Hossein Dabbagh حسین دباغ @hossein_dabbagh Channel on Telegram

Hossein Dabbagh حسین دباغ

@hossein_dabbagh


حسین دباغ دکتری فلسفه اخلاق، گرایش روان شناسی و عصب پژوهی اخلاق، را در دانشگاه های ردینگ و آکسفورد انگلستان خوانده است. وی اکنون استادیار فلسفه در دانشگاه نورث‌ایسترن (لندن) و مدرس فلسفه در دانشگاه آکسفورد است.

instagram.com/dabbagh_hossein

Hossein Dabbagh حسین دباغ (Persian)

با کانال تلگرام حسین دباغ حسین دباغ، علاقه‌مندان به فلسفه، اخلاق و علوم روانشناسی را به دنیایی از دانش و تفکر دعوت می‌کند. حسین دباغ دارای دکتری در رشته فلسفه اخلاق با گرایش به علوم روانشناسی و عصب‌پژوهی اخلاق از دانشگاه‌های معتبر انگلستان، همانند دانشگاه‌های ردینگ و آکسفورد است. در حال حاضر، او به عنوان استادیار فلسفه در دانشگاه نورث‌ایسترن (لندن) مشغول به تدریس است و همچنین به عنوان مدرس فلسفه در دانشگاه آکسفورد فعالیت دارد. با پیوستن به این کانال، شما فرصت خواهید داشت تا از مقالات، نظریات و دیدگاه‌های ارزشمند حسین دباغ درباره موضوعات مختلف فلسفی و اخلاقی آگاه شوید. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به پروفایل اینستاگرام او مراجعه کنید: instagram.com/dabbagh_hossein

Hossein Dabbagh حسین دباغ

16 Sep, 16:52


بر مدار مدارا
آیا می توان از "حق" عدم مدارا دفاع کرد؟

حسین دباغ


🔸 مبانی فلسفی مدارا بر چه استوار است؟ چگونه می‌توان جامعه‌ای عادلانه و دموکراتیک بر مدارِ مدارا دایر کرد؟ چه باید کرد اگر مدارا بدل به ضد خود شود؟ آیا با دشمنانِ مدارا باید مدارا کرد؟ آیا خلاف مداراست که قانون‌گذاری یا سیاست‌گذاری بر اساس مدارا را بر همگان تحمیل کنیم؟ چه تعادل ظریفی میان مدارا، آزادی، عدالت و دموکراسی وجود دارد؟

🔸 در این مقاله تلاش می‌کنم به سوالات بالا در حد وسع پاسخ دهم و پیچیدگی‌های مدارا‌ورزی را نشان دهم.

🔸 استدلال اصلی من به نفع این ادعاست که می‌توان از حق عدم مدارا دست کم در برخی مواقع دفاع کرد. بدون این حق، مدارا محفوظ نخواهد ماند.

🔸 با این حال، معضل فلسفی پر‌مناقشه‌ای باقی می‌ماند که مربوط به توجیه حق دشمنان مدارا برای ابراز باورهایشان است. آیا می‌توان حق دشمنان مدارا را به رسمیت بشناسیم در‌حالی‌که به مبارزه با باورها و رفتار آنان می‌پردازیم؟ در پایان مقاله، به طرح این معضل فلسفی می‌پردازم.
ـــــــــــــــــــــــ
برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید.

🆔 @hossein_dabbagh

Hossein Dabbagh حسین دباغ

11 Sep, 18:25


🔵 رویداد معرفی کتاب Determined; A science of life without free-will
6️⃣ سخنرانی ششم: نهاد حقوق و مجازات
👤 سخنران: دکتر حسین دباغ


#اراده_آزاد #ساپوسکی_رابرت #دباغ_حسین
#معرفی_کتاب #کتاب #مرکزشناخت #مرکز_شناخت

Instagram
@shenakhtcenter
www.shenakhtcenter.com

Hossein Dabbagh حسین دباغ

05 Sep, 17:33


🔸پادکست #زندگی_مصنوعی_من ۱۰

🔸هوش مصنوعی و دین: انقلاب در اعتقادات مذهبی و ظهور ادیان جدید

🔸به اعتقاد شماری از پژوهشگران هوش مصنوعی و علوم فلسفه، بزودی در جوامع انسانی شاهد تولدِ نوع جدیدی از ادیان یا طریقت‌های مذهبیِ مبتنی بر هوش مصنوعی خواهیم بود.

برخی تحقیقات نشان داده که هوش مصنوعی ممکن است تأثیرات پیچیده‌ای رویِ باورهای مذهبیِ سنتی مردم داشته باشد،‌ و به طور بالقوه در برخی زمینه‌های نظری و اعتقادی ادیانِ ابراهیمی را به چالش بکشد.

در دهمین قسمت از پادکست «زندگی مصنوعی من»، رضا جمالی به همراه حسین دباغ و علی سوفسطایی نگاهی کرده به پیامدهای ورود هوش مصنوعی به حوزه دین و فرضیه‌های مربوط به ظهور دین‌های مبتنی هوش مصنوعی در آینده.

🔸#پادکست «زندگی مصنوعی من» را با کیفیت صدای بهتر می‌توانید در کست‌باکس و همه پادگیرها هم گوش کنید و اگر از شنیدنش لذت می‌برید آن را با دوستانتان هم به اشتراک بگذارید.

🔸شما می‌توانید نظرات و پیشنهادهای خود را در مورد این پادکست برای ما به آدرس: [email protected] بفرستید یا از طریق @contactfardamusic به ما پیام دهید.
فردا پادکست 🎧

Hossein Dabbagh حسین دباغ

05 Sep, 17:33


https://www.radiofarda.com/a/33105897.html

آیا درک ما از الهیات و دین در عصر هوش مصنوعی تغییر جدی خواهد کرد؟ آیا هوش مصنوعی رقیبی برای ادیان خواهد بود و نقش دین در جامعه را کمرنگ خواهد کرد؟ آیا سلطه هوش مصنوعی بازار و اقتصاد دین را کساد خواهد کرد؟

Hossein Dabbagh حسین دباغ

21 Jul, 14:45


خشونت؛ مسئله‌ای اخلاقی-معرفتی
چگونه باورهای اخلاقی ما خشونت را موجه می‌کنند؟

اِعمال خشونت برای عموم آدمیان، دست کم در وهله نخست، امری بد به نظر می‌آید. اِعمال خشونت فیزیکی مثل چاقو زدن، کتک زدن، کشتن و… در نظر عموم افراد ناپسند است و اِعمال خشونت روانی مثل تهدید، تحقیر، اهانت و.. برای اغلب افراد ناروا تلقی می‌شود. با این وجود، افراد بسیاری هستند که دست به خشونت می‌زنند. برای مثال، تروریستی که افراد بی‌گناهی را برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به قتل می‌رساند؛ نیروی سرکوبگری که برای حفظ نظام سیاسی مطلوب خود افراد معترض را مجروح می‌کند و به قتل می‌رساند یا حتی شهروندی که در حین استفاده از حق نافرمانی مدنی خود به نیروی‌های حکومتی آسیب می‌رساند و...
چرا ما دست به خشونت می‌زنیم؟ چه انگیزه‌ای در ما اِعمال خشونت را موجه می‌کند؟ اگر مطلوب است که میزان خشونت را در جامعه کاهش دهیم چرا که جامعه‌ی خشن در دراز‌مدت آسیب‌زا خواهد بود، آنگاه معقول است که ماهیت خشونت و انگیزه عمل به آن را بشناسیم تا بتوانیم بهتر آن را مدیریت کنیم. اگر جامعه ایران کم و بیش خشن شده است و توسل به خشونت را موجه می‌داند، گفتگو درباره خشونت وظیفه عقلانی ماست. در این مقاله تلاش می‌کنم با نگاهی اخلاقی-معرفتی خشونت را تحلیل کنم تا نشان دهم این تلقی که خشونت را به خشم تقلیل می‌دهد ساده‌انگارانه و خطاست.
شهود اولیه بسیاری از افراد در پاسخ به اینکه چرا ما دست به خشونت می‌زنیم محتملاً این است که چون ما تسلط کافی بر خود نداریم. خشم خود را فرو نمی‌نشانیم و خشم و کینه انباشته‌شده در ما محرکی برای اِعمال خشونت می‌شود. در این تحلیل روانشناختی، ماهیت خشم ذیل عدم خویشتن‌داری و نداشتن همدلی معنا و فهم می‌شود. و اگر چنین تحلیلی روا باشد، برای کاهش میزان خشم باید خویشتن‌داری کرد و نسبت به عواطف خود مثل کینه آگاه شویم تا بهتر بتوانیم مدیریت عواطف را به دست بگیریم.

این تحلیل از ماهیت خشم می‌تواند تا حدی معقول باشد. اما حتی اگر معقول به نظر می‌آید تحلیل جامعی از چرایی عدم خویشتن‌داری افراد به دست نمی‌دهد. اینکه نبود تسلط بر نفس می‌تواند به خشونت بیانجامد درست است اما روشن نیست که چرا و به چه دلیل آدمیان "ترجیح" می‌دهند که کف نفس نکنند. چه تحلیلی می‌توان برای این رجحان داشت؟
اجازه دهید از یک تلقی اخلاقی و معرفت‌شناسانه استفاده کنم تا توضیح دهم چرا افرادی که دست به خشونت می-زنند خشم خود را فرو نمی‌خورند و خویشتن‌داری نمی‌کنند. استدلال من این است که افرادی که متوسل به خشونت می‌شوند باور اخلاقی (آشکارا یا پنهانی) دارند که به کار بستن خشونت، دست کم برخی مواقع، روا، موجه و درست است. گمان این افراد بر این است که اصول و باورهای اخلاقی‌شان خشونت ورزی را موجه می‌کند پس توسل به خشونت رواست. وجود باورها و اصول اخلاقی انگیزه‌ای است برای اینکه این افراد خشم خود را فرو نخورند. در حقیقت دلیلی ندارند که به مثابه یک انگیزه محرک خویشتن‌داری آنان شود. از قضا، درست برعکس، دلیل اخلاقی‌ای دارند که چون برحق و موجه هستند می‌توانند (و حتی باید) از خشونت استفاده کنند. ....

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید.

﹏﹏✎ #حسین_دباغ
#فلسفه، #خشونت، #فلسفه_اخلاق، #خشونت‌پرهیزی، #جامعه‌شناسی، #سیاست
Taamoq | تَعَمُّق

Hossein Dabbagh حسین دباغ

15 Jul, 12:19


رویداد معرفی کتاب Determined: a science of life without free will اثر رابرت ساپولسکی با حضور حسین دباغ

تاریخ برگزاری: پنجشنبه 25 و جمعه 26 مرداد 1403، ساعت: 18:30 تا 21

آنلاین ( اسکای روم)

لینک ثبت‌نام

🌐 @hossein_dabbagh

Hossein Dabbagh حسین دباغ

09 Jul, 16:06


انتخابات ۱۴۰۳: دستاورد ما چه بود؟ چه از دست دادیم؟

حسین دباغ

مسعود پزشکیان را شاید بتوان اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب اسلامی دانست که بدون "وعده صریح" در کارزارهای انتخاباتی به پیروزی می رسد. تلاش او بر این بود تا کمتر وعده بدهد و در نتیجه، در آینده کمتر بازخواست شود. حامیان او البته این رویکرد را تحسین می‌کردند و آن را نشانه‌ای از صداقت می‌دانستند. اما آیا چنین رفتاری در ترازوی دموکراسی وزن دارد؟ شاید ابتدایی‌ترین درکی که ما از توسعه دموکراتیک داریم، پرورش و آموزش شهروندانی مطالبه‌گر است. شهروندانی که بتوانند مسئولان را بازخواست کنند و از آنان توضیح بخواهند که چرا وعده‌های خود را انجام ندادهاند. جامعه‌ای که مطالبه‌گر نباشد، دستاورد دموکراتیک نخواهد داشت. دیکته نانوشته هیچگاه غلط ندارد! از این حیث، به نظر می رسد این انتخابات یک گام ما را از پیشبرد توسعه دموکراتیک دور کرده است.

از منظر فلسفه سیاسی، مسئله وعده‌دادن در انتخابات تنها به میزان صداقت یک نامزد برنمی‌گردد، بلکه به ایجاد یک قرارداد اجتماعی بین حاکم و مردم نیز مربوط می‌شود. عموم فیلسوفان برجسته سیاست معتقدند که حکومت‌ها تنها با رضایت مردم مشروعیت پیدا می‌کنند و این رضایت از طریق تعهداتی که به مردم داده می‌شود، حاصل می‌شود. وعده‌های انتخاباتی بخشی از این تعهدات هستند و زمانی که شهروندان بتوانند بر اساس این وعده‌ها مسئولان را بازخواست کنند، روند دموکراتیک تقویت می‌شود. در مقابل، پزشکیان با ندادن وعده‌های مشخص، عملاً این قرارداد اجتماعی را تضعیف کرده است. چنین رویکردی می‌تواند به بی‌اعتمادی بیشتر مردم به فرآیند انتخابات و دموکراسی منجر شود. دموکراسی نیازمند شهروندانی آگاه و فعال است که بتوانند با درک عمیق از مسائل اجتماعی و سیاسی، تصمیمات آگاهانه بگیرند و مسئولان را پاسخگو نگاه دارند. بدون این تعامل و مطالبه‌گری، دموکراسی معنای خود را از دست می‌دهد.

اما دستاورد ما چه بود؟ اعتراض مدنی ۶۰ (دور اول) و ۵۰ (دور دوم) درصدی شهروندانی که از حق نافرمانی مدنی خود استفاده کردند تا اعلام وجود کنند. خواسته ساده آن‌ها این بود که به رسمیت شناخته شوند، همین! با اینکه پیروزمندان این انتخابات به جشن و شادی می‌پردازند، اما هنوز این جمعیت که اکثریت را شامل می شوند نتوانسته اند برای خود جشن خیابانی بگیرند تا اتحاد خود را فریاد بزنند. با این حال، استفاده از حق نافرمانی مدنی گامی جلو به سوی پیشبرد توسعه دموکراتیک در ایران بود. در این انتخابات برای بار نخست بعد از انقلاب اسلامی است که شهروندان در مقیاس بالا توانسته‌اند خشم خود را به شکل دموکراتیک ابراز کنند و وجود خود را جار بزنند. این نشان‌دهنده آن است که جامعه ایرانی به سطحی از بلوغ سیاسی رسیده است که می‌تواند نارضایتی خود را به صورت مدنی و دموکراتیک ابراز کند.

از منظر فلسفه سیاسی، نافرمانی مدنی یکی از ابزارهای مهم برای تغییرات اجتماعی است، هر چند که شاید اقتدارگرایان گوش شنوایی برای شنیدن صدای معترضان نداشته باشند. بسیاری از فیلسوفان سیاست بر این باورند که شهروندان باید در برابر قوانین ناعادلانه مقاومت کنند و این مقاومت بهتر است که به صورت مسالمت‌آمیز و بدون خشونت باشد. مقاومت مدنی اخیر در ایران نشان‌دهنده یک گام مهم به سوی آگاهی سیاسی و اجتماعی بیشتر است. این نوع مقاومت، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت نتیجه ملموس نداشته باشد، اما در بلندمدت می‌تواند به ایجاد تغییرات اجتماعی پایدار و تقویت فرهنگ دموکراتیک کمک کند.

انتخابات ۱۴۰۳ هم ما را یک گام به عقب برده است، هم یک گام پیش. اینکه جامعه ایران چگونه فرهنگ دموکراتیک را در خود حل و هضم می کند، باید به آینده موکول کرد. اما ایران در آینده حتما آبستن تغییرات اجتماعی بسیار است.

ــــــــــــــــــــــــ
این مقاله در وب‌سایت بی‌بی‌سی منتشر شده است.
🆔 @hossein_dabbagh

Hossein Dabbagh حسین دباغ

24 Jun, 13:55


انتخابات و استقرار استبداد:
آیا رای ندادن یک رفتار سیاسی معقول است؟

✍️ حسین دباغ

در این مقاله تلاش می کنم گفتگویی میان حامیان رای دادن و رای ندادن شکل دهم. نشان خواهم داد که رای ندادن در سایه یک نظام سیاسی استبدادی می‌تواند معقول باشد.

در ابتدا استدلالم را به نفع این ادعا طرح می‌کنم، سپس به اعتراضات احتمالی که عموما به این رفتار سیاسی وارد می‌شود پاسخ می‌دهم. مفروض من در استدلالی که در زیر اقامه می کنم این است که نظام حاکم بر ایران یک نظام اقتدارگرای متکی بر رای گیری است و اقتدارگرایی در آن بنا بر تجربه تاریخی پس از انقلاب رو به صعود است. درست است که تجلی دموکراسی (یعنی صندوق رای) هدفی آرمانی برای بسیاری از جوامع از جمله جامعه ایران محسوب می‌شود، اما در نظام‌های سیاسی اقتدارگرا، رای‌گیری می‌تواند به یک ابزار فریبکارانه برای استقرار استبداد تبدیل شود.

در نگاه نخست، دموکراسی صندوق محور و استبداد به‌عنوان دو قطب متضاد به‌نظر می‌رسند، اما در عمل این دو می‌توانند در یک ساختار سیاسی اقتدارگرا همزیستی کنند. انتخابات در نظام‌های اقتدارگرا، به‌جای این‌که وسیله‌ای برای تغییر و اصلاح باشد، به ابزاری برای بازتولید قدرت حاکم تبدیل می‌شود. در حقیقت، این نظام‌ها با ظاهری دموکراتیک، خود را مشروع و مردمی جلوه می‌دهند، در حالی که در باطن، تغییر واقعی در ساختارهای قدرت رخ نمی‌دهد.

این مقاله نگاه پارتیزانی را تشویق نمی‌کند. کسانی که هنوز به صندوق باور دارند شهروندان این جامعه هستند و تنها با گفتگوست که می‌توانیم یکدیگر را قانع کنیم. قابل فهم است که رای دهنده‌گان به تأثیر انکارناپذیر هر کدام از نامزدها بر زندگی خود اشاره می‌کنند و یا اینکه می گویند تا جای ممکن باید جلوی بعضی تصمیمات برگشت ناپذیر را گرفت. اما مسئله بنیادین پیش روی ما اینجاست که کدام یک اهمیت اخلاقی بیشتری دارد: طولانی‌تر شدن استبداد در دراز مدت یا بهبود اندک اوضاع در کوتاه مدت؟

برای مطالعه مقاله کلیک کنید یا Instant View را در پایین فرسته لمس کنید.

🆔 @hossein_dabbagh

Hossein Dabbagh حسین دباغ

21 Jun, 09:31


✍️انتخابات غیر اخلاقی

💢واتسلاف هاول در جستاری که به فارسی با عنوان "من سرگذشت یاسم و امید" منتشر شده است می‌گوید: « من هرگز امیدم را به آن بالا گره نزده‌ام همیشه کنجکاو و کنجکاوتر بوده‌ام که ببینم در پایین چه می‌گذرد از پایین می‌شود چه انتظاری داشت آنجا دستاوردمان چه خواهد بود و از چه می‌شود دفاع کرد. هر قدرتی در واقع اعمال قدرت بر کسی است»

💢همانطور که حسین دباغ از مفهومی بنام آموزش جامعه مدنی به جای رای دادن استفاده کرد و همچنین هاول هم در جستار معروف خودش بر این مفهوم صحه گذاشته است، می‌توان در این مورد بیشتر تامل کرد که آیا برای ارتقاء توان جامعه مدنی رای دادن تاثیری دارد؟! آیا در این شرایط طبق معمول باید تغییرات را در آن بالاها جستجو کرد؟

🌐 https://t.me/Khaneh_Agahi

Hossein Dabbagh حسین دباغ

19 Jun, 17:27


🔻این هفته در پرگار؛

اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟

میهمان‌ها:
حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی

@BBCPersian

Hossein Dabbagh حسین دباغ

15 Jun, 17:08


🔈پادکست پرگار
🔻اخلاق انتخاباتی در انتخابات غیر اخلاقی

این هفته در پرگار؛ اخلاق انتخاباتی چیست و چه تفاوتی با اخلاق فردی دارد؟ عقل و احساس در این میان چه نقشی دارند؟

میهمان‌ها:

حسین دباغ، مدرس فلسفه اخلاق
پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی
@BBCPersian

Hossein Dabbagh حسین دباغ

28 May, 16:12


منتشر شد:
لیبرالیسم،
نوشته لئونارد هابهاوس
ترجمه‌ی رضا یعقوبی
نشر مدام
چاپ اول، ۱۴۰۳
۱۴۳ صفحه
۱۶۰ هزار ت
کتابی جامع، با زبانی شیوا و روان، دریافتی جامع از لیبرالیسم را از دوران کلاسیک تا مدرن به دست می‌دهد.
لئونارد هابهاوس، جامعه‌شناس، فیلسوف و بنیان‌گذار رشته‌ی دانشگاهی جامعه‌شناسی است که از بزرگان اندیشه‌ی لیبرالیسم و از سرامدان آن در قرن بیستم است.
از متن کتاب:
لیبرالیسم بشریت را در بند دید و آزاد کرد. لیبرالیسم مردم را دید که تحت حکومت خودسر در آه و ناله‌اند، ملتی را در اسارت یک نژاد فاتح دید، دید که فعالیت صنعتی با امتیازهای اجتماعی مسدود شده یا توسط مالیات فلج شده و به یاریشان شتافت. لیبرالیسم همه جا در حال حذف وزنه‌های سنگین، پاره کردن غل و زنجیرها و زدودن موانع است.
فهرست کتاب:
مقدمه مترجم،
پیش از لیبرالیسم، عناصر لیبرالیسم، جنبش نظریه، لسه‌فر، گلدستون و میل، قلب لیبرالیسم، دولت و فرد، لیبرالیسم اقتصادی، آینده‌ی لیبرالیسم، کتاب‌شناسی.

@rezayaghoubipublic

Hossein Dabbagh حسین دباغ

16 May, 14:58


نسخه‌ای برای پیشبرد عدالت اجتماعی در ایران
لیبرالیسم به روایت جان دیویی

در چشم‌انداز فلسفی اوایل قرن بیستم، کتاب لیبرالیسم و عمل اجتماعی جان دیویی به عنوان پدیده مهمی در تکامل اندیشه لیبرال محسوب می‌شود. استدلال دیویی در این کتاب نشانگر گذار این فیلسوف از ریشه‌های کلاسیک‌ لیبرالیسم به سوی لیبرالیسمی معقول‌تر، عادلانه‌تر و به لحاظ اجتماعی مسئولانه‌تر است. دیویی، به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در پراگماتیسم آمریکایی، در این کتاب استدلال قانع‌کننده‌ای برای یک لیبرالیسم بازبینی‌شده و اصلاح‌شده به دست می‌دهد تا از نسخۀ فردگرایانه پیشینیانش فراتر رود و تعهدی جمعی را برای اصلاح و عدالت اجتماعی گوشزد کند. ترجمۀ رضا یعقوبی از این کتاب مهم و نشر آن توسط انتشارات کرگدن بهانه‌ای شد برای نوشتن این مطلب. در این نوشتار سعی می‌کنم اولاً تجدیدنظر فلسفی دیویی از لیبرالیسم را روشن کنم، ثانیاً پیامدهای آن را به ویژه برای موقعیت اجتماعی-سیاسی معاصر ایران مشخص کنم تا دریچه‌ای برای بازنگری اصول بنیادین پیشرفت اجتماعی و آرمان‌های دموکراتیک به روی روشنفکران ایرانی باز کرده باشم.

نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک
تحلیل موشکافانۀ دیویی از لیبرالیسم کلاسیک، نارسایی‌های بنیادین آن را آشکار می‌کند، به خصوص تأکید آن بر آزادی فردی بدون توجه به ساختارهای اجتماعی-اقتصادی‌ای که می‌تواند عاملیت انسان را محدود کند. دیویی استدلال می‌کند که آموزۀ لیبرالیسم کلاسیک، با تقدیس نفع خصوصی و مداخله حداقلی دولت، از پرداختن به پیچیدگی‌ها و نابرابری‌های ناشی از جوامع صنعتی مدرن ناتوان مانده است. نقد او انکار ارزش‌های محوری لیبرالیسم نیست، بلکه تلاشی است برای صورت‌بندی دوباره مقدمات و مفروضات لیبرالیسم برای مواجهۀ بهتر و عادلانه‌تر با نابرابری‌های اقتصادی و بی‌عدالتی‌های اجتماعی که لیبرالیسم کلاسیک ناخواسته آن‌ها را نادیده می‌گیرد یا به آن‌ها تداوم می‌بخشد.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک از دل‌مشغولی جدی او به بنیان‌های فلسفی و پیامدهای اجتماعی لیبرالیسم که در زمان او توسعه یافته بودند نشات می گیرد. لیبرالیسم کلاسیک که ریشه در اندیشۀ دورۀ روشنگری دارد، از فرد به عنوان واحد محوری جامعه دفاع می‌کند، و حامی کمترین دخالت دولت در آزادی‌های شخصی و فعالیت‌های اقتصادی است. این فلسفه سیاسی که در نوشته‌های اندیشمندانی مثل جان لاک و آدام اسمیت تجسم یافته‌اند، مدافع قداست مالکیت خصوصی، دست نامرئی بازار، و برتری حقوق فردی بر اهداف جمعی‌ است. اما دیویی دریافت که پیگیری بی‌امان آزادی فردی و لسه‌فر اقتصادی (عدم مداخله دولت در اقتصاد) که مورد ستایش لیبرالیسم کلاسیک است می‌تواند نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی مهمی به بار آورد. در نظر دیویی، تمرکز "متعصبانه" بر آزادی‌های فردی، موجب نادیده‌گرفتن محدودیت‌های اقتصادی و شرایط اجتماعی‌ای می‌شود که توانایی‌ها و ظرفیت‌های افراد جامعه را برای اِعمال واقعی آزادی‌های فردی محدود می‌کند. او باور داشت که لیبرالیسم کلاسیک با تاکید بر آزادی منفی –یعنی آزادی از محدودیت‌های بیرونی– آزادی‌های مثبتی را که برای بروز ظرفیت و توانایی کامل افراد ضرورت دارند نادیده می‌گیرد. در مدل لیبرالیسمی که دیویی مدافع آن است، آزادی‌های مثبت که شامل دسترسی به آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و فرصت‌های اقتصادی‌اند، برای آزادی اصیل و تعیین سرنوشت شهروندان ضرورت دارند. …

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید یا Instant View را در پایین پست لمس کنید.

﹏﹏✎ #حسین_دباغ (کانال)
#لیبرالیسم، #عدالت_اجتماعی، #جان_دیویی

- پ.ن: برای تهیۀ کتاب «لیبرالیسم و عمل اجتماعی» با ترجمۀ #رضا_یعقوبی (کانال) به وبسایت کرگدن مراجعه کنید.
Taamoq | تَعَمُّق

Hossein Dabbagh حسین دباغ

13 May, 10:05


مرکز تحقیقات و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می کند:

در باب 'بشریت' حقوق بشر

سخنرانان:
حسین دباغ و نجات‌علی غلامی

دبیر علمی نشست:
سعیده مزینانیان

 
زمان برگزاری: 
شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۹

لینک ورود به جلسه:
https://webinaronline.ir/Link/S2382774293
 
خلاصه:
من در این جلسه درباره مفهوم "شأن اخلاقی" به عنوان بنیان فلسفی حقوق بشر سخن خواهم گفت. سپس نشان می دهم چطور فیلسوفان "شأن اخلاقی" را ذیل ساختارهای سیاسی-اجتماعی زمان خود تفسیر به رای کرده‌اند.

Hossein Dabbagh حسین دباغ

05 May, 17:56


✍️ آیا هوش مصنوعی دموکراسی را تخریب می‌کند؟

مقاله اخیر من در پاسخ به فراخوان تحقیقی پارلمان بریتانیا در مورد "دفاع از دموکراسی".

🔹 در این مقاله با عنوان "پژواک‌های الگوریتمی: رسانه‌های اجتماعی، قطبی شدن، و موج افراط گرایی در دموکراسی بریتانیا"، نشان داده‌ام که چگونه الگوریتم‌های هوش مصنوعی می‌توانند برای نهادهای دموکراتیک آسیب‌رسان باشند. 

🔹تلاش من در این مقاله مطالعه چالشهای ناشی از عصر هوش مصنوعی برای حکمرانی دموکراتیک و اطمینان از حفظ اصول اساسی دموکراسی در مواجهه با چشم‌اندازهای تکنولوژیکِ در حال تحول است. همچنین توصیه‌هایی در قالب سیاستگذاری در رویارویی با چالش‌های ایجاد شده توسط پلتفرم‌های دیجیتال برای برای حفاظت از فرآیندها و نهادهای دموکراتیک ارائه می‌دهم.

🔹استدلال اصلی من این است که الگوریتم های مبتنی بر هوش مصنوعی که در رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌شوند یک چالش جدی برای موسسات و جوامع دموکراتیک به وجود آورده‌اند؛ این الگوریتم‌ها به شکل مخربی منجر به قطبی شدن جامعه و شیوع افراط گرایی "پارتیزانی" شده است.

🔹با توجه به اتکای فزاینده جوامع گوناگون به پلتفرم‌های دیجیتال (مثل شبکه‌های اجتماعی) برای گفتمان سیاسی و پتانسیل این پلتفرم‌ها برای دستکاری افکار عمومی و فرآیندهای دموکراتیک، به نظر می‌رسد ما محتاج به یک نگاه مسئولانه برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی هستیم.

🔹هدف از این مقاله روشن کردن مکانیسم‌هایی است که از طریق آن الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی به ایجاد اتاقهای پژواک (echo chambers)، گسترش محتوای افراطی و اطلاعات جعلی کمک میکنند، در نتیجه ساختارهای دموکراتیک را تضعیف میکنند.

🔹در پایان این مقاله، مجموعه‌ای از توصیه‌های هدفمند با هدف کاهش این اثرات مخرب، با تاکید بر تقویت تفکر انتقادی، نیاز به شفافیت، پاسخگویی، و تنظیم فرآیندهای تصمیم گیری الگوریتمی در رسانه‌های اجتماعی شرح داده شده است.

Hossein Dabbagh حسین دباغ

01 May, 18:47


💡شناخت و فرزانگی و فضیلتِ حقیقی را تنها می‌توان به روشی که سقراط آن را مامایی(Midwifery) می‌نامد، تعلیم داد. مشتاقانِ فراگیری را ممکن است یاری داد تا گریبانِ خویش را از پیش‌داوری‌ها رها سازند؛ ایشان[شاگردان] بدین‌سان[از معلّمان] یاد می‌گیرند تا از خود انتقاد کنند و می‌آموزند که حقیقت به‌آسانی قابل حصول نیست و شاید هم فرا بگیرند که چگونه باید خودشان تصمیم بگیرند و، پس از نقد و سنجش، بر تصميم‌ها و بینش‌های خویش متّکی گردند.

🔸آمادگی برای یادگرفتن فی‌نفسه دلیل برخورداری از فرزانگی است. در واقع فرزانگی و حکمت، جز این چیزی نیست زیرا آن‌کس که آماده برای یادگرفتن است، می‌داند که چقدر آنچه می‌داند اندک است. کسانی که به حدّ کافی تعلیم ندیده‌اند و بنابراین دارای این فرزانگی نیستند که به نقایص خویش آگاه باشند، درست همان کسانی هستند که از همه بیشتر به تعلیم نیازمند اند.

🔸وجه امتیاز معلّمِ راستین این است که همان نقّادی از خویش را که شخص آموزش‌ندیده فاقد آن است، به‌ظهور می‌رساند. مرجعیّتِ معلّم صرفاً بر پایه‌ی آگاهی وی به نقایص خود استوار است.

🖋کارل پوپر
📖 کتاب «جامعه‌ی باز و دشمنان آن»، فصل هفتم: اصل رهبری، ترجمه‌ی عزت‌الله فولادوند، انتشارات خوارزمی.

@hossein_dabbagh