حتی خوابیدن هم حوصله میخواد.
من یافارم|
@manjafaram
یافار همون جعفره با تلفظ غربی!
اهل افغانستانم، متولد ایران و ساکن آلمان.
رسالتمم تو مجازی روزمره نویسی و تولید محتوای دوستی با حرفای سادگانه ست.
لینک بوست:
https://t.me/boost/manjafaram
من یافارم| (Persian)
آیا تا به حال به دنبال یک کانال تلگرامی با محتوای دوستانه و ساده بوده‌اید؟ اگر بله، کانال "من یافارم|" مناسب شماست! با زبان ساده و دوستانه، یافار - همون جعفره با تلفظ غربی - اهل افغانستان، متولد ایران و ساکن آلمان، محتوای روزمره و مفیدی را در این کانال ارائه می‌دهد. اگر به دنبال لحظات شاد و پر انرژی هستید، این کانال را از دست ندهید! جهت دریافت بیشتر، می‌توانید به لینک بوست زیر مراجعه کنید: https://t.me/boost/manjafaram
من یافارم|
10 Jan, 17:34
یادمه قدیم صبح روز برفی میرفتیم تا دم در مدرسه و تازه اونجا سرایدار میگفت: امروز تعطیله!
من یافارم|
10 Jan, 13:56
بحث سر فرصت‌هاست! اون لحظه‌‌هایی که شرایط برای آدمی جوری رقم میخوره که میتونه کاری یا کارهایی رو انجام بده. خوب یا بد بودن آدم‌ها اونجاهاست که مشخص میشه.
من یافارم|
09 Jan, 10:48
مراقب اینایی که بی‌جهت و در هر فرصتی بهمون میگن “ولی تو خیلی مهربونی” باشیم. اینان گاها این ترفند رو در پیش میگیرن تا شما هر بار خیال کنین واقعا مهربونین و قبول کردن خواسته‌هاشون در‌واقع بخشی از لطف و عطوفت خودتونه، نه پررویی و زرنگ بازی اون‌ها. در صورتی که بر اساس منطق اصلا لازم نیست شما چیزی رو قبول کنین که.
من یافارم|
09 Jan, 10:09
ولی به نظرم باید در لحظه زندگی کرد!
- داداا! من میگم یک یک لحظه‌هام به فنان.
- داداا! من میگم یک یک لحظه‌هام به فنان.
من یافارم|
09 Jan, 10:05
من قرار نیست در این دنیا کار خارق‌العاده‌ای انجام دهم. رسالت من شاید در زندگی روزمره‌ام خلاصه شده. کارهای کوچک و ساده! مثل آب دادن به گلی، دم کردن چایی، خواندن کتابی و لبخند زدن به رهگذری …
من یافارم|
09 Jan, 07:59
وقتی میبینیم یکی آگاهی‌ش از ما بیشتره، دو دقیقه سکوت کنیم و گوش بدیم به حرفاش، بلکه یه چیز جدیدی یاد بگیریم ازش خب.
من یافارم|
09 Jan, 06:47
دنیا جای خوبی نیست ولی چیزمیز خوب کم نداره برای سرگرم شدن. قبول داری خوش‌تیپ؟!
من یافارم|
04 Jan, 12:30
تاحالا جواب یه درگیری ذهنی‌تون رو توی خواب دیدین و گرفتین؟! دیشب خواب دیدم و حرفی که مونده بودم به طرف بزنم یا نه رو بالاخره زدم و بعدش اتفاقاتی افتاد که کلا پشیمون شدم از گفتن اون حرف. الان فهمیدم هیچی نگم، بهتره گویا!
من یافارم|
03 Jan, 20:40
نتیجه‌ی خوب بودن و کمک کردن خیلی وقت‌ها فقط باعث بالا رفتن توقع دیگران ازت میشه.
من یافارم|
02 Jan, 17:49
به میزانی که توقعم رو از این و اون کم کردم، آرامش و خودشیفتگی‌ام بیشتر شد.
من یافارم|
02 Jan, 17:19
اینایی که میگن: با خدا باش و پادشاهی کن، کاش بعدش لوکیشن خدا رو هم بگن بهمون. ممنون.
من یافارم|
02 Jan, 12:27
یادگیری و تصحیح رفتار بخشی از زندگی هر آدمیه. ولی خب مسئله حتی اینم نیست.
من یافارم|
01 Jan, 21:39
یه روز باید با غم درونم بشینیم، رو در رو حرف بزنیم و خیلی مظلومانه بهش بگم: ولمون کن تو رو خدا!
من یافارم|
20 Nov, 23:04
بعضی وقتا تو ماشین و تو ترافیک، حالم بد میشه. چی میگن به این حالت؟! ماشین گرفتگی؟!
من یافارم|
19 Nov, 23:26
این عینک و محافظ گوشی که داده بودن رو گذاشتم و قیافه‌م شبیه ملخ‌‌ها شده بود که.
من یافارم|
19 Nov, 14:47
امروز قراره برم جایی و تیراندازی کنم. یعنی بیشتر دوست دارم چندتا اسلحه‌ی واقعی دستم بگیرم.
من یافارم|
18 Nov, 03:43
امشب تنهایی رفتم و یک ساعت تو کوچه پس کوچه‌ها قدم زدم. هوا معتدل رو به گرمیه و یه باد نرمی هم می‌وزه. اوخی! چقدر پر از احساسات نامعلومم.
من یافارم|
17 Nov, 17:22
تو این دو هفته چندتا نوشیدنی خوب تجربه کردم. یکی‌ش مثلا Bloody Mary می‌باشد.
من یافارم|
17 Nov, 07:54
امشب یکی بهم گفت: خیلی بهت دقت کردم و فهمیدم خیلی آدم مشاهده‌گری هستی. ریزبینی و حواست به همه چیز هست.
من یافارم|
17 Nov, 07:40
دارم فکر میکنم برگردم آلمان، شاید اتفاق خاصی تو زندگیم نیوفته و روتین‌م همون باشه. ولی خب حداقل زندگی اینجا رو بالاخره دیدم و دیگه به صورت تجربی میدونم چی به چیه.
من یافارم|
16 Nov, 19:38
امروز از صبح اومدیم یه گوشه‌ی شهر و چادر زدیم و برای خواهرم تبلیغ کار جدیدش رو میکنیم.
من یافارم|
13 Nov, 07:38
یه سری فکرها هست که اصلا دوسشون ندارم؛ ولی دست خودم نیست و گاه و بی‌گاه میان تو ذهنم. زورشونم آخه زیاده که.
من یافارم|
13 Nov, 03:15
یه حرف از بین تمام حرف‌های ایشون منو گرفت و اونم این بود که “نگرانی، توی بدن سم تولید میکنه. فقط تا میتونین سعی کنین کمتر نگران باشین و غصه بخورین. میدونم این کار تو شرایط مختلف زندگی سخته، ولی حداقل تلاش کنین”.
من یافارم|
13 Nov, 02:48
حالا این مرکز این خانم دکتر رو برای بار سوم دعوت کرده تا یک سری کنفرانس و تحقیقات علمی و فلان و بهمان داشته باشن. بعد نکته‌ی جالب این حرکت اینه که امشب یافار به همراه ایشون رفتن یه رستوران ایرانی به اسم کسری و چلوکباب و قیمه بادمجون سفارش دادن! میبینی کار دنیا رو اصلا؟! خدایی ها.
من یافارم|
13 Nov, 02:30
امشب شخصی رو ملاقات کردم که شاید برای همیشه تو ذهنم بمونه و جزء افتخارات زندگیم به حساب بیاد. خوشحالم واقعا!
من یافارم|
12 Nov, 15:56
آدم‌هایی که دور و برم هستن، میدونن که من چقدر با بچه‌ها، گربه‌ها، سگ‌ها و البته مرغ و خروس‌ها خوبم. از بچگی این مدلی بودم و دوستشون دارم و جوری باهاشون رفتار میکنم که خوششون بیاد. وای! من چقدر مهربونم پس! وای وای :)
من یافارم|
12 Nov, 15:37
امروز chase این گربه‌ی نرم و خوش‌بو برای اولین بار اومد تو اتاقم، روی تختم و کنارم خوابید که.
من یافارم|
12 Nov, 03:39
تو امریکا فضای زندگی خیلی زیاده. این وسط تنوع هم هست و همین باعث میشه کسی فکر نکنه فلانی جاشو گرفته و یا تنگ کرده. در کل عموم مردم امریکا رو واقعا دوسش دارن.
من یافارم|
11 Nov, 17:29
دیشب وقتی بازی فوتبال تمام شد و یکهو آن همه جمعیت بیرون آمدند، پیاده‌رو و خیابان‌ها قشنگ شبیه بازی GTA شد و انقدر وایب گنگ‌ش بالا بود که واقعا کمی ترسیدم. صدای آژیر پلیس هم که دائما بکگراند تمام صحنه‌ها بود.
من یافارم|
10 Nov, 21:57
راستی! دیروز از جلوی ساختمانی که آیسان اسلامی در آن زندگی می‌کند رد شدیم. کلا دور و برش مال و فروشگاه و هتل و رستوران قرار دارد و از لحاظ شلوغی خرتاخر است.
من یافارم|
10 Nov, 21:52
امشب به یک استادیوم می‌روم و برای اولین بار در عمرم فوتبال امریکایی میبینم.
من یافارم|
09 Nov, 15:43
تراپیستای ژاپنی معتقدن: زاویه دیدت که خوب باشه، زاویه فک زندگی‌تو قورت میدی.
من یافارم|
09 Nov, 06:58
یه جوری یکی یکی دارین بیدار و آنلاین میشین که دلم نمیاد بگم شب بخیر که.
من یافارم|
08 Nov, 14:49
وقتی تو یه فروشگاهی میخوام کارت بکشم، اون دستگاهه نوشته‌هاش به زبان آلمانی میشه و یه لحظه احساس نزدیکی و دلتنگی بهم دست میده الکی.
من یافارم|
08 Nov, 04:21
و اینکه اگه بخوام یه چیز کلی بگم و نظر شخصی خودم باشه؛ امریکا کلا یه دنیای دیگه‌ست. همین و بس!
من یافارم|
08 Nov, 04:18
من اگه امریکا زندگی میکردم، بخاطر همین اختلاف ساعت اصلا این رابطه‌ی تنگاتنگ رو با خیلی‌ها تو ایران نمی‌داشتم. آخه یعنی چی همینکه من میخوام تازه بخوابم، ولی شما بیدار شدین که.
من یافارم|
06 Nov, 14:00
روز سومه و هنوز درگیر زمان و الان اونجا ساعت چنده هستم. هوا هم آفتابی و گرمه. ایشون هم که عکسش رو گذاشتم، Chase مالک و شاهزاده‌ی این خونه هستن. دونالد ترامپ هم که زودتر گفته بودم برنده شد و دور و بری‌های من خوشحالن بابت این قضیه. راستی!! اون پارکی که آیسان اسلامی میره پیاده‌روی و گلف و تنیس بازی میکنه رو هم پیدا کردم و منتظرم ببینم کی میره اونجا!
من یافارم|
05 Nov, 14:28
اتوبوس شهری و مترو نیست و اکثریت ماشین شخصی دارن و یا uber باید گرفت. مسافت‌ها بین نقطه‌ی a و b زیاده و اتوبان‌ها شلوغ و بزرگن. راستی! امروز انتخاباته که هیچ ربطی به برنامه‌های من نداره. چون فعلا هوا گرم و دلپذیره و منم نشستم توی حیاط و دارم قهوه‌ام رو مینوشم.
من یافارم|
05 Nov, 04:15
امروز با ماشین از منطقه‌ی آیسان اسلامی رد شدم و از توی استوری‌هاش فهمیدم اون تایم رفته سان‌آنتونیو و نیستش که.
من یافارم|
04 Nov, 05:14
این الان چجوریه؟! من تازه بخوام بخوابم اینجا، شما تازه میخواین چیکار کنین اونجا؟!
من یافارم|
03 Nov, 23:00
چهل دقیقه‌ی دیگه میرسم Houston! دیگه میتونین به آیسان اسلامی بگین خودشو آماده کنه.
من یافارم|
03 Nov, 18:26
امروز طولانی‌ترین یکشنبه‌ی منه. ساعت دو ظهر حرکت کردم و یازده ساعت رو هوام. ولی برسم اونجا ساعت شیش بعدازظهره! هوا هم آفتابیه بالای ابرا که.
من یافارم|
03 Nov, 18:01
این پست از ارتفاع ده هزار متری و روی ابرها داره نوشته میشه. برای خودم تجربه‌ی جالبیه. تو راه سفرم و احتمالا هفت ساعت دیگه برسم امریکا! صدای منو دارین؟! الو الو …
من یافارم|
02 Nov, 23:14
جدیدا وسط حرف زدن یهو احساس میکنم دارم زیاد حرف میزنم و چرت و پرت میگم که.
من یافارم|
31 Oct, 13:17
خوبی کار کردن اینه که ماه به ماه یه پولی تو حسابت میاد بالاخره. ولی خب بدی‌شم دقیقا همینه؛ کار نکنی، خبری از پولم نیست که.
من یافارم|
31 Oct, 13:11
امروز آخرین روز اکتبره و فقط دو ساعت از کارم مونده. بعدش مرخصی یک ماهه‌م شروع میشه و دیگه بنده رو خدا نیستم.
من یافارم|
31 Oct, 07:04
داستان داوینچی اینجوریه که:
معلمم یه روز تو اینترنت میبینه یکی دنبال سرپرست برای یه بچه گربه‌س و ایشونم با شوهرش مشورت میکنه و میگه “بیا ما هم بالاخره یه گربه بگیریم دیگه” و شوهرشم قبول میکنه و به اون طرف پیام میدن و خلاصه میرن بچه گربه رو میارن. اسمشم میذارن داوینچی و خیلی خوشحال بودن! اما بعد چند ماه متوجه میشن که داوینچی خیلی داره بزرگ میشه و این نرمال نیست اصلا! بعد تحقیق میکنن و میبینن این گربه از نژاد گربه‌های وحشی سیبری هست و قراره تازه بزرگترم بشه! جالبی‌شم اینه که داوینچی هر روز میره تو باغچه و حیاط خونه خودشون و حتی همسایه‌ها و دم دمای عصر یه پرنده یا موش بزرگ که شکار کرده رو میاره میندازه جلوی پای معلمم! خلاصه که معلمم علاوه بر اینکه از این گربه خوششون میاد، ولی به فکر اینن که ردش کنن بره! چون امکان داره یه روز حیوانات دیگه‌ای رو شکار کنه!!
معلمم یه روز تو اینترنت میبینه یکی دنبال سرپرست برای یه بچه گربه‌س و ایشونم با شوهرش مشورت میکنه و میگه “بیا ما هم بالاخره یه گربه بگیریم دیگه” و شوهرشم قبول میکنه و به اون طرف پیام میدن و خلاصه میرن بچه گربه رو میارن. اسمشم میذارن داوینچی و خیلی خوشحال بودن! اما بعد چند ماه متوجه میشن که داوینچی خیلی داره بزرگ میشه و این نرمال نیست اصلا! بعد تحقیق میکنن و میبینن این گربه از نژاد گربه‌های وحشی سیبری هست و قراره تازه بزرگترم بشه! جالبی‌شم اینه که داوینچی هر روز میره تو باغچه و حیاط خونه خودشون و حتی همسایه‌ها و دم دمای عصر یه پرنده یا موش بزرگ که شکار کرده رو میاره میندازه جلوی پای معلمم! خلاصه که معلمم علاوه بر اینکه از این گربه خوششون میاد، ولی به فکر اینن که ردش کنن بره! چون امکان داره یه روز حیوانات دیگه‌ای رو شکار کنه!!
من یافارم|
31 Oct, 06:53
معلمم پیام داده بود و بعد از یه متن طولانی، یه عکس از گربه‌شون فرستاده و نوشته:
Viele Grüße von Da Vinci
Viele Grüße von Da Vinci
من یافارم|
31 Oct, 06:40
بعد از اینکه صبح بخیر، باید بگم من دیشب ساعت نوزده خوابیدم تااا امروز شیش صبح! یازده ساعت!!
من یافارم|
30 Oct, 13:26
سرما خوردگی‌های من کوتاه اما شدیده. همیشه‌م موقع مریضی یه نیمچه کابوس تکراری میبینم. یکی میوفته دنبالم و منم نمیتونم فرار کنم. معمولا هم نیزه دستشه. ولی تاحالا نرسیده و نزده! خدا رو شکر البته.
من یافارم|
30 Oct, 13:18
انقدر پرستار تو این کانال هست که اگه نزدیک بودیم دیگه مشکلی با تب کردن نداشتم.
من یافارم|
30 Oct, 11:42
منطق بعضیا: چون زندگی من خوب نیست، بقیه هم نباید زندگی‌شون خوب پیش بره. همینه که هست.
من یافارم|
30 Oct, 09:37
وقتی عصبانی هستی سعی کن راه بری!
- داداا! من میگم سر کارم. کجا راه برم؟!
- داداا! من میگم سر کارم. کجا راه برم؟!
من یافارم|
28 Oct, 15:04
داداا! حداقل تو دو تا موضوع اطلاعات عمومی نداشته باش، بذار مام یکم چرت و پرت بگیم خب. همه‌ش نمیشه که تو!
من یافارم|
28 Oct, 11:39
من خدا که نیستم اگه یه قدم بیای سمتم، ده تا قدم بیام سمتت. منم یکی مثل خودتم.
من یافارم|
28 Oct, 10:38
به آدمی که 3 هزار ارزش داره، 5 هزار ارزش و بها بدی، به باقیمانده 2 هزارش تو رو میفروشه.
من یافارم|
28 Oct, 09:31
یکشنبه قراره برای یک ماه برم مسافرت. مسافرتی که همیشه بهش فکر میکردم. حالا امروز دماغم گرفته و اولین عطسه‌ها رو دارم میزنم.
من یافارم|
28 Oct, 06:50
امروز دوشنبه ۲۸ اکتبر
صبح زود در تاریکی وقتی داشتم به زور آماده میشدم تا بیایم سر کار، مادرم در حالی که نشسته بود روی صندلی آشپزخانه و گوشی موبایلش دستش بود گفت: هشت نشانه‌ی کسی که به بلوغ رسیده است و وقتی دید که جلویش ایستادم و منتظر ماندم، شروع کرد یکی یکی خواندن‌شان … مادرم جدیدا از این پنج نشانه‌ی فلان چیزها و هفت راه برای انجام فلان کارها را می‌خواند و گویا از این سبک و محتوا خوشش آمده و من نیز از اینکه مادرم انقدر باحال است خوشم می‌آید. همین دیگر! حرف خاصی نیست و امیدوارم روز بالغانه‌ای داشته باشیم.
صبح زود در تاریکی وقتی داشتم به زور آماده میشدم تا بیایم سر کار، مادرم در حالی که نشسته بود روی صندلی آشپزخانه و گوشی موبایلش دستش بود گفت: هشت نشانه‌ی کسی که به بلوغ رسیده است و وقتی دید که جلویش ایستادم و منتظر ماندم، شروع کرد یکی یکی خواندن‌شان … مادرم جدیدا از این پنج نشانه‌ی فلان چیزها و هفت راه برای انجام فلان کارها را می‌خواند و گویا از این سبک و محتوا خوشش آمده و من نیز از اینکه مادرم انقدر باحال است خوشم می‌آید. همین دیگر! حرف خاصی نیست و امیدوارم روز بالغانه‌ای داشته باشیم.
من یافارم|
27 Oct, 22:01
بعضی خاطراتم میترسن ازم. چون فکر میکنن من دیگه اون آدم سابق نیستم و امکان داره با فکر کردن بهشون پاره پاره‌شون کنم. مثل کاغذ.
من یافارم|
27 Oct, 20:37
یه وقتایی میبینم تو سراشیبی غمم و بیشتر وقت‌ها خودم رو هل میدم. چون میخوام زودتر برسم به ته‌ش. اون نقطه سیاه آخرش که به طور طبیعی منتظرمه. چون اونجا که باشم، همیشه لطف و رحم و طنز و تعارف رو میذارم کنار و تصمیم‌های جدی و بهتری میگیرم. چون همیشه روزهای بعد غمیگن بودنم، خودم رو بیشتر دوست داشتم آخه.
من یافارم|
24 Oct, 06:23
کاش بچه بودم و یکی منو میبرد پارک نزدیک خونه‌مون و تمام فکرم این بود چیکار کنم تا برام خوراکی هم بخره.
من یافارم|
23 Oct, 09:32
- هیشکی منو نمیفهمه! [پتو را بر روی خود کشیده و خودش هم نمی‌فهمد که دیگران باید چه چیز او را بفهمند]
من یافارم|
21 Oct, 13:22
من خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که با خیلی فکر کردن چیزی درست نمیشه.
من یافارم|
21 Oct, 12:17
وقتی دو نفر از هم جدا میشن، حتی اگه نشناسمشون دلم میگیره، حتی توی فیلما، حتی توی موزیکا.
مرگ بر جدایی ها.
مرگ بر جدایی ها.
من یافارم|
21 Oct, 09:13
شما رو نمیدونم ولی من از همونجا که عاشق شدن جای خودش رو به کراش زدن داد، دیگه جا موندم.
من یافارم|
21 Oct, 08:18
فکت: اکثر مهاجرا خوششون میاد درباره‌ی زندگی قبل از مهاجرت‌شون صحبت کنن.
من یافارم|
19 Oct, 18:46
چه خوبه که با یه شناخت درست و حسابی باهم دوست بشیم. چون دیگه حوصله‌ی سوءتفاهمات نمونده اصلا!
من یافارم|
19 Oct, 11:52
رفاقت مقدس ترین حسیه که میتونه بین دو تا انسان باشه.
روز جهانی پیدا کردن دوست جدید مبارک. عکس گل.
روز جهانی پیدا کردن دوست جدید مبارک. عکس گل.
من یافارم|
17 Oct, 05:33
صبح زود همه چیزش خوبه، به جز اون قسمتش که باید بیدار شی و از گرمی و نرمی زیر پتو دل بکنی.
من یافارم|
16 Oct, 23:02
اگه یه نفر بپرسه ازم یافار چگونه مینویسد؟
به وی خواهم گفت: مینیمال ملیح!
به وی خواهم گفت: مینیمال ملیح!
11,409
subscribers
198
photos
13
videos
