خروج و اعتراض و وفاداری @exitvoiceloyalty Channel on Telegram

خروج و اعتراض و وفاداری

@exitvoiceloyalty


خروج و اعتراض و وفاداری (Persian)

خروج و اعتراض و وفاداری یک کانال تلگرامی است که به ارائه محتوای مرتبط با مباحث اجتماعی، فرهنگی و سیاسی می‌پردازد. این کانال برای افرادی که علاقه‌مند به بحث و گفت‌وگو درباره مسایل اجتماعی و سیاسی هستند، مناسب است. با عضویت در این کانال، شما به آخرین اخبار و تحلیل‌های مطرح در جامعه دسترسی پیدا خواهید کرد. از منابع معتبر و متخصصان معتبر در هر زمینه برای ارائه اطلاعات به کار گرفته می‌شود تا کاربران از محتوای با کیفیتی بهره‌مند شوند. اگر به بحث و گفت‌وگو درباره مسایل اجتماعی و سیاسی علاقه‌مند هستید، خروج و اعتراض و وفاداری کانالی است که شما را به یک جامعه فعال و پویا از افراد هم‌اندیش دعوت می‌کند. به ما بپیوندید و نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

خروج و اعتراض و وفاداری

16 Jan, 07:16


پل ورسک، پول ساخت راه آهن از محل مالیات قند و شکر تامین شد

خروج و اعتراض و وفاداری

08 Jan, 11:25


⭕️ پایان لسه‌فر
جان مینارد کینز

بسیاری از آسیب‌های بزرگ اقتصادی عصر ما، محصول ریسک، نااطمینانی و جهل‌اند. به همین دلیل است که افراد خاصی که در موقعیت یا توانایی از بخت بلند برخوردار بوده‌اند، می‌توانند از نااطمینانی و جهل نفع ببرند و نیز به همین دلیل است که کسب‌وکار بزرگ به یک قمار (lottery) می‌ماند که بیشترین نابرابری‌ها را پدید می‌آورد؛ همین عوامل است که علت بیکاری نیروی کار یا ناامیدی از انتظارات معقول کسب‌وکارها و اختلال در کارایی و تولید می‌باشد. بااین‌حال، درمان این امراض، خارج از حیطۀ عملیات افراد است؛ حتی ممکن است به نفع افراد باشد که موجبات تشدید بیماری را فراهم کنند.

لینک مقاله:
https://heteronomics.ir/1384/

🆔 @heteronomics

خروج و اعتراض و وفاداری

04 Jan, 19:58


سرمایه‌داری رفاقتی

این روزها خواندن کتاب

سرمایه‌داری رفاقتی

فصل مربوط به سوریه


قویا توصیه می‌شود.

خروج و اعتراض و وفاداری

24 Dec, 17:48


پنج‌شنبه‌های نهادگرا ۱۳
گفتگو درباره کتاب «دورمانده از توسعه؛ خودی‌ها و غیرخودی‌ها در جهان عرب»
همراه با نرگس مرادی و اعضای پنل گفتگو

پنج‌شنبه ۶ دی ۱۴۰۳
ساعت ۱۰ تا ۱۱:۳۰
موسسه مطالعات دین و اقتصاد

@Dinoeqtesad
@RezaMadjizad
@sociology_development_economic

خروج و اعتراض و وفاداری

15 Dec, 16:54


یکی از بهترین‌ها

خروج و اعتراض و وفاداری

12 Dec, 21:25


https://youtu.be/zSTI2NKlcQ0?si=QpVDmLjgcyM_nCHF

خروج و اعتراض و وفاداری

12 Dec, 11:33


https://youtube.com/shorts/S-cRtzOlBzU?si=cyR6p9m3Ca3yieBw

خروج و اعتراض و وفاداری

11 Dec, 21:29


https://youtu.be/KpxSQWWnKTE?si=J-biqaa8AFE1Sj_i

خروج و اعتراض و وفاداری

10 Dec, 15:40


رنگ صدای گرشاسبی خیلی خاص است

خروج و اعتراض و وفاداری

02 Dec, 11:21


خواندنی و آموزنده

خروج و اعتراض و وفاداری

01 Dec, 05:31


مصداق عینی فساد

فردی که در نهاد ناظر یا تنظیم‌گیر و مقررات‌گذار یک صنعت کار می‌کند، و عضو هیأت مدیره یا هیأت عامل یا شورای عالی آن نهاد است،
می‌تواند از رهگذر حضور در این جایگاه، بر حضور افراد در نهادها و موسسات ذیل این تنظیمات اثر بگذارد و در آنها مداخله کند؛ مثلا از رهگذر آیین‌نامه انتصابات و صلاحیت‌ها؛
نمونه‌اش:
فرض کنید بگویند مطابق آیین‌نامه صلاحیت حرفه‌ای هر متقاضی در شرکت‌های ذیل نهاد تنظیم‌گر باید مصاحبه شوند.
یکی از این اعضا که سفارش‌پذیر است، در جلسه بررسی فرد الف حاضر نمی‌شود، بعد به خاطر جایگاه و قدرتش می‌گوید باید اختصاصی مصاحبه کنم و بعد هم به دلیل اطلاع از نمره و نظر دیگران، زمینه رد شدن متقاضی را فراهم بیاورد.

مصداق دوم فساد این است که این افراد بلافاصله بعد از جدایی از نهاد تنظیم‌گیر در موسسات ذیل آن مشغول کار در سطوح عالی می‌شوند. دست‌کم باید سه سال این بین فاصله باشد.

البته، مفسدین راه دور زدن این را هم بلدند.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

30 Nov, 20:08


اعتبار به کسی تعلق دارد که در میدان مبارزه است؛

کسی که صورتش غرق عرق و خاک و خون است …

خروج و اعتراض و وفاداری

30 Nov, 07:55


مرگ‌اندیشی

نیمه‌شب دیشب ناگاه از خواب پریدم. عرق سرد تمام تنم را گرفته بود؛ وحشت کرده بودم؛ خواب دیدم دارم می‌میرم. از ترس تا صبح بیدار ماندم و به مرگ فکر می‌کردم. مرگ‌اندیشی گاهی چنان ذهنم را فرا می‌گیرد که مثل دیشب یارای مقاومت در برابرش را ندارم.

مرگ‌اندیشی معانی متفاوتی دارد که یکی از آنها می‌شود ترس از مرگ و مردن.

اندیشه در زبان فارسی معانی متفاوتی دارد که یکیشان می‌شود ترس. مثلا قدما در مواجهه با یک حادثه می‌گفتند اندیشه‌مدار؛ یعنی نترس.

بنابراین، ترس از مرگ وقتی بر ذهن و جسم آدم سایه بیاندازد چنان آدمی را مچاله می‌کند که فقط می‌تواند در خودش فرو برود. سوگ ناشی از ازدست‌دادن دیگران مهیب است، چه برسد به اندیشیدن به نبودن خویشتن.

روز مرگ را اگر بدانیم خوب است شاید که چون حافظ یا کسی که قرار است اعدام شود خواسته‌ای داشته باشیم. کتابی می‌خواندم با مضمون آخرین خواسته‌ها و نوشته‌های محکومین به اعدام.

حافظ می‌گوید:

روز مرگ نفسی مهلت دیدار بده
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم

یا سعدی در جایی می‌گوید

خنک هوشیاران فرخنده بخت
که پیش از دهل‌زن بسازند رخت

خیام هم می‌گوید

اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ


خلاصه که مرگ‌اندیشی و ترس از انجام ندادن خیلی کارها و نفسی مهلت دیدار نیافتن، نفسم را گرفت.

اما ظاهرا گریزی از این مرگ‌اندیشی نیست.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

29 Nov, 19:42


🎵گنبد مینا

💠آواز: محمدرضا شجریان
💠آهنگ: پرویز مشکاتیان
💠تنظیم: رضا درویشی
💠ارکستر سمفونیک تهران

💠💠💠

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم

خروج و اعتراض و وفاداری

25 Nov, 17:46


به واسطه و لطف گفت‌وگوهای شبانه با برادرم به تاریخچه برخی ترانه‌ها و شأن نزولشان و حس و حالشان علاقه‌مند شده‌ام. یکی از بهترین‌شان به لحاظ حس و حال همین است.

خروج و اعتراض و وفاداری

24 Nov, 20:25


تفاوت
کره شمالی (تاریک)
با
کره جنوبی (غرق در نور)
در شب.

از دیکتاتوری تا دموکراسی

@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

23 Nov, 19:04


کوچ ایدئولوژیک اقتصاددانان

مائوریس آلایس برنده نوبل اقتصاد ۱۹۸۸


عضو انجمن مونت پلرین که حاضر نشد بیانیه این انجمن را امضا کند.


این است چرایی اینکه او با مالکیت خصوصی بر همۀ دارایی­ها موافق نبود. او در 12 مي 1947 براي هايك نوشت، درحالي­كه او «عميقاً موافقت خود را با طراحي اقتصاد و سياست ليبرال اعلام مي­كند»، اعتقاد داشت كه «مالكيت اشتراكي بر زمين» ضروري است- اعتقادي كاملاً ناسازگار با بيانة اهداف اين انجمن، حتي با اينكه او اعتقاد داشت كه اين امر با «مالكيت خصوصي شركت­ها» ناسازگار نيست.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

22 Nov, 19:14


محمدرضا شجریان

برای سکوتِ شب
و
روزگاران سخت

خروج و اعتراض و وفاداری

22 Nov, 16:22


کتابی که خودم تا حالا ندیدمش

خروج و اعتراض و وفاداری

22 Nov, 11:23


مجله اکون ژورنال واچ در پروژه ­اي با عنوان
«كوچ ايدئولوژيك نوبليست­هاي اقتصاد»
پرونده 71 نفر از نوبليست­هاي اقتصاد را بررسی کرده و از ميان نوشته ­هاي مكتوب و موجود آنها و براساس پيش­زمينة خانوادگي­شان به بررسي اين موضوع پرداخته كه آيا در گذر زمان ليبرال­كلاسيك­تر شده‌اند يا از شدت ليبرال‌كلاسيك‌بودن آنان كاسته شده است. درواقع، اين پروژه به موضوع تغييرات ايدئولوژيك در ذهن اقتصاددانان در چارچوب مكتب ليبراليسم كلاسيك مي‌پردازد و نشان مي­دهد كه انديشه­هاي اقتصاددانان نوبليست در باب يك سياستگذاري يا يك تصميم­گيري سياسي در گذر زمان چگونه دستخوش تغييرات ایدئولوژیک مثل طرفداری از بازار آزاد یا اقتصاد کاملا متمرکز دولتی شده است.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

19 Nov, 07:30


روایت رابرت بارو دربارۀ گری بکر در کتاب «هیچ چیز مقدس نیست.»

مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور

اولین‌بار گری بکر را در 1986، هنگامی که دکترای اقتصادش را به تازگی از دانشگاه هاروارد گرفته بود، دیدم. آن موقع در حال اقدام برای برگزاری یک سمینار شغلی در دانشگاه کلمبیا که گری بکر بعداً به آنجا رفت، بودم. یک لحظه و در هنگام ارائه مطالبم، منتقدی سرسخت در میان تماشاچیان برخاست و شروع کرد به انتقاد از من. قبل از اینکه پاسخش را بدهم، گری بکر بحثش را قطع و از من حمایت کرد. او با منتقد یادشده بحث کرد و و در نهایت سمینار تمام شد. به نظرم آنچه اتفاق افتاد خیلی جالب بود. علی‌الظاهر، سمینار دادن آسان بود. من توانستم راحت در جایم بنشینم و یک اقتصاددان بزرگ جلو بیاید و از من در برابر مخالفانم دفاع کند. اما متأسفانه این شرایط، دیگر برایم تکرار نشد.

در 1992، گری بکر جایزۀ نوبل اقتصاد را در درجۀ اول به دلیل کاربرد اصول اقتصادی در موارد متنوعی از مسائل اجتماعی دریافت کرد. او مطالعاتش را با پرداختن به بحث تبعیض در بازار کار آغاز کرد و نشان داد که چگونه اشخاصی که میخواهند با تکیه بر مسائل نژادی و حوزههای دیگر، تبعیض در بازار کار به وجود آورند موجب تحمل هزینههای آن تبعیض در بازار می‌شوند. کار اولیه دیگرش دربارۀ سرمایه انسانی نشان داد که چگونه سرمایهگذاریهای انجام شده در حوزۀ تحصیلات و آموزش میتواند مانند سرمایهگذاریهای شغلی رویسرمایه فیزیکی محسوب شود. سپس گری استدلال‌های اقتصادی را به حوزه‌هایی مثل جنسیت و مجازات، ازدواج، طلاق، باروری، اعتیاد و شکل گرفتن ترجیحات تسری داد.

برخی منتقدان گری بکر را یک امپریالیست اقتصادی معرفی میکنند ودر مقابل گری با اطمینان از گسترش حوزۀ عمل مدل اقتصادی ترسی نداشته است. اما به تصور من، عقیدۀ فردی دربارۀ امپریالیسم بستگی به ارزیابی نتایج او دارد. به باور من، گسترش علم اقتصاد برای فهم پدیدههای تجربی و طراحی سیاستهای عمومی مفید بوده است.

وقتی او جایز نوبل را گرفت لحظه بزرگی بود چراکه اعطای چنین جایزهای سال‌ها بود که به تعویق افتاده بود. دیوید رومر، اقتصاددان برکلی، یک شرطبندی روی برندۀ جایزۀ نوبل راه انداخته بود. گری از پنج سال پیش همیشه بالاتر از سایر افراد بوده است. (مطلب بارو در 2002 منتشر شده است).

یکی از فرضیههای مربوط به تأخیر در اعظای جایزه به بکر این بود که کمیتۀ جایزۀ تشخیص داده بود که دریافت‌کنندگان ممکن است پس از دریافت آن تمایل پیدا کنند که از ارائه کارهای جدید شانه خالی کنند. این توجیهات به ویژه دربارۀ گری به دلیل اینکه او کارایی بیشتری از خودش نشان می داد، صادق بود. پس کاهش مطالعات جدید او در صورت دریافت زودهنگام جایزۀ نوبل ممکن بود نتایج معکوسی بر ارائه کارهای تحقیقاتی اقتصادی او داشته باشد.

(درواقع، این فرضیه جالبی است که هر فردی می‌تواند با پذیرش آن توضیح دهد که چرا تاکنون جایزه نوبل را دریافت نکرده است). موضوع دیگر اینکه سن شصت‌‌ودو سالگی که گری بکر در این سن جایزه نوبل را دریافت کرد، برای دریافت جایزه از سوی اقتصاددانان نسبتاً کم است. متوسط سن دریافتکنندگان از هنگامی که جایزۀ نول اقتصاد برای اولین‌بار در 1969 اعطا شد، شصت و هفت سال بود. موضع جالب اینکه متوسط این سن در مقایسه با سایر رشته‌ها بالاتر است. زیرا جایزه نوبل در شیمی و داروسازی در پنجاه و نه سالگی و در فیزیک در سن پنجاه و شش اعطا شده بود. البته، جایزه نوبل اقتصاد خیلی جدیدتر از سایر جوایز است. اما هنوز هم عجیب است که چرا سن برندگان جایزه نوبل اقتصاد در طول زمان هیچ نشانه‌ای از کاهش نشان نداده است. به هر صورت، دو جایزه پایانی در سالهای 2000 و 2001 به نخبگان جوان اعطا شد.

بازی تنیس گری بکر مثال دیگری است برای یک مدل اصیل سرمایه انسانی. او با استعداد کمی اتنیس را شروع کرد. سپس با کوشش بسیار با رعایت دستورالعملها و آموزش عملی پس از سالها به میزان قابلرقابتی در این بازی پیشرفت کرد. بعداً، نداشتن سبک و روش برای او به یک اسلحۀ روانی مبدل شد. درواقع، فشار زیادی بر رقبا برای از دست ندادن امتیاز در برابر اشخاصی که فاقد استعداد قهرمانی هستند وجود داشت و این فشار بیشتر با تأکید بکر بر امتیازات کلیدی و خواندن کُری‌هایی از این قبیل که «این امتیاز، یک امتیاز حساس است، یا اگر شما این امتیاز را بگیرید شاید بتوانید بازی را ببرید» افزایش مییافت.
 
❖ گری بکر در سالهای ابتدایی دهه 2000 به همراه ریچارد پوسنر یک وبلاگ اقتصادی راهاندازی کرده بودند و دربارۀ موضوعات اقتصادی مختلف نظراتشان را که گاهاً متضاد هم بود منتشر میکردند. بدون شک گری بکر یکی از بزرگترین اقتصادانان سدهبیستم است که در 3 می 2014 درگذشت.

خروج و اعتراض و وفاداری

19 Nov, 07:30


آخرین کتابی که از او به همراه کوین مورفی منتشر شد عبارت بود از «اقتصاد اجتماعی: رفتار بازار در یک محیط اجتماعی» که همچنان از همان روششناسیای بهرهمند بود که او به خاطرش جایزۀ نوبل را دریافت کرده بود.
 
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

18 Nov, 05:17


سرگذشت اقتصاددان شیرازی

خروج و اعتراض و وفاداری

17 Nov, 17:21


بعضی چیزها و آدم‌ها که مجاب می‌شویم کنارشان بگذاریم؛ ذهن‌مان را به تمامی تسخیر می‌کنند.

ممنوع کردن چیزی همانا فراموش‌نشدنی کردن آن است.

در بهترین حالت، ممنوع کردن چیزی یعنی جلب کردن توجه و تضمین جذابیت آن.

منع چیزی یعنی مهیا کردن موقعیت برای تسخیر ذهن آدم‌ها.

لذت‌های ناممنوع

خروج و اعتراض و وفاداری

17 Nov, 11:55


مایک تایسون بوکسور با کتاب مبانی اقتصاد توماس سوئل

خروج و اعتراض و وفاداری

17 Nov, 11:11


پسر مایک تایسون: منم میخوام بوکسور بشم.

مایک تایسون: تو میری مدرسه خصوصی و نمی‌تونی.

خروج و اعتراض و وفاداری

17 Nov, 07:21


کتاب موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران: دورهٔ قاجاریه نوشته احمد اشرف pdf بسیار بد کیفیتی داشت. در فصلنامه بنگاه تصمیم گرفتیم این کتاب را به نسخه word و pdf با کیفیت تبدیل کنیم و تقدیم خوانندگان کنیم. امیدواریم مورد استفاده قرار بگیرد.
@bongah_mag

خروج و اعتراض و وفاداری

15 Nov, 16:20


فرایند انتصابات ترامپ

ریچارد نیکسون در دهه ۱۹۸۰ در نامه‌ای به دونالد ترامپ نوشت که مطابق گفته همسرم، شما هر زمان اراده کنید می‌توانید رییس‌جمهور آمریکا شوید.
تاریخ هم این نوشته را تایید می‌کند. سه بار آمده و دو بار هم برده است.

در دور اولش کتابی از نوامی کلاین درباره ترامپ ترجمه کردم که شخصیتش را خوب توصیف کرده است. اما این‌بار، فرایند انتصاباتش جالب است. هنوز به کاخ نرسیده، وزارتش مشخص است؛ پیغام و پسغام‌ها و معاهدات مورد نظرش را آماده کرده است.

اما اینجا هنوز می‌گویند رزومه بفرستید،
در فرایند انتصابات بررسی خواهد شد، شورای مشورتی تشکیل شده و
برنامه پیشنهادی از کاندیداها میخواهد؛ وزیر شخصا باید شما را ببیند؛
درباره سلامت و پاک‌دستی آن فرد هنوز به یقین نرسیده‌ایم و …

باشد که بیاموزیم
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

11 Nov, 12:46


بحران 2008: درس‌های ساختاری از و برای علم اقتصاد
نویسنده: دارون عجم‌اغلو (همان سال)
مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور (همان سال، بازخوانی مجددبعد از جایزه نوبل 2024 اقتصاد)
 
هنوز نمی‌دانیم آیا از بحران مالی و اقتصاد جهانی 2008 در تاریخ به‌مثابه یک حادثه فاجعه‌آمیز منحصربه‌فرد یا خطیر یاد خواهد شد یا خیر؟ تاریخ نانوشته مملو از حوادثی است که معاصرین فکر می‌کردند مهم و تاریخی‌اند و امروز مدت‌هاست که به‌دست فراموشی سپرده شده‌اند، و از سوی دیگر، در مراحل اولیه رکود بزرگ 1930 گروه زیادی بودند که اهمیت آن را دست‌کم مي‌گرفتند. گرچه اکنون خیلی‌زود است که بگويیم نیمه دوم سال 2008 در کتاب‌های تاریخ چگونه ترسیم خواهد شد، نباید شکی وجود داشته باشد که این بحران دال‌بر فرصتی حیاتی برای علم اقتصاد است. این فرصتی برای ماست- و فکر می‌کنم برای اکثریت اعضای حرفه اقتصاد و متاسفانه خود من است- تا در ابتدا از پذیرش نادرست مفاهیم مشخصی آگاه شویم که نباید آنها را قبول می‌کردیم. همچنین فرصتی‌ست برای ما تا به گذشته برگردیم و مهم‌ترین درس‌های فراگرفته از تحقیقات تجربی ….

خروج و اعتراض و وفاداری

11 Nov, 09:16


ابوسعید ابوالخیر و نفت

امروز کمی گیر دادم به ابوسعید ابوالخیر. جالب اینکه در یک دوبیتی از نفت سخن گفته است.

ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی

در چشم عزیز من نمک سایندی
وز دوست جدا شدن نفرمایندی

ایشان، البته که دوبیتی‌هایش حرف ندارد. مثل این:

از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد
وآنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد

@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

10 Nov, 16:51


در باب اهمیت نگاه

نحوه زیست و زندگی ما به «نگاه»‌مان بستگی دارد:

نگاه است که انتخاب‌های ما را شکل می‌دهد،

چون مشخص می‌کند چه آرزوهایی داریم،

برای دستیابی به آن آرزوها چه ابزارهایی را بکار می‌گیریم،

چه گزینه‌های جایگزینی را در نظر و کدام‌ها را نادیده می‌گیریم،

و تلقی‌مان از هزینه‌ها و فواید اقدامات‌مان چیست.

در یک کلام،

نگاه

عبارت است از تصور ما در مورد زندگی و انتخاب‌ها و فواید و مواهب و آسیب‌ها احتمالی.

اختلاف بر سر نگاه، جدی‌ترین اختلاف است و تقریبا اجازه سر سازگاری داشتن نمیدهد.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

09 Nov, 17:18


برهمزنندۀ صلح: شرح حال دارون عجماغلو
 
نویسنده: سايمون ويلسون
مجله مالیه و توسعه، مارچ 2010، شماره 47
 
مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور (همان سال ۲۰۱۰، بازخوانی جدید)
 
گذراندن یک شب در زندان، آن هم برای اولینبار، دارون عجماغلو را واداشت تا به اهمیت مقررات در نظام بازار پی ببرد. عجماغلوی نوجوان یکی از چندین رانندۀ بدون گواهینامة درحال‌يادگيري رانندگي در اطراف بزرگراهي متروک در استانبول ترکیه بود که معمولاً توسط چنین رانندگانی براي تمرين مورد استفاده قرار میگرفت. آن روز پلیس شهری تصمیم گرفت در این کار مداخله کند. پليس با حركتي سریع و پیشبینینشده، عجماغلو و چندین رانندۀ دیگر را در سلولهای زندان مرکزي شهر تا صبح فردا معلق نگه داشت تا تنبیه شوند.
عجماغلو، حالا جاافتادهتر و معقولتر، به عنوان استاد اقتصاد کاربردی کرسی چارلز کیندلبرگر موسسة تکنولوژی ماساچوست(امآيتي)، غمگنانه میگوید که «بدون مقررات و قوانین قابلپیشبینی، بازار کار نخواهد کرد.» چند ساعت خيرگي به دکور سیمانی سلولش و تأدیب اجرایی بعد از آن، شناختی مهم از اهمیت قوانین بیطرفانه،حتی در بازارهای کاملاً آزاد براي او ایجاد کرد.

خروج و اعتراض و وفاداری

08 Nov, 14:53


استاد #شجریان
#اخوان_ثالث

در این خوانش، شجریان سه بار فریاد می‌زند؛

در اولی رگه‌هایی از امید هست

در دومی امید با ترس گلاویز می‌شود

در سومی امیدی نیست.


ناامیدی وقتی یقه آدمی را بگیرد، رنگ رخ زرد می‌شود.

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز
هر طرف مي سوزد اين آتش
پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود

من به هر سو مي دوم گريان
در لهيب آتش پر دود
وز ميان خنده هايم تلخ
و خروش گريه ام ناشاد
از دورن خسته ي سوزان
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! ای فرياد

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي بي رحم
همچنان مي سوزد اين آتش
نقشهايي را كه من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و ديوار
در شب رسواي بي ساحل

واي بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هايي را كه پروردم به دشواري
در دهان گود گلدانها
روزهاي سخت بيماري

از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه اين مشبك شب
من به هر سو مي دوم ،
گريان ازين بيداد
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد

واي بر من، همچنان مي‌سوزد اين آتش
آنچه دارم يادگار و دفتر و ديوان
و آنچه دارد منظر و ايوان

من به دستان پر از تاول
اين طرف را مي كنم خاموش
وز لهيب آن روم از هوش
ز آن دگر سو شعله برخيزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، كه مي داند كه بود من شود نابود
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
واي، آيا هيچ سر بر مي‌كنند از خواب
مهربان همسايگانم از پي امداد ؟

سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي‌كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد

خروج و اعتراض و وفاداری

07 Nov, 11:03


من یک کتابخانه بزرگ دارم

و جابجا هم نمیشم

کتابهایی که دوست داری رو می‌تونی امانت پیشم بذاری


پیام یک دوست خوب و نازنین

خروج و اعتراض و وفاداری

07 Nov, 06:50


هنر از دست دادن دوست‌داشتنی‌ها

در خانه پدریم فقط یک کتاب بود که آن هم به دلیل بی‌سوادی پدر و مادرم باز نمی‌شد.

مادرم اوایل دهه ۱۳۶۰ به کلاس‌های نهضت سوادآموزی در کانون پرورش فکری کودکان رفت و کمی با کتاب آشناتر شدیم.

وقتی دبیرستان بودم رفتم کتابفروشی؛ منوچهر، یکی از فامیل‌ها، اتفاقی آنجا بود و با کتابفروش هم دوست بود؛ قرار شد کتاب بخرم و بخوانم و پس بدهم و کمی از پول کم شود و کتاب دیگری بخرم.

با اولین وام‌های دانشجویی دهه ۱۳۷۰ شروع کردم به خرید کتاب؛ بالاخره یک کتابخانه کوچک در خانه پدری خریدیم؛ از دیدن کتاب‌ها لذت می‌بردم.

بعدها گز کردن خیابان‌ها به قصد پیدا کردن یک کتاب خاص، یک نسخه خاص، یک ترجمه خاص و مواردی از این دست بدل شد به بخش مهمی از زندگانی من. در این مسیر هم خوشبختانه همیشه خانواده و دوستان خوبی همراهم بودند و از این کتاب‌بازی مثل کفتربازها لذت بردیم.

اما تغییرات تکنولوژی و افزایش قیمت مسکن و سختی جابجایی مجبورم کرد که برخی از کتاب‌ها را بفروشم یا هدیه بدهم یا اهدا کنم.

بخش دردناکش اما اینجاست که وقتی آن کتاب‌های کمیاب و نایاب و خاص را می‌خریدم، فکر می‌کردم با آنها آینده‌ای دارم؛ جلو چشمانم رژه می‌روند و هر از گاهی از گوشه دنج کتابخانه بیرونشان می‌آورم و تورقی می‌کنم و به تاریخ خرید و خوانده‌شدنشان نگاهی می‌کنم و یادی می‌شود از ایام گذشته.

اما ای دریغ؛

کتاب‌بازی و کتاب‌خری کاری‌ست کار دل و دوست داشتن کتاب خودش یک نوع زیست است.

بنابراین، به جبر روزگار، باید کتاب‌هایم را از دست بدهم که هم دوست‌شان دارم و هم فکر می‌کردم با آنها آینده‌ای دارم.

از دست دادن هر چیزی با این دو ویژگی بسیار دشوار است و یادگرفتن این کار، هنر است. ‌‌

امیدوارم مجبور به از دست دادن نشوید.

@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

06 Nov, 19:28


شعار ترامپ در انتخابات ٢٠١٦
@exitvoiceloyalty
به من اعتماد كنيد، چرا كه اين نظام را فريب داده ام.

خروج و اعتراض و وفاداری

28 Oct, 09:15


⭕️ دانلود

کتاب

سفر بشریت: خاستگاه‌های ثروت و نابرابری

نوشته اودد گالور / ترجمه محمدرضا فرهادی‌پور

📚 ناشر: سنور

📝 برای دهه‌ها تصور عامه این بوده که استانداردهای زندگی، پیوسته طی تاریخ بشر افزایش یافته است. چنین چیزی عملاً یعنی تحریف واقعیت. اگرچه تکامل فناوری درواقع فرایندی نسبتاً تدریجی بوده و صرفا سرعت آن دستخوش تغییر شده، اما همیشه به بهبود متناظر در شرایط زندگی منجر نشده است. افزایش چشمگیر سطح کیفیت زندگی طی دو قرن گذشته، درواقع محصول دگرگونی ناگهانی بوده است و تا پیش از آن، سطح زندگی بیشتر مردم جهان کاملاٌ مشابه زندگی اجدادشان بود. شرایط زندگی کشاورز انگلیسی در آغاز قرن شانزدهم شبیه شرایط زندگی رعیت چینی قرن یازدهم، دهقان مایایی قرن پنج میلادی و گله‌دار یونانی قرن چهارم پیش از میلاد بود. اما با آغاز قرن نوزدهم، دنیا چنان دگرگون شد که چنین مقایسه‌ای دیگر کاملاً بی‌معناست. می‌توان گفت بشر در بیشتر تاریخ خود در تله رکود گرفتار بوده است.

لینک دانلود:
https://senoorbook.ir/post-9

خروج و اعتراض و وفاداری

25 Oct, 10:49


نهادگراها همان مارکسیست‌ها هستند

موسی غنی‌نژاد در این گفت‌وگو https://t.me/feghtesad/35784 توضیح می‌دهد که چرا به نظرش نهادگراها همان مارکسیست‌ها هستند و در تفسیر و توضیح نهادها ناکام می‌مانند.

من با ایشان مخالفم.

@exitvouceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

24 Oct, 19:09


دانشکده تجارت و بازرگانی #دانشگاه_تهران برگزار می‌کند:

بررسی اندیشه‌های برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۴؛ با نگاهی به کتاب "قدرت و پیشرفت"

سخنرانان:
#سعید_اسلامی_بیدگلی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران)
#محمدرضا_فرهادی‌پور (مترجم کتاب "قدرت و پیشرفت" و "دالان باریک")

شنبه ۵ آبان ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰
دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، سالن دکتر #غلامرضا_اسلامی_بیدگلی

#دانشکده_تجارت_وبازرگانی

#کتاب
#اقتصاد

#نیمکت
@nymkat

خروج و اعتراض و وفاداری

24 Oct, 19:06


با من چه کردی که تا نامت را می‌گویم لبهایم می‌سوزد
با من چه کردی که تا می‌خوانم صدها نی در نایم می‌سوزد

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد

آتش گرفتم در قعر دریا امشب دلم را از این جهنم بیرون بیاور
تا صبح فردا شاید نمانم اکنون بیاور

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد

ای شب چشمانت در تاریکی‌ها راهی روشن
آخرین رویای شب تنهایی‌ها در جان من با تو خندیدن 

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد

خروج و اعتراض و وفاداری

21 Oct, 18:50


خاستگاه‌های استعماری توسعه

چرا نوبل اقتصاد را به دارون عجم‌اغلو و جیمز رابینسون و سایمون جانسون دادند؟

در مقاله سال ۲۰۰۱ این سه نفر چه نوآوری و نظریه‌ای وجود داشت که مباحث اقتصاد توسعه و روش‌شناسی تحقیق در این حوزه را متحول ساخت و نوبل اقتصاد را ۲۳ سال بعد برای آنان به ارمغان آورد.

رامین ناصحی

آرش نقوی

محمدرضا فرهادی‌پور

صفحه اینستاگرام اکونقال

econaghal

چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ شب (پس فردا)

ساعت ۱۰ شب به وقت ایران

@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

14 Oct, 10:58


🔺در اپیزود اول پادکست اقتصادینو با حضور امیر کرمانی، اقتصاددان ایرانی و استاد دانشگاه برکلی آمریکا به نقد و بررسی کتاب دالان باریک نوشته دارون عجم‌اوغلو می‌پردازیم و همچنین توضیح مختصری در خصوص مطالعات و شیوه کار این اقتصاددان برجسته و ترک‌تبار آمریکایی می‌دهیم.

7:20 آشنایی امیر کرمانی با عجم‌اوغلو
11:09 ویژگی‌های شخصیتی و نحوه فعالیت‌ عجم اوغلو
18:35 نحوه نگارش و ایده «کتاب چرا کشورها شکست می‌خورند»
29:22 چرا اقتصاددانان بزرگ جهان به اقتصاد ایران نمی‌پردازند؟
33:30 ایده اصلی کتاب «دالان باریک»
45:30 کتاب «دالان باریک» برای ایران هم کاربرد دارد؟
52:18 اصلی‌ترین نقدها به کتاب «دالان باریک»
1:03:42 تغییر تفکر توسعه اقتصادی نزد عجم‌اوغلو مابین دو کتاب «چرا کشورها شکست می‌خورند» و «دالان باریک»

خروج و اعتراض و وفاداری

14 Oct, 10:50


نوبل اقتصاد ۲۰۲۴

جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ به

دارون عجم‌اغلو

سایمون جانسون

جیمز رابینسون

به خاطر کارشان روی

نهادها، بهروزی و رشد اقتصادی داده شده است.

به عبارت دیگر، نوبل اقتصاد را به یک مقاله داده‌اند و نه به افراد که یک سنت‌شکنی مهم به شمار می‌رود.

البته، باید بگوییم که دارون (بیژن) اغلو نماینده شاخه حزب توده در دانشگاه ام‌آی‌تی است 😂.

کتاب دالان باریک ایشان را می‌توانید اینجا بخوانید.

https://t.me/exitvoiceloyalty/2327

خروج و اعتراض و وفاداری

07 Oct, 09:53


به قدر کافی کتاب خواندیم. گوش کنیم و لذت ببریم.

خروج و اعتراض و وفاداری

28 Sep, 05:44


وارد کتابفروشی نشر چشمه زیر پل کریمخان که می‌شوی، فقط چپ و روشنفکری چپ را می‌بینی. اما از آنها که بگذری قفسه کتاب‌های اقتصادی، دیدنی‌تر است.

خروج و اعتراض و وفاداری

21 Sep, 14:04


وودی آلن و اول مهر

ما انسان های ناسپاسی هستيم ...
چون هر روز صبح که از خواب بيدار می شويم
خدا را به خاطر آن که ديگر
به مدرسه نمی رويم ،
شکر نمی کنيم !

این گفته وودی آلن است و بسیاری از ما از این بابت خرسندیم.

مدرسه در زمانه من ترکیبی بود از بیمارستان و تیمارستان و پادگان. بعید می‌دانم حالا هم تغییر چندانی کرده باشد.

کرونا داشت کمک می‌کرد که مدرسه از بین برود که واکسن امانش نداد.

البته، ممکن است کاری را که کرونا هم نتوانست بکند، قیمت‌های بالا دفتر و لوازم‌التحریر و در یک کلام تورم بکند. نتایج اخیر کنکور هم نشان می‌دهد که درس و مشق و قبولی در رشته‌های خوب دستاورد پول است و به این ترتیب پیشرفت و جابجایی طبقاتی کم‌کم به لطف تورم ناممکن می‌شود.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

20 Sep, 10:15


https://youtu.be/X_FN7-Jloww?si=_C6N6ux2niEBka07

خروج و اعتراض و وفاداری

19 Sep, 20:06


اپلود یک ویدیو ۶ دقیقه‌ای در یوتیوب چهار ساعت طول کشیده و هنوز تمام نشده است.

خروج و اعتراض و وفاداری

19 Sep, 17:17


پسران شیکاگو که بودند و چه کردند؟ آیا این اقتصاددانان از خشونت و وحشی‌گری پینوشه با خبر بودند؟

خروج و اعتراض و وفاداری

19 Sep, 17:16


کتابی خواندنی

خروج و اعتراض و وفاداری

15 Sep, 08:43


1
 در مدرسه وارتون شنیده شد.
مردی که در امتداد جاده‌ای در حومه شهر قدم می‌زند با یک چوپان و یک گله بزرگ گوسفند روبرو می‌شود. به چوپان می‌گوید: «من با تو 100 دلار در برابر یکی از گوسفندانت شرط می‌بندم که بتوانم تعداد دقیق این گله را به تو بگویم.»
چوپان به پیشنهادش فکر کند. و با خودش می‌گوید این یک گله بزرگ است، و محال است بتواند درست حدس بزند؛ بنابراین شرط می‌بندد.
مرد می‌گوید: 973. چوپان متحیر می‌ماند؛ زیرا دقیقاً درست است.
چوپان می‌گوید: «باشد، من مردو سر حرفم هستم، گوسفندری را بردار.»
مرد یکی را برمی دارد و شروع به دور شدن می‌کند.
چوپان فریاد می‌زند: «صبر کن، فرصتی هم به من بده تا شرطی ببندم. مرد میگوید حتما. چراکه نه. چوپان می‌گوید: «شما اقتصاددان یک اتاق فکر دولتی هستید.
«حیرت‌آور!» است.
مرد پاسخ می‌دهد: «دقیقاً! درست می‌گویی! اما به من بگو، چگونه این را استنباط کردی؟»
چوپان می‌گوید: «خب، سگم را زمین بگذار تا به تو بگویم.»
2
یک ریاضیدان، یک حسابدار و یک اقتصاددان برای یک شغل درخواست می‌دهند.
مصاحبه‌کننده با ریاضیدان تماس می‌گیرد و می‌پرسد «دو بعلاوه دو می‌شود چند؟ ریاضیدان پاسخ می‌دهد «چهار». مصاحبه‌کننده می‌پرسد «دقیقا چهار؟»
ریاضیدان با ناباوری به مصاحبه‌کننده نگاه می‌کند و می‌گوید «بله، دقیقاً، چهار.»
سپس مصاحبه‌کننده با حسابدار تماس می‌گیرد و همان سوال را می‌پرسد «دو بعلاوه دو می‌شود چند؟» حسابدار می‌گوید: «به طور متوسط، چهار؛ ده درصد بده (بالا) یا بگیر (پایین)، اما به طور متوسط، چهار.»
سپس مصاحبه‌کننده اقتصاددان را فرا می‌خواند و همان سوال را مطرح می‌کند که «دو بعلاوه دو می‌شود چند؟»
اقتصاددان بلند می‌شود، در را قفل می‌کند، پرده را می‌کشد، کنار مصاحبه‌کننده می‌نشیند و می‌گوید: «می‌خواهی چند شود»؟
3
سه اقتصاددان برای شکار رفتند بیرون و با آهوی بزرگی روبرو شدند.
اولین اقتصاددان شلیک کرد، اما یک متر به سمت چپ.
اقتصاددان دوم شلیک کرد، اما یک متر به سمت راست.
سومین اقتصاددان شلیک نکرد، بلکه با پیروزی فریاد زد: ما گرفتیمش! ما گرفتیمش!
4
از یک ریاضیدان، یک اقتصاددان نظری (تئوریک: اقتصاددانی که فقط در حوزه تئوری‌های اقتصادی کار می‌کند) و یک اقتصادسنجی‌دان خواسته می‌شود تا گربه سیاهی (که واقعا وجود ندارد) را در اتاقی بسته با چراغ‌های خاموش پیدا کنند.
ریاضیدان در تلاش برای یافتن گربه سیاهی است که در اتاق تاریک وجود ندارد دیوانه می‌شود و در نهایت به یک بیمارستان روانی می‌رود.
اقتصاددان نظری قادر به گرفتن گربه سیاهی که در اتاق تاریک وجود ندارد نیست، اما با افتخار از اتاق خارج می‌شود و می‌گوید می‌تواند مدلی بسازد که تمام حرکاتش را با دقت بسیار زیاد توصیف کند.
اقتصادسنجی‌دان با خیال راحت وارد اتاق تاریک می‌شود، یک ساعت به دنبال گربه سیاهی می‌گردد که وجود ندارد. او از اتاق خارج نمی‌شود و از داخل اتاق فریاد می‌زند که او را از گردن گرفته است.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

08 Sep, 21:06


https://youtu.be/pSASjcd4OwU?si=2JWThSwHsSVTYQVM

خروج و اعتراض و وفاداری

08 Sep, 05:10


اسلحه، میکروب، زور بازو

بچه بودم رفتم سلمونی؛ سر قیمت کوتاه‌کردن مو بین سلمونی و مردی که موهایش کوتاه شده بود، دعوا شد. سلمونی کت خورد و مرد هم قیمت مد نظرش را داد و رفت. سلمونی به من گفت چقدر پول داری؟ گفتم: ۱۵ تومان. گفت: با ۱۵ تومن فقط با ماشین صفر موهاتو از ته می‌زنم. گفتم: باشه.

درواقع، همان روز پذیرفتم که زور بازو و اسلحه در مناسبات انسانی از قبیل معامله و خرید و فروش حرف اول و آخر را می‌زنند. حالا گاهی وقت‌ها ممکن است سر قیمت توافق وجود داشته باشد ، پس نیازی به استفاده از زور بازو نیست.

برای رفع مشکل زور بازو و جلوگیری از همیشه برنده‌بودن صاحبان زور بازو، نیازمند آزادی اسلحه هستیم. هرچقدر هم یک جامعه بی‌قانون‌تر یا اجرای قانون در آن وقت‌گیرتر باشد، این ضرورت جدی‌تر است و بیشتر احساس می‌شود. آزادی داشتن اسلحه، آدم‌های را به دلیل وجود اسلحه در جیب همگان سر جایشان می‌نشاند و بکارگیری زور بازو را کنترل می‌کند.

در حوزه بنگاه معاملات ملکی ضرورت داشتن اسلحه هنگام معامله و خرید و فروش و انعقاد قرارداد اجاره واقعا ضروری است.

میزان کارمزد بنگاه‌های معاملات ملکی در هر بنگاه متفاوت و مغایر با رقم تعیین‌شده از سوی اتحادیه املاک است؛،بازگشت پول بیعانه به بنگاه همیشه با مشکل روبرو می‌شود و نیازمند پیگیری و نزاع و بحث و مشاجره است؛ اما صرف وجود یک اسلحه، همه را سر خط می‌کند.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

07 Sep, 08:20


قدرت کلاهبرداری از رهگذر اعتبار اجتماعی

در هر جامعه‌ای فرد یا افرادی از قدرت بیشتری برخوردارند؛ مثلا برخی افراد به دلیل زور بازو و دست به تیشه و تبر بودن، قدرت فیزیکی بیشتری دارند؛ برخی افراد به دلیل زیبایی خویش قدرت پیدا می‌کنند؛ برخی به دلیل مهارت‌های جنگیدن با خرس یا خروس‌بازی، قدرت می‌گرفتند و برخی هم به دلیل پشتوانه ثروتی که دارند و می‌توانند به همه را از بخرند و کارشان را پیش ببرند.

اما نوعی از قدرت هست که به واسطه طراحی نهادی و اعتباردهی اجتماعی و ناشی از ضعف بازار به‌دست عده‌ای از افراد می‌افتد. برای نمونه، بنگاه معاملات ملکی به واسطه اینکه موجر و مستأجر و فروشنده و خریدار ملک نمی‌توانند به سادگی هم را پیدا و به همدیگر اعتماد کنند، از رهگذر نصب تابلو و شناخته‌شدن و مجوز کسب و کار یک قدرت اجتماعی پیدا می‌کنند و به دلیل جوش‌دادن معاملات ، درآمدی هم کسب می‌کنند.

اما در جامعه و اقتصادی که سازوکارهای بازار و نهاد شخص ثالث (اینجا اتحادیه املاک) و قوه قهریه خوب کار نمی‌کنند، قدرت اجتماعی بنگاه معاملات ملکی برایش فرصت کلاهبرداری و سواستفاده از موقعیتش را فراهم می‌یابد.

فرض کنید فردی برای انجام معامله به سایت دیوار مراجعه و یک آگهی از بنگاه معاملات ملکی الف را انتخاب می‌کند و قرار بازدید می‌گذارد.

در جامعه و اقتصاد ناسالم، فرد، وظایف زیادی بر دوش دارد:

۱- اعتبارسنجی بنگاه معاملات ملکی

۲- اعتبارسنجی موجر یا موکلش

بعد از این‌ها (که معمولا انجام نمی‌شود و طبیعی هم هست) کارمند بنگاه می‌گوید مبلغی راربه عنوان بیعانه و نگهداشت خانه برابرشان و تنظیم جلسه با موجر به حساب مدیر بنگاه واریز کنید که لاجرم به واسطه همان قدرت اجتماعی بنگاه انجام می‌دهد.

حالا اگر به هر دلیل معامله به نتیجه نرسد، و بنگاه پول را پس ندهد چه باید کرد.
مراجعه به قوه قضاییه بسیار زمان‌بر است و فقط هم بنگاه متهم می‌شود به عدم‌پرداخت وجه و نه کلاهبرداری و تازه اگر شکایت و پیگیری به نتیجه برسد، حکم این است که پول را حداکثر با سودش پرداخت کند؛ درحالی که باید حکم باید این باشد که در کنار پرداخت پول و جریمه، بخشی داشته باشد که به همان اندازه به اعتبار اجتماعی او آسیب بخورد و به عبارت ساده‌تر ریده بشود در اعصابش.

درحالی که هیچ موجری بی‌دلیل در خیابان به هر آدمی پول پرداخت نمی‌کند، پس رفتار بنگاه کلاه‌برداری است.

طراحی نهادی در چنین جامعه‌ای باید طوری باشد که پول فرد را در این موارد زود به دستش برساند که ظاهرا وصول مطالبات غیررسمی یا شرخرها همین کار را می‌کنند. یا اینکه اینجا هم باز زور بازو تعیین‌کننده نتیجه نهایی منازعه بین موجر پرداخت‌کننده بیعانه و بنگاه معاملات ملکی دزد است.

اساسا در جوامع توسعه‌نیافته قدرت ناشی از زور بازو همچنان کارکرد غایی را دارد و نتیجه همه منازعات اینچنینی را تعیین می‌کند.

شنیدم که دوستی گفت در وزارت مسکن یک واحدی برای رفع چنین مشکلاتی وجود دارد که اگر سرعتش از شرخرها بیشتر باشد، بسیار خوش‌کارکرد است.
@exitvoiceloyalty

خروج و اعتراض و وفاداری

05 Sep, 05:25


وصایای دارون عجم‌اغلو به ایلان ماسک

https://x.com/DAcemogluMIT/status/1831323872676979159

خروج و اعتراض و وفاداری

04 Sep, 12:55


https://youtu.be/A_fV7KziuKY?si=xP-ljUpMC_4qQH5F

خروج و اعتراض و وفاداری

02 Sep, 20:10


https://youtu.be/tZow9nVq-so?si=wzjYVsykx54K8p1D

خروج و اعتراض و وفاداری

01 Sep, 11:44


خلاصه آنچه گذشت: از سال ۸۵۱ میلادی، پیروان مذهب کاتولیک ملزم بودند که با نیت توبه از گناهان خود، از خوردن گوشت در روزهای جمعه پرهیز کنند. پاپ پل ششم در سال ۱۹۶۶ این الزام به پرهیز را تسهیل کرد و آن را محدود کرد به ۵ یا ۶ جمعه‌ی ایام روزه‌داری. اثر مستقیم این تغییر، کاهش تقاضا و در نتیجه کاهش قیمت ماهی بود.

اما جذاب‌تر از اثر این تغییر نهادی، علت این تغییر است. چرا پاپ پل ششم دست به چنین تغییر مهمی زد؟ مقاله 👇 تلاش می‌کند که علت این تغییر را با نظریه انتخاب عمومی توضیح دهد، و افزایش تعداد رای‌دهندگان در مجمع کاردینال‌ها را کلید حل معما می‌داند.

از سال ۱۰۶۱ میلادی، پاپ توسط مجمع کاردینال‌ها انتخاب می‌شد. در ابتدا، تعداد اعضای مجمع کاردینال‌ها به ندرت از ۳۰ نفر فراتر می‌رفت و بر اساس قانونی در سال ۱۵۸۶، تعداد اعضای مجمع به ۷۰ نفر محدود شد. این محدودیت ۷۰ نفره، قریب به ۵۰۰ سال ادامه یافت تا آنکه از سال ۱۹۵۱ میلادی، کلیسای کاتولیک دکترین بین‌المللی‌کردن مجمع کاردینال‌ها را پیش گرفت و تعداد اعضای آن مجمع تا سال ۱۹۷۳ به ۱۴۵ نفر افزایش یافت. دلایل متعددی برای این تغییر بزرگ برشمرده شده است که مهمترین آن اعطای حق رای بیشتر به کاردینال‌های جهان سوم (آفریقا، آمریکای لاتین، و آسیا) و کاهش سلطه‌ی کاردینال‌های ایتالیایی می‌باشد.

مجمع کاردینال‌ها به دلیل نقش خود در انتخاب پاپ، قدرت چانه‌زنی بالایی دارد، و مقاله 👇 مدعی‌ست که انگیزه‌های اقتصادی اعضای جدید مجمع کاردینال‌ها و لابی آنها، بر روی تصمیم پاپ پل ششم در سال ۱۹۶۶ اثر داشته است. این مقاله نشان می‌دهد که اکثر کاردینال‌های جدید از کشورهایی بودند که در آنها سهم تولید گوشت بسیار بیشتر از ماهی بوده است. و استدلال می‌کند که انگیزه‌ی افزایش کمک‌های مالی به کلیسا باعث شد که آن کاردینال‌ها لغو پرهیز از خوردن گوشت در جمعه‌ها را به صلاح بدانند.

خروج و اعتراض و وفاداری

01 Sep, 11:44


پاپ و قیمت ماهی

بر اساس یک سنت قدیمی در مذهب کاتولیک، پیروان این مذهب ملزم بودند که با نیت توبه از گناهان خود، از خوردن گوشت در روزهای جمعه پرهیز کنند. و در مقابل، خوردن ماهی در روزهای جمعه توصیه می‌شد. در فوریه سال ۱۹۶۶، پاپ پل ششم طی فرمانی، قوانین روزه‌داری را تسهیل کرد. به موجب آن فرمان، پرهیز ار خوردن گوشت فقط در جمعه‌های ایام روزه‌داری (دوره ۴۰ روز پیش از عید پاک) اجباری بود. بدین ترتیب، در ۴۶ جمعه‌ی دیگر سال، کاتولیک‌ها می‌توانستند گوشت بخورند، و تقاضا برای ماهی در جمعه‌ها به یکباره کاهش یافت. مقاله 👆 نشان می‌دهد که کاهش تقاضا برای ماهی منجر شد به ۱۲.۵٪ کاهش در قیمت ماهی.

پ.ن.۱. این 👆 یکی از اولین مقالاتی‌ست که در حوزه اقتصاد دین نوشته شده.
پ.ن.۲. آن فرمان پاپ پل ششم یک apostolic decree بود به نام Paenitemini
پ.ن.۳. در اینجا روایت آن فرمان از زبان یک کشیش آمده است

خروج و اعتراض و وفاداری

01 Sep, 11:44


اصطلاحا به مکتب دوران قرون وسطی میگن مکتب مدرسیون یا اسکولاسیتک

این مکتب توی حوزه های نظریه ارزش (یعنی ارزش یه جنسی رو چه چیزی تعیین میکنه) کار میکردن و پیشرفت هایی هم داشتن

نظریه ها بر دو قسم بود

نظریات توضیح دهنده ارزش از سمت هزینه ها (بگیم ادبیات طرف عرضه) طبیعتا خیلی در نقطه صفر داستان شهودی تر بود.

اینکه ارزش یه چیزی رو هزینه ای که صرفش میکنیم تعیین میکنه

(جالب‌تر اینه که همین ادبیات در دوران روشنگری میاد و کم کم تبدیل میشه به نظریه کاری ارزش Labour theory of value و با نمودار عرضه در اقتصاد می مونه)

دسته دیگه ای از این اسکولاستیک ها میرن به این سمت که ارزش به شکل سوبژکتیو و از طریق ارزشی که افراد قائل اند تعیین میشه (مثلا مکتب سالامانکا در اسپاینا)

این ادبیات خودش رو بعد تر در دوران روشنگری با ادبیات نظریه ذهنی ارزش subjective theory of value تکمیل میکنه

مارشال کسی هست که با تلفیق دو تا ادبیات در قالب نمودار عرضه و تقاضا اینا رو آشتی میده