با شمشیر منو بزن، ولی با زبونت نه خانواده ایرانی.
آیس ناکافی
@tamazeroice
سلام!
می‌شنومتون:
@Icecafee_bot
Telegram Channel Promotion (Persian)
آیس ناکافیnnآیا علاقه‌مند به مطالعه مطالب جذاب و متنوع هستید؟ آیا دنبال یک کانال تلگرامی هستید که اطلاعات مفید و جذاب را با شما به اشتراک بگذارد؟ اگر پاسخ شما بله است، پس به کانال آیس ناکافی بپیوندید!
@tamazeroicennاین کانال با هدف ارائه محتوای جذاب و آموزنده برای اعضای خود تاسیس شده است. از مطالب علمی تا طنز و سرگرمی، این کانال همه چیز را برای شما در نظر گرفته است. شما می‌توانید از اطلاعات مفید و جالبی که در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شود بهره‌مند شوید و وقت خود را با خواندن مطالب متنوع و جذاب سپری کنید.
پس چه دلیلی وجود دارد که شما این فرصت را از دست بدهید؟ به کانال آیس ناکافی بپیوندید و از تمامی محتواهای شگفت‌انگیز آن لذت ببرید! سلام! می‌شنومتون:nn@Icecafee_bot
آیس ناکافی
02 Jan, 18:11
الان که می‌بینین آرومم به خاطر اینه که هنوز امتحانام شروع نشده.
ترکیب شروع امتحانا و پی ام اس، چند روز دیگه ازم گرگینه می‌سازه.
ترکیب شروع امتحانا و پی ام اس، چند روز دیگه ازم گرگینه می‌سازه.
آیس ناکافی
28 Dec, 16:28
دوستم ۱۳ روز زودتر از تولدم سورپرایزم کرد کادو آورد و کیک و شمع.
سورپرایز اصلی، وقتی بود که داشتیم گپ می‌زدیم و گربه اومد کیکم رو سرقت کرد.
سورپرایز اصلی، وقتی بود که داشتیم گپ می‌زدیم و گربه اومد کیکم رو سرقت کرد.
آیس ناکافی
27 Dec, 21:23
تو باعث شدی چیزایی رو تو خودم ببینم، که تا به حال ندیده بودم.
شبت به خیر
شبت به خیر
آیس ناکافی
23 Dec, 20:23
نمی دونم چند ساعته بغض داره خفه‌م می‌کنه و اشک داغ آروم و بی صدا از چشمام سرازیر می‌شه و می‌ره تو گوشام.
آیس ناکافی
21 Dec, 11:33
از خرداد می‌خواستم فال بگیرم.
فال حافظ خونه پیدا نمی‌شد.
چند روز پیش فال گرفتیم.
انگار حافظ تمام مدتی که کتابش روی میز بود، واقعا داشت به حرف هامون گوش می‌داد.
برترین فالِ پاییز که هیچی، برترین فالِ زندگیم:
فال حافظ خونه پیدا نمی‌شد.
چند روز پیش فال گرفتیم.
انگار حافظ تمام مدتی که کتابش روی میز بود، واقعا داشت به حرف هامون گوش می‌داد.
برترین فالِ پاییز که هیچی، برترین فالِ زندگیم:
آیس ناکافی
26 Nov, 16:47
بالا کشیدن اعتماد به نفسم دیگه انقدر فرساینده شده که انگار دارم یه وزنه‌ی سه تنی نامرئی رو روز به روز با خودم حمل می‌کنم و می‌کشم اینور اونور و فقط داره خودمو خسته می‌کنه و هیچ نمود بیرونی ای نداره.
آیس ناکافی
26 Nov, 16:00
چگونه در عین بی پولی ساده لذت ببریم؟ از آنلاین شاپ در حد وسعمون محصولات پوستی می‌خریم و با اسنپ پی قسطی پرداخت می‌کنیم. راحت.
اسپانسر این پست: اسنپ پی
اسپانسر این پست: اسنپ پی
آیس ناکافی
26 Nov, 15:58
یعنی می‌گید شما ساعات پایانی روز رو با امید به این نمی‌گذرونید که زودتر برسید خونه و صورتتون رو با شوینده‌ی مناسب بشورید و سبک بشید؟
آیس ناکافی
25 Nov, 21:02
۷ونیم صبح خدا هم بنده هاشو امتحان نمی‌کنه و فرشته‌ی سمت چپی هم خوابه. بعد من باید راس ۷ونیم برم دانش خانواده امتحان بدم
آیس ناکافی
25 Nov, 18:24
شب های امتحان یک آدم مسئولیت پذیر می‌شم و تصمیم می‌گیرم همه‌ی کارهای عقب مونده‌‌ی جانبیم رو انجام بدم.
تبدیل به یک آدم مسئولیت پذیری می‌شم که همه چی رو گردن می‌گیره الّا امتحانش.
تبدیل به یک آدم مسئولیت پذیری می‌شم که همه چی رو گردن می‌گیره الّا امتحانش.
آیس ناکافی
23 Nov, 16:08
گریه نکردم. یعنی در حدِ اشکِ گوشه‌ی چشم بود. خودم رو از غم کشیدم بیرون و گرد و خاک زانوهام رو تکوندم و ادامه دادم.
آیس ناکافی
23 Nov, 07:03
ترجیحم اینه هندزفری بذارم سر کلاس و قربانی گوش بدم، تا اینکه به حرف های استاد گوش بدم که راجع به انگیزه داره حرف می‌زنه.
انگیزه؟
انگیزه‌ی من اون بود.
انگیزه؟
انگیزه‌ی من اون بود.
آیس ناکافی
21 Nov, 21:04
آدم با خودش فکر می‌کنه چقدر منطقش فعاله، ولی از نیمه شب که می‌گذره، دلش می‌خواد بره پیوی طرف و بنویسه «سلام وقت به خیر. آقایون کت رو روی پیرهن می‌پوشن نه؟»
آیس ناکافی
21 Nov, 16:08
در دنیای حذف قند مصنوعی، تو اونی باش که نمک رو حذف می‌کنه و مرهمِ زخم آدم‌‌ها می‌شه، نه نمک روی زخمشون.
آیس ناکافی
20 Nov, 10:27
امروز یه آقای موجّهی رو تو خیابون دیدم، تا نگاهم خورد به کفشاش دیگه شد غیر موجّه.
چیه اینا می‌پوشید
چیه اینا می‌پوشید
آیس ناکافی
20 Nov, 10:26
اه الان که کاور آلبوم جدیدش رو دیدم که دیگه اصلا اه
مَردی کالج پوشیده
بدون جوراب
قبلا حرمت داشتی، الان لذت هم نداری
مَردی کالج پوشیده
بدون جوراب
قبلا حرمت داشتی، الان لذت هم نداری
آیس ناکافی
20 Nov, 10:25
برای آهنگ گوش دادن و با محتواش سناریو نوشتن و موزیک ویدیوش رو تصور کردن، زیادی بزرگسال شدم.
آیس ناکافی
20 Nov, 08:31
کسی یادشه قبل هوش مصنوعی چطوری زندگی می‌کردیم؟ من دیگه دارم سوالات عمیق و بنیادین و فلسفی و انسانیم رو هم از اون می‌پرسم.
آیس ناکافی
18 Nov, 14:24
بچه ها من الگوشو پیدا کردم.
سال های فرد زندگیم طوفانی می‌شه، سال های زوج در تلاش برای بازسازی خرابه های سال قبلم و همین الگو دوباره تکرار می‌شه.
سال های فرد زندگیم طوفانی می‌شه، سال های زوج در تلاش برای بازسازی خرابه های سال قبلم و همین الگو دوباره تکرار می‌شه.
آیس ناکافی
14 Nov, 08:50
وقتایی که بابام تو ماشین فرامرز اصلانی می‌ذاره، مطمئن می‌شم تو عالم ذر بابامو درست انتخاب کردم.
آیس ناکافی
13 Nov, 09:47
امروز هوا خیلی خوبه ولی من برای این هوا خوب نیستم. حتی پلنِ پیاده روی و کافه چیدیم ولی حال نداشتیم و کنسل کردیم.
آیس ناکافی
13 Nov, 07:03
ترسناک ترین دیالوگ دنیا وقتیه که مامان بابات بهت بگن « تو خواب حرف می‌زدی»
و تو خودت خوب می‌دونی که خواب چی و کیو دیدی!
و تو خودت خوب می‌دونی که خواب چی و کیو دیدی!
آیس ناکافی
08 Nov, 19:21
دنیایی که توش هنوز آهنگِ گوش نداده شده از چاوشی وجود داشته باشه، هنوز جالبه.
آیس ناکافی
05 Nov, 23:17
*یادم باشه اگر آینده ای بود، بهت بگم که من این شب ها رو، این بارون های ناگهانی رو، این عطر خاکِ بارون خورده رو،
همه‌ش رو با یادِ تو-
همه‌ش رو با یادِ تو-
آیس ناکافی
05 Nov, 21:01
همونجا چاوشی تو گوشم خوند
«به تو فکر کردم
به تو
آره آره.
به تو فکر کردم
که بارون بباره»
«به تو فکر کردم
به تو
آره آره.
به تو فکر کردم
که بارون بباره»
آیس ناکافی
05 Nov, 21:00
*بهش فکر کردم. لبام تا گوشام کش اومده بود. پشتِ دستم خیسیِ بارون رو حس کردم.
آیس ناکافی
25 Oct, 22:44
اون روز تو شرکت، آخرای تایم، همکارم که یه مرد چهل-پنجاه ساله‌ست حدودا، با کت و شلوار رسمی و خط اتو کشیده شده و با دیسیپلینِ تمام داشت جلوم حرکات کششی انجام می‌داد تا آرتروز نگیره. سورئال.
آیس ناکافی
25 Oct, 22:41
بچه ها جدی چارشنبه ها ۷ونیم تا ۳ونیم باید برم سر کار. واقعا کارمندا زندگیشون این شکلیه؟
آیس ناکافی
25 Oct, 22:39
راستی داداشم سربازیش تموم شد و برگشت خونه. دیگه ماشین ندارم. دیگه باید با اتوبوس و پیاده برم دانشگاه و اینور اونور. خداحافظ ضبط و آهنگ و رانندگی و دور دور. خداحافظ بالا نشینی. خداحافظ سلطنت.
سلام بر اتوبوس و وَن. سلام بر هندزفری. سلام بر خستگی.
سلام بر اتوبوس و وَن. سلام بر هندزفری. سلام بر خستگی.
آیس ناکافی
25 Oct, 10:19
این کنج پشت بوم، چه احوالاتی که از من ندید تو این چند ماه.
کاشی هاش سنگ صبورِ غم هام محسوب می‌شن.
کاشی هاش سنگ صبورِ غم هام محسوب می‌شن.
آیس ناکافی
25 Oct, 08:51
مشهدیا پاشید برید بلند ترین جایی که می‌تونید، آسمونو نگاه کنید. هر تیکه‌ش معجزه‌ست.
آیس ناکافی
24 Oct, 19:04
دلم شکست بغضم تا خرخره اومد؛ ولی گریه نشد. حرف بد شنیدم؛ بعضم گریه نشد. شکست خوردم؛ بغضم گریه نشد. دعوا کردم؛ بغضم گریه نشد.
تنها موندم؛ بغضم گریه نشد. معتمدی داد زد :«دیگر تنهااااا گریهههه حالم رااا می‌داااند.» ولی بازم بغضم گریه نشد.
ولی وقتی فهمیدم چقدر و چطور دوستم داری؛ از ناتوانیم و بی‌چارگیم در مقابل عشقت، پای کتری، در حال انتظار برای جوش اومدن آب، گریه کردم.
تنها موندم؛ بغضم گریه نشد. معتمدی داد زد :«دیگر تنهااااا گریهههه حالم رااا می‌داااند.» ولی بازم بغضم گریه نشد.
ولی وقتی فهمیدم چقدر و چطور دوستم داری؛ از ناتوانیم و بی‌چارگیم در مقابل عشقت، پای کتری، در حال انتظار برای جوش اومدن آب، گریه کردم.
آیس ناکافی
24 Oct, 14:53
اینو تا قبل اینکه بنویسم، شوخی به نظر می‌رسید. همه بهم می‌گفتن چرا نمی‌ری آزمایش بدی و پشت گوش می‌ندازی؟
الان که نوشتمش و تبدیل به کلمه شد، حقیقتا ترسیدم.
الان که نوشتمش و تبدیل به کلمه شد، حقیقتا ترسیدم.
آیس ناکافی
21 Oct, 21:43
یه بار دقتمون با دقت یکی همزمان شد، دقت هامون به هم گره خورد، الان ۴ ماه و ۲۰ و چند روزه رو هیچی به جز ایشون نمی‌تونیم دقت کنیم.
آیس ناکافی
21 Oct, 21:41
*«دقّت نکردم بهش. ترسیدم دقّت من با دقّت اون همزمان بشه. بعد خر بیار و باقالی بار کن.»
آیس ناکافی
21 Oct, 09:51
آدم میاد دانشگاه فکر می‌کنه اومده مکان آموزش بزرگسالان، در صورتی که از مهدکودک هم آدماش غیر منطقی ترن.
آیس ناکافی
21 Oct, 09:50
حالا که نوورودی ها اومدن دانشگاه، دلم می‌خواد یک بلندگو دستم بگیرم و توی دانشگاه راه برم و داد بزنم «از حاشیه فاصله بگیرید. از همه چیز فاصله بگیرید چون همه چیز حاشیه داره.»
آیس ناکافی
19 Oct, 22:10
آخ آخ اینو گذاشتم پروفایل، یادم اومد امشب انقدر ذهنم درگیر بود و عصبانی و غمگین بودم که چند ثانیه دستم رو روی بوق نگه داشتم و اگه دوستم با نگرانی نگام نمی‌کرد همونجا پیاده می‌شدم با قفل پدال یارویی که پیچید جلوم رو می‌زدم.
آیس ناکافی
19 Oct, 18:10
حتی نمی‌خوام راجع به مشکلاتم فکر کنم یا سمتشون برم. می‌خوام بکنمشون توی یک صندوق و قفلش کنم و بندازم توی دریا. حتی اگر اون صندوق با یک زنجیر به پای خودم وصل باشه و خودم هم باهاش غرق بشم.
آیس ناکافی
19 Oct, 18:08
نمی‌دونم این چه حسیه که نسبت به زندگی دارم.
یک حسِ انزجار و بی انگیزگی و در‌عین حال سِر شدگی و نامعلومی تکلیفم با خودم و احساس ناتوانی در هندل کردن مشکلات.
یک حسِ انزجار و بی انگیزگی و در‌عین حال سِر شدگی و نامعلومی تکلیفم با خودم و احساس ناتوانی در هندل کردن مشکلات.
آیس ناکافی
19 Oct, 17:52
امشب اینطوری بودم که حتی نمی‌تونستم به دوستم امید بدم. غر می‌زد و ناله می‌کرد و گلایه می‌کرد و نمی‌تونستم یک اپسیلون حرف انگیزشی بزنم، چون خودم درحال فروپاشی روانی بودم.
آیس ناکافی
19 Oct, 17:51
کاش تو دور و بری هام حداقل یک آدم شاد بود. ما همه هرکدوم به یک نحوی (چند نحو) بدبختیم.
آیس ناکافی
19 Oct, 17:48
بعضی شبا فقط دلم می‌خواد بخزم زیر پتو و به هیچ چیزی فکر نکنم. بغضمو قورت بدم و بخوابم و دعا کنم توی خواب همه چیز از اینی که هست کمتر سخت باشه.
1,060
subscribers
1,555
photos
47
videos
