(به یاد همهی آذرماههای درد)
رنگ از نگاه آفتاب
پریده است.
آتش سرد
از کتاب مقدس
و بلاهت کتابهای بلاغت
بیرون خزیده است.
هیچ استعارهای در کار نیست
آب دیر به جوش میآید
و چای دیر دم ما
همیشه سرد است
نیمروهایمان، نیمروهایمان
همیشه از دهن افتاده
هوای چرب
میماسد بر چهرههایمان
و آب آبی نمیکند
چرا که توان شستن اینهمه رخسارهی سیاه را ندارد.
در حیرت از وجود شمایان
خدا نیز خدایی را
از یاد بردهاست
از «ملکوت کل شیئ» که اطلاع ندارم
اما
اوضاع ملک خراب است
و در سرزمین وجود
هرچه زندهگی ، مرده است...
#محسن_بارانی ۲آذر ۱۴۰۳
Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹