مشت پیراهنت را
شکوفه که میدهد–سنگ به صدا میآید از بهت
غاز میکشد استخوان
و از پشت پوست آغوش میشوی
انگشت به انگشت که پیش میرود
اصالت انسان از سربالاییات
اوّل،
نفس میگیرد
فراخ،
نفس میگیرد
تنگ،
نفس میگیرد
شرم–حجاب میشورد
تا خان، فریاد باشد یافتم! یافتم!
اینجاست سرزمین عجایب
بعد
دست پل را میگیری
آنجا که سُرنج در انتظار اصابت است میخندد دره–لمس میشوی
و ناقوسها که دنگ دنگ
کاری از دستشان نمیآید
برای عقل خورشید گرفته
و بعد
رجزخوانی اصرار
در کمین سِرّ لبها و به خاک کشیدن دندان
وقتی اسب پیشکشیات گوش شیهه را کر کرده
و راز سینهات را محبوس
و کشف معجزه
در هزار توی زندگی پس از زندگی
زندگی پس از زندگی...!
آه ای آفتابگردان!
از کدام قبیلهای؟
که زبانم را تنها تو بزرگ میکنی
سرم را رام
گل که میدهی
شکلات در دهانم آب میشود
و آخرین بوسه را
قبل از این
سیگار لعنتی میخواهم
#فارد_قربانی
#آفتابچرخان
#از_مجموعه_شعر_چشمهای_درشت_سفید
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد