با من بمان @kazimustadi Channel on Telegram

با من بمان

@kazimustadi


‌(استادعلی‌مازندرانی)
كمے پژوهشگر، كمے نقاش، كمے عكاس، كمے گرافيست، كمے مخترع، و زيادى منتقد
.
https://instagram.com/kazemostadali2?utm_medium=copy_link

با من بمان (Persian)

با من بمان یک کانال تلگرامی است که توسط کاظم استادعلی، هنرمند چند جانبه و خلاق ایجاد شده است. این کانال مکانی است که هنرمندان و دوستداران هنر می توانند به اشتراک ایده ها، آثار و تجربیات خود بپردازند. کاظم استادعلی که با نام کاربری @kazimustadi شناخته می شود، یک پژوهشگر، نقاش، عکاس، گرافیست و مخترع است. او علاوه بر اینکه در زمینه هنر فعالیت می کند، بسیاری از ایده ها و نقدهای خود را نیز با دیگران به اشتراک می گذارد. اگر شما هم به هنر علاقه‌مند هستید یا دوست دارید از تجربیات یک هنرمند چند جانبه مطلع شوید، حتما به این کانال ملحق شوید. برای دسترسی به آثار و ایده‌های کاظم استادعلی، می‌توانید از پیوند زیر استفاده کنید: https://instagram.com/kazemostadali2?utm_medium=copy_link

با من بمان

25 Jan, 05:13


https://t.me/QuranMushaf2023/404

مقاله منتشر شده جدید، در شماره ۱ (دوره۱۳) مجله «مطالعات ایرانی اسلامی» کتابخانه ملی ایران:

بررسی و راستی‌آزمایی داستان انگیزه تألیف کتاب فصل الخطابِ محدث نوری (با تأکید بر نقل آیت الله محمد صادقی تهرانی)
.
کاظم استادی
.
فایل مقاله👇
https://jii.nlai.ir/article_2939_8897c8f619995b10e459dccffe268e11.pdf

چکیده:
مناقشه‌آمیزترین کتاب شیعی، که احتمال حذف و تغییر در مصحف عثمانى را صحیح دانسته، کتاب فَصْل‌الخطاب میرزا حسین نوری است. آثاری که در واکنش یا رد این اثر، میانه سال تألیف کتاب تا وفات محدث نوری، نگارش یافته‌اند، ناچیز هستند؛ اما در دورۀ معاصر، آثار بسیاری به فصل‌الخطاب پرداخته‌اند. در این میان، در برخی از این آثار، ادعاها و داستان‌های نیز پیرامون محدث نوری و کتاب او، به چشم می‌خورد؛ که باعث شماتت و نقدهای تندی پیرامون شخصیت علمی حاجی نوری شده است. یکی از این داستان‌ها، داستان انگیزه تألیف فصل الخطاب است؛ که گفته شده محدث نوری، فریب دولت انگلستان را، برای ضربه زدن به اسلام، خورده است؛ و کتاب فصل‌الخطاب به تحریک کارمند سفارت انگلیس نوشته شده است. این داستان، توسط آیت الله مرعشی نجفی به نقل از سردار کابلی، و توسط چند نفر از آیات عظام معاصر، مطرح شده است. اکنون لازم است صحت داستان، ارزیابی و راستی‌آزمایی گردد؛ و بررسی شود: 1ـ روایت‌های داستان انگیزه تألیف فصل الخطاب چگونه هستند؟ 2ـ اطلاعات و داده‌های این داستان چیستند؟ 3ـ آیا اطلاعات این داستان با شواهد تاریخی دیگر و مرتبط با محدث نوری و فصل الخطاب، هماهنگ هستند؟ 4ـ چه تناقضات و ابهاماتی پیرامون این داستان قابل طرح است؟ با بررسی تاریخی داده‌های داستان و تجزیه و تحلیل اطلاعات و تطبیق آنها با شرح‌حال سردار کابلی و محدث نوری و برخی دیگران، مشخص شد که داستان انگلیسی انگیزۀ تألیف فصل‌الخطاب، نادرست می‌باشد؛ و ظاهراً با داستان کتاب مسالک المحسنین و شیخ فضل الله نوری، اشتباه شده است.
.
کلیدواژه‌ها:
شبیری زنجانی، محمدعلی گرامی، آصف محسنی، تحریف قرآن، امین السلطان.
.
https://t.me/QuranMushaf2023/404

با من بمان

21 Jan, 04:47


برخی از داستان‌ها از جهتی «خوب‌آموزی» دارند، و از جهتی «بدآموزی».

به عنوان نمونه می‌توان از الگوگیری مسؤولان کشور از داستان بخشش قرص نان به «فقیر و یتیم اسیر» در برخی روایات شیعی، نام برد.
.
مسؤلان کشور اصرار دارند که باید از مظلومان فلسطین دستگیری شود، حتی اگر خودشان نخواهند.

هر چه جامعه‌شناسان دلسوز، فریاد می‌زنند که بابا، اول باید به مظلومین ایران رسیدگی شود و سپس به مظلومین فلسطین، گوششان بدهکار نیست.

با من بمان

20 Jan, 17:38


حجاب بهتر است يا باجح
(یادداشت ۶ دسامبر ۲۰۱۸م)
.
اگر اخبارِ سخنان، و نيز موضع‌گيرى‌هاى "ميانگين علماى سنتى ايران" در بيست سال اخير، مخصوصاً در هشت سال دولت آقاى خاتمى و نيز دوره آقاى روحانى را بررسى كنيد، به وضوح، دغدغه علماى سنتى شيعى ايران، غالباً مسأله "حجاب و فساد" به معنى فحشا است.
.
به نظر مى‌رسد درباره اين "حساسيت" علما، لازم است كارشناسان و محققين خبره، دو كار اساسى انجام دهند:

١- تكليف "مصداق و موضوع" حجاب در صدر اسلام را، يك بار براى هميشه، از نظر تاريخى روشن كنند؛ كه:
آيا حجاب زنان در آن دوران، مسأله همگانى بوده است يا خير؟
همچنين، مقدار پوشش و نوع و فرم آن در زنانى كه حجاب داشته‌اند، چگونه بوده است؟

٢- تكليف مقدار و شدّت "تأثير رعايت حجاب در تعاملات اجتماعى و مسايل اصلى دينى" به طور واضح و متمايز روشن شود.
.
اين مهم، با يك پژوهش (سفارشى و جهت‌دار يا ارگانى)، مشخص نمى‌شود؛ و نياز است مخالفان و موافقان، در تعداد قابل‌توجهى، نسبت به اين پژوهش اقدام كنند؛ و "مرجع بى‌طرفى" نتايج تمامى پژوهش‌ها را بررسى و اعلام نهايى نمايد.
.
با اين كار، مشخص مى‌شود كه:
آيا دغدغه علما درست است؟ يا صرفاً يه تصور شخصى است؟
.
سؤالِ بد
اگر همه خانم‌هاى ايران را از بين ببريم، يا همه را در خانه "محبوس" كنيم؛ يا حداقل، همه را "برقع‌پوش" كنيم، آيا مشكل ديانت و اخلاق ايرانيان، حل خواهد شد؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/248

با من بمان

19 Jan, 13:48


استثناىِ مخرب
(یادداشت ۵ دسامبر ۲۰۱۸م)
.
اين روزها، نقل قولى از آيت الله خامنه‌اى منتشر شد، كه ايشان قائل به موارد استثنا در "قانون بركنارى بازنشستگان" شده‌اند.
به نظر مى‌رسد كه معظم‌له، "شتابزده" اظهار نظر كردند.
.
قانون‌ها، هر چه "غيرقابل استثناتر" باشند؛ امكان "اعمالِ سليقه و تبعيض" در آنها كمتر است.
مثلاً همين قانون عدم به كارگيرى بازنشستگان را فرض كنيد؛ اگر قرار باشد برخى از اين قانون استثنا شوند؛ چه "مرجعى" بايد تشخيص موارد استثنا را بدهد و آيا مكانيزمى وجود دارد كه موارد استثنا، "تبعيض‌آميز" نشوند؟
.
نكته
اين فرموده رهبر معظم ايران، كه برخى افراد در كشور "جايگزين" ندارند، و بايد حتى با كهن‌سالى يا بازنشستگى، از آن‌ها استفاده كرد، حاوى چند مطلب مهم در "تقدير" است:
١- در كشور افرادى وجود دارند كه اگر بميرند و يا كشته شوند؛ كشور با مشكل روبرو خواهد شد، و نمى‌تواند جايگزين براى آن داشته باشد.
اين گزاره، از لحاظ امنيتى، براى دشمنان داخلى و خارجى، حاوى "پيام مهمى" است.
٢- انقلاب اسلامى، در طول چهل سال، نتوانسته است افرادى را تربيت كند كه بتوانند جايگزين افراد كهن‌سال باقى مانده از دوران قبل از انقلاب باشد.
٣- مهم‌تر از موارد بالا، اين نكته است كه اين "استثناكارى"، منافى اصل اهميت به "خصوصى‌سازى" در كشور است؛ اگر به قول معظم‌له، فردى خيلى با تجربه است و قادر به فعاليت مجدد است، مى‌توان از وى در بخش خصوصى و تقويت آن بخش، استفاده كرد؛ و لازم نيست قانون جديد را از اهميت كامل، بندازيم.
٤- بالاخره با اين استثنا، اصل شعار جوانگرايى و نيز "اهميت" قانون جديد مصوب مجلس، به نوعى سست و زير سؤال رفت.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/175

با من بمان

18 Jan, 06:19


یک بام و دو هوای مجلات علمی
.
یکم.
چندی قبل مقاله‌ای تحت عنوان «معرفی نسخۀ خطی روض‌الجنان ابوالفتوح رازی (وقف شده توسط شاه عباس صفوینوشتم؛ و در یک مجله علمی دانشگاه شهر اراک، داوری و پذیرش شد.
احتمالاً می‌دانید که داوری مقالات در مجلات علمی، «دو سر ناشناس» است؛ و نویسنده و داوران یکدیگر را نمی‌شناسند.
القصه، در این مقاله، به مناسبت کتاب «فهرست نسخ خطی کتابخانه مدرسه فیضه قم»، ارجاعات و استناداتی به چند شخصیت حوزوی و علمی داشتم؛ از جمله:
حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا عبدالحسین صاحب‌الداری.
حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا مجتبی عراقی.
حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا رضا استادی.
و البته در مقاله‌ام، نام دو بزرگوار اول را به صورت کامل، و نام والد معظم را این گونه درج نموده بودم: «حاج شیخ رضا استادی»؛ چون ایشان تمایلی به درج القاب و عناوین برای خویش ندارند.
داور مقاله‌ام اشکال گرفت که، در مقالات علمی نباید القاب (چه کوچک و چه بزرگ)، ذکر شود و فقط نام و نام‌خانوادگی شخص را بنویسید.
فقیر نیز مجبور شدم متن مقاله را در چندین جا تغییر دهم؛ ولی دیدم که زشت است که نام پدرم را بدون درجِ احترام «آقا» ذکر کنم؛ بنابراین پا را در یک کفش کردم تا داور قبول کند که لفظ آقا را درج نمایم؛ و به عنوان نمونه، این گونه ذکر شد:
«... که توسط آقای عبدالحسین صاحب‌الداری ثبت شده ... که توسط آقای مجتبی عراقی ... که توسط آقای رضا استادی درج شده ...»
.
دوم.
امروز، به صورت اتفاقی این مقاله را در اینترنت و از یک مجله شهر قم ملاحظه نمودم؛ عنوان مقاله:
«جستاری بر اعتبارسنجی حدیث از منظر آیت اللّه محمدجواد فاضل لنکرانی(حفظه اللّه)»
نویسندگان:
1ـ ملیکا سادات سازور (دانشجوی دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه قرآن و حدیث) 2ـ سجّاد علی اکبرزاده (استاد سطح عالی حوزه علمیّه مشهد).
دیدم نام دوست عزیز که چندسالی نیز از بنده بزرگ‌تر هستند، این‌گونه در عنوان مقاله آمده: «آیت اللّه محمدجواد فاضل لنکرانی(حفظه اللّه)»؛ و در چکیده و متن مقاله نیز، این گونه ذکر شده: «آیت اللّه محمدجواد فاضل لنکرانی».
.
سؤال
آیا مجلات علمی کشور، استاندارد دوگانه دارند؟
.
https://t.me/kazemostadiqom/494

با من بمان

17 Jan, 07:37


جشن پیروزی
.
«مفاهیم مشترک و یکسان»، بدیهی‌ترین ابزار برای تفاهم یا لااقل، رفتن به سوی تفاهم هستند.

در چند دهه اخیر، هر روز دایره اشتراکات مفاهیم مردم و حکومت ایران تنگ‌تر می‌شود.
به گونه‌ای که در حال حاضر، اغلب مردم ایران حرف‌های حکومت و مسؤلان آن را نمی‌فهمند.
.
به عنوان نمونه، در حکومت ایران، مفهوم جدید و بسیار جالبی از «شکست» و «پیروزی» ارایه شده است.
حکومت ایران، هر رخدادی را پیروزی خود و شکست دشمن تفسیر می‌کند؛ تو گویی این که یا شکست در دایره مفاهیم حکومت ایران، بی‌معنی است؛ یا اساساً نظام سیاسی ایران، معنی لغت شکست را «انشاء» می‌کند.
حالت الف، پیروزی حکومت است؛ و حال نقیضِ الف نیز، پیروزی او قلمداد می‌شود.
شیر باشد، ما پیروزیم؛ و شیر فرار کند، بازهم ما پیروز.
.
سؤال فلسفی بسیار مهمی که پیش روی ما قرار می‌گیرد، این است که:
حکومت ایران در چه حالتی، سیاست‌ها و عملکردهای خود را شکست خورده می‌داند؟
به عبارت ساده:
«چه بشود»، حکومت ایران و مسؤولان آن می‌پذیرند که شکست خورده‌اند؟
.
اکنون جوانان ایران، از تحلیل‌های حکومتی و خودشیفتگی مسؤولان، مبهوت مانده‌اند! که هر حالتی در جهان ایجاد بشود، مسؤولان ایران پیروز هستند و دشمن، مفتضحانه شکست خورده است!
.
https://t.me/syasatvmasoolan/172

با من بمان

16 Jan, 17:06


توصیه تحصیلات دینی
.
به نظر می‌رسد که روحانیون و علماء شیعه، مراحل درسی که می‌گذرانند، «اشتباه فاحش» است. یعنی زیربنای تحصیلات‌شان، «سست و شکننده» است؛ به طوری که می‌توان یک عالم یا مرجع تقلیدی که به روال حوزه، هشتاد سال درس و مطالعه داشته است را، با اشکالاتی ساده در مبانی زیرین و فرض‌های ابتدایی، «آچمز» کرد.
.
به نظر فقیر، هر کسی علاقمند است در علوم اسلامی و دینی، تحصیل کند؛ خوب است مراحل زیر را در پیش بگیرد:

ـ مرحله اول : فلسفه ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلسفه عمومی (شرق و غرب).
فلسفه تحلیلی و منطق جدید.
فلسفه علم و زبان.

ـ مرحله دوم: فلسفه اختصاصی ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلسفه دین.
فلسفه قرآن.
فلسفه حدیث.

ـ مرحله سوم: تاریخ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاریخ علم.
تاریخ ادیان.
تاریخ اسلام.

ـ مرحله چهارم: اعتقادات ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصول عقائد فرق.
کلام اسلامی.
کلام شیعی.

ـ مرحله پنجم: اخلاق ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
روانشناسی اخلاق.
اخلاق فرق.
اخلاق اسلامی.

ـ مرحله ششم: فقه ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادبیات عرب.
اصول فقه.
فقه.
.
https://t.me/hozehvrohaniat/88

با من بمان

16 Jan, 09:44


دُرررررافشانی حجت الاسلام محسن مجتهدزاده «شیخ قمی»
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

15 Jan, 16:41


چنان که قبلاً هم نوشتم، وفات حضرت زینب سلام الله علیها در پانزده رجب، فقط در کتاب مجعول اخبار الزینبات آمده و متاسفانه جاعل بی ذوق این کتاب، وفات آن حضرت را نزدیک به روز ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام ذکر کرده است.
محدث قمی در کتاب فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، روز پانزدهم رجب را روز مبارکی دانسته است و مناسبت‌های این روز را ذکر کرده اما هیچ اشاره‌ای به مناسبت جعلی وفات حضرت زینب (س) در این روز نکرده است. شایسته است عزاداری در این روز مبارک ترک شود و چنان که قبلاً هم نوشتم از تقویم رسمی کشور حذف شود و به جای آن روزی در ماه محرم یا در ماه صفر به عنوان روز بزرگداشت ایشان تعیین شود.

@tavoosimsaeed

با من بمان

15 Jan, 14:15


https://t.me/kazimustadi

با من بمان

13 Jan, 16:23


مديريت و امامان
(یادداشت ۴ دسامبر ۲۰۱۸م)
.
(در ادامه پست قبل)
مديريتِ انسانى، از جهتى، دو نوع است:
١- مديريت بر مردمان خوب؛
يعنى كسانى كه علاقمند به رعايت خوبى‌ها هستند؛ و اخلاقى زيستن، مرامشان است.
٢- مديريت بر مردمان بد؛
يعنى كسانى كه رسيدن به خواسته‌هايشان، مهم‌تر از رعايت اخلاق است؛ و غالباً خواسته‌هايشان با اخلاقِ اجتماعى، سازگار نيست.
.
مديرِ اخلاقى و الهى، كه بخواهد "عدالت" و رفتارهاى اخلاقى و انسانى از خود نشان دهد؛ قادر نيست از "هر وسيله‌اى" براى رسيدن به اهداف مديريتى خود استفاده كند؛ يعنى براى وى، "هدف" وسيله را توجيه نمى‌كند.
اين چنين مديرى، نمى‌تواند بر مردمان بد، يا جامعه‌اى كه تعداد بدانشان مى‌چربد، مديريت كند.
.
سرّ ناكامى اهل‌بيت(ع) در حكومت‌دارى، خوب بودنشان است؛ حتى پيامبر(ص) نيز، اگر حكومت‌شان فراتر از چند سال مى‌گشت، احتمالاً در حكومت‌دارى خود، ناكام مى‌ماندند؛ زيرا نمى‌توانستند در برابر "دغل بازى" و "سياست بازى" دوام بياورند؛ همان‌طور كه اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) نتوانستند.
.
براى دقت در اين نكته، به جريان حكميتِ جنگ صفين و نيز صلح امام حسن(ع) مراجعه كنيد.
.
https://t.me/Imamate_Caliphate/55

با من بمان

12 Jan, 08:08


سازمانِ راستگویی و ستادِ مهربانی
.
انسان‌های کره زمین، از موقعی که عاقل شدند، باید‌ها و نباید‌های متنوعی پیدا نمودند. این بایدها و نبایدها، در مناطق و کشورهای مختلف، بسته به دیندار بودن یا نبودن، در چهار دسته قابل تقسیم‌اند:
1ـ بایدها و نبایدهای اخلاقی.
2ـ بایدها و نبایدهای عرفی.
3ـ بایدها و نبایدهای قانونی.
4ـ بایدها و نبایدهای شرعی.

همه این موارد، به قول منطقیون، «عموم خصوص من وجه» هستند؛ یعنی در مواردی باهم اشتراکاتی دارند، و در مواردی اشتراکی ندارند.
.
جالب اینجاست، که اگر فردی در جزیره‌ای تنها زندگی کند، سه نوع اول از باید‌ها و نباید‌ها، منتفی می‌شوند؛ یعنی مثلاً هیچ فعل اخلاقی برای یک فرد تنها، قابل انجام نیست. یک فرد تنها در جزیره، نمی‌تواند خیانت کند، دروغ بگوید و ...
از سوی دیگر، باید‌ها و نباید های شرعی (فقهی) با سه دستۀ اول متفاوتند؛ یعنی برخی‌ از احکام فقهی، حتی در یک جزیره با یک فرد هم، قابل انجام يا ترك هستند؛ مثلاً به اینکه، فرد نماز نخواند، مردار بخورد، رو به قبله بول کند و ...
.
با این حساب، احکام فقهی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: احکام «یک نفره» و احکام «دو نفره». به این معنی که ممکن است برخی از افعال که در شرع، قبیح هستند، در عرف، قانون و اخلاق هم قبیح باشند؛ امّا برخی از افعال انسانی، این گونه نیستند، و «فقط» در شرع، قبیح هستند.
.
نکته
به نظر می‌رسد که، وقتی یک جامعه و یک کشور به تعالی و سعادت نزدیک می‌شود که به «احکام دو نفره» توجه «ویژه» نشان دهد؛ و نه به احکام یک نفر.
دقیقاً معضل اکنون کشور ما، عدم توجه به این نکته است. مرتب بر نماز، روزه، حج، اعتکاف و مشابه آن تأکید و ترویج می‌شود، ولى افعال دو نفره، مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند.
سازمان حج داریم، امّا دروغ فراگیر است. ستاد نماز داریم، امّا فحشا فراگیر است. ستاد اعتکاف داریم، امّا خیانت فراگیر است. و ...
.
https://t.me/syasatvmasoolan/170

با من بمان

09 Jan, 14:51


نکاتی دربارهٔ کتاب موسوم به کاشف الحق
.
در مناقشات پیرامون کتاب حدیقة الشیعه و کاشف الحق، لازم است توجه داشته باشیم که ما با چهار کتاب شبیه هم روبرو هستیم؛ که محتوای کلی و متنی آن‌ها، به نوعی یکسان و «این‌همان» می‌باشند:

1ـ احقاق الحق.
کتابی عربی در موضوع اثبات امامت، نوشته سید نورالله حسینی مرعشی (م1019ق) معروف به قاضی نورالله شوشتری؛ که در هند و به سال 1014ق نگارش یافته، و ظاهراً نگارش آن، منجر به کشته شدن مؤلف آن گشته است.

2ـ کتاب بدون عنوان و نام مؤلف.
این اثر، که فعلاً با عنوان «کاشف الحق» مشهور شده است، به زبان فارسی و در موضوع اثبات امامت می‌باشد؛ و مطالب زیادی از آن، ترجمه کتاب احقاق الحق قاضی نورالله شوشتری است.
این کتاب در حیدرآباد هند و در حدود سال 1045 تألیف گشته و به افراد متعددی منسوب شده؛ که قابل‌توجه‌ترین آن‌ها، معزالدین محمد اردستانی (متوفی بعد 1066ق) و شیخ محمد خاتون عاملی (م1059ق)، استاد معزالدین اردستانی هستند.

3ـ حدیقة الشیعه.
همان متن کتاب موسوم به کاشف الحق است؛ با اندکی تفاوت در برخی قسمت‌ها و اضافه داشتن یک فصل مهم در رد صوفیه.
این اثر به مقدس اردبیلی (م993ق) منسوب شده، ولی به دلایل و شواهد قابل قبولی، این انتساب نادرست است و اثری تحریف شده از کتاب موسوم به کاشف الحق می‌باشد؛ که بعید نیست توسط همکلاسی شیخ محمد خاتون عاملی، جعل و ترویج شده باشد.

4ـ اصول العقاید و جامع الفواید.
این کتاب فارسی نیز، بخش غالب و مهمی در اثبات امامت دارد؛ و در حدود سال 1083ق، توسط محمد هادی بن محمد میرلوحی سبزواری (فرزند میرلوحی معروفِ مخالف با صوفیه) تألیف شده است.
متن قسمت امامت این اثر نیز، مشابه کتاب موسوم به کاشف الحق و حدیقة الشیعه است.
.
نکته
قابل توجه است که شیعیان جنوب هند در قرن 10 و 11، همسایه شمالی قدرتمندی داشته‌اند که از مذاهب اهل‌تسنن بوده‌اند.
بنابراین به نظر می‌رسد که چون قاضی نور الله به واسطه تألیف کتابش به دست اهل‌سنت هند کشته شد؛ مؤلف کتاب موسوم به امامت یا کاشف الحق، خوف آن داشته که نام خویش را بر روی اثرش درج نماید.
در این میان، پس از انتقال نسخه خطی این اثر به ایران، همین عدم درج نام مؤلف و بی‌صاحب بودن آن، موجب وقوع انتحال، و رخداد‌های بعدی پیرامون این آثار چهارگانه و پیچیدگی وضعیت انتساب آن‌ها گشته است.
.
https://t.me/ShaikhMuhammadKhatun/83

با من بمان

07 Jan, 13:36


تخمِ دو زردهِ مسؤلين
.
وقتى توى كوچه و خيابون راه مى‌ريم؛ يا از مغازه‌ها خريد مى‌كنيم؛ يا به اداره‌ها سر مى‌زنيم؛ يه چيزى خيلى "مشهود" هست، كه مردم ايران، مثلاً مثل مردم كشور سوئد نيستند.

سؤال
چرا وقتى مردم، رعايت حال همو نمى‌كنن و مثلاً، مثل مردم دانمارك و سوئد رفتار نمى‌كنند، توقع دارند كه مسؤلين كشور، مثل مسؤولين سوئد و نروژ باشند؟

به نظر مياد كه توى ايران، مردم و مسؤولين، بهم ميان😅؛ يعنى يه جورايى برازنده هم هستيم😭.
همه چيزمون داغونه، مثلاً اگر دانشگاه و استاد دانشگاه، بدرد نمى‌خورن، دانشجوها هم بدرد نخورن.
اگر بيمارستان‌هامون و دكترامون به درد نخورن، مريضامونم به درد نخورن.
كلاً همه چى، به همه چى مياد.
.
نكته
بالاخره از يه جايى، بايد اين دورِ باطل مرغ و تخم‌مرغِ خوب بودن رو، تو ايران از بين ببريم
مسؤولين منتظرن تا مردم، خوب بشن؛ و مردم هم منتظرن، تا مسؤولين خوب بشن.

سؤال
اول كى بايد خوب بشه، تا وضع كشور بهتر بشه؟
يعنى، آيا اول بايد مسؤولين تخم دو زرده بزارن يا اول مردم؟
.
https://t.me/mardomvjameeh/165

با من بمان

07 Jan, 13:31


مردان شماره ٤
.
شوهر، اگر (با اين وضع و اوضاع جامعه) گير بيايد، چند نوع مى‌تواند در پيشرفت خانم، به وى كمك كند:
١- كمتر غر بزند، تا خانم خودش پيشرفت كند.
٢- اصلاً غر نزند و خنثى باشد.
٣- غر كه نمى‌زند، هيچ؛ تازه به خانم كمك هم مى‌كند كه وى پيشرفت كند.
٤- جداى از كمك به خانم، مرتب وى را تشويق مى‌كند؛ و او را به سمت پيشرفت "هُل" مى‌دهد.
.
بيشترين آقايان از نوع يك و كمترين آقايان از نوع چهار هستند.
.
نكته
اگر خواستيد ازدواج كنيد (چه كوتاه و چه بلند)، اولويت انتخابتان، مردان شماره ٤ باشد.
اين مردان، شادى و لذت زندگى را برايتان به ارمغان مى‌آورند.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/161

با من بمان

05 Jan, 14:09


فصل دوم«نیلوفر و مرداب»سلام کردن به رنجها🎤

با من بمان

05 Jan, 09:16


رياكارى و ايران
(یادداشت ۳۰ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
به نظر مى‌رسد كه يكى از مشكلات "حاد" جامعه ايران امروز، "رياكارى" است.
عرف جامعه ايران، به گونه‌اى مهندسى شده است كه مردم "حتى الامكان" به سمتى هل داده مى‌شوند كه "خودشان" نباشند.
.
از اين دردناك‌تر، وضعيت كارمندان و مسؤولين كشور است.
اگر كارمندى بخواهد در سيستم ادارى "بالا" بيايد، مجبور است عرف و قوانين نانوشته دينى و حكومتى را رعايت كند؛ هر چند كه عقيده به آن نداشته باشد.
از اين بدتر، وضعيت خانواده‌هاى اين كارمندان و مسؤولين هستند؛ كه مجبور هستند در اين رياكارى "مجدانه" شركت كنند؛ هرچند كه مرتب "سوتى" مى‌دهند.

سؤال
به نظر شما، آيا يك مسؤول متخصص و كاردرست كه علاقه‌اى به رياكارى ندارد، بهتر است؟ يا مسؤول ناوارد و غيرمتخصص رياكار؟
.
https://t.me/syasatvmasoolan/164

با من بمان

04 Jan, 07:52


این کاریکاتور، حال و روز چه کشوری را نشان می‌دهد؟
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

04 Jan, 07:27


سلاطین کلاه‌شرعی
.
تا چند سال پیش، فکر می‌کردم فقط در دانشگاه‌ها، مسأله «پایان‌نامه فروشی» و «سرقت علمی» وجود داره؛ اما چند ساله از شواهدی بر میاد که طلاب محترم و علماء عزیز هم، بله😅.

نکته
فقط این وسط، یه تفاوتی بین دانشجویان و طلاب وجود داره؛ طلاب حوزه، چون ظاهراً خیلی اخلاق‌مدار و متشرع هستند، به لطایف‌الحیلی، خرید پایان‌نامه و سرقت علمی رو «پاک‌سازی» یا بهتر بگوییم «قُبح‌زدایی» می‌کنند.
شبیه همان داستان «شکلات و ربا».
.
پ.ن
بنده در برخی گروه‌های مجازی طلاب حضور دارم؛ چند وقت یکبار، «آگهی‌های جذب پایان‌نامه نویس» را مشاهده می‌کنم.
ظاهراً خیلی رایج شده است؛ و البته از هم‌صنفان خود هم خجالت نمی‌کشند که «درخواست عمومی» می‌دهند.
.
https://t.me/hozehvrohaniat/84

با من بمان

31 Dec, 08:35


جهان بدون دين
.
مشهور اين است كه سه حوزه «احكام، عقائد و اخلاق» در دين وجود دارد.
به نظر شما، مسائل كدام حوزه، از ديگرى مهم‌تر است، و اولويت دارد؟
ساده‌تر سؤال كنم:
اگر شخصِ شما را به عنوان يك مسلمان، مجبور به انتخاب انجام مسائل يكى از اين حوزه‌ها كنند، شما كدام را بر مى‌گزينيد؟
مثلاً
شما را مجبور به انتخاب يكى از اين كارها كنند:
١- روزه نگرفتن.
٢- تهمت زدن.
٣- انكار عصمت.
.
حال، همين سؤال را وسيع‌تر كنيم:
اگر شما را به عنوان يك "ناجى بشريت" مجبور به انتخاب انجام مسائل يكى از حوزه‌هاى "اخلاق، احكام و اعتقادات" براى "تمامى مردم كره زمين" كنند، شما كدام را بر مى‌گزينيد؟
مثلاً
شما را به عنوان منجى، مجبور به انتخاب فقط يكى از اين كارها، براى آموزش يا ابلاغ به مردم جهان كنند:
١- روزه گرفتن.
٢- راستگويى.
٣- قدرت خدا.
.
نكته
آيا به نظر شما مى‌توان، حوزه‌هاى دينى را اولويت‌بندى كرد؟
آيا مردم جهان مى‌توانند بدون هيچ‌كدام از مسائل اين حوزه‌ها، زندگى ايده‌آلى داشته باشند؟
آيا مى‌توان همه اين حوزه‌ها را "يك‌پارچه جهانى" كرد؟ كه همه مردم جهان، عامل به آن باشند؟ يا تنها يك حوزه، قابليت "جهانى‌سازى" دارد؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/239

با من بمان

31 Dec, 08:29


انقلاب و خامى
(یادداشت ۲۸ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
در دوره قاجار، مردم از خامى برخى چيزها ناراضى بودند؛ و "نيمچه انقلابى" رخ داد.
برخى چيزها خام شد؛ و البته "نفتِ خام" هم، در دسترس شد.

نود سال بعد، نفت و برخى چيزها، هنوز خام بودند؛ مردم از خامى آن چيزها راضى نبودند، و دوباره انقلابى جديد انجام شد؛ ولى بسيار گسترده‌تر.
.
انقلاب كه شد، جداى از اين كه نفت خام بود؛ "مناصب" نيز خام شدند.
افرادى نماينده مجلس شدند، كه حتى يك روز نيز، سابقه نمايندگى نداشتند.
افرادى رييس‌جمهور شدند، كه حتى يك روز هم تجربه مسؤوليت اجرائى نداشتند.
حتى افرادى وزير و مسؤول شدند، كه يك روز نيز وزير و مسؤول نبودند.
بالاترين "مسؤول انقلابى" فقط سابقهٔ كارمندی كوتاهى، در پست معاونت وزارت را داشت؛ كه البته، به چند ماه، وی كله پا شد.
.
گذشت و گذشت، تا با "آزمون و خطا" و كم كم، خيلى چيزها از خامى درآمد، حتى نفت نيز، كمى پخته شد.
تازه داشت ظاهراً "آشِ انقلاب" جا مى‌افتاد، كه دوباره، "بوى خامى" برخى مردم، از خامى "برخى" چيزهاى كشور، به مشام رسيد.
خام‌هايى، دوباره علاقمند به "انقلاب" شدند؛ يعنى روز از نو و روزى از نو.
.
نكته
اگر معتقد به "انقلابى جديد" هستيم، كتاب "قلعه حيوانات" را بخوانيم؛ شايد به "اصلاحات" اكتفا كنيم.
لطفاً احساساتى نباشيم.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/162

با من بمان

30 Dec, 09:02


روی جلد مجله فرانسوی با تصویر کاریکاتور مظفرالدین شاه قاجار
تاریخ ۴ اگوست ۱۹۰۰ میلادی
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

30 Dec, 08:12


مسائل اعتقادی و فرض‌های پیشینی
(یادداشت ۲۷ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
مسائل اعتقادی، مسائلی متکی به «فرض‌های پیشینی» هستند؛ و سیری «طولی» در درستی یا نادرستی خود دارند. به این معنی که، ممکن است پذیرش یک مسألۀ اعتقادی، منوط به پذیرش ده یا صد مسأله دیگر باشد؛ که تا آن‌ها پذیرفته نشده باشند، امکان پذیرش آن مسأله، میسّر نیست.
مثلاً
اگر کسی معتقد به این گزاره باشد که «همۀ فضائل اهل‌بیت(ع) که اکنون در کتب موجودند، صحیح می‌باشند» به این معنی است که، مثلاً پذیرفته است:
1ـ اهل‌بیت(ع) فضائلی داشته و دارند.
2ـ فضائل ایشان، قابل تشخیص و شناخت بوده‌اند.
3ـ فضائل آن‌ها مورد دقت و نظر قرار گرفته است.
4ـ شناختِ فضائل، به صورت درست انجام شده است.
5ـ این فضائل، از طریق افرادی نقل شده‌اند.
6ـ نقل فضائل اهل‌بیت(ع)، درست صورت گرفته است.
7ـ این نقل‌ها، نسل به نسل، انتقال پیدا کرده‌اند.
8ـ نقل قول‌ها، صحیح انتقال پیدا کرده‌اند.
9ـ امکان ساختِ «احادیث جعلی» وجود نداشته است.
10ـ منفعت کسانی در ساخت احادیث جعلی، به دلایل مختلف، وجود نداشته است.
.
در صورت وجود و پذیرش این فرض‌ها، اکنون می‌توان گفت:
11ـ «همۀ فضائل اهل‌بیت(ع) که اکنون در کتب دینی موجودند، صحیح می‌باشند»
این فرض‌ها که بیان شد، جدای از فرض‌های ماقبل از فرضِ شماره یک است، که خود آن‌ها بسیارند؛ و نیز، جدای از فرض‌ها و مشکلات «هرمنوتیک» و «تفسیرِ تحلیلی» و «این‌همانی مفاهیم» می‌باشد، که ممکن است گزاره‌های مورد نظر را در بر گیرند.
.
(حرم مطهر، 6/9/1397ش ساعت 8 شب، نگارش شد)
.
https://t.me/dinaznegahidigar/237

با من بمان

30 Dec, 07:59


زنان و مردانِ پيش از آدم و حوا
.
چند وقتى است كه »بانوان سرپرست خانوار»، برايم جالب‌توجه شده اند. اخبار آن‌ها را دنبال مى‌كنم؛ و برخى از آنها را از نزديك ديده‌ام.
به نظر مى‌رسد كه زنان سرپرست خانوار، كه چندى از سرپرستى‌شان گذشته است، "روحیه مردانه" پیدا می‌کنند. غالباً لطافت جسمى خود را نيز از دست مى‌دهند؛ و كاملاً خسته به نظر مى‌آيند.
.
با توجه به اين وضعيت، به نظر می‌رسد كه مى‌توان اين نظريه را مطرح كرد كه:
در گذشته‌هاى خيلى دور، ‌زن و مرد از جهت جسمی و روحی، شبیه هم بودند؛ و به مرور زمان و حضور بيشتر مرد در بيرون از سكونت‌گاه، جهت تهيه غذا، موجب انجام كارهاى خشن و درگيرى بيشتر مرد با طبيعت، و ايجاد برخى تفاوت‌هاى روحى و جسمى در آنها (به نسبت زنان) شده است.

شايد اين سؤال مطرح شود كه:
اگر مثل هم بوده‌اند، خب، چرا مرد به دنبال کار و شکار رفته است؟
سرّ آن در "حاملگی زن" است؛ چون زن حامله مى‌شود، و در آن دوران، نمى‌تواند براى شكار و كار به بيرون از خانه برود؛ و به مرور، توانايى جسمى مرد به خاطر حضور در طبيعت، افزايش يافته؛ و همين قدرت، "توقع بعدى" شكار و جنگ با طبيعت را براى وى استمرار بخشيده است.
اين وضعيت در طول مدت قرن‌هاى زياد، موجب تفاوت‌هاى جسمى و روحى زياد، ميان مردان و زنان گشته است.
.
https://t.me/kashkoolenesbatanparishan/80

با من بمان

30 Dec, 07:52


هزار ركعت نماز و تجربه
(یادداشت ۲۹ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
روایات متعددى وجود دارد که بر اساس آن، امام علی(ع) و شاید دیگر امامان(ع) طی یک شبانه‌روز، هزار رکعت نماز می‌خوانده‌اند.
از جمله حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که می‌فرمایند: علی ـ علیه‌السلام ـ در اواخر عمر مبارکشان هر شبانه‌روز، هزار رکعت نماز می‌خواند.
تعدادى از محققین و مورخین و محدثین هم به استناد همين روايات، در كتب خود نقل کرده‌اند که، علی(ع) در شبانه‌روز هزار رکعت نماز می‌خوانده‌اند.
.
دو مطلب در اين باره، قابل توجه است:
١- اواخر عمر حضرت على(ع) مصادف است با حدود پنج سال "حكمرانى" ايشان كه مشغله "كشوردارى و چندين جنگ و فتنه" را داشته‌اند.
٢- صحت و سقم برخى روايات، الزاماً نياز به "بررسى سندى" ندارد؛ و با «آزمون تجربى» نيز، قابل بررسى هستند.
.
فرض اين است كه نمازهاى ايشان "مستحبى" بوده‌اند.
می‌دانیم که لااقل در نمازهای مستحبی، خواندن "حمد" کفایت می‌کند و قرائت "سوره" لازم نیست. پس، یک نماز دو رکعتی، بدون حواشى آن عبارت است از :
"تكبير، حمد تنها، ذكر ركوع، دو ذكر سجود، دوباره حمد تنها، ذكر ركوع، دو ذكر سجود، بعلاوه تشهدِ خلاصه".
بنابراين دو ركعت «نماز چكيده» را به سرعت می‌توان حداقل در 70 ثانیه بجا آورد؛ و در نتیجه، در کمتر از ده ساعت، می‌توان هزار رکعت نماز خواند.

نتيجه
اگر فرض كنيم نماز امامان با سرعت خوانده شده و نمازشان چكيده بوده است؛ و اين عمل مابين كارهاى روزانه و در حال حركت و نشستن و ... رخ داده است؛ امكان انجام "هزار ركعت نماز" در روز قابل صدق است.
.
نكته
در بسيارى از روايات، بيان اعداد "مجازى" هستند و نشان از "كثرت" مى‌دهند؛ نه واقعيت عددى.
همانند امروز، كه اگر كسى هشت بار به كسى تلفن زده باشد، و او اشغال باشد؛ مى‌گويد: "صد باز زنگ زدم، جوابگو نبودى".
.
https://t.me/Imamate_Caliphate/49

با من بمان

29 Dec, 09:34


آخوند و خوشكلى
(یادداشت ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
در بحث نبوتِ كلام اسلامى (مخصوصاً شيعى)، بيان شده كه چون وظيفه پيامبران "ابلاغ رسالت" و "ارتباط با مردم" است، نبايد در وضعيتى باشند كه مانع ارتباط، و بهتر بگوييم "دافعه" براى آن‌ها محسوب شود.
مثلاً به همين مناسبت، در كتب و مباحث كلام، بيمارى خاص حضرت ايوب(ع) را از نظر تاريخى منكر مى‌شوند؛ و وجود آن را سازگار با امر نبوت پيامبر نمى‌دانند.
.
به نظر مى‌رسد در زمان كنونى نيز، لازم است بر همين مبنا، افرادى كه قرار است به ابلاغ و تبيين دين، ميان مردم اشتغال داشته باشند، حداكثر جاذبه و حداقل دافعه را داشته باشند؛
يعنى، مناسب است شوراى مديريت حوزه علميه، جزو شرايط "ملبس شدن به لباس روحانيت"، جداى از سطح علمى، به شرايط اخلاقى و جسمى افراد نيز توجه ويژه كند.
مثلاً، روحانى معمم و ملبس، لازم است: خوشكل و خوش اخلاق باشد.
خوش هيكل باشد (يعنى چاق و يا استخوانى نباشد) و معلوليت جسمى نداشته باشد.
تن و دهانش، بوى خوش بدهد.
خوش لباس و تميز ميان مردم ظاهر شود.
تا مردم، هر چه بيشتر جذب معارف دينى شوند.
.
(عكس بالا تزئينى است)
.
https://t.me/hozehvrohaniat/80

با من بمان

28 Dec, 10:13


.
شما خيلى عرضه دارى، پاسخ كوبنده به فقر در جامعه بده.
.
فقر مردم، از هر تهديدى، تهديدتره.

با من بمان

25 Dec, 10:10


تفکر استبدادی و باخت باخت
.
مطلب رسیده یکی از فالورهای ضدانقلاب😅:

تصمیمات استبدادی، همیشه دو سر باخت هستند:

- الان، حجاب اجباری را ادامه بدهند باخته‌اند،
ادامه ندهند باز هم باخته‌اند.

- هسته‌ای را ادامه بدهند باخته‌اند،
ادامه ندهند بازهم باخته‌اند.

- کمک به نیابتی‌ها را ادامه بدهند باخته‌اند،
ادامه ندهند نیز باخته‌اند.
.
- رفراندوم برگزار بکنند باخته‌اند، برگزار نکند هم، باخته‌اند.

- نظارت استصوابی را ادامه بدهند باخته‌اند،
ادامه ندهند باخته‌اند.

- مذاکره با آمریکا را دوباره شروع و ادامه بدهند باخته‌اند،
مذاکره هم نکند باخته‌اند.

- فیلترینگ اینترنت را ادامه بدهند باخته‌اند،
ادامه ندهند نیز باخته‌اند.

🔸در امر سیاست، اگر تفکر استبدادی داشته باشیم، در هر حالتی می‌بازیم؛ و باختن، نشانه ورشکستگی سیاسی است.

با من بمان

24 Dec, 18:46


فرداىِ سرنگونىِ حكومت
(یادداشت ۲۶ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
از وقتى در فضاى مجازى، فرصتى براى اظهارنظر فراهم شده است؛ برخى افراد، پست‌هاى مبنى بر تمايل به "سرنگونى حكومت ايران" مى‌گذارند.
اگر از احساسات، فارغ شويم، مى‌توان يك پرسش اساسى در اين باره مطرح كرد.
.
فرض كنيم كه حكومت كنونى ايران، سرنگون شد؛ و اكنون، فرداى سرنگونى حكومت ايران است؛
سؤال
چه كسى مديريت كشور را بايد به دست گيرد؟
"مدير خارجى" كه نمى‌توانيم براى مديريت ايران بياوريم.
بنابراين، اين پرسش جدى مى‌شود كه:
آيا كسى را مى‌شناسيد كه "مدير" ايران شود، و همه مردم يا اكثر مردم و گروه‌ها و سلايق موجود در كشور، به مديريت وى، رضايت دهند؟
.
لطفاً اگر چنين شخصى را مى‌شناسيد معرفى كنيد، تا ديگران نيز "بشناسند"
ممنون
.
نكته
به نظر مى‌رسد برخى مردمِ علاقمند به تغيير حكومت، "فقط" افرادى "ناراضى" از حكومت هستند؛ و جايگزينى آماده براى مديريت بهتر ايران، سراغ ندارند
و نادانسته، قصد دارند از چاله درآييم و به چاه بيافتيم.
به نظر مى‌رسد، عاقلانه اين است كه اول فردى را بيابيم، بعد به فكر تغيير حكومت باشيم.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/159

با من بمان

24 Dec, 09:42


امروز به یکی گفتم: این هوش‌مصنوعی عجب چیزیه؛ هر چی می‌پرسی جواب میده.

گفت بپرس جد من کیه؟ (خودش نمی‌دونست اسم جدش چیه).

گفتم هوش مصنوعی «جن» که نیست؛ یا «علم‌غیب» که نداره؛ هر چی در منابع و اسناد وجود داشته باشه، جواب میده، یا تجزیه و تحلیل میکنه.

خندید و گفت: پس به درد نمی‌خوره.
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

24 Dec, 07:36


سیر و سلوک غیراسلامی
(یادداشت ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
یک.
اگر کودکی را در «خانه» به صورت «ایزوله» نگهداریم، که دست به سیاه و سفید نزند، تا از «میکروب» در امان بماند؛ شايد راهی باشد برای سلامتی کودک، امّا قدرت و توانایی بدنی کودک، مشخص و تقویت نمی‌شود، و هر گاه از محیط ایزوله و خانه، خارج شود، بیمار می‌گردد؛ و قدرت و توانایی مقابله با ضعیف‌ترین میکروب‌ها را ندارد.

شبیه همین جریان، در علماء «گوشه‌گیر» و «عزلت نشین»، صادق است.
عالمی که در گوشۀ منزل بماند، و در هیچ یک از جریانات اجتماعی شهر و کشور و جهان، دخالت و شرکت نکند؛ و در بین مردم (به معنای عام آن) زندگی نکند؛ مى‌تواند عالمی بدون "نقطه سیاه" باشد؛ ولی چگونه می‌توان «خوب بودن و اخلاق و عرفان» عملی این «عالِم سفید» را تبیین و مشخص نمود؟
.
دو.
برای این که ارزش واقعی افرادی همانند حجج اسلام آقایان: «تحریری، مجاهدی، مؤیدی و ... و حتی افرادی همانند: غفار عباسى (عباس #غفاری)» مشخص شود، لازم است توجه کنیم که منزلت ایشان، به این است که «تهِ ته‌اش»، از مریدان و یا شاگردانِ اخلاقی (و نه عرفانی) حجت الاسلام علی پهلوانی تهرانی (سعادت‌پرور) بوده‌اند.

خب، مگر خودِ جناب سعادت‌پرور کیست؟
حاج آقای سعادت‌پرور، یک انسان ظاهراً اخلاقی (نه عرفانی به معنای خاص آن) و گوشه‌گیر و عزلت‌نشین هستند، که تا هنگامی که فوت شدند، مردم جامعه ایران، ایشان را نمی‌شناختند.
ایشان یک انسان «معمولیِ خوب» بودند.
معمولی خوب، انسان‌هایی هستند که در «قرنطینه»، خوب هستند؛ و در «میدانِ کارزار» نیامده‌اند تا معلوم شود، خوبی‌شان چگونه است.
.
سه.
اکنون، افرادی، حاج آقای سعادت‌پرور را بزرگ می‌کنند، تا «خود» را بزرگ کنند.
اما مشکل اینجاست که وقتی "خودشان" بزرگ شوند، چون متعددند؛ به قاعده اینکه «چند سلطان در یک اقلیم نمی‌گنجند»، دعوایشان می‌شود؛ وقتی دعوایشان شد، تکلیف «اخلاق و عرفانِ»شان بهتر مشخص می‌شود.

اکنون میان برخی شاگردانِ اخلاقی جناب سعادت پرور، دعوای «اذنِ تربیت» راه افتاده است. یکی می‌گوید او اذن تربیت ندارد؛ و یکی می‌گوید دارم.
امّا به نظر می‌رسد که همه‌شان، اذن تربیت ندارند؛ البته نه از سوی مرادشان، بلکه از سوی ناظرین اجتماع.
.
پ.ن.
اسامی برخی از شاگردان اخلاقی آقای #سعادت_پرور:

استاد #تحریری
استاد #مجاهدی
استاد #رجالی
استاد #مؤیدی
استاد #وطن_خواه
استاد #وزیری_فرد
استاد #روحی
استاد #نجفی
استاد #ایوبی
استاد #سعیدی
استاد #فیاض_بخش
استاد #علیپور
استاد #نائبی
استاد #رخشاد
استاد #سرخه‌ای
استاد #قاسم_پور
استاد #عربی
استاد #عابدی
استاد #علیزاده
استاد #مصطفایی
استاد #فروغی
استاد #مهریزی
.
https://t.me/dinaznegahidigar/232

با من بمان

23 Dec, 07:23


بحرانِ جانشینی و جوانان خشمگین
.
ایران در طی قرون گذشته، مقاطع سخت و بحرانی را پیش‌روی خود داشته؛ که مردم بسیاری از آن آسیب دیده‌اند. در دورۀ معاصر نیز، وضعیت ایران دچار بحران‌های کوچک و بزرگی بوده است.
امّا به نظر می‌رسد که در دو سال آینده (1404 و 1045ش)، استارتِ بحرانی‌ترین وضعیت کشور ایران در صد سال اخیر را تجربه خواهیم کرد.
اکنون شرایط کشور، بسیار بسیار ناامید کننده است؛ حتی این وضعیت، نسبت به سال 1384ش که حکمرانان ایران داشتند «سند چشم‌انداز بیست سالهٔ جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ش» را ابلاغ می‌نمودند، ناامید کننده‌تر شده است.
ـ بحران بسیار مهم آب، خشکسالی کشور، و نشست زمین.
ـ بحران آلودگی هوا و محیط زیست، اعم از دود و ریزگردهای معلق در هوا و ...
ـ بحران ناترازی انرژی مصرفی مردم و آینده مبهم ایجاد انرژی‌های پاک و غیرفسیلی.
ـ بحران وضعیت اخلاقِ اجتماعی و ناهنجاری‌های روانی بروزیافته در کشور.
ـ بحران سلب اعتماد عمومی مردم و مخصوصاً جوانان، از مدیریت و اخلاق حکمرانان.
ـ بحران اقتصادی و فقر عمومی مردم ایران.
.
امّا چرا در دو سال آینده، استارتِ بحرانی‌ترین وضعیت کشور ایران در صد سال اخیر را تجربه خواهیم کرد؟
با توجه به وجود همۀ بحران‌هایی که پیش‌تر برشمردیم، مردمِ جوان کشور (که بیشترین درصد جمعیت ایران را نیز تشکیل می‌دهند)، از وضعیت کشورداری حکمرانان ایران راضی نیستند. این جمعیت جوان و پر انرژی، منتظر وقوع جرقه‌هایی هستند تا خشم فرو خفته خود را به همگان نشان دهند.
این جرقه اگر زودتر رخ ندهد، لااقل در دو سال آینده، با وجود «بحران جانشینی رهبر ایران» که مورد اعتماد جوانان کشور نیست، رقم خواهد خورد.
مثل روز روشن است که در اولین فرصت به وجود آمده برای جوانانِ معترض، آتش زیر خاکستر مردم جوان ایران، شعله‌ور خواهد گشت.
این پیش‌بینی را، شاخصِ افزایش سریع قیمت طلا و نگرانی سرمایه‌داران از آینده ایران، به خوبی نشان می‌دهد و پشتیانی می‌کند.
.
نکته
به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی کشور (و صرف‌نظر از فراجناحی نبودن منتخبان مجلس خبرگان رهبری و تک‌بعدی بودن تخصص ایشان)، اعضای مجلس خبرگانِ بالای هفتاد سال سن، نمی‌توانند «رهبرِ مورد اعتماد» برای جوانانِ ناراضی یا خشمگین ایران انتخاب نمایند.
همین مسأله، خواهد توانست که کشور را به آشوب بکشاند؛ و استارتِ بحرانی‌ترین وضعیت کشور ایران در صد سال اخیر را رقم بزند.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/157

با من بمان

22 Dec, 15:25


بیزاری، فحش و شيرازى
(یادداشت ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
در بسیاری از موارد، پیرامون «حکم» یک مسأله، فروان سخن گفته می‌شود (که مثلاً، رعایت فلان چیز واجب است)؛ امّا دربارۀ «موضوع و مصداق» مسأله، سخن گفته نمی‌شود (که مثلاً، مصداق رعایت فلان چیز، به چیست؟)
به عنوان نمونه، به مناسبت‌هایی، منبرها و فضای مجازی پر می‌شود از این که باید از دشمنان اهل‌بیت(ع) «تبری و بیزاری» جست؛ و احادیث و استدلال‌هایی نیز می‌آورند، که مثلاً تبری «واجب» است.
خب، فرض کنیم که تبری لازم یا حتی واجب است؛ امّا مصداق تبری جستن و بیزاری به چیست؟
یعنی، مصداق زبانی تبری چیست؟ و مصداق عملی تبری چیست؟
آیا تبری، به معنی فحش و ناسزا گفتن به دشمنان اهل‌بیت(ع) است؟
آیا تبری، به معنی تهمت و افترا زدن به آن‌ها است؟
آیا مفهوم تبری به معنای «بی‌ادبی» کردن است؟
به نظر می‌رسد «بی‌ادبی، فحش و لجن‌کاری زبانی»، با برخی از مبانی شیعه، ناسازگار باشد، چون طبق برخی آیات و روایات، فحاشی و بی‌ادبی، صحیح نیست؛ مثلاً :
1ـ (به معبود) کسانی که غیر خدا را می‌خوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آن‌ها (نیز) از روی جهل، خدا را دشنام دهند. (انعام، آیه 108)
2ـ (شیعیان،) زینت ما باشید، نه باعث ملامت و سرزنش ما؛ با مردم نیكو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ كنید... (بحار ج 65 ص 151).
3ـ  خداوند بهشت را بر هر فحّاش بد زبانِ بى‌شرمى، كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است (كافی، ج 2، ص 323).
و ...
.
نکته
آیا نمی‌توان مؤدبانه از دشمنان اهل‌بیت(ع) تبری و بیزاری جست؟
آیا مراجع محترم تقلید شیعه، نباید مصادیق تبری را (چه از نظر زبانی و چه از جهت عملی) برای شیعیان تبیین نمایند؛ تا هر ساله، شکاف «نفرت» میان شیعه و سنی افزایش نیابد؟
آیا تاکنون، شماری از اهل‌سنت را سراغ دارید که به خاطر ناسزای شیعیان، علاقمند به شیعه و اهل‌بیت(ع) شده باشند؛ و شیعه گشته باشند؟
.
سؤال
چرا منبری‌ها و نیز شبکه‌هایی تلویزیونی که «میل» به ناسزاگویی و بی‌ادبی دارند، همه علاقمند یا وابسته به آیت‌الله سید صادق شیرازی هستند؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/230

با من بمان

22 Dec, 15:08


عباس صراف (۱۵)

داستان شیخ بهایی و طلسم گذاشتن در گنبد امام رضا علیه السلام!

#صراف
@Bandani1

با من بمان

19 Dec, 16:37


سرلشکر منصور قدر، مسؤول ساواک در سوریه و سفیر ایران در لبنان، در مصاحبه با تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران گفته است:
حافظ اسد، امام موسی صدر را کشته است.
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

19 Dec, 07:55


هوش‌مصنوعی و شب یلدا
https://t.me/kazimustadi/23424

با من بمان

19 Dec, 06:37


تاریخ اسلام، چنان «درهم و برهم» و «پیچیده» است که از این آب گل‌آلود، هر صیادی ماهی خودش را صید می‌کند.
به پیوست مختصری از زندگی‌نامه فارسی معاویة بن ابوسفیان (که نفرین خدا بر آنان باد)، نوشته استاد دارالعلوم کراچی، تقدیم می‌شود.
نویسنده با استنادات تاریخی و روایی، چنان وی را بزرگ داشته، که شرم نزد او عتبه‌بوس است.
.
https://t.me/kashkoolenesbatanparishan

با من بمان

18 Dec, 21:13


- فیلتر کردن فضای مجازی توسط حکومت اسلامی، باعث بی‌دین شدن مردم ایران شده.

- یعنی چی! حالا بگو چرا؟

- چون تو این چند سال که فیلترینگ اومده، ده‌ها میلیون نفر هر روز وقتی هی دارن کلنجار می‌رن، این فیلتر شکن اون فیلتر شکن رو امتحان کنن، تا بلکه یکیش وصل بشه، اعصابشون خراب میشه.

- بگو خب.
- خب.

- بعد بالا و پایین مملکت رو لعن و نفرین میکنن.

- خب اینایی که گفتی چه ربطی داشت به بی‌دینیِ مردم؟

- خب چند ساله ده‌ها میلیون نفر، دارن نال و نفرین میکنن، اما دعاشون مستجاب نمیشه.
این میشه که میگن خدا عرضه استجابت دعا نداره.
خب این اسمش چیه؟
بی‌ایمانی و بی‌دینی مردم نیست؟

با من بمان

17 Dec, 19:49


📌 دیدار مهدی کروبی و علی اکبر ناطق‌نوری بعد ۱۵ سال
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

02 Dec, 06:38


سلطانِ نژادپرستان
.
اخلاق، مهربانی، مروت و با عنوان کلی، «انسانیت» در نگاه عده‌ای «خط قرمز» دارد.
برای برخی، این خط قرمز، «نژاد» است، که از آنها به «نژادپرست» تعبیر می‌شود؛ و برای برخی «عقیده» است، که از آنها می‌توان با عنوان «عقیده‌پرست» یاد کرد.
نژادپرستان و عقیده‌پرستان، انسانهای بسیار بسیار خطرناکی هستند.
از آنها هر کار زشت و غیرانسانی بر می‌آید؛ و در ارتکاب رذائل اخلاقی و انسانی، «قلب و ضمیری» آرام دارند. تو گویی وجدان و فطرت ایشان را طلسم کرده‌اند.
در این میان، به نظر می‌رسد که عقیده‌پرستان، «سرور» و سلطان نژادپرستان هستند.
.
در هر فرهنگ و مذهبی، نژادپرستان و عقیده‌پرستان حضور دارد.
در مذهب امامیه، «ولائیون تند و تیزی» وجود دارند که چندان عقیده‌پرست هستند که برای مخالفان عقیدهٔ خود، حتی حق حیات قائل نیستند.
خوراک روزانه این ولائیون افراطی، «فحش، تهمت و بداخلاقی» است؛ و در این سعی خود، عرق‌ریزانند.
هیچ ابایی ندارند که به خاطر هولوکاست عقائدشان، همسر شیطان شوند و بر هر کاری همت کنند.
.
اگر حضرت امیر(ع) اکنون در میان ما شیعیان حضور چشم‌گیر داشت، از شرمندگی رفتار و رویه این دوستدارانِ بداخلاق، نمی‌توانست سر فراز کند.
.
نکته
آن چه می‌تواند مردم جهان و مسلمانان را جذب مذهب تشیع امامیه کند، «اخلاق و مروت و انسانیت» پیروان مذهب است؛ والا با جدال‌های کلامی و فحش و ناسزا، نمی‌توان علاقمند به اهل‌بیت(ع) جذب کرد.
کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ
.
https://t.me/dinaznegahidigar/207

با من بمان

02 Dec, 06:37


حاق عزیز
.
امشب با دیدن یادداشت دوبارهٔ عزیزی، با لحن و ادبیات نامناسب، استخاره گرفتم «آینه» شوم، و هم‌رنگ او سخن بگویم؛ تا مزه «درشت‌گویی» و «درشت‌نویسی» را بر او بچشانم.
هر چه بادا باد.
چرا؟
زیرا که هر چه این فقیر بیش‌تر نجابت به خرج می‌دهم، و این جناب «حاق» را تعظیم می‌کنم، جسورتر، بافندگی را افزون می‌کند.

باری، با این که در یادداشت محترمانه قبلی‌ام، سند تفسیر عسکری و توابع آن را برای ایشان محضری نمودم؛ باز توهمات ذهنی خود را عیان‌تر در دایره می‌ریزند.

حاق عزیز، «جرقه» پژوهش این فقیر بر اثر یک «خط طلایی» شما دربارهٔ انتساب تفسیر عسکری رخ نداده است.
«حسن ظن» هم چیزی خوبی است؛ چرا احتمال نمی‌دهید که آقای «ک.ا» آن یک خط طلایی یادداشت شما پیرامون احتمالِ ابکی در انتساب تفسیر عسکری به اطروش را ندیده باشد؟
.
فقیر، مشغول پژوهش کتاب سلیم بودم، که به واسطه روایات سلیم در احتجاج، مطالعاتی پیرامون این کتاب انجام دادم، و برایم روشن شد که صاحب احتجاج، از تراث زیدیه نیز بهرهٔ زیادی برده است.
البته مقالاتم درباره کتاب احتجاج هنوز منتشر نشده‌اند.

بندهٔ گنه‌کار درگاه الهی، به مناسبت سند ابوجعفر مهدی مرعشی، راوی چهل روایت تفسیر عسکری مندرج در کتاب احتجاج، کتابی پیرامون این راوی و ترجمهٔ وی نگاشتم.

در این میان، اسناد شیخ صدوق را کار کردم و در دسته‌بندی و جدول‌بندی راویان اسناد روایات شیخ صدوق از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، به ارتباط تنگاتنگ این تفسیر با ناصر اطروش پی‌بردم؛ و مقالاتی در این باره آماده نمودم.

وقتی برخی از این مقالات را به دوست گرامی جناب دکتر محمدعلی صالحی، در کتابخانه آیت الله مرعشی نشان دادم، و مطرح کردم که «تفسیر عسکری از ناصر اطروش» است.
آن جا بود که ایشان فرمودند دو نفر، احتمال داده‌اند که ممکن است تفسیر عسکری از ناصر اطروش باشد؛ و نام «حاق» و نیز جناب دکتر سیدعلی موسوی‌نژاد را بردند.
من جستجو کردم و یادداشت‌های حاق را مطالعه کردم؛ که البته این مطالعه سودی برای مقالاتم نداشت؛ زیرا قبلاً آنها را نگاشته بودم.

اما همان زمان، که انتهای پژوهش‌هایم بود، با توجه به «ادعای خودم در این پژوهش‌ها»، باب اظهارنظر بقیه پژوهشگران برای «نقد ادعایم» را باز دیدم؛ پس تصمیم گرفتم تا مأخذشناسی پیرامون تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) در انتهای کتابم اضافه کنم، و در آنجا، دو یادداشت حاق‌جان را نیز معرفی نمودم.
اکنون حاق عزیز را توهم برداشته که شگفتا شگفتا، چرا از «جرقه لاهوتی ذهن من» در آن یک سطر، نام برده نشده؛ و چرا آقای ک.ا روش علمی و اخلاقی را رعایت نکرده است؟
.
دو نکته
۱- کوتاه‌نویسی مجمل و مشوش، که جایگاه انتشار در مجلات علمی پژوهشی را ندارد؛ به گردِ پای مفصل‌نویسی ساختارمند (که شاکله مجلات علمی است)، نمی‌رسد.
توصیه می‌کنم به جای هر روز «مروری نوشتن محتملانه»، و «غنیمت گرفتن از تمام پژوهش‌های شیعی»، همت کنید و وقت بگذارید و یاد بگیرید که مقاله مفصل «علمی پژوهشی» قابل چاپ با «نظارت دو داور ناشناس» بنویسید.
.
۲- حاق عزیز، اگر نقدی به پژوهش خطبه همام آقای ک.ا دارید، مقاله علمی در رد آن بنگارید؛ چون با رجزخوانی و «نگاه از بالا به پایین»، نمی‌توان پژوهش‌های علمی دیگران را باطل کرد.
.
۳- البته روشن است که بحث بنده با حاق گرامی، شخصی نيست؛ و تنها توصيه‌ای است برای اصلاح کارشان.
برای حاق عزیز، توفيق در تحصيل و تحقيق و نظر، از خداوند متعال خواستارم.
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush

با من بمان

01 Dec, 10:53


سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
.
چند روزی است که استاد معظم و دانشمند گرامی حضرت آقای دکتر حسن انصاری(دام عزه) از یک «عدم یادکردِ یک خطی» از «فضلِ تقدمِ احتمالِ کشف» انتسابِ تفسیر عسکری به ناصر اطروش، چندان برآشفته شده‌اند که نوحۀ «شگفتا، شگفتا» بر می‌کنند؛ و فقیر سراپا تقصیر را از «حجابِ معاصرت» به مقام اعلی «ک.ا» نائل آورده‌اند؛ و شمشیر کندی بر کشیده‌اند، تا یکسال تلاش شبانه‌روزی این بنده را، برای نگارش پژوهشی 600 صفحه‌ای، کم ارزش جلوه دهند.
حاشا که اگر ایشان خوشحال خواهند شد، فقیر، سند کل تفسیر عسکری و توابع آن را به ایشان تقدیم می‌کنم، و ادعایی نداشته و نخواهم داشت. زیرا خود خوانندگانِ فهیم خواهند دانست که ارایۀ یک «سطر احتمال»، با ارایۀ «پژوهش قدم به قدم و نشان دادن یک مسأله در پژوهشی مفصل»، متفاوت است.
.
در هر صورت، فقیر دورا دور به ایشان ارادتِ ویژه دارم و تلاش‌های مطالعاتی ایشان را ارج می‌نهم، و قصد «طعنِ خصمانه» به ایشان ندارم؛ ولی این «رویۀ پژوهشی» ایشان را نیز درست نمی‌دانم؛ و نقدی دوستانه و از سر اخلاص به ایشان مرحمت می‌نمایم.
دکتر انصاری عزیز، علاقمند هستند «سند شش دانگ» تمام تحقیقات و پژوهش‌های آثار شیعی به نام ایشان «محضری» شود.
رویه استاد گرامی این گونه است که، یادداشت‌های مروری کوتاه را (که قابلیت چاپ در نشریات «علمی ـ پژوهشی» را ندارد، و قبلاً در ماهنامه‌ها منتشر می‌گشت و چند سالی است بیش‌تر در سایت خود ایشان درج می‌گردد)؛ با ذکر احتمالاتی و «بدون نتیجه نهایی» می‌نگارند، تا سریعاً «ناخنی» بر آن «مسأله یا نسخه» زده باشند، که دیگران اگر پژوهشی نمودند، ایشان عَلَم «من اول» را بلند کنند و «درخواست غنیمت» نمایند. هنيا لک.
.
امّا حال که ذکر خیر ایشان شد، بد نیست داستانی را با هم مرور کنیم:
در میانه سال 1398ش تا 1400ش ایمیل‌های میان این فقیر و استاد گرامی پیرامون نوشته‌جات بنده دربارۀ سلیم بن قیس و کتاب منسوب به او، رد و بدل شد؛ و معظم‌له در سال 1400ش، شاید وقتی ملاحظه نمودند که پژوهش‌های این کمترین نزدیک به انتشار است، مقاله‌ای پیرامون سلیم بن قیس در سایت خود منتشر فرمودند، و ظاهراً از پژوهش‌های بنده، بدون هیچ یادکردی بهره بردند.
.
(ادامهٔ یادداشت در فرستهٔ دو و سوم بعد)
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush/121

با من بمان

01 Dec, 10:53


(فرسته سوم در ادامه فرسته دوم، با عنوان «سیر، یک روز طعنه زد به پیاز»
.
و نهایتاً این که، دکتر انصاری عزیز، مقاله‌ (هفت‌هزار کلمه‌ای) خود پیرامون سلیم بن قیس را به تاریخ
14 اردیبهشت 1400ش، با عنوان «کتاب سليم بن قيس؛ ريشه‌ها و سنت‌های نقل» در سایتشان منتشر فرمودند.
با انتشار این مقاله ایشان، از این به بعد، دیگر پژوهش‌های چاپ نشده‌ام را برای ایشان ایمیل نکردم.
اکنون که در دو ـ سه سال اخیر، تعدادی از مقالات بنده دربارۀ سلیم بن قیس منتشر شده، بعید نیست که ایشان به واسطه همین یادداشت چند صفحه‌ای خود پیرامون سلیم، ادعا نمایند «شگفتا، شگفتا»، که من این مطالب را قبلاً گفته بودم؛ چرا سند آنها را به نام دکتر انصاری، محضری نکردید.

استاد انصاری عزیز، اکنون نیز این فقیر ادعایی ندارم، پیشاپیش، همۀ پژوهش‌های بنده پیرامون سلیم بن قیس تقدیم به شما. چشم بسته، هر چه نتیجه درست از پژوهش‌هایم بیرون آمده، حاصل آن یادداشت چند صفحه‌ای حضرتعالی است. هنيا لک.
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush/128

با من بمان

01 Dec, 10:53


(فرسته دوم از سه فرسته)
.
گزارشِ این ایمیل‌های رد و بدل شده، به شرح زیر تقدیم می‌شود:
 
1ـ در اردیبهشت سال 1398ش، فایل اولین کتاب پژوهشیم را در حدود 540 صفحه (که هنوز منتشر نشده بود) برای ایشان ایمیل نمودم؛ و ایشان در جواب نوشتند:
May 13, 2019
دانشمند محترم / با تقديم تحيات و آرزوی قبولی اعمال/ بسيار بسيار موضوع جالبی است و با تورقی، ديدم که زحمت بسيار کشيده‌ايد. آن را با علاقه مطالعه خواهم کرد. خوب است که يک تحرير مختصر هم از آن تهيه بفرماييد. / با احترام / التماس دعا دارم / حسن انصاری.
 
2ـ در مرداد ماه 1398ش فایل مقالۀ منتشر نشده «نعمانی و کتاب سلیم» را برایشان ایمیل نمودم؛ و ایشان در جواب نوشتند:
Aug 8, 2019
دانشمند محترم / با تقديم تحيات / موضوع جالبی است. حتماً استفاده خواهم کرد. کتاب غيبت نعمانی را بر اساس نسخه کهن آستان قدس همراه يکی از دوستان تصحيح کرده‌ايم؛ که اميدوارم سال بعد منتشر شود. آن جا اختلافات را با ديگر نسخه‌ها نشان داده‌ايم. / با احترام.
 
3ـ در شهریورماه 1398ش، فایل مقالۀ منتشر نشده «شیخ طوسی و کتاب سلیم» را برایشان ایمیل نمودم؛ و ایشان در جواب نوشتند:
Sep 12, 2019
دانشمند مکرم / سلام عليکم / عظم الله أجورنا وأجورکم بمصاب سيدنا الحسين عليه السلام / از لطف عالی ممنونم. بسيار مقاله مفيدی است. اگر مقاله‌ای مستقل درباره تفاوت‌های نسخه‌های مختلف کتاب سليم و انواع مختلف روايت آن در سنت‌های مختلف تحرير فرماييد بسيار مفيد خواهد بود. / با احترام / حسن انصاری.
 
4ـ در تیرماه 1399ش، فایل کتاب منتشر نشده و مفصل «نسبت کتب تاریخی و کلامیِ نخستین شیعه با سلیم و کتاب‌های منسوب به وی»، با حدود 300 صفحه را برایشان ایمیل نمودم؛ و در آن گفتم: «حقیر با بررسی 60 عنوان کتاب کلامی و تاریخی شیعه، که مطالب مرتبط با کتاب کنونی سلیم داشتند، به این نتیجه رسیده‌ام که کتاب کنونی سلیم، یا در طول این 5 قرن اول، در دسترس علما نبوده و یا در قرون متقدم جعل شده است»؛ و ایشان در جواب نوشتند:
Jan 21, 2020
دانشمند مکرم / با تقديم تحيات / از لطف عالی ممنونم / من خود نظری مشابه در اين زمينه دارم منتهی از آنچه از جنابعالی خواندم به نظرم رسيد دلائل من با شما در اين زمينه متفاوت است. ظاهرا حضرتعالی صرف کمبود نقل را از کتاب دليل بر جعل آن می‌دانيد. اگر البته درست فهميده باشم. شايد مناسب باشد که در يک نوشته کوتاه جميع ادله خود را بيان بفرماييد. من خود يک دفتر يادداشت درباره اين کتاب از قديم دارم. اگر فرصت کنم مطلبی خواهم نوشت. منتهی حضرتعالی اولويت داريد و احق هستيد که در اين زمينه نظر دهيد. اطلاعات من قديمی است و متأسفانه روزآمد نيست. / با احترام.
 
5ـ چند روز بعد در همان تیرماه 1399ش، خبر تدوین دانشنامه سلیم در چند هزار صفحه را برایشان ایمیل نمودم؛ و ایشان در جواب نوشتند:
Jan 26, 2020
با تحيات / بسيار عالی. / کاش خلاصه‌ای هم در يک مقاله بلند مرقوم می‌فرموديد؛ که شامل اهم نتايج تحقيقات شما باشد. / با احترام.
 
6ـ در خردادماه 1399ش، فایل منتشر نشده «جدول کل اسناد سلیم بن قیس در تمامی منابع تقدیم» که حاصل دو ماه زحمت بنده بود را برایشان ایمیل نمودم؛ و معظم‌له در جواب نوشتند:
Jun 8, 2020
با تقديم تحيات / از لطف عالی ممنونم. / نکات بسيار مفيدی است. به نظرم برای اين مهم بد نيست تمام نسخه‌های موجود سليم را هم با نظام تبارشناسی بررسی کنيد تا ببينيم ريشه اين نسخه به چه نسخه و يا نسخه‌هایی و به چه دوران‌هایی می‌رسد. / با احترام.
 
7ـ در همان خرداد ماه 1399ش فایل کتاب منتشر نشده و مفصل «دربارۀ نسخه‌های خطی کتاب سلیم» با حدود 450 صفحه را برایشان ایمیل نمودم؛ و ایشان در جواب نوشتند:
Jun 26, 2020
با تحيات / ممنونم. من خود تحقيقی درباره کتاب سليم کرده‌ام که هنوز آن را منتشر نکرده‌ام. از اين تحقيقات حتماً استفاده خواهم کرد. البته ظاهراً نتايج تحقيقات من با نتايج شما متفاوت است.  مثلاً درباره اصالت نسخه‌ها و سندهای نسخه‌ها من نظر متفاوتی دارم. شايد بخشی از آنها را منتشر کنم. / با احترام.
.
(ادامه در فرسته سوم)
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush/127

با من بمان

01 Dec, 01:40


منتشر شد
.
کتاب «تفسیر عسکری اطروش» در قطع وزیری با 618 صفحه، توسط انتشارات دانشگاه بین‌المللی اهل‌بیت(ع) منتشر شد.

در فایل PDF پیوست، «فهرست، مقدمه و کتاب‌نامه» تقدیم می‌گردد.
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush

با من بمان

30 Nov, 12:51


مطالبی که توسط دیگران به مفاتیح افزوده شده
.
شیخ عباس قمی، توجه کامل دارد که برخی از نساخان یا ناشران، در آثار مؤلفان دست می‌برند و مطالبی را کم یا زیاد می‌کنند؛ و بر این تحریفات و دستبردها، حساس بوده است. به عنوان نمونه وی در جایی از همین کتاب مفاتیح الجنان نوشته است:
«... مثلاً كتاب منتهى الآمال اين احقر را تازه طبع كردند، بعض از كتاب آن به سليقه خود در آن تصرفاتى نموده از جمله ... و غرضم از ذكر اين مطلب در اينجا دو چيز بود يكى آنكه اين تصرفاتى را كه اين شخص كرده به سليقۀ خود اين را كمال دانسته و خلافش را ناقص فرض كرده و حال آنكه همين چيزى كه او كمال دانسته باعث نقصان شده. پس از اينجا قياس كنيم كه چيزهايى كه ما از روى جهل و نادانى در دعاها و زيارات داخل مى‌كنيم يا به سليقۀ ناقص خود بعض تصرفات مى‌نماييم و آن را كمال فرض مى‌نماييم بدانيم كه همان چيزها پيش اهلش سبب نقصان و بى‌اعتبارى آن دعا يا زيارت خواهد بود پس شايسته است كه ما بهيچ وجه در اين باب مداخله نكنيم و هر چه دستور العمل دادند به همان رفتار نموده و از آن تخطى ننماييم. و ديگر غرضم آن بود كه معلوم شود هر گاه نسخه‌اى كه مؤلفش زنده و حاضر و نگهبان او باشد اين‌طور كنند با او، ديگر با ساير نسخ چه خواهند كرد و به كتابهاى چاپى ديگر چه اعتماد است» (نک: قمی، بی‌تا: 433).
وی در بخش ملحقات مفاتيح الجنان نیز نوشته است:
«بعد از آنكه بعون الله تعالى كتاب مفاتيح الجنان را تأليف نمودم و در اقطار منتشر گشت به خاطرم رسيد كه در طبع دوم آن بر آن زياد كنم دعاى و داعى براى ماه رمضان و خطبه روز عيد فطر و ... و آداب زيارت به نيابت به واسطه كثرت حاجت به اينها؛ لكن ديدم هرگاه اين كار را كنم فتح بابى شود براى تصرف در كتاب مفاتيح و بسا شود بعضى از فضولان بعد از اين در آن كتاب بعضى از ادعيه ديگر بيفزايند يا از آن كم كنند و به اسم مفاتيح الجنان در ميان مردم رواج دهند چنانكه در مفتاح الجنان مشاهده مى‌شود لاجرم كتاب را به همان حال خود گذاشتم و اين هشت مطلب را بعد از تمام شدن مفاتيح، ملحق به آن نمودم و به لعنت خداوند قهار و نفرين رسول خدا (ص) و ائمه اطهار(ع) واگذار و حواله نمودم كسى را كه در مفاتيح تصرف كند ...» (نک: قمی، بی‌تا: 572).
اما در این میان، با این که شیخ عباس قمی «لعنت خداوند قهّار و نفرین رسول خدا و ائمّه اطهار(ع) را به کسانی که در مفاتیح تصرف نمایند، نموده است؛ با این حال، تصرفات و اضافاتی در متن همین مفاتیح الجنان در چاپ‌های مختلف آن رخ داده است.
حتی ناشرانِ متعددی، جدای از تصرفاتی داخلی در متن مفاتیح الجنان، بخش یا بخش‌هایی را با عنوان ملحقات دوم مفاتیح الجنان، به این کتاب افزوده‌اند؛ به عنوان نمونه برخی از این ملحقات، «دعای پس از نماز امام حسین(ع)، امام جواد(ع)، حدیث کساء» و... می‌باشد. برخی از این ناشران، در توجیه تصرفات خود بیان داشته‌اند: «چون مصنف در مفاتیح چند دعا را به واسطه طول آن، اول آن را ذکر کرده و بقیه‌اش را نقل ننموده، ما در اینجا آن بقیه را ذکر می‌نماییم تا اشخاصی که این کتاب را دارند، محتاج به کتاب دیگر نشوند و چون در مفاتیح برای امامزاده‌ها زیارتی نقل نشده در اینجا یک زیارتی برای امامزاده‌ها نقل می‌کنیم...» (قمی، 1376ش: 985).
.
https://t.me/kazemostadiqom

با من بمان

30 Nov, 12:51


حدیث کساء در مفاتیح الجنان
.
بین شیعه امامیه، متن خاصی از حدیث کساء به روایت از حضرت زهرا(س) در مجالس و محافل به قصد تبرک و توسل برای قضای حاجات و رفع مشکلات و شفای بیماران و دفع ناملایمات خوانده می‌شود. این متن حدیث کساء شایع شده، اساساً جعلی است و پایه و اساسی ندارد؛ و به نوعی در قرن یازدهم اختراع شده است (نک: محمدی‌ری‌شهری، 1394ش: 23ـ45؛ آبادی، 1440ق: 27ـ56).
همین حدیث کساء، به صورت جعلی به کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی افزوده شده است؛ یعنی ناشرانِ کتاب مفاتیح، بر خلاف میل شیخ عباس، متن حدیث را در پایان مفاتیح الجنان اضافه کرده‌اند. به عنوان نمونه، کتابفروشی اسلامیه در چهار مرحله، تغییرات و افزوده‌هایی در مفاتیح انجام داده و در نهایت، حدیث کساء را به صورت غیرمشخص، در متن اصلی کتاب جای داده است. چاپ مفاتیح با تاریخ 1359 قمری مطابق با 1319شمسی، در واقع چندین چاپ متنوع با «یک تاریخ چاپ» هستند؛ که عبارتند از:
1ـ کتابفروشی اسلامیه در یک مرحله، سوره‌های «عنکبوت، روم، دخان» را به صورت مجزا و شماره صفحه غیرمسلسل با صفحات قبلی و اصلی کتاب، در انتهای مفاتیح اضافه می‌کند، و کتاب مفاتیح را در 603 صفحه منتشر می‌نماید.
2ـ در مرحله بعد، سوره‌های «عنکبوت، روم، دخان» افزوده شده را با شماره صفحات مسلسل و هماهنگ با صفحات قبلی کتاب، در 614 صفحه منتشر می‌نماید.
3ـ در چاپ بعدی، حدیث کساء را با شماره صفحه غیرمسلسل با صفحات قبلی، به افزوده‌های پیشین، اضافه می‌نماید؛ به این معنی که در این چاپ، مشخص است که حدیث کساء به صورت مستقل، در انتهای کتاب مفاتیح چاپ شده است. (تصویر چاپ مرحله 3 در صفحات بعد ملاحظه نمایید).
4ـ کتابفروشی اسلامیه در مرحلۀ دیگر، حدیث کساء را با شماره صفحه مسلسل و هماهنگ با صفحات قبلی مفاتیح، در618 صفحه منتشر نموده است.
جدای از این وضعیت، حتی برخی از ناشران، همانند مکتبه نعمان به کارفرامایی شیخ ابراهیم کُتُبی، از کتاب فروشان نجف اشرف، ضمن افزودن حدیث کساء به انتهای مفاتیح، در آخر چاپ مفاتیح، از زبان شیخ عباس قمی نوشته‌ است: «مطالبی را به کتاب افزودم و از جمله حدیث کساء را آوردم، و از اوّل تا آخر آن را هم دیده‌ام» (نک: دوانی، 1379ش: 657).
نظر شیخ عباس قمی پیرامون حدیث کساء در کتاب منتهی‌الآمال این گونه آمده است: «اما حدیث معروف به حدیث کسا که در زمان ما شایع است، به این کیفیت، در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثان دیده نشده؛ و می‌توان گفت از خصایص کتاب منتخب (طریحی، م1085ق) است» (قمی، 1373ش: 1/873).
.
https://t.me/kazemostadiqom/485

با من بمان

29 Nov, 14:02


داستان منو گوسفندان
.
فصل۱
فقیر سراپا تقصیر، هر روز صبح که از دنده چپ بیدار می‌شوم؛ تا چشم باز می‌کنم، به تماشای یک آبگرم‌کن پیر و خسته با ۳۰ رأس جمجمه گوسفندان زبان‌بسته، مستفیض می‌شوم😂(عکس بالا).
اما اگر خدا بخواهد و از دنده راست بیدارم کند، چشم‌هایم به جمال کلی کتابِ نخوانده روشن می‌شود☺️ (عکس پایین سمت چپ).
.
فصل۲
سال ۱۳۹۲ش به ذهنم رسید یک اثر هنری با جمجمه گوسفندان بسازم؛ تا حاصلش یک تابلوی برجسته انتزاعی شود.
خب جای نگهداری این عزیزان را نداشتیم، پس ناگزیر، «بع‌بع‌های بی‌نوا» را آویزان نمودیم در زیرزمین روی دیوار ، جنب مستطاب آقای آبگرم‌کن😭.
القصه، چند ماه است که «دختران سرزمین آفتاب» اتاق نازنین این ضعیفِ سراپاتقصیر را به صلح و سازش، تصاحب کرده‌اند، و اتاق بنده به زیرزمین خانه انتقال پیدا نموده؛ و همنشین آبگرم‌کن و این گوسفندانِ دوست‌داشتنی گشته‌ام.
تصویر بزرگ‌تر همنشینان ساکت خود را ببینید 😉 (عکس پایین سمت راست).
.
فصل۳
دختران سرزمین آفتاب، مهدیه و مهدیه هستند. یعنی، مهدیه خانم بزرگ و مهدیه خانم کوچک؛ هر دو ملکه‌ای هستند بی‌پایتخت.
چند وقتی است که مهدیهٔ ریزه میزه، هشت ساله شده و برای سلطنتش، نیاز مبرم به اتاق مستقل داشت.
اتاق خاطراتم را، که شب و روز در آن می‌اندیشدم، به مهدیه جان بزرگ هدیه دادم و خود، بی‌خانمان شدم؛ تا هر چه زودتر، ملکهٔ فسقلی، سلطنتش برقرار گردد.
القصه، این شد که به زیرزمین اثاث‌کشی کردم؛ و اما بشر، چه زیبا باشد چه علامه، زود یا دیر، باید با زیرزمین‌ها، انس بگیرد.
.
https://t.me/zendegybazendegy/81

با من بمان

29 Nov, 12:42


سال ۱۴۰۰ شمسی، امام زمان(ع) ظهور و حکومت می‌کنند.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

28 Nov, 10:26


ماست سیاه
.
کامنت یکی از فالورهای کانال👇:
.
تبحر تندروهای اصولگرا، سیاه نشان دادن ماست است.
مثلاً:
۱- چند هزار نفر در لبنان کشته شده‌اند.
۲- چند ده هزار نفر مجروح شده‌ا‌ند.
۳- تمامی مقامات و فرماندهان ارشد حزب الله، کشته شده‌اند.
۴- بیشتر زیرساخت‌های اداری و نظامی حزب الله از بین رفته‌اند.
۵- مناطق مستقر حزب الله و طرفداران آن، ویران شده‌اند.
۶- از همه مهم‌تر، آتش‌بسی با مفاد نامیمون تصویب شده‌ است؛ که همهٔ‌اش به نفع اسرائیل است.
۷- حزب الله نسبت به چند ماه پیش، هیچ چیز و امتیازی از جنگ به دست نیاورده‌است؛ و بیش‌تر داشته‌های نظامی و انسانیش را از دست داده است.

آن‌وقت کیهان، تیتر زده، پیروزی لبنان و جشن پیروزی!
.
(دوستان کانال، نظرات خود را با استیکر لایک و دیسلایک، نسبت به این پیام ارسالی ابراز بفرمایند).
.
https://t.me/syasatvmasoolan/146

با من بمان

28 Nov, 10:04


تَله خير
.
برخى مؤمنين، توصيه‌ها يا گزاره‌هايى براى دعا كردن دارند؛ همانند:
"دعا كن، اگر خيرت هست، خدا بهت بده".
يا می‌گویند:
"حتماً خيرت نبوده، كه خدا دعاتو مستجاب نكرده".
.
چند نكته راجع به خير:
١- خير، اعم از شيرينى و تلخى است؛ يعنى ممكن است كه خير شما در زيان مالى باشد؛ نه الزاماً در سود مالى.
٢- خير، مفهوم مبهمى است؛ و لازم است اراده خود را هنگام دعا، در آن لحاظ كنيم؛ تا سوء‌تفاهم پيش نيايد.
٣- دعاى مشروط نكنيم.
.
خداوند متعال، ناتوان و ضعيف نيست؛ بنابراين، زياد دعا كنيم و «دست خدا» را در دعا ببنديم؛ تا راه فرار بسته شود.
مثلاً اگر "ماشين" دوست داريم: به صورت "كلى" دعا نكنيم و مشروط به "خيرش" نكنيم.
مثلاً اين گونه دعا كنيم:
خدايا يك ماشين بى‌ام‌و 730li نقره‌اى مدل 2017 برام تا يك ماه ديگه جور كن و همونو، برام «خير و خوشى، راحتى و لذت و سلامتى» در دنيا و آخرت قرار بده.
يا مثلاً:
خدايا، يك پسر «خوشكل، با سيكس‌پك، پولدار، خوش اخلاق و ... » كه تا آخر عمر حرفامو گوش كنه و عاشقم باشه، تو همين هفته برام جور كن.
.
اين طورى تكليف‌تون با خدا و مؤمنين، روشن می‌شه؛ و نمى‌تونن الكى "توجيه" كنند: «خیرت نبود».
.
https://t.me/dinaznegahidigar/205

با من بمان

28 Nov, 09:55


آمیزش اشتباهى
.
آمیزش با زن بیگانه، به گمان حلال بودن آن زن را "وطى به شبهه" مى‌گویند.
آمیزش اشتباهى، دو نوع كلى است؛ يعنى یا به جهت "اشتباه در موضوع" است يا "اشتباه در حكم".
.
١- اشتباه در موضوع،
همانند:
آمیزش با زن بیگانه، به گمان آن که همسر او است.
مثلاً شخصى همسر خود را مى‌شناسد و بر اثر خطاى ادراكى (مثلاً داخل شدن در اتاق اشتباهى)، اشتباهاً با زنى ديگر به خيال اين كه همسرش است، آميزش مى‌كند؛
يا مثلاً، عاقدى، زنى را به صورت غيابى به عقد شخصى درآوره، و آن فرد داماد، تاكنون زن را نديده است و اشتباهاً با خواهر وى، به خيال اين كه همان زن عقدى است، آميزش مى‌كند؛
يا مثلاً، شما به عاقد گفته‌ايد كه عقد دوست‌تان "سوسن الف" را براى شما بخواند، و عاقد، عقد "سوسن ب" را براى شما خوانده است؛ و شما به خيال اين كه اكنون "سوسن الف" همسر شما شده، با وى آميزش مى‌كنيد؛ در صورتى كه هنوز همسر شما نشده است.
.
٢- اشتباه در حکم
(طبق فتوای مشهور، اگر شخصى لواط كند، "خواهر، مادر و دختر" لواط دهنده، بر فاعل، حرام ابدى مى‌شوند).
شخصى كه اين حكم را نمى‌داند، اگر خواهر کسى را که با او لواط کرده، به همسرى خویش در آورد، و به گمان‌ صحّت عقد، با وى آمیزش نماید، اين آميزش را وطى به شبهه، قلمداد مى‌كنند؛ چون اين عقد، باطل بوده است.
.
نكته
وطى به شبهه، احكام خاصى را در ثبوت نسب، مهر، عده و ازدواج دوباره و ... به بار مى‌آورد؛ كه علاقمندان، به نظرات مراجع خودشان رجوع كنند.
.
https://t.me/feghhvfoghaha/41

با من بمان

27 Nov, 19:15


باور و اتفاق
.
باور در زندگى انسان، نقش حياتى و مهمى دارد؛ به گونه‌اى كه مثلاً اگر باور كنيم كه "سرم زدن" باعث سلامتى ما مى‌شود، تا سرم نزنيم، خوب نمی‌شويم😅.
.
انسان، باورهاى متنوعى دارد، يا مى‌سازد؛ چه در مسايل «اجتماعى، پزشكى يا دينى».
همين، باورهاى ساختگى همانند: «چشم‌زخم، جن‌زدگى، شانس، استخاره، كرامات عرفانى، سِحر، دعانويسى، و خوش‌يمنى و بد‌يمنی»، سرنوشت انسان‌ها را دست‌خوش تحولاتى مى‌كند، كه مى‌توانستند گونه‌اى ديگر رقم بخورند.
.
نكته
براى زندگى بهتر، باورهاى خود را «شناسائى، بررسى، راستى‌آزمايى و بازسازى» نماييم.
.
پ.ن.
‌‎یک پزشک، با راضی کردن خانواده یک فرد اعدامی و بدون اطلاع اعدامی، وی را از طریق «تلقین» اعدام نمود.
.
‌‎این پزشک با هماهنگی دادگاه عالی و حضور گروهی از دانشمندان، یکی از افراد محکوم به اعدام را روی تخت خواباند و با او به توافق رسید، تا با «تخلیه خونش» برای استفاده و انجام «تحقیقات پزشکی»، به زندگی او خاتمه دهد
‌‎پزشک دو لوله بلند به بدن او وصل کرد، که از قلب تا دستانش ادامه داشت؛ سپس چشم مرد را بست و تظاهر به زدن رگ‌ها و وصل کردن لوله‌ها به بدن اعدامی نمود؛ وی از درون لوله‌ها، آب ولرم با دمای مساوی بدن به جریان انداخت؛ به گونه‌ای که مرد اعدامی تصور کند خون او اکنون به جریان افتاده و درحال تخلیه از بدنش می‌باشد، و به ظرفی واریز می‌شود؛ که صدای ریختن قطرات ان نیز به وضوح شنیده می‌شد.

‌‎حاضران، چند دقیقه بعد، ملاحظه کردند که جسم فرد رو به ضعف نهاده و رنگ او تغییر کرد. پس از ساعتی، وقتی برای گرفتن ضربان از فرد بیمار اقدام شد، او را مرده یافتند.
.
‌‎این فرد، به دلیل صدا و تصویر ذهنی و تلقین حتمی مرگ، بدون حتی از دست دادن یک قطره خون، جانش را از دست داد.
‌‎این رویداد، می‌تواند نشان دهد که مغز بر اساس یک باور و ذهنیت کاملاً هماهنگ با یک واقعیت خارجی، به تمامی اعضای بدن دستور می‌دهد تا از فعالیت بازایستند.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/144

با من بمان

27 Nov, 19:02


سادات در ابهام
.
(قبلاً در يك پست، به اين نكته پرداختم كه فرزندان و نسل هاشم (جد پيامبرص)، تا به امروز، همه سيدند؛ و سيد بودن، اختصاصى به نسل اهل‌بيت(ع) ندارد؛ و البته، سادات جهنمى نيز، به تصريح قرآن وجود دارند؛ همانند: ابولهب)
.
اما نكته مهم اين است كه، اكنون چه كسى سيد است؟
جواب:
واقعاً مشخص نيست.
اكنون، بسيارى مردم سيد نيستند، و خود را سيد مى‌دانند؛ و بسيارى نيز سيد هستند، و نمى‌دانند كه سيد هستند؛
و شجره‌نامه‌هاى كه موجودند، غالباً "غير معتبر" هستند.
.
امّا، چرا سادات، دقيقاً مشخص نيستند؟
١- تاريخ ١٤٠٠ ساله اسلام، در مناطق مختلف، مخصوصاً در مناطق شيعه نشين؛ فرازها و فرودهاى زيادى را طى كرده است.
در دوره‌هايى، سادات مورد تهاجم و تعرض قرار داشته‌اند؛ و به همين خاطر، سادات، سيادت خود را مخفى نگه مى‌داشتند؛ كه همين امر منجر به فراموشى سيادت‌شان، در نسل‌هاى بعدى شده است.
و همچنين، در دوره‌هايى، سادات مورد تكريم و عزت واقع شده‌اند؛ و در اين ميان، شيادانى از فرصت استفاده كرده و خود را جز سادات، جا زده‌اند.
.
اكنون، غير برخى محدود از خاندان‌هاى بسيار مشهور و بزرگ و سابقه‌دار، كه "شايد" سيادت‌شان، صحيح باشد؛ بقيه سادات، "ساداتِ فرضى" هستند؛ و از هيچ طريقى نمى‌توانند سيادت خود را اثبات كنند.
حتى شجره‌نامه‌هاى به ظاهر معتبر نيز، در بسيارى موارد، "پرش نسلى" دارند؛ به اين معنى كه تعداد پشت‌هاى موجود در شجره‌نامه، با طول زمان لازم براى رسيدن به صدر اسلام، هماهنگ نيست.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/203

با من بمان

27 Nov, 06:03


به تازگی از تألیف نهایی کتاب خطبه همام (در ۲۵۰ صفحه وزیری) فارغ شدم؛ و پرینت کتاب را در اختیار برخی از علماء اعلام (جهت مطالعه) قرار دادم.
.
در فایل پیوست، «فهرست، مقدمه و منابع کتاب» تقدیم عزیزان کانال می‌گردد.

دعا بفرمایید تا ناشر خوبی برای کتاب پیدا شود و ان شاء الله منتشر گردد.
شاد و تندرست باشید
.
https://t.me/kazemostadiqom

با من بمان

26 Nov, 15:53


حق اختيار ادامه زندگى
.
يك.
با توجه به تغييرات اجتماعى جامعه، و تغييرات خلقى و رفتارىِ دختران و بانوان نسبت به گذشتهِ دور، به نظر مى‌رسد كه هنگام ازواج و "بله‌بران"، داشتن "حق طلاق" بسيار ضرورى‌تر از "مهريه" و مقدار آن است.

دو.
معمولاً اگر خانواده پسر، نجيب و شريف باشند، مهريه را به راحتى پرداخت مى‌نمايند؛ اما اگر پسر و خانواده وى منطقى نباشند، از حربه "اختيار شوهر در طلاق" استفاده مى‌كنند، و يك ريال هم به دختر، مهريه پرداخت نمى‌كنند.
بنابراين، غالباً اخذ مهريه، فرع بر "حق و اختيار طلاق" است.

سه.
وقتى توصيه "اخذ حق طلاق" را به برخى دختران، مشاوره داده‌ می‌شود؛ در عمل، زبان‌شان بر گفتن اين مهم، نمى‌چرخد؛ و مى‌گويند كه، خانواده‌ها خواهند گفت: چرا موقع ازدواج، حرف از طلاق مى‌زنيد و سخن گفتن از حق طلاق، خوب نيست
(و غالباً نيز، خانواده پسر، اين زرنگى را صورت مى‌دهند).
جواب.
جداى از اين كه سخن گفتن از مهريه نيز مى‌تواند به معنى حرف از طلاق باشد؛ (چراكه غالباً مهريه را هنگام طلاق، مطالبه مى‌كنند؛ پس با آن استدلال، در خواستگارى و بله‌بران، نبايد از مهريه هم حرف زد).
مى‌توان عنوان "حق طلاق" را با لفظى ديگر مطرح كرد؛ كه "لحن منفى" آن مرتفع گردد؛ مثلاً:
"حق اختيار ادامه زندگى"
يا
"حق انتخاب رهايى"
با اين كار، به هدف خود مى‌رسيم، بدون اين كه جلوه بدى داشته باشد.
.
نكته
اكنون با روحيه‌اى كه از دختران و خانم‌ها سراغ داریم، و نيز كوتاه بودن زمان آشنايى زوجين (و احتمال زياد ناسازگارى)؛ "حق اختيار ادامه زندگى" از نان شب براى خانم ث‌ها، واجب‌تر است.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi

با من بمان

26 Nov, 15:47


يمن ايران و يمن امريكا
(یادداشت ١٧ نوامبر ٢٠١٨م)
.
اين كه در هر جنگى، تر و خشك با هم مى‌سوزند، و در جنگ "حلوا خير نمى‌كنند" به كنار؛
ولى در هر جنگى، "اصل دعوا" و "تحريك كننده جنگ" و "شروع كننده آن"، و نيز "ادامه دهنده آن" مى‌توانند مشخص كننده زواياى "تحليل درست" يك جنگ باشند.
.
اكنون چند سال از جنگ يمن مى‌گذرد؛ به شخصه، هنوز متوجه نشده‌ام كه اين جنگ براى چيست؟ و حرف‌هاى طرفين، براى ادامه يا توقف جنگ چيست؟
هر كدام از طرفين جنگ، پشتيبانانى از كشورهاى اسلامى دارند، و هر دو مثلاً كشور اسلامى هستند.
از افراد متعددى نيز سؤال كرده‌ام كه: جنگ يمن به خاطر چيست؟ اما فقط شعار شنيدم؛ نه تحليل و بازشكافى جريان جنگ.
.
مناسب است كه صدا و سيما ايران، به جاى بمباران خبرى مغزهاى ايرانيان، ميزگردهايى از كارشناسان هر دو سر مخاصمه، تشكيل دهند تا حرف‌هاى دو طرف "روشن" بيان شود؛ و سپس قضاوت به مردم واگذار شود كه: آيا بايد حمايت كنند و يا ساكت بمانند و دخالتى ننمايند.
.
به صرف كشته شدن زنان و بچه‌ها و گرسنگى ساكنان، حق و باطل يك جنگ مشخص نمى‌شود، چرا كه در هر جنگى، "حوا" خيرات نمى‌كنند؛ و نيز هر طرفى، براى پيشبرد اهداف خود، كشته‌ها و خرابى‌هاى خود را نشان مى‌دهد يا بزرگ‌نمايى مى‌كند.
.
نكته
لازمه داشتن "مردم فهيم"، شستشوى يك‌طرفه مغزى آن‌ها نيست؛ اگر مردم فهيم هستند و قدرت شناخت حق و باطل را دارند؛ حكومت مى‌تواند بدون ترس، در همه دعاوى داخلى و خارجى، از هر دو طرفِ مخاصمه، دعوت كند تا حرف‌هایشان را بزنند.
مثلاً، آمريكا، بد و جنايتكار است؛ اما مى‌توان در نقد سياست‌هاى امريكا، كارشناسى از سوى آمريكا، در ميزگردهاى انتقادى صدا و سيما شركت كند، و حرف‌هاى خود را مستقيم و روشن در اختيار مردم قرار دهد.
تا مردم فهيم ايران، خود قضاوت كنند؛ نه اين كه "شستشوى مغزى" شوند؛
و مغزشان هنگ كند و نتوانند تحليل كنند كه اگر آمريكا بد است، چرا مسؤولين و منسوبين آن‌ها، علاقه به تحصيل و يا رفتن به آمريكا دارند؟
.
https://t.me/syasatvmasoolan/144

با من بمان

21 Nov, 12:16


احسنت
حتماً ببینید
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

21 Nov, 07:52


زنان مى‌توانند، اگر باور كنند
.
ديروز كه پستى راجع به "معيارهاى همسر" گذاشتم؛ بعضى دوستان خيال كردند كه پيدا كردن همچنين زنانى، سخت است؛ حتى برخى تصور مى‌كنند: چنين زنانى وجود ندارند؛ و متأسفانه، عده‌اى هم مطمئن هستند كه: اساساً جنس زن، نمى‌تواند آن گونه باشد.
خيلى‌ها نيز عقيده دارند كه "ازدواج زن" متضاد با موفقيت‌هاى ديگرِ زن است؛ و اگر زنى، پا در عرصه موفقيت گذاشته، به اين دليل است كه نتوانسته ازدواج كند؛ چون شوهر، بچه و خانه‌دارى، "مانع" پيشرفت زنان هستند.
.
به نظر مى‌رسد، دختران، زنان و بانوان، اگر بخواهند و بپذيرند كه زن "ضعيف" نيست؛ همزمان همه كارى مى‌توانند بكنند، حتى به بهترين شکل ممكن.
.
پ.ن.
من زنى را سراغ دارم كه:
مادر نمونه‌اى است؛ اهل دانش و دانستن است؛ و غذاهاى شگفت‌انگيزى مى‌پزد.
حتى فعال مجازى است و چهار پيج (عكاسى، نقاشى و روانشناسى) در اينستاگرام دارد.
جالب است كه چهار فرزند دارد؛ چهار مدرك تحصيلى دارد، و چهار كتاب نيز نوشته است.
اين زن، يك زن معمولى است، مثل همه زنان ديگر؛ وقتش نيز همانند زنان ديگر است؛ فقط يك تفاوت دارد، از وقتش استفاده كرده و "مديريت زمان" و "بهره‌ورى همزمان" را فهميده است.
جالب‌تر است اگر بدانيم در سن ١٤ سالگى (زمانى كه هنوز مدرك سيكل نداشته)، ازدواج كرده؛ و دخترش (جداى از اين كه نقاش هنرمندى است) اكنون چند سال است كه شاگرد ممتاز دبيرستان فرزانگان است.
.
اين ها را از اين جهت بيان كردم كه:
هم بدانيم زنان، اگر بخواهند مى‌توانند؛ و هم بدانيم اكنون زنانى هستند كه خود را باور كرده‌اند و توانايى‌هاى زيادى براى خود، خلق مى‌كنند و نيز بدانيم، ازدواج مانع پيشرفتِ زنان نيست.
.
نكته
ابتدا لازم است زنان خود را "باور" كنند؛ تا سپس، مردان آن‌ها را باور كنند.
.
زنان مى‌توانند، اگر باور كنند.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/139

با من بمان

21 Nov, 07:34


دخترى را مى‌يابم
.
تصميم به ازدواج سخت است؛ و سخت‌تر، "انتخاب همسر" است.

اگر روزى آن‌قدر بزرگ شدم، كه در خودم ديدم «لياقت همسفرى دخترى را»، انتخابم اين است:

- دخترى را در آغوش خواهم گرفت، كه "كانت" را بفهمد و از "ذهن و علم" فلسفه ببافد.
- دخترى را دوست خواهم داشت، كه نان و پنير را "عزيز" بدارد و دستپخت مرا، ارج نهد.
- دخترى را نوازش مى‌كنم، كه لذت نوازش قلم بر بوم را چشيده باشد؛ و با رنگ‌ها برقصد.
- دخترى را عزيز مى‌دارم، كه بوى "عرق سلامتى" را، بر "عطر مريضى" ترجيح دهد.
- دخترى را بوسه مى‌زنم، كه "لطافت فروغ" را بر "مغز مثنوى" نكوبد.
.
ديگر نمى‌گويم؛ كه هر چه بگويم، مقصود، دورتر شود و اميدم بريده‌تر.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/134

با من بمان

20 Nov, 12:46


تعلقات غیرمعرفتی
.
✍🏻 سید فرید ✍🏻

«معارف دینی» علاوه بر ماهیت معرفتی، برای باورمندان هر دین و مذهب، عقایدی به شمار می‌روند که با پذیرش آنها «هویت» یا «ساختار ذهنی» یافته‌اند.
از این رو، تقریباً همه دین‌داران، باورهایی دارند که نسبت به آن‌ها، «تعلقات غیرمعرفتی» پیدا می‌کنند.
این باورها بعضاً جزو بنیادین‌ترین عقاید دینی و مذهبی ایشان است (همانند: نبوت خاصه، امامت منصوصه و شرایط رستگاری) .

گاهی انجام مطالعاتِ حوزه معارف دینی و مذهبی، می‌تواند به نتایجی بیانجامد که با باورهای اساسی جوامع یا فرق، متعارض و ناسازگار به‌نظر برسد.

در این میان، واکنش محیط‌های مذهبی به نتایج چنین مطالعاتی، در موارد متعددی از «مواجهه معرفتی» فراتر می‌رود.
نمونه آن را در میان ادیان دیگر به راحتی می‌شناسیم؛ و حتی مقابله‌شان‌ را متعصبانه برمی‌شماریم؛
اما اصحاب هر مذهب، غالباً درباره خودشان چنین مواردی را به نحوی، «توجیه معرفتی» می‌کنند، و خواسته یا ناخواسته، تعصب می‌ورزند.
.
https://t.me/kazimustadi/23346

با من بمان

20 Nov, 12:13


علاقه به ديده شدن
.
به نظر شما، علاقه به "ديده شدن" خوب است يا بد؟
.
به نظر مى‌رسد كه در تمام جوامع و دوران‌ها، ميل به ديده شدن (با شدت و ضعف‌هايى) در انسان‌ها وجود داشته است.
حتى از انسان كه بگذريم، مهم‌ترين جلوه حيات در طبيعت، يعنى "توليد مثل"، بر اين اساس شكل گرفته است.
از نظر روان‌شناسان، ميل به ديده شدن، "خوب" توصيف شده است؛ چون باعث پيشرفت و شكوفايى انسان و جامعه وى خواهد شد.
.
البته "مبناى" ديده شدن، لازم است "درست" باشد. يعنى ممكن است افرادى با دست‌زدن به كارهاى غيرعادى يا ناهنجار (قتل، خودكشى و ...) و يا بى‌ثمر (عكس گرفتن با هنرپيشه‌ها و ...)، بخواهند ديده شوند؛ كه اين ديده شدن‌ها، مى‌تواند در مراحلى، نوعى "اختلال" محسوب شوند.
.
نكته
اجازه بدهيم تا اطرافيان و ديگران، (بسته به توانايى و امكانات جسمى و روحى كه دارند) از طريق "صحيح" ديده شوند.
اگر اين حس طبيعى انسان، سركوب شود و يا ناديده گرفته شود، و اجازه ظهور نيابد، ممكن است راه‌هاى نامناسبى را براى بروز پيدا كند؛ كه آسيب‌اش، ممكن است جداى از اطرافيان، جامعه را نيز درگير كند.
.
پ.ن.
پيامبر(ص) فرمودند: خداوند دوست دارد كه اثر نعمت خود را در بنده‌اش ببيند.
.
امام صادق(ع) فرمودند: من خوش ندارم كه كسى نعمتى از خدا داشته باشد و آن را اظهار نكند
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/132

با من بمان

19 Nov, 19:18


نکته امنیتی بسیار مهم
.
امروز عزیزی، یک نکته امنیتی بسیار مهمی را مطرح کرد.
می‌گفت: چون در این چند سال اخیر، زیر پوست ایران، آمادگی آشوب و اغتشاشِ «جرقه‌ای» وجود دارد، و عدهٔ قابل‌توجهی از مردم، علاقمند به حضور در کف خیابان‌ها هستند؛ و از طرف دیگر، مجلس خبرگان رهبری باید در چند سال دیگر، الزاماً «رهبر جدید» را انتخاب کند؛ پس ضروری است تا «پروتکل حفاظتی» اعضای مجلس خبرگان رهبری، شدیدتر و قوی‌تر گردد.
پرسیدم چرا؟
گفت: زیرا ممکن است روزی که «اعلام جلسه اضطراری» خبرگان رهبری برای تعیین رهبر جدید را اعلام می‌کنند، معترضانِ بالقوه حکومت، بروند درب منازل اعضای خبرگان رهبری در شهرهای مختلف، و آنها را «مصدوم یا مفقود» نمایند؛ تا به این شکل، جلسه خبرگان رهبری قابلیت تشکیل شدن پیدا نکند، و حد نصاب لازم برای رأی‌گیری تعیین رهبر جدید فراهم نگردد.
.
پ.ن.
بنابراین مناسب است که در این مدت کوتاهِ سرنوشت‌ساز، مسؤلان مربوطه، جهت این «باگ فوق امنیتی»، تأملات لازم را مبذول فرمایند.
از عزیزان امنیتی که در میان فالورهای این فقیر هستند، تقاضا دارم این نکته مهم را به مسؤلان بالاتر خود منتقل فرمایند.
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

19 Nov, 13:40


استخدام
.
به يك عفيفهٔ بالغهٔ عاقله، که «عارفه بر امورات فضاى مجازى» باشد، به صورت «پاره‌زمانی - توافقی»، محتاجیم.
طالبات، «کمیت و کیفیت» توان خود را به نشانی ذیل تقدیم فرمایند:

‏https://instagram.com/kazemostadali2?utm_medium=copy_link

با من بمان

19 Nov, 07:53


https://t.me/htidah/243
.
در ادامه فرق بنا و مبلغ

.
چند روز قبل، یک یادداشت با عنوان «فرق بنا و مبلغ» نوشتم؛ و در آن گزارش دادم که لااقل حدود 300 شرح نهج‌البلاغه و حدود 50 شرح مستقل خطبه همام نگارش یافته است (اینجا).
این چند روز اخیر، 20 ساعت دیگر وقت گذاشتم و باز هم جستجوی دامنه‌داری انجام دادم؛ و حدود 50 شرح مستقل دیگر از خطبه همام شناسایی نمودم. (یعنی جمعاً، لااقل 100 شرح مستقل برای خطبه متقین (همام) نوشته شده، که البته 80 درصد آن‌ها، برای نویسندگان و اندیشمندان دورۀ معاصر است).
.
در این میان، دو نکته ذهنم را درگیر کرد:
1ـ چرا چهار صد نفر اندیشمند و عالم دینی کوچک و بزرگ (یعنی: 300 شرح نهج البلاغه + 100 شرح مستقل خطبه متقین)، بدون این که اصالت و اعتبار خطبه همام را بررسی کنند و بفهمند «آیا واقعاً این متن از حضرت علی(ع) است یا خیر؟»، عمر گرانمایه خود را به شرح این خطبۀ جعلی «هدر» داده‌اند؟
2ـ عمدۀ این 400 عنوان شروح خطبه همام و نیز 40 مقاله و پایان‌نامه دیگر که در دو دو دهه اخیر دربارۀ خطبه همام نگارش یافته، پیرامون اثبات و تبیین «مضامین عالی، اعجاز، فصاحت و بلاغت، فرازمینی بودن محتوا» و امثال این موارد برای متن خطبه همام هستند.

اکنون که می‌دانیم این خطبه از حضرت علی(ع) نیست (اینجا) و متنی فربه‌شده از تراث صوفیه است؛ وجود «قلم‌فرسایی‌های اندیشمندان اسلامی و مخصوصاً شیعی» دربارۀ خطبه همام، این سؤالات را ایجاد می‌کند که:
1ـ تفاوت مثلاً حسن بصری (م110ق) و ذوالنون مصری (م‌ح246ق) با حضرت علی(ع) که هر دو می‌توانند متون یا خطبه‌های اعجاب‌انگیزی انشاء نمایند، در چیست؟
2ـ آیا وجود «مضامین عالی» و «فصاحت و بلاغت» در متون متقدم، می‌تواند گویای «وثاقت صدوری» و «انتساب متون به امامان(ع)» باشد؟ که عده‌ای از علماء معاصر، علاقمند به طرح این نوع از وثاقت برای روایات هستند؟
.
https://t.me/htidah

با من بمان

19 Nov, 05:48


تألیف: حضرت آیت الله العظمی! شیخ محمد شبیری خاقانی
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

18 Nov, 19:29


*روحانیت مدرن*
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

18 Nov, 15:17


مجوزِ توضيح المسائل
(یادداشت ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
رويه تاريخى، اين‌گونه بوده است كه برخى علما، پس از تدريس دروس سطوح عالى حوزه، "جسارت" مى‌نمودند و مشغول "تدريس دروس خارج فقه و اصول" مى‌شدند؛
و معمولاً برخى از آنها، پس از چندى، دوباره جسارتِ "ويژه" مى‌كردند و آغاز به صدور "فتوا" جهت مقلدين مى‌نمودند؛ و همين نشانه، در قرن گذشته با نگارش حاشيه بر «عروة الوثقی» و "رساله توضيح‌المسايل" رخ مى‌نمود.
.
البته اين رويه، در دهه‌هاى گذشته، "استثناء" نيز پيدا نمود؛ و برخى ابتدا نائل به "كرسى فتوا" شدند، و پس از آن شروع به تدريس دروس خارج نمودند.
.
در اين ميان، و در سال‌هاى اخير، علاقه به "نشر توضيح المسايل" آن‌قدر زياد شد، كه عده‌اى، "احساس خطر" كردند؛
و از اين كه هر كسى به راحتى مى‌توانست با طى مسير معمولى "مجوز كتاب"، به نشر رساله توضيح المسايل اقدام كند، معترض شدند.
بنابر اين، "قانون نانوشته" برقرار شد، كه اگر عالمى براى نشر رساله به وزارت ارشاد مراجعه نمود، رساله ايشان در اختيار "هيئتى در جامعه مدرسين قم" قرار گيرد؛ و اگر آن‌ها "صلاح" ديدند، مجوز نشر رساله، توسط وزارت ارشاد، صادر شود.
.
اين بدان معنى است كه: هم از تكثّر مراجع تقليد خودخوانده، كاسته شود؛ و هم فقط كسانى مرجع تقليد شوند، كه جامعه مدرسين، صلاحيت "علمى يا سياسى" آنها را تأييد كرده باشد.
.
https://t.me/hozehvrohaniat/63

با من بمان

18 Nov, 15:11


خدا باشد، كه چه؟
.
چطور بفهميم كه انسانِ "ديندار و خداباورى" هستيم؟
هر كسى مى‌تواند ادعا كند كه ديندار است؛ اما خودش و ديگران چگونه و با چه روشى مى‌توانند بفهمند كه "واقعاً" ديندار هستند؟

جواب اين پرسش را مى‌توان با سؤال ديگرى، بهبود بخشيد.
"انسان بى‌دين" چه چيزى ندارد؟ و انسان ديندار، چه چيزى "اضافه" دارد؟
.
مقدمه يك.
به نظر مى‌رسد كه اگر خداى متعال، فقط بندگى به معناى "زبونى" ما را مى‌خواست، نيازى به "اختيار و آزادآفريدن" انسان نداشت؛ ما را برده‌اى در يك اردوگاه كار اجبارى، خلق مى‌كرد؛ و با تازيانه، از زبونى و عبوديت ما "لذت" مى‌برد.
ولى، آيا ما آزاد نيستيم؟
آيا خدا عبوديت، به معناى زبونى، از انسان را طالب است؟
آيا ديندارى انسان، با خدا معنى‌دار مى‌شود؟ يا با خلق خدا؟
.
مقدمه دو.
اخلاق سه نوع است: "اخلاق بخيلانه"، "اخلاق سخاوتمندانه" و "اخلاق كريمانه".
اگر انسان فدا شود، تا ديگران راستگو باشند؛
اگر انسان به زحمت بيفتد، تا ديگران امانت‌دار بمانند؛
اگر انسان اذيت شود، تا ديگران خندان شوند؛
و اگرهاى بسيارى ديگر ...
اين انسان "اخلاق كريمانه" دارد.
.
نكته
به نظر مى‌رسد، كه شاه‌كليد حل "معماى ديندارى"، فقط "اخلاق" است؛ يعنى انسانى ديندار است، كه با اخلاق باشد.
شايد بپرسيد كه انسان بى‌خدا و بى‌دين هم مى‌تواند با اخلاق زندگى كند و بميرد؟
بله، يك انسان بى‌خدا و بى‌دين، مى‌تواند اخلاقمند باشد، اما از نوع بخيلانه و سخاوتمندانه؛ ولى نمى‌تواند "اخلاق كريمانه" داشته باشد.
انسانى ديندار واقعى است، كه اخلاقِ ديگران، در اولويت اخلاق اوست.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/199

با من بمان

17 Nov, 20:07


دربارهٔ رهبری حجة الاسلام و المسلمین سید مجتبی خامنه‌ای
https://t.me/kazimustadi/23337

با من بمان

17 Nov, 19:59


چون به هر قیمتی میخای حفظش کنی
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

17 Nov, 15:37


شهيد اسمى و رسمى
(یادداشت ۱۴ ن‌امبر ۲۰۱۸م)
.
شهیدى که در فقه، موضوع احکامی خاص همچون بی‌نیازی از "غسل و کفن" مى‌باشد، کسی است که "فقط" با اذن پیامبر(ص) یا امام(ع) و یا "نایب خاص" ايشان و "فقط" در «معركه میدان جنگ» کشته شود؛ و حتى فقها، مجروحى كه چند دقيقه پس از اتمام معركه جنگ، كشته شود را، شهيد نمى‌دانند.
.
نوع ديگر شهيد، كه اكنون بسيار رايج است، (و طبق آن، غالب مردم شهيد محسوب مى‌شوند) شهيد اسمى است (ولى احکام فقهی شهید، بر این افراد جاری نمی‌شود)؛ همانند:
«هر كه در راه دفاع از خانواده خود، به ستم كشته شود، شهيد است.»
«هر كه در راه دفاع از مال خود، مظلومانه كشته شود، شهيد است.
«هر كه در راه دفاع از همسايه خود، به ستم كشته شود، شهيد است».
«فردی که با مرگ سخت فوت می‌کند».
«زنی که بر اثر زایمان می‌میرد».
«کسی که غرق می‌شود و یا زیر آوار می‌ماند».
«مؤمن شهید است».
«کسی که در راه تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است».
«هر مؤمنی از امت من راستگو و شهید است...».
«هر کس بمیرد و حب آل‌محمد (ص) در دلش باشد، شهید است.»
«هر كه عاشق شود و عشق خود را بپوشانَد و پاك دامنى ورزد و بميرد، شهيد است.»
«هر كس بكوشد تا خود را عزيز و از مردمْ بى نياز بدارد، شهيد است.»
.
پ.ن.
اين كه، آیا بر کسی که در عصر غیبت یا در زمان حضور و عدم امکان اذن گرفتن از معصوم(ع) در جهاد دفاعی کشته شده، احکام شهید بار می‌شود یا نه؟ مسئله اختلافی است.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/197

با من بمان

17 Nov, 15:32


تفكرِ قرصى
.
ما آدم‌ها، طيفى ميان دو دسته هستيم: دسته‌اى كه مشكلات را در بيرون از خودشان مى‌بينند، و "تفكر قرصى" دارند؛ و دسته‌اى كه مشكلات را در درون خود جستجو مى‌كنند، و "تفكر ورزشى" دارند.
.
يكى علاقه دارد با قرص، لاغر شود؛ و با قرص، زبان انگليسى ياد بگيرد؛ و با قرص، اعتماد بنفس پيدا كند؛
و يكى ديگر با ورزش و تمرين، و انباشت داشته‌ها، مشكل لاغرى و زبان و اعتماد بنفس خود را حل مى‌كند.
.
يكى براى ايجاد خودباورى يا زمينه ازدواج، اسم و سنش را عوض مى‌كند، و دماغ و گونه عمل مى‌كند؛
و يكى ديگر، روى اخلاق و هنرهايش، تمركز مى‌كند.
.
يكى براى اين كه دنيا را "سبز و شاد" ببيند، "عينك سبز" و شادى بر چشم مى‌زند؛
و يكى، با خرج و زحمت زياد، ديوارها و وسايل خانه را رنگ سبز مى‌زند؛ و هر روز، مشغول رنگ‌كارى جديد است.
.
نكته
هر چه مشكل داريم؛ اول از همه، در درون خود ما پيدا مى‌شود؛ زندگى شيرين، شاد و لذت‌بخش مى‌شود، اگر خودمان را اصلاح كنيم؛ و نگاه خود را از «تفكر قرصى» به «تفكر ورزشى»، تغيير دهيم.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/130

با من بمان

17 Nov, 15:28


نخوابيدم
(یادداشت ۱۴ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
اكنون كه اين متن را مى‌نويسم، ساعت ٢ بامداد است؛ چهار ساعت از زمان خوابم گذشته، ولى هنوز من نخوابيده‌ام.
.
نخوابيدم، ولى نه از قصه "سگ كشى" روزهاى اخير.
نخوابيدم، ولى نه از غصه "بى سرپناهى زلزله زدگان" سرپل زهاب.
نخوابيدم، ولى نه از تمام شدن قصه "نورعلى".
نخوابيدم، ولى نه از غصه "كشته‌شدگان الكلِ دست‌ساز".
نخوابيدم، ولى نه حتى از "باخت تيم پرسپوليس".
.
نخوابيدم، چون "دردِ گلويم" نمى‌گذاشت.
.
نكته
چرا ما آدم‌ها فراموش مى‌كنيم كه آدم هستيم، و همه دردها از بيرون ما نيست؟
چرا دردهاى درون خود را نمى‌بينيم؟ يا فراموش مى‌كنيم؟
.
جامعه "پر درد"، آدمهاى "بى‌درد" دارد؛ و جامعه "بى‌درد"، آدم‌هاى "درددار".
.
https://t.me/zendegybazendegy/78

با من بمان

17 Nov, 08:08


تبعيض و كاريكاتور
(يادداشت ١٢ نوامبر ٢٠١٨م)
.
كاريكاتور چند نوع 😅 هست:
- كاريكاتور حرام؛ يعنى كاريكاتور كشيدن از رهبر و علما.
- كاريكاتور واجب؛ يعنى كاريكاتور كشيدن از سياسيون (مخصوصاً جناح زاويه‌دار با اصولگرایان)
- كاريكاتور مكروه؛ كاريكاتور خانواده و نزديكان رهبر و مراجع تقليد.
- كاريكاتور مستحب؛ كاريكاتور از هنرمندان و مسؤولين غيرسياسى.
- كاريكاتور مباح؛ كاريكاتورهاى شخصىِ افراد معمولى، مثل من و شما.
.
سؤال
چرا روزنامه‌ها و مجلات و رسانه‌ها، در كشيدن و چاپ كاريكاتور ميان افراد كشور، تبعض قائل مى‌شوند؟ اگر كاريكاتور حرام است، براى همه حرام است؛ و اگر حرام نيست، چرا كاريكاتور رهبر و علما را چاپ نمى‌كنند؟
.
مثلاً سيد احمد خاتمى و سيد محمد خاتمى؛ هر دو سيد، هر دو روحانى، هر دو سياسى، هر دو (سر جمع) عالم، هر دو كويرى؛ اما يكى، كاريكاتور رسمى در مجلات دارد، و يكى ندارد؟
.
پ.ن
استفتاء:
کشیدن کاریکاتور اشخاص در صورتی که موجب اذیت و آزار آنها شود چه صورت دارد؟ و اگر آن افراد راضی به کشیدن کاریکاتور آنها باشند چگونه است؟
.
حضرت آیة الله خامنه‌ای:
ایذاء اشخاص حرام است.
 .
حضرت آیة الله مکارم شیرازی:
جایز نیست.
 .
حضرت آیة الله بهجت:
اولی جایز نیست و دومی مختلف می‌شود.
 .
حضرت آیة الله صافی گلپایگانی:
جایز نیست.
 .
حضرت آیة الله سیستانی:
اگر هتک حرمت مؤمن باشد جایز نیست هر چند راضی باشد؛ ولی اگر در عرف امروز هتک به حساب نیاید اشکال ندارد.
 .
حضرت آیة الله تبریزی:
اهانت به مؤمن جایز نیست هر چند خود شخص راضی به این کار باشد.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/140

با من بمان

16 Nov, 06:35


«غیبت» امام
(یادداشت ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
طبق اشارات برخی آیات و روایات، تعداد محدودی از انبیاء و اولیاء (مانند: حضرت موسی، صالح، خضر، یونس، عیسی علیهم السلام) از میان مردم، غیبت داشته‌اند.
نکته مهم در این غایب شدن‌ها، این است که: یا غیبت، «طولانی» نبوده و یا پس از غیبت، پیامبر و ولی «بعدی» حاضر بوده است؛ هرچند که در زمان غیبت نیز، مردم دچار گمراهی شده‌اند. مثلاً، حضرت موسی(ع) چهل روز از میان مردم رفت، و مردم دچار گمراهی و گوساله پرستی شدند.
.
بنابراین، به نظر می‌رسد که لازم است تا «ثمرات غیبت امام مهدى(ع)» مشخص شود؛ البته از دو منظر: هم ثمرات غیبت برای «مردم» و هم برای «امام».

به عنوان نمونه، برای «ثمرات غیبت امام مهدى» گفته شده:
1ـ برای حفظ جان حضرت و جلوگیری از کشته شدن ایشان، امر غیبت را قرار دادند.
2ـ برای این که بیعت کسی در گردن (ذمه) ایشان نباشد.

و امّا «ثمرات غیبت، برای مردم».
فقیر به شخصه، ثمره‌ای از غیبت امام مهدی(ع) جز «گمراهی مردم» نیافتم؛ و با جستجوی اجمالی که نمودم، دلایلی منطقی و قابل‌توجه از غیبت امام(ع) برای مردم پیدا نکردم؛ جز برخی حدس و گمانهایِ شخصی افراد.
.
نکته
لازم است علما و دانشمندان شیعه، ثمراتی «مستدل و منطقی» از غیب حضرت مهدی(عج) را نیز برای مردم تبیین و اعلام نمایند؛ به این معنی که: اگر ایشان، حضور داشتند این فوائد و آثار نبود؛ و اکنون که ایشان غایب هستند، مردم از این ثمرات و آثار، بهره‌مند می‌شوند.
همچنین لازم است تبیین شود که آثار و ثمرات غیب امام‌(ع) چرا برای امامان قبلی، مترتب نبوده است؟
به این معنی که: مثلاً چرا امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) غایب نشدند؟ و نیاز بود تا امام مهدی(ع) در سن بسیار کم، غایب شوند؟
.
https://t.me/MuhammadalMahdi2023/162

با من بمان

16 Nov, 06:25


تبعيض و بزرگداشت
.
در مذهب تشيع، (جدای از مسأله پیامبران) چهارده معصوم(ع) مفروض است؛ كه هر كدام آن‌ها فرزندانى داشته‌اند (به جز حضرت مهدى عج كه خبرى از ايشان نداريم).
.
برخى اندك از فرزندان معصومين(ع)، مورد تأييد امامان(ع) نبوده‌اند؛ ولى مابقى، همه در خط اهل‌بيت قرار داشته‌اند.
.
سؤال
آيا براى بزرگداشت "تولد و وفات يا شهادت" فرزندان چهارده معصوم(ع) بايد يكدست و هماهنگ عمل كنيم؛ يا برخى را بر برخى ديگر ترجيح يا "تبعيض" قائل شويم؟
به اين معنى كه:
آيا لازم است براى همه ٢١٤ فرزند ايشان (يا به نقلى، ١٣٧) بزرگداشت تولد، وفات، شهادت يا وقايع مرتبط و منسوب به ايشان، گرفته شود؟
يا مثلاً، فقط هر كدام ايشان كه وقايعى مرتبط با "اهل‌سنت" دارند؛ بيشتر مورد توجه قرار گيرند؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/195

با من بمان

14 Nov, 15:42


اسامى اهل‌بيت(ع) و عايشه
(یادداشت ۱۲ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
اقوال تاريخى، غالباً دقيق نيستند؛ و تفاوت‌هايى (به دلايل طبيعى و غيرطبيعى)، ميان اسناد وجود دارند.
با توجه به اين نكته، تعداد فرزندان چهارده معصوم(ع) روى هم، حداقل حدود ١٣٧ فرزند ذكر شده؛ كه حدود ٦١ دختر و ٧٦ پسر
و حداكثر، حدود ٢١٤ فرزند، كه ١٠٠ دختر و ١١٤ پسر مى‌باشند.
.
بر اساس آمار (بيش‌ترين)، از بين اسامى فرزندان دختر(١٠٠ اسم) اهل‌بيت(ع) ١٣ "فاطمه" و ٤ "عايشه" نام دارند.
از بين پسران (١١٤ اسم) اهل‌بيت(ع) ٦ "على" و ٤ "عمر" و ٢ "ابوبكر" و ١ "عثمان"، نام دارند.
.
سؤال
چرا اسامى متعددِ ديگر فرزندان اهل‌بيت(ع)، ميان شيعيان، رايج نيست؟ و فقط اسامى محدودى از ايشان مورد استفاده قرار مى‌گيرند؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/193

با من بمان

14 Nov, 15:36


انسانِ بيچاره و نااقليدسى
.
غالب مردم، نقاشى رئال (واقع‌گرايانه يا طبيعى) دوست دارند. اگر "نقاش‌ى" بتواند يك منظره و رويداد را دقيق مثل اصل آن بكشد، شگفت‌زده مى‌شوند و آن نقاش را "ماهر" مى‌دانند.
هر چه نقاشى مثل "عكاسى" (طابق‌النعل بالنعل) باشد، حرفه‌اى بودن و زبردست بودن نقاش را مى‌رساند.
.
آيا هميشه اين‌طور است؟
آيا هر نقاشى‌اى كه مثل "اصل منظره" باشد، آن نقاشى مورد توجه و حيرت مردم قرار مى‌گيرد و نقاش آن توانمند است؟
.
تصوير بالا، نقاشى يك منظوره در شب است؛ شب اول ماه كه هيچ نورى در منظره وجود نداشته است.
به نظر شما، آيا تصوير بالا، نقاشى شگفت‌انگيزى است؟ و هنر نقاشش، حيرت‌آور است؟
.
نكته
انسان "محاط" به واقعيات نيست؛ و هر چيزى را كه تعريف و تبيين مى‌كند، الزاماً تمام واقعيت نيست؛ و تعريف و تبيين وى بر اساس "تجارب تاكنون" وى بوده است، و هر چه بشر پيشرفت مى‌كند، تعاريف و تبيين‌هاى وى از واقعيات، تغيير خواهند كرد.
به عنوان نمونه، تغييرات هندسه اقليدسى و "هندسه نااقليدسى" را نگاه كنيد.
.
https://t.me/kashkoolenesbatanparishan/75

با من بمان

13 Nov, 18:02


علماىِ اديان، در جهنم
.
در اعتقادات، دو نوع "جاهل" وجود دارد: جاهلِ قاصر و جاهلِ مقصر.
.
جاهل قاصر، شامل همه مردم جهان، (به غير از "علماى دينى" جهان) هست؛ يعنى مردمى كه "امكان عملى" تحقيق براى شناخت "عقيده صحيح" را ندارند.
يك انسان، تقريباً تا حدود بيست سالگى كه قدرت تشخيص و تجزيه و تحليل و تحقيق، براى "كشف اعتقاد دينى واقعى" را ندارد؛ پس از آن هم كه، مشغول كار و زن و بچه و ... مى‌شود؛ و ديگر وقت درازمدتى براى "تحقيقِ تخصصىِ دينى" برايش نمى‌ماند.
چشم باز مى‌كند، وقت مُردن است.
از طرفى، پيامبر و امامى نيز در طول حيات خود نديده كه (مستقيماً و بدون نياز به سال‌ها تحقيق و پژوهش) از طريق آنها به "اعتقاد صحيح" دست پيدا كند)؛ بنابراين، همه "جاهلان قاصر"، كه همه مردم خوش‌اخلاق جهان هستند، مى‌روند بهشت؛ چون خداوند متعال، راهى جز اين ندارد😅.
.
مى‌ماند جاهل مقصر؛ كه تقريباً "علماى دينى تمام اديان" هستند.
اگر بپذيريم كه همه اديان صحيح نيستند؛ لاجرم و بلاخره "يك دين" صحيح مى‌ماند؛ كه از همه علماى جهان، درصد كمى به اعتقاد صحيح و دين صحيح، دست پيدا كرده‌اند.
بنابراين، همه جاهلان مقصر، كه علماء هستند، مى‌روند جهنم.
چون مثل مردم عادى، كار و زندگى نداشته‌اند، كه بتوانند براى خدا بهانه بياورند؛ و مثلاً😉 كل عمر خود را مشغول تحقيق و پژوهش بوده‌اند.
.
نكته
بهشت، پر است از انسان‌هاى معمولى كه فقط خوب بوده‌اند، و "اخلاقى" زندگى كرده‌اند.
و جهنم، پر است از علمايى كه عمر خود را "درست صرف تحقيق در اديان مختلف نكرده‌اند"؛ و از ابتدا، فقط "دين پدرى" خود را دنبال كرده‌اند.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/191
.
#اديان #قوانين_نانوشته #شيعه #آداب_و_رسوم #جاهل_قاصر #تحريف #جاهل_مقصر #فقه #آزاد_انديشى #علماء_المسلمين #علماى_اديان_در_جهنم #انتقاد #روشن_فكرى #پلورالیسم #١٣٩٧ #ايدئولوژى #بدعت_دين #ايران #اصول_الدين #علم_كلام #خبرسازى_دينى #نبوت #معاد #شيعه_اماميه #خيابان_انديشه #اسلام #بيشتر_فكر_كنيم

با من بمان

13 Nov, 17:51


سلام
دوستان عزيز، افراد روحانى و عمامه به سر، در چهل سال گذشته ايران رو در نظر بگيريد.
لطف كنيد دو نفر "روحانى منفور" خودتون و دو نفر "روحانى محبوب" خودتونو نام ببريد.
👇
https://www.instagram.com/p/Bp_vbAvnFUv/?igsh=b2pnbDV0bjl4eXVs

(ممنون مى‌شم اگر بى‌احترامى به افراد نشه؛ و فقط نام ببريد).
.
متشكرم
شاد و سلامت باشيد.

با من بمان

13 Nov, 05:10


من عقده دل وا نکردم
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

12 Nov, 14:08


گواهى و عضو پيوندى
.
يك.
گفته شده كه به صورت ميانگين، حدود هر ٧ تا ١٠ سال، سلولهاى بدن جديد مى‌شوند (البته سلولهاى مختلف بدن طول عمر متفاوت از چند ساعت تا چند دهه دارند).

دو.
چند سالى است كه پيوند اعضاء مختلف بدن انسان، فراگير شده است؛ و حتى
در سال ۲۰۱۳ نخستین عمل جراحی پیوند دست در بریتانیا با موفقیت انجام شد.

سه.
از طرفى، در متون دينى ما (همانند: سوره فصلت، كريمه ١٩ تا ٢١) بيان شده است كه در قيامت، اعضاء بدن انسان مجرم، نسبت به عملكرد خود و جرم انسان، گواهى و شهادت مى‌دهند.
.
سؤال
١- در مواردى كه سلول‌هاى انسان مرده و سلول جديد جايگزين مى‌شود، و عضو كلاً نوسازى شده است؛ كدام از اعضا (جديد يا قديم) عليه انسان، شهادت مى‌دهند؟ و آيا عضوى كه "معدومِ تدريجى" شده، مى‌تواند موجود باشد تا شهادت دهد؟
٢- در موارد پيوند اعضاء، آيا عضو عليه صاحب قبلى شهادت مى‌دهد يا صاحب جديد، يا هر دو؟ و آيا اعضاى پيوندى، آنقدر هوشمند هستند كه اعمال صاحب قديم و جديد را باهم اشتباه نگيرند، و درست بيان كنند؟
.
پ.ن.
١- يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿نور،24﴾
٢- الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿يس،65﴾
.
https://t.me/dinaznegahidigar/189

با من بمان

12 Nov, 14:05


پيوند سر و فقه
.
(ادامه پست دیگر)
در چند سال گذشته، عمل موفق پيوند سر، بر روى برخى حيوانات انجام شده است؛ و قرار است تا چند سال آينده بر روى انسان نيز صورت گيرد.
.
سؤال
اگر سر يك نفر را به بدن ديگرى پيوند بزنند؛ تكليف احكام فقهى آنها چگونه مى‌شود؟
مثلاً
آيا احكام محرم و نامحرم و زوجيت، با پيوند سر انتقال پيدا مى‌كند؟
آيا احكام ارث و جهاز ميت، نسبت به بدن بى‌سر، اعمال مى‌گردد؟
اگر بدن پيوند داده شده، باردار باشد، جنين به دنيا آمده محرم سر پيوندى است يا خير؟ و نيز آيا از صاحب بدن، ارث مى‌برد؟ يا از صاحب سر، يا از هر دو؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/188

با من بمان

12 Nov, 14:05


پيوند سر و روح
(یادداشن ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
برخى مفرض دانسته‌اند كه انسان روح دارد؛ و برخى نيز مفروض گرفته‌اند كه روح، در زمان ايجاد، از سنخ جسم است؛ و پس از مرگ، از سنخ غير جسم خواهد بود‌ و ادامه بقا مى‌دهد.
.
سؤال
اگر سر يك نفر را به بدن ديگرى پيوند بزنيم؛ تكليف روح آنها چگونه مى‌شود؟
آيا تمامِ روح با سر انتقال پيدا مى‌كند؟
آيا روح، نصفه انتقال پيدا مى‌كند؟
آيا روح، از بين مى‌رود؟
.
پ.ن.
١- سؤال بالا، از كسانى است كه روح يا نفس را جداى از "ذهن" مى‌دانند.
٢- در چند سال گذشته، عمل موفق پيوند سر، بر روى برخى حيوانات انجام شده است؛ البته هنوز به صورت رسمى روى انسان انجام نشده است و قرار است تا چند سال آينده صورت گيرد.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/187

با من بمان

12 Nov, 08:14


باز خوبه در کشور هر چی نیست، امنیت هست؟!

با من بمان

11 Nov, 19:06


زنان و سجده به مردان
(یادداشت ۹ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
مردان به خاطر روحيه خاص خود، علاقه به مديريت و كنترل زنان دارند.
اين وضعيت، هميشه تحقق پيدا نمى‌كند؛ چرا كه همه مردان مثل هم نيستند و همه زنان نيز مثل هم نيستند.
مردان ضعيفى كه در موقعيت مقابلِ زنان قوى قرار مى‌گيرند؛ ناچارند كه از حربه‌هاى مختلفى استفاده كنند، تا زنان را از "تخت قدرت" به "زمين فرمانبردارى" بكشانند.
.
يكى از اين حربه‌ها، دست به دامان "جاعلان حديث" شدن، در مناطقى است كه مردم باورهاى مذهبى پررنگى دارند
(همان‌گونه كه ابوهريره، براى فروش زياد پياز‌فروش، حديث اكل پياز جعل نمود).
.
جداى از وجود رگه‌هاى قوى فرهنگ و آداب جاهلى صدر اسلام، كه ارزشى براى زنان، هم‌رديف مردان، قائل نبودند؛ رگه‌هايى از جعل احاديث "ضد زن" نيز در متون حديثى اسلام (چه سنى و چه شيعه) به چشم مى‌خورد؛ كه تعداد آن، تقريباً فراوانند.
مثلاً احاديثى با اين مضمون:
"اگر قرار بود كه كسى براى ديگرى سجده كند به زن دستور مى‌دادم براى شوهرش سجده كند".
.
نكته
لازم است يك پروژه مهم تحقيقاتى مؤسسات حديثى در زمان حال، «بررسى يكجاىِ تمام احاديث مرتبط با زنان باشد»؛ تا احاديث جعلى، مشخص شوند؛ و يك بار براى هميشه، موضع واقعى اسلام نسبت به زنان (جداى از فرهنگ و آداب و رسوم جاهلى صدر اسلام)، مشخص گردد.
.
پ.ن.
1 - لو كنت آمرا أحدا أن يسجد لأحد لأمرت المرأة لتسجد لزوجها.
2 - أيما امرأة باتت وزوجها عليها ساخط في حق لم تقبل منها صلاة حتى يرضى عنها.
3 - أيما امرأة قالت لزوجها ما رأيت قط من وجهك خيرا فقط حبط عملها.
4 - لا تنزلوا نساءكم الغرف ولا تعلموهن الكتابة ولا تعلموهن سورة يوسف وعلموهن المغزل وسورة النور.
.
https://t.me/htidah

با من بمان

10 Nov, 19:12


📜تقیه از شیعه (2)

🔹️بنابر نقل علامه محمد تقی مجلسی، استادش، عبدالله شوشتری، در یکی از درس های خود این مطلب را تقویت می کند که شهادت ثالثه جزو اذان نیست و ترک کردن آن در اذان و اقامه بهتر است. علامه مجلسی از استاد می خواهد، به علمش عمل کند و در اذان شهادت ثالثه را نگوید. پس از اصرار مجلسی، شوشتری به پیشنهاد شاگرد عمل می کند و در اذان واقامه خود، این شهادت را در اذان و اقامه خود نمی گوید. پس از چند روز برخی از مردم زبان به شکایت باز کرده و او را متهم به سنی گری می کنند تا اینکه مجلسی مجبور می شود از پیشنهاد خود عقب نشینی کند و از استادش بخواهد که تقیه کند و شهادت ثالثه را در اذان بگوید. از این رو، به باور مجلسی نگفتن شهادت ثالثه در اذان بهتر است ولی در جاهایی که تقیه از شیعیان لازم است، گفتن آن لازم خواهد بود.

🏷 و اگر نگويند بهتر است مگر از روى تقيه؛ چون در اكثر بلاد شايع است و بسيار شنيده‏ايم كه جمعى ترك كرده‏اند و متهم به تسنّن شده‏اند. تا آن كه در وقتى كه خدمت استاد مولانا عبد اللَّه طاب ثراه درس قواعد مى‏خوانديم در مبحث اذان سخنان صدوق را ذكر فرمودند. بنده عرض نمودم كه‏ شما چرا در اذان و اقامه اشهد انّ عليّا ولىّ اللَّه را دو مرتبه مى‏گوييد؟ فرمودند كه تيمّنا و تبرّكا مى‏گوييم و بحثها شد تا آن كه فرمودند كه ديگر نگوييم چند روز ترك كردند. خود از جمعى شنيدم كه فلانى سنّى است. باز عرض نمودم كه ظاهر شد كه واجبست گفتن آن تقية. فرمودند كه در اول نيز همين منظور من بود، نخواستم كه بلفظ تقيه بگويم. مجملا ديگر مى‏گفتند در مدّت حيات‏.

📚لوامع صاحبقرانی: 3، 566-567.
🏠 @chsiqs

با من بمان

10 Nov, 18:35


https://t.me/QuranMushaf2023/396

مقاله منتشر شده جدید در شماره ٢٤ (دورهٔ چهارم) فصلنامه «دانش‌ها و آموزه‌های قرآن و حدیث»، با عنوان:
.
معرّفی کتابِ «پیرامون فصل الخطاب و رساله جوابیّه محدّث نوری»
.
کاظم استادی
.
فایل مقاله👇
http://majaleh-a.ir/Journal/DownloadFile/48556
.
چکیده:
میرزا حسین نوری (م1320ق) در سال ۱۲۹۲ قمری کتابی با عنوان «فصل الخطاب فی تحریف کتاب ربّ ‌الارباب» نگاشت. بعدها به واسط این اثر، جنجال‌های کلامی و فرقه‌ای به پا گشت و آثار متعدّد مستقل و غیر مستقلی در ردّ این کتاب حاجی نوری نوشته شد. در سال گذشته، کتاب مفصّلی پیرامون فصل الخطاب و نیز «رساله جوابیّه اشکالات بر فصل الخطاب» محدّث نوری نگارش یافته که در آن به مسائل مختلفی پیرامون این دو اثر پرداخته است. این کتاب، شامل نُه مقاله مجزّا می‌باشد که هر کدام به مسأله‌ای دربارۀ فصل الخطاب پرداخته‌اند. نوشتار پیش ‌رو، به معرّفی تفصیلی این اثر جدید پرداخته است تا پژوهشگران این کتاب تازه را بشناسند.

کلیدواژه‌ها:
حاجی نوری, ردّیّه بر میرزای نوری, رساله جوابیّه اشکالات بر فصل الخطاب, عدم تحریف قرآن, کتابشناسی, علوم قرآن.
.
https://t.me/QuranMushaf2023/396

با من بمان

10 Nov, 14:37


ما گينسى‌ها
.
ما آدما، در تعاملاتمون، هى يادمون ميره كه "چقدر آدما با هم فرق دارن" و هر كسى دنياى خاص خودشو داره.
به نظرم يكى از راه‌هاى ديدن و درك كردن تفاوت فاحش ما آدما، ديدن يا خوندن "ركوردها گينس" هست.
واقعاً بعضى از ركوردهاى گينس، خارق‌العاده هستن؛ نه اين كه كار مهم يا به درد بخورى كرده باشن، نه؛ از اين كه چه چيزها و چه كارهايى به ذهن آدما ميرسه؛ يا چه ويژگى‌هاى ذهنى و بدنىِ، خاصى دارن.
همه ما به نوعى، گينسى هستيم؛ حالا اينا همت داشتن، رفتن كارشونو ثبت كردن، ما نكرديم؛ و جامعه ما پر است از اين آدماى متنوع و خاص؛ كه "تعامل" باهاشون خيلى بلدى و هنر می‌خواد.
.
نكته
به نظر مى‌رسه كه تعاملات بين افراد در فضاى مجازى، خيلى سخت‌تر و پيچيده‌تر از فضاى كوچه و خيابون شده؛ يعنى امكان ارتباط با افرادى ايجاد شده، كه نديديشون و نمى‌دونى مال كجا هستن و چه جور بايد باهاشون حرف بزنى.
آدم بعضى وقت‌ها، پياماى افراد رو كه مى‌خونه، اصلاً هنگ ميكنه.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/128

با من بمان

09 Nov, 10:21


غفار عباسى، عباس غفارى
(یادداشت ۸ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
در چند سال اخير، دو اسم در برخى محافل سياسى و مذهبى مطرح شد، كه از قضا شبيه هم هستند.
حاج آقاى غفار عباسى.
آقاى عباس غفارى.

يكى را گفتند: جن‌گير دولت دهم بوده؛ و يكى را مى‌گويند درس اخلاق و "مريد و مريدبازى" دارد.
.
دو نكته از "دكان" اخلاق و عرفان قابل عرض است:

يك. اخلاق.
به نظر مى‌رسد مسأله "اخلاق عملى"، آن‌چنان ساده و روشن است كه نياز به استاد و داستانهاى خوابى و ارتباط به امام زمان(ع)، يا از اين معركه‌گيرى‌هاى مريد و مريدبازى ندارد.
دروغ نگفتن و امانت‌دارى و حسن خلق و مثل آن، چيزهاى پيچيده‌اى نيستند كه نياز به "سيم اتصال" به بالا و "مراد" داشته باشند؛ حتى كافر هم مى‌تواند اخلاقى باشد و اخلاقى زيست كند.
معضل "حوزه اخلاق"، نظر نيست؛ "عمل" است.

دو. عرفان.
مطالب عرفانى، غالباً همراه استدلال نيستند؛ و به قول خودشان، "دلى هستند"
برخى فيلسوفان حرف جالبى درباره عرفا دارند؛ و به آنها مى‌گويند: «خواب ديدى خيره، حالت عرفانى بهت دست داد، خوش به حالت؛ اما اين خواب و آن حالت، به درد فقط خودت مى‌خورد، نه ارائه به ديگران؛
براى ديگران، فقط "استدلال" كارساز است نه خواب و خلسه و خيال».
.
نكته
محك سنجش استادِ اخلاق و عرفان، علاقه وى به "مريد و مريد‌بازى" است؛ اگر استاد يا مراد، افراد را به "خود" فراخواند، بدانيد كه آن اخلاق و عرفان "كشك" محض است.
.
https://t.me/hozehvrohaniat/60

با من بمان

09 Nov, 10:12


اصولگرايان عينكى
(یادداشت ۸ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
اصولگرايان، از آنجايى كه احساساتى یا «فوق‌ابری» هستند؛ هميشه علاقمندند كه عينك بر چشم داشته باشند.
اين "عينك الكى"، به آن‌ها اين توانايى را مى‌دهد كه وقايع را بزرگ‌تر يا كوچك‌تر ببينند؛ و اساساً آن‌ها علاقه‌اى به "واقع‌بينى" ندارند.
.
مثلاً يا افراد را بيش از حد بزرگ مى‌كنند؛ يا بيش از حد كوچك.
.
به دو مثال زير توجه كنيد:
١- كتاب «احمدی‌نژاد، معجزهٔ هزارهٔ سوم»؛ نام کتابی است نوشتهٔ فاطمه رجبی که در ستایش از ششمین رئیس جمهور ایران، محمود احمدی‌نژاد، نگاشته شده ‌است.
٢- محمدحسن قدیری ابیانه، حامى سابق احمدى‌نژاد، در کانال تلگرامی خود (در اين چند روزه) نوشت:
«... معتقدم باید احمدی‌نژاد فوراً در یک بیمارستان روانی بستری شود.
معلوم می‌شود او بر اثر فشار کار در ایام ریاست جمهوری دچار معلولیت ذهنی شده است و این معلولیت در طول زمان عود کرده است ...»
.
https://t.me/syasatvmasoolan

با من بمان

09 Nov, 10:06


تغييرِ منشِ فقها
.
در قديم‌الايام، كه تكنولوژى و امكانات ارتباطى پيشرفته‌اى وجود نداشت، غالباً فقها "خط مشى" عرف و افكار آنها را مشخص مى‌كردند؛ و اكثر مردم و "عرف مردم" تابع نظرات شخصى و فقهىِ فقها بودند (البته جداى از آن كه قدرت نفوذ كلام فقها هم، به دلايلى، خيلى بيشتر از دوران معاصر بوده است).
.
اكنون كه امكان "تجميع آراء مردم" و "اعلام نظرات مردم" در دامنه وسيع اجتماعى فراهم شده است؛ كم كم و به مرور، به سمتى مى‌رويم كه، فقها تابع "عرف مردم" و افكار عمومى مى‌شوند.
.
نشانه‌هايى از آراء فقها معاصر مشاهده مى‌شود كه پيداست، توانايى مقابله با افكار عمومى را ندارند؛ و حداقل اگر فتاواى مطابق افكار عمومى ارايه ندهند، آراء فقهى "خاص" خود را كه خيلى باب طبع مردم نيست، نمايان نمى‌كنند؛ و نهايتاً در پستوى "كتب استدلالى" خود باقى مى‌گذارند.
.
شايد به اين دليل باشد كه، ايجاد افكار منفى اجتماعى، بحث تقليد و مقلدان آن‌ها را تحت‌الشعاع خود قرار مى‌دهد؛ و مراجع تقليد، نياز به "مردم و مقلد" دارند.
بنابراين؛ به نظر مى‌رسد كه ميزان "روشنفكرى فقها" در آينده، بسيار بيشتر از گذشته خواهد شد؛ و نقش "زمان و مكان"، در آراى اجتهادى آن‌ها، چشم‌گيرتر خواهد شد.
.
https://t.me/feghhvfoghaha/37

با من بمان

08 Nov, 11:38


در ۴۵ سال گذشته تاریخ ایران، «متافیزیکال‌ترین» سخنان را ایشان بیان کرده‌اند.

با من بمان

08 Nov, 06:37


بِتون و نَتون
.
آدم‌ها، طيفى ميان دو نقطه "بِتون و نٓتون" هستند.
آدم‌هاى بتون، كسانى هستند كه "بهانه" به ذهنشون نمى‌رسد؛ و هر كارى را شدنى مى‌دانند، حتى كارهايى كه به ظاهر نشدنى هستند.
آدم‌هاى نتون، كسانى‌اند كه قبل از هر «طرح و برنامه و راهى»، "بهانه" در ذهن‌شان شكل مى‌گيرد.
آنها ذهن قدرتمندى در بهانه‌سازى، براى نشدن يا انجام ندادن كارها دارند.
.
نكته
همنشينى و دوستى با بِتون‌ها، شدّت بِتونى ما را افزايش مى‌دهد؛ و بالعكس، همنشينى و دوستى با نَتون‌ها، كم كم ما را به "قدرت بهانه‌سازى" سوق مى‌دهد.
اگر خواهان "كمال" هستيد، از نتون‌ها دورى كنيد.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/126

با من بمان

08 Nov, 06:30


على، فرشته نيست
.
برخى از علاقمندان چهارده معصوم(ع)، اصرار دارند كه ايشان را "فراطبيعى" و "فرابشرى" جلو دهند؛ و حتى پا را پيشتر گذاشته، و رفتارهاى معمولى و طبيعى معصومين (ع) را نيز، تفاسير "خارق‌العاده" مى‌كنند.
.
به نظر مى‌رسد، فراطبيعى كردن معصومين(ع)، پايين آوردن "درجه و شأن" ايشان است.
به اين معنى كه، اگر كسى بشر عادى باشد و دروغ نگويد و امانت‌دار باشد و ايثارگر، هنر كرده؛ والا موجودِ فراطبيعى، اگر "عملِ خوب طبيعى" انجام دهد، هنرى نكرده است.
آيا "فرشته فراطبيعى"، مقام و درجه‌اش از درجه "انسانِ خوب طبيعى"، بالاتر است؟
.
پيامبر(ص) كه افضل معصومين است؛ به استناد قرآن، بشر مى‌باشد؛ "بشرى عادى"، كه فقط از لحاظ وحى با ديگر انسان‌ها، متفاوت است.
.
نكته
اگر معصومين(ع) را فراطبيعى و غيربشرى كنيم، لطفى به ايشان و مردم نكرده‌ايم؛ چون غيربشر و "فرد فراطبيعى" نمى‌تواند براى بشر عادى، الگو باشد؛ و معصومين(ع) آمده‌اند كه جداى از راهنمايى، "الگو" باشند.
.
https://t.me/Imamate_Caliphate/36

با من بمان

07 Nov, 08:53


وسايل بهائى، پاك مى‌شود
(یادداشت ۸ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
به نظر مى‌رسد، شديدترين نوع برخورد فقهاى شيعه، در طول ١٤٠٠ سال گذشته، اختصاص به "بهائيان" دارد؛ به طورى كه مثلاً يك كافر بودايى و يا كمونيست چينى، مى‌تواند در دانشگاه ايران تحصيل كند؛ ولى يك بهايى، "حق تحصيل" نه در دانشگاه دولتى و نه غيردولتى را ندارد.
.
فقهاى شيعه، بهائيان را كافر، و حتى برخى از فقها، آنان را "کافرِ حربی" مى‌دانند؛ و آموزش و پرورش بهائيان را جایز نمى‌دانند؛ و مصادره اموال آنان را جايز مى‌شمارند (مگر این که فعالیتی نداشته باشند).
همچنين، فقهاى شيعه، بهائيان را نجس، و رفت و آمد و دوستی با آنها را حرام مى‌دانند.
.
نكته
در اين ميان، آنچه برايم جالب نمود، اين استفتاء است كه از آيت الله مكارم شيرازى پرسيده شده است:
"سؤال: اگر بهایی مسلمان شود، اثاثیه و وسایل او پاک است یا نجس؟
جواب:
با مسلمان شدن او، وسایلش پاک می شود."
(سايت رسمى ايشان رجوع كنيد)
.
https://t.me/feghhvfoghaha/35

با من بمان

28 Oct, 18:07


لايك نكردن و غار تنهايى
.
يكى از مشكلات تعاملى مردان و زنان، "تفاوت ناراحت شدن" و حالات پس از آن است.
يعنى، جداى از اينكه واكنش‌ها، رفتارها و گفتارهاى "مصادف" با ناراحتىِ زنان با مردان متفاوت است؛ واكنش‌ها و رفتارهاى "پس از واقعه" ناراحتى نيز در آنها، بسيار متفاوت است؛ و ندانستن يا توجه نداشتن به اين تفاوت، تعامل يا "عمقِ ناراحتى" را بين آنها بيشتر خواهد نمود.
.
معمولاً خانم‌ها وقتى ناراحت مى‌شوند، نياز به توجه، دلدارى و "گفتگوى محبت‌آميز" دارند؛ بعكس، آقايان معمولاً علاقمندند كه مدتى در "غار تنهايى" خود به سر برند؛ و ممكن است توجه، دلدارى و گفتگو، حال آنان را وخيم‌تر كند.
به اين معنى كه: اگر مردى ناراحت شد، خانم مى‌تواند (متناسب به نوع و اهميت ناراحتى وى) مدتى او را به حال خود بگذارد؛ و به او فرصت و زمان دهد؛ تا وى در اين فرصت، روحيه خود را به راحتى بازسازى، و به حالت اوليه باز گرداند.
.
از طرف ديگر، شناسايى علايم ناراحتى نيز براى خانم‌ها و اقايان، بسيار مهم است.
برخى افراد، علايم تند و خشن، و برخى، علايم نرم و ملايم دارند؛ مثلاً ممكن است مردى وقتى از دست «خانم، دوست يا همكار» خود ناراحت شود؛ فقط به لايك نكردن پست‌هاى اينستاگرام و نخواندن پيام تلگرام او اكتفا كند.
.
نكته
دانستن روحيات خاص مردان و زنان، و نيز روحيات اختصاصى هر مرد و زنى، كمك قابل‌توجهى به "تعاملات مثبت" و "زندگى با آرامش" خواهد كرد؛ پس لازم است كه مرد و زن، با مطالعه روانشناسى خود، نسبت به بهبود تعاملات خود تلاش كنند.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/114

با من بمان

28 Oct, 17:53


آشنایی با شخصیت کورش در منابع اسلامی

احمد پاکتچی
.
انتشار یافته در کتاب :
"کوروش و ذوالقرنین مجموعه مقالات ارائه شده در همایش کورش و ذوالقرنین"
تهران مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی (۱۳۸۹ش)

https://t.me/kazimustadi/23263

با من بمان

28 Oct, 06:24


برق و امريكا
.
گاهى مردم فكر مى‌كنند كه اگر "برق" نباشد، چگونه مى‌توان زندگى كرد؟
اما آيا تاكنون فكر كرده‌ايم كه اگر مردم ايران بخواهند آمريكا را "تحريم به مصرف" كنند (حالا به هر دليلى چه "فتواى تحريم" يا "خواست عمومى مردم ايران")؛ چه اتفاقى در ايران رخ مى‌دهد؟

به اين معنى كه مثلاً اگر از همين امروز، مردم ايران تصميم بگيرند و بخواهند، هيچ محصولى از "ساخت آمريكا" را استفاده نكنند، چه مى‌شود؟
.
به نظر مى‌رسد كه با اين تصميم، حداقل ظرف شش ماه، هشتاد درصد مشاغل و فعاليت‌هاى مختلف كشور ايران، فلج مى‌شود.
.
شايد از اين گفته تعجب كنيد؛ اما دقت كنيم كه:
درست است ما محصولات سخت‌افزارى امريكايى محدودى در ايران مصرف مى‌كنيم (همانند اتو، يخچال، نوشابه و ...) ولى محصولات "نرم‌افزارى" مصرفى ايران، كه تمامى زير ساخت‌هاى كشور به آنها وابسته‌اند، تماماً امريكايى هستند؛ و با نبود آنها، همه چيز در ايران متوقف مى‌گردد.
به عنوان نمونه؛ محصولات مهم نرم‌افزارى كه در «خانه، كارخانه، صنايع، مدرسه و ...» همانند: «ويندوز، ورد، و فتوشاپ و ... و نيز گوگل، ايميل و ...» همه آمريكايى هستند.
با انتخاب وضعيت "خود تحريمى"، حتى از فرداى چنين تصميمى، صدا و سيماى ايران نيز تعطيل خواهد شد؛ چون مستقيماً به محصولات امريكا وابسته است.
.
نكته
قدرت، به توليد علم است؛ و امريكا رتبه نخست توليد علم، و حجم انبوه ابداع و تكنولوژى‌هاى جديد جهان را در دست دارد.
تا زمانى كه ما "توليد علم" نداشته باشيم، پز قدرت در مقابل آمريكا، پز ايجاد زندگى از نوع صد سال پيش است؛
و اگر واقعاً ايران قدرتمند است، از فردا محصولات امريكايى را تحريم كنيم.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/125

با من بمان

28 Oct, 06:16


كريمى قدوسى‌ها و سكولاريسم
(یادداشت ۳ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
حكومت، مى‌تواند سكولار باشد يا دينى؛ ولى آنچه مى‌تواند امكان حكومت دينى "موفق و پايدار" را اثبات كند، جداى از رفتار حاكمان، "اخلاق حاميان دينى" يك حكومت دينى است.
.
اگر حاميان حكومت دينى، به راحتى «دروغ بگويند، تهمت بزنند، يا رانت خوارى كنند» و به واسطه‌هاى گوناگون، "تبعيض" را در جامعه ايران، ايجاد يا نهادينه كنند؛ بزرگترين خيانت را به حكومت دينى نموده‌اند؛ چراكه غالب مردم، نمى‌توانند "رزائل اخلاقى" را از حاميان حكومت دينى تحمل كنند؛ و از طرفى، نمى‌توانند "حساب" حاكم و حامى را از هم جدا بدانند. بنابراين به اين نتيجه مى‌رسند كه: «حكومت دينى، اصلاح پذير و قابل قبول نيست؛ و بايد كشور "سكولار" شود تا به توسعه و سعادت نزديك گردد».
.
به نظر مى‌رسد كه انواع منش و رفتار، «كريمى قدوسى‌ها، قاسمى‌ها، عباسى‌ها، رسايى‌ها، ذوالنورها و شريعتمدارى‌ها»، به گونه‌اى است كه حكومت ايران را در آينده‌اى نه چندان دور، "سكولار" خواهد كرد.
.
نکته
دوستى خاله خرسه، يعنى دوستى اين چنين افراد، با حكومت دينى.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/123

با من بمان

28 Oct, 06:08


عراق يا تركيه؟
.
بعضى اشكال مى‌كنن كه:
"اقا شما به جاى حج، عمره و كربلا رفتن تكرارى، پولش رو به فقرا كمك كنى بهتره".
بعضى‌ها هم جواب ميدن:
"آيا فقرای ایران فقط با پول هیأت‌ها و حج، میتونن از فقر نجات پیدا کنن؟ شما اگه پول ترکیه و تایلندتونو بديد، همه فقرا مشكلشون حل ميشه".
.
اينجا چند نكته وجود داره:
١. اگر يه حرفى حق بود، توپ رو تو زمين هم نندازيم.
٢. همه اون آدم‌هايى كه به حج و كربلاى تكرارى گير ميدن، اهل تركيه و تايلند نيستن؛ خب، جواب مابقى رو چى بديم؟
٣. اون كسى كه ميره عشق و حال و تفريح، ممكنه به احاديث اسلام و اولويت اخلاقى «كمك به ديگران»، اعتقادى نداشته باشه؛ بنابراين از ما و شمايى كه مذهبى هستيم، توقع هست كه به ديگران كمك كنيم. پس حتى اگر اونا پولشونو توى تايلند و تركيه خرج كنن؛ حق دارن به ما مذهبى‌ها اشكال كنن كه: «آقا، اين ره كه تو مى‌روى به تركستان است».
.
نتيجه اخلاقى
به هم گير نديم، هر كسى وجدان داره، و قراره بعداً به خدا جواب پس بده. صبر مى‌كنيم تا ببينيم حق با كيه😉.
.
https://t.me/mardomvjameeh/153

با من بمان

27 Oct, 18:45


من فرعون هستم
.
هر «داشته‌ای» ظرفیت و جنبۀ خاص خودش را نیاز دارد؛ و الا به «تکبر» ختم می‌شود.
ثروت داشتن، زمینه تکبر را برای انسان ایجاد می‌کند؛ همانگونه که دانش، تکبرزاست. «نژاد، زورِ بازو، هوش، هنر، ایل، انتساب خانوادگی، قدرت سیاسی»، و هر چیزی که به عنوان "داشته"، برای انسان «کارساز» است؛ زمینه‌ساز تکبر است.
.
فرض کنید: شخصی همه این‌ها را یک‌جا داشته باشد، این شخص باید خیلی الهی و «خودساخته» باشد که به سمت تکبر نلغزد.

انسان، تا موقعیتی را نداشته باشد، درک آن موقعیت، امکان ندارد؛ و این که در برخی متون عرفانی و اخلاقی، نداشتن برخی چیزها، برای برخی از اشخاص را «نعمت» دانسته‌اند، از همین قسم است؛ که اگر ما چیزهایی را داشته باشیم که "ظرفیت و جنبه" آن را نداریم؛ رو به نافرمانی خدا و تکبر می‌آوریم.
.
«فرعون» نمونه جالب این داستان است؛ در مصر باستان، برای رسیدن به هر داشته‌ای، «ربی» وجود داشته، که به آن متوسل می‌شدند؛ و فرعون تعدادی زیادی از این داشته‌ها را به گونه‌ای داشت، که می‌توانست به دیگران نیز اعطا کند؛ بنابراین به راحتی گفت: «أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی».
فرعون، آنقدر فهمیده بود که مى‌دانست «خدا» نیست؛ ولی به خاطر فراوانی داشته‌هایش، به راحتی می‌گفت: «أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی»
.
نکته
هر کسی می‌تواند در زمینه‌ای فرعون باشد. به داشته‌های خود بیاندیشیم، و بررسی کنیم که آیا فرعون هستیم؟
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/112

با من بمان

27 Oct, 08:15


«ولی امر مسلمین جهان» یعنی چی؟
(خلاصه یادداشت سال ۱۳۸۹ش)
.
گاهی، از رسانه‌های عمومی، اصطلاح «ولی امر مسلمین جهان» برای مقام معظم رهبری به گوش می­‌رسد که به نظر، اصطلاحی «مخدوش» است؛ البته شنیدن این اصطلاح و اصطلاحات مشابه آن از عوام، تعجب‌برانگیز نیست، امّا برخی مواقع، برخی روحانیون و اهل‌علم، عوامی می­کنند و نادانسته یا ناخواسته، اصطلاحات عوام را در سخنان و سخنرانی ‌های خود به کار می‌برند.
.
حتی اگر بپذیریم که نمایندگان محترم مجلس خبرگان رهبری، ولی‌فقیه را از سوی خداوند کشف و اعلام می‌کنند، پذیرفته‌ایم که وی نایب عام امام زمان(ع) است. امّا به هیچ روی نمی‌توان دامنه این پذیرش را وسعت و گسترش داد و پذیرفت که؛ ولی‌فقیه کشف شده توسط نمایندگان ملت ایران، «ولی امر مسلمین جهان» است.
.
بطلان این ادعا، بسیار ساده است؛ فرض کنید در کشور کویت، مردم پای صندوق رأی بروند و از میان افراد کویتی، خبرگانی را برگزینند و از خواست و برآیند رأی آن نمایندگان، «ولی‌فقیه» برای آنها انتخاب شود؛ سؤال:
آیا این ولی‌فقیه برآمده از آرای مردم کویت، «ولی امر مسلمین جهان» می‌شود یا «ولی امر مسلمین کویت؟» آیا باید حدود دو میلیارد نفر جمعیت مسلمین جهان، به امر و دستورات ولی فقیه کویت گوش فرا دهند و تابع او باشند؟
آیا اهل‌علم و روحانیون ایران، از این «ولی امر مسلمین جهان» تبعیت می‌کنند؟
.
اکنون نیز، به کارگیری اصطلاح ولی امر مسلمین جهان برای رهبر معظم ایران به همین شکل، «غیرصحیح و مخدوش» است؛ چرا که مسلمین و خبرگان مسلمین جهان، در انتخاب و کشف و تعیین معظم­‌له نقشی نداشته­‌اند، تا آن عزم و ارادۀ جهانی و خواست و کشفِ خبرگان جهان، بتواند «ولایت امری» ایشان را جهانی و همگانی نماید.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/121

با من بمان

27 Oct, 08:08


گريه و علما
.
علماى شيعه دو دسته هستند:
١- علماى مروج "گريه و زيارت" كه غالباً "عقل‌گرا" نيستند؛ و معمولاً مخالف فلسفه.
٢- علماى مروج تفكر و تعقل، كه غالباً احساسى نيستند؛ و معمولاً موافق فلسفه.
.
- رويكرد يك گروه، "دين احساسى" و توجه شديد به "عزادارى، زيارت" و مخصوصاً "برائت" است؛ (يعنى، دشمنىِ نظرى و عملى با اهل‌سنت) به گونه‌اى كه انگار اگر ثابت شود "معارف اهل‌سنت" باطل هستند، وضع جهان و هشت ميليارد انسان، دگرگون مى‌شود؛ و همه مردم، سعادتمند دنيا و آخرت خواهند شد.

- رويكرد گروه ديگر، توجه به صداقت و امانت، و عبادت با تفكر و تأمل است؛ و برايشان چندان تفاوتى نمى‌كند كه مثلاً حضرت رقيه(س) باشد يا نباشد؛ چون بود و نبود ايشان را، مؤثر در وضع زندگى مردم، و اخلاق و سعادتمندى دنيا و آخرت آنان نمى‌دانند.
.
گروه اول، گروه ديگر را «بى‌دين، لاابالى» و حتى شيعه نمى‌دانند؛ و ساز كدورت و دشمنى برايشان كوك مى‌كنند.
گروه دوم، از سر روشنفكرى، گروه اول را دوست و برادر مى‌دانند؛ و روحيه تكفير و كل كل با آنها را ندارند.
.
در نتيجه، گروه اول، پيروز ميدان جذب مردم هستند؛ چون "رگ خواب" مردم در دستشان است.
«تعقل و تفكر، صداقت، امانتدارى و تعهد»، براى عامه مردم، سخت است؛ اما «گريه و زيارت»، برايشان آسان. پس گروه اول، به راحتى عامه مردم را از "آن خود" مى‌كنند.
.
نکته
وقتى با گريه، نه؛ با نمناكى مژه، نه؛ فقط با تباكى، انسان به بهشت مى‌رود؛ چه نياز است كه خود را زحمت دهد و گناه و نافرمانى خدا نكند؟
«من تباكى فله الجنة‌» (بحارالانوار، ج 44، ص 282.)
.
https://t.me/dinaznegahidigar/174

با من بمان

26 Oct, 15:27


🔴پیرمرد، لنگان لنگان، هم امام جمعه را کشت، هم خود را.
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

26 Oct, 12:43


خلاف‌کارهای با کلاس
.
خلاف‌کارا و دزدای باکلاس👨‍🎓👩‍🎓 و متمدن بیان جلو😅، براشون سورپرایز دارم😉.

اگر مشغول ایده‌برداری و کپی آثار دیگران هستید، و کمی (فقط کمی) عذاب وجدان دارید😱، براتون "قوت قلب" آوردم💪🏼، چه قوت قلبی، آه باقلوا💋.

کپی کنید، دزدی کنید، و به اعتبار نظر برخی از فقها، راحت زندگی کنید😈؛ خوش باشید.
.
اسامی برخی از فقهای معاصری که حق ایده (مالکیت فکری و حقوق معنوی) را شرعاً نپذیرفته‌اند: (اسامی به ترتیب حروف الفبا و بدون ذکر القاب نوشته شد)

1. احمدی فقیه یزدی، محمد حسین.
2. اسماعیل‌پور قمشه‌ای، محمد علی.
3. حسینی سیستانی، سید علی.
4. حسینی شاهرودی، سید محمود.
5. حکیم، سید عبد الهادی.
6. دستغیب شیرازی، علی اصغر.
7. شبیرى زنجانى، سید موسی.
8. صافى گلپایگانى، لطف الله.
9. طباطبائى حكیم، سید محمد سعید.
10. فیاض غزنوی، محمد اسحاق.
11. مدرسى یزدى، سید عباس.
12. مدنى تبریزى، سید یوسف.
13. مصطفوی (موسوی) خمینی، سید روح الله.
14. موسوی خویی، سید ابوالقاسم.
15. موسوی گلپایگانی، سید محمدرضا.
.
نکته
البته حدود سی تن از مراجع و مجتهدین نیز، این حق را پذیرفته‌اند و تخطی از حق مالکیت فکری را حرام می‌دانند؛ و البته‌تر، برخی از افراد ذکر شده در بالا، این حق را مشروط به این که قانون کشور شود، پذیرفته‌اند.
.

https://t.me/feghhvfoghaha/30

با من بمان

26 Oct, 12:36


خنده و تأهل
.
در دهه اخير، وسايل ارتباطى متنوعى در دسترس قرار گرفته است؛ همين وضعيت باعث گستردگى و راحتى ارتباط مردم و از جمله "محرم و نامحرم" شده است؛ به طورى كه افراد مختلف، آشنا و دوست يا غريبه و گمنام، در حال گفتگو، چت و ارتباط مجازى هستند.
.
در اين ميان يك نكته، حائز اهميت است:
گفتگوى غير رسمى و راحت با "جنس مخالف"، كه احياناً همراه با شوخى و حرف‌هاى متفرقه باشد، اگر تكرار شود و ممتد و در روزهاى مختلف صورت پذيرد؛ ناگزير و به مرور، ايجاد الفت، صميميت و وابستگى مى‌نمايد.
.
اين حالت، در موارد عادى كه احتمال محرميت و دورى از گناه بين دو فرد باشد، ان شاء الله قابل اغماض است😅؛ ولى، شروع و وقوع صميميت و وابستگى با "نامحرمى كه امكانِ محرميت" و يا حتى "اميد به محرميت" در آن نيست، اخلاقاً صحيح نمى‌باشد؛ و اين "گفتگوى راحت و صميمى"، احتمالاً هيچ‌گونه توجيهى نخواهد داشت؛ و در دراز مدت، خانواده و زندگى "خانم متأهل" را صدمه خواهد زد.
.
بنابراين، همان‌گونه كه يك مرد، براى همسر خود نمى‌پسندد كه با مردى غريبه، گفتگو و "خوش و بشِ راحت" داشته باشد؛ خودش نيز، اخلاقاً نبايد راضى باشد كه همين عمل را نسبت به همسر ديگران انجام دهد.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/109

با من بمان

26 Oct, 12:31


كنترل زمان و تماس
.
يكى از نشانه‌هاى افراد موفق يا بهتر بگوييم "برنامه‌دار و هدفمند" اين است كه "كنترل و مديريت زمان" در دست‌شان است؛ مثلاً "مقدار و زمان گفتگو يا همنشينى با ديگران را، كنترل و مديريت مى‌كنند".
.
معمولاً ديگران در زمان فراغت خود با ما "گپ" دارند، يا به ما پيام مى‌دهند؛😉 ولى الزاماً آن زمان، با زمان فراغت ما، هماهنگ نيست😬.
افراد، وقتى با يكديگر همنشينى، گفتگوى تلفنى يا چت مى‌كنند، معمولاً "الكلام يجر الكلام" مى‌شود😅؛ و اگر حواسشان نباشد، گفتگو كش‌دار مى‌گردد، و برنامه‌هايشان به هم مى‌ريزد☺️.
.
البته اين مشكل، غالباً قابل حل است؛
مثلاً در مورد چت، مى‌توان به دوستان تذكر داد كه: اگر ناراحت نمى‌شويد، من هر موقع كه فراغت داشتم، پاسخ پيامتان را مى‌دهم.
و يا اگر در اثناى چت و گفتگو، هر كدام از طرفين، كار داشتند، بدون "رودربايستى و ناراحتى"، از صحنه گفتگو خداحافظى نماييد.
.
پ.ن.
من از تلفن همراه استفاده نمى‌كنم؛ چون شديداً دوست دارم، زمانم در اختيار خودم باشد؛ و البته چون كار فكرى مى‌كنم، برايم مهم است كه رشته افكارم و هماهنگى آن، در دست خودم باشد.
بنابراين از تلفن ثابت منشى‌دار استفاده مى‌كنم؛ و در اولين فرصت فراغتم، در جواب پيام دوستان، به آنها زنگ مى‌زنم.
.
https://t.me/noktehayravantajrobi/107

با من بمان

26 Oct, 02:38


https://t.me/kazimustadi

با من بمان

25 Oct, 17:42


کازرون چه خبره؟
تو ۵ سال، دو تا امام جمعه کشتن!

با من بمان

24 Oct, 10:09


دانشمندان حکومتی ایران، مهم‌ترین تکنیک خود را در «پیشرفت» صنعت نظامی و غیرنظامی، «مهندسی معکوس» عنوان می‌نمایند.
😡
د آخه لامصب، شما اگر واقعاً مهندسی معکوس بلدید، خب ببینید که چکار می‌کنید قیمت دلار بالا می‌ره، همونو برعکسشو انجام بدید، تا قیمت‌اش بیاد پایین، یه دو روز مردم زندگی کنن.

آخر، نفرین مردم، جهنمی‌ترترتون می‌کنه.
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

24 Oct, 09:57


اشتباه استراتژيك
(یادداشت ۱ نوامبر ۲۰۱۸م)
.
در تازه‌ترين آمار، تعداد كاربران ايرانى اينستاگرام در سال ٢٠١٨ م ، ٢٤ ميليون كاربر اينستاگرام مى‌باشد؛ كه احتمالاً در اين آمار، تعداد ايرانيان خارج از كشور محاسبه نشده‌اند.
.
شخصيت‌هاى مختلفى در حوزه‌هاى متنوع، در اين شبكه اجتماعى صفحه رسمى دارند؛ كه تعداد فالورهاى (دنبال‌كنندگان) آنها، مى‌تواند به نوعى گوياى ميزان محبوبيت، يا حداقل، توجه مردم به آنها باشد.
اگر از تعداد فالوورهاى ميليونى (تا حدود هشت ميليون) بازيگران و ورزشكاران و هنرمندان، (كه جذابيت‌هاى متفاوتى از بقيه شخصيت‌ها دارند) بگذريم، آمار فالوورهاى شخصيت‌هاى يك حوزه، مى‌تواند گوياى محبوبيت و توجه مردم ايرانى موجود در اينستاگرام، به آنها باشد.
.
مثلاً مى‌توان آمار فالوورهاى واقعى (غير فيك) شخصيت‌هاى سياسى و يا مذهبى، (يا هر دو را توأمان) مورد ارزيابى قرار داد و از نسبت آن‌ها، به نتايج مثبت و منفى خاصى رسيد.
در اين ميان، به نظر مى‌رسد كه دفتر مقام معظم رهبرى، دچار يك "خطاىِ استراتژيك" شده است.
وقتى نظام اسلامى از "رفراندم" و نيز برخى رأى‌گيرى‌هاى خاص، هراس دارد؛ و عقيده دارد كه "سرى كه درد نمى‌كند چرا دستمال ببنديم"؛ نبايد دفتر مقام معظم رهبرى، پيجى به نام معظم‌له باز مى‌كردند.
چون تعداد فالورهاى اين صفحه، كه حدود ٢/٢ ميليون است؛ به نسبت ٢٤ ميليون كاربر اينستاگرام، و با توجه به شخصيت ممتاز ايشان كه در رأس هرم كشور قرار دارند، تعداد مناسبى نيست؛ و اين تعداد، گوياى مطلب خوبى نخواهد بود.
به نظر مى‌رسد اين صفحه، بهتر است تعطيل شود؛ و يا اسم و عكس ايشان برداشته شود و به نام دفتر ايشان به فعاليت ادامه داده شود.
.
https://t.me/syasatvmasoolan/119

با من بمان

24 Oct, 09:48


تغييرِ زيبايى
.
احساسات انسان، متأثر از تجربه‌هاى جديد است؛ و اطلاعات حسى اندكى به عنوان منبع اطلاعاتى در حافظه بلند مدت انسان از گذشته باقى مى‌ماند.
به اين معنى كه، مغز انسان اگر تجربه جديدى نداشته باشد، نقايص و يا بهتر بگوييم، "تفاوت‌هاى تجربه‌هاى قبلى" خود را متوجه نخواهد شد.
به عنوان نمونه، اكنون سريال‌هاى مختلفى از ده يا بيست سال پيش، در تلويزيون پخش مى‌شوند؛ كه ما مى‌توانيم به وضوح بى‌كيفيت بودن تصاوير و فيلم‌ها را از نظر "فكوس و رنگ" حس كنيم؛ ولى هيچ گاه، اين "بى‌كيفيتى" را وقتى همان سريال يا فيلم را ده يا بيست سال قبل ديده بوديم، حس نكرده بوديم.
(همين حالت، نسبت به تصاوير و فيلم‌هاى جديد، در آينده، برايمان رخ خواهد داد).
.
به نظر مى‌رسد كه همين وضعيت تجربى، در "حس زيباشناسانه انسان" نيز جريان دارد.
به اين معنى كه لازم است در دورهاى مختلف، و تحت تأثير فرهنگ و شرايط تصويرى جامعه، حس زيباشناسانه انسان تعريف شود؛ و توجه نمود كه اين حس، در دوره‌هاى مختلف، متنوع هستند.
يعنى، ممكن است اثرى يا چيزى در گذشته، براى ميانگين حس مردم، زيبا نبوده باشد؛ ولى اكنون ما آن را با تجارب حسى جديد و متفاوت از گذشته، زيبا بدانيم؛ و بالعكس.
.
نكته
وقتى تجارب احساسى ما، در طول دوره زندگى خودمان، متغيير و متحول مى‌شود؛ به طريق اولى، همه چيز انسان، و به تبع آن، همه چيز فرهنگ، در طول هزار سال و يا بيشتر و كمتر از آن، متحول شده است؛ و انسان نمى‌تواند درك واقعى و درستى از شرايط زمانى دوره‌هاى مختلف بشر، داشته باشد.
.
https://t.me/kashkoolenesbatanparishan/67

با من بمان

23 Oct, 12:19


تنبيه زن و همبسترى
.
(در ادامه موضوع پست قبل)
در بسيارى از متون دينى، بيان شده كه: خداوند در قرآن، برای مردانِ مدیر💪🏼 خانه، نسبت به زنانِ متخلف از وظایف خود (كه سرپیچی می‌کنند)، مراحلی را پیشنهاد داده است:
۱. موعظه‌کردن: «فعظوهن»؛ زنانی را که از طغیان و سرکشی آن‌ها می‌ترسید، موعظه کنید.
۲. نا‌هم‌بسترى: «و اهجروهن فی المضاجع»؛ در صورتی که ‌اندرزهای شما سودی نداد، در بستر از آن‌ها دوری کنید.
۳. كتك زدن: «واضْربُوهُنَّ»؛ وقتی راه‌های قبل سود نبخشید، تنبیه بدنی كنيد (البته، نباید به کبودی جسم یا زخمی شدن بدن برسد) (نك: تفسير الميزان).
.
نكته
با توجه به اينكه، طبق نظر فقها، زن به غير از همخوابگى، هيچ وظيفه شرعى ديگرى نسبت به همسر و خانه ندارد؛
سؤال
آيا اين تفسيرِ علما از متن قرآن، متناقض نيست؟ وقتى مى‌گويند:
"خداوند در قرآن، برای مردان مدیر خانه، نسبت به زنان متخلف از وظایف خود كه سرپیچی می‌کنند؛ دورى از بستر را تجويز نموده است؟"
يعنى براى "عدم همخوابگى"، همخوابگى نكنيد.
احتمالاً دو حالت دارد؛ يا تفسيرشان از آيات غلط است؛ يا در پشت پرده، وظايفى غيرشرعى را از زنان توقع دارند.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/172

با من بمان

23 Oct, 12:12


تنبيه زن و فرهنگ زمانه
.
"فرهنگ زمانه" را با دو رويكرد مى‌توان پيرامونِ قرآن و احاديث، در نظر گرفت:
١- تأثير فرهنگ زمانه در متن آيات قرآن و روايات؛ يعنى، همان رويكردى كه خاورشناسان، درباره متأثر بودن "فرهنگ زمانه" بر قرآن، بيان كرده‌اند.
٢- تأثير فرهنگ زمانه در تفسير عالمان دينى از آيات قرآن و احاديث.
.
مورد يك، مقالات زيادى دارد، خودتان آن را در اينترنت مطالعه كنيد.
اما در مورد دوم؛ و به عنوان نمونه، می‌توان گفت:
در قديم الايام، كه زدن و تنبيه بدنى در جامعه، كاملاً مرسوم و رايج بوده است؛ عالمان دينى، به راحتى از آيات و روايات، در جهت تأييد "عمل تنبيه بدنى" سود جسته‌اند؛ مثلاً: جمهور مفسران «واضربوهن» را در قرآن، به "زدن و تنبيه كردن زن" معنا نموده‌اند؛ نه صِرف ادب نمودن وى.
اما در دوره حاضر و با تغيير فرهنگ مردم و جامعه؛ و ايجاد "قبح تنبيه بدنى"، تفاسير مرتبط با آيات و روايات تنبيه، در حال متحول شدن و توجيه شدن، توسط علما است؛
به گونه‌اى كه كم كم، تفاسير روشنفكرانه‌اى از آيات و روايات ارايه مى‌شود؛ تا حتى‌الامكان "قبح تنبيه در ذهن مردم" موجب دافعه دلها، از اسلام نگردد؛ و (جداى از تكذيب سندى برخى روايات) تفاسير قديمى از آيات و روايات دربارهٔ زدن زنان نيز، مورد انكار علما واقع مى‌شود.
.
سؤال
١- آيا تغيير موضع علما، و «تابع نظر عرف شدن» آنها، صحيح است؟
٢- از كجا بدانيم تفاسير و تبيين‌هاى علماى دينى كه در طول ١٤٠٠ به ما رسيده است، شامل اين وضعيت «تحولى و انقلابى» از زمانه خود، نبوده است؟
.
https://t.me/dinaznegahidigar/170

با من بمان

23 Oct, 07:59


تا وامتونو نگرفتید، بچه‌دار نشید.
https://t.me/kazimustadi/23244

با من بمان

22 Oct, 19:26


قبل از خواندن متن، فیلم پیوست را حتما ببینید
.
خانم‌هاى محترم، خجالت نمى‌كشيد با نامحرم تيلفنى حرف مى‌زنيد؟
الان تيلفنى حرف مى‌زنيد، دو روز ديگه هم حتماً توقع داريد حضورى با نامحرم حرف بزنيد؟
نه!! حتماً بعدشم قرار كافى‌شاب و غيره!!؟؟
حيا نمى‌كنيد؟؟؟
شرم نمى‌كنيد؟؟؟
حرف زدن با نامحرم زشته😱
اخه از سن و سالتون خجالت بكشيد.
.
خوبه ما "مرداى عزيز ايران" هم خوشونت به خرج بديم؟
خوبه وقتى تيليفنى با نامحرم حرف زديد كتكتون بزنيم؟
آخه تا كى می‌خواهيد از نجابت ما مردا سوء‌استفاده كنيد؟
.
https://www.ddinstagram.com/p/BpldqHxAKYE/?igsh=eWZ4Zmh6dDJ6aHM4

با من بمان

22 Oct, 19:10


درود یا مرگ
(یادداشت ۳۰ اکتبر ۲۰۱۸م)
.
«ولایت فقیه»، مسأله‌ای است «فقهی»؛ و این اصطلاح، حداقل سه دایرۀ معنایی دارد:
1ـ ولایت فقیه، به معنای ضیق آن، و مطرح در مباحث «قضا، صغار و مجانین»؛ که در کتب فقهی قدیمی، موجود است.
2ـ ولایت فقیه، به معنای حکومتِ فقیه و تسلط وی بر امور کشور.
3ـ ولایت فقیه، به اضافه کلمه «مطلقه»؛ با همان معنای بالا، امّا با حیطۀ اختیارات و گسترۀ وظایف و مسؤولیت‌های وسیع ولی‌فقیه.
.
هر سه رویکرد معنایی ولایت فقیه، «مسائلی فقهی» هستند؛ و مسائل فقهی در میان فقها، از ابتدا تا کنون، «موافق و مخالف» داشته و دارد؛ یعنی برخی فقها، ممکن است هیچ‌کدام از سه مدل بیان شده، و یا برخی دو مدل را، قبول نداشته باشند؛ و به اجتهاد فقهی خود، مخالف آن باشند (همانند: شیخ انصاری، آیت الله خوئی و ...)
.
بنابراین، «مضحک‌ترین شعار» در ده‌های اخیر، شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» است؛ چرا که این «مرگ» جدای از مقلدین، شامل فقها و مراجعی نیز می‌شود که این «مسأله فقهی» را باطل می‌دانند.
این شعار، همانند این است که عده‌ای شعار دهند «مرگ بر تیمم کنندگان بر سنگ». چون برخی از مراجع، تیمم نمودن بر سنگ را صحیح نمی‌دانند.
.
به نظرم شاید آیت الله العظمی گلپایگانی، اولین کسی بود که نسبت به این شعار، واکنش داشت؛ و عقیده داشت این شعار نباید استفاده شود.
و نیز به نظرم، هم اکنون تعدادی از مراجع بزرگ تقلید، همانند آیات عظام: وحید خراسانی، شبیری زنجانی و سیستانی و ...، مسأاله ولایت فقیه، به معنای مصطلح را، قبول ندارند.
.
آنچه جالب توجه است، ایده جالب آیت الله مرتضی تهرانی است؛ ایشان، گفتن شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» را به علت توهین بودن به برخی از مراجع و علماء، حرام می‌دانستند؛ و در مسجد خود رایج کرده بودند که مردم بعد از نماز، شعار دهند: «درود بر ولایت فقیه»؛ این شعار، هم مناسب موافقان و هم مناسب مخالفان مسأله فقهی ولایت فقیه است.
.
https://t.me/feghhvfoghaha/26

با من بمان

22 Oct, 18:55


داعشى‌هاى ايرانى
.
از برخى پست‌ها كه راجع به قرآن و احاديث مى‌نويسم، برخى دوستان خيال مى‌كنند، من قصدم "تخريب دين و باورهاى مذهبى" است.
ابداً و اصلاً من چنين قصدى ندارم؛
من فقط به دنبال يك نتيجه هستم: "دفع جزم‌گرائى" يعنى: دورى از قطعيتى كه منجر به قتل و تكفير است.
.
وقتى كسى باور كند كه قرآن و احاديث ما، سر سوزنى تغيير نكرده‌اند؛ و البته، مفاهيمِ قرآن و حديث "بسيار روشن و قطعى" هستند، و اجمالى در فهم ما از آنها نيست؛ لاجرم، به "احكام قطعى" مى‌رسد. همانند اين نظر كه:
"او مثل من فكر نمى‌كند و عقيده مرا ندارد، و چون من حقم و او باطل و كافر است؛ كافر حق حيات و آسايش ندارد، و او را بايد محدود كرد يا كشت".
دقيقاً همين كارى كه داعش كرده است و مى‌كند؛ ما در ايران خودمان، داعشى يا حداقل، "تفكر داعشى" كم نداريم، فقط آب گيرشان نيامده، تا سر ببرند😉.
(جالب است برخى افرادى كه در همين پيج، مرتباً با بنده، سر مخالفت شديد و ارشاد گذاشته‌اند؛ تا كنون، با محبت و رأفت، مرا نصحيت و نقد نكرده‌اند؛ و غالباً خشونت و نفرت از كلامشان هويداست😅).
.
نكته
جزم‌گرايى، سم مهلك "انسانيت" است؛ و تمامى فجايع و كشتارهاى تاريخى، از افراد و گروه‌هاى جزم‌گرا، سر زده است.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/168

با من بمان

22 Oct, 18:43


حضرت سعدی آسم داشته ... 😅
.
https://t.me/TafsirHasanAskariUtrush

با من بمان

21 Oct, 11:35


گوشت و کتاب
(یادداشت ۳۱ اکتبر ۲۰۱۸م)
.
در دوران ما، «کتاب» به نسبت مایحتاج مردم در گذشته، بسیار ارزان است؛ و به طور میانگین یک کتاب، معادل نیم کیلو گوشت می‌باشد.
در گذشته دور که چاپ وجود نداشت، افراد برای داشتن کتابی، یا خود باید نسخه‌برداری می‌کردند یا با هزینۀ هنگفتی، از خطاط می‌خواستند که کتابی را برایشان رونویسی کند.
حتی پس از آن که چاپ به ایران وارد شد، باز کتاب، بسیار گران بوده است و مردم توانایی خرید کتاب نداشند.
.
به عنوان نمونه، جالب است به صورت مخارج چاپ کتاب «ناسخ التواریخ» در سال ١٢٧٣ش توجه کنیم.
این سند شامل چند بخش است:
یکم؛ قیمت کاغذ به مبلغ 540 تومان.
دوم؛ اُجرت طبع به مبلغ 600 تومان.
سوم؛ حق‌الزحمه کتابت به مبلغ 117 تومان.
چهارم؛ مبلغ 175 تومان بابت صحافی دستی.
پنجم؛ مخارج متفرقه 4 +66 تومان.
جمع کل هزینه‌های انتشار یک مجلد کتاب 1090 صفحه‌ای حدود 1502 تومان شده است.
.
معمولاً کتب چاپ سنگی، بین 300 الی 700 نسخه تیراژ داشته‌اند؛ که با احتساب میانگین تیراژ برای این کتاب، هر نسخه از کتاب، حدود 3 تومان هزینه تمام شده (بدون سود ناشر) دارد.
.
با توجه به قیمت گوشت در دورۀ ناصری (حدود سال ١٢٧٣ش)، که کیلوئی 600 دینار بوده است؛ هزینه تمام شده هر جلد کتاب ناسخ التواریخ، برابر حدود 50 کیلوگرم گوشت می‌شده است.
.
بسیار روشن است که در این وضعیت، نه مردم توانایی خرید کتاب را داشتند، و نه هر کتابی شانس و اقبال انتشار را پیدا می‌نموده ‌است.
.
پ.ن.
تصوير بالا، صورت مخارج يك جلد كتاب ناسخ التواريخ است كه به خط سياق مى‌باشد.
کاتبان خط سياق، برای اعداد و کلمات اختصاری علائمی ویژه داشتند که خواندن آن برای بسیاری آسان نبود.
حساب سیاق روشی است در حسابداری قدیمی و دانشی است در ثبت و ضبط ارقام و اعداد محاسبات دیوانی و شخصی. تا پایان دورهٔ قاجار کلیهٔ امور محاسبات دولتی و شخصی با اعداد سیاق نوشته می‌شد؛ و مردم عادی به‌ویژه کسبه تا حدود سی سال پیش نیز، محاسبات خویش را با اعداد سیاق ثبت می‌کردند.
.
https://t.me/kazemostadiqom/467

با من بمان

21 Oct, 06:19


سخنان مهم آيت الله جوادى آملی(دام‌ظله) دربارهٔ زن‌های بیچاره ...
.
https://t.me/kazimustadi

با من بمان

20 Oct, 12:52


آیۀ حفظ
.
مهمترین دلیل قائلان به عدم تحریف قرآن، آیه 9 سورۀ حجر است.
.
فرض کنیم که استناد به آیه «انّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکْرَ و اِنّا لَهُ لَحافِظونَ» در عدم تحریف قرآن، «دور» و باطل نیست؛ و فرض کنیم که اشکالات مطرح شده دربارۀ دلالت کلمه ذکر، درست نیستند؛ و نهایتاً بپذیریم مراد از «ذکر» در این آیه­، خود «قرآن» است؛ و اصلاً خداوند متعال فرموده است: «انّا نَحنُ نَزَّلنا القرآن و اِنّا لَهُ لَحافِظونَ»
.
حال، سؤال اینجاست که:
دلالت «لفظِ قرآن» بر چه چیزی است؟ و مصداقِ مشخصِ لفظِ «قرآن» چیست؟ و خداوند تضمین نموده است که کدام «قرآن» را مصون از خطا نگه دارد؟ و آن را حفظ نماید؟
.
آیا متنِ ظاهری و الفاظ تصویری قرآن مراد هستند؟ یا محتوا و معانی قرآن یا باطن قرآن، مراد هستند؟

آیا منظور، قرآن موجود در حافظه انسان­ها است؟ یا قرآن موجود در حافظۀ پیامبر(ص)؟
آیا قرآن قبل از کتابتِ وحی، مراد است؟ یا قرآن منتشر شده پس از عثمان، مراد است؟

آیا متن مکتوب دورۀ پیامبر (ص)، مراد است؟ یا متن چاپی کنونی؟

آیا برگی از کلام وحی، مراد است؟ یا برگهای کامل کلام وحی، مقصود است؟

و انواع فرض­های مختلف دیگری که می­توان تصور نمود؛ و یا این که لفظِ قرآن و مراد خداوند از کلام وحی، شامل هر نوع تفسیری از آن خواهد شد؟
.
https://t.me/QuranMushaf2023/392

با من بمان

20 Oct, 08:32


پياده يا سواره
.
موضوع "هدف و وسيله" بحثى مهم و البته مبهم است؛ و نياز است تا انواع، ابعاد و حالات آن، روشن شود.
يك بحث؛ رسيدن به هدف، از طريق اعمال حرام و قبيح است؛ كه "مبتلى‌به" جامعه دينى است، و گفتگوهاى زيادى پيرامونش، رخ داده است.
يك بحث؛ اساسا" موضوعيت داشتن وسيله در برابر هدف است؛ به اين معنى كه: آيا مى‌توان "تنوع وسيله حلال" را منافى رسيدن به هدف دانست؟
مثلاً؛ مرده (ميت) بايد با شرايطى غسل داده شود؛ آيا اين كه به وسيله دستگاه غسل داده شود يا به وسيله انسان، مسأله متفاوت است؟
و آيا اساساً، نوعِ (حلال) وسيله رسيدن به هدف، موضوعيتى دارد؟
.
بسيارى از موضوعات دينى و اجتماعى، از اين دست هستند كه لازم است پيرامون وسايل رسيدن به آنها و انواع وسايل، گفتگو و مباحثه صورت گيرد.
.
مثلاً در «قديم الايامِ دور» وسيله سفر، "پياده روى" بوده است و از مركب و حيوان، فقط در موارد استثناء و يا باربرى و يا حمل افراد كهنسال، بانوان و كودكان، استفاده مى‌شده است.
اكنون با توجه به رواياتى كه براى زيارت رفتن، از واژه "پياده" استفاده شده است، آيا اين واژه به عنوان «وسيله رسيدن به هدف»، موضوعيتى داشته است يا خير؟
به اين معنى كه اگر عمل زيارت، با فرض دو وسيله مهيا باشد؛ آیا يك وسيله بر وسيله ديگر اولويت دارد يا خير؟
از برخى روايات استفاده مى‌شود كه «وسيله» اختصاصاً موضوعيتى ندارد؛ همانند:
إِنْ کانَ "مَاشِیاً" کتِبَتْ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ
وَ إِنْ کانَ "رَاکباً" کتِبَتْ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةٌ
و وجود و بكارگيرى لفظ "پياده" فقط، درجه "اهميت هدف" را مشخص مى‌كند.
مثل اين كه، بر نكاح تأكيد شود؛ چه پول داشته باشند و چه نداشته باشند؛ ولى براى نشان دادن "اهميت نكاح"، ممكن است شارع بگويد كه: «حتى اگر پول نداريد، قرض كنيد و نكاح كنيد».
.
بنابراين؛ زيارت امام حسين(ع) مهم است و اشاره به پياده‌رفتن براى آن، نشان از تأكيد اهميت زيات ايشان است؛ و الزاماً «پياده‌رفتن»، ممكن است موضوعيتى نداشته باشد.
.
پ.ن.
شاهد خوب و در دسترسى كه مسافرت در قديم‌الايام به صورت پياده‌روى بوده است نه با مركب، فاصله ميان كاروانسراها و توقفگاه‌ها است؛ كه معمولاً حدود ٣٠ كيلومتر بوده‌اند.
٣٠ كيلومتر، مسافت ميانگين طى شده توسط فرد پياده‌رو در يك روز است.
(نك: بررسي کاروانسراهاي عصر صفوي؛ سيده ناهيد صدرى).
.
https://t.me/dinaznegahidigar/166

با من بمان

20 Oct, 08:25


پياده‌روى اربعين
(یادداشت ۳۰ اکتبر ۲۰۱۸م)
.
يك.
هر ساله، بيستم صفر را به عنوان اربعين حسينى مى‌شمارند؛ در صورتى كه در برخى سال‌ها، ماه (هلالى) محرم ٢٩ روزه است و طبق قاعده، لازم است اربعين حسينى، در ٢١ صفر برگزار گردد؛ و این جدای آن شبهه است که در قدیم‌الایام، اساساً ماه‌های قمری گردشی نبوده‌اند و ماه محرم، همیشه در پاییز بوده است (اینجا)
.
دو.
هيچ حديث و روايتِ "مستقيمى" يا اختصاصى كه به استحباب "پياده‌روى اربعين" اشاره يا دستور داده شده باشد، موجود نيست.
.
سه.
تنها حديث، بر دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(ع) روایت "مرسله‌اى" و مخدوشی (اینجا را ببینید) منسوب به امام حسن عسکرى(ع) است که فرموده‌اند: نشانه‌هاى مؤمن، پنج چیز است که یکى از آن ها زیارت اربعین است.

(افزون بر این، گزارش قابل تأملی وجود دارد که امام صادق(ع) زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال، تعلیم داده است؛ که در آن به بزرگداشت اربعین اشاره شده است).
.
چهار.
در این اخبار اندک آحاد، علت استحباب زیارت اربعین، بیان نشده است.
برخى علت استحباب را، بازگشت اهل‌بیت امام حسین(ع) در اين روز از شام به کربلا، و ملحق کردن سرهاى شهدا به اجساد مطهرشان بیان کرده‌اند.
هرچند كه اين فرضيه، از مسائلى است که در قرون اخیر، توسط برخى از محققان شیعه (همانند مجلسى، محدث نورى، شيخ عباس قمى، شعرانى و ...) مورد تشکیک واقع شده است.
.
پ.ن.
‌‎حديث مُرسَل به حدیثی می‌گویند كه واسطه بین راوی و معصوم افتاده باشد
و در اينكه حديث مرسل، معتبر و قابل استناد است يا خير، ميان علما اختلاف است.
.
https://t.me/dinaznegahidigar/163

با من بمان

19 Oct, 12:26


فقیر سراپا تقصیر، بعد نمازِ بامداد و از صبح زود، در محل کارم (که داخل پارکینگ منزل است، پشت پرده)، مشغول پژوهش و مطالعه هستم؛ و درب پارکینگ نیز غالباً بسته است تا صدای کوچه، مزاحم کارم نگردد.

در هفته‌های اخیر، چندین بار صدایی از سمت کوچه می‌آمد که انگار کسی دارد به درب پارکینگ ور می‌رود.
هر بار، تا از پشت کامپیوتر بلند شوم و عینک بردارم و گردنی محافظ را از گردنم باز کنم و بروم داخل کوچه، می‌دیدم کسی نیست و تعجب می‌کردم که این صدا و ور رفتن به در، به خاطر چیست؟

پری‌روز، صبح زود تا آن صدا و حالت ور رفتن به درب را شنیدم، به سرعت پریدم و رفتم به سمت در، تا مچ «معمای صدا» را بگیرم😅.

اما بسیار متعجب شدم؛ دیدم پیرزنی است که در گذر از کوچه، آمده خود را به در و شیشهٔ پارکینگ می‌مالد.
کمی صبر کردم، دیدم پیرزن رفت به سمت دفتر آیت الله وحید؛ فهمیدم فقیر است و برای کمک گرفتن به آنجا مراجعه کرده.
دوباره چند دقیقه بعد، در راه بازگشت نیز، آمد «دست، صورت و چادر» خود را به درب و شیشه پارکینگ مالید و رفت.

حدس می‌زنید حکایت این رفتار پیرزن چیست؟
.
.
پ.ن.
نمای درب پارکینگ محل کارم را، در تصویر پیوست ملاحظه بفرمایید.
.
https://t.me/zendegybazendegy/71

با من بمان

19 Oct, 09:57


تحلیلِ قرآنی و زرنگیِ مذهبی
.
پیرو پست قبل، برای دوستان، سؤالاتی پیش آمده بود؛ که این پست را نوشتم:

یک.
تحلیل دو گونه است: تحلیل «قبل از واقعه» و تحلیل «بعد از واقعه».
تحلیل قبل از واقعه، هر چند که ممکن است با «اشکالِ شانس» مورد نقد واقع شود؛ ولی حداقل، یک «ایمانِ نسبی» به تحلیل‌گر ایجاد خواهد نمود؛ ولی تحلیل بعد از واقعه، جدای از این که «قابل اثبات نیست»؛ تعجب و شگفتی مخاطبان را نیز به همراه نخواهد داشت.
مثلاً اگر کسی با ارائه تحلیلی، نتیجه فوتبال جام‌جهانی را از قبل اعلام کند، با این که کسی پس از اعلام نتایج نهائی جام، با قطار کردن دلایلی، ادعای «علت و معلولی» نسبت به رخدادهایی و نتیجه حاصل شدۀ مسابقات و دلایلش مطرح کند، نوعی «زرنگی و کلاهبرداری» است.
یا به عنوان مثال دیگر، تحلیل‌های افراد و جناح‌ها، در قبل و بعد از انتخابات‌ ریاست‌جمهوری را ملاحظه کنید.

دو.
همین داستان «زرنگی و کلاهبرداری»، در متون دینی کلاسیک نیز، قابل تبیین است؛ به این معنی که برخی افراد، پس از کشف یک واقعه علمی و یا ارائه شدن يك نظریه علمی جدید، سریع مصادره به مطلوب می‌کنند؛ و می‌گویند این مطلب در قرآن و روایات آمده است.

خب عزیزان دل برادر، اگر راست می‌گویند، «خبر علمی جدیدی» از قرآن و روایات ارائه بدهند، که هنوز دانشمندان آن را کشف نکرده‌اند؛ مثلاً درمان‌های پزشکی یا اختراعات صنعتی که، هنوز بشر کشف ننموده است را با ارائه تحلیل و تفاسیری از قرآن، به جهان اعلام کنند؛ تا همه دانشمندان جهان، انگشت به دهان بمانند؛ که قرآن و روایات اسلامی، «متونی علمی» هستند.
و الا، «تطبیق‌کردن» مصادیق علمی با مفاهیم قرآنی و حدیثی، هم علمی نیست و هم هنر نیست؛ و از همه مهم‌تر، وقتی که این قوانین با پیشرفت علم، نقض شوند، آبرویی برای متون دینی و قرآن باقی نخواهد ماند.
.
از سوی دیگر، این روشِ تطبیقی را، افراد دیگر نیز می‌توانند برای «کتاب‌های بشری خود» دنبال کنند؛ و برخی نتایج را نیز به عنوان اعجاز کتب خود ارائه دهند.
مثلاً دیوان حافظ را از لحاظ «اعجاز عددی»، همانند کار آقای رشاد خلیفه یا آقای مهدی بازرگان، مورد بررسی قرار دهند و نتیجه بگیرند که حافظ شیرازی، پیامبر خدا پس از رسول گرامی اسلام(ص) می‌باشد؛ چرا، چون مثلاً گفتار او دارای اعجاز عددی است.
.
پ.ن.
رَشاد خلیفه، بیوشیمیست مصری‌تبار آمریکایی بود که ادعا کرد که کد ریاضی قرآن را کشف کرده است؛ و قرآن دارای ساختار ریاضی مبتنی بر عدد ۱۹ است. وی بعدها ادعا کرد که رسول خداست؛ پیروانی هم داشت که او را رسول میثاق خدا می‌دانستند. وی در سال ۱۹۹۰ میلادی در آمریکا، بدست مسلمانان، ترور شد.
.
https://t.me/QuranMushaf2023/390

1,832

subscribers

4,917

photos

1,101

videos