(از آرشیو سایت تدارک)
♦️ ناصر فکوهی یادداشتی دارد به نام "جهان پساکرونا: سناریوهای پیش رو". نویسنده در این یادداشت به اثرات ویروس کرونا بر جامعه انسانی، نحوه مواجهه با آن و پیامدهای احتمالی آن اشاره می کند. پرداختن به ناصر فکوهی و نظراتش از سوی ما ضرورتی نمی داشت اگر درج قسمتی از این یادداشت را در کانال تلگرامی "مکتوبات" نمی دیدیم. این کانال به طیفی تعلق دارد که مدعی عدالت طلبی است. و ظاهرا در حال برخورد و افشای مستمر سیاست های طبقاتی جمهوری اسلامی و شکاف گسترده طبقاتی در جامعه است. این گروه که طی ماه های اخیر و به خصوص پس از انتخابات مجلس در حال فاصله گرفتن از حاکمیت و نقد صریح تر آن است، برخلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان مخالف "کدخدایی" آمریکا بر جهان و معتقد به مبارزه با سیاست های تجاوزگرانه آمریکا و متحدینش است و آرایش طبقاتی در جهان معاصر و از جمله ایران را با مبانی قسط و عدالت اسلامی سازگار نمی داند.
♦️ باوجود این درج یادداشتی در این کانال، که به صراحت به تطهیر دوران روزولت و سیاست های آمریکا پس از جنگ جهانی دوم می پردازد، و نویسنده اش بازگشت به عصر طلایی حاکمیت و اقتدار آمریکا بر جهان را آرزوی خود می داند، نمایانگر مبانی مبهم و پایه های نظری متزلزل عدالت طلبی اسلامی جاری در ایران است. فکوهی البته در شمار سلبریتی های مبتذل لیبرالیسم در ایران نیست. او مثل صادق زیباکلام وقیح و دروغپرداز و شارلاتان نیست. اما صرفنظر از تمایزات جزئی نظری و ویژگی های شخصی و سابقه سیاسی اش، اساس نظریات وی تفاوت زیادی با نظرات همان صادق زیبا کلام ندارد. انتشار چنین مطالبی از سوی کسانی که داعیه اعتراض به بیعدالتی طبقاتی دارند، نشان می دهد که عدالت طلبی اسلامی نه تنها نسبت به آنچه در نیم قرن پیش در نظریات کسانی همچون علی شریعتی یا حتی حداقل محمد باقر صدر مطرح می شد، جلوتر نرفته، بلکه حتی به مراتب بیش از آن با منافع طبقه حاکم در هم آمیخته و تحت تاثیر گفتمان های مسلط بر اقشار متوسط قرار دارد. آن هم در دوره ای که افکار حاکم بر این قشر از طبقه حاکم بیش از پیش خصلتی ارتجاعی یافته است.
..............
..............
♦️ آن جریان عدالت طلبی که راه برای انتشار چنین یادداشت بی مایه ای در مدیای آن باز است، عمارتی است با ستون های لرزان. زیر هر گوشه سقف چنین عمارتی را که ستونی بزنی، گوشه ای دیگر فرو خواهد ریخت و سوراخ دیگری باز خواهد شد. از این سوراخ هاست که گرایشات گوناگون و متضاد درون عدالت طلبی اسلامی بیرون خواهند زد. منتقدترهای نسبت به نظام به سوی اپوزیسیون پرتاب خواهند شد، معتدل ترها در هر فرصتی مثل انتخابات دچار وسوسه تبدیل شدن به جناحی در درون حاکمیت می شوند، و گرایش باقیمانده نیز اگر نتواند به درک طبقاتی خود عمق ببخشد و به ابزار نقد مادی مناسبات سرمایه مسلح نشود، هرآینه یا در زیر آوار له خواهد شد و یا عقیم خواهد ماند.
مقاله کامل را در لینک زیر مطالعه کنید:
🔴 وقتی استاد لیبرال آموزگار عدالت طلبان می شود: مکتوبات و فکوهی