pathétique @ordinarygriefs Channel on Telegram

pathétique

@ordinarygriefs


I tried to be a joyful feminist but I was actually very angry.

— Agnès Varda

pathétique (English)

Are you someone who has experienced ordinary griefs in life? Do you find yourself trying to be happy and positive, but deep down, you are filled with anger and frustration? If so, you are not alone. The Telegram channel 'pathétique' is a place where individuals like you can come together to share their struggles, feelings, and emotions in a safe and supportive environment

The channel's username, 'ordinarygriefs', perfectly encapsulates the essence of what this community is all about. It acknowledges that grief and pain are a normal part of life, and that it's okay to not always be okay. The quote by Agnès Varda, 'I tried to be a joyful feminist but I was actually very angry', serves as a reminder that it's important to embrace and express our true emotions, even if they don't fit societal expectations

'pathétique' is more than just a channel - it is a virtual support group where members can find comfort, understanding, and solidarity. Whether you are dealing with loss, heartbreak, disappointment, or any other form of grief, you can find solace in knowing that there are others who share similar experiences. Through shared stories, advice, and empathy, 'pathétique' aims to help its members navigate their ordinary griefs and find healing along the way

Join 'pathétique' today and be part of a community that recognizes the beauty and strength in vulnerability. Together, we can embrace our emotions, support each other through tough times, and ultimately find peace in the midst of our ordinary griefs.

pathétique

25 Dec, 07:22


All the lonely people, where do they all belong?
@ordinarygriefs

pathétique

23 Dec, 18:12


فکر می‌کنی همه‌چیز تحت کنترله و به اندازه کافی امروز لبخند زدی و معاشرت های سالم داشتی و همه رو خوب قانع کردی که یک انسان نرمال در جامعه‌ هستی و در یک آن تمامش از هم می‌پاشه. من از انسان بودن فقط دشواری وظیفه‌ش رو دارم.

pathétique

21 Dec, 18:28


Strike another match, let's start anew and it's all over now, baby blue.
@ordinarygriefs

pathétique

21 Dec, 13:06


The Shop Around the Corner (1940) dir. Ernst Lubitsch

pathétique

21 Dec, 13:05


این زمستون دیگه آدم می‌شم.

pathétique

17 Dec, 17:42


And if you’re offering me diamonds and rust, I’ve already paid.

pathétique

17 Dec, 17:39


Our breaths comes out white clouds, mingles and hangs in the air. Speaking strictly for me, we both could have died then and there.
@ordinarygriefs

pathétique

12 Dec, 17:38


I look in her face I know I’m somewhere in there but, she’s somebody else. She’s somebody new.
@ordinarygriefs

pathétique

09 Dec, 20:22


Someone I loved once
gave me a box full of darkness.
It took me years to understand that
this, too, was a gift.

— from ‘Uses of Sorrow’ by Mary Oliver

pathétique

09 Dec, 20:22


And I've got nothing more to say about it. Nothing more than you and me.
@ordinarygriefs

pathétique

09 Dec, 20:07


بزرگ‌ترین فقدان، نبودِ چیزیه که هرگز نداشتی. خاطره‌ای ازش نداری، به جایی یا مکانی از گذشته برنمی‌گردی، به چیزی چنگ نمی‌ندازی، فقط می‌دونی که یک چیزی باید می‌بوده و حالا نیست. وقتی عزیزی می‌میره، بارها می‌میره. خاک سرده ولی نه اونقدر که با یک بار دست زدن بهش درک کنی کسی که دیروز پیشت نشست و باهات قهوه خورد، الان دیگه وجود فیزیکی نداره. تموم شده. البته تموم هم نمیشه. حتی وقتی با فقدان نبودِ کسی که مرده کنار می‌آیم همچنان هرروز باهاش زندگی می‌کنیم. ولی چیزی، یا کسی، یا حسی که باید می‌بوده و نیست یا درواقع؛ هرگز نبوده ولی می‌دونستی که باید باشه، که دیگران حسش کردن پس وجود داره، این فقدان و سوگ نبودن هرگز تموم نمیشه چون به هیچی بند نیست. من هرروز از اول این مرگ رو تجربه می‌کنم. مرگ چیزی که هیچوقت به دنیا نیومد. مرگِ چیزی که اصلاً زنده نبوده.

pathétique

07 Dec, 20:01


Universal Language (2024) dir. Matthew Rankin

pathétique

05 Dec, 14:48


If you’re lonely, wake me.
@ordinarygriefs

pathétique

04 Dec, 18:59


متاسفانه باید خبر بدم که باز درخت‌ها لخت شدن، هوا سرده و آسمون کمرنگ‌ترین آبی ممکنه و من به آینده امید دارم.

pathétique

04 Dec, 12:43


کاش بفهمم برای هر بار بیرون رفتن از خونه د‌و الی سه جلد کتاب لازم نیست و این کیف سنگین پدر شونه‌‌م رو درمیاره. کاش.

pathétique

02 Dec, 08:58


خولیو کورتاسار و گربه‌ش، تئودور و. آدورنو در خانه.

pathétique

01 Dec, 19:49


if we make it through December
everything’s gonna be all right, I know.
@ordinarygriefs

pathétique

29 Nov, 14:50


Conclave (2024) dir. Edward Berger

pathétique

19 Nov, 17:03


می‌کنم هرکجا من جست‌وجوی تو.
@ordinarygriefs

pathétique

18 Nov, 13:44


I ain’t sayin’ you treated me unkind, could’ve done better but I don’t mind. You just kinda wasted my precious time but don’t think twice, it’s alright.
@ordinarygriefs

pathétique

18 Nov, 13:35


وقتی به این دو نفر گوش می‌دم تازه می‌فهمم زندگی از چه قراره.

pathétique

18 Nov, 13:34


Joan Baez and Leonard Cohen, 1967.

pathétique

15 Nov, 17:19


and if I can’t let go of the past, let me live a life dedicated to memory.

pathétique

15 Nov, 13:54


There’s love that is a saviour, but that ain’t no love of mine. My love it kills me slowly, slowly I could die.
@ordinarygriefs

pathétique

10 Nov, 15:54


واقعاً در شوک و سوگم. پرونده‌ی وحشتناکیه و از همه‌چیز بدتر اینه که نه منصوره قدیری جاوید به عدالت می‌رسه نه اون فرزند ۱۵ ساله. در دادگاه‌های ایران هیچ حمایتی برای هیچکس نیست جز برای قاتلین، تجاوز‌گران و انجام‌دهندگان خشونت‌ خانگی.

pathétique

10 Nov, 15:52


زن‌کشی از هرکس برمیاد. یک بار برای همیشه باید گزاره‌ی غلط و بی پایه این‌که زن‌کشی ها همه عامل «ناموسی» یا مذهبی یا سنتی یا قومی داره از نظرها پاک بشه. تحصیل‌کرده‌ها و “شهری”ها هم زن می‌کشند. وحشیانه هم می‌کشند.

https://t.me/irwomen/3133

pathétique

09 Nov, 14:25


I resent you for being raised right. I resent you for being tall. I resent you for never getting any opposition at all. I resent you for having eachother. I resent you for being so sure. I resent you for presenting your life like a fucking propaganda brochure.
@ordinarygriefs

pathétique

08 Nov, 17:41


سلام
یه پی‌اس۴ اسلیم داریم، یک ترا. جعبه‌ش هم پیدا کردیم بالاخره ته انباری
۱۳ تومن
خریدار باشید تخفیفم میدیم
آیدیمم که هست

pathétique

07 Nov, 20:25


نمایش «انگلیسی» که پارسال جایزه‌ی پولیتزر نمایشنامه رو برد (اولین اثر نوشتاری از یک ایرانی تبار که برنده‌ی این جایزه میشه) رو امشب دیدم و به همه پیشنهادش می‌کنم. نمایش، آروم آروم تو رو می‌کشه داخل، درگیر شخصیت هایی می‌کنه که هرروز می‌بینی و بهشون فکر نمی‌کنی، خودت رو در ادم بده‌ی قصه پیدا می‌کنی و بهش حق می‌دی و تو سرت داستانشونو ادامه می‌دی. من خیلی دنبال نمایشنامه گشتم ولی نتونستم پیداش کنم و فکرشم نمی‌کردم بتونم رو خود صحنه ببینمش. خیلی خوشحال شدم که تونستم جوری که باید تجربه‌ش کنم. تا بیستم تمدید شده، تخفیف دانشجویی هم داره، برید ببینید و بیاید برام تعریف کنید.

pathétique

02 Nov, 22:23


خلاصه‌ی حرف من اینه، چرا می‌گی عریان وقتی می‌بینی لباسی تنشه؟ چرا حرف حکومت در رابطه با لختی و برهنگی رو تکرار می‌کنی وقتی با چشمای خودت داری می‌بینی نه لخته و نه برهنه. چرا تاریخچه‌ی قرص های اعصابی که فرد در زندگیش خورده در این مسئله اصلاً مهمه؟ چرا به صورت فتیشیستیک تراژدی های زندگیش رو مرور می‌کنید تا توجیه یونگی-فرویدی برای یک عمل اعتراضی کاملاً منطقی و قابل درک پیدا کنید؟ چرا نصف کار توجیه سرکوب حاکمیت رو شماها براشون مجانی انجام می‌دین؟

pathétique

02 Nov, 22:11


نمونه‌ی فاحش دیگه‌ای از استفاده‌ی این حکومت (و تمامی دولت‌های فاشیستی) از بحث «سلامت روان» برای پیشبرد پروپاگندا و سرکوب اعتراض رو می‌بینیم. فردی که خودسوزی می‌کنه اسکیزوفرنی داره، معترض خیابانی ترومای کودکی داشته، زن معترض دانشجو روانیه، اون یکی افسردگی داشته و خودش پریده از ساختمون، یکی دیگه از اول مشکل داشته و بردیمش آسایشگاه برای خوبی خودش، این عبارات در همان دسته‌ای قرار می‌گیرند که ادعای شماها براساس «دیوانه» یا «مریض روانی» بودن افراد حکومتی قرار می‌گیره. هردو گفتمان یک نتیجه داره، استیگماسازی از بیماری روانی به نوعی که از فرد تمامی ازادی و اختیار ها گرفته بشه، تصمیمات به جای او گرفته بشه و در انتها با اتکا به جرمِ-چون واقعاً هم نتیجه‌ی منطقی این بحث جرم‌انگاری این کاندیشن‌هاست- «ناثباتی روانی» فرد از شهروندی بیوفته و در جایی دور از جامعه (تیمارستان، آسایشگاه، بیمارستان روانی یا خود زندان) پنهان بشه. این گفتمان ها و تحلیل مسائل روانی بدون توجه به بستر فرهنگی اجتماعی ای که این نشانه‌ها درش بروز پیدا کردن چیزی جز همراهی با فاشیسم و پاک کردن صورت مسئله به همراه نداره.

pathétique

02 Nov, 22:04


اولین فکری که داشتم وقتی تصاویر رو دیدم این بود که این زن اصلاً عریان یا برهنه نیست. لباس زیری که تنشه از لباس شناهای مردان ایرانی یا لباس هایی که در تلویزیون و سینما تن مردان دیدیم پوشیده‌تر بود. مسئله فقط قوانین نیست، ما در قلمرو کلمات هم درگیریم. کدام عریان؟ کدام برهنگی؟ چرا بقیه این کلمات رو تکرار می‌کنن درحالی که می‌بینند دروغه؟

pathétique

01 Nov, 19:19


بعضی فیلم‌هارو که می‌بینم فکر می‌کنم که تو ذهن نمی‌مونن. نه به عنوان نقد یا حتی ایراد، صرفاً چیزیه که بهش فکر می‌کنم. واسه همین فیلم کم می‌بینم، دوست ندارم چیزی رو فراموش کنم حتی اگه واقعاً بد باشه. فکر می‌کنم اگه فیلم زیادتر از حدی که ذهنم بهش احتیاج داره ببینم همه با هم قاطی می‌شن و آش دهن سوزی نمیشه. به عنوان کسی که چیزهای به یاد نموندنی زیادی خلق کرده، دلم نمی‌خواد چیزی فراموش بشه. انقدر درگیر فکر کردن به این چیز‌ها بودم که نفهمیدم Showing Up چطور انقدر عزیز شد برام. به خودم اومدم و دیدم ساعت‌ها، روز ها و هفته‌ها بعد‌ تماشاش بهش فکر می‌کنم. بی دلیل وقتی به آسمون نگاه می‌کنم یا دست به گِل می‌زنم به یادش میوفتم. امشبم بهش فکر کردم. به گلدونی که ساختم نگاه کردم و به یاد شخصیت ویلیامز افتادم وقتی مجسمه‌هاشو یکی یکی از کوره درمیاورد و همه می‌گفتن خوب شدن ولی خودش می‌دونست که یک جای کار می‌لنگه.

pathétique

01 Nov, 19:09


Showing Up (2022) dir. Kelly Reichardt

pathétique

28 Oct, 20:15


How can a person know everything at 18 but nothing at 22?

pathétique

27 Oct, 20:55


I'm twenty-two now, but I won't be for long.
@ordinarygriefs

pathétique

26 Oct, 20:32


ششم آبانه. فردا که ساعت ۱۲ شه میشه هفتم. باز هم حس می‌کنم ۲۲ سال رو در این ۲۴ ساعت قراره پیر شم نه در طول زمانی که گذشته. خیلی عجیبه.

pathétique

26 Oct, 20:31


امشب، جوون تر از هر وقت دیگه ای خواهم بود. و همین امشب، پیر تر از تمام عمرم بودم. فردا، وقتی شب بشه و بخوابم دیگه هجده سالم نیست. وقتی بیدار بشم نوزده سالمه. عجیب نیست؟ انگار به جای یک سال، یه شبه عدد سنت عوض می‌شه.

pathétique

19 Oct, 19:57


I’m pissed off, funny and warm. I’m a good man in the storm. And when the fall is torrential, I’ll recall Shameika said I had potential.
@ordinarygriefs

pathétique

17 Oct, 19:52


She was born in the spring but I was born too late. To blame it on a simple twist of fate.
@ordinarygriefs

pathétique

17 Oct, 19:49


من و دوست خوبم درخت.

pathétique

13 Oct, 18:19


Break a vow, make a new one. Call me if you need a friend, or never talk to me again but please stay.
@ordinarygriefs

pathétique

13 Oct, 18:16


کار هنری کردن دیوانگیه. واقعاً هر تولید هنری و خلاقی مساوی با مرگه. خیلی سخته و همچنان ول نمی‌کنم. اگه ولش کنم، نمی‌دونم با دست‌هام چیکار باید بکنم.

pathétique

12 Oct, 13:13


وریشه مرادی که در اعتراض به نادیده گرفته شدن سرکوب های داخلی دست به اعتصاب غذا زده نوشت: «در جنگ قدرت‌های رقیب در منطقە، جامعە و بەویژە زنان و کودکان قربانی‌اند. یا بە حریم آنها تجاوز می شود یا مجبور می‌شوند زادگاهشان را ترک کرده و یا آنان نیز به خدمت اربابان این جنگ درآورده می‌شوند. در این میان موضوع مهمی کە باید بە آن پرداخت این است که افزایش مسائل و مشکلات داخلی و در عین حال سرکوب آزادی‌خواهان در جامعە هم راستا و بە موزات جنگ‌های فرامرزی صورت می‌گیرد. بەعبارتی هر دو مسئلە در ارتباطی تنگاتنگ بایکدیگر قرار دارند. این یک معادله‌ی شوم در منطقه بوده و حاکمیت ایران نیز از این قاعدە مستثنی نیست و بالعکس همان راە دهەی شصت هجری را می‌رود کە همزمان با جنگ در خاج از مرزها، کشتارهایی را در زندان‌ها و در میان آزادی‌خواهان را از آن شاهد بودیم. مهم این است که هم‌اینک که این دوران تداعی‌گر همان دوراه دهه‌ی شصت است، باید اجازە ندهیم تاریخ تکرار شود.»