🔻در طول این پنج سال برای گذران زندگی، افزون بر فعالیتهای فلسفی، در یک مؤسسۀ پژوهشی مشغول به کار شدم. هرچه پیشتر میرفت، بیشتر به این واقعیت پی میبردم که کار در محیطی اداری، هرچند با عنوان پُرطمطراقِ «مؤسسۀ پژوهشی»، حاصلی جز فرورفتن در باتلاق روزمرگیزدگی ندارد و سمّی مهلک برای تفکر است. از سوی دیگر، روزبهروز فضای فکری تنگتر و درنتیجه، شرایط برای جریان آزاد اندیشه در عرصۀ عمومی سختتر میشد تا اینکه وارد مرحلۀ پاکسازی به همان شیوهای شدیم که در دانشگاهها نیز شاهدش بودیم و هستیم. طبیعتاً ما نیز از ترکشهای این تنگنظریها در امان نماندیم و ناراحتکنندهتر اینکه زمام امور در این میان به دست کسانی افتاد و افرادی ما را به تصمیمات خود محکوم میکردند که جمود، تعصب، خشکمغزی و ایدئولوژیزدگی از ویژگیهای بارز آنان بود.
📚 خوشحالم که در طول این بازۀ زمانی در چهارده جلسه به تدریس فلسفۀ نقادی #کانت با محوریت کتاب سترگ نقد عقل محض پرداختم، دورهای با عنوان درسگفتار «ترجمۀ متون فلسفی» در یازده جلسه با محوریت متن A Letter Concerning Toleration اثر #جان_لاک برگزار کردم، کتابی با عنوان حقوق بشر در فلسفۀ کانت منتشر کردم، چند مقالۀ پژوهشی در نشریههای داخل و خارج به چاپ رساندم و موفق به برگزاری چندین کار کوچک دیگر در حوزۀ آموزش فلسفه در عرصۀ عمومی شدم.
💢به هرحال، با شرایطی که پیش آمد و بهمرور عرصه را تنگتر و تنگتر کرد، چشمههای انگیزهای که مرا پنج سالِ پیش از کانادا به ایران کشانده بود، آرامآرام رو به خشکیدن نهاد و تصمیم بر این شد که دستکم در این برهۀ تاریخی کارهای فلسفی را در کشوری آزاد پی بگیرم.
🔍 برداشت نویسندۀ این سطور از وضعیت کنونی کشورمان این است که بخش قابلتوجهی از ایرانیان هم میدانند چه نمیخواهند، هم در این موضع سلبی برحقّاند و از این جهت جای بسی امیدواری است. البته در اینکه چه میخواهند یا چه باید بخواهند، همچنان در ابتدای راهند و این مهم جز با درک عمیقِ از نیاز در بهکارگیری تمامِ سرمایهها برای تحقق آزادی برای آزادی (freedom for freedom) میسر نخواهد بود.
با آرزوی سربلندی ایرانیان در این موقعیت حساس تاریخی، #حمیدرضا_سعادت_نیاکی ونکوور- کانادا