mojtaba najafi(مجتبی نجفی) @modjtabanajafifrance Channel on Telegram

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

@modjtabanajafifrance


ایران مدنی

مدنی ایران (Persian)

مدنی ایران یک کانال تلگرامی تازه‌تاسیس است که توسط مجتبی نجفی اداره می‌شود. این کانال به کاربران فرانسه اطلاعات مفید و جذابی درباره ایران ارائه می‌دهد. مجتبی نجفی، مدیر این کانال، یک فعال فرهنگی و متخصص در امور ایران می‌باشد که تمام تلاش خود را برای ارتقای نگرش و شناخت بهتر از ایران در جامعه فرانسه انجام می‌دهد. اگر شما علاقه‌مند به فرهنگ، تاریخ، هنر و سایر جنبه‌های فرهنگی ایران هستید، مدنی ایران کانال مناسبی برای شماست. با دنبال کردن این کانال می‌توانید از آخرین اخبار و تحلیل‌های مرتبط با ایران با خبر شوید. به مدنی ایران بپیوندید و دنیای فرهنگی ایران را به اشتراک بگذارید.

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

13 Jan, 20:47


چرا آلبر کامو با اعدام مخالف بود؟

اعدام، نفرت انگیزترین قتلهاست.

اعدام ابزار دولت برای سلطه بر فرد است.

اعدام ابزار رعب آفرینی حاکم از طریق یک نمایش ویژه است و پیام به انسان شورشی که شما هم می توانید انتخاب بعدی این نمایش وحشتناک باشید.

اعدام، هیچ تاثیری بر جلوگیری از جرم‌های بزرگ ندارد.

اعدام ابزار دولت برای حذف عصیانگری انسان است.

اعدام سلاح استالینیسم، نازیسم و استعمار برای حذف شورشی بود.

اعدام علیه قداست زندگی انسان با عادی کردن قتل است‌.

لغو اعدام نه راهکاری احساسی نه آرمانگرایانه که عین واقعگرایی و منطقی بودن است.

اعدام، مشروعیت بخشی به خشونت است، مشروعیتی که از مصلحت مطلق دولتی یا از فلسفه ای تمامیت خواهانه نشات می‌گیرد.

صلح پایدار بدون کنار گذاشتن مرگ از قانون ممکن نیست.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/157

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

11 Jan, 20:43


در ضرورت نه به اعدام و آری به دادرسی عادلانه

حق دادرسی عادلانه یکی از بنیادین ترین حقوقی است که می‌تواند در بطن یک جنبش سیاسی اجتماعی باشد.
قوه قضاییه به خصوص در ساختار دیکتاتوری، ابزار اعمال سلطه است نه دفاع از حقوق شهروندی.
از این منظر، نقض دادرسی عادلانه به معنای این است نهاد قدرت، قوه قضا را زایده ای بر قدرت کرده نه ناظر بر قدرت. از اینروست که اعدام، در دیکتاتوری به حذف سوژه منجر می‌شود و همه مرزهای حق و ناحق به هم می‌ریزد، چون دیکتاتوری علیه شفافیت و رویت پذیری است و در این تاریکخانه، مفاهیمی مانند کنشگری مدنی هم دستخوش دستبرد می‌شود.
از این منظر، مبارزه با اعدام و دفاع از حقوق دادرسی عادلانه متهم، سوای هر اتهامی که داشته باشد، وظیفه شهروندی است که مصداق‌های آن:
دفاع از حق برگزاری علنی دادگاه، دسترسی به وکیل، رعایت حقوق متهم، ...است‌.
البته مطالبه لغو اعدام، به خاطر ناکارآمدی این حکم و بازگشت ناپذیری جان معدوم، هم از محورهای مهم مطالبات مدنی در سالیان گذشته بوده‌. به خصوص اینکه اعدام سلاح دیکتاتوری برای حذف و ایجاد رعب است.
اما شفافیت دادرسی عادلانه، می‌تواند به تعریف صحیح کنشگری مدنی منجر شود که لازمه آن مقاومت مدنی به دور از خشونت ورزی است، به عبارتی ما کنشگر مدنی اسلحه به دست نداریم.
برای همین، مطالبه دادرسی عادلانه، می‌تواند مخرج مشترک گروههای متنوع مدنی سیاسی باشد و دیکتاتوری را تحت فشار قرار دهد چرا که هر گونه تغییر سیاسی، بدون تغییر در قوه قضاییه عقیم خواهد ماند‌.
با این استدلال، خط مطالبه گری در مورد اعدام را نه شور و هیجان یا پنهان کردن بخشی از واقعیت که تمرکز قلم و تصویر بر این چند محور پیش می‌برد:
-حکم اعدام ظالمانه است و لغو آن ضرورت
- دادگاه علنی برای متهم با وکلای انتخابی حق بنیادین است
-اعتراف با شکنجه اعتبار ندارد.
اینجاست که نفی اعدام، شکنجه و اعتراف به همراه احقاق حقوق متهم می‌تواند به کنشی جمعی برای روشن کردن مرزهای فعالیت مدنی و غیر مدنی منجر شود.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/155

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

07 Jan, 07:53


فیلمی که در مورد این خانم منتشر شده، نشان میدهد ظاهراً آخوند تعرض کلامی به ایشان نکرده. هر چند قضاوت سخت است و احتمال تقطیع فیلم وجود دارد اما این توضیح را لازم دیدم بدهم. البته باز هم این امر منافاتی با خشمگین شدن جامعه ندارد. اگر هم خانم بدون دلیل به آخوند گیر بدهد، نظام سیاسی باز هم باید بترسد که چرا از آن همه آدم به آخوند گیر داده؟

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

06 Jan, 14:02


خشم علیه انسداد

مجتبی نجفی

«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت».
اشتباه مقامات جمهوری اسلامی این است گمان می‌کنند که زور، جامعه ایرانی را مرعوب و قبرستانی می‌کند، برای همین هرچقدر جامعه مطالبه گرتر شد، دستگاه قضایی به عنوان زائده ای از قدرت، حکمها را سنگین تر کرد.

حالا بیایید مسأله را از این زاویه ببینیم، هر چقدر نهاد قدرت در تنبیه سخت تر شد، جامعه ایرانی رادیکال تر شد. زمانی که حکومت از‌ رخداد جنبش سبز متحیر مانده بود، مقامات جمهوری اسلامی خواستند آنقدر هزینه را بالا ببرند که کسی را یارای مقاومت نباشد. نتیجه چه شد؟ انبوه جنبش‌های خیابانی،مدنی و صنفی کوچک و بزرگ که آخرین آنها « زن، زندگی، آزادی» بود.

وقتی مادر اهل قم در برابر تجسس و فضولی آخوند فریاد زد من دیوانه ام عصبی ام و در برابر تعرض به حریم خصوصی اش ایستاد، جمهوری اسلامی درس نگرفت تا به پرونده «آهوی دریایی» رسید و اکنون زن ایرانی عمامه را از سر آخوند متعرض به حریم خصوصی اش  بر می‌دارد و در حرکتی نمادین به عنوان شال استفاده می‌کند. حالا رسانه های امنیتی زن را دیوانه و روانی تعریف کرده اند. حتی بر فرض که راست بگویند، دیوانه بودن و روانی بودن عیب نیست اما دیکتاتور و متعرض بودن به حوزه خصوصی و عمومی افراد عیب است. گاهی دیوانه شدن کنشی برای انتقال پیام به حاکم نفهم، مستبد و لجوج است.

برچسب زنی برای مرعوب کردن است اما جمهوری اسلامی هنوز متوجه نیست، خشم در شرایط انسداد، پیشروان جنبش است و ازدیاد این خشم نشات گرفته از تصلب سیستم در برابر تغییر است. اگر جمهوری اسلامی در برابر تغییر مقاومت می‌کند جامعه هم برای بازتصاحب عرصه عمومی اش، خانه ای به نام ایران، ایستادگی می‌کند.

تحلیل جمهوری اسلامی سراسر غلط است، گمان می‌کند نظام توتالیتر که هدف غایی اش، انزوای سوژه ایرانی با اشاعه ترس است، قابلیت اجرایی دارد اما اگر مقامات جمهوری اسلامی کمی تاریخ مطالعه می‌کردند، متوجه می‌شدند تحمیل یکدستی و تمامیت خواهی بر کشوری آکنده از جنبش‌های متنوع، انقلاب و خیزش های عمومی در بیش از صد سال گذشته، خواب بی تعبیر است. برای همین نظام دیکتاتوری توجهی به انبوه نشانه ها ندارد: نشانه هایی می‌گویند از تقابل با یک جامعه خشمگین بپرهیز. اینکه جمهوری اسلامی به این جهان نشانه ها توجه ندارد عجیب نیست. چون گمان می‌کند ایران قبرستانی با سیاست حامی پروری از طریق اعطای رانت به اقلیت متنفذ، قابلیت تحقق دارد اما هر پروژه ای هم در ایران قابلیت تحقق داشته باشد، قبرستانی کردن و یکدست کردن این جامعه متکثر، شانسی ندارد.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2440

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

05 Jan, 13:59


ایران شهروندمدار چیست؟ شهروند کیست؟ وقتی از ایرانِ متّحدِ متکثر می‌گوییم به کدام ایران اشاره می‌کنیم؟ ما در این ویدیو به با زبانی ساده به این پرسش‌ها پاسخ داده‌‌ایم.

@paarandiran

https://youtube.com/@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

05 Jan, 01:12


درگذشت دکتر رضا رییس طوسی استاد بازنشسته علوم سیاسی‌‌ و عضو برجسته هیات علمی دانشگاه تهران، کنشگر دیرپای سیاسی را به خانواده، شاگردان و دوستان ایشان تسلیت می‌گویم. برای ایشان آرامش ابدی خواستارم.

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

04 Jan, 20:04


حکومت بی مردم»، موشک به جای شهروند»

فاجعه «هواپیمای اوکراینی» نشانه ای بود از پوسیدگی گفتمان امنیتی که جمهوری اسلامی در طول چند دهه اخیر نمایندگی کرده بود.
درست زمانی که رسانه های حکومتی درباره انتقام ترور قاسم سلیمانی افسانه سرایی می‌کردند، شلیک دهها موشک به پایگاه عین الاسد در عراق، جان سربازان آمریکایی را به خطر نینداخت، اما شلیک موشک حکومت به هواپیمای اوکراینی جان دهها شهروند را ستاند.
اگر می‌خواهید «حکومت بی مردم» را تعریف کنید، رفتار حکومت از آنروز تا امروز را بررسی کنید. ابتدا کتمان کردند، بعد دروغ گفتند و در نهایت به خاطر افشای جنایت، مجبور به اعتراف شدند.
اما نه استعفایی در کار بود و نه محاکمه عادلانه ای. نه سرداری برکنار شد نه مسوولی توبیخ. معترضان به جنایت به جای مسوولان محاکمه و محبوس شدند.  حکومتی که به «موشک»اش بنازد و به مردمش ستمگری، «حکومت بی مردم» است.
رفتار جمهوری اسلامی در پرونده هواپیمای اوکراینی، کلاس درسی است برای ترسیم نظام حکمرانی در «حکومت بی مردم» که با فرهنگ شهروند مداری ضدیت دارد. امروز که پنج سال از آن فاجعه گذشته و محور مقاومت سست بنیاد تضعیف شده، هنوز هم حکومت از این تجربه درس نگرفته و این مسأله محوری را طرح نکرده که امنیت ملی را با موشک تعریف می‌کنند یا توسعه فرهنگ شهروندمداری؟
«موشک» اگر چه در دنیای نامتعادل آکنده از جنگ طلبی نیاز است، اما هیچ گاه جای « شهروند» را نخواهد گرفت‌.
«موشک به جای شهروند» گفتمان غالب امنیتی جمهوری اسلامی بود که پنج سال پیش به صورت نمادین نه سربازان آمریکایی را که شهروندان ایرانی را نشانه گرفت. آیا حکومت از این تجربه تلخ درس گرفت؟ خیر. به راه خویش ادامه داد: تحقیر خانواده های بازماندگان و ماست‌مالی کردن پرونده.
اگر حکومت های دیکتاتوری در ایران توان بررسی تجربه ها را داشتند، فروپاشی نمی‌شدند. دیکتاتوری در ایران محکوم به فروپاشی است.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/153

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

04 Jan, 10:54


رقص، شادی و‌ مقاومت ملی در برابر حکومت دینی

مجتبی نجفی

رقص به مثابه زبان، عنصر مقاومت ملی در برابر حکومت دینی بوده. فرقی ندارد کجا. از زندان تا ورزشگاه، از خیابان تا مدرسه هر جا که فقه عبوس ترشرو، انسان ایرانی را از شاد زیستن، منع کرد، رقص در قالب فرهنگ مبارزه در قلب زندگی روزمره به میدان آمد. حتی وقتی که رقصنده ها با نیت از پیش تعیین شده نمیرقصیدند، رقص به مثابه عنصر مقاومت ظاهر شد چرا که این «کانتکست» است بعضا به کنش شهروند معنا می‌دهد. رقص هم می‌تواند یک واکنش طبیعی به فشار محیط باشد و هم می‌تواند یک کنش هدفمند در راستای به چالش کشیدن نظم ظالمانه. همچنانکه در دوران کرونا، رقص پزشکان و پرستاران برای حفظ ایستادگی و تداوم زندگی در برابر ویروس مرگ بود.

در دهه شصت رقص، زبان مقاومت در برابر محدود سازی بود. حکومت دینی با هنر و شادی مشکل داشت، برای همین رقص و شادی خود روش ایستادگی شد. زبان که به الفبا محدود نیست،هر آنچه که می‌تواند پیام انسان گرفتار در شرایط سخت را به مخاطب‌های متعددش انتقال دهد در تعریف زبان می‌گنجد، برای همین رقص در شرایط تنگنا هم اعلام وجود است، هم ناقل این پیام که هنوز به رغم همه مصایب زنده ام. به عبارتی رقصیدن در جایی که حاکم، شاد زیستن را دوست ندارد و به خصوص در صدد استیلا بر بدن زن است، خود یک کنش مدنی با درجه ای بالا از ارزش ایستادگی است.

اگر رقص و هنر نبود، امروز پروژه حکومت دینی در قبرستانی کردن ایران جواب می‌داد. اما اگر حکومت در « زن، زندگی،آزادی» شکست خورد، به خاطر فرآیندی بود که از همان سالهای آغازین انقلاب در بطن جامعه شکل گرفت و با مقاومت مدنی تداوم یافت و اکنون گسترده شده. از زندان تا خیابان، سوژه ایرانی در حال رقصیدن است، برای انتقال این پیام که روح جمعی جامعه را نمی‌توانید نابود کنید و رقص و شادی در اوج بحران، هم خطابی به درون است که بایست و مقاومت کن و هم خطابی به بیرون که زنده ام و ایستادگی برای زندگی تداوم دارد.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2435

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

28 Dec, 16:40


در اهمیت شهروند مدرن بودن

مجتبی نجفی

از تخریب آرامگاه رضاشاه تا ادرار بر قبر ساعدی،هیچ فاصله ای نیست: هر دو بازتولید استبداد است. این را در مقام شهروندی می‌گویم که با هر گونه دیکتاتوری به عنوان سرچشمه فساد مخالفت دارد اما آنانکه در جو انقلابی به قبور رحم نکردند با هیچ مخالفی هم مهربان نبودند.

نسل ما بسیاری از خبط های انقلابیون را نقد کرد:از اعدامهای فاجعه آفرین تا تخریب مزار شاهان، از بالا رفتن از دیوار های سفارت تا دفن آزادی بیان در جنگ قدرت، از دینی کردن جامعه و حکومت با ابزار خشونت تا ترویج فرهنگ چماقداری با نام انصار حزب الله. و این خود نشانه ای از بحران عمیق است که باز هم این بدیهیات را باید گوشزد کرد که فرهنگ دموکراسی با فرهنگ انتقام و کین ورزی در دو سوی بی نهایتی هستند که هیچ راه اتصالی به یکدیگر ندارند. دموکرات بودن با شعبان بی مخ بودن در تضاد است.

به گفته «آرنت» شکست سیاست جایی است که تکثر، پذیرش و مدیریت آن شکست بخورد. همانگونه که یک جامعه به بحث های عمومی، تضاد و چالش برای پیشرفت تفکر نیاز دارد،از اوباش صفتی باید فاصله بگیرد. جامعه ایران هم به چپ و هم به راست نیاز دارد اما پیش از آن به فرهنگ شهروندی و دولت ملی مدرن برآمده از اراده شهروندان مدرن نیاز دارد؛ شهروندانی که ذهنیت انتقادی، قدرت استدلال و خردورزی دارند. از اینرو، مبارزه با استبداد هم در عرصه سیاسی جریان دارد و هم در عرصه فرهنگ. هم باید با استبداد نشسته در کاخ مبارزه کرد هم بیرون کاخ. هم با استبداد فعلی هم با استبداد آینده. زبان خشونت در بیرون از قدرت به تفنگ اعدام درون قدرت تبدیل خواهد شد و بازتولید زبان خشونت به معنای تداوم واگذاری سرنوشت جنبش و انقلاب به استبداد از گونه دیگری است. یک روز تاج و روز دیگر عمامه، اگر ریشه استبداد در این مملکت خشکانده نشود بازگشت‌ها اجتناب ناپذیر است.

تاریخ معاصر ما نشان داده، هیچ راه میانبری نیست،تنها مسیر توسعه متوازن دموکراتیک و‌ نشاندن شهروند آزاد بر جایگاه شایسته خود است، از اینرو فرقی نمی‌کند قبر که باشد، شاه یا نویسنده، مخالف یا موافق، راست یا چپ،...باید حرمت قبور را حفظ کرد چرا که بی حرمتی به قبر مخالف، آسیبی به او نمی‌زند اما ما را از مقام انسان بودن، فرسنگ‌ها دور می‌کند.

جمعیت اهل تفکر و استدلال، اهل حل روشمند مسایل جامعه، اهل خواندن و تفسیر کردن، اهل نقد کردن و مدارا کردن، اهل مقاومت و ساختن بر سه کلمه توسعه، دموکراسی و ایران متحد باشد و در برابر گسترش فرهنگ کین ورزی بایستد. ایستادن بر قدرت کلمات و صحنه را ترک نکردن، مطمئن ترین راه حل در برابر اوباشگری است.

عکس:رضا دقتی
https://t.me/modjtabanajafifrance/2433

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

26 Dec, 21:17


وقتی وهم شیرین جای واقعیت تلخ را می‌گیرد

گفتار و شنیدار ۶

@paarandiran

https://www.instagram.com/reel/DEDkyAhNeIX/?igsh=OGJqZXU5c3gybTQ=

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

25 Dec, 11:20


ترس از غیبتی که همیشگی نخواهد بود

مجتبی نجفی

#پرستو_احمدی مخالفانی هم داشت. دایی جان ناپلئون ها طبق معمول گفتند « از خودشان است». اینها در تداوم یک بیماری تاریخی اند. گویی در این مملکت نخستین بار است نافرمانی مدنی رخ داده؛ هر گونه عاملیت شهروند معترض را نفی می‌کنند در حالی که این نافرمانی مدنی نه اولین بوده و نه آخرین. دایی جان ها در تاریخ ما تیپ خاصی‌اند. محصول یک حس استیصال اند که در نهایت توهم را جای واقعیت می‌نشانند. جنگهای خیالی «ممسنی و کازرون» دایی جان در سریال ماندگار تقوایی، واکنشی به سرخوردگی یک سرباز ساده قزاق بود که در وهم خود را ناپلئون بناپارت می‌دانست و هر کس این وهم را تایید نمی‌کرد عامل انگلیسی ها بود.

مخالف دیگر،آقای روزبه بمانی بود که نمیدانم با چه انگیزه ای این حرکت را محکوم کرد‌ فرمایش کردند چنین کارهایی،ذهن‌ها را از مسأله قطعی برق و...منحرف می‌کند. این هم یک خبط ویژه است که گمان می‌کند بحران انرژی ما به نقض حقوق شهروندی و حق دیده شدن در عرصه عمومی بی ارتباط است. همان حاکمی که مسأله پوشش زن را به بحران تبدیل کرده در حل مسأله برق هم ناتوان است. حق رفاه،منافاتی با حق آزادی ندارد و اینها همه در یک بسته شهروندی اند و تلاش برای احقاق هر یک از اینها ستودنی است.

عده ای گفتند قبلا کنسرتهای زیرزمینی بوده و این اقدام مسبوق به سابقه است. درست است، جامعه ایران به رغم استبداد سخت، متوقف نشده. از در ممنوع الورود شده از پنجره آمده،روی زمین از شهروند ایرانی گرفته اند،زیرزمین را فعال کرده اما اهمیت کار پرستو به عنوان شهروند نافرمان در رویت پذیر کردن شجاعت شهروندی است و شجاعت از دید هانا آرنت اساس کنش سیاسی است. پرستو احمدی هم یک سوژه است در کنار هزاران سوژه زنی که در خیابان و مترو و...خواندند و رقصیدند و حکومت زن ستیز دینی را به سخره گرفتند اما مسأله این است رویت پذیر کردن شجاعت مدنی، تکثیرشونده است همچنانکه برخی بعد از کنسرت فرضی به انتشار کنسرتهای زیرزمینی خود اقدام کردند و این یعنی اینکه پرستو در امتداد یک جنبش است و آینده پر از نافرمانی مدنی است.

اما اقدام پرستو احمدی یک ویژگی بارز هم داشت و آن هم بازپس گیری کنسرت به عنوان یک مکان ممنوعه برای خواننده زن ایرانی است. پرستو احمدی، تخیل این بازپس گیری کنسرت خواننده زن ایرانی را فعال کرد و اتفاقا به امثال روزبه بمانی پیام داد تنها در نظامی مردسالار است که زن از کنسرت محروم می‌شود و شاید تیر به هدف خورده و ناخودآگاه روزبه بمانی نگران از بر هم خوردن توازن قوا در بازار کنسرتهایی است که سوژه زن در آن غایب است. و البته این غیبت همیشگی نخواهد بود.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2430

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

22 Dec, 20:46


مقاومت مدنی، معنایی در شکلهای گوناگون

فرهنگ مقاومت مدنی برای تمام فصول است چرا که با زندگی پیوند خورده. مقاومت مدنی، صرفا مسأله پیش از تغییر نظام سیاسی نیست، هنگام تغییر یک نظام و پس از آن نیز، در مقام یک ضرورت مطرح می‌شود.

علت اینکه مقاومت مدنی همه زمانی همه مکانی است، برای این است که میل به سلطه و استبداد در نوع بشر هست و پادزهر آن، شکل گیری زیست جمعی بر اساس ارزش های انسانی است. از این منظر، مقاومت مدنی متناسب با شرایط، شکلهای متفاوتی می‌گیرد اما ضرورت وجودی اش همیشگی است.

هر حرکت سیاسی بدون مقاومت مدنی عقیم خواهد شد. خالی شدن عرصه از فرهنگ مقاومت مدنی به معنای تداوم،  بازتولید و بازگشت  استبداد است.

مقاومت مدنی شکلهای سلبی و ایجابی دارد، هم می‌سازد و هم نفی می‌کند. نفی استبداد، خودمحوری و ظلم می‌کند و بر همبستگی و «با هم بودن» در عین به رسمیت شناختن تکثر تاکید می‌کند.

پس همه آنها که در نفی استبداد اعتراض می‌کنند و نظم ظالمانه مستبد را به چالش می‌کشند، در خط مقاومت مدنی هستند و همه آنها که برای توانمند کردن جامعه نهاد می‌سازند و در توسعه آموزش و مبارزه با فقر فعال هستند، در خط مقاومت مدنی هستند.

مقاومت مدنی شکلهای متفاوتی دارد: از اعتراض خیابانی‌ و غیرخیابانی تا حضور فعالانه در زیست جمعی برای توسعه آموزش و بسط آگاهی، تا کارآفرینی و توانمندسازی به حاشیه رانده شدگان. اما هدف مشترک است: شکست دیکتاتوری به مثابه نظم ظالمانه و توسعه فرهنگ شهروندی برای اینکه همه ایرانیان در مدیریت کشور سهمیم شوند. اعتراض به خودکامگی و بسط توانمندسازی شهروندان، تیرهایی هستند بر چشم دیکتاتوری‌.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/150

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

18 Dec, 19:03


چرا باید بر «گذر دموکراتیک» پایفشاری کرد؟

مجتبی نجفی


بازوهای جمهوری اسلامی در خاورمیانه یا تضعیف شده اند یا از کارافتاده اند. دولت ترامپ، سیاست خفه کردن اقتصاد ایران را پیش خواهد گرفت و گلوگاه‌های نفتی و مراودات تجاری را خواهد بست. عملیات هفتم اکتبر، نتانیاهو را در اسراییل تقویت کرد و او برای بلندپروازیهایش، انگیزه بالا دارد. احتمال اینکه ترامپ، دست او را برای ماجراجویی علیه تاسیسات اتمی ایران باز بگذارد، بالاست و شبح حمله همچنان بر کشور سنگینی می‌کند.

در داخل، نهاد دولت در بحران تمام عیار است. رهبر جمهوری اسلامی به عنوان رییس دولت، تنها به انباشت بحرانها کمک کرده و هیچ راه حلی ندارد. حتی در تامین برق ناتوانند و هنوز باید به آنها فهماند که آزادی حجاب، حق زن ایرانی است. فساد اختاپوسی عقل جمهوری اسلامی را تعطیل کرده و اقلیت رانت جو، دستمزد وفاداری خود را در سرکوب اکثریت معترض می‌خواهد.

تنهایی راهبردی جمهوری اسلامی در منطقه به حد اعلی رسیده و انسجام داخلی با سیاست های فرقه گرایانه و فاشیستی، رویا شده، و تیغ تورم و فساد تیزتر. در این شرایط داخلی و خارجی هیچ قدرتی به جمهوری اسلامی امتیاز نخواهد داد. چرا که جمهوری اسلامی، کارت‌های بازی اش را از دست داده.

تنهایی راهبردی در منطقه ای که پر از بنیادگرایی مذهبی است با سیاست تهاجمی نتانیاهو و سیاست تحریمی ترامپ، با حامی پروری جمهوری اسلامی و تداوم سرکوب، چشم انداز مثبتی از آینده نمی‌دهد و ساخت بمب هسته ای هم شوخی نیست و حتی حرکت به سمت آن، می‌تواند موجودیت ایران را در معرض خطر قرار دهد.

واقعیت این است در بحرانهای امنیتی از این دست، ابتکار عمل نه با دموکراسی‌خواهان که با اسلحه به دستان خواهد بود و آنجاست که گفتمان ایران «متحد متکثر» جای خود را به «ایرانستان» و اندیشیدن به آینده دموکراتیک، جای خود را به گذشته ارتجاعی خواهد داد و یکی واگرایی تحت عنوان خلق قهرمان خواهد خواست و دیگری اقتدارگرایی تحت عنوان پدر خشن و‌نظم ساز.

برای همین، نجات بخش ترین راه حل، دشوارترین است: گذر دموکراتیک. « گذر دموکراتیک» نه خطر تجزیه ایران را دارد نه خطر توجیه ارتجاع استبداد پدرسالار سلطان آینده را. ابتکار عمل در دست جامعه مدنی خواهد بود. از اینرو، دوران دشواری نه زمان یاس که پایفشاری است. نخبگان، فعالان مدنی، گروههای سیاسی که بر سه کلمه « ایران، توسعه، دموکراسی» اتفاق نظر دارند باید بر اهمیت گذر دموکراتیک برای نجات جان کشور و شهروندانش تاکید کنند و گفتمان آزادی بخش را به مرتجعین یکی به نام واگرایی دیگری به نام اقتدارگرایی واگذار نکنند.

درست است که این راه حل اکنون، رویایی است اما در بحران آینده، یک امکان دموکراتیک برای تغییر بنیادین است، برای اینکه نه تفنگها که دستهای آزادیخواه شهروندان سرنوشت ما را تعیین کنند و برای اینکه ملت ایران تصمیم گیرنده باشد نه فلان قدرت منطقه ای و جهانی نوچه هایش را بر ما مسلط کند.

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

15 Dec, 16:38


مقاومت مدنی شگفتی آفرین است

آزادی در اندیشه «هانا آرنت»، محدود شدن به انتخاب بین دو گزینه نیست. آزادی، ابتکار ورزیدن و آغاز کردن امر شگفت است.
آنچه که در کنسرت تخیلی « پرستو احمدی» شاهد بودیم، یک شگفتی تمام عیار بود.
صدایی که در کاروانسرایی متروک بلند شد و در شکل آوازی ماندگار، جهان ایرانی را از مشروطه به جنبش زن، زندگی، آزادی پیوند داد و در بحبوحه بحثها برای تصویب لایحه حجاب، در مقام نافرمانی مدنی به حاکم اعلام کرد چه لایحه ابلاغ شود چه نشود، وضع همین است:
شهروند آزاده در برابر قانون ظالمانه نافرمانی می‌کند.
این کنش به عنوان مصداق مقاومت مدنی در عالی ترین شکل خود بروز پیدا کرد.
«پرستو احمدی» به همراه تیم نوازنده هم در انتخاب مکان، هم در انتخاب آهنگ ها به حاکم اعلام کرد سوژه نافرمان ایرانی همچنان هست و حذف شدنی نیست و با تخیل کنسرت خواننده زن، رویای آینده ای را به تصویر کشید که در آن آزادی حجاب، خوانندگی زن، شهروند صاحب اختیار در گفتمان ایران آزاد، عاری از هر شکل دیکتاتوری، تصویرسازی شد.
مقاومت مدنی شگفتی آفرین است، خالق امکان های متنوع است.
هر جا باشد از خیابان تا زندان تا مترو و کوچه تا کاروانسرا ....همه، امکان های مقاومت اند تا روزی که تن استبداد دینی خسته و رنجور بر زمین بیفتد.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/148

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

12 Dec, 11:53


در ستایش فرهنگ سازی مقاومت مدنی

مجتبی نجفی

آنچه که #پرستو_احمدی انجام داده نافرمانی مدنی در نقطه اوج شکوهمندی اش است:
کنسرت های مردانه بدون حضور زنان را به چالش کشیده.
علیه اجبار حجاب عصیانگری کرده
تخیل کنسرت خواننده زن را زنده نگاهداشته
از عرصه عمومی توسعه یافته به واسطه شبکه های اجتماعی نهایت استفاده را برده.

و این نقطه شکوه مقاومت مدنی است که هر لحظه مثل تیر از کمان رها می‌شود و به چشم اسفندیار دیکتاتوری مذهبی می‌زند. این چشم اسفندیار، سوژه زن است که خود خالق زیباترین صحنه های مقاومت در برابر دیکتاتوری شده.

این پویایی جامعه ایران است که با قدرت هنر، نظم مسلط ضدزن و ضد شهروند را هدف می‌گیرد و در اوج بحثها درباره لایحه آپارتایدی حجاب، اعلام می‌دارد شهر از آن است و اگر من سوژه را از حضور در آن محروم کنید از طریق دیگر می آیم. و البته مهم تر اینکه این کنسرت با آواز ماندگار «از خون جوانان وطن» پیوند خورده، همان آوازی که پرستو احمدی برای کشتار آبان نودوهشت در صفحه اینستاگرام خود خواند و در جنبش «زن زندگی آزادی» تکرارش کرد و حالا در کنسرت آنلاین بازنمایی شده تا اکنون ما را به عارف قزوینی مشروطه خواه وصل کند؛ اما اینبار با صدای یک زن حرکت برای آزادی را در یک تداوم تاریخی قرار دهد؛ جایی که برای نخستین بار نیاکان ما علیه قدرت مطلقه با مفهوم شهروند صاحب اختیار و قانون برآمده از افکار عمومی خیزش کردند و اعلام کردند شلاق سلطان تمام اختیار بس است و وقت سیادت شهروند است.

از این منظر آهنگ از خون جوانان پیامی بود صریح مبنی بر اینکه آزادی یک گستره عظیم است که آزادی زن تنها یکی از وجوه آن است و این آهنگ یادآوری یک تداوم تاریخی حرکت برای آزادیست وخون هیچ جوان آزادی‌خواهی هدر نخواهد رفت.

همین جوشش کنشهای مدنی پیشروانه است که آزادی این سرزمین را به قدرت کلام شهروندانش بسته کرده. تا اینچنین شجاعت‌های مدنی وجود دارد نه به ترقه بازی و تفنگ بازی نیاز است نه گدایی ذلیلانه آزادی از چکمه پوشان خارجی. تداوم مقاومت مدنی فرهنگ ساز است. برای همین برخی فعالان مدنی در انقلاب تونس و مصر اعلام کردند از جنبش سبز ایران الهام گرفتند، و به خاطر فرهنگ سازی است که نافرمانی مدنی دهه هاست ادامه دارد و پربارتر شده چرا که شجاعت مدنی مسری است. از این روست که طالبانیسم شیعی امکان سیطره بر این جامعه را ندارد و این آنها هستند که در نهایت باید تسلیم شوند نه مردمی که بیش از یک صد سال است برای محدود کردن قدرت مطلقه، حاکمیت قانون برآمده از توافق جمعی شهروندان و بسط فرهنگ شهروند مداری با سخت ترین استبدادها در افتاده اند.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2425

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

11 Dec, 16:43


زیستن در سلطه گری و خرافه گری

مجتبی نجفی

رهبر جمهوری اسلامی در سخنان روز چهارشنبه خود تنها ذکر مصیبت داشت. سیاستهای او ایران را در تنهایی بزرگی قرار داده‌. همسایه ما یکی طالبان است و دیگری ترکیه اردوغان است که سودای خفه کردن راهبردی ایران دارد. همکاری آنکارا و باکو به همراه مسکو می‌تواند به احداث «گذرگاه زنگزور» منجر شود و مرز زمینی ما با ارمنستان تغییر یابد. در حاشیه خلیج فارس، ادعاها بر سر جزایر سه گانه باقی است و در صورت تداوم این روند الحاق زمینهای ما بعید نیست. از طرفی روابط ما با غرب در تضاد است و روس‌ها هم در قضیه گذرگاه و هم جزایر سه گانه با ایران نیستند.

هفتم اکتبر و عملیات جنون آمیز حماس به تقویت موقعیت نتانیاهو و اسراییل منجر و سوریه آینده هر چه باشد، دوست جمهوری اسلامی نخواهد بود. در حالت بدبینانه ما با موج سنگینی از جهادگرایی مواجه خواهیم شد و ایران ما بی سپر زیر بار این همه تهدید غرق خواهد شد. اینها را اضافه کنید که دولت ترامپ سیاست خفگی اقتصاد را در پیش خواهد گرفت و آینده این تصویر چیست؟ یا ایران قحطی زده یا ایران سوخته در جنگ خانمان سوز.

تنها یک راه نجات وجود دارد:«گذر دموکراتیک» به معنای تغییر بنیادین در سیاست داخلی و خارجی و‌ سپردن کشور به شهروندان. اما نشانه ها می‌گویند اینجا هم اسب نظامی که در برابر تغییر متصلب شده، می‌لنگد. از عزم جزم برای ابلاغ لایحه آپارتایدی حجاب تا تهدید رهبر و رییس دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه مبادا بگویید دشمن قدرتمند است.

از طرفی حکومت دینی در بحران به آخرالزمان آدرس می‌دهد. وقتی که مستأصل می‌شود می‌گویند سفیانی در سوریه ظهور کرده و موقع ظهور امام زمان است!! وقتی تمام ارکان جبهه مقاومت خرد می‌شوند، می‌گویند برنده مظلوم است. هیچ معیاری برای سنجش شکست نمی‌دهند. وقتی بر اسب مراد سوار می‌شوند سلطه گری میکنند و در موقع ضعف خرافه گری و گفتاردرمانی. در زمین واقعیت، پایی ندارند یا در سلطه زیست میکنند یا در خرافه‌.

ببینید استبداد چه تصویر وحشتناکی ساخته: تنهایی و بی کسی. خالی شدن دلها را هم می‌خواهند با مصوبه و قانون پر کنند. هر چه فکر می‌کنم ما نه در دوران شکوه ایرانی که در آشفتگی هستم. خرافه بر تعقل پیروز شده. حاکم به جای یک سیاست خارجی متوازن با غرب و شرق به روس‌ها امید بسته بدون اینکه از تاریخ بیاموزد. به جای دیدن آثار ویرانگر استبداد و ترمیم شکافها در اندیشه شهروندآزاری است. کسانی که در این اوضاع آشفته حاکم را بازیگر ماهر، قدرت منطقه ای و ...القابی از این دست خطاب کردند و بر توهم او افزودند در جنایت آینده ای که بر این سرزمین تحمیل خواهد شد شریکند.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2423

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

08 Dec, 10:19


شادی محتاطانه

مجتبی نجفی

سرنوشت دیکتاتور‌ همین است، به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. مساله این نیست مخالفانش چه ترکیبی دارند، مساله این است دیکتاتور هم بر اساس قانون طبیعت، نقطه اوج و افولی دارد.

از دیکتاتوری دفاع نکنید چرا که زاینده بحران است. خرد شدن اسد در حالی که گمان می‌کرد خطر از بیخ گوشش گذشته، درس عبرتی برای همه دیکتاتورهاست و یادآوری اینکه « چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند». اما دیکتاتور عمدتا تا لحظه آوار شدن بحران کر و کور است.

محور مقاومت پوشالی، مثل تار عنکبوت، سست بود چون نمی‌شود در داخل مردم کشورت را ذله کنی و در خارج مدافع مظلوم شوی. امنیت بدون احترام به مردم کشورت و بدون انسجام ملی ممکن نیست. عده ای نابخردانه ستایشگر این سردار و آن سردار شدند. اما این سردارها نماینده سیستمی بودند که در داخل تفنگش به سمت شهروند بی پناه نشانه رفته بود و در بیرون مرزها حامی جنایتهای اسد شد تا اینکه تظاهرات های مسالمت آمیز نخستین به جنگ داخلی کشید و بین اسد و مخالفانش نه دموکراسی نه صلح که هر چه بود خشونت، وحشت و رقابت قدرتهای کوچک و بزرگ منطقه ای و جهانی بود. نگه داشتن دیکتاتور به زور کشتار و چکمه های روسی افتخاری نبود اما حالا همین را هم این «سرداران بی افتخار» ندارند. در کارنامه سیاه شان سرکوب زیباترین جوان‌های این سرزمین در اعتراض به خودکامگی چون لکه سیاهی می‌درخشد.

هر چند لحظه فروپاشی دیکتاتور از شیرین ترینهاست، اما باید توجه داشت آنچه که مهم است دموکراسی، سکولاریسم و زیست مسالمت آمیز مردم یک کشور در بستر تکثر است. برای همین تاریخ به ما می‌گوید نسبت به افتادنهای اینگونه به زور اسلحه، با ترکیب‌های نامتجانس و دور از گفتمان دموکراتیک باید احتیاط کرد ولو اینکه افتادن یک دیکتاتور که گمان می‌کرد به نقطه امن ثبات رسیده شیرین باشد.

دیکتاتورها می افتند اما مهم تر این است «دیکتاتوری» را براندازیم و برانداختن دیکتاتور، آسان تر از «دیکتاتوری» است. برای همین در وهله نخست باید هر گونه سیستم دیکتاتوری خوش خیم یا بدخیم را در ذهن خود کشت. در دیکتاتوری هیچ خیری نیست. دموکراسی فقط به دولت نظم نمی‌دهد بلکه شیوه زیست بشری است و برای جا افتادن آن به تمرین و بررسی تجربه ها نیاز است. شاید دیکتاتور بیفتد، اما دیکتاتوری می‌تواند به شیوه دیگر بازتولید شود؛ موفقیت اینجاست، دیکتاتور و دیکتاتوری با هم برانداخته شوند.
مبارزه بزرگ در ایستادن برای ارزشهایی است که یک جامعه را متحد و متکثر کند. در خاورمیانه این گفتمان را نمی‌بینم اما در ایران این گفتمان مانند جوی جاری است و باید دریا شود.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2421

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

05 Dec, 18:07


قانون باید در خدمت شهروند باشد نه ابزار سرکوب

قانونی که در خدمت انسان نباشد، قانون نیست. مقاومت مدنی در برابر کاغذپاره ای که حق شهروندان ایرانی را نادیده بگیرد، مشروع است. «قانون‌گرایی» با تبعیت از استبداد فرق دارد چرا که قانون باید متناسب با روح زمانه و توافق اجتماعی بین مردم یک کشور باشد نه ابزار ظلم اقلیت رانت جو علیه اکثریت معترض.

هر کنشی که قانون ظالمانه را به چالش بکشد عین آزادی است زیرا تلاش برای «نیل به آزادی»، خود «آزادی» است. خشم، عصیان و ایستادگی علیه قانون ظالمانه، حق شهروندی است اما مهم تر اینکه نافرمانی مدنی علیه قانون آپارتایدی حجاب باید هماهنگ و با پشتوانه ملی باشد تا حداکثر نتیجه از حداقل هزینه گرفته شود. به خصوص زنان نافرمان، نیازمند حمایت همگانی‌ اند. برای پیروزی یک جنبش، هزینه ها باید تا حد امکان تقسیم شوند.

حکومت دینی با تصویب قوانینی از این دست، خود را در برابر یک نافرمانی مدنی گسترده قرار داده. این فرصتی برای نشان دادن همبستگی در میدان فراخ مقاومت مدنی است. هر نقطه از شهر، امکانی است برای ایستادگی.

قانون مترقی، محصول مقاومت مدنی در برابر قانون عقب مانده است. قانون به روز شده از آسمان هدیه داده نمی‌شود، نتیجه ایستادگی ملی در برابر استبداد است. اکنون، زمان خشمگین شدن، همبسته شدن، سازماندهی و دفن قانون آپارتایدی است‌.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/146

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

03 Dec, 19:07


لینک یوتوب https://www.youtube.com/live/F6XTSZVKW8k?si=KY65FfH0GujLqBIk

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

03 Dec, 19:06


آیا قانون حجاب و عفاف قابل اجراست؟ صفحه دو اوضاع منطقه به سروسامانی نرسیده، اما مقام‌ها در جمهوری اسلامی ایران جبهۀ تازه‌ای گشوده‌اند؛ علیه چیزی که بدحجابی می‌نامند. لایحۀ "عفاف و حجاب" که جامعه را دوشقه کرده بود و مخالفان زیادی داشت، سرانجام قانون شد. ولی آیا به امضای رئیس‌جمهور هم خواهد رسید؟ چه پیامدهایی خواهد داشت؟ گفت و گو با مرضیه آذرافزا و مجتبی نجفی📻 @BBCpersian

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

02 Dec, 13:40


ناکامی قتل‌های زنجیره‌ای

گفتار و شنیدار ۵

@paarandiran

https://www.instagram.com/reel/DDE80DpNUvG/?igsh=MXNkaTB3OTN4dzBlNw==

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

01 Dec, 16:48


ضرورت حمایت از زنان در برابر آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی

مجتبی نجفی

شصت و نه سال پیش در چنین روزی، « رزا پارکس» از دادن صندلی خود به مرد سفیدپوست آمریکایی خودداری کرد، بازداشت و جریمه شد اما حرکت او پایه گذار جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکا شد، جنبشی که در قالب مقاومت مدنی در برابر آپارتاید پیروز شد.

دو سال پیش « دنیا راد» بدون حجاب در مکانی عمومی صبحانه خورد و تصویرش را منتشر کرد نه برای اینکه درباره صبحانه خوردنش اطلاع رسانی کند برای اینکه قانون ظالمانه حجاب اجباری را به چالش بکشد و به نظام آپارتاید حاکم بر ایران اعلام کند قانونی که علیه مردم باشد قانون نیست، سند ظلم است.

جمهوری اسلامی در مقام حکومت دینی که بنایش را بر تبعیض نهاده با تصویب لایحه حجاب یک بار دیگر ثابت کرد نمونه ای اعلی از آپارتاید جنسی است. بندهای این لایحه آنقدر مضحک و تحقیر آمیز است که به خوبی تصویر ایده آل نظامی را به تصویر می‌کشد که ماهیتش طالبانی است اما در جامعه ای گرفتار شده که میل به تجدد را از بیش از صد سال پیش حتی پیش از جنبش مشروطیت با رویکرد نوسازی بنا نهاده و از اینرو اگر چه چهره جامعه ایرانی گوناگون است اما خواست نوشدن هم در اندیشه و هم در فضای شهر قوی ترین است.

از اینرو، خواست طالبانی جمهوری اسلامی با سد جنبش اجتماعی حول محور آزادی پوشش مواجه شده و لایحه اخیر، دست و پا زدن طالبان تهران برای تحمیل نظم یکسان سازی بر چهره شهر رنگارنگ است. این لایحه و اجرای احتمالی آن تلاشی است برای آزار زنان و البته که خود جمهوری اسلامی مقوم و حیات بخش جنبش‌های اجتماعی است چرا که بنایش بر یکسان سازی و تحقیر است و تحقیر نظام مند، مولد جنبش های اجتماعی است.

لایحه حجاب و عفاف هم رنج مضاعف بر تن جامعه ای گرفتار در تورم و استبداد و انباشت بحرانهای ملی است و هم نشانی از حماقت نظام حاکم در فعال کردن گسل تبعیض جنسیتی و مسأله سبک زندگی است. از اینرو عرصه عمومی ایران باز هم شاهد نمایش هایی از مقاومت مدنی سراسری زنان در یک میدان فراخ رویت پذیری خواهد شد.
اما مسأله این است زنان نباید در این کارزار تنها بمانند. همبستگی ملی در مبارزه با آپارتاید جنسی خود تقویت کننده و تداوم بخش حیات یک جنبش مدنی و سراسری خواهد شد. در جنبش زن، زندگی و آزادی هم تاکید کردم این یک نبرد فراگیر، طولانی و طاقت فرساست و مسأله یک ماه و یک سال و دو سال نیست. طبیعتا نظامی که خشمگین از مقاومت زنانه در زندگی روزمره شده چنین لایحه مضحکی را امضا می‌کند و آرزوی این نظام این است خستگی در برابر فشار به تسلیم سوژه زن ایرانی در برابر حجاب اجباری منجر شود. این آرزو را طالبان حاکم بر ایران به گور خواهند برد.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2414

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

30 Nov, 16:50


درباره اهمیت امر ملی

مجتبی نجفی

آنچه که در سوریه رخ می‌دهد، آنچه که در عراق دیروز در برابر داعش رخ داد، تسلیم ذلیلانه ارتش افغانستان در برابر طالبان ، همه نشات گرفته از فقدان امر ملی، تضعیف یا نبود حس ملی در یک کشور است. در تضعیف یا فقدان این حس، مقاومتی در کار نخواهد بود.
ملی بودن برآمده از یک حس همگانی است. تفسیرهایی آمرانه از این حس، ظلم به مفهوم ملی بودن است چرا که حس با هم بودن، همگانی بودن نه بر ایده همسان سازی زوری که بر ایده همبستگی در عین تکثر سوار می‌شود و اینجاست ما شکل گیری پابلیک هایی را داریم که بنا بر تفسیر جان دیویی، شهروندان نگران از مسأله های عمومی، در یک حس جمعی با به رسمیت شناختن تفاوت های فردیشان، شانه به شانه برای شناسایی، بررسی و حل مسأله ها همبسته می‌شوند. برای همین دموکراسی یا تلاش برای دموکراسی نه صرفا در جایگاه نظام سیاسی که به عنوان شیوه زیست بشری، پیش نیاز و بستر ساز امر ملی است. در این معنا که همه باید احساس کنند در این شناسایی، بررسی و حل مسأله سهیم هستند:فردیت شناسایی شده در همبستگی ملی. در فقدان این فردیت شناسایی شده و این همبستگی ملی راه برای بازتولید استبداد باز است.

پس وای به حال کشوری که حس ملی بودن را از دست بدهد یا ملی بودن را در گونه های دیکتاتوری بجوید همان سوپرمنی که قرار است به جای مشارکت شهروندان، عرق ریزان ایران را بسازد و همزمان بر سر شهروندان چوب بزند تا آدم شوند. ملی بودن از پیش تعیین شده و ایستا نیست، در تجربه شکل می‌گیرد، در با هم بودن، در شادی ها و غمهای ملی،در افتادنها و دوباره برخاستنها. پس بترسید از روزی که حس ملی بودن کمرنگ شود و ایران به مثابه خانه، آماج طمع قدرتهای کوچک و بزرگ، جنگهای مسلحانه و داخلی شود.

برای همین جنبش‌های اصیل اجتماعی باید بر امر ملی بودن سوار شوند و از گونه های دیکتاتوری در هر شکلی فاصله بگیرند و به جای پدر ایرانساز بر شهروند ایرانساز تکیه کنند و به جای سرداران بی افتخاری که در زمان مناسب تفنگ را به سوی شهروند معترض نشانه می‌گیرند، بر دوش کنش‌گری مدنی بایستند. مشارکت در ساخت ایده ملی بودن در بستر مقاومت مدنی با تکیه بر فرهنگ شهروندی هم ضامن صیانت خانه از زهر دیکتاتوری است و هم ساخت باروی مقاومت در برابر قدرتهای کوچک و بزرگی است که آرزو دارند روزی به جای دستهای همبسته شهروندان مقاوم معترض در خیابان، تفنگهای گروههای مسلح با چشم انداز تکه تکه کردن کیکی به نام ایران به رقص در آیند. ملی بودن سنگر مقاومت در دفاع از ایران به مثابه خانه همه ایرانیان در برابر دیکتاتوری و طمع تعدی به این خاک و تکه تکه کردن این خانه است.

عکس از آژانس عکس ایران : شادی مردمی بعد از شکست استرالیا و صعود ایران به جام جهانی، هشتم آذر هفتادوشش

https://t.me/modjtabanajafifrance/2412

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

25 Nov, 17:23


رنج،مقاومت، زندگی
سه فراز از زندگی باغچه بان ایران

جبار باغچه بان معلمی را وظیفه و خود را به مردم بدهکار می‌دانست؛ برای همین هیچ‌گاه رنج هایی که برای تاسیس نخستین مدرسه ناشنوایان بر او تحمیل شدند را به رخ نکشید و آخر هم تاکید کرد هر آنچه کرده ام برای جامعه بوده.
او ثروت را نه در مال و منال که در کسب سرمایه اجتماعی از طریق کاهش رنج دیگری می دانست و برای همین با افتخار نوشت:" اگر در زندگی توانسته‌­ام احترام همنوعان خود را به دست آورم، به این سبب بوده است که مردم مرا یک بدهکار خوش حساب دانسته اند که همیشه ادای دین را وظیفه خود دانسته ام و در این راه زحمت کشیده ام. از این رو گرچه به ظاهر ندار و بی‌چیز هستم، ولی در باطن خود را بی‌نهایت غنی و بی نیاز می‌شناسم."
باغچه بان، در فرهنگ مردسالار، مخفیانه به دخترها آموزش می داد، مکتب خانه را رها کرد و در ساختار غیررسمی آنروزها رشد کرد.
همانگونه که «میرزا حسن رشدیه» برای تاسیس مدارس جنگید، رنج دید، آواره شد و کتک خورد؛ باغچه بان هم برای تاسیس مدرسه کر و لال ها ایستاد، مقاومت کرد و به رغم مخالفت رئیس اداره فرهنگ آذربایجان، نخستین مدرسه کرولال ها را در سال هزار و سیصد و سه در تبریز تاسیس کرد.
اما کارشکنی ها به انحلال مدرسه‌ منجر و باعث مهاجرت او شد تا اینکه در سال هزار و سیصد و شش در شیراز موفق به تداوم چنین کاری شد. او بعدها انجمنی را در حمایت از کر و لال ها، با مشقت فراوان تاسیس کرد.
باغچه بان ایران، مدرسه ساخت و روشهای نوین آموزش را به کار برد تا دانش آموزان با داستان، شعر و قصه، یاد بگیرند.
داستان باغچه بان، داستان رنج پیشروان مدنی، داستان همه ایرانسازان است: برآمدن از رنج و برای کاستن رنج دیگری فداکاری کردن. «رنج، مقاومت، زندگی»، این سه حلقه از زندگی ایرانسازی است که گفت هر چه کردم وظیفه ای بود برای ادای دین به مردم و کشورم و برای جبران آن همه آسایشی که گذراندم.
«رنج، مقاومت، زندگی» داستان ساختن ها از دل آوارهاست، ایستادن بر فراز سختی هاست و لمس شورمندانه زندگی با کاستن از رنج دیگری است.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/143

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

19 Nov, 20:02


«نه» کامو به خودکشی: پوچی را به رسمیت بشناس و عصیان کن!

پیام آلبر کامو در اثر خود « افسانه سیزیف» صریح است: پوچی را به رسمیت بشناس و به جای خودکشی، عصیان کن.

کامو در این اثر، تمام پاسخ‌ها به حیرانی انسان در برابر دنیایی پررمز و راز و هستی آکنده از پرسش و تردید را ناکافی می داند: از ایمان مذهبی تا عقل خودبنیاد.
در نظر او، حقیقت دست نیافتنی است و این نسبیت، انسان را در حیرت و بعضا یاس قرار می‌دهد و برای همین کامو، خودکشی را تنها مسأله فلسفی واقعا جدی انسان می‌داند. اما در «افسانه سیزیف»، او بر این گزاره تاکید می‌کند، اگر پوچی دنیا را به رسمیت بشناسیم، به سمت یک کنشگری پورشور حرکت می‌کنیم، عصیان شورمند در جهان بی شور.
از این‌رو، آثار و رمان‌های او نه در صدد ارایه تصویری از انسان بی تفاوت و تسلیم پوچی که در راستای شناسایی وضعیتی است که مقابله با آن یک راه دارد: عصیانگری و کنشگری علیه پوچی. پس پیام کامو به مخاطبش این است در برابر پوچی وضعیتی که در آن گرفتار هستی، نه خودکشی که عصیان کن.
برای همین نگاه کامویی، مبارزه برای رهایی را فارغ از نتیجه اش لذت بخش می‌داند و کنشگری را علیه پوچی ارج می‌نهد، همان تلاش شورمندانه سیزیف در بالابردن سنگی که از کوه می افتاد اما دوباره اراده می‌کرد تا تکرار کند. این تکرار، عصیان شورمندانه علیه پوچی است. به عبارتی این عصیان انسان است که به جهان بی معنا، معنا می‌دهد.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/141

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

17 Nov, 18:28


مقاومت مدنی علیه انتحار

مقاومت مدنی، انتحار و دست شستن از زندگی نیست، جستجوی [زندگی] است.

مقاومت مدنی، پذیرش زیستن در رنج و همزمان تکاپو برای رهایی از رنج است. به عبارتی تلاشی مستمر برای اعاده زندگی است؛ پس هر لحظه از زندگی در مقاومت مدنی، غنیمت است و مقامت مدنی حرکت از «زنده بودن» به سوی «زندگی کردن» است.

اولی، بودن در یک وضعیت طبیعی است اما دومی خلق کردن برای معنا بخشیدن به زندگی است. مقاومت مدنی، در راستای اعاده زندگی است نه مرگ.

قائلان به مقاومت مدنی خودکشی  را درک می‌کنند، اما تایید نمی‌کنند. ظرفیت آدمها از بار سنگین رنج را می‌فهمند، اما به زندگی بیشتر دعوت می‌کنند. کسی که خودکشی را ابزار اعتراض کرده را به رسمیت می‌شناسند، اما تنها ‌‌و تنها «زندگی» را انتخاب می‌کنند و ترویج می‌دهند‌.
مقاومت مدنی برای اعاده زندگی است نه به آغوش مرگ رفتن. بدن معترض، حتی  به گونه رنجور، خسته و زخمی، کابوسی برای دیکتاتوری است. خودکشی نکنید، برای اعاده زندگی، خلق معنا کنید.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/139

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

13 Nov, 18:30


زنده باد زندگی

مجتبی نجفی

خبر خودکشی « کیانوش سنجری» فعال سیاسی حیرت آور بود. او خواست به تداوم حبس زندانیان سیاسی اعتراض کند. خبر آنقدر شوک آور است که سخت است درباره آن نوشت و من فردی را که خود را به کشتن می‌دهد مذمت نمی‌کنم اما خودکشی را آری. بسیاری از ما وضعیتهایی را تجربه می‌کنیم که افق آینده تیره شده، خودکشی هم می‌تواند اعتراضی باشد به این تیرگی. در این سالها هم در خارج از مرزها و هم داخل بودند کسانی که اعلام کردند خسته ایم و رنجور و در اعتراض به این رنجوری و نظام مستبد سیاسی به حیات تن خود پایان دادند. انسانها ظرفیت های متفاوتی دارند و نمی‌شود جای آنها توصیه کرد اما می‌شود بر اهمیت زندگی و حتی زنده بودن در عصر تاریکی تاکید کرد.

اگر اشتفن تسوایک و همسرش لوت آلتمن که از نازیسم هیتلری به انگلستان و برزیل پناهده شدند، صبر بیشتری داشتند نظاره گر خرد شدن استخوانهای نازیسم بودند. واقعیت این است دیکتاتوری از محو بدن و ذهن ما لذت می‌برد و بودن ما در یک گفتمان همبستگی برای دیکتاتوری آزاردهنده است. پس در روزگاری که افقها تیره شده و فضای امنیتی جنگی چشم انداز آینده را تیره تر می‌کند، اندیشیدن به تاب آوری در بحرانهای چند لایه خود مهم ترین کنش سیاسی است. پیش شرط آن نه دادن امید واهی که پذیرش واقعیت سخت است.

در کوران جنبش زن، زندگی آزادی رسانه های بی مسیولیت آنچنان بر طبل سقوط زودهنگام می‌زدند که گویی قرار است پاسگاه فلان دهکده سقوط کند نه یک نظام سیاسی مجهز به پول نفت و سیستم حامی پروری که بخشی از جامعه را ابزار سرکوب کرده به جای اینکه شهروند آزاد شوند.

پس در این دوران تیرگی با وضعیت جنگی خاورمیانه،تشدید احتمالی تحریمها و متصلب شدن ساختار سیاسی در برابر هر تغییر معنادار، فضا مستعد خودکشی های بیشتری خواهد شد و راه حل مقابله با آن، همبستگی بیشتر شهروندان است چرا که مقابله با افسردگی یا ناامیدی فقط راهکار فردی ندارد بخش مهمی از آن در با هم بودن های جمعی است.

در این تیرگی افق هر جمعی ولو کوچک، حتی با اهداف ساده و کوتاه مدت، خود تداوم امید به زندگی است. زندگی را حتی می‌شود در آوار جنگ جست نه اینکه پس زد. یک لحظه از زندگی هم غنیمت است و استفاده از آن سیلی به صورت دیکتاتوری است. و مبارزه با افسردگی خود مقابله با تمامیت خواهی است چرا نظام‌های تمامیت خواه طبق خوانش آرنتی، می‌خواهند ما بی جا، بی شور، در انزوا و قطعه ای از ماشین سرکوب باشیم پس در این شرایط نفس گیر، از تهدید و تحریم ، تا حبس و اعدام باز هم باید بر مهم ترین ضلع جنبش اخیر تاکید کرد: زندگی. تلاش برای آزادی، وجهی از زندگی است؛ زنده باد زندگی.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2407

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

11 Nov, 16:58


چرا #نه_به_دیکتاتوری و #نه_به_جنگ، خالق گفتمان پیشروی سیاسی است.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

10 Nov, 11:11


«بن سلمان سازان، مشغول کارند»

مجتبی نجفی

زنگها به صدا در آمده، پروژه رونمایی از « مجتبی» به عنوان منجی ملت ایران در مراحل آخر است. مصاحبه اخیر پالیزدار که زمانی به خاطر افشای فساد سیستماتیک بازداشت شد و امروز هم بر حقانیت حرفهایش تاکید می‌کند خود نشانه ای دیگر از سیاستی است که در پی معرفی « بن سلمان » ایرانی است: مبارزه با مفسدان، تامین آزادیهای اجتماعی، تامین حداقلی از آزادیهای سیاسی. اینها محورهای اصلی طرفداران ایده بن سلمان سازی مجتبی هستند. به عبارتی طرفداران این ایده پسر را برای پاک کردن چهره پدر علم کرده و در دورانی که « جانشینی» بحث تعیین کننده مناسبات داخلی ایران شده در فکر معرفی آقازاده به عنوان اصلاحگری منجی در شرایط ویژه هستند. به خصوص اینکه در داخل اپوزیسیون منسجمی نیست و در خارج، بسیاری از گروههای اپوزیسیونی با فاند و رانت آلوده شده یا ملتمسانه از ترامپ و نتانیاهو گدایی توجه می‌کنند. از اینرو طرفداران ایده بن سلمان سازی، فرصت را مغتنم شمرده اند برای جانشینی فرزند رهبر فرتوت، پیر و لجوج، مجتبای جوان را علم کنند.

تصویری که پالیزدار در مصاحبه اش ارایه کرد، تازه نبود، حکومتی غرق در فساد مستعد سوزاندن ایران و مردمش. این پیش بینی سالها پیش مطرح شد که این فساد چون سرطان، بدن بیمار را از پای در خواهد آورد. و حالا بیمار نزار می‌خواهد جراح معرفی و تصویر پسر مصمم برای جمع کردن فاجعه پدر را به بیرون ارایه دهد، برای همین پالیزدار در مصاحبه اش مدام به آقا مجتبی رجوع می‌کرد و از او به عنوان تنها روزنه امید برای حل بحران یاد می‌کرد.

در سالهای اخیر بخش مغلوب نیروهای امنیتی برای مبارزه با فساد فراگیر به افشای اسناد از طریق تیپ هایی مانند پالیزدار روی آورده اند، این همان نکته ای است که پالیزدار بر آن مهر تایید زد. اینها امیدوارند با افشاگری از سرعت فساد فراگیر بکاهند و با مرگ یا بازنشستگی پیرمرد لجوج، هوایی تازه در ساختار پوسیده نظام بدمند‌. اما مسأله واقعا پیچیده است. مجتبی خود بخشی از مسأله بوده و حالا چگونه می‌تواند راه حل مسأله شود؟

اولین بار نام او در نامه کروبی معترض به تقلب انتخابات هشتاد و چهار به علی خامنه ای رسانه ای شد زیرا او بیت رهبری و سپاه را برای پیروزی احمدی نژاد بسیج کرده بود. کروبی از لفظ « اقازاده» استفاده کرده بود و رهبر در پاسخ به کروبی فرزندش را « آقا» خطاب کرده بود. بعد مجتبی از سوژه های اصلی معترضان در جنبش سبز شد« مجتبی بمیری رهبری را رو نبینی». یکی از منظورهای میرحسین موسوی در جمله معروف اش« تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نمی شوم»ممانعت از موروثی کردن قدرت بود.

چرا که مجتبی و سپاه از گردانندگان اصلی کودتای تقلبی هشتاد و هشت بودند و حالا بخشی از مسأله دیروز خود را در قامت راه حل امروز، تصویرسازی می‌کند.
مجتبی برای منجی شدن، مشکلات ساختاری دارد: نه ایران، عربستان است، نه او بن سلمان، نه مردم ایران، مردم عربستان. مقایسه های اینچنینی، به شدت ساده ساز مسأله های پیچیده اند. شاید هدف خامنه ای، نجات فرزندش از خشم مردم تحقیر شده باشد و شاید مجتبی هم گمان می‌کند با رهبری اصلاحات ساختاری، بین میراث سیاه پدر و ملت تشنه ثبات، نان، آزادی، آشتی برقرار می‌کند و خود را جاودانه می‌کند.

هر چه هست تحقق این ایده دشوار است. اینجا ایران، کشوری است که آینه ای از انواع و اقسام جنبش‌ها و انقلاب بوده. دوران  تحمیل مدلهای از بالا به پایین، حکومت ژن برتر گذشته. ایران را شهروندان صاحب رای و اختیار اداره خواهند کرد و هر دولتی باید به رای ملت باشد و دوران فرزند پاپا بودن به منزله سند مشروعیت گذشته؛  از اینرو در این شرایط، بن سلمان سازان که در رسانه ها گاه و بیگاه، موهبت‌های پادشاه سعودی را به سر مردمی می‌زنند که زمانی بنیانگذار نخستین پارلمان در خاورمیانه بودند، زیباترین جنبش های مدنی را خلق کرده اند، خواسته یا ناخواسته در همین مسیر اند: تصویرسازی از مجتبی به مثابه منجی.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2403

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

06 Nov, 18:30


در اهمیت نوشیدن جام زهر

مجتبی نجفی

او بازگشت، چون پوپولیسم نرفته بود، در غیاب او نه تنها کمرنگ نشده بود که بسیاری از نقاط جهان را آلوده کرد. پوپولیستها، ساده سازی می‌کنند و راه حل ندارند، بر بحرانها سوار می‌شوند، خودمانی حرف می‌زنند. وقتی خانم ترامپ از او خواسته بود حرفهای چیپ نزند، حرفی زد که راز موفقیت پوپولیستهاست: مردم دوست دارند.

پوپولیست، رگ خواب مخاطبش را می‌داند، آنچه را می‌گوید که آنها دوست دارند. لازم ببیند دروغ هم می گوید، راستی آزمایی بعدش، چندان مهم نیست از جمله اینکه مهاجران اهل هائیتی گوشت گربه و سگ آمریکایی‌های اصیل را می‌خورند. تکذیب شد، اما برای پوپولیست اهمیتی ندارد، مهم این است حرفی را زده که در بازار خریدار دارد. آمریکایی ضدمهاجر، کالایش را می‌خرد. حالا یک عده هم ناراضی باشند. مهم رای موافق هاست.

ترامپ خالق پوپولیسم نیست، او مولود پوپولیسم است. پوپولیسم محصول بحران دموکراسی هاست. با شکست ترامپ هم از بین نمی‌رفت چرا که ریشه دوانده، راهنمای عمل سیاستمدارانی شده که از بحران ها استفاده می‌کنند و ماهرانه بر اسب قدرت با حمایت توده ای می‌نشینند. راه حل مبارزه با پوپولیسم نه حذف ترامپ که حل بحران دموکراسی هاست که نه تنها تخفیف نیافته که عمیق تر هم شده.

با ترامپ ایران ما نیز روزهای بسیار خطرناکی را خواهد گذراند. به خصوص اینکه سیاست « نه جنگ نه مذاکره» رهبر جمهوری اسلامی شکست خورده و اکنون « یا جنگ یا توافق» روی میز است.

ترامپ اینبار با توپ پر آمده. همه میدان های سیاست داخلی آمریکا را فتح کرده. رقبایش را ناک اوت کرده. اعتماد به نفس دارد. از آمدن او هم پوتین، هم نتانیاهو خوشحال ترین، زلنسکی و برخی رهبران اروپایی غمناک ترین اند. جمهوری اسلامی هم در وضعیت دشواری قرار خواهد گرفت. با قاتل سلیمانی یا باید توافق کند یا تحریم‌های شدید، حمایت لجستیک از بمباران تاسیسات اتمی توسط نتانیاهو و شاید جنگی سخت ویرانگر با اسراییل را بپذیرد. شانس توافق با ترامپ کم است اما دومی از حکومت دیکتاتور بر می آید که در برابر تغییر متصلب شده. خطر اصلی، استهلاک ایران و سوخته شدن سرزمینی است که حقش این حکومت نیست. بازنده اصلی سناریوی دوم، پیش از هر چیز مردم، جامعه مدنی تحت سرکوب و دموکراسی‌خواهانی اند که تغییر پایدار می خواهند نه تخریب و ویرانی.

واقعیت این است ترامپ را نمی‌شود کاری کرد، باید صدای ضدیت با جنگ را بالا برد و از نوشیدن جام زهر دفاع کرد. مهم ایران است و مردمی که نباید قحطی زده شوند یا قربانی بمب و موشک. اینکه آمریکا چنین است و اسراییل چنان، مسأله ثانوی است، ایران نباید سرزمین سوخته شود.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2401

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

02 Nov, 21:42


در نظر هانا آرنت، آزادی صرفا انتخاب بین چند گزینه جایگزین نیست، آزادی امکان شگفتی آفرینی و واژگونی روزمرّه و عصیان علیه عادی بودن است. چرا که هر تولد انسان، حامل یک قدرت شگفتی آفرینی است و انسانها به همان اندازه که متفاوت و متکثر هستند، منحصر به فرد و یگانه اند. پس هر انسان، می تواند خالق امری بدیع باشد، خالق ابتکار و نوآوری. عصیانی علیه نظم ظالمانه موجود و طلیعه ای بر نظمی نو.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

02 Nov, 19:35


عصیان یا بی عفتی؟

مجتبی نجفی

حکومت تمام ساحت های خصوصی و عمومی شهروند را تسخیر کرده. شبح جنگ بر کشور سایه فکنده. تورم، تهدید و تحدید آرامش شهروند به خصوص زن را سلب کرده. این وسواس حکومت دینی علیه بدن زن است‌‌.

در نظر حکومت بدن زن باید در تسخیر باشد؛ چرا که تابوست، مثل بمبی بر آسایش نگاهبانان خودخوانده دین است. ماهیت حکومت دینی به سوی کنترل تمامیت خواهانه سوژه است. برای همین می‌گویند به اجبار شما را به بهشت می‌فرستیم. حتی برای شیوه مستراح رفتن هم برنامه دارد. دین و دنیا را توامان می‌خواهد آباد کند اما هر دو را از مومن می‌ستاند. مومن اصیل در حکومت دینی آسایش ندارد چرا که اگر تفسیر مومنانه از دین بر نفی بندهای بندگی بنا شده،حکومت دینی تنها و تنها، بندگی می‌خواهد. دشمنی اش با مفهوم شهروندی در همین نفی بندگی است. شهروند منتقد، هیچگاه بنده نمی‌شود برای همین اساس حکومت دینی علیه شهروندمداری است.

بارها به صاحبان ایده گشت ارشاد هشدار داده شد در نبرد با زنان، بازنده اید. این نبرد از خانه ها به خیابان کشانده شد. دعوا با گشت ارشاد، صورت نهایی‌ تنش مابین نسل‌های پساانقلابی با معتقدان به تنظیم کردن رفتار شهروند از خانه تا خیابان است. در هر دو دعوا، جمهوری اسلامی و پدرسالاران بازنده شدند.

زمانی شلوار جین و آستین کوتاه محرومیت از شغل و دانشگاه همراه داشت، نگهداری دستگاه ویدیو جرم و ماهواره دیدن گناه کبیره بود. همه را جمهوری اسلامی باخت. در میدان آزار زنان که بدتر هم باخت. در گذشته، بدحجابی را سیئه بزرگ می‌دانست حالا با التماس، تنبیه، کتک و تهدید به مقابله با بی حجابی برخاسته. اگر ادامه دهد عریان شدن به عنوان کنش اعتراضی نشر می یابد. حالا یکی می‌خواهد نامش را توطئه علیه رفع فیلترینگ بنامد و یکی می‌خواهد آنرا توطئه اسراییلی، فرقی نمی کند، جامعه را از اعتراض نمی‌شود بازداشت، چرا که این شکل اعتراض چه قبول داشته باشیم چه خیر، نه بر انگاره های جنسی که اتفاقا بر گزاره ضدجنسیتی بنا شده. اعتراضی است علیه سیستم تمامیت خواه و مردسالاری که به خاطر ناتوانی در کنترل لذایذ جنسی و تعرض به بدن زن، می‌خواهد زن همیشه در محدودیت باشد تا خودش آسایش و آرامش داشته باشد. یک نگاه کاملا خودخواهانه تحت لوای دروغین حفظ عفت زنانه. از این نظر، حرکت خانم در عریان شدن در اعتراض به دخالت در نوع پوشش، عصیان رادیکال علیه نظم ظالمانه است.

جامعه را نمی‌شود به بند بست، با نگاه مکانیکی نمی‌شود از فوران خشم جلوگیری کرد. این درسی است که حکومت نمی‌تواند بگیرد چون متصلب شده، در برابر هر تغییری مقاوم.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2398

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

01 Nov, 17:46


موشک یا مردم؟
در نقد ساده سازی ها. در نقد نگاه تک بعدی به قدرت...
گفتار و شنیدار ۴

@paarandiran

https://www.instagram.com/reel/DB1JIRwtdpT/?igsh=MTE1dTIxOHR4NHQwbw==
#پارند، #ایران، #خاورمیانه،#جنگ،#دموکراسی،#موشک،#شهروند

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

29 Oct, 17:32


جنگ علیه جنبش‌های مدنی، در خدمت استبداد و ناامنی

«در کوله سربازان خارجی، دموکراسی یافت نمی شود».
عده ای در نقد این گزاره می گویند، چرا آلمان پس از جنگ جهانی از نازیسم رهایی یافت و دموکراسی شد؟چرا ژاپن بعد از بمباران اتمی و تسلیم توسعه یافته و دموکراتیک شد؟ این پرسش از اساس خطاست؛ چرا که به دام « کانتکست پریشی» گرفتار شده.
ایران کجا؟ آلمان کجا؟ خاورمیانه کجا؟ اروپا کجا؟ شرایط ما چه نسبتی با شرایط ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم دارد؟ آلمان و ژاپن سالهای هزار و نهصد و چهل کجا؟ ایران سالهای دوهزار و بیست کجا؟
نتیجه نسخه « جنگ» را باید در سرنوشت افغانستانی دید که فتح شد و دموکراسی لرزانی در آن مستقر شد، اما در نهایت به طالبان هدیه شد. سرنگون شده، بدون مزاحمت بازگشت.
سوای انبوه کشته های پس از فتح عراق در حمله بوش، آیا کشوری که هر قوم و مذهبی بر اسب مراد خود سوار شده را می‌توان دموکراسی نامید؟
جنگ، عراق با ثبات هدیه نداد، اگر دخالت‌های قدرتهای غربی و همسایه ها نبود، امروز پرچم داعش جای پرچم عراق بود.
« جنگ» در خاورمیانه اگر محدود باشد، تقویت کننده دیکتاتوری است، چرا که دیکتاتوری، بر فضای امنیتی سوار می‌شود و دموکراسی‌خواهی را بیشتر و شدیدتر سرکوب می‌کند. اگر جنگ فراگیر باشد و به سقوط منجر شود، هیچ تضمینی برای ممانعت از بازتولید استبداد نیست‌. ضمن اینکه دموکراسی بر بستر « ثبات» رشد می‌کند، و جنگ حامل ناامنی و جولان ترور خواهد شد.
در نتیجه وقتی در مذمت « جنگ طلبی» می گوییم، متناسب با شرایط ایران حرف می‌زنیم و کلی سخن نمی‌گوییم.
جنگ یا استبداد را تقویت می‌کند یا ناامنی و بی ثباتی را. برای همین، « جنگ طلبی»، علیه جنبش های مدنی دموکراسی‌خواه، تقویت کننده استبداد است یا مولد هرج و مرج و بی ثباتی.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/135

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

26 Oct, 10:31


نه به دیکتاتوری، آری به جنگ نیست

مجتبی نجفی

و باز هم قربانی این جنگ بی حاصل، دو تن از سربازان وطن بودند: سرگرد جهاندیده و استوار شاهرخی فر. و باز هم ارتش ایران در دفاع از مرزهای ملی جان داد، ارتشی که از بدو انقلاب تحقیر و همیشه نادیده انگاشته شد. این دو سرباز وطن در حالی جان باختند که صداوسیما و بسیاری از ارزشی ها در حال لوده بازی برای «اندک انگاری» حمله دیشب هستند که تعرضی به مرزهای ملی بود‌ هر چند که پاسخی هماهنگ شده و با اطلاع قبلی برای کنترل تنش بود‌. آنها می‌خندند در حالی که جان‌های عزیزی پرکشیدند.

امیدوارم این زدوخورد پینگ پنگی تهران و تل آویو، پایان یابد که این جنگ، جنگ «ملی» نیست. اتلاف منابع کشور در یک بازی بی پایان است. « ونزوئلایی شدن » ایران، ایده ای بود که سالیان پیش مطرح شد؛ از تورم افسارگسیخته تا کاهش ارزش پول ملی تا صف های طولانی برای اندکی غذا. آخر این مسیر همین است: نابودی زیرساختهای ملی و استهلاک ایران. حالا جمعی جاهل در پوزیسیون و اپوزیسیون از دل جنگ، یکی به دنبال شکوه و افتخار است و یکی به دنبال رهایی، اما از دل این بازی پینگ پنگی، آنچه که باقی خواهد ماند، شکستن کمر ملت و ویرانی کشور خواهد بود.

جنگ، کابوس است و سیاست خارجی جمهوری اسلامی، علیه توسعه ایران بوده. سیاست خارجی باید کشور را از فضای جنگی دور نگه دارد، بر یک سیاست داخلی مبتنی بر انسجام ملی با رعایت حداکثری اصل تکثر تکیه کند نه اینکه حاصل تصمیم گیری پیرمردی با سرداران سپاه و یک حلقه محدود از مشاورانش باشد. پس در این رابطه ما نیازمند یک تغییر ساختاری در راهبردها هستیم چرا که فضای جنگی منابع ملی ما را نابود کرده. نه به دیکتاتوری آری به جنگ نیست چرا که نه تنها قبح شکستن حریم هوایی و عبور هواپیماها یا موشک‌های بیگانه از کشور، علیه امنیت ملی است، بلکه در ساختار ایران، فضای جنگی تقویت کننده دیکتاتوری است.

روان سربازان وطن، شهیدان دفاع از مرزهای ملی شاد. از جان برکفان دفاع از ایران علیه حمله متفقین در سال سیصد و بیست گرفته تا مدافعان خرمشهر تا سرگرد جهاندیده و استوار شاهرخی فر.
ارتش فدای ملت
ملت پناه ارتش.
#نه_به_جنگ
#نه_به_دیکتاتوری

https://t.me/modjtabanajafifrance/2394?single

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

20 Oct, 12:14


"وفاق ملی»؛ درباره حرمت کلمات و مصرف کلمات

مجتبی نجفی

فراخواندن #الهه_محمدی و #نیلوفر_حامدی به زندان در حالی که به صراحت گفته بودند مشمول به اصطلاح «عفو» شده اند، تایید لایحه ضدزن حجاب و عفاف در شورای نگهبان، تشدید شرایط حصر کروبی بعد از اینکه گفت بدون موسوی رفع حصر نمی خواهد، تداوم فیلترینگ و محرومیت اساتید و دانشجویان ...همه یک واقعیت تلخ را عیان می‌کنند: ساختار سیاسی در برابر تغییر، متصلب شده و حتی در آستانه جنگ احتمالی، دست از مقابله با مردم بر نمی‌دارد. برای همین، مصرف کردن کلماتی مانند « وفاق ملی»  در ساختاری که ظرفیت تغییرات راهبردی را از دست داده، ظلم به قدرت کلمات است.

کلمات حرمت دارند و هم « وفاق» و هم «ملی» از دایره ذهنی حکومت خارج است چرا که شما وقتی از « ملی» حرف می‌زنید،نمی توانید شهروند ایرانی را نادیده بگیرید اما ساختار سیاسی با مفهوم « شهروند» دشمنی دارد.

وفاق ملی از پایین به بالا شکل می‌گیرد و حاکم در یک برنامه مدون به شهروندان از گرایش های مختلف نمایندگی سیاسی می‌دهد و به عبارتی دست به «اصلاحات ساختاری» می زند تا از حجم مخالفت ها بکاهد و به سوی موافقت ها گام بردارد. آیا نشانه ای از چنین رویکردی در این ساختار دیده شده؟ حاشا و کلا.

آنچه که پزشکیان و اطرافیانش درباره «وفاق ملی» می‌گویند، خرج کردن کلماتی است که در موقعیتشان نیستند و دورهمی جناح های سیاسی درون ساختار نه وفاق که تقسیم غنیمت است. کدام ساختار سیاسی حتی در وضعیت جنگی چنین تصمیم‌هایی اتخاذ می کند؟ ساختاری که قدرت تصمیم گیری برای تغییرات راهبردی در بزنگاههای دشوار را از دست داده و حتی با وجود خطر جدی جنگ، از جنگیدن با مردم خود دست بر نمی‌دارد. چگونه این ساختار قرار است با «ملت» که درون خود این واژه، تکثری از سوژه های گوناگون نهفته شده، آشتی کند؟

آنچه که حاکمیت از وفاق ملی می‌خواهد نه اصل «همه با هم» که « همه با من » است، به عبارتی تایید کن و برده شو. تحقق وفاق ملی، جسارت می‌خواهد و این جسارت در حکومت غایب است چون حاکم از واژگان وحدت در کثرت، شهروند، توسعه هراس دارد و در این وضعیت هراس گونه، هم می‌خواهد چرخ امور بچرخد و هم می خواهد بر پایه های ایدئولوژی فرقه گرایانه اش بایستد و  جمع  این دو یعنی تداوم سرکوب و حل بحرانهای چندبعدی، ناممکن است؛ در نتیجه « وفاق ملی» قبایی بسیار گشاد بر تن ساختاری بسیار تنگ و محدود است.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2390

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

17 Oct, 21:10


به خانه ما دست درازی نکنید

مجتبی نجفی

ایران،کیک نیست که تقسیمش کنید، خانه اجدادی است. این خاک از آن مردمانش است نه حاکمانش. جزایر سه گانه، ملک مشاع همه ایرانیان است چرا که نقطه نقطه این خاک، از آن ایرانیان است‌. فرقی ندارد خارج باشی یا داخل، شمال یا جنوب، غرب یا شرق، هر جا که ایرانی باشد خانه ای دارد به نام ایران. چرا که ایران یک ایده است، فرهنگ است و ادبیات و شعرش، مرزها را جابجا می‌کند و نمادهایش، ایرانی را در هر نقطه جهان به هم وصل می‌کند. خاک، یک نماد است و سلب خاک از ما یعنی کشتن ایران، نادیده انگاشتن ایرانی، توهین به یک تمدن با قدمتی چند هزارساله.

اینکه حکومت حاکم بر ایران، فاسد است، دلیلی برای دست اندازی به خاک ایران نیست. اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به جای اینکه در خدمت توسعه ایران باشد، مایه رنج ایرانیان شده، دلیلی بر دست اندازی به این خاک نیست. اینکه بخشی از مخالفان نظام حاکم، ذلیل و گدا صفت اند، دلیلی بر نگاه چپ به این خاک نیست، ما « خانه» مان را دوست داریم و اگر جنبشی علیه نظام استبدادی بوده، و‌خونهایی که بر خیابانهای ایران ریخته شده نه در راستای تخریب خانه که آبادی اش بوده؛ نه برای فصل کردن که برای وصل کردن بوده. پس حق بدهید به مردمی که در راه مبارزه با استبداد و برای محافظت از این خانه، دهه هاست در قالب جنبش و نافرمانی علیه نظام استبدادی ایستاده اند، تعدی به این خاک پرگوهر را نپذیرند.

امروز در سایه بی‌کفایتی جمهوری اسلامی و دشمنی اش با اکثریت بزرگی از ایرانیان، جزایر سه گانه اسباب امتیاز گیری و فشار از شرق و غرب شده. وضعیت بسیار اسفناک است،به واسطه سیاست خارجی غلط، تنهایی راهبردی داریم. در میان جنگ ها محاصره شده ایم بدون اینکه اکثریت مردم ایران علاقه ای داشته باشند. برای همین از اوکراین تا خاورمیانه بسیاری از ما ایرانیان خواستار صلح و دوستی اند. امروز ایران هیچ متحدی ندارد و یکپارچگی سرزمینی اش هم در معرض تهدید است. در اوج بحرانها، حاکم بی کفایت هنوز با موی زنان مبارزه می‌کند. اما تاریخ ما پر از برخاستن از خاکستر ققنوسهاست. ایران، خانه ماست. هم مستقلش می‌خواهیم، هم آزاد. به خانه ما دست درازی نکنید.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2388

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

15 Oct, 19:52


این ویدیو دعوتی است به اندیشیدن درباره جنگ و دیکتاتوری.
#نه_به_جنگ
#نه_به_دیکتاتوری

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

12 Oct, 08:24


در اهمیت روایت نه به جنگ نه به استبداد

مجتبی نجفی

باز هم به این دیوارنوشته رجوع می‌کنم تا در روزهایی که شبح جنگ بر مام وطن سایه افکنده یادآوری کنم« این خاک مال مردمانش است نه حاکمانش»، و حمله به این خاک،حمله به مردم است،همچنانکه که قربانی اصلی تحریم‌ها نه باندهای فاسد قدرت که مردم عادی بودند.

« نه به جنگ» و « نه به استبداد»،دو‌ بال آزادی اند که هم دیکتاتوری را نفی می‌کند و هم تعرض به مرزهای ملی، کشتن احتمالی شهروندان و ویرانی زیرساختهای کشور که نه از آن جمهوری اسلامی که از آن شهروندان است و دیکتاتوری تنها یک شیوه غصب این خاک است چرا که دیکتاتوری با فرهنگ شهروندمداری در تضاد است و دیکتاتور، ایران را نه برای همه ایرانیان که ملک شخصی اش می‌داند.

برخی می‌گویند از نوشتن چه حاصل؟ این پرسشی نه از روی تدبیر که از روی نادانستن است چرا که اگر ننویسی به جایت می‌نویسند و روایت نکنی به جایت روایت می‌کنند. برای همین است« زن، زندگی، آزادی» را که زمانی بر دیوارهای تحقیر شهروند ایرانی علیه نظام استبدادی نوشته می‌شد بر دیوار جنگ می‌نویسند و آن همه شور شهروندی در دفاع از زندگی را به نام قتل و کشتار و خون ریزی خرج می‌کنند. اینچنین است که کلمات ما ثبت روایتی است برای آیندگان که در زمانه ای که عده‌ای به دنبال تحمیل مدل غزه و بیروت برای تهران بودند و در زمانه ای که نظام سیاسی حاکم، شهروند منتقد و صاحب اصلی این کشور را حذف کرده بود روایت« نه جنگ، نه استبداد»به نام زندگی علیه ویرانی ایستاد.

برای همین است ایستادن در میانه نهایت هایی که از «جنگ» ساده سازی می‌کنند و به پیروی از دیکتاتوری به بهانه اضطرار دعوت می‌کنند دشوار است،اما خط مستقیم آزادی است که هم منتقد حکمرانی است که ما را به جای توسعه به دروازه های جنگ نزدیک کرده و هم منتقد سفله هایی است که قدرت را در ازای تهران ویران شده می‌خواهند.
و گویی فردوسی حکیم پاسخ این سفلگی را از زبان اسفندیار اینچنین داده:
« مبادا چنین هرگز آیین من
سزا نیست این کار در دین من
که ایرانیان را به کشتن دهم
خود‌ اندر جهان تاج بر سرنهم»
برای همین خط « نه جنگ نه استبداد» نه خط انفعال که تاکید بر عاملیت شهروند ایرانی است که از مشروطه به این سو خالق انواع و اقسام جنبش‌ها بوده و علیه خطی است که برده استبداد بوده یا آویزان بیگانه. از اینرو هر کلمه ای که در نفی جنگ و استبداد خلق می‌‌شود در ساخت گفتمانی شرکت می‌کند که عاملیت را به شهروند ایرانی می‌دهد تا هم آرزوی کسانی را که در سودای کره شمالی کردن ایران هستند را به گور برد و هم آرزوی کسانی که سرزمین ما را سوخته می‌خواهند.
#نه_به_جنگ
#نه_به_استبداد
https://t.me/modjtabanajafifrance/2385

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

04 Oct, 20:49


در دفاع از راه سوم، در نفی دوگانه های کاذب

مجتبی نجفی

می‌خواهند دو گانه کاذب ایجاد کنند:یا بیعت با دیکتاتوری یا حمایت از مهاجم خارجی. هیچکدام. هم نفی دیکتاتوری هم نفی حمله نظامی. نه شمشیر سلطان نه شمشیر اسکندر. انتخاب نهایی، « ایران» است نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد.

ملی گرایی که دموکراسی‌خواه نباشد، تقلبی است چون ملی گرایی با دیکتاتوری در تضاد است. ملی بودن، پذیرش همبستگی در عین تکثر است، با شهروند مداری شانه به شانه است. نمی‌شود شهروندکشی کرد و ادعای ملی بودن داشت.

ملی گرایی که گداصفتانه از بمب و تفنگ دولتهای خارجی طلب مرحمت کند، یک شوخی زشت است. از تباهی باید دوری کرد، چه بردگی چه مزدوری.

از زمانی که رخداد هفتم اکتبر واقع شد، آنچه به حاشیه رفت، جنبش های مدنی بودند. « زن، زندگی، آزادی» را جمهوری اسلامی مهار نکرد، گفتمان های امنیتی به حاشیه اش بردند. از همان ابتدا، بخشی از اپوزیسیون با این جنبش همدلی نداشت، آنها متوهمانه در انتظار کودتای سپاه بودند یا دست حامی خارجی. حالا هم با بها دادن به عامل حمله نظامی، در تضعیف شهروند به مثابه سوژه تغییر خواه، دست یاری به جمهوری اسلامی داده اند. اپوزیسیون جنگ طلب، متحد ناخواسته جمهوری اسلامی است. دو سال پیش در حالی که کنش‌گران زن، زندگی، آزادی شهر را از یکدستی بیرون آوردند و یک سیستم سیاسی را به رغم آن همه پلمپ،جریمه،لایحه و بدسیرتان گشت ارشاد به زانو در آوردند، اپوزیسیون جنگ طلب میخواست تغییر نظام سیاسی را بار این جنبش کند. تلویزیون هایشان می‌گفتند آخوندها فرار کردند و سفره های هفت سین را آماده کنید. این متوهمان درمانده خواستند آرزوی خود را بر واقعیت جنبشی زن، زندگی آزادی برتری دهند و به «وهم فروشی» روی آورند. به جنبش ضربه زدند اما با این وجود «زن زندگی آزادی»، توانست حجاب اجباری را منکوب کند و حاکم هم زور بیهوده میزند، این مسیر تا احقاق همه حقوق شهروندی تمام نشدنی است.

حالا در میانه ای که گفتمانهای امنیتی نظامی جولان می‌دهند و یکی آدرس زیرساختهای کشور را برای ترکاندن می‌دهد و یکی توصیه به ساخت بمب اتم می‌ کند، راه سوم، امن ترین راه است: نه بیعت با دیکتاتوری نه بیعت با مهاجم خارجی. نه جنگ، نه استبداد. بشکند دستی که بر سرزمین گربه سان ایران استبداد ورزد، فرقه گرایی را به جای همبستگی در عین تکثر رایج کند و بشکند دستی که بر این سرزمین گربه سان، هجوم برد.

راه ایران مدنی، شهروند مدار از جنبش‌های مدنی میگذرد. هیچ راه میانه ای نیست. هر چه هست، بیراهه است.

ایران، اول است، آخر است، ظاهر است و باطن است‌‌. از گزند دشمنانش درون مرزها و بیرون مرزها مصون باد.

https://t.me/modjtabanajafifrance/2383

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

02 Oct, 09:22


در نقد تباهی

مجتبی نجفی

در جنگ جمهوری اسلامی و دولت اسراییل،آنچه که برایم مهم است،ایران است: خاک،آب و مردم،دشتها،جنگلها و شهرهایش. جنگ، کودکی ما را زخمی کرد، تاب جنگ جدیدی نیست. کسانی که از دو طرف برای جنگ له له میزنند، به تبعات ویرانگرش یا آگاه نیستند و احساسی برخورد می‌کنند یا از وضعیت جنگی منفعت می‌برند. احتمالا اسراییل هم به موشک های دیشب پاسخ خواهد داد و این یعنی سیاست « نه مذاکره نه جنگ » رهبر جمهوری اسلامی شکست خورده.

سیاست های جمهوری اسلامی و اصولا نگاه حاکم به پرونده اسراییل،جناح میانه رو و صلح طلبان اقلیت در اسراییل را تضعیف و تندروها را تقویت کرده. حتی معتقدم اگر ایران با اسراییل روابط عادی داشت از نظر دیپلماتیک، هم می‌توانست به حل مسأله فلسطین و مردم فلسطین کمک کند و هم طرفداران ایده دو دولت در اسراییل را تقویت کند. اما مسأله رجزخوانی ها و چک های بی پشتوانه است. شعار نابودی اسراییل و اراجیف وهم گونه درباره محو اسراییل، نه تنها کمکی به حل مسأله نکرده که به تقویت گرایش های سخت تر علیه نیروهای صلح طلب در اسراییل کمک کرده.

عده ای از رهبر جمهوری اسلامی گاهگاهی تعریف می‌کنند در مقاطع مختلف،کشور را از خطر جنگ حفظ کرده. اما اینها اشاره نمی‌کنند در وضعیت جنگی بودن، ضرر کمتری از جنگ ندارد. تحریم ها، زیرساخت های ما را هدف قرار داده و ما همیشه در وضعیت تحریمی هستیم. وضعیت جنگی و تحریم، شکلی از جنگ است منتها عمیق تر و طولانی تر. کدام کشور در این وضعیت به توسعه میرسد؟

سعادت جمعی ملت ایران از طریق جنگ به دست نمی آید. جنگ نه برای ما دموکراسی می آورد و نه حتی رهایی. به خصوص در خاورمیانه، پذیرش منطق جنگ یعنی ناامنی دایم. هیچ منجی در خارج از مرزها نه برنامه ای برای دموکراسی در ایران دارد نه توان و اراده ای. منجی خود شهروندان ایرانی اند و ببینید وقتی وضعیت جنگی رخ می دهد،‌‌چقدر جنبش‌ها و کنشهای اعتراضی به حاشیه می رود و این وضعیت در نهایت به سود استبداد است.

سعادت ملی از طریق مساعی همین شهروندان خرد و کوچک است که به دست می آید و امید بستن به «اسکندر» بیشتر از اینکه نشانه افق روشن باشد، نشانه ای از وهم و انفعال است‌. وضعیت، هر چه بیشتر جنگی شود، نیروهای جنبشی با رویکرد دموکراسی‌خواهی بیشتر به حاشیه می‌روند و دموکراسی‌خواهی در یک بستر امن شانس موفقیت دارد نه در وضعیت ناامنی.

در نتیجه هم مرزبندی با سیاست خارجی لازم است که به جای توسعه ما را در یک وضعیت همیشه جنگی نگه داشته و هم با نگاه « اسکندر» وار که شمشیر اسکندر را به جای اراده شهروند برتری میدهد. هر دو نگاه تباه هستند.

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

30 Sep, 16:06


در دفاع از «رمانتیک بودن» در امر سیاسی

شهروند دموکراسی‌خواه، با اصولش متحد می‌شود و دولتها، اشخاص و گروه‌ها را با این اصول می‌سنجد.

نفی جنگ و خونریزی، اصل خدشه ناپذیر دموکراسی‌خواهی است و تنها دفاع ملی، از مرزهای سرزمینی در برابر تجاوز دشمن، مشروعیت دارد.

عده ای بر کودکان فلسطینی، عده ای بر یمنی ها، عده ای بر  سوری ها، عده ای بر قربانیان اسراییلی می گریند و عده ای هم می گویند فقط و فقط کودکان وطن، اما شهروند دموکراسی‌خواه همه این قربانیان را تکریم می‌کند و خشونت را در دفاع از صلح محکوم می‌کند.

هیچ ایرادی ندارد منتقدان، این دیدگاه را «رمانتیک» بنامند چرا که همین «رمانتیک بودن» است که حسگرهای شهروند دموکراسی‌خواه را نسبت به مسأله خشونت حساس می‌کند.

«رمانتیک بودن» در سیاست، تضادی با خردورزی و رویکرد استدلالی ندارد. اولی تقویت کننده دومی هم می تواند باشد، چرا که سدی محکم در برابر بی احساس بودن است و مشکل حاکمان مستبد و لشکر حامی اش، همین است که  در راستای حفظ قدرت، احساس های انسانی شان را از دست داده اند.
برای همین است نه مرگ کودک، نه آوارگی پیر، نه جوانمرگ شدن انسان، آنها را تکان نمی‌دهد.

برای دفاع از ارزشهای انسانی، « رمانتیک بودن» یک سد دفاعی محکم در برابر ماشینی شدن و بی روح شدن است، یک مانع بزرگ در برابر از خودبیگانگی انسان با خویشتن است.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://t.me/paarandiran/132

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

28 Sep, 08:13


در نقد سیاست نظامی گری، نه جنگ نه صلح

مجتبی نجفی

تصویر جنگ همین است. در خاورمیانه برای جنگ و نظامی گری له له زدن، سرانجامی جز این تصویر ندارد. حساب کنید چندین شب است بسیاری از ما از اضطراب نخوابیده ایم. چندین سال است شبح جنگ بر ذهن و روانمان سایه افکنده.

اسراییل هم نقطه زنی می‌کند و هم غیرنظامی را به خاک و خون می‌کشد اما ببینید تا چه مدت جمهوری اسلامی پز پراکسی های قدرتمند را می‌داد، اما در عرض چند روز کل ساختار فرماندهی حزب الله از بین می‌رود. برتری اسراییل در این جنگ، تنها به خاطر ابزارهای نظامی اش نیست، مسأله به قدرت فن آوری و اطلاعاتی اش بر می‌گردد. در مقابل راکت و موشکهای کوری که حزب الله به صخره و ساختمان می‌زند، اسراییل فرماندهان کوچک و بزرگ، سیاسی و نظامی را محو می‌کند.

حالا هدف من، تحلیل جنگ اسراییل حزب الله لبنان نیست، نقد نظامی گری است.‌ مدتها می‌گفتند موشک داریم غم نداریم. پز موشک و قدرتمند کردن پراکسیها را آنگونه می‌دادند که گویی ایران یک ابرقدرت شده. از رهبر جمهوری اسلامی تا اینهایی که تحت عنوان محور مقاومت، دخالت‌ نظامیان را در هر امری توجیه کرده اند همه در این نقطه سخت شکست اند‌. شما موشک دارید؟ اسراییل گنبد آهنین دارد. این چه قدرتی است که در عرض دو هفته کل ساختار فرماندهی اش نابود می‌شود و آنقدر نفوذ در آن ریشه دارد که صدها نفر با انهدام پیجر و بی سیم از کار می افتند؟ چه قدرتی است که توانایی حذف میهمانت را در قلب تهران دارند؟

نقطه کانونی نقد همینجاست: موشک،ساختن لشکر و ...همه اینها فرع بر بنای مولفه اساسی است: انسجام ملی که نه در یکدستی که در تکثر، نه در سرکوب که در آزادی شهروند محق مسوول به دست می آید. اگر به بمب و موشک بود چرا شوروی از هم گسیخت؟ از اینرو قدرت ملی برای محافظت از مام میهن در جنگل خاورمیانه نه با نظامی گری که با بنای ایران شهروند مدار،سکولار و دموکرات دست یافتنی است و قدرت نظامی تنها یک مولفه در میان چندین مولفه دیگر است.

سیاست «نه جنگ نه صلح» رهبر جمهوری اسلامی با تحمیل دیکتاتوری در داخل و با امنیتی کردن ایران در خارج، با میدان دادن به سپاه در همه امور چه دستاوردی جز تخریب و تحقیر داشته؟

وضعیت امروز، نتیجه بی توجهی به همان نقدی است که سالهاست گفته ایم؛آنچه جمهوری اسلامی امنیت می‌نامد،سرابی بیش نیست. هم خودش شهروندان را نادیده می‌گیرد، آزار می‌دهد و هم کشور را در جنگل خاورمیانه آسیب پذیر کرده که نه بویی از توسعه دارد و نه چشم انداز پیشرفت. مگر می‌شود کشوری که سوژه تحریم و جنگ باشد رنگ توسعه را به خود ببیند؟ از نظامی گری نه امنیت می آید نه توسعه.
به عبارتی در «نظامی گری» هیچ خیری نیست. کشور قدرتمند، شهروند آزاد می‌خواهد. شهروند آزاد، جامعه مدنی ناظر، جامعه با نشاط، ضامن توسعه متوازن یک کشور است. مسأله اصلی در نفی جنگ، نظامی گری و تاکید بر توسعه متوازن و همه جانبه است. وقتی قدرت نرم افزاری و سخت افزاری داشته باشی، وقتی انسجام ملی در بستر تکثر داشته باشی، وقتی شور و امید ساختن یک جامعه دموکرات و با نشاط داشته باشی، وقتی توان جذب سرمایه داشته باشی، خانه تو در جنگل خاورمیانه هم امن می‌شود.
https://t.me/modjtabanajafifrance/2379

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

27 Sep, 11:36


در جنبش زن،زندگی، آزادی، بسیاری از هنرمندان، با نام و نشان و بی نام و نشان، صدای دفاع از تکثر و همبستگی، مقاومت مدنی و نفی بردگی شدند. آنها هنر را به خیابان و میدان مبارزه آوردند و زخم خوردگان را در خطی همبسته به یکدیگر پیوند دادند.

@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

22 Sep, 20:55


https://twitter.com/mojtaba_najafi/status/1837775769415684481?t=sdbxuwWofgUUGwUNe6_BeQ&s=19

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

19 Sep, 22:37


در ستایش پذیرش بحران

مجتبی نجفی

و « نیکا» زاییده بحران بود و یکی از مهم ترین نمادهای جنبش زن، زندگی آزادی است، چرا که این جنبش شهروندانی بود که در بحران زیست می‌کردند و در مقام قربانی بحران، علیه بحران عصیان کردند. و نیکا دو سال است که سوژه اصلی انواع و اقسام روایتهاست و این خود هم نشانی از بحرانی بودن سوژه است. حتی روایت دروغین حاکمیت هم بر فرض درست باشد، باز نشانی از بحران است. هر روایتی که از نیکا منتشر شده بر بحرانی بودن سوژه صحه گذاشته. قصه زن،زندگی،آزادی هم برخاستن در دل بحران بود.

و اصلا چه ایرادی دارد؟ مگر می‌شود وضعیت بحرانی مملو از رنج سوژه ایرانی که از تولد آغاز می‌شود و در خانواده و جامعه جاری می‌شود را انکار کرد؟ و البته که انکار این بحران و این رنج، خود بدترین کار است و اتفاقا راه حل مسأله نه از انکار بحران و رنج که از دل پذیرشش بیرون می آید.

ما در بحران متولد شده ایم،در بحران زیست کرده ایم، بزرگ شده ایم و راه حل هم از دل بحران به دست می آید. نیکا شاکرمی هم نشانه ای از وجود بحران است و هم نشانه ای از عصیان علیه بحران. برای همین آیکونی نمادین برای اندیشیدن مداوم در چرایی وضعیت است و سوژه ای است که همواره ما را به پرسشهای سهمگین فرا می خواند، ما فرزندان بحران...
#نیکا_شاکرمی
https://t.me/modjtabanajafifrance/2374

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

16 Sep, 16:06


https://twitter.com/mojtaba_najafi/status/1835700844483789023?t=tFUmUCkBQdtgCkhtjGxqyw&s=19

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

15 Sep, 16:58


سرود زیبایی است، فردیت در کنار همبستگی. حول محور ایران. کدام ایران؟ ایران شهروندان آزاد با رقص موی رها در باد بر فراز میدان نمادین آزادی به مثابه افق، هدف، دورنما. و البته شهروند به مثابه صاحب وطن. برای همین پیام جنبش زن، زندگی، آزادی واضح بود: ما هم کسی هستیم، شهروندی هستیم و مردمی هستیم. این پیام، تفسیرهای تاج عمامه ای از جنبشی که بر قدرت همبستگی انسانهای شگفتی آفرین سوار شده را به حاشیه می‌برد و همین شهروندان نوجوان،جوان و پیر را به صدر می‌نشاند تا تصویرگر گفتمانی نو باشد با این دورنما که دوران ابرانسانها گذشته و پیروزی در همبستگی همین انسانهای کوچک و خرد است که در با هم بودن خالق معجزه می‌شوند؛ همین جان‌باخته هایی که روزی می‌رقصیدند و زندگی می‌کردند و روزی دیگر در قامت نماد، پیوند دهنده زخمی ها و تحقیرشدگان، ظاهر شدند.
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#مجتبی_نجفی
پی نوشت: این اثر از گروه رستاک است...

mojtaba najafi(مجتبی نجفی)

13 Sep, 13:05


چون تعدادی از دوستان لینک حساب اینستاگرامم را درخواست کرده بودند موقتا این لینک را اینجا می گذارم: https://www.instagram.com/modjtabanajafi/?hl=fr