چارلز بوکفسکی @charles_bukowski_poetry Channel on Telegram

چارلز بوکفسکی

@charles_bukowski_poetry


Instagram and Telegram @charles_bukowski_poetry

چارلز بوکفسکی (Persian)

چارلز بوکفسکی یک کانال تلگرامی پرطرفدار است که به اشعار و شعرهای این شاعر معروف آمریکایی می‌پردازد. اگر به شعر و ادبیات علاقه‌مند هستید، این کانال برای شماست. در این کانال شما می‌توانید اشعار زیبا و عمیق بوکفسکی را بخوانید و از تجربه‌ی یک سفر هیجان‌انگیز به دنیای ادبیات لذت ببرید. nnاگر به دنبال یک منبع جذاب برای مطالعه شعرهای زیبا و الهام‌بخش هستید، کانال تلگرامی چارلز بوکفسکی پیشنهادی بسیار مناسب است. همچنین در این کانال امکان مشارکت و ارتباط با دیگر طرفداران شعر و ادبیات وجود دارد. nnبرای دسترسی به محتوای بیشتر از شعرها و اشعار این شاعر معروف، می‌توانید از اینستاگرام هم به آدرس @charles_bukowski_poetry دنبالش کنید. بنابراین، با عضویت در کانال تلگرامی و دنبال کردن صفحه اینستاگرام، می‌توانید از زیبایی‌های شعر و ادبیات بوکفسکی لذت ببرید و با دیگر علاقه‌مندان به این حوزه ارتباط برقرار کنید.

چارلز بوکفسکی

12 Nov, 21:21


"سبک"

صاحب سبک بودن
راه و روش انجام هرکاری‌ست.
رویکردی نو
به موضوعی کسل‌کننده
یا خطرناک.
پرداختن به موضوعی کسل‌کننده
با سبکی نو
به انجام کاری خطرناک
اما بی‌سبک
برتری دارد.
ژان‌دارک صاحب‌سبک بود،
همین‌طور یحیی تعمیددهنده،
مسیح،
سقراط،
سزار،
گارسیا لورکا.
سبک یعنی متفاوت بودن،
شیوه انجام دادن،
شیوه انجام شدن.
یعنی شش مرغ‌ماهی‌خوار
که ساکت در برکه‌ای ایستاده‌اند،
یعنی تو
که لخت از حمام بیرون بیایی و مرا نبینی.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #شعرهایی_از_بوکفسکی_که_باید_خواند
#charlesbukowski
@charles_bukowski_poetry
@mazloumimahyar
https://www.instagram.com/reel/DCST56SN7s_/?igsh=cWY1Mm1uMzFiMHVw

چارلز بوکفسکی

11 Nov, 20:51


صفحه شعر و ترجمه #مهیار_مظلومی در اینستاگرام
https://www.instagram.com/mazloumimahyar/profilecard/?igsh=MWVndHJsMGRpYW9yOA==

چارلز بوکفسکی

29 Oct, 20:47


.
"همه جا، همه جا"

شگفت‌آور است،
که چطور با تلخی به بدبختی‌هایمان چسبیده‌ایم،
در حالتی دفاعی، همواره توسط نیروهایی دیگر خنثی شده‌ایم.
شگفت‌آور است،
آن میزان انرژی‌ای که صرف افروختن خشم‌مان می‌کنیم.
شگفت‌آور است،
چگونه لحظه‌ای می‌توانیم چون حیوانی غراّن باشیم،
و لحظه‌ای بعد، فراموش کنیم چه بود و چرا.

نه ساعت‌ها، روزها، ماه‌ها یا سال‌ها
بلکه دهه‌ها و عمرها
صرف ناچیزترین کینه‌ها و نفرت‌ها شده‌اند.
در نهایت، دیگر چیزی باقی نمانده که مرگ با خود ببرد.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_بیش_از_همه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذری
@charles_bukowski_poetry
#charlesbukowski
https://www.instagram.com/p/DBuNA6VRdTb/?igsh=NHF6Z3Z3MHI3M3oz

چارلز بوکفسکی

23 Oct, 04:48


.
"تپش"

باران
چون زبانی از خزه‌های چسبنده
بر بدنم می‌لغزد،
گردنم را می‌پیماید،
به پایین سر می‌خورد،
مهره‌هایم را می‌لیسد،
و می‌شمارد،
مهره‌هایی که مرا از بدن تو جدا می‌کنند.

به آرامی اکنون، با زبانم
دنبال رد زبانت می‌گردم
که در بزاقم فرو رفته است.
از کاخ‌های روان در کامت
و در خیسی درخشنده ران‌هایت
می‌نوشمت، می‌نوشمت
در حالی که زبانت مرا می‌پیماید
و پایین می‌آید،
می‌چسبد، جمع می‌شود
چون زبانِ تاریک باران.

ریشه‌ی این تپش، دهانت را پر می‌کند،
می‌لرزد،
در تو جاری می‌شود
و در گلویت به نغمه‌ای زاینده بدل می‌شود.
#خوزه_آنخل_بالنته
برگردان #مهیار_مظلومی
@joseangelvalente
#ElTemblor
#joseangelvalente
https://www.instagram.com/p/DBcHqELqyVP/?igsh=dHQ4Z20zNjFmZmlm

چارلز بوکفسکی

21 Oct, 18:32


.
"زنان خطرناک"

آنها به دیدنم می‌آیند
مقابلم می‌نشینند،
صحبت می‌کنند
و صدایشان خیلی بلند است
و بیش از حد می‌خندند
و زود وقتی درباره مردهایشان به من می‌گویند
سرم درد می‌گیرد،
اینکه چطور مجبور شدند این یکی را ترک کنند
و چطور آن دیگری سعی کرد خودش را بکشد وقتی آنها ترکش کردند،
و همچنان حرف می‌زنند
تبسم می‌کنند
می‌خندند
سر تکان می‌دهند.
بیشترشان کمی چاق‌اند و کمی بلوند.
وقتی می‌روند، به مردانی فکر می‌کنم
که به آنها نیاز داشتند:
مردانی که اگر شغل انبارداری‌شان را در فروشگاه سیرز-روباک از دست بدهند
به خودکشی فکر می‌کنند.
این مردان به زنان نیاز دارند،
همانطور که زمانی به مادرانشان نیاز داشتند.
این مردان به خنده‌های بلند و زنانی سبک‌سر نیاز دارند
که هیچ جذابیت روحی یا جسمی ندارند.
و آن زنان از این مردان تغذیه می‌کنند
مثل آب‌نبات مثل بادام‌زمینی،
مثل تخمه آفتابگردان،
و پوست‌‌شان را دور می‌ریزند
در حالی که از فتوحات زنانه‌شان صحبت می‌کنند
و در یک دست قوطی آبجوی گرم کوُرز دارند
و در دست دیگرشان سیگار مارلبرو.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_بیش_از_همه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذری
@charles_bukowski_poetry
https://www.instagram.com/p/DBZXWwbNq2J/?igsh=dHEzdjltZm04cjg4

چارلز بوکفسکی

20 Oct, 18:12


.
"بدجنس و خسیس"

اه، ما به اندازه کافی مهمونی نمی‌گیریم،
فقط من عاشق رقصم،
ما هیچ‌کس رو نمی‌بینیم،
اخیراً کجا بودیم؟
یه شب شعر.
تو به پیست مسابقه میری
و فقط وقتی که حسش باشه
وقتی خماری نداری
وقتی از پیست خسته نیستی،
باهام عشق‌بازی می‌کنی.
همیشه همون کارهای تکراری، دوباره و دوباره.
می‌ترسم مردم رو دعوت کنم
چون بهشون توهین می‌کنی.
قرار بود بهترین شاعر هالیوود شرقی باشی
ولی تو بدجنس و خسیسی،
تو ادعا می‌کنی رابطه‌مون عالیه
می‌گی بچه‌هامو دوست داری،
اما وقتی ۷۵ دلار توی پیست باختم
هیچی بهم ندادی.
خیلی کم بهم پول می‌دی.
ما هیچ‌کس رو نمی‌بینیم
همیشه همون کارهای تکراری، دوباره و دوباره.
مگه نمی‌دونی زندگی می‌تونه جالب باشه؟
من خیلی حوصله‌م سر رفته، کسلم،
کلافه‌ام، دارم دیوونه می‌شم!

می‌گم اوکی، و گوشی رو قطع می‌کنم.

حالا می‌تونه کلافگی‌شو برطرف کنه.
پیش خودم حدس می‌زنم کی اول کسلی‌شو برطرف می‌کنه؟
احتمالاً یه آدم کسالت‌بار.
یه بازیگر بیکار با آسم
که عاشق سه‌کله‌پوکه.

اون نمی‌فهمه
که معمولاً، فقط آدم‌های حوصله‌سربر، کسل می‌شن.

و قبل از اینکه شما کلافه بشین
من این شعرو تموم می‌کنم.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_بیش_از_همه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذری
https://www.instagram.com/p/DBWvhzPtITA/?igsh=MWtxdmRybzlkeGV3bA==

چارلز بوکفسکی

20 Oct, 08:21


.
"پر غرور
نحیف
در حال مرگ"

در سوپرمارکت‌ها، پیرمردها و پیرزن‌های مستمری‌بگیر را می‌بینم
که نحیف و سرفراز، در حال مرگ‌اند
سرپا از گرسنگی می‌میرند و دم نمی‌زنند.
پیشتر، احاطه‌شده با دروغ‌ها
به آن‌ها گفته شده که سکوت، شجاعت است.
اکنون، پس از عمری کار،
در دام تورم گیر افتاده‌اند.
اطراف را می‌پایند
حبه انگوری می‌دزدند و می‌جوند.
بعد خرید کوچکی، به اندازه یک روز، انجام می‌دهند.
دروغ دیگری که به آن‌ها گفته شد:
دزدی حرام است.
ترجیح می‌دهند گرسنگی بکشند تا دزدی کنند
(یک حبه انگور آن‌ها را نجات نمی‌دهد)
در اتاق‌هایی کوچک
در حال خواندن تبلیغات
از گرسنگی خواهند مرد
بی‌صدا.
جسدشان را،
پسرهای جوان بور با موهای بلند
از خانه‌های اشتراکی بیرون می‌برند.
آن‌ها را داخل نعش‌کش سر می‌دهند
و راهشان را می‌گیرند و دور می‌شوند.
پسرهای خوش‌چهره‌‌ای
که فقط به لاس‌وگاس، کُس و پیروزی فکر می‌کنند.
این قانون طبیعت است:
هرکسی اول طعم عسل را می‌چشد
و سپس چاقو.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
@charles_bukowski_poetry
https://www.instagram.com/p/DBVlva3Ngib/?igsh=MXFyMWp3bWk1MnpidQ==

چارلز بوکفسکی

18 Oct, 19:49


.
"کافه معمولی جهان"

جهان‌های جدیدی در غبار می‌درخشند
و از زاغه‌های ذهن بیرون می‌آیند،
تا با ایده‌های پشه‌‌وار خفه شوند.
اینجا، در کافه‌ی معمولی و پیش‌پاافتاده جهان
سخت‌ترین کار
خلق هنر است،
مثل خوردن سالاد.
اطراف را بنگر.
اجزایی که باید با آن‌ها کار کرد،
گم شده‌اند.
پس باید آنها را خلق یا پیدا کرد.
منتقدان باید سخاوتمند باشند
ولی بندرت سخاوتمندند.
از نظر آنها آسان است
که آب را با آتش خاموش کرد.
اما هیچ تلاشی بیهوده نبوده است
مهم نیست که با ما چه کرده‌اند:
منتقدان
زنانِ از دست‌رفته
شغل‌های از دست‌رفته،
لعنت به همه‌شان.
آن‌ها به اندازه‌ی این کافه معمولی،
این جهان معمولی،
جالب نیستند،
ما می‌دانیم که جای بهتری باید وجود داشته باشد،
اما ندارد؛
این راز ماست
که زیاد هم نیست،
اما کافی است.
ما آتشی معمولی و پژمرده‌کننده را انتخاب کرده‌ایم.
خلق هنر یعنی
برای همیشه تنها و دیوانه بودن.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_بیش_از_همه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذری
https://www.instagram.com/p/DBRxz2RxlPv/?igsh=MW12dTN2emd2MzA5bg==

چارلز بوکفسکی

16 Oct, 19:46


.
"ماهی قرمز"
ماهی قرمزم با چشمانی خیس
به نیم‌حباب اندوهِ من خیره می‌شود.
ما با نازک‌ترین نخ‌ها
به‌هم آویخته‌ایم،
آویزان، آویزان، آویزان
در طناب جلاد.
من به او خیره می‌شوم
و او به من . . .
او باید افکاری در سرش باشد،
آیا می‌توانی انکارش کنی؟
او چشمانی دارد و گرسنه است
او نیز عشقش
در ژانویه مرد؛
اما او طلاست، واقعاً طلا، و من خاکستری‌ام
و تفتیش او ناپسند است،
ناپسند مانند سوختن هلوها
یا تجاوز به کودکان،
و من سر برمی‌گردانم و به جای دیگری می‌نگرم،
اما می‌دانم که او پشت سرم است،
یک تُنگ طلای خونین،
تنها چیزی که بین سرخ‌ترین ابرِ برزخ
و آپارتمان شماره ۳۰۳
آویزان است.
خدای من، آیا ممکن است
که ما یکی باشیم؟
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
@charles_bukowski_poetry
https://www.instagram.com/p/DBMnv7kxoru/?igsh=bTdjbXMxNWF3enQw

چارلز بوکفسکی

16 Oct, 17:04


چارلز بوکفسکی pinned «. "ماهیگیر" او هر روز ساعت ۷:۳۰ صبح بیرون می‌آید با ۳ ساندویچ کره بادام زمینی، و یک قوطی آبجو که آن را در سطل طعمه نگه می‌دارد. او ساعت‌ها با یک چوب ماهیگیری کوچک در سه‌چهارم طول اسکله، ماهیگیری می‌کند. او ۷۵ ساله است و خورشید پوستش را برنزه نمی‌کند، و هرقدر…»

چارلز بوکفسکی

15 Oct, 19:01


.
"ماهیگیر"

او هر روز ساعت ۷:۳۰ صبح بیرون می‌آید
با ۳ ساندویچ کره بادام زمینی،
و یک قوطی آبجو
که آن را در سطل طعمه نگه می‌دارد.
او ساعت‌ها با یک چوب ماهیگیری کوچک
در سه‌چهارم طول اسکله، ماهیگیری می‌کند.
او ۷۵ ساله است و خورشید پوستش را برنزه نمی‌کند،
و هرقدر که هوا گرم باشد،
پیراهن چهارخانه قهوه‌ای و سبزش از تنش جدا نمی‌شود.
او ستاره‌های دریایی، بچه کوسه‌ها، و ماهی‌های خال‌خالی می‌گیرد،
با هیچ‌کس حرف نمی‌زند.
گاهی در طول روز
قوطی آبجویش را می‌نوشد.
ساعت ۶ عصر وسایل و صیدش را جمع می‌کند
از اسکله
و چند خیابان رد می‌شود
و وارد آپارتمان کوچکی در سانتا مونیکا می‌شود.
به اتاق می‌رود و روزنامه عصر را باز می‌کند
در حالی که همسرش ستاره‌های دریایی، کوسه‌ها، و ماهی‌های خال‌خالی را در سطل زباله می‌اندازد.

او پیپش را روشن می‌کند
و منتظر شام می‌ماند.
#چارلز_بوکوفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
@charles_bukowski_poetry
https://www.instagram.com/p/DBJ9fXwxDGV/?igsh=dWtpYWc2bHZmd3Vy

چارلز بوکفسکی

04 Oct, 05:58


.
"پیروزی"
در سحرگاه یک روز عادی
حمله کردیم.
کشتی‌های آنها در بندرگاه پهلو گرفته بودند.
ما همه‌شان را آتش زدیم
و درخششی عظیم چون طلوع خورشید بوجود آوردیم.
توپ‌ها را به سمت کلیسا نشانه گرفتیم.
پای سواره‌نظام را بریدیم.
سربازان مست‌ و خوابالودشان را در پادگان
شرحه‌شرحه کردیم.
زنانشان، مخصوصا جوانترها را لخت کردیم
فریادزنان
به شکلهای مختلف به آنها تعرض کردیم
روحشان را از کالبدشان بیرون کشیدیم
برخی را کشتیم
پستان برخی را بریدیم
و هرچه در شهر بود را خوردیم و نوشیدیم.
جنگ خوب است
تا وقتی که تو پیروز آنی.
وقتی با رژه‌ای پیروزمندانه آنجا را ترک می‌کردیم
چیزی جز آتش، دود و مرگ نمانده بود.
سحرگاه از روی تپه‌ها رژه می‌رفتیم
و گلها با زیبایی‌شان
به ما هدیه می‌دادند.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذریم
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/CcyzdfyOByn/?igsh=NmQ4NGdzYTJtdWhs

چارلز بوکفسکی

20 Sep, 05:31


.
گفتم:"اقیانوس را ببین، نگاهش کن، آن بیرون، دارد میخروشد و بالا و پایین می‌رود. و زیر آن‌ همه هیاهو، ماهی‌ها، ماهی‌های بیچاره‌ای که با هم می‌جنگند و یک‌دیگر را می‌خورند. ما هم روی زمین مثل آن ماهی‌ها هستیم. یک حرکت اشتباه و کارت تمام است. قهرمان بودن حس خوبی است. عالی‌ست اگر حرکاتت را بدانی.»
#چارلز_بوکوفسکی
از کتاب #اداره_پست
@charles_bukowski_poetry
https://www.instagram.com/p/DAIJOYnNzE3/?igsh=eThha3J2bjAxeHpy

چارلز بوکفسکی

21 Mar, 18:24


"غیرعادی است"

مُردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
چه جانانه جنگیده باشند چه بد،
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
چه دوستشان داشته باشیم
چه نداشته باشیم،
آنها مانند ساختمان‌ها و خیابان‌های قدیمی هستند،
مانند اشیا و مکانهایی که به آنها عادت داریم،
و به سادگی به‌خاطرِ حضورشان قبولشان کرده‌ایم.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
شبیه مردن پدر، یا سگ و گربه خانگی‌ست،
کشته شدن یا خودکشی آدمهای مشهور هم غیر عادی‌ست.
مشکل این است که آنها باید با چیزی جایگزین شوند،
و تقریبا هرگز چیزی جای‌شان را پر نمی‌کند،
و این اندوهی منحصربه‌فرد برای ما ایجاد می‌کند.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست،
پیاده‌روها دیگرگونه به نظر می‌آیند،
کودکان و هم‌بستران و پرده‌ها و ماشینها، دیگرگونه به نظر می‌رسند‌.
مردن آدمهای مشهور غیرعادی‌ست:
ما دچار مشکل می‌شویم.
#چارلز_بوکفسکی
ترجمه #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده

@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz

چارلز بوکفسکی

18 Feb, 19:00


.
"پروانه‌ها مرا بلعیده‌اند"
شاید برنده جایزه بخت‌آزمایی بشوم
شاید دیوانه شوم
شاید انتشارات هارکورت بریس تلفن کند
یا شاید اداره بیمه بیکاری
یا آن لزبین خرپولی که بالای تپه زندگی می‌کند.
شاید تناسخی در کار باشد که قورباغه شوم
یا کیسه پولی به اندازه هفتادهزار دلار در حمام بیابم.
من به کمک نیاز دارم
من مردی نحیفم
که توسط درختان سبز
پروانه‌ها
و شما
دارد خورده می‌شود.
بچرخ، بچرخ.
چراغ را روشن کن.
دندانم درد می‌کند.
دندانِ روحم درد می‌کند.
نمی‌توانم بخوابم.
دعا می‌کنم
برای مردگان
برای موش سفید
برای موتورهای در حال سوختن
برای خون روی روپوش اتاق عمل.
من گیر افتاده‌ام.
زوزه‌های وحشیانه می‌کشم.
بدنم آنجاست و چیزی جز من پرش نکرده است.
منی که در میانه خودکشی و پیری گیر افتاده‌ام.
هم‌پای جوانان در کارخانه‌ها خرحمالی می‌کنم
جوش می‌آورم
و سرپرستمان پوزخند می‌زند.
شعرهایم فقط پنجه‌هاییست که به کف قفس می‌کشم.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
#charlesbukowski
#mahyarmazloumi
#thepleasureofthedamned
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/Chay8mZMWR-/?igsh=MWw4bWsyc2N1OTA2bg==

چارلز بوکفسکی

01 Feb, 06:39


"شعری برای تولد ۴۳ سالگی‌ام"

تنها شدن
در اتاقی چون قبر
بدون سیگار و شراب،
تنها با یک لامپ
و یک اجاق گاز هیزمی،
موهایی جوگندمی
و شادی‌ای از وجود اتاق...
صبحگاه
مردم بیرون می‌روند
تا پول در بیاورند:
قاضی‌ها، نجارها
لوله‌کش‌ها، دکترها
روزنامه‌فروش‌ها، پلیس‌ها
آرایشگرها، ماشین‌شورها
دندان‌پزشک‌ها، گل‌فروش‌ها
پیش‌خدمت‌ها، آشپزها
رانندگان...
و تو به سمت چپت میغلتی
که نور خورشید به پشتت بتابد
نه به صورتت.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #اینجا_همه‌چیز_عادی‌ست

@mahyarmaz
@charles_bukowski_poetry

چارلز بوکفسکی

20 Jan, 19:50


.
"آبجوی ساعت ۲ بعدازظهر"
هیچ، مهمتر از این نیست
که روی تخت پهلوبه‌پهلو بشوی،
در سرت خیالات بی‌ارزش باشد
و در دستت آبجو.
و در همین لحظه برگها می‌ریزند
اسبها می‌میرند
و صاحب‌خانه‌ها در راهروها زل می‌زنند.
نوای نسیمی
از لای کرکره‌های پایین‌کشیده شده،
آخرین غارِ تنهایی مَرد،
در نهایتی از ازدحام و هیاهو.
هیچ،
غیر از صدای چکه آب ظرفشویی
بطری‌های خالی
احساس رضایت‌مندی
جوانیِ در بند گذشته
زخم‌خورده و سرتراشیده
و کلماتی که آموخته‌ای،
که به خیالت هجوم می‌آورند
تا در آنی بمیرند.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #سوختن_در_آب_غرق_شدن_در_آتش
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/CqfhyN4uwLr/?igshid=MDJmNzVkMjY=

چارلز بوکفسکی

25 Dec, 00:57


.
"تنها، در شب کریسمس"

تنها، در شب کریسمس
در مسافرخانه‌ای نزدیک ساحل اقیانوس آرام.
می‌شنوی؟
کوشیده‌اند که اینجا را مدل اسپانیایی تزئین کنند
با پرده‌های نقش‌دار،
چراغ‌ها،
توالت تمیز،
قطعات کوچک و صورتی‌رنگ صابون.
ما را اینجا پیدا نخواهند کرد؛
آن ماهی‌های باراکودا،
آن زنان،
آن بت‌پرست‌ها.
در شهر همه مست‌اند
و وحشت‌زده
از چراغ‌های قرمز رد می‌شوند
و سرشان را به مناسبت تولد مسیح می‌شکافند.
خیلی عالی‌ست.
به زودی پنجمین بطری رامِ پورتوریکویی را تمام می‌کنم.
فردا صبح بالا می‌آورم،
حمام می‌کنم،
به سمت شهر رانندگی می‌کنم،
ساعت یک بعد‌از‌ظهر ساندویچ می‌خورم
و تا ساعت دو در اتاقم خواهم بود،
روی تخت دراز می‌کشم
و منتظر زنگ تلفن می‌مانم،
ولی جواب نمیدم.
تعطیلات بهانه خوبی برای من است
بهتر از استدلال‌های خودم.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #عشق_سگی‌ست_از_جهنم
#charlesbukowski #charles_bukowski #poetry #love_is_a_dog_from_hell
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
#Christmas
https://www.instagram.com/p/CJMhNf_hO2M/?igsh=a3BhZWJ3NmR3ajB0

چارلز بوکفسکی

10 Nov, 14:37


.
"نبوغِ مردم"

درون انسانی معمولی،
آنقدر خیانت،
نفرت،
خشونت،
و چرندیات وجود دارد،
که هر ارتشی را برای هر زمانی تامین می‌کند.
بهترین قاتلان آنانند،
که برضدِ قتل موعظه می‌کنند.
و آنان که پر از نفرتند،
از عشق سخن می‌رانند.
و در نهایت، جنگ‌افروزترینان
آنهایند که دم از صلح می‌زنند.
آنها که شما را به خدا سوق می‌دهند،
به خدا نیاز دارند.
آنها که ندای صلح سر می‌دهند،
در آرامش نیستند.
آنها که از عشق می‌گویند،
عشقی ندارند.
از واعظان بر حذر باشید.
از مدعیان دانایی بر حذر باشید.
از آنها که همیشه کتاب می‌خوانند بر حذر باشید.
از آنها که از فقر بیزارند
و آنهایی که به آن افتخار می‌کنند
بر حذر باشید.
از آنها که زود لب به تحسین می‌گشایند بر حذر باشید
زیرا به تحسینِ متقابل نیازمندند.
از آنها که به سرعت چیزی را مورد سرزنش قرار می‌دهند بر حذر باشید
زیرا آنها از ندانسته‌هایشان می‌ترسند.
از آنها که مدام دنبال جمع خاصی هستند بر حذر باشید
آنها در تنهایی پوچند.
از مردان و زنان معمولی
و عشقشان بر حذر باشید‌.
عشقشان معمولی‌ست
و هدفی معمولی را دنبال می‌کند.
اما در نفرتشان نبوغی نهفته است
که می‌تواند شما را
و هر آدمی را بکشد.
تنهایی را نمی‌خواهند
تنهایی را نمی‌فهمند
و هرآنچه که با خلوت آنها در تضاد باشد را تخریب می‌کنند.
عاجز از خلق هنر،
هنر را درک نمی‌کنند.
حساب شکست‌هایشان را به پای دنیا می‌نویسند.
عاجز از بی‌محابا عشق‌ورزیدن،
عشق شما را ناقص می‌پندارند
و از شما متنفر می‌شوند.
نفرتشان، بی‌نقص است،
چون الماسی درخشان
همچون یک چاقو
یک کوه
یک پلنگ
و چون شوکران.
این بهترین هنرشان است.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #لذتهای_نفرین_شده
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/CzeBc5Oulwf/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

چارلز بوکفسکی

02 Nov, 11:36


.
"پیروزی"
در سحرگاه یک روز عادی
حمله کردیم.
کشتی‌های آنها در بندرگاه پهلو گرفته بودند.
ما همه‌شان را آتش زدیم
و درخششی عظیم چون طلوع خورشید بوجود آوردیم.
توپ‌ها را به سمت کلیسا نشانه گرفتیم.
پای سواره‌نظام را بریدیم.
سربازان مست‌ و خوابالودشان را در پادگان
شرحه‌شرحه کردیم.
زنانشان، مخصوصا جوانترها را لخت کردیم
فریادزنان
به شکلهای مختلف به آنها تعرض کردیم
روحشان را از کالبدشان بیرون کشیدیم
برخی را کشتیم
پستان برخی را بریدیم
و هرچه در شهر بود را خوردیم و نوشیدیم.
جنگ خوب است
تا وقتی که تو پیروز آنی.
وقتی با رژه‌ای پیروزمندانه آنجا را ترک می‌کردیم
چیزی جز آتش، دود و مرگ نمانده بود.
سحرگاه از روی تپه‌ها رژه می‌رفتیم
و گلها با زیبایی‌شان
به ما هدیه می‌دادند.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب #آنچه_اهمیت_دارد_این_است_که_چگونه_از_میانه_آتش_بگذریم
@charles_bukowski_poetry
@mahyarmaz
https://www.instagram.com/p/CzJGWPaujqk/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==