حقیقت بودن لذت می‌برد و از این طریق زندگیش رو عمیقا معنادار می‌کرد (اونم چه معنایی) و تا آخرین نفس تا جایی که نایی در او بود به این راه ادامه میداد.

داشتم با خودم فکر میکردم که انسان متفکر و پخته، کسی که زیستی متفکرانه و فلسفی داره، اگر بهش خیانت بشه چیکار میکنه؟

من کسی مثل ژان پل سارتر رو در نظر آوردم چون این آدم هم خیلی رنج کشیده بود و از این‌ نظر کوفته شده بود هم خیلی مطالعه کرده بود و هم اینکه جنون نوشتن داشت

و خوب می‌دونیم که نوشتن باعث میشه که ما بهتر و دقیق‌تر و ژرف‌تر مسائل رو ببینیم و بکاویم.

خلاصه سارتر به ذهنم اومد و با خودم تصور کردم که سارتر وارد جمعی میشه می‌بینه که معشوقه‌ش داره با یکی دیگه لاس میزنه و قشنگ بهش آمار میده و خیلی واضحه که می‌خواد باهاش رابطه داشته باشه. بعد با خودم فکر میکردم‌ که خب الان تو این وضعیت، انسانی به پختگی‌ سارتر چه واکشنی از خودش نشون میداد؟ آیا بر اساس غریزه و به حکم تاثیر آموزه‌های مذهبی و سنتی و فرهنگ، غیرتی میشه و میزنه اون مردی که با عشقش داره صحبت میکنه رو می‌کُشه و خون راه میندازه؟ یا اینکه نه اون فضا رو ترک میکنه و به زندگی عادی خودش ادامه میده؟ (شق سوم در مورد سارتر به ذهنم‌ نرسید حالا علتش رو میگم)

نظر چت‌جی‌پی‌تی درباره‌ی من!

اینو یکی‌ از دوستان برام فرستاده.

شناختی که این از من داره از خودم بیشتره 😅

سوالش این بود:

#ابوذر_شریعتی_کیست؟

چرا به طور خاص یک فیلسوف را می‌خواینم؟

بارها از من پرسیده می‌شود که چرا نیچه یا هایدگر می‌خوانی و این همه سال این همه شب تا صبح مشغول مطالعه و نوشتن درباره‌ی این دو فیلسوف شده‌ای؟

براستی چرا یک فیلسوف خاص را به شکل جدی می‌خوانیم؟

اینجا بشنوید: 👇🏻

https://t.me/abouzar_shariati/18378

#از_کانت_بیاموزیم

📚🖌 "تنبلی" و "ترسویی" است که باعث می‌شود بخشِ بزرگی از آدمیان همچنان راغب باشند که در تمام عمرشان (باوجود آنکه می‌توانند به بلوغ ذهنی و عقلی برسند و تن به ولایت و ریاست دیگری ندهند) "نا بالغ" باقی بمانند (در طفولیت و بی‌عقلی بمانند) تا دیگران بتوانند بدین وسیله براحتی به عنوان مهره‌ی دست یا فردی که صغیر است و نیاز به قیّم دارد، از او استفاده کنند و آنان را در حد موجوداتی مقلد و مطیع و بله‌قربان‌گو تقلیل دهند!

باری «نابالغی» از «راحت‌طلبی» برمی‌خیزد و فردِ نابالغ با خود می‌گوید:

تا کتابی هست که برایم اسبابِ فهم است، تا روحانی‌ای هست که غمگسارِ من و در حکمِ وجدانِ من است، و تا پزشکی هست که می‌گوید چه باید خورد و چه نباید خورد و... دیگر چرا خود را [با اندیشیدن] به زحمت اندازم؟

پ‌ن: کانت در ادامه در‌ نقد این گشادی و مقعدفراخی و بندگی و بردگی، بحث را به سمتی می‌برد که متذکر شود تنها راه خلاصی از اسارت، اندیشیدن است و به همین جهت است که نهایتا می‌گوید:

《دلیر باش در به‌کار گرفتنِ فهمِ خویش!》 ("شجاعتِ اندیشیدن" داشته باش)؛ این است شعارِ روشن‌نگری!

#ایمانوئل_کانت
رساله ی «روشنگری چیست؟» به همراه ویرایش و اضافات
کانال تاریخ فلسفه از صفر

جسارت و شهامتِ اندیشیدن داشته باش.

این است روشنگری.
#امانوئل_کانت

سلسله جلسات شرح و تحلیل کتابِ نقدِ عقلِ محض یا سنجش خرد نابِ کانت: اینجا

▪️لایو چهارم از سلسله لایو‌های #کانت_شناسی
▪️لایو اول اینجا
▪️لایو دوم اینجا
▪️لایو سوم اینجا
▪️آموزش نحوه‌ی استنباط مقولات دوازده‌گانه‌ی کانتی اینجا
▪️ادعای اصلی کانت به صورت خلاصه (مخصوص دوستانی‌ که حوصله‌ی دیدن و شنیدن و خواندن هیچ چیز را ندارند اما در عین حال علاقه‌مند هم هستند) اینجا
پ‌ن: برای شرکت در پروژه‌ی #فلسفه‌ی مدرن: که شامل #دکارت #هیوم و #کانت می‌شود، عبارت #کانت را در پی‌وی ارسال کنید:
@abozar_shariati

لایو آغاز شد
موضوع؛ کانت و مساله‌ی خدا و ایگولوژی

روی لینک زیر لمس کنید و تشریف بیارید:


https://t.me/abouzar_shariati?livestream=536abbbf711d0219ea

لایو آغاز شد
موضوع: #کانت چه می‌گوید؟ اینجا لمس کنید 👇

https://t.me/abouzar_shariati?livestream=82dcc4be43cc029425

خب بچه‌ها تا نیم ساعت دیگه ادامه‌ی لایوِ کانت‌چه‌می‌گوید رو خواهیم داشت.

شب‌زنده‌دارا جایی نرن، روزکاراها هم بگیرن بخوابن فایل ذخیره شده رو فردا گوش بدن (ولی گوش بدن اگر علاقه دارن یعنی پشت گوش نندازن چون پروسه‌ی پشت گوش انداختن پایان نداره و اگر بهش عمل نکنید تا آخر عمر عمل نمیکنید یعنی تا آخر عمرتون به تعویق میندازید و هیچوقت نمیتونید هیچ کاری انجام بدید حالا می‌خواد شناخت کانت باشه یا فتح قله اورست یا پروژه‌ی الف و جیم رو انجام دادن و به پایان رساندن)

پ‌ن: اگر در جریان لایوهای کانت نیستید اینجا لمس کیند

بحث لایو آغاز شد: هم اکنون در لایو:

#کانت چه می‌گوید؟ و از همه مهمتر چگونه می‌گوید؟ چگونه باید او را فهم کرد؟

اینجا لمس کنید و وارد گفت‌وگو بشید: 👇👇👇

https://t.me/abouzar_shariati?livestream=6a4c4033cd8471e96f

کانت چه می‌گوید؟
اینجا با حوصله بشنوید: 👇🏻

https://t.me/abouzar_shariati/14458

در ادامه باز برش‌هایی از پروژه‌ی فلسفه‌ی مدرن که شامل آموزش فلسفه‌ی #دکارت #هیوم و #کانت می‌شود نیز بازنشر‌خواهم کرد.

این تجربه‌ی شخصی خودم از‌ سپهر زیبایی‌شناسی و هنره:

به شما اطمینان میدم که پس از یه مدت دقیق شدن در آثار هنری همه چیز براتون دگرگون میشه تو هر چیزی دقت میکنید حتی یک تکه سنگ!

انگار که‌ پدیده‌های عالم، تازه براتون به منصه‌ی ظهور رسیدن تازه آشگار‌شدن و خودشون رو نمایاندن و نشون دادن و از‌ پوشیدگی‌خارج شدن.

این اثر هم تحت عنوان مطالهه‌ی خشخاش از جیمز اینسکیپ است که واقعا زیباست. یه نقاشی دیگه با همین عنوان از ونگوگ داریم که پایین‌تر ارسال میکنم.

توضیحی پیرامون عبارت جنجال‌برانگیز‌ نیچه در فراسوی نیک و بد «اگر حقیقت زن باشد چه؟»

کافه میم زمستان سال ۱۴۰۱
ارائه: #ابوذر_شریعتی

پ‌ن: بزودی دورهمی‌های فلسفی رو تو کافه‌های دنج (و نه کافه‌های شلوغ‌پلوغ و درهم‌برهم و پر از هیاهو) رو مجدد آغاز خواهیم کرد. اگر شما هم کافه‌ی دنجی سراغ داشتید اطلاع بدید. (به تاکید دنج توجه کنید مثلا کافه‌هایی که یک سالن جدا برای برای چنین نشستهایی داشته باشن مورد خوبی هستن)

دلهره‌های وجودشناختی بخش دوم
بخش‌ نخست اینجا
#ابوذر_شریعتی
مشاهده طرح جدید فلسفه و ادبیات هم اینجا

دلهره‌های وجودشناختی
برشی کوتاه از طرح مثلثِ فلسفه و ادبیات: #اگزیستانسیالیسم #نهیلیسم و #ابزوردیسم

در این طرح مثلث آثار فلاسفه و نویسندگان اگزیستانس رو بررسی کردیم از جمله:

کی‌یرکه‌گور
داستایفسکی
تولستوی (دو اثر)
نیچه
مارتین هایدگر
ژان‌پل‌سارتر
آلبرکامو
جهت شرکت در طرح مثلث عبارت مثلث رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

۲۰‌نفر نخست مثل همیشه دوره‌های‌ هدیه را نیز دریافت خواهند کرد.

در ادامه‌ی معرفی مباحثِ سه‌گانه‌ی #ابزوردیسم، #نهیلیسم و #اگزیستانسیالیسم

اینجا گوش بدید این‌بار از زبان #آلبر_ کامو 👇🏻👇🏻👇🏻


https://t.me/abouzar_shariati/15787

رژیم غاصب و جنایتکار اسرائیل مردم و کودکان غزه و لبنان رو انسان‌های‌ حیوان‌نما نامیده. این ادبیات دو نکته رو‌ روشن‌ میکنه: یک اینکه اینها اومدن که نسل‌کشی راه بندازن و قتل عام‌ کنن همونطور که میکنن. پرده‌ها رو کشیدن همه چیزو‌‌ هر وسیله‌ی‌‌ ارتباطی با جهان خارج حتی ورود خبرنگار رو ممنوع کردن و جنایت میکنن و کودک میکشن و دو اینکه اینها انقد احمقن و انقد از شعور و شرف تهی هستن که برای پایین آوردن مقام انسانی مردم غزه و لبنان، از صفت حیوان‌ بودن استفاده میکنن و این نشون میده که جهان‌بینی اینها یک نوع جهان‌بینی یهودی ارتجاعیه که حتی از داعش هم وحشی‌تر و وحشیانه‌تره. وقتی کسی میگه اینها انسان‌های حیوان‌نما هستن یعنی پیشفرضش اینه که حیوانات ارزششون پایینه یا هیچ‌ ارزشی ندارن پس میشه اونها رو براحتی سلاخی کرد چون هیچ ارزشی ندارن! یادمون نره کسانی که هیچ‌ ارزشی به حیوانات قائل نمیشن، اینها با انسان هم هرگز نمی‌تونن مهربون باشن. نمونه‌ش تو جامعه پره می‌تونید ببینید.

اقای مهدی مهدوی آزاد و منشه امیر دو فردی بودند که در چند ماه اخیر با غلو در اخبار و گزارش وقایع و حوادث منطقه، بیشترین استرس و فشار روانی را به مردم وارد کردند

مردم ایران را به نام نقد نظام تحقیر کردند عزت نفس سیاسی و اعتماد به نفس سیاسی ‌شان را سلب کردند

و به قدری در این فشار افراط کردند که من شخصا شاهد بودم که برخی از حمله‌ی قریب‌الوقوع امریکا سخن می‌گفتند و گمان می‌کردند که نتانیاهو همه چیز ایران و ایرانی را زیر چکمه‌هایش لجن‌مال خواهد کرد!

بگذریم از عده‌ای دیگر که نتانیاهو را ناجی می‌خواندند و معتقد شده بودند که اسرائیل نه تنها از مردم کسی را نخواهد کشت بلکه به هیچ سرباز ارتشی هم هیچ‌کاری نخواهد داشت! تا اینکه داستان تجاوز او به خاک کشورمان پیش آمد و چندتن از عزیزان ارتشی را به شهادت رساند!

اینجا بود که این گروه متوهم، سیلی سخت تقلید از ماشین پروپاگاندای اسرائیلی را خوردند!

اما چه سود! همچنان دم‌ از ناجی بودن این جنایتکار می‌زنند و به نام نقد نظام، از او یک پهلوان و قهرمان و نجات‌دهنده می‌سازند!

برخی گمان می‌کنند فلسفه کارش صرفا نقد خشونت دینی است اتفاقا برعکس فلسفه به تعبیر ارسطو بوالفضول است و خلاف آمد عادت، پس در چنین مواقعی که پروپاگاندا همگان را قانع کرده که یک جنایتکار ناجی آنهاست می‌بایست طرح پرسش و چرا کند و در برابر پروپاگاندا و تقلید بایستد و از سرزنش و تقبیح مزدوران هراسی به دل‌راه ندهد چراکه متعهد به حقیقت و کرامت انسانی است و نه تبلیغات ماهواره‌ای و پروپاگاندایی و هر آنچه وایرال شده است تا لایک و فالوور بیشتری بگیرند!

محکوم‌ کردن یک جنایت هیچ ربطی به ماله کشی ندارد تسلیت گفتن برای عزیزانی که در‌ راه دفاع از خاک این مملکت جان عزیزشون رو دادن تا من و شما بتونیم با خیال راحت در امنیت گفت‌وگو کنیم هیچ ربطی به ماله‌کشی نداره دقت کنید نگارنده ادعا نمیکنه هیچ مطالبه‌ای نداشته باشید نسبت به شرایط اقتصادی معترض نباشید و … حاشا و کلا که چنین باشد. ابدا نگارنده چنین ادعایی ندارد ادعای اصلی او این است که چرا کسانی که خود را الگو و ناجی این مملکت میدانند و مدام در آغوش نتانیاهو که روی دیگر داعش و هزار مرتبه بدتر از او خطرناک‌تر است، می‌غلتند و از حمله سرزمین مادری خود توسط بیگانه حمایت می‌کنند (آن هم بیگانه‌ای چنین جنایت‌کار که حتی به نوزادان معصوم هم رحم نمیکند و حتی عمدا خبرنگارها و پزشکان جنگی بین‌المللی را با تک تیراندازهایش می‌زند و به قتل می‌رساند، ورود آب و غذای حیاتی را ممنوع می‌کند و باعث کشته شدن کودکان از فرط گرسنگی‌ و تشنگی‌ می‌شود و بیمارستان‌ها‌‌ را به بهانه‌های‌ واهی مورد حمله قرار می‌دهد پرسنل پزشکی و پرستاران را به قتل می‌رساند) چرا هیچ اعتراضی به هم‌آغوش خود نکردند و از آن مهم‌تر چرا اصلا یک تسلیت ساده هم نگفتند؟!!!

وانگهی:

اگر درد و دغدغه‌ی شما وطن است و جان انسان ایرانی (که به زعم من نباید محدود و منحصر در جغرافیا شود چراکه جان تمامی انسان‌ها عزیز است چنانکه جان‌ حیوانات نیز) چرا کشته شدن و به شهادت رسیدن مدافعان این مرز و بوم را حتی یک تسلیت ساده هم نمی‌گویید؟

اگر دقت کرده باشید ماشین پروپاگاندای رژیم جنایتکار اسرائیل، به‌واسطه‌ی شبکه‌های مزدوری چون ایران‌اینترنشنال و سایر مزدوران وطنی و غیر وطنی‌اش فضایی به‌‌جود آورده که هیچ احدی حتی بین آزاده‌جانان کسی جرات نکند و جسارت به خرج دهد تا نسل‌کشی و قتل‌عام و نقض قوانین بین‌المللی و کودک‌کُشی و سایر جنایاتش را محکوم کند و اگر کسی چنین کرد بلافاصله برچسب ماله‌کش حکومت به او زده شود! این ماشین پروپاگاندای عظیم صهیونیسم تمام تلاش خود را می‌کند تا کسی جرات نکند جنایتی که در روز روشن توسط او انجام می‌شود را محکوم کند و عجب آنکه در قرن بیست و یکم و پس از پشت سر گذاشتن تاریخ خون‌بار مسیحیت و قرون وسطا و دو جنگ ویران‌گر جهانی و آن همه تجربه‌ی تلخ بشری، همچنان در روز روشن و جلوی چشمان چندین میلیارد انسان، رژیم سرتاپا کثافت صهیونیسم نسل‌کشی می‌کند به خاک کشورهای همسایه از جمله کشور عزیز خودمان حمله می‌کند، سربازان با شرف و مدافعان حریم و امنیت این مملکت را هم به قتل می‌رساند اما هیچ صدایی از مدعیان وطن‌پرست در نمی‌آید! یعنی نه تنها جنایات رژیم تروریست‌پرور اسرائیل در غزه و لبنان و … را محکوم نمیکنند بلکه حتی شهامت و شجاعت و شرافت یک تسلیت ساده گفتن به جهت شهادت سربازان مدافع وطن و خاک خودشان را هم ندارند! ننگ بر شما و آن پز روشنفکریتان!

سلسله لایوهای شبانه: هرشب راس ساعت ۲۳
موضوع: تفاوت #ابزوردیسم، #نهیلیسم و #اگزیستانسالیسم
ارائه: #ابوذر_شریعتی

جهت شرکت در طرح مثلثِ فلسفه و ادبیات با عنوانِ اگزیستانسیالیسم، نهیلیسم و ابزوردیسم عبارت مثلث رو به آیدی من ارسال کنید:

@abozar_shariati

▪️مصاحبه با آلبر کامو

درباره نمایشنامه «تسخیرشدگان»
و مسئله نهیلیسم
درس‌هایی از تاریخ فلسفه

فقط ۴ نفر دیگه از ۱۲ نفر ظرفیت باقی مونده
اگر علاقه مند به آموزش فلسفه از صفر بودید عبارت «از صفر» رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

این هم اصل پروژه‌ی #فلسفه‌از‌صفر خدمت دوستانی که از طرح قبل جا موندن.

این اصل کتاب تالیفی‌ست که اون رو تبدیل به ده مقاله با ده سرفصل کردم و در پروژه‌ی فلسفه و منطق از صفر به‌طور کامل تدریس کردم (در بیش از چهل ویدئو، فایل صوتی پادکست، پرسش‌وپاسخ و جلسات بروزرسانی شده‌ی در حال بارگزاری)

و این هم توضیح نحوه‌ی ارائه و نتیجه‌ی شرکت در پروژه (داخل تصاویر ارسال شده)

با حوصله ورق بزنید بخونید اگر علاقه‌مند بودید عبارت «فلسفه» رو پی‌وی ارسال کنید تا اطلاعات تکمیلی رو خدمتتون جهت حضور در پروژه ارسال کنن:

@myselfff1980

در‌ مورد sod یه سرچ بزنید. یه ایده‌ی جنگیه که متمرکز بر‌ حملات هوایی و تبلیغاته. شبیه‌ش رو توی حمله مسلم بن عقبه به مدینه (در زمان خلافت یزید) و همینطور به دست گرفتن ولایت کوفه توسط ابن زیاد دیدیم

از یه طرف همه جا چو انداختن که سپاه یزید انقد زیاده و انقد قویه که سرش تو شرق اسلامه و تهش تو غربش و از طرف دیگه با تمام قدرت به شهر حمله کردن البته اون زمان صرفا زمینی بود و ابن زیاد سیاست چماق و هویج رو هم بهش اضافه کرده بود اما این فقط یک مثال برای تقریب ذهن بود وگرنه استراتژی جنگی ‌sod پیچیده‌تر از این حرفاست و بخش عملیات هواییش کلا یک قلمرو به شدت خاصه که نیاز به کنترل و دقت و تمرکز‌ خیلی بالایی داره. سرچ کنید کلی مطلب تو نت در‌مورد این ایده‌ی جنگی هست:

Systemic Operational Design

این عبارت رو سرچ کنید و بیشتر بخونید. اصل این ایده‌ی استراتژیک هم از شیمون ناوه‌ست.
Shimon naveh

فقط یه چند تا کلیشه از ایران‌اینترنشنال از مهدی مهدوی آزاد و منشه امیر فاشیست یادگرفتن و هی تکرار میکنن که بله ما خواهیم زد ما نابود خواهیم کرد ما خواهیم کشت و …

ببین این بیچاره‌ها چقدر بی‌سواد و متعصبن که حتی جرات نمیکنن نقدهای جدی سران عالی‌رتبه‌ی اسرائیلی ‌ و اعتراضات مردمی به سیاسیت‌های‌ رادیکال و جنگ‌طلبانه‌ی نتانیاهو رو ببینن یا بشنون!

حقیقتا که ماشین پرو‌پاگاندا بد جور باعث کری و کوری میشه. اصلا ایده‌ی sod یکی از دو بال اصلیش همین پروپاگانداست که می‌بینید چقد تاثیر داشته و چقدر عجیب بوده که تونسته چنان مخاطب رو شستشوی مغزی بده که مخاطب از رژیمی که غزه و لبنان رو به خاک و خون کشیده هزاران کودک بی‌گناه رو کشته، توقع داره بیاد به خاک و وطن خودش حمله کنه و خون از دماغ کسی نیاد و رژیم عوض شه و یک حکومت دموکراتیک سکولار سر کار بیاد!

#طوفان_خنده‌ها

اینم نقد و تذکر دان حالوتس فرمانده سابق ارتش اسرائیل در آغاز حمله‌ی نتانیاهو به غزه.

https://t.me/note1988

بذارید‌ یه چیزی رو تو این خلوت کوچیک خودمون، قایمکی بهتون بگم:

شک نکنید که براحتی، به اسرائیل اجازه‌ی ورود به جنگ مستقیم با ایران رو نمیدن.

خیلیا نمی‌دونن یا نمیخوان که بگن اسرائیل مستقل نیست و نمیتونه خودش مستقلا تصمیم به حمله بگیره.

اسرائیل در جزئی‌ترین تحرکاتش در منطقه حتی غزه و لبنان از امریکا اجازه می‌گیره.

دقت کنید مشورت نمی‌گیره بلکه اجازه میگیره.

برای وارد شدن به جنگ با ایران هم نیاز به اجازه‌ی امریکا و اتحادیه‌ی اروپا داره که هیچکدوم چنین اجازه‌ای به اسرائیل نمیدن.

متاسفانه تحلیل‌گران ایدئولوژیک، از فرط کینه ‌و عقده از مخالفان خودشون (چون این جور آدما تفکر فلسفی موی‌بین ندارن که با نگاهی پدیدارشناسانه همه جوانب رو بررسی کردن اینا فقط گزارش‌هایی رو می بینن و روایت میکنن که به نفع حزب سیاسی خودشون باشه) هرگز اشاره‌ای به حمله‌ی اسرائیل به لبنان توی جنگ سی‌وسه روزه در سال ۲۰۰۶ نمیکنن که توی اون جنگ کل‌ نیروهای ارتش حزب‌الله پنج هزار نفر بود اما نهایتا اسرائیل ناچار شد عقب‌نشینی‌ کنه!

اون جنگ برای اسرائیل یک شکست تمام عیار بود و باعث شد وزیر دفاع، رئیس ستاد، فرمانده ارتش (دان حالوتس) و‌ برخی ژنرال‌های اسرائیلی استعفا کنن!

حالا هم داستان از همین قراره اینایی که هی جنگ‌جنگ میکنن و توهم زدن که نتانیاهو میاد و میزنه حکومت ایران رو ساقط میکنه افراد خوش‌خیال بی‌سوادن که نه سیاست میدونن و نه تحلیل سیاسی بلدن و نه اصلا میدونن تو دنیا چه خبره و بازیگران اصلی روی صحنه کیا هستن و هر بازیگر دقیقا چه نقشی داره.

جهت شرکت در این طرح استثنایی عبارت شخم زنی رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

(دقت کنید هر ۲۰ دوره‌ی آموزشی با تمام آموزشهای تخصصی که توسط متخصص هر حوزه تدریس شده و همانند پازل، آموزش‌ها در تکمیل یکدیگر عمل می‌کنند، به صورت یک جا و به عنوان هدیه تقدیم ۲۰ شرکت کننده اولی میشه که در کل پروژه تاریخ فلسفه شرکت میکنه)

این لیست ۲۰‌ دوره‌ی آموزشی رو‌ خب تماشا کنید.

هر حوزه توسط متخصص خودش تدریس شده به طور مثال فن ترجمه توسط متخصص ترجمه‌ی زبان مبدا و مقصد تدریس شده، دوره‌ی مکاتب سیاسی توسط متخصص حوزه‌ی سیاست بین‌الملل تدریس شده، دوره‌ی جامعه‌شناسی‌ توسط متخصص جامعه‌شناسی‌ تدریس شده.

سایر دوره‌های فلسفی هم توسط خودم (ابوذر شریعتی) تدریس شده که نه تنها تخصصم بلکه تکام زندگیم فلسفه‌ست.

حالا خبر خوب اینه که تمام این ۲۰ دوره‌ی آموزشی به ۲۰ نفر اولی که تو کل پروژه‌ی شخم‌زنی تاریخ فلسفه شرکت میکنن به صورت هدیه و یک‌جا به همراه نقشه‌ی راهنمای استفاده از اونها تعلق می‌گیره.

از همین تا ۲۴ ساعت فرصت دارید در این طرح شرکت کنید:

@myselfff1980

دقت کردید چه شد؟

نگفتم که پنجه در پنچه‌اش می‌افکنند و زمینش می‌زنند و پهلوان و قهرمان قصه‌ی پر غصه‌ی زندگی می‌شوند و نماد قدرت و غلبه و قهر و قهریت و ... نه بلکه گفتم اُنس می‌گیرند. کلمه‌ی انس را به کار بردم دقیقا دنبال همین "کلمه" بودم و می‌خواستم به اینجا برسم که ما می‌بایست با حالات متفاوت و متناقض زندگی انس پیدا کنیم و تا زمانی که با این حالات ناخوش و زننده یا تلخ کنار نیامده و اُس نگرفته‌ایم نخواهیم توانست تصویر و تفسیر صحیحی از زندگی و امور مهم و سرنوشت ساز ان داشته باشیم. در پادکست شبانه‌ی نقد اصل لذت‌پرستی نیز مرادم همین نکته بود.
#شش و #پایان

#ابوذر_شریعتی
#طور_و_اطوار
#تاملات_شبانه

در این موضع معرفتی درخواهیم یافت که اساسا زندگی مشحون از این حالات است و کسانی می‌توانند خوب زندگی کنند که توانایی کنار آمدن و زندگی کردن با این حالات را داشته باشند کسانی که شهامت مواجه ی مستقیم با طوفان‌های زندگی را دارند و به جای فرار از، چشم در چشمش دوخته و با  آن انس می گیرند.
#پنج

جان سخن آنکه اگر به این مساله معرفت داشته باشیم و بدانیم و بفهمیم که هیچ لزومی ندارد که فی‌الفور از این وضعیت خارج شویم و توجه داشته باشیم که بودن در چنین وضعیتی یک حال یا طور از احوال و اطوار اجتناب ناپذیر زندگی است که هر انسانی بلا استثنا آن را تجربه می‌کند (و ما تنها کسی نیستیم که دچارش می‌شویم) دراین صورت دراوقات بلاتکلیفی و کرختی و آشفتگی و بی‌قراری، دیگر احساس درماندگی مفرط و بدبختی محض نخواهیم داشت و یا گمان نخواهیم کرد که دنیا به آخر رسیده و کار ما هم تمام است و زندگی همه‌اش یعنی همین زهرماری و تمام!
#چهار

به عبارت دیگر این امر، یک وضعیت و موقعیتِ هرمنوتیکی است که انسان دچارش می‌شود که خواهی‌نخواهی می‌بایست در این وضعیت و موقعیت خاص هرمنوتیکی هم زندگی کند در این حالت هم به تفسیر جهان بپردازد.
#سه

البته که این سعی و تلاش بلا اشکال است و کاملا طبیعی اما چیزی که معمولا مورد غفلت واقع می‌شود و عموم مردم بدان بی‌توجه‌اند این است که ما فراموش می‌کنیم که بلاتکلیفی و سردرگمی هم یکی از حالات و اطوار زندگی است.
#دو

گاهی اوقات بلاتکلیف هستیم و سعی می‌کنیم هرچه سریع‌تر از این وضعیت خلاص شویم‌.
#یک

سه نفر دیگه ظرفیت برای پروژه‌ی نیچه مون باقی مونده اگر علاقه مند بودید عبارت نیچه رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

توضیح و تبیین عبارت فوق:

نیچه رو اینطور بخونید و بفهمید. حتی جملات منقطع شده نیچه رو باید بدین شکل فهم کرد یعنی اصول اولیه و اصلی فلسفه‌ی خود نیچه و همچنین فلسفه‌ی مدرن یعنی فضایی که نیچه توش تنفس می‌کرد و می‌اندیشید و نقدش می‌کرد.

با حوصله و بدون عجله گوش کنید و در صورتی که علاقه داشتید در پروژه‌ی نیچه‌خوانی با محوریت اراده‌ی قدرت شرکت کنید عبارت نیچه رو به آیدی زیر ارسال کنید:

@myselfff1980

کلا ۷ نفر ظرفیت باقی مونده از ۲‌۰‌نفر. چون به ۲۰‌نفر‌ نخست، پنج پروژه‌ی آموزشی دیگر به صورت هدیه و رایگان تعلق میگیره که تمام مقدمات لازم برای فهم نیچه از جمله فلسفه‌ی دکارت، هیوم و کانت، در اون تدریس شده.

اینک انسان
پ‌ن: چه میکنه این‌ مرد…

امشب دوباره یک برنامه از منشه امیر فاشیست نژادپرست متهجر ماله‌کش می‌دید‌م که دیگه نتونستم چیزی درباره‌ی این ماله‌کش اعظم و کسانی که به امثال این بی سواد دلقک تریبون میدن و به عنوان کارشناس و منتقد معرفی‌شون میکنن نگم و ننویسم

لینک برنامه‌هایی که این ماله‌کش داره جنایت‌ها و ترورها و کودک‌کشی‌های اسرائیل رو توجیه میکنه رو یکی‌یکی‌قرار میدم اما قبل از هر چیز لازم می‌دونم یه نکته رو یادآوری کنم و اون هم اینکه:

حواسمون باشه رسانه‌ها فریبمون ندن اینایی که دارن دین‌ستیزی میکنن و همزمان دارن از جنگ علیه ایران صحبت میکنن و از رژیم کودک‌کش‌ صهیونیسم دفاع میکنن اینا نه متفکرن و نه تفکر انتقادی دارن و نه بویی از تفکر‌ و فلسفه و انتقاد بردن اینا روی دیگر داعش و یهودهای‌ داعش‌خصلت بچه‌کش‌ هستن که اگر قدرت دستشون باشه چنان صدای مخالف رو در نطفه خفه میکنن که هیچ اثری ازش باقی نمونه همونطور که الان هم‌ دارن همین کارو میکنن کافیه کمی‌‌ در موضع‌گیری های ایران‌اینترنشنال دقت کنید تمام خبرنگارها و کارشناسان قلابی و فیکی که میارن علی الاغلب به شدت افراطی، دگم و متعصب هستن و پشیزی برای آزادی و شنیدن سخن مخالف و تریبون دادن به کسی که موافقشون نیست، ارزش قائل نیستن نمونه بارزش هم منشه امیر نژادپرستِ فحاش بد دهن عاری از شعوره که حتی نمیتونه یک چرای ساده رو تحمل کنه و خطاب به کسی که خیلی ساده و‌ روشن داره میگه طبق اعلامیه‌ی سازمان رسمی حقوق بشر، اسرائیل شهرک‌هایی رو غصب کرده، نسل‌کشی کرده و نمیتونه این همه کودک‌کشی و جنایت رو با این بهانه‌ی واهی که بله من از خودم دفاع میکنم، توجیه کنه، برگشته و میگه که تو باید دهنت رو آب بکشی بعد درباره اسرائیل و چنین مسائلی حرف بزنی! و مجری اینترنشنال هم همینطور اجازه میده او فحاشی کنه و ناسزا بگه! یا للعجب! اینا میخوان ما رو نجات بدن؟ کسی که شعور سخن گفتن هم نداره و حتی یک چرای ساده رو هم نمیتونه تحمل کنه و سریع واکنش افراطی نشون میده طوری که اگر دستش میرسید شک نکنید مخالفش رو مثل اربابانش سلاخی و ترور می‌کرد، میخواد ناجی و آزادی‌بخش‌ ما باشه؟ مرغ پرکنده هم به این اراجیف خنده‌ش میگیره. انصافا درباره‌ی تبلیغ یهودیت افراطی در اینترنشنان که روی دیگر داعش است، سکوت نکنید دوستان، فکر نکنید که نقد نژادپرستی و جنگ‌طلبی حمایت از حاکمیت و نواقص موجود در دولت و ساختار حکومته نه اینا هیچ‌ ربطی به هم دیگه ندارن و ما نباید انقد پخمه باشیم که گمان کنیم منشه امیر فاشیست نژادپرست و اسرائیل بچه‌کش جنایت‌کار که طبق قوانین و موازین سازمان‌های بین‌المللی هم جنایتکار شناخته شده، دلسوز ما ایرانی‌ها هستن و لابد میخوان مردم ایران رو هم مثل مردم غزه و لبنان آزاد کنن و به نجات و رستگاری برسونن!

به زعم من ما هیچ چاره‌ای و البته هیچ موضعِ شیرین‌تری به جز از آنچه اسپینوزا پیش می‌کشد نداریم، او می‌گوید:

بیایید از چشم اندازِ ابدیت به زندگی و حتی احوال شخصیِ خود بنگریم، تنها در این صورت است که اندیشه‌ی نداشتن‌ها و نشدن‌ها و نیافتن‌ها و نبودن‌ها و...

دست از سرمان بر خواهند داشت و خواهیم توانست از روزمرگیِ انسان‌های چارپولی (و انرژی و انگیزه‌های کاذبِ شومن‌های شارلاتانِ انگیزشی برای میلیاردر شدن) رها شویم و خود را از رنجی بیهوده و جانسوز خلاص کنیم.
#شش #پایان

#ابوذر_شریعتی
#تاملات_شبانه

هزاران هزار سال گذشته‌ای که نبودیم و هستی در جریان بود و میلیون‌ها سال که نخواهیم بود و زندگی جاری خواهد بود.

بنابراین اندیشناک شدن نسبت به آینده‌ای که نخواهیم بود به شدت مضحک و ابلهانه خواهد بود.
#پنج

اگر جرات داشته باشیم این غایت الغایات ما نیست، این مسیرِ زندگی است، زندگیِ ما آدميان به تعبیر شوپنهاور "لحظه‌ایست کوتاه میان دو ابدیت است"
#چهار

اگر دچار بیماری‌ای شدیم و هرگز علاج نیافتیم چطور؟ و... در واقع وقتی به چنین ثبات و غنای درونی‌ای رسیدیم، دیگر دچار ترس و وحشت نمی‌شویم و ناله سر نمی‌دهیم که این چه غایتِ ناگواری‌ست این چه ژاژ است چه تلخ و جانکاه است و تقاص کدامین گناه است و خدایا چرا من و ...
#سه

در این صورت دیگر به این مساله نمی‌اندیشیم که اگر شب به خواب رفتیم و هرگز برنخواستیم چه؟
#دو

این باور شاید کمی تلخ باشد اما این مهم را نتیجه می‌دهد که خودِ در راه بودن نیز خالی از لطف نیست، ما گام در راه می‌گذاریم و از همین لحظاتِ کوتاه، از همین باهم بودن‌ها از همین گپ و گفت‌ها از همین خواندن و نوشتن‌ها و از همین باهم خندیدن‌ها و باهم تلاش کردن برای کاستنِ رنجِ دیگری، خاطره‌ای زیبا می‌سازیم. (در مورد اهمیت خاطراتِ خوب قبلا از زبان داستایفسکی صحبت کرده‌ایم.)
#یک

اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی‌ثبات است و هیچ‌ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می‌رسیم.

تمام تلاش ما برای آنکه «قرار» و «ثبات» را در این دنیا حفظ کنیم محکوم به شکست است.

ما برای آنکه «قرار» را حفظ کنیم، «بی‌قرار» می‌شویم. هر گاه سعی می‌کنیم پدیده‌ای را کنترل کنیم، دچار اضطراب و رنج فراوان برای «حفظ ثبات» آن پدیده می‌شویم.

بی‌قراری آدم‌ها عمدتا نتیجه‌ی این است که به دنبال ثبات و‌ قرار می‌گردند.

#اریک_فروم
#داشتن_یا_بودن

پی‌نوشت؛ 👇👇👇

بله، یک چنین انسان نامتفکری، دنبال مقصر می گردد و در یک چنین مواقعی، از درون متلاشی می شود چرا که هیچ گاه شهامت پذیرش واقعیات تلخ زندگی و کنار آمدن با آن را نداشته و عامدانه خواسته است تا با توهمِ استثناء بودن و جزو قومِ نجات یافته بودن و مشمول رحمت خاص خدا بودن و شفا گرفتن با دعا و نذر و چاپلوسی به درگاه خداوند مشکلات و فجایع را حل کردن و... زندگی کند!

#ابوذر_شریعتی
#تاملات_شبانه