آزاداندیشی @azadandishi7 Channel on Telegram

آزاداندیشی

@azadandishi7


نوشتارهایی در باب اندیشه، انسان و جامعه

آزاداندیشی (Persian)

آیا به دنبال یک فضای مجازی برای بحث و گفتگو درباره اندیشه، انسان و جامعه هستید؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال تلگرام "آزاداندیشی" با نام کاربری @azadandishi7 به عنوان یک پلتفرم جذاب و پویا برای اشتراک ایده‌ها و دیدگاه‌های خود منتظر شماست. این کانال با هدف ارائه نوشتارهایی در باب اندیشه، انسان و جامعه تشکیل شده است. از مقالات فلسفی گرفته تا بررسی‌های اجتماعی و روانشناختی، همه در آزاداندیشی قابل دسترسی است. nnبا عضویت در این کانال، شما فرصتی برای بحث و تبادل نظر با افرادی با انگیزه و تفکر منطقی خواهید داشت. هر نوشتار منتشر شده در این کانال دارای ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی فراوانی می‌باشد که می‌تواند به افق دیدگاه و اندیشه شما روشنی بیاندازد. nnپس با ما همراه شوید و به دنیای آزاداندیشی خوش آمدید!

آزاداندیشی

16 Nov, 05:09


این رو درک کنید که ما خیلی وقت ها نمیدونیم چه چیزی درسته اما برای تصمیم گیری حداقل میدونیم چه چیزی غلطه.
ما باید بیش از اونچه به دانسته هامون و درست ها اعتماد داریم، به نادرست ها اعتماد داشته باشیم.

آزاداندیشی

24 Oct, 10:52


وقتی به اوضاع بسیاری از درگیری ها و جنگ ها نگاه میکنیم فکر میکنیم چقدر تعصب به خشونت ربط دارد. و چقدر اخلاق در مقابل تعصب رنگ میبازد. ولی من این را نه به تعصب بلکه به ایدئولوژی ربط میدهم. این حتی در رفتار ما با طبیعت صادق است مثلا اینکه چرا کشتن انسان اخلاقی نیست اما کشتن حیوان و خوردنش برای ما لازم و مفید هم میشود؟!
چرا که در بسیاری از ایدئولوژی ها اخلاق نسبت به «من» تعریف میشود. ایدئولوژیِ برتر بودنِ من میتواند چهارچوب اخلاق را دگرگون کند. برای همین میبینید که برای بسیاری از یهودی ها که نسل و ذات خودشان را برتر از سایر انسان ها میدانند دیگر صحبت از اخلاق یا حتی عادلانه بودن نوع انتقام از ده‌ها هزار کودک بی معنی میشود. مثل وقتی که خوردن مرغ با خوردن جوجه برای شما فرقی نکند! این حسِ خودبرتر بینی در عمقی ظریف تعریف میشود و شاید اصلا هم به همین سادگی قابل دیدن نباشد. مثلا اینکه آیا ما صلاحیتی را در نظامِ خلقت به دست می آوریم (با تلاش، مثقالِ خیرا، اتقاکم یا هرچیز) یا اینکه حُکم میکنیم نظامِ خلقت باید صلاحیتی را برای ما در نظر بگیرد؟!
آنچه که به طور ظریفی در نظام کلامیِ ما (شاید برایِ توجیهِ قدرت) رسم شده بیشتر از نوعِ دوم است. مثلا اکثرِ آنچه در مورد حکمت و عدالتِ خدا پیشفرض گرفته شده. وضعیتِ ما، پوزیشنِ من، جایگاه و سندیتِ اعتقاداتم همه به خاطر این است که خدا «باید» حکیم و عادل باشد. سوال این است که در مقابلِ چه کسی؟ حکیم و عادل باشد برای من، چون این «من» است که حتی برای خدا تصمیم ساز است.
.
.
گاهی در بیابان به ستاره ها نگاه میکنم و خلافِ متونِ کلامی، وَهم میکنم که منطقا پشمِ خلقت هم نیستیم ...

آزاداندیشی

28 Sep, 04:29


.
چند روز از کشته شدن کارگران طبس گذشت، اما در این روزها چه اتفاقاتی رخ میده؟
برای رانت خوارانِ سرمایه دار.
از بیمه ها استفاده میکنند تا خسارت هاشون رو برگردونن، بهترین موقع برای دریافت وام های کلان از بانک‌ها هست برای بازسازی و نوسازی معادن و تجهیزاتشون، کمک های مالی هم از ذیل ردیف بودجه های کمک به رشد و تولید دریافت میکنند و نهایتا در یک فراخوان هم پنجاه نفر کارگر ساده جدید استخدام میکنند! بچه هاشون همچنان در بهترین مدارس میرن، مدیران بهترین ماشین ها رو سوار میشن، و خانواده هاشون قراره با سودهای آخر سال سفرهای خارجی بیشتر برن و زمین های بیشتری رو بخرن. در آینده بچه های اینها همون مدیران جدید همین معادن خواهند شد!
برای خانواده ی کارگران.
بدهی های پدران و برادران کشته شده که صرفا برای گذر از هزینه های خانه و سلامت امسال بود حالا گردن زنان و بچه ها و پدربزرگ های بازنشسته این خانواده ها قرار داره. احتمالا خیلی از مادران بیوه خونه ها رو تحویل میدن و میرن خونه پدر شوهر یا پدر خودشون تا بچه هاشون بدون داشتن اتاق و تخت مستقل و بی پدر مدرسه مهرماه رو شروع کنن. بدهی ها قراره بدون حمایت یک مرد به مرور زیاد بشه و بچه هایی که سختی مادر رو میبینن هر لحظه منتظر ورود به بازار کار و کمک به خانوادشون هستند نه تحصیل. چند میلیون تومن پول کارگری بیشتر هم کمکه. پس این بچه ها همون کارگران آینده ی همین معادن هستند!

و هیچ کس نمیپرسه چرا سی میلیون تومن پول خرید سنسور گاز متان انقدر برای مدل اقتصادِ رانت خوارِ «رشد محور» بی اهمیت بود؟

آزاداندیشی

01 Aug, 17:39


#خشونت

سیصد سال پیش مونتسکیو حقوقدان و اشراف زاده فرانسوی در کتاب روح القوانین گفت که «حکومت جبار خشن ترین و کم قدرت ترین نوع حکومت است.» درواقع در ادبیات فلسفه سیاسی بین قدرت و خشونت تفاوت ذاتی وجود دارد. قدرت ماهیتی جمعی دارد و از در کنارهم قرارگرفتن نیروهای انسانی متحد جان میگیرد. بنابراین فرد یا حاکم قدرتمند نیز از این حیث قدرت دارد که نماینده افراد زیادیست که پشتوانه او هستند. اما خشونت یک ابزار است و به معنی داشتن قدرت نیست. خشونت میتواند موجب حکومت یک عده قلیل به جامعه شود اما این استفاده ابزاری به معنی قدرتمند بودن آن حکومت نیست. از اینجاست که هانا آرنت میگوید که یک حکومت تمامیت خواه یا توتالیتاریسم در دو مرحله به طوری افراطی دست به خشونت میزند. یکی قبل از رسیدن به حکومت و دیگری قبل از فروپاشی. زیرا در هردو خلأ قدرت وجود دارد و او ناگزیر به اعمال خشونت است.
با توجه به روابط بین الملل پس از دو جنگ جهانی، تشکیل سازمان های بین المللی و درهم‌تنیدگی اقتصاد جهانی میخواهم این تعبیر از قدرت و خشونت را به کشورها در سطح فراملی بسط دهم. کشورهای دارای مقبولیت عمومی به هر علتی مثل اقتصاد قوی، روابط فرهنگی یا حتی عقیدتی دارای قدرت هستند. این خلا هرگز اسرائیل را رها نمیکند. کشوری که با خشونت و بدون مقبولیت و پشتوانه عمومی تشکیل شد در سال ۱۹۷۵ در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان حکومت نژادپرست محکوم شد و امسال نیز همین مجمع در حرکتی نمادین علیه سیاست خارجی اسرائیل، کشور فلسطین را با فقط پنج درصد رای مخالف به رسمیت شناخت. خشونت علیه مردم فلسطین با بیش از چهل هزار کشته در یکسال تا ترور دانشمندان یا چهره های سیاسی در کشورهای مختلف همه نه تنها نشان دهنده قدرت سیاست خارجی نیست بلکه کاملا نماد ضعف و استیصال یک حکومت برای رسیدن به اهداف خود است که البته این سیاست خارجی بازتابی از عدم قدرت دولت وقت در داخل خاک خود نیز هست.
در سالهای گذشته دیدیم که چگونه اعمال خشونت توسط داعش به سرعت قدرت او را نابود کرد و چطور جنگ افغانستان از قدرت آمریکا کاست و همینطور جنگ اخیر روسیه. این درحالیست که چین روز به روز قدرت و نفوذش را در همه جای این کره خاکی با پرهیز از خشونت و با روابط اقتصادی و فرهنگی گسترش میدهد. این می تواند الگویی باشد برای سیاست خارجی ما. خشونت شاید سلطه ایجاد کند اما قدرت نمی آورد و با دوام نیست.

آزاداندیشی

27 Jul, 06:33


نکته سوم اینکه وای بر مردم ایران اگر فقهای سنتی میخواستند برای سیاست ایران تصمیم بگیرند. مثل یکی از پست های قبلم الان هم تاکید میکنم که فارغ از اینکه چرا و چگونه مردم ایران به رهبری و ساختار اسلامی در ایران رای دادند، باید به این نکته توجه کنیم که بخت با مردم یار بود که از قضا روشنفکر ترین های حوزه بر مسند قدرت نشستند. همین باعث شد افرادی مثل آقای مکارم و بسیاری دیگر دیدگاه های فقهی خود رو به مرور تغییر بدند و نزدیک به ساختار قدرت کنند.
این مسئله بسیار مهم هست چراکه بسیاری از متدینینی که مخالف وضع موجود هستند مرید فقهای سنتی اند و پای منبر اونها تربیت میشن درحالیکه این یک تناقض آشکار هست.

آزاداندیشی

27 Jul, 06:30


نکته دوم اینکه این آقایون امروزه طرفدار مشارکت در انتخابات هستند و به نوعی تسلیم نظر اکثریت جامعه شدند و این مطالعه ی خیلی ظریفی میخواد. درواقع ما با سه دسته از افراد در حوزه طرف هستیم. سنتی، متجدد و وسط باز.
افرادی که به دنبال مقلد و قدرت هستند بسته به شرایط جامعه نظرات فقهی خود رو تغییر میدن نه بر اساس ادله، استدلال ها و باورهای فقهی. یک نگاه تاریخی به مسئله فقاهت و مخصوصا در نقاط عطف تغییرات سیاسی میتونه این مسئله رو روشن کنه.
این شیوه فقاهت باعث میشه اعتماد عمومی به اینکه ادله واقعا از قرآن و روایات برداشت شدند از دست بره. البته به درستی همین هم هست چرا همونطور که قبلا نشون دادیم بسیاری از احکام انعطاف پذیر و قابل تفسیرهای گوناگون هستند و در آخر این شم فقهی یا نظر شخصی هست که حکم رو تعیین میکنه. برخلاف ادعای آقایون در قطعیت احکام صادره‌.

آزاداندیشی

27 Jul, 06:25


نکته اول این هست که آقای مکارم مرتبا ارجاع به عقل میدن و میگن تقلید نکنید، فکر کنید و شواهد رو بررسی کنید.
این خیلی جالب هست که هرجا برخی از طرفداران تعصب دینی در مقابل توده افکار و در ضعف قرار میگیرند ارجاع به عقلانیت و عدم تقلید میدن اما آیا با مضامینی که خودشون رو متخصص میدونن هم اجازه میدن مردم تقلید نکنند و عقلائی رفتار کنند؟! نمونه‌اش بسیاری از احکامی که قبلا نشون دادیم از جمله خود عمل تقلید و خمس و خیلی از احکام دیگه. الان اگر شواهد متعدد علمی بیاریم که بسیاری از تفکرات سنتی حوزه در مورد زنان غلط هست از جمله پوشش زنان و کارکردنشون آیا این آقایون به زنان خانواده خودشون اجازه پیروی از عقلِ علمی رو میدن؟!

آزاداندیشی

27 Jul, 05:38


دانلود کتاب «زن و انتخابات» ناصر مکارم شیرازی
@Azadandishi7

آزاداندیشی

27 Jul, 05:36


نگارنده، ناصر مکارم شیرازی، در مقدمه اصرار داره که حتی در کشورهای غربی مشارکت زنان در امور اجتماعی مثل کارکردن در اداره ها نتونسته مشکلی رو حل کنه، کار بی فایده ای بوده و این کار از نظر عقلی و «علمی» با توجه به نظر دانشمندان و روانشناسان درست نیست و حتی اکثریت جامعه با اون مخالف هستند.

آزاداندیشی

27 Jul, 05:33


در این کتاب آقای ناصر مکارم شیرازی با طعنه های بسیار سعی داره مشارکت زنان در انتخابات رو یک مقوله ی غربی و نوعی از توحش بدون پشتوانه عقلانیت بدونه. طعنه های بسیاری به انجمن ها، فعالیت ها و چیزی عجیبی مثل درخواست عضویت زنان در مجلس میزنه اما به این بسنده نمیکنه حتی کارکردن زنان در ادارات رو هم غیر عقلی میدونه.
این البته در مقدمه هست و همفکران ایشون در فصول بعدی قضیه رو بسیار و بسیار عجیب تر میکنند. این هم مثل بسیاری از کتب دیگه از طرز فکر حقیقی این آقایون مخفی شده تا به دست فراموشی سپرده بشه اما لازم میدونم به چند نکته اساسی اشاره کنم.

آزاداندیشی

27 Jul, 05:29


این کتاب رو در زمان انتخابات سال گذشته میخواستم‌با شما به اشتراک بذارم
«زن و انتخابات» با مشارکت و مقدمه «ناصر مکارم شیرازی»
و میخواستم مطالبی در موردش بنویسم که به دلیل وضعیتم نشد اما الان مینویسم که در حافظه تاریخی ما مخصوصا برای خانم های مذهبی و «مقلد» بماند

آزاداندیشی

24 Jul, 10:58


این یک ورژن یک ساعته هست. شبا قبل از خواب گوش بدید.
مخصوصا اگر میتونید به ستاره ها هم نگاه کنید.

آزاداندیشی

28 Jun, 10:00


از سال ۱۲۸۴ که تاجرین تهران فلک شدند جنبشی برای حاکمیت قانون و عدالت قضایی با مشارکت مردم در مقابل «استبداد سیاسی» و «تعصبات دینی» شکل گرفت.
البته میتوانیم استرس روزنامه نگاران، تلاش های ادیبان، محفل های روشنفکران، شجاعت مبارزین و بسیار بسیار خون های ریخته شده در صد و نوزده سال پیش را نادیده بگیریم و فکر کنیم این صندوق ها برای دو حزبِ کوچک، مبتنی، و غیر حرفه ای اصلاح طلب و اصولگراست. اگر این دو حزب وعده دادند و کارها کردند با هیجان رای دهیم و اگر عملشان از زبانِ الکنشان جلوتر نرفت با نهادِ رای قهر کنیم. البته میفهمم این نهادیست که یک شورای شش نفره به تنهایی آن را به گونه ای تضعیف کرده که مردم فکر میکنند بود و نبودش یکیست! اما، نه، دقت کنید به استرسِ حکّام وقت برای رسیدن به عدد بالای مشارکت. این یعنی صرفِ مشارکت و تصمیم مردم در تلاشی صد و نوزده ساله نهادینه شده، ضعیف یا قوی. پس نباید حتی یک قدم از تلاش پیشینیان پس کشید. هنر ما در اضافه کردن به این توسعه ی سیاسیت نه کم کردن از آن.
این بندها را در حالی مینویسم که میدانم رای دادن یعنی منفور شدن اما این را هم میفهمم که این نفرت یک حس با نگاهِ کوتاه مدتِ حزبیست نه یک نگاهِ بلند مدتِ ملی.
نه انقلاب در یک روز اتفاق افتاده و نه رای دادن و نه هردوی اینها منحصر به این آقایان است. اینها دستاوردهای ملیست و حتی اگر اینها بخواهند آن را مصادره به مطلوب کنند ما باید این رویدادها را به عنوان دستاورد ملی پیشینیان حفظ کنیم. راهی پیدا کنیم برای تغییر. راهی که چیزی از تلاشِ مفاخرِ زیرِ خاک رفته مان کم نکند. برای من ارزش آن همه تلاش و جان های از دست رفته قابل چشم پوشی نیست.

برای #ایران

آزاداندیشی

12 May, 05:45


سردرگمی ارزش ها

هیچ جای تردید نیست که کشتن ۳۵هزار نفر انسان غیرمسلح و کودک نه تنها جنایت جنگی بلکه نسل کشی است. با هیچ منطق جنگی مدرن یا سیاست های شرقی و غربی این نوع کشتار توجیه نمیشود مگر با سنت استعماری یا نژادپرستی. این از نور صبح روشن تر است فارغ از تاریخ درگیری ها یا سیاست های منطقه ای. اما دو مسئله جای تعجب دارد: اول آنجا که برخی از نهادهای غربی ساکت و برخی دیگر مثل مجلس آمریکا به وضوح از این کشتار طرفداری میکنند. از توصیه قانون ارسال معترضان دانشجو به غزه گرفته تا سخنان نماینده جمهوری خواه درباب اینکه عدم ارسال سلاح توسط رییس جمهور منجر به کشتار بیشتر میشود! شاید نسل های پیرتر ما هم چنین وحشی گری هایی را در سنین ما در ویتنام و سایر نقاط دنیا دیده اند که اینگونه به غرب بی اعتمادند. تعجب دوم و بیشتر از جوانانیست که با داعیه ی آزادی و دموکراسی مخالف وضع موجود ایران هستند اما همین ها جای جای فضای مجازی و حقیقی از جریان نژادپرستانه ی صهیونیستی دفاع میکنند! جوانان آمریکایی ضد جنگ اسرائیل شده اند اما جوانان ایرانی طرفدار آن. اگر بگویید از لج نظام است که میشود عذری بدتر از گناه، خیر این از سردرگمی ارزشی و فرهنگیست. جوان ایرانی به جایی رسیده که تمامی ارزشها را (حتی دموکراسی) به صورت یک پکیج کامل کنار میگذارد و تقریبا هیچ جایگزینی هم برای آن ندارد. این منسجم نبودن نظام فکری یک انسان است که در تقابل سنت و مدرنیته به یکباره کلیتِ انسانیت را کنار میگذارد و برایش کودک کشی هم دیگر قبحی ندارد.
اما شرح این وضعیتِ نابسامان فرهنگی فقط در گرو ارایه الگوی نامناسب یا ناکافی اسلامی یا شرقی (طبق ادعای منتقدین) نیست بلکه بدتر از آن حاصل الگوی نامناسب تر غربیست. فقط بنگرید به داعی دموکراسیِ نسل پدرانِ ما، شیخ خاتمی، که در فایل صوتی اخیر با وقاحت تمام طبق تعریف خودش چرخش به سمت مردم (دموکراسی) را حاصل از نگرفتن کرسی هایِ کافیِ قدرت برای حزبش میداند!
هیچ شیخ و پیر و مرادی حتی شیخ العقل الگوی جوان ایرانی نیست. هیچ نظریه ای آنها را اقناع نکرده و یک سبک زندگیِ ثابتِ متافیزیکی یا فیزیکی ندارند.
فارغ از اینکه ثبات ر‌وانی، شناختی، و جهان بینانه ی یک نسل لازمه ی توسعه ی اقتصادیست، در نبود آن هر تغییر سیاسی منجر به اضمحلال و فروپاشی اجتماعی خواهد شد. حاصل آن هر وضعیتِ غیرقابل پیش‌بینی ای بدتر از قبل خواهد بود چون سرنوشتِ لیبی، تا افغانستان و لبنان.
اما راه حل شاید در یک سنت و تجربه ی جهانبینانه ی ایرانی که نه شرقیست و نه غربی بلکه ریشه در عمق جانِ روحِ جمعیِ ما داشته باشد نهفته است. همچون سنتی ایرانی ای که دینِ ما را از اعراب جدا کرد و هویتی مستقل برای اتحاد ایرانِ پس از تصرفات بسیار به نسلِ آن زمان داد. ما باید محققانه در جستجویِ هویتی مستقل و تعریف آن برای جوانان باشیم که در عمق خاکمان نهفته باشد نه تعاریف برونزایی خارج از جغرافیا و طبیعتِ تن و وطنِ جوان ایرانی.

آزاداندیشی

23 Apr, 04:11


امیرالمومنین علی:
دنیا ... تیرش به خطا نمی‌رود ... جوانی را با پیری، تن درستی را با بیماری، و زندگی را با مرگ نشانه میرود ... شگفتا، شادی دنیا چه فریبنده و سیرابی آن چه تشنگی آور و خنکی سایه اش چه سوزنده است! گویی هرکه در این جهان می زیسته هرگز نبوده و آنکه هست، بوده است ... بی گمان تنها «جهانی دیگر» سرای آرامش و اقامت است ...
(دُستور معالم الحکم، قاضی قضاعی)

آزاداندیشی

21 Apr, 04:46


امیرالمؤمنین علی:
در لحظه ی مرگ اطراف بدن شل می شود رنگ می پرد. مرگ می آید. زبان میگیرد .انسان هنوز می بیند و می شنود ولی قدرت حرف زدن ندارد. فکرش کار می کند. با خود فکر می کند که عمرش را در چه راهی صرف و تباه کرده و ایامش را چگونه سپری کرده است؟ در آن لحظه از اموال و ثروت هایی که در طول عمرش جمع کرده یاد می کند و با خود می گوید: این اموال را از چه راهی بدست آورده ام و فکر حلال و حرام آن نبودم اکنون گناه و حسابش با من است و لذت و بهره اش با دیگران. ولی مامور مرگ همچنان روح او را از اعضای او جدا می کند تا زبان و گوش هم از کار می افتد و فقط چشمانش می بیند و به اطراف خود نگاه می کند و تلاش و وحشت حرکت اطرافیان خود را مشاهده می کند. دیگر نمی شنود و حرفی هم نمی زند. در لحظه آخر روح از چشم هم گرفته می شود و او مانند مرداری در میان دوستان و بستگان می افتد و همه از او می ترسند و از کنارش فرار می کنند و پس از اندکی او را به خاک سپرده از او دور می شوند و او را به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند...
(نهج البلاغه، خطبه 109)

آزاداندیشی

18 Apr, 16:48


کارگاه آموزشی یک روزه بحث و بررسی کتاب رمزآلود و فلسفی-عرفانی «رساله الطیر» تالیف ابن سینا.

پنجشنبه ۶ اردی بهشت ساعت ۸:۳۰ الی ۱۶:۰۰
(جلسه اول ساعت ۸:۳۰ الی ۱۰:۰۰
جلسه دوم ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۲:۰۰
جلسه سوم ساعت ۱۳:۰۰ الی ۱۴:۳۰
جلسه چهارم ۱۵:۰۰ الی ۱۶:۰۰)
به همراه ارائه ترجمه ای نوین از رساله به شرکت کنندگان، بحث متن اصلی، و بررسی تطبیقی با سایر نظریات عرفانی و فلسفی.

آزاداندیشی

26 Mar, 13:47


از عجائب شیوه انتظار بنی آدم گرفتن جشن تولدهاییست که هر سال شمارنده های شمع آن درواقع معکوسِ نزدیک شدن به مرگ هستند. این جشن تولد نیست بلکه معکوس شمارِ تمام شدن عمرِ برانگیختگیِ آگاهی ماست. فرکانسی که شکلی رندوم از موج های لایه‌های پایین ترِ وجود به شکل یک خودآگاه، در قالب انسان، برانگیخته شده و زمان، زمان نگه دارنده ی بقای انرژیِ فرکانس اوست. یک مدتِ بسیار کم تا او را از قالبی که هست خارج کند و به قالبی دیگر درآورد. یک برانگیختگی دیگر از آگاهی در شکلی که تله ی دنیا آن را به نظم و زندانِ ریاضی درآورده. مرگ فروکشی ساده است نه آزادی از این نظمِ یکپارچه. مگر مرگی که خودآگاهی خود را از این قالبِ برانگیخته شده نجات دهد. بلکه مرگ یک فراموشی است از همین اندک انباشتِ آگاهی. پس چرا به پایان رسیدنش را منتظر باشیم و هر سال در خماری از آنچه که نمیدانیم کِی و کجا فروکش میکند جشن بگیریم؟! فقط از گذرِ اوجِ برانگیختگی و لحظه ی سرازیریِ موج آن کمی باخبر میشویم و نشانش آنجاست که ناامیدی از آینده ای برای بقای واقعی داریم. جایی که دیگر حتی خوشمان نمی آید کسی برایمان عدد شمع را نمایان کند چون متوجه شده‌ایم این نه جشنِ شمارنده ی بقا بلکه معکوس شمارِ تمام شدنِ وقت است.
آیا انباشت آگاهیِ ما بار دیگر در وجودی خودآگاه صعود میکند یا چون خوابی تاریک برای بقای سایر برانگیختگی ها قربانی میشود؟ نمیدانیم چون نظمِ زندانِ دنیا دسترسی به این سطح از آگاهی را در قالبی خودآگاه تعریف نکرده. صرفا برای جلوگیری از یک سیاه چالِ آگاهی علیه نظم خودش و سایرِ قالب های آگاهی. لحظه ی جشن، لحظه ی خروج از یک برانگیختگیِ خودآگاه است. یک مرگ که‌ در آن جسم، قربانیِ روحِ خودآگاه میشود نه مرگی که جسم، روح را با خود به خاک و سطحِ وجودِ اولی فرو برد.


۷ فروردین، گرگان

آزاداندیشی

23 Feb, 17:44


جلسه دوم کتاب اسرارآمیز حی بن یقظان اثر ابن سینا

بعد از جلسه اول بسیار مفید شرح و بررسی کتاب عرفانی و رمزآلود «زنده فرزند بیدار» توسط دکتر ورزدار، ادامه این جلسه این هفته مثل همیشه سه شنبه ساعت ۱۸:۳۰ به صورت حضوری برگزار میشه. دقت بفرمایید که در جلسات گذشته هم با توجه به محدودیت صندلی ها در روز اول اطلاعیه همه ظرفیت پر میشه و ما نمیتونیم ظرفیت رو افزایش بدیم. بنابراین در صورت تمایل برای شرکت از قبل و زودتر ثبت نام بفرمایید.
...

آزاداندیشی

16 Feb, 12:10


جلسه کتابخوانی «حی بن یقظان»
ابن سینا در زندان همدان کتابی رمزآلود با نامی رمزی (زنده پسرِ بیدار) مینویسه و در این رساله ی ده صفحه ای در یک حکایت اسرارآمیز و دشوار مفاهیمی از حکمت های پنهانی شرقی رو بیان میکنه.
در جلسه ی سه شنبه ۱ اسفند سعی میکنیم این کتاب رو معرفی کنیم و خلاصه ای از شرح و رمزگشاییِ حکمت معرفی شده توسط ابن سینا رو تدریس و با هم بحث کنیم.
مدرس این جلسه دکتر ورزدار مدرس فلسفه در دانشگاه تهران هستند. ترجمه فارسی این کتاب هم توسط دکتر ورزدار در اختیار شرکت کنندگان قرار داده میشه.
با توجه به ظرفیت محدود، برای شرکت در این جلسه میتونید با یکی از سه لینک زیر ثبت نام کنید.
...

2,740

subscribers

16

photos

2

videos