🔷 منبع: خلاصه مجموعه آثار (۸) مهندس مهدی بازرگان
📌در مقایسه ملل مسلمان، عوامل محلی و اختصاصی را که کنار بگذاریم، تنها وجه مشترکی که در میان میماند همان «مسلمانی» و اشتراك مذهب آنهاست. پس خواه ناخواه سرچشمه عقبافتادگیشان از همین جا است.
📌 ناچار باید اعتراف کرد که علت اصلی خرابی کار ما بیدینی یا بیعلاقگی هموطنان و همکیشان نیست. درخت عقب افتادگی که امروز آنرا تنومند و پرشاخ و تیغ میبینیم، تخم آن در زمانهای خیلی قدیم به دست پدران خیلی مقدس ما، کاشته شده و ریشه آن قرنها است که در مشرق زمین فرورفتگی و گسترش یافته است.
📌تکانی که اسلام به بشریت داد چنان نیرومند و سازنده و فزاینده بود که بعد از پیغمبر نیز با وجود اختلاف و انحرافهای زیاد نسبت به اصل، امواج دور رفته آن در مسلمانهای دست دوم و سوم روشنی و گرمی و ترقی ایجاد نمود و حیات تازه و بارور به همه بخشید.
📌اما رفته رفته آداب مسلمانی که توأم و جزو زندگی بود از آن جدا و مترادف با عبادت شد. عبادت به معنای تسبیح و ذکر، ذکری که در حال رکود و در انزوا و بیکاری باشد.
در میان شیعیان نیز زیارت شهداء و تجلیل نام و مقام آنها، که اگر در آن ثواب و خیری باشد قاعدتاً از جهت تربیت نفوس و به منظور تأسی در قیام و تبعیت از راه و روش آنان است، به خودی خود و خالی از هر معرفت و عمل و هدف و شغل عبادی گردیده، ذکرِ زبانی «یالَیتَنی کُنْتُ مَعَک» جای حرکت در مبارزه و قبول فداکاری را گرفت.
📌 عدهای در این راه گام نهادند. عدۀ دیگر که اجبار معاش چنین فرصتی را به آنها نمیداد به تقویت و تجلیل آن طبقه پرداختند. طبقۀ روحانیون تأسیس گردید: دومین محصولِ اجتماعی تحول امت اسلام. روحانیون یا علمای دین به دو دلیل در جامعۀ مسلمین محترم و عزیز شدند، هم از جهت اینکه آلوده به شغل مادی دنیائی پست نیستند و روحانیت و نورانیت دارند، و هم برای اینکه راهنمای سایرین و فروشنده متاع اعلی هستند.
📌لازم به تکرار نیست که اسلام روز اول چنین نبود:
اولاً، کسب و تلاش برای زندگی خود و سایرین نه تنها کوچک شمرده نشده بود، بلکه خداوند کاسب را در ردیف رسول خود به لقب حبیبالله مفتخر ساخته است و به فرموده پیغمبر(ص) و خود روحانیون اگر عبادت خدا ده جزء باشد، نه جزء آن در کسب حلال است.
📌 ثانیاً، در صدر اسلام علاوه بر آنکه زندگی امّت، زندگی اجتماعی و اشتراکی برادروار بود، طبقه خاصی که معاف از کسب و کار و متخصص و موظف به مراسم دینی و انجام وظایف امر به معروف و نهی از منکر که بر همه واجب است و نمیتواند وسیله معاش باشد، وجود نداشت.
📌این طرز فکر، یعنی تفکیک دین و زندگی و تخفیف مشاغل و وظائف اجتماعی در جامعه اسلام خطای بزرگی بود که مقدسین نیاکان ما مرتکب شدند. نتیجه آن واضح است: از یک طرف حرفهها و مشاغل و صنایع در کشورهای اسلام حالت راکد پیدا کرده، سطح زندگی مردم و اقتصاد عمومی که ستون فقرات جامعه است ترقی و توسعه نیافت و از طرف دیگر و نکته مهمتر آنکه چون شؤون اجتماعی و وظائف کشوری و لشکری مورد بیاعتنائی و بیعلاقگی قرار میگرفت و پاکان و نیکان به آن رو نمیآوردند، ناچار به دست دغلکاران و اراذل و اشرار میافتاد.
📌 به عوض آنکه حکومت و سیاست از معتقدات و احکام دین الهام بگیرد و از طرف جماعت مسلمین برگزیده شود، اختیار دین و روحانیت در دست سیاست و حکومت بود. حکومتی که بلافاصله پس از پیغمبر راه خود را کج کرده، در جاده جاهطلبی و عصبیت قبیلهای و امتیازات عربی افتاد و سپس در طریق سلطنت و خوشگذرانی و خودکامگی ادامه داد.
📌فقه و فقاهت اگر یگانه هدف عالی ملت و رهبران قوم گردد، به جای توجه به عمق و معنی و مقصد تعلیمات دین، به مظاهر خارجی و حرکات و شکلها پرداخته شود. در عوض روی تعداد بسیار معدود آیات که راجع به احکام فقهی است همه مدارس و مکاتب و منابر به پا میشود و بحثها و کتابهای تمام نشدنی راه میافتد و بالاخره شخصیت افراد و اداره اجتماع تحتالشعاع قرار میگیرد...
چنین سرطانی کار را به هلاکت میکشاند
📌پس به طور خلاصه عقبافتادگی یا انحطاط ملل مسلمان مربوط به قرن اخیر و مدیون استعمار نیست. کما آنکه کار یک فرد یا یک دسته نمیباشد و در یک زمان خاص انجام نگرفته است. از روزهای اول، در سقیفه بنیساعده، شروع شد و چهارده قرن پله پله از تحولی به تحول دیگر پس رفتیم و از اسلامِ اصیلِ کامل دور شدیم.
https://B2n.ir/b25198
https://s8.uupload.ir/files/img_20250108_103453_dbv2.jpg
@bonyadbazargan