افــــــق رویـــــداد @ofoghroydad Channel on Telegram

افــــــق رویـــــداد

@ofoghroydad


#زن_زندگی_آزادی

صفحه رسمی کانال افق رویداد
تاسیس ۲۰۱۵

کانال دیگر ما:

@ofoghroydadd



آرشیو مستند و کلیپ علمی و کتاب:

@ofoghclip

افــــــق رویـــــداد (Persian)

Welcome to افــــــق رویـــــداد! This Telegram channel, with the username @ofoghroydad, is dedicated to promoting the concept of 'زن_زندگی_آزادی' which translates to 'women's freedom' in English. Established in 2015, افــــــق رویـــــداد aims to provide a platform for discussing and advocating for women's rights, empowerment, and independence.

On this channel, you can find a variety of content related to women's issues, including articles, news, discussions, and more. Additionally, افــــــق رویـــــداد offers an archive of documentaries, scientific clips, and book recommendations to educate and inspire its audience.

For more content and updates, make sure to check out our other channel @ofoghroydadd. Join us in the journey towards promoting women's freedom and empowerment. Together, we can make a difference! Don't forget to also explore our archive of educational content on @ofoghclip.

افــــــق رویـــــداد

23 Nov, 17:43


رفتار، خصیصه، اعمال، ویژگی و احساسات انسانی یا «انسان مقیاس» یا «زنده مقیاس» و توهم ها را به سطح کوانتومی تعمیم ندهید

احساس عاشق شدن، یک ویژگی انسانی(لااقل مربوط به موجود زنده) است

خب میخواهیم نشان دهیم این چطور کار میکند:


نفر اول از منظر روانشناسی توضیح‌ میدهد که این رخداد یا پدیده یا احساس، چگونه رخ میدهد و چگونه کار میکند

نفر دوم از منظر هورمونی و تکاملی و زیست شناسی نشان میدهد این رخداد چگونه می افتد و چگونه کار میکند

نفر سوم از منظر علوم اعصاب در سطح سلول های عصبی نشان میدهد این رخداد چگونه می افتد و چگونه کار میکند


هر سه در سطحی درست میگویند؛ و اصلا ما میتوانیم با مخلوط کردن توضیح هر سه یک توضیح خیلی خوب از موضوع «چگونگی عشق و عاشق شدن» داشته باشیم.

نفر دوم و سوم از تقلیل دادن این رخداد به سطوح کوچکتری یعنی هورمونی و ژنتیکی و کنش و واکنش های درون مغز استفاده کرده اند.

اما این به این معنا نیست که سلول ها یا مولکولهای تشکیل دهنده هورمون ها عاشق میشوند و این احساس را تجربه میکنند. چرا که ما «چگونگی این احساس و پدیده را» به این سطوح خرد کرده‌ایم «نه اینکه خود احساس را» به این سطوح برده باشیم.

به همین صورت ممکن است - شاید روزی - «چگونگی این احساس» را حتی به سطوح پایین تر تقلیل دهند یعنی کوچکتر از مولکولها یعنی ذرات زیراتمی؛ و اگر روزی چنین شد آنگاه ما «چگونگی این پدیده و رخداد» یعنی عاشق شدن در انسان را به سطوح ذرات تقلیل داده‌ایم «نه خود این احساس را». در نتیجه نباید نتیجه بگیریم ذرات هم عاشق میشوند.

به جای احساس عاشق شدن یک برآمده دیگر بگذارید مثل موضوع آگاهی(احساس بودن، منیت، خودآگاهی) و یا اراده آزاد و یا خشمگین شدن.

پس ما کاری که در مورد این ویژگی ها یا رفتارها یا احساسات یا توهم ها و برآمده‌ها میکنیم این است که سعی میکنیم «چگونگی آنها را» در سطوح کوچکتری جست و جو کنیم و این کار به این معنا نیست که موجوداتی(ذرات، مواکولها، اتم ها، ژن ها، سلول ها) که در این سطوح‌ کوچکتر وجود دارند نیز اینها را دارند یا تجربه میکنند.

نتیجه اینکه بله شاید روزی بتوان چگونگی آگاهی و اراده آزاد(احساس توهم اراده آزاد) را در سطح ذرات توضیح داد اما این به این معنی نیست که اینها در این سطح وجود دارند.

ناگفته نماند تا امروز هیچگونه شواهدی از ارتباط آگاهی و اراده آزاد با مکانیک کوانتومی یافت نشده است. و بنابراین نمیتوانید بگویید مغز ما از ذرات زیراتمی ساخته شده و پس اصل عدم قطعیت و تونل زنی و عمل شبح وار ذرات روی رفتار و خصیصه و توهم و احساسات و اعمال ما اثر گذار هستند.

اگر اینها در مقیاس انسانی کار میکرد که آنگاه میتوانستید تله پاتی کنید، یا تله کینزی یا تله پورت کنید، یا همزمان چندین جا باشید!

سام آریامنش

👁‍🗨 @ofoghroydad

افــــــق رویـــــداد

23 Nov, 00:56


سیم‌کشی مغز چیست و چه چیزهایی بر روی آن تاثیر دارد؟

به زبان ساده سیم‌کشی مغز یا اتصالات عصبی به شبکه پیچیده‌ای از نورون‌ها اشاره دارد که توسط سیناپس‌ها به هم متصل شده‌اند که ارتباطات درون مغز را امکان‌پذیر می‌کند و عملکردهای مختلف شناختی(مثل انواع مهارت های شناختی) و حرکتی را تسهیل می‌کند.

مهارت های شناختی چیست؟

مهارت‌های شناختی یکی از انواع مهارت های مغز یا شما است و در کنار انواع دیگر مهارت‌ها مانند مهارت‌های حرکتی یا مهارت‌های اجتماعی قرار میگیرد. برخی از نمونه‌های مهارت‌های شناختی عبارتند از: سواد(همان توانایی خواندن و نوشتن)، تأمل در خود یا خویشتن اندیشی(Self-reflection)، استدلال منطقی، تفکر انتزاعی، تفکر انتقادی، درون نگری و محاسبات ذهنی و غیره. مهارت‌های شناختی در پیچیدگی پردازش متفاوت هستند و می‌توانند از فرآیندهای اساسی‌تر مانند ادراک و عملکردهای انواع حافظه تا فرآیندهای پیچیده‌تر مانند تصمیم‌گیری، حل مسئله و فراشناخت(آگاهی از فرآیندهای فکری خود و درک الگوهای پشت آن) متغیر باشد.

درون مغز ما مقدار قابل توجهی سیم یا اتصالات برای ارتباطات وجود دارد که به سیگنال‌های الکتریکی اجازه می دهد اطلاعات مهم را از گوشه ای از مغز به گوشه دیگر ارسال کند. مجموعه این اتصالات یا این سیم ها روی هم را میگوییم سیمکشی مغز.

مغز ما و این سیم کشی خاصیت پلاستیکی هم دارد، یعنی انعطاف پذیر است؛ کنفرانس نوروپلاستیسیته؛
تغییر جهت افکار و اعمال ما، به مرور و با تکرار باعث تغییر مسیرهای عصبی شود، عادت ها جایگزین می شوند و از بخش های جدیدی از مغز استفاده می شود یا بیشتر استفاده میشود برخلاف قبل از آن که کمتر استفاده میشده است.  مغز به معنای واقعی کلمه با یک تغییر ذهنیت ساده شروع به سیم کشی مجدد می کند(اینجا).

نوروپلاستیسیته به توانایی مغز برای بازسازی یا سیم کشی مجدد خود هنگام سازگاری با تغییرات اشاره دارد. این توانایی می تواند در طول زندگی در پاسخ به تحریک(حالا هرچیزی که میتوانید تصور کنید، مثلا از طریق کتاب، فیلم و یا دوست شدن با یک فرد جدید با دنیایی جدید)، تغییرات محیطی و تجربیات فردی به رشد و تغییر و افزایش و کاهش در بخش های مختلف مغز یا به صورت کلی، خود ادامه دهد.

اگر سیگار میکشید اگر الکل مصرف میکنید اگر دیندار هستید اگر تفکر انتقادی فعالتری دارید اگر حافظه خوبی دارید اگر استقامت خوبی دارید اگر تفکر تحلیلی فعالتری نسبت به شهودی دارید آنگاه گرچه پشت این‌ها عوامل مختلفی وجود دارد اما پررنگ بودن و فعال بودن برخی از این ویژگی ها یعنی مغز شما در نقاط یا بخش های خاصی سیم‌کشی قوی تر یا اتصالات بیشتری دارد.

به نظر یک رابطه دو طرفه برقرار است یعنی هم سبک زندگی شما و محیط و آموزش و تعاملات اجتماعی شما، ورزش نکردن شما و غیره بر روی سیمکشی مغز شما تاثیر دارد و هم برعکس، یعنی سیم کشی مغز شما بر روی میل به اینها -و همینطور پدید آمدن عادت ها- تاثیر دارد. مشخصا با چیزهایی بدنیا می آیید که استعدادش را دارید که این استعدادها یا مخرب هستند یا خوب؛ موضوع ژنتیک را نیز به این اضاف کنید چون ما با لوح سفید به دنیا نمی‌آییم.

سام آریامنش

👁‍🗨 @ofoghroydadd

با شنیدن کنفرانس حدودا ۴۰ دقیقه ای بالا چیزهایی در مورد انعطاف پذیری مغزی می‌آموزید.

افــــــق رویـــــداد

22 Nov, 12:02


در سال 2014 برآورد شد که سالیانه تقریبا 85 درصد بودجه‌های پژوهشی، یعنی چیزی در حدود 200 میلیارد دلار، صرف مطالعاتی می‌شود که یا بدطراحی شده‌اند و یا کلا زائد بوده‌اند


از 49 مقالۀ اصیل حوزۀ علوم پزشکی که از بیشترین ارجاع برخوردار بوده‌اند، نتایج 14 مقاله یا توسط پژوهش‌های بعدی رد شده یا راه‌هایی درمانی ارائه شده بسیار کم اثرتر از چیزی بوده که نویسندگان مقالات ادعا کرده‌ بودند

از 50,000 مقاله‌ای که هر سال در نشریات داوری-همتای حوزۀ علوم پزشکی منتشر می‌شود، نتایج تنها 3,000 مقاله (یعنی 6 درصد) از چنان کیفیت بالایی برخوردار است که می‌توان آنها را جدی گرفت

برای مثال بین 101 مقالۀ پژوهشی که بین سال‌های 1979 تا 1983 در معتبرترین نشریات پزشکی جهان با وعدۀ درمان‌های نوین منتشر شد، تنها پنج شیوۀ درمان از پس آزمون‌های بعدی برآمد و تنها یکی از آنها (یعنی کمتر از یک درصد) تا سال 2003 اعتبار خود را حفظ کرده بود

چندتا مثال که از کانال دکتر عبادی برداشتم

https://ebn.bmj.com/content/8/2/39

https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/12731504/

https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/24411643/

https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/16014596/

افــــــق رویـــــداد

22 Nov, 11:51


تفسیر های ساده انگارانه فلسفی از آزمون های علمی منجر به خطا میشود. این تفسیرهای ساده انگارانه علمی ولو از جانب دانشمندان سرشناس صورت گرفته باشد ، همچنان در عدم اعتبار آنها تفاوتی ایجاد نمیکند. فراموش نکنیم دانشمندان تا جایی سخن معتبری دارند که در قلمرو علم مشغول هستند اما به محض اینکه وارد تفاسیر عقلی از ازمون های علمی شدند یا نظرات شخصی خود را بیان کردند، دیگر اعتبار آنها وابسته به تبیین منطقی و عقلانی آنهاست.تفسیر یک دانشمند از یک آزمون علمی به خودی خود معتبر نیست ، بلکه تنها خود آزمون علمی و شواهد آن هستند که اعتبار دارند.برای مثال اگر در یک آزمون علمی یک دانشمند نشان داد که A بزرگتر از B است ، این ادعا علمی و معتبر است و مخالفت با آن مخالفت با علم است. اما اگر از این رابطه یک باور و تفسیر “غیر تجربی” (متافیزیکی(با ماورایی اشتباه نگیرید- دقیقا منظور متافیزیکی است)) ارائه کرد، دیگر ادعای او در قلمرو یک بحث فلسفی قرار دارد و نیازمند استدلالی با سازوکار منطقی است تا ادعای او موجه باشد. مهم نیست او چه شخصیت علمی است،مهم استدلال اوست که تا چه حد قابل دفاع است.

آرین رسولی

افــــــق رویـــــداد

22 Nov, 11:47


این همه دانشمند دیندار وجود دارد.

متاسفانه باید به عرض شما برسانم که بسیاری(احتمالا اکثرا) از دانشمندان خارج از محدوده علمی باورهای خرافی دارند و تاسف بیشتر اینکه تعداد زیادی از دانشمندان اول بسیاری از دانش خود را نمیفهمند و فقط آن را میدانند و دوم این دسته از دانشمندان اصلا نمیدانند علم و متد و ماهیت و فلسفه‌ی علم چست و چطور کار میکند و سوم، بسیاری تحت تاثیر جهت گیری سیاسی خود هستند(حتی رشوه میگیرند خصوصا در زمینه تغییرات آب و هوایی و سوخت های فسیلی و موارد محیط زیستی) و چهارم بسیاری از اینها در سطح بالایی دچار به انواع سوگیری های شناختی هستند و غیره.
و اصلا به همین دلیل است که «اکثر» تحقیقات در نهایت مزخرف از آب در می آیند و در نطفه رد میشوند.

به همین دلیل شما باید یاد بگیرید که چطور تحقیق های معتبر علمی را از تحقیقات مخدوش و مشکوک و بی ارزش و غیر علمی و شبه علمی و ضد علمی تشخیص دهید. یکی از روش‌ها همان تکرار نتایج است(تکرارپذیری) و یکی دیگر از روش ها گذشتن از داوری همتا است(تحقیق داوری همتا شده- میتوانید این اصطلاحات را جست و جو کنید).
چاپ شدن یک تحقیق در یک ژورنال مشهور و معتبر هم همیشه به معنای اعتبار بالای آن تحقیق نیست و باید نکاتی که مثال زدم یعنی تکرار نتایج، متد آزمایش و اندازه گیری و داوری همتا را نیز مد نظر داشته باشید.

روش کار را که یاد بگیرید تجربه کسب میکنید. همچنین افرادی نیز هستند که میتوانید در زمینه خودشان در مورد اعتبار یک تحقیق بپرسید؛ اعتماد به سختی و در طول سالیان به دست می‌آید و در گذشته اسم چند نفر را نوشته‌ام.
تحقیقات روانشناسی و علوم اجتماعی و روانشناسی تکاملی و در کل رفتار انسان و حیوانات هم همیشه برنزی هستند ولی گاهی هم نقره ای. برنزی یعنی در سطح گمانه زنی هستند و یعنی بهتر از غیر علمی هستند ولی نه به گونه‌ای که بر روی درستی‌اش اصرار کنید چون متد اینها پر از خطاست چون خاصیت این زمینه ها چنین است و اکثریت مفاهیمشان تعریفی ندارند که روی آن اتفاق نظر باشد. یک نتیجه هرچقدر تکرار شده تر باشد معتبر تر است. در آخر اینکه فراموش نکنیم علم ابطال پذیر نیز هست. تقریبا اکثر قریب به اتفاق علوم اجتماعی و انواع روانشناسی و علومی که به رفتار انسان و حیوانات جدا از نوروساینس میپردازد هرگز نمیتوانند یک نظریه علمی باشند و همیشه در محدوده گمانه زنی هستند. چنانکه مثلا ۸۵ درصد از نتایج روانشناسی تکاملی اصلا قابل اعتنا نیست‌ و متخصصان از کلمات آشغال و غیر مفید برای آن استفاده میکنند.

در آخر باید دقت کنیم که نظرات شخصی دانشمندان فقط یک نظر شخصی هستند مگر اینکه نشان داده شود پشتوانه‌ آنها تحقیقاتی با نتایج تکرار شده از آزمایش و شواهد و اندازه گیری ها است. یعنی دانشمندی یا نوبل گرفته ای یا اصلا همه دانشمندان بگویند جهان پس از مرگ یا روح یا خدا وجود دارد این هیچ اهمیتی ندارد مادامی که شواهد تجربی و آزمایش و اندازه گیری های تکرار شده یا استدلال منطقی ارائه نشود و برابر است با نظر اصغر آقای بقال سر کوچه.
چه بسا گاهی نظر شخصی یک فرد غیر دانشمند در یک زمینه، علمی باشد ولی نظر یک دانشمند در همان زمینه ضد علمی یا شبه علمی باشد؛ نمونه های بسیار زیادی از دانشمندان مشهور و نوبل گرفته وجود دارد.‌

پس دانشمند بودن برابر با درست گفتن یا درست بودن نیست و خود داده های تایید شده‌ی علم مهم است نه باورهای شخصی دانشمندان. در علم اثبات هم نداریم و نتایج صرفا بین ۰ تا ۱۰۰ هستند و نه صفر و نه ۱۰۰.


باورهای شخصی(از طرف هر کسی) بستگی به استدلال پشتشان دارند اینکه چقدر علمی یا منطقی باشند.

پس به خود دانشمندان تکیه نکنید و باورها و جهانبینی خود را بر روی نظرات شخصی اینها بنا نکنید، بر روی علم و استدلال منطقی و برهان بنا کنید چون دانشمند الزاما نماینده داده های علمی نیست.

سام آریامنش

@ofoghroydad

افــــــق رویـــــداد

22 Nov, 10:25


اگر بپرسید اساسا تفاوت سیمکشی مغز یک دیندار با مغز کسی که به دین باور ندارد چیست به هزاران تحقیق برمیخورید؛
در اینجا توضیح داده ام:

https://t.me/ofoghroydadd/11508

@ofoghroydad

افــــــق رویـــــداد

21 Nov, 18:40


کشف کارگاه چسب سازی ۶۵ هزار ساله، که اینبار کار ما نیست!


یک مطالعه جدید نشان می دهد باستان شناسان در شبه جزیره ایبری یک "کارگاه" قیرسازی ۶۵۰۰۰ ساله را کشف کرده اند که توسط نئاندرتال ها مهندسی شده است - شاهکاری که ۲۰۰۰۰ سال قبل از پا گذاشتن انسان مدرن (هوموساپینس) در این منطقه انجام شده است.

این قطرات چسبنده به نئاندرتال ها کمک کرد تا برای ساخت سلاح و ابزار چسب تولید کنند. به اصطلاح یک کارگاه - شامل یک آتشدان که با دقت طراحی شده - به نئاندرتال ها این امکان را می‌داده که آتش را به طور دقیق کنترل کنند و دمای شعله ای را که تولیدات آنها را به وجود می آورد مدیریت کنند.

باستان شناسان از قبل می دانستند که نئاندرتال ها چسب هایی از جمله قیر و رزین و همچنین مواد چسبنده را (اینجا پست کردیم)، از یک کانی مایل به قرمزی که اغلب برای هنر سنگ استفاده می شود می‌ساختند.
نئاندرتال‌ها از این مواد چسبنده برای چسباندن تیغه‌های سنگی یا نقاط خاصی از اشیا به دسته‌های چوبی، در ترکیب با پوشش‌ها یا الیاف گیاهی استفاده می‌کردند.

مقاله اصلی

👁‍🗨 @ofoghroydad

مطالب مرتبط در اینجا و اونجا و کجا و همه‌جا و هیچ‌جا

افــــــق رویـــــداد

21 Nov, 17:12


این حکم دیوان لاهه برای پوتین هم صادر شده اما میبینیم که به راحتی به کشورهای مختلف سفر میکند و من بعید میدانم اگر به اروپای غربی هم سفر کند دستگیر شود!

برای نتانیاهو هم چنین است؛

لیست افراد مشهوری که دیوان دادگستری بین المللی دستور بازداشت آنها صادر کرده است یا متهمشان کرده است :


https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_people_indicted_in_the_International_Criminal_Court

افــــــق رویـــــداد

21 Nov, 04:15


شوهرش طلاقش میده و با یک بچه بدون شغل آواره میشه، حتی کارش به آسایشگاه روانی میکشه به خاطر خودکشی ناموفق؛
سال بعد و همچنین بعد و بعد، چند صد میلیون پوند از فروش کتابهاش به دست میاره، جمعا ۱.۳ میلیارد دلار؛ خالق هری پاتر رو میگم؛ خانم جی کی رولینگ!
به نظرم فرصت‌های شما هنوز تمام نشده و شاید کلی اتفاق غیر منتظره در انتظار شماست.

افــــــق رویـــــداد

21 Nov, 04:08


ناشتا‌شکن(breakfast) یا صبحانه امروز شما


مادر ترسا یک مذهبی شرور ناآگاه و همچنین نیکوکار بود(هم کارهای احمقانه بسیار کرده که مسبب مرگ و ناقص شدن بسیاری شده و هم کارهای نیک کرده است) که در پایتخت مقدونیه بدنیا آمد که بخشی از امپراطوری عثمانی بود، ولی او مسیحی بود و تبارش آلبانیایی بود و در هندوستان مُرد اما اسم میانی‌اش فارسی بود؛ غنچه! اگنس غنچه بویاجیو.

واژه Gonxha آلبانیایی است و به معنای غنچه یا جوانه یا شکوفه است. اینکه چطور این واژه فارسی در این زبان جا خوش کرده جالب است.

در هر حال به نظر من از دو احتمال خارج نیست؛

با توجه به اینکه آلبانیایی و فارسی هم‌خانواده هستند و هردو شاخه ای از درخت تنومند زبانهای هندواروپایی هستند و یک ریشه مشترک دارند، آنگاه ممکن است این واژه از چند هزار سال پیش تا امروز تقریبا دست نخورده(در حالت کلی به جز ادا) باقی مانده باشد که اگر چنین باشد از معدود واژه‌هایی با قدمت بالای ۵ هزار سال است مثل مادر، پدر، دختر، برادر و دختر از قبل از مهاجرت آریایی ها باقی مانده است.

اما
گمان قوی تر و احتمالا درست تر از نظر من این است که این واژه فارسی برخلاف مثال‌های بالا، از طریق عثمانی‌هایی که تحت تاثیر زبان فارسی بوده اند به مقدونیه و آلبانی در همین چند قرن اخیر برده شده است.


کیش و مات(چِک مِیت) هم واژه و اصطلاحی فارسی است و ۶۰۰ الی ۵۰۰ میلاد ایرانیان آن را به کار میبردند و به همین صورت با اداهای مختلف در زبانهای مختلف استفاده میشود.

👁‍🗨 @ofoghroydad

برای اطلاعات بیشتر کافیست در دانشنامه های مختلف جست و جو کنید.
برای نقد ترسا یا غنچه خانم هم به سخنرانی ها و کتب هیچنز رجوع کنید.

افــــــق رویـــــداد

20 Nov, 15:23


بیش از ۱۰ میلیون افغانستانی در ایران هستند(آمار خود سخنگوی رژیم)؛ و هر روز فقط ۴ هزار نفر با ویزا و ده ها هزار نفر غیرقانونی وارد ایران میشوند. این یعنی تسخیر نرم یعنی تغییر بافت.
همین ها سازماندهی و تجهیز و مسلح میشوند در دستشان باتوم و شوکر و سلاح قرار میگیرد برای مقابله با مردم ایران
یا برای «حضور» استفاده میشوند؛ حضور یعنی همان نمایش‌های حکومتی، همان راهپیمایی ها و جشن ها و اعتراضات حکومتی که بر ضد خواسته های مردم است، یا در صف انتصابات قرار میگیرند تا نشان بدهند هنوز حمایت مردم ایران را دارند در حالی که آنها ایرانی نیستند. سایر مشکلات امنیتی و غذایی و دارویی و بهداشتی و اقتصادی و کار هم با وجود این حمله سیستماتیک و هدفمند رژیم به مردم ایران با اجیر کردن افغانستانی‌ها نیز به وجود آمده است .

مشکل ما تبار اینها نیست؛ مشکل ما باورهای بنیادگرای دینی این مردم است؛ مشکل ما فشار اقتصادی و کمبود کار و کاهش امنیت ناشی از حضور این افراد هستند. تو گویی مسلمانان ۱۴۰۰ سال پیش را از نو وارد میکنند. مشخصا از دل اینها صد ها داعشی و طالبانی و یا از سایر گروهک های تروریستی نیز وارد شده و میشوند.

افــــــق رویـــــداد

19 Nov, 22:50


مسئله من نیستم! مسئله سرکوب، اعدام، زندان و فقر است.

همین روزها یکی از شهروندان ایران در شهر ملکان به نام غفار اکبری زیر شکنجه ماموران نیروی انتظامی جان باخته است.

دیروز من به‌عنوان یک فعال شناخته‌شده‌ی ۴۰ ساله توسط ماموران یگان ویژه نیروی انتظامی مورد آزار و اذیت جنسی و فحاشی جنسی قرار گرفتم. ماموران انتقال یگان ویژه که رفتارشان مصداق رفتار اراذل و اوباش و متجاوزان بود و به هر زنی در خیابان فحاشی رکیک می‌کردند، حین بازداشت، سر من را از سمت گوش چپ، محکم به درب ماشین کوبیدند و با استفاده از گیجی لحظه‌ای من، به زور توی ماشینشان هلم دادند. داخل اتومبیل، دو دست من را گرفته بودند و راننده مدام می‌گفت: «مادرت رو ...» آن که سمت چپم بود دست چپم را به زور به میان پایش برده بود و می‌گفت برام بمال! سمت راستی هم به مادر و خواهرم فحش می‌داد. در همین حال که دستان من را گرفتار بودند با رخ فاتح، سلفی می‌گرفتند و وقتی به سختی اعتراض می‌کردم، صدای کرکرشان بیشتر می‌شد و می‌گفتند «دهانت را برایت جر می‌دهیم.» مامور سمت چپ دستش را به زیر لباسم می‌برد به نفر راست می‌گفت خوب هم سفید است: «شب در بازداشتگاه می‌خواهم زنم بشود.» آن یکی می‌گفت: «مادرش را جلوی چشمش...»

راننده می‌گفت: ما منتظریم بودیم خودت را به آتش بکشی! تخمش را نداشتی این دفعه خودت را بسوزان.

همان‌ها که سارینا و نیکا را کشتند، صراحتا می‌گفتند: «نه تنها عین سگ شما را می‌کشیم بلکه شما را می‌گ...»

همه‌ی این‌ها تا زمانی بود که من را تحویل مامورانی دهند که دوربین داشتند!

این بخشی از رفتار مأموران نیروی انتظامی با شهروندان است که از این پس می‌خواهم به آن‌ها بگویم «دسته اراذل و اوباش و متجاوزان.» این‌ها همان‌ها هستند که می‌گویند مجری قانون و محافظ مملکت هستند و زنان را به جرم بدحجابی مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. من مقاومت می‌کنم برای این‌که «مسئله من نیستم» ستمی است که بر هر شهروند ایرانی توسط حکومت و اراذل و اوباشش روا داشته می‌شود. این‌ها همان‌ها هستند که از بچه‌های اکباتان و آن‌ها که محکوم به اعدام شدند یا کشته شدند با همین روش‌ها اعتراف می‌گیرند و بعد قوه قضاییه که کانون بی‌عدالتی است با همین اعترافات حکم اعدام صادر کرده و آن را اجرا می‌کند. حتی اگر یک نفر باشم در مقابل این رفتارها خواهم ایستاد و بیش از این اجازه نمی‌دهم ما را تحقیر کنید. «مسئله من نیستم» مسئله بازگردان شان و عزت به انسان‌هایی است که در این سرزمین زندگی می‌کنند و ایرانی نام گرفته‌اند، «مسئله من نیستم» مسئله پس گرفتن ایران است.

بنابر این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی که با ما شهروندان ایرانی توسط مأموران به اصطلاح انتظامی انجام می‌شود:
تصمیم من این است. به‌جای آن‌که مرا بازداشت کنید، نگه دارید و بکشید، قلب یا سر من را هدف قرار دهید.

@Hosseinronaghi

افــــــق رویـــــداد

19 Nov, 18:24


تصادفی با رندوم فرق میکند و نباید در ترجمه‌ها رندوم را تصادفی ترجمه کرد؛

«تصادفی است» به صورت ساده و خلاصه یعنی پشتش کسی(هوشمند) نیست و بلکه چیزی(غیرهوشمند) هست؛ از این رو همه چیز - به جز آنچه انسان مسبب رخ دادنش یا وجودش است- تصادفی است، همه چیز(این پیش‌ فرض منطقی است، واگرنه ما همه جهان را نگشته‌ایم، ممکن است موجودات بیگانه‌‌ هوشمندی هم باشند که در صورت وجود آنگاه باید بنویسم همه چیز تصادفی است به جز آنچه معلول انسان و این گونه فضایی هوشمند است - یا اگر جهان شبیه سازی شده باشد، آنگاه در روزی که تایید شد خواهیم نوشت همه چیز تصادفی است به جز جهان ما و سایر معلول‌های این شبیه سازان، مثل خود شبیه سازان)

هر آن وجودی، معلولی، چیزی، رخدادی و فرایندی که پشتش یک موجود هوشمند و باشعور نیست تصادفی است؛ این میشود تقریبا همه چیزها به جز آنچه از انسان سر میزند؛ اعم از تکامل یافتن؛
تکامل یافتن ماهیتی تصادفی ندارد چرا که پشتش موجود هوشمندی نیست، برنامه و طرح هوشمندانه ای نیست، بلکه عاملش انتخاب طبیعی جهش ژنتیکی و عقب تر قوانین فیزیک هستند و اینها شعور ندارند. از نظر رندوم بودن یا نبودن نیز بخشی از تکامل رندوم است بخشی نه؛ انتخاب طبیعی تصادفی است ولی رندوم نیست، جهش های ژنتیکی اکثرا رندوم هستند و درصد کمی از آنها رندوم نیستند. در نتیجه کلیت تکامل یافتن یک تصادفی است که بخشی از علت آن رندوم است و بخشی نه.

با این وصف، تصادفی بودن که شامل همه‌ی چیزها و رخدادهای غیرانسانی میشود چند ویژگی دیگر نیز دارد؛

۱. ممکن است طرح به نظر برسد یا نه- مثلا یک درخت و کل این دستگاه(یا یک سامانه ‌ستاره ای) در ابتدا یک طرح به نظر میرسد، یک طرح‌واره است، ولی طرح به این معنا که پشتش شعوری و چگونگی‌اش محصول برنامه ریزی یک عامل هوشمند است، نیست؛ بلکه یک طرحواره یا یک انتخاب طبیعی پشتش است یا یک قوانین و مکانیسم و علت های طبیعی دیگری را دارد؛

۲. هدف غایی ندارد؛ هدف غایی در صورت وجود معلول یک علت فاعلی(موجودی که آگاهی دارد یا باشعور است یا هوشمند است) است؛ همه چیزهایی که علت رخ دادنشان یا وجودشان انسان نیست هدف غایی ندارد. هدف غایی یک «قلم» نوشتن است یا رساندن منظور و تبادل ایده و یا انتقال تجربه یا احساسات و غیره. ولی وجود درخت یا وجود خود انسان یا یک سیاره یا یک کهکشان هدف غایی ندارند‌. هم هدف غایی ندارند پس وجودشان تصادفی است(یعنی معلول یک علت هوشمند نیستند) هم تصادفی هستند و پس هدف غایی ندارند. یعنی از هر دو طرف میتوان اثبات کرد(فلسفی) و به صورت علمی هم تایید کرد با شواهد و اندازه گیری که همه چیزهایی که معلول انسان نیستند، تصادفی هستند پس هدف غایی ندارند، یا هدف غایی ندارند پس تصادفی هستند.

۳‌. یک چیز، رخداد یا وجود، یا روند تصادفی، ممکن است قابل پیشبینی باشند یا نباشند؛ بستگی دارد با چه عینکی نگاه کنیم؛ مثلا اگر قرار باشد ماکروسکوپیک و با فیزیک کلاسیک بررسی کنیم، آنگاه رفتار سیارات و اجرام فضایی را در عین اینکه وجود و چگونگی‌شان تصادفی است(معلول موجودی هوشمند نیستند)، چون تابع قوانین فیزیک هستند میتوان رفتارشان را فرموله کرد و الگوریتمی نوشت که احتمالا به کجا میروند یا چه تغییری در انتظار آنهاست(یا الگوریتمی برای تخمین تکامل یک گیاه یا پستاندار برای یک بازه زمانی کوتاه یافت، این پیشبینی پذیری حداقلی و نازک, از ماهیت تصادفی بودن تکامل و درواقع از اینکه چگونگی‌‌ش معلول موجود هوشمند نیست نمی‌کاهد و خللی به ماهیت تصادفی تکامل نمی‌زند، چنانکه برخی جهش ها قابل پیشبینی هستند ولی از تصادفی بودن کلیت تکامل یافتن نمی‌کاهد). این یک مثال بود از اینکه اگر تصادفی باشد هم ممکن است قابل پیشبینی باشند، حال یک مثال بزنیم از اینکه اگر وجودش یا چگونگی‌‌ش تصادفی باشد قابل پیشبینی نیستند، ذاتا قابل پیشبینی نیستند. در اینجا کافیست از نگاه فیزیک کوانتوم به جهان و شی مورد نظر نگاه کنیم که در اینجا به یک پیشبینی ناپذیری ذاتی میرسیم، یعنی حتی اگر همه پارامترهای لازم را با دقت صد درصدی داشته باشید(که خود این هم نشدنی است) و بخواهید مثلا رفتار یک ذره را پیش بینی کنید باز هم ممکن است آن ذره خلاف پیشبینی شما عمل کند؛ نتیجه اینکه همه چیز(غیرانسانی) تصادفی است (معلول موجود هوشمند نیستند)، ممکن است قابل پیشبینی باشند(۱،تا ۹۹ درصد) یا نباشند(ذاتا نباشند). یعنی پیشبینی پذیری ها، و تخمین زدن ها خللی به ماهیت تصادفی‌ش وارد نمیکند. گاهی برخی رویداد ها و چیزها و موجودات پیشبینی میشوند چون جهان قانون دارد؛ و گاهی و از منظری اگر همه چیز را صرفا موج یا ذره ببینیم دیگر پیشبینی پذیری به تاریخ میپیوندد و با یک اصل عدم قطعیت ذاتی در ذات طبیعت طرفیم


بر سر واژه‌های هوشمند و پیشبینی و هدف میتوان بحث کرد، آنچه آمد مبنی بر شهود اکثریت از این واژه‌ها نوشته شده است

سام آریامنش

بحثی شبیه-استنفورد

افــــــق رویـــــداد

19 Nov, 18:14


بنابراین من پیشنهاد میکنم رندوم را تصادفی ترجمه نکنیم؛

رندوم را رندوم ترجمه کنیم و بگذاریم برای بحث هایی که پیرامون «پیشبینی پذیری و‌ جبر و احتمال» است.

و واژه تصادفی را بگذاریم برای بحث هستی شناسانه‌ی «وجود یا عدم علت هوشمند یا موجود هوشمند و یا هدف غایی» و اینطور مباحث‌.

بنابراین هرجایی میگوییم تصادفی هست در حال حمله به خدا، مهندس، خالق، و هر نوع هوش و شعوری هستیم, درواقع در حال قطع دست هادی و یا الهی و یا هر نوع طراحی هوشمندانه ای هستیم. همه چیز تصادفی و بدون هدف غایی است(به جز چیزهایی که معلول انسان است‌) به چندین دلیل مختلف از انتخاب طبیعی گرفته تا انتخاب طبیعی غیر زیستی تا انتخاب طبیعی کیهانی یا از منظر کیهان شناسی یا از منظر مکانیک کوانتومی یا مباحث فلسفی. هیچ دلیلی مبنی بر وجود هدف غایی و علت فاعلی در پشت چیزها در طبیعت و جهان وجود ندارد. نه تنها این زمینه های علمی از زمان کوپرنیک تا امروز تمام قد علیه خالق و طرحی هوشمندانه هستند بلکه با برهانهای فلسفی مثلا استفاده از ازلیت هستی و یا تناقض بین هستی و نیستی نیز میتوان این را اثبات کرد. موضوع دیگر اینجاست که خالق به محض اینکه وجودش تایید شود از خدایی می افتد، چون لاجرم ماهیتی دارد و پس خودش معلول است. در واقع وجود یک چیز بدون علت وجودی ذاتا محال است.


و هر جایی از رندوم بودن و نبودن میگوییم کاری به خدا و از این دست کلمات نداریم و بحث صرفا پیرامون احتمال و پیشبینی پذیری یا جبر (انواع جبرها اعم از جبر زیستی و ژنتیکی، جبر فیزیکی و سخت و نرم و..) است.

افــــــق رویـــــداد

19 Nov, 17:51


پس تکامل تصادفی است، مثل همه چیزهای دیگر(به جز چیزهایی که معلول انسان است ) یعنی پشت هیچ چیزی(هیچ رخدادی، هیچ وجودی، هیچ چگونگی- به جز چیزهایی که معلول انسان هستند) علت فاعلی نیست و هدف غایی ندارند، قانون‌مند هستند.

ولی تکامل، در برخی وجوه، رندوم نیست و قابلیت پیشبینی پذیری با نتایج حدودی دارد. درست همانطور که اگر مسیر رودخانه یا سیارک را پیشبینی کنید این «غیر رندوم بودنش» و این پیشبینی شما خللی به «تصادفی بودنش» یعنی اینکه پشت سازوکارش و در کل ماهیت و چگونگی‌اش، کسی یا عامل هوشمندی و مهندسی نیست - وارد نمیکند.

https://www.science.org/content/article/evolution-predictable



https://www.nature.com/scitable/knowledge/library/evolution-is-change-in-the-inherited-traits-15164254/


https://evolution-outreach.biomedcentral.com/articles/10.1186/s12052-022-00165-3

https://www.science.org/doi/10.1126/science.aas9043

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2589004220309330



سام آریامنش

@ofoghroydadd

مطالب مرتبط:

تکامل کور است

تکامل کور است یعنی چه


۱. رندوم بودن و نبودن حول بحث پیشبینی پذیری یا ناپذیری میگردد

۲. تصادفی بودن یا نبودن یک بحث هستی شناسی است که حول وجود یا عدم علت فاعلی(هر علت هوشمند باشعور یا آگاهی) و وجود یا عدم هدف غایی می‌گردد

پس :

• چیزهایی میتوانند همزمان تصادفی و رندوم باشند، مثل اکثر جهش ها

• چیزهایی میتوانند تصادفی و غیر رندوم باشند، مثل انتخاب طبیعی و برخی جهش ها و یا برخورد یک سیارک به یک سیاره

• چیزهایی میتوانند همزمان تصادفی و رندوم و غیر رندوم (هر سه همزمان) باشند مثل تکامل!

• و چیزهایی میتوانند تصادفی(بدون هدف غایی بدون علت فاعلی) و ذاتا رندوم(ذاتا غیرقابل پیشبینی) باشند، مثل رفتار ذرات در مقیاس کوانتومی

افــــــق رویـــــداد

19 Nov, 17:48


Evolution has no goal and no direction, it simply acts on what is in front of it. As the late evolutionary biologist Stephen Jay Gould pointed out in his book Life's Grandeur, adaptation most often leads to a loss of complexity as organisms take the path of least resistance and become parasites.


تکامل هیچ هدف و جهتی ندارد، فقط بر اساس آنچه در مقابلش است عمل می کند.  همانطور که استفان جی گولد، زیست‌شناس تکاملی فقید در کتاب خود به نام بزرگی زندگی اشاره کرد، سازگاری اغلب منجر به از دست دادن پیچیدگی می‌شود زیرا موجودات در مسیر کمترین مقاومت قرار می‌گیرند و به انگل تبدیل می‌شوند...

Evolution is not a random process. The genetic variation on which natural selection acts may occur randomly, but natural selection itself is not random at all. The survival and reproductive success of an individual is directly related to the ways its inherited traits function in the context of its local environment

تکامل تماما یک فرآیند رندوم نیست. تنوع ژنتیکی که انتخاب طبیعی بر اساس آن عمل می کند ممکن است به طور رندوم رخ دهد، اما خود انتخاب طبیعی اصلا رندوم نیست. بقا و موفقیت باروری یک فرد مستقیماً با نحوه عملکرد صفات ارثی او در زمینه محیط محلی آن مرتبط است.


تفاوت این دو نوشته درست در چیست؟

این تفاوت بین رندوم و تصادفی است.
رندوم بحثی مربوط به قابلیت پیشبینی پذیری است و‌ حدودی است؛ اما تصادفی بحثی هستی شناسانه است که به وجود یا عدم «علت فاعلی» و «هدف غایی» میپردازد.

یعنی هر چیزی که قابل پیشبینی است(رندوم نیست) الزاما دال بر غیر تصادفی بودنش نیست، مثل کلیت تکامل یافتن.

وجوهی از تکامل قابل پیشبینی(رندوم نیست) است، وجوهی از تکامل رندوم نیست مثل انتخاب طبیعی؛ ولی انتخاب طبیعی در عین رندوم نبودن، تصادفی است، تصادفی است یعنی علت فاعلی(عامل هوشمند یا باشعور یا آگاه) در چگونگی‌اش دخالتی ندارد، این یعنی هدف غایی هم ندارد که اگر جز این بود مینوشتیم انتخاب مصنوعی، نه طبیعی.

وقتی میگوییم انتخاب طبیعی رندوم نیست این با تصادفی بودنی که توضیح دادیم متفاوت است، رندوم نیست به این معنا که انتخاب طبیعی مطلقا غیر قابل پیشبینی نیست و الله بختکی موجودات زنده را حذف و انتخاب نمیکند. این انتخاب هم یک choise یعنی تصمیم گیری نیست، هوشمندانه نیست، که اگر بود اسمش انتخابی مصنوعی بود، نه طبیعی.

همچنین میگوییم برخی جهش ها، بر خلاف اکثر جهش ها رندوم نیستند یعنی برخی جهش ها را میتوان با اندازه گیری هایی از محیط و تغییرات پیشبینی کرد که رخ خواهند داد و چطور. درست همانطور که برخی واکنش های شیمیایی قابل پیشبینی هستند حال آنکه هوشی پشتشان نیست و کاملا طبیعی هستند. همه‌ی شیمی رندوم نیست ولی همه شیمی تصادفی است، یعنی هوشی و شعوری و طرحی که معلول یک علت فاعلی یا همان خالق یا مهندس یا طراح هوشمند باشد هدایتگر واکنش های شیمی و ذاتشان نیست؛

در نتیجه:

کلیت تکامل یافتن(و همه چیزهای غیرانسانی) تصادفی است، انتخاب طبیعی تصادفی است، جهش ژنتیکی تصادفی است. تصادفی به معنای عدم هوش و عدم طرح هوشمندانه و عدم شعور و عدم آگاهی و در کل عدم دخالت و هدایت علت فاعلی، در روندش یا چگونگیش یا علتش یا وجودش است؛ همچنین به معنای عدم هدف غایی و جهت غایی.
و انتخاب طبیعی و برخی جهش ها و برخی وجوه تکامل یافتن یک گونه رندوم نیست، به این معنی که این موارد ذاتا غیرقابل پیشبینی نیستند و میتوان تا حدودی پیشبینی‌شان کرد. طبیعت بیشعور نیز میتواند نقشه ترسیم کند منتهی این نقشه محدود و کران دار و پُراشتباه خواهد بود و اگر ما گاهی پیشبینی میکنیم این حدودی است نه با دقت مطلق و اگر گاهی نتیجه دقیقا و ظاهرا عین پیشبینی ما میشود این شانسی و اتفاقی بوده است.(عدم قطعیت ذاتی)
منتهی وقتی از نقشه های کوتاه مدتی که تاریخ تکاملی یک ژن با انتخاب طبیعی درونش گذاشته میگوییم به علت استفاده از کلمه نقشه سریع ذهن شما به سمت علت فاعلی میرود و میپرسید پس کسی آن را ترسیم کرده. نه. مسیر رودخانه را کسی ترسیم نکرده، تابع قوانین کیهان است. بهتر است از شر سوگیری عامل هوشمند در تحلیل فلسفی طبیعت و کیهان یکبار برای همیشه خلاص شوید. در آخر رندوم بودن یا نبودن(پیشبینی پذیری حدودی و حتی گاهی هم اتفاقی دقیق) خللی به تصادفی(عدم علت فاعلی و عدم هدف غایی) بودن وارد نمیکند.

درک تفاوت رندوم با تصادفی مهم است و عدم تمایز بین این دو ممکن است منجر به انحراف در درک شما از تکامل شود.

وجوهی از تکامل یک گونه قابل پیشبینی است که توضیح دادم یعنی چه؛
اما جمله تکامل قابل پیشبینی نیست هم یعنی یک مسیر طلایی و نقشه طلایی برای همه دوران ها برای تکامل یک گونه وجود ندارد.
اگر گفتیم وجوهی از آن قابل پیشبینی است حدودی و کران دار است و نه مطلق‌

سام آریامنش