تقریبا سه سال پیش این کانال رو ایجاد کردم، با یک ممبر که از دوستهای قدیمیم بود و بعد از مدتها کمکم زیاد شدیم؛ روزمرهنویسی کردم؛ از چیزهایی که بلد بودم گفتم؛ از زبان و کنکور گفتم و هرجا حس کردم چیزی میتونه برا خودم و یا دیگری مفید باشه اینجا به اشتراکش گذاشتم؛ طنین کمکم بزرگ شد، همونطور که خودم.
دوست و آشنا پیدا کردم، دوستیهای مجازی رو حقیقی کردیم و دوستیهای مجازیای ساختیم که از هزارتا دوستی حقیقی باکیفیتتر بودن، شبها باهم بیدار نشستیم، پا به پای هم خندیدیم و البته که برای هم اشک هم ریختیم.
دستهامون به دست هم بود، طوفان شد و زندگیمون زیر و رو شد و ترجیح دادم همچنان اینجا باشم و بنویسم، بنویسم چون که سلاح من قلم بود! نوشتم و محکمتر دستهای همدیگه رو گرفتیم.
سهسال اینجا نوشتم و تو تمام این سه سال سعی کردم بر چندتا اصل پایبند باشم که اولینش این بود که با توجه به شرایط خودم و بقیه مفید باشم و دومیش هم این بود که کسی رو از خودم نرنجونم و خواسته ناخواسته هیچکسی رو ناراحت نکنم، هرچند که راضی نگه داشتن چیزی حدود پنجهزار نفر تا حد خیلی خوبی غیر ممکن بود!
حالا تقریبا سه سال گذشته و این دفعه نمیدونم چطور میشه مفید بود، این دفعه دیگه حرف جدیدی ندارم و این دفعه با اینکه همچنان قلبم برای تکتک آدمهای اینجا میتپه نمیدونم از چی بگم و چرا بگم.
برای همین سعی کردم در نهایت صداقت براتون بنویسم، براتون بنویسم که اینجا با شما بزرگ شد و من با شما؛ بعضیهاتون از سه سال پیش اینجا بودید و با هم دوستیهایی ساختیم که شاید خیلیهاشون ناشناس بودن اما هیچکدومشون بیمعنی نه.
این متن رو نوشتم تا بگم مثل قبل و حتی بیش از قبل دوستتون دارم، صادقانه و از صمیم قلبم.
دوستتون دارم و طنین، اینجا و شما رو هیچوقت فراموش نمیکنم.
مدتی نیستم، شاید تا همیشه، شاید تا روزی که دوباره حرفی برای گفتن داشته باشم؛ اگر اینجا بمونید خوشحال میشم و اگر برید درکتون میکنم؛ اما در هرحال دوستتون دارم و امیدوارم روزی نه چندان دور دوباره حرفی برای گفتن داشته باشم و به جمعتون برگردم.
برای بار هزارم، از اعماق قلبم دوستتون دارم و مراقب خودتون باشید.🤍🫂
طنین؛ ۱۴ مهر ۱۴۰۲؛ ۲۰:۳۹ [با بغض]