همهمان با وجود تجربهی سفر با هواپیما میدانیم که خوابیدن و شبزندهداری ما با خورشید هماهنگ است. در واقع هر قسمت از بدن ما ـ هر اندام، بافت یا سلول درونمان ـ با ریتم روز و شب هماهنگ شده است. کلیهها در شب سرعتشان را کم میکنند.
این ویژگی فوقالعادهای است اگر بخواهید رفتوآمدهای شبانهی بیرون از تخت را به کمترین میزان برسانید و مخصوصاً وقتی درون کیسهخواب در قطب شمال باشید بسیار مفید است. دمای بدن در طول شبانهروز تغییر میکند و خنکترین زمان در سه بامداد اتفاق میافتد. به علاوه عملکرد کبد وابسته به زمان است. کبد انسان در ساعات صبحگاهی آهستهتر کار میکند؛ برای همین هم صبحانه سبکترین وعده است. بدن ما فقط به روزها واکنش نشان نمیدهد بلکه به فصلها هم وابسته است. تغییر فصل از زمستان به تابستان با خود الگوهای تازهای از نور، دما و بارندگی میآورد. جانوران به سبب تغذیه و تولید مثلشان به این عوامل بسیار وابستهاند و در انسان نیز چیز متفاوتی وجود ندارد. حتی حالات ما نیز با فصلها بیارتباط نیست. برخی تخمینها نشان میدهند که ۱٫۴ درصد ساکنان ایالت فلوریدا، و در مقایسه ۱۴ درصد ساکنان ایالت نیوهمپشایر به اختلال عاطفی (seasonal affective disorder) فصلی دچارند.
به نظر آدم مست، زمان همچنان امتداد دارد و حتی وقتی همهی مهمانها رفته باشند، او خیال میکند مهمانی هنوز ادامه دارد. حشیش کاری میکند که قسمتی بیست دقیقهای از فیلم «سه کلهپوک» تا ابدیت به درازا بکشد. تمرکز یا هیجان زیاد باعث میشود که ما زمان را فراموش کنیم. حتی این باور عامیانه که «کتری که بالای سرش باشی هیچوقت جوش نمیآید» عبارتی دربارهی چگونگی درک ما از زمان است که گاهی اوقات در تقابل با مفهوم ساعت قرار میگیرد.