🔹«محمد برتر بود یا بایزید بسطام؟»، سؤالی که شمس در اولین دیدارش با مولانا از او پرسید و در تاریخ ماند. مقایسهٔ یک پیامبر با یک عارف شاید در نگاه اول نامتجانس باشد، اما اینگونه رتبهبندیها و مقامسنجیها نزد اهل معرفت، از جهاتی، اهمیت دارد. آنها میخواهند مقام معنوی هر عارف را بسته به گفتههایش بسنجند تا دریابند کدام یک در آسمان معرفت بالاتر پریده یا در بحر معانی عمیقتر غواصی کرده. برای مثال، تصور عارف الف از ملکوت در مقایسه با عارف ب، براساس گزارشها و گفتههای خودشان، چه تفاوتهایی با یکدیگر داشته است. شمس نیز، در ادامهٔ سؤالش، دو جمله از بایزید را با جملات پیامبر اسلام مقایسه کرد.
🔹در این یادداشت قرار نیست پیامبران را با عرفا مقایسه کنیم، بلکه میخواهیم بر روی انگارهٔ افضلیت و سروری و برتری پیامبر اسلام تمرکز کنیم. ما به موجب آیهٔ «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» میان هیچ یک از پیامبران فرق نمیگذاریم و به همهٔ آنان و تعالیمشان ایمان داریم، اما به موجب آیههای «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» (بقره: ۲۵۳) و «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ» (اسراء: ۵۵) معتقدیم بعضی رسولان بر بعضی دیگر و بعضی انبیا بر بعضی دیگر فضیلت و برتری دارند.
🔹رتبهبندی و مقامسنجی انبیا، بهویژه پیامبر اسلام، کار آسانی نیست. باور مشهور نزد مسلمانان این است که محمد افضل انبیا بوده است، اما آیا قرآن این موضوع را تأیید میکند؟ بعضی برای برتری پیامبر اسلام بر سایر انبیا به نظر مفسران ذیل آیهٔ زیر استناد میکنند:
▪️وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا
➖و [ياد كن] هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم، و از [همهٔ] آنان پيمانى استوار گرفتيم. (احزاب: ۷) {فولادوند}
🔹دیدگاه مفسران، برای نمونه، اینچنین است: «چهار نفر از ايشان را به ترتيب عصرشان ذكر كرد، ولى رسول خدا (ص) را بر آنان مقدم داشت، با اينكه آن جناب از لحاظ عصر آخرين ايشان بود، براى اينكه آن جناب برترى و شرافت و تقدم بر همهٔ آنان دارد» (ترجمهٔ تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۴۱۵). اما به نظر میرسد تقدم نام دلیل کافی بر افضلیت و برتری نباشد. برای مثال، نام اسماعیل در آیهٔ ۴۸ سورهٔ ص پس از ابراهیم و اسحاق و یعقوب آمده و در بقره: ۱۳۶ و ۱۴۰، آلعمران: ۸۴، نساء: ۱۶۳ پیش از اسحاق و یعقوب. مثالهای نقض دیگری نیز در آیات قرآن وجود دارد، که نشان از سبک بیان ویژهٔ قرآن دارد، و به صرف مقدم آمدن نام پیامبر نمیتوان نتیجه گرفت که او افضل از انبیای پیش از خود است.
🔹قرآن، مطابق آیات ۸۳ تا ۸۹ انعام، محمد را پیرو و دنبالهروِ «الذین آتیناهم الکتاب و الحکم و النبوة» میداند، با این ترتیب: ابراهیم، اسحاق، یعقوب، نوح مِن قَبل، داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی، الیاس، اسماعیل، یسع، یونس، لوط، و بعضی پدران و فرزندان و برادران هر کدام از آنها. خداوند در آیهٔ ۹۰ اینان را هدایتیافته میداند و به پیامبر اسلام امر میکند که به آنان اقتدا کن: «أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ». پیامبر موظف است به آموزههای انبیای پیش از خود اقتدا کند و به پیش برود.
🔹موسی در بدایات راه شاگرد خضر بود و بعدها سرور انبیای بنیاسرائیل شد. مولانا، به گفتهٔ خود، از پی سنایی و عطار میرفت، اما بعدها عالمتاب شد. عارفان هر کدام از پی آن دیگری میرفتند. انبیا نیز هرچند جداگانه هدایت میشدند و سلوک میکردند، اما بعضی در متابعت و پیروی از بعضی دیگر بودند. تا پیش از آمدن ابراهیم از پی نوح میرفتند، و تا پیش از آمدن موسی دنبالهروِ ابوالانبیاء، ابراهیم، بودند. البته این بدان معنا نیست که هر کس دیرتر بیاید لزوماً بافضیلتتر است، زیرا انبیایی پس از موسی آمدند که به فضیلت او نرسیدند.
🔹پیامبر اسلام نیز، پس از بعثت، با اینکه به مقام والایی دست یافته بود، اما همچنان طی طریق میکرد. خداوند در قرآن گاه او را عتاب میکند، گاه تسلیاش میدهد، به او دستور سلوکی میدهد تا بلکه به مقام محمود دست یابد، و قس علی هذا. همهٔ اینها حکایت از آن دارد که سلوک پیامبر پس از پیامبر شدن نیز ادامه داشته است. او سرانجام، به باور اهل معرفت، همهٔ مراتب را طی میکند و به مقام ختمیمرتبت دست مییابد، اما همچنان برای تبیین برتری او بر سایر انبیای اولوالعزم نیازمند دلایلی قوی و معنوی هستیم.
#قرآن #کلام #نبوت
@elahiatik