مهران صولتی @solati_mehran Channel on Telegram

مهران صولتی

@solati_mehran


دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran

مهران صولتی (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام مهران صولتی! این کانال توسط یک دانش‌آموخته دکترای جامعه‌شناسی سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی اداره می‌شود. اگر به مطالب مرتبط با جامعه‌شناسی و سیاست علاقه‌مند هستید، این کانال بهترین منبع اطلاعاتی برای شما خواهد بود. در این کانال مطالب متنوعی از زوایای مختلف در حوزه جامعه‌شناسی و سیاست به اشتراک گذاشته می‌شود تا شما را از آخرین تحقیقات و دیدگاه‌ها مطلع سازد. همچنین این کانال ارتباط مستقیم با نویسنده، آقای مهران صولتی را فراهم می‌کند تا شما قادر به بحث و تبادل نظر با او درباره مباحث مختلف شوید. برای اطلاعات بیشتر و دنبال کردن آخرین بروزرسانی‌ها، می‌توانید از لینک اینستاگرام آقای مهران صولتی نیز دیدن نمایید: [https://instagram.com/solati_mehran](https://instagram.com/solati_mehran)

مهران صولتی

15 Jan, 11:25


🔹 علل ناکامی انقلاب ۵۷ 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


با گذشت بیش از چهاردهه از پیروزی انقلاب اسلامی اکنون برای نقد آن‌چه این تحول شگرف برای جامعه ایران به ارمغان آورد ضرورت بیشتری احساس می‌شود. انقلابی که به باور چارلز کورزمن در کتاب ناگهان انقلاب با مشارکت ۱۰ درصد مردم حتی از نصاب بالاتری نسبت به دو انقلاب فرانسه و روسیه هم برخوردار بوده است. اما پرواضح است که انقلاب ۵۷ نتوانست به تناسب امیدهای فراوانی که برانگیخت کامیاب شود. اگر‌چه رجوع به آرای مردم در سال‌های نخست و سپس مشارکت بخش قابل توجهی از مردم در جنگ هشت ساله توانست پشتوانه توده‌ای انقلاب را به رخ کشد ولی هم‌آیندی بحران‌های متعدد اجتماعی و اقتصادی در سال‌های اخیر موجبات احساس نارضایتی بسیاری از ایرانیان را از وضعیت موجود فراهم آورده است. این یادداشت به برخی از علل ناکامی‌های انقلاب  پرداخته است:

فقدان نظریه‌ای برای کنترل قدرت: انقلاب‌ها با هدایت رهبران کاریزماتیک به پیروزی می‌رسند. اما در فردای انقلاب که قرار است نهضت به نظام تبدیل شود کار دشوار عبارت از گنجاندن روح فربه کاریزما در کالبد تنگ قانون است. همین می‌شود که جامه‌ی قانون اساسی را به تناسب قامت بلند رهبران می‌دوزند. چالش کاریزما و قانون از این جا به بعد نیز تداوم می‌یابد. انقلاب ایران فاقد نظریه‌ای برای کنترل قدرت بود. تئوری ولایت فقیه نیز بیش از اتکای بر عدالت ساختاری، مبتنی بر عدالت فقهی بود که صبغه‌ای کاملا شخصی و درونی داشت. شاید بتوان فقدان نظریاتی برای کنترل قدرت و ثروت را از جمله کمبودهای آشکار انقلاب ۵۷ دانست. غفلت روشنفکران عمدتا چپ‌زده پیش از انقلاب در این زمینه نابخشودنی است.

تداوم ساختاری حکومت غیر‌ پاسخ‌گو: انقلاب ۵۷ اگر چه بنا داشت تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد ولی خیلی زود در چنبره یک دولت رانتیر متکی به اقتصاد نفتی گرفتار آمد. امری که دولتی ارباب صفت و غیر پاسخ‌گو را بر سرنوشت آینده ایرانیان مسلط ساخت. در حقیقت انقلاب نتوانست ساختارهای مولد استبداد را دگرگون سازد چرا که اگر چه در عرصه فرهنگی واجد آرمان‌های بلند انسانی بود ولی نتوانست ایده‌های موثری برای مهار سرکشی‌های دو عرصه سیاست و اقتصاد پیشنهاد کند. از همین رو تنها بعد از گذشت یک‌دهه، وجوه رهایی بخش انقلاب تسلیم سود‌‌گرایی و قدرت‌محوری آن‌ها شده و صرفا به‌صورت مناسکی تداوم یافتند‌.

فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر: در روزگاری که روایت روسی از مارکسیسم توانسته بود دموکراسی را محصول بورژوازی غرب و امپریالیسم امریکا معرفی کند، روشن بود که حقوق بشر نیز به دلیل خاستگاه سرمایه‌داری خویش نمی‌توانست جایگاه رفیعی نزد انقلابیون ایران بیابد. آن‌چه البته رونق داشت آمیزه‌‌ای از خوانش چپ‌گرایانه از اسلام در کنار بومی‌گرایی جهان‌سومی و معنویت‌گرایی پست مدرن بود. ملغمه‌ای که بر تیرگی اذهان می‌افزود و افقی مبهم و مه‌آلود را فراروی انقلابیون ترسیم می‌کرد. بنابراین در فقدان گفتمان دموکراسی و حقوق بشر در بحبوحه انقلاب بسیاری از رویدادهای چهار دهه گذشته نباید چندان شگفت انگیز جلوه کند‌.

انقلابی‌گری و پیش‌بینی‌ناپذیری: انقلاب‌ها جزء استثنایی‌ترین پدیده‌های اجتماعی محسوب می‌شوند. دینامیسم حاکم بر انقلاب‌ها هم به گونه‌ای است که با تبدیل کاریزما به قانون، و نهضت به نهاد به‌تدریج عادی‌سازی و محاسبه‌پذیری بر این پدیده حاکم می‌شود. شگفت آن‌که بر خلاف عرف رایج برخی از انقلابیون هم‌چنان در قبال نرمالیزاسیون مقاومت کرده و می‌کوشند تا این پدیده با تحمیل هزینه‌های بسیار، اراده‌گرایانه، ساختار‌گریز و پیش‌بینی‌ناپذیر جلوه نماید. اگر عقب‌ماندگی را سرنوشت محتوم سیاست‌گذاری‌های کنونی در نظر بگیریم پر واضح است که تداوم استثناگرایی و محاسبه‌ناپذیری نظم سیاسی موجود نمی‌تواند به توسعه‌ای شایسته ملت ایران بینجامد.

🔹 نکته پایانی: در میانه نبرد گفتمانی انقلابیون و براندازان بر سر میراث انقلاب ۵۷ شاید راه‌گشاترین موضع عبارت از بازخوانی این رخداد شگفت در افق تحولات امروزین باشد. میزان تحقق‌ یافتن شعارهای استقلال، آزادی، و جمهوریت، به علاوه بیان شجاعانه بحران دستاوردی که انقلاب به آن دچار شده است از مهم‌ترین مولفه‌های این رویکرد محسوب می‌شود. با گذشت حدود نیم قرن از پیروزی انقلاب اکنون فرصت برای بازاندیشی بیش از همیشه مناسب است.

@solati_mehran

#انقلاب_اسلامی
#ناکامی_ها

مهران صولتی

12 Jan, 07:35


🔹 ملاحظات انتقادی درباره ایده وفاق

@solati_mehran

مهران صولتی


ایده وفاق مطرح شده از سوی پزشکیان اگر‌چه از بستر تایید صلاحیت او برخاست و به پیروزی او در انتخابات منجر شد ولی هم‌چنان با ابهامات زیادی مواجه است. موافقان وفاق برخی تحولات مانند حضور اقوام مختلف در ساختار مدیریتی کشور، آغاز پروژه رفع فیلتر، رای اعتماد مجلس به کلیت کابینه، و حضور بیشتر زنان در عرصه‌های مدیریتی را شواهدی برای موفقیت این ایده تلقی می‌کنند، مخالفان هم تداوم تورم ناشی از تحریم‌ها، انتصاب برخی از چهره‌های پایداری، ادامه سخت‌گیری‌ها برای حجاب اجباری، و عدم شکل گیری آشتی ملی را از قرائن شکست این  ایده می‌دانند.

وفاق ملی طرح شده بیشتر از حیث فقدان بنیانی تئوریک مورد انتقاد است. روشن است که در میانه تنازعات موجود در ملت - دولت‌های مدرن این اصل پایبندی به منافع ملی است که می‌تواند به توافقی میان نیروهای اجتماعی - سیاسی بینجامد ولی مشکل آن‌جایی است که در ایران امروز هم‌چنان نزاع فرساینده میان ملت‌گرایی و امت‌گرایی در عرصه عمومی و سیاست‌گذاری حضور دارد. پرواضح است تا زمانی که ملت به مثابه واحدی با الزامات؛ به رسمیت شناخته شدن حقوق شهروندی، برابری جنسیتی، آزادی‌های اجتماعی، و امکان فاعلیت سیاسی هم‌چنان ناشناخته باشد نمی‌توان از منافع ملی سخنی به میان آورد.

توافق پایدار محصول توازن پایدار است لذا از آن‌جایی که قدرت فی‌نفسه تمایل به انباشت و انحصار دارد اگر نوعی تعادل میان رقبا در عرصه سیاست وجود نداشته باشد پیمان‌ها عمدتا به کاغذپاره شباهت خواهند یافت. بهترین شاهد در این زمینه بازدارندگی هسته‌ای میان قدرت‌های جهانی است که مانع از وقوع جنگ جهانی سوم تاکنون شده است. بر همین اساس روشن است که با ادامه عدم توازن میان نهادهای انتصابی و انتخابی در عرصه سیاست‌گذاری‌های کشور نمی‌توان انتظار داشت که ایده وفاق به نحو موثری تداوم یابد. شاید حرکت به سمت انحلال تدریجی بسیاری از شوراهای عالی به موازات کاهش مداخلات نهادهای انتصابی بتواند چشم‌انداز روشن‌تری را پیش‌روی این ایده قرار دهد.

تایید صلاحیت و پیروزی پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری بیش از هر چیزی مرهون اظهار قدرت جامعه در عرصه جنبش زن، زندگی، آزادی و کاهش بی‌سابقه مشارکت در انتخابات مجلس بود. حال اگر ایده وفاق را به سه سطح ملی، حاکمیتی، و بین‌المللی تقسیم کنیم شاید بتوان بزرگ‌ترین مانع بر سر راه تحقق آن را تقلیل به عرصه حکم‌رانی دانست. بدیهی است بدون وداع با استثناء‌گرایی در خارج، و کاهش سیستماتیک نقش‌آفرینی مردم در داخل که موجبات افزایش تحریم‌ها، ناامیدی گسترده، سقوط سرمایه اجتماعی، و مهاجرت‌آفرینی را ایجاد کرده است نمی‌توان به فرجام چانه‌زنی‌های کم‌فایده در کریدورهای قدرت به ویژه در روزگار هم‌آیندی بحران‌ها امیدوار بود.

🔹 نکته پایانی: حجم مشکلات آوار شده بر جسم و روح ایرانیان به اندازه‌ای است که جز با ایجاد تغییرات ملموس و بهبودهای عینی امید به آینده کشور حاصل نمی‌شود. از همین رو اگر ایده وفاق نتواند در کمترین زمان ممکن به رفع معضلاتی از جمله تحریم‌، ناترازی‌های مختلف، تورم پایدار، و مداخله در موضوعاتی مانند حجاب و اینترنت منجر شود از واژگان زیبا و دل‌فریب هم کار چندانی ساخته نیست. بیم آن می‌رود که تعلل در این مسیر ایده وفاق را نیز دچار فرسایش ساخته و به سرنوشت تمام شعارهای گذشته دچار نماید. زمان زیادی برای ایجاد تغییرات معنادار باقی نمانده است.

@solati_mehran

#وفاق
#پزشکیان

مهران صولتی

07 Jan, 07:56


🔹 درباره اهمیت محسن رنانی برای ایران امروز

@solati_mehran

مهران صولتی


انتشار خبر رسیدگی قضایی به پرونده دکتر محسن رنانی و تعلیق فعالیت سایت و کانال تلگرامی پرمخاطب وی موجی از نگرانی و ناامیدی در میان دغدغه‌مندان آینده ایران ایجاد کرد. واقعیت این‌است که از چند سال پیش از این مقوله توسعه با نام رنانی گره خورده و او را به نماد بارزی برای این مفهوم تبدیل کرده است. از همین رو رسیدگی قضایی به پرونده او امری فراتر از پی‌گرد حقوقی یک پژوهش‌گر دانشگاهی تلقی می‌شود. اما چرا محسن رنانی برای ایران امروز اهمیت زیادی دارد؟

جریان سازی: رنانی یک اندیشمند جریان‌ساز است. از همین‌رو گزاف نیست اگر بگوییم که در سایه کوشندگی افرادی مانند او بوده که امروزه توسعه به گفتمانی قدرتمند در میان بخش قابل توجهی از نخبگان کشور تبدیل شده است. این تلاش زمانی اهمیت می‌یابد که در نظر آوریم در دوره حیات جمهوری اسلامی نیروهای ضدتوسعه و بحران‌آفرین همواره نقش مهمی را در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها ایفا نموده اند، ولی حق این‌است که امروزه گفتمان توسعه از وزن قابل توجهی در مناسبات نخبگانی برخوردار شده است.

نهاد سازی: اهمیت کار رنانی آن‌جایی بیشتر جلوه‌گر می‌شود که او هرگز به جریان سازی بسنده نکرد و در صدد نهادسازی برآمد. این در حالی‌است که نظام سیاسی در نیم سده گذشته از دو استراتژی نهاد‌سازی در حکومت و نهاد زدایی از جامعه بهره جسته است. شاید بهترین مثال برای استراتژی اول را بتوان گسترش فزاینده شوراهای عالی در نهاد قدرت، و برای دومی امنیتی‌سازی فعالیت احزاب سیاسی و تشکل‌های مدنی در جامعه عنوان کرد. تاسیس پویش فکری توسعه مهم‌ترین نهادسازی رنانی در این مسیر تلقی می‌شود‌

کنش‌گری مرزی: رنانی در طول سال‌های فعالیت‌اش با اعتقاد به ضرورت رقم خوردن معادله؛ دولت کارآمد و پاسخ‌گو- جامعه تشکل‌یافته و مدنی برای توسعه ایران کوشیده است تا در قامت یک کنش‌گر مرزی ظاهر شده و هم‌زمان پایی در حکومت و پایی در جامعه داشته باشد. این شیوه حضور زمانی اهمیت می‌یابد که در نظر آوریم مقصود فراستخواه؛ کنش‌گران مرزی را مهم‌ترین حاملان توسعه و تجدد در ایران معاصر معرفی می‌کند. بنابراین شاید گزاف نباشد اگر اولویت پروژه توسعه کشور را پرتعداد بودن این دسته از کنش‌گران بدانیم.

تمرکز بر آموزش‌و‌پرورش: این‌که روزگاری پیش از این رنانی اذعان کرده بود تنها مشاورت وزیر آموزش‌و‌پرورش را در صورت پیشنهاد به عنوان مسئولیتی دولتی خواهد پذیرفت از نگاه بنیادی او به مسائل توسعه حکایت دارد. واقعیت این است که پرداختن به نسبت میان آموزش و توسعه وزن قابل توجهی در آموزه‌های رنانی در سال‌های اخیر داشته است. در همین راستا او کوشید تا با توجه به دوران کودکی از حق مهمی به‌نام کودکی کردن و الزامات آن به عنوان یکی از ارکان توسعه‌یافتگی سخن گفته و نگاه‌ها را به سوی یکی از مهم‌ترین بنیان‌های آن یعنی سرمایه انسانی معطوف نماید.

توجه به سرمایه اجتماعی: رنانی همواره نگاه ویژه‌ای به مقوله سرمایه اجتماعی داشته است. کتاب چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد مبتنی بر چنین نگرشی کوشیده است تا نسبت میان سرمایه اجتماعی و توسعه را مورد کاوش قرار دهد. هم‌چنین در این سال‌ها رنانی سعی کرده تا در سخنرانی‌های خود با تمرکز بر دو وجه ارتباط و اعتماد به عنوان ارکان اصلی سرمایه اجتماعی از اهمیت آن برای رشد اقتصادی، ایجاد رفاه، امیدآفرینی، و متوقف کردن رشد فزاینده مهاجرت سخن بگوید. برای محسن رنانی به عنوان نماد توسعه کشور رهایی از محدودیت‌ها و اثربخشی افزون‌تر آرزو می‌کنیم.

@solati_mehran

#توسعه
#محسن_رنانی
#نهاد_سازی
#سرمایه_اجتماعی

مهران صولتی

05 Jan, 16:07


🔹 از کشف حجاب اجباری تا وضع حجاب اجباری!

@solati_mehran

مهران صولتی


هفدهم دی‌ماه سالیاد واقعه کشف حجاب در دوره پهلوی اول است. رویدادی که گویا با الهام از تجربه آتاتورک در ترکیه انجام گرفت و هیاهوی بسیاری پیرامون آن در ایران برپا شد. موافقان و مخالفان حول درستی یا نادرستی آن صف‌آرایی کردند و مجادلات زیادی بر سر آن ایجاد شد. حالا امروزه با گذشت بیش از هشتاد سال از آن رویداد دوباره با سخت گیری‌های فزاینده درباره حفظ حجاب روبرو شده‌ایم و همین امر بازخوانی آن واقعه تاریخی را ضروری‌تر می‌سازد.

رضا‌شاه دولتی شبه مدرن بر پا کرد که قرار بود جامعه ایران را از سنت به سوی تجدد راهبری کند. دولتی که کوشید تا مظاهر سنت از قبیل مکتب‌خانه‌ها، حوزه‌های علمیه، نظام قضایی شرعی، تعزیه و شبیه‌خوانی را از عرصه اجتماعی حذف، و نمادهای تجدد از جمله مدارس نوین، دانشگاه، و دادگستری مبتنی بر نظام قضایی مدنی و مدرن را جایگزین سازد.

هم‌چنین رضاشاه کوشید تا برای تحقق یک دولت متمرکز به تاسیس ارتش ملی و اسکان اجباری عشایر اقدام نماید. تاسیس بوروکراسی هم برای سامان‌بخشیدن به امور مدیریتی این دولت نوپای شبه مدرن صورت گرفت. اما و هزار اما اجبار مردان به پوشیدن یونیفورم و کلاه رسمی و اجبار زنان به کشف حجاب حکایت از امری ظریف‌تر و پیچیده‌تر داشت.

زیگموند باومن جامعه‌شناس شهیر پست‌مدرن با ابداع مفهوم دولت‌باغبانی برای دولت‌مدرن، از عزم این دولت برای نظم بخشیدن به بی‌نظمی‌ها و وجود اراده‌ای برای رام کردن وحشی‌گری‌ها از منظر مدرنیته سخن می‌گوید. براین اساس دولت مدرن می‌کوشد تا شهروندانی بهنجار و مطیع تربیت کند که قادر باشند نقش عملگی را برای آن ایفا نمایند.

بنابراین رضاشاه با درک موقعیت پیرامونی‌ایران در نظام جهانی و لزوم جبران عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به جهان پیشرفته کوشید تا سخت‌افزارهایی از جمله بوروکراسی و دانشگاه را وارد نماید. هم‌چنین از جنبه نرم‌افزاری سعی کرد تا انسانی تراز‌ نوین خلق نماید که به برنامه تجدد باور داشته و به اندازه کافی مطیع و رام  باشد.

فاطمه صادقی در کتاب کشف حجاب به خوبی نشان می‌دهد که حتی هنر عکاسی هم در این دوران در خدمت آفرینش سوژه‌هایی جدید (آلتوسر)  کاربرد می‌یابد. به باور صادقی فیگور زنان کشف‌حجاب کرده در مقابل دوربین و سپس انتشار گسترده این تصاویر در محافل رسمی و غیر‌رسمی جامعه نشان از خلق سوژه‌هایی نوین برای پیشبرد برنامه‌های تجدد داشت.

نکته مهم‌تر این‌که افراد جای گرفته در قالبی فرمال، خود نیز کوشیدند تا انتظارات دیگران از خود (دولت) را برآورده سازند و بهنجار شوند. به عبارت دیگر سوژه‌ها  تلاش داشتند تا این انتظارات را درونی ساخته و به انسانی نوین تبدیل شوند و این البته نقطه خطرناک عمل‌کرد دولت مدرن در سراسر جهان و البته در ایران دوران رضا‌‌‌شاه بود.

با مرور جامعه شناسانه پروژه کشف حجاب اجباری اکنون چگونه می‌توان درباره برنامه وضع حجاب اجباری داوری کرد؟ واقعیت این‌است که ناسازگاری پروژه اخیر با تغییرات اجتماعی و تحولات جهانی به‌قدری آشکار است که نمی‌توان انتظار داشت به هدف بهنجار‌سازی در راستای خلق انسانی در تراز جمهوری اسلامی منجر شود.

برنامه‌ای که اکنون صرفا به مثابه اعاده حیثیت حکومت در قبال تخطی آشکار شهروندان از خطوط قرمزش تلقی شده و می‌کوشد حتی به قیمت افزایش شکاف‌های اجتماعی و گسترش نارضایتی‌های عمومی آب رفته را به جوی بازگرداند. اراده‌ای که به‌رغم تحمیل هزینه‌های بسیار به جامعه و نظام سیاسی پیشاپیش محکوم به شکست است.

@solati_mehran

#کشف_حجاب
#رضا_شاه

مهران صولتی

04 Jan, 18:44


تربیت سیاسی در مدارس ایران


🔹 مهران صولتی در این فایل صوتی به محورهای زیر اشاره می‌کند:

🔺 آصف بیات و زندگی به مثابه سیاست

🔺 معنای تربیت سیاسی در نظام‌های ایدئولوژیک

🔺 معنای تربیت سیاسی در نظام‌های دموکراتیک

🔺 علل شکست تربیت سیاسی در نظام‌های ایدئولوژیک

🔺 پیشنهادهایی برای تربیت سیاسی موثر در مدارس


زمان فایل: ۲۲دقیقه
۱۵ دی‌ماه ۱۴۰۳

@solati_mehran

#تربیت_سیاسی
#نظام‌های_ایدئولوژیک
#نظام‌های_دموکراتیک

مهران صولتی

03 Jan, 17:31


📝📝« آیا مهاجرت امر ساده‌ای است؟ »



⬅️« مهاجرت، شروع کردن همه‌چیز زندگی از ابتداست، همه چیز از نو، مانند کودکی که تازه می‌خواهد سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن و ارتباط برقرار کردن را آغاز کند و این بسیار دشوار است ».

✏️این جمله‌ای است که بسیاری از ایرانیان مهاجر در توصیف مهاجرت از وطن به مقصد کشوری دیگر، آن را به زبان می‌آورند. 
همه چیز را از نو شروع کردن کار بسیار سختی است، آن هم در جغرافیا و فرهنگ متفاوتی که بسیاری از عناصر ملموس و ناملموس آن با جغرافیا و فرهنگی که مهاجران
سال‌ها در آن زندگی کرده و با آن خو گرفته‌اند بسیار متفاوت است. 
این تفاوت طیف وسیعی از عناصر را در بر می‌گیرد: زبان، دین و مذهب، قوانین، عرف، آداب و رسوم، خرده فرهنگ گروه‌های مختلف، حتی غذا و سبک غذایی که در ابتدا موضوع مهمی بنظر نمی رسد اما پس از چند روز اهمیت خود را به رخ مهاجران می‌کشد.
بخش دیگری از دشواری از نو شروع کردن زندگی مهاجران در سرزمینی دیگر، رفع نیازهای زیستی اولیه برای بقا و زنده ماندن است. این افراد باید بتوانند به خوراک و سرپناه و لباس و دارو و درمان دسترسی داشته باشند و دسترسی به این‌ موارد در ازای داشتن شغل و درآمد امکان پذیر است. و غالباً داشتن شغل و درآمد پایدار و کافی از مشکلات بسیار جدی و اساسی مهاجران به‌ویژه در آغاز رسیدن به مقصدی جدید است.

✏️با افرادی که ظرف یک دهه‌ی گذشته از ایران مهاجرت کرده‌اند، گفت‌وگوی پراکنده و دوستانه ای داشته‌ام؛ از جمله طی گفت‌وگو با مهاجر ایرانی که شاعر و روزنامه‌نگار است به جمله قابل درنگی برخوردم:
« کشورها دو چهره دارند، یک چهره‌ی نمایشی برای جهان و یک چهره‌ی واقعی که برای مهاجران بیش از هرکسی عینیت می‌یابد.
از ویژگی‌های این چهره‌ی واقعی و عینی، نگرش نامطلوب مردمان کشورها به اتباع مهاجران کشورهای دیگر به سرزمین خود است که ایشان را معمولا عناصر غیرخودی و تحمیلی محسوب می‌کنند ».
  
مهاجر دیگری که یک نویسنده و هنرمند ایرانی است و به اروپا مهاجرت کرده است از  حس تعلیق و بیگانگی مهاجران در مقصد جدید زندگی، حس دشوار کسب هویت جدید شهروندی؛ سخن می‌گوید.
او می‌افزاید: در کنار این احساسات ناخوشایند، مهاجران با شرایط عینی دشواری یافتن شغل، دسترسی سخت و زمان بر به خدمات دارو و درمان، هزینه‌های بالای اجاره مسکن و تهیه غذایی ارزان و با کیفیت  مطابق با ذائقه و سبک غذایی خود؛ در هر شبانه روز مواجه هستند. در واقع مهاجران هر روز برای بقا و زنده ماندن درحال جنگ اند!

🔹برخی مهاجران با داشتن تخصص و سرمایه‌ی تحصیلی و اقتصادی بالا، به دلیل برچسب دائمی مهاجر بودن، به منزلت اجتماعی که در وطن خود داشته‌اند دسترسی مجدد ندارند و یا با تأخر زمانی بدان دست می‌یابند. و این شکاف منزلتی یا نزول منزلت اجتماعی در جامعه‌ی مقصد نسبت به وطن و جایی که از آن مهاجرت کرده‌اند؛ یکی از چالش‌های مهم در دوران جدید زیست آن‌ها پس از مهاجرت است.

🔹دلتنگی برای خاطرات بجای مانده در وطن جایی که مهاجران در آن‌جا متولد شده و بزرگ شده‌اند و دوری از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمی، از مشکلات مشترک تقریباً همه‌ی مهاجران است؛ حتی افرادی که ممکن است هیچ یک از کمبودها و چالش های ذکر شده در سطور بالا هم‌چون شغل و مسکن و درآمد پایدار را نداشته باشند.

بدیهی است همه‌ی این‌ها که اشاره شد در گروه‌های سنی، جنسی، طبقاتی و بنا بر علت و انگیزه مهاجرت؛ وضعیت و شرایط متفاوتی خواهد داشت.

✏️مهاجرت امر پیچیده و سختی است که مهاجران را درگیر فرآیند زندگی در شرایط ناشناخته و متفاوت از فرهنگ و جغرافیایی که در آن جامعه‌ پذیر و فرهنگ پذیر شده اند، روبرو ساخته و آن‌ها را با چالش‌ها و شرایط عینی و ذهنی دشواری برای بقا مواجه می‌کند.

✍️
فریبا نظری 
۱۴ دی ۱۴۰۳



#مهاجرت_ساده_نیست
#زندگی_در_شرایط_جدید_و_ناشناخته


https://t.me/Sociologyofsocialgroups

مهران صولتی

02 Jan, 05:30


🔹 حمله به جاودانگی گورها

@solati_mehran

مهران صولتی


🖌 ادرار کردن یکی از هواداران سلطنت بر گور غلامحسین ساعدی به عنوان یک زندانی چپ‌گرای نظام سیاسی پیشین واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشته است. بازخوردهایی که با حضور طیفی از طرفداران این نویسنده بر مزار او ابعادی وسیع‌تر هم یافت. شاید هیچ‌‌کسی تصور نمی‌کرد که این عمل موهن قادر باشد به تضادی این‌چنین پررنگ میان سلطنت با جمهوریت ختم شود. اما هر چه بود این داستان برای ما دعوتی‌است به اندیشیدن نسبت به ابعاد رمزآمیز گورها در جهان اجتماعی! این‌که گورها از چه رو مورد تهاجم مخالفان خود واقع می‌شوند؟

🖌 تاریخ ایران عرصه‌ای برای کور کردن گورها و بیرون کشیدن استخوان‌ها بوده است. با جایگزینی سلسله‌ای به جای سلسله‌ی دیگر گور پادشاهان گذشته معدوم و بقایای جسد بنیان‌گذار حکومت قبلی در پیش پای سلطان جدید به خاک سپرده می‌شد. تلاشی که همزمان برای تاریخ‌زدایی از گذشتگان و تاریخ‌سازی برای آیندگان به کار می‌رفت. قرار بود که اثری از سلسله‌ی پیشین باقی نماند و تاریخ از فتح بزرگ پادشاه جدید آغاز شود. امری که گویا بدون حمله به گور سلطان قبلی ناتمام به نظر می‌رسید.

🖌 گورها نماد جاودانگی‌اند. سنگ نوشته‌ها پیام‌هایی برای ارج‌گذاری به متوفی و بیان آمال اویند. صفحه‌ای که می‌‌کوشد تا به اختصار شرح حالی را بیان کند. هر گوری شناسنامه‌ای است برای او که در آن خفته است. بنابراین گورها هویت دارند و می‌توانند در بزنگاه‌هایی به نماد حقیقت و مقاومت برای هواداران خود تبدیل شوند. امری که برای باورمندان به یک اندیشه الهام بخش می‌شود. واقعیتی که می‌تواند برای حکومت‌های مستقر نیز مخاطره آفرین باشد.

🖌 اگر زندگی را چیزی ورای زیستن روزمره و در پیوند با حافظه جمعی در نظر بگیریم گورها نماد زندگی‌اند چون سیل خاطرات را در بستر زمان جاری می‌سازند. ویران کردن گور مخالفان در برخی از نظام‌های سیاسی تلاشی برای اختلال در جریان زندگی محسوب می‌شود. اظهار قدرتی که به ابراز مقاومت منجر شده و به روند سیاسی شدن زندگی دامن می‌زند. روشن است که این پدیده در زمره پیامدهای ناخواسته تصمیم‌های سیاسی جای می‌گیرد.

🔹 نکته پایانی: همچنان که به دار آویختن شیخ فضل‌الله نوری نتوانست مانع از بازتولید اندیشه‌های‌ او در ادوار بعدی شود، ادرار کردن بر کور غلامحسین ساعدی هم نمی‌تواند از سهم وی در ادبیات معاصر بکاهد. شاید اگر مخالفان مواضع سیاسی ساعدی صبوری پیشه کرده، و به جاودانگی گورها به مثابه آیینه‌ای از زندگی یک فرد حمله نمی‌آوردند گذشت زمان بهترین امحاء کننده آن‌ها به ویژه در زمانه کنونی بود.

@solati_mehran

#ساعدی
#گورها

مهران صولتی

26 Dec, 06:29


🔹 ضربه قانون به حاکمیت قانون!

@solati_mehran

مهران صولتی


تبار قانون خواهی به سال‌های پیش از مشروطه بازمی‌گردد. روزگاری که روشنفکران مشروطه‌خواه حاکمیت فرمان را ام‌الفساد جامعه، و استبداد را عامل اصلی ناکارآمدی‌ها و عقب‌ماندگی‌های ایران تفسیر می‌کردند. در این میان برخی معتقد بودند که قانون را می‌‌توان مانند تلگراف وارد کرد و برخی دیگر آن را از سلطان تمنا می‌کردند. شاید فقط عبدالرحیم طالبوف بود که قانون را متکی بر حقوق دانسته و نگاه ژرف‌تری نسبت به فرآیند پیدایش آن داشت.

در طی دو سده پیش سیر تحول قانون در جامعه ایران فراز و فرودهای بسیاری را طی کرده است. در عمده این مسیر هم فرمان خود را در جامه قانون عرضه کرده و تشریفات قانون‌گذاری از حیث فرم و ظاهر آن تا حدودی رعایت شده است. کار به جایی رسیده که ما اکنون به روایتی با پدیده تورم قانون به میزان دو برابر میانگین جهانی آن مواجه هستیم. اما آن‌چه اکنون به شدت مفقود است عبارت از حاکمیت قانون و پای‌بندی نظام‌های سیاسی مختلف به همان قوانینی است که خود وضع کرده‌اند.

فرآیند قانون‌گذاری در دوران پس از انقلاب عمدتا پراشکال بوده است به‌ویژه از آن‌رو که کوشیده شده تا بازدارندگی را بدون توجه به واقعیت‌های موجود و پذیرش اولیه نزد مردم پی‌گیری نماید. به بیان دیگر حتی اگر قانون را جامه‌ای برای پوشاندن و آراستن فرمان در نظر آوریم این پوشش در بسیاری از موارد با اندام تناسبی نداشته است. سرنوشت قوانینی مانند ممنوعیت ویدئو، ماهواره، و فیلترینگ اپلیکیشن‌های موبایلی نشان داد که فراتر از نوشتن قانون، داشتن دیدگانی باز به روی واقعیت‌های اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

امروزه بی‌اعتنایی به اقتضائات عرفی از یک‌سو و داشتن نگاه کنترلی به قانون از سوی دیگر موجب شده که نه تنها اثری از حاکمیت قانون موجود نباشد بلکه شهروندان نیز برای آن به مثابه مهمترین دستاورد مدرنیته ایرانی ارزش چندانی قائل نباشند. مضافا این‌که در سال‌های اخیر  قانون‌شکنی به مثابه مهم‌ترین جلوه‌ مقاومت مدنی از سوی برخی از ایرانیان معرفی شده است. اقدامی که تبعات آن بیش از همه متوجه حاکمیتی است که کوشیده تا بدون توجه به واقعیت‌های اجتماعی از قانون به مثابه ابزاری برای تثبیت ارزش‌های ایدئولوژیک و ایجاد محدودیت‌های سیاسی- اجتماعی بهره جوید.

🔹 نکته پایانی: برای کشوری که هنوز در آن فرمان بر قانون حکم می‌راند و پیش‌بینی ناپذیری و استثناگرایی سکه رایج بازار سیاست آن است، توسعه‌‌یافتگی صرفا نوعی خیال‌پردازی محسوب می‌شود. جامعه‌ای که در آن قانون نه بنیادی برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی بلکه ابزاری برای  محدود سازی شهروندان می‌باشد. فقط در چنین سرزمینی است که قانون می‌تواند در تقابل با حاکمیت قانون قرار گرفته و چشم‌اندازهای نوینی برای قانون‌شکنی به مثابه نافرمانی مدنی ترسیم نماید.

@solati_mehran

#فرمان
#قانون
#حاکمیت_قانون

مهران صولتی

20 Dec, 09:39


🔹 چرا یلدا نوستالژیک شد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


سخن از یلداست. آیینی تاریخی که بهانه‌ای می‌شود برای دورهمی‌های خانوادگی. بساط هم جور است: سماور ذغالی، چراغ گردسوز، کرسی قدیمی، شاهنامه، دیوان حافظ، و پذیرایی از جنس انار و انگور و آجیل. چند سالی‌است که برپایی یلدا به شمایل گذشته‌های نه چندان دور، به یک پدیده اجتماعی در ایران تبدیل شده و هر سال هم رونق بیشتری می‌یابد. با پررنگ شدن شبکه‌های اجتماعی هم‌اینک شاهد احیای هر چه بیشتر سنت‌های دورهمی فامیلی در قاب تصاویر و ویدئو‌های کوتاه هستیم.

همه‌جا سخن از آرزوی بازگشت به گذشته‌ای است که در آن همه اعضای دور و نزدیک خانواده در منزل بزرگ خاندان جمع شده و شبی ماندگار و خاطره‌ساز را رقم می‌زدند. شاید بتوان گفت ما اکنون با یک نوستالژی مواجه شده‌ایم. اما چرا؟ هر چند که ملت‌ها همواره خاطره‌های جمعی تاریخی و دلنشینی داشته‌اند که از آن برای یادآوری گذشته افتخارآمیز خود بهره می‌برده‌اند ولی پررنگ شدن بیش از پیش این نوستالژی در ایران می‌تواند نشانی از برخی مسائل اجتماعی داشته باشد که ما امروزه با شدت بیشتری با آن‌ها مواجه شده‌ایم.

به نظر می‌رسد بخش مهمی از این نوستالژی در واکنش به نارسایی‌های موجود در ایران به دلیل انباشت بحران‌ها و مدرنیته بدقواره‌ای است که به آن دچار شده‌ایم. شاهد ما زیستن  در وضعیتی است که نه تنها بسیاری از مشکلات ناشی از توسعه برون‌زای قبل از انقلاب حل نشده باقی مانده، بلکه معضلات بسیار بیشتری هم بر آن‌ها افزوده شده است. اگر در گذشته دین پناه‌گاهی تلقی می‌شد که مردم از سر استیصال می‌توانستند به آن پناه ببرند و آرامش یابند، امروزه به دلیل بهره برداری‌های سیاسی، بخش عمده ای از این ماوای امن فروریخته و کم اثر شده است.

اگر در روزگار گذشته شب نشینی‌ها در شکل طبیعی و متناسب با شرایط اجتماعی و خانوادگی خود انجام می‌گرفت، امروزه با افزایش خودمحوری‌ها و منفعت طلبی‌ها، شاهد احساس حسرت عمیق برای گذشته جمعی خود هستیم. آرزومندی برای روزگاری که دیگران هم برای‌مان مهم بودند، به یکدیگر اعتماد داشتیم، و اگر چه در ابراز محبت کاستی داشتیم ولی برق مهم انگاشتن دیگران همواره در دیدگان‌مان می‌درخشید.

خلاصه بگویم مشکل امروز ما این است که زمان و زمانه‌مان دگرگون شده است ولی ما از آفرینش منظومه فکری، عملی، اخلاقی و اجرایی لازم برای نوسازی نوعی تفکر انتقادی، هم‌بستگی اجتماعی، اخلاق مدنی و جامعه‌ای پویا و توانمند در حل و فصل بحران‌های خود بازمانده‌ایم. این عوامل موجبات شکل‌گیری و رونق بیش از پیش یک نوستالژی را برای جامعه ایران فراهم آورده‌اند. گذشته‌ای که اگر چه بی‌ایراد نبوده است ولی در مقایسه با امروز پر‌ ایراد ما ، می‌تواند دست کم برای لحظاتی کوتاه هم که شده اوضاع نابسامان کنونی را از خاطرمان محو سازد. یلدا مبارک

#یلدا
#نوستالژی

@solati_mehran

مهران صولتی

15 Dec, 14:25


🔹 گفت‌و‌گو هدف است یا وسیله؟

@solati_mehran

مهران صولتی


امروز که در جلسه‌ای گفت‌و‌گو محور پیرامون آسیب‌شناسی فرهنگی ایرانیان حضور داشتم   فحوای کلام برخی از حاضران نشانی از این پرسش در خود داشت که فایده این گفت‌و‌گوها چیست؟ برخی هم عجالتا به دنبال راه‌کارهایی بودند که بتوانیم از وضعیت کنونی رهایی یابیم. البته آن‌چه همگان درباره آن اشتراک نظر داشتند این بود که اگر گفت‌و‌گو درست صورت پذیرد و ساختار سیاسی هم شنونده خوبی برای سخنان مطرح شده باشد، می‌توان به سوی بهبود اوضاع کشور حرکت کرد. به عبارت روشن‌تر همگی هم‌چنان نگاهی ابزاری به مقوله گفت‌و‌گو داشته و بر آن اصرار می‌ورزیدند. اما در این یادداشت قرار است بر این گزاره تاکید کنیم که؛ گفت‌وگو هدف است نه وسیله!

گفت‌و‌گو اگر به نحوی مناسب سامان پذیرد نشان از آن دارد که برخی از مقدمات آن به درستی تدارک شده است؛ دوطرف پذیرفته‌اند که برای کشف حقیقت به یکدیگر نیازمند‌ند، به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند، استدلال قوی را به جای اعمال قدرت برگزیده‌، و در پی گام برداشتن به سوی فهم و درک بهتر از مخاطب خود هستند. روشن است که شکل‌گیری چنین گفت‌و‌گویی دیگر در سطح ابزاری باقی نمانده و خود به هدف به‌زیستی میان انسان‌ها تبدیل می‌شود.

پیوند وثیق پدیدار شده میان توسعه‌یافتگی و سرمایه اجتماعی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که هدف از توسعه نه صرفا رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی بلکه توسعه انسانی و بهبود هم‌زیستی متکی بر ارتباطات اجتماعی و اعتماد عمومی می‌باشد. به عبارت دیگر توسعه‌ای مطلوب است که بتواند به افزایش مدارا، احترام متقابل و نیاز به دیگری متفاوت منجر شود. تمام مولفه‌هایی که می‌توان آن‌ها را در یک گفت‌و‌گوی سازنده و ثمربخش پیدا کرد.

نباید گمان کرد که گزاره گفت‌و‌گو به مثابه هدف نه وسیله، تنها راه بهبود شرایط موجود کشور را در مذاکره میان سیاست‌مداران می‌جوید و از سایر مسیرهای کنش‌گری موثر  غافل شده است، بلکه تلقی گفت‌و‌گو به مثابه هدف بر این امر تکیه می‌کند که تعبیه هر مسیری برای مبارزه مدنی فی‌نفسه نمی‌تواند با به رسمیت شناختن حق مخالفان، حفظ کرامت انسانی، خشونت‌پرهیزی، و تعهد نسبت به سرنوشت دیگران بیگانه باشد.

برای جامعه قطبی شده در ایران امروز آغاز گفت‌و‌گو نوید بخش تحولات بسیاری است؛ این‌که دیگر هیچ طرفی سودای گزاف حذف طرف مقابل  را در سر نمی‌پرورد، بحران‌های انباشت شده جز با بهره‌گیری از توان ملی قابل حل نیست، قانون باید متکی بر حقوق شهروندان باشد نه فرمان حاکمان، و بسیاری از انگاره‌های ایدئولوژیک اکنون دیگر دود شده و به هوا رفته‌اند. امری که نشان می‌دهد نظام به سمت یک پارادایم شیفت حرکت کرده و برای پرسش‌های نو به دنبال پاسخ‌های کهنه نمی‌‌گردد.

🔹 نکته پایانی: به تاخیرافتادن فرآیند توسعه‌یافتگی در کشور  که در سال‌های اخیر با ناامیدی نسبت به تحقق آن نیز همراه شده است به‌حق عطش شهروندان برای جست‌و‌جوی راه‌های برون رفت از وضعیت کنونی را برانگیخته است‌؛ این‌که نباید زمان را برای انجام کنشی لوکس به‌نام گفت‌و‌گو هدر داد. اما واقعیت این‌است که گسترش دیالوگ در جامعه به‌ویژه میان حکومت و مردم نشانه‌ای واضح از حرکت به سوی خروج از همان موقعیت ناگواری است که در آن به‌سر می‌بریم.

@solati_mehran

#توسعه
#گفت_وگو

مهران صولتی

12 Dec, 08:43


گفت‌و‌گوی آرمانی از منظر هابرماس!

🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با مرور تاریخچه مکتب فرانکفورت و ایده‌های اساسی آن به محورهای زیر اشاره می‌کند:

🔸 الزامات فرمی گفت‌و‌گوی آرمانی

🔸 الزامات محتوایی گفت‌و‌گوی آرمانی

🔸 استعمار زیست‌جهان توسط سیستم

🔸 تفاوت چگونگی مستعمره شدن زیست‌جهان در غرب و ایران

🔸 ذکر نمونه‌هایی از استعمار زیست‌جهان در ایران امروز

زمان فایل: ۳۳ دقیقه
۲۱ آذرماه ۱۴۰۳
محفل اندیشه و فلسفه نوین

@solati_mehran

#هابرماس
#گفتگو
#نظریه_انتقادی

مهران صولتی

10 Dec, 11:45


ملاحظات انتقادی درباره دانشگاه ایرانی!

🔹 مهران صولتی در این سخنرانی که به دعوت انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری برگزار شد به نکات زیر در انتقاد از دانشگاه ایرانی اشاره کرد:

🔺 فقدان ایده فلسفی برای دانشگاه

🔺 تلقی از دانشگاه به مثابه میوه توسعه

🔺 عدم استقلال نهاد دانشگاه

🔺 فقدان آزادی آکادمیک

🔺 وجود مناسبات غیر دموکراتیک در دانشگاه

🔺 فقدان سنت گفت‌و‌گوی دانشگاهی

🔺 عدم تعادل میان سیاست و زندگی

🔺 تعیین تکلیف نظام سیاسی برای دانشگاه

🔺 گسست دانشگاه از جامعه

🔺 دوری دانشگاهیان از حوزه عمومی

🔺 بازاری شدن مناسبات دانشگاه

🔺 حاکمیت فرمالیسم و فقدان نوآوری در دانشگاه


زمان فایل: ۳۶ دقیقه
۲۰ آذرماه ۱۴۰۳
دانشگاه حکیم سبزواری

@solati_mehran

#دانشگاه
#ملاحظات_انتقادی
#حکیم_سبزواری

مهران صولتی

07 Dec, 18:04


🔹 جمهوری اسلامی و مسئله دانشگاه!

@solati_mehran

مهران صولتی


دانشگاه در ابتدا به مثابه نهادی کارمند‌ساز وارد ایران شد. دولت شبه‌مدرن رضاشاه برای تداوم پروژه نوسازی خود به مجموعه‌ای از کارگزاران توانمند نیاز داشت تا یک بوروکراسی نوین را تاسیس و مدیریت نمایند. نقشی که اگر چه در دوران فرزندش نیز ادامه یافت ولی هرگز به آن منحصر نماند. حضور اندیشه‌های ملی، اسلامی، لیبرال، و چپ برای دانشگاه ایرانی فراز و فرودهایی آفریدند که در نهایت به انقلاب ۵۷ ختم شد. رویدادی که در آن دانشجویان نقش پررنگی را ایفا نمودند. اما در دوران پس از انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی دانشگاه به یک مسئله جدید تبدیل شد که هر زمان جنبه‌ای از آن برای نظام سیاسی اهمیت یافت. این یادداشت به برخی از ابعاد این مسئله در این دوره می‌پردازد:

ماهیت دانشگاه: انقلاب ۵۷ خیلی زود صبغه اسلامی یافت و اسلام‌گرایان کوشیدند تا بر هر نهادی رنگی از مذهب بزنند. این نیت با وقوع انقلاب فرهنگی در سال ۵۹ وارد فاز اجرایی شد و سودای اسلامی‌سازی علم و دانشگاه همه جا را مسخر ساخت. اکنون این ماهیت دانشگاه بود که مورد پرسش قرار گرفته و به غایت مورد تردید بود. پروژه پاک‌سازی دانشگاه از استادان نامطلوب اگر چه با شدت پیگیری می‌شد ولی زدودن ماهیت غربی این نهاد و جایگزینی آن با ماهیت اسلامی مورد اهتمام نظریه‌پردازان نظام سیاسی جدید بود.

هویت دانشگاه: سخنرانی عبدالکریم سروش با عنوان انتظارات دانشگاه از حوزه در سال ۷۱ را می‌توان یکی از موثرترین تلاش‌های هویت‌بخش به نفع دانشگاه ارزیابی کرد. پیش از این و به دنبال انتقال رهبری در جمهوری اسلامی فرصتی برای کمرنگ شدن چیرگی ایدئولوژیک بر این نهاد فراهم شده بود. دهه هفتاد پایان ماه عسل حوزه و دانشگاه و آغاز تلاش‌های موثر برای هویت‌یابی دانشگاه و دیگری‌سازی از حوزه به‌شمار می‌رفت. امری که توانست تاثیراتی عمیق بر مناسبات این دو نهاد به‌جا گذارد.

فعالیت دانشگاه: دوم خرداد ۷۶ آغاز حیات نوینی در دانشگاه بود. دانشجویانی که فاعلیت خود در انتخابات را قرین توفیق یافته بودند اکنون دانشگاه را مجال مناسبی برای کنش‌گری سیاسی می‌دیدند. سیاست اگر‌چه پویایی فوق العاده‌ای به این نهاد بخشید ولی عمر کوتاهی یافت. رویداد ۱۸ تیر کوی دانشگاه پایانی پرهزینه برای دانشجویان رقم زد و بر رادیکالیته سپهر سیاسی افزود. اما هر چه بود بعد از هویت‌یابی دانشگاه در نیمه نخست دهه هفتاد این کنش‌گری سیاسی این نهاد بود که مرجعیت آن را در افکار عمومی تثبیت کرد.

کارکرد دانشگاه: دهه نود آغاز افول و اضمحلال دانشگاه در ایران محسوب می‌شود. مهاجرت روشنفکران، هزینه‌های سنگین انتخابات ۸۸، گسترش تحریم‌ها، و ناامیدی از بهبود امور از دانشگاه یک نهاد خسته و فرسوده ساخت. در این میان پرسش از کارکرد دانشگاه و لزوم نقش‌آفرینی آن در پیشرفت کشور هم به سکه رایجی تبدیل شده بود که مسیر آینده را در تجاری‌سازی دانشگاه و پیوند آن با بازار می‌جست. دانشگاه زین پس قرار بود تنها به عنوان یک نهاد تخصصی و در خدمت نظام بوروکراتیک فعالیت کند.

🔹 نکته پایانی: دانشگاه در چهاردهه گذشته و به‌ویژه بعد از رویداد انقلاب فرهنگی فراز و فرودهای بسیاری را از زیستن ذیل ایدئولوژی تا سوژه‌گی سیاسی، و در نهایت تجاری‌سازی پشت سر نهاده است. اما آن‌چه هم‌چنان ناپیداست فقدان اهتمامی تئوریک و سیستماتیک برای وضوح بخشیدن به نسبت آن با دو عرصه سیاست و اقتصاد می‌باشد. بدون دغدغه‌مندی و‌ همکاری جامعه و حکومت درباره این مسئله دانشگاه هم‌چنان درگیر روزمره‌گی‌ها باقی خواهد ماند!

@solati_mehran

#توسعه
#دانشگاه

مهران صولتی

05 Dec, 09:29


https://www.aparat.com/v/azcgw9x

مهران صولتی

05 Dec, 09:29


https://www.aparat.com/v/fbf4398

مهران صولتی

05 Dec, 09:29


https://www.aparat.com/v/zih8337

مهران صولتی

05 Dec, 09:29


https://www.aparat.com/v/uhi44g9

مهران صولتی

05 Dec, 09:28


🔹 گفت‌و‌گوی مهران صولتی با
رسانه سبزواریان درباره؛

دوران کودکی، نحوه ورود به عرصه سیاست، دوران اصلاحات و دغدغه دموکراسی، عصر پسااصلاحات و دغدغه توسعه، اهمیت سرمایه اجتماعی، حیات انجمنی و ... در آپارات


بخش اول: ۱۱ دقیقه

بخش دوم: ۱۱ دقیقه

بخش سوم: ۵ دقیقه

بخش چهارم: ۱۰ دقیقه

مهران صولتی

04 Dec, 08:25


🔹 قانون یا فرمان؟ مسئله این‌است!

@solati_mehran

مهران صولتی


بعد از تایید لایحه عفاف و حجاب در شورای نگهبان اکنون روسای قوای مقننه و قضاییه از لزوم اجرای آن به عنوان قانون سخن می‌گویند. اما در این میان برخی از صاحب‌نظران با توجه به شرایط حقوقی لازم برای وضع قانون این لایحه را بیشتر از جنس فرمان می‌دانند.

انقلاب مشروطه به دنبال تبدیل فرمان به قانون بود تا بتواند خودکامه‌گی سلطان را مهار کرده،  قدرت او را مشروط به ضوابطی نماید که نمایندگان ملت آن‌‌ را تعیین کرده اند. مجلسی که حاصل انتخاباتی آزاد، عادلانه، و رقابتی بوده و اعضای آن می‌توانستند مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه را نمایندگی کنند.

اما اوضاع چندان بر وفق مراد پیش نرفت و استبداد در ادوار بعد و در جامه‌های رنگارنگ بازتولید شد. اکنون اما با این پرسش مواجه شده‌ایم که لایحه حجاب و عفاف، فرمانی حکومتی است که در زرورق قانون پیچیده شده یا قانونی است که از اعتبار حقوقی برخوردار می‌باشد؟ این یادداشت می‌کوشد تا برخی از تفاوت‌های این دو‌ مقوله را فهرست نماید:


🔸 قانون زاده دوران مدرن است ولی فرمان مربوط به عصر پیشامدرن!

🔸 قانون برخاسته از اراده ملت است ولی فرمان ناشی از اراده حاکمان!

🔸 براساس قانون همه ساکنان یک سرزمین شهروند هستند ولی مطابق فرمان رعیت‌اند!

🔸 قانون همه شهروندان را برابر می‌داند ولی فرمان برخی را برتر از دیگران می‌نشاند!

🔸 قانون موجبات همبستگی اجتماعی را فراهم می‌آورد ولی فرمان باعث گسست اجتماعی می‌شود!

🔸 قانون به دنبال همراهی کردن با واقعیت‌‌ها ولی فرمان در پی تغییر اجباری آن‌هاست!

🔸 مطابق قانون همه شهروندان صاحب حق‌اند و بر اساس فرمان همه رعایا واجد تکلیف!

🔸 قانون عام و استثنا‌ ناپذیر است در حالی‌که فرمان خاص و استثنا‌ پذیر!

🔸 فرآیند تصویب قانون معین و شفاف است ولی روند وضع فرمان ناگهانی و پنهانی!

🔸 قانون برای توجیه خود مبتنی بر دلایل حقوقی است ولی فرمان برای تحمیل خود متکی بر علل دینی، امنیتی و ایدئولوژیک!

@solati_mehran

#قانون
#فرمان

مهران صولتی

03 Dec, 06:33


حیات انجمنی در ایران امروز

🔹 مهران صولتی در این سخنرانی با یادآوری تبار تاریخی شکل گیری حیات انجمنی در جهان به محورهای زیر اشاره می‌کند:

🔺 تفاوت حیات انجمنی در امریکا و فرانسه

🔺سرمایه اجتماعی و مولفه‌های تشکیل دهنده آن

🔺 عوامل موثر بر افزایش و کاهش سرمایه اجتماعی در ایران

🔺 فواید حیات انجمنی برای شهروندان

🔺 آسیب‌شناسی حیات انجمنی در ایران

🔺 عوامل موثر بر رونق حیات انجمنی در ایران


زمان فایل: ۲۸ دقیقه
۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن سبزوار شناسی

#حیات_انجمنی
#سرمایه_اجتماعی

@solati_mehran

مهران صولتی

03 Dec, 06:31


بخشی از سخنرانی جناب دکتر مهران صولتی

مهران صولتی

02 Dec, 17:41


پای وعده‌های‌تان به مردم بایستید!


🔹 نامه سرگشاده انجمن اسلامی معلمان سبزوار به رئیس‌جمهوری

جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران

با سلام و تحیت

از شواهد و قرائن پیداست که لایحه عفاف و حجاب که در فرآیندی غیرحقوقی و ابهام آلود جامه قانون پوشیده است در انتهای آذر ماه توسط رئیس مجلس ابلاغ و برای دولت لازم‌الاجراء خواهد بود. این در حالی است که برچیدن گشت‌ارشاد و بساط حجاب اجباری بخش انکارناپذیری از وعده‌های انتخاباتی شما بوده است. از همین‌رو بر اساس دلایل زیر از جناب‌عالی می‌خواهیم تا با رایزنی با سران قوا و اخذ موافقت رهبر انقلاب نسبت به مسکوت نهادن آن اقدام نمایید:

۱- از منظر حقوقی فرآیند قانونی شدن یک طرح یا لایحه منوط به احراز شرایطی مانند انحصار مرجع قانون‌گذاری، نمایندگی از جانب رای دهندگان، برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و رقابتی، شفافیت در فرآیند قانون‌گذاری، و نقش‌آفرینی جامعه‌مدنی در تصویب آن می‌باشد، حال‌آن‌که روند تبدیل شدن لایحه عفاف و حجاب به قانون آشکارا با بسیاری از این شرایط و لوازم منافات داشته است.

۲- تجربه قوانین بازدارنده‌ای مانند ممنوعیت ویدئو و ماهواره در ایران نشان می‌دهد که اگر قانون با پذیرش عمومی از سوی جامعه مواجه نباشد با مقاومت فزاینده مردم روبرو شده و متروک می‌ماند. در چنین حالتی اجرای قانون وجهی آمرانه یافته و صرفا هزینه‌های گزافی بر جامعه تحمیل می‌کند. بازخوردهای منفی نسبت به این قانون در روزهای اخیر نشان می‌دهد که متاسفانه مسیر سراسر اشتباهی در حال طی شدن است.

۳- اجرای قانون مذکور در شرایطی که کشور با تهدیدات فزاینده خارجی مواجه می‌باشد، تورم فزاینده، فیلترینگ گسترده، و ناترازی‌های مختلف آرامش را از ایرانیان ستانده و چشم‌انداز امیدآفرینی نیز در آینده کشور مشهود نیست چه توجیهی دارد؟ روشن است که کمترین نتیجه اجرای آن؛ افزایش تنش‌های اجتماعی، افول اعتماد عمومی، سقوط سرمایه اجتماعی، و برخاستن موج بلندتری از مهاجرت زنان و جوانان خواهد بود. پرسش اصلی این است؛ چه کسانی از جایگزینی شقاق به‌جای وفاق سود می‌برند؟

۴- روشن است که برخی رقبای انتخاباتی شما که از جلب اعتماد مردم در تابستان امسال ناتوان بوده‌اند اکنون می‌کوشند تا با افزایش نارضایتی‌های اجتماعی بخشی از رای دهندگان را مجددا ناامید و خانه‌نشین سازند. هوشیار باشید که عقب ‌نشینی شما در قبال وعده‌هایی مانند رفع فیلترینگ و مخالفت با سیاست حجاب اجباری پاشنه آشیل دولت چهاردهم در ادامه مسیر خود برای امیدآفرینی به شهروندان برای ساختن ایرانی بهتر خواهد بود.

۵- بخش‌هایی از قانون مصوب آشکارا در خدمت کاهش انسجام اجتماعی است به ویژه ماده‌ای که به اتباع خارجی دارای مجوز اقامت اختیار تذکر دادن به ایرانیان و ناامن کردن فضا برای زنان رشید ایران را می‌دهد. همچنین الزام مردم به گزارش دادن علیه یکدیگر می‌تواند موجب کاهش اعتماد بین‌فردی شود که اکنون در نازل‌ترین سطح  در منطقه قرار دارد. پرواضح است که جامعه برآمده از اجرای چنین قانونی نمی‌تواند در عمل منادی ارزش‌های انسانی- اخلاقی و خواستار توسعه‌یافتگی در جهان امروز باشد.


۱۲ آذرماه ۱۴۰۳
انجمن اسلامی معلمان سبزوار

@solati_mehran
@aemsabzevar

مهران صولتی

29 Nov, 18:26


🔹 راه پر‌سنگلاخ تحول در آموزش و پرورش!


@solati_mehran

مهران صولتی


سالیانی‌است در دبیرستانی تدریس می‌کنم که خود بیش از سه‌دهه پیش در آن درس می‌خواندم. در این مدت و به جز تغییراتی مانند نصب شوفاژ هیچ پیشرفتی در فضای آموزشی موردنظر ایجاد نشده است. ساختمان مدرسه بنایی پنجاه ساله است که هر ساله تنها به کمک رنگ‌آمیزی دیوارها اندکی نونوار می‌شود‌. در این میان البته شیوه‌ها آموزشی هم بر سیاق گذشته ادامه یافته و کماکان معلم‌محور است.

نیمکت‌ها به غایت اوراق و فرسوده‌اند و شهریه دریافتی از دانش‌آموزان صرفا برای سرپاماندن مدرسه هزینه می‌شود. این‌ها را گفتم تا به نقد ایده مسعود پزشکیان بپردازم که؛ کلاس‌های ۴۵ نفری در مدارس را یک امتیاز برای تحول در شیوه‌های یادگیری- یاددهی دانسته است. به باور وی حجم بالای دانش‌آموزان امکان کار گروهی را در کلاس درس فراهم آورده و به بهبود کیفیت یادگیری می‌انجامد. در این زمینه چند نکته شایان ذکر است:

آموزش منوط به خلق موقعیت یادگیری است. وضعیتی که در آن معلم نقش راهبری و هدایت‌گری دارد. معلمانی که از انگیزه کافی برای اجرای تحولی برخوردار بوده و از شوق تغییرآفرینی سرشار باشند. حال در شرایطی که نومعلمان به دلیل قرار گرفتن در تنگناهای معیشتی در همان ابتدا به جست‌و‌جوی شغلی دیگر در کنار حرفه معلمی می‌پردازند چه انگیزه‌ای برای تحول در شیوه‌های یادگیری باقی می‌ماند؟

اجرای شیوه‌های آموزش گروهی نیازمند تحول ذهنی در بخش قابل توجهی از مدیران مدارس است. همان‌ها که با غلبه گفتمان نظم کلاس‌های درس را ساکت و به دور از پویایی‌های پرسروصدا می‌پسندند. در نگاه ایشان کلاس‌های توام با نشاط جمعی گواهی بر عدم توانایی معلم در اعمال اقتدار و نافی نظم آمرانه محسوب می‌شود. بهترین رویه برای این گروه از مدیران ادامه همان مسیر همیشگی است.

الگوی غالب در نظام آموزشی کشور تربیت دانش‌آموز دگرآیین است که ذوب در ارزش‌های ایدئولوژیک بوده و از بصیرت کافی برای ایستادگی پای آرمان‌های نظام سیاسی برخوردار باشد. بخش عمده برنامه‌های پرورشی مدارس نیز در راستای تربیت سیاسی چنین دانش‌آموزانی جهت‌گیری شده است. از سوی دیگر پدیده کنکور هم با دامن زدن به رقابت‌ ناسالم در مدارس فرصتی برای تحول در آموزش و پرورش از مسیر یادگیری گروهی باقی نگذاشته است.

روشن است که نمی‌توان در مدرسه با روندهای مشارکت ستیزی مانند بی‌اعتنایی به شوراهای دانش‌آموزی، معلمان، و اولیاء روبرو بود ولی آموزش مشارکتی را در دستور کار قرار داد. هم‌چنین نمی‌توان مدارس را به‌صورت بخش‌نامه‌ای، متمرکز و عمودی از وزارت‌خانه مدیریت کرد ولی انتظار داشت که یادگیری به صورت تیمی انجام شود. مشارکت یک پروژه همه یا هیچ است و نمی‌توان آن‌را به صورت گزینشی در برخی موقعیت‌ها به‌کار گرفت.

🔹 نکته پایانی: برای آموزش و پرورشی که هنوز در دوراهی تربیت انسان مطیع یا شهروند مستقل باقی مانده و از هیچ برنامه باثبات و بلندمدتی پیروی نمی‌کند ایده آموزش گروهی صرفا چیزی در حد یک تراوش ذهنی تلقی می‌شود. مضافا این‌که در همه‌ این‌سال‌ها نظام آموزشی بدون یک نقشه راه و یک مدیریت واحد صرفا به عرصه‌ای برای آزمون و خطای نیروهای سیاسی مختلف تبدیل شده است. فرآیندی که به نظر می‌رسد کماکان ادامه دارد.

@solati_mehran

#پزشکیان
#آموزش_و_پرورش

مهران صولتی

25 Nov, 13:53


🔹 ده تفاوت میان سنگاپور و ایران در مسیر توسعه‌یافتگی

@solati_mehran

مهران صولتی


سنگاپور جزیره کوچکی در جنوب شرقی آسیا میان مالزی و اندونزی است که وسعتی کمتر از نصف جزیره قشم ایران را داراست. کشوری که بدون هیچ یک از منابع طبیعی و حتی زمین کافی برای کشاورزی توانسته به یکی از جلوه‌های معجزه اقتصادی آسیا تبدیل شود. صادرات سنگاپور اکنون بیش از پنج برابر ایران است، سالیانه پذیرای ۲۰ میلیون توریست بوده و جزء پنج کشور کم فساد جهان است. مردم این کشور لی کوان‌یو نخست وزیر اسبق را معمار توسعه سنگاپور می‌دانند. اما چه تفاوت‌هایی میان ایران و سنگاپور در مسیر توسعه‌یافتگی وجود دارد؟

رهبران توسعه‌گرا: در حالی‌که سنگاپور در سایه دولتی توسعه‌گرا‌ فقط طی نیم قرن به پیشرفت‌های شایانی دست یافت رهبران ایران با نفی توسعه، حکم‌رانی ایدئولوژیک، و توهم مدیریت جهان فرسنگ‌ها کشور را به عقب رانده‌اند.

حاکمیت قانون: سنگاپور قانون را سنگ‌بنای ساخت جامعه نوین خود قرار داد و از برابری همگان در مقابل آن دفاع کرد، در حالی‌که قانون در ایران بیشتر به عنوان ابزاری برای محدود‌سازی  جامعه از سوی حکومت جلوه‌گر شده است.

جهانی‌شدن اقتصاد: در حالی‌که سنگاپور از استراتژی توسعه صادرات دفاع کرده و گام به گام  اقتصاد خود را جهانی کرده‌ است ایران هم‌چنان با پای‌بندی به ایده خودکفایی و استراتژی جایگزینی واردات در مسیر انزوای اقتصاد خود گام بر می‌دارد.

انضباط اجتماعی: سنگاپور در نیم قرن اخیر توانسته با جلب اعتماد مردم نوعی انضباط اجتماعی را در راستای پرورش ملتی قانون‌مند، منظم و توسعه‌گرا به مرحله اجرا در آورد حال آن‌که آشفتگی حکم‌رانی در ایران و افزایش شکاف دولت - ملت نتیجه‌ای متفاوت برای ما رقم زده است.
 
مزیت جغرافیایی: در حالی‌که سنگاپور بدون هیچ‌گونه مزیت جدی و صرفا به دلیل قرار گرفتن در مسیر کشتی‌رانی جهانی توانسته به توسعه پایدار دست یابد ایران هرگز نتوانسته از موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک خود برای عبور کریدورهای ترانزیتی منطقه از ایران بهره ببرد.

آموزش و پرورش کارآمد: سنگاپور با سرمایه‌گذاری سنگین در آموزش‌ همگانی، فراهم آوردن عدالت آموزشی و برقراری رابطه تنگاتنگ میان آموزش با بازار توانسته به پیشرفت‌های عظیمی دست یابد در حالی‌که آموزش و پرورش در ایران هم‌چنان ایدئولوژیک، فاقد توانایی مهارت‌افزایی و به‌دور از تحولات جهانی است.

روابط سازنده با جهان: در حالی‌که سنگاپور با پذیرش نظم جهانی کوشیده است تا از رهگذر ارتباط مناسب با همه کشورها توسعه اقتصادی را در آغوش کشد ایران سعی کرده با نفی نظم جهانی و به عنوان یک کشور استثنائی و پیش‌بینی ناپذیر روابطی تنش‌زا با جهان داشته باشد

شایسته‌سالاری: سنگاپور بدون تاکید بر تربیت نیروی انسانی متخصص و برقراری یک سیستم شایسته گزین نمی‌توانست جایگاهی در اقتصاد جهانی داشته باشد ولی ایران با ذبح کردن شایسته سالاری در پای اطاعت‌گرایی و اراده‌سالاری خود را از یک بوروکراسی کارآمد محروم کرده است.

عمل‌گرایی: در حالی‌که سنگاپور برای تحقق یک دولت باظرفیت به این سخن تاریخی دنگ شیائوپینگ عمل کرده است که؛ مهم نیست که گربه سیاه یا سفید باشد، گربه باید موش بگیرد، ایران هم‌چنان با ایدئولوژی‌گرایی از برقراری روابط مناسب با غرب پرهیز می‌کند.

خصوصی‌سازی: سنگاپور کوشیده است تا در یک فرآیند تدریجی و شفاف بخش خصوصی را تقویت و از آن حمایت کند در حالی‌که قصه پر غصه خصوصی‌سازی در ایران به ورود نهادهای شبه نظامی به عرصه اقتصاد و خصولتی سازی آن انجامیده است.

@solati_mehran

#ایران
#سنگاپور
#توسعه

مهران صولتی

18 Nov, 11:22


🔹 زندگی به مثابه سیاست چگونه امکان‌پذیر است؟
@solati_mehran

مهران صولتی


در تاریخ جوامع مختلف همیشه روزهایی وجود داشته‌اند که فشار سرکوب مانع از شکل‌گیری فعالیت‌های سیاسی متعارف هم‌چون تظاهرات، انتخابات آزاد یا فعالیت حزبی شده است. در چنین ایامی مفهوم زندگی به مثابه سیاست پدیدار می‌شود و زیستن روزمره مردم بیش از پیش سیاسی می‌شود. به طور مثال در روزهای سرکوب بعد از ۲۸ مرداد، شعر نو به ابزاری برای بیان آزادی و نه گفتن به استبداد تبدیل شده بود (شعر زمستان اخوان نمونه‌ای از این اشعار به‌شمار می‌رود.)

در زندگی به مثابه سیاست بسیاری از کنش‌های تکراری و بی‌اهمیت رنگ و طعم مقاومت پیدا می‌کنند و برای دیگران هم الهام‌بخش می‌شوند. آن‌چنان که به یک زبان مشترک و نمادین در میان مردم تبدیل می‌شوند. البته جامعه برای ورود به میدان این مبارزه نمادین نیازمند آمادگی‌هایی است که آصف بیات برخی از الزامات آن را بیان کرده است.

نویسنده کتاب زندگی به مثابه سیاست با ذکر ویژگی‌های سیاست‌ورزی در خاورمیانه کوشیده است تا از امکانات نهفته در زندگی شهروندان این منطقه  برای تاثیر‌گذاری بر سیاست‌های حکومت‌های‌شان پرده بردارد. وی سه شرط لازم برای زیستن سیاسی را؛ شاد بودن، مسئولیت‌پذیری و سیاسی فکر کردن می‌داند.

شاد بودن: برای جامعه‌ای که در آن غمناکی روند مشارکت اجتماعی را به حاشیه برده، و ناامیدی شهروندان را از پی‌گیری مطالبات خود بازداشته است، شادی امری سیاسی، و از جلوه‌های مقاومت در برابر نظم مسلط محسوب می‌شود. در چنین وضعیتی شادی وجهی اجتماعی یافته و به افزایش اعتماد عمومی می ‌انجامد. شاد بودن هم‌چنین مبداء هر گونه فعالیت تحول‌خواهانه محسوب می‌شود زیرا هیچ جامعه‌ای با شهروندان افسرده و غمگین روی توسعه‌یافتگی را ندیده است‌.

مسئولیت پذیری: بر‌خلاف این باور رایج که با انجام ندادن وظایف روزمره اداری می‌توان به حاکمیت ضربه زد واقعیت این‌است که انجام مسئولانه و منتقدانه وظایف شهروندی اساس تحول‌خواهی محسوب می‌شود. از همین‌رو کسانی که با بی‌مبالاتی به دنبال مسولیت‌گریزی و منفعت‌طلبی هستند نمی‌توانند راهبر خوبی برای تغییر شرایط موجود باشند. در روزگار به بن‌بست رسیدن بسیاری از آرزوها تنها می‌توان به کسانی امید بست که با درک مسئولیت‌های خطیر شهروندی می‌کوشند تا جامعه را حتی اندکی به سمت‌و‌سوی وضعیت بهتر هدایت کنند‌.

نگاه سیاسی: پیش از آن‌که سیاست این‌چنین به مسائل زرد و نگرش‌های منفعت‌طلبانه آلوده شود، پدیده‌ای ارزشمند و متکی بر مقوله‌ای به نام خیر عمومی تلقی می‌شد. چنین سیاستی قرار بود که زندگی را برای همگان دلپذیرتر و قابل تحمل‌تر سازد. هم‌چنین بنا بود که سیاست‌مداران حقایق و ارزش‌هایی از جمله منافع ملی، مدیریت عقلانی، عدالت، و دموکراسی را بر منافع شخصی و جناحی مقدم بدانند. نگاه سیاسی به معنای دغدغه داشتن برای مردم و سایر آرمان‌های بلند انسانی است حتی اگر امروز هم کاری از ما ساخته نباشد. بالاخره روزی فرا می‌رسد که راهی گشوده یا ساخته خواهد شد‌

@solati_mehran

#زندگی_به_مثابه_سیاست
#آصف_بیات

مهران صولتی

11 Nov, 07:40


‍ ‍ 🔹 چرا سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور شکست خورد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


۱۳ آبان‌ماه ۱۳۸۲ سند چشم‌انداز بیست‌ساله جمهوری اسلامی در دولت محمدخاتمی به تصویب رسید و دو سال بعد در دولت محمود احمدی‌نژاد وارد فاز اجرایی شد. مطابق این سند قرار بود ایران تا سال ۱۴۰۴ به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی دست یابد. اما با گذشت بیش از بیست سال از ترسیم این افق نه تنها اهداف اعلام شده محقق نشده بلکه با یکه‌تازی عربستان و ترکیه در منطقه ایران به جایگاه‌های بسیار پایین‌تری در مقایسه با ظرفیت‌های فراوان خود رضایت داده است. اما چرا این سند دچار شکستی این‌چنین فاحش شد؟

خروج کشور از مدار توسعه: اگر چه تا انتهای دهه هشتاد کلیت شاخص‌های اقتصادی کشور در حال رشد بود ولی با اجرایی شدن تحریم فروش نفت و مبادلات بانک مرکزی ایران وارد دوره گمشده اقتصاد خود یعنی دهه ۹۰ شد. در همان ابتدا اگر‌چه نظام سیاسی با تن‌دادن به انتخاب حسن روحانی نشان داد که مایل به خروج از بن‌بست تحریم‌هاست ولی با عدم پای‌بندی به الزامات سیاسی- اقتصادی رفع تحریم‌ها، و خروج ترامپ از برجام کابوسی به نام دهه ۹۰ برای اقتصاد ایران رقم خورد.

مخاطرات توسعه‌یافتگی برای حکومت: طبقه متوسط موتور محرکه توسعه در جهان امروز به‌شمار می‌رود. طبقه‌ای که به تعبیر اینگلهارت از ارزش‌های بقا به ارزش‌های ابراز وجود گذر کرده و مطالبات جدیدی را مطرح می‌سازند. این طبقه اگر چه تا سال ۸۸ رشدی صعودی داشت ولی حضور گسترده آن در عرصه اعتراضات بعد از انتخابات این‌سال زنگ خطر را برای نظام سیاسی مستقر به صدا درآورد. بعد از آن بود که ایران در سایه تحریم‌ها و احساس خطر حکومت تجربه افول این نیروی اجتماعی توسعه‌گرا را به چشم دید.

فقدان پای‌بندی به الزامات توسعه: توسعه‌یافتگی در جهان امروز نه امری تصادفی بلکه عمیقا مبتنی بر قواعدی مانند رفتار سیاسی محاسبه پذیر، روابط سازنده با دنیا، قائل بودن به نظم اقتصاد‌بنیاد، و تولید فزاینده ثروت ملی است‌. اما آن‌چه تاکنون از جمهوری اسلامی دیده‌ایم فقدان آشکار وفاداری به این الزامات بوده است. همان نظام سیاسی که با تکیه بر استثناگرایی به‌جای قاعده‌گرایی، آرمان‌‌‌طلبی به‌جای واقع‌نگری، حضور نظامی به‌جای حضور اقتصادی، و انگاره‌های ایدئولوژیک به‌جای داده‌های علمی می‌کوشد تا بی‌اعتنا به ظرفیت‌های خود داعیه حاکمیت نظم جدیدی را در جهان امروز داشته باشد.

غلبه روایت‌ها بر واقعیت‌ها: جمهوری اسلامی در طول حیات خود بیش از ساختارها بر کنش‌ها، و بیش از واقعیت‌ها بر روایت‌ها تاکید داشته است. همان اراده‌گرایی که بیش از همه در نگارش سند چشم‌انداز هویداست. این‌که چگونه می‌توان با تکیه بر مجموعه‌ای از آرزوها و بدون ترسیم سازوکاری از تحول در سیاست داخلی و خارجی متناسب با فرآیندهای پرشتاب جهانی داعیه دستیابی به جایگاه اول منطقه در همه حوزه‌ها را داشت بیش از همه ناشی از شناخت اندک از ظرفیت‌های حکم‌رانی در ایران کنونی است. امری که موجبات ناکارآمدی فزاینده در دهه‌های اخیر را فراهم آورده است.

@solati_mehran

#توسعه
#چشم‌انداز

مهران صولتی

09 Nov, 18:51


با دختران ایران مهربان‌تر باشیم!


🔹 نامه سرگشاده انجمن اسلامی معلمان سبزوار به رئیس جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای دکتر پزشکیان، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام‌ و تحیت

این‌روزها اخبار ناگواری از وضعیت نوجوانان در مدارس کشور به گوش می‌‌رسد. گویا بعد از خودکشی اندوه‌بار آرزو خاوری این‌بار آیناز کریمی در کازرون هم به زندگی خود خاتمه داده است. خبرهای انتشار یافته حاکی از آن است که سخت‌گیری‌های انجام گرفته در مدارس، نقش مهمی در رقم خوردن این رویدادهای تراژیک داشته است. اگر چه خودکشی پدیده‌ای پیچیده بوده و نمی‌توان آن را صرفا" به عملکرد مدارس فروکاست، ولی واقعیت تاسف‌بار این است که نظام آموزش‌و‌پرورش کنونی از درک تحولات نسلی و تغییرات شتابان اجتماعی در کشور عمیقا" ناتوان است.

اگر‌چه نوجوانان معمولا" از پویایی‌های فراوانی متناسب با سن‌و‌سال خود برخوردارند ولی جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ تاثیراتی ژرف بر این روحیات به‌جا گذاشت. فاعلیت نوجوانان در این رویداد به اوج خود رسید و جلوه‌هایی متفاوت از رفتار این نسل در ابعادی وسیع نمایان شد. متاسفانه بر خلاف آن‌چه انتظار می‌رفت، نظام رسمی آموزش‌و‌پرورش نه تنها این تحول بنیادی را به رسمیت نشناخت و خود را با آن همراه نکرد، بلکه کوشید تا هم‌چنان از روش‌های ناکارآمد و نخ‌نما شده سابق در مواجهه با دانش‌آموزان بهره گیرد.

امروزه مدارس بسیاری در کشور هم‌چنان از فقدان حداقل‌هایی مانند مشاورین کارآزموده و با تجربه رنج برده و دانش‌آموزان به دلیل نبود برنامه‌ای برای آموختن مهارت‌های زندگی در قبال دشواری‌های زیستن در جامعه‌ای سرشار از تناقض به حال خود رها شده‌اند. این در حالی است که ترجیع بند سخنان شما در ایام تبلیغات انتخابات عبارت از لزوم توجه بیشتر به دختران و پسران این مرزو بوم بود و این‌که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی موجود نتیجه به‌کار‌گیری روش‌های اشتباه تربیتی در مواجهه با این نسل می‌باشد.

اکنون باید پرسید در حالی که رشد فزاینده آسیب‌های اجتماعی ایجاب می‌کند تا معاونت پرورشی وزارت‌خانه به کانونی برای مواجهه حرفه‌ای و کارشناسی با مشکلات نوجوانان در مدارس و جامعه تبدیل شود اصرار بر صرف هزینه‌های گزاف جهت پمپاژ آموزه‌های ایدئولوژیک در مدارس چه توجیهی دارد؟ روشن است که اگر چه روایت‌ها در جهان رسانه‌زده کنونی اهمیت دارند، ولی بی‌اعتنایی نسبت به نارسایی‌های موجود باعث بی‌اعتمادی فزاینده به روایت‌های ارائه شده می‌شود.

در پایان، انجمن اسلامی معلمان سبزوار با درک شرایط خطیر کنونی از جناب‌عالی به عنوان رئیس شورای عالی آموزش‌و‌پرورش می‌خواهد تا با ورود دغدغه‌مندانه در این عرصه، شرایط مناسب‌تری را برای تعلیم و تربیت فرزندان ایران زمین فراهم نمایید.

۱۹ آبان‌ماه ۱۴۰۳
انجمن اسلامی معلمان سبزوار

@solati_mehran
@aemsabzevar

مهران صولتی

06 Nov, 09:44


✔️ دوباره ترامپ و جهان پس از این

✍️ سهند ایرانمهر

🔸 دونالد ترامپ چهل و هفتمین رییس‌جمهور آمریکا شد. ترامپ معمولاً سیاست خارجی خود را با محوریت منافع اقتصادی و توافق‌های دوطرفه صورتبندی می‌کند و دل خوشی از تعهدات بین‌المللی چندجانبه ندارد. تشدید رقابت‌های جهانی و تداوم سیاست‌های ملی‌گرایانه و توده‌ای او بسیاری از چالش‌های دور قبلی ریاست‌جمهوری او را عمیق‌تر خواهد کرد. نگاه ترامپ به اروپا نه نگاه به یک متحد استراتژیک که قلمداد کردن آن به عنوان یک رقیب تجاری است. ترامپ پیشتر هم خواهان حمایت مالی بیشتر اروپا از ناتو و منتقد نوع روابط تجاری ان با ایالات متحده بود بنابراین پیروزی مجدد او برای اروپایی که به شدت نگران توسعه‌طلبی روسیه و در تقلای تقویت ناتو و روابط فراآتلانتیکی است، خبری به شدت نامبارک است.

🔸 اگرچه رویکرد ترامپ در قبال روسیه دوگانه و متناقض به نظر می‌رسد اما پوتین به احتمال زیاد امروز را روز خوبی می‌داند زیرا ترامپ، زلنسکی را شارلاتانی می‌داند که به بهانه حمله روسیه در حال سرکیسه کردن آمریکایی‌هاست درحالیکه همواره از ضرورت بهبود روابط با روسیه و ایجاد توافق صلح سخن گفته است. اروپا اینجا هم بازنده بازی انتخابات آمریکاست و اوکراین هم به میزان زیادی از حمایت‌هایی که در دوران بایدن از آن برخوردار بود محروم خواهد شد. این مساله هم، دردسر تازه‌ای است که گریبان اروپا را خواهد گرفت.

🔸 عربستان و امارات در دوره اول ترامپ شرکای خوبی برای او بودند و در فاصله میان دور قبلی ریاست جمهوری او تا امروز، پروژه‌های خوب و سودآوری را برای شرکت‌های او تدارک دیدند. آنها این‌بار هم یا عقد قراردادهای نظامی و تجاری رابطه نزدیک‌تری با آمریکا خواهند داشت و همچنانکه توافق ابراهیم را با همراهی با یکدیگر آغاز کردند احتمالا پس از پایان دور اخیر بحران غزه، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا با مشارکت اسراییل و حمایت آمریکا به عنوان مکمل توافق ابراهیم در صدر اولویت‌های‌شان خواهد بود.

🔸 ترامپ در حمایت از اسراییل همیشه مصمم و جدی بوده و آرزوهای اسراییل در معادلات سیاسی، اقتصادی منطقه‌ای را خیلی زود برآورده کرده با این حال بعید است که در دوران او، نتانیاهو بتواند همچنان برطبل گزینه تداوم رویکرد نظامی پرهزینه بکوبد.

🔸 پیروزی ترامپ برای ایران هم چالش‌برانگیز خواهد بود. ترامپ در دوره قبل از برجام خارج شد و سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرد. رویکرد او در قبال ایران کمتر نظامی و بیشتر اقتصادی و سیاسی است. با درنظرگرفتن تحولات مهم پس از جنگ غزه، ایران دوران ترامپ دوم در مقایسه با ایران دوران ترامپ اول، وضعیت به مراتب دشوارتری خواهد داشت بالاخص آنکه ترامپ نشان داده که مواجهه با او مستلزم ریسک‌پذیری‌های ملموس و غیرقابل پیش‌بینی است.

   🔸 چینی‌ها چندان از پیروزی ترامپ خشنود نیستند زیرا ترامپی که در خاطره دارند مواضع تند و سختگیرانه‌ای علیه چین داشت و به منزله جرقه‌ای در انبار باروتی بود که عملا به جنگ تجاری میان این کشور و امریکا تبدیل شد. دوران ترامپ برای چین دوران محدودیت‌های تجاری و تکنولوژی و مواضع سرسختانه و حمایتی از تایوان، کره‌جنوبی و ژاپن خواهد بود اگرچه این صدای آشنای ترامپ دوباره در گوش این سه کشور طنین‌انداز خواهد شد  که:«هزینه‌های امنیتی‌تان را خودتان باید بپردازید».

🔸 قدرت گرفتن دوباره ترامپ زمینه را برای برآمدن رهبران اقتدارگرا و کاهش همکاری‌های بین‌المللی در مسایل جهانی و قطبی شدن بیشتر جهان و افزایش چالش‌ها در مسیر تجارت و امنیت  فراهم خواهد کرد هرچند ائتلاف‌های منطقه‌ای دوباره رونق خواهند گرفت.

🔸 آمریکای دوران ترامپ هم در دوران جدید قدرت گرفتن او، چندان برکنار از چالش‌ها نخواهد بود. پیروزی ترامپ به میزان زیادی ناشی از زبان عامی و ادبیات ضد نخبه‌گرایی بود که به شدت برای  توده‌های ناراضی از ساختارهای سنتی دموکراسی و ارزش‌های لیبرال، جذاب بود این همان پیش‌بینی بود که  «کریستوفر لش» در کتاب «فرهنگ خودشیفتگی» و «شانتال موف» در کتاب «درباره امر سیاسی» نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند و یاشا مونک، تعبیر«مردم علیه دموکراسی» را برای آن بکار برده بود.

🔸 وضعیتی بغرنج که ناشی از ناامیدی توده مردم از نخبگان و ساختارهای قانونی است و در آن، میان دموکراسی (حکومت توده ها) و لیبرالیسم (حکمیت قانون و حقوق فردی) فاصله‌ای چالش برانگیز می‌افتد آن هم به نفع رهبرانی که به نام مردم علیه نخبگان می‌خیزند. اینجاست که طبق توصیف کارل اشمیت، متفکرسیاسی آلمانی، احساس ناامنی در توده‌ها آنها را به سمت رهبران مقتدری سوق می‌دهد که با طرح ایدئولوژی‌های ملی و برجسته کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، یک «ما»ی ملی را علیه رقبای داخلی و خارجی خود ایجاد می‌کنند و لیبرال دموکراسی را به چالش می‌کشند.

@solati_mehran
@sahandiranmehr

مهران صولتی

01 Nov, 14:25


🔹 مهران صولتی در نشست معرفی کتاب؛ از مصدق تاریخی تا مصدق اسطوره‌ای نوشته؛ علی اصغر سیدآبادی به بیان درس‌هایی از تجربه محمد مصدق برای ایران امروز پرداخته است:

🔺 توسعه در گرو گذار از نقالی تاریخ به نقادی تاریخ است

🔺 اسطوره‌ها حذف و محو نمی‌شوند

🔺 در ایران لیبرالیسم بر دموکراسی اولویت دارد

🔺 پوپولیسم و تله بنیان‌گذار در تجربه مصدق

🔺 توسعه نیازمند ائتلاف سازی است نه قهرمان‌پروری

🔺 در جهان امروز شعار؛ هم شرقی، هم غربی کارآمد است نه شعار؛ نه شرقی، نه غربی

🔺 دموکراسی بدون رعایت قانون به هرج‌و‌مرج می‌انجامد

🔺 در دنیای امروز خودکفایی و استقلال اقتصادی نه ممکن است نه مطلوب

🔺 یک توافق خوب همیشه در دسترس نیست


زمان فایل: ۲۰ دقیقه
دهم آبان‌ماه ۱۴۰۳
کافه ویرگول

@solati_mehran

#مصدق_تاریخی
#مصدق_اسطوره‌ای
#علی_اصغر_سیدآبادی

مهران صولتی

29 Oct, 05:55


🔹 موانع شادکامی ایرانیان در دوران معاصر!

@solati_mehran

مهران صولتی


زمانی که مقدمه کتاب ارزشمند درک باک با عنوان سیاست شادکامی را می خوانید با یک عبارت شگفت انگیز منسوب به پادشاه کشور کوچک بوتان واقع در عمق کوه های هیمالیا مواجه می شوید. در سال ۱۹۷۲ پادشاه جدید بوتان خطاب به مردم کشورش اعلام کرد؛ از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت، شادکامی ناخالص ملی خواهد بود و نه تولید ناخالص ملی!

درک باک مولفه های اصلی سیاست شادکامی در بوتان را به شرح زیر فهرست می کند؛
حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی/ توسعه اجتماعی-اقتصادی عادلانه و با ثبات/ صیانت از محیط زیست/ صیانت از فرهنگ

اما جامعه ایران در دوران معاصر مسیر پر فراز و فرودی را برای دستیابی به شادکامی پیموده ولی هم‌چنان در عمل تلخ‌کام باقی مانده است. تاریخ ستبری که بیش از چراغ بودن به مثابه ترمزی بر سر راه توسعه‌یافتگی عمل کرده و دوگانه‌های تئوریکی که نتوانسته‌اند به فصل مشترکی از همکاری دولت - ملت تبدیل شوند. در این میان اگر چه حکومت‌ها در بسیاری از موارد کوشیده اند تا با اتکا به قدرت فائقه این جدال‌ها را به نفع یک‌طرف خاتمه دهند ولی واقعیت این‌‌است که تداوم بحران‌ها و ناکارآمدی‌ها از شکستی فاحش در پایان‌بخشیدن به این نزاع‌های تاریخی حکایت دارد. به این دوگانه‌ها نظری می‌افکنیم:

جدال شرع و عرف: این نزاع هم‌چنان از دوران مشروطه تا کنون به قوت خود باقی‌است هر چند که در دوره پهلوی‌ها غلبه با عرف و پس از انقلاب چیرگی با شرع بوده است. تداوم روندی فرسایشی بدون دستیابی به تلفیق کارآمدی میان شرع و عرف، که شهروندان را دچار نوعی اسکیزوفرنی شخصیتی و جامعه را دچار نوعی صف آرایی کاذب بر سر چگونه زیستن ساخته است. اگر شادکامی را نوعی رضایت‌مندی از نحوه زیست‌جمعی در سایه تلفیقی کارآمد از سنت و مدرنیته بدانیم روشن است که تاکنون از دستیابی به آن ناتوان بوده‌ایم.

جدال امت و ملت: از حدود چهار‌ دهه پیش ما وارد چالشی میان وابستگی به امت اسلام یا ملت ایران شده ایم. دل سپردن به هر کدام هم البته پیامدهایی داشته است. این‌که باید توجه تصمیم سازان صرفا معطوف به تحولات دنیای اسلام باشد یا باید بیشتر مسائل توسعه کشور مورد عنایت قرار گیرد از جمله مهم ترین مباحث ایران پس از انقلاب بوده اند. واقعیت این‌است که در همه این سال‌ها هم تلاشی از سوی حکومت برای توجیه افکار عمومی جهت کاهش ابعاد این نزاع صورت نگرفته است. اکنون شاید اندکی روشن شده باشد که به دلیل کمبود منابع به ناچار باید به سوی نوعی اولویت بندی در این زمینه حرکت کنیم.

جدال اسلام و غرب: پس از آن‌که انقلاب اسلامی، ایران و غرب را به عنوان دو دیگری متضاد و دشمن ترسیم کرد در عمل امکان برقراری دیالوگ میان این دو تمدن از میان رفت. از آن پس بود که این دیگری‌ها خود را صرفا با عینک تیره آموزه‌های ایدئولوژیک نگریستند. دستاوردهای غربی از جمله دموکراسی، احزاب، رسانه‌ها، تشکل‌های مدنی و سبک زندگی با بدبینی مواجه شده و زیست فردی و جمعی شهروندان به شدت از سوی حکومت مورد نظارت قرار گرفت. مداخله‌ای که موجبات جدی کاهش رضایت‌مندی در میان ایرانیان را فراهم آورده است.

جدال انتصاب و انتخاب: این نزاع همان ادامه تقابل میان ولایت و وکالت است که میراث دوران مشروطیت محسوب می‌شود. چالشی بر سر نقش‌آفرینی مردم در اموری هم‌چون قانون‌گذاری، شرکت در انتخابات، و تعیین نوع نظام سیاسی، در مواجهه با دیدگاهی که قانون را فرابشری، انتخابات را کنترل شده، و حکومت را الهی می‌داند. واقعیت این است که هم اکنون و با گذشت بیش از چهاردهه از انقلاب، احساس بی‌قدرتی شهروندان از ایجاد تغییرات معنادار به دلیل تودرتویی نهادی، کاهش قدرت نهادهای انتخابی، و عقب ماندن نظام سیاسی از تحولات پرشتاب اجتماعی به کانون نارضایتی‌های جمعی تبدیل شده است.

@solati_mehran

#شادکامی
#جدال

مهران صولتی

24 Oct, 15:07


🔹 چرخه عمر نظام جمهوری اسلامی چه مراحلی را طی کرده است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


محسن رنانی در کتاب؛ اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران آورده است: به طور کلی مراحل عمر یک نظام سیاسی تاسیسی مانند جمهوری اسلامی را می‌توان به ده مرحله تقسیم کرد: تاسیس، کودکی، رشد، بلوغ، تکامل، تعادل، اشرافیت، بوروکراسی خوش‌خیم، بوروکراسی بدخیم، و مرگ.

از تاسیس تا بلوغ، مراحل جوانی یک سیستم، و از اشرافیت تا مرگ، مراحل کهولت محسوب می‌شود. در دوره جوانی یک نظام، ظرفیت درونی یعنی همان انرژی حیاتی سیستم با سرعت در حال افزایش است. پس از طی دوره جوانی روند افزایش این انرژی کند می‌شود تا در دوره تعادل سیستم، به حداکثر خود برسد. از آن پس به‌تدریج انرژی حیاتی سیستم رو به کاهش می‌گذارد و هر چه نظام در مراحل کهولت خود بیشتر پیش برود این انرژی‌ها بیشتر از دست می‌رود تا سیستم در نقطه‌ای متوقف شود.


جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ تاسیس و سپس وارد دوره کودکی خود شد. انعطاف پذیری سیستم در این مرحله به قدری زیاد بود که حادثه‌ای مانند تسخیر سفارت امریکا توانست کشور را به دام بحرانی ژرف بکشاند. ورود کشور به عرصه جنگ تحمیلی و سپس درگیری‌های خونین داخلی بعد از خرداد ۶۰ نیز نشان داد که سیستم از ضریب کنترل پذیری پایینی برخوردار است!

با یک‌دست شدن قدرت در دهه شصت نظام از کنترل‌پذیری بیشتری برخوردار شد. در این میان افزایش همبستگی اجتماعی و کاهش شکاف تاریخی ملت- دولت که به دنبال رویداد انقلاب و جنگ اتفاق افتاده‌ بود توانست مقادیر زیادی انرژی را وارد سیستم کرده و جمهوری اسلامی را به مراحل رشد و بلوغ برساند!

پایان جنگ، بازنگری قانون اساسی و فرارسیدن دوران سازندگی نشان از ورود کشور به دوران تکامل خود داشت. به‌کار‌گیری ظرفیت‌های معطل مانده زمان جنگ موجب افزایش قابلیت های درونی ارتقای سیستم شد. اما فقدان آمادگی کافی جامعه برای اجرای برنامه‌های توسعه اقتصادی موجبات افزایش تورم، کاهش ظرفیت خرسندی سیستم و شکل‌گیری نوعی بی‌تعادلی شد!

رویداد دوم خرداد ۷۶، وقوع جمهوری سوم و دستیابی سیستم به نوعی تعادل پایدار را نوید می‌داد. در این دوره افزایش انعطاف‌پذیری سیستم تا حدی به کاهش کنترل پذیری آن انجامید. رشد ضریب حاکمیت قانون به افزایش انرژی درونی، ظرفیت‌های درونی ارتقاء و افزایش ظرفیت خرسندی سیستم انجامید و فصل نوینی را در گسترش مشارکت مردم و تقویت جامعه مدنی گشود!

جمهوری اسلامی بعد از پیامدهای انتخابات ۸۸ و به ویژه گسترش تحریم‌ها به سرعت به مرحله کهولت رسید. از آن پس مهندسی انتخابات از ورود نیروها و ظرفیت‌های جدید به سیستم جلوگیری کرد و تحریم‌ها انرژی حیاتی آن را تحلیل برد. نظام از انعطاف‌پذیری خود کاست و  کنترل پذیری بیشتری از خود بروز داد. اشرافیت و بوروکراسی بدخیم نیز موجبات افزایش نابرابری‌ها، ناکارآمدی‌ها، عدم پاسخگویی و انباشت نارضایتی‌ها را فراهم آورد!

🔹 نکته پایانی: در شرایطی که نظام سیاسی در ایران فقط طی چهار‌دهه از تاسیس به کهولت رسیده و انرژی درونی، ظرفیت‌های ارتقاء و توانایی ایجاد رضایت در میان شهروندان را از دست داده است پرسش از امکان زایندگی سیستم بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می‌رسد. به اجمال می‌توان گفت شاید تنها یک دگرگونی پیش‌بینی‌ناپذیر با ابعادی پیچیده و پیامدهایی ناشناخته بتواند موجب جهشی در سیستم و خروج آن از وضعیتی شود که در آن گرفتار آمده است!

@solati_mehran

#جمهوری_اسلامی
#سیستم
#توسعه

مهران صولتی

24 Oct, 15:05


.


و دوباره «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»

این چند روز فایل کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» دوباره در فضای مجازی به چرخش درآمده است. برای خود من هم عجیب بود. شاید به این علت که با توجه به شرایط امروز ایران و منطقه، درستی‌ نگاه این کتاب و پیش‌بینی‌های شانزده سال پیش آن، اکنون دیگر کاملا آشکار شده است.

فایل پی‌دی‌اف رایگان آن را در بالا گذاشته‌ام. فرصت کردید شما هم برگابرگی داشته باشید. بویژه نامه آغازین آن به مقامات، هنوز هم خواندنی است.

«قصه کوتاه من و مناقشه اتمی» را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/nuclear-conflict-short-story/

نسخه چاپی کتاب هم در پیوند زیر در دسترس است:
https://renani.net/texts/books/nuclear-conflict-printed/
.
.

مهران صولتی

20 Oct, 04:40


🔹 نقش روشنفکران دینی در توسعه‌یافتگی مالزی!

@solati_mehran

مهران صولتی


پس از اوج‌گیری نقش‌آفرینی روشنفکران دینی در دهه هفتاد شمسی در ایران، این جریان از دهه هشتاد رو به افول نهاد و با مهاجرت برخی چهره‌های شاخص آن مانند عبدالکریم سروش به خارج کشور در عمل به محاق رفت. کار به جایی رسید که وجوه پارادوکسیکال نهفته در تعبیر روشنفکری دینی هم به ترجیع‌بند سخن مخالفان تبدیل و به تدریج از این نحله اعتبارزدایی شد.

نسیم نعمتی‌زاده در کتاب خود با عنوان دین و نوسازی که در حقیقت رساله دکترای ایشان است کوشیده تا به بررسی تطبیقی نسبت میان دین و مدرنیزاسیون در ایران و مالزی بپردازد.

وی در این کتاب نشان می‌دهد که اگر مالزی  آغوش بازتری به روی نوسازی گشوده و در نتیجه، هم به پیشرفت اقتصادی رسیده، و هم با ایجاد تلفیق کارآمدی میان سنت و مدرنیته توانسته به مرزهای تجربه موفقیت آمیز مدرنیت در ژاپن نزدیک شود، تا حد زیادی مرهون نقش و جایگاه ممتاز روشنفکران دینی در این کشور مسلمان آسیای جنوب شرقی بوده است.

نعمتی‌زاده با معرفی روحانیت  به عنوان اصلی‌ترین نهاد مخالف مدرنیته از دوره قاجار تاکنون، تصریح می‌کند که اگر روشنفکران دینی قادر بودند تا مانند مالزی فرصت مناسب‌تر و مجال فراخ‌تری برای فعالیت بیابند داستان توسعه‌یافتگی در ایران می‌توانست به فرجام خوشایندتری دست یابد.

هم‌چنین وی نشان می‌دهد که حضور یک دولت توسعه‌گرا در بستری از تساهل مذهبی در جامعه چند قومیتی مالزی، این امکان را فراهم آورد که حتی روشنفکران سکولار هم امکان فعالیت جدی داشته باشند (حال آن‌که در ایران چهاردهه اخیر نه تنها روشنفکران دینی از عرصه عمومی رانده شده‌اند بلکه حتی روشنفکران سکولار دوران مشروطه هم با اتهاماتی از قبیل فراماسونری و جیره خواری بیگانگان مواجه بوده‌اند!).

نکته شگفت انگیز کتاب نعمتی‌زاده آن‌جا است که نشان می‌دهد همراهی مخالفان نوسازی در مالزی، با روشنفکران دینی این کشور نهایتا به نفع دو طرف تمام شده و به یک نتیجه برد- برد انجامیده است. یعنی نه تنها مالزی به روی پیشرفت اقتصادی آغوش گشوده است بلکه مدافعان اسلامی سازی دانشگاه، بانک و جامعه هم توانسته‌اند ایده‌های خود را در یک فضای رقابتی و مسالمت‌آمیز پی‌گیری و عملیاتی نمایند.

نتیجه آن‌که به تصریح جامعه‌شناسان در حالی‌که پروژه اسلامی‌سازی علوم در ایران، با آمیخته شدن به سیاست حذف منتقدین هم‌چنان ناکارآمد و در مراحل نخست خود جا خوش کرده است، اندیشمندان مالزی اکنون پیشرفت قابل توجهی در تحقق علوم انسانی اسلامی داشته‌اند.

متاسفانه سیاست حذف روشنفکران دینی از عرصه عمومی ایران طی دو دهه اخیر نتایج خسارت‌باری به همراه داشته است. اگر چه ممکن است در بادی امر حاکمیت از حذف این روشنفکران به عنوان یک کانون منتقد و دردسر ساز خرسند باشد ولی در نگاهی دوراندیشانه‌تر باید پذیرفت که محو تلاش‌های نوگرایانه برای حفظ دین‌داری در عصر چیرگی سکولاریسم، برای کارآمدی یک حکومت دینی می‌تواند بسیار زیان‌بار باشد.

به هر حال تجربه جهانی نشان می‌دهد که؛ توسعه را به بها می‌دهند نه به بهانه! و اگر امروز شاهد توسعه‌یافتگی همه‌جانبه مالزی در ابعاد اقتصادی- فرهنگی هستیم، و به عکس هم‌چنان در دستیابی به یک توافق کلان بر سر چرایی و چگونگی توسعه‌یافتگی ایران در جا می‌زنیم، باید به دلایلی از این دست هم نظری بیفکنیم.

@solati_mehran

#مالزی
#توسعه

مهران صولتی

11 Oct, 07:32


🔹 ضرورت خوانش حافظ در افق امروز

@solati_mehran

مهران صولتی


بیستم مهرماه روز حافظ است و به همین مناسبت مراسم حافظ‌خوانی و موسیقی در محافل و مجالسی در سراسر ایران برپا می‌شود. من توفیق انس دیرینه و عمیق با حافظ نداشته‌ام ولی حدود بیست سال پیش با جوانی هم‌سفر بودم  که فقط دیوانی از او را به همراه داشت و می‌گفت هر زمان که دچار دل‌مردگی می‌شود سوار بر اتوبوس مسیر طولانی تهران تا شیراز را می‌پیماید تا به نشاط و آرامشی مجدد دست یابد. آن زمان بود که دریافتم چه ذخائری در فرهنگ این سرزمین نهفته است.

اما به نظر می‌رسد که در ایران ما هم‌چنان در کمند حافظ، سعدی، مثنوی و شاهنامه‌خوانی گرفتار مانده‌ایم. درست است که توجه به این مواریث فرهنگی در جامعه و محافل و مجالس آن بسیار است ولی این نمی‌تواند غایت بهره‌گیری ما از این سرمایه‌های فرهنگی محسوب شود. به طور مثال در جامعه‌ای که به شدت از وجود آفات دینی هم‌چون اجبار و تظاهر رنج می‌برد، در کشوری که هویت ملی دچار مناقشه بوده و به نسل‌های آتی منتقل نمی‌شود، در سرزمینی که هم‌چنان با برخی خوانش‌های قشری و تنگ‌نظرانه از خدا و دین مواجهیم و ... این حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی هستند که می‌توانند با پشتوانه نفوذ عمیق خود در فرهنگ مردمان این مرزوبوم، راهی به سوی تحقق جامعه‌ای انسانی‌تر و اخلاقی‌تر بگشایند.

همه این‌ها هم در گرو حرکت به سوی خوانش‌هایی از سنت در افق مدرنیته است. به عبارت ساده‌تر باید حافظ و سایر سرمایه‌های فرهنگی کشور را به روزگار امروزین خود بیاوریم و از آن‌ها درمانی برای دردهای خود بجوییم. ظریفی می‌گفت غربیان اگر چه امروز بسیار مدرن‌اند ولی فوق العاده سنتی نیز هستند! دلیل‌اش هم این‌است که بر خلاف بی‌اعتنایی بسیاری از کشورها به میراث فرهنگی خود، در دوران پس از رنسانس به گذشته خود بازگشته و آن را در افق امروز و آینده روایت کرده‌اند.

گواه‌اش هم عبارت از بازخوانی‌های متعدد از فلاسفه یونان هم‌چون افلاطون و ارسطو و هم‌چنین حکمای قرون وسطی از جمله آگوستین و آکویناس می‌باشد. اما به نظر می‌رسد ما نتوانسته‌ایم در این مسیر گام‌های بلندی به سوی بازخوانی تاریخ خود در افق امروز و نیازهای آن برداریم. از همین‌رو هم‌چنان گفتمان غالب جامعه ما توجه مراسمی و مناسکی به گذشته خویش است. اگر تا دیروز زیر کرسی‌های قدیمی تفالی به حافظ می‌زدیم امروزه در کافی شاپ‌ها چنین می‌کنیم.

این نشان می‌دهد که ما هنوز چندان از جای خود نجنبیده‌ایم. هنوز به تاریخی بودن مسائل خود و ضرورت خوانش جدید از گذشته پی نبرده‌ایم.  هنوز هم توجه به سنت را با توقف در سنت اشتباه می‌گیریم. و همین است که اگر چه زمانه ما دگرگون شده است، هنوز هم مسائل ما تکرار دوران گذشته هستند. بنابراین به نظر می‌رسد لازمه جست‌و‌جوی راهی برای خروج از وضع پرآسیب کنونی که شباهت‌هایی با زمانه حافظ نیز دارد نیازمند حرکت به سوی آمیزش افق‌های امروز و دیروز ماست. خوانش‌هایی از سنت که می‌تواند هم گذشته ما را معنادار سازد و هم آینده ما را استوار!


#حافظ
#سنت
#مدرنیته


@solati_mehran

مهران صولتی

06 Oct, 04:54


🔹 چرا انقلاب ۵۷ برای ایرانیان دموکراسی نیاورد؟

@solati_mehran

مهران صولتی


انقلاب‌ها با نوید آینده‌ای درخشان و سودای آفرینش یک جامعه ایده‌آل فرا می‌رسند. توده‌ها نیز به امید فردایی بهتر که در آن آشتی دوگانه‌هایی مانند پیشرفت و عدالت، دین و دنیا، آزادی و برابری امکان‌پذیر باشد خیابان را تسخیر و به امواج انقلاب می‌پیوندند. اما واقعیت این است که تاکنون انقلاب‌ها نتوانسته‌اند به وعده‌های خود جامه عمل بپوشانند. البته انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و قادر نشده با ارائه یک گفتمان دموکراتیک، برای ایرانیان دموکراسی به ارمغان بیاورد. دست‌کم شاید به دلایل زیر: 

تداوم انقلاب‌های جهانی: انقلاب اسلامی تداوم خروش دگرگونی‌هایی بود که در اواخر دهه ۱۹۶۰ جهان را فرا گرفت، از پایتخت‌های اروپایی که جولان‌گاه نسل جوان انقلابی شده بودند تا مستعمرات پیشین که جنگ‌های چریکی در دستور کار آن‌ها قرار داشتند. روشنفکران ایرانی هم از این الگو پیروی کرده و توجه خود را بیش از پیش متوجه جهان سوم ساخته بودند. تجربه موفق انقلاب‌های الجزایر و کوبا در کنار شکست اخلاقی امریکا در ویتنام این دسته از روشنفکران را تشویق می‌کرد که بخشی از این جنبش انقلابی فراگیر باشند.

تجویز خشونت از سوی برخی روشنفکران: در روزگاری که چپ گفتمان غالب بر کشورهای جهان سوم محسوب می‌شد روشنفکران ایرانی هم دغدغه آزادی از سلطه امپریالیسم‌ای را داشتند که توانسته بود با استعمار نو آن‌ها را به انقیاد بکشاند. در مواجهه با این دشمن فریب‌کار و با الهام از آموزه‌های سارتر و فانون، برخی از روشنفکران ایرانی کوشیدند تا بهره‌گیری از خشونت مشروع علیه حکومت پهلوی را به عنوان نماد این نوع از استعمار تئوریزه نمایند. به عنوان مثال حاج سید جوادی آشکارا بر ضرورت انبار کردن مهمات جهت پیروزی در مبارزه تاکید می‌کرد.
 
غرب در مسیر انحطاط: روشنفکران این دوره با استناد به آثار توین‌بی و اشپنگلر مدعی بودند که غرب در مسیر انحطاط است و متفکران آن دیار این حقیقت را حتی پیش از ما دریافته‌اند. آوردن نقل قول هایی از سارتر، مارکوزه و فروم نیز بساط زوال فروشی غرب را در ایران پر رونق‌تر ساخته بود. از آل احمد و شریعتی تا داریوش آشوری و احسان نراقی هم روشنفکرانی بودند که در این کوره می‌دمیدند. پرسش اساسی این بود که؛ اگر غرب در حال زوال و انحطاط است چگونه می‌توان به دموکراسی آن تاسی جست و از آن به مثابه یک ارمغان بهره گرفت؟! شاید بازگشت به خویش تجویز بهتری باشد.

روشنفکران و دغدغه اصالت: در این دوره روشنفکران ایرانی با بهره‌گیری گسترده از مفهوم امپریالیسم فرهنگی به دنبال تجویز نسخه ای از بومی‌گرایی بودند. تهدید غرب صرفا تفوق صنعتی آشکار آن‌ها نبود بلکه خطر بزرگ.تر در تلاش آن‌ها در کنترل رشد فکری ملل عقب‌افتاده خلاصه می‌شد. بر همین اساس رسالت روشنفکران جهان سومی معطوف به مبارزه با این خطر از راه تبلیغ فرهنگی جدید و آرمانی نو بود. دغدغه اصالت در آثار شریعتی، هزار‌خانی و کسمایی در حقیقت شکوه از توان‌مندی گذشته ما در ساختن چیزهایی بود که صرفا به ما تعلق داشت. محصولاتی که اگر چه بهترین نبودند ولی نشان اصالت ما را بر خود داشتند.

🔹 نکته پایانی: جوانانی که در فیلم این چنین پر‌حرارت بر انتخاب نخست وزیر ضد امپریالیستی تاکید‌ می ورزند مهدی بازرگان را نشانه رفته.اند. او که معتقد بود بر خلاف آیت الله خمینی، اسلام را برای ایران می خواهد و بیش از امت دغدغه ملت را دارد. کرین برینتون در کالبد شکافی چهار انقلاب کناره‌گیری میانه‌روها در دوران تکوین نظام پسا‌انقلابی را با تاسی از تجربه انقلاب‌های انگلیس، امریکا، فرانسه و روسیه پیش بینی کرده است بنابراین شاید بتوان گفت که استعفای بازرگان نتیجه محتوم انقلاب بود. 

@solati_mehran

#انقلاب_۵۷
#دموکراسی
#بومی_گرایی
#دغدغه_اصالت

مهران صولتی

27 Sep, 11:22


🔹 چرا در عرصه آموزش‌ و‌ پرورش شکست خورده‌ایم؟

@solati_mehran

مهران صولتی


رجب‌علی برزویی، رئیس دانشگاه فرهنگیان در جشنواره تخصصی تدریس برتر خطاب به دانشجومعلمان گفته است؛ در کنار تدریس به دانش‌آموزان اخلاق را یاد دهید، وطن‌دوستی را بیاموزید. مردم در برخی از کشورهای اروپایی از پنجره خانه‌ پرچم‌شان را می‌آویزند. برزویی همچنین در فراز دیگری از سخنرانی‌اش با بیان اهمیت نخبگی از ورود نخبگان به آموزش و پرورش سخن گفته و آینده ایشان را روشن می‌بیند. در این مجال اما می‌خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا دانشگاه فرهنگیان در دستیابی به این اهداف ناکام مانده است؟

آموزش نیازمند خلق موقعیت یادگیری و فهم متقابل معلمان و دانش‌آموزان از یکدیگر در این مسیر است. این‌چنین است که دو طرف در تجربه یادگیری مشارکت ورزیده و در یک رابطه برابر و افقی از یکدیگر می‌آموزند و سطح خود را ارتقاء می‌بخشند. شوربختانه به نظر می‌رسد در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور یادگیری هم‌چنان در معنای برقراری یک رابطه یک‌طرفه، عمودی و توام با اعمال اقتدار از سوی معلم تصور می‌شود.

اخلاق بیش از آموزش به برقراری روابط آزادانه و مسئولانه در عرصه جامعه نیازمند است. اگر دین به جای حمایت از اخلاق با سیاست در آمیخته و سودای توجیه بندگی و فرمان‌بری شهروندان را داشته باشد، اگر آموزه‌های ایدئولوژیک در قامت شبه علم عرصه را بر علم تنگ نمایند، اگر مسئولان نتوانند نماد راست‌گویی و درست‌کاری باشند، و اگر با سقوط سرمایه اجتماعی و افول اعتماد عمومی مواجه شده باشیم دیگر چگونه می‌توانیم به‌راحتی آموزش اخلاق توصیه نماییم؟

ایران در دوران مدرن تجربه نظام‌های سیاسی مصادره‌گر را داشته است، به این معنا که به رغم برخورداری ایرانیان از مولفه‌های ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت امکان تلفیق آزادانه آن‌ها از سوی شهروندان کمتر فراهم شده است. واقعیت این‌است که در عصر پهلوی‌ها با مصادره اسلامیت به نفع ایرانیت و مدرنیت، و در دوره جمهوری اسلامی با مصادره ایرانیت و مدرنیت به نفع اسلامیت مواجه بوده‌ایم. روشن است که بخش مهمی از افول میهن‌دوستی و حتی اسلام‌خواهی در میان ایرانیان ناشی از این اجبارها می‌باشد.

دانشگاه فرهنگیان بر خلاف شعار جذب نخبگان در عمل مرکزی برای تربیت گل‌خانه‌ای معلمان می‌باشد. سهم زیاد مصاحبه عقیدتی- سیاسی در پذیرش دانشجویان، سخت‌گیری فوق‌العاده در انتخاب مدرسان، بی‌مهری نسبت به دانشجو معلمان پرسش‌گر و دغدغه‌مند، و تلاش برای کانالیزه کردن اذهان دانشجویان به سمت و سوی آموزه‌های ایدئولوژیک از نمونه‌های نفی آشکار نخبگی در این دانشگاه محسوب می‌شود.

🔹 نکته پایانی: تا زمانی که اولویت نظام آموزشی نه تربیت شهروندانی خودآیین، متعهد و قانون‌گرا بلکه پرورش نسلی وفادار به نظام سیاسی در سایه پمپاژ ارزش‌های ایدئولوژیک باشد انتظار تربیت دانش‌آموزانی که دغدغه اخلاق، علم‌آموزی و میهن‌دوستی را داشته باشند به غایت بیهوده است. هم‌چنین تا زمانی که مسئولان دانشگاه فرهنگیان با جدیت جدایی دانشجویان از تحولات اجتماعی - سیاسی جامعه و شکل‌گیری نوعی آموزش گل‌خانه‌ای را پی‌گیری می‌کنند سخن گفتن از نخبه‌پروری صرفا یک بلوف مدیریتی تلقی می‌شود.

@solati_mehran

#توسعه
#دانشگاه_فرهنگیان
#آموزش_و_پرورش

مهران صولتی

22 Sep, 10:31


🔹 ده تفاوت میان ایران و کره جنوبی در مسیر توسعه یافتگی!

@solati_mehran

مهران صولتی


ایران و کره جنوبی اگر‌چه از نظر وسعت و منابع طبیعی به شدت با یکدیگر متفاوت‌اند ولی در دوران کنونی بسیار با هم مقایسه می‌شوند. شاید به این دلیل که رویدادهای بعد از سال ۱۹۷۹ و دهه های متعاقب آن در سرنوشت هر دو مملکت بسیار تاثیر گذار بوده است. در ایران انقلاب ۵۷ مسیر کاملا تازه و پیش‌بینی ناپذیری را فراروی کشور قرار داد ولی در کره ترور ژنرال پارک تحول مهمی در گذار کشور از اقتدار‌گرایی به دموکراسی، و تعمیق توسعه‌یافتگی آن محسوب می‌شود. شاید به جرئت بتوان گفت در این مدت دو سرزمین دقیقا روی دو پیکان با جهت‌های کاملا مخالف حرکت کرده‌اند به‌طوری که اگر از امروز به مدت ۲۱ سال رشد مداوم ۱۰ درصدی داشته باشیم تازه به وضعیت امروز کره جنوبی می‌رسیم. حال با این اوصاف می‌کوشیم تا به برخی از تفاوت‌های دو کشور در مسیر توسعه‌یافتگی اشاره کنیم:

کره جنوبی در چهل سال اخیر کوشیده تا بخشی از نظم اقتصادبنیاد جهانی باشد و به افزایش سهم خود از آن بپردازد در حالی‌که ایران در این‌مدت سعی کرده تا با تردید در اوضاع جهان داعیه تغییر و مدیریت آن‌را داشته باشد!

کره جنوبی اقتصاد خود را بر بنیان سرمایه‌داری بنا کرد و رشد اقتصادی را اولویت خویش قرار داد اما اقتصاد ایران با تاثیر پذیری  از اندیشه‌های چپ به دولتی کردن همه بخش‌ها و نهادینه کردن ناکارآمدی‌ها رسید!

کره جنوبی با تقویت بخش خصوصی (شرکت‌هایی مانند هیوندای و سامسونگ) آن‌ها را شریک اقتصادی خود قرار داد ولی ایران با تضعیف بخش خصوصی آن‌ها را در اقتصاد دولتی ناکارآمد منحل کرد!

در کره جنوبی یارانه‌ها به تولید‌کنندگان بخش خصوصی تعلق گرفته و باعث رونق تولید در شرکت‌های چندملیتی شدند در حالی‌که در ایران یارانه.ها به مصرف کننده داده شد و در هجوم تورم افسار گسیخته هرز رفت!

کره جنوبی در دوگانه؛ رشد/ عدالت، اولویت را به رشد اقتصادی داد و در نهایت با ایجاد دولت رفاه به عدالت نیز دست یافت در حالی‌که ایران اولویت را به عدالت داد و با ناکامی در دستیابی به توسعه، فقر را عادلانه در میان مردم توزیع کرد!

کره جنوبی به دلیل فقدان نفت و سایر منابع طبیعی موفق شد در سراسر کشور نهضت تولید و کارآفرینی ایجاد کند در حالی‌که ایران با اتکای به درآمد بادآورده نفت کارآفرینی و بخش خصوصی واقعی را نابود کرد!

کره جنوبی حاکمیت یگانه دارد و در ساختار سیاسی آن رئیس‌جمهور بالاترین مقام کشور محسوب می‌شود حال آن‌که در ایران نوعی حاکمیت دو‌گانه و ساختار موازی وجود دارد که مانع اصلی بر سر راه توسعه‌یافتگی محسوب می‌شود!

کره جنوبی از سرمایه‌داری آغاز کرد و به دولت رفاه رسید که در آن رشد اقتصادی با کاهش فاصله طبقاتی و ضریب جینی همراه شد در حالی‌که ایران از اقتصاد دولتی شروع کرد و با کاهش رشد اقتصادی به افزایش نابرابری و بی‌عدالتی رسید!

کره جنوبی در اقتصاد استراتژی توسعه صادرات را برگزید و توانست به بازارهای جهانی برای تولیدات خود دسترسی یابد در حالی‌که ایران با فهم نادرست درباره خودکفایی استراتژی جایگزینی واردات را انتخاب کرد و شانس خود را برای جهانی‌شدن اقتصاد از دست داد!

کره جنوبی در چهاردهه گذشته از یک حکمرانی خوب (دولت اقتدارگرای با ظرفیت) به یک حکمرانی بهتر (دولت دموکراتیک) گذر کرد در حالی‌که ما در ایران هرگز از وجود یک حکومت با ظرفیت برخوردار نبوده‌ایم!

@solati_mehran

#توسعه
#ایران
#کره_جنوبی

مهران صولتی

16 Sep, 17:09


توسعه یا دموکراسی؟ اولویت با کدام است؟

🔹 مهران صولتی در این سخنرانی به شرح بخش دوم از آرای رونالد اینگلهارت در کتاب تکامل فرهنگی؛ تغییر ارزش‌ها و استحاله جهان پرداخته است. عناوین مطرح شده در این نوبت عبارت‌اند از:

🔸 زنانه شدن جامعه

🔸 توسعه و دموکراسی

🔸 عوامل تاثیر گذار بر نشاط

🔸 روند معکوس انقلاب خاموش

زمان فایل: ۴۲ دقیقه
۲۶ شهریور ۱۴۰۳

@solati_mehran

#توسعه
#دموکراسی
#اینگلهارت

مهران صولتی

08 Sep, 05:47


🔹 چرا نظام حکمرانی کشور ناکارآمد است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


برخی از صاحب‌نظران یکی از نارسایی‌های عمده در نظام حکمرانی مملکت را فقدان نگاه سیستمی به مولفه‌های نقش‌آفرین در مدیریت کشور می‌دانند. به عبارت دیگر ایشان معتقدند که نگاه سیاست‌گذاران به تحولات کشور بیش از اندازه بخشی، جزئی‌نگرانه و فاقد توجه به کلیت امور است. نگرشی که موجب موازی‌سازی، بی‌برنامه‌گی و ناهماهنگی در هدایت کشور به سوی توسعه شده است.

در نگاه سیستمی جامعه به مثابه نظامی تصور می‌شود که از خرده‌نظام‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده تشکیل شده است. هم‌چنین میان این عرصه‌ها نوعی ارتباط دو سویه و متقابل وجود دارد که برای هر دو طرف ضروری و برای کلیت سیستم کارکردی می‌باشد. نظامی از کارآمدی برخوردار است که این روابط متقابل به نفع یکی از خرده‌نظام ها یک‌طرفه و از پویایی لازم تهی نشده باشد.

اکنون اگر به طور مثال روابط میان عرصه‌های سیاست و فرهنگ را در نظر بگیریم روشن است که منطق سیاست عبارت از قدرت و منطق فرهنگ عبارت از گفت‌و‌گو می‌باشد. حال اگر سیاست بکوشد تا منطق خود را بر فرهنگ تحمیل کرده و در عرصه‌های فرهنگی از ابزارهای سرهنگی استفاده کند در کلیت روابط سیستم و کارآمدی آن مشکل ایجاد می‌شود.

سیاست‌گذاران نظام سیاسی ایران اما به دلیل ابتلا به عارضه اراده گرایی برای کلیت سیستم و خرده نظام‌های آن پویایی کارکردی قائل نبوده و بیشتر نگاهی شخصیت‌انگار (personification) به آن دارند. در این نگرش سیستم مانند انسان واجد اراده است و باید متناسب با ایدئولوژی حاکم تصمیم بگیرد.

بر این اساس نظام سیاسی ایدئولوژیک خود را محق می‌داند که بی‌اعتنا به منطق ذاتی عرصه‌های اقتصاد، فرهنگ و خانواده در آن‌ها مداخله کند. دخالتی که نه تنها باعث بهبود امور و کیفیت بخشی به کارکرد این خرده‌نظام ها نمی‌شود بلکه کلیت سیستم را دچار بحران می‌کند.

اقتصاد دستوری به معنای قیمت‌گذاری برای کالاها، تعیین سبک زندگی شهروندان و مداخله در عرصه پوشش، سانسور در حوزه کتاب، سینما و مطبوعات، سفارشی کردن عرصه فرهنگ‌ و هنر، هدایت دستوری دانشگاه برای اسلامی شدن و تجاری‌سازی از نمونه‌های این پدیده به شمار می‌رود.

  هم‌چنین پمپاژ تبلیغات ایدئولوژیک در مدارس بی‌اعتنا به خواست‌ها و علایق کودکان و نوجوانان، نقض مکرر حقوق شهروندی و بی‌توجهی به حق انتخاب آزادانه افراد، مداخله در حریم خصوصی خانواده‌ها از نوع موسیقی و برگزاری مهمانی گرفته تا نقض کنترل جمعیت و تشویق به فرزندآوری هم ازدیگر مصادیق این تجربه محسوب می‌شود.

🔹 نکته پایانی: تا زمانی که نظام حکمرانی کشور به این عقلانیت دست نیابد که باید به استقلال نهادها احترام گذاشته و از مداخله سیاسی در آن‌ها اجتناب نماید نمی‌توان نسبت به ایجاد کارآمدی در سیستم امیدوار بود. اتلاف منابع، سقوط سرمایه اجتماعی، بی‌اعتمادی عمومی و نارضایتی همگانی هم از دیگر نتایج این ناکارآمدی مزمن در همه این سال‌ها بوده است.

@solati_mehran

#نگاه_سیستمی
#نظام_سیاسی

مهران صولتی

31 Aug, 09:06


🔹 اهمیت تفکر انتقادی در آموزش‌و‌پرورش

@solati_mehran

مهران صولتی


آموزش‌و‌پرورش یک دستگاه حقیقت‌ساز است. دستگاهی که می‌کوشد تا با پوشاندن جامه‌ی حقیقت به قامت برخی از گزاره‌های آموزشی و تربیتی در سنین پایین، نسلی با رفتار پیش‌بینی‌پذیر و قابل کنترل را پرورش دهد. اهمیت این موضوع به‌حدی است که جامعه شناسی مانند لویی آلتوسر دستگاه آموزش‌و‌پرورش را یکی از سازوبرگ‌های ایدئولوژیک دولت می‌داند که توانسته با نهادینه کردن ارزش‌های نظام سرمایه‌داری‌جهانی، به تداوم آن کمک نماید و جامعه شناس دیگری هم‌چون پی‌یر بوردیو، نظام آموزش‌و‌پرورش را عامل مهم بازتولید نابرابری‌های اجتماعی معرفی می‌کند.

آموزش‌و‌پرورش یک دستگاه حقیقت‌ساز است چون می‌تواند برخی از منویات ساختار قدرت را در قالب کتاب‌های درسی و برنامه‌های پرورشی به عنوان امور بدیهی و بی‌نیاز از اندیشیدن به مخاطبان خود عرضه و انتظار پیروی از آنان‌را داشته باشد. البته پرواضح است که به دلیل ناسازگاری میان خرده‌نظام های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و خانواده در ایران، نظام رسمی آموزش‌و‌پرورش کشور هرگز نتوانسته به اندازه کافی برنامه‌های ساختار قدرت را اجرایی و در نسل‌های آینده نهادینه سازد. برخی از واقعیت‌های موجود در نظام آموزشی کشور به شرح زیر می‌باشند:

پدیده کنکور که به باور جامعه‌شناسان اکنون به یک سامانه نظم‌آفرین برای زندگی دانش‌آموزان تبدیل شده و تدارک کسب آمادگی برای موفقیت در آن از؛ تاکید بر دروس خاص در مدارس‌ابتدایی و رقابت برای قبولی در مدارس تیزهوشان گرفته تا برنامه‌ریزی برای مطالعه و یادگیری روش‌های تندخوانی و تست‌زنی به یک امر بدیهی مبدل شده است. در عوض مدارس هیچ برنامه‌ای برای آموزش مشارکتی مهارت‌های زندگی نداشته و عملا نسلی تک‌ساحتی، غیر اجتماعی و فاقد حداقل قابل قبولی از جامعه‌پذیری را به عرصه زیست‌جمعی تحویل می‌دهند.

لزوم رعایت رفتار استاندارد از سوی دانش‌آموزان در زمینه‌هایی از قبیل نوع پوشش، آرایش مو و سلوک رفتاری به عنوان یک حقیقت بدیهی، منجر به محو شدن تفاوت‌های فردی در نظم ایدئولوژیک مدارس و حاکمیت نوعی یکدست‌سازی مکانیکی شده است. در همین راستا مسئولان مدارس محدودیت‌های نامتعارفی را برای دانش‌آموزان متفاوت فراهم آورده و این امر را جزء افتخارات خود محسوب می‌کنند.

در ارائه برنامه‌های پرورشی مفروض اصلی عبارت از تصور کودکان به عنوان لوح سفید، و لزوم ‌هدایت یک‌سویه و شعار‌زده آن‌ها می‌باشد. از همین‌رو است که روش‌های غیر‌مشارکتی در تربیت، به محور نظام آموزشی تبدیل، و سعی شده تا با بمباران تبلیغی دانش‌آموزان با برخی آموزه‌های ناکارآمد پرورشی، نسلی تابع و خاضع  در برابر ساختار قدرت تربیت شود. تلاش‌هایی که نه تنها موفق نبوده بلکه به دلیل نادیده انگاشتن واقعیت‌های اجتماعی موجب شکل‌گیری شخصیتی دوگانه در میان دانش‌آموزان شده است.

🔹 نکته پایانی: در ایران امروز بسیاری از عرصه‌های فرهنگی - اجتماعی از جمله نظام آموزش‌و‌پرورش به جولانگاه تاخت‌و‌تاز دولت و بازار تبدیل شده و از وظیفه ذاتی خود یعنی پرورش انسان‌هایی شجاع، مسئول و خودآیین باز مانده‌اند. از همین‌رو ترویج تفکر انتقادی در مدارس می‌تواند اعتماد به نفس بیشتری برای دانش‌آموزان در این مصاف نابرابر به ارمغان آورد.

@solati_mehran

#تفکر_انتقادی
#آموزش_و_پرورش

مهران صولتی

26 Aug, 18:37


ارزش‌های جهانی چگونه تغییر می‌کنند؟

🔹 مهران صولتی در این سخنرانی به شرح بخش نخست از آرای رونالد اینگلهارت در کتاب تکامل فرهنگی؛ تغییر ارزش‌ها و استحاله جهان پرداخته است. عناوین مطرح شده در این نوبت عبارت‌‌اند از:

🔸 نوسازی تکاملی و تغییر فرهنگی

🔸 ظهور ارزش‌های فرامادی در غرب و جهان

🔸 الگوهای فرهنگی جهانی

🔸 پایان سکولار شدن؟

زمان فایل: ۴۰ دقیقه
پنجم شهریور ۱۴۰۳

@solati_mehran

#تکامل_فرهنگی
#رونالد_اینگلهارت

مهران صولتی

24 Aug, 10:15


🔹 چرا ایرانیان تاریخ خود را نمی‌خوانند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


فیاض زاهد تحلیل‌گر سیاسی و استاد تاریخ دانشگاه معتقد است که کتاب‌های درسی ما هر روز بیشتر از پیش غیر ایرانی می‌شود آن‌چنان که دانش‌آموزان ایرانی بر خلاف دانش‌آموزان اروپایی بسیار کم تر به پیشینه تاریخی خود توجه دارند. تجربه معلمان تاریخ نیز از بی‌توجهی فزاینده نسبت به این امر در کلاس‌های درس حکایت می‌کند. روشن است که بخشی از این بی‌اعتنایی را می‌توان در نسبت با کاهش احساس میهن دوستی در میان ایرانیان توضیح داد که بیش از همه در افزایش مهاجرت‌ها و گرایش به جهان‌وطنی جلوه‌گر شده است. اما به‌راستی چرا ما امروزه کم‌تر تاریخ خود را می‌خوانیم؟


شکاف تاریخی؛ دولت- ملت: مطابق نظریه کاتوزیان، حکومت در ایران از آن‌جا که متکی بر طبقات اجتماعی نبوده و در آن اراده پادشاه تنها منبع قانون‌گذاری و تنظیم روابط سیاسی تلقی می‌شده است نتوانسته به مشارکت شهروندان در نصب، نقد و عزل حاکمان بینجامد (دموکراسی). شکاف تاریخی؛ دولت- ملت نیز زاییده چنین شرایطی است که توانسته با نابود کردن اعتماد عمومی به افول حس میهن دوستی در میان ایرانیان منجر شود.

پیدایش دوگانه؛ امت- ملت: انقلاب ۵۷ مبتنی بر خوانش سیاسی از اسلام و با داعیه عدالت‌گستری و ظلم‌ستیزی از طریق صدور انقلاب به پیروزی رسید. از آن پس بود که این دوگانه شکل گرفت و آرمان رهایی امت اسلامی از چنگال امپریالیسم جهانی در قانون اساسی نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی تجلی یافت. اینک اما چهاردهه است که دوگانه غیرکارکردی؛ امت- ملت نه تنها نتوانسته به آرمان نخستین خود جامه عمل بپوشاند بلکه با کمرنگ کردن هم‌بستگی ملی موجب کند شدن روند توسعه و افول احساس وطن‌دوستی شده است.

نقالی تاریخ به‌جای نقادی تاریخ: خوانش تاریخ در ایران صرفا به نقالی آن فروکاسته شده و به روایت‌‌گری مجموعه‌ای از حوادث مرتبط با فرادستان محدود مانده است (تاریخ شاهان)، در حالی‌‌که همین تاریخ از روایت نقش فرودستان و فاعلیت آن‌ها غفلت کرده است (تاریخ مردم). روشن است که اگر نقادی تاریخ به معنای نگاه جامعه شناختی به رویدادهای گذشته با هدف کشف منطق حاکم بر دوره‌های تاریخی و آشنایی‌زدایی از آن‌ها (کشف نظم در بی‌نظمی‌ها، و قاعده در استثناها) در مدارس و جامعه حاکم شود اشتیاق به تاریخ فزونی خواهد یافت.

ناکامی در تلفیق میان سه فرهنگ: ایرانیان از دو سده پیش تا کنون میراث‌دار؛ ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت به عنوان فرهنگ‌های نهادینه شده در ضمیر جمعی خود محسوب می‌شوند. حکومت‌ها در این‌میان اما به‌جای مجال دادن به  مردم برای ایجاد سازگاری میان این سه فرهنگ کوشیده‌اند تا برخی را به نفع یکی مصادره و از عرصه عمومی حذف نمایند. تلاش‌هایی که در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی انجام گرفت و به نتایجی متضاد با خواست حاکمان انجامید. برای ملت بی پناه اما؛ شیزوفرنی فرهنگی، افول میهن‌دوستی، و بی‌اعتمادی عمومی تنها ارمغان نامبارک این بی‌تدبیری ها بوده است.

@solati_mehran

#تاریخ
#توسعه
#میهن_دوستی

مهران صولتی

21 Aug, 13:43


🔹 از دولت خاتمی تا دولت پزشکیان!

@solati_mehran

مهران صولتی


بالاخره دولت مسعود پزشکیان توانست با تکرار تجربه دولت‌ اول محمد خاتمی برای همه اعضای کابینه‌اش از مجلسی غیر هم‌سو رای اعتماد بگیرد. موفقیتی که به دنبال ریختن آتش تهیه کم‌سابقه تندروهای مجلس بر روی کابینه پیشنهادی او طی یک هفته اخیر ارزشمند جلوه می‌کند. از این منظر شاید مناسب باشد تا مقایسه‌ای میان دولت هفتم و چهاردهم انجام گیرد تا تحول سیاست‌ورزی در سه دهه گذشته بیشتر قابل فهم شود:

انتخابات دوره هفتم با مشارکت ۸۰ درصدی ایرانیان و بر بستری از امید فزاینده شکل گرفت (خاتمی موفق به کسب ۷۰ درصد آرا در یک مرحله شد)، در حالی‌که انتخابات چهاردهم با مشارکت کمتر از ۵۰ درصدی در مرحله دوم، و در زمینه‌ای سرشار از ابهام و تردید برگزار شد (پزشکیان ۲۷ درصد از آرای مرحله دوم را به‌دست آورد)

دولت خاتمی در زمانه‌ای شکل گرفت که افزایش رشد اقتصادی و اجرای برنامه‌های سازندگی به شکل گیری یک طبقه متوسط فربه و مطالبه‌گر انجامیده بود در حالی که دولت پزشکیان در هنگامه‌ای شکل می‌گیرد که اوضاع اقتصادی اسف‌بار، طبقه متوسط نحیف و تلاش‌ها بیش از توسعه معطوف به بقاست!

دولت خاتمی کوشید تا با تکیه بر وفاق ملی ناشی از مشارکت گسترده ایرانیان پروژه توسعه سیاسی را ناظر به انجام اصلاحات از پایین آغاز نماید در حالی‌که دولت پزشکیان با تاکید بر وفاق ملی (بخوانید وفاق جناحی) برخاسته از قهر گسترده انتخاباتی به دنبال انجام برخی اصلاحات محدود از بالا می‌باشد.

دولت خاتمی در شرایطی شکل گرفت که ایرانیان رویاهایی بزرگ مانند توسعه، دموکراسی، رفاه و منزلت جهانی را در ذهن می‌پروراندند در حالی ‌که دولت پزشکیان در موقعیتی شکل می‌گیرد که شهروندان آرزویی بیش از یک زندگی معمولی در سایه رفع فیلترینگ، حذف گشت ارشاد و رفع سایه جنگ از روی کشور را پیش‌روی خود نمی‌بینند.

دولت خاتمی اگر چه بر بستری از رابطه برد - برد میان جامعه و حکومت شکل گرفت ولی نتوانست به توافقی پایدار میان این دو بینجامد‌ (بی‌اعتمادی میان جامعه و حکومت گسترش یافت). دولت پزشکیان هم اگر چه از مبدا مشابه‌ای آغاز کرده است ولی اوضاع پرالتهاب منطقه، انباشت مطالبات داخلی و شکاف تاریخی ملت - دولت می‌تواند چالش‌های جدی برای آن ایجاد نماید.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران و ایرانیان در سه‌دهه گذشته بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان دستاوردهای اندکی به‌دست آورده‌اند ولی اگر فرآیند پیروزی و تشکیل دولت پزشکیان بتواند نمایشی از بازگشت عقلانیت، واقع بینی و دوراندیشی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی باشد می‌توان آن را مغتنم و ارزشمند تلقی کرد.

#خاتمی
#پزشکیان
#برای_ایران

مهران صولتی

13 Aug, 17:41


🔹 چشم‌انداز آینده دولت پزشکیان!

@solati_mehran

مهران صولتی


معرفی ترکیب کابینه مسعود پزشکیان با موجی از واکنش‌های منفی در میان هواداران او روبرو شد. بسیاری اقدام او را خلف وعده‌ای بارز در نسبت با شعارها و انتظارات ایجاد شده در ایام انتخابات تلقی کرده و به تندی نسبت به آن اعتراض کردند. برخی هم آشکارا خود را مغبون و فریب‌خورده خوانده و به انتقاد از خویش پرداختند. این‌که او با نشان دادن ویترینی مانند ظریف و آذری ولی با معرفی مومنی و دنیامالی غش در معامله کرده است! در این میان بعضی از طرفداران هم‌چنان وفادار به پزشکیان هم از مخالفان کابینه خواسته‌اند تا به او فرصت دهند تا بتواند با گذشت زمان عمل‌کرد خود را فارغ از ترکیب دولت به نمایش گذارد. اما درباره چشم‌انداز دولت آینده پزشکیان نیز نکات زیر شایان ذکر است:

پزشکیان اگر هم قصد فریب دادن رای دهندگان را نداشت ولی نگاهی خوش‌بینانه و رمانتیک به عرصه سیاست داشت. این‌که می‌توان همه مسائل را با مردم در میان گذاشت، برجام را در شرایط جدید منطقه‌ای و جهانی احیاء کرد، در یک نظام هدایت‌گرا گشت ارشاد را منحل نمود و محمد جواد ظریف را با وجود مرجعیت فزاینده مردمی به وزارت گماشت بخشی از این خطاهای تحلیلی بوده است!

دولت وفاق ملی زمانی امکان تحقق دارد که؛ منافع ملی برای بازیگران سیاسی روشن و مورد اجماع بوده، توازن قوای سیاسی به رسمیت شناخته شده، واحد اصلی سیاست گذاری ملت باشد نه امت، و از وضعیت صلح مسلح میان ملت و حکومت رها شده باشیم. بدیهی است که در فقدان این شرایط وفاق ملی به وفاق جناحی، سهم خواهی‌های فزاینده، و شکل‌گیری دولتی آشفته، ناهماهنگ و بی‌برنامه تبدیل خواهد شد!

میان ترکیب یک کابینه و کیفیت کارگزاران آن با میزان تحقق برنامه‌ها و شعارهای یک دولت پیوندی وثیق وجود دارد. در این میان نقش وزیران کشور و اطلاعات هم بی‌بدیل است. ابعاد وسیع تاثیرگذاری وزارت کشور که حتی تا تایید اعضای NGO ها نیز امتداد یافته است، در کنار رویکردهای اطلاعاتی - امنیتی به فعالیت‌های سیاسی - مدنی اگر با باورمندی عمیق وزرای انتخاب شده به وعده‌های پزشکیان همراه نباشد هیچ بهبودی امکان‌پذیر نیست!

با قطعی دانستن اولویت توافق با ملت بر توافق با حکومت، و سیاست داخلی بر سیاست خارجی اکنون روشن است که رییس جمهوری با پایگاه مردمی نازل ۲۷ درصدی کار بسیار دشواری برای تحقق وعده‌های‌اش پیش‌رو دارد. واضح است که هر گونه گفت‌و‌گوی ثمربخش با حاکمیت پیشاپیش منوط به اتکا بر پشتوانه ملی است و در فقدان چنین شرایطی دولت پزشکیان وارد دومینویی از امتیازدادن‌های پیاپی خواهد شد که از استعفای ظریف آغاز شده و بی‌انتهاست!

انتخابات زمانی می‌تواند به بازی برد - برد دولت پزشکیان و حاکمیت تبدیل شود که حکومت تصویری حداقلی از التزام به تحقق وعده‌های دولت چهاردهم از خود به نمایش گذارد. عمل‌کرد مجلس در دادن رای به کابینه پزشکیان می‌تواند سنجه خوبی در این زمینه باشد اگر چه تاکنون وزرای معرفی شده برای کسب رای اعتماد ناچار به عدول از مواضع پیشین خود شده‌اند. روشن است که در این راستا همراهی صرفا زبانی حاکمیت نمی‌تواند ضامن موفقیت دولت باشد!

@solati_mehran

#پزشکیان
#انتخابات

مهران صولتی

07 Aug, 10:34


‍ ‍ 🔹 چرا این‌قدر از زنان هراس‌ دارند؟  

@solati_mehran

مهران صولتی


به رغم پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات هم‌چنان شاهد فعالیت گشت ارشاد در خیابان‌ها هستیم. این در حالی‌است که وی با شعار روشن پایان دادن به این خشونت آشکار از ایرانیان رای گرفت و رئیس جمهوری شد. بنابراین نه‌تنها نباید از کنار رویداد اخیر هتک حرمت دو دختر نوجوان که متاسفانه به جراحت آن‌ها نیز انجامید به راحتی گذشت بلکه باید در این زمینه سخت‌گیرانه از پزشکیان خواست که در قبال نقض تعهدش به ملت بی‌تفاوت نمانده و پی‌گیر تحقق شعارهای‌اش باشد. اما در کنار این مطالبه‌گری شایسته است که در مقام پاسخ به پرسش این یادداشت برآییم و از دلایل هراسی سراغ گیریم که حتی به قیمت ایجاد نارضایتی گسترده در شهروندان هم‌چنان بر تکرار رویه‌های ناصواب و خشونت‌آفرین گذشته اصرار می‌ورزد:

تداوم مناسبات مرد‌سالارانه: اگر چه ایران تحولات عمیقی را در عرصه جنسیتی سپری کرده و مفهوم برابری جنسیتی به نحوی ژرف در اذهان بسیاری از جوانان رسوخ کرده است ولی ساخت قدرت هم‌چنان صبغه ای مرد‌سالار و تبعیض‌آمیز دارد. گواه روشن آن‌هم فقدان مشارکت سیاسی زنان در نهادهای سیاسی هم‌چون ریاست جمهوری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان است. در کل‌ کشور هم حضور زنان در مدیریت‌های سیاسی از ۳.۵ درصد فراتر نمی‌رود. این در حالی‌است که مطابق برخی از پژوهش ها بین میزان مشارکت اجتماعی زنان با افزایش رشد اقتصادی کشورها رابطه مستقیم وجود دارد.

کنترل بدن زن به مثابه ابزار سلطه: در خوانش سنتی از اسلام زنان تحت مالکیت مردان، جنس درجه دوم و ملک طلق همسران خود تلقی می‌شوند. در این نگاه سراسر بدن زن به مثابه عورتی تلقی می‌شود که باید از نگاه‌های نامحرم مصون بماند. هم‌چنین زنان متهم اصلی عرصه اغواگری و به انحراف کشاندن مردان تلقی شده و از همین رو باید از دیدگان پنهان بمانند. به دلیل همین مفروضات است که کنترل بدن زنان از جمله نوع پوشش، نحوه بستن موی سر، زیور آلات، نحوه خروج از خانه، و ورود به برخی اماکن عمومی از قبیل استادیوم‌ها مورد سخت‌گیری‌های شدید قرار می‌گیرد.

جلوگیری از پرورش نسلی متفاوت: زنان به دلیل ارتباط نزدیک با کودکان در سال‌های نخست زندگی از بیشترین میزان تاثیرگذاری بر تربیت فرزندان خود برخوردارند. از همین‌رو هر گونه قبض و بسط در باورهای آنان می‌تواند بر نحوه پرورش نسل‌های آینده تاثیر‌گذار باشد. از آن‌جایی که به دلیل افول وجوه مردسالارانه‌ی تربیت اکنون این زنان هستند که واجد نقشی ممتاز در تعیین سرنوشت فرزندان خود شده‌اند، حکومت می‌کوشد تا با تبلیغ خانه‌داری، همسرداری، و فرزند‌‌ آوری به عنوان وظایف اصلی زنان هم‌چنان به تربیت نسلی اطاعت‌پذیر و وفادار نسبت به ارزش‌های سیاسی خود امیدوار باشد.

توقف پیشرفت همه جانبه زنان: جهان به جز اندکی استثناء از همه سو شاهد افزایش حضور اجتماعی زنان است، به‌طوری که برخی از ایده‌ی زنانه شدن جهان و تلطیف مناسبات خشن کنونی سخن می‌گویند. در ایران هم بعد از زنانه شدن دانشگاه اکنون برخی از زنانه شدن شهر، و تغییر روابط اجتماعی آن حرف می‌زنند. حتی در بعضی از کشورهای توسعه یافته اینک زنان در عرصه اشتغال گوی سبقت را از مردان ربوده اند. حال با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که تهاجمات اخیر صبغه‌ای دن کیشوت‌ وار یافته و صرفا موجب اتلاف منابع و منافع بیشتر خواهد شد. بی‌تردید حضور توفانی زنان همه موانع را از سر راه برخواهد داشت...

@solati_mehran

#زنان
#گشت_ارشاد
#مرد_سالاری

مهران صولتی

03 Aug, 15:46


🔹 چرا انقلاب مشروطه از انقلاب اسلامی مهم‌تر است؟

@solati_mehran

مهران صولتی


چهاردهم مرداد ماه هر سال یادمان پیروزی انقلاب مشروطه است. اینک اما با گذشت یکصد و هجده سال از آن رویداد سترگ به نظر می رسد که زمان برای سنجش ابعاد گوناگون آن بیش از هر زمان دیگری مناسب باشد. انقلابی که اگر چه از منظر سیاسی ناکام ماند و نتوانست تداوم خود را با حفظ اهداف اولیه سپری کند ولی تاثیراتی ماندگار بر فرهنگ و سیاست ایران زمین در روزگار مدرن به جای گذاشت. از همین رو می توان در افق امروز و چهاردهه پس از پیروزی بدیل اش؛ انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن را به داوری نشست. مقایسه ای که می تواند برای نگریستن دقیق تر نسبت به مسیری که پیموده ایم مفید باشد:

نگاه واقع‌بینانه به مولفه‌های پیشرفت: روشنفکران مشروطه خواه از همان ابتدا درد و درمان را خوب شناختند. اینکه راز عقب ماندگی تاریخی کشور در فقدان حاکمیت یک کلمه یا همان قانون نهفته است. روشن بود که با بی نظمی ناشی از رفتار استبدادی و پیش بینی ناپذیر پادشاه هرگز نمی توان در مسیر پیشرفت حرکت کرد. بنابراین در ابتدا باید توافقی عام به نام قانون وجود داشته باشد که بتوان از آن به مثابه چارچوبی برای نظم پذیر کردن رفتار حاکمان بهره برد. این در حالی است که مساله اصلی در شکل گیری انقلاب اسلامی، سودای آفرینش نظمی جدید به جای تلاش برای حاکمیت قانون بود.

ضرورت محدود شدن اختیارات حکومت: به روایتی سیاست مدرن زمانی شکل گرفت که پرسش بنیادین؛ چه کسی باید حکومت کند؟ به پرسش اساسی؛ چگونه باید حکومت کرد؟ تبدیل شد. مطالعات مشروطه پژوهان هم نشان می دهد که دغدغه مهم در پیدایش مشروطیت کندوکاو در چگونگی حکومت بود فارغ از اینکه چه کسی باید حکومت کند. حال آنکه در انقلاب اسلامی که حدود هفتاد سال بعد اتفاق افتاد مجددا روشنفکران  از این امر پرسش می کردند که چه کسی باید حکومت کند؟ بنابراین آشکارا دغدغه توزیع دموکراتیک قدرت به حاشیه رفت و حکمرانی جنبه ای متمرکز و رویایی یافت.

چیرگی فرهنگ بر سیاست: انقلاب مشروطه محصول تلاش ده ها ساله روشنفکران در اثبات حقوق بشر، مزایای تجدد و حاکمیت قانون بود. به طور مثال روشنفکری مانند طالبوف برداشتی ژرف از مبانی تجدد داشت و حقوق را مبنای قانون می دانست. همچنین آزادی را هدف می پنداشت نه ابزار! از این منظر انقلاب مشروطه کاملا به جنبش روشنگری در اروپا شبیه است. اما در انقلاب اسلامی بر خلاف فرهنگ، شاهد سیطره سیاست بر افکار عمومی بودیم. گفتمان حقوق بشر توسط روشنفکران چپ، بورژوایی و مردود شمرده شد و طراحی جامعه ایده آل با درونمایه خوانش مارکسیستی از اسلام به سکه رایج جامعه تبدیل شد.

شناخت واقعی از مسائل زمانه: روشنفکران عصر مشروطه برداشتی واقع بینانه از مسائل و مشکلات عدیده دوران خود داشتند؛ فقر، ناکارآمدی، استبداد، فقدان حاکمیت قانون، تمرکز قدرت و ... در زمره علل عقب ماندگی تلقی می شدند. همین امر هم موجب جدی انگاشتن اصلاحاتی شد که خود را نهایتا در قامت انقلاب به نمایش گذاشت. اما روشنفکران نیمه دوم دوره پهلوی با تسلیم شدن به سودای بومی‌گرایی به دنبال  ایجاد جامعه ای مستقل و بدون کمترین وابستگی بودند. استقلالی که در سال های بعد به انزوا ترجمه شد. بنابراین مسائل اصلی جامعه همچون توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، افزایش سهم نفت در اقتصاد، و فرمایشی شدن نهادهای مشروطه به حاشیه رانده شده و جای خود را به مسائلی همچون چگونگی رقابت با رشد مارکسیسم در دانشگاه ها و مقابله با افزایش مصرف گرایی شهری و تبلیغات باستان گرایانه دادند.

🔹 نکته پایانی: ایرانیان از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی راهی طولانی را پیموده اند. مسیری پر فراز و فرود از مشروطه طلبی تا جمهوری خواهی! مقایسه دوره هایی از این دست در بستر نوعی جامعه شناسی تاریخی می تواند به سهم خود در خروج از بن بست های سیاسی کنونی مهم تلقی شود. بدون تردید بازخوانی گذشته در افق مسائل امروز می تواند آینده ای بهتر را به ارمغان آورد.

@solati_mehran

#انقلاب_مشروطه
#انقلاب_اسلامی

مهران صولتی

30 Jul, 14:39


🔹 چرا در مدارس ایران از آموزش مهارت‌های زندگی خبری نیست ؟

@solati_mehran

مهران صولتی


آن‌چه از نظرات جامعه شناسان و روان شناسان مرتبط با مقوله تعلیم و تربیت بر می‌آید حاکی از آن‌است که در کشورهای توسعه یافته و پیشتاز در مقوله آموزش و پرورش از جمله فنلاند و ژاپن، اولویت نظام آموزش رسمی عبارت از آموختن مهارت‌های زندگی از قبیل اعتماد به نفس، تعامل سازنده با دوستان، تمایل به مشارکت در فعالیت‌های گروهی، مستقل بودن، قدرت مخالفت یا نه گفتن، قدرت حل مساله، تفکر منطقی، هنر گفت‌و‌گو، کنترل خشم، عزت نفس  می‌باشد.

به عبارت دیگر نظام آموزشی در کشورهای مذکور می‌کوشد تا با بهره‌گیری مناسب از سن پایین نوآموزان، گام‌های بلندی را در جهت پرورش شخصیت، جامعه پذیری و تربیت شهروندانی مشارکت‌جو، قانون‌محور و اخلاق‌مدار بردارد. اما در ایران اوضاع دیگرگونه است. دوران طلایی آموزش ابتدایی بیشتر صرف آموختن محفوظاتی می‌شود که از قابلیت عملیاتی شدن در زندگی آینده دانش آموزان برخوردار نیست.

فقدان زیر ساخت‌های مناسب جهت آموزش مهارت‌های زندگی، کلاس‌ها را به فضایی تکراری و کسل کننده با مطالب تکراری تبدیل کرده و حاکمیت گفتمان کنترل سخت افزاری، هر گونه تفاوت معنادار میان دانش آموزان با قالب استاندارد در ساختار بسیار متمرکز آموزش و پرورش را، به نوعی هم‌سانی و هم.شکلی ملال آور میان نوآموزان مبدل می‌کند. هم‌چنین  این تمرکز‌گرایی جایی برای مشارکت واقعی و معنادار دانش آموزان و جامعه در چگونگی مدیریت مدارس باقی نگذاشته است.

از  معلمان و دانش آموزان گرفته تا والدین و صاحب‌نظران، هیچ یک سهمی در تغییر این نظم متصلب آموزشی ندارند؛ از کلاس‌هایی که از دانش آموزان خسته و بی‌انگیزه انباشته می‌شوند، تا معلمانی که فقط قرار است بخشی از نیروی انتظامی باشند و تا والدینی که فقط به اندازه پرداخت شهریه و کمک مادی به مدرسه می‌توانند در این نظام آموزشی مشارکت داشته باشند، نمای کلی آموزش و پرورش ایران امروز را ترسیم می‌کند. مدارسی که می‌توان در آن سه تیپ از دانش آموزان را مشاهده کرد :

1⃣ دانش آموزان درسخوان (نه لزوما خلاق) که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام کنکور، می آموزند که بزرگ‌ترین مهارت زندگی، عبارت از حضور در کلاس‌های کنکور و آموختن مهارت‌های پیچیده تست‌زنی می‌باشد. کاهش تفریحات، کنار گذاشتن معاشرت با دوستان، محبوس کردن خود در اتاق، غیرسیاسی شدن فزاینده و بی‌تفاوتی نسبت به فرآیندهای اجتماعی در زمره سایر عادت‌های زندگی این گروه می‌باشد.

2⃣ دانش آموزان ارزشی (نه لزوما مستقل)  که با ذوب شدن در دیگری بزرگی به نام نظم ایدئولوژیک، می‌آموزند که ارزش‌های تیپ بهنجار یک دانش آموز مثبت را در خود نهادینه کنند. حضور در مجامع مذهبی، محدود کردن دایره خودی‌ها (تماس با غیرخودی‌ها می‌تواند موجب تشویش ذهن شود)، میل به هدایت و ارشاد، عادت به مونولوگ به‌جای دیالوگ، از جمله عادت‌های روزمره توسط این دسته می‌باشد.

3⃣ دانش آموزان متفاوت (تعدادشان رو به افزایش است) که نه می‌توانند در  کنکور حل شوند و نه قادرند سرباز خوبی برای نظم ایدئولوژیک باشند. دانش آموزانی که به راحتی اقتدار دبیران را در کلاس به چالش می‌کشند. کسانی که می‌کوشند تا مدل مو، لباس و رفتار متفاوتی را با تیپ بهنجار از خود نشان دهند. علاقه مفرطی به زیر پا گذاشتن استانداردهای موجود مدارس از خود نشان داده و عطش بسیاری به داشتن تجربه‌های جدید در هر زمینه‌ای دارند.

🔹 نکته پایانی: آموزش و پرورش ما به مهارت‌های زندگی نمی‌پردازد چون برای ما ایرانیان، زندگی یک متغیر مستقل محسوب نمی‌شود. زندگی برای ما ذیل جنگ، ایدئولوژی و غیریت‌سازی تعریف می‌شود. نظام آموزشی ما  به آموزش مهارت‌های زندگی بی‌توجه است چون زندگی امروز ما، گروگان محرومیت‌های دیروز و آرزوهای فرداست. همان زندگی که  درحقیقت هدف نیست، بلکه وسیله ای است در خدمت اهدافی که مشخص نیست تا چه حد واقع بینانه  انتخاب شده‌اند. در جامعه‌ای که هم‌چنان منقاد بودن برتر از منتقد بودن می‌نشیند و تبعیت گوی سبقت از استقلال می‌رباید، تفکر منطقی و هنر گفت‌و‌گو فقط می‌تواند زینت‌بخش کتاب‌های درسی و پیروی از مد زمانه تلقی شود.

@solati_mehran

#توسعه
#آموزش_و_پرورش
#مهارتهای_زندگی

مهران صولتی

25 Jul, 13:46


🔹 چرا اشعار فردوسی، سعدی و حافظ هم‌چنان برای ایرانیان تازگی دارند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


در سرزمینی که شاعرانگی وجه ممتاز فرهنگ و تمدن آن بوده و دیوان شاعران زینت‌بخش خانه‌های ساکنان آن به شمار می‌روند تازه‌بودن پیام فردوسی، سعدی، و حافظ امری متعارف و قابل انتظار تلقی می‌شود. برخی اما این تازگی را نشان از سکون و رکود جامعه‌ای گرفته‌اند که هم‌چنان در نوعی بن‌بست فکری به سر می‌برد. اما یک نگاه عمیق‌تر شاید بتواند پاسخی برای این پرسش فراهم آورد که؛ چرا هنوز فردوسی، سعدی، و حافظ برای جامعه ایران کهنه نشده‌اند؟! 

تداوم مسائل جامعه ایران در طول تاریخ: جامعه ایران در سالیان متمادی درگیر مسائلی هم‌چون استبداد حاکمان، تزویر عالمان، نابرابری ارباب - رعیت، و حاشیه‌نشینی زنان بوده است. اگر چه بخش قابل توجهی از این مسائل در بستر نوعی پدر‌سالاری نهادینه شده در فرهنگ این اقلیم قابل دفاع به نظر می‌رسیده اند ولی گذشت زمان موجب توجیه‌ناپذیری آن‌ها شده است. مشکل اما از جایی بروز کرده که به‌رغم پیشرفت‌های جامعه این مسائل هم‌چنان به‌نحوی مزمن ادامه یافته‌اند.

فقدان افق‌گشایی برای حل مسائل جامعه: این‌که فردوسی دغدغه ایرانی‌ماندن ما را پس از هجوم اعراب دارد و سعدی بعد از حمله مغولان، این‌که حافظ و سعدی در پی اندرز دادن به حاکمان و نقد قدرت‌اند، این که حافظ هم‌چنان از خشکی دماغ فقیهان می‌گوید و تزویر عالمان بر آفتاب می‌افکند، و سعدی دغدغه لزوم درایت در حکم‌رانی را فاش می‌گوید همه و همه نشان از تازه‌‌‌ماندن مولفه‌های؛ هویت، "قدرت، و دیانت به عنوان مسائل اصلی این سرزمین دارد که هنوز افق روشنی برای حل و فصل آن‌ها گشوده نشده است.

بی‌تعادلی ناشی از مواجهه با مدرنیته برون‌زا: مدرنیته بعد از پیدایش آتشی در خرمن تعادل جوامع مختلف افکند و آن‌ها را دچار بی‌تعادلی ساخت. در خود غرب اما تحولات ناشی از ظهور آن به شکل‌گیری تعادل نوینی انجامید که توانست توسعه، آزادی و رعایت حقوق‌‌ بشر برای آن‌سامان به ارمغان آورد. اتفاقی که در کشورهای پیرامونی از جمله ایران رخ نداد و همان بی‌تعادلی نخستین ادامه یافت. شاید اگر تجدد در ایران جنبه‌ای درون‌زا یافته بود امکانی برای حل و فصل برخی از مسائل مهم فراهم می‌آمد.

نقش مخرب حکومت‌ها در بحرانی شدن مسائل: اگر جامعه مجال می‌یافت که بدون دخالت حکومت‌ها به زیست طبیعی خود ادامه دهد بسیاری از ناسازگاری‌ها مرتفع می‌شد. اگر به داستان هویت‌ و زیست ایرانیان ذیل سه فرهنگ؛ ایرانیت، اسلامیت، و مدرنیت نگاه کنیم می‌توانیم نشانه‌هایی از یک تلفیق سازنده را ببینیم. اما تلاش نافرجام حکومت‌ها در ایران معاصر به تفوق برخی از این جنبه‌ها انجامیده و مسئله هویت ایرانی را بحرانی ساخته است. داستان قدرت و دیانت هم از این جنس‌اند که هم‌چنان مزمن، کژکارکرد و حل‌نشده باقی مانده‌اند.

🔹 نکته پایانی: تازه بودن اشعار فردوسی، حافظ و سعدی برای جامعه ایران ناشی از حل‌نشدن مسائل مرتبط با هویت، قدرت و دیانت برای ماست. به عبارت دیگر شاعرانگی نهفته در ژرفای روح‌جمعی ایرانیان آن‌جایی که اشعار این بزرگان را تلنگری بر دردهای بی‌درمان و گره‌های نا‌گشوده خود تلقی می‌کند آن‌ها را هم‌چنان سرشار از تازگی و درس‌آموزی می‌یابد.

@solati_mehran

#فردوسی
#سعدی
#حافظ

مهران صولتی

21 Jul, 08:03


🔹 در مورد اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی چه می‌دانیم؟

@solati_mehran

مهران صولتی


▪️اصلاح طلبان

▪️الگوهای فکری: علامه نائینی/آیت‌ا...خمینی/ علی شریعتی/ عبدالکریم سروش

▪️تبار سیاسی: چپ‌های خط امامی دهه شصت

▪️طیف بندی: چپ سنتی/ چپ مدرن


▪️دیدگاه‌های گذشته:

🔺 دخالت حداکثری دولت در اقتصاد

🔺 ضرورت تحقق خودکفایی اقتصادی

🔺 استراتژی جایگزینی واردات

🔺 باور به شعار نه شرقی نه غربی

🔺 مبارزه با امریکا به عنوان نماد امپریالیسم

🔺 اولویت عدالت بر آزادی

🔺 اعتقاد به تقدس و نقدناپذیری رهبری

🔺 باور به روحیه انقلابی و ساده‌زیستی

🔺 بدبینی به بخش خصوصی، خوش‌بینی به بخش دولتی و تعاونی


▪️دیدگاه‌های امروز:

🔺 نقش حمایتی و هدایتی دولت در اقتصاد

🔺 باور به حضور در اقتصاد جهانی

🔺 استراتژی توسعه صادرات

🔺 باور به شعار هم شرقی، هم غربی

🔺 بدبینی به بخش دولتی، خوش‌بینی به بخش خصوصی

🔺 اولویت آزادی و حقوق انسان‌ها بر عدالت اقتصادی

🔺 باور به ضرورت حرکت در مسیر توسعه به معنای افزایش رشد اقتصادی و تولید ثروت

🔺 اعتقاد به یگانگی مقبولیت و مشروعیت

🔺 عدم اعتقاد به نقد ناپذیری رهبری

🔺 باور به گذار از جامعه توده‌ای به جامعه مدنی

🔺 باور به آزادی‌های اجتماعی و فرهنگی در حد عرف جامعه



▪️اصول‌گرایان

▪️الگوهای فکری: شیخ فضل الله نوری/ مصباح یزدی

▪️تبار سیاسی: راست سنتی متکی به بازار در دهه شصت

▪️طیف بندی: راست سنتی/ راست بنیادگرا


▪️دیدگاه‌های گذشته:

دخالت حداقلی دولت در اقتصاد

خوش‌بینی به بخش خصوصی، بدبینی به بخش دولتی و تعاونی

تاکید بر اهمیت ولایت فقیه


▪️دیدگاه‌های امروز:

نقش حداکثری دولت در اقتصاد

اعتقاد به تهاجم فرهنگی و ضرورت صیانت از مرزهای فکری

اعتقاد به ضرورت رعایت حجاب شرعی

باور به ولایت انتصابی فقها

بدبینی به جامعه مدنی وتشکل یافتگی مردم

اعتقاد به رسالت هدایت مردم در حکومت اسلامی

اولویت نگاه به شرق در مناسبات بین‌المللی

باور به جدایی مقبولیت و مشروعیت

@solati_mehran

#اصلاح_طلبی
#اصول_گرایی

مهران صولتی

17 Jul, 05:47


‍ ‍ 🔹 کارنامه لاجوردی‌ها و معمای توسعه نیافتگی ایران!

@solati_mehran

مهران صولتی


مطالعه کتاب؛ ۱۱۰ سال پیدایش و گسترش گروه صنعتی بهشهر که خاطرات خودنوشت اکبر لاجوردیان به عنوان مسئول این گروه می‌باشد را با این دغدغه به پایان رساندم که چه درس‌هایی می‌تواند برای مساله توسعه نیافتگی ایران در بر داشته باشد؟ کتابی خواندنی و صمیمی که سرگذشت خاندان لاجوردی را به عنوان مجموعه‌ای از کار‌آفرینان تجاری- صنعتی ایران پیش از انقلاب روایت می‌کند. به نظر می‌رسد این سرگذشت خواندنی می‌تواند پاسخ‌های ارزشمندی برای پرسش از چرایی توسعه نیافتگی ایران در‌بر داشته باشد که می‌کوشم آن‌ها را به کوتاهی به شرح زیر فهرست نمایم:

توسعه‌یافتگی در گرو اقتصاد جهانی‌شده، بخش خصوصی قدرت‌مند و به دور از مداخلات آزار دهنده‌ی دولت است!

اقتصاد ایران در دهه‌ی پنجاه و در پی افزایش قیمت نفت که به رشد نقدینگی و تورم انجامید با مشکلات جدی مواجه شد!

شاه که تورم دهه پنجاه را با گرانی اشتباه گرفته بود کوشید تا با دستوری‌کردن قیمت کالا‌ها اوضاع را سامان بخشد. وضعیت اقتصاد اما بدتر شد!

انقلابیون هیچ درک روشنی از آینده حکم‌رانی نداشتند. آن‌ها متاثر از تبلیغات چپ، سرمایه‌داری ایران را وابسته و مبتنی بر صنعت مونتاژ دانسته و حکم به ملی‌شدن صنایع دادند!

انقلابیون عمدتا کارآفرینان و صاحبان صنایع را دزد، سرمایه‌دار و وابسته به دربار می‌دانستند و بدون بررسی مورد به مورد حکم به مصادره اموال کارآفرینان دادند!

وجود بخش خصوصی قدرت‌مند به پیدایش کارآفرینانی می‌انجامد که قادرند بدون اتکا به رانت‌های دولتی به فرآیند صنعتی شدن و توسعه یافتگی کمک نمایند!

دولت در اقتصاد صرفا باید نقش هدایتی و حمایتی داشته باشد و هر‌گونه تلاش برای حضور به عنوان رقیب بخش خصوصی می‌تواند موجب اختلال در فرایند فعالیت های اقتصادی شود!

@solati_mehran

#توسعه
#لاجوردیان

مهران صولتی

14 Jul, 14:13


🔹 با توجه با انتظارات مطرح شده وزیر آموزش و پرورش آینده چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟


مهران صولتی

🔺 وزیر آینده ترجیحا باید دانش‌آموخته (علوم تربیتی/ برنامه ریزی درسی) و حتما دارای سوابق اجرایی در وزارت آموزش و پرورش باشد

🔺 ایشان باید دارای مقبولیت کافی در میان فرهنگیان و نفوذ کافی در میان اعضای هیات دولت باشد

🔺 وزیر آینده باید از روحیه انتقاد پذیری، اجماع سازی، و اقناع سازی برخوردار باشد

🔺 ایشان باید از شجاعت کافی نسبت به بیان نارسایی‌های آ.پ و از شهامت لازم برای انتقال واقعیت‌های این دستگاه به مقامات بلندپایه برخوردار باشد

🔺 وزیر آینده باید بیش از روایت‌ها بر واقعیت‌ها تکیه کند و به جای روایت‌سازی بر بهبود واقعیت های عرصه تعلیم و تربیت تکیه کند

@solati_mehran

#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش

مهران صولتی

14 Jul, 14:13


🔹 چه انتظاراتی از وزیر آموزش و پرورش دولت چهاردهم دارید؟


مهران صولتی

🔺 وزیر آینده بتواند با استدلال‌های مبتنی بر پژوهش‌های میدانی و دیدگاه صاحب‌نظران علوم تربیتی مقام‌های بلندپایه نظام را قانع کند که دخالت عرصه سیاست در حوزه آ.پ نه تنها خواسته‌های نظام سیاسی را محقق نمی‌سازد بلکه نتایج معکوسی به دنبال دارد

🔺  وزیرآینده از تبدیل آموزش و پرورش به حیاط خلوت جناح‌های سیاسی جلوگیری کرده و با پای فشردن بر اهمیت حفظ استقلال این نهاد در مقابل اعمال نفوذ و دخالت نمایندگان مجلس در انتصاب مدیران محلی و منطقه‌ای آ.پ تمام قد بایستد و مقاومت نماید

🔺 وزیر آینده بتواند از همه ظرفیت‌های خود برای مرجعیت سازی از وزیر آموزش و پرورش در جلسات هیات دولت بهره برده و وزارت آ.پ را از حاشیه دولت به متن آن هدایت کند

🔺 وزیر آینده با دعوت سیستماتیک و هدف‌مند از روشنفکران و اندیشمندان جهت اظهارنظر در مورد اهمیت آ.پ تلاش کند تا آموزش و پرورش به گفتمان غالب جامعه و گره‌گشایی از مسائل آن به دغدغه اصلی همه شهروندان به ویژه خانواده‌ها تبدیل شود

🔺 ایشان تمهیدی بیندیشد تا وزیر آموزش و پرورش به جای حضور تمام وقت و مناسکی در جلسات متعدد اداری از فراغت کافی برای گفت‌و‌گو با اندیشمندان، دیدار با نمایندگان، حضور در مدارس و گفت‌و‌گوی مستقیم با معلمان و دانش‌آموزان، مطالعات تطبیقی با آ.پ جهان و گفت‌و‌گو با رسانه‌ها بهره گیرد

🔺 وزیر آینده واجد نگاه سیستمی به تحولات آ.پ بوده و این نهاد را در ارتباط متقابل و دو سویه با نهاد های سیاست، اقتصاد، خانواده و دین ببیند. روشن است که نگریستن از چنین منظری می‌تواند  اظهارات و عمل‌کرد او را از ژرفا و واقع بینی بیشتری برخوردار سازد

🔺 وزیر آینده به دنبال بهره‌گیری حداکثری از ظرفیت‌های مشارکت جویانه آ.پ باشد. تجربه برگزاری انتخابات صندوق ذخیره و شورای عالی آ.پ در دولت دوم روحانی را احیا و برگزاری مستمر آن را از طریق راهکارهای قانونی نهادینه سازد.

@solati_mehran

#وزیر_آینده
#آموزش_و_پرورش