چند روز پیش، درست سه ماه بعد از اون شب.
دوباره رفتم اون کوه.
حالم خوب بود.
خوبِ مطلق. بدون پس و پیش.
جوونه های امید ریشه کردن و شاخه های نازک دارن ضخیم می‌شن.
روزی صد بار خداروشکر می‌کنم به خاطر گذشتن اون روزها.
خستگیم فقط جسمیه. به خاطر شلوغ بودن روزهام. به خاطر پیاده روی هایی که با هم می‌کنیم. به خاطر کوه که با هم رفتیم. به خاطر شب هایی که با هم بیداریم و صحبت می‌کنیم.
دوباره رفتم اون کوه.
حالم خوب بود.
خوبِ مطلق. بدون پس و پیش.
جوونه های امید ریشه کردن و شاخه های نازک دارن ضخیم می‌شن.
روزی صد بار خداروشکر می‌کنم به خاطر گذشتن اون روزها.
خستگیم فقط جسمیه. به خاطر شلوغ بودن روزهام. به خاطر پیاده روی هایی که با هم می‌کنیم. به خاطر کوه که با هم رفتیم. به خاطر شب هایی که با هم بیداریم و صحبت می‌کنیم.
![[کانال♡فونت®پروفایل]](/avatar/1534/1534283037.jpg)
