منابع @scientific_resources Channel on Telegram

منابع

@scientific_resources


گروه:
https://t.me/+h6iVW7m46cdkZDdk

لینک‌های مرتبط:
https://zil.ink/nira

ارتباط با من:
@nnkskhnmg

منابع (Persian)

منابع یک کانال تلگرامی پربار و مفید برای همه علاقه‌مندان به علوم مختلف است. این کانال به منابع علمی معتبر و با کیفیت می‌پردازد و اطلاعات مفید و جدید را ارائه می‌دهد. اگر به دنبال منابع معتبر و روزانه در زمینه‌های مختلف علمی هستید، این کانال را از دست ندهید. منابع علاوه بر ارائه لینک‌های مرتبط با جذابیت‌های علمی، فضایی مناسبی برای تبادل اطلاعات و دیدگاه‌های مختلف در حوزه علوم فراهم می‌کند. برای پیوستن به این جامعه علمی، به لینک گروه معرفی شده و با مدیران کانال ارتباط برقرار کنید. برای دسترسی به منابع علمی بیشتر و ارتباط با سایر اعضا، حتما از این فرصت استفاده کنید. اگر هدف شما دریافت اطلاعات جدید و به‌روز در حوزه علوم است، کانال منابع گزینه‌ی ایده‌آلی برای شماست.

منابع

13 Jan, 13:41


دیوارنگاری
اعتراضی برای بازپس‌گیری فضای شهری


مهدی شبانی - نهال تابش

نخستین نقاشی‌های دیواری، هزاران سال پیش روی دیواره‌های غارها کشیده شدند. بعدتر و در زمان تمدن‌های باستانی،‌ یونانی‌ها و رومی‌ها، اسامی و شعارهای اعتراضی‌شان را روی دیوارهای ساختمان‌ها می‌نوشتند. در زمان جنگ جهانی دوم اما سربازان آمریکایی با نوشتن عبارت «کیلروی اینجا بود» و ترسیم آدمی طاس، با بینی دراز و آویزان از دیوار با دو دستی که در اطراف سرش گذاشته بود از این گرافیتی ساده به‌عنوان ابزاری برای ارتباط بهره بردند. هدف سربازان آمریکایی در آن دوران سخت،‌ نشان دادن همبستگی در سرزمین‌های بیگانه و «دیده شدن»‌شان بود. این دیده شدن همسو با انگیزه‌ی غایی دیوارنویسیِ معاصر بود:‌ اثبات حضور و نشان دادن تکرار این حضور تا جایی که ممکن بود.

شکل هنریِ دیوارنگاری اما در دهه‌ی 1970 آغاز شد، زمانی که تعدادی از دیوارنگاران شروع به نوشتن یا برچسب‌ زدن نام‌شان بر روی ساختمان‌های سراسر شهر کردند. اقدامی که پس از چاپ مقاله‌ای درباره‌ی آن در روزنامه‌ی نیویورک تایمز موجب شهرت‌ دیوارنگاری شد.

خواندن متن کامل این یادداشت

| اِتــنـو |

منابع

11 Jan, 23:07


🎙️فایل صوتی نشست اتنوگرافی در محیط زیست

🔹ارائه‌ی مهدی نجفی‌خواه با موضوع اتنوگرافی درباره‌ی دریاچه‌ی ارومیه

🔸ارائه‌ی سروش طالبی با موضوع اتنوگرافی درباره‌ی زاینده‌رود

@environmental_studies_center

منابع

11 Jan, 22:57


‍ ‏داشتم در مورد HPV مداسکیپ رو میخوندم تا ببینیم مطالبش چه آپدیت هایی داشته. به نظرم رسید بعضی از مواردش رو دوباره در موردش حرف بزنیم. به زبان خیلی خیلی ساده.

بر اساس مطالعات، HPV یکی از شایعترین (و حتی شایعترین) عفونتهای منتقل شونده از راه جنسیه (STD)

تا حالا بیش از 100 نوع انواع این ویروس شناسایی شده. یعنی چی این بیش از 100 نوع؟ همشون HPV هستن ولی بر اساس ویژگی های مختلفی که دارن (نمیخوایم وارد جزئیات بشیم) طبقه بندی و شماره گذاری میشن.

حتما تاحالا شنیدید بعضیاشون کم خطر و برخی پر خطر هستند. این کم خطر و پرخطر یعنی چی؟

برخی از این ویروسها میتونن با درصد بالایی باعث ایجاد تغییرات به نفع بدخیمی و در نهایت سرطان در انسان بشن و برخی احتمال ایجاد سرطان توشون پایینه. اونایی که ریسک ایجاد سرطان دارن اصطلاحا به عنوان high risk طبقه بندی میشن

یه سوال دیگه. مگه زگیل نبود؟ سرطان هم ایجاد میکنه؟

بخش زیادی از انواع پرخطر و کم خطر میتونن ضایعاتی به شکل زگیل ایجاد کنن (پوست، داخل دهان و حتی مجاری تنفسی). و انواع پرخطر این ویروس ها میتونن سرطان گردن رحم، واژن، مقعد و... ایجاد کنن.
مثلا 50 درصد از آقایان همجنسگرای مبتلا به سرطان SCC مقعد، سابقه زگیل ناحیه مقعد رو دارن.

راه انتقال چیه؟ تنها راه انتقالی که قطعی در موردش صحبت میشه تماس پوست با پوست حین رابطه جنسی هست. آیا کاندوم های لاتکس میتونن باعث پیشگیری بشن؟ بله، ولی نه صد در صد. کاندوم تنها جلوی تماس بخشی از پوست رو میگیره. پس اگر ضایعات تحت پوشش کاندوم نباشن، امکان انتقال دارن.

نکته مهم دیگه که باید توجه بشه، وجود زگیل تناسلی و انتقال بیماری هست. اگر شریک جنسی ضایعات پوستی (زگیل) قابل رویت داشته باشه، تا زمان بهبودی کامل زگیل باید از رابطه جنسی پرهیز کرد.
خب حالا فهمیدیم چجوری منتقل میشه، ویروس پر ریسک یعنی چی؟ ویروس کم ریسک یعنی چی.
بریم بعدی

تو گفتی میتونن عوارض و درگیری های مختلفی ایجاد بکنن. کدوم انواعش مهمترن؟ این جدول(پایین) رو براتون میذارم، اگر خیلی کنجکاو بودید با تایپ های ویروس بیشتر آشنا بشید :

در مورد پیشگیری چی؟
آیا راه قطعی داریم؟
خیر.

بهترین راه پیشگیری چیه؟
دانشمندا اومدن بررسی کردن، شایعترین و خطرناکترین انواع این تایپ ها رو شناسایی کردن و شروع کردن بر علیهشون واکسن ساختن. بهترین نوع واکسن بر علیه 9 تایپ مختلف ویروس ساخته شده.

اسمش رو حتما شنیدید، گارداسیل 9 ظرفیتی. این واکسن بر علیه تایپ های 6 ، 11 ، 16 ، 18 ، 31 ، 33 ، 45 ، 52 و 58 ساخته شده.
توصیه شده بهترین سن تزریق 9 تا 45 سال باشه (9 تا 14 سال 2 دوز و 15 تا 45 سال 3 دوز).

حالا خودتون میتونید به این سوال مهم پاسخ بدید که با تزریق کامل واکسن آیا صد در صد ایمن میشم؟
قطعا خیر. از بین تایپ های موجود بر علیه 9 مورد از شایعترین و خطرناک ترین ها ایمن میشیم.
اما شیوع و خطر این 9 نوع اینقدر بالاست که تزریق واکسن درصد قابل توجهی از ابتلای شما و عوارض و سرطان روکاهش خواهد داد.

@utmeds
@kherad_jensi

منابع

11 Jan, 20:03


به زودی با اپیزودهای جدید برمی‌گردم. تا اون موقع دیدن اینارو از قلم نندازید که مهمن.

منابع

11 Jan, 20:02


ریکوردهای دوره‌ی درس‌هایی از آنتروپولوژی:
۱. تاریخ علم، تأثیر فرهنگ و سیاست‌های اجتماعی بر آن
۲. فرگشت و نقدی بر دید متداول ماشین ژن بودن
۳. هوش و هنر: آنچه که در تعریف این دو، اشتباه می‌کردیم
۴. چه‌چیزی ما را انسان می‌کند؟ برعلیه جهان شمولی.
۵. آنتروپولوژی پزشکی۱: تاریخ پزشکی مدرن و منطق آن
۶. ماهیت بیماری‌های روان: نگاهی توامان از روان‌پزشکی-آنتروپولوژی
۷. چگونه در جامعه زنده بمانیم؟
۸. واقعیت، حداقل دوتاست: نگاهی انسان‌شناسانه به واقعیت
📺شما می‌تونید این دوره رو به صورت ضبط شده بر روی پلتفرم یوتیوب ببینید.

منابع

11 Jan, 13:05


 چند نمونه اجرا و مستند از #pina_Bausch

#پینا_باوش در سال 1940 در شهر زولینگن آلمان به دنیا آمد. بائوش را می­توان یکی از سردمداران رقص مدرن به شمار آورد. خلاقیت و توانایی او بسیاری از کارگردانان تئاتر آوانگارد و تجربی را تحت تأثیر وی قرار داد. نوآوری‌های وی در زمینه­ بدن و حرکت، نگرش هنرمندانِ زمینه‌ی هنرهای اجرایی را متحول کرده است. او پس از چندین دهه فعالیت خلاقانه، سرانجام در سال 2009 میلادی درگذشت.

بیشترین علاقه‌ی باوش نه به چگونگی حرکات انسان‌ها، بلکه در چیزی است که آنها را به حرکت وا می­دارد. پینا باوش گونه‌ای از رقص-تئاتر را که از عواطف بشری تغذیه می کرد را توسعه بخشید. بنابراین احساسات غریزی، زمینه اصلی اجرا­های او را تشکیل داد. او مفاهیمی نظیر اضطراب، عدم امنیت، حقارت و ترس را همراه با کنایه و طنز، به شکلی هجو آمیز بیان می کند. باوش، ضرورت عشق‌ورزی را اساس روابط انسان می­داند که در کنار واقعیت جنسیت و تعارض موجود در آن زیست می­کند.

در اجراهای باوش، تماشاگران درست به مانندِ اجراگران، باید برای هرگونه تغییر زاویه‌ی پرسپکتیو­های هر صحنه مدام گوش به زنگ و هوشیار باشند. او با بدنه‌ی کلّی کارش، تماشاگران را در انتخاب زاویه‌ی دیدِ دلخواه خود، و دیدن آنچه که تمایل دارند آزاد می گذارد.

الهام گرفتن یا اندیشیدن، کلید اصلی تمرین‌های باوش است. او اجراگرانش را با طیف وسیعی از پرسش در خلال بداهه پردازی روبرو می­کند و از آنها می­خواهد که به ظرفیت‌های روانی­شان به هنگامی که از درون به بیرون سیر می­کنند، بازگردند؛ این نکته حاکی از ارجاع او به متد استانیسلاوسکی می‌باشد.
باوش از تجربه‌های شخصی اجراگران، به خصوص هیجان‌هایشان، به عنوان یکی از ابزار تحت کنترل در کارش بهره می­گیرد و همچنین حرکات اجراگران را تصحیح می‌کند در واقع می­توان گفت بافت حرکتی اجرا، از شیوه حرکات شخصی اجراگران پدید می‌آید.

به طور کلی باوش مثل بسیاری از کارگردانان تجربی، به استثنای ویلیام فورسیث، رهیافتش را با اجراگران سهیم نمی­شود؛ در واقع شیوه‌ی کاری او شباهت بسیاری به کارگردانی لو دودین دارد.

از آتار او می‌توان به ماه کامل، مراسم بهار، ریش آبی، شیشه پاک کن، اورفئوس و ائورودیکه، کنتاکتوف، کافه مولر، شکوه ملکه اشاره کرد.

منابع

11 Jan, 13:05


#pina_Bausch  #پینا_باوش

اجرای Cafe Müller (کافه مولر)

منابع

10 Jan, 13:50


مقایسه نسخه‌های مختلف پی‌دی‌اف، صوتی و چاپی کتاب تاریخ ایران، امپراطوری تفکر (اندیشه)

لینک نسخه pdf نشر معیار اندیشه ( ترجمه نسبتا روان‌تر) با قیمت ۲۵ هزار تومان! در فیدیبو

نسخه pdf انتشارات ققنوس با قیمت ۹۹ هزار تومان، در فیدیبو

نسخه صوتی انتشارات ققنوس با قیمت ۱۱۸ هزار تومان ـ ۸۲,۶۰۰ ، در فیدیبو

قیمت کتاب‌های چاپی در بازار از 320 هزار تومان الی 180 هزار تومان

ممکنه نسخه‌های دیگه یا در اپلیکیشن‌های دیگه هم باشه، سلیقه‌اییه. تمام نسخه‌های بالا نمونه دارن و قبل از خرید می‌تونید نمونه‌ها رو در فیدیبو مقایسه کنید.

منابع

10 Jan, 11:42


نسخه‌ی اصلی

منابع

10 Jan, 11:41


کتاب جدیدی که شروع می‌کنم اینه:
History of Iran: empire of the mind
نوشته‌ی MICHAEL AXWORTHY
و از سطح ترجمه هیچ خبر ندارم
نام ترجمه: تاریخ ایران: امپراطوری تفکر (اندیشه)

منابع

08 Jan, 15:12


بیماری‌روانی و ماهیت‌آن
ماهیت‌شناسی، امروزه هر گونه منشأ احتمالی ماهیت اجتماعی بیماری روانی را انکار می کند. بدیهی است که زیست‌شناسی شیمیایی اختلالات روانی کاملاً متناسب با سیاست زدایی آنهاست: در نظر گرفتن آنها به عنوان مشکلات شیمیایی-بیولوژیکی فردی مزیت بزرگی برای سرمایه‌داری است. اول از همه، انگیزه سرمایه به سمت فردی شدن را تقویت می کند (شما به دلیل شیمی مغز خود بیمار هستید). و سپس یک بازار بسیار سودآور برای شرکت های چندملیتی دارویی و محصولات آنها ایجاد می کند (ما شما را با داروهای روانگردان خود درمان می کنیم).
اینکه هر بیماری روانی را می توان به عنوان یک واقعیت عصبی نشان داد، برای همه روشن است، اما این به ما چیزی در مورد علل آن نمی گوید. به عنوان مثال، درست است که افسردگی عموماً شامل سطح پایین سروتونین است، بنابراین آنچه باید توضیح داده شود این است که چرا سطح سروتونین در افراد خاص پایین است. انجام این کار نیازمند یک توضیح اجتماعی و سیاسی است: سیاسی کردن مجدد بیماری روانی برای هر کسی که می‌خواهد رئالیسم سرمایه‌داری را به چالش بکشد، یک کار ضروری است.
#CapitalistRealism
پ‌ن: به عبارتی درسته که آب آلوده مسمومیت رو در افراد زیادی به همراه داره اما اینکه بیاییم مسمومیت رو با شیمی و فیزیولوژی بدن توضیح بدیم کافی نیست. معلومه که چیزی رو در شیمی و فیزیولوژی بدن تغییر داده! اینکه غیرقابل انکاره! بحث بر سر اینه که حالا چی‌شد آب آلوده شد. بحث بر سر اینه منشا کجاست. نمی‌تونیم بگیم منشا در سیستم شیمیایی و فیزیولوژی بدنه (هرچند به شدت تلاش می‌شه این رو به ژنتیک ربط بدن.)

منابع

07 Jan, 19:28


زندگی بخیر رفقا، قراره بخشی از کتاب‌هام رو به فروش بذارم. عکس اول کتاب‌های نفیس دایره المعارف مصور انتشارات سایانه که کاملا نو هستن(تضمین می‌کنم چون مثل بچه‌هام ازشون مراقبت کردم) عکس دوم کتاب‌های غیرمصوره که سالم‌ترین‌هارو گلچین کردم براتون، چندتاش جا موند تو این عکس نیست (مثل ۱۹۸۴ و...) این صرفاً اطلاعیه و پیش نمایشه، از هر کتاب بیش از چهار پنج تا عکس از زوایای مختلف گرفتم که خیالتون از بابت سالم بودنش راحت بشه و بتونید بهتر انتخاب کنید. به زودی تمام عکس‌ها رو به همراه جزئیات تقدیم می‌کنم.

احتمالا فرداشب (چهارشنبه) ساعت ۸ شب

پی‌نوشت: درسته که با توجه به شرایط پیش آمده فروش فوری کتاب‌ها در اولویته اما اگر واقعا به جان و دل عاشق یکی از دایره‌المعارف‌های مصور سایان هستید( مصر یا فضا یا سنگ‌ها) دلم می‌خواد به عشق و اشتیاقتون اعتماد کنم به همین دلیل اگه واقعاً شرایط یکجا پرداخت کردنش رو نداشتید ولی عاشق بودید، بهم اطلاع بدید قطعا این همدلی رو خواهم داشت که در دو مرحله پرداخت کنید. ممکنه نشناسمتون اما باور قلبیم اینه که آدمِ عاشق بی‌مرام نمی‌شه و زیر قول و قرار و و اعتمادش نمی‌زنه. دمتون گرم و سربلند باشید.

منابع

07 Jan, 18:05


در زمان مدرس بودنم همواره بیشتر با کودکانی سر کار داشتم که مشکلات روانی داشتند. سیستم سرویس پزشکی کشور نیز همواره سر کار خود را به سنین کمتر پیدا می‌کند.
#CapitalistRealism
پ‌ن: موافقم. فکر نمی‌کنم این فقط آگاهی خانواده‌ها باشه که مشکلات روان انقدر زیاد شده باشه بین بچه‌ها. مگه می‌شه این فقط آگاه شدن خانواده‌ها باشه که امار اتیسم یک‌باره در بیست‌سال، چندبرابر بشه؟

منابع

07 Jan, 18:05


بسیاری از محصلان جوانی که با آنها برخورد کردم به نظر می رسید در حالتی افتاده اند که من آن را به عنوان "لذت‌طلب افسرده" تعریف می کنم. افسردگی معمولاً با حالت بی لذتی مشخص می شود، اما وضعیتی که من به آن اشاره می کنم نه چندان ناتوانی در تجربه لذت، بلکه ناتوانی در دنبال کردن چیزی جز لذت را توصیف می کند. احساس این است که "چیزی گم شده است".
اما این به این معنا نیست که این رضایت مرموز و دست نیافتنی را فقط فراتر از اصل لذت می توان به دست آورد: این تا حد زیادی نتیجه وضعیت مبهمی است که محصلان در آن قرار می گیرند. گسسته بین نقش قدیمیِ افراد یک نهاد انضباطی و نقشِ جدیدِ مصرف کنندگان خدمات.
#CapitalistRealism

منابع

07 Jan, 18:05


چنین آسیب شناسی هرگونه امکان سیاسی شدن را تضعیف می کند: خصوصی کردن این اختلالات، برخورد با آنها به گونه ای باشد که گویی ناشی از عدم تعادل شیمیایی یا عصبی در فرد هستند، یا گویی نتیجه ساده پیشینه خانوادگی آنان است! این به معنای حذف پیشینی هر گونه ایراد سیستماتیک است.
#CapitalistRealism
پ‌ن:Ha Ha Ha Ha HAHAHAHAHHA

منابع

07 Jan, 18:05


مبالغه نیست اگر بگویم امروزه در بریتانیای کبیر، خود نوجوان بودن، ریسک معادل بیمار بودن قرار گرفتن است.
#CapitalistRealism
پ‌ن: باز این بابا ۲۰۱۷ مرد این حجم از ADHD رو ندید که بگرخه.

منابع

06 Jan, 22:16


یک مورد مربوط به سلامت روان است آنچه که می‌توان همچنان واقعه‌ای در قبال واقعیت کپیتالیستی محسوب شود. این در واقع یک مثال پارادایماتیک است: رئالیسم سرمایه داری اصرار دارد که با سلامت روان به گونه ای رفتار کند که گویی یک واقعیت طبیعی است مانند آب و هوا (که به نوبه خود آنقدر یک واقعیت طبیعی نیست که یک اثر سیاسی-اقتصادی است). در دهه‌های 1960 و 1970، نظریه‌پردازان و سیاستمداران رادیکال مانند لینگ، فوکو، دلوز، گاتاری و دیگران بر شرایط روحی شدیدی مانند اسکیزوفرنی تمرکز کردند، که به‌عنوان مثال، توضیح دادند چطور جنون مقوله‌ای سیاسی است تا طبیعی. با این حال، آنچه اکنون به آن نیاز داریم، سیاسی کردن اختلالات بسیار رایج تر است؟ خیر بلعکس. این دقیقاً رایج شدن این اختلالات است که به تنهایی ارزش توجه ما را دارد.
امروزه در بریتانیای کبیر افسردگی بیشتر از همه توسط سیستم بهداشت ملی تحت درمان قرار می‌گیرند. اولیور جیمز در کتاب خود سرمایه‌دار خودخواه، به طور بسیار متقاعدکننده‌ای فرضیه‌ای همبستگی بین تعداد روزافزون موارد رنج روانی و انواع سرمایه‌داری نئولیبرال در کشورهایی مانند بریتانیای کبیر، ایالات متحده و استرالیا را مطرح کرد. مطابق با اظهارات جیمز، من معتقدم که مشکل فزاینده استرساضطراب) در جوامع سرمایه داری نیاز به چارچوب بندی مجدد دارد. به جای اینکه حل مشکلات روانی خود را بر عهده افراد بگذارند.
امروزه در بریتانیای کبیر افسردگی بیشتر از همه توسط سیستم بهداشت ملی تحت درمان قرار می‌گیرند. اولیور جیمز در کتاب خود سرمایه‌دار خودخواه، به طور بسیار متقاعدکننده‌ای فرضیه‌ای همبستگی بین تعداد روزافزون موارد رنج روانی و انواع سرمایه‌داری نئولیبرال در کشورهایی مانند بریتانیای کبیر، ایالات متحده و استرالیا را مطرح کرد. مطابق با اظهارات جیمز، من معتقدم که مشکل فزاینده استرس (و اضطراب) در جوامع سرمایه داری نیاز به چارچوب بندی مجدد دارد. به جای اینکه حل مشکلات روانی خود را بر عهده افراد بگذارند. یعنی به جای پذیرش شخصی سازی عمومی استرس که در سی سال گذشته حاکم شده است - آنچه باید از خود بپرسیم این است: چگونه می توان تحمل کرد که اینهمه از مردم، و به ویژه بسیاری از جوانان، بیمار باشند؟ "طاعون بیماری روانی" که جوامع سرمایه داری را گرفتار می کند، نشان می دهد که سرمایه داری به جای اینکه تنها سیستمی باشد که کار می کند، ذاتاً ناکارآمد است. بهایی که ما برای ایجاد این تصور که سرمایه داری بدون مشکل پیش می رود، می پردازیم، در واقع بسیار بالاست.
#CapitalistRealism
پ‌ن: برای تحقیق در این باره در حوزه انسان‌شناسی دست خیلی بازه. زمانی که آفریقایی‌ها به زور با سرمایه‌داری آشنا شدن دچار اختلالات، مسخ‌ها و جادوهای عجیبی می‌شدند. برای مثال عده‌ای ازشون همواره در اضطراب و خستگی بودن و دلیلش رو این تعیین می‌کردند که روزها بدنمون در کمپ سفیدپوست‌ها کار می‌کنه و شب‌ها روحمون.

منابع

06 Jan, 18:19


Capitalist Realism_ Is There No Alternat - Mark Fisher.pdf

منابع

06 Jan, 18:08


#کتاب #رئالیسم_کاپیتالیستی
آیا آلترناتیوی دیگری نیست ؟
#مارک_فیشر
ترجمه #آراز_بارسقیان
📚

منابع

06 Jan, 17:57


معرفی کتاب:
رئالیسم کپیتالیستی یا Capitalist Realism
آیا آلترناتیو دیگری وجود ندارد؟
نویسنده: مارک فیشر
ترجمه؟ بله به فارسی ترجمه شده
هشتگی که باهاش مطالب جالب از این کتاب رو باهم قراره بخونیم:
#CapitalistRealism

منابع

04 Jan, 22:33


جراح کل آمریکا خواستار افزودن هشدار سرطان به برچسب نوشیدنی‌های الکلی شد.

توصیه و بیانیه‌ امروز جراح کل آمریکا (Dr. Vivek Murthy, US Surgeon General) در مورد ارتباط علّیتی بین مصرف الکل و افزایش خطر ابتلا به سرطان (از پست ایکس):

الکل سومین عامل قابل پیشگیری سرطان در آمریکا می باشد.

هر ساله باعث حدود ۱۰۰٫۰۰۰ مورد سرطان و ۲۰٫۰۰۰ مرگ ناشی از سرطان در آمریکا می‌شود.

مصرف هر نوع الکل خطر ابتلا به حداقل هفت نوع سرطان را افزایش می‌دهد، از جمله سرطان پستان در زنان، روده بزرگ، مری، کبد، دهان، گلو و حنجره.

مصرف بیشتر الکل خطر سرطان‌های مرتبط با الکل را افزایش می‌دهد.

تنها ۴۵ درصد از بزرگسالان آمریکایی از این موضوع آگاه هستند که مصرف الکل خطر ابتلا به سرطان را بیشتر می‌کند.

برای افزایش آگاهی در مورد این ارتباط و کاهش خطر موارد سرطان ‌و مرگ‌های ناشی از آن، توصیه‌ جراح کل شامل این موارد است:

کنگره باید اجازه دهد که برچسب هشدار روی نوشیدنی‌های الکلی به‌روزرسانی شود و هشدار خطر سرطان به آن اضافه شود.

دستورالعمل‌های مربوط به مصرف الکل باید مورد ارزیابی مجدد و اصلاح قرار گیرند تا خطر افزایش سرطان‌های ناشی از الکل در آن‌ها در نظر گرفته شود.

متخصصان بهداشت عمومی، گروه‌های اجتماعی و سازمان‌ها می‌توانند با تقویت و گسترش آموزش‌ها، آگاهی عمومی را افزایش دهند. همچنین پزشکان می‌توانند بیماران خود را آگاه کرده و استفاده از غربالگری و درمان‌های مرتبط با الکل را ترویج دهند.

باید آگاه باشید که با افزایش مصرف الکل، خطر ابتلا به سرطان بیشتر می‌شود. هنگام تصمیم‌گیری در مورد نوشیدن یا مقدار مصرف، به خاطر داشته باشید که هرچه کمتر مصرف کنید، خطر ابتلا به سرطان نیز کمتر خواهد بود.

اطلاعات بیشتر: لینک

پست حاوی پنج تصویر است👇🏻 که می‌توانید ورق بزنید و ببینید.

@Scientometric

منابع

04 Jan, 19:18


نیچه، بیماری و سلامت
Friedrich Nietzsche reflected deeply on illness, viewing it not merely as a negative experience but as a source of knowledge and transformation. For Nietzsche, illness could confront individuals with their limits, compelling them to develop a heightened awareness of themselves and the world. Here are some key aspects of his perspective on illness:

1. Illness as a Creative Experience

Nietzsche, who suffered from numerous health problems throughout his life, interpreted illness as a transformative force. Physical and mental suffering drove him to explore new philosophical perspectives, prompting him to reconsider conventional values and ideals.

2. The Contrast Between Health and Illness

In Nietzsche's thought, health and illness are not irreconcilable opposites. Instead, illness is seen as an integral part of life, a condition that can lead individuals to discover new forms of vitality. He writes in "The Gay Science":

> “One must have chaos within oneself to give birth to a dancing star.”



3. Illness as a Path to the "Great Health"

Nietzsche speaks of "great health", a state that goes beyond the mere absence of illness. Great health represents the ability to embrace and transform suffering into creative power. In this sense, illness can serve as a springboard for transcending human limitations and creating new values.

4. Critique of Traditional Medicine

Nietzsche was critical of traditional medicine, which often aimed to eliminate suffering at all costs. For him, pain and illness were not necessarily to be avoided but faced and integrated as essential experiences for personal and spiritual growth.

5. Autobiography and Illness

In many of his works, such as "Ecce Homo", Nietzsche describes how illness shaped his life and thought. He regarded his suffering as central to understanding the human condition and developing a philosophy that embraces the complexity of existence.

In summary, for Nietzsche, illness is not merely a limitation but also an opportunity to transform suffering into creative strength, leading to a more authentic and profound existence.

منابع

31 Dec, 14:45


بایومدیسین یا پزشکی‌ای که امروزه ما آن را می‌شناسیم، خود یک نوع سیستم پزشکی سنتی‌ست که برپایه‌ی ارزش‌های فرهنگی که آن را شکل داده‌است رشد کرده و بی‌نهایت ارزش فرهنگی را نمود می‌دهد:
Arthur Kleinman
Book: Patients and Healers in the Context of Culture (1980)

Byron Good
Book: Medicine, Rationality, and Experience (1994)

Margaret Lock e Nancy Scheper-Hughes
Articolo: "The Mindful Body: A Prolegomenon to Future Work in Medical Anthropology" (1987)

منابع

31 Dec, 13:47


بیوگرافی: Antonio Scarpa که بود و چه کرد؟
شروعی بر قوم‌پزشکی و پیشروی انسان‌شناسی پزشکی

منابع

31 Dec, 13:43


تعریف سلامتی از منظر آنتروپولوژی پزشکی، گفته شده توسط آنتونیو اسکارپا:
“Health is not, as we have imagined it in the West, a state of perfect balance, but a dynamic interplay between physiology, the surrounding environment and cultural strategies, which calls into question illness as a phase of this process.”
می‌بینیم که چطور موضوع سلامتی از چهارچوب فردی خود در چنین تعریفی خارج می‌شود و بر روی دلایل فرهنگی و محیطی آن چشم‌پوشی نمی‌شود. بردن بیماری تنها در درون فرد و تنها در نظر گرفتن فیزیولوژی بدن فردی که آن را تجربه می‌کند، موجب می‌شود هرگز در شرایط فرهنگی و محیطی که در آن زیست می‌کنیم تامل نکنیم و سیستمی را نقد و نقض نکنیم و همواره فرد را بابت اینکه مشکلی دارد یا بیماری‌ای پیدا کرده است مورد نقد قرار دهیم و یا سرزنش و سرکوب کنیم و همواره درمان شدن و شفا گرفتن را از او طلب کنیم درحالی که به خوبی می‌دانیم بهبود اغلب بیماری‌ها و مشکلات، نیازمند بهبود شرایط فرهنگی و محیطی‌ایست که در آن زیست می‌کنیم.

منابع

30 Dec, 13:14


انسان شدن:
تنوع بی‌نهایت انسان‌ها حاکی از این است که انسان‌ها، انسان متولد نمی‌شوند بلکه باید از پروسه‌ی انسان‌شدن بوسیله‌ی فرهنگ گذر کنند. اینجاست که انسان‌شناس‌ها، با یک تنوع بی‌حد و مرز سر و کار دارند و هیچ تلاشی در راستای تقلیل آن به یک نوع تعریف، استدلال و مدل استاندارد نمی‌کنند.
The enormous variability of our species indicates that human beings are not human by nature but become so through a very long process of humanization.

All anthropological research has immediately clashed with the most characteristic phenomenon of human studies: individuals and populations everywhere present a very high variability that manifests itself both in biological characteristics (anatomical and physiological traits, gene expression, etc.) and in cultural characteristics (language, diet, sleep patterns, expression of emotions, comfort position, etc.). Anthropology does not deal with a set of universal natural data, relative to the species and established once and for all, but with infinite variations.

منابع

30 Dec, 13:00


ما موفق شدیم هرمنتقدی از لیبرالیسم رو تبدیل به یک کمونیست کنیم و دهنش رو ببندیم و من بارها از خودم می‌پرسم چرا این لیبرالیسم لیبرال‌ها، همون قصه‌ی همیشگی بهشت اجباریه؟
درهرحال پیشرفت در نقد و انتقاد خوابیده و باید همواره همه‌چیز رو محض احتیاط problematise کرد. مخصوصا اگر طرفدار چیزی هستیم و بیشتر از همه بهش بها می‌دیم، اون دقیقا چیزیه که باید با آغوش باز بریم سخت‌ترین نقدهارو نسبت بهش بخونیم تا بتونیم پیشرفتش بدیم.
اوتوپیایی که هردوی این طیف توصیف می‌کنن، نشدنی و ناممکنه. راه‌حل اصلا در این سطح نیست چرا که مشکل در این سطح نیست.
- لینک اینستاگرام

منابع

30 Dec, 11:21


در در گینه بیسائو، با طب مخصوصشان، می‌توانند شیر را به سینه زنان مسن برگردانند:
این طب مخصوص، نوعی طب گیاهیست که به صورت سنتی برای زنان مسن که نیازمند به شیردهی هستند، انجام می‌شود. مطالعه در این زمینه توسط آنتونیو اسکارپا صورت گرفته. لینک رو به همراه رفرنس‌ها

منابع

30 Dec, 10:51


یکی از بخش‌های مطالعه در این زمینه، ساختار خانه‌ها و معماری‌های متنوع در جهان به صورت سنتی یا تاریخی هست که چطور قوانین مشخص و اتفاقا سختی برای پاکیزگی، بهداشت و محافظت از بیماری و خطرهای احتمالی داشتند. اگر علاقمندید این هم سرنخ خوبی برای مطالعه می‌تونه باشه.

منابع

30 Dec, 10:45


گذری بر انسان‌شناسی پزشکی یا قوم‌پزشکی:
چند سرنخ کوتاه برای مطالعه‌ی بیشتر
- In the “country of medicinal plants”, as Tibet is called, there is a folk medicine (in which shamanism predominates) and a monastic one, since almost all Lamaist monasteries are also centers of medical studies with hospitals, pharmacies and libraries.

- In the Philippines, surgeon-healers use one of the oldest and most widespread therapeutic practices in traditional medicine: the “extraction of foreign bodies”, believed to be the cause of disease.

- Traditional Japanese medicine derives from Chinese medicine, whose first contributions date back to 600 AD, subsequently codified thanks to autonomous contributions: it was practiced mainly by bonze-doctors.

- Traditional medicine and atomic bombs. Even in the countries hit by the atomic bombs of Hiroshima and Nagasaki, traditional Japanese medicine played a significant role, highlighted by Antonio Scarpa in 1972.

منابع

29 Dec, 23:14


منشور اخلاقی انسان‌شناسی ایران
تهیه‌شده در پژوهشکده مردم‌شناسی
با همکاری شماری از انسان‌شناسان ایران
آذر ۱۴۰۳
پیشنهاد می‌شود دانشجویان با صرف ۱۰ دقیقه زمان، بندهای این منشور را بخوانند و از این پس هنگام پژوهش‌های علمی، آنان را در نظر داشته باشند.
@anthropologychalus

منابع

29 Dec, 07:48


تاج‌های سرخپوستی، موزه‌ی مردم‌شناسی - انسان‌شناسی

منابع

28 Dec, 16:15


Fibula

این شی‌ای که می‌بینین بهش fibula توی ایتالیایی می‌گن یا به انگلیسی، praeneste می‌گن. این شی، توی رم پیدا شده و قدیمی‌ترین مدرک برای قدیمی‌ترین فرم زبان لاتینه و این نوع از لاتین خیلی خیلی قدیمیه. این فرم لاتین آنتیک، از تمدن اتروسک، سابینان و falisci در نیمه دوم قرن هفتم قبل از مسیح. برای مدت‌ها بعد از پیدا شدنش، نمی‌تونستیم حرف‌هاش‌رو بفهمیم و بعد از حدود یه قرن تونستن حرف‌هاش‌رو در بیارن.
حدود ۱۱ سانته و از طلا ساخته شده.
چیزی که نوشته به لاتین مدرن‌تر، Manius me fecit Numerio هست و به معنی Manios made the brooch for Numerio.

"Museo delle civiltà"

منابع

20 Dec, 13:16


مثلا می‌گن انسان به صورت ذاتی به دنبال زیباییه و به سمت زیبایی جذب می‌شه و این رو درحیوانات هم می‌شه دید (دم طاووس). یک اینکه تعریف زیبایی دروهمه جوامع و فرهنگ‌ها یکسان نیست. برای زدن این حرف اول باید مطمئن شد همه جوامع، همه فرهنگ‌ها، یک نظر واحد درباره‌ی زیبایی دارن. دو اینکه زیبایی خودش نوعی معنا دادن به یک ویژگی فیزیکیه که اون ویژگی فیزیکی، بدون تفسیرگر انسانی، داخل خودش چنین چیزی رو نداره. سوم اینکه باید مطمئن شد طاووس و مابقی حیوانات هم نظرشون درباره‌ی زیبایی همینه! یعنی باید بتونن مفهوم زیبا رو بسازن و بعد ببینیم به چی می‌گنش که تقریبا غیرممکنه. در بهترین حالت باز ما می‌تونیم فقط بگیم دیدیم که طاووس‌های ماده، به سمت طاووس‌های نر با دمی بزرگ‌تر می‌رن (باز این باید دید همه طاووس‌های ماده اینکارو می‌کنن؟ یا باز گیر خطای میانگین افتادیم). نمی‌تونیم بگیم بابت "زیبایی"، "زشتی" یا حتی بلندیه. شاید این صرفا یک همبستگی از یک دلیل اصلی باشه که ما نسبت بهش در تحقیقات کوریم. شاید تاابد هم کور بمونیم چون طاووس نیستیم.
در نتیجه هرادعایی دیدید که اینگونه داره رفتار و مفاهیم انسانی رو، با مثال حیوانی بررسی می‌کنه، یه بررسی اینجوری بکنیدش. اگر تونسته بود از سد این موارد رد شه، یعنی می‌شه درنظر گرفتتش. اگر نتونست، یعنی یک کلان روایته. و کلان روایت‌ها هستن تا برای ما عادی و هنجار رو بسازن. کلان روایت‌ها از روی واقعیت روایت نمی‌شن بلکه سازنده‌ی واقعیت هستن.

منابع

19 Dec, 20:42


رقص مسئله‌ای جهان شمول نیست و تعریفی جهان شمول ندارد.
Examples include distinctions in English between "dance" and "dancing," a Congolese language where "dance" means leisure, and a Ghanian language where it means to prophesy. In Persian, dance is inseparable from recitation, while in the Indian context "natya" is a complex art form including dance, recitation, music and symbolic narration.
The Japanese context also shows that there is no single way to categorize the different types of dance. These can be performances at Shinto altars, Kabuki theater or dances to honor the dead, with the common factor being the use of the body.
* Drid Williams suggests "anthropology of movement" but this does not solve the problem of defining dance.

منابع

19 Dec, 18:56


نمی‌توان رفتار انسانی را با رفتار حیوانی توجیه کرد یا توضیح داد!
در انسان‌شناسی شما هرگز حق ندارید رفتار انسانی را با تشبیه به حیوانات توجیه کنید یا توضیح بدید. حتی اجازه‌ی این را ندارید که منشا این رفتارهارا در حیوانات بخوانید چرا که جهان انسانی از یک بُعد سملبک بهرمند است که چنین چیزی را برای حیوانات نمی‌توانیم درنظر بگیریم. از این رو منشا رفتار انسانی را نمی‌توان از حیوانات دانست یا با آن توجیه کرد. یکی دیگر از خطرات این کار، افتادن در دام تکاملیست چرا که با چنین کاری، این پیش‌فرض ایجاد کی‌شود که رفتار انسانی، یک ریشه‌ی اولیه داشته و این ریشه‌ی اولیه را می‌توان در قبایل دید در صورتی که این نگاه، از اشتباه‌ترین نگاه‌ها به فرهنگ‌های متنوع‌است چرا که همه رفتارها در همه فرهنگ‌ها، به اندازه‌ی فرهنگ ما یا فرهنگ غربی پیشرفته هستند، تغییر کرده‌اند و رشد پیدا کرده‌اند. حتی درقبال رفتار و افکار پیشینیان نیز نمی‌شود چنین دیدگاهی را داشت چرا که آنان نیز پیشرفته و منعطف بوده‌اند و نباید با دیدگاه فرهنگ‌محوری و یا زمان‌محوری، دیگران را قضاوت کرد.
در اینجا قسمتی از مقاله‌ای را می‌بینید که به صراحت درحال نقد یکی از منوآل‌های مطالعه‌ی رقص است که در آن، از عبارت منشا رقص حیوانی استفاده شده‌است:
Sachs's theory on the origin of dance, which he links to animal behavior, is criticized for making a dangerous extrapolation from animal to human behavior. He attempts to use animal dances to establish innate human characteristics, which is problematic because human dance is a symbolic activity, unlike animal behavior.
از جمله ایراداتی که می‌شود برای مثال به یووال حراری نیز می‌شود گرفت این است که رفتار انسانی را با حیوانات مقایسه می‌کند. در این کار یک خطای دیگر نیز می‌شود لحاظ شود: ما به صورت عامدانه، تعریفی انسانی و سمبلیک را از یک نوع رفتار که غیرجهان‌شمول است، به صورت جهان شمول به انسان‌ها ربط می‌دهیم و بعد منشا آن را حیوانی می‌نامیم: یعنی تعریف سمبلیک و نوعی انسانی را به حیوانات ربط می‌دهیم در صورتی که ۱. تعاریف سمبلیک انسانی هستند و ۲. لزوما در نگاه اول شخص آن حیوان، آنگونه که ما می‌پنداریم اتفاق نمی‌افتند. به عبارتی ما نمی‌دانیم در منظر حیوان، یک رفتار چرا و چگونه شکل می‌گیرد پس حق نداریم که با دیدی انسانی آن را تفسیر کرده و بعد آن را مشابه انسان خطاب کنیم.
می‌توانید ببینید چطور این نگاه ظریف انسان‌شناسانه امروزه در رشته‌های همچون روانشناسی تکاملی، کاملا غایب است و ما عمدتا عادت کرده ایم انسان را نه با یک انسان بلکه با شامپانزه و بونوبو‌ها قیاس کنیم در حالی که این قیاس، توهینی به انسان و آن حیوان به صورت همزمان است.
- Kurath, G.P., 1960, Panorama of Dance Ethnology, in “Current Anthropology”, I, 3, pp. 233-254

منابع

19 Dec, 11:04


زمین، موجودی زنده‌است: تیوی این را می‌داند.
چه می‌شود اگر با نگرشی متفاوت به زمین بنگریم؟

The Tiwi people have a profound and unique relationship with the land, which goes far beyond simple ownership or stewardship. They see themselves as intrinsically connected to the land, believing that they *are* the land, not just that they live on it. This is not a metaphorical or poetic statement but a deeply held belief that shapes their cultural practices, social structures, and spiritual life. This concept is central to understanding their worldview.

Here are some key aspects of the Tiwi's vision of the land:

* Land as a Living Entity: For the Tiwi, the land is not an inanimate object but a living entity, created through the actions of their ancestors. The landscape was formed by the movements of Pukwi/Imunga, the sun-woman, who transformed herself into a turtle and walked the earth, creating the Tiwi islands. Therefore, the land is alive and embodies the presence of their ancestors and the spiritual world.
* Kinship and the Land: The Tiwi are connected to the land both patrilineally and matrilineally. They inherit "countries" from their fathers and are also connected to the land through their descent groups (imunga) from their mothers, as well as from their father's matrilineage (irumwa). This complex web of relationships highlights how deeply intertwined their social structure is with the geographical landscape. They have a responsibility to maintain the land both ecologically and spiritually.
* Embodiment of the Land: The Tiwi believe that they embody the land and manifest the land through their bodies. This is evident in their dance, where they physically orient themselves towards sacred sites that may be miles away. By moving and calling out the names of these sites, they create a connection between their bodies, their location and the sacred places, as if they were "carving" the space itself.
* Spatial Awareness: Tiwi dancers have a highly developed spatial awareness that extends beyond their immediate performance space. They are conscious of their entire geographical environment and sacred sites, connecting their physical bodies to a larger context. This is a contrast with ballet dancers who generally have a spatial awareness limited to the performance space.
* Land as a Body: The Tiwi do not have a single word for the entire landmass of their islands but have names for many specific locations that are significant to them. These sites are seen as comparable to parts of a human body, which is a key part of their view of the interconnectedness of all things. These sites can be vulnerable and need care, just as a body needs to be cared for. This idea reinforces the concept that their land is not just a collection of locations but an integrated whole, much like the human body.
* Ritual and the Land: Rituals like dancing and bathing reinforce the link between the people and the land. Sweat, for example, is not considered negative, as it allows the body to blend with the land. Mortuary posts and trees are also linked in that they receive similar treatment, strengthening the bond between humans and their environment. Through aesthetic transformation, dancers and land become one, sustaining life and revitalizing the land.
* Personification of Space: The Tiwi personify the space they inhabit, viewing the landscape as a living entity that is made flesh through their bodies. This is not merely symbolic but rather an understanding that the human body is inextricably linked to the natural, social, and supernatural realms.

منابع

19 Dec, 11:04


In essence, the Tiwi's vision of the land is one of deep, spiritual, and physical connection. They do not see themselves as separate from the land but rather as an integral part of it. Through their dances, rituals, and daily practices, they express this connection, maintaining the link between their world and that of their ancestors. The land is not just a resource or a place to live; it is an extension of themselves, and their bodies serve as a medium of emplacement. They maintain and renew their physical and spiritual connection to the land through their practices.

- Grau, A., 2005, When the Landscape becomes Flesh: An Investigation into Body Boundaries with Special Reference to Tiwi Dance and Western Classical Ballet, “Body & Society”

منابع

19 Dec, 09:21


فرهنگ لوطی
مستند توصیفی
https://youtu.be/SMtSjKhCSxY?si=XYYje5XMzi7M3l99

منابع

17 Dec, 16:29


مرگ و سن بلوغ، دو برساخت اجتماعی:

The sources discuss Philippe Ariès's work primarily in relation to his analysis of the social construction of childhood and death. Ariès's contributions, as described in the sources, challenge essentialist views by demonstrating how cultural perceptions shape our understanding of these life stages.

* Childhood as a Social Construct: Ariès's research on family relationships in medieval and modern Europe revealed that childhood, as a distinct phase of life separate from adulthood, emerged only in modern times. This wasn't due to biological changes but resulted from broader societal shifts, including the rise of industrial production, market economies, and the family as a sphere of intimacy. Before modernity, children were seen as small adults integrated into adult society, lacking the special status they hold today.

* Death and Modernity: Ariès also explored societal attitudes toward death, showing how modern conceptions differ significantly from past views. He argues that modern society views death as something repulsive, uncontrollable, and shameful, a stark contrast to previous eras where death, even of children, was seen as an ordinary occurrence. This shift is linked to the development of bourgeois society, the Enlightenment, and the market economy. Modern views of death prioritize hiding its reality from the dying, leading to a sense of shame rather than fear. This contrasts with past cultures where death rituals helped to "domesticate" the dying process and provide meaning for both the dying person and their loved ones.

In summary, Ariès's work provides a critical perspective on what are often considered biologically determined life stages. His research underscores that our understanding of childhood and death is shaped by social and cultural factors, not solely biological ones. The sources emphasize this point by contrasting his historical analysis with contemporary observations on body practices and changing norms.

منابع

17 Dec, 15:57


زنان و مردان چگونه پرزنت می‌شوند؟ چه چیزی موجب این تفاوت است و چه تاثیری در اجتماع دارد؟
این نظرسنجی رو یادتونه؟ از داخل این گفتمان بیرون اومده بود. اینجا می‌تونید یکم درباره‌ی تحلیلش مطالعه کنید.

John Berger, in his work *Ways of Seeing* (cited as), analyzes the representation of the body, particularly focusing on the representation of women in Western art. His central argument is that in Western art, "men act and women appear. Men look at women. Women watch themselves being looked at". This statement encapsulates his key idea: that the representation of women is fundamentally shaped by the male gaze.

Here's a breakdown of Berger's analysis:

* The Male Gaze: Berger argues that the images of women in Western art are not simply representations of reality but rather constructions created to serve the interests and desires of men. The male gaze is not a passive observation; rather it is an active process that positions the viewer, constructs a particular masculinity, and objectifies women.

* The Woman as Spectacle: In paintings, particularly nudes, women are portrayed as passive objects of male desire, their bodies presented for the viewer's consumption. The frequent use of mirrors in these paintings, Berger notes, highlights the woman's awareness of being an object of the gaze, further reinforcing her passivity and objectification.

* The Power of the Image: Berger's analysis underscores that images are not neutral; they actively construct and legitimize social identities and power relations. Understanding these images requires acknowledging their inherent positioning of both the viewer and the subject portrayed. His analysis extends beyond what the images explicitly show to include what they implicitly assume or conceal, highlighting the cultural norms and power dynamics embedded within the representations.

* The Woman's Relationship with Herself: Berger's work reveals how the representation of women in art affects not only the viewer's perception but also the women's relationship with their own bodies. By being constantly subjected to the male gaze, women internalize this perspective, thus seeing themselves as objects rather than subjects.

* Limitations: While impactful, Berger's work, like Mulvey's (mentioned in), is criticized for assuming heterosexuality as the default and failing to account for diverse sexualities.


In essence, Berger's analysis focuses on how the act of looking and representing constructs gender identities and power dynamics. He emphasizes the active role of the viewer in shaping the meaning of an image and the subsequent impact this has on the subject depicted. The sources highlight Berger's work as foundational to the field of visual studies and gender studies.

منابع

16 Dec, 19:38


چگونه نابرابری و سلطه‌گری مردانه را در پدرسالاری توجیه می‌کنیم؟ چگونه به دنبال توجیه این امر در طبیعت و ذات هستیم؟

The main argument presented in the source is that women are subjected to a system of appropriation, similar to slavery, that limits their autonomy and perpetuates male dominance. This system is rooted in a historical discourse that naturalizes and justifies women's subordination. The author, Colette Guillaumin, argues that the appropriation of women is both collective and individual, with marriage being the primary institution for individual appropriation.

Here is a more detailed summary of the key points from the source:

* Appropriation of Women: Guillaumin argues that the oppression of women is fundamentally rooted in their appropriation, which is defined as a power relationship where men exert control over women's bodies, labor, and reproductive capacities. This appropriation manifests in various forms, including control over women's time, products of their bodies (children), sexual obligation, and physical burden.
* Double Appropriation: The appropriation of women operates on two levels: collective (sexage) and individual (marriage). Collective appropriation refers to the societal view of women as objects or instruments, contributing to the maintenance of men without limitations on time or compensation. Individual appropriation, primarily through marriage, involves a contractual relationship where women's individuality is ceded in exchange for their maintenance.
* Naturalization of Domination: The discourse surrounding the appropriation of women relies on the concept of "nature" to legitimize male dominance. This discourse presents women as inherently suited for their subordinate position, attributing their characteristics and roles to biological determinism. This idea of "natural difference" between men and women serves to justify the existing power dynamics and discourage any attempts at social change.
* Materiality of Appropriation: Guillaumin emphasizes the materiality of women's appropriation, highlighting how their bodies are subjected to various interventions, including fashion, nutrition, and size expectations, to reinforce their prescribed social roles.
* Comparison to Animal Societies: The source criticizes the use of animal ethology to justify social hierarchies, arguing that these comparisons often serve to naturalize human behavior and obscure the social construction of power dynamics.
* System of Marks: Similar to the branding of slaves, Guillaumin describes a system of "marks" that signify the appropriation of women. These marks, ranging from permanent physical markings to reversible social indicators like clothing, serve as visible reminders of their subordinate status.
* Race and Nature: The source draws parallels between the appropriation of women and the concept of race, arguing that both rely on a false notion of "natural difference" to justify social hierarchies and legitimize the exclusion and exploitation of certain groups.
* The Anger of the Oppressed: Guillaumin acknowledges the anger and frustration experienced by marginalized groups, particularly women, who have been historically excluded from theoretical discourse. She argues that the emergence of feminist theory has challenged traditional power structures and provided new perspectives on the social construction of gender roles.

Overall, the source presents a comprehensive and critical analysis of the historical and social forces that contribute to the oppression of women. It emphasizes the need to challenge the naturalization of gender roles and dismantle the systems of appropriation that perpetuate male dominance.

منابع

16 Dec, 08:27


برندگان نوبل چه کسانی هستند؟
به عبارتی حتی شانس موفقیت هم به شکل همگن در جامعه پخش نشده و به شدت به طبقه اجتماعی مربوطه. اما آیا این یک مشکل غیرقابل حل و ثابت و ناگزیره؟ این سوالو از داوکینز و تایسون نپرسید:)
- لینک مطالعه
- لینک صفحه

منابع

15 Dec, 15:22


فرق انسان‌شناسی با روان‌شناسی چیه؟

منابع

15 Dec, 14:49


چگونه بلوغ و کودکی، نوعی برساخت اجتماعیست؟
https://en.wikipedia.org/wiki/Coming_of_Age_in_Samoa

کتاب بلوغ در ساموآ به فارسی ترجمه شده‌است.

منابع

15 Dec, 13:38


important points discussed in the source excerpts that can enhance your understanding of the book Masculine Domination:

* The Importance of Ethnographic Analysis: Bourdieu emphasizes the importance of using ethnographic analysis, particularly of societies different from our own, to expose the arbitrary nature of gender distinctions. By studying the Kabyle society, he aims to create a "laboratory experience" that allows us to objectify and analyze the androcentric unconscious that shapes our own perceptions and thoughts about gender. He suggests that the Kabyle society, while geographically and culturally distant, offers a paradigmatic example of the "phallonarcissistic vision" and androcentric cosmology that are prevalent in many societies, including our own. He warns against relying solely on historical texts, especially in the context of ancient Greece, as they often present a reinterpreted and sanitized version of myths and rituals.

* Challenging the Doxa: Bourdieu highlights the concept of "doxa," the taken-for-granted, unquestioned beliefs and perceptions that reinforce the existing social order. Male dominance persists because individuals, both men and women, have internalized the structures of male dominance, leading to a paradoxical submission where the most intolerable conditions can appear acceptable and natural. He argues that the mythical-ritual system plays a crucial role in legitimizing the established order by aligning symbolic categories with pre-existing social divisions. This system creates a sense of "doxic experience," where the social world, including the constructed division between the sexes, is perceived as natural and self-evident.

* The Role of Language and Symbols: Bourdieu stresses the importance of language and symbols in perpetuating male dominance. Language not only reflects but also shapes our understanding of the world, and the symbolic associations embedded in language reinforce the hierarchical relationship between men and women. He provides examples from the Kabyle society where male attributes are associated with positive symbolic oppositions like high/low, hard/soft, active/passive, while female attributes are relegated to the negative side of these oppositions. This symbolic framework, often expressed through metaphors and rituals, naturalizes male dominance by associating it with strength, power, and control, while associating femininity with weakness, passivity, and submission.

* Strategies of Resistance: While Bourdieu acknowledges the deeply ingrained nature of male dominance, he also suggests that possibilities for resistance exist. He notes that the partial indeterminacy of certain objects allows for competing interpretations, offering the dominated, and particularly women, a space to challenge the dominant symbolic order. He points to the example of women using the same dominant symbolic schemes to reinterpret male sexual attributes in a negative light, demonstrating a form of symbolic resistance.

* The Complexities of Love: While acknowledging that love can offer a temporary respite from the symbolic violence of male dominance, Bourdieu argues that even romantic relationships are not immune to the pervasive influence of gendered power dynamics. He suggests that love can become a form of "accepted domination" when individuals unconsciously internalize societal expectations and find themselves conforming to the prescribed roles of dominant male and submissive female. He contrasts this with the concept of "pure love," a relatively recent historical invention that requires continuous effort to maintain a space free from calculation, violence, and self-interest. He links the emergence of "pure love" to the rise of "art for art's sake," suggesting that both are characterized by a disinterest in material gain and a focus on the intrinsic value of the experience itself.

By delving into these additional points, you can gain a more nuanced and comprehensive understanding of Bourdieu's analysis of masculine domination and its implications for both men and women.

منابع

15 Dec, 11:14


The book *Masculine Domination* by Pierre Bourdieu explores the deeply ingrained societal structures that perpetuate male dominance. Bourdieu argues that this dominance, while appearing natural and inevitable, is a social construct reinforced through symbolic violence.

Here are some of the book's key points, drawing from the provided source excerpts:

* Symbolic violence is a subtle, often invisible form of power that operates through communication, knowledge, and misrecognition. This form of violence leads to the acceptance of male dominance as natural and unquestionable.
* The example of Kabyle society in Algeria is used to illustrate the pervasive nature of masculine domination, even in a culture vastly different from Western society. The analysis of Kabyle rituals and practices exposes the arbitrary nature of gender distinctions and the mechanisms by which they become ingrained in individuals' perceptions and actions.
* The construction of gendered bodies: Bourdieu emphasizes that male and female bodies are not simply biological entities, but are shaped and molded by societal expectations and norms. This social construction of bodies reinforces the perceived naturalness of gender differences and contributes to the perpetuation of male dominance.
* The role of institutions in perpetuating male dominance: Bourdieu highlights the complicity of institutions like family, church, school, and state in upholding the patriarchal order. He argues that these institutions, through their practices and discourses, contribute to the "historicization" or naturalization of male dominance, making it appear timeless and unquestionable.
* The impact of male dominance on men: Bourdieu acknowledges that men are also victims of the very structures they benefit from. They are constantly under pressure to prove their masculinity and live up to the idealized image of a dominant male, often leading to violence, tension, and a denial of their true selves.
* The complicity of women in their own domination: Bourdieu argues that women, through their upbringing and socialization, internalize the principles of male dominance, contributing to their own subjugation. This internalization manifests in self-exclusion, acceptance of subordinate roles, and a "learned helplessness" that limits their aspirations and opportunities.
The book also includes an in-depth analysis of Virginia Woolf's novel *To the Lighthouse*, using it to deconstruct the complexities of male dominance and female perspectives within a family setting.

Bourdieu's *Masculine Domination* challenges readers to critically examine the seemingly natural order of gender relations and to recognize the intricate ways in which power and symbolic violence operate to maintain male dominance. The book argues that dismantling these deeply rooted structures requires not only raising awareness but also transforming the social conditions and institutions that perpetuate them.

منابع

15 Dec, 10:56


The final two chapters of Foucault's "The Will to Know" shift the focus from the historical analysis of sexuality as a discourse to a broader examination of power dynamics, particularly the concept of biopower. While these chapters don't directly address the specific mechanisms of confession and power related to sexuality in the same way as the previous chapters, they offer a crucial framework for understanding the larger context in which the "dispositive of sexuality" operates.

### V. Right of Death and Power over Life

This chapter marks a turning point in Foucault's analysis, moving from the specific case of sexuality to a broader exploration of biopower, a form of power that focuses on managing and regulating life itself.

* Shifting Paradigm of Power: Foucault argues that the sovereign power's traditional "right of death" (symbolized by the sword) has been gradually eclipsed by a new form of power centered on the management and control of life. This shift is marked by the emergence of various disciplines and institutions aimed at regulating populations, such as schools, hospitals, and the military.
* Biopower and its Mechanisms: Biopower operates through two main axes:
* Disciplinary Power: This focuses on the individual body, training and shaping it to be docile and productive through techniques of surveillance, examination, and normalization. This power is exercised in institutions like schools, prisons, and factories.
* Regulatory Power: This focuses on the population as a whole, managing its growth, health, and distribution through techniques like demographics, statistics, and public health policies.
* Sexuality and Biopower: The "dispositive of sexuality," with its focus on controlling and regulating sexual behavior, is an integral part of this broader shift towards biopower. The intensification of discourses around sex, the categorization of sexualities, and the medicalization of sexual practices all contribute to the management and control of life at both the individual and population levels.

### VI. Conclusion

The concluding chapter reflects on the "will to know" that drives the relentless pursuit of knowledge about sexuality. Foucault suggests that this obsession with understanding and controlling sex might seem perplexing to future generations.

* From Obscurity to Incandescence: Foucault argues that sexuality, far from being repressed and silenced, has become "incandescent" – a site of intense scrutiny and discourse. He challenges the idea that we have finally "liberated" ourselves from sexual repression in the 20th century. Instead, he suggests that we have simply shifted to a different, perhaps more subtle form of sexual control through the proliferation of discourses and the "will to know."
* Questioning Our Presumptions: Foucault invites us to question the presumptions underlying our understanding of sexuality and the narratives of liberation and repression that we have constructed. He suggests that the "truth" of sex is not something to be discovered but rather a product of the power relations and discourses that shape our understanding.
* The Paradox of Sexual Liberation: Foucault argues that the pursuit of sexual liberation, while seemingly aimed at freeing us from constraints, can paradoxically lead to new forms of control. The very act of constantly analyzing, categorizing, and confessing our sexual experiences contributes to the power dynamics of the "dispositive of sexuality."

In essence, the final chapters of "The Will to Know" broaden the scope of Foucault's analysis, situating the historical study of sexuality within the larger framework of biopower and the modern obsession with knowledge and control. These chapters urge us to critically examine our assumptions about sexuality, power, and the narratives of liberation that we often take for granted.

منابع

15 Dec, 10:24


The book "The Will to Know" by Michel Foucault is a complex exploration of how sexuality became an object of knowledge in Western societies. The author examines the historical formation of a "discourse on sexuality" and how it relates to power dynamics.

Here are some well-structured notes that explain the key points of the book, including definitions and theories:

### I. We Other Victorians

This section discusses the common misconception that the Victorian era repressed sexuality. Foucault challenges this notion, arguing that the Victorians were obsessed with talking about sex, albeit in a controlled and coded manner.

* Repression Hypothesis: The widespread belief that Western societies, particularly since the 17th century, have systematically repressed sexuality through prohibitions and silences. Foucault argues against this simplistic view, suggesting that power's relationship with sex is more nuanced and involves the production of discourse.
* "The speaker's benefit": Foucault contends that speaking about sex, especially its repression, has become a way to challenge authority and present oneself as transgressive. This creates a commercial value around discussing sex, leading to an "immense consumption of analysis".
* Confession as a form of power: The act of confession, while seemingly liberating, is deeply embedded in power relations. It forces individuals to disclose their sexual experiences, creating a vast archive of sexual pleasure.

### II. The Repressive Hypothesis

Foucault delves deeper into the repressive hypothesis, arguing that instead of repressing sexuality, modern society has created a complex system for producing discourse about it.

* Incitement to Discourse: A variety of mechanisms, including religious confession, medical inquiries, and pedagogical practices, have encouraged and even coerced people to talk about sex. This creates a "generalized discursive erethism" around sex.
* The Perverse Implantation: While seemingly aiming to control and eliminate "deviant" sexualities, the focus on categorizing and analyzing these practices actually leads to their proliferation and integration into medical and psychological discourses.

### III. Scientia Sexualis

Foucault analyzes the emergence of a "science of sexuality" (scientia sexualis) that aims to understand, categorize, and control sexuality.

* Scientia Sexualis: A modern form of knowledge about sexuality that emerged in the 19th century, combining elements of religious confession and scientific discourse. This new science relied on techniques like medicalization, interpretation, and the search for hidden causes to produce "truth" about sex.
* The Confession-Science Paradox: The integration of confession into scientific discourse creates a paradox: the truth of sex is sought through confession, but its ultimate interpretation and validation rests with the scientific authority.

### IV. The Dispositive of Sexuality

This section introduces Foucault's concept of the "dispositive of sexuality," a network of power relations, discourses, and practices that shape our understanding and experience of sexuality.

* The Dispositive of Sexuality: It's not a singular repressive force but a complex web of institutions, discourses, and practices that produce and regulate sexuality. The dispositive operates through different strategies, such as the sexualization of children, the hysterization of women, and the regulation of populations.
* The Role of Family: The family, as the primary site of alliance and kinship, plays a crucial role in the dispositive of sexuality. It internalizes and disseminates societal norms and anxieties about sex.
* Psychoanalysis: Psychoanalysis, while seemingly challenging family authority, ultimately reinforces the power of the alliance system by locating the origin of desire within the family structure.

### V. Right of Death and Power over Life

منابع

15 Dec, 10:24


This section explores the relationship between power, sexuality, and biopolitics, marking a shift in Foucault’s focus that would be further explored in his later works. While this section is not directly related to your query, it is important to understand the broader context of Foucault’s argument.

### Key Concepts and Theories

* Ars Erotica: Ancient societies (China, Japan, India, Rome) developed an "art of eroticism" that focused on maximizing pleasure through techniques and practices passed down through masters and disciples. This approach contrasts with modern Western society's focus on confession and the scientific study of sexuality.
* Power as Productive: Foucault argues that power is not merely repressive but productive. It creates discourses, categories, and identities, shaping our understanding of ourselves and the world.
* The Will to Know: This refers to the relentless pursuit of knowledge about sexuality in Western societies, driven by the belief that sex holds a hidden truth about ourselves. This pursuit has led to the development of elaborate systems for studying, classifying, and regulating sexual behavior.

This summary provides a comprehensive overview of the main points of "The Will to Know," focusing on the key concepts and theories that the author uses to explore the complex relationship between sexuality, power, and knowledge in modern Western societies. Remember that these notes are interpretations and a substitute for engaging with the original text.

منابع

07 Dec, 15:51


از نظر کیفی یک کار احساس یا "کار بر روی یک احساس" معادل با "کنترل یک احساس" و انجام یک "عملیات عمیق" وتلاش برای ترکیب احساساتی است که مطابق با قواعد احساس (اجتماعی) در اجرا و متناسب با موقعیت ما یا موقعیتی است که ما در نظر گرفته ایم، خواهند بود است. [ibidem, 105]. کار عاطفی در تکنیک‌های مختلفی آشکار می‌شود: شناختی (در سطح ایده‌ها و افکار درباره احساسات)، فیزیکی یا تجسمی (به نشانه‌های بدنی یک هیجان خاص) و بیانی.

زنان از یک سو و مردان از سوی دیگر، باید بیاموزند که کنترل‌های احساسی متفاوتی را برای خود انجام دهند، یکی انطباق، استقبال و اطمینان و دیگری سخت و انعطاف ناپذیر. بدیهی است که اینها آثاری عاطفی هستند که بر اساس جنسیت تدوین شده اند و تمایل به بازتولید تفاوت های غالب دارند و در عین حال در خلق مستمر خود، گفته می‌شود تمایل «طبیعی» زنان به گوش دادن و مردان به سلطه‌گری را تائید می‌کنند، درصورتی که به ساختگی بودن این احساسات، توجهی نمی‌شود. ظالمانه بودن تبعیض ها به عبارت دیگر، نظم جنسیتی باعث می شود که مردان و زنان تمایلات عاطفی متفاوتی را پرورش دهند که سپس در حرفه های مختلف تحقق می یابد.
#CorpoGenereESocietà
پ‌ن: می‌گه احساسات ما طبیعی نیستن و ما یاد می‌گیریم این احساسات رو کنترل کنیم، نمود احساسات با کنترل کم بچه‌ها هستن و ما در طول تربیت، یادشون می‌دیم چطور اون احساسات رو هرچه بیشتر کنترل کنن. این که چه کنترلی روی چه احساساتی داشته باشن، برحسب جنسیت‌های متنوع، متفاوت می‌شه.

- برگرفته از این کتاب برای مطالعه بیشتر

منابع

06 Dec, 19:15


منابع pinned «»

منابع

05 Dec, 21:15


برای مثال، برخی از مطالعات نشان می‌دهند که علم در ساختن بدن زنان به‌عنوان یک معیوب «طبیعی/ذاتی» کمک کرده است. این واقعیت که بدن زن نیاز به "اجبار" کردن در چنگ کرست داشت، قرن ها با این ایده توجیه می شد که تنها از این طریق است که سینه می تواند صاف تر و منظم تر و همچنین زیباتر شود و زن از سلامت کامل برخوردار شود. [ویگارلو 1978). برخی دیگر تأکید می کنند که چگونه بینش لذت زنانه به عنوان مفرط و غیرقابل توقف، و همچنین غیراخلاقی، مستلزم این بود که تمایلات جنسی زنان در دوره ویکتوریا از طریق کلیتوریدکتومی (ختنه زنان) تحت کنترل دائمی باشد [Wolf 1991]. نظم علّی در رابطه بین عوامل بیولوژیکی و اجتماعی نیز مورد تردید قرار گرفته است و استدلال شده است که سطوح بالای تستوسترون ناشی از موقعیت‌های سلطه است و نه برعکس (یعنی به دلیل بالا بودن تستسترون نیست که فرد سلطه‌گر می‌شه بلکه چون در موقعیت سلطه‌گری قرار می‌گیره، تستسرونش بیشتر ترشح می‌شه) [Kemper 1990]. برای مثال، یک باستان شناسی با الهام از فوکو، با مطالعات روی هورمون های جنسی، نشان داده است که چگونه، حتی بر خلاف نیات حرفه پزشکی، دقیقاً پیش پا افتاده ترین فعالیت های دانشمندان است که به تحکیم معانی نسبت داده شده به بدن مرد و زن کمک می کند [Oudshoorn]. 1994]. بنابراین، اگرچه هورمون‌ها به‌عنوان مواد شیمیایی موجود در انسان‌های مختلف در مقادیر متفاوت از فردی به فرد دیگر و برای یک فرد در طول زندگی تعریف می‌شوند، اما تمایل به نادیده گرفتن این ایده وجود دارد که جنسیت بیولوژیکی یک موجود نسبی و چند جهته است. در عوض مفروضات دوگانه ای را تقویت می کند که مردان و زنان را موجوداتی مجزا و متضاد می سازد.
#CorpoGenereESocietà

منابع

05 Dec, 10:03


جادوگری، آنچه که ما نتوانستیم توضیح بدیم را توضیح می‌دهد.
جادوگری، فیگور جادوگر و استفاده از قدرت "منفی یا سیاه" می‌تواند توضیح بدهد چطور اتفاق بدی می‌افتد و چطور این اتفاق بد، برای یک فرد به خصوص می‌افتد. ما آن را به آمار و احتمال ربط می‌دهیم. مثلا می‌گویم فلان‌قدر احتمال دارد کسی بگیرد و تو گرفتی یا از شانس و بدشانسی سخن می‌گوییم اما هیچ کدام از این دو، توضیح نمی‌دهد که چرا برای فردی خاص این اتفاق می‌افتد و نه برای فردی دیگر. آن آمار و احتمال، برای همه، یکسان است اما چرا برای کسی اتفاق می‌افتد و برای دیگری نه؟ به این احساس نیاز درونی برای یک پاسخ، چطور می‌توانیم جواب بدهیم؟
آنگونه که پریچارد، مطالعه‌ی جادوگری را آغاز می‌کند و بعد به دست داگلاس و بسیاری دیگر ادامه پیدا می‌کند، جادوگری به خوبی این مسئله را توضیح می‌دهد. به طور کلی، جادوگری، یک مسئله‌ی بسیار، بسیار و بسیار متغیر است. قادر است خودش را با شرایط وفق دهد. قادر است همراه با تغییر مشکلات، تغییر کند. قادر است به مشکلات جدید، پاسخ‌های جدید بدهد. به طور خاص در آفریقا، می‌بینیم اگر بتوانیم در لنز جادوگران و معتقدن به جادو ورود کنیم، یک منطق شگرف در این توضیح ببینیم:
چرا من فلان اتفاق بد برایم می‌افتد و برای دیگری نه؟
در جادوگری مختص به آفریقا (با ورژن‌های دیگر در همه‌جا تقریبا پیدا می‌شود)، دلیل یک اتفاق بد، این است که جادوگر، در متامورفوزی خویش، یعنی پروسه‌ای که او را تبدیل به چیزی دیگر می‌کند (عمدتا استعاره از جهان نامرئی زده می‌شود) دارد فرد را می‌خورد و در خودش این قدرت خوبی مصرف شده را انبار می‌کند و چیزی از آن را به جا نمی‌گذارد.
مسئله‌ی خوردن، نوعی استعاره از مصرف شدن‌است. به عبارتی فرد مصرف می‌شود، استفاده می‌شود، تا دیگری به جایگاهی برسد و بتواند چیزی را برای خود انبار کند. این یک نمای کلی از مسئله‌ی مصرف‌گرایی و توازن نابرابر قدرت در جهان جدید است. پیش از این فرم‌های دیگری در جادوگری وجود داشتند که مسائل دیگری را توضیح می‌دادند.
ما می‌بینیم که چطور، سیاست، اقتصاد و قدرت، از این ویژگی برخوردارند و عده‌ای، دیگران را قربانی می‌کنند، مصرف می‌کنند تا بتوانند منافعی را انبار کنند.
به کسی سرطان ریه می‌گیرد و حتی سیگار نمی‌کشد، چه توضیحی می‌دهیم؟ که آمار و احتمال بوده؟ یا کسانی برای نقلیه‌ی راحت‌تر، برای انباشت پول و قدرت، شرایط زیستی-اجتماعی را رقم زدند که فرد را مصرف کرده ( اعضای بدن او و توانایی مقابله او با سرطان را) و این اتفاق برای او افتاده ( کارخانه آلوده، هوای آلوده، مواد مصرفی آلوده که به دلیل سود بیشتر و دیگری بوجود می‌آیند).
کدام یک توضیح منطقی‌تریست؟ کدام یک دلیل اتفاق را توضیح می‌دهد؟

- مطالعه بیشتر از پریچارد

منابع

05 Dec, 09:18


Evans_Pritchard_E_E_Witchcraft_Oracles_and_Magic_Among_the_Azande_1976.pdf

ایوانز پریچارد، ادوارد ایوان، 1937: جادوگری، پیش‌گویی و جادو در میان آزاندها.

منابع

04 Dec, 22:42


23 مه 2010. 11 «واشنگتن پست» زنگ هشداری را راه اندازی کرد که طنین بین المللی فوری داشت. النا کاگان، نامزد وقت اوباما برای دیوان عالی، رئیس سابق دانشکده حقوق دانشگاه معتبر هاروارد، و همچنین وکیل کل ایالات متحده، و بعداً قاضی عالی‌ترین دادگاه فدرال در کشور، بدون روی هم انداختن پا نشسته بود. پاهایش حتی مانند بسیاری از زنان مسن‌تر، از مچ پا روی هم نمی‌گذارد. رابین گیوهان در صفحات روزنامه این را نوشت که او در عوض با دامن معمولی‌اش، با پاهایی کمی باز می‌نشیند. این خبر به زودی به ایتالیا نیز سرایت کرد، جایی که روزنامه های بزرگ آن را گزارش کردند (گاهی با تصویر متناقض کاگان با پاهای روی هم رفته همراه بود).

این اپیزود نمونه‌ای واضح از این است که چگونه در فضای عمومی به یاد می‌آوریم که یک زن، بیشتر از یک مرد، علاوه بر داشتن بدن، یک بدن است. روسو با بیان اینکه نر فقط گاهی مذکر است، ماده برای تمام زندگی خود یک ماده است و هرگز نمی تواند جنسیت خود را فراموش کند، گفت: می‌گویند طبیعت مردانه دلیل این اتفاق شده است نه جسم، در حالی که در مورد طبیعت زن اینطور نیست. بدن بودن کاندیدای دیوان دقیقاً به این دلیل مورد توجه قرار می گیرد که او زن است: در مورد یک نامزد مرد برعکس این اتفاق نمی افتاد، به استثنای زبان بدن که دگرجنس گرایی او را به خطر انداخته بود.
#بدن‌جنسیت‌و‌‌جامعه
پ‌ن: شما رو با همین یک مثال تنها می‌ذارم :)

منابع

04 Dec, 22:36


بازی‌های بدنی در کودکی، مستلزم آن است که دختر برخلاف پسرها با پا ضربه نزند یا از مشت استفاده نکند و از آنجایی که هم نیاز به گاز گرفتن یا کشیدن مو دارد، دختران در دعوای بین پسر بچگان خود را بدون ابزار دفاعی منسجم می‌بینند [ibidem, 322]. بازی فعالیتی نیست که به طور مساوی بین دو جنس توزیع شود و یا به طور یکسان سازماندهی شده باشد: پسران نسبت به دختران زمان و فضای بیشتری برای بازی دارند و این در ویژگی های ذهنی مانند وضعیت بدنی، جسارت، وسعت حرکات خود به خودی که تجسم را تعریف می کند منعکس خواهد شد. تجربه مردانگی با زنانگی متفاوت است.
#بدن‌جنسیت‌و‌‌جامعه
پ‌ن: چطور ممکنه از دوجنسبت که با دوشرایط کاملا متفاوت برحسب شرایط اجتماعی و انتظارات و مناسک اجتماعی، رشد می‌کنند، تست بگیریم و بعد مدعی شیم این خصوصیات برای فلان جنسیت، ذاتی هستن؟

منابع

03 Dec, 23:13


تحلیل یکی از مخاطبان در مورد فراگیری صنعت قهوه در ایران:
صنعت قهوه در کشور ما تا حد زیادی مدیون کنکوره! فرزند من نزدیک کنکوره، یکی از شکایتهای والدین دوستاش در جلسه مدرسه این بود که حریف مصرف بالای قهوه بچه ها و بیخوابی و کم خوابیشون نمیشن! و معلمها هم شاکی که بچه ها سر کلاس هم ماگهای بزرگ قهوه به دست، مضطرب و خواب آلود هستن.
@hafezbajoghli

منابع

03 Dec, 23:12


فرهنگ قهوه یا دامن زدن به مدیکالیزیشن fatigue؟

حافظ باجغلی، روانپزشک

خستگی یا fatigue پس از انقلاب صنعتی روز به روز بیشتر مدیکالیزه شد. یعنی به‌جای این‌که یک وضعیت طبیعی انسانی تلقی شود، به عنوان یک علامت پزشکی شناخته شد تا جایی که یک سندرم به اسم "سندرم خستگی مزمن" یا chronic fatigue syndrome ابداع شد. البته تحلیل خوش‌بینانه‌اش این است که توجه دانش پزشکی به پدیده‌ی خستگی کمک‌زیادی به سلامت بشریت کرد. گاهی نخستین تظاهر بیماری‌های مهم پزشکی، خستگی است. حتمن توجه نشان دادن به این پدیده به عنوان یک علامت شناخته شده، کمک زیادی به تشخیص بیماران می‌کند. اما کم کم این مدیکالیزیشن از مسیر اصلی و اصیل خود خارج شد و به علامتی تبدیل شد که نیاز به درمان سریع با مواد خاص دارد. دلیل آن هم مشخص است. از طرفی پزشکان- مانند تمام ارائه کنندگان خدمات در هر زمینه‌ای، عروسک‌های خیمه‌شب بازی مدیرعاملان شرکت‌های بزرگ اقتصادی هستند. آن‌ها هستند که عروسک‌گردانی می‌کنند و به پزشکان دستور می‌دهند کاری کنند که ملت ساعت‌های بیشتری از شبانه روز بیدار و پر انرژی باشند که برای ما بیشتر کار کنند. از طرفی شرکت‌های دارویی هم با تولید انبوه مکمل‌های ویتامینی و انرژی زا و همچنین داروهای آمفتامینی به این عروسک‌گردانی کمک کردند و به پزشکان یاد دادند برای این‌که بچه‌ی خوبی باشند و مورد حمایت شرکت‌های عزیز دارویی قرار بگیرند برای بیماران‌شان ویتامین‌های مختلف تجویز کنند و در سخنرانی‌های‌شان در مورد اثرات این ویتامین‌ها و اهمیت مقابله با خستگی به عنوان یک بیماری قابل درمان دادسخن بدهند.
اما در این میان یک صنعت مهم دیگر به شکل وسیع به مدیکالیزیشن خستگی دامن زد و آن صنعت قهوه بود. صنعت‌گران قهوه به انسان‌ها یاد دادند که خستگی چیزی است که با یک فنجان قهوه برطرف می‌شود. خودتان را به دست خستگی نسپارید! هر وقت احساس خستگی کردید به ما مراجعه کنید و یک فنجان قهوه‌ی داغ نوش جان کنید! و خلاصه همگان برای ما نقشه کشیدند که بیشتر کار کنیم و پول بیشتری در جیب مدیرعاملان شرکت‌های بزرگ بریزیم. خیلی هم خوب و عالی! اصلن برای خودمون خوبه. حوصله‌مون سر نمی‌ره. بیکاری و استراحت زیادی که چیز خوبی نیست!  بزنید دست قشنگه رو برای اون‌هایی که خیلی کار می‌کنن. 
@hafezbajoghli

منابع

03 Dec, 22:59


محمد مختاری در این قطعه درهم‌تنیدگی امر روانی با امر اجتماعی رو به بهترین وجه توضیح میده. من روان‌شناسی رو این‌طور می‌فهمم. روان‌شناسی از بن و بنیاد امری اجتماعی است. روان‌شناس مملو از دغدغهٔ مردمه؛ اما در عین حال ایدهٔ مردم رو رومانتیسایز نمی‌کنه.

یادش گرامی

منابع

03 Dec, 22:58


بسیار از این سو و آن سو می‌شنویم که علم فعالیتی است خودتصحیح‌کننده به این معنا که اگر پژوهشی علمی نتیجهٔ نادرستی تولید کند پس از مدتی علم خودش این نتیجهٔ نادرست را تصحیح می‌کند. مقالهٔ زیر نشان می‌دهد که لزوما این طور نیست.

pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26168125

منابع

02 Dec, 16:23


👆🏻

منابع

02 Dec, 16:22


به عنوان کسی که رشته روان‌شناسی رو مطالعه می‌کند، شاید با یکی از بدترین فضا های آکادمیک رو به رو باشیم.
سعی می‌کنم این برداشت فارغ از کیفیت واحد آموزشی باشد و بیشتر به جریان فکری که قابل تعمیم هست بپردازم اما قطعاً این نگاه به معنای وضعیت تمام دانشگاه های ایران در این رشته نیست.

به طور جدی و از سوی واحد هایی که در طول ترم داریم ( کارشناسی) دیدگاه اصلی روان‌شناسی به چالش کشیده نمی‌شود و بحثی در این باره وجود ندارد
جز بین مکاتب مختلف خصوصاً روانکاوی از جهت پوزیتیویسم در مقام نقد قرار گرفته و بیان نمی‌شود برای توضیح پذیر کردن پدیده های اجتماعی می‌توان از چه نگرش های دیگه ایی استفاده کرد.

اما مسئله به همین جا منتهی نمی‌شود!
این نگاه تهی از وجه انتقادی نقطه‌ی عزیمتی هست که دانشجو ها و اساتید رفته رفته همه امور رو با روان‌شناسی توضیح پذیر کنند و جریان ایدلوژیک شود.

به نظر یکی از نکاتی که حائز اهمیت می‌شود جایگاه اساتید هست که تماماً از سوی موقعیت بالینی و به عنوان شغل دوم این جایگاه را به دست می‌آورند.

این خلأ نبود افرادی با دیدگاه های زیر شاخه هایی به جز بالینی منجر به شکل گیری فضایی تقلیل گرا صرفاً در سطح تراپی و مشاوره می‌گردد.
افرادی که بیشترین دقت نظر علمی خود را نه روی مباحث نظری این رشته بلکه بر روی تکنیک ها و رویکرد های درمانی را دارند و تمام مدت سعی در برداشت کارکرد از پس دانسته های خود داشته اند ناگریز در کلاس ها پای بحث های مورد پژوهی همراه با سوگیری های متفاوت را باز می‌کنند.

خلأ عدم وجود وجه تأملی نه تنها در اساتید و واحد های درسی بلکه در دانشجویان نیز خود را نشان می‌دهد و ما شاهد جا به جا شدن معنای دید روان‌شناختی با
پروتکل سازی آسیب شناسی هستیم که محصول آن برچسب زدن های روانی مکرر از سمت بعضی دانشجویان است.

از لحاظ نگرش تاریخی تنها یک درس تاریخ روان‌شناسی وجود دارد که چندان قابل تأمل نبوده و برای دانشجویان در شروع یادگیری پیچیدگی هایی دارد که اعتنایی به آن نمی‌شود و جز این کتاب از لحاظ تاریخی منبع دیگری در دسترس وجود ندارد که همین مبحث هم به دلیل اینکه در کنکور ارشد سوالی ندارد بیش از پیش به فراموشی سپرده می‌شود.

تنها در بخش هایی به تاریخ ارجاع داده می‌شود که بحث آسیب شناسی روانی DSM5 به میان بیاید و سعی در توجیه کردن روند اختلال زدایی از گرایش های جنسی با استناد به سیاست های کشور های غربی باشد در نهایت این نگرش نیز خود حاصل عدم تنوع جریانات فکری در دانشگاه است.

در دید فلسفی اگرچه واحد هایی با چنین عناوین مشاهده می‌کنیم اما غالبأ تدریس آنها به شکل غیرعلمی و با توجه به نظرات شخصی و اعتقادی به جای منابع مهم هستند.

و در دید جامعه‌شناسی نیز یک درس وجود دارد که ضعف آن به نسبت تمامی واحد دیگر که روانشناسی هستند و جامعه‌شناسی که مهم ترین رشته در نقد روان‌شناسی است به چشم می‌آید.


بدیهی است که در این میان نه حرفی از شکل پذیرفتن معیار های سلامت روان تحت جریانات قدرت زده می‌شود و نه اشاره ایی به آسیب هایی که این دیدگاه بر جای گذاشته می‌شود اگر جایی نقدی بیان شود با استدلال اینکه علم خود به خود نقص هایش را کنار می‌زند و امروز جایگاه تکامل یافته ایی دارد که جز آن راه دیگری برای سنجش نداریم بحث به حاشیه رانده می‌شود.

به عنوان نوآموز علم و دانش زمانی که قانع نمی‌شوم به پدیده ها تقلیل گرایانه نگاه کنم و بحث ام را خارج از دیسیپلین مشخص روان‌شناسی طرح می‌کنم کمتر معتبر در نظر گرفته می‌شوم اما شاهد این هستم که کنجکاوی کلاس با بیان این مطالب بیشتر می‌شود.

به صورت کلی فضای امروزه روان‌شناسی در ایران با توجه به مسائل مختلف مثل علاقه‌مندی گسترده و بازار کار و بازار کتاب و دیگر مسائلی که بیان شد می‌تواند تبدیل به ابزاری در جهت از بین بردن اهمیت امر اجتماعی و آماج روان‌شناسی زدگی شود‌.
تا به امروز دیدگاه های بسیاری همچون خودکشی ( فردی کردن مسئله آن که توضیحی در باره‌ی موج ها و میانگین سنی آن در ایران نمی‌دهد) و اعتیاد ( روندی که ابژه سازی معتاد در پس نگاه روانپزشکی) و جنسیت ( حاصل نگاه هایی سوگیرانه و توجه فقط ابعاد زیستی مسئله) تحت این نگاه به ابعاد روان‌شناسی فروکاسته شده اند.

منابع

30 Nov, 10:24


در پزشکی، فیزیولوژی و آناتومی، تا قرن پیشین، همواره در تلاش بودند (حتی درحال حاضر هستن) که شرایط زنان و تبعیض‌هایی که بهشون می‌شه رو توجیه کنند. چه برحسب باروری، چه برحسب پریود، چه برحسب اندازه‌ی بدنی.
https://www.persee.fr/doc/ahess_0395-2649_1986_num_41_1_283259_t1_0086_0000_000

- باز دوباره ازتون می‌پرسم: آیا اساتید این رشته‌ها و پزشک‌ها بابت آنچه که در تاریخ پزشکی اتفاق افتاده خودشون رو مسئول می‌دونن؟ آیا با نگاه انتقادی نگاهش می‌کنن؟ آیا برای فراموش نشدنش و آگاهی دربارش تلاشی می‌شه؟

منابع

30 Nov, 10:10


تاریخ چیزی نیست جز یک کار مداوم برای ساخت و تعریف کردن آن؟ در این ساخت، نگاه مردانه همواره دخیل بوده و جای خالی تعریف تاریخ بدست زنان، خالیست. آنچه که همواره درباره‌ی تاریخ می‌خوانیم، نگاه و تفسیر مردانه بر آن است.
#MasculineDomination
پ‌ن: وقتی اولین بار این مفهوم رو شنیدم، تقریبا عاشقش شدم. برای مثال برخی از سازه‌ها که قابل توضیح نبودن، با بررسی زنان، اینگونه می‌شد ازشون تفسیر کرد که برای "شمارش روزهای سیکل پریود زنان" بوده. شاید مردان چنین چیزی رو بدونن اما انقدر حضور اگاهی دربارش ندارن که به راحتی بتونن وقتی بنایی رو می‌بینن که به گونه‌ای به بیست‌وهشت قسمت تقسیم شده، بتونن در تفسیرشون شرایط و عادت‌واره‌های زنان رو هم دخیل کنن. برای همینه که خوانش زنانه می‌تونه برخی از نقاط کور تاریخ رو، پر کنه.

منابع

30 Nov, 09:50


چیستی جنسیت از نگاه بوردیه
باعث می‌شود که یادمان برود که مرد، کودکیست که بازی می‌کند تا مردانگی را انجام دهد.
#MasculineDomination
پ‌ن: در مجموع مردانگی و زنانگی برای بوردیه یک TO DO هستند و شما دارید همواره با رفتارها، آداب، عادت‌واره‌ها (هابیتوس)، مردانگی یا زنانگی رو انجام می‌دید. یک مسئله طبیعی در درون شما نیستند بلکه مجموعه‌ای از عادت‌ها هستند که توسط فرهنگی که در آن رشد کردید و می‌کنید، در شما شکل می‌گیرند.

منابع

30 Nov, 09:43


#کوته‌نوشت‌های_اجتماعی/هشت/ #عادتواره/ #ناصر_فکوهی/ خوانش نویسنده / 1401

بوردیو، نظام فکری خود را مدیون دو سنت بزرگ فکری در جامعه‌شناسی است: امیل دورکیم و کارل مارکس که این دو، هرکدام مستقل از دیگری، بر محوری اساسی در نظریه اجتماعی تاکید داشته‌اند: کُنش. نکته‌ای که بوردیو همواره خود بر آن تاکید داشته و با مروری کوتاه بر اندیشه‌اش این امر را درک می‌کنیم. از این دو، عادتواره(هابیتوس) واژه‌ای است بیشتر دورکیمی تا مارکسی که بوردیو آن را از خلال دستگاه فکری مارکسی و بهره‌بردن از اندیشه بین‌رشته‌ای خود، با روان‌شناسی، علوم‌شناختی، فلسفه و جامعه‌شناسی سبک زندگی و به ویژه نظام کُنش که ستون فقرات نظریه اوست، ترکیب می‌کند تا نشان دهد، عاملیت و ساختار را نباید در یک رابطه متقابل سلبی، بلکه در یک هم‌افزایی ایجابی پایدار، یعنی به گفته خودش دو ساختار ساختار‌یافته و ساختاردهنده، درک کرد. اینجا، «تکرار» در زمان-فضاهای کُنش است که عاملیت را با استفاده از «قابلیت‌ها»، «تمایز» و «مبادله سرمایه»، بازتعریف کرده و می‌سازد.

منابع

30 Nov, 09:40


درباره‌ی چیستی HABITUS این رو بخونید. اکیدا تاکید می‌کنم، فهم هابیتوس برای درک چیستی انسان الزامیه.

منابع

30 Nov, 09:34


بوردیه یکی از اسم‌های بزرگ جامعه‌شناسی معاصره. یک جنگ بزرگ من‌باب این می‌کنه که بدن و جنسیت، هیچ‌یک طبیعی، مکانیکی و جوری که ساینس و بایومدیسین/پزشکی فکر می‌کنن نیستن. این کتاب هم تمرکزش روی اینه که چطور سلطه مردان در برخی اجتماعات وجود داره و درباره‌ی مسئله‌ی‌HABITUS صحبت می‌کنه که خودش یکی از شاید مهم‌ترین مفاهیم برای درک باشه جهت بررسی و مطالعه انسان، روان، بدن و جنسیت.

منابع

29 Nov, 14:53


- اولین پیام چنل

منابع

28 Nov, 20:27


منابع pinned «لینک‌های مرتبط با من»

منابع

28 Nov, 20:27


لینک‌های مرتبط با من

منابع

28 Nov, 11:41


این بدن ۹ هزارساله رو، دفنش کنیم، یا روش مطالعه کنیم؟
چطور معیارهای فرهنگی‌ درمقابل معیارهای ساینتیفیک قرار می‌گیرند. کدام یک برتری خواهند داشت؟ برحسب کدام یک باید تصمیم گرفت؟ این بدن ۹ هزارساله را به چه کسی اهدا کنیم؟

https://daily.jstor.org/new-chapter-controversial-case-kennewick-man/

https://www.thoughtco.com/what-is-the-kennewick-man-controversy-171424

منابع

27 Nov, 19:32


تاریخ این اتفاق:
The song "Strange Fruit", popularized by Billie Holiday in 1939, is a haunting protest against the lynching of African Americans in the southern United States. Lynching was a brutal form of racial terrorism used to maintain white supremacy.

African American men were often falsely accused of crimes such as assaulting white women, which led to their public execution by mobs. These killings were not only violent but also symbolic, as the bodies of victims were sometimes burned, mutilated, or hanged from trees—evoking the "strange fruit" described in the song.

The song originated as a poem written by Abel Meeropol, a Jewish schoolteacher, who was horrified by the photographic evidence of these atrocities. It later became one of Billie Holiday's most iconic and controversial performances, often met with resistance due to its stark portrayal of racism in America.

The release of "Strange Fruit" helped draw attention to the horrific reality of lynching and laid the groundwork for the Civil Rights Movement.


https://innocenceproject.org/african-american-wrongful-convictions-throughout-history/

https://naacp.org/find-resources/history-explained/history-lynching-america

https://www.nationalgeographic.com/history/article/history-of-lynching-violent-deaths-reflect-brutal-american-legacy

منابع

27 Nov, 19:18


داستان اینه که در حدود ۱۹۵۰، مردان سیاه‌پوست رو به دلیل این که تصور می‌کردند (بدون مستندات) آزار به زنان سفید می‌رسونند رو زنده زنده کباب می‌کردند. پوسترهایی رو می‌تونید از اون دوران ببینید که خانواده سفیدپوست می‌گه امروز پیک‌نیک داشتیم و همبرگر خوردیم و در بک‌گراند، مرد سیاه‌پوست سوخته شده روی آتیشی رو می‌بینید که‌ کباب‌ کردن. رویای آمریکایی! عجب تو سیاهی.

منابع

27 Nov, 19:16


داستانی به سیاهی رویای آمریکایی
تاریخ این اتفاق

https://www.litcharts.com/poetry/abel-meeropol/strange-fruit

https://www.bbc.com/culture/article/20190415-strange-fruit-the-most-shocking-song-of-all-time

https://www.grunge.com/338349/the-tragic-meaning-behind-billie-holidays-strange-fruit/?utm_source=chatgpt.com

منابع

26 Nov, 18:26


آنقدر عادی به نظر می‌رسد که تصور می‌کنیم طبیعی‌ست!
محض شناخت خود و اجتماعی که در اون زندگی می‌کنیم و رفتارها و افکار، توصیه می‌کنم نگاهی به مسئله‌ی هابیتوس بوردیه بندازید. به خصوص دوستانی که روانشناسی، نوروساینس، علوم شناختی کار می‌کنن. چرا که شما خیلی از این موارد رو ممکنه به عنوان اکت‌های عادی، روزمره و حتی طبیعی توصیف کنید اما با مطالعه هابیتوس متوجه می‌شید با چیزی بیش از اون سر کار دارید: آنچنان ساخته شده و عمیق که به نظر طبیعی می‌رسد.
هابیتوس، مسئله‌ای ماندگار و مسری‌ست. ساخته می‌شود و می‌سازد. هابیتوس ارتباط بین ساختارهای ماکرو و میکروی اجتماع را ممکن می‌سازد. هابیتوس موجب می‌شود که ما بتوانیم در "نهادها" دوام بیاوریم. اگر شما می‌توانید چهارساعت پشت هم، در یک پوزیشن، ثابت بنشینید و جزوه بنویسید و در دانشگاه، مورد پذیرش باشید، با فرم دادن هابیتوس ممکن می‌شود. علاقه‌ی شما به خوراکی‌های شیرین، از هابیتوس منجر می‌شود و در نظر شما انقدر عمیق و عادی به نظر می‌رسید که تصور می‌کنید مسئله‌ای طبیعیست و حتی براساسش تئوری علمی می‌دهید، آزمایش طرح می‌کنید و نظریه می‌نویسید، فارغ از توجه به این مسئله‌ که جهان‌شمول نیست و به دلیل وجود مسئله‌ی عجیب هابیتوس است.
این شما و این هابیتوس!

https://www.cambridge.org/core/books/abs/pierre-bourdieu/habitus/5FA4EF3F00B10A8D420BFDC4F959B52C

https://www.powercube.net/other-forms-of-power/bourdieu-and-habitus/

https://www.simplypsychology.org/pierre-bourdieu-habitus.html

منابع

26 Nov, 09:30


کتاب
کودکی، چگونه در طول زمان تغییر کرد: از قرون وسطی تا مدرنیته
مسئله‌ی سخت خانواده در غرب

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Centuries_of_Childhood

https://www.goodreads.com/book/show/635657.Centuries_of_Childhood

منابع

25 Nov, 10:37


نقدی بر ethnocentric
در قبال کلمه‌ی ethnocentric شاید قوم‌گرایی مفهوم کامل را نرساند. چرا که معنای لفظی آن قوم‌مرکزیست و قوم‌مرکزی، به معنای نهادن یک قوم در پایه‌ی قضاوت‌ها و قضاوت هر قدم دیگر و هر مدل و نوع دیگری از فرهنگ بر حسب فرهنگ مرکزی و انتخاب شده‌است.
این مسئله در تفکر نژادپرستانه و کلونیالیست غربی بسیار شایع بود و افراد ارزش و احترام و صلاحیت هر فرهنگ‌دیگری را برحسب فرهنگ خویش (فرهنگ غربی اروپایی)، می‌سنجیدند.
از این رو آنچه که مهم است هوشیار بودن نسبت به این مسئله‌ایت که شاید امروز نمود نژادپرستی، کمتر شده باشد اما قوم‌پرستی، همواره پررنگ‌تر از پیش ظاهر می‌شود.

https://anthroholic.com/ethnocentrism

https://www.oxfordbibliographies.com/display/document/obo-9780199766567/obo-9780199766567-0045.xml

https://www.jstor.org/stable/23324197

https://books.google.it/books/about/Orientalism.html?id=66sIHa2VTmoC&redir_esc=y

منابع

24 Nov, 10:03


شکستن یک پارادایم فکری
تنها در قرن بیستم فرانز بواس Franz Boas این ایده رو جا می‌اندازه که فرهنگ‌های دیگر، قوم‌های کوچک، و حتی اگر به خود اجازه بدهیم و بگوییم "قبیله‌ها"، نشانه‌ای از "انسان‌های نخستین" نیستند. بلکه این افراد همگان با ما، در طول تاریخ، تغییر کردند و مدل‌های متفاوتی زیسته‌اند و اینگونه نیست که در شرایط اولیه باقی مانده باشند.
درنتیجه، نه تنها نمی‌توانید تصور کنید که این افراد که زندگی در قبیله و زندگی‌ای متفاوت از ما را انتخاب کرده‌اند و زیر بار کلونیالیسم و تلاش‌های مداوم دولت‌های مدرن، کمر خم نکردند و نخواستند شبیه به ما زندگی کنند، شکلی از انسان‌های نخستین هستند، بلکه تصور این مسئله که انسان‌های اولیه، هوش، ظرفیت شناختی، توانایی ساخت و ساز و... متفاوتی از ما داشتند و کمتر از ما قادر و توانا بودند، خود تفکریست اشتباه. چرا که مدل‌شناختی، ظرفیت شناختی و آناتومی مغز، هوموهای متفاوت را از هم جدا ساخته و هوموساپینس، از صد و بیست‌هزارسال پیش تا امروز، از یک مدل شناختی-آناتومی مغزی بهرمند بوده در نتیجه نمی‌توانید مدعی شوید این افراد اولیه، کم‌هوش‌تر، با ظرفیت شناخت کمتر و... هستند.
شاید اتفاقا مطالعه‌ی این مسئله که چطور در زیر فشار مدرنیته مقاومت می‌کنند و با خودآگاهی سیاسی-اجتماعی، نوع دیگری از زیستن را انتخاب می‌کنند، خود مسئله‌ای مهم و قابل تحسین باشد.
به امید اینکه دیگر تصور نکنیم پیشرفت، همواره در رو به روی ما قرار دارد و با کش آمدن زمان، کش میاید و جلو می‌رفت و بیشتر می‌شود و بدانیم که تمامی هوموساپینس‌ها، از صد و بیست هزارسال پیش تا امروز، همگی از یک توانایی شناخت و بهرمندی عصبی برخوردار بودند و نگاهی نژادپرستانه، نداشته باشیم.

https://www.britannica.com/biography/Franz-Boas

https://www.historymatters.gmu.edu/d/5069/

بخشی از کار levi strauss
https://www.goodreads.com/book/show/782026.The_Savage_Mind

منابع

24 Nov, 09:52


https://t.me/emicalll/22566

سلام.
من حدود هشت-نه ساله که دانشجوام توی ایران و الان هم نوروساینس می‌خونم و در تمام این مدت، متأسفانه هیچ برنامه یا تلاش جدی‌ای در این رابطه ندیدم. بعضاً شده که اساتید یا دانشجوها به مواردی از این دست لابه‌لای مباحث درسی اشاره کرده باشن ولی چیزی که هست تا جایی‌که دیدم هیچ برنامهٔ مشخص و منسجمی توی ساختار آموزش آکادمیک برای صحبت از این موارد وجود نداشته. از طرف دیگه گاهی حتی همین خطاها به‌عنوان بخش جدایی‌ناپذیر از مسیر پیشرفت علمی پذیرفته و با منطق منفعت‌گرایی، عادی‌سازی می‌شن (حداقل توی علوم بیولوژیک و پزشکی). جدای از این‌که به‌نظرم جای خالی موضوعی که اشاره کردی، خیلی احساس می‌شه، عدم مطالعهٔ مباحث مربوط به فلسفهٔ اخلاق باعث شده تا به همچین چیزی توجه کافی نشه. مثلاً اگر تصور کنیم که خیلی از اساتید این حوزه‌ها با مبانی ابتدایی اخلاق، آنتروپولوژی و جامعه‌شناسی آشنایی داشتن، شاید شرایط خیلی می‌تونست در سطح گسترده‌ متفاوت‌تر باشه.

- کاف.

منابع

24 Nov, 08:54


توی یوتیوب، درباره چی صحبت کنم؟
با توجه به اینکه مود ویدئو گرفتنم فعال شده، دوست‌دارم نظر شمارو هم بدونم. خوشحال می‌شم‌ بگید.
@nnkskhnmg
- لینک یوتیوبم جهت سابسکرایب کردن و دیدن ویدئوهای قدیمی

منابع

23 Nov, 23:32


#یادداشت‌راهنما
انسان‌شناسی در ویکی‌پدیا

عادت کرده‌ایم به دیدن ویکی‌پدیا در ابتدای صفحه‌ی جستجوی گوگل. دانش‌نامه‌ا‌ی عمومی که گرچه قابل اتکاء نیست، اما می‌توان تقریباً هر جستجویی را از آنجا آغاز کرد. در ویکی‌پدیا مدخل چشم‌نوازی درباره‌ی منبع‌شناسی انسان‌شناختی وجود دارد. مدخلی که خواندن آن می‌تواند تصویر گسترده و کلی‌ای از انسان‌شناسی پیش چشم بیاورد.

این مدخل با عنوان Bibliography of anthropology به تفکیک چهار زیررشته‌ی انسان‌شناسی در سنت آمریکایی (فرهنگی، باستان‌شناختی، زبان‌شناختی و زیستی) به ارائه‌ی فهرستی از برجسته‌ترین متون انسان‌شناسی پرداخته است. متون برجسته‌ای که هر یک شمایل انسان‌شناسی در دوره‌ی خود بوده‌اند. علاوه بر متون انسان‌شناختی، متونی از سایر حوزه‌ها نیز، مانند نظریه‌ی ادبی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه، که ارتباطی با انسان‌شناسی داشته‌اند آمده است.

ذیل انسان‌شناسی اجتماعی‌فرهنگی، دو کتاب‌شناسی آمده است. نخست، کتاب‌شناسی گاه‌شمارانه و دیگری کتاب‌شناسی موضوعی. در گاه‌شماریْ متون برجسته به تفکیک‌ دهه آمده است: از آغازها تا 1899 که دسته‌ی اول است و دهه‌ی 2020 که آخرین دسته است. مطالعه‌ی این گاه‌شماری به‌خوبی می‌تواند صیرورت انسان‌شناسی و شخصیت‌ها و متون برجسته‌ی هر دهه را نشان دهد. گاه‌شماری دوم بر مبنای موضوع ترتیب داده شده: درآمدهای عمومی و تاریخ‌ها، نظریه‌ی مناسکی، انسان‌شناسی سایبر، انسان‌شناسی طراحی، انسان‌شناسی بوم‌شناختی، انسان‌شناسی اقتصادی، انسان‌شناسی سیاسی، انسان‌شناسی روان‌شناختی و درنهایت انسان‌شناسی شهری.

سپس متون مهم در انسان‌شناسی زبان‌شناختی آمده است. بعد از آن متون مهم انسان‌شناسی زیستی و پس از آن متون مهم انسان‌شناسی باستان‌شناختی.
در نهایت نیز، برخی از متون دیگر رشته‌ها که بر انسان‌شناسی موثر بوده‌اند آمده است.

مثل هر منبع ارزشمند دیگری، گشتن در قسمت رفرنس‌ها و یادداشت‌های این مدخل نیز دروازه‌ای است به جهان گسترده‌تری از منابع.

✍🏼یوسف سرافراز

[منبع‌شناسی انسان‌شناختی]

منابع

22 Nov, 22:36


علم دیرینه شناسی که به شناخت تاریخ حیات بر روی کره‌ی زمین و فسیل ها می‌پردازد از دو جهت، تاریخی گره خورده با استعمار دارد:
۱) غارت فسیل ها به عنوان میراث طبیعی
۲) گره خوردگی دیرینه شناسی با زیست شناسی تکاملی و در نتیجه مسائل نژادی مطرح در قرون ۱۹ و ۲۰
کشورهایی بودند و هستند که غنی از میراث دیرینه شناختی و فسیل های مهم می‌باشند، اما خودشان دانشمندانی متخصص نداشتند و اکثرا کشورهایی تحت استثمار بودند و این دیرینه شناسان کشورهای پیشرفته بودند که اون مناطق رو مورد بررسی قرار می‌دادند. یک نتیجه‌ی مهم این بود که میراث فسیلی آنها نیز از کشور دور شد و وارد موزه های کشورهای پیشرفته شد. این نه تنها شامل موزه‌های علمی و آکادمیک می‌شود که حداقل برای مطالعات بعدی مناسب هستند، بلکه مجموعه های شخصی را نیز در بر میگیرد. فسیل های مهمی که عملا گم شدند. در دهه های اخیر، پس از پیشرفت علم دیرینه شناسی در آن کشورهای غنی ولی اخیرا تحت استثمار، تلاشهای مهمی جهت بازگردندان آن میراث دیرینه شناختی (تنوع زیستی دیرینه) به کشور های مبدأ صورت گرفته است.
نکته‌ی دیگر بیشتر حول شاخه ای خاص از دیرینه شناسی تحت عنوان دیرینه انسان شناسی است. اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، زمان شکل‌گیری و گسترش سبک فکری داروینیسم اجتماعی و نژادگرایی بر پایه‌ی آن بود. دیرینه شناسی و فسیل ها همواره از نشانه های اصلی اثبات نظریه‌ی تکاملی بودند و در عین حال، زیست شناسی تکاملی چارچوبی علمی را برای فهم روش شناسانه‌ی فسیل ها فراهم آورد. با این حال، دیرینه شناسی و به طور خاص دیرینه شناسی از گزند شبه‌علم های نژادگرایانه در امان نماند. در آن دوران، اکثر دیرینه شناسان مهره‌دار برجسته از حامیان مهم نژادگرایی به حساب می‌آمدند و بسیاری از تفکرات نژادپرستانه با تکامل توجیه میشد. بسیاری از پژوهش های این حوزه عملا در جهت توجیه برتری نژادی غرب و سفیدپوستان بود. حتی پیش از ارائه‌ی نظریه تکامل، ژرژ کوویه، دیرینه شناس فرانسوی که در بسیاری منابع به عنوان پدر علم دیرینه شناسی شناخته می‌شود، با اندازه گیری ویژگی های فیزیکی، نوعی سلسله مراتب نژادی برای انسان ها قائل شد. در آن دوران، بسیار از دیرینه شناسی استفاده شد تا این را توجیه کنند که برخی نژادها بدوی تر بوده و به حیوانات نزدیک تر هستند.
با توسعه‌ی رویکرد بدون پیش‌داوری های نژادی و بی تعصب در دیرینه شناسی، مفهوم قدیمی نژاد در دیرینه انسان شناسی زیر سوال رفت و برتری برخی نژاد ها نسبت به نژاد های دیگر از ادبیات علمی خارج شد. در همان دوران هم دیرینه شناسان و زیست شناسان تکاملی بسیاری بودند که سعی در انتقاد از رویکردهای نژادگرایانه‌ی موجود در این حوزه‌های علمی داشتند. گرچه همچنان بسیاری از موزه‌های دیرینه شناسی غرب، پر از فسیل های کشورهای سابقه تحت استعمار است، اما نرم نرم، نمونه های بسیاری به مبدأ خود بازمی‌گردند و استعمارزدایی از دیرینه شناسی در حال گسترش است

هاشم

منابع

22 Nov, 17:21


یه استادی داریم که سوپروایزر آزمایشگاه ژنتیکه. سالها کار آنالیز کاریوتایپ و از این دست انجام داده و اومده از کامنت های حیاتی که یه آنالیزور یا متخصص میتونه در رابطه با نواقص بده صحبت کرده. این کامنتا تو آزمایش میتونن زندگی بخش یا مسبب مرگ یه جنین باشن.
تعریف میکردن، یکی از کیس ها، والدینی بودن که بعد از سقط جنین، میخواستن برای بارداری مجدد اقدام بکنن و با ریزالت کاریوتایپ قبلی بهشون مراجعه کردن. بعد از بررسی متوجه شدن که اون نقص کروموزومی که حالا رو یکی از کروموزم ها بوده (وارد جزئیات نمیشم) کاملا درست بوده اما بچه میتونست سالم به دنیا بیاد. و عملا متخصص یا آنالیزور با یه کامنت اشتباه تو برگه، پرونده زندگی یه انسان رو بستن. همینطور مشکلاتی رو از لحاظ فیزیولوژی بابت سقط جنین به مادر تحمیل کردن و تا درصد زیادی مانع مادر و پدر شدن اون والدین در آینده شدن. یعنی تو این کیس سه نفر آسیب دیدن اما برای اینکه حالِ والدین بد نشه هیچ حرفی از اینکه جنین سالم رو کشتن، زده نشد و هیچ عذرخواهی و جبرانی صورت نگرفت.
-لیلی

منابع

22 Nov, 10:09


اگر مدرس هستید، به این بخش ماجرا می‌تونید توجه ویژه‌ای کنید. اینکه از اسیب‌ها و حتی چیزهایی که اون رشته و واحد ایجاد می‌کنه خبر داشته باشید و با آدم‌ها دربارش حرف بزنید. حتی اگر در گذشته بوده و این روزها بهتر شده و جبران شده، بسیار نکات مهمی برای اشاره‌است چرا که ما نباید فقط تولید دیتا کنیم بلکه باید از مخاطرات اون دیتای ایجاد شده خبر داشته باشیم و همواره در بهبود انچه که داریم باعثش می‌شیم، کوشا باشیم. آیا همه ما، اونقدر که باید بابتش احساس تاسف و مسئولیت می‌کنیم؟ این روشی برای ایجاد احساس مسئولیت و کمک به بهبودیه.
این توصیه رو چندبرابر به رشته‌های ساینتیفیک می‌کنم چرا که عمدتا بخش استعمارگرایانه و جهان‌شمولی و اسیبش به جهان گفته نمی‌شه و مسئولیتی من بابش گردن گرفته نمی‌شه.

منابع

22 Nov, 10:06


https://t.me/emicalll/22570

تا الان که سال آخر دانش آموز بودنمه و در حال خوندن اکثر کتاب‌های فنی‌حرفه‌ای هستم، تا به حال همچین موضوعی رو در هیچکدوم از کتاب‌ها ندیدم.
درمورد اشتباه‌ها صحبت نشده و فقط گاهی برای مثال حرفی از تحقیر یک شیوه هنری به میان اومده که دراین مورد هم علت گفته نشده.
انگار که به هیچ عنوان به چرایی پرداخته نمیشه و فقط نتایج ایجاد شده مهمن. حتی در بحث تاریخی هم حتی آنچنان بحث باز نمیشه در حالی که کاملا مشخصه که تاریخ بدون اشتباهات، بخش خیلی بزرگی از خودش رو کم داره.
به شخصه شدیدا مطالبه‌گرش هستم و دوست دارم بدونم و اگه بهم گفته نشه هم خودم دنبالش خواهم رفت
البته که منابع کمی هستن و به سختی پیدا میشن که علت این عدم دسترسی آسون هم این سوال رو ایجاد میکنه که چرا تلاش میشه حرفی از این قبیل موضوعات زده نشه؟
چیزی که میبینم اینه که متاسفانه بقیه افرادی که به شخصه توی جو هنرستان دیدم هم، به هیچ عنوان مطالبه‌گر دونستن چیزهایی فراتر نیستن. در حد گرفتن یک نمره‌ و پاس شدن براشون کافیه و حقیقتا، اینه که ترسناکش میکنه.
این عدم کنجکاوی بزرگ توی وجود بچه‌ها، عجیبه. واقعا عجیبه و خیلی دلم میخواد بدونم نتیجه‌ی چیه.

-ملیکا

منابع

22 Nov, 07:40


من، آیدا، الان دانشجوی ارشد روان‌شناسی در ایران هستم و در خصوص این پیامت
https://t.me/emicalll/22568
نزدیک‌ترین تجربه‌م وقتی بود که در دوران کارشناسی درمورد آسیب‌شناسی و تاریخچه‌ی اختلالات می‌خوندیم. یه جایی از کتاب DSM درمورد سواستفاده از روان‌پزشکی صحبت می‌شه. مثال کتاب هم مربوطه به تشخیص‌گذاری اسکیزوفرنی برای افراد مخالف با جماهیر شوروی؛ که به نظر مورد سیف و کم‌ ریسکی هم هست برای بیان کردن.
علاوه بر این، می‌خوام فرصت رو غنیمت بشمرم و درمورد تجربه‌م از فضای روان‌شناسی در آکادمیا، گسترده‌تر حرف بزنم.
متاسفانه نه تنها در هیچ کلاسی، برای پرورش تفکر انتقادی تلاشی صورت نمی‌گیره؛ حتی مطرح هم نمی‌شه.
ما هیچ واحد درسی تحت عنوان فلسفه‌ی علم نداریم.
تاریخ، جامعه‌شناسی و فلسفه جای مهم و بارزی در رشته‌ی ما ندارن. در صورتی‌که عضو جدا نشدنی انسان و در نتیجه این رشته هستن. جدای از این‌ها، آموزه‌ها کاملا نخ‌نمان و هر ترم تکرار مطالب نسبتا بیهوده‌ی ترمای قبله.
و در نهایت اکثر دانشجوهایی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شن، هیچ ایده‌ای درمورد چیستیِ روان‌شناسی و چراییِ شکل‌گیری‌ش ندارن.
نمی‌دونن این تحقیقاتی که می‌شه و یا جریانی که هر سری اوج می‌گیره تا بالاخره جاشو به جریان و مکتب فکری بعدی بده، به نفع یا به ضرر کیاست و اصلا چرا به طور خاص اینا رشد می‌کنن و نه بقیه.
همه‌ی مشاهدات و تجربیات دور و نزدیکی که داشتم، داره منو به این نتیجه می‌رسونه که مدرسه، دانشگاه و سیستمی که پشتش هست دارن خیانت بزرگی در پرورش هر نسل می‌کنن. فکر می‌کنم برای همه‌جا هم صدق می‌کنه و نه فقط ایران. شاید جاهای دیگه این خیانتی که ازش حرف می‌زنم ظاهر زیباتر، تو دل برو تر و یا شدت کم‌تری داشته باشه که باعث می‌شه یه عده باهاش راحت‌تر کنار بیان.

شاید واقعا این شیش سال رو بیهوده در دانشگاه سپری کردم و دارم در مکان اشتباهی، دنبال چیزایی که می‌خوام می‌گردم.
حالا با دید متفاوتی به همه چیز نگاه می‌کنم و سعی‌م بر اینه که آگاهی‌مو با روی باز نشون دادن به ایده‌های مختلف، بالا ببرم و خودمو به چالش بکشم. شاید این، راهی باشه برای فهمیدن اپروچ مناسبِ من برای این‌جایی که الان هستم و در ادامه می‌خوام باشم.

منابع

22 Nov, 07:33


توی دوره کارشناسی اولین بار که با این مفهوم آشنا شدم سر کلاس حشره شناسی بود . اینکه یکسری دانشمند اشتباه خودشون رو قبول کردن و سعی بر درست کردنش داشتن .
استادم تقریبا کل کلاس رو داشت درباره یه اسلاید صحبت میکرد که عکس کتاب بهار خاموش بود( نویسندش راشل کارسون هست) این کتاب توی زمان خودش خیلی سر و صدا به پا کرد چون عملا اون زمان کسی حتی با مفهوم آلودگی شیمیایی اونم توی کشاورزی آشنا نبود. کشاورز تازه با سموم شیمیایی آشنا شده بود و صرفا مصرف میکردن اونم در حجم زیاد که محصول زیاد و زیادتر بشه . این خانم هم اومد گفت همینطور ادامه بدیم چیزی از طبیعت باقی نمیمونه و پرنده ای هم وجود نخواهد داشت که بهار آواز بخونه بهارِ خاموشی در پی خواهیم داشت( چه بسا خودمون هم محو میشیم😁) . اما جامعه بیماری شناس و گیاه پزشک اون زمان چیکارکرد؟ به طور کامل وظیفه فرهنگ سازی رو برعهده گرفت به طوری که شروع کرد به ممنوع کردن قوی ترین و موثر ترین سم اون زمان یعنی د.د.ت . استفاده ازش ممنوع شد چون در دراز مدت انواع سرطان و نارسایی در جنین رو ایجاد میکرد . گیاه پزشک ها و بیماری شناس ها یه شاخه جدید ساختن به نام کنترل بیولوژیک و خب شروع کردن اشتباهات خودشون رو جبران کردن.توی کنترل بیولوژیک استفاده از سموم رو عملا صفر کردن حتی الان که خودم دارم توی شاخه بیماری شناسی دوره ارشدم رو میگذرونم هیچوقت چیزی تحت عنوان سموم شیمیایی حتی بهش اشاره هم نمیشه و کلا با درک سیکل بیماری و پاتوژن درمان رو انجام میدیم موفق هم بوده کاملا. بیماری شناس ها بعد از سال ها وظیفه سنگین خودشون رو توی سبد غذایی مردم پذیرفتن و تموم تلاششون رو برای جبران گذشته بکار میبرن هرچند مسیر برای فرهنگ سازی کنترل بیولوژیک سخته چون کنترل شیمیایی مساوی هست با پول و ثروت بیشتر😁اما کنترل بیولوژیک هزینه بر هستش 🤷🏻‍♀ کاریش هم نمیشه کرد و خب بیماری شناس میخواد وظیفه اش رو انجام بده اما افراد سود جو اجازه نمیدن .

نسترن ـ ^^

منابع

22 Nov, 07:33


برخی از تجارب شما از بحث انتقادی اکادمیک در فیلدی که مطالعه می‌کنید 👇🏽

منابع

21 Nov, 16:58


با تغییر آنچه که انجام می‌دهید، میزان خشونت و سلطه، میزان تولید تستسترون، تغییر می‌کند. مرد یا زن بودن؟ راهی میان بدن و آنچه که در اجتماع، انجام می‌دهیم یا بهمان می‌گویند که انجام بدهیم.

https://psycnet.apa.org/record/1990-98879-000

https://www.jstor.org/stable/2781280

منابع

21 Nov, 12:49


برای مثال آیا کسی واحدی داشته که در حوزه روانشناسی، روانپزشکی و ساز و کار روان باشه و توضیح بده چطور تاریخ بیمارستان‌های روان‌پزشکی و ارتباطش با مثلا قدرت‌ها چه فجایعی رو به بار اورد و از میزان دسته‌بندی‌های اشتباه بگه یا حتی تاریخ مرتبط رو با کلونیالیسم بگه و بعد مثلا به کارهای انتقادی مثل فانون و ایلیچ و نمی‌دونم مثلا فوکو اشاره کنه و توضیح بده برای جبرانش چه کردن؟

منابع

21 Nov, 11:01


مثلا آیا تا به حال واحد بیولوژی‌ای دیدید که توضیح بده چطور در جنگ‌های بایولوژیک نقش داشتن یا چطور بعضی از اشتباهاتشون باعث مرگ شده یا مثلا چطور اطلاعاتی تولید می‌کردن که مثلا کلونیالیسم رو توجیه می‌کرد یا مثلا چطور بسیاری از تحقیقات در این زمینه‌های خاص که بابتش فاینانس شدن، دیتاهایی تولید می‌کرد که در راستای صلاحیت دادن به کمپانی فاینانس کرده باشن؟ آیا واحدی رو دیدید که اینطور مسئولیت آنچه که در تاریخ و حتی اکنونش داره اتفاق می‌افته رو توضیح بده و به گردن بگیره؟ حتی در حد یک جلسه؟ حتی در حد نیمی از یک جلسه؟
برام مهمه.

منابع

21 Nov, 10:58


توی انسان‌شناسی یا سکشن خیلی بزرگی توی هر واحد میان از اینکه چه گندایی بار آوردن و اشتباهاتی کردن توی کانتکست‌های متفاوت صحبت می‌کنن و بعد کارهایی که برای جبرانش کردن. کنجکاو شدم بدونم آیا رشته‌ی دیگه‌ای وجود داره که همچین کرکتری داشته باشه یا نه. اگر توی رشته‌ای که می‌گذرونید، واحدها، چنین اتفاقی افتاده، لطفا بهم بگید: @nnkskhnmg

منابع

21 Nov, 07:50


بایکوت کردن آثار فکری و ادبی، به هر دلیلی، تقریبا فرقی با بربریت و کتاب‌سوزوندن نداره. اگر طرفدار آزادی هستیم، باید بتونیم رنج پذیرش دیگری و مخالف و آنچه که نمی‌پسندیم رو داشته باشیم. انقدر که حتی خودمون هم مطالعش کنیم. خودمون هم بررسیش کنیم. خودمون هم واردش بشیم. نباید نوعی فوبیا از تفکر متفاوت-مخالف وجود داشته باشه. مثلا بین راست و چپ خیلی اتفاق می‌افته که نوشته‌های فکری ادبی همدیگه رو بایکوت می‌کنن. اصلا انگار با بایکوت کردن، وجودشون رو توضیح می‌دن. این هرچی هست، خلاف آزادیه. این هرچی هست، خلاف ایده‌ی اصلی لیبرالیسمه. انسان باید انقدر آزاد باشه که هرچیزی رو از هرکسی خواست، اراده کرد، بخونه و بابت اون داستان بایکوتی اتفاق نیفته. چرا که ترسی نباید در میان باشه. اگر هست، یک‌جای ادعای آزادی‌خواهی، می‌لنگه.
بله خیلی از هنرمندان و نویسندگان ممکنه پروفایل شخصیتی جالبی نداشته باشن اما می‌شه آثارشون رو، با توجه و آگاه بودن بر پروفایلشون، مطالعه و بررسی کرد. چرا که لزوما ممکنه اون اثر، بازتولید اون اکت و پروفایل نادرست نباشه. تا مطالعه نکنیم، نمی‌فهمیم. هرکسی هم حق داره شخصا مطالعه کنه و شخصا نتیجه گیری کنه. ما کی باشیم بخوایم نظرمونو قالب کنیم؟

منابع

19 Nov, 18:54


#تاریخ‌سکشوالیته
انگلیسیشه، نمی‌دونم ترجمه شده یا نه
عجب عکس پرمعنایی.

منابع

19 Nov, 11:20


آخرین از قوم خویش بودن: کیس ایشی
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Ishi

منابع

19 Nov, 10:03


مشکل مسئله‌ی پیشرفت، تکنولوژی و ساینس شاید نباشه، اما مسئله قطعا درباره‌ی راه و روش‌هاییه که برای اتفاق افتادن این‌ها، انتخاب می‌کنیم. هزینه‌ای که ایجاد می‌کنیم و مهم‌تر از اون، باید پرسید این هزینه رو کی داره می‌ده؟ خیلی وقت‌ها چون این هزینه رو ما نمی‌دیم، پس راحت انجامش می‌دیم و این، دقیقا فرم جدیدی از کلونیالیسمه.

منابع

19 Nov, 09:13


گاهی کم، بیشتر است.
https://www.jasonhickel.org/less-is-more

https://degrowth.info/en/blog/book-review-less-is-more-how-degrowth-will-save-the-world-by-jason-hickel

منابع

19 Nov, 08:47


به اسم پیشرفت ساینس: کلونیالیسم سبز رو تا کجا می‌بریم؟
مناطقی بر روی زمین که درباره‌ی آن کلان روایت می‌سازیم و می‌گوییم کسی اینجا زندگی نمی‌کند، مگا پروژه می‌بریم، بومی‌هارو بیرون می‌کنیم و مواردی رو تست می‌کنیم که اون قسمت از زمین رو کاملا غیرقابل زندگی می‌کنند و بعد دست‌آوردهای اون رو نمی‌دونیم کجا می‌برن. انرژی سبز، به دست کی می‌رسه؟

https://www.researchgate.net/publication/322407556_Sacrifice_Zones_in_the_Green_Energy_Economy_Toward_an_Environmental_Justice_Framework

https://www.tandfonline.com/doi/epub/10.1080/02533952.2020.1850626

منابع

19 Nov, 08:26


کلونیالیسم جدید: کلونیالیسم سبز
چگونه به اسم save the planet، کلونیالیسم را به پارت‌های مختلف جهان می‌بریم!

https://www.theguardian.com/world/2023/apr/23/un-indigenous-peoples-forum-climate-strategy-warning

https://earth.org/green-colonialism/

- کتاب‌های متنوعی با همین اسم وجود داره برای مطالعه.

منابع

18 Nov, 20:47


داگلاس: آنچه که گوشت انسان را نشانه رفت، تصویریست از اجتماع.
#بدن‌جنسیت‌و‌‌جامعه

منابع

18 Nov, 20:44


ماری داگلاس نشان می‌دهد چطور بدن مریض می‌تواند سمبل و نشانه‌ای از یک اجتماع مریض باشد و درمان فردی آن، یا ممکن نیست یا که دائمی نخواهد بود. به عبارتی نباید فرد بابت بیماری خویش سرکوب یا مقصر دانسته شود یا که عوامل بیماری را لزوما درونی بدانیم بلکه فرد می‌تواند علامت یک بیماری با عوامل اجتماعی باشد.
- برای مثال ای‌دی‌اچ‌دی یا اتیسم، چنین رویکردی براشون بسیار مهمه.
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/0048721X82900549#:~:text=Mary%20Douglas%20has%20invited%20historians,proved%20fruitful%20in%20several%20areas.

https://books.google.it/books/about/Natural_Symbols.html?id=rp6s2NpnyFYC&redir_esc=y

https://www.shareyouressays.com/essays/how-does-mary-douglas-explain-body-symbolism-essay/122043

منابع

18 Nov, 20:39


بایومدیسین، نه یک کشف حقیقت مستقیم، بلکه یک فرهنگ است.
https://www.taylorfrancis.com/books/edit/10.4324/9780203941584/biomedicine-culture-regula-val%C3%A9rie-burri-joseph-dumit

منابع

18 Nov, 20:39


https://books.google.it/books/about/An_Anthropology_of_Biomedicine.html?id=myWDPdQFapQC&redir_esc=y

منابع

18 Nov, 20:33


مصرف ماری‌جوانا / وید، سیگار، هیچ یک به صورت طبیعی لذت بخش نیستند بلکه ما در فرایند زیست اجتماعی، یاد می‌گیریم که از این اتفاق، لذت ببریم.

منابع

18 Nov, 20:30


یک مطالعه مهم در آنتروپولوژی پزشکی: مردم در درد!
آزمایشی که با مطالعه‌ی مردم‌شناسانه بر روی افراد درون بیمارستان‌ها انجام شد تا بررسی شود میزان درد آنان به چه چیزی بستگی دارد.

https://books.google.it/books/about/People_in_Pain.html?id=7XxrAAAAMAAJ&redir_esc=y

https://healthydiversity.eu/project/stabbing-pain-a-burning-heart-cultural-variations-in-the-experience-of-pain-at/

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Mark_Zborowski

منابع

18 Nov, 20:20


دوئالیسم روح و بدن
جدایی طبیعت از فرهنگ
https://www.rivisteweb.it/doi/10.1406/26847

منابع

18 Nov, 19:36


آنتروپولوژی بدن، شاخه‌ای از مطالعات است که تلاش می‌کند بدن را از تقلیل به اعداد و یا جهان‌شمول شدن نجات بدهد. بدن، تجربه‌ی بدن و بدنمندی، قابل تقلیل دادن به اعداد، بررسی محاسباتی و میانگین آماری نیست. هر شخص وابسته به چیزی که هست، نوعی که زیسته و تجربه‌ای که از این زیست دارد، شکل متفاوتی از برخورد و عملکرد را نیاز دارد.
https://www.livinganthropologically.com/what-makes-us-human/the-body/

منابع

18 Nov, 19:33


بدن یک دیتای طبیعی نیست. بدن یک فکت طبیعی نیست. بدن یک مسئله‌ی متریاله که چیزی طبیعی در خودش نداره‌. بودن، متریاله اما چگونگی این بودن، تماما به تکنیک‌هایی مربوطه که ما از اجتماع و فرهنگ یاد می‌گیریم.
این بود تقابل جدی انتروپولوژیست‌ها با پزشکی مدرن و نگاه عددی و آبژکتیو به بدن!

منابع

18 Nov, 14:46


انسان‌شناسی رقص چیه؟ چه تاریخچه‌ای داره و دقیقا چه چیزی بررسی می‌شه؟
https://ro.scribd.com/document/255192760/THE-POLITICS-AND-POETICS-OF-DANCE

منابع

17 Nov, 10:59


به نظر می‌رسه گاهی حکایت وجود آدمیزاد مثل اون گِل سفالگریه که می‌شه هنرمندانه و با ظرافت بهش شکل داد. هر انتخاب و فکر و رفتار و کردار و گفتار و ارتباط و تجربه‌ای یکجور وجود آدم رو صیقل می‌ده. تماشای جزئیات چیزهای باستانی هم همینطور، علاوه بر اینکه سبب می‌شه به ظرافت و زیبایی فرهنگ و هنر گذشتگان پی ببریم، سبب می‌شه خود ما هم ویژن هنرمندانه و باظرافت و ارزشمندی نسبت به زندگی و آدم‌ها و وقایع روزمره پیدا کنیم. تنهایی رفتن خوبه، با دوست و الباقی نیز هم اما اگه دست یه بچه کوچولو رو بگیرید برید، بذرهایی در وجود ارزشمند اون هم کاشته می‌شه که بعدها ممکنه حتی مسیر زندگیش رو دگرگون کنه، بچه‌ها یادشون می‌مونه. اگه مدیر مدرسه‌ایید، والد فرزندی هستید یا هر نقش دیگه‌ای دارید، این ماجراجویی رو از بچه‌ها دریغ نکنید، شما به بخشی از علایق و ارزش‌هاشون جهت می‌دین. دفعه‌های پیش برادر زاده‌ی کوچولوم رو بردم اینبار خودم به خودم موزه‌گردی هدیه دادم. ورودیش فقط ده تومن بود که حقیقتا پول یه استکان چایی اجداد باستانی هم نمی‌شه. گمونم سر زدن به این جور جاها خیلی پول نمی‌خواد، بیشتر دل می‌خواد. آدم باید دلش بخواد.
#عکس #باستانی #موزه

منابع

15 Nov, 09:34


سیرک انسانی و کلونیالیسم
چطور نگاه کنجکاو علم، ابزاری برای سلسله‌مراتب و نژاد پرستی می‌شود، حتی اگر با خود، نام ایلومینیسم را یدک بکشد.

https://www.google.com/amp/s/www.bbc.com/news/magazine-35240987.amp


https://humanities.org.au/power-of-the-humanities/classical-antiquity-and-colonisation-of-unnatural-and-unruly-bodies/

https://scielo.org.za/scielo.php?script=sci_arttext&pid=S1015-87582016000400005

منابع

14 Nov, 22:54


لینک‌های مرتبط با من

منابع

14 Nov, 17:27


تفاوت زنان و مردان، محصول اجتماع جنسیت‌زده
https://www.jstor.org/stable/jj.18530981

منابع

14 Nov, 10:44


یک مریضِ جمع‌آوری که در قرن ۱۶، هرآنچه که بود را آرشیو کرد.
بنیان‌گذار اولین موزه در جهان.
https://sma.unibo.it/en/the-university-museum-network/botanic-garden-and-herbarium/collections/ulisse-aldrovandi-herbarium

منابع

14 Nov, 10:16


بیل‌گیتس، دستشویی را از نو اختراع کرد! واقعا؟
دستشویی کنید، مدفوع رو خشک‌کنید، ببرید بذارید توی حیاط و باغ و کشاورزی تا کود بشه، هوشمندانه‌است، بجز اینکه بو می‌ده و از نظر بهداشتی، تقریبا دردسرساز ترین حالته. کمک‌های انسانی به شرایط کم‌آبی آفریقا، همچین ریخت و قیافه‌ای داره!
https://blog.lecopot.com/en/the-reinvented-toilet-really/

منابع

13 Nov, 15:37


Then comes the body
فیلمی کوتاه درباره‌ی باله، سیاه‌پوستی و نژادپرستی؛ چگونه‌ کلیشه‌های ما، اشتیاق را در دیگری، می‌کشد!
https://m.imdb.com/title/tt27616255/

منابع

12 Nov, 14:35


در پوسته سبز، در درون قرمز، این سیاست هندونه‌ای!
موسیقیِ آفریقای پس از جنگ

سیاست هندوانه‌ای در آفریقا به سیاستی گفته می‌شود که افراد دیگر به یک حزب وفادار نیستند بلکه وفاداری خود را بین اینان به فروش می‌گذارند و هرکدام قیمت بالاتری را پرداخت کند، به رنگ آن در می‌آیند. در نهایت مردم از هردو طرفین، آنچه که اهدا می‌کنند را می‌گیرند اما در زمان انتخابات، با قلبشان رای می‌دهند. سیاست هندوانه‌ای، یعنی از بیرون سبز می‌پوشند (رنگ یکی از حزب‌ها) و وقتی آنچه که اهدا می‌کنند را از آنان گرفتند، لباسشان را در میاورند و با لباس قرمزشان (رنگ دیگر حزب) به سمت اهداکننده‌های حزب مقابل می‌روند.

https://youtu.be/BFGoG65a9ps?feature=shared

منابع

12 Nov, 14:25


موسیقی به مثابه نقد سیستمی
https://www.jstor.org/stable/10.2979/africatoday.59.1.71

منابع

06 Nov, 10:56


گروه نالج کلاب:
منبعی برای تمام آنچه می‌دانیم.
فرقی نمی‌کنه چه رشته‌ای می‌خونید! فرقی نمی‌کنه چه علاقه‌ای دارید! اینجا برای همه، چیزی وجود داره. توی این گروه در تاپیک‌های متنوع می‌تونید سوالاتتون رو بپرسید، منابع رد و بدل کنید و درباره‌ی دیگر حوزه‌ها کنجکاوی کنید. اگر محیط آکادمیک به ما فرصت چندرشته‌ای و بین‌رشته‌ای بودن رو نداده، ما اینجاییم تا این فرصت رو فراهم کنیم.
پیوستن به گروه:
https://t.me/+h6iVW7m46cdkZDdk
برای ورود باید اسم و پروفایل مشخص داشته باشید.

منابع

03 Nov, 13:57


@SCIENCE_MEMEZ

منابع

03 Nov, 13:37


ارائه‌ی امروزم درمورد لاین‌های سلولی و خصوصیاتشونه، جالبه بدونید که اولین لاین سلولی که کشف شد سلول‌های HeLa بود، که سال ۱۹۵۱ از یه خانم سیاهپوست مبتلا به سرطان رحم، به اسم Henrietta Lacks بدون اجازه‌ش استخراج شد، از اون سال تا الان این سلول‌ها به تقسیم خودشون ادامه میدن، بیش از ۱۰۰هزار مقاله رو به خودشون اختصاص دادن، کلی اکتشاف به واسطه‌ی اونجا انجام شد، حتی واکسن فلج اطفال به واسطه‌ی مطالعه روی این سلول‌ها تولید شد، به فضا فرستاده شدن و مطالعه‌ روی اون‌‌ها در حال انجامه و جالبه که با وجود اینهمه سودمندی که این سلول‌های نامیرا داشت هیچ گرنتی به خانواده‌ی این خانم تعلق نگرفت و این بحث داغی شد برای اخلاق در پزشکی و تحقیقات.

منابع

02 Nov, 21:26


از من به شما نصیحت، اگر دانشجوی بیوتکنولوژی یا سلولی‌مولکولی هستید، داشتن کتاب آلبرتس رو جدی بگیرید. هر کتاب دیگه‌ای رو نگرفتید، نگرفتید. ولی سولومون و آلبرتس شما رو برای ۷۰٪ امتحان‌های رشته‌اتون آماده می‌کنن.
آلبرتس | سولومون

منابع

02 Nov, 21:25


توی یه سری برهه‌های تاریخی، احتمال کژفهمی از یه سری چیزها اونقدر زیاد می‌شه که کار کردن و حرف زدن دربارشون مثل جراحی بدن می‌شه. مثل کشیدن تیغ روی یه قسمت حساس. اگر یکم ظرافت و دقت به خرج ندی، می‌زنی کل تفکر طرف مقابل رو دچار خطایی می‌کنی که حالا دیگه هرچقدر هرچیزی رو بخونه، نمی‌تونه خارج از چهارچوبی که واردش شده تفسیرش کنه و خراب کردن اون چهارچوب، حتی گاهی غیرممکن می‌شه. توی برهه تاریخی ما، ژنتیک یکی از این موارده‌. فرگشت یکی از این موارده. مثلا کسی که با دیدگاه داوکینزی واردش می‌شه، خروجش از اون تفسیر و چهارچوب غلط، تقریبا غیر ممکن می‌شه. چون لنزی رو به چشم زده که اون لنز، وجود خودش رو انکار می‌کنه. و این خطرناک‌ترین‌ِ لنزهاست.

منابع

02 Nov, 21:25


راه فهم ژنتیک گذر، حداقل و حداقل، گذر از این دو تکست‌بوکه: سالومون، آلبرتس. اگر کسی در حداقلی‌ترین حالت، این دو تکست‌بوک رو (شرط لازم جفتشه) نخونده باشه، می‌شه گفت درکی از ژنتیک نداره یا اگر داره اون درک درست نیست. چرا؟ چون مکانیزم‌های ژنتیک، مثل امثال مکانیزم‌های فکری-عینی‌ای که باهاشون برخورد کردیم در علم و زندگی نیستن، مکانیزم خیلی خیلی خیلی متفاوت‌تری دارن و راه فهمشون، نیاز به یک مقدمه، پروسه و "پخته شدن" دید جهت فهم مکانیزم نهاییه. اگر کسی این راه رو طی نکنه و بخواد کمربندی بره، مثلا پاپ‌ساینس بخونه، فقط یه چهارچوب کنه‌وار گیرش میاد که خلاص شدن از شرش دیگه به سختی ممکنه. از همه ترسناک‌تر اینه که امروز، فهم ژنتیک، خیلی ارتباط مستقیمی به نوع قضاوتمون از آدم‌ها و رفتارمون باهاشون و قانون‌گذاری داره. بنابراین خروجی فهم‌های نصفه نیمه‌ما، فاجعه فرهنگیه.

منابع

31 Oct, 14:52


تغییر مفهوم زیبایی زنانه در هند
در خصوص فیلم بالا می‌توانید مقاله زیر را در زمینه تغییر مفهوم زیبایی زنانه در هند مطالعه فرمایید
https://visualcompublications.es/revVISUAL/article/download/2750/1574/11192

منابع

31 Oct, 14:52


فیلم اتنوگرافیک کوتاه
فیلمی درباره تغییر مفهوم زیبایی زنانه در نزد زنان آپاتانی در شمال شرقی هند.
فیلمساز: سارا نوی‌سویل و ماتئو وگتی
تهیه کننده نشنال جئوگرافی
The Changing Face of Beauty in Northeast India The Apatani women of India's Ziro Valley were once famous for their facial tattoos and nose plugs, but this practice has declined over the past two decades
به اطلاع همراهان محترم کانال انسان‌شناس ایرانی می‌رساند به‌زودی فیلم یاد شده با حجم کمتر هم در کانال بارگذاری خواهد شد.

منابع

30 Oct, 09:46


👆🏼 چند مقاله دررابطه با استفاده از علم برای توجیه استعمارگری و نژادپرستی، به اسم علم.
یکی از موارد حائز اهمیت این نکته‌است که چطور در تاریخ علم، کوچک‌ترین اشاره‌ها به این موضوع می‌شه و سریعا ازش گذر می‌کنن و هرگز تبدیل به یک تاپیک جدی برای مباحثه و انتقاد نشده. این مطلب باعث می‌شه حتی در امروز روز، شاهد اندازه‌گیری و آمارهای عجیبی باشیم که منجر به دسته‌بندی‌های اشتباه اجتماعی می‌شن و پیامدهای سنگینی برای برخی از افراد داخل یک اجتماع دارن چرا که مطالب علمی تبدیل به نگرشی در جامعه و نگرشی در سیاست می‌شن که در نهایت به رفتارها، تصمیمات، قوانین و گفتمان‌های سیاسی می‌رسند.
از این رو، وجود یک گفتمان انتقادی جدی درباره‌ی نوع آمارگیری، صحت‌آمارگیری، اهمیت آمار و نوع نوشتار مقالات، می‌تواند اتفاق مهمی در عرصه علم باشد.

منابع

30 Oct, 09:43


https://www.jstor.org/stable/41970819

منابع

30 Oct, 09:42


https://www.dw.com/en/scientific-racisms-roots-in-colonization/a-67624247

منابع

30 Oct, 09:39


https://www.jstor.org/stable/271829

منابع

30 Oct, 09:38


https://daily.jstor.org/how-colonialism-shaped-body-shaming/

منابع

30 Oct, 09:37


https://daily.jstor.org/w-e-b-dubois-fought-scientific-racism/

منابع

30 Oct, 09:36


https://www.jstor.org/stable/2967206

منابع

30 Oct, 09:34


https://link.springer.com/article/10.1007/s11191-018-0006-8

منابع

29 Oct, 19:28


ترجمه فارسی کتاب Sex at Dawn یا «سرشت جنسی انسان»

قبلاً در این ویدیو خلاصه این کتاب رو تعریف کردم و خیلی سوال شده بود که ترجمه‌ش رو از کجا گیر بیاریم.

▪️ویدیوی خلاصه این کتاب
▪️ویدیوی معرفی ۵ کتاب مفید درباره امیال جنسی

امیدوارم مفید واقع بشه.

*ترجمه این کتاب ناشری در ایران نداره و به‌صورت مستقل توسط مهبد مهدیان ترجمه شده و جایی از کتاب هم اشاره‌ای به حقوق مترجم نشده؛ و در اینترنت هم جایی برای فروش موجود نیست (مگر چاپ‌خانه‌هایی که مستقلاً چاپش می‌کنن و برای سود خودشون می‌فروشن). به‌نظر میاد مترجم صرفاً با هدف ترویج آگاهی اقدام به ترجمه کرده و در نتیجه به اشتراک‌گذاری فایل PDF اش بی‌مشکل به‌نظر میاد.

@bayanz

منابع

29 Oct, 15:04


در نقد پزشکی
عزیزان لطف کردن و به من خبر دادن که کتاب nemesis medical ایوان ایلیچ ترجمه شده که خبر بسیار خوبیه. من از کیفیت ترجمه خبر ندارم اما برای کسانی که اصرار به خوندن ترجمه شده‌ی این کتاب دارن، می‌تونه آپشن مفیدی باشه.
این کتاب، تقریبا آخرین نقد جدی به سیستم پزشکی مدرن یا بایومدیسین محسوب می‌شه. این درسته که شاید دیتاهای این کتاب، مربوط به چندی قبل باشه اما به معنای اینکه دید جدیدی به مسئله پزشکی مدرن (بایومدیسین) نداره، نیست. بی‌شک، سیستم درمانی بایومدیسین، خوبی‌های خودش رو داشته و در بسیاری از زمینه‌ها به رشد بشر کمک کرده و فایده داشته و این مسئله، غیرقابل انکاره اما همچنین باید پذیرفت که هیچ سیستمی بی‌نقص نیست، با انتقاد جدی از سیستم‌های موجود، می‌شه به پیشرفت اون‌ها کمکی جدی کرد و کمک کرد که افراد، انتخابی اگاهانه برای انتخاب این سیستم جهت درمان داشته باشند.
به امید اینکه افراد بیشتری همچون ایوان ایلیچ، همراه با نقدهای جدی و مهم به سیستم‌های امروزی داشته باشیم، چرا که این، مایه‌ی دیدی آگاهانه برای همگان خواهد بود.
- لینک تهیه‌ی ترجمه‌ی کتاب nemesis medical

منابع

28 Oct, 20:11


در ادامه‌ی رشته استوری‌های امروز و نقدی بر ساینس، این کتاب رو هم استاد حاجی‌زاده معرفی کردن برای مطالعه دررابطه با استعمارگری، ارتباطش به علم و درو کردن باقی روش‌های شناخت و طبابت.
-

منابع

28 Oct, 09:52


درود رفقا، روز خوشگلتون بخیر باشه. اگه دانشجوی دانشگاه آزاد رشته‌هایی مثل باستان شناسی، گردشگری، مردم شناسی، زمین‌شناسی، مددکاری اجتماعی، مهندسی طبیعت، ایران شناسی و رشته‌های مشابه از این قبیل هستید که با آدمیزاد و طبیعت و تاریخ سر و کار داره، ممنون می‌شم در صورت امکان بهم پیام بدید.

@ava_yusufzad

پی‌نوشت،حتما در یک پیام یکجا بفرمایید که:

▪️رشته‌‌ای که تحصیل می‌کنید چیه
▪️از چه رشته‌‌ی دبیرستانی وارد اون رشته شدین
▪️ اسم شهر و دانشگاه فعلی‌تون چیه
▪️ میزان شهریه و...
▪️از طریق کنکور رفتید یا صرفاً با سوابق تحصیلی
و...
دست شما درد نکنه👈🏻👉🏻

منابع

27 Oct, 15:12


چگونه کار، اسباب جنگ شد:
Danny Hoffman. The War Machines: Young Men and Violence in Sierra Leone and Liberia. Durham, NC: Duke University Press, 2011.
https://www.jstor.org/stable/10.2979/africonfpeacrevi.3.1.182

منابع

26 Oct, 21:13


منابع pinned «۴ سال محتوای مفید، چهارسال منابع! کوتاه بگم، امروز چنل منابع چهارساله می‌شه و این یعنی چهارسال تداوم در اشتراک مطالبی که من می‌خوندم. تصمیم گرفتم به اشتراک بذارم چرا که باور دارم گسترش دانش، می‌تونه جهانی که درش زیست می‌کنیم رو دگرگون کنه، چه بوسیله‌ی تغییر…»

منابع

26 Oct, 21:13


۴ سال محتوای مفید، چهارسال منابع!
کوتاه بگم، امروز چنل منابع چهارساله می‌شه و این یعنی چهارسال تداوم در اشتراک مطالبی که من می‌خوندم. تصمیم گرفتم به اشتراک بذارم چرا که باور دارم گسترش دانش، می‌تونه جهانی که درش زیست می‌کنیم رو دگرگون کنه، چه بوسیله‌ی تغییر دیدمون نسبت بهش و چه بوسیله‌ی تغییر رفتارمون دَرِش. این چنل همیشه محتوای رایگان ارائه کرده و هیچوقت تبلیغی نپذیرفته و نداده. همواره من بودم و شما. با سرچ توی این چنل می‌تونید خیلی از مطالب متنوعی رو پیدا کنید، چه به صورت متنی، چه تکست‌بوکی و چه لینکی. این چهارسال، هرچند که ارتباط ما در ۹۹.۹۹٪ شرایط، یک طرفه بوده، اما خوشحالم که به اشتراک گذاری، فرصت رشد دوطرفه ایجاد کرده،
به امید تغییرات مداوم،
با احترام،
نیکا.

- لینک اولین پست چنل
- همه لینک‌های مرتبط به من
- حمایت؟ ستاره‌های تلگرامی :)

منابع

26 Oct, 17:46


دانشجویان ورودی جدید!
کلیدواژه‌های اسم و محتویات درس‌هاتون رو اگر اینجا سرچ کنید ممکنه مطالب مرتبط یا تکست‌بوک‌های مربوطه رو پیدا کنید. انگلیسی/فارسی سرچ کنید هم نتایج متفاوته. امیدوارم براتون مفید باشه.

منابع

26 Oct, 14:29


فستیوال ساینس
تاثیر هوش مصنوعی در فرهنگ اجتماعی کنونی.
تشبیه احساسات، یا احساس کردن حقیقی؟ مسئله این است!

منابع

24 Oct, 20:09


مالتوس، که بود و چه کرد؟
بسیاری از پایه‌ی تفکرات اجتماعی و علمی امروز زمان مارو ادعای مالتوس شکل داده که از قضا، ایده‌ی اشتباهی داشته و با گذر زمان این اشتباه مشخص شده.
- لینک
- یوتیوب و توضیحات من درباره مالتوس

منابع

23 Oct, 08:53


#یادآوری

منابع

21 Oct, 15:17


#اطلاع‌رسانی
غربال‌گری رایگان سرطان پستان
- لینک

منابع

21 Oct, 06:53


اینجا من و صابر درباره دانشگاه مفصل صحبت کردیم و تلاش کردیم زیر و بم چه کنیم چه نکنیم رو یکم بکشیم بیرون.

منابع

21 Oct, 06:31


‼️ رچ‌های نودانشجویی که به‌زودی کلاس‌های دانشگاهیتون رسماً شروع می‌شه، می‌تونین تا نیمه‌شب ۲ آبان با کد تخفیف زیر نسخه‌ی آفلاین وبینار «چگونه در دانشگاه زنده بمانیم؟» رو تهیه کنین.
لینک تماشای آفلاین وبینار به‌محض خریداری براتون از طریق ایمیل ارسال می‌شه.

🔴 کد تخفیف: HarshoHarshoDaneshgah
🖋 اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام:
https://raach.life/product/how-to-survive-at-university-offline/

📎 هر گونه سوال و یا مشکل رو می‌تونید با پشتیبانی رچ مطرح کنید: @Raach_Support

منابع

20 Oct, 16:26


#فراخوان #اطلاع‌رسانی
میلاد حاجی‌زاده برای تیم تراپیش فراخوان داده و شرایط فرستادن رزومه رو هم عنوان کرده، اگر علاقمند به همکاری‌اید شرایط جالبیه برای اینکه همکاری کنید.
- لینک صفحه (توضیحات در استوری)

منابع

19 Oct, 20:03


- لینک

منابع

19 Oct, 14:35


اگر همه اینها خیالی به نظر می رسد، فقط آن را با آنچه در زمانی که حاکمیت اینکاها به پرو گسترش یافت، مقایسه کنید. در اینجا نیز ما تضاد بین رژیم متنوع، انعطاف‌پذیر و سنتی را در رژیم غذایی روزمره را مشاهده می‌کنیم - در این مورد، بر اساس یک غذای ساخته شده از سیب‌زمینی خشک شده در فریز (chuño) و معرفی یک نوع غذای کاملاً متفاوت، در این مورد. ماءالشعیر ذرت (چیچا) که برای خدایان مناسب می دانستند و به تدریج به اصطلاح به نوشیدنی امپراتوری تبدیل شد.
در زمان تسخیر اسپانیا، ذرت برای افراد ثروتمند و فقیر یک ضرورت تشریفاتی بود. خدایان و مومیایی‌های سلطنتی از آن تغذیه می‌کردند و ارتش‌ها به سمت آن حرکت می‌کردند و آن‌هایی فقیرتر از آن بودند که بتوانند آن را کشت کنند، یا در ارتفاعات بالا زندگی می‌کردند، مجبور بودند راه‌های دیگری برای به دست آوردن آن بیابند، که اغلب در نهایت به بدهی‌ می‌رسید.
- The Dawn of Everything

منابع

19 Oct, 14:24


شروع بروکراسی و طبقات اجتماعی
چگونه می‌توانیم از اینجا به بوروکراسی عظیم کشاورزی دوره‌های سلسله‌ای بعدی در مصر برویم؟ پاسخ تا حدی در روند موازی تغییری نهفته است که باستان شناسی بار دیگر به ما اجازه می دهد رمزگشایی کنیم. این تغییر در اواسط هزاره چهارم قبل از میلاد اتفاق افتاد و می‌توانیم آن را نوعی بحث یا بحث گسترده درباره مسئولیت‌های زندگان در قبال مردگان بدانیم. پادشاهان مرده، مانند پادشاهان زنده، هنوز به کمک ما نیاز دارند؟ آیا اجداد شما گرسنه هستند؟ و اگر چنین است، چه چیزی می خورند؟ دلایل هرچه که باشد، واکنشی که در دره نیل در حدود 3500 سال قبل از میلاد به وقوع پیوست، این بود که اجداد گرسنه بودند و به غذاهایی نیاز داشتند که در آن زمان فقط می‌توانستند چیزهای عجیب و غریب و شاید مجلل دیده شوند: نان مخمری و آبجو گندم تخمیر شده، که ظروف گلدانی شکل آن اکنون شروع به تبدیل شدن به عنصر استاندارد مجموعه مقبره‌های مجلل کرده‌اند. تصادفی نیست که کشت گندم، اگرچه قبلاً در دره نیل و دلتا گسترده شده بود، اما فقط در این دوره، حداقل تا حدی برای برآوردن نیازهای جدید متوفی، کامل و تشدید شد. ا
ین دو فرآیند - زراعی و تشریفاتی - یکدیگر را تغذیه می کردند و تأثیرات اجتماعی دوره‌ای بود. در واقع، آن‌ها منجر به ایجاد طبقه ای شدند که می توان آن را اولین طبقه کشاورزان جهان دانست. همانطور که در بسیاری از نقاط سیاره که در ابتدا مورد علاقه جمعیت های پارینه‌سنگی بود، در آغاز سیل دوره ای رود نیل مانع از تقسیم دائمی سرزمین ها شده بود، به احتمال زیاد نه شرایط زیست‌محیطی، بلکه نیاز اجتماعی به تهیه نان و آبجو برای مناسبت‌های تشریفاتی بود که به این تقسیم‌بندی‌ها اجازه ریشه‌دادن کرد و گاوآهن و گاوداری، ابداع دیگری از اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد بود.
خانواده هایی که خود را قادر به یافتن این موارد نمی‌یابند مجبور بودند آبجو و قرص‌های نان خود را از جای دیگری بیاورند و شبکه‌هایی از تعهدات و بدهی‌ها را ایجاد کنند. بنابر این موارد، طبقات اجتماعی شروع به ظهور کردند، چرا که عده زیادی مصری، حالا دیگر قادر نبودند که نیازهای نیاکانشان را خودکفا، پاسخ بدهند!
- The Dawn of Everything

منابع

18 Oct, 15:45


El lanzón
مورد استفاده برای پیشگوئی
https://www.ancient-origins.net/ancient-places-americas/lanzon-0015725

منابع

18 Oct, 15:28


The Chavin civilization
هنری که از چشم می‌گریزد و وظیفه‌ی نمایش ندارد.
https://www.limaeasy.com/lima-guide/lima-history/the-chavin-culture-1200bc-200ad

منابع

18 Oct, 10:07


کارفرمایان و نسل زد

منابع

16 Oct, 13:37


چرا تسخیرشدگی با اسکیزوفرنی متفاوته؟ چون اسکیزوفرنی یک اتفاق درونی در فرده و راه حلش در درون فرده اما در تسخیرشدگی، علت بحران در بیرون از فرده و فرد فقط "نشونه‌ای" از اتفاقات بیرونیه و حل کردنش هم لزوما در درون فرد اتفاق نمی‌افته.
- برای کسانی که تصور می‌کنن می‌تونن به کسی که دچار مسخ و تسخیرشدگیا بگن که مشکلش اسکیزوفرنیه: بیماری‌ها دوزبان مختلفِ قابل ترجمه بهمدیگه نیستن. بحران‌ها تنوع‌های مستقلی از همن که باید هرکدوم به شیوه و شکل فرهنگی خودشون به رسمیت شناخته بشن.

منابع

14 Oct, 14:53


وبینار آفلاینِ "واقعیت، حداقل دوتاست: نگاهی انسان‌شناسانه به واقعیت" رو می‌تونید هم‌اکنون در یوتیوب، تماشا کنید.
- لینک ویدئوی مذکور
- لینک چنل یوتیوب برای تماشای دیگر ویدئوها

منابع

13 Oct, 19:00


مرگ جادویی یا مرگ روانی -voodoo death 

پدیده‌ایه که فرد به دلیل شوک عاطفی شدید، مثل ترس، به طور ناگهانی می‌میره! این پدیده به عنوان "روانی" شناخته می‌شه بخاطر اینکه علت مرگ ناشی از یک پاسخ احساسی - اغلب ترس - به یک نیروی خارجی تصور میشه.

چجوری این اتفاق می‌افته؟

تصور می‌شه که تو مرگ جادویی، پاسخ "فرار" تو بدن فرد به شدت فعال می‌شه، اما فرد احساس می‌کنه که نمی‌تونه از تهدید فرار کنه. این حالت اغلب تو افرادی که باور دارن تحت طلسم یا نفرین قرار گرفتن، رخ می‌ده. این آدما باور می‌کنن که محکوم به مرگ هستن و نمی‌تونن کاری برای نجات خودشون انجام بدن. این باور قوی، پاسخ استرس بدن‌رو به حدی افزایش می‌ده که می‌تونه به مرگ منجر بشه.

تاریخچه مرگ جادویی؛
جامعه‌های بومی: این پدیده اغلب تو جوامع بومی گزارش شده، جایی که اعتقاد به نیروهای ماورایی و نفرین‌ها قوی‌تره.

اردوگاه‌های اسرا: در اردوگاه‌های اسرای جنگی و اردوگاه‌های کار اجباری هم مواردی از مرگ جادویی گزارش شده.

علت نامگذاری: اسم "مرگ جادویی یا همون voodoo death" از آیین وودو گرفته شده، اما این پدیده به فرهنگ خاصی محدود نمی‌شه.

یکی از مهمترین چیزهایی که در اینجا اتفاق میفته اثر پلاسیبو هست. یعنی اگه فرد به شدت باور داشته باشه که قراره بمیره، این باور می‌تونه روی بدنش تأثیر بذاره و به مرگ منجر بشه!

و این مثالی از واقعیت اجتماعی هست همون واقعیتی که می‌تونه حتی به واقعیت فیزیکی نزدیک هم نباشه.

منابع

13 Oct, 18:06


مرسی همراه بودید، فیدبک یادتون نره:)
به محض اینکه ادیت‌های لازم رو بشه، در این چنل یوتیوب آپلود می‌شه:
https://www.youtube.com/@nirasdaily

منابع

13 Oct, 16:58


در حال برگزاری...

منابع

13 Oct, 09:40


یادداشت من در هفته‌نامه سلامت با عنوان کتامین، شمشیر دولبه را این‌جا بخوانید.

منابع

12 Oct, 15:16


وبینار رایگان، لایو در یوتیوب:
واقعیت، حداقل دوتاست.
نگاهی انسان‌شناسانه به "واقعیت".

این وبینار یکشنبه، ۲۲ مهرماه، ساعت ۲۰:۳۰ به وقت طهران برگزار می‌شه.

- در این لینک منتظر لایو باشید

- در این لینک نگاهی به دیگر ویدئوهای "درس‌هایی از آنتروپولوژی" بندازید و با سابسکرایب کردن، درجریان جدیدترین ویدئوهای یوتیوب باشید.

منابع

11 Oct, 17:33


می‌دونم که جواب دانشگاه‌ها اومده، اگر مایلید هم‌دانشگاهی بشناسید و سوال درسی کنید و کتاب‌های درسی خرید و فروش کنید، این گروه درس بخون رو برای همین زده بودیم. فقط اینکه ورود تنها با عکس و اسم مشخص امکان پذیره.

منابع

09 Oct, 17:41


فانون، بنیان‌گذار روان‌پزشکی قومیتی/ ethnopsychiatry