سایت پانویس @panevisdotcom Channel on Telegram

سایت پانویس

@panevisdotcom


مینیمال‌های پانویس

جهت شرکت در کلاس‌ها
ادمین:
@PanevisAdmin

صفحهٔ اینستاگرام:
https://www.instagram.com/Panevis

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

محمدجعفر مصفا:
@Mossaffadotcom

جیدو کریشنامورتی:
@Krishnamurti

نیکول لپرا:
@NicoleLePera

سایت پانویس (Persian)

سایت پانویس یک کانال تلگرامی با عنوان '@panevisdotcom' است که برای علاقمندان به مینیمالیسم و آثار هنری جذاب و منحصر به فرد طراحی شده است. این کانال به منظور اشتراک گذاری ایده‌ها، طرح‌ها و آثار هنری مینیمالیستی از هنرمندان مختلف فعالیت می‌کند. اگر علاقه‌مند به خلاقیت و هنر هستید، سایت پانویس مکانی مناسب برای شماست.

با پیوستن به این کانال، شما فرصت دسترسی به آثار هنری منحصر به فرد، مقالات جذاب درباره هنر مینیمالیستی و امکان حضور در کلاس‌ها و وبینارهای آموزشی را خواهید داشت. ادمین کانال با نام کاربری '@PanevisAdmin' آماده پاسخگویی به سوالات شما و ارائه اطلاعات بیشتر درباره فعالیت‌های کانال می‌باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر و مشاهده آثار هنری مینیمالیستی، می‌توانید به صفحه اینستاگرام کانال به آدرس https://www.instagram.com/Panevis مراجعه نمایید. در این کانال می‌توانید به تصاویر و ویدیوهای جذاب از آثار هنری دسترسی پیدا کنید.

از آنجا که بازنشر مطالب از این کانال در دیگر پلتفرم‌ها بسیار محبوب است، نقل مطالب این کانال با ذکر منبع بلامانع می‌باشد. بنابراین، شما می‌توانید آثار مورد علاقه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

هنرمندان برجسته‌ای چون محمدجعفر مصفا با نام کاربری '@Mossaffadotcom'، جیدو کریشنامورتی با نام کاربری '@Krishnamurti' و نیکول لپرا با نام کاربری '@NicoleLePera' نیز در این کانال حضور دارند و آثار خود را به اشتراک می‌گذارند. با پیوستن به این کانال، شما فرصت دسترسی به آثار این هنرمندان برجسته را خواهید داشت.

اگر علاقه‌مند به هنر مینیمالیستی هستید و دنبال یافتن منابع جذاب و الهام بخش هستید، حتما از این فرصت برای عضویت در کانال سایت پانویس استفاده کنید.

سایت پانویس

12 Feb, 16:06


خطای شنوایی؟!

Laurel vs Yanny audio illusion

@Panevisdotcom

سایت پانویس

11 Feb, 16:18



Clear is kind.

شفافیت مهربانی است.
و لذا ابهام خشونت است.

این را ضمن مبحث «حدو‌مرزگذاری» ذیل جلسات لایو گروه رابطه آموخته‌ایم و تمرینش می‌کنیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

11 Feb, 09:49


۱۶۰۲
مینی‌پادکست «مفهوم و معنیٰ»

موضوعات:
اسطوره، افسانه، مفهوم قصه، تبیین اسطوره‌ای، تبیین علمی، داستان، خرافات، کهکشان، زمین، افسردگی، حقارت

@PanevisDotCom

سایت پانویس

11 Feb, 09:48



صحبتی در این مورد در پست بعد.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

10 Feb, 08:46


@PanevisDotCom

سایت پانویس

08 Feb, 16:06



سلام،

اول اینکه «تش» زدن یعنی آتش زدن. مادر می‌خواسته خودکشی کند.

اما بعد. آیا این سوال ساده برای شما پیش نمی‌آید که کسی که قصد خودکشی دارد، مشکلش بسیار پیچیده‌تر و سنگین‌تر از آن است که با یک چنین چیز سطحی‌ای برطرف شود؟! «و تو که ایطوری گفتی، به خاطر تو موند»؟! به همین سادگی؟!

بله، این موضوعی رایج است که خیلی از کسانی که می‌روند برای خودکشی کردن، با یک لبخند، با یک حرف ساده، منصرف می‌شوند. که البته آن هم دلیل دارد: چون قصد واقعی‌اش را نداشته‌اند و خودشان با عمدی نیمه‌آگاهانه منتظرند حرفی، رفتاری، چیزی پیش آید تا بهانه‌ای برای منصرف شدن‌شان شود.

اما و صد اما که انسان وقتی برای اقدام به خودکشی می‌رود، حتماً مسائل عمیق روحی، درونی دارد. آن وقت به همین سادگی می‌فرمایید که کلاً منصرف شد و جانش نجات پیدا کرد؟! یعنی با آن حرف بچه، مسائل قبلی‌ای که مادر داشته و منجر به اقدام برای تش زدن خودش شده بوده، حل شد؟! به همین سادگی؟!

ببینید، اشتباه متوجه نشوید. نمی‌گویم دروغ می‌فرمایید. حرف این است که آن مادر مشکلات و فشارهای زیادی داشته که قصد آتش زدن خودش را کرده. حال، یک حرف فرزندش که نمی‌تواند مسائل و فشارهایی که باعث و پشت این نیت به خودکشی‌اش بوده را به یکباره از بین ببرد. می‌تواند؟

بله، ممکن است آن لحظه از اقدام عملی منصرف شود، اما تمام آن مسائل و فشارها، که قبلاً هم بوده، همچنان سر جایشان هستند. و باز هم فرد را به استیصال می‌کشانند. نه اینکه با یک حرف احساساتی و سانتیمانتال، حل شوند.

جناب احسان عبدی‌پور عزیز، این قابل درک است که داستانک، که شوی استندآپ باید جذابیت داشته باشد و خواننده و شنونده را احساساتی کند(آن هم با روایت و لهجهٔ انصافاً دلنشین جنوبی‌تان)، اما گمان نمی‌کنم عمق موضوع مهمی مانند خودکشی را اینطور سطحی کردن خردمندانه باشد. این کار، قربانی کردن عمق در پای جذب مخاطب است.

مخاطب بنده خود گوینده(جناب عبدی‌پور) نیست، بلکه اینگونه نگاه کردن به موضوعات است، موضوعاتی عمیق را به سطح احساسات کشاندن. که متأسفانه خیلی هم رایج شده.

جناب عبدی‌پور پارسال به ما لطف داشت و در جشنوارهٔ «کوچه» در بوشهر به جمع ما بسیار کمک کرد تا بتوانیم در برنامه‌های آن جشنواره شرکت کنیم. روی سخن بنده، محتوای این نوع نگرش و رویکرد است، نه شخص ایشان.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

06 Feb, 18:48


‌‌
شهیون

سفر زمستانهٔ ما به خوزستان تمام شد. جای همهٔ دوستان خالی، بسیار دلپذیر سفری بود.

منطقهٔ گردشگری شهیون در شمال دزفول هنگام زمستان هوایی بهاری و بس دلچسب دارد. منظره‌های طبیعتی زیبا با زاویه‌دیدی از بالا. کول‌خرسون در همان منطقه نیز دره‌هایی با حال و هوای جنوب دارد، آن نخل‌ها و سنگ‌های بریده‌شده توسط آب که باعث ایجاد جویبار شده‌اند.

با فاصله‌ای حدود سه ربع ساعت، شهر دزفول را در دسترس دارید و کمی آنطرف‌تر، شوش و شوشتر. که البته هر چه گشتیم، شوش‌ترین را پیدا نکردیم!

از شوشتر و حال و هوایش هم که نگویم، آن سازه‌های آبی عجیب در وسط شهر، آن بستنی گاومیش(که البته بورسش در شهر «ملا ثانی‌» است)، و آن شیرینی‌های زنجبیلیِ مورد توصیهٔ دوستان.

از «کاخ» آپادانا که در کنار موزهٔ باستان‌شناسی شهر شوش است هیچ چیز خاصی باقی نمانده، اما برای اهل و علاقمندان شناخت تاریخ و تمدن، مسلماً موزه‌اش دیدنی‌ست. فرصت زیادی باید برایش بگذارند و با دل حال تماشا و بررسی‌اش کنند.

باری، زیگورات چغازنبیل را حتماً از دست ندهید. درباره‌اش بخوانید، دربارهٔ پیشینه‌اش، تاریخ معابد. بسیار خواندنی‌ست اگر به تاریخ ادیان حتی ذره‌ای علاقه داشته باشید. ما در دوران دانشجویی زیر و رویش کردیم.

اما حسن ختام، جزیرهٔ فوق‌العادهٔ شهیون، یا به قول آقای ساسانی بزرگ «گر عبده» که جواهری‌ست در این منطقه. شما می‌توانید آنجا علاوه بر پیک‌نیک یک روزه، چادر هم بزنید و به اصطلاح کمپ کنید و چند روز و شبی بمانید. هیچ حیوان خطرناکی ندارد. کل منطقه زیر دید شماست. بسیار بسیار ساکت و آرام و تمیز است. با دوستان یک روز را آنجا بودیم و از هوای پاک، سکوت عمیق و همنشینی و گپ و گفت در کنار چای آتیشی آقا بهروز، آقا نادر و آقا احسان بهره‌مند شدیم.

اقامت‌گاه‌مان در روستای پامنار بود. روستایی کاملاً گردشگری، با نماد کپو. نمی‌دانی کپو چیست؟ سرچش کن!

آقای مسعود ساسانی عزیز همراه با خانوادهٔ گرامی‌شان میزبان ما بودند. با غذاهای بسیار خوش‌طعم و خوش‌کیفیت، اخلاقی خوش، و اتاق‌هایی بسیار تر و تمیز از ما پذیرایی کردند.

این هم آدرس پیج اینستاگرام ایشان که توصیه می‌شود:

»اقامت‌گاه خانهٔ پامنار«

بنده ده از ده به خدمات این اقامت‌گاه می‌دهم.

همهٔ اینها یک طرف، لذت مصاحبت با همراهان عزیز و همدل هم یک طرف. جمعی صمیمی داشتیم و شب‌ها به گپ و گفت دور آتش می‌نشستیم. گفتگوهایی با محوریت خودشناسی، کریشنامورتی‌خوانی و مصفاخوانی داشتیم. همراه با تفریح و بازی‌های جمعی.

تجربه‌ای بسیار دل‌انگیز بود سفر زمستانهٔ خوزستان. اگر توانستید، حتماً زمستان شهیون را تجربه کنید.

زنده باشید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

06 Feb, 16:12



شخصی گفت: چه فرقی می‌کند تماشای این غروب با تماشای آن غروب؟ این همه غروب تماشا کرده‌ای، حالا که چی؟

یکی گفت: این بوسه، این آغوش با آن آغوش فرقی ندارد!؟

@PanevisDotCom

سایت پانویس

04 Feb, 16:06



آرزو

۱. شیر خدا
۲. رستم دستان

@Panevisdotcom

سایت پانویس

02 Feb, 18:46



‌پامنار

در سفریم. جای همگی دوستان غایب خالی. منطقهٔ شهیون اطراف دزفول و شوشتر طبیعتی فوق‌العاده زیبا در این ایام از سال دارد. شاید در سفرنامه قسمتی از ویدیوها و عکس‌ها را بگذارم.

در ضمن، جلسات لایو همچنان برقرار است. مصفاخوانی و کریشنامورتی‌خوانی و گعده و حافظ. «رابطه» هم إن شاء الله زنده باشیم، جمعه جلسهٔ بعدی‌مان خواهد بود. چند کیلو سبزی آماده کنید که کار داریم!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

29 Jan, 16:05


توبهٔ صوفی
غزلی از سعدی

@Panevisdotcom

سایت پانویس

28 Jan, 20:38



شاید شما از ابراهیم نبوی چیزی نخوانده باشید و احتمالاً نشناسیدش. قصد معرفی‌اش را ندارم. در اینترنت سرچ کنید و بخوانید.

می‌خواهم بگویم خوب می‌فهممش که چکار کرده. شما وقتی آثار کسی را خوب دریافت می‌کنید، مثل یک نوازندهٔ تار، یک نقاش، یک نویسنده، بخوبی روح او را و زوایایی از درونش را لابلای آثارش حس می‌کنید. و پس از مدتی به درک نسبتاً عمیقی از حالات او می‌رسید.

برای بنده ابراهیم نبوی اینطور بود. و به همین خاطر می‌فهممش. می‌فهممش که چرا این کار را کرد. از زاویه دیدش می‌توانم درکش کنم.

امشب شاید یکی از قصه‌های «تهرانجلس»ش را برایتان بخوانم، اگر این بغض امانم دهد.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

28 Jan, 16:06


‌‌
اعتراف

بیایید اعتراف کنیم ما گرفتار خشمیم، ما گرفتار پنداریم، فکر مسلط بر ماست. بیایید این‌ واقعیات را انکار نکنیم.

«رهایی در راستی‌ست» به همین معناست. به معنای اعتراف. تا وقتی از دیدن و روبرو شدن از واقعیت احوال تلخ درون‌مان فرار می‌کنیم، اوضاع بیرونی، اوضاع روابط انسانی‌مان، حتی اوضاع اقتصادی‌مان، همین وضعیت آشفته است. همین احوال پرخشم و پرعصبیت است.

از خودمان، هر چند تاریک و تلخ، فرار نکنیم. بیاییم اعتراف کنیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Jan, 07:32


@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Jan, 16:06


‌‌
به پیشواز دوشنبهٔ سکوت

رباعی‌ای از مولانا جلال‌الدین محمد اصل ایرانی!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Jan, 09:16



زپرت پیزوری‌ها

جسارت کنید و حد و مرز بگذارید و ببینید که چگونه سره از ناسره بیرون می‌آید. چطور دروغ از راست خودبخود جدا می‌شود!

مهر و محبت‌ها و عشق‌های پیزوری موقعی زپرت‌شان درمی‌آید که جواب "نه" بشنوند.

خوش بود گر محک مرز درآید به میان
تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد

@PanevisDotCom

سایت پانویس

25 Jan, 16:45



هنرمندی

فکری بودن هنر است. هنر خلق مشکلاتی که وجود واقعی ندارند!

پس فکری باشید تا زندگی‌تان را نابود کنید و من را شاد.

من

@Panevisdotcom

سایت پانویس

24 Jan, 16:06



تمایز

"ویژه باش، خاص باش!"

من(ل)

@Panevisdotcom

سایت پانویس

24 Jan, 08:41


آیین نگارش را بیاموزیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

23 Jan, 20:31



سلام به دوستان،

یکی از پدیده‌هایی که در جمع‌های جلسات معمولاً پیش می‌آید، شوکه شدن از حذف بعضی افراد است. علت آن را در این مجال بیان می‌کنم.

گمان نمی‌کنم لازم به توضیح باشد که محور جلسات، مباحث خودشناسی است. شناخت خود، کار اصلی ماست. در کنار این محور، آشنایی‌ها شکل می‌گیرد، رفت و آمدها، دوستی‌ها، خوشی‌ها و تلخی‌ها و هر چیز که بطور معمول و رایج در زندگی هست.

بگو و بخند در دورهمی‌ها، شادی کردن بابت تولد دوستان، پیک‌نیک رفتن و طبیعت‌گردی‌ها و خلاصه همه چیز که در ارتباطات انسانی هست.

اما محور جمع‌های ما مباحثی با محتوای شناخت خود است. لذا دوستانی به اشتباه فکر می‌کنند حاشیه‌ها اصل هستند و پس از مدتی جدیت‌شان را شل می‌کنند و یک خط در میان در مباحث شرکت می‌کنند. و اینجاست که وقتی چنین مواردی دیده می‌شود، با احترام، با حفظ دوستی، اما برای حفظ محور و اصل این دورهمی‌ها و جمع‌ها، تشخیص به حذف کسانی که دیگر شوق و جدیت در آنها دیده نمی‌شود داده می‌شود. با کسی هم تعارف نداریم. علیٰ رغم احترام و حفظ دوستی‌ها.

این است که قرار گذاشته‌ایم هر کس سه الی چهار جلسه بطور پشت‌سرهم در جلسات شرکت نکند، حذف خواهد شد. به این صورت کیفیت جمع‌ها، از نظر اشتیاق و جدیت، حفظ می‌گردد.

زنده باشید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

23 Jan, 16:06



قربانی

توضیح بزودی در »اینجـا«.

@RumiSunlight

سایت پانویس

23 Jan, 13:12



هیچکس نمی‌تواند به مدت طولانی واقعیت خلقی خودش را پنهان کند. شما اگر دو یا سه سال با کسی در ارتباط باشید، به هر حال و بالآخره کلیت خلقی و رفتاری او را می‌بینید. در نهایت هیچکس درست‌کاری یا زشت‌کاری خودش را نمی‌تواند پنهان کند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

21 Jan, 16:06



چشم سوم!

آیا با همین دو چشمی که داری می‌توانی زندگی را، واقعیات ساده را، تماشا کنی، که دنبال چشم سوم هستی؟

@Panevisdotcom

سایت پانویس

13 Jan, 08:42


@PanevisDotCom

سایت پانویس

11 Jan, 20:07


‌‌
مبدل

یکی از عجایب خودشناسی این است که آنچه بدتان می‌آمد را تبدیل به آرزو و ایده‌آل‌تان می‌کند!

مثلاً قبلاً شنیدن «تو بی‌شخصیت هستی» آزارتان می‌داد، اما الآن با درک موضوعات خودشناسی، بی‌شخصیت بودن آرزو و آمال شما شده است. اگر کسی به شما بگوید «بی‌شخصیت»، از شما تعریف کرده است!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

10 Jan, 19:49



چنانکه دوستان مستحضرند، ما یک گروهی هم داریم به نام «فیلم و رمان» که در آن، کتاب می‌خوانیم و فیلم می‌بینیم و دربارهٔ آنها به بحث و گفتگو می‌نشینیم.

قبلاً هم دربارهٔ جلسات لایو خواندن کتاب «سر و ته یک کرباس» با مدیریت شهریار گفته بودیم. که در این گروه «فیلم و رمان» برقرار است، روزهای زوج، ساعت ۷:۳۰ الی ۸:۱۵ شب.

در گروه مذکور برنامهٔ حضوری هم داریم. شامل جلسات حضوری رفتن به تماشای فیلم در سینما و یا شرکت دسته‌جمعی در مراسم رونمایی کتاب‌های جدید و احیاناً دیدار با نویسندگان.

به امید خدا این هفته برنامهٔ حضوری تماشای فیلم «علت مرگ، "نامعلوم"» به نویسندگی و کارگردانی آقای علی زرنگار را در سینما سیتی‌سنتر شهر اصفهان خواهیم داشت.

خلاصه داستان فیلم از این قرار است:
"هفت مسافر، در جاده‌ای فرعی، پیش از طلوع آفتاب، شهداد را به مقصد کرمان ترک می‌کنند. در اوایلِ راه متوجه می‌شوند یکی از مسافران مرده است. اورژانس از فرستادن آمبولانس به خاطر عدمِ تأیید پزشک سر باز می‌زند. هنوز آفتاب طلوع نکرده است و طبیعتاً یافتنِ پزشک کاری ناشدنی است. به پیشنهادِ یکی از مسافران تصمیم می‌گیرند که او را به پلیس راه برسانند و آنجا آنچه اتفاق افتاده است را تعریف کنند. اما پیش از آنکه به آنجا برسند یک ترمز زدن خودرو اتفاقات و تعارضاتی را بین شخصیت‌های فیلم پیش می‌کشد که تصمیم آنها را تغییر می‌دهد...".

دوستان اهل اصفهان یا از شهرهای دیگر می‌توانند در این برنامه شرکت کنند.

عضویت در گروه «فیلم و رمان» برای اعضای دوره‌های خودشناسی آزاد و رایگان است. گروه‌های خودشناسی، مصفاخوانی، لپراخوانی، کریشنامورتی‌خوانی، گعدهٔ شناخت، رابطه، هر دو باشگاه کتاب‌خوانی نوجوانان(کانگورو)، و نیز گروه‌های طبیعت‌گردی و غیره.

با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

10 Jan, 16:59



خرف باش!

امشب در جلسهٔ مصفاخوانی در مورد این غزل مولانا صحبتی بمیان آمد.

میندیش میندیش که اندیشه‌گری‌ها
چو نفطند بسوزند ز هر بیخ تری‌ها

خرف باش خرف باش ز مستی و ز حیرت
که تا جمله نیستان نماید شکری‌ها

جنون است شجاعت میندیش و درانداز
چو شیران و چو مردان گذر کن ز غری‌ها

که اندیشه چو دامست بر ایثار حرامست
چرا باید حیلت پی لقمه‌بری‌ها

ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی
وگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها

غزلی از مولانا جلال‌الدین

@Panevisdotcom

سایت پانویس

09 Jan, 21:57



صحبتی در این مورد در پست بعد.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

09 Jan, 19:47



گله‌مندی

بنده یک گله‌گی از دوستان دارم. و آن عدم دقت ایشان در برنامه‌مندی است. اینکه ما کلاس‌ها و سفرها را چند بار اعلام می‌کنیم. باز هم اعلام آخر را مؤکداً می‌گوییم که «این آخرین اعلام است» اما دوستان کم‌لطفی می‌کنند و دقت نمی‌کنند.

در مورد برنامه‌های سفرها، در مورد کلاس‌های چه لایو و چه حضوری، وقتی ظرفیت‌مان پر می‌شود و زمانش تمام شده است، تازه دوستانی درخواست می‌دهند که طالب هستند! وقتی که دیگر ما امکان افزایش ظرفیت را نداریم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

08 Jan, 19:27



ریتم درونی

مصرع اول از بیت دوم را دقت فرمائید. «شاید همان دانهٔ تسبیح دعایت...». بنظر شما سکته ندارد؟

افرادی را دیده ام که وزن و ریتم در درونشان ندارند. شاید شما هم دیده باشید و شاید هم خودتان از آن دسته باشید و خبر نداشته باشید.

نشانه اش اینست که سر ضرب نمی توانند بشکن یا سینه بزنند. یک قطعه موسیقی ضربی را که ریتم دارد پخش کنید، و ببینید آیا هماهنگ با آن می توانید بشکن یا سینه بزنید یا نه. دقت کنید آیا بشکن شما پس و پیش از ریتم و سر ضربهای آن قطعه موسیقی هست یا نه.

افرادی که اینگونه اند، با شعر و حکمت به سختی ارتباط برقرار می کنند.

-

شاید «که» همان دانهٔ تسبیح دعایت
یکباره «بیفتاد» به دریای اجابت

اگر این دو اصلاح در بیت دوم صورت پذیرد، درست می شود.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

08 Jan, 16:52


یک نفر ظرفیت باقی‌ست.

سایت پانویس

07 Jan, 16:06



میهمانی

روی در دیوار کن، تنها نشین
از وجود خویش هم خلوت گزین

با نزدیک شدن ماه رمضان، خلوت‌نشینی در خلوت‌گاه مهمان‌کُش از بیستم ماه شعبان آغاز می‌شود.

کسانی که تمایل به چله‌نشینی، یا دورهٔ کوتاه‌تر برای خلوت گرفتن و اعمال سلوکی در ماه رمضان دارند، با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنند.

در حال حاضر دو نفر ظرفیت باقی‌ست.

@mehmankosh

سایت پانویس

06 Jan, 05:00


@Panevisdotcom

سایت پانویس

04 Jan, 22:07



"The people who are sensitive in life may suffer much more than those who are insensitive; but if they understand and go beyond their suffering, their sensitivity becomes a tremendous capacity for compassion."

Jiddu Krishnamurti

"افرادی که در زندگی حساس هستند ممکن است بسیار بیشتر از افراد بی‌احساس رنج بکشند، اما اگر آنها رنج خود را درک کنند و به ورای آن بروند، حساسیت آنها به ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای شفقت تبدیل می‌شود."

جیدو کریشنامورتی

+ مینی‌پادکستی در این مورد

@Krishnamurti

سایت پانویس

04 Jan, 22:07



واسیلی ایوانچوک در حال مصاحبه!

سایت پانویس

04 Jan, 21:56



FIDE Rapid & Blitz Chess World Championship 2016, Closing ceremony of FIDE Rapid & Blitz Chess World Championship 2016

سایت پانویس

04 Jan, 16:06



این ویدیو را ببینید، و دربارهٔ آن تأمل کنید.

إن شاء الله و عمری باشد آخر شب دربارهٔ آن سخنی خواهم گفت.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

04 Jan, 12:18



آخرین اعلام 👆🏼


سایت پانویس

02 Jan, 19:29


آموزش آواز شور

غزل از حافظ:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

آواز: محمدرضا شجریان

سایت پانویس

02 Jan, 19:29


‌‌
جلسهٔ این ماه درس حافظ برگزار شد و بسیار دلچسب‌ناک‌مندانه بود!

در دورهمی‌های شعرخوانی، چه در سفرها و حضوری و چه لایو نیاز است نکاتی را بدانیم که باعث زیبایی و دلپذیرتر گشتن اینگونه جمع‌ها می‌شود.

   یکی اینکه این دقتِ نظر را داشته باشیم که شعرهایی برای جمع انتخاب کنیم که کوتاه باشند، در حد یک غزل. تا هم حوصلهٔ جمع را سرنبرد و هم زمان برای شعرخوانی دیگران نیز باقی بماند.

   اشعار بهتر است یا عاشقانه باشند یا طنز و یا عرفانی، بسته به حال و هوای آن موقع جمع. خواندن اشعاری که صرفاً نِک و ناله هستند و شاعر فقط حال بدش و غم و اندوهش را بیان کرده است، شایستهٔ جمعی باطراوت نیست.

   دوم، و بسیار مهم، اینکه حتماً قبلاً شعرهای منتخب‌مان را برای خودمان خوانده باشیم و تک تک ابیات را فهمیده باشیم. چیزی را که نمی‌فهمیم شایسته است نخوانیم. قبلاً در این مورد توضیح داده‌ام.(اینجـا).

   سوم، برای خودمان یک دفترچه یا فایل یا کانال خصوصی(به نام مثلاً «گلچین شعر») درست کنیم و اشعار نابی که در طی روز و هفته به دست‌مان می‌رسد را گلچین کنیم تا با دستی پُر در شب شعرها حاضر باشیم و گل‌چین‌مان را تقدیم دوستان‌مان کنیم.

   چهارم، احساسات‌مان را نسبت به اشعاری که دوستان‌مان می‌خوانند یا سازی که احیاناً می‌نوازند بروز دهیم. با صدای رسا.

گوارای وجود!

--
+ برای شرکت در جلسات درس حافظ که شامل بررسی یک غزل در هر ماه است، با »ادمین طوبیٰ« هماهنگ کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

02 Jan, 11:34


زاهدی به میخانه سرخ‌رو ز می دیدم
گفتمش: «مبارک باد بر تو این مسلمانی»!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

02 Jan, 11:34


تا بنگشایی به قندت روزه‌ام
تا قیامت روزه‌دارم روز و شب

سایت پانویس

01 Jan, 16:05



حافظ و هوش مصنوعی

امروز در کلاس حافظ یک بازی ادبی دیگر ابداع کردیم. دیوان‌های قدیمی حافظ را خاطرتان هست؟ در حاشیه‌شان و در فاصلهٔ بین غزل‌ها نقاشی‌هایی بود که کم و بیش الهام‌گرفته از اشعار حافظ بودند. این کار را با دیوان اشعار شعرای دیگر هم می‌کردند.

بازی حافظ و هوش مصنوعی به این صورت است که یک نفر اوستا(اوسا به تشدید سین) ترجمهٔ انگلیسی یک بیت از غزلی از حافظ را به هوش مصنوعی(ترجیحاً به ChatGPT) می‌دهد و از «او» می‌خواهد که بر اساس و الهام‌گرفته از این بیت، تصویری سورئال خلق کند.

سپس تصویر ایجادشده توسط هوش مصنوعی را به دوستانی که در این بازی شرکت دارند می‌دهد و از ایشان می‌خواهد که بیت مورد نظر را، یعنی بیتی که این تصویر بر اساس آن خلق شده است را، حدس بزنند.

بازی بسیار جالبی‌ست. بخصوص اینکه به لحاظ شهودی با مفاهیم حافظی ارتباط برقرار می‌شود. در گروه‌های خانوادگی‌تان و جمع دوستان‌تان از این بازی استفاده کنید.

همین الآن حدس بزنید تصویر همین پست، یعنی تصویر فوق، بر اساسِ و الهام‌گرفته از کدام »کل غزل« حافظ است! (البته دوستانی که در گروه درس حافظ هستند، می‌دانند. چون غزل مورد بررسی‌مان در جلسهٔ فردا شب «کرشمهٔ حُسن» است).

یک راهنمایی:
به اِلِمان آتش و آن صومعه، همچنین به قلب آن سالک یا عارف دقت بفرمائید!

+ پاسخ

@PanevisDotCom

سایت پانویس

01 Jan, 11:29



سوگیری‌شناختی

وقتی شما نسبت به کسی پیش‌فرض داشته باشید، نظر شما دربارهٔ وی به شدت تحت تأثیر آن پیش‌فرض است.

آیا دقت کرده‌اید که وقتی از کسی خوش‌تان بیاید یا بدتان بیاید، همه چیز او را خوب یا بد می‌بینید؟

این را اصطلاحاً «سوگیری شناختی» می‌گویند. یعنی شما اسیر یک جهتِ بخصوص، یک سوی از قبل مشخص‌شده، هستید. بدون آنکه خودتان متوجه باشید.

سوگیری‌ شناختی ضد واقعیت است! هش دار!

بخش بزرگی از خودشناسی، شناختن و کار کردن علمی و عملی بر سوگیری‌های شناختی است.

از آن غافل نشوید!

کتاب مذکور نیز در برنامهٔ »گعدهٔ شناخت« هست.

("گعده" یا "قعده" در زبان مردم جنوب به معنی "دورهمی صمیمانه" است. عربی آن "مقهی" است.)

@PanevisDotCom

سایت پانویس

31 Dec, 16:05



حافظ‌بازی

دو موضوع: یکی اینکه قبلاً در مورد فال حافظ مطالبی گفته و نوشته بودم. از جمله مطلب «گردن دلخواه» و نیز »آن حوری‌سرشت« و ایضاً »این پادکست«.

غزل فوق(منظورم غزل «منم که شهرهٔ شهرم...» است) نیز از جمله غزلیاتی‌ست که یک فال شگفت‌انگیز دربارهٔ آن اتفاق افتاد. که باشد تا سر فرصت برایتان تعریفش کنم.

موضوع بعدی اینکه إن شاء الله پس‌فردا جلسهٔ لایو بعدی‌مان در دورهٔ «کرشمهٔ حُسن» یا همان درس حافظ است و غزل دیگری از خواجه را می‌خوانیم و درباره‌اش به گپ و گفت می‌نشینیم.

فرصتی هم شود، سعدی‌بازی یا حافظ‌بازی نیز خواهیم کرد و یک شبِ شعر ریزی هم خواهیم داشت.

عجالتاً شما که دوستـدار سعدی‌بازی هستید و هی می‌گویی باز هم سعدی‌بازی بگذار، این ویدیو را تماشا کنید تا إن شاء الله در جلسهٔ پس‌فردای درس حافظ بیشتر شعر بخوانیم و تفریح ادبی کنیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

31 Dec, 09:12


‌‌
پایگاه امن

آیا شما هم در رویاها، آرزوها و خیالات‌تان به دنبال جای امن هستید؟ مانند یک ثروت سرشار، خانه و پناهگاهی مستحکم، جایگاه اجتماعی بسیار قرص و قدرتمند، رابطهٔ عاطفی و ازدواجی پایدار، شریک عاطفی‌ای قدرتمند و نظایر اینها؟

اگر پاسخ‌تان مثبت است، با خواندن مطلبی که ذیلاً می‌آید، پی به حقیقتی در مورد عمق روان‌تان می‌برید. این مطلب را دوست عزیز، آقا عباس، نوشته است.

«اشتیاق ثروتمندان به خرید پناهگاه‌های مقاوم دربرابر بمب اتم

این شخص هم باطناً چنین آرزویی را در مقابل حس مبهمی که ذهن آن را ناامنی(ترس) نامگذاری می‌کنه داره. فکر می‌کنه اگه یه خونه داشت، اگر مثلاً توی آمریکا یا کانادا زندگی می‌کرد، این احساس که حتی یک لحظه هم نمی‌تونه باهاش بمونه و ازش وحشت داره دیگه وجود نداشت. ذهن این ارگانیسم برای اینکه حتی یک لحظه با اون احساس "غیر قابل تحمل" رو به رو نشه، مایل هست که خودش رو با اخبار و حوادث جنگ و گرانی و ناامنی دنیا سرگرم کنه تا ثقل مسأله رو از درون به بیرون منتقل کنه. یا اینکه برای جبران این حس در طول روز یک داستان خیالی را تصور می‌کنه که در این داستان تبدیل به ناجی دنیا شده و با تعالیمش باعث ایجاد صلح و برابری و امنیت میشه(تا بتونه در سایه این صلح از اون "ترس مبهم" در امان باشه.).

مثل اینکه از کودکی یک قرار ضمنی برای ذهن گذاشه‌اند که هر وقت این حس بهت دست داد بلافاصله فرار کن. و ذهن به منظور این فرار پناه می‌بره به افکار جنسی یا تمایل به گوش دادن موسیقی داره یا اینکه از خونه بزنه بیرون... خلاصه هر کاری کنه که با این به اصطلاح " ناامنی" رو به رو نشه. ساختن پناهگاه مقاوم در برابر بمب اتم هم به نظر یکی از این کارهاست که چون فرد نمی‌تونه با "ناامنی درونی" رو به رو بشه، به خیال خودش می‌خواد اینجوری صورت مسأله را پاک کنه.

اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد»

ساختار روانی‌ای که در درون احساس امنیت و استحکام ندارد، لاجرم در امور بیرون به دنبال داشتن سمبلی می‌گردد که از آن، احساس امنیت به دست آورد.

امنیتی در بیرون وجود ندارد. این جهان با اصل عدم قطعیت، عدم ثبات، بوده و هست و خواهد بود. این ذهن است که وقتی نمی‌تواند با این حقیقت زندگی کنار بیاید، دنبال «پایگاه امن» می‌دود. تا آخر عمر!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

30 Dec, 09:14


@Panevisdotcom

سایت پانویس

29 Dec, 09:08


نسخهٔ جدید برنامهٔ ضبط صدا با فرمت MP3
برای دوستانی که در کلاس‌ها نیاز دارند جهت طرح موضوع.

تنظیمات Recording را روی:

1. Bit rate: 96
2. Mono
بگذارید.
توضیح بیشتر در گروه داده می‌شود.

Mp3 recorder Full
Android 14

@Panevisdotcom

سایت پانویس

28 Dec, 20:08



گفت که:
هر دم از این باغ بری می‌رسد!
این هم مدل جدید: اسپیریچوال گنگستر تی‌شرت!

میگم: تو بگو حالا خود این جوان به کنار، اون همه آدم چرا دنبال اینطور چیزها هستند؟!

مولوی یک بیتی دارد که می‌گوید:
تا که احمق باقی است اندر جهان
مرد مفلس کی شود محتاج نان

والله بنده هم یک تعدادی جوراب دارم که اسمشون رو می‌خوام بذارم گنگستر ساکس. نه، اسپیریچوال گنگستر ساکس. ویژگی‌شون هم اینه که هر کی بپوشدشون، قدم‌های سالکانه‌ش رو صد تا یکی برمی‌داره.

چون رگ اصفهانی هم دارم(البته استان اصفهانی)، مثل ایشان نیستم که مجانی بدمشون. پیل می‌گیرم بابتش. هر کی می‌خواد، عدد ۵ رو کامنت کنه.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Dec, 16:21



شطح

«سبحان الله» یعنی «خدا» وجود ندارد!

هر چه اندیشی پذیرای فناست
آنچه در اندیشه نآید آن خداست

@Panevisdotcom

سایت پانویس

26 Dec, 08:30



گعده

آیا تاکنون این سوال برای شما پیش آمده است که آموزه‌های محمدجعفر مصفا(یا مولوی و کریشنامورتی) از لحاظ علمی مورد تأیید هستند یا خیر؟ آیا نوروساینس یا عصب‌روان‌شناسی "واقعی نبودن «خود»" را قبول دارند؟ اصولاً یافته‌های این علم در مورد عدم واقعی بودن «هویت» چیست؟

"آیا علم آنچه که «بودا» می‌دانست را تصدیق کرده است؟ در این اثر پیشگامانه، استاد رشتۀ عصب‌روان‌شناسی، نیبائِر این‌طور شرح می‌دهد که علوم غربی پس از دهه‌ها تحقیق و پژوهش بر روی مغز، شاید به شکلی ناخواسته یکی از اصول بنیادین آیین بودایی را تصدیق کرده است: «آناتا» یا دکترینِ «نه‌خود.» نیبائر در این کتاب یافته‌هایی از علم عصب‌روان‌شناسی را ارائه می‌دهد که ادعا دارند احساسِ از «خودِ» ما در واقع یک وهم یا خطای ادراکی است که توسط قسمت چپِ مغز خلق شده و به‌مثابۀ سرابی در میانۀ بیابان می‌ماند، یا به بیانی دیگر تنها به‌صورت یک اندیشه وجود دارد و نه چیزی فراتر از آن. این نظریۀ شگفت‌انگیز کاربردهای بسیاری در حوزه‌های روان‌شناسی، فلسفه، دین، و رشد شخصی دارا است. او در این کتاب با تطابق آزمایش‌های معروف روان‌شناسی و عصب‌روان‌شناسی با آموزه‌های بودا در باب نظریۀ «نه‌خود» - «آناتا» سعی دارد با استفاده از آگاهی همیشگی به این موضوع که احساسِ از خودِ واحدِ هر فرد تنها یک خطای ادراکی است، به کاهش رنج انسان‌ها کمک کند. با مطالعۀ این کتاب، دیدگاه شما نسبت به کتاب‌های «خودیاری» برای همیشه تغییر خواهد کرد. «کریس نیبائر» دارای مدرک دکتری در رشتۀ عصب‌روان‌شناسی شناختی با تمرکز بر روی تفاوت‌های میان دو نیمکرۀ مغز از دانشگاه «تولیدو» ایالات متحده بوده و در حال حاضر استاد دانشگاه «اسلیپری راک» در ایالت پنسیلوانیا می‌باشد که به تدریس دوره‌های هشیاری، ذهن‌آگاهی (بهشیاری)، تفاوت‌های میان دو نیمکرۀ مغز و هوش مصنوعی اشتغال دارد."

در گروه «گعدهٔ شناخت» این کتاب به زودی(از شنبهٔ درپیشِ‌رو) در قالب جلسات آنلاین شروع به خواندن و بررسی بصورت جمع‌خوانی قرار می‌گیرد. علاقمندان به شرکت، به »ادمیــن« پیام دهند.

کسانی که از قبل با مطالب خودشناسی از دیدگاه محمدجعفر مصفا و مولوی و جیدو کریشنامورتی آشنایی دارند، از این کتاب بسیار زیاد بهره می‌برند.

ضمناً این جلسات لایو بصورت فایل صوتی نیز ذخیره می‌گردند تا اگر عضوی نتواند شرکت کند، از فایل صوتی استفاده نماید.

@MossaffaDotCom

سایت پانویس

25 Dec, 16:05


من تن‌تننم!

داستان مسجد مهمان‌کُش از مثنوی معنوی همیشه ارمغان‌آورندهٔ تحولی بزرگ بوده است. هر بار در هر دوره و جلسه‌ای آن را خوانده‌ایم بعد از آن، تأثیر تمرین آن را شاهد بوده‌ایم، اگرچه ممکن است همه را نگیرد.

چند روز پیش باز این داستان را در یکی از دوره‌های خودشناسی آنلاین، خواندیم. انتشار فایل صوتی فوق متأثر از این داستان است.

رجزخوانی یکی از رسوم قدیمی در جنگ‌ها و روبرویی‌ها با شر بوده است، مواجههٔ نیستی و هستی، حقیقت و وهم. یکی از فاکتورهای اصلی داستان مسجد مهمان‌کش رجزخوانی‌یی است که در طول ماجرای داستان مهمانِ عاشقِ لاابالیِ مرگ‌جو اختیار می‌کند. همهٔ آن منع‌کردن‌های عاذلان و پاسخ‌های بی‌کلهٔ مهمان عاشق که:

وقت آن آمد که حيدروار من
مُلک گيرم يا بپردازم بدن

بر جهيد و بانگ بر زد کای کيا
حاضرم اينک اگر مردی بيا!

و این روبرویی، در کنار نکات پرمغز دیگر این قصه، اصلی‌ترین و قابل‌تمرین‌ترین نکتهٔ این داستان بود که بطور مفصل به آن پرداختیم. در پادکست «من‌ تن‌تننم!» گزیده ابیاتی از مثنوی معنوی و غزلیات مولانا خوانده می‌شود، همراه با رجزخوانی‌ها و دف‌نوازی نبیل یوسف شریداوی.

مسلماً دوستانی که بر داستان مسجد مهمان‌کُش تأمل کرده‌اند و آن را به تمرین و اجرای شخصی درآورده‌اند، و مردن و مردن را تمرین کرده‌اند، ارتباط دیگری با این ابیات می‌گیرند.

هنیئاً لکم!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

24 Dec, 19:09


دو ساحت و حد و مرز گذاشتن

سایت پانویس

24 Dec, 16:05



اصفهانِ‌قدیم‌گردی

همانطور که معرف حضور انورتان است، در گروه «فیلم و رمان» جمع‌خوانی کتاب «سر و ته یک کرباس» اثر فخیم محمدعلی جمال‌زاده را به همت شهریار عزیز از همین شنبه آغاز کرده‌ایم. در فصل ابتدایی این رمان دلچسب، نویسنده از مسقط الرأس خود می‌گوید، و چه گفتنی! از محله‌های قدیم اصفهان همراه با ذکر نام‌های آنها و تعریف و توضیحاتی خوش‌‌به‌دل‌نشین!

با وجود اینکه هنوز دو جلسه از شروع جمع‌خوانی این رمان نگذشته، دوستان اصفهانی سر ذوق‌مان آورده‌اند که برویم به گشت و گذار در محله‌های قدیمی اصفهان، بناها و معابری که چندان شناخته‌شده نیستند. یک جمعی بشویم و هر هفته یا هر دو هفته یکبار به بخشی قدیمی از این شهر کهن برویم. و إن شاء الله دوستان اصفهانی‌ای که آشنایی با این محله‌ها، معابر و امکنهٔ(!) کمترشناخته‌شده دارند، همراهی‌مان می‌کنند و توصیفات و توضیحاتی در این گشت و گذار نصیب‌مان خواهند کرد.

نمی‌دانم از «تخت فولاد» اصفهان چیزی می‌دانید یا نه. چرخ زدن در این آرامستان خودش یک دور کامل مرور فرهنگ اصفهان است مخصوصاً که اگر با افرادی اصفهان‌شناس بروید.

کسانی که مایل هستند در این اصفهان‌ِقدیم‌گردی شرکت کنند، با »ادمیـن« هماهنگ کنند جهت ثبت‌نام. شرکت برای علاقمندان رایگان است اما برای ساماندهی باید عضو شوید. ظرفیت هم که عقلاً، منطقاً و روالاً محدود است.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

23 Dec, 04:26


@Panevisdotcom

سایت پانویس

21 Dec, 16:05


‌‌
ظرفیت سفر زمستان به جنوب تکمیل است و دیگر ثبت‌نام نداریم.

چنانچه کنسلی داشته باشیم، به دوستانی که در لیست انتظار هستند اطلاع داده خواهد شد.

پس لطفاً دوستان در این مورد(ثبت‌نام برای سفر جنوب) دیگر پیام ندهند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

20 Dec, 20:13



راستکی باش!
و هزینه‌اش را هم بپرداز.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

20 Dec, 16:05



سال‌ها پیش از دوستان خوب‌مان خانمی بود با نام «یلدا» و نام خانوادگی «مشهور»! این شعر به طور عجیبی با ایشان انطباق داشت.

هر کجا هست، خداوند به سلامت بداردش. دنیا خیلی چرخ می‌خورد.

+ مرتبط

+ ایضاً

@PanevisDotCom

سایت پانویس

20 Dec, 08:22


‌‌
به امید خدا:

۱. فردا شب اولین جلسهٔ رمان‌خوانی «سر و ته یک کرباس» اثر محمدعلی جمال‌زاده است. در گروه «رمان و فیلم» این کتاب را جمع‌خوانی می‌کنیم. توضیحات بیشتر »اینجاست«.

عضویت در گروه «رمان و فیلم» رایگان است(برای اعضای همهٔ دوره‌های خودشناسی).


۲. امشب اولین جلسهٔ مبحث «حد و مرز در رابطه» است. دوستانی که مایل هستند در این مورد خود را آموزش دهند، به گروه رابطه بپیوندند و از این سلسله جلسات استفاده کنند. توضیحات بیشتر »اینجاست«.

عضویت در گروه «رابطه» نیز رایگان است(برای اعضای همهٔ دوره‌های خودشناسی).

»مدیر ثبت‌نام«

@PanevisDotCom

سایت پانویس

19 Dec, 16:05



دو نفر ظرفیت جهت سفر به جنوب باقی مانده است.

سایت پانویس

18 Dec, 21:54


سعدی‌بازی
تمرین کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

18 Dec, 21:54



غزلی از سعدی
برای سعدی‌بازی

غزل را نخوانید. ابتدا فایل صوتی زیر را گوش کنید و تمرین کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

18 Dec, 16:09



از برای آنکه گویندت «زهی»

حجم بزرگی از رفتارهای ما انسان‌های اسیر «من» ماهیتی اینچنینی دارد. «مرا ببینید»، «من هم هستم».

@Panevisdotcom

سایت پانویس

17 Dec, 16:05


‌‌
سفر به جنوب

تاریخ دقیق و همچنین مکان اقامت‌مان برای دورهمی حضوری زمستان امسال مشخص شده است. از ظرفیت نیز برای شش نفر ظرفیت باقی مانده است.

داشتم عکس‌های منطقهٔ اطراف روستای محل اقامت را چک می‌کردم، دیدم چه طبیعت فوق‌العادهٔ جنوبیِ مسحورکننده‌ای دارد! بودن، فقط بودن و سکوت کردن در چنین طبیعتی.

سفر به جنوب هزینهٔ بیشتری دارد و ما برای این سفرهای دوستانه در حال چانه زدن برای پایین آوردن قیمت‌ها هستیم. در عین حال، پذیرای هدایای دوستانی که به علل کاری یا بُعد مسافتی خودشان نمی‌توانند در سفر شرکت کنند اما مایل‌ند یک نفر را مهمان کنند یا بخشی از هزینهٔ سفر را به دوستی ناشناس اهدا کنند، هستیم. دوستانی هستند که می‌خواهند در سفرها باشند اما هزینه‌ها برایشان زیاد است و لذا مانع بهره‌مندی از سفر است. ما اهدایی‌ها را می‌پذیریم و به این دوستان می‌دهیم. هر کس مایل به هدیه دادن است، به »ادمین« پیام دهد.

دورهمی‌های ما شامل طبیعت‌گردی، جلسات شبانه با تم مباحث خودشناسی و نیز شعر و ادب است.

این را هم اضافه کنم که ظرفیت مانند همیشه محدود است و «حتّی شما دوست عزیز» اگر می‌خواهید همسفر باشید، باید اقدام‌ کنید و از طریق ادمین ثبت‌نام کنید. وقتی ظرفیت پر شد، از ما گله‌مند نباشید که چرا نمی‌توانیم بپذیریم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

30 Nov, 17:52


مرتبط با »این پادکست«.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

30 Nov, 17:43


۱۲۹
مخاطب، یکدلگی، صمد، تعلیق، عشق، زندگی، خلل، هویت فکری، سیاستمداران، مثال و تمثیل، سیاست، تداومِ تعلیق، سه طلاقه، مرگ، کندنِ یک‌دفعه

با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن

سایت پانویس

30 Nov, 01:53



جرم تو به گردن من اصلاً
باریک چو موی، گردن اصلاً

دیوار من از نخست کوتاه
بردار کلنگ و بشکن اصلاً

دریای خطا منم تو را هیچ
خود تر نشده‌است دامن اصلاً

حرفت همه حقّ و نیّتت پاک
این واضح و آن مبرهن اصلاً

کار تو نبود دست و پا را
بستن ابداً، شکستن اصلاً

گیرم همه گنج عشق داری
دست تو کلید مخزن اصلاً

کو میل نشاط و ذوق مستی؟
چشمت می صوفی‌افکن اصلاً

نالیدن من حزین و خاموش
بانگ تو صریح و روشن، اصلاً

با این همه معتدل جفا کن
گاهی ز جفای خود حیا کن!


سایت پانویس

28 Nov, 16:05


‌‌
افتخار، رسیدن، شدن

«پسرم، دخترم، من به تو افتخار می‌کنم. تو باعث افتخار منی. من رو سربلند کردی» و از اینطور مزخرفات.

آیا واقعاً متوجه بوی گند «من» که در افتخار هست، نیستیم؟!

چرا حالمان به هم نمی‌خورد از افتخار؟

این چه بلایی‌ست که به جانمان افتاده؟ من، تو، آنها، کی مهمه، کی بالاتره. و از این دست خزعبلات.

متوجه نیستیم چقدر چیپ است درغلطیدن در اعتباریات؟ با اعتباریات همدیگر را آزار دادن؟ با اعتباریات احساس خوشبختی و با عدم اعتباریات احساس بدبختی کردن؟

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Nov, 16:05


موضوعات:
میل تسلط بر زندگی، کهکشان‌ها، آسمان، عظمت کیهان و ستارگان

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Nov, 21:23



گربهٔ شرودینگر

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Nov, 20:13



شکرانه شو

شکر نعمت خوشتر از نعمت بود
شکرباره کی سوی نعمت رود؟

شکر جان نعمت و نعمت چو پوست
زانکه شکر آرد تو را تا کوی دوست

نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن به دام شکر شاه

Giving thanks for abundance is sweeter than the abundance itself.
Should one who is absorbed with the Generous One be distracted by the gift?

Thankfulness is the soul of beneficence; abundance is but the husk, for thankfulness brings you to the place where the Beloved lives.

Abundance yields heedlessness; thankfulness, alertness: hunt for bounty with the snare of gratitude to the King.

اگر زندگی برایت آسانی و راحتی‌ئی پیش آورد، شکرانه دادن کاری بسیار انسانی و پسندیده است. چیزی را به کسی بخشیدن، زندگی را برای انسانی آسان کردن. حتی کمک به حیوان‌ها.

این را هم بدانیم که وقتی شکرانه می‌دهیم، موهبتی دیگر را بر خودمان ارزانی کرده‌ایم. خود همان شکر! خود تشکر یعنی ارتباط گرفتن با ذات زندگی.

اما بعد. آیا می‌دانی بهترین شکرانه چیست؟

شکرانه دادی عشق را
از تحفه‌ها و مال‌ها

هل مال را
"خود را بده"
شکرانه شو
شکرانه شو

در شکرگزاری دیدن واقعیت هست. از این جهت است که اینقدر نافذ است.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

25 Nov, 12:24


@PanevisDotCom

سایت پانویس

24 Nov, 16:05



سفر زمستان

کمی زود است اما دوستان از بنده خواسته‌اند که برای تنظیم برنامهٔ کاری‌شان زودتر اعلام کنیم. لذا خدمت دوستان علاقمند به سفر به جنوب اعلام‌ می‌شود که اگر خدا بخواهد، برای نیمهٔ اول بهمن ماه امسال، یعنی حدود ماه دیگر، به منطقه‌ای در جنوب ایران سفری جمعی خواهیم داشت، احتمالاً به خوزستان، یا هرمزگان. هوای جنوب در فصل زمستان بهاری‌ست.

ظرفیت‌مان طبق روال، محدود است. لذا دوستان علاقمند به همسفر شدن در این گل‌گشت زمستانی، لطفاً تا یک هفتهٔ آتی اعلام کنند.

سفرهای ما تم طبیعت‌گردی و خودشناسی دارد و برای فقط اعضای دوره‌های خودشناسی است.

سوال‌ها و هماهنگی‌ها را از »ادمیـن طوبیٰ« بخواهید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

24 Nov, 12:18


‌‌
«عشق و تنهایی»

در دورهٔ کریشنامورتی‌خوانی کتاب‌های جیدو کریشنامورتی در طی سیر مطالعاتی زیر خوانده و بررسی شده‌اند:

۱. سه‌گانه‌ها:
      «حضور در هستی»
      «شادمانی خلاق»
      «شرح زندگی»

۲. «نگاه در سکوت» و «نارضایی خلاق»

۳. «فراسوی خشونت»

با اتمام کتاب «فراسوی خشونت» سراغ کتاب «شکوفه‌های خرد» رفتیم و جملاتی قصار از وی را خواندیم و دربارهٔ آنها به بحث و گفتگو نشستیم.

اکنون بنا داریم از یکشنبهٔ همین هفته کتاب «عشق و تنهایی» او را به ترجمهٔ محمدجعفر مصفا جمع‌خوانی و بررسی کنیم.

علاقمندانی که مایل به پیوستن به جمع کریشنامورتی‌خوانی هستند، می‌توانند جهت شرکت در این جلسات لایو با »ادمیـن« هماهنگ کنند.

زمان: هر یکشنبه ساعت ۸:۳۰ شب به وقت ایران

مکان: لایو با اپلیکیشن گوگل‌میت

+ فایل‌ هر جلسهٔ لایو پس از برگزاری، در گروه کریشنامورتی‌خوانی قرار داده می‌شود تا کسانی که نتوانسته‌اند در آن جلسه شرکت کنند، از فایل جلسه بهره ببرند.

@Krishnamurti

سایت پانویس

21 Nov, 14:15


هین!

از باختن نترس!

بلکه عمداً و از روی اختیار به سراغش برو. تمرینش کن!

@Panevisdotcom

سایت پانویس

21 Nov, 12:45



نعل باژگونه

حقیقتی است که دنیا محل باختن است. کم آوردن، ضرر دیدن. کسی که مبنای سیاست و استراتژی زندگی‌اش را بر موفقیت، بر بردن در دنیا می‌گذارد، بر خلاف این حقیقت دارد زندگی می‌کند. لذا چیزی جز رنج و ترس عایدش نمی‌شود. او در مقیاس حقیقت، بازنده است.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

21 Nov, 11:58



انتخاب کن!

بباز، بمیر، باختن را تمرین کن، کم بیاور، بگذر، گمنام باش، خاک شو، سنگ زیرین باش، هیچ باش و نظایر این آموزش‌ها که در عرفان بسیار زیاد است دقیقاً برعکس رویکردی است که نحوهٔ آموزشی که جامعه تبلیغ می‌کند است: ببر، زرنگ باش، کم نیار، اول باش، مطرح باش، ستاره باش، مورد توجه باش، کسی باش، سری در سرها درآور.

محصول هر کدام از این دو آموزش چیست؟ اولی، رضایت، آرامش و سادگی در زندگی بدون سر و صدا و جلوهٔ بیرونی. و دومی، زندگی بیرونی مشعشع و براق و چشم‌خیره‌کن و پر هیاهو، اما دروناً زندگی‌ئی پوچ، سرگشته، بی‌معنی و افسرده.

اینطور نیست؟ خیلی روشن است.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

20 Nov, 23:08


‌‌
خرافات، دانش، هوش

در ویدیوی کوتاه فوق، از کارلسنِ جوان که به تازگی قهرمان شده بود، قهرمان شطرنج جهان، پرسیده می‌شود که چرا وقتی کسی به او کتابی داد برای امضاء کردن، او امتناع کرده بود. آن کتاب دربارهٔ میخائیل تال و باتوینیک بوده است. دو تا از بهترین بازیکنان قدیمی شطرنج. میخائیل تال یکی از برجسته‌ترین ترکیب‌زنان تاریخ شطرنج بوده است.

اما کارلسن اینطور پاسخ می‌دهد: شطرنج‌بازان زیادی خرافاتی هستند، تا اندازه‌ای. همچنین خودم. احتمالاً بدانید که میخائیل تال یک بار در زندگی‌اش، سال ۱۹۶۰، قهرمان شطرنج جهان شد و سال بعدش آن عنوان را از دست داد. من آن کتاب را امضاء نکردم چون نمی‌خواستم حال و روزگارم مثل او شود!

می‌گویم: نه تنها فرد می‌تواند مطالعهٔ فراوان داشته باشد و همچنان خرافاتی باشد، بلکه می‌تواند بسیار باهوش باشد و همچنان نیز خرافاتی باشد. نه مدرک، نه اطلاعات و دانش، و نه حتی ضریب هوشی بسیار بالا هیچکدام مانع خرافاتی بودن نیستند.

آیا شما خرافاتی هستید؟ آیا اصلاً آگاه به باورهایتان هستید؟ یعنی می‌دانید چه باورهایی دارید؟ آیا فهرستی از باورهایتان، در مورد امور زندگی، دارید؟ آیا برای باورهایتان دلایل و شواهد دقیق، منطقی، متقن و خردپسند دارید؟ چقدر از باورهایتان بدون شواهد است؟ چه میزان از باورهایتان موروثی و تحت تأثیر فرهنگ و باورهای خانواده و جامعهٔ بخصوصی‌ست که در آن زندگی کرده‌اید؟

تأمل بفرمائید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

20 Nov, 16:58



گفت آری خوش عمل کردی بدان
تا بگویم پند ثالث رایگان؟!

پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود در شوره خاک

چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو

@Panevisdotcom

سایت پانویس

19 Nov, 16:05



توضیح »اینجاسـت«.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

19 Nov, 11:29



مفاعلٌ فعلاتٌ مفاعلٌ فعلان

در سفر پاییز امسال که به یزد بود شباهنگام غزلی از حافظ را دور آتشی زرتشت‌آگین با تاچی از رفاقت و دوستی و همسفری به پیشنهاد یکی از دوستان، محمدجواد عزیز، بررسی کردیم به مطلع:

مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود، زهی توفیق!

بله، توفیق رفیق شفیق!

غزل فوق(در تصویر بالا) نیز شامل مفهوم رفیق است و بناست این هفته در نشست لایو «کرشمهٔ حُسن»، درس حافظ، دور هم بخوانیم و بررسی‌اش کنیم. شب جمعهٔ همین هفته یعنی پس‌فردا.

دوستانی که دوست دارند با جمع علاقمندان همراه شوند، با »ادمیـن« هماهنگ کنند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

18 Nov, 08:34


@PanevisDotCom

سایت پانویس

17 Nov, 16:05



آخرین اعلام
دورهٔ خودشناسی

+ تمامی اطلاعات مورد نیاز و شرایط ثبت‌نام را با پیام به خانم طوبیٰ، شماره‌ای که در تصویر آمده(فقط در تلگرام)، و یا مراجعه به » اینجـا « می‌توانید درخواست کنید.

این آخرین اعلامِ پذیرش برای این دوره است و جلسات آن به زودی شروع می‌شود. تا چند ماه آتی دورهٔ خودشناسی دیگری نخواهیم داشت.

‌در قسمت نظرات و یا پیام خصوصی پیام نفرستید. فقط به »ادمین« پیام دهید.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

15 Nov, 16:10



Darling, heaven is the company of intimate friends An unbecoming fellow is indeed a fiend.
یارا بهشت صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است

Every breath you take in beloved company Cherish it for that's the fruit of harmony.
هر دم که در حضور عزیزی برآوری
دریاب کز حیات جهان حاصل آن دم است

Not every one with eyes, ears and mouth is human Many a beast there are seeming like sons of Adam.
نه هرکه چشم و گوش و دهان دارد آدمی‌ست
بس دیو را که صورت فرزند آدم است

Human is she who is tempered with grace Or fine in the face, the rest is a wasted race.
آن است آدمی که در او حُسنِ سیرتی
یا لطف صورتی‌ست، دگر حشو عالم است

Never have I envied anything so much But for two affable faces that come in touch.
هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده‌ام
جز بر دو روی یار موافق که در هم است

And the heartless one who turns blind to faces fair Advise him not, for he turns a deaf ear.
وان سنگ‌دل که دیده بدوزد ز روی خوب
پندش مده که جهل در او نیک محکم است

No repose in the whole world, all concur, Except in the company of a tender friend.
آرام نیست در همه عالم به‌اتفاق
ور هست در مجاورتِ یارِ مَحْرَم است

Life is fine, wealth is dear, the body is noble Yet a true companion has priority to all.
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است

The miser worries after wealth all year long Sa'adi delights in the friend's visage all along!
مُمسِک برای مال همه‌ساله تنگ‌دل
سعدی به روی دوست همه‌روزه خرم است

- اما بعد:
وقتی دوستی خوب در زندگی‌تان پیدا کردید، قدرش را بدانید. مصاحبت یار هم‌فاز از بزرگ‌ترین موهبت‌هاست.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

13 Nov, 16:07


‌‌
درون یا برون؟

هر سه اهل کتاب و عشق کتاب بودند. به کتاب‌خانه‌ای رفته بودند که کتاب‌هایش را هم برای خواندن گذاشته بود و هم برای خرید، آن هم با بیست و پنج درصد تخفیف از قیمت پشت جلد. در این کتاب‌خانه هیچ‌کس هم به عنوان فروشنده یا متصدی نبود. خودت می‌توانستی کتاب‌ها را برداری و بخوانی، یا اینکه با تخفیف مذکور بخری و پولش را کارت به کارت کنی، یا به وسیلهٔ کارت‌خوان موجود در کتاب‌خانه بپردازی.

با کمی نظر انداختن در حال و احوال کتاب‌ها کاشف به عمل آمد بعضی کتاب‌ها چاپ‌های چند سال پیش هستند و قیمت پشت جلد آنها بسیار کم است، نسبت به قیمت بسیار بالای کتاب در امروزه. مثلا کتاب‌هایی بودند که قیمت پشت جلد آنها پنجاه هزار تومان بود در حالی که همان کتاب را امروز اگر بخواهی بخری، پانصد ششصد هزار تومان است!

مشتاقانه و خوشحال به بررسی کتاب‌ها و پرداختند و چند کتابی انتخاب کردند. تا اینکه یکی از آن دو به کشف بزرگی نائل آمد، دورهٔ هفت‌جلدی «شرح جامع مثنوی معنوی» از کریم زمانی، نشر اطلاعات. آن هم چاپ چند سال پیش که هر کدام از جلدها ۵۵ هزار تومان بود و الآن هر کدام از جلدها حدود پانصد هزار تومان است!! یعنی ده برابر ارزانتر! تازه بدون احتساب تخفیف ۲۵ درصدش!

فکر می‌کنید چه کردند؟

ادامه را آخر شب خواهم نوشت. فعلاً برویم به جلسهٔ لایو «کتاب‌خوانی با شهریار» و ادامهٔ کتاب «ماه و شش پنی» را بخوانیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

12 Nov, 21:42


"انتشار بدید عزیزان‌تون آگاه بشن.
هنوز هم این کلاهبرداری‌ها ادامه داره، فقط مدلش رو عوض می‌کنند. مدل رفتاری اینجوری بود که منو به عجله بندازن و مرتب پیامک‌ارسال میشد که حتی خود من هم یه لحظه شک کردم.
چون سرعت پردازش مغز اون لحظه پایین میاد و ممکنه خیلی ساده گول بخوری.
میگفت از همراه اول برنده شدی و الان پیامکی میاد راست میگفت ‌پیامک اومد اما کد احراز هویت میخواست قطعاً اگر شخص خیلی حواس جمع نباشه کد رو میخونه و اونموقع ست که بازی شروع شده! و بقیه ماجرا که دارید می‌بینید."

@PanevisDotCom

سایت پانویس

12 Nov, 16:05



طبیعت را دریابیم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

11 Nov, 07:38


@PanevisDotCom

سایت پانویس

10 Nov, 09:37



توقع خوشبختی از این دنیا داشتن، توهم است.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

08 Nov, 16:05



مرگ را تمرین کنیم. به شکل‌های مختلف.

بر لذت خشم و نفرت ورزیدن، بر لذت تبختر برای ارزشمند بودن مشاغل قوم و خویش، بر لذت دانستگی، بر لذت ترک لذت بمیریم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

08 Nov, 08:55


‌‌
خودشیفتگی تنها در دیگران نیست، شما هم ممکن است دچارش باشید. لذا شناخت خودشیفتگی، خودشناسی است.

امشب جلسهٔ پنجم از سری جلسات مبحث «خودشیفتگی و رابطه» است. در این سلسله جلسات، از کتاب «خلع سلاح افراد خودشیفته» می‌خوانیم و موضوعات آن را مورد بحث و گفتگو قرار می‌دهیم.

این جلسات برای اعضای دوره‌های خودشناسی، مهمان‌کُش، مصفاخوانی، لپراخوانی، گروه «رابطه»، کریشنامورتی‌خوانی و سایر کلاس‌های مرتبط رایگان است.

جهت شرکت، با »ادمیـن« هماهنگ کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

06 Nov, 18:25



تمام توضیحات دربارهٔ اقامت‌گاه ناردونه در روستای مبارکه نزدیک به تفت و یزد را در ویدیوی فوق می‌بینید و می‌شنوید.

مدیر ناردونه آقا بهرام هستند.

پیج اقامت‌گاه:
https://www.instagram.com/nardooneh.ir

جایی بسیار دنج، دلنشین و تر و تمیز
‌‌
@PanevisDotCom

سایت پانویس

05 Nov, 16:26



قبلاً ذیل مطلبی کوتاه، در مورد اهمیت درک فصل ازدواج گفته بودم. جان کلامش اینکه بعضی امور فصل دارند، از فصلش که بگذرد، دیگر نه کیفیت و نه محصول مناسب را خواهد داشت. ازدواج از این دسته امور است. (مطلب مورد اشاره »اینجــاست«.)

حال، خاطره‌ای را نقل کنم در همین مورد. البته این خاطره، یک از ده‌ها تجربه‌ای‌ست که در میان دوستان و آشنایان دیده‌ام.

خانمی بود که سنش بالا رفته بود و به هر دلایلی ازدواج نکرده بود و به شدت دنبال کسی می‌گشت که با وی ازدواج کند. فشاری که ناشی از نداشتن رابطه است بر وی بطور بارزی مشهود بود. این فشار بی‌رابطه بودن باعث شده بود دچار توهم شود. این موضوعی بسیار رایج است بین هم خانم‌ها و هم آقایان، که چون مدت زیادی مجرد بوده‌اند و فرد دلخواه‌شان را هم پیدا نکرده‌اند، توهم برشان می‌دارد که کسی را که دوست دارند، و آن کس به وی علاقه‌ای ندارد، را حتیٰ همسر یا پارتنر خودشان تلقی کنند.

باری، این خانم مدتی با یک آقایی همکاری داشت. آن آقا صرفاً از سر خیرخواهی به وی کلاس‌هایی داده بود تا در آن‌ها تدریس کند و در دوران کرونا بهره‌ای مالی ببرد و کمکش باشد. خانم پس از مدتی، رفته بود به خانوادهٔ خودش و دوست و آشنایان خودش گفته بود که: فلانی(همان آقا) آمده است و از وی خواستگاری کرده است!

این در حالی بود که آن آقا ابداً حتیٰ یک پیام حاوی علاقه‌مندی به خانم را به ایشان نداده بود! چه برسد به رابطه و خواستگاری رفتن!

این است که مهم است بدانید وقتی مدتی زیاد در تجرد می‌مانید، به دلایل طبیعی فرگشتی کم کم توهم می‌زنید که فلان کس(که مورد علاقهٔ شما هم هست) به شما علاقمند است. البته نوع حاد آن، مانند این خانم می‌شود که فانتازی می‌سازد و توهم می‌زند که حتیٰ به خواستگاری وی هم آمده است. و حتی به خانوادهٔ خودش هم چنین دروغی می‌گوید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

04 Nov, 11:36


@Panevisdotcom

سایت پانویس

02 Nov, 16:05


قسمتی از کتاب «فلسفه‌ای برای زندگی، رواقی زیستن در دنیای امروز»

دوستی این کتاب را می‌خواند و قسمتهایی از آن جالب توجه بود. و نه همه.

+ دقیقهٔ آخر بجای «زوال‌پذیر»، «زوال‌ناپذیر» گفته شده است.

+ ویدیو در اینستاگرام

+ ویدیو در یوتیوب

@Panevisdotcom

سایت پانویس

31 Oct, 17:26



این را به عنوان هشداری به کسانی که کریشنامورتی می‌خوانند عرض می‌کنم: بنده سالهاست در آثار وی مداقه کرده‌ام، درس داده‌ام، واکاوی کرده‌ام و توضیح داده‌ام، این سخنی که می‌خواهم بگویم، هم بر اساس بررسی آثار کریشنامورتی است و هم بیشتر بر اساس تجربه‌ام از تعامل با بسیاری از افرادی که تعلیمات کریشنامورتی را سعی داشته‌اند در زندگی‌شان اجرایی کنند.

سیستم یا همان تعلیمات کریشنامورتی دارای نقص‌هایی است که اگر کسی که می‌خواهد آنها را در زندگی‌اش پیاده کند این نقص‌ها را در نظر نگیرد، دچار تضاد و خوددرگیری‌ای عمیق می‌شود.

از این نقص‌ها در جمع کریشنامورتی‌خوانی و نیز در جلسات خودشناسی بطور مفصل با ارائهٔ دلایل و شواهد صحبت کرده‌ام. این پست‌های کوتاه مجال مناسبی برای گفتن از این نقص‌ها نیست. دوستانی که همراه هستند در جلسات لایو و دورهمی‌ها الآن دیگر بخوبی می‌دانند منظور بنده چه اشکالاتی است که بر آثار و بطور کلی تعالیم کریشنامورتی وارد است.

سری جلسات 80a الیٰ 81d از مجموعه جلسات کریشنامورتی‌خوانی از جمله جلساتی‌ست که در این باره در آنها صحبت و گفتگو شده است.

هش دار!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

29 Oct, 16:05


موضوعات:
حد و مرز گذاشتن در روابط، تنظیم سیستم عصبی، نیکول لپرا، حال‌بدی و دوستی، صمیمیت، رابطهٔ عاطفی

+ جهت شرکت در گروه "رابطه" با »مدیــر« هماهنگ کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

29 Oct, 10:41


دربارهٔ استفاده از کلمات انگلیسی در صحبت کردن و فریب دادن مخاطب

@PanevisDotCom

سایت پانویس

29 Oct, 10:36


دربارهٔ میانسالی و بزرگسالی و احتیاط جسمی و فریب ذهن و پیش‌فرض ذهن

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Oct, 16:05



ثبت‌نام برای دورهٔ جدید خودشناسی ادامه دارد.

+ محتوای دوره در تصویر فوق آمده است.

+ تمامی اطلاعات مورد نیاز و شرایط ثبت‌نام را با پیام به » مدیر ثبت‌نام « می‌توانید دریافت کنید.

راه وارد شدن در دوره‌ها و کلاس‌های این سایت، از طریق ورود به این دوره است.

همچنین از طریق این دوره است که می‌توانید به گروه «رابطه»، شامل موضوعات رابطهٔ عاطفی و ازدواج، به رایگان شرکت کنید. همچنین گروه «فیلم و رمان» و نیز گروه‌های طبیعت‌گردی.

امکان شرکت در دورهٔ خلوت‌نشینی مهمان‌کُش نیز فقط برای کسانی که در این دوره هستند میسر است.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

27 Oct, 16:01


فوت کوزه‌گری!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Oct, 16:00


بودن در و دنبال کردن مباحث

@PanevisDotCom

سایت پانویس

27 Oct, 00:01



تا ماه رسیده آهم امشب
آه ار نرسد به ماهم امشب

بی ماه رخش نخفته چشمم
ای ماه توئی گواهم امشب

دیشب ز تو دیده‌ام نگاهی
در حسرت آن نگاهم امشب

بی جرم تو رانده دوشم از بزم
بزم آمده عذرخواهم امشب

در بزم تو بوده هر شبم جا
اینجا ز چه نیست راهم امشب

گر با تو به نقل و می کنم روز
طاعت باشد گناهم امشب

مرغ سحری، رفیق، نالید
از نالهٔ صبحگاهم امشب

رفیق اصفهانی

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Oct, 20:29



این موضوعِ مرتبط با دوران کودکی را قبلاً هم در گروه «رابطه» به تفصیل بررسی کرده بودیم. الآن هم ذیل کتب آلیس میلر در حال بررسی آنها هستیم.

دلایل ریشه‌ای اینکه چرا بعضی بزرگسالان یک تم بخصوص دارند. مثلاً بذله‌گویی و غیره.

حالا در این ویدیوی کوتاه، از زبان آقای دوباتن بشنوید.

بسیاری از «ویژگی‌های خُلقی فرد بزرگسال» در حقیقت اتخاذ روش‌هایی برای تداوم بقای وی است که از کودکی آغاز کرده و همین روش را ادامه داده است.

«ویژگی‌های خُلقی» خودتان را بررسی کنید و زیر سوال و کنجکاوی ببرید! آیا واقعاً ذاتی شما هستند یا اینکه روشی بوده که به خاطر محیط خانواده‌ در دوران کودکی‌تان انتخاب کرده بودید و دارید ادامه می‌دهید؟!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Oct, 16:05



ما برای پرسیدن
نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده‌ایم

ما برای بوسیدن
خاک سر قله‌ها
چه خطرها کرده‌ایم

ما برای آنکه ایران
خانهٔ خوبان شود
رنج دوران برده‌ایم

ما برای آنکه ایران
گوهری تابان شود
خون دلها خورده‌ایم

ما برای بوئیدن
بوی گل نسترن
چه سفرها کرده‌ایم

ما برای نوشیدن
شورابه‌های کویر
چه خطرها کرده‌ایم

ما برای خواندن
این قصهٔ عشق به خاک
رنج دوران برده‌ایم

ما برای جاودانه ماندن
این عشق پاک
خون دلها خورده‌ایم

اجرای بسیار زیبای مرحوم محمد نوری نازنین بر این شعر را در ویدیوی فوق می‌بینید و می‌شنوید. پر از احساسات!

هرگاه احساسات غلیظ در میان می‌آیند، باید هوشیار بود. هوشیار به اینکه در ضمن این احساسات غلیظ چه باوری دارد به عنوان باور صحیح بطور ضمنی تلقین می‌شود. اینکه این القای ضمنی آیا باوری خردمندانه است یا خیر، باید درنظر گرفته شود، اینطور نیست؟

در این اجرای زیبا، در خلال شعر، «گوهری تابان» شدن وطن «ما» القاء می‌شود. جان‌مایهٔ اختلافات و دعواها همین «تابان شدن» است. بدبختی‌های انسانی از بغل همین میل به تفوق و برتری درمی‌آید، اینطور نیست؟ بسیار واضح است.

مردم هر سرزمینی خودشان را با باور هم‌هویتی با مفهومی انتزاعی به نام «ملیت من» یکی می‌دانند. و این «ملیت من» باید «گوهری تابان» باشد. یعنی من باید جدای از انسان‌های دیگر بدرخشم و در چشم‌ها باشم و بالاتر از همه باشم. درست همان که در آمریکا به مردم القاء می‌شود:
"We are the greatest nation on Earth."
و
"America is the shining city on a hill."

و یا در اسرائیل که:
"We are the chosen people of God"

و مانند این سخنان بسیار است.

این حرفی خردمندانه و منطبق بر عقل و واقع‌نگری‌ست که: «اختلاف خلق از نام اوفتاد». تمام جنگ و دعواهای انسان‌ها و خون ریختن‌ها و خرابی‌ها بر سر همین برچسب ذهنی‌ای است که انسان‌ها با فکرشان برای خودشان و همنوعانشان قائل می‌شوند. وقتی برچسب را زدی، دنبال «گوهری تابان» شدنش می‌روی و برتری‌طلبی اجتناب‌ناپذیر می‌گردد.

مهتری نفت است و آتش، ای غوی
ای برادر چون بر آذر می‌روی؟!

هر چه او هموار باشد با زمین
تیرها را کی هدف گردد؟ ببین!

تیغ بهر اوست کاو را گردنی‌ست
سایه کافکنده‌ست بر وی زخم نیست

لذا حواس‌مان باشد که احساسات، بسیار محتمل است که بی‌خردی را توجیه کنند. موضوع خیلی گسترده‌تر از صرفاً بحث ملی‌گرایی‌ست. عموم انسان‌ها را عقل‌شان‌ پیش نمی‌برد، بلکه این احساسات‌شان است که موتور محرک زندگی و انتخاب‌های آنهاست.

@Panevisdotcom

سایت پانویس

26 Oct, 13:13



ادبیات ژانر

واژهٔ «ژانر» یعنی "مقولهٔ تألیف ادبی و هنری که دارای ویژگی در سبک، شکل یا محتوا است." به انگلیسی: Genre

دوست عزیزم آقای مصطفی علیزاده چند سالی‌ست گروهی عمومی با نام و موضوع «هم‌خوانی ادبیات ژانر» تشکیل داده است که جلسات لایو اینترنتی و ماهانهٔ کتاب‌خوانی بصورت ژانر در آن برگزار می‌کنند. هر از مدتی یک ژانر ادبی را کار می‌کنند و کتاب‌های مربوط به آن ژانر را جمع‌خوانی و تحلیل می‌کنند. این ایام گروه‌شان در ژانر علمی-تخیلی مشغول مطالعه هستند و در کنار کتاب‌های ژانرهای معین، فیلم هم می‌بینند و بررسی می‌کنند. این کار فرهنگی-تفریحی دلچسب!

دوستان علاقمند می‌توانند به این جمع بپیوندند و از دورهمی‌های ماهانهٔ آن بهره‌مند شوند. حتی اگر علاقهٔ چندانی نسبت به کتاب‌خوانی در شما نباشد، با قرار گرفتن و همراهی با انسان‌های علاقمند به کتاب‌خوانی، کم‌کم خوی ایشان را خواهید گرفت، إن شاء الله!

توضیح پایانی اینکه گروه «هم‌خوانی ادبیات ژانر» به مدیریت آقای علیزاده، سوای گروه «فیلم و رمان»ی است که ما داریم و امروز تا ساعتی دیگر اولین جلسهٔ کتاب‌خوانی با شهریار را در آن خواهیم داشت(کتاب «ماه و شش پشیز» سامرست موآم). این دو گروه را اشتباه نگیرید. گروه «فیلم و رمان» مخصوص اعضای دوره‌های خودشناسی است و عمومی نیست.

باری، توضیحات و معرفی گروه «هم‌خوانی ادبیات ژانر» را از زبان و قلم آقای علیزاده »اینجــا« بخوانید. و جهت پیوستن به گروه عمومی تلگرامی آن، به »این لینــک« مراجعه کنید و از طریق گروه مزبور، اطلاعات شرکت در جلسات ماهانه‌شان را نیز خواهید یافت.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Oct, 11:20


زمان، در حوزهٔ روان، فریب ذهن است.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

26 Oct, 10:18



کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار؟
در ده عشق تو اندر کوچه و بازار، زار؟

در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست
جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار

از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ
با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار

هر چه می‌خواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسه‌ام زان لعل شکربار، بار

ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار

مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب‌آلودگان را از طرب بیدار، دار

ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش
خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار

شاطر عباس صبوحی

@PanevisDotCom

سایت پانویس

25 Oct, 12:07


آناکرونیسم

اهمیت لحاظ کردن موقعیت زمانی و مکانی حکمت‌ها

@PanevisDotCom

سایت پانویس

25 Oct, 10:34



کتاب‌خوانی با شهریار

پیرمرد از نویسنده‌ای به نام سامرست موآم تعریف می‌کرد. دو کتاب او را به من معرفی کرد و خواندم و آن هم چه خواندنی. کتاب اول «لبهٔ تیغ» بود با ترجمهٔ مهرداد نبیلی. و کتاب دوم «ماه و شش پشیز» با ترجمهٔ پرویز داریوش.

«لبهٔ تیغ» را سه بار خوانده‌ام. در گروه «رمان و فیلم» نیز چند سال پیش آن را به همراهی دوستان خواندیم و حظ کردیم. اما «ماه و شش پشیز» را هنوز جمع‌خوانی نکرده‌ایم.

خبر خوب اینکه دوست جوان‌مان، شهریار عزیز، قرار است از فردا بصورت هفتگی این کار را با جمع دوستان علاقمند در گروه «فیلم و رمان» بصورت جلسات لایو بخوانند.

إن شاء الله جلسات کتاب‌خوانی شهریار شنبه‌ها ساعت شش و نیم شب به وقت ایران شروع می‌شود و تا ساعت هشت ادامه دارد.

دوستانی که می‌خواهند در این رمان‌خوانی جمعی شرکت کنند، با »ادمیـن« هماهنگ کنند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

25 Oct, 10:07



خلوت‌گاه مهمان‌کُش آمادگی رزرو دارد.

متقاضیان می‌توانند از هم‌اکنون از تاریخ بیستم آبان ماه الیٰ پایان زمستان را رزرو کنند.

@mehmankosh

سایت پانویس

24 Oct, 16:05


‌‌
خودشیفتگی

وقتی با فرزندتان اینطور رفتار می‌کنید، بذر خودشیفته شدن را درونش دارید می‌کارید.

شما فکر می‌کنید دارید عزیزش می‌دارید، حال آنکه دارید بدبختش می‌کنید.

خودتان را آموزش دهید و خودشیفتگی را بشناسید تا اگر واقعاً دلبندتان را دوست دارید، این بلا را سرش نیاورید. بلای بزرگی‌ست خودشیفتگی. نمی‌دانید چقدر در مرحله به مرحلهٔ زندگی‌اش همه چیز را خراب می‌کند و نمی‌تواند زندگی درستی داشته باشد.

کتابی که قبلاً دربارهٔ خودشیفتگی معرفی کرده‌ایم را بخوانید. یا با دوستان گروه «رابطه» همراه شوید که بصورت جمعی داریم کتاب مذکور را هر هفته می‌خوانیم و پیش می‌رویم.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

24 Oct, 14:49



پروژهٔ کودکی

در گروه رابطه کتاب «بدن هرگز دروغ نمی‌گوید» از آلیس میلر را در حال خواندن و بررسی هستیم.

و این، سوای جلسات لایو هفتگی‌مان دربارهٔ مبحث «خودشیفتگی» است.

دوستانی که مایلند در گروه رابطه شرکت کنند، با »ادمین« هماهنگ بفرمایند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

24 Oct, 07:49



انجام تمرین‌های عرفانی، سلوکی به موازات کسب آگاهی و شناخت در طریق رهایی باعث ایجاد بستری مستعد می‌شود. اما و صد اما که جذابیتی که کار عملی دارد، برای اکثر افراد بسیار بیشتر از آگاهی‌ست.

افرادی هستند که دائم و به اصرار از بنده می‌خواهند تمرین‌های عملی به آنها داده شود. وقتی در برابر اصرارشان سکوت می‌شود، به این معنی که «هنوز برایت زود است»، درک نمی‌کنند ‌و بیشتر اصرار می‌کنند.

وقتی به آنها تمرینی، حتی نه چندان دشوار، داده می‌شود، با بغض و گریه همچون کودکان اعتراف می‌کنند که نمی‌توانند!

یکی از توهم‌ها در مسیر خودشناسی این است که فرد وهم برش می‌دارد که مطالعهٔ مطالب خودشناسی به معنی توانایی انجام تمرین است. و فقط وقتی عملاً در کار درمی‌آید می‌فهمد از عرفان جز «نامی» و اطلاعاتی هیچ بهره‌ای ندارد.

لذا اجازه دهید هر چیز وقتش فرا برسد و به موقعش انجام شود. اصرار را کنار بگذارید.

تو به یک خاری گریزانی ز عشق
تو بجز نامی چه می‌دانی ز عشق

عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می‌آید بدست

@PanevisDotCom

سایت پانویس

23 Oct, 20:02



ثریـا

مدتی پیش با جمعی از دوستان در سفر بودیم و در ماشین پادکستی از آقای ضابطیان گوش کردیم در سه یا چهار قسمت که به زندگی ثریا اسفندیاری بختیاری همسر دوم محمدرضا شاه پهلوی می‌پرداخت.

زندگی عجیب این خانم تا آخرین مراحلش و بر اساس کتاب خاطراتش نیز در این پادکست بیان شده بود. وقتی به پشت صحنهٔ زندگی او پی می‌برید می‌فهمید چقدر زندگی فراز و نشیب دارد و شایستهٔ تأمل است. داستان زندگی ثریا دو‌ ماهی بنده را گرفته بود.

این پادکست را پیشنهاد می‌کنم بشنوید. یکی یا دو تا از نظرسنجی‌هایی که قبلاً گذاشته شد ناظر به زندگی ثریاست.

»قسمت اول«

»قسمت دوم«

»قسمت سوم«

»قسمت چهارم«

»قسمت پنجم«

@PanevisDotCom

سایت پانویس

22 Oct, 19:06



آخر این چه کاری‌ست تو را به خدا؟
نگاه کن طفلک در ابتدا چه ترس و دلهره‌ای دارد از آتش پای دامن!

دقیقاً مصداق:

در هوای آن که گویندت «زهی»
بسته‌ای بر گردن جانت زهی

است. برای جلب توجه چه کارها که نمی‌کنیم.

من که روش امن جلب توجه رو پیدا کرده‌ام و با اشعار مولانا دکان جلب توجه‌ام نیمچه رونقی دارد. هر چند دست زیاد شده!

ولی خدایی‌اش خیلی امن‌تر از این کارهاست.
آخر آتش می‌گیری، دختر جان!
چی بگه آدم!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

22 Oct, 16:05



پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد!

این بیت از غزلیات «حافظ» محل نزاع بسیاری از اهل شعر و ادب بوده است و هست!

برای شناخت دقیق این سخن، نیاز است دربارهٔ تاریخ «علم کلام» بخوبی مطلع باشید. از عقاید اشعریان و اهل اعتزال گرفته تا آنچه متألهه و نیز فلاسفه دربارهٔ «مسئلهٔ شر» گفته‌اند. اینکه آیا واقعاً شر را خدا آفریده است؟ خواسته یا ناخواسته؟ چرا شر در جهان هست؟ مسئول یا منشاء خطاها یا شرور کیست یا چیست؟ آیا با عدل، قدرت، حکمت و خیرخواهی خداوند ناسازگار نیست؟

نظر هر کدام از فلاسفه در این‌ مورد چیست؟ از سقراط و افلاطون و ارسطو گرفته تا سنت آگوستین و توماس آکوئیناس، تا اسپینوزا و لایب‌نیتس و هیوم و ولتر و شوپنهاور.

یا اینکه کلاً به قول حافظ‌پژوه معروف، «هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست»؟

اینها موضوعاتی هستند که ذیل شرح کامل این غزل در جلسهٔ این ماه از سری جلسات «کرشمهٔ حُسن» یا همان «درس حافظ» درباره‌شان گفتگو و بحث خواهیم کرد.

هر کس دوست دارد شرکت کند، با »مدیر این جلسات« هماهنگ نماید.

+ غزل فوق را با صدای شهریار عزیز می‌شنوید. بررسی این غزل نیز پیشنهاد اوست.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

22 Oct, 12:30



مطلبی که در »این یادداشت« به آن اشاره رفت این مطلب است، از شوپنهاور.

تشکر از دوستانی که آن را فرستادند.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

22 Oct, 08:29



Social media gives legions of idiots the right to speak when they once only spoke at a bar after a glass of wine, without harming the community ... but now they have the same right to speak as a Nobel Prize winner. It's the invasion of the idiots.

Umberto Eco

رسانه‌های اجتماعی به انبوه احمق‌ها این حق را می‌دهند که صحبت کنند در حالی که زمانی فقط  یک بار بعد از یک لیوان شراب صحبت می‌کردند، بدون اینکه آسیبی به جامعه وارد شود... اما اکنون به همان اندازه حق صحبت دارند که برندهٔ جایزه نوبل حق دارد.

این' تهاجم احمق‌هاست!

اومبرتو اکو

@PanevisDotCom

سایت پانویس

22 Oct, 06:57



«و لکن هر کسی آن کند که از اصل و گوهرِ وی سزد.»

کتاب «تاریخ بیهقی»

But people behave according to their origins and innate nature.

The History of Beyhaqi
Translated by C.E Bosworth
Revised by Mohsen Ashtyani
Published by the ilex foundation, 2011, Volume I,
Page 269

خیلی حرف دارد این سخن. این واقعیتی‌ست که هر انسانی یک جوهر مخصوص به خود دارد.

نادیده گرفتن این جوهر در روابط، کم‌خردی‌ست. طبایع بلند داریم و طبایع پست هم داریم.

از شوپنهاور یا ویتگنشتاین می‌خواندم که دربارهٔ طبایع پست می‌گفت. بخوانیدش. پیدایش کردید، برای بنده هم بفرستیدش. بگمانم در کتاب «در باب حکمت زندگی»‌اش بود.

افرادی هستند که اگر سال‌های سال هم مثنوی و قرآن و خودشناسی و ادبیات و فلسفه بخوانند، همچنان رغبت به زشت‌کاری در وجودشان پابرجاست. اینکه سعدی گفت «تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است» پربی‌راه نیست.

باری، هر انسانی یک جوهر و خمیرهٔ وجودی دارد. هر انسانی نه تنها از لحاظ جسمی خصوصیاتی مخصوص بخود دارد، بلکه بلحاظ ساختار روانی نیز خمیرهٔ مخصوص به خود را دارد. این موضوعی انکارناپذیر است.

دیروز به دوستی می‌گفتم که خاطرم هست سال‌ها پیش در آغاز آشنایی با فردی، به چشم خودم دیدم که بر سر گوشی موبایل و دفترچهٔ خصوصی بنده رفت. اما از سر همان گاو بودنم این را نادیده گرفتم و اجازه دادم صمیمی شود. چند سال بعد همان فرد سر در زندگی خصوصی‌ام کرد، از من دزدی کرد و برایم تهمت و لیچار بافت. این همان «طبایع پست»ی است که شوپنهاور می‌گوید. و نباید نادیده‌اش گرفت.

وجه دیگر موضوع، لحاظ کردن طبع خود فرد است در مورد خودش، برای مسیر زندگی. شما ممکن است بلحاظ طبع روانی، ساختار ذاتی روانی، نتوانید یک سری کارهای بخصوص، سبک زندگی بخصوص، را إعمال کنید. لذا مهم است که ضمن خودشناسی، به این موضوع نیز بپردازید که ذات و خمیرهٔ وجود روانی خود شما طبعش چیست. و متناسب با طبع خودتان مسیر و کار، علائق و همسر و دوستان‌تان را انتخاب کنید.

خانمی را دیدم که تمام وجود جسمی و روانی‌اش شایستهٔ زنی خانه‌دار و بچه‌دار بود، اما زندگی‌اش طوری چرخ خورده بود و نیز در جایی انتخاب کرده بود که کار کارمندی کند. به وضوح می‌دیدم که چقدر در رنج است و چقدر اشتیاق به خانه‌داری، آشپزی و بچه‌داری دارد. این یعنی نادیده گرفتن طبع خود در انتخاب مسیر زندگی.

لُبّ کلام اینکه طبع خودتان، اصل خودتان، خمیرهٔ وجودی خودتان را کشف کنید.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

21 Oct, 07:27


@Panevisdotcom

سایت پانویس

20 Oct, 18:05



با ما بمیرید!
با ما خر شوید!
با ما ابله شوید!
با ما نا«بود» شوید!

+ اینجا

@Panevisdotcom

سایت پانویس

17 Oct, 16:05



چند تجربه

چنانکه دوستان مستحضر هستند ما جمع‌های متنوعی داریم. چه حضوری و چه بصورت لایو. برای بیشتر این جمع‌ها نیز گروه‌هایی در پیام‌رسان‌ها ایجاد کرده‌ایم جهت هماهنگی جلسات‌شان.

عده‌ای از عزیزان هستند که مدتی در جلسات شرکت می‌کنند و مدتی شرکت نمی‌‌کنند. اعلام هم کرده‌ایم که هر کس تعداد مشخصی از جلسات را شرکت نکند، شماره‌اش از گروه اطلاع‌رسانی مربوط به آن جلسات حذف می‌شود. طبیعی هم هست. وقتی در جمعی شرکت نمی‌کنید، قاعدتاً معنی ندارد که در گروه اطلاع‌رسانی آن شرکت داشته باشید و منطقی‌ست که شمارهٔ شما از آن گروه حذف گردد.

اما عجیب است که این عزیزانی که به این صورت حذف می‌شوند، ناراحت می‌شوند! دلخور می‌شوند و بعضاً قهر هم می‌کنند! حتی با وجود کِبَر سن!

داخل پرانتز بگویم: عده‌ای می‌گویند فلانی تو مردم‌دار نیستی. و منظورشان از «مردم‌داری» نگه داشتن چنین افرادی‌ست در گروه‌ها جهت سیاهی لشکر! می‌گویند اینگونه افراد را که در جلسات مربوطه شرکت نمی‌کنند اما توقع دارند شماره‌شان در گروه اطلاع‌رسانی مربوطه باشد، حذف نکن چرا که باعث بزرگ نشان داده شدن گروه هستند. تعداد بیشتر، اعتبار بیشتر! این بدبختی نمایشی رایج عصر ما.

خیر، نازنین! سیاهی لشکر ارزانی شما. بهتر است جمع کم باشد اما واقعی باشد. اما طالب واقعی در آن حضور داشته باشد.

این است که پانویس مثل سگ پاچهٔ کسانی که توقع غیرمنطقی دارند را می‌گیرد.

تا گریزد آنکه بیرونی بود!

اما تجربه‌ای مشابه تجربهٔ قبل. دوستانی داشته‌ایم که در گروهی واتس‌اپی بودند و بارها و بارها به ایشان گفته بوده‌ایم که موضوع این گروه، خواندن و بررسی فلان کتاب است. لطفاً این کتاب را بخوانید. مدت زیادی هم زمان دادیم. اکثر افراد گروه هم کتاب را خوانده بودند و همه آماده برای شروع بررسی آن کتاب بودیم. اما این دوست کتاب را نمی‌خواند! هر چه باز بیشتر هم زمان می‌دادیم، باز هم نمی‌خواند. چرا؟ چون فکر می‌کرد چون با مدیر گروه رفیق و صمیمی است، لزومی ندارد کتاب را بخواند!

مدیر گروه چندین بار به وی فرصت داد، اما همچنان ایشان کتاب را نمی‌خواند. تا اینکه بالآخره حذف شد. و قهر کرد! طوری هم قهر کرد که گویی فرزندش را کشته‌اند!

مدیر هر چه به او گفت که دوستی و رفاقت ما سر جایش، اما این گروه برای کار بررسی آن کتاب است و شما نخواندی و نخواستی بخوانی، به کتش نمی‌رفت که نمی‌رفت. طوری دلخور شده بود و به وی برخورده بود که مپرس!

بعضی ساختار روانی عجیبی دارند. از منطقی پیروی می‌کنند که گویی مربوط به دنیای دیگری‌ست، که ما نمی‌فهمیم.

خدا همهٔ ما را به راه راست هدایت کند و توانایی درک این عزیزان را به ما عنایت فرماید!

@PanevisDotCom

سایت پانویس

16 Oct, 16:05



تاریخ مختصر به گند کشیدن ترجمه!

آقا و خانم مترجم، برای راحتی کار خودت از گوگل‌ترنسلیت یا نمونه‌های مشابه استفاده می‌کنی، از کمبود سواد و دانش رنج می‌بری، و نهایتاً کتاب‌هایی خوب را به گند می‌کشی!

نکن عزیز! نکن!
در حوزه‌ای که سواد و تخصصش را نداری کار نکن!
این ابتدایی‌ترین اصول انسانی‌ست.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

16 Oct, 09:11



دو اهدایی نیم هزینهٔ سفر داریم.
هرکس متقاضی است، به ادمین طوبیٰ پیام دهد.

ضمناً سفرهای ما فقط برای اعضای دوره‌های خودشناسی، مصفاخوانی، درس حافظ، گروه رابطه، لپراخوانی است.
تمرینات و مباحثی داریم که باید از مطالب این دوره‌ها مطلع باشند.

سایت پانویس

15 Oct, 16:05



سلام به دوستان،

طی دیروز و امروز به منطقه‌ای که برای سفر پاییز انتخاب کرده‌ایم رفتیم برای بررسی. و در نهایت اقامت‌گاهی زیبا، بسیار ساکت و آرام، در روستایی دنج را در نظر گرفته‌ایم که دقیقاً همان مکانی‌ست که می‌خواستیم و به کارمان می‌آید. چند روز آرامش گرفتن و دور از هیاهو.

به طور معمول ما در سفرهایمان، علاوه بر فعالیت‌ها و برنامه‌های دیگر، برنامه‌های دور آتش نشستن را هم داریم اما یک شب معمولاً این امکان دست می‌دهد. در این اقامت‌گاه، اما، خوشبختانه قرار است هر شب داشته باشیم. به آقا بهرام سپردم که هیزم خوبی تهیه کند و خلاصه بسازدمان! هر چند که دیر مغان' عزیز به آتش نمیرنده در دل ماست.

باری، تعداد دوستان‌ همسفر در این گل‌گشت پاییزی تعدادشان از نیم ظرفیت گذشته است. اما هنوز پذیرش ثبت‌نام داریم.

چند دوست نیز برای کمک‌هزینه اهداهایی کردند که به دوستانی هدیه شد. و همچنان پذیرای هدیه جهت سفر هستیم.

زنده باشید و سلامت.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

14 Oct, 04:41



خواجه یک روز امتحان کن:
گنگ باش!

سایت پانویس

13 Oct, 19:50



یک اهدایی دیگر کامل برای هزینهٔ سفر داریم.
برای گل‌گشت پاییزانهٔ یزد.

بروزرسانی:
هدیه داده شد.

سایت پانویس

13 Oct, 10:57



یک اهدایی پنجاه درصد هزینهٔ سفر برای گل‌گشت پاییز یزد داریم.

بروزرسانی:
قابل دریافت است.

سایت پانویس

13 Oct, 10:53



ترفند تاس ریختن

ابتدا این دو استوری را تماشا کنید:

استوری اول

ادامهٔ استوری اول

سپس ویدیوی فوق را تماشا کنید.

سخنی دربارهٔ آن خواهم گفت. بزودی.

@PanevisDotCom

سایت پانویس

12 Oct, 19:41


آدرس کانال «با آفتاب» این است:
@RumiSunlight

امکان ارسال پست‌ها از آن کانال را بسته‌ایم. برای معرفی به دوستان‌تان از همین لینک آدرس استفاده کنید.

سایت پانویس

12 Oct, 19:38


اشغر

موضوع: رنج

مثنوی معنوی
دفتر چهارم، بیت ۹۷

سایت پانویس

12 Oct, 19:38


مثنوی معنوی
دفتر چهارم، بیت ۹۷

سایت پانویس

12 Oct, 19:38


مثنوی معنوی
دفتر چهارم، بیت ۹۷

با صدای آقای امیر نوری
از سی‌دی مثنوی معنوی شرکت نورسافت

سایت پانویس

12 Oct, 19:38


‌‌
اشغر

مثنوی معنوی
دفتر چهارم، بیت ۹۷

سایت پانویس

12 Oct, 19:21



یک اهدایی هزینهٔ سفر برای گل‌گشت پاییز یزد داریم.

بروزرسانی:
هدیه شد.

سایت پانویس

11 Oct, 12:49



دربارهٔ گل‌گشت پاییز یزد

۱. تا الآن یک‌سوم ظرفیت این گل‌گشت پر شده است.
دوستانی که همیشه لحظهٔ آخر تقاضای ثبت‌نام می‌کنند خدمت‌شان عارضیم که این بار اگر ظرفیت تکمیل شود، امکان افزایش وجود ندارد چون اقامت‌گاه ظرفیت ندارد.
این از این.

۲. طبق روال، در زمینۀ تأمین هزینه‌های سفر پذیرای اهداهای(دونیشن‌) دوستان هستیم.

بعضاً دوستانی هستند که می‌خواهند در سفر باشند اما هزینه‌ برایشان زیاد است. لذا هر کس مایل است می‌تواند هزینهٔ یک نفر، یا نیمی یا یک‌سوم از هزینهٔ یک نفر را اهدا کند. به اینصورت بطور ناشناس هزینهٔ سفر را به یک دوست ناشناس هدیه می‌کنید. باقی کار با ما.

اگر کسی خواست چنین هدیه‌ای دهد، به »مدیر ثبت‌نام« پیام دهد.
‌‌

سایت پانویس

11 Oct, 06:38


۱۵۴۸
موضوعات:
اعتبار، واقعیت، تعداد اعضای گروه، توهم و واقع‌نگری

سایت پانویس

11 Oct, 05:57


مخصوص اعضای دوره‌های خودشناسی است.

سایت پانویس

11 Oct, 05:04


‌‌
گل‌گشت پاییز

به زودی سفری به روستایی اطراف یزد خواهیم داشت. دوستان علاقمند به شرکت در این سفر، با پیام به »مدیـر« می‌توانند پیش‌ثبت‌نام کنند‌.

@PanevisDotCom