گاهی در رقابت های درسی و کاری و شغلی
آدم هایی را میبینیم که حتی نقطه شروعشان از ما جلوتر است
یعنی حتی اگر هم سرعت او بدویم او سریعتر خواهد رسید پس باید خیلی خیلی سریعتر از او بدویم عرق بیشتری و نفس نفس زدن ها و تاول های پا بیشتری را طاقت بیاوریم
گاهی افرادی را میبینیم که هم نقطه ما شروع میکنند اما انگار ما باید پیاده بدویم و او سوار ماشین است ولو یک پراید چه برسد حالا بعصی سوار پورشه هستن
و باز ما میدویم میدویم ولی به گرد ماشین هم نمیرسیم ...
اما همیشه اینجور نمی ماند
چون ما انسانیم و با یک سری نیازها مثل حس شایستگی و اعتماد به نفس به دنیا آمده ایم و دوست داریم از درون شاد باشیم
میدانید چه تصویری از این دو اگر نقاشی بلد بودم میکشیدم
یکی انگار یک مسیر با شیب یکسان رفته و رسیده به نوک یک کوه مثلثی اما همونطور که در نوک قله است خطر سقوطش خیلی زیاد است زیرا شیب یکسان و مسیر برگشت صاف و بدون چاله و دستگیره است و به آنی بیافتد کله پا می شود
اما دومی مثل کوهنوردی است میخ زده ای طناب بسته ای پایت ورزیده شده و چاله چوله ها را خوب میشناسی اصلا بیافتی طنابت احتمالا میتواند به یکی از میخ ها گیر کند و لااقل احتمال کله پا شدنت کم است
میدانی چیست
اعتماد به نفس ، عزت نفس ، حس شایستگی در مسیر شکل میگیرد نه در مقصد
اینها نیازهایی است که ما را از شر افسردگی، اضطراب دلمردگی رها میکند
و شجاعت و توانایی به ما میدهد
اینها جای پای ماهستند که میمانند برایمان
راه است که شخصیت می سازد نه مقصد !
✍اکرم نجاتی
@edusun