استاد دکتر محمدعلی موحّد @movahed1302 Channel on Telegram

استاد دکتر محمدعلی موحّد

@movahed1302


دکتر موحد یک اثر هنری است
(مصطفی ملکیان)

@hossein246

استاد دکتر محمدعلی موحّد (Persian)

استاد دکتر محمدعلی موحّد یک کانال تلگرامی است که به هنر و ادبیات اختصاص دارد. در اینجا شما می‌توانید با آثار هنری و ادبیاتی دکتر موحد آشنا شوید و از دیدگاه‌های ارزشمند او دربارهٔ این حوزه‌ها مطلع شوید. اگر به دنبال تحلیل‌های عمیق و نگاهی جدید به هنر و ادبیات هستید، این کانال برای شماست. به همراه دکتر محمدعلی موحّد، ماجرای یک سفر فوق‌العاده در دنیای هنر و ادبیات را آغاز کنید و با نگاهی متفاوت به جوانب مختلف این دو حوزه آشنا شوید. علاوه بر آثار هنری، نقدها، تحلیل‌ها و پیشنهادات معتبر از دکتر موحد را نیز در اینجا پیدا خواهید کرد. پس هر زمان که خواستید، به کانال تلگرامی استاد دکتر محمدعلی موحّد ملحق شوید و از بهترین‌های هنر و ادبیات لذت ببرید.

استاد دکتر محمدعلی موحّد

17 Jan, 11:20


رمزگشایی از مقالات پر رمز و راز شمس تبریزی
از نظرگاه استاد محمدعلی موحد
(با توجه به کتاب جواهرالقرآن غزالی)
@moliyanbook

استاد دکتر محمدعلی موحّد

11 Jan, 11:45


«طریق شما را آموختم. به خدا بنالید: ای خدا این دولت را به ما تو نمودی، ما را به این هیچ راهی نبود. کرم تو نمود، باز کرم کن، و از ما این دولت را باز مستان.»

(مقالات شمس، تصحیح محمدعلی موحد، ص۷۵۶)

@golhaymarefat

استاد دکتر محمدعلی موحّد

22 Dec, 14:47


🔴مصطفی ملکیان:

🔹اَشعر شعرای فارسی زبان به نظر من مولانا است. البته یکی از مولوی شناسان بزرگ روزگار ما آقای محمدعلی موحد، عین این تعبیر را به کار برده‌اند و به نظر من حق با ایشان است چون واقعاً شاعر ترین شاعر فارسی زبان است نه ناظم ترین ناظم فارسی زبان؛ یعنی جوهره‌ی شعری در هیچ جای ادبیات ما مثل کلیات شمس پیدا نمی‌شود؛ یعنی کلیات شمس شاعرانه ترین اثری است که در ادبیات فارسی به نظر من ظهور کرده است و این هم یک امتیازی است برای مولانا.

( مصاحبه در امتداد آواز نیزار)
@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

21 Dec, 13:47


🔻پیشکش به آستانِ روشنِ نفس‌های استادم؛
دکتر محمّدعلی موحد

▫️بختِ جوان

خیره در آینه و سخت هراسان بودم
کرمِ ابریشمِ در پیلۀ زندان بودم

برف بارید به تاریکیِ گنگِ برهوت
برف من بودم و من فصلِ زمستان بودم

گیج می‌خورد درونِ سرِ من دود و دروغ
چون غریبی عربی در شبِ یُمگان بودم

«خوابِ آشفتۀ نفت» است که تعبیر شده
اینکه می‌بینم و ترسندۀ از آن بودم

سعی کردم برسم تا به بیابانِ شهود
سال‌ها بود گرفتارِ خیابان بودم

خواب دیدم که رسیدم به شبِ فروردین
خواب دیدم که پسرخواندۀ باران بودم

«همه ذرّاتِ وجودم متبلور شده» بود
نتوانم که بگویم چه و چندان بودم

گاه موسیٰ شدم و گاه شدم ابراهیم
عازمِ خانقهِ پیرِ لواسان بودم

چشم بر هم زدم و شمس رسید از تبریز
خیره در مولویِ دوّمِ دوران بودم

بغض می‌خورد گره در قفسِ حنجره‌ام
من گره خورده به عرفانِ خراسان بودم

ناگهان موجِ صدا آمد و بیدار شدم
ناگهان دیدم در تیرۀ زندان بودم
                                                   ▫️▫️▫️▫️

کوپه تاریک‌تر از پیش شد و من خاموش
محوِ برف و هیجان عازمِ تهران بودم

تهران | ۲۱ بهمن ۱۳۹۵
سعید رضادوست
@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

21 Dec, 13:08


ای یوسف خوش‌نام ما
شجریان
مشکاتیان

استاد دکتر محمدعلی موحّد

21 Dec, 13:04


🔸با سلام خدمت دوستداران عزیز استاد موحد

خدا را حمد و سپاس بسیار می‌گوییم که حال استاد عزیزمان رو به بهبود است و اندک کسالت باقی‌مانده نیز با الطاف الهی و دعای خیر شما عزیزان برطرف خواهد شد و استاد نازنین به زودی از بیمارستان مرخص خواهند شد.

استاد دکتر محمدعلی موحّد

17 Dec, 05:15


مروری بر مثنوی معنوی به تصحیح دکتر محمدعلی موحد

👇👇👇

استاد دکتر محمدعلی موحّد

17 Dec, 05:15


🌿 #مقاله
🌿 #مثنوی_معنوی
🌿#مولوی




@dmdehghani

استاد دکتر محمدعلی موحّد

14 Dec, 12:37


شصت و دو یا شستِ تو؟

نظر استاد محمدعلی موحد در کتاب "شمس تبریزی"

استاد دکتر محمدعلی موحّد

14 Dec, 08:33


به شصت و دو یا به شستِ تو؟
🔸دکتر مهدی نوریان

استاد دکتر محمدعلی موحّد

14 Dec, 06:34


به شصت و دو یا به شستِ تو؟

در غزل ۱۴۷۲ دیوان شمس با مطلع:
دگربار دگربار ز زنجیر بجستم
از این بند واز این دام زبون گیر بجستم

بیتی آمده است که برخی مولوی‌پژوهان را به این نتیجه رسانده است که مولانا در ۶۲ سالگی با شمس ملاقات کرده است:
به اندیشه مرا عقل فرو برد چهل سال
به شصت و دو شدم صید و ز تدبیر بجستم


عبدالباقی گلپینارلی بر اساس این غزل گفته است که مولانا در  شصت و دو سالگی شمس را ملاقات کرده است. اگر این نظر را بپذیریم، سالشمار عمر مولانا که بر اساس گفته‌های مناقب نویسانی چون فریدون سپهسالار و افلاکی تنظیم شده است به هم می‌ریزد.
بر این اساس مولانا متولد سال ۵۸۰ هجری قمری است و در سی و شش سالگی از بلخ مهاجرت کرده و در چهل و دو سالگی ازدواج نموده است. در دهه ششم عمرش در حلب و دمشق تحصیل می‌کرده و مثنوی را بعد از هشتاد سالگی سروده است.

هرطور که نگاه کنیم این امر محال است که مردی در شصت و دو سالگی اینگونه بی‌قرار شود و آن غزلیات آتشین را بسراید و در دهه نهم عمرش یک مثنوی بیست و شش هزار بیتی بسراید.

نظر آقای گلپینارلی مولوی‌پژوه‌هان را در سالشمار عمر مولانا دچار سرگردانی و شک و تردید کرده است. آقای ویلی از محققین انگلیسی، عدد شصت و دو در این غزل را مربوط به تاریخ شروع دفتر دوم مثنوی و بازگشت حسام‌الدین از معراج حقایق دانسته است و آن را ربطی به سال عمر مولانا نمی‌داند.

بنده - که البته نه مولوی‌پژوهم و نه هیچ ادعایی دارم- هنگامی که این مطلب را در کتاب شمس تبریزی می‌خواندم، نکته‌ای به نظرم رسید و آن این است که احتمال می‌دهم این شصت و دو تصحیف شست ِ تو است و کلمه صید بعد از آن هم این نظر را تایید می‌کند:
به شست تو شدم صید و ز تدبیر بجستم
یعنی صید دام تو شدم و از تدبیر عقل رها شدم.

بنده حدس می‌زنم کاتبی که این غزل را کتابت می‌کرده است هنگام املای مولانا شستِ تو را شصت و دو شنیده است و باعث این بحث بین مولوی‌پژوهان شده است. والله اعلم بالصواب

احمد نادری
@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

09 Dec, 13:42


🔻دهانِ درّه­‌ها وا مانده از افسونِ زیبایی


نخستین برفِ پاییزی است این برفی که می­‌بارد
هبوطِ رازآمیزی است این برفی که می­‌بارد

نگاهی ژرف دارد، ساکت و سنگین، حکیم است او
شگفت­‌انگیزتر چیزی است این برفی که می­‌بارد

دهانِ درّه­‌ها وا مانده از افسونِ زیبایی
سرآغازِ غزل­‌خیزی است این برفی که می­‌بارد

ولی در غیبتِ یار این شعف فرصت نخواهد یافت
چه هنگامِ غم­‌انگیزی است این برفی که می­‌بارد

جلال­‌الدّین درونِ خانه با تشویش می­‌گوید:
شبیهِ شمس تبریزی است این برفی که می­‌بارد

تهران - ۲۷ آذر ۱۴۰۰


     بیست‌وهشتمِ اسفند | سعید رضادوست
مجموعۀ غزل | نشر کتاب آبی | چاپ اوّل: ۱۴۰۱
@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

05 Dec, 03:50


این سخن پایان ندارد، بازگرد (۱)


قصه‌ها در مثنوی بهانه و فرصتی هستند برای بیان ساحات وجودی انسان‌ و رازهای حیات و هزارتوهای روح و روان؛ و مولانا آن گاه که فرصتی دست می‌دهد افسار ناطقه را رها می‌سازد تا گنبدی کند و در فضاهای لایتناهی جولان دهد. اما به زودی متوجه نازکی‌های سخن و خطرهای ناشی از آن می‌شود و عنان سخن را در می‌کشد و با عبارت‌هایی چون "این سخن پایان ندارد... بازگرد" به خود نهیب می‌زند و بار دیگر به سر قصه‌ می‌رود.

در فقره‌های زیر از مثنوی معنوی کوشیده‌ام ضمن تلخیص و پرهیز از پاره‌های دشوار و دیریاب، مقصود گوینده‌ی مثنوی را برای خواننده‌ی امروزی روشن سازم.


آمد از آفاقْ یارِ مهربان
یوسفِ صدّیق را شد میهمان
کآشنا بودند وقتِ کودکی
بر وِساده‌یْ آشنایی متّکی...
گفت: چون بودی ز زندان و ز چاه؟
گفت: همچون در مُحاق و کاست، ماه
در مُحاق ار ماهِ نو گردد دوتا
نی در آخِر بدر گردد بر سما؟
گرچه دُردانه به هاون کوفتند
نورِ چشم و دل شد و بیند بلند
گندمی را زیر خاک انداختند
پس ز خاکش خوشه‌ها بر ساختند
بارِ دیگر کوفتندش ز آسیا
قیمتش افزود و نان شد؛ جان‌فزا
باز نان را زیرِ دندان کوفتند
گشت عقل و جان و فهمِ هوشمند
باز آن جان چون‌ که محوِ عشق گشت
يُعجِب‌ُ الزُّرّاع‌َ آمد بعدِ کشت
این سخن پایان ندارد، باز گرد

تا که با یوسف چه گفت آن نیک مرد
(مثنوی معنوی، دفتر اول، تصحیح استاد موحد)

مولانا در مثالهای فوق در پی بیان این معناست که  تحمل محنت‌ها و مرارت‌ها موجب فروزندگی گوهر آدمی می‌گردد و او را به کمال معنوی می‌رساند.
از منظر مولانا جوهر آدمیت در دگرگونی‌ها و تبدّل‌ها و "اطوار و منازل خلقت" به راهِ استعلاء و ارتقا می‌رود و هرگز متوقف یا تباه نمی‌گردد. او برای بیان مراتب وجود و مراحل تعالی و عروج بیت‌های معروفی دارد، از جمله: این بیت‌ها که سخت مشهور است:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وز نما مُردم به حیوان برزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم...

-------------------------------
* وساده: مُتکّا، بالش
* محاق: پوشیده، و پنهان شدن ماه از دیده‌ها
* دُردانه به هاون کوفتن: در طب قدیم از پودر مروارید برای درمان التهابات چشمی و تقویت معده و قلب و غیره استفاده می‌شده است
* یُعجبُ‌الزُرّاع: اشاره به آیه ۲۹ سوره فتح. [...چون کِشته‌ای است که جوانه خود برآوَرد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد.]
@golhaymarefat

🍃ادامه دارد

استاد دکتر محمدعلی موحّد

18 Nov, 04:00


امروز بیست و هفتم آبان، نخستین سالروز درگذشت استاد صمد موحد است.

مجلۀ بخارا در عصر شنبه بیست و سوم دی‌ماه ۱۴۰۲ شبی را به یادبود ایشان اختصاص داد. در آن نشست که در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، دکتر نصرالله پورجوادی، دکتر حسین معصومی همدانی، دکتر مریم مشرف، دکتر مسعود جعفری جزی و دکتر سعید کریمی سخنرانی کردند. همچنین از  آخرین کتاب استاد صمد موحد، «در صحبت پیران» (حوزۀ عرفانی تبریز) که از سوی نشر کارنامه منتشر شده است، رونمایی شد.

یاد و خاطرۀ استاد صمد موحد را گرامی می‌داریم و در سالگرد درگذشت ایشان، فیلم آن نشست را بازنشر می‌کنیم.

استاد دکتر محمدعلی موحّد

18 Nov, 03:59


این تُرک پارسی‌گوی… | دیدار پزشکیان با محمدعلی موحد و لحظه تاسیس!
/مروری بر کار و کارنامه روشنفکر تبریزی ایران‌دوست/

علی نیلی، انصاف نیوز: «رئیس‌جمهور پزشکیان به منزل محمدعلی موحد رفته و با این ادیب پیش‌کسوت دیدار کرده است»؛ خبری است مانند دیگر خبرهای جلسه و نشست با این تفاوت که «می‌تواند» در قامت «لحظه تاسیس» به نقطه عطفی در نسبت ارباب قدرت و ارباب ادب در ایران بدل شود.

دیدار مسعود پزشکیان و محمدعلی موحد، به ویژه آن‌که رئیس جمهور نه میزبان که میهمان بوده، از معدود دفعاتی است که بزرگی از اهالی سیاست، نزد بزرگی از اهالی فرهنگ رفته و به زانوی ادب نزد او نشسته است و به این اعتبار، اگر «تکریم اهل فرهنگ» به فرهنگواره رفتارها یا به بیان دیگر «الگوی مسلط» دولت مسعود پزشکیان بدل شود، یک «اتفاق تاریخی» رقم خورده است که می‌تواند غبارهای افق توسعه ایران را فروبنشاند.

موحد کیست؟

محمدعلی موحد برای خیلی از ایرانیان به واسطه کتاب گرامی «خواب آشفته نفت» شناخته شده است اما آن کتاب بزرگ، تنها گوشه کوچکی از آثار این ادیب و مورخ و ایران‌شناس تبریزی است. علی‌رضا رجایی که خود در سیاست‌ورزی اخلاق‌مدار صاحب نام است، در وصف موحد نوشته: «وسعت و تنوع فکری و مطالعاتی محمدعلی موحد شگفت‌انگیز است و چنان‌‌که گفته‌اند او شاید از آخرین بازمانده‌های نسلی باشد که آن‌ها را «علامه» خطاب می‌کردند. گستره دانش او از تاریخ، حقوق و سیاست تا مذهب، عرفان، فلسفه و ادبیات را دربرمی‌گیرد. از همکاری با مجله‌ها و نشریه‌ها تا کار در فرهنگستان‌ و دانشگاه و تألیف و تصحیح و ترجمه دشوارترین کتاب‌ها و متن‌ها و نسخ فرهنگی و عرفانی حاصل کارنامه فکری و روشنفکری اوست. قلم او با این بضاعت عظیم از دانش، روان و جذاب و مدرن است و نه دچار سطحی‌نگری و پرگویی ژورنالیسم سطحی می‌شود و نه آن‌چنان پیچیده و غامض که درک آن کسالت‌بار و دست‌نیافتنی باشد. موحد از ترکان پارسی‌گوی است و فصاحت کلام وی در فارسی، غبطه‌انگیز.» (روزنامه شرق، ۲ خرداد ۴۰۲)

موحد، متولد سال ۱۳۰۲ شهر تبریز است و دوران دبستان را در همین شهر پشت سر گذاشته. او دوره متوسطه را در مدارس تهران گذراند و در سال ۱۳۱۹ دیپلم ادبی گرفت. او که پس از درگذشت پدر، سرپرستی خانواده را بر عهده گرفته بود، در سال ۱۳۲۹ به استخدام شرکت نفت آبادان درآمد. این همان دوره‌ای است که تحولات پرشمارش به علاوه سرنوشت تراژیک دکتر مصدق، نسلی عصیان‌گر و معترض را پدید آورد؛ از موحدی که می‌گوید از همان دوره در اندیشه بررسی زیروبم قصه نفت بوده تا جان‌فدایانی چون پویان و  شعاعیان یا مبارزانی چون مهدی بازرگان و… همه ماحصل اتفاقات پربسامدی بودند که نسلی از ایرانیان در نیمه دوم دهه ۱۳۲۰ تا نیمه اول دهه ۱۳۳۰ تجربه کردند.

آقای موحد پس از کودتا، راهی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۸، مدرک دکتراي حقوق خصوصی‌اش را گرفت. سپس برای ادامه تحصیل به کمبریج رفت و دوره‌ای پرثمر را آغاز کرد؛ هم در زمینه حقوق بر دانش خود افزود و هم با ایران‌شناسان سرشناس آن دوره، کسانی چون آربری و مینورسکی و لاکهارت رفت و آمد پیدا کرد. گنجینه‌ای از آثاز خطی فارسی در کتابخانه‌های بریتانیا نیز در اختیارش بود تا نخستین قدم‌ها برای تصحیح متون ادبی و تاریخی را بردارد.

تا این زمان ترجمه‌اش از سفرنامه ابن‌بطوطه هم منتشر شده و بزرگانی مانند مجتبی مینویی و جمال‌زاده را امیدوار کرده بود که نسلی دیگر از ادیبان ایرانی در راه است.

موحد پس از بازگشت به ایران، در قامت یک وکیل پایه یک دادگستری مشغول به کار شد. با سازمانی که رابطه استخدامی داشت هم همکاری را ادامه داد و به یکی از مشاوران حقوقی شرکت ملی نفت تبدیل شد. گفته می‌شود چنان اعتباری در اهالی نفت یافته بود که با تأسیس اوپک، به عنوان نماینده ایران راهی ژنو شد و برای ۶ماه معاونت اجرایی آن سازمان را برعهده گرفت و اوپک با جدیت و پیگیری او در همان ۶ ماه به سازمانی با گستره تاثیرگذاری جهانی تبدیل شد.

غیر از این، استاد موحد سابقه تدریس در دانشکده‌های گوناگون نیز دارد.

پاس‌بان زبان فارسی

محمدعلی موحد، زاده تبریز است اما به گواه آثار و گفته‌ها و نوشته‌هایش، برایش تبریز و تهران و کرمان، سنندج و بوموسی و زاهدان، چابهار و مشهد و شیراز، اهواز و بوشهر و زنجان، ساری و اردبیل و ایلام فقط ذیل نام ایران معنا دارند: «ایرانی در هر کجای دنیا باشد بر مساله حفظ تمامیت ارضی کشورش تأکید دارد.» (تاریخ ایرانی، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲)

از ویژگی‌های بازر موحد، پاس‌داشت و پاس‌بانی زبان فارسی است؛ از جمله می‌گوید...

ادامه در لینک زیر:
https://ensafnews.com/559963


#فرهیختگان راهی به رهایی

استاد دکتر محمدعلی موحّد

17 Nov, 14:44


پیامبر گرامی فرمود:
"أشرف الإيمان أن يأمنك النّاس و أشرف الإسلام أن يسلم النّاس من لسانك و يدك".
بهترين ايمان آن است كه مردم از تو در امان باشند و بهترين اسلام آن است كه مردم از دست و زبان تو بسلامت مانند.
(نهج الفصاحه)



در مقالات شمس تبریزی در این معنی می خوانیم:
"مسلمانی و ایمان، مخالفت هواست؛ کافری، موافقت هوا. آن یکی ایمان آورد، معنیش این است که عهد کردم که مخالفت هوا بکنم. آن دگر گفت: کار من نیست، من این نتوانم، خراج می گزارم و می زیَم. پیغامبر نیز راضی شد و قبول کرد و بَراتش داد و گفت:
من آذی ذمیاً فکاَنّما آذانی، و ذاعهد فی عهد.
اما این دگر می گوید که من مومنم، و از هوا بیزار شدم، و نیست. می خواهد که نه خراج دهد و نه تَرک هوا کند. می گوید: مومنم، و موُمن نیست. می گوید که صلحم، و صلح نیست. می گوید: یارم و رعیتم، و نیست. می گوید: سپیدم، و نیست؛ سیاه است. می گوید: بازم. نیست، زاغ است."

مقالات شمس تبریزی، به تصحیح و تعلیق استاد محمدعلی موحد، ص ۶۰۷
@golhaymarefat

استاد دکتر محمدعلی موحّد

16 Nov, 13:56


حدیثی که استاد موحد در جلسه‌ی دیدار با دکتر پزشکیان از قول حضرت رسول(ص) روایت کردند:
"نَحنُ نَحكُمُ بِالظّاهِرِ وَاللّهُ يَتَولَّى السَّرائِرَ"
(ما بر اساس ظاهر حُكم مى كنيم و خداوند عهده‌دار باطن مردم است.)

استاد دکتر محمدعلی موحّد

15 Nov, 15:03


دیدار رئیس‌جمهور با محمد علی موحد

مسعود پزشکیان پیش از ظهر امروز جمعه با حضور در منزل استاد محمد علی موحد، شاعر، نویسنده، عرفان پژوه و از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با وی دیدار و گفت‌وگو کرد.

https://fararu.com

استاد دکتر محمدعلی موحّد

15 Nov, 14:16


دیدار دکتر پزشکیان با استاد موحد

استاد دکتر محمدعلی موحّد

15 Nov, 11:49


دیدار رئیس‌جمهور و وزیر فرهنگ با استاد محمدعلی موحد

🔹در دومین روز از هفته کتاب و کتابخوانی، مسعود پزشکیان به همراه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در منزل «استاد محمدعلی موحد» حضور پیدا کردند.

❤️❤️❤️
@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

28 Oct, 15:11


تبریز و‌ یاد دو استادم

تبریز برای من بوی دکتر انزابی‌نژاد را دارد. یادآور یادکردهای ایشان از شهر تبریز و استادان برجستهٔ آن دیار همچون استاد قاضی طباطبایی، دکتر ترجانی‌زاده و دکتر مرتضوی است.
افزون بر این برای من یادآور حضور تبعیدگونهٔ یکی دو سالهٔ دکتر راشد در این شهر است که هرچند در آغاز با اکراه رفت، اما میزبانی گرم دوست دیرینش، دکتر انزابی‌نژاد و قدرشناسی دانشجویان قدردانش، روزهای خوشی را برایش رقم زد.

این همه مرا بر آن داشت تا وقتی از سوی دبیرخانهٔ نخستین جشنوارهٔ ملی جریان (شناسایی، معرفی و به اشتراک‌گذاری تجارب فرهنگی - اجتماعی دانشگاه‌ها) به تبریز دعوت شدم تا در اختتامیهٔ جشنواره، ایدهٔ راه‌اندازی موزهٔ دانشگاه فردوسی مشهد را با دیگران به اشتراک بگذارم، بی‌درنگ پذیرفتم و عزم سفر کردم تا با دیدار از دانشگاه مهم و تاثیرگذار تبریز (آذربادگان) و دیدار با استادان آن خطه، از یک سو یاد و خاطرهٔ دو استاد عزیزم، دکتر انزابی‌نژاد و دکتر راشد را در ذهن و ضمیرم تازه کنم و از سوی دیگر برای دو سه روز در فضایی به سر برم که آن دو گرامی در آن زیسته بودند.

از این رو ظهر سه‌شنبه، اوّل آبان‌ماه که به تبریز رسیدم، بلافاصله پس از استقرار در هتل، قدم‌زنان رهسپار دانشگاه تبریز شدم و پس از ورود از در اصلی، پرسان‌پرسان دانشکدهٔ ادبیات و زبانهای خارجی را یافتم و با احترام به ساختمان قدیمی امّا اصیلی که یادگار حضور استادان بنام گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز بود، گام نهادم.
با اشتیاق از پله‌ها بالا رفتم و پس از پشت سر گذاشتنِ سه چهار طبقه به گروه زبان و‌ ادبیات فارسی رسیدم.
با خود گفتم اولین دری را که گشوده دیدم و نامی آشنا بر آستانش یافتم، وارد می‌شوم.
از قضا در اتاق دکتر اسدالله واحد باز بود، کسی که شاگردی هر دو استاد برجسته یعنی دکتر انزابی‌نژاد و دکتر راشد را تجربه کرده بود و خاطرات گرانقدری از هر دوی آنان داشت.
سپس به رهنمونی ایشان، دکتر باقر صدری‌نیا و دکتر رنجبر را ملاقات و با هر سه عزیز ساعتی را به گرمی و دلنشینی گفتگو کردم. بویژه سخن با دکتر رنجبر به درازا کشید و به‌رغم آنکه بی‌وقت بود، هیچ‌کدام روی دل کندن از یادآوری بزرگیها و نیکوخصالی‌های استادان مشترکمان نداشتیم.

در این دیدار از دکتر واحد، سراغ اتاق دکتر منوچهر مرتضوی و نیز محل مؤسسهٔ تاریخ و فرهنگ را گرفتم و ایشان از سر لطف برای من توضیح داد که کجا بوده و چه بر سر آنها آمده است. با شنیدن این توضیحات - هرچند کم و بیش سرنوشت آنها را می‌دانستم-  دلم را اندوهی سترگ در بر گرفت و افسوسی خشم‌آلود بر لبانم جاری شد.

عصر آن روز دکتر طاهری خسروشاهی را در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه تبریز ملاقات کردم و ساعتی دلنشین را به گفتگو با او گذراندم.

روز بعد در همراهی دکتر علیرضا مظفری، بار دیگر به دیدن دکتر باقر صدری‌نیا و دکتر اسدالله واحد رفتم و این بار بخت با من یار بود که دکتر چنگیز مولایی را هم دیدم.
همچنین با همراهی دکتر طرزمی از بنیاد شهریار دیدن کردم و با معاون آن، جناب دکتر رحمان مشتاق‌مهر ساعتی را به گفتگو گذراندم. سپس به دیدار جناب اصغر عباسپور، مدیر فرهیخته و فرزانهٔ نشر آیدین رفتم که برخی از کتابهای دکتر انزابی‌نژاد را منتشر می‌کند.

جالب آنکه وقتی در بنیاد شهریار بودم، دکتر نیما انزابی‌نژاد، پسر دکتر انزابی‌نژاد، به من زنگ زد که شگفتانه‌ای بود بس دل‌انگیز، چون در لحظه‌لحظهٔ این سفر به یاد آن استاد برجسته بودم و خاطرات خود و دیگران را بازمی‌گفتم و می‌شنیدم.

نام نیکو گر بماند ز آدمی / به کزو ماند سرای زرنگار

سلمان ساکت
۷ آبان‌ماه ۱۴۰۳

@avaze_sorkh

http://Instagram.com/salmansaket.official

استاد دکتر محمدعلی موحّد

27 Oct, 14:29


📸 درباره سه متفکر ایرانی

📎 پیوند به متن عکس‌نوشت درباره محمود دولت‌آبادی، محمدعلی موحد و داریوش شایگان در سایت دین‌آنلاین

🆔 @dinonline

استاد دکتر محمدعلی موحّد

27 Oct, 09:18


دین و سیاست در عصر ایلخانی

محمدامین مروتی

از میان ایلخانان الجایتو تحت تاثیر علامه حلی برای مدتی به مذهب شیعه روی آورد ولی به دلیل مخالفت های بعدی، عقب نشست.
ابن‌بطوطه در این‌جا از سلطان محمد خدابنده(الجایتو) و به تعبیر او سلطان عراق و از گرایش او به مذهب (روافض) که به گفته او این گرایش به وسیله مردی از روافض بوده یاد می‌کند. مراد وی از این مرد همانا علامه حلّی صاحب کتاب‌های در زمینه کلام، فلسفه، اصول، رجال و فقه است؛ و علامه سال ۷۲۸ ه‍.ق از دنیا رفته بود.
در بارگاه شاهان زنان کاملا مستور نبودند و در میان مردان آمد و شد داشتند. "جهان خاتون" برادرزاده شاه شیخ ابواسحاق و همسر وزیر او "قوام الدین حسن" بود که شعر می گفت و اشعار حافظ را نیز استقبال می کرد و با حافظ رابطه خوبی داشت.
حکایت سلطان ابوسعید و بغداد خاتون در اینجا آمده است. ایلخانان مغول ضمن اینکه به آیین اسلام در آمده بودند، از آداب و رسوم قبیله ای خود نیز دل نمی کندند. زنانشان رویشان باز بود. یکی از رسوم مغول ها این بود که سلطان از هر زن و دختری خوشش می آمد باید به او تقدیم می شد ولو اینکه شوهر داشته باشد. بغدادخاتون دختر امیرچوپان بود. ابوسعید او را از شوهرش جدا کرد و به عقد خود در آورد. پس از مدتی از او دلش سرد شد و به برادرزاده خردسال او به نام "دلشاد" دل باخت، در حالی که در عقد داشتن برادرزاده و عمه در آن واحد در شرع اسلام حرام بود. دلشاد را هم به زنی گرفت و عجیب این که پدر هر دوی آن ها را نیز کشت. ابوسعید 32 سال عمر کرد.

به قدرت رسیدن مغولان، فقه سیاسی را نیز تحت الشعاع قرار داد. مغولان در زمینه دین سختگیر نبودند و بعضاً آیین خود را به سود بوداییسم و اسلام وا می نهادند. مغولان نوعی حکومت سکولار و مبتنی بر یاسای چنگیزی داشتند. هلاکو که بغداد را تصرف کرد، آیین شمنی داشت و همسر مسیحی و وزیر شیعی(خواجه نصیرالدین). سید بن طاووس که فقیه وقت شیعی بود، حکومت سلطان کافر عادل(یعنی مغولان) را بر حکومت سلطان مسلمان ظالم(یعنی عباسیان) ترجیح می داد. در آن روزگار اهل سنت متعصب، در بغداد شیعیان را تحت آزار و اذیت قرار داده بودند. بدین ترتیب اندیشه جدایی دین و سیاست، به تدریج جا افتاد. الزامات اداره حکومتی وسیع که شرع برای اداره اش، احکام معینی نداشت نیز بر لزوم این جدایی، پای می فشرد. احکامی نظیر سیاست کردن متمردان یا حتی عمال حکومتی. به علاوه سیرت پادشاهان نیز با ضوابط شرعی تناسب نداشت و دربار، چندان به رعایت حرام و حلال شرعی مقید نبود. از این رو مباحثاتی بین فقها و پادشاهان در این باب، جاری شده بود که من جمله در کتاب "تاریخ فیروزشاهی" تالیف "ضیاء الدین برنی" که در آن ایام در هند می زیست، بین قاضی مغیث الدین و سلطان علاء الدین محمد، آمده است.

منبع:
ابن بطوطه، محمدعلی موحد، طرح نو 1378.

استاد دکتر محمدعلی موحّد

20 Oct, 16:49


«چون مولانا در خاندان زهد و تقوا و فقه و تقوا بود، در آغاز کار شعر نم‌ سرود و به نظم سخن نمی‌پرداخت؛ ولیکن پس از آشفتگی و فریفتگی بر آفتاب جمال شمس تبریزی در سماع آمد و سخن منظوم آغاز فرمود و بیت و غزل و ترانۀ عاشقانه در سلک نظم آورد.»

(فیه مافیه ص ۲۸۹)

شکی نیست که مولانا پیش از وصول به شمس، با عالم شعر و ادب مأنوس بوده است. آثار مولانا، همچنان که گواه الفت ذهنی عمیق او با قرآن و حدیث و فقه و دیگر معارف اسلامی است، آشنایی او را با گویندگانی چون سنایی و عطار و نظامی به ثبوت می‌رساند و تسلط او را بر اسالیب سخن و ظرفیت های شگرف زبان فارسی آشکار می‌کند. ولی در هر حال این آشنایی و تسلط دليل أن نمی‌شود که بگوییم او خود نیز شعر می‌سروده است. ظاهر سخن سلطان ولد در ابتدانامه هم مؤيد قول فروزانفر است و چنین می‌نماید که ورود مولانا در عرصه شاعری، پس از انقلاب روحی و تغییر احوالی بود که بر اثر مصاحبت با شمس در وی پدیدار گشت.

شیخ مفتی ز عشق شاعر شد
گشت خمار اگرچه زاهد بُد
نی زخمری که آن بود ز انگور
جان نوری نخورد جز می نور

من در این جا دو نکته را یاد آور می‌شوم: نخست آنکه ساحت شعر مولانا از ساحت عرفان وی جدا نیست. اگر شعر را به قول قدما كلام موزون و مقفی بدانیم، باید اضافه کنیم که کلام موزون و مقفی بر دو قسم است: کلام محتوادار و کلام بی‌محتوا.
کلام بی‌محتوا الفاظی پرباد و آراسته و بزک کرده است؛ مفرداتی ردیف کرده در کنار هم که تنها رنگ و آهنگ دارد. چنین کلامی ممکن است نمایانگر نهایت مهارت و ذوق و سلیقه گوینده در چیدن و به هم پیوستن الفاظ باشد.
من اینجا  در مقام توصیفم و نه ارزش داوری و نمی‌خواهم این نوع شعر را که نمونه‌های آن به فراوانی در دواوين شعرای ما یافت می‌شود، یکپارچه و بالکل نفی‌کنم. اما کلام محتوادار، آن نیز خود بر دو گونه است: کلامی که محتوای آن از قالب جداست، و کلامی که چنان نیست. هر دو را اصطلاحا شعر می‌نامند؛ اما در شعری که از نوع اول است، نسبت قالب با محتوا نسبت یک جفت کفش است با جعبه‌ای مقوایی که کفش را در آن گذاشته باشند؛ آن کفش قبلا دوخته شده و بعد درون جعبه قرار گرفته است. شاعری که الفیه را در نحو ساخنه، در واقع دو کار جدا از هم انجام داده است؛ اول قواعد نحو را آموخته و سپس آموخته های خود را به رشته نظم کشیده است. نوع اشعار در زمینه مواعظ و پندیات و ماده تاریخ از این قبیل است، اما در نوع دوم از شعر که عرض کردم، قالب و محنوا با هم و در فرایندی واحد به وجود می‌آیند، مانند یک دانه گلابی با یک خوشه انگور که در آن قشر و لُب یا صورت و معنی با هم پدید می‌آید و رشد می‌کند و نضج می‌گیرد. انبوه شعر‌های مولانا از این نوع است. شاعر در این گونه شعر عوالم روحی خود را بازگو می‌کند. شعر او بازتاب هیجانات درون و تموجات خيال أوست. بلکه این نوع شعر گفتن خود یک تجربه معنوی است؛ تجربه‌ای که در حین سرودن شعر و همراه با آن رخ می‌دهد و شکوفا می‌گردد و مغازلات شاعر با تصاویر و نقش بندی‌های خیال، نمایشی از آن تجريۀ معنوی است و در این گونه شعر است که عرفان مولانا می‌جوشد و در کنش و واکنش میان واژه‌ها و تعبیرها و تصویرها و استعاره‌ها شکل می‌گیرد.

محمدعلی موحد، بخارا، بهمن و اسفند ۱۳۹۰، شماره ۸۵، ص۲۲

استاد دکتر محمدعلی موحّد

19 Oct, 12:35


🌱 در محضر شمس تبریزی🌱

"اِنّ المُبَذّرینَ کانوا اِخوان الشیاطین"، مُبَذّران[=ولخران، اسرافگران] آنها‌یند که عمر عزیز را که سرمایه سعادت ابد است[خرج کنند]. گیرم که حشْر و عقوبت نباشد، چنین جوهر[=گوهر عمر] را زیر سنگ نهادن و فانی کردن دریغت نمی‌آید؟ با آنکه براهین بر آن شاهد که آفتاب به زوال رسید! چه جای شُبهَت، او در جامه خواب است، جهت خفتن آورده‌اند او را.

مقالات شمس تبریزی، تصحیح استاد موحد
@golhaymarefat

استاد دکتر محمدعلی موحّد

30 Sep, 03:17


https://www.instagram.com/p/DAgIWA8qsu8/?igsh=ZjY1OXJoajFzZ3E=

استاد دکتر محمدعلی موحّد

30 Sep, 03:17


زیارت مولوی‌شناس و شمس‌پژوه یگانه، استاد محمدعلی موحد

سعادتی دست داد و با دکتر معصومی همدانی، علی‌اشرف مجتهد شبستری، دکتر علی جزایری و دکتر میرمجلسی در روز پاسداشت شمس و مولانا به زیارت استاد موحد دردانۀ ادب و عرفان ایران نائل آمدیم. بنده از منشورات جدید مؤسسه گفتم و اظهار محبت فرمودند و مثل همیشه تشویق و بنده‌نوازی.
بحث‌ها به میان آمد. دکتر جزایری اشعاری از نظامی گنجوی از حفظ خواندند و نکات خوبی اشاره نمودند. سپس استاد موحد به مناسبتی فرمودند: خیلی موضوعات مانند رِق(برده‌داری)، لِعان و ظِهار(دو شیوۀ رایج طلاق در عصر جاهلی) و ... که در قرآن آمده، دیگر موضوعیت ندارد و احکام آنها هم منتفی و غیرقابل استفاده شده و اشاره به حکایتی در مقالات شمس کردند که اهل بنگ و حشیش به دلیل آنکه در قرآن به حرمت آنها اشارتی نشده، پس حکمی بر آن نیست.
حال آنکه می‌دانیم مناط و ملاک احکام دائرمدار مفاسد و مصالحی است که در آنها وجود دارد و به زمان و مکان خاصی مربوط نیست.
اما در سده‌های پیشین با ظهور صوفی‌نمایان به جرگۀ تصوف، کاربرد مخدرات برای تغییر حال و بروز جذبه شدت یافت و به قول مولانا:
تا دمی از هوشیاری وارهند
ننگ خمر و بنگ بر خود می‌نهند
(مثنوی ، 6 / 225 )
مجوز آنها برای مصرف مخدرات این بود که چون در قرآن از حرام بودن مواد مخدر سخنی به میان نیامده، استعمال آن مباح است. اما اغلب صوفیان راستین با این‌گونه سوءبرداشت‌ها به شدت مخالف بودند. در مقالات شمس تبریزی در این باره آمده است: «یاران ما به سبزک گرم می‌شوند. آن خیال دیو است. خیال فریشته اینجا خود چیزی نیست، خاصه خیال دیو. عین فریشته را خود راضی نباشیم، خاصه خیال فریشته. دیو خود چه باشد، تا خیال دیو بود؟ چرا خود یاران ما را ذوق نباشد از عالم پاک بی‌نهایت ما؟
اشکال گفت: حرامی خمر در قرآن هست. حرامی سبزک نیست. گفتم : هر آیتی را سببی می‌شد، آنگه وارد می‌شد. این سبزک را در عهد پیغامبر نمی‌خوردند صحابه، و اگر نه هر آیت به قدر حاجت فرو می‌آمد و به سبب نزول فرو می‌آمد.» ( مقالات شمس، ص 193 - 194 ).

https://www.instagram.com/p/DAgIWA8qsu8/?igsh=ZjY1OXJoajFzZ3E=

استاد دکتر محمدعلی موحّد

29 Sep, 18:04


زیارت استاد محمدعلی موحد، مولوی‌شناس و شمس‌پژوه یگانه

https://www.instagram.com/reel/DAgIhWMKCAB/?igsh=MW96aGN4ZDhqYTBwcw==

استاد دکتر محمدعلی موحّد

29 Sep, 12:17


شمس تبریزی

مقاله‌ای از دانشنامۀ زبان و ادب فارسی
به قلم محمّدعلی موحّد

🔸 محمّدبن علی‌بن مَلِک‌داد، درویش بی‌نام و نشانی که در بامداد روز شنبه بیست و ششم جمادی‌الاخری سال ۶۴۲ق به قونیه آمد و مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی (۶۰۴- ۶۷۳ق) را، که عالم و مدرّس و واعظی برجسته بود، مجذوب خود ساخت. مصاحبت شمس تحوّلي عظیم در احوال و افکار مولانا پدید آورد. سنّت مولویان - که قراین نیز آن را تأیید می‌کند - بر آن است که شمس تبریزی در آن هنگام مردی شصت‌ساله بود و مولانا بیش از یک نیمه عمر خود را سپری کرده بود. انبوه آثار منظوم و منثوری که از مولانا در دست داریم حاصلِ نیمۀ کوتاه‌ترِ عمرِ او، یعنی دوران پس از رسیدن به شمس، است. در آن میان تنها یک اثر را می‌توان مستثنی دانست که یادداشت‌هایی از چند مجلس سخنرانی در آغاز کارِ واعظی مولاناست (مجالس سبعه).

🔴برای خواندن متن کامل مقاله به نشانی زیر مراجعه کنید:
🌐 https://apll.ir/?p=13302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

28 Sep, 05:44


🔺حلقِ روزگار بریده است

▫️بریده‌ای از مقالاتِ شمسِ تبریز
▫️گزینش و خوانشِ سعید رضادوست
▫️موسیقیِ اِلنی کارایِندرو | دشتِ گریان

«هفتمِ مهر؛ روزِ شمسِ تبریزی»

استاد دکتر محمدعلی موحّد

27 Sep, 18:59


خود غریبی در جهان چون شمس نیست!

هفتم مهر روز بزرگداشت شمس تبریزی گرامی باد.

🌱❤️🌱🍃

استاد دکتر محمدعلی موحّد

20 Sep, 12:05


والا پیامدار!

نخستین ترانه را پس از انقلاب زنده‌یاد فرهاد مهراد در بارۀ پیامبر خواند. از آن تاریخ تاکنون حدود نیم قرن گذشته است. از کجا به کجا رسیدیم! از صدای فرهاد و شعر کسرایی و آهنگ منفرزاده به روضه‌های سطحی و آلوده به خرافه و مداحی‌های بی‌اصالت و بی‌محتوا و صداهای غوغاپسند و بعضاً نتراشیده و نخراشیده که رونق مسلمانی را پاک برده است. بر میراث معنوی و اخلاقی‌مان چوب حراج زده شد!

@ahmadzeidabad

استاد دکتر محمدعلی موحّد

15 Sep, 05:04


«اگر چه عالم را همی گشتی چون برای او نگشتی تو را باری دیگر می‌باید گردیدن گِردِ عالم که «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»
آن سَیر برای من نبود برای سیر و پیاز بود. چون برای من نگشتی برای غرضی بود. آن غرض حجاب تو شده بود، نمی‌گذاشت که مرا ببینی. همچنان که در بازار کسی را چون به جِدّ طلب کنی، هیچ کس را نبینی و اگر بینی خلق را چون خیال بینی. یا در کتابی مسئله‌ای می‌طلبی، چون گوش و چشم و هوش از آن یک مسئله پر شده است ورق‌ها می‌گردانی و چیزی نمی‌بینی. پس‌ چون تو را نیّتی و مقصدی غیر این بوده باشد، هر جا که گردیده باشی از آن مقصود پُر بوده باشی، این را ندیده باشی.»


(اسطرلاب حق: گزیده‌ی فیه ما فیه؛ جلال‌الدین محمد مولوی؛ انتخاب و توضیح محمد علی موحد، ص۲۴۸، نشر ماهی)

@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

10 Sep, 16:49


آلبوم یادگار دوست
استاد شهرم ناظری
@shrh_masnavi_haghighat

استاد دکتر محمدعلی موحّد

30 Aug, 04:58


آبی بودم
بر خود می‌جوشیدم،
و می‌پیچیدم و بوی می‌گرفتم،
تا وجودِ مولانا بر من زد،
روان شد،
اکنون می‌رود خوش و تازه و خرّم!

(مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص۱۴۲)

استاد دکتر محمدعلی موحّد

31 Jul, 17:01


«جایگاه بایزید در نظر شمس و مولانا»
سخنرانی دکتر مهدی محبتی

«صلح و دوستی؛ پیامِ مولانا»
سخنرانی استاد محمدعلی موحد

زادروز ولادت حضرت مولانا / ۱۳۹۲
@shekoftandaraftab

استاد دکتر محمدعلی موحّد

20 Jul, 16:36


صورت و باطن


"قومی گمان بردند که چون حضور قلب یافتند از صورتِ نماز مستغنی شدند، و گفتند: طلب الوسیلة بعد حصول المقصود قبیح.
بر زعم ایشان، خود راست گرفتیم که ایشان را حال تمام روی نمود، و ولایت و حضور دل؛ با این همه ترک ظاهر نماز، نقصان ایشان است.
این کمال حال که ترا حاصل شد رسول الله را صلی‌الله‌علیه حاصل شد یا نشد؟ ... اگر گوید آری حاصل شده بود، گوئیم پس چرا متابعت نمی‌کنی، چنین رسول کریمٍ بشیرٍ نذیرٍ بی‌نظیرْ السراج المنیر؟"

(مقالات شمس تبریزی، ص۱۴۰، تصحیح استاد محمدعلی موحد)

@movahed1302

استاد دکتر محمدعلی موحّد

16 Jul, 06:10


♦️مستان همه افتاده و ساقی نمانده...

🔹با صدای مرحوم محمدعلی کریمخانی

استاد دکتر محمدعلی موحّد

14 Jul, 14:50


💠 از کربلا به مدینه🕊

آخرین نامه‌ی حسین بن علی(ع)، به محمد بن حنفیه؛ در آستانه‌ی مرگ، کوتاه و ژرف.


بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحيمِ
أمّا بَعدُ
فَكَأَنَّ الدُّنيا لَم تَكُن
وكَأَنَّ الآخِرَةَ لَم تَزَل
وَالسَّلامُ

...دنيا چنان است كه گويى هرگز نبوده است
و آخرت چنان است كه گويى همواره بوده است! والسلام.

📗 کامل‌الزیارات، ص۱۵۸.

@golhaymarefat

استاد دکتر محمدعلی موحّد

09 Jul, 11:17


«در باب فیه ما فیه مولانا»
سخنرانی دکتر محمدعلی موحد / ۱۳۸۸
@shekoftandaraftab

استاد دکتر محمدعلی موحّد

01 Jul, 07:10


آهنگ وطن
وحید تاج

طبیبی فهميده بايد دست بر درمان زند
تا ز نو بهبود يابد حال بيمار وطن

استاد دکتر محمدعلی موحّد

01 Jul, 06:07


بخش هایی از سخنان استاد محمدعلی موحد در بزرگداشت مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی

...سزاورتر از من به سخن‌گویی درباره شادروان مرتضوی افرادی هستند که در مراحل مختلف عمر از تحصیل تا تعلیم همدم و هم‌نفس با آن بزرگوار بوده‌اند، به‌ویژه فرزندان برومند او یعنی شاگردانی که سعادت حضور در حلقه درس او را داشته‌اند. 

علاوه بر یادنامه‌ی «سایه سرو سهی» [چاپ تبربز]، مجموعه دیگری نیز به همت مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی و زیر نظر توفیق سبحانی، [با عنوان: «ارمغان منوچهر مرتضوی]
از برجسته‌ترین شاگردان مرتضوی فراهم شده است و امیدورام به زودی منتشر شود. 

گذشته از مقام علمی و استادی، مرتضوی به لحاظ فضایل اخلاقی چون تقوا و وارستگی نیز ممتاز بود. 

آنان که رنج و اندوه خود را به صورت شِکوه و شکایت بیرون می‌ریزند، سبک سر می‌گردند و طاقت تحمل آن‌ها افزون‌تر می‌شود، اما افرادی مانند مرتضوی که لب به شکایت نمی‌گشایند، تمام مرارت‌ها، دل‌آزردگی و جفاها را در خود نگاه می‌دارند. این تلخ‌کامی‌ها و شوریدگی‌ها عزلت و انزوایی را بر مرتضوی تحمیل کرد که بسیار مایه تاسف بود. 

پژوهش وی درباره حافظ به چاپ‌های مکرر رسید و هر چاپ با ملحقات و پیوست‌های متعددی همراه شد. اما از میان آثار مرحوم مرتضوی من کتاب «مسائل عصر ایلخانان» را درخشنده‌ترین و پربارترین کار او می‌دانم. این کتاب به لحاظ دقت و انسجام در میان نوشته‌های مرتضوی ممتاز است و در موضوع خود شخصیت و اعتباری در خور دارد.

 مرکز فرهنگی شهر کتاب
۱۴ شهریورماه ۱۳۹۱
@shekoftandaraftab

استاد دکتر محمدعلی موحّد

30 Jun, 17:59


اطلاعیه

ما از مسعود پزشکیان بوی صداقت می شنویم و در دور دوم هم به او رای می دهیم.
از هم میهنان عزیز بویژه جوانان دل‌آگاه انتظار داریم که به حساسیت موقف در شرایط خطیرِ موجود توجه کنند و به رغم تلخ کامیها و آزردگیها که دارند پای از معرکه بیرون نکشند.
همشهریان غیور ما در آذربایجان این شعر شهریار را به یاد بیاورند که گفت:
هنوز از ماست ایران را اگر روزی فرج باشد!

محمد مجتهد شبستری
محمدعلی موحد

@movahed1302