آوای خرد(مجتبی لطفی) @lotfi_mojtaba Channel on Telegram

آوای خرد(مجتبی لطفی)

@lotfi_mojtaba


آوای خرد در اندیشه و آگاهی🔔

🍃ارتباط با من
@Akheradlotfi

ادرس توئیتر:
https://twitter.com/mlotfi47?s=0
اینستاگرام:
Https://www.instagram.com/mojtabalotfi47

آوای خرد(مجتبی لطفی) (Persian)

آوای خرد(مجتبی لطفی) یک کانال تلگرامی است که به اندیشه و آگاهی اختصاص داده شده است. این کانال با هدف ارتقاء دانش و آگاهی کاربران خود فعالیت می کند. مدیر کانال، مجتبی لطفی، تلاش می کند تا با انتشار مطالب مفید و آموزنده، به افزایش دانش خوانندگان خود کمک کند. اگر به یادگیری و افزایش دانش علاقه‌مندید، حتما به این کانال ملحق شوید. برای ارتباط با مدیر کانال، می‌توانید به این آی‌دی تلگرامی مراجعه کنید: @Akheradlotfi. همچنین می‌توانید از آدرس توئیتر و اینستاگرام زیر برای دنبال کردن فعالیت‌های مجتبی لطفی استفاده کنید: توئیتر: https://twitter.com/mlotfi47?s=0 ، اینستاگرام: https://www.instagram.com/mojtabalotfi47

آوای خرد(مجتبی لطفی)

06 Feb, 14:33


سلام دوستان
مطلبی با اطمینان از اینکه از دکتر امین زاده است در کانال حقیر درج شد.
جناب دکتر امین زاده انتساب به خود را تکذیب کردند لذا ضمن عذرخواهی، از کانال آوای خرد حذف شد.

آوای خرد(مجتبی لطفی)

06 Feb, 12:00


صدای صبری که از دور خوش است!

گویا وزیر امورات خارجیه دولت فخیمه وفاقیه، فرموده باشند در قبال اهمال و بی کرداری در جوابت سخن اخیر رئیس رعیت اول ینگه دنیا مستر ترامپ:
"صبر *ما زیاد است."

این "ما" ما را کشته!
هر کسی به وکالت از عروس که رفته خار مغیلان بچیند، بله می‌گوید.
"ما" که صدایی از صبرمان بلند نمی‌شود و بُق کرده‌ایم. مگر حُکماً و لاجرم مراد صدای صبر خودشان است که آن هم از دور خوش است! بدوید شاید بدان برسید!

سدیدالدین عوفی در جوامع الحکایات و لوامع الروایات آورده:
وقتی مؤذنی را دیدند که بانگ نماز می‌گفت و می‌دوید او را گفتند چرا میدوی؟ گفت: می‌خواهم تا آواز خود از دور بشنوم که می‌گویند که آواز تو از دور خوش است نه از نزدیک و نیز بنگرم که آواز من چند دورتر می‌رود؟

قبلا در اینجا چند روز پس از تسخیر شامات نوشتیم:
وزیر خارجه‌ای که دستگاه محاسباتش زنگ زده و روغن‌کاری نشده را بفرستید در کوچه‌های دمشق تا شاورما بخورد شاید ورق برگردد، ادامه دهید!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

03 Feb, 18:22


نکته‌ای ظریف به ظریف!

دکتر محمدجواد ظریف در مصاحبه‌ای رابطه خود و دیدگاه‌هایش با راس نظام را توصیف کرده است:
"من دو تا وظیفه دارم: یک وظیفه به عنوان تحلیلگر دارم و یک وظیفه به عنوان مجری. در تحلیلگری خودم را مجتهد می‌دانم و معتقدم که باید نظرم را بدهم؛ چون دیده‌بان نظام و دیده‌بان کشور هستم. در اجرا معتقدم باید مقلد باشم. خدمت آقا عرض کردم که اجرا همان است که شما خواهید فرمود. آقا هم بارها گفتند ظریف نظراتی را اجرا کرده که خودش با آن مخالف بوده اما چون نظر من بوده، رفته و اجرا کرده است."
ِ

این روش و منش، تنها از آنِ ظریف نیست و بسیاری از دولت‌مردان ایران در درازنای تاریخ ایران چنین زیست سیاسی را برگزیده‌اند. اما آیا گذشته از موضوع خاص امروز یعنی ایران و مذاکره با آمریکا و دیگر تحولات داخلی و خارجی؛ به لحاظ تئوریک و نظری چنین منشی به لحاظ بنای عقلا و شرع چه حکمی دارد؟!
بدون قضاوت به بخشی از نوشتار محقق برجسته، مرحوم آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی توجه می‌دهم:

"... اگر فردی کاری را گناه می‌داند، در مورد آن کار نمی‌تواند اطاعت اولوالامر بکند و آن‌را انجام بدهد.
بنابراین آنچه آقای بنی‌صدر گفته‌اند: "در موردی که نظر من با نظر امام یکی نیست من نظر خود را می‌گویم اما از نظر امام پیروی می‌کنم"
این گفتهٔ معظم له را نمی‌توان مطلق کرد به طوری که حتی در موردی که پیروی از نظر امام را گناه بداند نیز لازم باشد از نظر امام پیروی کند.
ما برخلاف تصور بعضی که اظهار نظر آقای بنی‌صدر را برخلاف نظر امام نقطه ضعف وی می‌دانند ما این‌را نقطهٔ قوّت و دلیل بر استقلال فکر و عقل ایشان می‌دانیم چنان‌که وقتی مالک اشتر برخلاف نظر علی(ع) نظر می‌دهد و تا آخر هم روی نظر خود باقی می‌ماند (ابن ابی الحدید، ج۳، ص ۷۴-۱۱۶) این کار مالک را ما دلیل استقلال فکر و رأی مالک می‌دانیم نه نقطهٔ ضعف او. ما مطلق بودن سخن رئیس جمهور را قبول نداریم و می‌گوییم آنجا که ایشان پیروی از نظر امام را گناه بداند پیروی جایز نیست؛ اگرچه خود امام آن را واجب بداند.
و نیز آنچه دانشجویان خط امام در بیانیه اخیر خود نوشته‌اند که" در خط امام بودن نه تنها تسلیم در برابر امام در مقام عمل و کار است که قلب نیز باید نسبت به آنچه او فرمان می‌دهد آرام و بدون وسوسه باشد."
این گفته را نیز نمی‌توان مطلق کرد به‌طوری که حتی در جایی که کسی عمل به امر امام را گناه می‌داند اطاعت او را واجب دانست که این خود مخالف خط امام است زیرا امام نیز می‌گوید: اگر کسی علم و قطع دارد که فلان عمل گناه است نباید آن را انجام دهد که علم و قطع ذاتاً حجّت است و عمل به آن واجب."
اساساً اگر ما عمل به فرمان امام را حتی در جایی که آن‌را گناه بداند واجب بدانیم و بگوییم او باید برخلاف وجدان و علم خود عمل کند این به معنای نفی تفکر و تعقل و نفی ارزش پژوهش و تحقیق و مستلزم برقرار کردن بدترین نوع اختناق زیر نقاب دین است که منشاء آن ساده‌اندیشی و عدم توجه به عمق مسئله است.
این نوع اختناق معمولاً از طرف عوام افراطی و تحصیل‌کرده‌هایی که مثل عوام فکر می‌کنند بر متفکران تحمیل می‌شود."

(بخشی از نامه‌ آیت‌الله صالحی نجف‌‌آبادی خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی در اسفند ۵۹)
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

02 Feb, 20:10


چه کسی حرف آخر را می‌زند؟!
امسال به رسم همه‌ساله و همزمان با سالگرد
مرحوم مهندس بازرگان، اعضای نهضت آزادی ایران و جمعی از دوستان آن مرد بزرگ معاصر ایران، در بیت آیت‌الله منتظری حاضر شده و پس از سخنان مهندس بنی اسدی جناب احمد آقا منتظری به مناسبت، خاطره‌ای از آخرین دیدار خود به همراه آقای دری با سیداحمد خمینی را بیان کرد. اینجا:
https://t.me/lotfi_mojtaba/2313

پس از آن کاربری با تماس تلفنی با آقای دری از وی صحت این ماجرا را جویا شد که به رسم معمول و با توجه به محذورات خویش! پرسش شونده کلاً گفتند اصلا تا بحال همراه جناب احمد منتظری هیچ دیداری با مرحوم سید احمد خمینی نداشته است. متن و صوت مکالمه در سایت‌ جماران درج شد.
تماس‌گیرنده که از نزدیک آشنا بود به این بسنده نکرد و پس آن ضمن نوشتن متنی در کانال‌خویش آورده:
"حاج احمد منتطری در چرخه تکثیر بداخلاقی‌ها/ امسال هم با نزدیک شدن سالگرد درگذشت مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی، چرخه تکثیر بداخلاقی و نفرت‌پراکنیِ آقای احمد منتظری چرخید و تفرقه را پمپاژ کرد.خدا را شکر با تکذیبیه‌ آیت‌الله دری نجف‌آبادی به مقصود نرسید."

چند نکته:
۱. اینکه آقای دری معتقد است اصلا و ابداً هیچ دیداری به همراه جناب احمد منتظری با مرحوم سیداحمد خمینی نداشته به لحاظ تاریخی نقض می‌شود زیرا در خاطرات آیت‌الله منتظری‌(ج۱،ص۷۰۰)به یکی از این دیدارها برای عرض تسلیت درگذشت آیت‌الله خمینی تصریح شده است.
۲‌. پس از واکنش جماران و نوشته آن طلبه، احمد منتظری برایم نوشت:
"با سلام و احترام
آخرین نامه آقای منتظری به آقای خمینی را من و آقای دری در تاریخ ۶۸/۲/۱۸ بردیم جماران تحویل دادیم و حدود نیم ساعت سه نفری یعنی من و آقای دری و حاج احمد خمینی دور یک میز صحبت کردیم. حالا ظاهراً آقای دری فراموش کرده و تکذیب کرده است. اگر جناب حسینی درود دنبال روشن شدن حقیقت بود با من تماس می‌گرفت و من به آقای دری یادآوری میکردم و یادش می‌آمد تا به این اشتباه نیفتد؛ چنانچه الآن توسط دوست مشترکی این کار را کرده‌ام. تا چه پیش آید!"
۳‌. متصدی تکذیبیه گویا از اعتراض به درشت‌گویی‌های آن روزها که با هماهنگی سید احمد خمینی انجام می‌شد، تعجب کرده است درحالی که آنچه که از محتوای آن جلسه توسط احمد منتظری نقل شده، بدتر از محتویات رنجنامه سیداحمد خمینی نیست که پر از توهین، سانسور و تحریف است.( این نوشته با تیراژ فراوان به صورت شبنامه چندین بار در شکل‌های مختلف در آن زمان و با پول بیت‌المال در سراسر ایران پخش شد. جالب اینکه در اقدامی درست و واقع‌بینانه در دو جلد آثار سیاسی مرحوم سید احمدخمینی توسط موسسه امام خمینی درج نشد.)
۴‌. تماس گیرنده با آقای دری ذکر خاطره فوق را همزمان با نزدیک شدن سالگرد سید احمد خمینی دانسته و توهم کرده" چرخه تکثیر بداخلاقی و نفرت پراکنیِ" انجام شده!(سالگشت درگذشت سید احمدخمینی ۲۶ اسفند است و سخنان جناب احمد منتظری در ۳۰ دی ایراد شده است. یعنی از حدود دو ماه قبل؟! چه آینده‌نگری واقعی!)
۵. بیت مرحوم آیت‌‌الله منتظری به نقد عادت دارد اعم از منصفانه و غیر آن. خوب بود سایت جماران به درج تماسی که در آن گوینده اصرار دارد از آقای دری لفظ "دروغگو" بودن فرزند آیت‌الله منتظری را اعتراف بگیرد؛ با تامل بیشتری منتشر می‌کرد و در این زمین بازی نمی‌خورد.
و اکنون هم دیر نیست؛ اگر سایت جماران در پی کشف حقیقت باشد کافی است لیست ملاقات‌های سیداحمد خمینی در روزهای ۱۸ و ۱۹ اردیبهشت ۶۸ را ملاحظه کند و صادقانه به مردم اعلام نماید که در آن زمان چه ملاقات‌هایی انجام شده است.
۶. در پایان، اینکه افکار عمومی سخن چه کسی را می‌پذیرد، شکی نیست و نیاز به ذکر دلیل و برهان و فکت نیست. و معلوم است چه کسی حرف آخر را می‌زند!

القصه!
قصد کش دادن نداشتم که ابر مشکلات مهمی کشور را قفل کرده است ولی دوستان خواستند برای ثبت در تاریخ، مختصری بنویسم.
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

29 Jan, 20:09


شهروند عاصی!

برای واکاوی علل بروز و ظهور خشم یک ملت باید به وضعیت " شهروندان عاصی" توجه ویژه کرد و اساس علل و عوامل ظهور، رشد و ثبات عصیان را برشمرد. با توجه به یک تقسیم بندی حاکمیتی، دو دسته شهروند وجود دارد:
۱. شهروند مدافع سخت؛ این بخش با توجه به تعریف جامعه به انقلابی و بصیر شکل می‌گیرد. این بخش در اعتقادات سخت خود با توجه به برخی تغییرات در کنش و واکنش حکومت، نمی‌تواند پویایی را هضم کند لذا به جای فرمان‌برداری و ذوب، با انبوهی از پرسش مواجه شده و با توجه به فضای رسانه‌ای آن را به همنوعان خود پمپاژ کرده و پاسخی دریافت نمی‌کند و در حالت خلسه و بی پناهی قرار می‌گیرد. کم‌کم همان خشمی که به عنوان دفاع از لیدر‌ها بر سر مخالفان خالی می‌کرد، آوار بر لیدرها می‌کند. او دستگاه حاکمه را مقصر اصلی دانسته و به‌دنبال بازگشت به آمال گذشته است و فکر می‌کند باید خائنان را از سر راه برداشت. او می‌اندیشد که: دولت را دست منافقان و آمریکایی‌ها دادند، حاج‌قاسم قربانی و خونش پایمال شد، با تسامح، محور مقاومت از بین رفت، سپاه دیگر حافظ انقلاب نیست و از اسلام و انقلاب و خون شهدا هیچ نمانده!
او در حوزه زهد و تقوا برخی لیدرها را فریب‌کار و خود را فریب خورده می‌پندارد و گسل شکل می‌گیرد. علاوه بر این او مانند دیگر شهروندان با ترکیبی از مشکلات معیشتی، اشتغال و روحی ستوه‌آور روبروست و آینده درست و درمانی را تصور نمی‌کند و یک کلام: از درد به خود می‌پیچد و راه را در عصیان می‌یابد.
۲. منتقدان و مخالفان: این دسته از شهروندان نیز دچار گسل حاکمیت/ ملت شده و در اردوگاه اجباری غیر خودی و غیر انقلابی تعریف شدند، از این جهت دچار آلام روزافزون‌تری می‌شوند. او درد می‌کشد اما نمی‌توان به خیابان بیاید زیرا کارش اردوکشی قلمداد می‌شود. او باید تقیه کند و در غیر این صورت از برخی مزایا بی‌بهره است. او حتی اگر سخنی در حد و اندازه خائن، منافق، پفیوز ، و غلط کرده ... به مسئولی هم نگوید، یا تحلیلی از فلان واقعه برخلاف مجاری رسمی بگوید، باید منتظر برخورد باشد.
این شهروند که درجه دوم حساب می‌شود، احساس بی پناهی می‌کند، حرف وی در تریبون‌های رسمی بازتاب ندارد و مانند دسته اول با ترکیبی از ابر مشکلات اقتصادی و معیشتی و فرهنگی و روحی دست و پنجه نرم می‌کند. او بارها در میدان انتخاب حرف و خواسته خود را زده اما حلقه سخت قدرت و انتصابی و فرهنگ رانتی او را پس زده و روز به‌روز به استیصال وی افزوده است. او ناامید از راه‌های دیگر برای پیمودن است. او حاکمان را ناکارآمد، بی‌کفایت و نابلد و نامشروع می‌داند. او برای خالی کردن انرژی اندوخته از خشم، یا سراغ عناصر بیرون می‌رود، یا مهاجرت می‌کند و یا در صورت استیصال، خود را خلاص می‌کند. او اعتمادی به توجیه‌های دینی و ایدئولوژی ندارد زیرا با نام دین نان خوردن را دیده!
بگذریم...

افزایش روز به روز خشم و عصیان، و نفت ریختن روی آتش آن و شعله‌ور کردن روز به روز آن، انباشت نارضایتی خطرناک‌تر از دشمن بیرونی برای یک ملت است. شهروند عاصی در هر دو نوعش گاه با عصیان به دنبال اصلاح است گاه براندازی! نوعا عصیان از سوی طبقه فرودست و گاه متوسط بروز می‌کند.
چه باید کرد؟ خیلی زود دارد دیر می‌شود!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

25 Jan, 15:42


در جلسه دیدار و گفتگوی اعضای نهضت آزادی ایران و دوستداران مرحوم مهندس بازرگان با حجت‌الاسلام و المسلمین احمد منتظری:

خاطره آخرین دیدار با سید احمد خمینی!

سال‌ها قدرت و حق دفاع از خود را نداشتیم!

تشییع جنازه آیت‌الله منتظری مایه عبرت و خط بطلانی بر جوسازی و فحاشی‌ها بود.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

23 Jan, 09:47


درگذشت استاد جلال متینی/ چه دردها چه شکستن عهد؟!


در این هفته خواندم خبری که استاد جلال متینی در آمریکا مرحوم شد. مانند اکثریت قریب به اتفاق، از او اطلاعاتی نداشتم اما دوستی مرا رهنمون کرد.
با سوگ از اینکه چرا نتوانستیم با گشاده‌دستی از ظرفیت‌ها استفاده و در عوض با بهانه‌های بچه‌گانه و به دست کوته‌اندیشان، تارومارشان کردیم؛ و شکست عهدهای انقلاب! آنچه فهمیدم او ایران‌زاده‌ اصیل و وفادار، راستگو و رئیس درستکار دانشگاه فردوسی مشهد بوده که تا پایان عمر به قدم و قلم ازین خاک و فرهنگ و فرزندانش دفاع کرد.
جستاری از نوشته پر مایه و مفصل دکتر میلاد عظیمی را که در کانال استاد شفیعی کدکنی(از شاگردان متینی) نیز آمده و موقع خواندن با بغضم همراه بود اینجا درج می‌کنم:

"بعد از انقلاب ازسوی شورای انقلابی تزکیهٔ دانشگاه فردوسی مشهد و بدون صدور حکمی از طرف دانشگاه، از دانشگاه اخراج شد. جرمش را این اعلام کردند: «رئیس انتصابی دانشگاه فردوسی با موضع ضد دانشجویی و همکاری با ساواک». به نوشتهٔ متینی مجاهدین خلق صحنه‌گردان این ماجرا بودند.
متینی خبر اخراج خود را در روزنامه خواند و کپی این بخش از روزنامه را قاب گرفت و در خانه‌اش در آمریکا، بالای سرش آویخت. لابد تا مدام پیش چشمش باشد و بداند که… 
در بیستم  خرداد ۱۳۵۸ نامه‌ای به مرحوم مهندس بازرگان، نخست‌وزیر نوشت و به حکم اعتراض و از خود دفاع کرد. این نامه از اسناد فرهنگی و آموزشی ایران معاصر است. او نوشت نه عضو ساواک بوده و نه مخبر ساواک و نه همکار ساواک و رابطه‌اش با ساواک در چارچوبی بوده که هر رئیس دانشگاه بالضروره می‌بایست در آن چارچوب عمل کند. پایان این نامه بسیار دردناک است و باید نقل کنم: 
«در پایان عرایض خود از جناب‌عالی به حیث استاد دانشگاه تهران و یک همکار دانشگاهی که اکنون در سمت نخست‌وزیری نیز از حقوق بازنشستگی دانشگاه استفاده می‌فرمایید، مصرّانه می‌خواهم ترتیبی اتخاذ فرمایید که حقوق بازنشستگی پایهٔ ده استادی اینجانب، پس از مدتی قریب به ۲۹ سال تدریس و خدمت صادقانه به بنده پرداخت شود زیرا ادامهٔ زندگی من و افراد خانواده‌ام به دریافت این حقوق بستگی دارد و دریافت حقوق بازنشستگی را نیز حق مسلم خود می‌دانم. بد و نیک ماند ز ما یادگار». 
مرحوم بازرگان به این نامه پاسخی نداد. متینی در این نامه مصرحاً به یاد آقای نخست‌وزیر انقلاب و استاد بازنشستهٔ دانشگاه آورد که وقتی رژیم شاه و "طاغوت" او را از دانشگاه راند، حقوق بازنشستگی‌‌اش را قطع نکرد اما متینی هم اخراج شد و هم حقوق بازنشستگی‌اش بریده شد. تا قصهٔ او پند شود نسل جوان را. 
 این را هم باید بنویسم که در جریان انقلاب، کتابخانهٔ شخصی و یادداشت‌های پژوهشی متینی مصادره و از اختیار او خارج شد. 
متینی در دوران ریاست دانشگاه از دریافت اضافه‌حقوق مقررشده برای رؤسای دانشگاه سرباز زد. حق مسکن نگرفت و در خانهٔ مخصوص رئیس دانشگاه منزل نکرد و در خانهٔ خود زندگی کرد.  در مدتی که رئیس بود، ولو برای یک‌ساعت تدریس را رها نکرد و از ساعات تدریس نکاست. این را در نامهٔ استعفای خود از ریاست دانشگاه فردوسی به هویدا هم نوشت تا «به شرف عرض همایونی برساند».
در نامه‌اش به مهندس بازرگان نوشت که در دوران قدرت و اقتدارش در دانشگاه، «مخالفان بی‌انصاف» خود را نه از کار برکنار کرد و نه موجب بازنشستگی آنان را فراهم آورد. 
  متینی پس از «پاکسازی» و اخراج از دانشگاه، ایران را ترک کرد (خرداد ۱۳۵۸) و...
این جملات دکتر متینی خوب به یادم مانده است که شریعتی وقتی در زندان بود تقاضای بازنشستگی کرد. از مصوبه‌ای استفاده کرد که اجازه می‌داد عضو هیئت علمی اگر بیست سال کار کرده باشد بازنشسته شود و از مزایای خدمت سی ساله بهره‌مند گردد. رئیس دانشگاه  با تقاضای شریعتی موافقت کرد و حکم بازنشستگی شریعتی زندانی  امضا شد. در همان وقت دولت دستور افزایش حقوق داده بود. متینی که آن زمان رئیس دانشکده ادبیات و معاون دانشگاه مشهد بود، از رئیس دانشگاه خواست حکم را لغو کند تا این اضافه‌حقوق برای شریعتی اعمال شود و بر مبنای حقوق اضافه شده، شریعتی بازنشسته شود. همین اتفاق هم افتاد. رحم الله معشر الماضین."

@lotfi_mojtaba
https://t.me/n00re30yah/998

آوای خرد(مجتبی لطفی)

20 Jan, 15:59


فقط چند نمونه از عملکرد قاضی رازینی

از فعالیت‌های قضایی علی رازینی در قامت قضاوت در دادگاه روحانیت، رسیدگی به پرونده‌ای بود که در نهادهای امنیتی به «جریان منتظری» عنوان گرفته بود و قاعدتا برای هر جریان میز مشخص و کارشناس امنیتی وجود دارد. در این باره چند نکته تاریخی از آقای علی رازینی قابل توجه است:
۱. پس از برکناری اسدالله لاجوردی از دادستانی اوین که با فشارهای نمایندگان آیت‌الله خمینی و شخص آیات منتظری، صانعی و اردبیلی صورت گرفت، علی رازینی جایگزین وی شد. آقای منتظری از این انتصاب تعجب می‌کرد و آن را در جهت اصلاح گذشته نمی‌دانست. نمایندگانی از آقای منتظری به زندان‌ها سرکشی می‌کردند که با واکنش منفی لاجوردی و سپس علی رازینی مواجه می‌شد تا جایی که رازینی پس از مدتی دیگر اجازه ورود نماینده آقای منتظری به زندان اوین را نمی‌دهد.
۲.در ماجرای دستگیری مرحوم سید مهدی هاشمی و تعداد دیگری با این بهانه، علی فلاحیان معاون وزیر اطلاعات(شاکی و مدعی!) دادستان، و علی رازینی قاضی پرونده شد. در جریان این پرونده عمده اتهامات سید مهدی منبعث از اعترافات وی بود. اما علی رازینی به یکی از هم پرونده‌های وی گفته بود اکثر اعترافات سید مهدی ارزشی ندارد! اما با این حال علی رازینی از آیت‌الله خمینی می‌پرسد طبق فتوای شما سید مهدی محارب است؟ جواب: او فوق محارب است. سوال: مطابق فتوای شما نمی‌توان اعدامش کرد! پاسخ: دیگر آقایان چه می‌گویند؟ پاسخ: برخی می‌گویند با این شرایط، حکمش اعدام است. آقای خمینی: طبق این نظر عمل کنید.
آیا از قرائن بدست می‌آید حکم اعدام در نظر علی رازینی شبهه‌ناک بوده و خواسته با پشتوانه‌ای قوی حکم بدهد؟! نمی‌دانیم!
با انتصاب علی رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت که اولین پرونده سنگین آن رسیدگی به اتهامات مرحوم سید مهدی هاشمی بود، انتقاداتی در باره این انتصاب مطرح شد زیرا وی از دوستان و مربوطین با دادستان - معاون وزرات اطلاعات - بود و جدای از آن، با آیت‌الله منتظری نیز زاویه داشت و مشخص بود که انتخاب وی با برنامه از پیش تعیین شده و برای اجرای حکم مشخص بوده است.
۳. علی رازینی که در سال ۷۷ ترور و مجروح شد، رایزنی‌ها در باره عوامل افزایش یافت. روزنامه جمهوری و مسیح مهاجری، یکی از احتمالات را، ترور توسط گروه سید مهدی هاشمی عنوان می‌کرد! بعدا معلوم شد گروه دیگر با کسب اجازه از نوه مرحوم آیت‌الله میلانی چنین کردند. بعدا گفته شد آقای رازینی از شکایت خود در باره ضاربان صرف نظر کرد.
۴. پس از حصر آیت‌الله منتظری (۱۳۸۱- ۱۳۷۶) در اقدامی با سابقه، منزلی با حکم علی رازینی مصادره شد. آیت‌الله منتظری به لحاظ حقوقی و شرعی تعجب می‌کند:
"دفتري در اصفهان داشتم كه آقاي علي رازيني قاضي دادگاه ويژه حكم كرده فروخته شود به نفع دادگاه ويژه، من نفهميدم چرا؟!"

تعجب آقای منتظری از آن جهت است که یهود و نصارا که در ذمه هستند مالشان محترم است گرچه از ذمه نیز خارج شوند اما چگونه یک مسلمان شیعی در حکومت اسلامی مالش احترام ندارد! و می‌گوید:
" حالا من نمي‌دانم به چه مناسبت خانه‌اي كه دفتر من بوده و در آن درس گفته مي‎شد يا ممكن بود وجوهاتي بياورند، آقاي علي رازيني حكم كرده فروخته شود به نفع دادگاه ويژه؟! دفتر مشهد را هم همين طور توقيف كردند. اين حسينيه هم توقيف است. چند روزي آمدند شعار دادند ... همين طور اين وضعيت آنجا باقي است. اينها را من چطور به حساب جمهوري اسلامي بگذارم؟ وقتي كه آقايان مي‎گويند حقوق بشر در كشور كاملا رعايت مي‎شود من برايم يك جوک است، براي اين‌كه من يكي از پايه‌گذاران انقلاب بودم وقتي كه بنا باشد مال من احترام نداشته باشد و حقوق من رعايت نشود چطور باور كنم كه حقوق ديگر مردم رعايت ‎شود؟ "اللهم أصلح كل فاسد من امور المسلمين". (دیدگاه‌ها، ج۲، ص ۴۷۳).

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

16 Jan, 20:54


برای ابراهیم نبوی!

«در آخرین سفر، یک استدعا دارم که بتوانم بروم ایران، به خانواده گفتم. وصیت هم کردم بعد از دنیا رفتنم، جسدم را برگردانند پیش پدرم، دفن‌ام کنند.»
این سخن یک مهاجر عادی نیست گوینده دکتر حسین نصر است که نماینده بی‌مایه رهبری در کیهان از توهین و تحقیر وی کوتاهی نمی‌کند.

اما در حالی خبر مرگ طنز نویس نوین ایران سید ابراهیم نبوی را شنیدم که با خاطراتی که پس از دوم خرداد از وی داشتم کلنجار رفتم. طلبه‌ای در حوزه عاشق متن‌های طنز و نغز ابراهیم نبوی شده بود که او را ابرام می‌نامید. ستون پنجم وی در روزنامه جامعه به مرحمت بستن زنجیره‌ای روزنامه‌ها شد کم کم شد بیستون!
وقتی با طنز خود برخی از هم لباسی‌های مرا نقد می‌کرد، هم گریه داشت هم خنده: تلخند! به ویژه وقتی مرحوم آقای مصباح را که مدعی بود یک سرویس جاسوسی با چمدان به نویسندگان کشور پول می‌رسانده! و نبوی این خبر را حلاجی می‌کرد.
و من بارها سعی کردم مثل او طنز بنویسم ولی کار من نبود و مرد کهن می‌خواست. همیشه غبطه می‌خوردم و می‌خورم که چرا روحانیت نتوانسته با ادبیات روز و در قالب آن به وظیفه تبلیغ غیر مستقیم بپردازد.
نبوی دو بار ظاهرا محاکمه و زندانی شد و در دادگاه نیز دفاعیاتش قاضی مرتضوی را به قهقهه وا داشت ولی امر آمده بود بر ذبح قلم! کاری که خوب بلدند غربت‌گزینی ناخواسته سرمایه‌های کشور است.
راستی چه می‌شد اگر امثال نبوی که در ایران دوستی‌شان تردیدی نیست با سعه صدر حکام اجازه زیست در ایران داشتند؟! زیست نه فقط خور و خواب بلکه بنگارند و بگویند گرچه مطابق میل ما نباشند، هر چه باشند سرمایه وطن هستند.
می‌گویند راه باز است اما کدام راه؟!
اگر اجازه بازگشت جنازه آنان را می‌دهیم، چرا زنده‌شان را نه!
چرا قدرت تشخیص و تحلیل وقایع و اشخاص از حافظه متصدیان امور به کلی محو شده است؟! چرا سیستم تصمیم‌گیری آنان بیشتر رنگ و بوی امنیتی می‌دهد؟!
چند روز پیش استاد دانشگاهی می‌گفت در دیوار دانشگاه محل تدریس جمله‌ای نوشته شده بود: سرت بینداز پایین درس بخوان و از ایران برو! وقتی خواندم پس از ۳۵ سال استادی در دانشگاه، خروارها آوار روی سرم خراب شد.

پراکنده نوشتم و در پایان باید بگویم علی‌رغم تفاوت‌هایی که از مرحوم نبوی می‌گویند، اما او روحانیتی چون آیت‌الله منتظری را می‌ستود. در نوشتار وی در سوگ آیت‌الله آمده است:

🔸"شرافت را بزرگی معنا کرده‌اند و بزرگی لباسی نه چندان فاخر برای قامت شرافت است. شاید کلمه بزرگواری بهترین تعریف از واژه شرافت باشد، همان که امام حسین به‌خاطرش کشته شد تا به ذلت نیفتد.
...حالا دیگر آدمی می‌تواند جشن بگیرد، آدمی می‌تواند راست بایستد و به تمام تاریخ بگوید که شرافت مقدور و میسر و ممکن است. می‌تواند بگوید "هیهات ‌منّا ‌ّالذله". می‌تواند بگوید مردی که از جنس روح بود و از قدرت هیچ نمی‌خواست جز وسیله‌ای برای کاهش دردهای مردمان، جهان را ترک کرد، بی‌آنکه در برابر مرگ نیز زانو خم کند یا سر فرود آورد. زندگی آیت الله منتظری تفسیر این کلام بود: "هیهات منّا الذله"
کسی باید در زمان ما می‌بود تا به آوای مردی که در محاصره شرارت تنها مانده بود و همراه می‌طلبید پاسخ دهد، تا به تمام تاریخ ثابت کند که آدمی بزرگ‌تر از ابتذالِ قدرت و ذلّت است و چنین کرد و چنین شد.
خدای او را رحمت کناد که از عزیزترینِ مردانِ خدا بود."
@lotfi_mojtaba‌

آوای خرد(مجتبی لطفی)

14 Jan, 15:55


ص ۲ ادامه پست قبلی

🔸ذکری از قرآن شد و نکته‌ای بگویم که: بسیاری از چیزهایی که از قرآن فهمیده می‌شود از باب قاعدۀ اولیت است. وقتی قرآن می‌گوید دشمنت را عفو کن به طریق اولی دوست را باید عفو کرد. بگذریم که در جامعۀ ما افرادی که اصلا فتنه‌گر نبودند به عنوان فتنه‌گر محصور شده و حتی آنها را عفو نیز نمی‌کنند.
برای وفاق ملی باید زندانیان و محصوران را آزاد کرد و همۀ امکانات کشور را به طور مساوی و عادلانه تقسیم کرد و در عین حال از نخبگان داخلی و خارجی استفاده کرد.
🔸باید افراد به ويژه نخبگان را قانع کرد و با حبس کار حل نمی‌شود. اتفاقا الآن مشخص شده که در بسياري موارد منتقدان درست می‌گویند. اگر به آنان گوش داده شده بود و بودجه‌های مملکت صرف زیرساخت‌های کشور شده بود با این همه ناترازي و به دنبال آن تعطیلی مواجه نبوديم. امروزه اگر آب و گاز و برق کم داریم يعني پشت سدها آب نیست. نیروگاه‌ها مناسبت نیستند و... به خاطر اين است كه به حرف دانشمندان و نخبگان گوش نداديم و آنان را زنداني و محصور كرديم. باید از نخبه‌ها و علم جهانی استفاده کرد.

🔸باید از ایرانیان خارج کشور به کشور دعوت شوند تا بیایند و کشور را بسازند. متأسفانه پخمه‌هایی بالا نشسته‌اند و اجازۀ نظردهی به نخبگان نمی‌دهند. با این اوضاع مواظب باشیم مثل سوریه و لیبی نشویم که رئیس  یکی فرار و دیگری به دست مردمش کشته شد. از خدا بخواهیم روش امامان را یاد بگیریم و به آن عمل کنیم.
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

14 Jan, 15:55


واکنش اولیه آیت‌الله احمد عابدینی پس از آزادی محمد عابدینی نجف‌آبادی از بازداشت در میلان ایتالیا

 🔸ميلاد اين دو امام معصوم، امام علی(ع) و امام جواد(ع) را تبريك عرض مي‌كنم و تشکر می‌کنم از کسانی که برای آزادی فرزندم تلاش کردند و از  آنانی که به هر طریقی آرامش‌بخش بودند.
محمد به دستور آمريكا با اتهامي دروغ و سنگين دستگير و با تلاش‌هاي فراوان آزاد شد.
🔸اگر آزادی فرزندم  ما و افراد فراواني را خوشحال کرد باید بدانیم هر فرد ديگري هم كه از زندان يا حصر آزاد شود همين‌طور است. نباید فراموش کنیم که ایران امروزه با مشکلاتی رو به رو است و در این چند وقت اخیر ضربات زیادی به اقتدار آن خورده است. یکی از راه‌های جبران آن، انسجام مردم است كه از راه آزادی زندانیان به خصوص آزادسازي زندانیان سیاسی و محصوران بهتر و راحت‌تر امكان‌پذير است.
چه مسئولان ایران و چه مسئولان سایر کشورها و چه کسانی که در فلسطین جنایت می‌کنند همگی باید بدانند با زندان و کشتن به نتیجۀ مطلوبشان نخواهند رسید.

🔸فرزندم پس از آزادی، از برخورد احترام آمیز با او به نيكي یاد می‌كرد. می‌گفت: رئیس زندان که رفتار مرا مي‌ديد كه با ساير زندانيان متفاوت است و هر روز وقتی از کنار سلول من رد می‌شد  می‌گفت: جای تو در زندان نیست، بلکه باید پشت میز به جاي من بنشینی. این مطلب را يك رئیس زندان در ایتالیا می‌گوید که نه مسلمان است و نه مذهبی، ولی رفتار فرزندم محمد را در چند روز دیده است.
فرزندم می‌گفت من در زندان تنها و بیکار بودم. پشت سلولم انباری بود که در آن مرغ و خروس نگهداری می‌شد كه ته ماندۀ غذاي زندانيان به آنها داده مي‌شد و چیزهای به ظاهر بلا استفاده در آنجا ریخته بودند. گفتم اجازه دهید به این انباري بروم و ببینم اگر این دستگاه‌ها به درد می‌خورد آنها را برايتان تعمير کنم تا برای شما فایده داشته باشد.

🔸نكتۀ ديگر اینکه برخي دستگیری و آزادي فرزندم را با دستگیری و آزادي خبرنگار ایتالیایی که در ایران دستگیر شده بود ربط می‌دهند. بنده واقعا چيزي نمي‌دانم ولي براي آرامش روح خودم  برای مسئولان امور خارجه پیام فرستادم که گرفتن يك بي‌گناه را به خاطر فرزندم اصلا صحيح نمي‌دانم و گفتم بنده وقتی خبر دستگیری فرزندم را شنیدم فقط ناراحت شدم ولي وقتی خبر دستگیری خبرنگار ایتالیایی را شنیدم علاوه بر ناراحتي به شدت گریه کردم و در پيامم گفتم: راضي نيستم انسان بی‌گناهی به خاطر فرزند من گرفتار شود. آنها در پاسخ گفتند: آن خبرنگار تخلف كرده و دستگيري‌اش ربطي به دستگيري فرزند تو ندارد و سخن‌گوی وزارت امور خارجه نیز با صراحت همین را گفت.
 به نظر مي‌رسد آزادی فرزندم محمد علاوه بر دعا و تلاش افراد فراوان، به خاطر این بوده که از نظر اروپائي‌ها اصلا او كاري مجرمانه انجام نداده و تحريم را دور نزده بود و همچنين ديدند اصلا او تیپّ مجرمان را ندارد و آمريكا نيز رسما استرداد ايشان را نفي كرد، و برايشان معلوم شده، تهمت‌هایی که به ایشان زده شده کاملا اشتباه بوده است.
نکتۀ دیگری که می‌خواهم اشاره کنم این است که وقتی فرزندم آزاد شد از او پرسیدم که در بیکاری زندان و سلول انفرادي چکار می‌کردی؟
او گفت: «قرآن‌هايي را كه حفظ بودم مي‌خواندم.»
ادامه در ص۲👇
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

14 Jan, 15:54


@lotfi_mojtaba
https://ahmadabedini.ir/14261/

آوای خرد(مجتبی لطفی)

13 Jan, 19:57


"بابا شما برای من یک پدر نبودی
برای من یک زندگی بودی."

قالبی کودکانه اما یک دنیا ارزش و طراوت
نوشته نازی خانوم
نوه گلم
برای روز پدر
برای همه پدرها
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

12 Jan, 16:59


هلهله؟!

پس از آتش سوزی مهیب در لس آنجلس و پس از اظهار همدردی دولت ایران با مردم سوخته اموال و متضرر این ایالت، صدا و سیما و برخی صاحبان تریبون به شادی و هلهله ادامه داده و با توجیه این آتش‌سوزی، تقاص حمایت و یا سکوت در قبال جنایات بی بی در غزه را به رخ کشیدند.
فرزند یکی از سرداران ترور شده در سوریه نوشته:
"به نوبه خودم موضع شرم آور هلال احمر و سخنگوی دولت ایران در قبال آتش سوزی شهرهای قاتلان کودکان اهل غزه را (در سکوت و خفقان حضرات گرانقدر) به شدت محکوم میکنم.این موضع سخیف در برابر بزرگترین دشمن قسم خورده ایران، و جانیان و قاتلان، قطعاً موضع و نظر همه ملت ایران نیستما با دشمن، برادر و همدرد نیستیم."

این واکنش‌ها یک چهره غیر اخلاقی و انسانی از ما نمی‌سازد؟
بلاهای طبیعی مثل آتش سوزی، زلزله و سیل اگر مرتبط با سکوت و یا حمایت در قبال جنایات غزه باشد؛ در همین آمریکا و اروپا به ویژه دانشگاه‌ها تظاهرات و اعتراضات مردمی شکل گرفت و ما بسیار روی آن مانور دادیم، در حالی که دولت‌ها همنوا با اسرائیل بودند و اما در ایران عکس بود یعنی دولت/ حاکمیت تلاش و تبلیغات می‌کرد اما تجمع خودجوش و مستقل مردمی شکل نگرفت!
در این صورت می‌توان القا کرد که خدا انتقام حکومت آمریکا را از مردمی که در تظاهرات‌های مختلف نظرشان را خلاف آن سیاست‌ها اعلام کرده حتی اخراج و بازداشت شدند بگیرد؟! با این تفسیر صدا و سیما مردم ما که تظاهرات نکردند، باید در انتظار یک فاجعه باشند؟! وانگهی در آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو چند نفر سوختند و در چند هزار خانه در آمریکا چند نفر؟!
چرا همه چیز را سیاسی می‌کنیم؟ بلای طبیعی چه ربط و نسبتی با سیاست دارد؟!
اگر فردا خدای ناکرده در ایران سیل و زلزله آمد و بخشی از مردم خانه و کاشانه خود را از دست دادند و کسانی در آن سوی دنیا شادی و هلهله کردند، چه تصویری از آنان در ذهن ما نقش خواهد بست؟
سوگمندانه باید گفت: همین تصور امروز از مردم ما توسط اقلیتی که انسانیت انسان برایشان مهم نیست، و در صدا وسیما لانه کردند، تصویر سازی می‌شود!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

10 Jan, 15:53


نگاه آخرالزمانی برای توجیه!

هر از چند گاهی سرداران سخن از دوران آخرالزمان می‌گویند و سخن اخیر یکی از آنان چنین است:
«ما باور داریم دوران آخرالزمان را طی می‌کنیم این روزها باید نتیجه هزاران هزار سال دشمنی جبهه حق و باطل مشخص شود.»
ژنرال‌های هر کشور از اجزای مهم نیروی انسانی هستند و باید این سرمایه به خوبی باقی بماند. حضرت علی(ع) از نظامیان با تعبیر حصن یعنی دژ مستحکم نام می‌برد.
گاهی یک فرمانده تیزبین و کارکشته با ارائه نقشه و تاکتیک درست، کار یک سازمان رزم چند هزار نفری را انجام می‌دهد بدون این‌که در آفند و پدافند کمترین تلفات انسانی و سازوبرگ داده شود.
هرچه از اهمیت این موضوع گفته شود کم است اما در عین حال همین قشر مهم به سهولت دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهند شد. مهم‌ترین آسیب نگاه پادگانی به همه موضوعات رخ داده و آینده است.
در دنیا هر کشوری که نظامیان آن رتق و فتق امور و تحلیل و بررسی و اطلاع‌رسانی و اقتصاد و سیاست، فرهنگ و در یک جمله امور راهبردی و کلان را در قبضه داشته باشند، ابر مشکل و معضل در انتظار آن کشور خواهد بود.
این مشکل جای دیگری نیز بیرون خواهد زد آنجا که نظامیان با گزارش‌های خود حاکمان و مدیران سیاسی را چنان کانالیزه و پاستوریزه کنند که وقتی کار از کار گذشت باید دست بالایی‌ها جام زهر بنوشند. مصداق مهم آن جنگ ۸ ساله‌ای بود که با همه ناکامی‌هاچنان دشمن شکن معرفی می‌شد که حتی صدام با یک سیلی دیگر دچار شکست می‌شد، و صلح و مذاکره دفن اسلام و تا کربلا رسیدن یک گام دیگر!
بگذریم و ما هنوز شاهد تکرار مکررات هستیم!
جالب و دردآور اینکه پس از نابودی سریع و ناباورانه همه هزینه‌های ۴۵ ساله در منطقه، که رویاپردازی برخی نظامیان در ندیدن واقعیت اثر بسزایی داشته، نه تنها سر در گریبان نکرده و به گذشته خویش رنگ اصلاح نمی‌‌زنند بلکه رنگی مانند قبل می‌پاشند و آن رنگ آخرالزمانی به سرعت رخدادهاست. این شگرد گرچه باور هم باشد جارو کردن خاکروبه زیر فرش است.

جمله فوق را از زبان یک سردار بنگرید؛ وی این روزها را چنان توصیف می‌کند که گویا شکست‌ها حکمتی دارد و وی از هزاران هزار سال یعنی میلیون‌ها سال جنگ حق و باطل سخن می‌گوید، نه تنها حق و باطل پس از خلقت آدم، بلکه به ماقبل خلقت انسان نیز نگاه حق و باطلی دارد که قرار است بدست "ما" سفره باطل با چند میلیون سال قدمت، برچیده شود.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

07 Jan, 17:17


امام زادگان جدید! و فرار مردم!

بالاخره طبق پیش‌بینی در لحظات پایانی مناظره با آقای قاسم تبریزی، به دادسرای روحانیت قم احضار و دو جلسه بازجویی پس دادم. فعلا ۲۰ پست توئیت مرا نهادی جرم انگاری کرده و باید برای هر یک توضیحی می‌نوشتم. برخورد بازپرس خوب با احترام و کم‌سابقه بود.
اگر عمری بود به جزئیات خواهم پرداخت ولی برای نمونه، از کل توئیت‌های من چهار مورد به نقد مرحوم آقای مصباح یزدی اشاره یا تصریح داشت که توسط نهاد امنیتی سازنده پرونده بُلد شده بود و نقد وی جرم‌انگاری شده بود!
چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت جز اینکه که نفوذ تفکر و مریدان پایداری/جلیلی در عمق راهبردی نهادی امنیتی تا کجاست؟ بماند!
اما در باب تقدس‌بخشی به آقای مصباح بسنده نشده بود و حتی شاگردان وی نیز مقدس‌ و گویا امام‌زاده‌اند! نشان به این نشان که این توئیت را توهین به شاگردان وی دانسته و واکنش نشان دادند:

"‏هزاران تایم برنامه مذهبی، اخلاقی در‌‌ تله‌ویزیونتان روی آنتن ببرید؛ اما دو تا آخوند مثل حمید رسائی و قاسم روانبخش از مریدان مکتب آقای مصباح بیاورید جلوی دوربین؛ تمام را میسوزونه، دود میکنه! البته برای شناخت و معرفی روحانی از جسمانی و عمامه بسری که مردم ازش بیزارند، کارتون بد نیست."

حالا من باید به اتهام توهین به امثال شیخ رسائی و روانبخش جزا ببینم؟! عمق راهبردی تفکر حاکم در برخورد با منتقدان به خوبی مشخص نیست؟!
من اعتقادم هنوز بر این است که تفکر و برداشت و برخورد امثال این دو شاگرد آن مرحوم باعث فرار مردم از دین و روحانیت خواهد شد.

پی‌نوشت:
حالا که از "فرار" ذکر خیری شد، این خاطره از استاد ما آیت‌الله علوی بروجردی خواندنی‌تر می‌شود:

" اونوقتا که زمان قدرت آقای منتظری هم بود!(قائم‌مقام رهبری) در جلسه‌ای آقای صدر مطرح کردند که اینایی که از ایران به خارج رفتند اکثرا بی‌‌بند و بار شدند! اما عراقی‌‌ها هر جا رفتند،‌ مسجد و حسینیه ساختند!
آقای منتظری گفت: " باید اینجور هم باشه! زیرا ایرانیها که از اینجا رفتند از دست ما فرار کردند! ولی عراقی‌‌ها از دست صدام فرار کردند! "

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

31 Dec, 15:41


روزهایی که فراموشی نشاید!

دوران حصر آیت‌الله منتظری علاوه بر سختی‌هایش برای آیت‌الله و خانواده، برای شاگردان و دوستداران او نیز به سختی می‌گذشت. تلاش برای اطلاع‌رسانی و ممانعت از فراموشی حصر ظالمانه و غیر قانونی، بازداشت و زندان انفرادی طویل‌المدت در پی داشت. آنچه در پی می‌آید تنها برگی از آن روزهای تلخ است که شاید بتوان بخشید اما فراموشی هرگز!
استاد محمود صلواتی، زندانی سیاسی در دو رژیم است که آثار قرآنی، حدیثی، تاریخی و فقهی بسیاری از خود به یادگار گذاشته است. وی از فرماندهان اولیه سپاه بود که روزانه خاطراتی از زندگانی خود را منتشر می‌کند. برگی را با هم می‌خوانیم:

"هنگامی‌که برای بازداشت من آمدند ساعت ۳ بعدازظهر بود. بدون هماهنگی قبلی و به‌صورت سرزده آمدند، اتفاقاً آن روز مادر خانمم هم که ناراحتی قلبی داشت میهمان ما بود. هنگام جستجو در خانه همه‌چیز را به هم ریختند و همه‌جا را گشتند. به آن‌ها گفتم خوب به من یک تلفن می‌زدید خودم می‌آمدم، نیازی به این کارهای بچه‌گانه نبود، خانمم هم مرتب اعتراض می‌کرد. یکی از مأموران که بعد مشخص شد نام وی «قاسمی» و خواهرزاده آقای محسنی اژه‌ای دادستان وقت دادگاه ویژه روحانیت است، گفت: جلو این خانم بی‌عفتت را بگیر! من هم همان‌جا یک سیلی محکم بیخ گوشش زدم و گفتم شما بدون اجازه وارد خانه مردم می‌شوید و توهین و بددهنی هم می‌کنید. بعداً که ما را به اوین بردند چند تا سیلی به تلافی این سیلی به ما زدند. علاوه بر سلول انفرادی و روشن بودن چراغ سلول شبانه‌روز که این برای زندانی به‌طور طبیعی یک نوع شکنجه است. این‌ها از صبح تا شب یک نوار قرآن با صدای بلند در سالن می‌گذاشتند که به خاطر مداومت آن بسیار آزار دهنده بود، لابد می‌خواستند صدای زندانیان به هم نرسد و از درون سلول‌ها باهم صحبت نکنند، اما خواب و استراحت را از ما گرفته بود قرآن را وسیله شکنجه قرار داده بودند. و من پس از زندان تا مدتی از صدای قرآن ناراحت می‎شدم به خاطر همین شیوه نابخردانه‌ای که این‌ها اعمال می‌کردند. مورد دیگر که می‌توان گفت یک نوع شکنجه بود بازجویی فردی بود که معمولاً شب‌ها برای بازجویی می‌آمد و یک لهجه غلیظ اصفهانی داشت و سعی داشت چهره‌اش دیده نشود من را رو به دیوار می‌نشاند و از پشت سر بازجویی می‌کرد. بیشتر از اختلافات داخل سپاه می‌پرسید و از اینکه چه کسی باعث شد که امام حکم انحلال حزب جمهوری اسلامی را بدهد و اینکه چرا هنگامی‌که آقای نمازی نماینده ولی‌فقیه در سپاه اصفهان به سپاه خمینی‌شهر آمده بچه‌های شما بر بدنه ماشین او عکس آیت‌الله طاهری را چسبانده‌اند و ... از پرسش‌هایش معلوم بود که از اطلاعات سپاه و از افراد وابسته به جریان حزب جمهوری در اصفهان بوده است که از مواضع سپاه خمینی‌شهر ناراحتی داشت و به یک شکلی دارد عقده‌گشایی می‌کند.
در هنگام بازجویی احساس می‌کردم مغز سرم داغ می‌شود -گویی اشعه‌ای را به سرم می‌تابانید- و بعداً دچار سردرد و سرگیجه می‌شدم و از آن زمان گاهی این سردردها به سراغم می‌آید.https://eitaa.com/mah4562378salavati32

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

30 Dec, 18:38


نسخه قدیمی برای بیماری مزمن!

رئیس کل بانک مرکزی در باره بالا و پایین شدن قیمت دلار می‌گوید:
"کانال بن‌بست که از ۹ صبح برای همه صرافی‌هایی ایران نرخ دلار تعیین می‌کند در آمریکا ثبت شده و همه سرورهای آن هم در آمریکا است."

ما که نه اقتصاد بلدیم و ادعایی هم نداریم تعجب می‌کنیم از اقتصادان‌هایی که در راس قرار دارند و با این توجیه سرپایی به دنبال سمبل کردن موضوع کمبود ارز در بازار ایران هستند!
خب اگر مشکل از کانالی در آمریکا هست شما هم یک کانال بزنید و قیمت را در دست بگیرید!
هر بچه‌ای در یک نظر دم دستی می‌داند قیمت بر اساس "عرضه و تقاضا" شکل می‌گیرد. عرضه نباشد، تقاضا قیمت را بالا می‌برد.
راستش را گفتن هزینه دارد؟! چرا نمی‌گویید مشکل چیست؟ چرا نمی‌گویید مشکل تحریم و نبود رابطه با دنیای خارج است؟!
والا ما به شما رای ندادیم تا همان حرف‌های سابقین را بزنید که سلطان سکه و دلار و ... باعث افزایش قیمت ارز هستند! مردم به تغییر رای دادند و صداقت!
البته بنده خدا رئیس بانک مرکزی تقصیری ندارد، هنوز و تازه به دنبال نسخه مرحوم رئیسی هستیم برای رابطه فقط با همسایگان! در حالی که تجربه ثابت کرده مشکل ما با رابطه با چند همسایه حل شدنی نیست.

پی نوشت:
رئیس‌جمهور در گفتگو با KHAMENEI.IR به تشریح جلسه امروز خود با رهبر انقلاب پرداخت: "یکی از بزرگترین دغدغه‌های این جلسه‌مان با رهبر انقلاب، تورم و روند قیمت‌هاست....دغدغه دیگر رهبر انقلاب ارتباط با کشورهای همسایه است که در حقیقت خودشان یک قدرتی‌اند، ولی دیگر زیر پرچم آمریکا نیستند و می‌توانند مستقل عمل کنند و این برای بهبود اقتصاد، اهمیت دارد."
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

28 Dec, 15:07


واکنش آیت‌الله احمد عابدینی به مناظره آقایان تبریزی و لطفی
https://t.me/lotfi_mojtaba/2296
سلام بر برادر عزیز و بزرگوار جناب حاج آقا لطفی. مناظرۀ شما را با جناب آقای قاسم تبریزی را دیدم و لذت بردم. مناظرۀ خوبی بود و من واقعا استفاده کردم. آقای تبریزی اصرار داشتند که مرحوم آیت‌الله منتظری ذیل مرحوم امام خمینی معنا و مفهوم پیدا می‌کند چرا که امام خميني رهبر بوده و ایشان پیرو؛ و آیت‌الله منتظری نباید مستقل فکر کند و به امام اشکال بگیرد.
این در حالی است که من هرچه در قرآن نگاه می‌کنم خلاف این را می‌فهمم. از جمله در قرآن
زید بن حارثه که بردۀ آزاد شدۀ پیامبر(ص) بوده و تنها صحابه‌ای است که نامش در قرآن آمده است(آیه ۳۷ سوره احزاب).
زید از هر لحاظ ذیل پیامبر(ص) بوده چون او را آزاد کرد و پسر خواندۀ خود قرار داد و اسلام را به او معرفی کرد و سپس دختر عمۀ خود را که از قریش بود و شخصیتی داشته و زیبا رو بوده برای او به همسری گرفت. با این حال وقتی پیامبر(ص) با تأكيد به او گفت: «تقوا پيشه كن و همسرت را طلاق نده»! زید رعایت نکردزیرا دوست داشتن همسر يا دوست نداشتن او یک امر شخصی است و یک مرد به هر دلیلی ممکن است یک زن را دوست نداشته باشد. پس زید همسرش را طلاق داد و با این حال کسی زید را به خاطر انجام ندادن دستور پیامبر(ص) كه ذيل او تعريف مي‌شده است، سرزنش نكرده و او را فاسق نمی‌داند. تازه از اين داستان معلوم مي‌شود كه پیامبر(ص) حق دخالت در امور شخصی افراد را ندارد.
نمونه دیگر مربوط به آیات ابتدایی سوره مجادله است که دربارۀ ظهار است که یکی از قوانین جاهلیت بوده است. مردی زنش را ظهار کرد و آنها بر یکدیگر حرام شدند. آن زن نزد پیامبر(ص) آمد و گفت همسرم مرا ظهار کرده است. چکار کنم؟ وقتی پیامبر(ص) طبق همان قانون قبل به او گفت باید جدا شوید. آن زن گفت نمی‌شود چون من بچه دارم و اگر بچه‌ها را نزد مرد بگذارم از بین می‌روند و اگر با خود ببرم گرسنه می‌مانند(کنزالعرفان،ص۶۰۰)
او با این حرف به پیامبر(ص) می‌گوید قانون نباید ظالمانه باشد و در نتیجه آیه نازل می‌شود و حق را به زن می‌دهد و برای مرد کفاره‌های سنگینی در نظر می‌گیرد.
جالب است که در اینجا آن زن که به خاطر پيامبر(ص) دين آورده و آزادي بيان يافته و ذیل پیامبر(ص) تعریف می‌شده آزادانه شروع به مجادله با پیامبر(ص) کرده است. پس در زمان پیامبر(ص) یک زن حق داشته با شخص اول اسلام مجادله کند.
موارد دیگری نیز وجود دارد اما در نتیجه:
باید توجه داشت که هر انسانی عقل دارد و هیچ‌کسی ذیل دیگری نیست. خدا به همه عقل داده و کسی در ذیل دیگری تعریف نمی‌شود. تعجب است که در این مناظره گفته شده آیت‌الله منتظری ذیل امام خمینی تعریف می‌شود و باید پیرو مطلق باشد!
و اینکه کسی فکر کند افراد دفتر آيت‌الله منتظري را دیگران باید تعیین کنند صحیح نیست زیرا دخالت پیامبر(ص) در امور خصوصی افراد ممنوع است و تخلف از آن گناه ندارد چه برسد نسبت به دیگران.

پس آيت‌الله منتظري هم می‌تواند بدون هر محظوري از اوامر شخصي امام خميني تخلف كند. امیدوارم این صحبت‌ها پخش شود تا اگر جوابی هست به بنده ارائه دهند.
من نمی‌دانم این چه استدلالی است که اگر کسی ذیل دیگری بود نباید اشکال کند و حرفی بزند؟
بنده فکر می‌کنم دو اشتباه اساسی پدر کشور را در آورده است: یکی اینکه نظام صدر اسلام موقتا نظام برده‌داری بوده است و به همین خاطر افراد فکر مي‌كنند كه باید اوامر خدا مثل اوامر ارباب زورگو معنا شود در حالی که خدا مربی و مرشد و معلم است و ما دانش‌آموز و متعلم و تحت تعلیم و تربیت هستیم. پس نباید خودمان را برده تصور کنیم و بگوییم ما بردۀ رهبر انقلاب هستیم.
اشتباه دوم اینکه ما سر و کارمان با فقه و اعتباریات بوده ولی در مورد امور حقیقی نیز نظر دادیم. یک فقیه تنها می‌تواند در امور مربوط به خود که اعتباری هستند نظر دهد. ولی امور حقیقی مثل جنگ و صلح و اقتصاد، تخصص خودش را می‌خواهد و کسی نمی‌تواند با تخصص در اعتباریات در مورد امور حقيقي نیز نظر دهد. نمي‌دانم چرا امور اعتباری با امور حقیقی با یکدیگر خلط شده است؟ چرا در امور اقتصادی نظر مرجع را می‌خواهیم؟ مگر مرجع در این زمینه متخصص است؟!
 @lotfi_mojtaba               
لینک تلگرام استاد عابدینی
https://t.me/ostadahmadabedini

آوای خرد(مجتبی لطفی)

26 Dec, 09:02


دست از مسلمانی ما بردارید!

رئیس دفتر رهبری اظهار داشت: "باید توجه داشته باشید ما در وضعیت عادی در کشور نیستیم و سالهاست که گرفتار تحریم‌ها هستیم و برای صادرات نفت مشکل داریم و حتی دارو به ما نمی‌دهند. بالاخره مسلمانی خرج دارد."

این اظهارات دو پیام مهم دارد:

۱. اینکه وضعیت کشور عادی نیست و از ناحیه آنچه وی منحصر در تحریم کرده کشور دچار مشکلاتی شده و چند نمونه را بیان کرده است.
این اعتراف مثبتی است و در برابر نظریه پیشرفت تا قله و بی حاصل بودن و ورق پاره بودن تحریم‌ها قرار دارد.  خوش به حالمان شد و می‌توانستیم این درک درست از وضعیت را به فال نیک گرفته، فهم درد را مقدمه درمان محسوب کنیم و بپذیریم که حضرات از برج عاج به پایین کوچ کرده‌اند اما افسوس که در پایان در مقام بیان علت‌العلل به نکته دوم تصریح دارد که؛

۲." بالاخره مسلمانی خرج دارد"!
با این آسیب‌شناسی فریبنده، تمام دلخوشی ما به فهم حداقل بخشی از واقعیات و درد‌ها، نقش بر آب شد. زیرا این تفکر معتقد است چونکه مسلمان هستیم گرفتاریم!
شاید و بلکه حتما قرائت این حضرات از مسلمانی مساوی با فقر، تورم، ناترازی در برق و آب و گاز، محیط زیست و آب  ابر بحران‌های دیگر نیز باشد!

با این قرائت آیا حکمرانی خوب که دغدغه خاطر همه حاکمان امروز دنیاست عملی خواهد شد؟!
با این قرائت حق هم دارند در پشت مسلمانی سنگر گرفته و عدم فعل یا تدبیر امور را توجیه نمایند زیرا مظلوم‌تر از اسلام و مسلمانی وجود دارد؟!
اگر اسلام و مسلمانی برآیند عدم تامین دنیای مردم باشد که در پی آن آخرت نیز لنگ می‌زند، چگونه ادعای ام‌القرای اسلام و تشیع مورد پذیرش است؟!
اگر مسلمانی یعنی ابر بحران‌های کمر شکن، جوان امروز نمی‌پرسد پس چرا دیگر کشور‌های مسلمان، دچار اختلال در درک و عمل نشده‌اند؟!
آیا حاکمان کشورهای مسلمان قرار گرفته در مسیر رشد و توسعه مانند امارات، عربستان و مالزی، حق دارند به شهروندان خود بگویند مسلمانی کشور خود با ایران را مقایسه کرده و داوری کنید که کدام اسلام اصیل است؟!
چقدر باید اندیشمندان مسلمان جان بکنند تا به دنیا تفهیم کنند که اسلام فقر را مساوی با کفر می‌داند و اسلام  منادی فقر و فاقه، اسلام اصیل نیست؟!
چقدر باید در دنیای معاصر جمال‌الدین اسدآبادی‌ها، بروجردی‌ها، شریعتی‌ها، بازرگان‌ها، موسی صدرها و دیگران خون جگر بخورند تا برداشت خود از اسلام رحمانی و جامع بین دنیا و عقبی را تبیین کنند؛ و برخی با عجین کردن دین و سیاست نادرست، چهره دین را سیاه نمایند؟!
چقدر آیت‌الله منتظری و مطهری‌ها بنویسند و بگویند به نسل امروز که: عملکرد ما را عین دین ندانید، خدا حق است، پیامبر حق است و آخرت وجود دارد، به دین بدبین نشوید؛ و اما برخی همه را رشته کنند؟!

به یقین همه ناترازی‌ها را زیر سر مسلمانی قلمداد کردن و مسلمانی را برای ناکارآمدی و عدم درایت خرج کردن؛ نه تنها کیان ایران را بلکه کمر دین را می‌شکند، خرد می‌کند و اگر جوان امروز بگوید ما به اسلام و مسلمانی شما کافریم، و ما را با شما کاری نیست، بر آنان ملالی هست؟!

نکنید شما را به خدا! دست از مسلمانی ما بردارید!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

22 Dec, 17:05


پلمب خر پشته!

بد نیست کمی از سیاست فاصله گرفته و خاطره‌ای نو و دست اول از سعید حجاریان( در ۲۹آذرماه ۱۴۰۳) را بخوانیم:

"در ایام حصر(آیت‌الله منتظری)، عده‌ای از دوستان ایشان از طریق منزل احمد آقای منتظری به پشت بام رفته و بعد از عبور از «خر پشته» از بالای بام با آیت‌الله که در حیاط منزل خود مشغول قدم زدن بودند، صحبت کردند. مسئولین قضایی به این نکته پی بردند و خروجی «خر پشته» را با ورق آهن جوش زده و مسدود کردند. با فرا رسیدن فصل زمستان و در اثر بارش برف و باران سخت آن فصل، ناودان پشت‌بام خانه احمد آقا مسدود و سقف منزل ایشان پر از آب شد و با طبله‌کردن سقف و دیوار، آب به داخل اتاق‌ها سرازیر شد. طبیعتاً لازم بود که به پشت‌بام رفته و راه ناودان را باز کنند. اما مسئله خیلی جدی‌تر از این حرف‌ها بود، به‌طوری که مقامات قضایی قم می‌ترسیدند که «خر پشته» را باز کنند. لذا احمد آقای منتظری نامه‌ای خطاب به آقای خاتمی نوشت و تقاضای رفع مانع کرد. اما قصه به‌همین سادگی تمام نشد. آقای خاتمی موضوع را به شورای‌عالی امنیت ملی برد تا در جلسه شورای‌عالی امنیت ملی (با حضور سران سه قوه،‌ فرماندهان نظامی کشور و...) درباره فک پلمپ «خر پشته» منزل فرزند آیت‌الله منتظری تصمیم‌گیری شود. بالاخره تصمیم گرفتند که چند روزی برای مرمت پشت‌بام جواز گشایش «خرپشته» بدهند. البته من نمی‌دانم این مصوبه به تنفیذ [...] هم رسید یا خیر؟
بر روان آیت‌الله منتظری و منادیان حق و عدالت درود می‌فرستم."

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

19 Dec, 17:57


#تیزر

داستان برکناری آیت اله منتظری!

👥 مناظره آقایان قاسم تبریزی و مجتبی لطفی!

🔹تبریزی
ایشان با لیبرال ها رفت و امد داشت؛ و مواضع ایشان با منافقین و لیبرال ها یکسان بود./ اگر ایشان به ولایت فقیه اعتقاد داشت چرا جلوی امام ایستاد؟/ ایشان ولایت فقیه را برای خودش نوشته بود؟/ شخصیت ایشان مستقل نبود و ذیل امام تعریف میشد./ ایشان ساده لوح بود و هر کس هر چیزی میگفت بدون تحقیق اعلام عمومی می‌کرد.

🔸لطفی
از مجاهدین حتی یک نفر هم در دفتر آیت اله نبود./ آقای ری‌شهری اعلام کرد که عزل ایشان ربطی به جریان مهدی هاشمی نداشت./ امام گفته بود؛ در حوزه حسود زیاد دارید.‌/ آیت اله منتظری،یک شخصیت محبوب و مستقل بود./ آیت اله منتظری؛ از اصلی ترین افراد در معرفی امام به عنوان مرجع بود./ منابع ایشان کاملا مورد وثوق هستند.

📆 پنجشنبه ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۳

◀️ برای مشاهده فیلم کامل مناظره از طریق لینک زیر اقدام کنید.

https://youtu.be/3zYHyBKiyRM

https://aparat.com/v/wet6po7

کاری از : #حرف_نو

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

18 Dec, 16:51


به زودی...


#حرف_نو

🌑هم‌زمان با سالگرد درگذشت آیت‌الله منتظری(۲۹ آذر ۸۸)

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

17 Dec, 15:56


سخنی درست اما جهان‌شمول

چند روز پیش رهبری در واکنش به حوادث تلخ و سریع این چند ماه در باره منطقه و ضربه‌های وارده به حماس، حزب‌الله و سوریه گفت: هرچه فشار بیشتر شود، مقاومت سخت‌تر و محکم‌تر می‌شود.

این منطق و واقعیت، امری جهان‌شمول است و مکان و زمان و حکومت خاصی را نمی‌شناسد و استثنا بردار نیست. اگر اسرائیل در این اندیشه است که فشار و کشتار باعث نابودی مخالفین اشغال و مقاومت می‌شود در اشتباه است و ممکن است در کوتاه یا دراز مدت کم و کیف آن متفاوت شود اما خواب نتانیاهو در نابودی آن، سرابی بیش نیست.

چرا چنین پیش‌بینی را قطعی و یقینی می‌دانیم؟ زیرا میان فشار و قدرت، و مقاومت رابطه حتمی وجود دارد و به تعبیر میشل فوکو:
هرجا قدرت وجود داشته باشد، مقاومت هم وجود خواهد داشت.
و چونکه مقاومت امری ایستا نیست و سیال است، هر چه فشار بیشتر باشد، مقاومت نیز به همان موازات افزایش می‌یابد اما تمامی ندارد و موجب دوام بیشتر آن خواهد شد زیرا فشار و زور به قول فلاسفه امری قسری(خلاف طبع)، و مقاومت، امری طبعی و موافق تکوین و طبیعت است.

حال که چند سطری از رابطه زور و مقاومت نوشتیم، بر می‌گردیم به جمله صدر این نوشتار و سخن آقای خامنه‌ای و مشخص می‌شود که زور و فشار چونکه غیر طبیعی است هر کجا و هر زمان و توسط هر شیوه حکمرانی بر مردم اعمال گردد، مقاومت مدنی را به دنبال دارد.
اگر حکومتی بخواهد با زور:
سبک زندگی، بی‌حجابی یا حجاب، اختلال در دسترسی به درگاه‌های آگاهی اعم از ماهواره و اینترنت، دین‌داری یا بی‌دینی، و... را در جامعه با آمال و آرزوهای خویش اجرا نماید، در جای دیگر، با شکل و شمایل دیگر مقاومت بروز و ظهور پیدا خواهد کرد مانند فنری که رها‌تر از قبل واکنش قوی‌تری دارد. بر همین اساس:
خروجی برخورد با ویدئو چه شد؟
خروجی برخورد با حجاب چه شد؟
خروجی برخورد با فضای مجازی چه شد؟
خروجی برخورد با شادی مردم با کنسرت، جز به اوج رسیدن گروه‌های مرجع زرد و رپرهای اینستاگرام شد؟
خروجی ستاد و قراگاه‌های مختلف فرهنگی، امر به معروف، سبک ایرانی/اسلامی، صدا و سیمای فشل/ و... چه شد؟
خروجی برخورد با فعالان و دلسوزان منتقد، باعث ورود آنان به حلقه سخت مدافعان وضع موجود شد یا برخوردهای خشن و توهین آمیز و خلاف دین و کرامت انسانی، اعتقاد آنان را به مسیر و روش و برداشت خود استوارتر کرد؟

"فشار و زور امری موقتی و کم دوام است" کاش فهم قدرت به این واقعیت جهان هستی که به درازای تاریخ تجربه شده، می‌رسید، کاش!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

13 Dec, 16:56



کاریکاتوری گویا و منطبق؛ چاپ شده در یک رسانه مصری

مردم در حال فریادند که: فقر / بیکاری/ مسکن/ بیمه/ تورم/ نان/ حقوق‌بشر/ آموزش و... در همین حال حاکم غرش می‌کند حجاب!

در کانال تلگرامی میرحسین موسوی آمده:
گویند در ایامی که به قول سعدی «ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود» و مغول‌ها تا پشتِ دروازه‌های بغداد رسیده بودند، گمان می‌کنید دعوای داخل شهر بین عالمانِ فرقه‌های مختلف دین، بر سر چه بود؟

در کتاب «عجایب‌المقدور» از ابن عرب‌شاه نقل شده که در همان وانفسا بین حنبلیان و شافعیان جنجالی درگرفته بود که امام جماعت در نمازِ عصرین باید بسم‌الله را بلند بخواند یا آهسته!

مجادله و کشمکش‌ها به جایی رسید که پیروانِ دو فرقه به طرف هم لنگه کفش‌ پرتاب کردند.

تا این‌که بغداد، پایتخت خلافت عباسی به تصرف مغولان درآمد و دیگر نه از بسم‌اللهِ بلند خبری بود و نه از بسم‌اللهِ آهسته!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

10 Dec, 03:27


بشار هم رفت!

و هنوز؛
یک رئیس قوه می‌گویند لایحه حجاب را به دولت برای اجرا ابلاغ می‌کنم.
ادامه دهید لطفا؛
رئیس قوه دیگر فهمش از وفاق، محوریت ولایت است، ادامه دهید.
صدا و سیما از امثال اردشیر خان لاریجانی و امثاله زیاد دارد تا در یک شب مانده به سقوط بشار باز هم ببافد، ادامه دهید.
مواجب بگیران سایبری را رها کنید تا به هر کس خواستند بتازند و درشت‌گویی کنند، ادامه دهید.
کیهان را یله و رها می‌خواهید که رطب و یابس به هم ور کند تا دلخنکی موقتی فراهم آورد، ادامه دهید.
برای تاج زاده و مانند وی چند سال دیگر زندان بنویسید، ادامه دهید.
اصلا بنویسید میر حسین و خانم رهنورد حصر‌شان تا مرگ است، ادامه دهید.
چتر دیدگاه و عمل امنیتی به همه موضوعات را گسترده‌تر کنید، ادامه دهید.
هنوز از امثال پناهیان، عباسی، جمشیدی،شهبازی، رائفی‌پور، رسائی، نقدی، ثابتی، یکتا،... در چنته دارید؟ عرضه کنید برای رسیدن به قله‌های رشد، ادامه دهید.
پشت القاب و عناوینی چون دفاع مقدس و مدافع حرم، سنگر بگیرید تا رمقی برای نقد و بررسی نگذارید و ادامه دهید.
وزیر خارجه‌ای که دستگاه محاسباتش زنگ زده و روغن‌کاری نشده را بفرستید در کوچه‌های دمشق تا شاورما بخورد شاید ورق برگردد، ادامه دهید.
بوق‌ها را باد کنید و از شکست‌های پی در پی، پیروزی ساخته در کَت اقلیت فدایی‌تان کنید، ادامه دهید.
به سانسور و ممیزی آنچه نمی‌پسندید، ادامه دهید.
فیلترینگ که از نان شب واجب‌تر می‌دانید را حتما ادامه دهید.
باز هم کلمه و واژه بسازید برای بخشی از جامعه: جبهه انقلاب، ارزشی، خودی، با بصیرت، مومن انقلابی و دیگران هیچ! ادامه دهید.
بازهم برجام را پوچ و هیچ دانسته و تحریم را نعمت بدانید، ادامه دهید.
اقتصاد مقاومتی را بیشتر و بیشتر در راس امور قرار دهید خوب جواب داده و ادامه دهید.
حالا که به توسعه در تراز جهانی رسیدیم، برنامه ریزی برای حسینیه کردن کاخ سفید و نظم و تدبیر دنیا را به تعویق نیندازید و ادامه دهید.

و باز هم و بازهم ادامه دهید؛
ولی خوب معلوم است: اگر خبری شد این ما نیستیم که در سقوط شما، شما را هُل می‌دهیم، خودتان مقصرید!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

04 Dec, 19:11


مهری طالبی دارستانی بعد از توئیت توهین آمیز خود می‌گوید از مدیریت  اداره عفاف و حجاب ستاد امر به معروف و نهی از منکر استعفا کرده است.
اما روایت ستاد مذکور خبر از اخراج وی می‌دهد:
"این ستاد برای رئیس جمهور محترم که منتخب مردم است، احترام ویژه‌ای قائل است و ضمن عذرخواهی از ایشان و مردم شریف، اعلام می‌دارد فرد منتشرکننده مطلب از این پس در ستاد هیچ سمتی نخواهد داشت."

🔸پی‌نوشت:
همین که در این ستاد مشخص نیست چه کسی راست می‌گوید، نشان از آن ندارد که امر به منکر جای خود را به امر به معروف داده است؟
وانگهی تصویر توئیت دبیر ستاد مذکور در تهران (روح‌الله مومن نسب) نیز نشان از چه دارد؟!
و اینکه میرشمسی معاون امور اجتماعی و فرهنگی ستاد مذکور، پزشکیان را متهم به ناترازی دینی کرده، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!
ظاهرا نزد کارکنان این ستاد، منکر فقط حجاب زنان است اما چیزی به نام منکر اخلاقی وجود ندارد!
رشد ستادها و قرارگاه‌های متعدد با نام‌های دینی که از بیت‌المال مردم مظلوم ارتزاق می‌کنند، و شیره جان ملت را می‌مکند، جز بدبینی به دین چه اثری دارند؟!
در نبود بودجه، چرا بودجه اینان روز به‌روز بیشتر می‌شود؟!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

04 Dec, 14:54


📞آقا #_مساله!

- نویسنده این جملات یه خانم چادری هستند:

"لات، طبلکار، دروغگو،بی‌خاصیت، ندانم‌کار، نادان،ترسو، کم‌عقل، سست، بی‌اراده، بی‌حمایت!دقیقا صفاتی است که یک رئیس جمهور نباید داشته باشد تا عزت ملی حفظ شود. البته هیچ ربطی به ما ندارد. برسد به‌دست رای دهندگان مریخ."

- مساله شما چیست؟
= این چه ادبیاتی است؟! فحش و ناسزا پیشش لنگ می‌اندازد.حاجی من نگرانم!
- نگران چی؟!
= یه وخ نریزند بازداشت کنن و بیارن پشت تی‌لیوی‌زیون!
- نگرانی شما بی مورد است. شما کلاه مبارک را بچسبید که باد نبرد!
= شما ایشون را می‌شناسید؟
- بله! این خانم از مدیران ارشد ستاد امر به معروف و نهی از منکر ایران است.
=عجب! خیلی خوبه دیگه! با چادر، با نام امر به معروف و نهی از منکر و با بودجه بیت‌المال که ردیف بودجه از دولت داره ستاد درست کنی و علنی فحش و ناسزا بدهی برای حفظ عزت ملی‌! و اشاعه معروف در جامعه...! پشتت هم که گرمه!
خیلی‌اُم خوب!😳

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

03 Dec, 16:08


روزگار تلخ‌تر از زهر!

داشتم خاطرات و حوادث گذشته را مرور می‌کردم. روزگاری که قصد کشتن آیت‌الله منتظری را داشتند، برایم تداعی شد.
در گفتگویی که در دوران حصر آیت الله، با جناب حاج احمد آقا منتظری داشتم از حال و هوای روزی پرسیدم که در پی سخنرانی انتقادی آیت‌الله منتظری، در آبان‌ماه ۷۶ دفتر، حسینیه و منزل ایشان مورد هجوم سازما‌ن‌دهی شده از سوی نهادهای حکومتی و نظامی و انصار حزب‌الله قرار گرفت.
احمد منتظری از حضور سردار کریمی فرمانده سابق سپاه قم گفتند که همراه تعدادی دیگر به پشت در اتاق پدرشان آمدند. آنان به پدر می‌گفتند:
"ممکن است مهاجمان درون منزل آمده و شما را زخمی یا حتی بکشند و ما توانایی جلوگیری نداریم."
آیت‌الله منتظری به سپاهیان می‌گوید:
"شما که ادعا دارید ۸ سال جلوی صدام ایستادید، چطور در مقابل مهاجمین توان مقاومت ندارید؟! اگر وظیفه دارید انجام دهید و گرنه اگر قرار است مرا بکشند، بهتر است در همین اتاقم کشته شوم."
احمد منتظری ادامه داد:
"وقتی از اتاق بیرون آمدند من درِ اتاق را قفل کردم. لحظاتی گذشت که صدای بی‌سیم سردار کریمی در آمد که مافوقش می‌گفت:
باید ببریدش، از خانه بکِشیدش بیرون، حتی با طناب ببندید و..."

  پس از اين حادثه و در سال‏هاى حصر مرحوم آيت‏اللّه منتظرى، در جلسه‏اى كه چند تن از علما و روزنامه‏نگاران و اصحاب‏قلم، از جمله آقايان: مرحوم عبايى خراسانى، سيد محمدعلى ايازى، ماشاءاللّه شمس‏الواعظين، اكبر گنجى، محسن آرمين، محمدحسن‏موحدى ساوجى، على حكمت، عمادالدين باقى، حمیدرضا جلايى‏پور و عليرضا علوى‏تبار با آيت‏اللّه موسوى اردبيلى در قم‏داشتند، که در پاسخ به اعتراض برخى از حاضران -مبنى بر اين كه دفاع از مرجعيت در درجه نخست وظيفه علماى حوزه است وشايسته نيست كه اين امر را غير حوزويان جلودار باشند- گفته بود:
"لازم نيست آنچه را انجام داده‏ايم در بلندگو اعلام كنيم؛ آن روز قصدداشتند آقاى منتظرى را بكُشند و من با تهران تماس گرفتم و تهديد كردم كه اگر بر اين تصميم اصرار داشته باشيد بدانيد كه آقاى منتظرى‏تنها نيست؛ و در نهايت از اين تصميم منصرف شدند."

🌑اول انقلاب یادمان هست این سرود را:
بگذرد این روزگار تلخ‌تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید

و ما هنوز منتظر "شکر" مانده‌ایم!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

01 Dec, 15:55


تصور کنیم!

تصور کنیم روزی را هنوز خواب و بیداریم و آفتاب، طلوع را آغاز نکرده که خبری شوکه کننده و لیستی از نفوذی‌ها بی جیره مواجب در ایران منتشر شود.
خواب از سرمان که پرید، لیست پروژه‌ها را مرور می‌کنیم:
ادامه جنگی فرسایشی
تسخیر سفارت و ۴۴۴ روز گروگان‌گیری بی‌حاصل
اعدام‌هایی از جنس بی‌قانونی و حس نفرت
برخورد‌های امنیتی تند و خشن و بدبین کردن دانشگاهیان و مراجع و علما به روند حاکمیت
محرومیت و زندان و حبس منتقدان
دادن تیغ دست زنگیان مست و سرکوب‌گر
حذف آیت‌الله منتظری و مانند او از سپهر سیاست رسمی با بدترین راه ممکن
حذف سرمایه‌های انسانی در پرتو استعلام و گزینش‌های باندی و سیاسی
ورود و حضور به منازعات منطقه‌ای بدون در نظر گرفتن منافع ملی
اداره صدا و سیمای میلی با سیاست‌های ضد ملی
زخمی و عاصی کردن مردم با سیاست‌های سانسور در حوزه فیلم و کتاب و نشریات
فراری دادن نخبگان و مهاجرت روز افزون سرمایه‌ها
فوران ناکارآمدی در بخش اقتصادی
به صدر نشاندن پخمگان و سفلگان بی‌مایه اما پر‌مدعا تحت لوای خودی و انقلابی و به زیر کشیدن نخبگان
حذف ایران از جامعه جهانی و انزوا
تیرمست کردن مردم و جامعه با نام بی‌ حجابی، فیلترینگ و...
و....

در سال ۱۴۰۳: لایحه ضد ملی حجاب و عفاف!
که هر چه می‌خوانی به ضدیت آن با امنیت خاطر شهروندان پی برده و در ایجاد تضاد و خشونت میان مردم و گسل مردم/ حاکمیت تلاش ویژه دارد!

و همه این‌ها و بیش از این‌ها با نام و چاشنی دین و حکومت دینی که جز فرار از دین و اخلاق؛ حاصل دیگری ندارد و روز به روز درکی که از این ابر‌چالش‌ها وجود ندارد؛ تصمیم به ریل گذاری جدید پیش‌کش!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

26 Nov, 16:29


توقع را بالا نبرید!

صادق آهنگران می‌خواند: «فرمان بده آقای سرشار از بشارت!... فرمان دهی این جمعه در قدس شریفیم!»
مداح دیگری خوانده: «سیدعلی خامنه‌ای فاتح جنگ است!... لب تر کند امروز، سحر قدس شریفیم!»
این مداحی‌ها بازتاب بسیاری داشته است. رجز خوانی از جمله شگردهای جنگ روانی در جنگ‌های تن به تن بود و مبارز، هل من مبارز می‌طلبید.
شیوه شعار و تشجیع خودی و تضعیف طرف مقابل نه تنها منسوخ نشده بلکه با لوازم جدید به روز شده و جنگ، ترکیبی شده است.
اما نکته مهم این‌که در میدان حکمرانی سیاسی و رزم، نباید چنان آش شعار شور شود که توقعات بی‌شماری را به طرفداران دیکته کند و باور پذیر باشد. سروده‌ها و اشعار حماسی در صورتی که تکراری شده و دچار افراط و تفریط شود و پشتوانه واقعی در بر نداشته باشد، کسل کننده شده، زدگی ایجاد می‌کند و اعتماد متقابل جامعه/ حکومت را دچار گسل خواهد کرد. سخن حکیمانه‌ای می‌گوید: "کُلُّ شَئ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلی ضِدِّهِ. هر چیز از حدّش بگذرد، به ضدّ آن تبدیل می گردد."
جنگ ۸ ساله ما پیش روی ماست و تا زمانی که به دنبال رفع اشغال و تجاوز متجاوز به مرزها بودیم، عملیات‌ها سرنوشت ساز بود اما از زمانی که شعار رسیدن به قدس از طریق کربلا سر زبان‌ها افتاد، و وارد خاک عراق شدیم، تحرکات ما نوعا ایذایی و پر تلفات و بی‌ثمر بود و به تعبیر محسن رضایی "در وضعیت نه جنگ نه صلح و ترمز جنگ، در منجلاب فرو می‌رویم پس باید عملیات کنیم!"
او نمی‌گفت که عملیات‌هایی که مثلا در شرق بصره انجام می‌شد، چرا پر تلفات و بی‌نتیجه بود. زیرا عراقی‌های اشغال‌گر حالا دیگر در شرق بصره تا آخرین گلوله مقاومت می‌کردند. شهید احمد کاظمی فرمانده لشگر ۸ نجف، اسفند۶۳ خطاب به مجموعه فرماندهی لشکر می‌گوید: «... اگه تو مثلاً بایست دو ماه بجنگی تا برسی مثلاً به سلیمانیه یا برسی به کرکوک، این‌جا مثلاً دو ساعت بایست بجنگی [تا] برسی به یک‌نقطه. ولی تلفاتی که آن‌جا می‌داده‌ای، این‌جا باید توی یه ساعت بدی. یعنی سختی‌اش به این‌جاست. انبوهِ آتش، انبوه دشمن و انبوه آب. خُب می‌خواد دفاع کنه از مملکتش. این نیست که راحت بدهد مملکتش را؛ بفرما خوش آمدید. سفره هم پهن باشد، بگوید بیایید این‌جا بنشینید! خستگی در کنید! وایمیسند می‌جنگند. سربازش می‌جنگد، خودش می‌جنگد، گروهبانش می‌جنگد.» 
( «عبور از دجله»؛ تاریخ شفاهی عملکرد لشکر 8 نجف اشرف در عملیات بدر)
قبلا نیز نوشته شد که دکترین سیاسی/ نظامی ایران مبنی بر حذف اسرائیل، با گذشت زمان حتی در اذهان مدافعان بی‌چون و چرا نیز پرسش و سئوالاتی را ایجاد کرده که قاعدتا با شعار بدون واقعیت، از حالت پرسش به باور منفی تبدیل خواهد شد و گذشته از این‌که منافع ملی را نیز زیر ضربه قرار خواهد داد!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

24 Nov, 15:50


مگر قحط الممالک است؟!

حمید رسائی عضو برجسته جبهه پایداری گفته:
"ظریف با آمریکائی‌ها رفیق است و آن‌ها به جای مستر به او مای جواد می‌گفتند."

اصولا پرسیدن چونکه عیب نیست برای تبیین این گفته چند سوال به ذهن خلجان می‌کند که شیخ لازم است پاسخ دهد که آیا معنای این خبر مهم این است که:
۱. ظریف چرا با ما رفیق نیست؟
۲. آمریکائی‌ها هم با ظریف رفیقند؟
۳. هر دو تا چرا با هم رفیقند؟
۴. چرا آمریکا با ظریف رفیق است و با ما نیست؟
۵. ظریف رفیق آنهاست پس جاسوس آنهاست؟
۶. رفاقت ظریف ممکن است بخاطر جاسوس ایران بودن است؟( و ما او را لو می‌دهیم)
۷. ظریف جاسوس دو جانبه است؟
۸. ظریف چون می‌خندد رفیق پیدا می‌کند؟(ما هم که گاهی می‌خندیم زبان هم بلدیم، گرین کارت هم که داریم)
۹. چرا ما نتوانستیم رفیق پیدا کنیم اما ظریف توانسته؟
۱۰ . ظریف با رفاقت قدرت لابی‌گری دارد و ما نداریم؟
۱۱. ظریف چونکه رفیق آمریکایی‌‌هاست معاون پزشکیان شده؟
۱۲. چرا ظریف به جای رفاقت با "مای پوتین" روسیه، و مای‌های: سوریه، ونزوئلا، جیبوتی، گابن، به ویژه "مای هبت‌اللّه" افغانستان، و "مای کیم جون" کره شمالی، با آمریکائی‌ها رفیق است؟! این‌ها بیل به کتشان خورده؟!
مگر قحط الممالک و "مای" شده که سراغ این‌ها نرفته و در عوض آمریکائی‌ها رفیق "مای ممدجواد" ظریف ایرانی شدند؟!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

23 Nov, 15:57


شبکه فشار!

اخیرا صدای برخی نمایندگان مجلس در آمده که به گوشی‌های همراهشان پیامک‌های سازمان یافته ارسال شده است. یکی از
اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی نوشته:
" الان ۵۴۳ پیامک را در این هفته از گوشی ام پاک کردم ؛ پیامک‌هایی سازمان یافته که بنظرم ستادی مشترک دارد. پیامک ها چند دسته است: الف) هر چه زودتر حیفا را با خاک یکسان کنید! ب) ظریف خائن و جاسوس است باید عزل شود! ج) مجلس، امروز سه شنبه را بخاطر دادن صحن به کمیسیون تلفیق خیانت کرده و باید  رئیس جمهور بخاطر انتصاب ظریف به قوه قضاییه معرفی شود!‌"

در یکی از این پیام‌ها برای نماینده‌ای از تهران آمده:
"جناب آقای...شبتون بخیر. می‌خواستم دلیل موافقت خودرا با ماندن ظریف در دولت را بگید. آقا! چقدر وعده بهتون دادن تا به ماندن کسی رای دهید که ۸ سال کشور رو به فلاکت رساند. سر پل صراط جلوتون رو می‌گیریم."

شبکه‌ها و گروه‌های فشار به اسباب فشار روز مجهز شده‌اند. قبلا کف خیابان وسیله فشار بود امروزه با پیشرفت تکنولوژی شبکه‌هایی به بهانه احیای امر به معروف و نهی از منکر و جبهه انقلاب، پیامک‌های انبوه با شماره‌های مختلف که معلوم است از یک‌جای مشخص و سازمان دهی شده می‌باشد، به نمایندگان مجلس ارسال می‌‌شود. این پیامک‌ها مانند برخی تجمعات در صدد هستند که نمایندگان را دچار خطای محاسباتی نمایند. نوع پیامک‌ها نقاب مردم انقلابی به چهره دارند، محتوای تکفیر، توهین، افترا و تهدید دارند که رصد و شناخت و برخورد با اینان توسط نهادهای امنیتی و مشخص کردن آمران و عاملان و پشتیبانی سخت‌افزاری و نرم افزاری آنها مثل آب خوردن است، نیست؟!
اگر نمایندگان مردم نتوانند این سنخ شبکه‌ها را شناسایی و ستاد حامیانشان را به مردم معرفی کنند؛ پیداست شبکه، شبکه آهنین است به مانند گذشته و مصونیت دارند! و نباید غافل بود که از جمله زمینه رویش و رشد این شبکه‌ها ناشی از نوع نگرش‌ خود مردان حاکمیت به برخی موضوعات و اشخاص است که موجب آتش به اختیار بودن برخی را سبب شده است.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

17 Nov, 15:49


مردم را عصبانی نکنید!

از بس حرص و جوش خورده بود با سردی جواب تلفن را داد. وقتی به خانه آمدم هنوز عصبانی بود. هر چه ور می‌رفت، نمی‌شد که بشود و بیشتر لعنت می‌کرد. خدایا لعنتشان کن از دهانش نمی‌افتاد. لحظه.ای گذشت و مثل این‌که فرجی حاصل شد و وقتی فایل آموزشیِ چند دقیقه‌ای درصدی آپلود شد، داشت آرام می‌شد که دوباره متوقف شد. و باز هم لعن و نفرین به باعث و بانیانش نثار می‌شد.
می‌گفت: مجتبی! تو در پست قبلی از یک سخنران در قم نقل کرده بودی که «عصبانی کردن دشمن» از وظایف یک مسلمان است. بعدا توضیحاتی در نقد این تفکر داده بودی. خب می‌نوشتی: بنده خدا! شما «عصبانی کردن خود مسلمانان» را نیز به لیست و فاکتور مسلمانی ادعایی خودتان اضافه می‌کردید لابد. شما که الحمدلله از این لحاظ شهره آفاق هستید. اگر از آیین مسلمانی همین باشد که مؤمنان به دین حنیف را نیز به غیظ آورید شهادت می‌دهیم که لا نعلم منکم الا عمل به این نشانه! واقعا دست مریزاد که در این باره کم نگذاشتید. هنیأ لکم! خدا اجرتان دهاد!

این یک نمونه از میلیون‌ها شهروندی است که شبانه روز با اینترنت و فضای مجازی کسب، و سر و کار دارند چه از استاد دانشگاه و حوزه گرفته تا بانک، خریدار و فروشنده، طرّاح و نقّاش، نویسنده و ناشر، تا ... همگی روز به روز خط بطلان بر محبوبیت دست اندرکاران می‌کشند اگر چیزی تهش واگذاشته باشند.
البته جوش بی‌خودی می‌خوریم ماها! با عرض معذرت! مردم ما خیلی ساده هستند زیرا فکر می‌کنند برخی دست اندرکاران به محبوبیت و مقبولیت نزد مردم بها می‌دهند در حالی که این چنین نیست آنان مشروعیت خویش را آسمانی می‌دانند، دوست داشتن مردم اصلا شرک است در قاموس آنان و به همین جهت خود را بی‌نیاز از مقبولیت و محبوبیت مردم می‌دانند. این قماش مسئول از ابراهیم(ع) برترند زیرا حضرت ابراهیم پس از آن همه امتحان سخت طاقت فرسا به مانند ذبح فرزندش اسماعیل، این چنین در حق ذریه خویش دعا می‌کند:« پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره‏ اى بى‏ كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دل هاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند.» (ابراهیم۳۷).
و البته از این قماش انتظاری بیش از این نیست که خود را از پیشوایان شیعه برتر بدانند زیرا در زیارت‌نامه روایت شده از امام سجاد(ع) با عنوان امین الله(که دارای مضامین عالی عرفانی نیز هست) آمده: « واجعلنی ... محبوبه فی ارضک و سمائک»؛ خدایا! مرا در زمین و آسمانت، محبوب و دوست داشتنی قرار ده! جالب است امام(ع) علاوه بر محبوبیت در میان اهالی زمین،‌ محبوبیت آسمانیان را هم طالب است.
خلاصه با آدم‌های عجیب و غریبی سروکار داریم. از جهتی خود را کارگزار حاکمیت دینی می‌شمارند و از جهتی دیگر دین‌داری آنان پازلی ناقص از دین حنیف و سمحه سهله و کاریکاتوری از آن است.
از این‌ها بر دین مردم باید ترسید!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

16 Nov, 18:18


فهم و تبیین ناقص!

اخیرا سخن‌ران حرم حضرت معصومه (س) گفته است: "یکی از معیارهای دین‌داری این است که انسان دشمنش را به خشم بیاورد و عصبانی کردن دشمن از واجبات دینی است. قرآن می‌گوید کسانی که بتوانند دشمن را به خشم بیاورند برای آنها عمل صالح می‌نویسیم و جزء صالحین محسوب می‌شوند."

تبری را از مشخصات مسلمانان می‌دانند و شاید مراد گوینده از به خشم آوردن دشمن همین باشد.
بر این فرض آیا عصبانی کردن، به عنوان یک اصل ابتدایی مطرح است یا اقدامی واکنشی در برابر تحرّک خصمانه دشمن است؟
مراد از عصبانی کردن دشمنان و کفّار چیست و با چه راهکاری چنین عملی مشروعیت مورد سفارش است؟
و مراد از کافران و دشمنان در قرآن چیست و معیار کدام است؟
پاسخ به این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگر در این مجال ممکن نیست اما به طور خلاصه:
برخلاف برخی اظهارات بدون پشتوانه محتوایی و نگاه سطحی به آیات قرآن و عدم توجه به زمانه صدور و شان نزول، اولا؛ عصبانی کردن دشمن و کافران به عنوان اصل اولیه نیست بلکه در موارد خاص خودش به عنوان عملی واکنشی در قبال عملکرد خصمانه دشمن است که آن هم در جایی است که بدانیم عصبانیت وی موجب نابودی و خسارت به کیان دین و مومنان نمی‌شود و الا عصبانی کردن دشمن به عملی ضد خود تبدیل خواهد شد.
در قرآن می‌فرماید: به کافران فحاشی نکنید، سبّ نکنید زیرا آنان نیز به خدای شما سبّ می‌کنند. اگر به واسطه سبّ، کافری عصبانی شده و به خدا فحاشی نماید، از آن نهی شده است. در همین راستا اگر مومنان و دین خدا نیز آسیب ببیند آیا باز هم می‌توان دشمن را عصبانی کرد؟
برخلاف نظریه پردازان خشونت که متاسفانه تریبون‌ها در قبضه آنان است، راهکار عصبانی کردن دشمن از مسیر آزار دادن، مرگ گفتن و ... نمی‌گذرد و نگاه سطحی به آموزه‌های دینی رهزن است و چه بسا نفوذی‌های همان دشمن زشت‌ترین و غیر ادبی‌ترین درشت‌گویی‌ها را در دهان مومنان بگذارند زیرا اثر نامطلوبی دارد. اگر این دسته از افراد اعتقاد به آزار و اذیت کفار دارند، چرا از راه‌های غیر‌عقلایی با تبعات غیر نیکو بهره می‌برند بلکه راهشن این است که اوّلا؛ مومنان به وظایف خود عمل کنند و مهم‌ترین آن توحید و دوری از شرک است. برخی حرف‌ها مانند ذوب در ولایت فقیه و معصوم‌گونه جلوه دادنش بوی شرک می‌دهد. از دیگر وظایف، اخلاقی عمل کردن مومنان در برخورد با دیگر ادیان است. ثانیا؛ با هوشمندی و تلاش و کوشش و استفاده از سیاست خارجی و فرهنگی باز، کشور مسلمان را به توسعه و پیشرفت برسانند. اتفاقا همین آیه‌ای که بدان استناد شده، بالندگی و قد کشیدن مومنان را موجب خشم دشمن می‌داند.
مرحوم صالحی نجف‌آبادی خالق کتاب "شهید جاوید" می‌نویسد:
" جنبه منفی سیاست خارجی اسلام این است که به کشورهای بیگانه به طور ابتدایی آزار ندهند و اهانت نکنند و بدون ضرورت خشم آنان را بر نینگیزند. قرآن می‌فرماید: « وَ دَع اذاهُم» از آزار کافران و منافقین خودداری کن(احزاب/ ۴۸)[آزارشان را رها کن]... اگر بیگانگان از طرف مسلمانان بی‌جهت مورد اهانت و ناسزاگویی واقع شوند آنان نیز عکس‌العمل نشان داده و وارد جنگ می‌شوند و مسلمانان ناچار می‌شوند نیرویی که باید صرف سازندگی و پیشرفت شود، صرف دفع شر دشمن نمایند که هم نیروها را هدر می‌دهد و هم از پیشرفت و سازندگی باز خواهیم ماند. علاوه بر اینها اساس دین اسلام مبنی بر دعوت و جذب است و هدایت نه طرد و لعن. در قرآن می‌فرماید: « نیکی و بدی یکسان نیست و تو بدی را به آنچه بهتر است یعنی نیکی دفع کن اگر چنین کنی همان کسی که دشمن توست دوست صمیمی تو خواهد شد(فصلت/۳۴).
(نامه سرگشاده در باره کنفرانس طائف و مسایل جنگ، اسفند ۵۹، ص ۶۵ـ ۷۲)
شقه شقه کردن دین حنیف که ناشی از سواد و ضیق دایره مطالعات مدعیان و صاحبان تریبون می‌باشد، حکایت تلخی است که دین را آن‌چنان که هست تبیین نمی‌کنند و کاش این حرف‌ها از تریبون های رسمی به خورد جوان موسوم به مومن انقلابی داده نمی‌شد!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

11 Nov, 18:33


( گفتگوی هاشمی رفسنجانی با سایت رهبری)

میراث تعلیق نظارت یا تعطیلی آن بر احمدی‌نژاد جز خسارت و زیان بر توسعه و پس‌رفت، چیز دیگری عاید کشور نکرد. ثمره این تعلیق یا تعطیلی از ناحیه بالا دستی‌ها ملازم با تعطیلی آن از سوی نهادهایی مانند مجلس و سازمان بازرسی بوده و گروه‌های مردم نهاد نیز چنین جراتی ندارند. به یاد داریم که واژه "سیاه‌نمایی" در آن دوره توسط بازجویان اطلاعات احمدی نژاد به گونه مکرر بهره برده می‌شد.
شاهکارهای یک دولت مستحضر به حمایت بی‌شائبه و نفی نظارت بر وی، کار را به جایی رساند که کارگزاران دولت احمدی نژاد در دو سال پایانی، به دولت انحرافی ملقب شدند؛ و وی حتی ۱۰ روز قهر کرد و تلاش‌های واسطه‌ها برای آشتی وی با نظام فزونی یافت. سپس وی به جایی رسید که چند بار توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد و... .

علی(ع) در فرمانی برای حکمرانی خوب به مالک اشتر استاندارشان در مصر نوشتند:
"کارهای کارگزارانت را بازرسی کن و دیده‌بان‌هایی از مردم راستگو و وفادار برآنان بگمار چرا که وارسی در کارهای آنان، آن‌‌ها را بر امانتداری و مدارا کردن با رعیت وا می‌دارد. و خود را از سوءاستفاده یارانت محافظت نما."

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

05 Nov, 16:41


🔸پاسخ حماس به بیانیه مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم

حالا که خود فلسطینی‌ها جوش و خروشی علیه ایده دو دولتی در اراضی اشغالی ندارند، در این وضعیت مارپیچ تصاعد تنش که محتاج وفاق و آرامش هستیم؛ از آنان که در ایران و قم از فلسطینی‌ها فلسطینی‌‌تر شده، کاتولیک‌تر از پاپ، به تهدید و توهین و افترا به جمعی از فرهیختگان روحانی و حوزوی غیر همسو با جریان تندرو روی آورده‌اند انتظار می‌رود که به کف خیابان دستور بازگشت دهند و در یک گفتگوی سازنده با حضور نمایندگانی از فلسطین، پیشنهاد مجمع محققین و مدرسین حوزه در بوته تحلیل گذارده شود تا برای برون رفت از کلاف درهم پیچیده کنونی چاره‌ معقولی اندیشیده شود.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

05 Nov, 16:11


حاکمان چون معزول شوند!

حسین طائب رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه و مشاور فعلی فرمانده سپاه در اظهار نظری می‌گوید:

"با عملیات‌های وعده صادق، نمی‌توان در برابر اسرائیل بازدارندگی ایجاد کرد/بازدارندگی را باید با آمریکا جلو برد/آمریکا در صنعت موشکی، صد سال از ما جلوتر است/ اسرائیل به دنبال تصاعد در جنگ است."

کمی دنده عقب برویم و تصور کنیم شیخ حسین طائب هنوز رئیس مقتدر سازمان اطلاعات سپاه است و ترک تازی وی در رده فرماندهی یک نهاد امنیتی، در داخل و خارج هنوز در جریان است و بزرگ نمایی‌های معمول این دسته آدم در پرتو جنگ روایت‌ها و بزرگنمایی توانایی‌ها برای رسیدن به تئوری "النصر بالرعب" در دستور کار است؛ در این صورت چنین اظهار نظری را شاهد بودیم؟! یا چنان از موشک‌های قاره پیما سخن می‌گفت که تا اروپا را در می‌نوردند؟!
طائب و مانند وی در هنگامه مستی قدرت(به ویژه قدرت اطلاعاتی امنیتی که به مردم حساب پس نمی‌دهد و بلکه هیچ خدایی را بنده نیست) و زمانه‌ای که قدرت را چون معشوقه در بغل دارند چگونه می‌اندیشند و عمل می‌کنند؟!
اگر کسی به جز وی چنین می‌گفت همین طائب وی را به نشر اکاذیب، سیاه نمایی از اقتدار کشور و تشویش اذهان، ترسو و لیبرال و غربگرا متهم نمی‌کرد، و آیا تا بازداشتی مادر مرده در جلوی دوربین سیمای میلی اعتراف به سرسپردگی موساد نمی‌کرد، رهایش می‌کرد؟!
خدا بیامرزد والد غلامحسین کرباسچی را یعنی مرحوم آیت‌الله تهرانی که از اعضای با وفای دفتر آیت‌الله منتظری بود؛ وی می‌گفت: "حاکمان چون معزول شوند معقول شوند."

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

04 Nov, 15:53


کاری که آمریکا با ما کرد را با اسرائیل بکنیم!

حجت الله عبدالملکی، وزیر سابق رفاه دولت رئیسی گفت:  
"آمریکا می‌خواست از طریق تحریم‌های بانکی، حمل و نقل و‌نفت اقتصاد ایران را دچار فروپاشی کند که به دلیل بزرگی اقتصاد ایران اتفاقی برای ما نیفتاد. همین کار را می‌توان برای رژیم صهیونیستی انجام داد و تجارت بین‌المللی اسرائیل را زمین‌گیر کرد."

خیلی وقت‌ها در طول روز صحنه‌هایی می‌بینیم، حرف‌هایی می‌خوانیم یا می‌شنویم که موجب انبساط خاطر مکدرمان می‌شود. در این میان چیزهای دیگری هم موجب انبساط خاطر می‌شود اما با این پیوست که صورت خود را با سیلی سرخ می‌کنیم اما خدا می‌داند در این دل وامانده چه ماتم‌کده‌ای برپاست.
این یک چشمه از منطق و استراتژی یک وزیر پس از ۴۵ سال انقلاب است برای به زانو درآوردن خصم؛ خصمی که معلوم نیست چه کسی به ما ماموریت نابود کردن آن را داده گرچه تاوانش نابودی منافع ملی ایران باشد!


🔸خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است و به آن می‌خندم



🔸داغ جان‌سوز من از خندهٔ خونین پیداست
ای بسا خنده که از گریه غم‌انگیزتر است


(دو بیتی دوم از رهی معیری است اما سراینده دو بیتی اول ناشناس است.)
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

01 Nov, 19:18


عبدالله گنجی روزنامه‌نگار اصول‌گرا با انتشار عکسی از دیدار پزشکیان با اعضای مجمع محققین و مدرسین در ایام انتخابات نوشته:

"بدتر شد که! بعد از کشور دانستن اسرائیل حالا عکس آیت‌الله منتظری را هم در محفل مجمع مدرسین نصب کرده‌اند تا بگویند او رهبر ماست."

مسلمان!
این عکس سال‌هاست در آن مجمع نصب شده است. رهبر...؟!
در یک ملک خصوصی شاگردان آیت‌الله منتظری عکس او را نصب کنند، تابتان بی تاب می‌شود؟!

به تعبیر عطاءالله مهاجرانی:
" سالها پیش وقتی آیت‌الله منتظری از زندان شاه آزاد شده بود، امام خمینی در پیامی برای ایشان نوشتند:"جنایتکاران به شما و ملت از سایه شما رجال عدالتخواه می‎ترسند."
آن واهمه‌ها همچنان باقی‌ست و نام و یاد آیت‌الله منتظری مثل آیه نور شعله می‎کشد و راه را نشان می‎دهد. در روزگاری که تحریف دین و ارزش‌ها مهمترین فتنه است و آدمکشان - گزارش جوان کشی‌شان را در زندان کهریزک اعلام کردند - ... نام آیت‌الله منتظری یک حجت است که اسلام و مسلمانی روایت دیگری دارد بریء از قتل و حبس و شکنجه و دروغ و خرافه!
تو در نماز عشق چه خواندی که سال‌هاست‌ این شحنه‌های پیر‌ از مرده‌ات هنوز پرهیز می‎کنند؟"

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

01 Nov, 11:10


در باره سفر پزشکیان به قم

سفر یک روزه پنج‌شنبه گذشته مسعود پزشکیان به قم اولین سفر وی در قامت ریاست جمهوری بود. وی در این سفر با مراجع دیدار کرد اما در این میان با اعضای مجمع محققین و مدرسین و هم چنین آیت‌الله بیات زنجانی ملاقات نداشت. وی هم چنین با امام جمعه و تولیت حرم حضرت معصومه(س) یعنی محمد سعیدی از مدافعان سعید جلیلی دیدار کرد.
در ایام تبلیغات ریاست جمهوری، پزشکیان در میان روحانیون و مراجع قم به جز آیت‌الله بیات زنجانی، مجمع محققین و مدرسین و بیت آیت‌الله منتظری و روحانیون اصلاح طلب حامی علنی دیگری نداشت. حضور وی بر مزار آیت‌الله منتظری هم بازتاب داشت. با این وصف، دیدار نکردن وی با مدافعانش مورد تحلیل و نقد و بررسی قرار گرفته است.
(یادم هست که حسن روحانی نیز در ایام تبلیغات اولین انتخاب خود، با هواپیما خود را به اصفهان رساند تا در تشییع جنازه آیت‌الله طاهری امام جمعه اصفهان شرکت کند. در قم نیز آیت‌الله صانعی از وی حمایت کرد. اما پس از انتخاب شدن، در سفر به قم به دیدار آیت‌الله صانعی نیامد و در سفر اصفهان بر مقبره آقای طاهری حاضر نشد.)
برخی این حرکت پزشکیان را خارج از وفاقی می‌دانند که دولت خود را بر آن بنا نهاده است. علاوه بر این دیدار نکردن با مجمع محققین و مدرسین را ـ به ویژه در این ایام که مورد تهدید از ناحیه قوه قضاییه قرار گرفته و نیروهای پایداری و شاگردان آقای مصباح و جامعه مدرسین حوزه در صدد برخورد میدانی و خیابانی با این تشکل اصلاح‌طلب و روشنفکر حوزوی هستند‌ ـ به این معنا تفسیر کرده‌اند که قدرت چنان عقیم است که شخصیت افراد را دچار دگرگونی و فراموشی می‌کند.
اما در قبال چنین تحلیلی، برخی بر این باورند که نقادان گویا به مناسبات قدرت و سیاست در ایران دقت و امعان نظر ندارند. علیرغم انتخاب‌هایی که در ایران صورت گرفته و نظر سنجی‌ها، شرکت کردن و نکردن‌ها در انتخابات؛ قدرت در ایران در دست اقلیتی کاسب است که همیشه در حال جابجایی از یک پست به پست دیگر هستند که اگر پست انتخابی نصیبشان نشد، در میان پست‌های انتسابی/انتصابی برای آنان جایگاهی رزرو شده وجود دارد. علاوه بر این هنوز این اقلیت صدایشان بلند است چه در صدا و سیما و روزنامه رسمی حاکمیت یعنی کیهان، و چه برخی از تریبون‌ها مانند امامان جمعه، برخی موسسات حوزوی که البته با حمایت و پشتوانه قوی از مصونیت برخوردارند.
اگر پزشکیان دچار تبدل شخصیت به وسیله قدرت نشده باشد، دیدار نکردن وی با تشکل‌ها و علمای غیر همسو با پایداری و تندروها، به جهت رعایت مصلحت عامه جامعه باشد و برای این بوده که اقلیت پر هیاهو چوب لای چرخ دولت نکنند، منتقدان باید چشم روی هم گذاشته و با فداکاری و عدم گله، وی را بدرقه کنند.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

28 Oct, 16:23


یک جو عقل!

وضعیتی که در حال تجربه آن هستیم از آن جهت و سمت و سو مهم است که اسرائیل برای اولین بار به طور رسمی و پذیرفته که به دلیل پاسخ، به خاک ایران تجاوز کرد تجاوزی مخالف با موازین بین‌المللی.
همه منتظر حوادث بعدی هستیم و مردمی که با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم می‌کنند اخبار بیشتر شبانه روزی که می‌خوانند و می‌شنوند، اخبار جنگ است و تبعات آن در تنگنای معیشت و هیچ خبری از گشایش به وعده‌ها  دیده و شنیده نمی‌شود!
در این وضع شکننده همگی بلندگو دست گرفته در کوی و برزن داد می‌زنند که جامعه دچار گسست حاکمیت/ ملت شده و باید این گسل را پر کرد و هر کسی از هر جناح فکری فکر امنیت و آینده ایران را در سر داشته باشد و از اقدامات و اظهارات تفرقه افکنانه دوری کند زیرا بدون پشتوانه مردمی حل مشکل با دشمن خارجی امکان ندارد.
حرف بدی نیست به شرط اینکه به قول معروف پارتی بازی نشود و برخی در  اظهار نظرات خویش دارای رانت نباشند. نمی‌شود دستور وحدت داد اما یک سویه و یک جانبه. نمی‌شود دم از رعایت ملاحظات امنیت ملی زد اما خودی‌ها را مصونیت بخشید که در کف خیابان مرگ به طرف مقابل بگویند اما طرفی که محتوم به مرگ است را تهدید کنیم.
نمی‌شود از وضع حساس گفت اما تلویزیون فیلم قلاده‌های طلا را ( یک شنبه و دوشنبه ۶ و ۷ آبان)پس از سال‌ها بازپخش کند و طبق سناریوی آن فیلم، اعتراضات مردم در انتخابات ۸۸ را اقدامی از سوی بهاییت، مجاهدین خلق، سلطنت‌طلب‌ها و m l 6 دانست! در حالی که ۱۵ سال از حصر میرحسین موسوی و خانم رهنورد می‌گذرد و در این سال‌ها سیل خبر و تحلیل در باره حوادث آن سال منتشر شده بدون اینکه حتی یک ثانیه اجازه  پاسخ‌گویی در رسانه بیت‌المال داشته باشند! این بود عدالتی که مسعود پزشکیان از نهج‌البلاغه علی(ع) می‌گفت و می‌خواند؟!

اگر یک جو عقل بود آیا با این اقدامات تنش‌زا گسل و دوئیت میان حاکمیت/ ملت را افزون می‌کردند؟!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

23 Oct, 16:20


عاقبت خود گرگ بودی!

جناب پوتین در اجلاس سران بریکس خطاب به پزشکیان گفته: " سلام من همراه با بهترین آرزوها را خدمت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای برسانید ما مواضع ایشان را ارزشمند می‌دانیم."

سال‌های خیلی دور نمی‌رویم، از حمایت تسلیحاتی روسیه قدیم در قامت شوروی از صدام و حمله به ایران و نامردمی آنان در ساخت نیروگاه اتمی بوشهر و غیره که بگذریم در یکی دو دهه اخیر حتما یادمان نرفته که روسیه در مناقشه هسته‌ای همیشه علیه ایران رای داده است. حالا از معامله هواپیماهای سوخو و میگ که بگذریم، ماجرای نا‌مردی در سامانه پدافند هوایی اس۳۰۰ هم بگذریم، همراهی پوتین مخلص مقامات ما با امارات در باره جزایر سه گانه ایرانی در خلیج همیشه فارس را کجای دلمان بگذاریم؟!
از پروژه اوکراین و ورود یا واردکردن ایران در این باتلاق که ناشی از اشتباه محاسباتی فاحش از ناحیه حضرات بود، نگو و نپرس! که تبعات آن گفتنی نیست و ملت مظلوم تاوانش را روز به‌روز پس می‌دهند مانند تحریم هواپیمایی ایران و همراهی اروپا با امارات در قصه جزایر سه گانه ایران.

ما که ساده لوح هستیم و بی بصیرت! اما حاکمیت که حواسش هست چشمانش باز باشد که این تعریف و تمجیدها حتما پیوستی دیگر از ضرب خنجر از پشت دارد! به ویژه که پوتین رفیق گرمابه و گلستان نتانیاهو است.

سعدی قشنگ گفته و تا حدی قریب به نکته ماست:
شنیدم گوسپندی را بزرگی
رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید
روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی
چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی

(گلستان سعدی حکایت ۷۱)
۲ آبان ۱۴۰۳
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

22 Oct, 16:18


هر کس از زعم خویش سخن می‌گوید!

سردار عزیز جعفری فرمانده سابق سپاه در حسینیه فاطمه زهرا(س) گفته است: اسراییل بعد از وعده صادق۱ با چند موشک نقطه‌ای در اصفهان را هدف قرار داد.
اعلام دیر هنگام این خبر در حالی است که همان برهه چنین اخباری تکذیب شد و از تعبیر مانور برای انفجارها استفاده شد. همان روز خبری منتشر شد که پدافند اصفهان هدف قرار گرفته است. البته طبیعی است که در همه جای دنیا اخبار نظامی دچار سانسور شود.
اما چند نکته جدیدی که سردار گفته است:

"ممکن است اسرائیل حمله محدود و کوچک به ایران انجام بدهد و حمله بزرگی در خور وعده صادق نمی‌تواند انجام دهد. به مردم اطمینان می‌دهم حرکت قابل توجهی انجام نمی‌دهد/ پاسخ ایران بستگی به شدت عمل دشمن است.کار بزرگی بکنند قطعاً چند برابر پاسخ آن را می‌بینند."

از کجا به مردم اطمینان حمله قابل توجه داده نمی‌شود؟ بعد از عملیات ۷ اکتبر همین تحلیل‌ها می‌گفت اسرائیل وارد غزه نمی‌شود که اگر بشود در باتلاق گیر می‌کند!

وانگهی! معلوم نیست تراز و مقیاس کوچک یا بزرگ بودن حمله چیست؟
معنای این جمله کوچک و پاسخ ندادن، به جز مشروعیت و جواز حمله کوچک چیز دیگری است؟ حمله کوچک تجاوز نیست؟
از جهتی معنای پاسخ ندادن به حملات کوچک چیست؟
اگر حملات کوچک کوچک و فرسایشی انجام شد و سیاست هزار چاقو از ناحیه رژیم صهیونیستی پیش گرفته شد، سیاست ما چیست؟
از سوی دیگر سردار نقدی می‌گوید: "منتظر کوچک‌ترین خطا برای پاکسازی اسرائیل از منطقه هستیم."

به نظر می‌رسد سیاست، تدبیر و آمادگی استراتژیک و واحدی برای بحران پیش رو وجود ندارد و هر کس از منظر و دیدگاه و زعم خویش سخن می‌گوید.
اینجا ایران و ایرانی است که باید هزینه گزاف بی‌‌تدبیری را بپردازد.
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

20 Oct, 13:47


🔸این چند نکته مهم و قابل دقت ظریف!

۱. "ورود ایران به جنگ با اسرائیل آرزوی آن کشور است. اسرائیل دوست دارد جنگ را تبدیل به
#جنگ_دولتی کند چونکه تاکنون در جنگ دولتی برده است. اسرائیل از سال ۱۹۴۸ تا امروز در جنگ دولتی نبوده که شکست خورده باشد."

۲. "مراد من از مبارزه با آمریکا مقابله با سلطه آمریکاست و مبارزه با تک قطبی یک گفتمان سیاسی است که به ما قدرت می‌دهد اما اگر این قدرت سیاسی را تبدیل به برنامه
#عملیاتی کنیم همراهان خود را از خود دور می‌کنیم."

۳. مشکل ما این است که همه چیز را سفید و سیاه می‌بینیم و همین می‌شود که الان کمترین میزان حمایت از آرمان فلسطین در جامعه ما و در سپهر عمومی نشان داده می‌شود. به خاطر اینکه فکر می‌کنند حمایت از فلسطین وارد شدن به
#_جنگ_با_اسرائیل است."

۴. "روزی کسینجر به من گفت: ایران باید بین آرمان بودن و نظام بودن یکی را انتخاب کند. به او گفتم: زمانی این کار را می‌کنیم که آمریکا این کار را بکند. من آرمان را بخشی از قدرت ملی می‌دانم که در بستر
#واقعیت باشد."

۵. "معنای حمایت از مقاومت
#حضور نظامی ایران نیست بلکه مراد #نفوذ است."

محمد جواد ظریف این نکات را در خلال مصاحبه‌ای با مجله آگاهی نو در زمستان ۱۴۰۲ گفته است زمانی که حدود ۶ ماه از عملیات ۷ اکتبر حماس گذشته بود.
همان زمان به نظر می‌رسید با این دیدگاه حمایت فیزیکی حزب‌الله و به تبع آن ایران از عملیات ۷ اکتبر نه تنها در کوتاه مدت بلکه در دراز مدت حزب‌الله و ایران را تهدید خواهد کرد؛ نظریه‌ای که با واقعیت همراه شد! حزب‌الله با ورود به ماجرای ۷ اکتبر، و آغاز انفجار پیجرها، روند پذیرش ضربه را طی کرد و ایران نیز وارد تنش مستقیمی شد که منافع ملی را به شدت تهدید می‌کند!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

18 Oct, 11:21


صدا و سیمای فشل!

پس از انتشار خبر هدف قرار گرفتن یحیی سنوار در غزه رسانه ایرانی/عربی العالم آن را تکذیب کرد. اما پس از چندی آنرا حذف کرد.
با این حال علی رغم گذشت ۲۴ ساعت از انتشار جهانی خبر و عکس و فیلم، و پیگیری بیشتر کاربران این خبر را،خانم جهانی از مدیران خبرگزاری صدا و سیما به شبکه خبر چند دقیقه پیش (۱۴:۲۵) گفت: خبر را به نقل از ارتش اسرائیل نقل کردند و حماس تایید نکرده است!

جالب اینکه در خبرگزاری فارس منتسب به سپاه به نقل از باسم نعیم از مقامات ارشد حماس شهادت را تایید کرده است.
در حالی الجزیره قطر مرجعیت خبری خود را روز به روز تقویت می‌کند که غول صدا و سیما رو به افول است.
در میان اکثر ایرانیان شاید این خبر مورد توجه نباشد؛ اما تصور کنید که عرب زبانان یا انگلیسی زبانانی که چشم به اخبار این رسانه فشل دارند چه نتیجه‌ای خواهند گرفت!
(الان روز جمعه ۲۷ مهر ساعت ۱۴:۵۲)
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

15 Oct, 16:52


🔸بزرگترین متحد ایران کیست؟

کشورهای به اصطلاح عقب مانده یا توسعه نیافته و حتی توسعه یافته و پیشرفته، در تعارضات و چالش‌های مختلف جهانی و حتی داخلی، هماره به دنبال متحدی از دیگر دول هستند که در فرایند آفند یا پدافند، یگدیگر را پوشش دهند. مبرهن است که دست دوستی متحدان از سر عشق و عاشقی دراز نمی‌شود بلکه تابع منافع طرفین است.
ایران قبل از انقلاب متحد مهمی چون بلوک غرب به رهبری آمریکا داشت و به عنوان ژاندارم منطقه و همسایه قطب کمونیزم نقش مهمی در معادلات منطقه‌ای و جهانی داشت. اما با دگرگونی و انقلاب ۵۷ و شعار نه شرقی و نه غربی، خود را مستقل قلمداد کرد، با آمریکا از سر ستیز در آمد که آغاز آن از اشغال سفارت آمریکا جرقه خورد. دوستی با شوروی آن روز برای اتخاذ تکیه‌گاهی برای ستیز با غرب، از جهاتی مشکل داشت از جمله که شوروی جزو مهم‌ترین تأمین‌کنندگان سلاح دشمن ایران یعنی صدام بود.
اما امروز و پس از ۴۵ سال با توجه به این که تونل مارپیچ آغاز تخاصم مستقیم و ویرانگر میان ایران و اسرائیل ظاهرا دارد به ته می‌رسد و بوهای بدی به مشام می‌رسد، آیا ایران متحدی برای خود تعریف کرده است که در صورت آغاز تهاجم نابودگری که بی رحمی وی زبانزد عام و خاص است(اسرائیل) بتواند روی او حساب کند؟

👈این روزها پرسش می‌شود که در صورت درگرفتن جنگ در هر رده‌ای، روسیه و چین در کنار ایران قرار خواهند گرفت؟ به تجربه ثابت شده است روس‌ها قابل اطمینان نیستند و در موضوع کنونی، نه تنها نقش میانجی را بازی نخواهند کرد، نه تنها با ایران متحد نمی‌شوند بلکه سیاست آنان پایان بحران نیست و از جهتی استقبال نیز خواهند کرد زیرا روسیه‌ای که در باتلاق اوکراین به گل تاپیده، از درگیری دیگری که تمرکز اروپا و آمریکا بر روی خود را بر هم زند استقبال می‌کند. می‌ماند چین که کلا در بحث‌های نظامی محافظه کاری پیشه کرده و قطعا به دلیل امتناع از تضاد منافع اقتصادی با آمریکا و عرب و عبری، جانب ایران را نخواهد گرفت و با سکوت، ماجرا را بدرقه خواهد کرد یا نهایتا به چند کلمه کلی‌گویی دیپلماتیک بسنده می‌کند.

👈در این وانفسای نبود هم پیمان و متحد، تنها یک متحد و هم پیمان که ایران کنونی توانسته تا حد زیادی در برهه‌های مختلف بر آن تکیه کند، «مردم و جامعه» هستند. البته حاکمیت بهره‌بردار خوبی نبوده و در بزنگاههایی که باید و شاید جانب ایدئولوژی خود را گرفته و شعار مردم/ مردمش، گاه کاسب‌کارانه بوده است.
مردمی که متحد دولت و حاکمیت خود باشند، هم‌پیمانی هستند که در تعارض منافع، جانب کشور خود را گرفته از هر سرمایه چون جان برای اقتدار و ماندن آن می‌گذرند. ولی این مهم مقرون به یک شرط است و آن بسته به میزان رضایتمندی ملت از حاکمان می‌باشد. اتحاد دولت/ ملت در بحران‌ها و نبود گسل‌های شکننده، مرهون کارآمدی نظام سیاسی در احترام به مردم و جامعه و ایجاد رفاه عمومی و رفع موانع آن است. سوگمندانه باید گفت هیچ اراده‌ای در این باره وجود ندارد چه برسد به عمل!

👈در موقعیت خاص کنونی تا رسیدن به تغییرات کلان و زمان‌بر در شیوه نادرست حمکرانی، با چند اقدام ساده می‌توان دل مردم را به دست آورد:
۱. رفع فیلترینگ که به طور فجیعی نارضایتی را دامن زده است.
۲. جابجایی در فرماندهی نیروی انتظامی و جایگزین کردن فرماندهی که تندروی‌های سردار رادان در موضوع حجاب را نداشته باشد.
۳. اصلاح سریع روند رو به حضیض ذلت صدا و سیما که با وجود کارشناسان و تحلیل‌ها و گزارشات کلنگی و تکراری، جز هدر دادن بیت المال، به ویرانی بیشتر و روزافزون اعتماد عمومی می‌انجامد.
البته گشایش‌های اقتصادی از همه جهت دارای اهمیت به سزایی است اما این پروسه زمانبر است و با دکترین ستیز با نظم جهانی و اقتصاد مقاومتی، نمی‌تواند امیدی را متصور شد.

🔸القصه! سابقه نشان داده است در جنگ ۸ ساله ایران و عراق و سال‌هایی که ایران از مرز و بوم خویش دفاع می‌کرد، تا زمانی که مردم با دولت و حکومت همراهی داشتند، گرچه ضعف فرماندهی مشهود بود، با این وجود، سرزمین‌های اشغالی را از متجاوز پس گرفتند اما با فرسایشی شدن جنگ و ورود به خاک عراق، وضعیت به جایی رسید که به جز کمبود شدید امکانات نظامی و بودجه‌ای، روزی شده بود که ایران ۱۰۰ گردان عملیاتی هم نداشت ـ هر گردان ۲۰۰ نفره!ـ و در این صورت مجبور شد در زمان ضعف، گرچه دیر هنگام اما بهترین گزینه را بپذیرد و آن هم قطع‌نامه ۵۹۸ بود...!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

07 Oct, 15:42


ماموریت‌های ناممکن و غیرمعقول!

گذشته از این‌که آیا هدایت حوزه سیاست خارجی، میدان و محور حمایت از مقاومت، تحت امر فرد و نه گروه و در صورت گروهی، منش نظامیان تصمیم گیرنده است و آیا نخبگان و متخصصان غیر همسو نیز در تصمیمات دخالتی دارند یا نه؟ بی ربط نیست که بدانیم با عنوان استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان جهان:
۱. ایران را ام‌القرا و رهبران خود را رهبر مسلمین جهان فرض کردیم؛
۲. بیش از ظرفیت خویش گفتیم و نوشتیم؛
۳. باورمان شد؛
۵. برای خودمان رسالت و مأموریت عظیمی تعریف کردیم؛
۵. سفره گسترده‌ای در جهان پهن کردیم که توان سرویس دهی به همه آن‌را نداشتیم از کشورهای همسایه گرفته تا خاورمیانه تا شاخ آفریقا و سیاهان آمریکا و حتی آمریکای لاتین!

فرض را بر این بگذاریم که ایران ام‌القرای جهان اسلام است، و رهبران ما رهبر مسلمین جهان، در چه صورتی می‌توان چنین ادعایی داشت و این فرض را به آنان ثابت کرد؟ با ایرانی که از ضعف مفرط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در داخل و سیاست خارجی رنج می‌برد؟!
اگر راهبرد حمایت از غزه ، لبنان یا هر جای دیگر به مرحله‌ای برسد که همین ام‌القرای فرضی هم نابود شود و دیگر ایرانی نماند کدام عقل سلیمی می‌پذیرد که راهبرد کنونی ادامه یابد؟
این‌که رهبر جمهوری اسلامی در خطبه اخیر خود دیگر سخن از نابودی حیفا و تل آویو نگفت و مطابق داشته‌ها و فقط از حق طبیعی دفاع سخن راند و نه از دکترین نابودی اسراییل، همه منبعث از همین موضوع است که واقعیت موجود دیگر اجازه اتخاذ مواضع قولی و فعلی گذشته را نمی‌دهد و با درایت خاصی به تندروهای داخلی و جنگ‌طلبان خارجی از جمله اسرائیل و اینترنشنال تفهیم کرد که ما به دنبال ادامه درگیری و جنگ نیستیم و این نیز مهم بود که آقای خامنه‌ای تصمیمات گرفته شده را نتیجه نظرات هم نظامیان و هم سیاسیون دانست. این از آن جهت اهمیت دارد که نیروهای تندرو داخلی مانند علی‌رضا پناهیان انتظار دارند همان‌گونه که با صراحت می‌گویند، ایران نیز مانند اسرائیل میدان و دیپلماسی را به دست نظامیان بسپارد! اینان اگر در مقام مقایسه هستند آیا حاضرند سیاست‌های دیگر این رژیم را که باعث تقویت داخلی آن شده به رخ کشند؟!

در نتیجه تعریف‌های پر طمطراق از ماموریت‌های ناممکن در عرصه جهانی و منطقه‌ای، به جز ایجاد حساسیت و ایران هراسی و تجهیز نظامی دیگر کشورهای منطقه و رونق کارتل‌های اسلحه‌سازی، حتی نمی‌تواند به لحاظ ملی و داخلی نیز مثمر ثمر باشد و حتی آسیب‌های ناگوار و بی‌شماری را در بعد داخلی و بین‌المللی در پی دارد.

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

30 Sep, 19:59


دو گودال؛

یکی نتیجه برخورد موشک بالستیک ما به پایگاه عین‌الاسد آمریکا در عراق

دیگری نتیجه حمله بمب‌های سنگر شکن معمولی اسرائیل به ضاحیه در بیروت توسط جنگنده‌های f

شعار بدون پشتوانه حس بی‌اعتمادی را گسترش می‌دهد؛ دیدن واقعیت ناشی از ترس نیست برخاسته از عقلانیت و تدبیر است.
جنگ ۸ ساله پیش روی ما و تاریخ است.

🔸آیت‌الله منتظری نقل می‌کند:
روزی سرلشگر ظهیرنژاد با محسن رضایی پیش امام بودند. سرلشگر از نبود امکانات برای جنگیدن گزارش می‌دهد که محسن رضائی می‌گوید ان شاءالله با نیروی ایمان پیشروی می‌کنیم! آقای ظهیر‌نژاد که می‌بیند محسن رضایی دارد رجز می‌خواند به امام می‌گوید: آقا! نه پدر من زرتشتی بوده نه مادرم! پدر و مادرم مسلمانند خودم هم والله مسلمان هستم زنم هم مسلمان است بچه‌هایم هم. اما برای جنگیدن در مقابل۳۰ تانک دشمن ۳۰ تانک می‌خواهیم و در مقابل ۳۰ هواپیمای دشمن ۳۰ هواپیما لازم است.
(خاطرات ج۱ / ۵۶۸)

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

29 Sep, 18:17


سخن‌گویی از ناحیه آحاد ملت؟!
چند درصد موافق شما هستند؟
این حرف‌ها ممکن است مشکل توقع مدافعان  را که در پی بی عملی در شوک یا خلسه به‌سر می‌برند، ارضا کند؟
برخی گرچه خود را ذوب در ولایت می‌دانند اما اینجا معلوم نیست اطاعت کنند. آیا آتش به اختیارند؟!
در هیچ یک از پیام‌های اخیر رهبری سخنی از انتقام یا حمله ایران به اسرائیل وجود ندارد.
اما معلوم است چرا صدا و سیما جزیره جداست و برای خود در بوق جنگ می‌دمد؟!
اگر ایران بخواهد به اسرائیل شلیک کند تبعات بعدی آن چه خواهد بود؟
حمله هم نکند، حربه هزار چاقو که اسرائیل دنبال می‌کند به مرحله بحرانی‌تر خواهد رسید؟!

سرانجام کار ظاهرا معلوم نیست و رسیدن به این وضعیت معلق محصول تدابیر گذشته نیست؛ تدابیری که امثال این گوینده در آتش آن دمیدند؟!

تدابیری که نشانی از تجدید نظر در آن نیست!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

24 Sep, 18:45


خلع سلاح و موازنه!
پزشکیان چه گفت؟

آقای پزشکیان درمورد خلع سلاح دو طرف ایران و اسرائیل در مصاحبه با خبرنگاران آمریکایی سخن گفت. معنای کلام وی کاهش تنش دیرینه و عمیق نیست بلکه توپ را در زمین اسرائیل انداخته تا با این تاکتیک به خلع سلاح تبلیغاتی طرف مقابل بپردازد. پزشکیان با استفاده از تئوری موازنه صفر به دنبال مشخص کردن چهره واقعی اسرائیل است و در واقع امر تعلیق به محالی را مطرح می‌کند زیرا نتانیاهو محال است انواع سلاح‌های مرگبار و هسته‌ای(گویا ۲۰۰ کلاهک) خود را نابود کند زیرا آن را از عناصر بقا البته به همراه عناصر دیگر می‌داند عناصر دیگر مانند: دموکراسی، اقتصاد، ترور، سایبری، امنیت فرامرزی و... و البته حمایت تمام قد آمریکا.

اما تندروهای داخلی که یا جاهلانند یا کاسب، به جای نقد مستدل این تاکتیک، جدای از کلید واژ‌ه‌های بنی‌صدر و استیضاح و... به سخنان زشتی روی آوردند مانند "بُز" یا "دیّ.."!( که این دومی در فقه و قانون حد دارد.)

جالب است! در سال ۸۷ محاکمه شدم و یکی از اتهاماتم نشر اکاذیب بود. از جمله مصادیق آن این جمله آیت‌الله منتظری بود که خود دولت در برخی گرانی‌ها دست دارد‌. و من آن‌را تنظیم و نشر داده بودم. احمدی‌نژاد سوگلی بود و تمام قد از وی دفاع می‌شد. این جمله و چند نوشته انتقادی یکسال زندان در حکم قاضی به ارمغان آورد! برادران امنیتی اینها را سیاه نمایی هم نشانه گذاشتند اما ماده قانونی در این باره نبود.

القصه!
به آقای رئیسی هم در فضای مجازی نسبت‌هایی داده می‌شد اما فرق رئیسی با پزشکیان این است اولا "بز" و "د..." نشنید و ثانیاً تمام قد صدا و سیما و صاحبان تریبون و جبهه انقلاب از وی دفاع می‌کردند اما پزشکیان چنین حامیانی ندارد.

پزشکیان نباید مقهور بازی تندروها از چند زاویه داخل و خارج شود و با پیام صلح و کاهش تنش و ارتباط با دنیای خارج دست پر به ایران بازگردد. زیرا مردم خسته از ۴۳ سال دعوا و تنش خارجی/داخلی دیگر رمقی برایشان نمانده است.

  @lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

23 Sep, 18:35


پس از عفو و مختومه شدن پرونده شروین حاجی پور در دادگاه انقلاب؛
آزادی دکتر محسن برهانی از زندان ساحلی قم و مختومه شدن پرونده وی در دادسرای ویژه روحانیت؛
خبر مسرت بخش دیگری بود که ماه مهر دیگری را رقم زد.
با امیدهای دیگر و آزادی بیشتر🌱


عکس:
دو سال پیش در قم/ مراسم ختم دوست و همرزممان سید جلال حسینی از جانبازان شیمیایی جنگ

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

22 Sep, 16:21


معدن طبس

روزهای متوالی مردان، زنان و کودکان در عمق تاریکی معدن کار می‌کردند. هوای متراکم و نفس‌گیر، صدای ضربات پتک‌ها و صدای خرد شدن زغال سنگ در میان سکوت سنگین این جهان زیرزمینی حکمفرما بود. عرق از پیشانی‌های خسته‌شان جاری می‌شد و برخی از آنها به سختی توان ادامه کار را داشتند. ناتوان از روشن کردن مسیرشان، در میان تونل‌های پیچ‌درپیچ گم می‌شدند…

آنان هر روز بیشتر در عمق زمین فرو می‌رفتند، گویی در حال کندن گور خود بودند. زمین بی‌رحمانه آنان را می‌بلعید و تنها امیدشان به یک روز تعطیل بود، روزی که شاید از این جهنم زنده بیرون بیایند. اما هر چه بیشتر کار می‌کردند، بیشتر در خاک دفن می‌شدند. هیچ‌کس به یادشان نمی‌افتاد و گویی خودشان هم باور کرده بودند که زنده‌بودنشان بی‌معنی است…
«ژرمینال»، امیل زولا، برگرفته از کانال سهند ایرانمهر

از کودکی درد کار کردن در عمق زمین را درک کردم آنجا که شاهد رفتن پدرم در ژرفای زمین بودم.
از بچگی شغلش مقنی بود چاه و قنات زیادی حفر کرده بود. چاه ۲۰ متر/ ۳۰ متر/ ۵۰ متر نه! حتی ۱۰۰ متر به عمق زمین!
بالای چاه که هستی و به پایین نگاه می‌کنی تا چشم کار می‌کند فقط طناب است. چشم دوخته‌ای به طناب که شاید تکانی بخورد و یعنی دلو پر شده بکشید بالا!
صدای قرچ قرچ چرخ چاه هنوز در گوشم هست.
ساعت‌ها زیر زمین، کلنگ زدن نفس می‌خواهد. نفسش تنگ می‌شد. چند پاکت بزرگ نایلونی به اندازه یک گونی، ته آن را به اندازه سرش سوراخ می‌کرد دو سوراخ هم به بغل تا دست‌هایش بیرون بیاید؛ چاه است و آب.
وقتی پس از چند ساعت از چاه عمیق بیرون می‌آمد خیس خیس بود. نفس کم آورده بود. نمی‌دانست چکار کند. بنشیند یا بدود. تا آخر عمر نفسش تنگ بود.
تا شبی که خوابید و صبح بر نخاست، انگشتان دست‌هایش نیمه باز مانده و گویا خشک شده بود به اندازه و سایز دسته کلنگ.
چین و چروک‌های پیشانی‌اش قصه داشت.
همین که سالم از عمق زمین بالا می‌آمد شکرگذار بودم.
اما امروز چشم‌های براه معدن طبس را که می‌بینم و چشمان نا امید بازماندگان؛ درک می‌کنم انتظار را!
#معدنچیان_طبس
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

22 Sep, 16:19


معدن طبس

روزهای متوالی مردان، زنان و کودکان در عمق تاریکی معدن کار می‌کردند. هوای متراکم و نفس‌گیر، صدای ضربات پتک‌ها و صدای خرد شدن زغال سنگ در میان سکوت سنگین این جهان زیرزمینی حکمفرما بود. عرق از پیشانی‌های خسته‌شان جاری می‌شد و برخی از آنها به سختی توان ادامه کار را داشتند. ناتوان از روشن کردن مسیرشان، در میان تونل‌های پیچ‌درپیچ گم می‌شدند…

آنان هر روز بیشتر در عمق زمین فرو می‌رفتند، گویی در حال کندن گور خود بودند. زمین بی‌رحمانه آنان را می‌بلعید و تنها امیدشان به یک روز تعطیل بود، روزی که شاید از این جهنم زنده بیرون بیایند. اما هر چه بیشتر کار می‌کردند، بیشتر در خاک دفن می‌شدند. هیچ‌کس به یادشان نمی‌افتاد و گویی خودشان هم باور کرده بودند که زنده‌بودنشان بی‌معنی است…
«ژرمینال»، امیل زولا، برگرفته از کانال سهند ایرانمهر

از کودکی درد کار کردن در عمق زمین را درک کردم آنجا که شاهد رفتن پدرم در ژرفای زمین بودم.
از بچگی شغلش مغنی بود چاه و قنات زیادی حفر کرده بود. چاه ۲۰ متر/ ۳۰ متر/ ۵۰ متر نه! حتی ۱۰۰ متر به عمق زمین!
بالای چاه که هستی و به پایین نگاه می‌کنی تا چشم کار می‌کند فقط طناب است. چشم دوخته‌ای به طناب که شاید تکانی بخورد و یعنی دلو پر شده بکشید بالا!
صدای قرچ قرچ چرخ چاه هنوز در گوشم هست.
ساعت‌ها زیر زمین، کنگ زدن نفس می‌خواهد. نفسش تنگ می‌شد. چند پاکت بزرگ نایلونی به اندازه یک گونی، ته آن را به اندازه سرش سوراخ می‌کرد دو سوراخ هم به بغل تا دست‌هایش بیرون بیاید؛ چاه است و آب.
وقتی پس از چند ساعت از چاه عمیق بیرون می‌آمد خیس خیس بود. نفس کم آورده بود. نمی‌دانست چکار کند. بنشیند یا بدود. تا آخر عمر نفسش تنگ بود.
تا شبی که خوابید و صبح بر نخاست، انگشتان دست‌هایش نیمه باز مانده و گویا خشک شده بود به اندازه و سایز دسته کلنگ.
چین و چروک‌های پیشانی‌اش قصه داشت.
همین که سالم از عمق زمین بالا می‌آمد شکرگذار بودم.
اما امروز چشم‌های براه معدن طبس را که می‌بینم و چشمان نا امید بازماندگان؛ درک می‌کنم انتظار را!
#معدنچیان_طبس
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

20 Sep, 14:13


آنان بیدارند!

زمانی که گفته می‌شد اگر هر مسلمانی یک سطل آب روی اسرائیل بریزد، اسرائیل را آب می‌برد، سپری شده است. گرچه این شعار تشبیهی برای اتحاد مسلمانان علیه اسرائیل بود اما امروزه با سیر شگرف و شتابنده تغییر و تحولات در دنیا نمی‌توان از این شعارها سر داد و حتی نمی‌توان در پس از هر کنش این رژیم موشکی حواله کرد زیرا زمانه احمق و کوچک فرض کردن طرف مقابل نیز گذشته است. در زمانه جنگ و کارزار برای تشجیع نیروی خودی با تبلیغات و رجزخوانی طرف مقابل را ضعیف و حقیر جلوه می‌دهند اما این دلیل نمی‌شود که این شگرد موقت به عنوان راهبرد و قاعده اتخاذ شده و خود را دست برتر بدانیم. البته این بدین معنی نیست که حتما طرف مقابل را خیلی قدرتمند حساب کنیم بلکه قدرت و ضعف در دنیا رابطه الاکلنگی دارد یعنی هر مقدار که ما دچار ضعف حکمرانی راهبردی در داخل و سیاست خارجی شویم اسرائیل یا هر جای دیگر قدرت می‌گیرد و به عکس. باید پذیرفت که تحلیل و شناخت واقعیت با زاویه دید نادرست، ساده لوحانه (و بعضا ریاکارانه و منافقانه)، همیشه ما را دچار ضعف در عمل کرده و خواهد کرد و تنها کاربرد شعارهای داده شده در خیابان و تظاهرات و مانند آن، در لحظات همان خیابان و پشت تریبون است و برای هشتک «حریفت منم» به درد می‌خورد و برای نماهنگ و سرودسازی و پخش از صدا و سیما که اسرائیل سال دیگر بلکه امسال نابود می‌شود فایده دیگری ندارد!
همین انفجارهای وسایل ارتباطی در لبنان که اعضای حزب الله، مردم عادی و زن و بچه مردم را هدف گرفته، چه واکنشی داشته است؟ در مقابل برخی که آن‌را نشان از شکست اسرائیل می‌دانند؛ سید حسن نصرالله که در نوک فلش جنگ با اسرائیل قرار دارد در یک واکنش واقع گرایانه با صداقت و شفافیتی که لبنانی‌ها انتظار دارند، می‌گوید: «بله ، ضربه بزرگی خوردیم اما این جنگ است شکی نیست که ضربه امنیتی انسانی بزرگی در تاریخ مقاومت خوردیم و متحمل شدیم. می‌دانیم که دشمن برتری تکنولوژی بر ما دارد» همین اظهارات را بگذارید کنار سرداری از ایران که برای وی پیام داده و «این اقدام را بدون تردید از سر استیصال شکست‌های پیاپی اسرائیل دانسته که به زودی با پاسخ کوبنده مقاومت شاهد نابودی کامل این رژیم سفاک و جنایت کار خواهیم بود و ان جندنا لغالبون».
اشتباه محاسباتی آنان که مقاومت را در رأس اهداف سیاست خارجی کشور آن هم با موشک و پهباد فرض کرده‌اند این است که نمی‌خواهند از دیوار حائل فهم تغییر قدرت و جنگ در دنیای امروز عبور کنند در حالی که مؤلفه قدرت و برتری و دست بالاتر داشتن با گذشته متفاوت شده است. نظام دیگر نمی‌تواند چون گذشته فکر و عمل کند باید در اهداف و رویه‌ها تجدید نظر کرده و این نامش انفعال نیست، خواب نیست و بیداری است و به فرمایش مولی علی(ع): «مَن نامَ لَم یَنُم عَلیِه، کسی که به خواب رود دشمنش به خواب نرفته و بیدار است.»
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

13 Sep, 17:24


حواسمان به دوستان احمق، کاسب‌کاران و دشمنان زیرک هست؟!

امروز کلیپی دیدم که تاریخ آن مشخص نیست اما در یک جشن نیمه شعبان سخنانی را سیدی ایراد می‌کند مبنی بر اینکه:

" امام زمان در دوران ریاست جمهوری حضرت آقای خامنه‌ای نماینده‌ای را به خدمت ایشان می‌فرستاد و رهنمودهایی می‌دادند ولی بعد از اینکه ایشان رهبر شدند، از واسطه خبر نشد، نگران شدیم و بعد از پیگیری از واسطه، معلوم شد پس از این، خود آقا امام زمان به دیدار رهبری می‌روند."

گوینده، نقل خود را مستند به یک واسطه می‌کند به نقل از مسئول دفتر رئیس جمهوری آن زمان!

قاعدتا سازندگان این سنخ جعلیات و ترّهات در طول تاریخ از سه حالت خارج نبودند:

۱. طرفداران و ذوب شوندگان جاهل و سبک مغز که فکر می‌کردند با جعل کرامات، مقام و منزلت مرادشان را اوج می‌بخشند و وقتی عوام کرامات را بشنوند، دل‌هاشان به سوی آقاشان‌ متمایل‌می‌شود.

۲. کاسبانی که با بالا بردن منزلت صاحب منصبی، در ظل بالا کشیدن آن صاحب قدرت یا مکنت و علم، به دنبال چریدن و رسیدن به پاره تخته‌ای از قدرت و مکنت بودند. این طائفه رگ خواب را به خوبی جسته‌اند.

۳. دشمنان و حسودان دانا و زیرک که با جعل خرافه و غلو در صدد بی آبرو و اعتبار کردن عالم یا صاحب منصبی بودند که با زر و زور نمی‌توان وی را فریفت و مریدانش دست از علاقه و ارتباط با وی بر نمی‌دارند. در این حالت بهترین روش و کم هزینه‌ترین، جعلیات و گنده‌گویی‌های مرسوم است که هم ممکن است آن آقا خوشش آید و به خود غرّه شود. خاقانی گوید:
مشنو ترّهات او که بیمار/پر گوید و هرچه روز بحران.
و هم ذوب‌شدگان را طرب و شادابی و شادمانی که الحمدلله پی هر کسی نرفتیم! اما امان از زمانی که پرده از پس افتد! که همه چیز به باد فنا خواهد رفت.

شناخت هر یک از سه طایفه و شگردهای آنان به ویژه سومی در میان ملل عقب مانده عملی صعب و سخت است.
حواسمان به ترّهات هست؟!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

11 Sep, 17:53


آمار نگران کننده از وضعیت کشور هر روز بر نگرانی از آینده می‌افزاید و این در حالی است که تق آماری که در دولت گذشته از پیشرفت داده می‌شد در آمده و نوعا نقش بر آب!
کسی از صاحب منصبان از آن دولت نمی‌پرسید که پس نمود این آمارستان شما کجاست؟! سفره که کوچکتر شد! و این همه تمجید چرا؟!
این همه مارش پیروزی و پیشرفت ادعایی برای تعالی چنان با واقعیت تراز نبود تا جایی که رهبری از کمبود "فرصت و پول" و کار زیاد در دیدار با دولت پزشکیان سخن به میان آورد.
وضعیت ناترازی‌ها نشان از آن دارد که علاوه بر خسارات مستقیم و غیر مستقیم تحریم و نبود رابطه با دنیا، عدم تعادل در صرف هزینه‌ها در پروژه‌های اقتدار پندار نظامی از جمله، و عدم هزینه در امثال برق و گاز و محیط زیست، دارو و آب، کار را به جایی رسانده که در تصور هر ناظر دلسوز، تصویر فوق  (که در کودکی به عنوان چیستان و راه فرار مطرح بود)  تداعی کننده وضع امروز ما است.

شما چه تصوری دارید؟ به جای هر یک از این تهدیدهای درون تصویر، چه چیزی را برای اکنون کشور جای‌گذاری می‌کنید؟! راه برون رفت چیست؟!
با این توضیح که پزشکیان ادامه روش فعلی برای پیشرفت را دیوانگی می‌داند!

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

08 Sep, 18:39


می‌رسد شکوه آزادی؟!

🔸سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور
سلام علیکم

در هفته گذشته هم نامه آقا مصطفای عزیز را از زندان و هم دردنامه شما را که در دهه آخر صفر هر دو روضه‌ای جانسوز بود، خواندم.
هر دو روضه بود و روضه خوانش سید مصطفی و شما بودید و هر دو کافی بود برای دل شکستن و آه کشیدن برای مظلوم اما نمی‌دانم چرا دل‌هاشان که بسان سنگ شده از آه مظلوم ترک بر نمی‌دارد.
نوشته بودید: مصطفی خبر حوشحالی آزادی برخی را داد و به وی گفتم می‌گم لابد نوبت تو هم نزدیک است که خندید و گفت دوباره احضاریه جدید برایم آمده! لبخند بر لبانم می‌‌خشکد!
به عنوان همدردی که بارها طعم تلخ بازداشت پیش چشم همسر و بچه‌ها، انفرادی، محکومیت و تبعید را چشیده و درد جانکاه نبودن در کنار کودکان و نوجوانان را همسرم به دوش کشید؛ نمی‌خواهم جمله تکراری سفارش به صبوری را بکار برم زیرا گفتنش سهل و ممتنع است و این حلوای تلخ را تا نخورند ندانند.
از عمق علاقه شما به سید مصطفی آگاهم؛ یادتان هست ۱۶ یا ۱۷ سال پیش روز عیدی آمدید قم خانه آیت‌الله منتظری؟ ایشان به رسم معمول یک اسکناس دوهزار تومانی تا نشده عیدی می‌داد و شما پس از گرفتن عیدی گفتید: آقا! سهم آقا مصطفی را هم بدهید. آقای منتظری سهم مصطفی را داد و از باب مطایبه فرمود: ببخشید کم است بگذارید جلوی آینه دو برابر می‌شود.
امسال در دفتر آیت‌الله صانعی شما را دیدم، چهره خندان بود اما چشم‌های فراغ دیده چه؟!
گویا سید مصطفی چند روز یکبار زنگ می‌زند.
این بار اگر تماس گرفت این جمله آیت‌الله منتظری را به یادگار برایش نقل کنید که: زندان اصلش زنده‌دان بوده! زنده‌ها را زندانی می‌کنند!

در این فرصت می‌پرسم از رئیس قوه قضائیه و به ویژه رهبر جمهوری اسلامی که:
مجموع حکومت پیامبر(ص)، حضرت علی و امام حسن، در تاریخ اسلام هر چند سال که هست، به کدامین دلیل زندانی سیاسی نداشتند؟! مخالف نداشتند که داشتند آن هم از جنس منافقین‌اش و خوارج سخندان و مسلح! اما در تاریخ حتی نام یک زندانی سیاسی در کارنامه حکومتی آنان ثبت شده است؟!

... وآیا روزی خواهد رسید که زخم‌های دل و غم‌های فروخفته و بغض‌های مانده در گلو و آه شب و نیمه شب مردان و زنان مانده در حبس، جای خود را به شکوه آزادی دهد؟! شکوهی که چشمان منتظر و دوخته به در را روشنی بخشد؟
شکوهی که حاکمان نیز از آن بی بهره نخواهند بود، اگر بدانند.

باز هم سلام برسانید./ با تقدیم احترام

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

05 Sep, 18:10


از سلطان نشین عمان کمتریم؟!

حالا که قرار است فرمان به سوی وفاق ملی بچرخد، حالا که ناترازی‌های گوناگون و هول‌انگیز کشور را فرا گرفته تا جایی که رهبری در دیدار با هیات دولت به نبود فرصت و نبود پول اذعان کرد، در این مسیر محتضری روی دست مانده که برای احیا به تدبیر و عقلانیت و انعطاف نیاز است. دیگر نمی‌توان گفت حرف مرد یکی است و اینجا باید مردان حاکم، با نگرش به پرونده و کارنامه سیاسی خویش، حرفشان دو تا شود.
پر کردن گسل‌های ژرف و وحشتناک کنونی نیاز به همدلی و مدارا دارد. سخن ساده اینکه کاری بتوان کرد کارستان! و آن اینکه نظام از محصوران: میرحسین موسوی، خانم رهنورد و مهدی کروبی، و زندانیانی مانند مصطفی تاج‌زاده ضمن آزادی، بخواهد در مسیر پیشرفت و عدالت و رسیدن و وضعیت مطلوب به حاکمیت مشاورت و کمک کنند.
این نه اینکه سیره پیامبر است(آل عمران/ ۱۵۹) بلکه در دنیای معاصر نمونه دارد. نمونه بارز آن کشور عمان است.
این آرزوی دست نیافتنی مرا یاد خاطره‌ای انداخت:
سال اول یا دوم دولت اصلاحات بود که عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی به قم آمد و در جمع تعدادی از روحانیون حاضر شد. (جلسه در یک منزل شخصی بود و وی جرات نمی‌کرد در مکان عمومی با روحانیون دیدار کند!)
القصه! بحث دکتر مهاجرانی به چگونگی برخورد با مخالفان از جمله آیت الله منتظری و حصر ایشان کشید. وی خاطره‌ای گفت درس آموز که پس از سال‌ها هنوز در گوشم هست. می‌گفت:
☀️سفری داشتم به سلطان نشین عمان و با عبدالعزیز الروسی وزیر اعلام آن کشور ملاقاتی رسمی داشتم. وی پس از این ملاقات مرا به خانه‌اش دعوت کرد. سخن از گذشته‌اش را به پیش کشید و گفت:
🔸در دوران دانشجویی با تعدادی از دانشجویان از جمله یوسف بن علوی، جزو مخالفان سرسخت سلطان بن قابوس بودیم. گرایش‌های چپ داشتیم و چونکه از رهبران پارتیزانی ظفار بودیم گاهی حمله و تحرکات مسلحانه انجام می‌دادیم. مدتی بعد دستگیر شدیم. ما را به زندان بردند. زمانی نگذشته بود که من و همراهانم را از زندان بیرون آورده، سر و صورت اصلاح کرده، لباس رسمی پوشیدیم. گفتند سلطان بن قابوس شما احضار کرده است. پیش خود گفتیم اعداممان حتمی است! ما را نزد وی بردند. سلطان ما را احترام کرد و نزد خود نشاند. تعجبمان بیشتر شد. سر سخن باز کرد. از گذشته تا حال گفت، از وضعیت کشور و این‌که با تفکرات چپ و کمونیستی کشور به سرانجام نمی‌رسد با دلیل و آمار و منطق مجابمان کرد و گفت: "ما راهی را برای پیمودن آغاز کردیم. شما درس خوانده‌های کشورید حیف از شماست که در زندان باشید. گذشته‌ها گذشت. من چند پیشنهاد برای شما دارم اول اینکه: سرمایه‌ای در اختیارتان می گذارم، با خانواده به هر کشور خارجی مایلید مهاجرت کنید و تا آخر عمر با عزت زندگی کنید. یا اینکه: به شما سرمایه و امکانات می‌دهم تا به کار کشاورزی و تولید بپردازید و یا اینکه خواهش می‌کنم به من برای مدیریت و توسعه کشورمان کمک کنید، من مدیرانی متخصص می‌خواهم و اگر مایل هستید همراهم باشید." در بهت به سر بردیم. در پوست خود نمی‌گنجیدیم و با آغوش باز راه سوم را انتخاب کردیم و سلطان بن قابوس هر یک را به مقام وزارت، و مشاوره منصوب کرد و من وزیر امور اعلام و بن علوی وزیر خارجه شدیم.

🔸مرادم از ذکر این خاطره شیوه کار است و اینکه آیا متصدیان و حاکمان ما از سلطان کشور کوچکی مانند عمان، کمترند؟!
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

04 Sep, 17:08


《۷۲/۹ درصد معتقد به جدایی دین از نهاد سیاست》

در سال ۵۸ مردم به جمهوری اسلامی رای دادند.
و سپس به قانون اساسی رای دادند که بالاترین راس حاکمیت آن برکشیده از نهاد دین و حوزه علمیه باشد.

امروزه و پس از ۴۳ سال، اکثریت قابل توجهی اعتقاد به عینیت دین با سیاست ندارند و تنها ۲۲/۵ درصد موافقند!

راحت‌ترین تحلیل برای این تغییر و تبرئه ناکارآمدی خود، پناه بردن به تئوری "توطئه دشمن" است!

(منبع جدول، پیمایش ملی وزارت ارشاد، آبان ۱۴۰۲)

@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

01 Sep, 14:51


وقتی سرداری سخن از قلم کردن دست و پا، سر دهد!
وقتی او به جای محکمه حکم محاربه صادر کند!
وقتی از حقوق متهم همانی می‌داند که می‌گوید!
وقتی می‌گوید متهم حقوقی دارد زمانی که تحویل قانون شود!
و...
چه انتظاری داریم فلان افسر و سرباز چه‌ها نکنند با یک متهم که جنازه اش تحویل خانواده شود؟!

"آورده‌اند که نوشین‌روانِ عادل را در شکارگاهی صَید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند: از این قدر چه خَلَل آید؟ گفت: بنیادِ ظلم در جهان اوّل اندکی بوده‌است هرکه آمد بر او مَزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغِ رعیّت مَلِک خورد سیبی
بر آورند غلامانِ او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ"

(سعدی، گلستان، باب اول، سیرت پادشاهان)

 
@lotfi_mojtaba

آوای خرد(مجتبی لطفی)

27 Aug, 18:10


سلام بر دوستان همراه آوای خرد
خبر شماره ۶ ادیت شد گرچه از منابع آگاه رسید.
اما اصلاحیه آنان بعدا بدستم رسید!
@lotfi_mojtaba