بعد از به شهرت رسیدن فیلسوف اسلوونیایی، اسلاوی ژیژک، مستندهای زیادی دربارهی او ساخته شد. این قطعه از مستند «بیگانه، مارکس و شرکا» (Alien, Marx & Co.) انتخاب شده، مستندی که ژیژک در آن نظریههای خود را با همان شور و حرارتی که میشناسیم شرح میدهد و دو تن از فیلسوفان همفکرش، آلن بدیو و ژاک رانسیر، هم در آن حضور دارند. در این قطعه ژیژک ایدهی بازخوانی گذشته و روایت تاریخ را از نو مطرح میکند. در بازاندیشی به گذشته، عموماً از خود میپرسیم اگر فلان چیز رخ میداد، اگر فلان اتفاق افتاده بود، چه میشد. و این پرسشها همواره با سد روایتهای تاریخی که با واقعیات سروکار دارند برخورد میکنند. ژیژک، در عوض، در خوانش هگلی ـ بنیامینی خود از روایتهای بدیل، از واقعیت احتمالات و امکانهای تحققنیافته دفاع میکند. او میگوید: «هیچ واقعیت منفردی در کار نیست، ما با چند واقعیت محتمل سروکار داریم. مسئله این نیست که وقتی یکی از احتمالات تحقق یافت بقیه ملغی میشوند، احتمالات دیگر مثل یک جور شبح هستیشناسانه باقی میمانند. پس برای اینکه بفهمیم واقعاً چه اتفاقی افتاد باید چیزی را که ممکن بود رخ دهد هم به آنچه رخ داد اضافه کنیم...»