Mademoiselle Anderson @mademoiselle_andersonn Channel on Telegram

Mademoiselle Anderson

@mademoiselle_andersonn


Mademoiselle group: @anderchem

Mademoiselle Anderson (English)

Are you interested in learning more about fashion, beauty, and lifestyle? Look no further than Mademoiselle Anderson! This Telegram channel, with the username @mademoiselle_andersonn, is your go-to destination for all things chic and fabulous. The Mademoiselle group @anderchem is where like-minded individuals come together to share tips, tricks, and inspiration for living your best life. Whether you're looking for fashion advice, makeup tutorials, or just a place to connect with other fashionistas, Mademoiselle Anderson has got you covered. Join the community today and start your journey towards a more stylish and sophisticated you!

Mademoiselle Anderson

05 Jan, 15:35


می‌دونید چرا یادم نمی‌اومد؟
شب قبل امتحان دو سه بار پنیک شدید کردم و انقدر استرس داشتم که ترجیح دادم قرصم رو بیشتر بخورم یکم. بعد یکی از عوارضش اینه که روی حافظه تاثیر داره. مخصوصا وقتی یکم حتی بیشتر می‌خوری چون برای من آخرین دوز هست.
البته حتی با اون همه قرص بازم استرس داشتم 🗿🗿🗿🗿
امتحان اولم خیلی خوب بود. امتحان دومم خوب بود ولی چون عالی نبود و بیشتر از بیست و چهار ساعت بود که نه چیزی خورده بودم نه خوابیده بودم و فقط خونده بودم (البته این کار رو دارم از اول ترم می‌کنم نه با این شدت فقط)، حسابی همه‌شون با هم یه هو تاثیرشون پدیدار شد و بعد امتحان دوم بیخیال سومی که عمومی یه واحدی بود شدم و فقط خودمو رسوندم خونه و بیهوش شدم (گوشیمم وسط راه خاموش شد با اینکه شارژ داشت، خراب شده)
بعدشم تا خود صبح یادم نمی‌اومد اصلا چیشده بود.

Mademoiselle Anderson

04 Jan, 21:37


اصلا یادم نمیاد چطوری رسیدم خونه.
همین یکم پیش‌ از خواب پریدم، دیدم وسط پذیرایی خونه افتادم. بلند شدم دیدم همه خوابن، کلی گشتم تا گوشیم رو پیدا کنم. هنوزم چیزی یادم نمیاد. فقط می‌دونم انقدر بهم فشار اومد امروز که هیچوقت دوست ندارم بهش فکر کنم.
احساس می‌کنم کل امروز یه خواب طولانی بود، هنوزم گنگه همه چیز برام. انگار هنوزم خوابم.

Mademoiselle Anderson

31 Dec, 17:52


ظهر داشتم آماده می‌شدم برم خونه مامانبزرگم، اومدم جلوی پنجره دیدم یه شاهین با یه فاصله‌ی کمی از پنجره روی یه یاکریم وایساده.
اولش فکر کردم اشتباه گرفتم، بعدش دقت کردم دیدم نه واقعا شاهینه؛ ولی بچه شاهین.
نمی‌دونم چرا عکس نگرفتم ولی خیلی خوشگل بود (بله یاکریم شکار کرده بود بره بخوره).

Mademoiselle Anderson

30 Dec, 17:51


Time-resolved neural and experience dynamics of medium- and high-dose DMT

"دینامیک‌های عصبی و تجربی زمان‌محور در دوزهای متوسط و بالای DMT"

داروی N,N-دی‌متیل‌تریپتامین (DMT) یک روان‌گردان قوی و سریع‌اثر است که می‌تواند به‌طور بنیادی محتوای آگاهی را تغییر دهد. این تغییرات شامل از بین رفتن درک زمان و فضا و غوطه‌وری در یک "واقعیت جایگزین" می‌شود. با وجود پیشرفت‌های تحقیقاتی در زمینه DMT و سایر روان‌گردان‌ها، مطالعات اندکی توانسته‌اند اندازه‌گیری‌های زمان‌محور تجربه‌های ذهنی را با تصویربرداری مغزی دقیق و زمان‌محور ترکیب کنند.

مطالعه حاضر یک تحقیق وابسته به دوز با طراحی اندازه‌گیری‌های مکرر است که به بررسی دینامیک‌های ذهنی و عصبی ناشی از DMT در شرایط طبیعی می‌پردازد. در این پژوهش، نوزده شرکت‌کننده به‌صورت تصادفی و دوسوکور، طی دو جلسه دوزهای ۲۰ میلی‌گرم یا ۴۰ میلی‌گرم از DMT پایه آزاد دریافت کردند. سطح کورسازی در هر دو دوز به‌طور یکنواخت حفظ شد. داده‌های الکتروانسفالوگرافی (EEG) از شرکت‌کنندگان جمع‌آوری شد و همچنین بازنگری‌های زمانی از تجربه‌های ذهنی آن‌ها از طریق روش ردیابی تجربه زمانی انجام گرفت.

هر دو دوز DMT تغییرات سریعی در ابعاد تجربه ذهنی ایجاد کردند. با این حال، دوز ۴۰ میلی‌گرم به‌طور معناداری موجب توهمات بصری شدیدتر و تجربیات احساسی عمیق‌تر شد. تحلیل داده‌های EEG نشان داد که قدرت نوسانی در باند آلفا و آنتروپی جایگشتی بیشترین همبستگی را با ابعاد پیوسته تجربه ذهنی دارند. از طرف دیگر، پیچیدگی لمپل-زیو، که پیش‌تر به‌عنوان یکی از نشانگرهای قوی حالت‌های ذهنی روان‌گردانی شناخته شده بود، کمترین همبستگی را نشان داد.

این یافته‌ها بینش جدیدی درباره نحوه تأثیر دینامیک‌های عصبی متمایز بر این حالت تغییریافته و شدید آگاهی ارائه می‌دهند و مسیرهای نوینی را برای درک حالات پیچیده روان‌گردانی باز می‌کنند.

🧠 @NeuroINRP
🧠 Discussion group

Mademoiselle Anderson

30 Dec, 03:32


یعنی هیچ‌جای این زندگی که بخوای پروداکتیو باشی و همه چی رو همزمان پیش‌ ببری شبیه چیزی که توی سوشال مدیا نشون می‌دن نیست. پر بی‌خوابی، وضعیت جسمی بد، وضعیت روانی بد و خیلی چیزای دیگه است چیزای خوب هم داره؛ ولی فقط روی خوبشو نشون می‌دن توی سوشال مدیا. و شمایی که مخاطبین روی خوبشو می‌بینید و مقایسه می‌کنید. شاید حتی دلتون هم نخواد توی این شرایط‌ها قرار بگیرید و همه چی رو با تایم زندگی خودتون و هدف خودتون پیش ببرید که مثلا شبیه من نیست. فقط این نکته مهمه که راه خودتون رو برید. راه خودم رو برم.

Mademoiselle Anderson

30 Dec, 03:13


زندگی سخته. زندگی کردن خیلی سخته.
کار کنی و درس بخونی و دنبال پیشرفت توی حوزه‌ات باشی. من این سه ماه دقیقا به نقطه‌ای رسیدم که مجبور شدم بپذیرم خیلی وقت‌ها نمی‌تونم حتی نزدیک به کامل یا خوب باشم.

خیلی از سفارش‌هام عقب‌ افتاد. که بار خیلی سنگینی روی دوشم بود. مشکلات زندگی شخصیم. و سنگینی خیلی زیاد درس‌ها. هر روز دانشگاه رفتن، و رفت و آمد ۵ ساعته.
درآمدی که نیومده می‌ره. و اخبار سنگین و وضعیت خراب اقتصادی و سیاسی ایران.

اینا سنگینه. هنوزم هستن، من هنوزم سفارشایی دستم هستن که برای خیلی وقت پیشن. بهم احساس خیلی بدی می‌دن و بار سنگینی هستن. با این‌حال هر امتحان بالای ۲ هزار صفحه تکست باید بخونم. و ببافم مداوم.

اما می‌دونید، خیلی زور داره وقتی تا اینجا اومدم به این خاکستری ببازم. به زور سرپام، و سعی می‌کنم همه چیزو بالاخره یه طوری به نحو خوبی حالا نه عالی، به پایان برسونم.
به زور سرپام، و بیدار می‌شم یا می‌خوابم. ولی سرپام.
خیلی جاها هم گند زدم. ولی درس گرفتم.

بالاخره یاد گرفتم که نمی‌تونم هیچوقت هیچوقت همه جا خوب و کامل باشم و بدون اینکه بپذیرم خیلی جاها ممکنه حسابی گند بزنم، نمی‌تونم ادامه بدم و بگذرم ازش.

Mademoiselle Anderson

30 Dec, 03:07


وقتی که وارد دانشگاه می‌شیم، یک سیلی محکم می‌خوره توی صورتمون، که هیچ اهمیتی نداریم. ایده‌هامون، سوالامون، مشکلاتمون. می‌شیم فقط یک سری عدد دانشجویی. فرقی هم نداره که کدوم دانشگاه درس بخونیم، خودمونیم و خودمون. همش بستگی به تصمیمات خودمون داره و هیچکس در این راه همکاری نمی‌کنه.

ما هممون، نه فقط من، ایده‌های خیلی زیادی داریم. ولی حتی بهمون نگاه هم نمی‌شه.
تا از اساتید بابت رفرنس و منابع بیشتر می‌پرسی، بهت می‌خندن. کسی نیست که تو رو جدی بگیره، یا حتی توی انجمن راهت بدن.

برای من مخصوصا، به عنوان کسی که از قبل ورود به دانشگاه توی انجمن دانشجویی عضو بود، خیلی تحمل این انکار وجودم سخت بود. نه چون خودم رو بالاتر می‌دیدم، هرگز. چون حتی اونجا هم جدی گرفته نمی‌شدم خیلی.
برنامه‌ها هر جایی که هستیم به یه مشکلی می‌خوره و خب هممون می‌دونیم این سیستم آموزشی چقدر زیاد مشکل داره.

دویدن و تلاش کردن براش شبیه دویدن روی یک تردمیله. تنهایی و فقط خودتی که تصمیم می‌گیری تسلیم این جو سنگین و خاکستری بشی، یا راهت رو هر طوری هست زنده نگه‌داری. این خیلی مهمه. ما از جایی به بعد چون خیلی مسیر زندگیمون مختص خودمون می‌شه، فقط خودمون هستیم که اون آینده رو با کوچیک‌ترین تصمیماتمون رقم می‌زنیم. و جو طوریه که جا زدن خیلی راحته، و ادامه دادن خیلی سخت.

من این انجمن رو زدم، فقط برای یادآوری به خودم، که هستم. و می‌تونم. و انجامش می‌دم. حتی شده به هزینه خودم. و نیازی نیست تا کسی باشه که ببینه. خودم بهتر از هر کسی می‌دونم چه کارهایی رو کردم و می‌تونم انجام بدم و می‌تونم در راهش قدم بردارم.

Mademoiselle Anderson

30 Dec, 02:31


با خودم می‌گفتم چرا که نه؟ اگر بستری نیست، خودم با هزینه خودم ایجادش می‌کنم.
به انجمن شیمی تک‌نفره و مستقل من سر بزنید. پست‌ها مدام آپدیت و فعالیت توش منظم انجام می‌شه. امیدوارم جالب باشه براتون.

نقد و انتقادات و پیشنهاداتتون رو می‌شنوم.

@Mademoiselle_Anderson

Mademoiselle Anderson

29 Dec, 23:14


Would you have been able to let go?
Of illusions of right and of wrong?
And if they came to die;
Would you have rode on?

Mademoiselle Anderson

28 Dec, 14:30


دوستان از این روز و پیام به بعد من، می‌شه گفت نان استاپ درس خوندم و یه کمی بافتم و یه پوستر رو زدم فقط. طوری که حتی مامان بابای سخت‌گیر من اینطوری بودن که این چه امتحان و درسیه.
و الان لهم و تازه فقط اول هفته است. اول دی، اول همه چی.
قلبمم خیلی درد می‌کنه و دستم و ریه‌هام نفس می‌کشم می‌سوزه. کلی بافت دارم باید برسونم.


وضعیت من دو قدمی سه امتحان در یک روز:

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 17:09


it's unforgettable
Another change is coming
A separation from defiant
I feel the weather breaking
It's turning rain into fire

With blind eyes open wide
I'm seeing it

I feel a rise inside me
It's untouchable
Like breathing fire in me
it's unforgettable

My river's overflowing
Into an endless sea of changes
I wanna break it open
I'm gonna take it to define it

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:56


خب عصبانیت کافیه بریم ادامه سفارشات رو ببافیم که عقب نیفتم از تایمی که چیدم 🎀🫡.
درسم باید چند پارت یه ساعته بخونم. دوتا پوستر و یه پارت دیگه از کتاب رو هم ترجمه کنم.
تیکه نخ هارو هم باید جارو کنم و کامواها رو مرتب کنم.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:28


ناشناس: فاطمه دوست نداری خودت تولید محتوا کنی (کسی کمکت این کار رو انجام بده) و مستقل کار کنی؟

جوابم: دوستان من یک کلاف کاموای دیگه ببینم جیغ می‌کشم. این حتی سه درصد رفتارها و حرفایی که بهم زدن نیست.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:24


کاش تمام مشکلم همین بود، این یک درصدشه و انقدر لبریز بودم که قشنگ سردرد حسابی گرفتم.
کاش فقط یه تیکه از زندگیم این شکلی بود.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:14


بابت ۶۰ تومن سود یک کیلومتر و ۲۰۰ متر حدودا باید بافت و پترن‌های پیچیده بزنی (هر کلاف حدودا از ۱۷۰ تا ۲۴۰ متر ایناست ضخامت‌های معمولی)،‌ تهشم این.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:10


حالم از این بهم می‌خوره که چون من شرایط تولید محتوا رو ندارم و عمده همکاری می‌کنم به کار و شخصیتم از بالا به پایین نگاه می‌کنن.
در صورتی که اگر شرایطش رو داشتم اونقدری خلاقیت و توانایی داشتم که کارهای زیادی کنم.
من می‌تونم خودم پترن بنویسم، با نگاه متوجه بشم چطوری چیزی بافته شده، نقشه‌خوانی و خیلی چیزای دیگه که حتی نمونه‌اش نیست توی پیج‌های بافتنی.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 16:07


دیگه حالم بهم می‌خوره به کاموا نگاه می‌کنم. اصلا در‌ک نمی‌کنم آدما چطوری می‌تونن همینطوری روان آدم‌ها رو پاره پوره کنن برن. شبیه یه لیوان شدم که اندازه یه گالن آب سرازیر کردن داخلش. و دیگه حتی تحمل یه چیز کوچیک دیگه رو هم ندارم.
من حتی سود این کارها رو براتون بگم بهتون خنده‌تون می‌گیره. کامواها خیلی گرون شدن، مثلا شال و کلاهی که من ۵۱۰ قیمت گذاشتم، ۴۵۰ شده پول کامواش.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 15:48


آبان ماه هم یه مشکل دیگه با یه همکاری پیدا کرده بودم. و بابتش کلی توهین بهم کردن و کلی فشار و آسیب جسمی روانی بهم وارد شد. و حتی سفارش مشتری‌های دیگه بابت این مسئله دیر شد.

کسایی که بهم سفارش دادن می‌دونن من خیلی انتقادپذیرم بابت بافت‌هام. بارها و بارها شده می‌شکافم تا بشه دقیقا چیزی که مشتری می‌خواد. و کیفیت کارها توی‌ عکس هم مشخصه.

اما من اصلا متوجه نمی‌شم چرا باید بابت یه تیکه پول این همه مسائل مسخره رو تحمل کنم. فقط این سفارشا رو تموم کنم و دیگه بافتن رو کنار بذارم.

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 15:44


این هم کاری که می‌گن حتی یک دونه‌اش رو برای مشتری امکان نداره ارسال کنن. این کار کیفیت نداره؟

Mademoiselle Anderson

25 Dec, 15:40


دوستان از ابتدای شروع کار من برای ایشون عکس و ویدیو ارسال کردم. و بارها بارها تاکید می‌کنم بارها تاکید کردم اگر نکته‌ای هست اطلاع بدید. و با این حال روی هیچ‌کدوم از عکسها کامنت نگرفتم جز عکسی که مربوط به ایستایی بود و اتفاقا گفته بودن ایستایی خوبی داره.
با متر ارتفاع رو اندازه گرفتم و ازش عکس گرفتم که دقیق هم بود. هیچ اضافه نخی رها نشده بود در کار. و این کامنت این خانم محترم!
پول رو سریعا برگشت زدم که کار رو برام برگشت بزنن.

پ.ن: قرار بر همکاری بود که من همون اول ازشون سوال پرسیدم شرایط به صورت مشخص و دقیق چطوریه و چه مسائلی براشون مهمه، و ایشون حرفشون رو تغییر دادن و این باعث شد من تردید کنم توی همکاری و بهشون اطلاع دادم همکاری نمی‌کنم. ولی گفتن نمونه رو ارسال کنم.

Mademoiselle Anderson

24 Dec, 08:39


۴ دی ۱۴۰۳.

Mademoiselle Anderson

24 Dec, 08:36


صبح ساعت پنج، دقیقه آخر رسیدم به مترو و روی پله نشستم. و سرم رو که تکیه دادم، خوابم برد تا تهران. برگشتنی، داشتم می‌بافتم که دیدم نور خوبه و این عکسا رو گرفتم. آخرین جلسه‌ی این ترم هم تموم شد.

Mademoiselle Anderson

19 Nov, 17:57


Clouds of defiance
Over mankind they gently weep
On this verge I collapse
While God stays sound asleep
Losing the balance
I'm losing the hold of it all
Make these trembling ghosts
Not chase me anymore
Stars shine brighter
Yet heavy lies the crown
Distant still clutching
In the blackness of it all
And the candle burns out
As I touch your heart
For treading the footsteps
Of many sorrows passed
And I yearn for the sun to set
For the curtain to fall
This is all I am
All I have
Fallen from luster
To nothingness and scorn
So fall dark veil
Softly through the morn
A haunted, starless sky
Fragile, oh so deep
The dying softly wakes
And smiles in painless peace
Fallen from luster
To nothingness and scorn
So fall dark veil
Softly through the morn
And the drumless beat
It dissolves into the mire
But you are sleeping
And a vacuum to my fire
And I yearn for the sun to set
For the curtain to fall
This is all I am
All I have
Fallen from luster
To nothingness and scorn
So fall dark veil
Softly through the morn
A haunted, starless sky
Fragile, oh so deep
The dying softly wakes
And smiles in painless peace

Mademoiselle Anderson

14 Nov, 09:55


دوستان اینجا کسی هست که بافنده باشه و اواسط هفته بعد بتونه ارسال داشته باشه؟

@Mademoiselle_Anderson

Mademoiselle Anderson

29 Oct, 09:55


Walter A. Kaufmann - From Shakespeare to Existentialism_ Essays on Shakespeare and Goethe_ Hegel and Kierkegaard_ Nietzsche, Rilke, and Freud_ Jaspers, Heidegger, and Toynbee-Princeton University Pres.pdf

Mademoiselle Anderson

29 Oct, 09:48


From Shakespeare to Existentialism
Essays on Shakespeare and Goethe; Hegel and Kierkegaard; Nietzsche, Rilke, and Freud; Jaspers, Heidegger, and Toynbee.

از شکسپیر تا اگزیستانسیالیسم

این کتاب رو شروع کردم به خوندن. یادمه وقتی کوچیکتر بودم زیاد از اگزیستانسیالیسم و کتاب‌هایی که این تم رو داشتن می‌خوندم یا کتاب‌های مربوط به روانشناسی که خیلی هم پاپ نبودن. و از یه جایی به بعد دیدم مغزم ارضا نمی‌شه با خوندنشون و بخاطر همین بیشتر رفتم سمت ساینس تا نالج. سمت نوروساینس و اینکه مغز چطوری کار می‌کنه و مکانیسم‌هاش و آسیب‌شناسی‌هاش.
خوندن تکست‌بوک‌ها توی حیطه‌ی اختلالات روانی و نورو‌ساینس و نوروشیمی احساس طردشدگیم و اون خلأ رو پر می‌کرد. مخصوصا یادمه کتاب بر نظریه‌های یادگیری رو که از معلم زیستم قرض گرفته بودم خیلی دوست داشتم. یا بعدها کاگنیتیو نوروساینس گازانیگا که نشد کامل کامل بخونمش ولی بخش‌های مهم و خوب زیادی داره.

Mademoiselle Anderson

27 Oct, 19:48


عکس‌ها برای چندین روز پیشن. الان بیشتر از ۲۴ ساعته که نخوابیدم، و جالبه که باید بیدار بمونم فردا برم پست و امتحانم بدم.
و انقدر می‌دوم بازم انقدررررر عقبم از زندگی کاری و تحصیلیم.

دوست دارم با یکی یه صحبت عمیق داشته باشم. خیلی وقته، خیلی وقته که با کسی صحبت عمیقی نداشتم. خیلی وقته ساکتم احساس می‌کنم. احساس می‌کنم دارم کلمه بالا میارم.

Mademoiselle Anderson

25 Oct, 09:26


Fools, Frauds and Firebrands: Thinkers of the New Left.

Mademoiselle Anderson

25 Oct, 09:26


کتاب جدیدی که در نقد چپ شروع کردم، توی معرفی می‌خونید؛

انتقادی ویرانگر از تفکر چپ مدرن ازجانب یک فیلسوف برجسته ی سیاسی. راجر اسکروتن ، فیلسوف ، از منتقدان اصلی جهت گیری های چپ در تمدن مدرن غربی ، در کتاب متفکران چپ نو، متفکرانی را که بیشترین تأثیر را در نگرش های چپ جدید داشته اند ، بررسی می کند. وی می پرسد چپ امروز چه شکلی است و چگونه تکامل یافته است؟ آیا بنیادی برای مقاومت در برابر دستور کار آن بدون ایمان دینی وجود دارد؟ اسکرتن با تحلیل بیرحمانه ای از چپ گرایی جدید شروع می کند و با نقد رشته های اصلی تفکر، کار خود را به پایان می رساند. وی ارزیابی مجددی از اندیشمندان اصلی چپ مانند: تامسون، ، لوکاچ ، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، اسلاوی ژیژک، رالف میلیباند و اریک هابسبام انجام می دهد.

From one of the leading critics of leftist orientations comes a study of the thinkers who have most influenced the attitudes of the New Left. Beginning with a ruthless analysis of New Leftism and concluding with a critique of the key strands in its thinking, Roger Scruton conducts a reappraisal of such major left-wing thinkers as E. P. Thompson, Ronald Dworkin, R. D. Laing, Jurgen Habermas, Gyorgy Lukacs, Jean-Paul Sartre, Jacques Derrida, Slavoj Žižek, Ralph Milliband, and Eric Hobsbawm. In addition to assessments of these thinkers' philosophical and political contributions, the book contains a biographical and bibliographical section summarizing their careers and most important writings.

In Fools, Frauds and Firebrands Scruton asks, What does the Left look like today, and how has it evolved? He charts the transfer of grievances, from the working class to women, gays, and immigrants, asks what we can put in the place of radical egalitarianism, and what explains the continued dominance of antinomian attitudes in the intellectual world. Can there be any foundation for resistance to the leftist agenda without religious faith?

Writing with great clarity, Scruton delivers a devastating critique of modern left-wing thinking

Mademoiselle Anderson

25 Oct, 09:24


Fools, Frauds and Firebrands: Thinkers of the New Left
Book by Roger Scruton

احمق‌ها، متقلب‌ها و آتش‌پاره‌ها: متفکران چپ نو

Mademoiselle Anderson

24 Oct, 09:19


فرنگیس در مترو.

Mademoiselle Anderson

21 Oct, 20:50


The epigenetics revolutio: how modern biology is rewriting our understanding of genetics, disease, and inheritanc.pdf

Mademoiselle Anderson

21 Oct, 20:43


quotes:

Epigenetics offers hope for personalized medicine, tailoring treatments to individual genetic and epigenetic profiles.


Epigenetics demonstrates the potential for intergenerational trauma, as the effects of past experiences can be passed down to future generations.


Epigenetics reminds us of the power of lifestyle choices, highlighting the importance of healthy behaviors in preventing disease.


Epigenetics challenges the traditional nature vs. nurture debate, by showing that it is not an either-or situation, but a complex interaction between genes and environment.


Epigenetic changes can be passed on from one generation to the next, shaping the destiny of our offspring.


Epigenetics reveals the interconnectedness of our bodies and minds, showing how psychological factors can affect our gene expression.

Mademoiselle Anderson

21 Oct, 20:41


اپی‌ژنتیک همیشه یکی از مباحث موردعلاقه‌ی من بوده برای مطالعه. مخصوصا توی ارتباطش با تاثیراتی که می‌تونه روی عملکرد مغز بذاره. این کتاب رو درباره‌ی اپی‌ژنتیک شروع کردم به خوندن، و تا اینجا به نظر خیلی مفیده.


The Epigenetics Revolution by Nessa Carey.

Mademoiselle Anderson

18 Oct, 13:52


Challenging Theocracy: Ancient Lessons for Global Politics.

Mademoiselle Anderson

18 Oct, 13:52


معرفی:

ظهور مجدد اداهای تئوکراتیک در سراسر جهان در مورد حاکمیت سیاسی، که معمولا به عنوان تهدیدی برای عملکرد لیبرال دموکراسی تلقی می‌شود، یکی از تحول‌های نادرست از سیاست قرن بیست و یکم است. این کتاب با تحلیل رابطه بین دین و سیاست در سراسر خاورمیانه، آفریقا، ایالات متحده و همچنین منابع فلسفی سیاسی کلاسیک و قرون وسطی، شکل‌گیری تئوکراسی معاصر را نقد می‌کند. فصول این کتاب شرحی از خاستگاه تئوکراسی را ارائه می‌کند و متون باستانی را بررسی می‌کند که ایده‌های سیاسی تئوکراتیک را که امروزه بر زندگی سیاسی تاثیر می‌گذاره، از آنها نشأت گرفته است.

● فهرست فصل‌ها

Part One: Theocracy in Ancient Political Thought and Practice.

•1. Theocracy as Temptation: Empire and Mindfulness.
• Fred Dallmayr
.

•2. The Confrontation between Classical Political Philosophy and the Gods of the City.
Mark Lutz.

•3. Between Rationalism and Theocracy: Plato, the Mysteries, and F.W.J. Schelling’s Analysis of the Modern State.
Steven McGuire.

•4. The Place of Religion in Politics: On Analogous Gods and the Piety of the Unspoken.
Toivo Koivukoski.

•5. The Aristotelian Roots of Religious Governance Approaches.
Jeremy Neill.

Part Two: Theocracy and Modern State Politics.

•6. The Non-Theocratic Islamic Republic of Iran (IRI).
Houchang Hassan-Yari.

•7. Islamism in North Africa: From Cairo to Tunis.
• Jeffry Halverson
.

•8. Theocratic Arguments in Judaism.
• Alan Mittleman
.

•9. Saving Miracles: Political Theology and Theocracy in the Schmitt-Benjamin Encounter.
• Hermínio Meireles Teixeira
.

Part Three: Responding to the Challenges of Theocracy.

•10. Theocracy’s Challenge.
• Peter Simpson.

•11. The Impossibility of Theocracy: The Weakness of the Gods.
• Yvonne Sherwood
.

•12. Understanding Our Adversaries: Ancient vs. Modern Political Thought.
• James Franke and Laurie Johnson.

•13. Religion, Tolerance and American Theocratic Politics: Lessons for the Contemporary Era.
• Scott Hibbard.

•14. Shaftesbury’s Characteristics and the Problem of Priestcraft.
• Ronald Beiner
.

Mademoiselle Anderson

18 Oct, 13:51


Challenging Theocracy: Ancient Lessons for Global Politics.

authors:

• David Edward Tabachnick is a professor in the Department of Political Science, Philosophy and Economics at Nipissing University.

• Toivo Koivukoski is an associate professor in the Department of Political Science at Nipissing University.

• Hermínio Meireles Teixeira is an assistant professor in the Department of Political Science, Philosophy and Economics at Nipissing University.

Published by: University of Toronto Press
Pages: 559

Mademoiselle Anderson

18 Oct, 13:50


این کتاب در فصل ششم مطالب خودش رو به ایران و جمهوری اسلامی اختصاص داده. در بخشی از اون این مطلب رو می‌خونید:

The second Islamic republic under the rule of Seyyed Ali Khamenei – 1989 to present – is rather a hybrid authoritarian, totalitarian, and quasi-democratic system. Instead of defending and implementing an Islamic system of law, it is rather the latter that is called to serve politics. Religion is reduced to a single function of justifying a political system that wants to be seen as religious. The process of the sanctication of power that began under Ruhollah Khomeini has had its foundations consolidated under Khamenei.

درباره حکومت جمهوری اسلامی که تحت حاکمیت سید علی خامنه‌ای می‌گه:
از سال ۱۹۸۹ تا کنون یک نظام ترکیبی استبدادی، تمامیت‌خواه (توتالیتاریسم) و شبه دموکراتیک بوده. در واقع دین به یک کارکرد واحد برای توجیه یک نظام سیاسی تقلیل پیدا می‌کنه که می‌خواد دینی دیده بشه. روند تحریم قدرت که در زمان خمینی آغاز شد، در زمان خامنه‌ای تثبیت شده.

Mademoiselle Anderson

18 Oct, 13:49


جمهوری اسلامی، دو کلمه متناقض و علت نابودی آینده یک ملت.
کلمه جمهوری و اسلامی یک ترکیب نامفهوم و سردرگم کننده رو درباره این رژیم می‌سازه. کلمه جمهوری به این معناست که مردم در اون حق تعیین سرنوشت خودشون رو به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق کسانی که خودشون انتخاب کردن، دارن. که این معنی با ماهیت اسلام در تضاده و در کشور ایران کاملا عکس کلمه جمهوری داره اجرا می‌شه. همین دلایل و نشونه‌ها ما رو به این باور می‌رسونه، برخلاف صحنه‌سازی‌ها و نمایش‌های جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه مردم اسلامی‌سازی رو پذیرفتن و ایران یک کشور اسلامی‌سازی شده‌ است (که این تظاهر رو تا حدی کشورهای دیگه قبولش کرده بودن)، رژیم اسلامی و مردم در جهت مخالف همدیگه حرکت می‌کنن و با هم مخالفن. این مطلب به‌خصوص در مورد قوانین مهملی که حاکمان جمهوری اسلامی می‌خوان اجرا بشه و تحمیل می‌کنند مشخص می‌شه‌؛ چون نظر مردم و درک اونها از چنین رژیمی و این تحمیل‌ها با تظاهرها یکی نیست و مردم خیلی ناراضی‌ هستن.
در ایران درواقع شاید آخوند‌ها در رآس قدرت باشن، ولی رژیم جمهوری اسلامی یک تئوکراسی یا در واقع تنها shi‘atheocracy نیست، و فقط در حال تظاهر به چنین نوع از حکومتیه. اگر دقت کنید از سال ۱۹۸۹ تا کنون یک نظام ترکیبی استبدادی، تمامیت‌خواه (توتالیتاریسم) و شبه دموکراتیک بوده. در واقع دین به یک کارکرد واحد برای توجیه یک نظام سیاسی تقلیل پیدا می‌کنه که می‌خواد دینی دیده بشه. و جمهوری اسلامی که ادعای دینی بودن داره، توی عمیق‌تر کردن شکاف بین بسیاری از مردم و اسلام موفق بوده. برخی از روحانیون معتقدن رابطه مردم و دین و قبل از انقلاب بهتر بوده.
جمهوری اسلامی با توجه به منافع خودش نه حکومت دینیه، و نه دموکراسی. چون قوانین و مقررات بی‌اساسی رو که طی یک فرایند نامشخص و مشکوک به تصویب رسیدن، به مردم تحمیل می‌کنه. روند تحریم قدرت و انحصاری کردن اون در سیاست کشور که در زمان خمینی آغاز شد، در زمان خامنه‌ای تثبیت شده. که این باعث شده فضای سیاسی کشور خفقان‌آور باشه و احزاب مختلف حق فعالیت و نظردهی نداشته باشن و قدرت انحصارا دست یک گروه باشه‌.
این جمهوریِ ظاهرا اسلامی که از سال ۱۹۷۹ تاسیس شده، رویکردش در سیاست بسیار پراگماتیک و خیلی اوقات غیراسلامی بوده. به وعده‌هایی که داده بودن عمل نکردن و انجام خیلی چیزها رو برای اقشار جامعه منع کردن، از جمله حجاب اجباری. با گذشت زمان مثل خیلی از رژیم‌های دیگه در منطقه، یه یک سیستم استبدادی معمولی تبدیل شده. نخبگان و پیشروهای سیاسی اون زمان بجای عمل به وعده‌های داده شده و اجرای نظامی با آیین اسلامی، اسلام رو در خدمت نظام قرار دادن. یعنی همونطور که گفتم دین تبدیل به یک ابزار شد برای توجیه سیاست‌های بی‌اساس جمهوری اسلامی و تقلیل داده شد به یک پوشش برای افتضاحاتی که داخل رژیم در حال اتفاقه‌.
این سوءاستفاده از دین و فضای خفقان‌آور فقط در سیاست کشور حاکم نیست، و اگر دقت کنید در جای جای این کشور از خانواده بگیر تا سیستم‌های مختلف رسوخ کرده. این به ظاهر شیعه‌سالاری تابوهای خیلی زیادی رو توی جامعه به وجود آورده. و از طرفی بخاطر توتالیتر بودن رژیم، توی سیستم آموزشی کشور تابو‌ها خیلی خیلی نقش پررنگی رو بازی می‌کنن.
سیستم آموزش و پرورش یک کشور نقش خیلی پررنگی رو توی آینده سیاسی یک کشور بازی می‌کنه و من فکر می‌کنم نظام اموزش و پرورش از دلایلی بوده که روند انقلاب کمی کمرنگ شده. توی این فضای خفقان‌آور نوجوون‌هایی که ماه‌ها و روزها از این انقلاب حمایت کردن، بهشون تفکر انتقادی آموزش داده نشده. در فضایی نبودن که کتاب‌هایی معتبر و علمی مطالعه کنن. مباحثه و بحث کردن رو یاد بگیرن. درباره انواع مغالطه‌ها یادبگیرن و قدرت تحلیل رو با همین روند به دست بیارن. شاید اگر از بچه‌هامون سوال‌های ساده‌ای درباره سیاست بپرسیم نتونن پاسخگو باشن، نتونن یک چهارچوب فکری رو برای خودشون منحصرا بسازن، نتونن توی یک بحث دلایل خوب و مستند بیارن. ولی شدیدا مشتاق تغییر هستن و حاضرن هزینه‌های زیادی بابت این اتفاق بدن.
فکر می‌کنم اگر شروع کنیم مطالب مرتبط و مفید رو درباره تفکر انتقادی، مطالب بیسیک سیاسی، نحوه و روش بحث و مباحثه و ... رو کم کم به بچه‌ها یاد بدیم آینده روشن‌تری خواهیم داشت. چون اون وقت هر فرد چهارچوب فکری خودساخته داره، می‌تونه در مباحث شرکت کنه، گروه‌هایی برای بارش فکری شکل می‌گیره. و اقدامات علیه نظام و مخالفت‌های مدنی شکل جدی‌تری به خودشون می‌گیرن، مثل شرکت نکردن سراسری در کنکور.
ما نمی‌تونیم با چشم‌های بسته یک انقلاب کنیم و به خاطر همین نیاز به یک پشتوانه مطالعاتی قوی داریم.

به قلم خودم.
به عنوان رفرنس و پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
Challenging Theocracy: Ancient Lessons for Global Politics.

Mademoiselle Anderson

17 Oct, 18:40


بقیه‌شونو تا صبح انجام می‌دم.
و در آخر شب، گریه است که نجات دهنده است.
نه گریه‌ی استیصال، گریه‌ی یک زخم قدیمی.

یه کامبک قوی باید بزنما، نه؟

Mademoiselle Anderson

17 Oct, 05:32


تودولیست امروز با تاخیر

تکمیل کیف غاز (آبروم رفت سر این سفارش)
۳ کت عادی مشکی
۲ کت عادی زرشکی
۳ اسپایدرمن قرمز
۱ زرشکی بیسیک
خرید کاموا
پست و استوری
خوندن شیمی فیزیک
تمیز کردن اتاق
دیدن کورس نسبیت عام و خاص
حموم و خوردن قرصا
فیکس نوبت تراپی هفته بعد

Mademoiselle Anderson

17 Oct, 04:58


بحث امروزمون درباره فارماکولوژی و یکی از اختلالاته.
بیاین بگیم بهم ببینم چه گتاب‌ها و تکست‌بوک‌هایی در این راستا خوندید؟ و نیاز دارید تو چه سطح‌هایی بهتون معرفی بشه؟

Mademoiselle Anderson

16 Oct, 20:53


ولی این به چه معنیه؟

وقتی سیستم ریواردی فعال می‌شه‌، با توجه به انشعاباتی که به مراکز دیگه داره، می‌تونه تاثیراتی رو برجا بذاره، در حافظه، در تصمیم‌گیری. اما با تکیه بر اینکه سیستم ریواردی در تصمیم‌گیری و حافظه تاثیر داره، می‌تونیم در تصمیمات خودمون علاقه رو اولویت قرار بدیم؟
علاقه ماهیتی داره که‌ در طی سنین مختلف تغییر می‌کنه. شما در محیط‌های مختلف مسائل مختلفی رو تجربه می‌کنید و مدارهای سیستم‌ ریواردی پاسخ‌هاشون تغییر می‌کنن.
دبیرستان بودید بخاطر معلم فیزیک از فیزیک بدتون میومد؟ اما درباره‌ی آینده چیزی نمی‌دونید.
پس نمی‌شه براساس چیزی که مدام در حال تغییر و رشده تصمیم‌های مهمی گرفت. درسته؟
مغزما برای اینکه بتونه یک تصمیم بهینه بگیره براساس ورودی‌هاش و خودش رو بشناسه نیاز داره یک تغذیه مفید داشته باشه و فکر میکنم دلیلی که خیلی از همسن‌های من و یا بقیه آدما نمی‌دونن دارن چیکار می‌کنن کمبود اطلاعات مفیده. مخصوصا توی سال‌های کرونا که حتی ارتباطی با بقیه هم نداشتیم.

Reference: Handbook of Reward and Decision Making, principles of Neural Science kandel, Guyton and hall physiology.

Mademoiselle Anderson

16 Oct, 20:51


عکس بالا شماتیکی از مدارهای اصلی پاداشی مغز رو نشون میده، مسیرهایی که دوپامینرژیک، گابارژیک و گلوتامات‌ارژیک به چه صورت با هسته اکومبنس و VTA. و هسته‌ی اکومبنس با مدارهایی پره‌فرونتال کورتکس، هیپوکامپ و آمیگدالا و ... انشعاب نورونی داره. و همینطور ورودی‌هایی از سمت آمیگدالا و پره‌فرونتال به سمت VTA وجود داره.

Figure by: principles of Neural Science kandel.