.
ادامهی پست قبل
دموکراسی نمایندگی شکلی از سیستم دموکراتیک است که در آن شهروندان نمایندگانی را انتخاب میکنند تا به نیابت از آنها در فرآیندهای قانونگذاری و تصمیمگیریهای سیاسی شرکت کنند. ریشههای نظری این نوع دموکراسی را میتوان به اندیشههای ارسطو نسبت داد، اما با تفاوتهای اساسی نسبت به دموکراسی نمایندگی مدرن. جالب اینجاست که ارسطو از دموکراسی مستقیم اکیداً فاصله میگیرد، چراکه آن را مستعد افراطگرایی و حاکمیت تودههای ناآگاه میداند. او هرچند مفهوم نمایندگی به معنای امروزی را مطرح نکرده، اما در کتاب “سیاست” به اشکال مختلف حکومت و مشارکت مردم با عنوان جمهوری (Polity) پرداخته است که بهنوعی پیشزمینه مدلهای امروزی دموکراسی نمایندگی به شمار میآید. از نظر ارسطو، بهترین شکل حکومت ترکیبی از حکومت نخبگان و مشارکت مردمی است. با اینحال، دموکراسی نمایندگی بهعنوان یک شیوه اجرایی، به انقلاب شکوهمند انگلستان (1688) و تأسیس پارلمان بازمیگردد، جایی که مفهوم نمایندگی بهتدریج شکل مدرن به خود گرفت.
دموکراسی نمایندگی بر سه اصل بنیادین استوار است:
🔹نظریه حاکمیت مردمی جان لاک – “دو رساله درباره حکومت”
🔹تفکیک قوا و تقسیم قدرت افقی شارل منتسکیو – “روحالقوانین”
🔹نمایندگی عقلانی ادموند برک – “سخنرانی به رأیدهندگان بریستول”
اگرچه دموکراسی نمایندگی، کارآمدتر از دموکراسی مستقیم است، در عمل با چالشهای متعددی روبهروست:
🔸فاصله از مردم: نمایندگان ممکن است از خواستههای واقعی مردم دور شوند.
🔸بحران اعتماد: در صورت فساد یا ناکارآمدی، اعتماد عمومی بهسرعت از بین میرود.
🔸کاهش مشارکت عمومی: مردم ممکن است به دلیل نداشتن تأثیر مستقیم بر تصمیمات، مشارکت کمتری داشته باشند.
🔸نفوذ گروههای ذینفوذ: قدرت لابیها و منافع اقتصادی میتواند تصمیمات سیاسی را تحتتأثیر قرار دهد.
🔸الزام به همکاری میان گروههای سیاسی: نبود همکاری و اجماع میتواند به انسداد سیاسی منجر شود.
با اینحال مدل نمایندگی یکی از بهترین شیوههای اجرایی دموکراسی است، اما موفقیت آن کاملاً به شفافیت، پاسخگویی نمایندگان، مشارکت شهروندان و وجود نهادهای دموکراتیک مستقل، وابسته است. همچنین رابطه میان دولت و ملت باید بهصورت افقی و بر اساس تعامل مستمر برقرار شود چراکه نبود این شرایط میتواند دموکراسی نمایندگی را به ابزاری برای کنترل و سوءاستفاده از قدرت تبدیل کند.
ادامه دارد…
بهار اخوان✍🏻