مدرسه توسعه @developmentsc Channel on Telegram

مدرسه توسعه

@developmentsc


همه، «یک زندگی بهتر داشتن» را می‌خواهند. تعداد بسیار کمی از ما به دنبال «یک انسان بهتر بودن» هستیم.
(آلن دوباتن)

ادمین
@EMdevelopment

مدرسه توسعه (Persian)

میلیون‌ها نفر از انسان‌های زمینی، همگی یک هدف مشترک دارند: «یک زندگی بهتر داشتن». اما تعداد محدودی از ما، به دنبال چیزی بیشتر از این هدف عالی هستند. ما به دنبال «یک انسان بهتر بودن» هستیم. نه تنها برای خودمان، بلکه برای جامعه و جهان اطرافمان

اینجا، در کانال تلگرام مدرسه توسعه، شما می‌توانید از منابع غنی و متنوعی برای رشد شخصی و ارتقای مهارت‌های خود بهره ببرید. از مقالات تحول‌آفرین و آموزش‌های معتبر تا نکات انگیزشی و موفقیت‌آمیز، اینجا همه چیز برای شما آماده شده است

آلن دوباتن می‌گوید: «همه، یک زندگی بهتر داشتن را می‌خواهند. تعداد بسیار کمی از ما به دنبال یک انسان بهتر بودن هستیم.» شما نیز برای تمامیت خودتان و بهتر شدن هر روزه خودتان، می‌توانید به جمع ما بپیوندید

همچنین، با ادمین متخصص و متعهد ما در تماس باشید: @EMdevelopment nnپس چه می‌ماند؟ بیایید با هم به سوی رشد و توسعه شخصی برویم.

مدرسه توسعه

08 Jan, 14:37


برسد به دست معلمان
و
والدینی که فرزندی در مدرسه دارند.


محمد فاضلی

حرف‌های #اسماعیل_آذری_نژاد در قسمت ۱۲۶ #پادکست_دغدغه_ایران درباره وضعیت آموزش و پرورش، و تلاش ایشان برای آموزش کودکان از مسیر قصه، زیبایی و شادی (قصه، رنگ، توپ) بیش از همه می‌تواند برای معلمان - بالاخص معلمان دوره ابتدایی - الهام‌بخش باشد.

قرار بود دیگر پادکست را مستقیما در تلگرام منتشر نکنیم، اما به دلیل اهمیت این گفت‌وگو برای شناخت آموزش و پرورش، آن را در تلگرام هم منتشر کردم.

اینجا بشنوید

ممنونم اگر آنرا به دست هر معلمی برسانید که می‌شناسید؛ و هر پدر و مادری که فرزندی در مدرسه دارد.

@fazeli_mohammad

مدرسه توسعه

04 Jan, 19:46


انسان‌های فرزانه

#مصطفی_ملکیان

من خیلی با این سخن دکتر شایگان همدلی دارم که می‌گوید چیزی که جوامع امروزی نسبت به جوامع سنتی به شدت از آن رنج می‌برند، فقدان گروه و صنفی از آدمیان فرزانه است.

انسان‌های فرزانه چه بسا نفس ملاقات‌شان رفع مشکل می‌کند. آن ها ممکن است کل زندگی شما را با یک یا دو ضابطه‌ای که به شما تفهیم می‌کنند تغییر دهند.

@mostafamalekian
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

31 Dec, 14:30


ای باغبان...

ای باغبان هین گوش کن ناله درختان نوش کن
نوحه‌کنان از هر طرف صد بی‌زبان صد بی‌زبان


#مولانا

@mahoor_avaz_sheer
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

30 Dec, 15:04


آیا شما هم احساس فشار و استرس می‌کنید؟

گاردین نوشت: در عصر حاضر، بسیاری از افراد همزمان با انجام کارهای مختلف، احساس فشار و استرس می‌کنند. از ایمیل‌های کاری گرفته تا شبکه‌های اجتماعی و وظایف روزمره، همه این عوامل باعث می‌شوند افراد احساس کنند در برابر حجم زیادی از مسئولیت‌ها ناتوان هستند.

لیندا بلر، روانشناس بالینی، معتقد است که بسیاری از افراد احساس فلج ذهنی دارند و نمی‌دانند باید چه کاری را اول انجام دهند. این احساس ناکارآمدی باعث تضعیف روحیه می‌شود و به دلیل حجم زیاد وظایف و حواس‌پرتی ناشی از فناوری‌های دیجیتال تشدید می‌شود.

حتی کارشناسان نیز با فشارهای مشابهی روبرو هستند، از آماده‌سازی برای مراسم خانوادگی گرفته تا مدیریت کارهای حرفه‌ای. این موضوع نشان می‌دهد که احساس فشار بخشی از واقعیت زندگی مدرن است.

احساس فشار یا استرس شدید، یک تشخیص پزشکی نیست، بلکه می‌تواند برای هر فرد متفاوت باشد. بررسی‌های جهانی نشان می‌دهد که دو سوم مردم نوعی از استرس را تجربه می‌کنند که بر زندگی روزمره آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

بلر اشاره می‌کند که افزایش فشارها نه تنها به دلیل مسئولیت‌های جدی، بلکه به دلیل احساس نیاز به استفاده بهینه از زمان است. افراد احساس می‌کنند باید تمام فرصت‌ها را غنیمت بشمارند، از یادگیری زبان جدید گرفته تا رسیدن به اهداف ورزشی.

طبق گفته فای بگتی، پزشک متخصص مغز و اعصاب، احساس فشار زمانی به وجود می‌آید که تقاضاها فراتر از ظرفیت فرد باشد. این فشار می‌تواند کوتاه‌مدت یا مزمن باشد و معمولاً ناشی از تلاش برای انجام همزمان چندین نقش و وظیفه است.

استفاده بیش از حد از تلفن‌های هوشمند، هرچند به تنهایی دلیل اصلی فشار نیست، می‌تواند این احساس را تشدید کند. همچنین، دوران همه‌گیری کرونا باعث افزایش زمان استفاده از صفحه‌نمایش شد که به خستگی ذهنی و کاهش توانایی تصمیم‌گیری افراد منجر گردید.

استرس مزمن می‌تواند تأثیرات جدی بر سلامت جسمانی و ذهنی داشته باشد. مشکلاتی مانند کاهش تمرکز، ضعف حافظه، و حتی علائمی شبیه به زوال عقل ممکن است ناشی از استرس طولانی‌مدت باشد.

برای مدیریت احساس فشار، فعالیت‌هایی که انرژی ذهنی را بازیابی می‌کنند، مانند ورزش، وقت گذراندن با عزیزان یا استراحت کافی ضروری هستند. خواب باکیفیت نیز نقش مهمی در بهبود توانایی افراد برای اولویت‌بندی وظایف دارد.

در نهایت، باید انتظارات واقع‌بینانه‌ای از خود داشته باشیم و از تفکرات غیرواقعی یا احساس "بایدها" اجتناب کنیم. انجام کوچک‌ترین کار مفید می‌تواند به شکستن چرخه استرس کمک کند و افراد را به مسیر بهره‌وری بازگرداند.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

25 Dec, 17:30


به آرزوی شهرت شک کنید!

#آلن_دوباتن

یکی از نشانه‌های تربیت موفق این است که بچه‌های شما آرزوی «مشهور شدن» در سر ندارند.

این یعنی فرزندانتان یک سیستم ارزش‌گذاری درونی دارند نه یک سیستم بیرونی. آنها حسرت شناخته شدن و دوست داشته شدن به وسیله گروه بزرگی از غریبه‌ها را ندارند؛ آنها به اینکه توسط گروه کوچکی از افراد (خانواده و دوستان) شناخته و دوست داشته شوند راضی هستند.

شهرت، ممکن است محصول یک فرآیند موفق و رضایت‌بخش در زمینه‌ای خاص باشد اما خود، هدف نیست. انتخاب شهرت به عنوان هدف، می‌تواند ریشه در کمبود توجه در خانه داشته باشد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

22 Dec, 13:27


قصه بیمارستان

همراه بیمار، در بیمارستان‌ها بیش از هفتاد درصد امور بیمار را انجام می‌دهد، اما نهاد بیمارستان‌ او را به عنوان موجودی زائد می‌شناسد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

19 Dec, 15:20


این بذر سحرآمیز!

واژه‌ی «نمی‌دانم»، بذر درختِ «سعادت» است که در تاریکی و تنهایی در خاکِ «جستجو کردن»، «مطالعه کردن»، «شنیدن»، «خواندن» و «تجربه کردن» ریشه می‌دواند و حاصل آن، میوه‌های شیرینی مثل «پذیرفتن»، «عشق ورزیدن»، «سخت نگرفتن»، «عمل کردن»، «صبر کردن» و «مدارا کردن» خواهد بود.

سعادت واقعی انسان، از «نمی‌دانم» آغاز می‌شود. 

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

16 Dec, 17:30


انسان خردمند

در پژوهش‌های روانشناسی، خرد را در مقابل جهان‌بینی ساده‌انگارانه قرار می‌دهند. افرادی که نگاه ساده‌انگارانه دارند، همه چیز را به طور قطعی و یک‌بعدی می‌بینند و خیلی زود در مورد همه‌چیز نتیجه‌گیری می‌کنند. جمله‌های زیر، نتیجه‌گیری‌های رایج ساده‌انگارانه است:

✔️ به هرکسی خوبی کنی از پشت خنجر میزنه

✔️ هرکسی خیلی پولداره حتما دزدی کرده

✔️ ذات مردم خراب شده و آدم خوب پیدا نمیشه

✔️ همه گرگ هستن

✔️ حس ششم من محاله اشتباه کنه

بر خلاف ساده‌انگاری، خردمندان چهار ویژگی برجسته دارند.

اول) فروتنی ذهنی؛ مسائل را پیچیده می‌دانند و قبول می‌کنند که بخش زیادی از موضوع را نمی‌دانند. خردمندان در اکثر مواقع می‌گویند:

✔️ شاید دارم اشتباه می‌کنم

✔️ من عقل کل نیستم

✔️ ما که همه چیز رو نمیدونیم شاید هم اینطور نباشه

دوم) مصالحه و سازش؛ معتقد نیستند که همیشه و تحت هر شرایطی باید صد در صد به حق خود برسند. آنها می‌گویند:

✔️ اونم نمیخواسته که پول ما رو بخوره حالا اشتباه کرده باید ببینیم الان راه درست چیه

✔️ پدر و مادر هم تقصیری ندارن اونا هم توی شرایط سختی تربیت شدن

سوم) پذیرش عدم قطعیت؛ معتقدند بسیاری از بخش‌های زندگی قابل پیش‌بینی نیست. آنها می‌گویند؛

✔️ شاید این شکست یه زمینه‌ای برای یه تغییر مثبت باشه

✔️ ما تلاشمون رو می‌کنیم دنیا که همیشه همینجوری نمی‌مونه

چهارم) درک نگاه دیگران؛ رفتار دیگری را از ذهن خودش می‌بینند. آنها می‌گویند:

✔️ اگه جای اون بودم شاید منم دروغ میگفتم

✔️ اونم حتما برای خودش دلیلی داشته که این کارو کرده و باید حرفاشو گوش بدیم

هیچ انسانی در تمام موضوعات و موقعیت‌ها، رفتار خردمندانه ندارد. انسان‌های خردمند نیز در موقعیت‌های مختلف، می‌توانند ساده‌انگارانه رفتار کنند. خرد، منبع منحصربه‌فردی از آرامش در این دنیای پیچیده است.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

13 Dec, 18:10


واقع‌بینی رهایی بخش

بسیاری از خصلت‌هایی که ما انسان‌ها داریم، جزئی از طبیعت و ماهیت ماست. گاهی با معیارهای سختگیرانه فردی و اجتماعی تلاش می‌کنیم آنها را تغییر دهیم. در نتیجه به خود و دیگران سخت می‌گیریم.

هرگاه از رفتاری رنجیدیم، بهتر است کمی فکر کنیم و از خود بپرسیم:

«آیا واقعا این رفتار آزاردهنده است؟ یا نگاه شخصی و فرهنگی ما آن را آزاردهنده کرده است؟»

به قول استاد ملکیان:

«غیر از دردهای جسمانی، هر رنجی که می‌بریم به برداشت ما از واقعیت بستگی دارد.»

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

10 Dec, 13:48


قوی‌تر از همیشه...

پسرک پرسید: «کی از همیشه قوی‌تر بودی؟»

اسب گفت: «وقتی جرئت کردم ضعف‌هامو نشون بدم»

از کتاب «پسرک، موش کور، روباه و اسب»
اثر «چارلی مکسی»

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

06 Dec, 15:01


سه انتظار فرسایشی

انتظار سه چیز از دیگران، شما را از نظر روانی فرسوده می‌کند و با داشتن آنها هرگز زندگی راحتی را تجربه نخواهید کرد. آنها را متوقف کنید تا زندگی آسانتر شود.

✔️ انتظار اینکه دیگران با پیروی از استانداردهای شما زندگی کنند.

✔️ انتظار اینکه دیگران بتوانند ذهن شما را بخوانند، بدون اینکه منظور و حرف مورد نظر خود را بیان کرده باشید.

✔️ انتظار اینکه دیگران کامل و بدون نقص باشند و در برابر شما هیچ اشتباهی مرتکب نشوند.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

03 Dec, 16:30


سندروم ارضای فوری

#مجتبی_لشکربلوکی

ما از نسل مایکرو ویو هستیم و نسل های قبلی ما از نسل بار گذاشتن آبگوشت برای درست کردن یک غذای سنتی مانند آبگوشت از روز قبل برخی مواد را خیس می دادند تازه دو سه بار آبش را هم عوض می کردند و سپس از صبح یا شب قبل غذا را بار می گذاشتند تا به خوبی پخته شود و سپس سفره ای انداخته می شد با هم و سر فرصت آرام آرام غذا خورده می شد.

اما الان یک غذای آماده یا نیمه آماده را می گذاریم در مایکرو ویو و سه دقیقه بعد، تمام!

ما همه چیز را سریع می خواهیم. نسل های قبلی ما در روابط عاطفی، سال ها نامه نگاری و هدیه و رفت و برگشت تا دل معشوقی را نرم کنند (چه فرهادها  مرده در کوه ها).
اما اکنون می خواهیم کمتر از یک هفته کار به نتیجه برسد و گرنه کات می کنیم! لاغری در ۱۰ روز و یادگیری زبان فرانسه در ۳ روز و افزایش قد در ۱ماه، همه چیز مایکروویوی شده است!

این نگرش زندگی ما را تخریب کرده است. به همین خاطر جنبشی در دنیا راه افتاده به نام زندگی آهسته.

این جنبش از کجا شروع شد؟ ۱۹۸۶، در مشهورترین میدان شهر رُم، رستوران جدیدی افتتاح شد. هجوم فست‌فود آمریکایی به قلب شهر رُم حساسیت‌هایی ایجاد کرده بود.

یکی از معترضان یک ژورنالیست ایتالیایی، جنبشی را آغاز کرد به نام غذای آهسته. او بر محصولات محلی، آرامش در پختن و آرامش در خوردن و بیش از همه بر لذت بردن از مزۀ اصیل ایتالیایی تأکید می‌کرد.

این حرکت از غذا آغاز شد. اما هیچکس فکرش را نمی کرد که این قدر توسعه پیدا کند.غذای آهسته با استقبال گسترده‌ای همراه شد و جالب است بدانید اکنون حدود بیست شاخه از آن در کشورهای مختلف ایجاد شده مثل مدیریت آهسته، تفکر آهسته،آموزش آهسته، علم آهسته، سفر آهسته، گردشگری آهسته، شهر آهسته، طراحی آهسته و خواندن آهسته یا کندخوانی.نهضت آهستگی مخالف سرعت و مدرنیته و بازگشت به گذشته نیست بلکه مخالف شتاب زدگی است.

سرعت تضادی با طمانینه ندارد. آنچه ایراد دارد شتاب زدگی است. هر گونه شتاب زدگی باعث می شود که عمق کم شود: لذت عمیق از رابطه، فهم عمیق از یک کتاب، درک عمیق از یک منطقه ای که برای گردشگری انتخاب کرده ایم. ما امروزه با لذت های سطحی، فهم سطحی و درک سطحی و تصمیمات سطحی روبرو هستیم.  

تحلیل و تجویز راهبردی:

مهم ترین ریشه زندگی شتاب زده، رویکرد ویندوزی-مایکروویوی است. یعنی چه؟ یعنی چند کار را همزمان و با شتاب زدگی انجام می دهیم. قبل از ویندوز از کامپیوترها فقط یک کار را انتظار داشتیم. اما وقتی ویندوز آمد چند پنجره را با هم باز می کنیم و همه را هم همزمان اجرا می کنیم و انتظار داریم که همه را سریع به جمع بندی برسانیم. ترکیبی از چندکارگی (ویندوزی) و شتابزدگی (جستجوی ارضای فوری).

در زندگی جدید یکی از بزرگترین مشکلات این است که طمانینه از همه ما گرفته شده، یعنی ما چند کار را در آنِ واحد انجام می‌دهیم. در حالیکه دارید صبحانه می‌خورید ساعت مچیتان را می‌بندید تلویزیون هم روشن است. موبایل تان را هم چک می کنید. با همسرتان هم صحبت می کنید و لیست خرید روزانه تان را هم تکمیل می کنید.

در یکی از داستان ها، فرد مقدسی بود که معشوقه ای هم داشت. مشکل او در زندگی این بود که وقتی به عبادتگاه می رفت تا خدا را عبادت کند به فکر معشوقه اش رهایش نمی کرد و وقتی پیش معشوقه اش بود مدام وجدانش او را به یاد خدا می انداخت. نه عبادت عمیق داشت و نه لذت عمیق هم آمیزی با معشوقه اش.

برای رهایی از زندگی شتابزده، مدیریت شتابزده، غذای شتابزده چاره ای نداریم جز «مثلث تمرکز، عمق و تامل». از این شاخه به آن شاخه پریدن چه در امور روزانه و چه در مدیریت یک سازمان یا کشور، باعث می شود که تمرکز رخ ندهد. زمانی که به هر دلیلی یک کار متوقف می شود و به کار دیگری می پردازیم. آهنگ آن کار را از دست می دهیم و مسیر انجام کار را گم می کنیم و وقتی دوباره سراغ آن می رویم، زمان و انرژی باید بگذاریم برای دستیابی به آهنگ قبلی. بیشترین انرژی ما در رفت و برگشت بین کارهای مختلف صرف می کنیم. این رفت و برگشت ها و قطع شدن ها در مقایسه با زمانی که از ابتدا تا انتها روی یک کار متمرکز هستیم، زمان انجام آن کار را تا ۵ برابر بیشتر می کند. به بیان ساده، تک کاری می تواند زمان لازم را برای انجام کارهای مهم تا ۸۰ درصد کاهش داده و کیفیت و عمق کار را به شدت افزایش دهد.

پس به زبان ساده:

● تمرکز: به جای چندکار در آنِ واحد،روی یک کار متمرکز شویم.

● عمق: عمیق به یک کار بپردازیم. توجه کامل به آن تخصیص دهیم و نگذاریم چیزهای دیگر به آن هجوم بیاورند(مثال: وقتی با همسرمان صحبت می کنیم موبایل مان را کناربگذاریم).

● تامل: حرص و ولع این که یک کار را به هر نحوی که شده به اتمام ببریم در خود کنترل کنیم و تا زمانی که لازم است به کار فعلی ادامه بدهیم و کار جدید را شروع نکنیم.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

30 Nov, 14:46


دوپامین از گذشته تا امروز

زمانی که ما کاری انجام می‌دهیم که برایمان خوشایند است یا پاداشی به دست می‌آوریم، مغز دوپامین ترشح می‌کند. مثلاً وقتی چیزی خوشمزه می‌خوریم، موفقیتی به دست می‌آوریم، یا وقتی کسی به ما توجه می‌کند، دوپامین ترشح می‌شود و باعث می‌شود احساس خوبی داشته باشیم.

دوپامین همچنین در تنظیم انگیزه و یادگیری نقش دارد. به این معنا که وقتی مغز از چیزی لذت می‌برد، به طور ناخودآگاه تمایل پیدا می‌کنیم که دوباره آن کار را انجام دهیم تا دوباره همان احساس خوب را تجربه کنیم. در واقع، دوپامین به نوعی سیستم پاداش طبیعی بدن است که به ما انگیزه می‌دهد تا کارهایی را انجام دهیم که به نفع بقا و زندگی خوب است.

مغز ما در مواردی مثل دستیابی به هدف، موفقیت در کاری، فعالیت‌های بدنی مثل کشاورزی و ورزشی مثل پیاده‌روی، یادگیری موضوعی جدید، تماشای صحنه های زیبا مثل طلوع یا غروب خورشید، تعاملات اجتماعی مثل وقت گذراندن با دوست، دوپامین ترشح می‌کند. بنابراین، در گذشته‌ای نه چندان دور، برای ترشح دوپامین باید فعالیتی نسبتا طولانی مدت انجام می‌شد.

امروز اما پژوهش ها نشان می‌دهند که شبکه‌های اجتماعی در سریع‌ترین زمان ممکن، همان احساس پاداش را به طور مسمتر در افراد ایجاد می‌کنند؛ اما تفاوت اینجاست که تغییری در زندگی واقعی ما رخ نمی‌دهد. مغز ما مدام احساس رسیدن به دستاورد می‌کند، بدون آنکه در واقعیت، دستاوردی فیزیکی، روانی، عاطفی، جسمی، مالی و ... داشته باشیم.

نکته‌ی تلخ‌تر آن است که در گذشته، حس خوب دوپامین به ما انگیزه می‌داد که دوباره دستاورد را تکرار کنیم. مثلا هفته‌ی بعد هم به دیدن دوستمان برویم، فردا هم پیاده‌روی کنیم، هدف دیگری را نیز محقق کنیم، یا دوباره به کوه برویم. پس باید دوباره برنامه‌ریزی می‌کردیم، دوباره تلاش می‌کردیم و از این رو، زندگی جریان داشت.

امروز اما برای به دست آوردن مجدد آن دستاورد، فقط کافیست دوباره صفحه‌ی گوشی خود را لمس کنیم. و از آنجا که این کار دشوار نیست، ما مدام آن را تکرار میکنیم. به همین دلیل است که در کمتر از چند دقیقه، بدون اینکه پیام یا تماسی دریافت کرده باشیم، ناخودآگاه دوباره گوشی خود را چک می‌کنیم. از طرف دیگر، به فعالیت‌هایی مثل دیدار دوستان، طبیعت‌گردی، پیاده‌روی، هدف‌گذاری و تلاش، احساس نیاز نمی‌کنیم.

امروز بخش زیادی از مدیریت زندگی دست خود ماست و این، شاید زندگی را سخت‌تر کرده باشد. ما باید برای ایجاد دنیایی تلاش کنیم که در آن مردم از تکنولوژی برای رفاه خودشان استفاده کنند، نه برای رفاه کسانی که تکنولوژی را کنترل می‌کنند.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

27 Nov, 16:30


خطا در پیش‌بینی

رویدادهای اجتماعی چندان قابل پیش‌بینی نیستند. دلیلش هم آن است که این رویدادها تحت تأثیر عوامل بسیار متعددی هستند که به طور دقیق قابل سنجش نیستند.

معنی این حرف آن نیست که تحلیل‌های اجتماعی کاربردی ندارند؛ بلکه روندها را می‌توان به طور علمی تحلیل کرد. به عنوان مثال، با بررسی عوامل مختلف، می‌توان رشد قیمت یک کالا را انتظار داشت؛ اما اینکه بگوییم سه سال بعد در چنین روزی قیمت این کالا دقیقا x خواهد بود، غیرواقعی است. چون در این فاصله، اتفاقاتی رخ خواهد داد که امکان بررسی آنها وجود ندارد‌؛ اتفاقاتی که ممکن است حتی قیمت آن را کاهش دهد.

یوال نوح هراری می‌گوید: «بخش زیادی از پیش‌بینی‌های انسان‌ها در گذشته، امروز درست درآمده است. دلیلش هم صرفا تصادف است. چون به هر حال، در میان انبوه پیش‌بینی‌ها مواردی هم به طور تصادفی با پیش‌بینی‌ها همسو می‌شوند. یک مثال واضح که نشان می‌دهد چقدر پیش‌بینی‌ها غیرواقعی هستند، اینترنت است. هیچکس هرگز در تاریخ، پدیده‌ای به نام اینترنت را پیش‌بینی نکرده است. در حالی که این مفهوم امروز در تار و پود زندگی ما تنیده است.»

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

25 Nov, 16:10


فشار را از روی دانش‌آموزان بردارید!

دلایل خودکشی دانش آموزان در ایران با دیگر کشورها چه مشابهت‌ها و چه تفاوت‌هایی دارد؟

یکی از عوامل اصلی خودکشی در میان دانش‌آموزان فشارهای تحصیلی و رقابت‌های شدید است. در کشورهای مختلف از جمله ایران، رقابت برای ورود به دانشگاه‌ها و رشته‌های خاص به‌شدت بالاست. در این راستا، دانش‌آموزان به دلیل فشار خانواده‌ها، معلمان و حتی جامعه برای دستیابی به نتایج عالی، دچار استرس و اضطراب شدید می‌شوند.

علاوه بر فشارهای تحصیلی، مشکلات خانوادگی یکی دیگر از عواملی است که می‌تواند به خودکشی دانش‌آموزان منجر شود. در بسیاری از خانواده‌ها، مشکلات اقتصادی، خشونت‌های خانگی، طلاق و دیگر مشکلات اجتماعی می‌تواند موجب احساس بی‌ارزشی و ناامیدی در نوجوانان شود.

در ایران تحقیقات نشان داده‌اند درصد درخور توجهی از نوجوانان در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال با مشکلات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و فشارهای روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

متن کامل

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

23 Nov, 18:50


واقعیت‌ها آن‌اند که هستند!

#مصطفی_ملکیان

مور همیشه این جمله‌ی بسیار عمیق باتلر را در ابتدای کتاب‌هایش می‌نوشت:

واقعیت‌ها آن‌اند که هستند، چه بخواهی چه نخواهی! تو باید به دنبال واقعیت‌ها بدوی؛ واقعیت‌ها به دنبال تو نخواهند دوید.

@mostafamalekian
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

20 Nov, 17:01


فقط همین نکته‌ی ساده!

بخش قابل‌توجهی از شیوع بیماری‌های ویروسی با رعایت نکته‌ای ساده در مورد عطسه کردن، به سادگی قابل پیشگیری است.

برای عطسه کردن، خوب است که همیشه دستمال به همراه داشته باشیم. اما اگر دستمال نبود، در کف دستان خود عطسه نکنید. چون این کار تبدیل به عادت می‌شود و ما همیشه به آب، برای شستشوی دست‌ها دسترسی نداریم و دست‌هایمان می‌توانند منبع جدی انتقال ویروس باشند. به جای آن بهتر است در ناحیه‌ی بین بازو و ساعد، عطسه کنیم. چون این ناحیه محل تماس با دیگران و سایر سطوح نیست.

این نکته‌ی ساده را با مهربانی و بدون تحقیر، به بچه‌ها آموزش دهیم. و البته، بهترین شیوه‌ی یادگیری هر چیزی، یادگیری از رفتار است. اگر می‌خواهیم به بچه‌ها یاد دهیم که از دستمال یا ناحیه‌ی بین ساعد و بازوی خود برای عطسه استفاده کنند، حتما باید خودمان هم این کارها را هنگام عطسه انجام دهیم.

یادمان نرود که این روش‌ها فقط برای زمان زمان بیماری نیستند. همیشه باید آن‌ها را رعایت کنیم.

#سلامت

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

17 Nov, 16:30


حس ناامیدی، بخشی از یادگیری است!

#رابرت_گرین

اگر در فرآیند یادگیری، احساس ناامیدی به سراغتان نیامد، شما در حال یاد گرفتن نیستید.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

14 Nov, 14:31


تلخ است اما...‌ بگذریم!

اتفاقات و رویدادهای بد در زندگی اجتناب‌ناپذیر هستند. بسیاری از آنها نیز قابل پیش‌بینی و قابل کنترل نیستند.

✔️ با وجود شایستگی‌های بسیار، برای شغلی انتخاب نمی‌شوید.

✔️ کتابی می‌نویسید و هیچ ناشری حاضر به چاپ آن نیست.

✔️ علیرغم تمام تلاش‌ها، رابطه‌ای از هم می‌پاشد.

این لحظه‌های تلخ و اتفاقات بد نیستند که زندگی ما را جهت می‌دهند. آنها بی‌شک مؤثرند. موضوعی که بسیاری از ما به آن بی‌توجهیم،  نوع واکنشی است که به این رویدادها نشان می‌دهیم. واکنش ما به رویدادهای تلخ، به مراتب تعیین‌کننده‌تر از اثر این رویدادها هستند.

✔️ در شغلی انتخاب نمی‌شوید و به جای فراموش کردن آن موقعیت و تلاش برای شغلی دیگر، سالها زمان می‌گذارید تا به همه توضیح بدهید و اثبات کنید که شما برای آن شغل از همه شایسته‌تر بوده‌اید.

✔️ سالها زمان می‌گذارید تا بگویید کتابم بهترین کتاب دنیاست.

✔️ زمین و زمان را به هم می‌بافید تا ثابت کنید در این رابطه مقصر نیستید‌.

لحظه‌های تلخ، بالاخره رقم می‌خورند و زندگی هیچ انسانی خالی از آنها نیست. اگر واقع‌بینانه، منطقی و با صبوری با آنها مواجه شویم، زودتر و بهتر عبور می‌کنیم و شاید از آنها درس‌های خوبی بگیریم و به وقتش آنها را درست کنیم. اما اگر شتاب‌زده، بی‌حوصله و غیرمسئولانه رفتار کنیم، آنها ماندگارتر و مخرب‌تر خواهند بود.

برای بهبود مشکلات تلخ یا حتی حل کردن آنها باید بسیار تلاش کنیم. اما جایی هست که می‌فهمیم وقت پذیرش و عبور کردن است. زندگی تا زنده هستیم ادامه دارد. آن لحظه بسیار تلخ است اما... بگذریم!

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

11 Nov, 16:30


تمرکز جهان روی ما نیست!

هرکسی در جهان ما دارد به مسائل خودش فکر می‌کند و ذهنش درگیر موضوعات روزمره‌ایست که با آنها سر و کار دارد.

بسیاری از ما با فکر اینکه همه دارند به ما توجه می‌کنند، انرژی و توان خود را هدر می‌دهیم. این خطای شناختی، یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های اضطراب ماست.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

08 Nov, 16:30


تفاوت زیباست

برای جامعه‌ای که قرن‌ها بر مبنای سنت زیسته است، شباهت‌ها نه تنها مقدس، بلکه حیاتی هستند.

در اجتماع سنتی، فردی با دین، زبان، فرهنگ، سبک زندگی یا حتی ظاهر و پوشش متفاوت، یک تهدید به حساب می‌آمد. اگر فردی در یک اجتماع سنتی، خلاف رسوم و استانداردهای سنتی عمل می‌کرد، کمترین مجازاتش طرد شدن بود.

جامعه ما سال‌های زیادی در حال تکامل در فرهنگی بوده است که تفاوت‌ها سرکوب می‌شدند و اگر کسی متفاوت بود، برچسب می‌خورد و طرد می‌شد. مبنای ضرب‌المثل‌هایمان نیز شباهت‌ها بودند: «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو».

دلیل ساده‌اش آن بود که ما به جای جامعه، اجتماع‌های کوچک داشتیم. یک اجتماع کوچک، ظرفیت هضم تفاوت‌ها را ندارد و هرچه شباهت‌ها بیشتر شود، قدرت بیشتری خواهد داشت. پس ما حق داشتیم و کار درستی هم می‌کردیم.

تا اینکه تکامل تدریجی ما به یکباره در مواجهه با تحولی بزرگ، ناقص شد. اجتماع‌های کوچک ما در زمان بسیار کوتاهی، ناگهان خود را جزئی از یک جامعه بسیار بزرگ دیدند؛ نه جامعه‌ی ایران، بلکه جامعه‌ی جهان. حالا قطره‌های کوچک باید خود را با قانون دریایی که به آن پیوسته بودند، سازگار می‌کردند.

ناگهان، مبنای بقا از «ضرورت شباهت‌ها» به «حرمت تفاوت‌ها» تغییر کرد. کارها تخصصی شد و حالا دیگر برای سازگاری بیشتر، باید سراغ تفاوت‌ها می‌رفتیم. ما دیگر جزئی از سیستم بودیم و برای بقا باید اجزاء دیگر سیستم را هم دوست می‌داشتیم. جهان جدید، ظرفیت یک دنیا انسان منحصر به فرد را در خود داشت. جهانی که شباهت‌ها را در چند صفحه کاغذ تحت عنوان «قانون» خلاصه می‌کرد. مابقی هرچه بود، تفاوت بود و محترم.

ما ناگهان به جهان تفاوت‌ها خوردیم. جهانی که  برای خودش به مرور تغییر کرده بود، اما برای ما همه چیز ناگهان رخ داد. این شد که ما نتوانستیم با همان سرعت، با جهان جدید سازگار شویم. اما ژنتیک انسان به این سرعت تغییر نمی‌کند. ته‌مانده‌‌ی ژن‌های اجدادمان هنوز روشن است و میل به شباهت‌ها به این سادگی در درونمان از بین نمی‌رود.

ما در جهان جدید و دنیای تفاوت‌ها هستیم، اما هنوز دنبال شباهت‌های گمشده می‌گردیم. از هیچ فرصتی برای احیا کردن شباهت‌ها دریغ نمی‌کنیم. دست برنمی‌داریم. دست خودمان هم نیست.

هنوز اصرار داریم فرزندمان دقیقاً چیزی باشد که ما می‌خواهیم. هنوز همسرمان را زمانی دوست داریم که به آنچه ما می‌خواهیم تبدیل شده است نه آنچه که خودش می‌خواهد باشد. خواهرمان باید شغلی را انتخاب کند که ما فکر می‌کنیم به دردش می‌خورد. برادرمان باید خانه‌ای بخرد که ما فکر می‌کنیم برایش مناسب است. دوستمان باید با کسی ازدواج کند که ما فکر می‌کنیم مرد یا زن زندگی است.

برای ما هنوز حرف مردم اهمیت دارد. چون مردم بر مبنای شباهت‌ها استاندارد می‌سازند و ما نیز باید خود را به همان استانداردها برسانیم. ما همدیگر را آنگونه که می‌خواهیم دوست داریم نه آن‌گونه که هستیم. برای همین است که ما هنوز تلاش می‌کنیم همه را شبیه خودمان کنیم.

با این کار احساس امنیت می‌کنیم. چون اجداد ما این‌گونه احساس امنیت می‌کردند. اما امروز که دیگر شباهت عامل امنیت نیست، پس چرا هنوز هم ما برای چیزی که دیگر وجود ندارد هزینه‌های سنگین می‌دهیم؟ چرا ژن‌های شباهت‌دوست ما در جهان تفاوت‌ها هنوز فعالند؟ به همان دلیل که ما هنوز هم موقع ترس، موهایمان سیخ می‌شود، چون این کار از اجداد پشمالوی ما هنگام خطر مراقبت می‌کرده است.

اگر بخواهیم خاموش شدن ژن‌هایمان را به زمان بسپریم، چندین نسل هزینه‌های سنگینی پرداخت خواهند کرد. با این سرعت تحولات جهان، عاقلانه هم نیست که تغییرات را به زمان بسپریم. می‌توانیم به خودمان بیاییم، آموزش ببینیم و فکر کنیم، جهانمان را درک کنیم‌ و با آن سازگار شویم، ریشه‌ی رفتارهایمان را بشناسیم و آن‌ها را تغییر دهیم.

جهان از سر دشمنی یا نافهمی به دنبال تفاوت‌ها نرفته است. ما هم اگر با جهان مواجه نمی‌شدیم، در راه چندهزارساله‌مان آخر به ارزش همین تفاوت‌ها پی می‌بردیم. امروز، خوش‌اقبالیم که راهمان چنین کوتاه شد؛ البته به شرط این که فکر کنیم و ارزش آن را دریابیم.

بیایید جهان شباهت‌ها را تصور کنیم. بیایید جنگلی را تصور کنیم که فقط یک نوع درخت دارد. حیات وحش را با وجود فقط یک نوع حیوان مجسم کنیم. جهانی را تصور کنیم که در آن، تمام انسان‌ها، چهره‌، رنگ پوست، مدل مو، غذا، ورزش مورد علاقه، سبک زندگی و همه چیز دقیقاً یکسانی دارند. جهان زیبایی به نظر نمی‌رسد.

جهان برای پذیرش تفاوت‌ها مجبور نبوده است. جهان، مجذوب زیبایی تفاوت‌هاست. این‌گونه است که امروز این همه تنوع در همه ابعاد زندگی بشر و طبیعت وجود دارد. سعی نکنیم همه چیز را به سمت استانداردهای یکسان نزدیک کنیم. همه آدم‌ها و همه چیزها را همان‌گونه که هستند دوست بداریم. چون «تفاوت زیباست».

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

05 Nov, 15:30


نگران نسل ما نباشید!

ما شاید ندونیم:

✔️ لاستیک ماشین رو چطور عوض کنیم

✔️ چطور یک برگه چک بنویسیم

✔️ چطور از مالیات سر در بیاریم

✔️ چجوری باید یه خونه بخریم

✔️ چجوری رزومه کاری بنویسیم


اما نگران نباشید، چون به خوبی می‌دونیم:

✔️ کریستف کلمب در چه سالی دریانوردی کرده

✔️ چطور عدد X رو در معادله پیدا کنیم

✔️ چطور یک انشا در ۴۰ دقیقه بنویسیم


چون شما به ما به خوبی یاد دادید که:

✔️ همه چیز رو حفظ کنیم، بازگو کنیم و بعدش فراموش کنیم

✔️ درس‌های مدرسه از سلامت روان ما مهمتر هست

✔️ فقط دو ساعت بخوابیم تا بتونیم سه ساعت تکلیف رو انجام بدیم (تکالیفی که حتی قرار نیست نگاهشون کنید)

اصلا جای نگرانی نیست، چون ما خوب یاد گرفتیم که چطور از چیزهایی که بیشترین علاقه رو بهشون داریم متنفر باشیم!

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

02 Nov, 16:30


از اینکه همیشه شاد نیستم، غمگینم!

افسرده‌ترین افراد آنهایی هستند که می‌خواهند همیشه شاد باشند. کسانی که اوقات تلخ زندگی را تحمل نمی‌کنند؛ آنها که زندگی را بدون غم‌هایش می‌خواهند.

زندگی مجموعه‌ای پیچیده است که بخش بزرگی از آن برای هر انسانی در هر جایگاهی، تلخ و کسالت‌بار است. بسیاری امور در اختیار ما نیستند و لحظات بسیاری بی‌حوصله و سردرگم هستیم.

هیچکس در زندگی به طور کامل درک نمی‌شود. هیچکس در تمام ثانیه‌های زندگی شاد نیست. هیچکس دنیا را بدون تجربه رنج، ترک نمی‌کند. و اینها واقعیت‌های زندگی هستند.

باور به این اشتباه رایج در بین مردم که «باید از تک‌تک لحظات زندگی لذت برد» باعث افسرده‌تر شدن ما می‌شود. هیچ انسانی هرگز نمی‌تواند از تمام لحظه‌های خود لذت ببرد.

شادی، بخش بسیار کوچکی از زندگی انسان است. اگر به دنبال همیشه شاد بودن باشیم، همان بخش کوچک را هم از دست خواهیم داد.

انسانی که زندگی خوب را زندگی بی‌نقص و بی‌غصه درک کرده‌ است، در لحظات تلخ زندگی بسیار بی‌تاب می‌شود، مدارا نمی‌کند، دنبال راهکار منطقی نمی‌گردد، خشم خارج از کنترل دارد، کام خود و دیگران را تلخ‌تر می‌کند و دست و پای بیهوده می‌زند. او در هنگام شادی‌ها نیز هرگز لذت نمی‌برد. چون دائم مضطرب است که این شادی بالاخره تمام می‌شود.

انسان خردمند، این واقعیت را می‌پذیرد که شادی بخشی از زندگی ماست. او رنج را فضیلت نمی‌داند و برای زندگی بهتر تلاش می‌کند اما واقعیت‌های جهان را درک می‌کند و می‌پذیرد که رنج نیز بخشی از زندگیست. او با تلخی‌ها مدارا می‌کند و در لحظه‌های کوتاه شادی نیز نهایت لذت را می‌برد. این انسان‌ها همان سرد و گرم چشیده‌های روزگار هستند که مانند «نظامی» می‌گویند:

شاد بر آنم که در این دیر تنگ
شادی و غم هر دو ندارد درنگ


@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

30 Oct, 14:30


بزرگترها را هم بچه فرض کنید!

با استرس و نگرانی از سر کار برمی‌گردیم و در حالی که بسیار خسته هستیم، می‌خواهیم به فرزندمان شام بدهیم. غذای لذیذی را با حوصله برای او آماده می‌کنیم و پیش روی او می گذاریم و می‌گوییم: «نوش جان عزیز دلم!»

بچه سینی غذا را روی زمین می‌ریزد و با گریه و فریاد می‌گوید: «اینا دیگه چیه؟»

پاسخ ما معمولا چیست؟

آیا جمله‌های زیر را به او می‌گوییم؟

✔️ باورم نمیشه همچین کاری کردی

✔️ زندگی من همینجوریش هم سخته و تو برام سخت‌ترش می‌کنی. حالا باید این رو هم جمع کنم

✔️ دیگه نمی‌تونم این وضع رو تحمل کنم

✔️ نمی‌فهمی منم خسته‌ام، فقط خودت رو می‌بینی

یا موارد زیر را می‌گوییم؟

✔️ اوه دختر کوچولوی من! حتما دندونت درد می‌کنه

✔️ شاید خوابت میاد عزیزم

✔️ چی شده قربونت برم؟

✔️ بیا تو بغلم یه کم آروم بشی اشکالی نداره اونو بعدا خودم جمع می‌کنم

قطعا با جملات دوم با رفتار آنها مواجه می‌شویم. ما تمام تلاشمان را میکنیم تا با بهترین رفتار ممکن، پاسخ رفتار ناخوشایند فرزندمان را بدهیم تا مشکلی که او را آزار می‌دهد را کشف کنیم. و این دقیقا تعریف عشق است.

با خودمان تمام احتمالات را مرور می‌کنیم. با خود می‌گوییم شاید خسته است، شاید به برادر کوچکتر خود حسادت می‌کند، شاید جایی از بدن او درد می‌کند، شاید از چیزی ترسیده است. این رفتاری عاشقانه است که در برابر بچه‌ها نشان می‌دهیم ولی با هم سن و سال‌های خودمان انجام نمی‌دهیم.

ما بزرگترها هم ممکن است گاهی به همین دلایل، بهانه‌گیر شویم. گاهی ممکن است خسته باشیم. گاهی کسی بیرون از خانه با ما بدرفتاری کرده است و حس بدی داریم. گاهی فشار کارهای روزمره و یکنواخت خانه ما را کلافه کرده است. گاهی در یک مهمانی به کسی حسادت کرده‌ایم و همه این اتفاقات ممکن است ما را بهانه‌گیر کند؛ بی‌آنکه حتی خودمان بدانیم مشکل چیست.

رفتار عاشقانه آن است که به جای پاسخ فوری و لحظه‌ای، یکدیگر را مانند بچه‌ها درک کنیم و سعی کنیم به همدیگر آرامش دهیم تا بتوانیم مشکل را با هم کشف کنیم.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

27 Oct, 13:54


در زندگی حیوانات دخالت نکنیم!

#محمد_درویش

اگر شاهدیم که شهروندان موافق و مخالف حمایت از سگ و گربه خیابانی به جان هم افتاده‌اند، این وضع تقصیر سازمان شهرداری‌هاست. سازمان شهرداری‌ها وقتی به افراد بابت تحویل لاشه یک سگ خیابانی پول می‌دهد، در واقع چراغ سبز برای توله کشی و کسب درآمد از محل تحویل لاشه سگ خیابانی نشان داده است. 

شاهد افزایش چشمگیر جمعیت سگ و گربه‌های خیابانی هستیم آن هم به این دلیل که شهرداری‌ها در این زمینه کم‌کاری می‌کنند. در مقابل این کم‌کاری‌ها و البته به دلیل ضعف اطلاع‌رسانی، مردم نیکوکار هم با تصور یک کار مفید، به حیوانات خیابانی غذا می‌دهند که البته غذا دادن مردم در برابر ۳۵ تن دور ریز سالانه مواد غذایی در سطل‌های زباله، عددی نیست.

متاسفانه امروز، حامیان سگ و گربه‌های خیابانی و فعالان محیط‌زیست و افراد نگران از افزایش جمعیت سگ و گربه‌های خیابانی و نگران از بین رفتن تراز اکولوِژیکی، با هم درگیر شده‌اند در حالی که امروز، گزارش‌های متعددی از حملات سگ‌های خیابانی در طبیعت داریم. 

وقتی به یک گربه خیابانی غذا می‌دهید، باعث تغییر رفتار اکولوژیکی گربه می‌شوید. وقتی غذا در دسترس گربه خیابانی باشد؛ چه غذایی که مردم به او می‌دهند و چه غذایی که در سطل زباله خیابان پیدا می‌شود، این گربه انگیزه‌ای برای یافتن غذا و تحرک جست‌وجوی غذا نخواهد داشت. چرا جمعیت موش‌ها در شهرهای ما زیاد شده؟ چون گربه‌ها غذای کافی دارند.

چند نفر از دوستان دامپزشک من از موارد متعدد گربه‌های خیابانی می‌گویند که دچار بی‌تحرکی و دیابت شده‌اند. آمارها می‌گوید تعداد سگ‌های خیابانی در کل کشور، نسبت به دهه ۱۳۵۰ حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ درصد افزایش یافته و امروز به بیش از سه میلیون قلاده رسیده در حالی که اخبار حمله سگ‌های ولگرد به روستاها و موارد سگ گزیدگی هم رو به افزایش است. حتی افزایش جمعیت انسان‌ها هم اگر بیش از ظرفیت زیستی باشد، برای انسان‌ها خطرناک می‌شود.

اصل علمی این است که اجازه بدهیم حیات‌وحش، حیات‌وحش بماند. اصل علمی این است که در زندگی حیوانات دخالت نکنیم. اگر می‌خواهیم در زندگی یک سگ یا گربه خیابانی دخالت کنیم، باید سرپرستی‌اش را به عهده بگیریم و او را به خانه‌مان بیاوریم تا در منزل ما و کنار ما و با رعایت همه هنجارهای اخلاقی و بهداشتی زندگی کند ولی اگر حیوانی در خانه ما نیست و در کوچه و خیابان زندگی می‌کند، به هیچ عنوان نباید در زندگی این حیوان دخالت کنیم. غذا دادن به پرنده و سگ و گربه خیابانی، دوستی کاذب است و دنیا سال‌هاست که به‌ شدت با این دوستی‌های کاذب مقابله می‌کند.

متن کامل

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

24 Oct, 16:30


خشم و افسردگی

حفظ نفرت در درونتان، احساس بی‌حاصلی است؛ مثل این است که برای تنبیه عقربی که شما را نیش زده، آن را بخورید. بخشی از ریشه‌های افسردگی در همین خشم و نفرت است.

از کتاب «دلایلی برای زنده ماندن»
اثر «مت هیگ»


#خشم

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

21 Oct, 15:41


رژیم اطلاعاتی

#یوال_نوح_هراری

هزاران سال پیش، انسان‌ها هرچه می‌توانستند غذا می‌خوردند و اگر چیزی سرشار از چربی و قند پیدا می‌کردند مجبور بودند تا جای ممکن از آن بخورند. دلیلش آن بود که آنها نیاز به حفظ انرژی داشتند و غذا کم بود.

امروزه ما با مقدار زیاد و متنوع غذاها غرق شده‌ایم؛ غذاهایی که بیشتر آنها سرشار از چربی و قند هستند. بنابراین، به این فکر کردیم که دیگر نیازی نیست مقدار زیادی از غذاها بخوریم. ما همیشه به غذا دسترسی داریم. پس به فکر تنظیم رژیم غذایی و خوردن غذا بر اساس نیاز بدن افتادیم.

این دقیقا داستان «اطلاعات» است. در گذشته اطلاعات، کمیاب بودند. بنابراین، ما به هر نوع اطلاعاتی دست پیدا می‌یافتیم، آن را کامل مصرف (مطالعه) می‌کردیم. امروزه ما به وسیله مقدار زیاد و متنوع از اطلاعات غرق شده‌ایم؛ اطلاعاتی که بیشتر آن بی‌مصرف و غیرضروری است و به طور مصنوعی احساساتی مانند غم، خشم، حسادت، اضطراب و وحشت درون ما ایجاد می‌کند.

ما خیلی اضطراری‌تر از رژیم غذایی، به یک «رژیم اطلاعاتی» احتیاج داریم.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

18 Oct, 16:30


خِرد در سادگیست!

هیجان همیشه در زندگی کمک‌کننده نیست. این سادگی است که ناجی جاودانه ما خواهد بود.

مشهور بودن یا شماره یک بودن، خوشایند است، اما «عاقل و مهربان» ماندن، دستاورد بزرگتری خواهد بود. شاید تصمیم بگیریم دنیا را فتح نکنیم، اما به جای آن زندگی آرام‌تر و سالم‌تری داشته باشیم. شاید نیاز داشته باشیم خیلی بیشتر استراحت کنیم.

اضطراب، التماس منطقی و خشم‌آلود ذهن ماست برای اینکه به طور مداوم و تا حد خستگی مفرط، مغزمان را تحریک نکنیم.

#اضطراب

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

15 Oct, 16:31


زندگی مقتضی زیستن است!

نامه‌ی «منکن» نویسنده آمریکایی به «ویل‌دورانت» در پاسخ به پرسش «معنای زندگی شما چیست؟»

از من پرسیده‌اید که مایه تسلی و خرسندی من در زندگی چیست و چرا به کار و زندگی ادامه می‌دهم. من به کار و زندگی ادامه می‌دهم به همان دلیلی که یک مرغ به نشستن بر روی تخم‌مرغ‌ها ادامه می‌دهد. در هر موجود زنده‌ای، انگیزه‌ای مبهم ولی قدرتمند برای کار و فعالیت وجود دارد. زندگی، مقتضی زیستن است. عدم فعالیت برای موجود سالم، امری دردناک، خطرناک و غیرممکن است (مگر به عنوان استراحتی برای تجدید قوا در میان امواج کار و فعالیت).

البته شکل دقیق فعالیت یک فرد، با قوا و قابلیت‌هایی که با آنها به دنیا می‌آید، مشخص است. به عبارت دیگر، توانایی‌هایش را وراثت تعیین می‌کند. من مثل مرغ‌ها تخم نمی‌گذارم، چون بدون قوا و قابلیت‌های آنها به دنیا آمده‌ام. به همین دلیل، دنبال انتخابات کنگره هم نمی‌روم. یا ویولن نمی‌زنم، یا در دانشگاه، متافیزیک درس نمی‌دهم و یا در کارخانه ذوب‌آهن کار نمی‌کنم. تنها کاری را انجام می‌دهم که برای دستانم ساده‌تر و راحت‌تر است. در نتیجه، من نویسنده‌ام.

اراده آگاهانه خیلی کمی در همه اینها وجود دارد. آنچه من انجام می‌دهم به دست تقدیری غیرقابل درک جهت پیدا می‌کند، نه لزوماً با انتخاب خودم. من در بچگی می‌خواستم شیمی‌دان بشوم، ولی در عین حال پدر فقیرم سعی می‌کرد از من یک کاسب بسازد. با همه این احوال، نویسنده شدم و احتمالا تا پایان عمر هم نویسنده باقی خواهم ماند. درست مثل گاوی که همه عمرش شیر می‌دهد، گرچه نفع شخصی‌اش اقتضا می‌کند که مشروب جین بدهد. دلم می‌خواهد فکر کنم که نوشته‌هایم ایده‌های صحیحی بوده‌اند و بر مردم اثر گذاشته است. دنیا ممکن است آنها را دوست داشته باشد یا به آنها حتی دست هم نزند. برایم چندان مهم نیست چون خودم با آنها خوش بوده‌ام. هرچقدر هم که خوب باشند، روزی در گذر زمان و در تاریخ دنیا محو خواهند شد.

در کنار کارم، ابزاری هم برای کسب سعادت در نظر گرفته‌ام به اسم "معاشرت". وقتی کارهایم تمام می‌شود به خانواده و دوستانم روی می‌آورم. با آنها معمولاً حالم خوب است. هرچند، خانه من غم و جر و بحث هم زیاد دیده است. اما بودنشان در کل به من حس خوشبختی می‌دهد.

این که زندگی چه معنایی می‌تواند داشته باشد را نمی‌دانم؛ ولی تمایل دارم گمان کنم که هیچ معنایی ندارد. فقط می‌دانم زندگی برای من در حالی که طول کشید، سرگرم‌کننده بود. دردسرهای زندگی هم گاهی سرگرم‌کننده هستند و باعث پرورش برخی اوصاف انسانی جذاب مانند شجاعت و غیره می‌شوند که البته آنها هم سرگرم‌کننده هستند. هرچند سرگرمی هم پایدار نیست. هیچ تئاتری، هر چقدر هم که خوب باشد نمی‌تواند برای همیشه خوب بماند.

از کتاب «درباره‌ معنی زندگی»
اثر «ویل دورانت»


#معنای_زندگی

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

13 Oct, 16:30


انتظارات غیرواقعی و ناکامی

این جوجه انتظار دارد طبیعت همان رفتاری داشته باشد که پدر و مادرش با او داشته‌اند. او انتظار دارد چون دهانش را باز کرده است خوراک (کرم) در دهانش قرار گیرد.‌

برای ما انسان‌ها نیز بسیاری از ناکامی‌هایی که در دوستی، ازدواج، کار و تربیت فرزندان و ... تجربه می‌کنیم می‌تواند برخاسته از باورها و انتظاراتی غیرواقعی باشد که در کودکی آموخته‌ایم.

@metaphortherapy
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

09 Oct, 16:30


تصمیم درست

تصمیم درست، تصمیمی نیست که لزوما نتیجه‌ی درستی داشته باشد. اگر ما نتیجه را می‌دانستیم که دیگر نیازی به تصمیم‌گیری نبود. تصمیم درست، تصمیمی است که تمام هزینه‌های آن بر دوش شخص تصمیم‌گیرنده باشد.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد که به انسان فقیری کمک کند، اما برای آن کمک باید به زندگی دیگران صدمه بزند، این تصمیم اشتباه است. حتی اگر زندگی آن فقیر با آن کمک زیر و رو شود.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد که در کلاس آموزشی شرکت کند، به این قیمت که مسئولیت نگهداری از فرزندش را روی دوش مادر بیمار خود بگذارد، این تصمیم اشتباه است. حتی اگر در آن مهارت استاد شود.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد کسب و کاری را آغاز کند، اما برای آن لازم است زندگی همسر و فرزندان خود را مختل کند، آن تصمیم اشتباه است. حتی اگر آن کسب و کار، موفق باشد.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد به مسافرت برود و هزینه‌های آن را بر دوش دیگران می‌گذارد، آن تصمیم اشتباه است. حتی اگر آن مسافرت، تجربه‌ای بسیار لذت‌بخش باشد.

✔️ اگر شخصی تصمیم بگیرد که زندگی خود را وقف امور خیر کند و در این مسیر، به بخشی از جامعه آسیب می‌زند تا به بخش دیگری خیر برساند، این تصمیم اشتباه است. حتی اگر واقعا کار خیری انجام شود.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، اما مسئولیت‌های رابطه را روی دوش اعضای خانواده خود می‌گذارد، آن تصمیم اشتباه است. حتی اگر از آن ازدواج راضی باشد.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرد فرزندش را به کلاس شنا بفرستد و رفت و آمد او را روی دوش خواهر خود می‌اندازد، این تصمیم اشتباه است. حتی اگر فرزندش استاد شنا شود.

✔️ اگر شخصی تصمیم می‌گیرند یک مهمانی جذاب و با شکوه برگزار کند، اما آن مهمانی زندگی همسایه‌اش را مختل کند، آن تصمیم اشتباه است. حتی اگر در آن مهمانی همه خوشحال باشند.

تصمیمی درست است که تمام هزینه‌های آن بر دوش خود شخص تصمیم‌گیرنده باشد.

حالا پرسش اینجاست که پس همکاری و مشارکت بین انسان‌ها چه می‌شود؟

پاسخ این است که این مفاهیم، زمانی معنا پیدا می‌کنند که دیگران از سر میل و رضایت شخصی (نه تعارف‌های فرهنگی مرسوم) یا توافق بر سر منفعتی (مانند دریافت دستمزد یا شریک شدن در دستاوردها) در تصمیم‌گیری ما شریک شوند؛ آن هم منفعتی که خودشان تشخیص می‌دهند، نه منفعتی که ما برای آنها صلاح می‌دانیم.

اگر ما تصمیمی را بدون اطلاع دیگران بگیریم و در ذهن خود بگوییم این حتما به نفع آنها هم خواهد بود، این تصمیم اشتباه است؛ حتی اگر نتیجه‌ی آن مطلوب باشد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

06 Oct, 16:30


سیاست و عشق رمانتیک

اگر سیاست و عشق، آغازی سرخوشانه داشته باشند، پایانشان معمولا خونین است.

ما با سیاست‌های عشق-محور که به ظلم می‌گرایند آشناییم. در این نوع سیاست، حاکم باور دارد که او منافع واقعی ملتش را بهتر می‌داند و به همین دلیل، بدون تردید حکم قتل کسانی که با او مخالفت می‌کنند را صادر می‌کند (که این در واقع به خاطر منافع خودش است نه ملت).

عاشق‌های رمانتیک نیز گرایش دارند که سرخوردگی‌هایشان را همینگونه در رابطه بروز دهند.

از کتاب «جستارهایی در باب عشق»
اثر «آلن دوباتن»


@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

03 Oct, 16:30


من یک متعصبم!

#کارل_یونگ

من یک متعصب هستم، هنگامی که ظاهرا به چیزی حمله می‌کنم که در باطن مجبورم درستی آن را بپذیرم.

 @DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

30 Sep, 16:30


بازنگری دروس عمومی دانشگاه‌ها:
گامی به سوی توانمندسازی جامعه


#فرزاد_دهقانیان

دروس عمومی مصوب وزارت علوم:

به جز دروس فارسی، زبان عمومی و تربیت بدنی (در مجموع ۸ واحد)، شامل ۱۴ واحد دیگر در چهار دسته مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی، انقلاب اسلامی، تاریخ و تمدن اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و یک درس دانش خانواده و تنظیم جمعیت است.

به عنوان نمونه‌ای برای مقایسه با ایران، دروس عمومی (General Education) در دانشگاه‌های آمریکا تنوع بسیار زیادی دارد و هر دانشگاه بر اساس اهداف خود دروس مختلفی را ارائه می‌دهد که در طول زمان به‌روزرسانی می‌شود. به طور مثال، دروس عمومی دانشگاه هاروارد که به صورت قبول/مردود (Pass/Fail) نمره‌دهی می‌شوند، در چهار دسته زیر ارائه می‌شوند:

✔️ زیبایی‌شناسی و فرهنگ - نمونه کلاس‌ها: خودت باش (Act Natural)، فرهنگ غذا خوردن، خلاقیت

✔️ اخلاق و شهروندی - نمونه کلاس‌ها: شادی/خوشبختی (Happiness)، آشنایی با جهل، دروغ، مزخرفات و فریب

✔️ تاریخ، جوامع و افراد - نمونه کلاس‌ها: اسلحه در آمریکا، پروژه دموکراسی

✔️ علم و فناوری - نمونه کلاس‌ها: هوش مصنوعی، محاسبات و تفکر

همچنین، دروس عمومی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به صورت زیر دسته‌بندی شده‌اند:

✔️ اهداف پایه - نمونه کلاس‌ها: زبان، فرهنگ و تفکر انتقادی، اصول سخنرانی عمومی، علم و شبه‌علم

✔️ جهان طبیعی و اشکال مختلف حیات - نمونه کلاس‌ها: زمین‌شناسی، ریاضیات عمومی، شیمی عمومی

✔️ هنر و بشریت - نمونه کلاس‌ها: تاریخچه هنرهای اسلامی، زنان خاورمیانه، سنت‌های بصری اروپایی

✔️ فرد و جامعه - نمونه کلاس‌ها: آزادی بیان، آسیا در جهان امروز، سیاست جهانی

✔️ فهم توسعه فردی - نمونه کلاس‌ها: کودک در خانواده، تغذیه و سلامت، سبک زندگی سالم

✔️ مطالعات قومی - نمونه کلاس‌ها: اقوام بومی کالیفرنیا، اقوام آسیایی-آمریکایی، مطالعه سرخپوستان

تحلیل و تجویز راهبردی:

توانمندسازی جامعه به معنای تقویت قابلیت‌ها و مهارت‌های افراد و گروه‌ها برای مشارکت فعال و مؤثر در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. در این زمینه، دروس عمومی دانشگاهی نقش مهمی در توانمندسازی جامعه ایفا می‌کنند. دروس عمومی با فراهم آوردن دانش، مهارت‌ها، و ارزش‌هایی که برای مشارکت فعال و مؤثر در جامعه ضروری هستند، می‌توانند نقش مهمی در توانمندسازی جامعه داشته باشند. این دروس به افراد کمک می‌کنند تا به عنوان شهروندانی آگاه و مسئول، در جهت توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود تلاش کنند.

بررسی دروس عمومی دانشگاه‌های ایران به وضوح نشان می‌دهد که دروس ارائه شده تناسبی با نیازهای امروز جامعه ایران ندارند. اصلاح و به روزرسانی این برنامه‌ها نیازمند مطالعات جامع است، اما به عنوان پیشنهاد اولیه، دروسی همچون مبانی علم اقتصاد، آشنایی با هوش مصنوعی، اصول نگارش و ارائه، فلسفه علم، تفکر انتقادی، آشنایی با اقوام ایرانی، تاریخ معاصر ایران، تاریخچه هنر در ایران، تغذیه و سلامت، و شاد زیستن می‌توانند به عنوان دروس عمومی انتخابی در برنامه درسی دانشگاه‌ها اضافه شوند. ارائه این دروس متنوع در دانشگاه‌های جامع کشور به‌سادگی قابل اجرا خواهد بود.

در نهایت، اگر وزارتخانه‌های علوم و آموزش و پرورش برنامه جامعی برای تأثیرگذاری در توسعه فرهنگ عمومی جامعه نداشته باشند، فرهنگ عمومی به افراد و رسانه‌های غیرمتخصص و سلبریتی‌ها سپرده خواهد شد که می‌تواند موجب بروز آسیب‌های جدی در بلندمدت شود.

@systemdiary
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

27 Sep, 16:30


آیا دیدگاه ما متعلق به خودمان است؟

#آلن_دوباتن

بسیاری اوقات، ایده‌هایی که در مورد زندگی موفق داریم متعلق به خود ما نیست. ما به شدت تحت تأثیر دیدگاه‌ها و پیام‌های اطراف خود هستیم که در قالب استانداردهای جامعه یا تبلیغات به ما تحمیل می‌شوند.

نرسیدن به چیزی که می‌خواهیم ممکن است بد باشد، اما رسیدن به چیزی که خواسته‌ی ما نبوده‌ است به مراتب بدتر خواهد بود.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

24 Sep, 16:30


کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه‌ی دنیا را میخ می‌بیند!

تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه‌ی خبری خاص، مطالعه‌ی پیوسته‌ی کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردن مداوم یک سخنرانی خاص، شرکت کردن مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبی خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودی‌های مغز به روی تنوعات فکری عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به‌تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُبات برنامه‌ریزی شده توسط دیگران تبدیل می‌کند.

زندگی انسانی، یعنی باز کردن مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه‌ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف.

@JameahiBehtarBesazim
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

21 Sep, 16:30


بی‌حوصله و بدون تمرکز

وقت گذراندن زیاد و تماشای مکرر ویدئوهای کوتاه در فضاهایی مثل اینستاگرام و یوتیوب، ما را به افرادی تبدیل می‌کند که:

۱) دیدن فیلم‌های طولانی برایشان بسیار دشوار و خارج از حوصله است.

۲) تمرکز کافی برای مطالعه‌ی متن ندارند و خواندن ده صفحه کتاب، برایشان امری تقریبا غیرممکن می‌شود.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

18 Sep, 15:30


بهبود عزت نفس با نقاط ضعف!

معنای ساده عزت نفس، «عزیز بودن پیش خود» است. گاهی برای تقویت عزت نفس، توصیه می‌شود که روی نقاط قوت خود تمرکز کنیم.

اما بهبود عزت نفس، فقط تلاش برای تمرکز کردن روی نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف نیست. عزت نفس، این نیست که وانمود کنیم هیچ ضعفی نداریم. کسی که عزت نفس دارد، به این درک رسیده است که او هم مثل هر انسان دیگری، مجموعه‌ای از نقاط قوت و ضعف است. هر دو را هم در وجود خود و هم در وجود دیگران می‌پذیرد و انکار نمی‌کند.

وقتی من به دنبال آن باشم که هیچ نقص و ضعفی در هیچ نقطه‌ای از زندگی‌ام وجود نداشته باشد، هیچوقت خودم را دوست نخواهم داشت. چون رسیدن به کمال بی‌نقص برای انسان، محال است. بی‌نقص بودن، رویایی غیرممکن و غیرضروری بود که به انسان عصر جدید فروخته شد تا تمام سلول‌های جسم و روان خود را برایش خرج کند. 

وقتی من عزت نفس دارم، مجموعه‌ای از خوبی‌ها، نقاط قوت، ضعف‌ها، نقص‌ها و کمبودهایی که من با آنها تعریف شده‌ام را دوست دارم و تلاش می‌کنم آدمی بهتر و نه بی‌نقص شوم. تلاش می‌کنم به اندازه‌ی کافی خوب باشم نه اینکه کامل و بی‌نقص شوم.

کسی که عزت نفس دارد، دیگران را هم به همین شکل دوست دارد. او می‌داند که هر انسانی مجموعه‌ای از قوت و ضعف است‌. انسان بدون عزت نفس، زودرنج است. چون نمی‌تواند درک کند که دیگران ضعف‌هایی دارند و وقتی کمبودی از جانب آنها مشاهده می‌کند، ناامید می‌شود.

انسان دارای عزت نفس، می‌داند که اتفاقا لطف و هنر دوست داشتن دیگران در پذیرش ضعف‌هایشان است؛ وگرنه نقاط قوت را که همه دوست دارند.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

15 Sep, 15:30


ارزان‌ترین کالای گرانبها

#مصطفی_ملکیان

مهربانی گرانبهاترین کالاییست که در بازار عالم به ارزان‌ترین قیمت می‌توان خرید.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

12 Sep, 15:30


پنجره‌ی شکسته

ساختمان خالی از سکنه‌ای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد تصور کنید، درحالی‌‌که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است.

مشاهده‌های تجربی نشان می‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.

پس شیطنت شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند و ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه این روند می‌تواند منجر به ورود میهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند. اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم.

استفاده از تئوری پنجره شکسته در جرم‌شناسی، زندگی شخصی، تربیت کودک و تجارت و کسب و کار، کارایی دارد.

✔️ اگر یک تکه کاغذ ناکارامد روی میزتان نگهداری کنید، کم‌تر از ۳ ماه دیگر میز شما به زباله‌دانی از کاغذهای ناکارامد تبدیل می‌شود.

✔️ اگر یک قسمت از خودروی شما خراب می‌شود و شما آن را درست نمی‌کنید، کم‌تر از سه سال دیگر خودروی شما به یک اتومبیل قراضه تبدیل خواهد شد.

✔️ اگر امروز بی‌دلیل صدهزار از داخل مغازه یا شرکت خود برداشته‌اید، روزی خواهد رسید که با کسری چند میلیاردی روبرو خواهید شد.

✔️ اگر امروز ده‌ دقیقه تاخیر دارید، روزهایی در پیش دارید که سیستم شما کاملا بی‌نظم و از هم‌گسیخته خواهد شد.

✔️ اگر حساب‌های مالی خود را به درستی ثبت نمی‌کنید، روزهایی خواهد رسید که هیچ‌گونه مدیریتی مالی بر کسب کار خود نخواهید داشت.

براساس این نظریه، هر آشفتگی‌ای که ایجاد می‌شود باید در سریع‌ترین زمان ممکن برطرف شود تا هم انرژی کمتری صرف اصلاح آن شود و هم انگیزه‌ها برای تکرار آن به حداقل برسد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

09 Sep, 15:31


مادر شجاع...

- اون بیرون خطرناکه!

+ آره ولی اینجا پیش من خطرناک‌تره! خیلی خطرناک‌تره...

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

06 Sep, 15:30


موفقیت یا شادی؟

موفقیت لزوما شما را شادتر نمی‌کند، اما شادی می‌تواند شما را موفق‌تر کند.

افراد شاد به دلیل داشتن خلق‌وخوی مثبت، فعالانه‌تر در جهت اهداف خود کار می‌کنند و مهارت‌ها و منابعی را که در گذشته به‌دست آورده‌اند، به کار می‌گیرند.

موفقیت لزوماً باعث شادی نمی‌شود و افراد باید شادی را در اولویت قرار دهند تا به موفقیت دست یابند.

اگر به اندازه‌ای که انتظار دارید خوشحال نیستید، موفقیت را به‌عنوان درمان ندانید. تحقیقات نشان می‌دهند که افزایش درآمد، تا حد مشخصی (بین ۶۰ تا ۷۵ هزار دلار در سال)، می‌تواند رفاه را بهبود دهد ولی پس‌از آن، تأثیر چندانی بر شادی ندارد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

03 Sep, 15:31


تحریم رسوم بی‌پایه

"مرگ دست‌کم ۳۵ نفر" در ۲ سال گذشته در پی "رسم تیراندازی"

معاون فرهنگی اجتماعی و سخنگوی فرماندهی انتظامی (فراجا) روز دوشنبه اول مردادماه از "مرگ دست کم ۳۵ نفر" و "نقص عضو شدن ده‌ها شهروند" از سال ۱۴۰۱ تاکنون، در پی "رسم تیراندازی" در مراسم مختلف خبر داد.

به گفته سعید منتظرالمهدی، آمارها حاکی از آن است که سالانه بیش از ۳ هزار مورد تیراندازی در آئين‌های مختلف در کشور صورت می‌گیرد.

رسم تیراندازی در جشن‌های برخی از شهرها بارها خبرساز شده و حتی فاجعه آفریده است. به طوری که مثلا تیراندازی در یک تالار عروسی در نیمه اردیبهشت ۱۴۰۳ در خرم‌آباد، باعث لغو چند پرواز در فرودگاه این شهر شده بود.

یک هفته پیش از این حادثه نیز تیراندازی در یک مراسم عروسی در عنبرآباد کرمان به کشته شدن دو نفر انجامید.

همچنین در اسفندماه ۱۴۰۲ تیراندازی هوایی در یک عروسی در ایذه منجر به زخمی شدن ۱۳ نفر شده بود.

پ‌ن: چند سال است که با جمعی از دوستان عهد بسته‌ایم که هر مراسمی که در آن، رسم تیراندازی باشد را ترک کنیم. یکی از دوستان به همین دلیل در مراسم عروسی برادر خود شرکت نکرد.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

31 Aug, 15:30


خداحافظ گفتگو!

#آلن_دوباتن

اگر در گفتگو یا بحث در هر موضوعی، از ابزارهای «تحقیر طرف مقابل» و «مقایسه‌ی او با دیگران» استفاده کردید، از همان لحظه بحث را تمام‌شده بدانید.

چون طرف مقابل دیگر قادر به شنیدن شما نخواهد بود و در بهترین حالت ممکن، فقط جنگ را آغاز کرده‌اید.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

29 Aug, 15:30


یه کم زندگی کن!

دست از نگران بودن برای چیزهایی که اختیارش رو نداری، بردار!

از فیلم
☑️ Passengers 2016

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

26 Aug, 15:30


رابطه‌ی کمال‌گرایی و تنبلی

#مریم_طهماسبی

فردِ کمالگرا از اضطراب دائمی رنج می برد و همواره بیم آن را دارد که کارهایش ناکامل، بی ارزش، پر اشتباه و حتی غیر ضروری هستند. یکی از واکنش های طبیعی روانی به اضطراب، پرهیز از تمام موقعیت‌های اضطراب‌آفرین است.

پس، کمال‌گرای مضطرب یکسره در حال به تعویق انداختن کارهایش است. به عبارتی، تنبلی می‌کند تا از اضطرابی که گلویش را فشار می‌دهد، فاصله بگیرد.

«تنبلی» خود برچسبی غیرقابل تحمل برای ذهنِ کمال‌گرای مضطرب است و شنیدن واژه‌هایی شبیه به «تنبلی»، انکار و حتی عصبانیت او را به دنبال خواهد داشت.

فرد کمالگرای مضطرب، به هر شیوه‌ای خود را مشغول نشان خواهد داد تا از دست به کار شدن پرهیز کند. فردی که کارهایش را به تعویق می‌اندازد و به هر بهانه‌ای از کارهایش فرار می‌کند، هرگز تنبل نیست. او اتفاقا انسان باهوشی است. هوش او سبب می‌شود که راهی برای فرار از اضطراب پیدا کند.

او نه تنبل است و نه ضریب هوشی پایینی دارد. او فقط یک مسئله دارد: «اضطراب». او مضطرب است. برچسب‌هایی مثل «تنبل» و «بی‌مسئولیت» هیچ کاربردی ندارد و اضطراب او را بیشتر خواهد کرد و فرار از کارها نیز بیشتر خواهد شد.

نگاه دقیق تر به اضطرابی که این تنبلی را سبب می شود به ما کمک می کند که تعاریف خود را تعدیل کنیم و به جای سرزنش، به ریشه‌ی مشکل که «اضطراب» است بپردازیم.

@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»

مدرسه توسعه

23 Aug, 15:30


تنها یک راه و آن، آموختن!

وقتی اندوهگینی، بهترین چاره، آموختن است...

از کتاب «شهامت تدریس»
اثر «پاکر جی پالمر»

@birjandchem
@DevelopmentSc
✔️ کانال «مدرسه توسعه»