ثمین با "ث"

@saminsf


فعلا که آرشیوه
تا ببینیم بعدا چی می‌شه.

ثمین با "ث"

11 Oct, 20:06


اگر دوست داشتید داخل چنل بمونید، اینجا برای شما. پست جدیدی آپلود نمی‌شه و به یک آرشیو تبدیلش کردیم که این لینک نخستین پیامشه.
اگر قرار شد دوباره مسیرمون بهم بخوره اینجا همدیگه رو می‌بینیم. به امید دیدار🤍

ثمین با "ث"

10 Oct, 21:03


درود
این پست یک اطلاع‌رسانی من‌باب توقف فعالیت این چنل هست.
حدود دو ساله که این چنل رو دارم و شما در سراشیبی و سرازیری‌هاش همراهم بودید، یکسری از اول بودن و عده‌ای هم در راهروهای فرعی به ما ملحق شدن. بودن شما سعادتی برای من بود. در این نقطه از زندگیم متوجه شدم که تریبون داشتن مسئولیت خیلی بزرگیه. من درقبال تک‌تک حرف‌هایی که می‌زنم باید مسئولیتی رو بپذیرم و به تاثیری که اون حرف می‌ذاره فکر کنم.
مدتی هست به این نتیجه رسیدم که تریبون داشتن برای "شخص من" هنوز زوده. سن و تجربه‌ی کمی دارم و از نظر خودم هنوز شخصیتم کامل شکل نگرفته. در این سن روش بهتر رو در این می‌بینم که روی خودم سرمایه‌گذاری کنم و چون این راه پر از فراز و نشیب هست و هنوز به بلوغ کاملی نرسیدم، امکان خطا و آسیب هم بالاتر می‌ره. پس ترجیح می‌دم که به دور از پابلیک و سوشال مدیا این دوره رو بگذرونم تا درحین یافتن راه زندگیم ناخودآگاه کسی رو به بیراهه نکشونم. چنل داشتن در این سن که هنوز بی‌ثبات هستم و روزانه دچار تغییرهای مشهودی می‌شم، شبیه به ژست‌هام داخل عکس‌های تینیجریمه. اون زمان فکر می‌کردم خیلی خفنم اما چندسال که گذشت به خودم گفتم اینکارا چی بود می‌کردی!
تفاوت چنل و عکس‌های تینیجریم در اینه که اون عکس‌ها جایی منتشر و ثبت نشدن اما پست‌های چنل شبیه به ردپایی می‌مونن که من از خودم برای آیندگان به جا می‌ذارم و این سری برعکس دفعه پیش همه‌ی اینها ثبت می‌شن. دوست ندارم چندسال دیگه برگردم و بگم این چه کاری بود کردی!
هرچند ما همواره در طول زندگیمون دچار تغییر هستیم، اما نقطه‌ای وجود داره که به یک ثبات نسبی می‌رسیم و بعد از اون، تغییرات پیرامون همان نقطه اتفاق میفتن. من هنوز به اون نقطه نرسیدم‌.
اینها گوشه‌ای از تفکرات من هستند که باعث شدن به تصمیم دیلیت کردن چنل برسم.
به سبب حفظ احترام و ارزش قائل شدن برای شعور مخاطب خواستم این تصمیم رو کمی قبل‌تر از اجرایی شدن اعلام کنم، فلذا اگر مدیایی مدنظرتون هست می‌تونید برای خودتون سیو کنید.
همراهی شما افتخاری برای من بود.
امیدوارم که همواره جاری و راضی باشید♥️
بااحترام، ثمین با ث.

(چنل یا آرشیو می‌شه و یا دیلیت)

ثمین با "ث"

09 Oct, 15:20


وای من یه زمان فکر می‌کردم خیلی مهربون و به فکر بقیه هستم تا اینکه گذشت و بعدا فهمیدم من مهربون نبودم، صرفا اولویت‌بندی و مشخص کردن حد و مرز برای دیگران رو بلد نبودم.

ثمین با "ث"

08 Oct, 19:57


عکسم که بعد از یکساعت و نیم با کلی وسواس و مشورت با یک گروه ۴ نفره انتخاب کردم تا استوری کنم:

ثمین با "ث"

08 Oct, 15:48


بله منم می‌دونم که درست می‌شه ولی دلیل نمی‌شه الان واسش ناراحت نباشم.

ثمین با "ث"

06 Oct, 17:49


چندوقت پیش متوجه یه چیزی درباره خودم شدم که احتمالا بقیه زودتر فهمیدنش ولی با الان فهمیدنش هم اوکی‌ام.
اینطوریه که فهمیدم اکثرا تو ارتباطاتمون وقتی یه مشکل پیش میاد، ما خیلی اوقات مشکل رو "حل" نمی‌کنیم، صرفا "نادیده‌اش" می‌گیریم.
یحتمل بخاطر اینه که از اول یاد نگرفتیم درقبال مشکلات باید چطور رفتار کنیم و درست صحبت کردن رو بلد نبودیم و فکر می‌کردیم شاید درگیری پیش بیاد. بخاطر همینم تصمیم گرفتیم روند شتر دیدی، ندیدی رو پیاده کنیم و بگیم اع این مشکل پیش اومد؟ خب ولش کن بگذریم‌. اع فلان مشکل رخ داد؟ حالا بیخیالش بذار اینو برات بگم.
و اینا هی روی هم تلنبار می‌شن.
مثلا من راجع به خودم فهمیدم که وقتی مشکل واقعا حل نمی‌شه و طرفم سعی می‌کنه بجای راه اصلی گفت‌و‌گو و به نتیجه رسیدن، از راه‌های فرعی که حتی انرژی بیشتری هم می‌گیرن پیش بره و حواس من رو پرت کنه. وقتی ترجیح میدیم راجع به مشکلمون صحبت نکنیم و یه جورایی به روی خودمون نیاریم که فلان اتفاق افتاده، انگار با هربار طی کردن این روند و وانمود کردن به اینکه چیزی نشده، یه لکه سیاه می‌شینه رو ارتباط. دفعات اول اونقدر بزرگ نیست و به چشم نمیاد. جدیش نمی‌گیریم و می‌گیم نه بابا قرار نیست واسمون مشکل‌ساز شه. فکر می‌کنی خب ازش می‌گذره و کمرنگ می‌شه(بحثم الان اون مواقعی که نیاز به زمان داریم و اینا نیست)، اما هربار این لکه بزرگتر و بزرگتر می‌شه و یکجایی که هیچکدوم اصلا فکرش رو هم نمی‌کنیم، کل ارتباطمون تو سیاهی فرو می‌ره و دیگه به هیچ طریقی نمی‌شه نجاتش داد.
درصورتی که اگر از اول بجای بستن چشممون روی مشکل، اون رو به رومون آورده بودیم و باهم راجع بهش صحبت می‌کردیم، اون لکه هی بزرگتر نمی‌شد تا زمانی که درحدی بشه که دیگه نشه با هیچ گفت‌وگو نجاتش داد.
همونجا ارتباط در غیرمنتظره‌ترین حالت قطع میشه و دیگه دلت با طرف صاف نمی‌شه.

ثمین با "ث"

06 Oct, 17:14


این روند بدو برو اینطرف کار کن، بدو برو اونطرف، درس بخون، ورزش کن، پول دربیار، خرج کن یه لول برو بالاتر، دوباره بدو اینطرف دنبال این کار بدو اونطرف برای اونکار و این وسط از هیچی لذت نبر واقعا فرسایشیه.
احساس می‌کنم یه بازه سنی رو تو روند رشدم جا انداختم و به یکباره از نوجوانی پریدم تو بزرگسالی.
اون بازه "جوانی و عشق و حال در حین زندگی" رو میس کردم.

ثمین با "ث"

04 Oct, 17:34


همه‌ی مشکل ما بخاطر اینه که آدم‌ها سر جای خودشون نیستن. هرکس اومده جای یکی دیگه ایستاده و زمین شطرنج رو بهم ریخته. سرباز جای رخ ایستاده و اسب جای سرباز. خب نمی‌شه! سرباز که نمی‌تونه مثل رخ حرکت کنه و بیشترین بازدهی رو بده. حالا چون مجبورش کردی باید با حرکت محدودی که متعلق به خودشه کار رخ که حرکتش چندبرابر اونه رو انجام بده.
اسب هم نمی‌تونه کار سرباز رو انجام بده. توانایی و محدوده حرکتیش فرق داره، ولی به زور گذاشتنش جای اون. حالا حتی کیفیت سرباز رو هم پایین آورده‌.
هر مهره سرجای خودش می‌تونه بهترین حرکت رو انجام بده. وزیر باید جای وزیر باشه، سرباز جای سرباز و رخ جای خودش. وگرنه کل بازی بهم می‌ریزه.

ثمین با "ث"

04 Oct, 11:57


انسان ظلم میکنه به خودش و جامعه، اگر پیگیر کاری که واسش اشتیاق داره نشه. اگر کاری که واسش شوق داری رو نادیده بگیری و بهش بها ندی، ظلم کردی. اول به خودت و دوم به بقیه. به خودت ظلم کردی چون خودت رو وادار کردی کارهایی که کمتر واسشون شوق داری رو انجام بدی، پتانسیل واقعیت رو نمی‌فهمی، کاری که درحین انجامش حالت خوب باشه رو انجام نمیدی تا لذت ببری و کِیف کنی. همه‌ش می‌شه بالاجبار کارهای دیگه رو انجام دادن و رمق نداشتن.
به بقیه ظلم می‌کنی چون نعمت داشتنت رو ازشون می‌گیری. چون یکسری آدم دیگه که علاقه ندارن میان جای تویی که علاقه داری وایمیسن و به زور و بدون ذوق انجامش می‌دن. دوستش ندارن، واسش شوق ندارن، بازدهیشون از تو کمتره. تو می‌تونستی ۱۰برابر بهتر اونا انجام بدی. تو بهش علاقه داشتی، اما الان همونطور که تو خودت رو مجبور کردی کارهای دیگه که کمتر دوستشون داری رو انجام بدی، یکی دیگه هم خودش رو مجبور کرده تا کاری که تو عاشقشی و اون دوستش نداره رو به زور انجام بده.
اینطوری هیچوقت نمی‌فهمیم اگر هرکس سرجای خودش باشه، چقدر همه‌چیز درست‌تر پیش میره.

ثمین با "ث"

02 Oct, 12:52


نمی‌دونم این نکته الان به کار کسی میاد یا نه
اما راز قبولی آزمون شهر آرامشه.
بعد از تمرین زیاد که به رانندگی مسلط باشید فقط آرامش داشتن می‌تونه نجاتتون بده. شاید الان به این حرف نرسیده باشید و بگید یه حرف کلیشه‌ای هست اما یکم که تجربه بدست بیارید می‌فهمید وقتی می‌تونید بیشترین بازدهی رو داشته باشید و هرچی بلدید رو پیاده کنید که آروم باشید و با آرامش کارهاتون رو انجام بدید. آرامش معجزه می‌کنه به حرفم اعتماد کنید.

ثمین با "ث"

02 Oct, 04:48


همین الان که ما اینجا نشستیم یه مشاور کنکور داره به دانش‌آموزش می‌گه از این روزا استفاده کن تا از رقیب‌هات جلو بیفتی.

ثمین با "ث"

01 Oct, 20:54


تهش که موشک بخوره هم ما می‌میریم هم اونایی که میگن با جنگ شوخی نکنید. حداقل ما یکم قبلش کصکلک کردیم خندیدیم.

ثمین با "ث"

01 Oct, 20:46


تلفات جنگ بین کسایی که با مشکلات شوخی می‌کنن و گروهی که می‌گن از درد جوک نسازید از تلفات جنگ موشکی بیشتره.

ثمین با "ث"

01 Oct, 20:46


لطفا آموزشگاه‌های رانندگی زودتر گواهینامه تانک رو فعال کنن ما فرصت تمرین داشته باشیم. زشته فردا پسفردا نتونیم یه دوبل با فاصله ۴۵سانت با تانک بزنیم. کسر شانه.

ثمین با "ث"

01 Oct, 20:16


این سری دیگه فرصت نون پختن هم نداریم.

ثمین با "ث"

01 Oct, 20:04


سه تا موتور که روشون اسپیکر بستن و صوت پخش می‌کنن با پرچم ایران و اسرائیل تو خیابونن.
هیچ‌چیزی تو این شهر قابل پیش‌بینی نیست.

ثمین با "ث"

01 Oct, 19:55


اصفهانیا رو از چی می‌ترسونید؟ اونا واسه برد سپاهان جمع شدن میدون نقش جهان دارم می‌رقصن. این جماعت رو با هیچی نمی‌شه ترسوند.

ثمین با "ث"

01 Oct, 19:51


اصفهانیایی که از ورزشگاه برمی‌گردن پرچم ایران گرفتن بیرون ماشین جیغ می‌کشن. اصفهان یه قاره دیگه‌است.

ثمین با "ث"

01 Oct, 19:24


انقدر هی گفتید رژیم بگیریم، تغییر کنیم و نگرفتید که الان خودش داره همه‌مون رو باهم ریست می‌کنه.

ثمین با "ث"

01 Oct, 19:23


توروخدا دیگه کسی ما رو ۵ صبح بیدار نکنه بگه برو دانشگاه. من تا صبح تو صف پمپ بنزینم خسته‌ام.