اثر پروانه اى @asareparvanei Channel on Telegram

اثر پروانه اى

@asareparvanei


در جهان نانوشته اي كه زندگي ميكنيم ، كوچكترين تغييري در كلمه هاي بي اهميتمان ميتواند منجر به تخليه ي خون از رگ هاي انسان ديگري شود .


@Asareparvaneii_bot

اثر پروانه اى (Persian)

به کانال تلگرامی 'اثر پروانه اى' خوش آمدید! این کانال با نام کاربری '@asareparvanei' در جهان نانوشته های زندگی می کند. اینجا مکانی است که کوچکترین تغییر در کلمه‌های بی اهمیت ما می تواند به تخلیه خون از رگ های انسان دیگری منجر شود. اگر به دنبال پیدا کردن زیبایی و عمق در کلمات هستید، اینجا بهترین مکان برای شماست. منتظر حضور گرم شما در کانال '@asareparvanei' هستیم. بپیوندید و تجربه زیبایی های باورنکردنی اینجا را به اشتراک بگذارید. همچنین می توانید با ربات '@Asareparvaneii_bot' همکاری کنید و تجربه های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

اثر پروانه اى

25 Jan, 06:16


يه بند انگشت از قلبم سالم مونده بود كه ديروز به اون هم رحم نكردي و جوري با فشار اخرين چاقوت رو هم توي سلول هام جا گذاشتي كه خوب نشم. من سال ها بايد اين چاقو ها رو بيرون بكشم و سال ها پانسمان قلبم رو احيا كنم و سال ها بشينم تا زخم ها خوب بشن؟ مگه زخم اينقدر عميق بدون بخيه هم خوب ميشه؟ مگه خوب بشه جاش نميمونه؟

اثر پروانه اى

25 Jan, 06:02


همه دليل اين كه شيش صبح اينطوري با ضربان قلبي كه صداش از صداي ماشين هاي توي خيابون بيشتره بيدار ميشم درديه كه دارم مي كشم. گيج شدم كه همين حالا دارم از درد جسمي بي اندازه توي شكمم صحبت مي كنم يا توي شكم روحم انگار كه دارم درد رو مثل جنيني حمل مي كنم تا جون بگيره تا تهش زير بار جسم گرفتنش جونم رو مثل كروسان تازه اي از وسط گاز بزنه…

اثر پروانه اى

24 Jan, 19:49


چون اين تصوير خود منه، همين الان، همين امشب…

اثر پروانه اى

24 Jan, 18:27


قلب من از تمام چاقوهايي كه توش كردي كوچيك تر بود…

اثر پروانه اى

16 Jan, 17:56


كاش يه آدم رندوم توي اين شهر بلند شه بياد سرمو بگيره توي بغلش بگه اشك بريز. بزنه درگوشم بگه اشك بريز، اينقدر اشك بريز كه بتوني غذا بخوري كه لقمه هات رو با اشك قورت ندي. اشك بريز يه جايي بالاخره سبك شي، يه جايي بالاخره آروم بگيري، كه بخوابي، أصلا بميري! ولي آروم بگير! درده پيش مياد! كاش يه آدم رندوم، خيلي رندوم در خونه رو بزنه، بزنه توي صورتم، گريه كنم، بغلم كنه و بره! كاش خوب شم از اين همه درد…

اثر پروانه اى

16 Jan, 17:42


كاش ميشد مغز و قلبم رو در بيارم زير شير آب بشورم و بذارم سرجاشون!

اثر پروانه اى

16 Jan, 16:51


من حتي اگر سر به بيابون هم بذارم اين درد هارو مثل اعضاي بدن قراره با خودم حمل كنم!

اثر پروانه اى

15 Jan, 09:34


قلبم درد مي كنه ولي نه قلبي كه توي قفسه سينمه قلبي كه توي روحمه…ميفهمي چي ميگم؟

اثر پروانه اى

15 Jan, 09:29


ديشب خوابيدم، كابوسم رو خواب ديدم، كابوس واقعي هر روزه ي زندگيم رو، بعد دو ساعت بلند شدم تمام بدنم خيس بود، طوري كه دور موهام حوله پيچيدم انگار دوش گرفته بودم، بدنم مي لرزيد. يك ربع طول كشيد تا به خودم بگم اين فقط كابوس بود بعد يادم افتاد كه اين كابوس نبود بلكه واقعيت زندگي جديدم بود كه هر روز دارم باهاش دست و پنجه نرم مي كنم…

اثر پروانه اى

11 Jan, 14:20


حسرت مي خورم كه كاش من جاي تو بودم، كاش من براي تو چنين زخم و اشك و دردي مي ساختم و الان مثل تو بهترين حال دنيا رو داشتم و خرسند و خوشحال از همه چيز به سادگي و حماقتت مي خنديدم و دردت رو ناچيز ميشماردم و تورو مقصر دردهات مي كردم و كيف مي كردم…

اثر پروانه اى

10 Jan, 20:03


حيف! حيف كه دردي برام ساختي كه تا ابد درد خواهد كرد…

اثر پروانه اى

08 Jan, 22:28


نگاهت می‌کنم خاموش، و خاموشی زبان دارد…

اثر پروانه اى

07 Jan, 19:46


اومدم يه جايي كه به جاي اين كه حالم خوب شه حالم بد و بدتر و بدتر شد…

اثر پروانه اى

07 Jan, 18:49


روزايي كه زندگي يادم رفته…

اثر پروانه اى

07 Jan, 18:48


احساس مي كنم مردم ولي خبر ندارم…!

اثر پروانه اى

07 Jan, 18:47


من يادم نمياد وقتي خوشحال بودم چه شكلي بودم!

اثر پروانه اى

07 Jan, 18:47


من يادم نمياد قبل اين همه غم زندگي چه شكلي بود…!

اثر پروانه اى

06 Jan, 17:29


روزي يه وعده ميلم دارم كه غذا بخورم و شيش وعده ميل دارم كه فقط اشك بريزم…

اثر پروانه اى

06 Jan, 17:24


تلخي حقيقت خيلي زياده و با هيچ شكري شيرين نميشه…

اثر پروانه اى

21 Dec, 17:05


اين همه درد براي بدن نحيفم خيلي سنگين و سخته…!

اثر پروانه اى

21 Dec, 15:47


امروز و ديشب رو به يادگار از بدترين روزهاي زندگيم با خودم ميبرم. نميدونم كجا ولي ميبرم…

اثر پروانه اى

21 Dec, 15:47


نميدونم كسي من رو نگاه مي كرد يا نه ولي ميدونستم گريه مي كردم. هفتاد و يك فاكين دقيقه جاي اشك هام اشك ميومد و خيسي صورتم مي سوخت…

اثر پروانه اى

21 Dec, 15:46


تمام راه برگشت رو امروز گريه كردم. هفتاد و يك دقيقه از ميدون جمهوري پاريس رو راه رفتم و گريه كردم. اونقدر گريه كردم كه جاي اشك هام از سرما مي سوخت. فكر نمي كردم ديشب بعد ديدن اون اتفاقات و امروز بعد شنيدن اون حرفا اينطوري قرار باشه گريه كنم.

اثر پروانه اى

21 Dec, 08:52


ميدوني داميان، ديشب سعي كردم واقعيت هايي كه ازشون فرار مي كردم رو ببينم. واقعيت هايي كه هرچند جلوي چشمم بودن ولي اونقدر ترسناك بودن كه ميخواستم پنهانشون كنم، مثل اين كه تو روي يه چيزي پارچه بندازي كه پنهانش كني اما بدوني كه واقعيت زير اون پارچه خيلي دردناكه. اما من ديشب سعي كردم داميان پارچه رو بردارم. داميان نشستم نگاه كردم همه چيزهايي كه ازشون فرار مي كردم رو. هر لحظه قلبم بيشتر خورد ميشد اما دو دستي خودم رو نگه داشتم كه ببينم. كه خورد شم. يادته مي گفتي بچه جون اگر چيزي خراب شده خراب ترش كن كه از نو بسازي؟ حالا هم همين كارو كردم. خودم رو خورد كردم اونقدري كه ذرات معلقي شدم كه خودم هم يادم نمياد قبلش چطوري بودم. داميان ميخوام بخوابم، اما مجبورم برم، داميان خط چشم مي كشم كه به خودم بگم بابا اونقدر ها هم حالت بد نيست خوب باش! ولي گيجم مثل وقتي كه از يه خواب طولاني بلند ميشي و نميدوني الان عصره شبه يا صبح زود! داميان يه صبح زود بود كه رويا رفت كه تو تصميم گرفتي توي يه خواب طولاني بموني ولي قطعا صدامو ميشنوي كه بگي بچه جون حرف هاي فلسفيت باز شروع شد؟ نه؟

اثر پروانه اى

21 Dec, 08:34


من نمي تونم از يه سطل شن يه خونه ي بتني بسازم!

اثر پروانه اى

20 Dec, 20:23


مهم اينه كه يادم بمونه حتي اگر آخرين چيزهايي باشن كه براي هميشه زندگي مي كنم…

اثر پروانه اى

20 Dec, 20:19


اين ويديو هيچ ارزش هنري خاصي نداره اما براي من ارزش دروني داره. اينجا هم ميذارم بخاطر اين كه يادم بمونه كه امروز من بخاطر خط چشم مشكي سرمو طوري گرفتم كه اشك هام نريزه روي صورتم، كه ياد گرفتم تنهايي برم شراب داغ بخورم، تنهايي روي سنگفرش ها قدم بزنم و به آدم هايي كه دوتايي و سه تايي و چندتايي توي صف چرخ و فلك و خوراكي هاي كريسمسي ايستاده بودن نگاه كنم، ياد گرفتم تنهايي بعد يك روز كامل غذا نخوردن براي خودم سيب زميني داغ از غرفه كريسمسي بخرم. ياد گرفتم از خودم ويديو بگيرم و با خودم توي بيرون تصوير بسازم. ياد گرفتم مهم نيست اگر حس كنم بغض داره خفم ميكنه و هركاري كنم گريه هام بريزه، كه مهم نيست اگر بدوعم كه گريه يادم بره، مهم نيست اگر حتي خط چشمم بريزه روي صورتم، مهم نيست اگر غم داشته باشم، مهم اينه نگاه كنم و رنگ ها يادم بمونه حتي اگر آخرين بار هايي باشه كه رنگ ها رو زندگي ميكنم….!

اثر پروانه اى

20 Dec, 19:03


بيست دسامبر، آغاز زمستون، پاريس/.

اثر پروانه اى

20 Dec, 19:02


بيستم دسامبر، نزديكاي موزه لوور /.

اثر پروانه اى

20 Dec, 13:55


اگر بيوفتيم توي رود تا كجا ميريم؟ تهش كجاست؟…

اثر پروانه اى

19 Dec, 13:11


شايد اگر من بميرم، غم هام هم بميرن! يه پايان به يه چرخه نامطلوب!

اثر پروانه اى

16 Dec, 15:06


روزايي كه گذشت/.

اثر پروانه اى

16 Dec, 15:06


صبح/.

اثر پروانه اى

16 Dec, 15:05


آخرين تلاش هام هم براي زندگي كردن داره با شكست مواجه ميشه…

اثر پروانه اى

15 Dec, 20:53


دلم مي خواست مثل همه سركار يكي منتظرم باشه، يكي تلفن كنه بگه امشب كي تموم ميشي؟ ولي وقتي برسم خونه فقط سكوته، شايد سكوت منتظرمه…نميدونم!

اثر پروانه اى

15 Dec, 20:37


خيلي چيزا توي دلم موند، خيلي چيزا مونده و خيلي ديگه هم خواهد موند…

اثر پروانه اى

15 Dec, 12:07


امروز وقتي داشتم درحال مردن از سرما پله هارو پايين ميرفتم فكر كردم حالا امشب كه فيلم برداري تموم ميشه ديگه مي تونم با خيال راحت بميرم. ديگه كسي بهم نميگه همه اميدم به توعه و ديگه كسي بهم تكيه نمي كنه. ديگه مهم نيستم و دوتا كاري هم كه قراره توي فوريه انجام بدم اىنقدر وقت زياده كه نباشم اتفاقي نمي افته. فكر كردم كسي ديگه منتظرم نيست كه بفرستم RER دير مياد، كسي ازم نميپرسه كجام و چقدر ديگه ميرسم به لوكيشن. از امشب مي تونم با خيال راحت نامرئي شم و كك دنيا هم نمي گزه. غم انگيزه، غمناكه، چطوري بگم خيلي غمه…!

اثر پروانه اى

15 Dec, 12:02


امروز غمگين ترينم!

اثر پروانه اى

13 Dec, 06:16


سوخت اصلي بدنم غصه ست احتمالا!

اثر پروانه اى

17 Nov, 21:15


ما يه دوست بلاگر غير نازي داريم كه ايشون يه مدت ساعت ٥ صبح استوري ميذاشت سلام صبح بخير من زندگي سالم دارم ميرم به زندگي برسم بعد يك ماه از پارتنرشون به گوشمون رسيد كه ايشون آلارم ميذاره و استوري ميذاره و ميخوابه :))))

اثر پروانه اى

17 Nov, 21:14


ساعت چهار صبحم يه سلام صبح بخير ميذارم كه همتون رو با محتواي زندگي سالم چيز كنم آشنا بكنم.

اثر پروانه اى

17 Nov, 21:08


حس مي كنم الان وفتشه يه ويديو مسيجم بگيرم و يه سري نظريه بدم🚶🏻‍♀️

اثر پروانه اى

17 Nov, 21:08


بعد ويس گذاشتن حس بلاگري پيدا كردم 🚶🏻‍♀️

اثر پروانه اى

17 Nov, 21:02


من بعد تعريف كردن اين ويس:

داره از طبقه بالا صدا مياد

اثر پروانه اى

17 Nov, 04:25


کوفته‌ و له و لورده‌ام که.

اثر پروانه اى

13 Nov, 08:06


یه سری فکرها هست که اصلا دوسشون ندارم؛ ولی دست خودم نیست و گاه و بی‌گاه میان تو ذهنم. زورشونم آخه زیاده که.

اثر پروانه اى

12 Nov, 09:42


پنج هم بگم و تمومش كنم، سعي كنين هيچكس رو خر فرض نكنين! باور كنين همه ميفهمن! حالا چه مسائل دوستي چه مالي چه احساسي چه خانوادگي چه كاري و … كسي كه به روش نمياره مي فهمه، اوني كه باز هم خوبي ميكنه همه ميفهمه. همه ميفهمن! ميدونين چي ميگم؟

اثر پروانه اى

12 Nov, 09:37


چهار هم اين كه قهوه واقعا در هرهوايي ميچسبه. ربطي به سه مورد بالا نداشت ولي گفتم اينم بگم!

اثر پروانه اى

12 Nov, 09:36


سه اين كه از پرخاشگري بيش از حد اطرافيانم خسته ام! دائما بيشتر آدم هاي نزديكم باهام پرخاش مي كنن حتي وقتي سعي مي كنم كمكشون كنم. شايد اين هم همون مورد دو باشه! من فرشته نيستم! نجات هم كار من نيست!

اثر پروانه اى

12 Nov, 09:34


دو اين كه بايد ياد بگيرم وقتي كسي ازم درخواست كمك نكرده بهش كمكي نكنم! من كه فرشته نيستم كه توي دسته بندي نجات جا بشم! مثلا حتي اگر ديدم قدم بعدي يك نفر دره ست بذارم بره ته دره. شايد ته دره بيشتر خوش گذشت! كي ميدونه؟

اثر پروانه اى

12 Nov, 09:32


واقعيت اين كه جديدا سعي مي كنم در برابر چيزهاي ناخوشايندي كه مي بينم به خودم بگم زندگي همينه! نميدونم واقعا زندگي همينه يا نه يا اين يه نقطه ي تاريكه يا يك نقطه ي روشن، فقط ميدونم اين تلقين احمقانه باعث ميشه كمتر غصه بخورم و به بدي ها عادت كنم.

اثر پروانه اى

10 Nov, 23:00


واقعا دلم براي قبلا ها تنگ شده…

اثر پروانه اى

10 Nov, 22:58


من اگر ميشد زمان رو ميبردم عقب، خيلي عقب تر از امروز و ديروز و اين ها…

اثر پروانه اى

08 Nov, 23:18


سعي ميكنم هيچ چيزي رو هيچوقت يادم نره…

اثر پروانه اى

08 Nov, 23:15


ولي حتي سكوريتي بيمارستان هم باعث نميشه حس الانم رو يادم بره اين كه تا چه حد احمقم!

اثر پروانه اى

08 Nov, 23:14


مسئول هاي سكوريتي بيمارستان يه طوري ان كه انگار مسئول بهشت و جهنمن! زن شل كن ببينيم مريضمون كجاست خب!

اثر پروانه اى

08 Nov, 23:13


واقعا من يه احمقم! اين رو مي نويسم كه هرگز يادم نره…

اثر پروانه اى

08 Nov, 19:47


مغزم خرابه.

اثر پروانه اى

07 Nov, 13:33


كاش قدرت داشتم خيلي چيزهارو عوض كنم…

اثر پروانه اى

07 Nov, 11:13


مي و ژوئن، نزديكي هاي پاريس/.

اثر پروانه اى

07 Nov, 11:10


چرا حرف هايي ميشنوم كه دوست ندارم؟!

اثر پروانه اى

07 Nov, 10:50


يكي توي كلاسمون هست كه دختر تفلون و فرو نروييه:))) بعد ديروز استاد چهل و سه تا موضوع داد و يكيش سينماي ايران و كيارستمي بود. از اونجايي كه من تنها ايراني كلاسم گفتم خب حله ديگه اين مال منه حاجي:) رفتم دم ميز استاد گفتم من ميخوام روش كار كنم چون بنده ايراني ام و اينا كه گفت اين دختره هم ميخواد كار كنه. ميخوايد باهم كار كنين دختره گفت نه! من موضوع رو عوض ميكنم. گفت ايراني اي گفت نه اصلا. منم گفتم هرطوري راحتي به هرحال. در همين اثنا دوست عزيزمون رفت كتش رو در بياره كه روش هودي بپوشه و بعد كت بپوشه كه ديديم تي شرت زيرش فارسي روش نوشته "شجاع" :))) اسم دوستمون هم تا جايي كه الان ليست كلاس يك رو ديدم مريمه:))) البته درسته مريم اسم ايراني اي صرفا نيست ولي در كل مجموعه ي سه تا كنار هم و البته اون واكنشش عجيب بود :))))

اثر پروانه اى

05 Nov, 08:40


حالم اصلا خوب نيست و از استادم اجازه گرفتم ساعت بعدي برم خونه بخوابم. احساس مي كنم نياز دارم يه قرص خواب بخورم چند ساعت چشمامو بندم و به هيچي فكر نكنم…

اثر پروانه اى

05 Nov, 06:28


داميان، مثل وقت هايي كه توي استخر شيرجه ميزني و سرتو كج ميكني تا از گوش هات آب بريزه، سرمو كج ميكنم تا از گوشم مشت مشت دروغ بيرون بريزه. مثل وقت هايي كه توي مه راه ميري و چشم هاتو فشار ميدي كه نور هارو ببيني، چشم هام رو فشار ميدم كه بين تمام دروغ ها يكم حقيقت ببينم. داميان، ديروز توي نوتردام راه مي رفتم و فكر مي كردم به اين كه من حتي خودم رو به خواب نزدم فقط من تلقين مي كنم كه خوابم كه حقيقت رو انكار كنم. بقيه هم دارن همين كارو ميكنن ولي با اين وجود كه من رو انكار مي كنن. داميان تو ميگي يه بخشي از درد پذيرش حقيقته، من ميگم داميان يه بخشي از درد منم. ميگي بچه جون خودت رو بريز بيرون ميگم ميشه خودم رو بندازم بيرون؟ مي خندي. داميان تو هميشه مي خندي وقتي ميدونم درونت درد داري، ميگم كاش من مثل تو قوي بودم، ميگي اين مرحله رو هم رد كني نزديك ميشي. ميگم مقصد كجاست؟ ميخندي و قاب عكس رويا رو با انگشت اشاره ت تميز ميكني و ساكت ميموني. تهش كجاست ولي؟

اثر پروانه اى

05 Nov, 06:07


درد و دل يا درد ِ دل؟

اثر پروانه اى

05 Nov, 05:58


زندگي مگه قرار نبود يه وقت ها خوب باشه يه وقت ها بد؟

اثر پروانه اى

04 Nov, 18:05


من، امروز، پروانه هاي بي اثر، نوامبر، پاريس/.

اثر پروانه اى

04 Nov, 08:27


يه مرحله دردناك تر از دونستن حقايق دردناك تظاهر به ندونستن اون هاست!

اثر پروانه اى

04 Nov, 07:36


يهو زمستون شد!

اثر پروانه اى

03 Nov, 18:19


خونه ي فعليم اونقدر سرده كه نشستم دنبال خونه گشتم. يه خونه ديدم كه چند متر از خونم بزرگتر بود. به صاحبخونه گفتم خونت گرمه؟ گفت چند نفري؟ گفتم يكي گفت چي ميخوني گفتم هنر گفت هيچي مستاجر هنرمند نميشه گفتم چرا؟ گفت اونقدر قشنگ ديزاين مي كنن كه دلم ميخواد خونه رو ازشون پس نگيرم، نميدونم اين حرف ها چه ربطي به سوالم داشت ولي بهم گفت ميتوني بياي ويزيت كني اين هفته. نه خوشحال شدم نه ناراحت نه هيچ حسي. مدت هاست حس خاصي به زندگي ندارم فقط يه ماهيم كه توي جريان آب تكون مي خوره و يه چيزي شبيه آدم كه سه ساعت تمام اشك ريخته. يه چيزي مخلوط اينام به اضافه ي حرف هاي خورده و غصه و هرچيزي. روي همه اين ها هم خونه ي فعليم سرده شايدم خودم سردم هان؟

اثر پروانه اى

01 Nov, 11:12


دنبال خودم مي گردم.

اثر پروانه اى

01 Nov, 01:50


داخلي، قرمز، پاريس، شب/.

اثر پروانه اى

25 Oct, 15:28


از اشك ريختنم فيلم گرفتم. جلوي دوربين نشستم اينقدر اشك ريختم كه اگر يك روزي، به هر دليلي داشت يادم ميرفت، يادم بمونه امروز رو…

اثر پروانه اى

24 Oct, 15:52


@asareparvanei

اثر پروانه اى

24 Oct, 11:49


احساس مي كنم من و احساساتم شوخي ايم!

اثر پروانه اى

24 Oct, 11:24


مود امروز، يكي از گوشواره هام گم شده، پنجشنبه، پاريس/.

اثر پروانه اى

24 Oct, 11:22


ميخوام وسط كلاس جلوي همه اينطوري گريه نكنم! ميخوام ساعت ناهار تنها نشينم يه گوشه و با هر يه لقمه اشك نريزم! ميخوام يا كاش بتونم زندگي كنم، عادي باشم، مثل همه، مثل بقيه، مثل بقيه كسي منتظرم باشه، مثل بقيه بگم خانوادم برام غذا درست كردن. مثل بقيه بگم برميگردم 'خونه'. مثل بقيه متعلق به چيزي باشم، قلبي، محله اي، خونه اي… من نميدونم كجام، چيكار مي كنم، چي ميگم. مياد ميگه تو كه كلت اينقذر بنفش خوشگل شده چرا داري گريه ميكني؟ چرا دو روزه نميخندي؟ بهم شكلات ميده ميگه نكن چشمات خراب ميشه ميگم ميدونم، ميگه برات خوراكي بخرم؟ ميگم نه و اشك ميريزم، ميگه ميخواي عصر تا خونت ببرم برسونمت؟ بيشتر اشك ميريزم. ميدوني؟ نه هيچي نميدوني… اينو مطمئنم.

اثر پروانه اى

24 Oct, 10:34


من غم ندارم، غم منو داره…

اثر پروانه اى

23 Oct, 17:04


داميان، ديدي همه چيز در نهايت يك روياي پوچ باقي ميمونه؟ ميگي بچه جون رويا هميشه پوچه و بعد مي خندي اما من ميدونم تو چقدر رويا رو دوست داشتي و عاشقش موندي و توي فرودگاه وقتي مي رفتي جوري نگاهش كردي كه كاركترهاي فيلم هاي به دردنخور وقتي ميخواستن بميرن نگاه مي كردن! داميان اما ديدي همه چيز روياست؟ داميان هفته پيش بهش گفتم من حسوديم ميشه كه بچه هاي كلاس از اين ها ميارن و بهم گفت هفته بعد برات درست مي كنم اما هفته بعد هرگز نرسيد. يعني هفته بعد هيچوقت نمياد چون هميشه ما توي هفته هاي قبل باقي ميمونيم. ميگي بچه جون باز حرف هاي فلسفي شروع كردي و بعد مي خندي. داميان اما كاش هفته هاي قبل اصلا نمي رفتن. كاش اصلا زمان نمي گذشت و من ده ساله ميموندم يا كمتر توي بغل بابام. من خسته ام داميان، يه گلدون خشكم، يه ظرف شكسته توي سينك، يه برگ خشكيده، يه رود بي آب، يه چيز بيهوده. يه مشما بي كربانت و هزار چيز دكتر بهم ميده و ميگه قبل اين ها بايد حالت خوب باشه براي اين درد معده عصبي خيلي جووني. داميان نكنه حرفت درسته؟ نكنه من زيادي نحيفم براي اين زندگي؟

+ يك جايي دور از خونه، فرانسه، بيست و خورده اي از اكتبر/.

اثر پروانه اى

23 Oct, 11:59


براي خيلي چيزهاي زيادي بودم، براي بي مهري ها زيادي مهزبون بودم، شايد مشكل اينه كه واقعا زيادي بودم! ميدوني؟ زيادي بودم…

اثر پروانه اى

23 Oct, 11:59


من براي همه ي دروغ هايي كه شنيدم زيادي صادق بودم!

اثر پروانه اى

23 Oct, 11:57


من براي اين همه درد معده هاي عصبي و مشت مشت قرص زيادي جوونم!

اثر پروانه اى

23 Oct, 09:50


بعضي وقت ها كه از در جايي ميري بيرون ميدوني ديگه برنميگردي، وسايل هات رو آروم و يواشكي جمع ميكني توي كيفت و از در ميري بيرون و ميدوني كه هرگز برنخواهي گشت…

اثر پروانه اى

22 Oct, 19:22


چه دروغ هايي شنيديم كه اصلا نبايد!

اثر پروانه اى

22 Oct, 19:21


چه دردهایی کشیدیم که اصلا نباید!

اثر پروانه اى

22 Oct, 14:30


قلبم امروز نيروگاه توليد نفرته!

اثر پروانه اى

22 Oct, 12:19


اونقدر نخوابيدم كه هرلحظه ممكنه وسط خيابون ولو شم و بخوابم :))

اثر پروانه اى

22 Oct, 12:17


وقتی مُرد من هنوز ازش عصبانی بودم، و این احتمالن غم‌انگیزترین جمله‌ی جهانه.

اثر پروانه اى

22 Oct, 08:35


امروز يه تيكه تنه ي درخت خورد شده ي بي احساسم!

اثر پروانه اى

22 Oct, 06:14


اينقدر ناراحتم كه گريه ام نمياد!

اثر پروانه اى

22 Oct, 05:45


اگه ديگه هيچوقت حالمون خوب نشد چي؟

اثر پروانه اى

17 Oct, 15:09


ميدوني چيه؟ من ميدونم لزوما، واقعا، عموما، حتما، قطعا، يا هر كلمه با تنوين ديگه اي دارم خودم رو نسبت به اتفاقات گول ميزنم، چون همه چيز رو گم كردم تا بفهمم چرا گريه ام نمياد يا مثلا چرا از خيلي چيزا ناراحت نميشم؟ خوشحال نميشم؟ چرا هيچ حس خاصي به زندگي ندارم. من همه دنيا رو رها كردم رفتم توي خودم. سعي ميكنم چشم هام رو ببندم حقايق دنيا رو نبينم و خودم رو گول بزنم. يعني ميبينم ولي خودم رو گول ميزنم كه نديدم، كه اشتباه ديدم، چشم هام رو ميدوزم به يه نقطه كه به خودم بگم مثلا سرگرم ديدن يه فرورفتگي آسفالت كه توش آب جمع شده از بارونم. يا مثلا دارم موزيك گوش ميدم، مثل وقت هايي كه چشم هام رو ميپوشونم كه نور نزنه توي چشمم. چون اونقدر نحيف شدم كه تحمل روبرويي با حقيقت هاي افتضاح زندگيم رو ندارم ميدوني؟

اثر پروانه اى

15 Oct, 08:40


داميان سال ها پيش بهم گفتي يه نصيحت رفيقانه بزرگسالانه بهت بكنم؟ گفتم چي؟ گفتي نذار به جايي برسي كه احساس كني هيچ حسي توي وجودت نداري، حتي حس خشم! گفتم اين كه خوبه گفتي اين آغاز بي تفاوتي به دنياست. داميان من اون موقع بچه تر از اين حرفا بودم كه بفهمم بي تفاوتي يعني چي، اما حالا خوب مي فهمم. داميان من حتي توي وجودم حس خشم هم ندارم. از اين دنده به اون دنده ميشم و سعي ميكنم فكر كنم، به چيزهاي آزاردهنده تا ناراحت شم اما حسي ندارم مثل وقتي كه آمپول بي حسي موضعي بهت تزريق كرده باشن. داميان من ميخوام بيام عقب بشينم توي بالكن كافه ي كريم خان و تو بگي خب بچه جون بي حسي كار خوبي نيست من سال ها تجربه دارم گوش كن، داميان من هنوزم دلم ميخواد برگردم و بهت بگم بوم نقاشي رو پاره كردم و تو بخندي بگي اول راهه بعدش بوم قلبتم پاره ميكني و از بوم مي افتي پايين و بعد بخندي ، داميان من فكر مي كنم تو چطور ميتونستي با اون همه درد توي قلبت بخندي، پس من چرا بر نميام از عهده ي زندگي؟ داميان چطور ميتونستي اونقدر قوي باشي و وقتي از مشكلاتت با آرامش حرف ميزني توي قهوه ت شكر بريزي؟ پس چرا من سال ها بعد كه حالا هم سن اون موقع تو شدم بي احساسم و قهوه تلخ ميخورم و روي تخت پهلو به پهلو ميشم؟ داميان زندگي عجيبه نه؟ بي حسي عجيب تر! كي اثر اين بي حسي ميره؟

اثر پروانه اى

12 Oct, 09:28


سرما، تنهايي، فكرهاي بي انتها، دوازده اكتبر/.

اثر پروانه اى

12 Oct, 09:27


تنها دوراني كه توي زندگيم خيلي دوست دارم دورانيه كه به دنيا نيومده بودم!

اثر پروانه اى

11 Oct, 13:13


روزهاي سرد و بي روح، پاريس/.

اثر پروانه اى

10 Oct, 16:44


كاش توي روزايي كه اميد داشتم زمان گير ميكرد…

اثر پروانه اى

10 Oct, 16:40


فكر ميكني يه روز ميتونم درداي قلبم رو بريزم بيرون؟

اثر پروانه اى

09 Oct, 16:31


کل زندگیم شده دوام آوردن. پس کی روزی می‌رسه که واقعا زندگی کنم؟

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:47


مغز من سر كلاس هاي بي ربط:

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:47


آيا اشك همان آبريزش چشم است؟

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:34


اما متاسفانه شانس من بخوابم بلند شم مشكلاتم به توان دو ميرسن!

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:34


بعد هم بلند شم ببينم نصف مشكلاتم حل شدن!

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:33


احتياج دارم يك هفته بخوابم!

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:28


توي خونه ي متعلق به پنجره روبرويي كلاس يه نفر دراز كشيده زير پتو و داره سيگار ميكشه و پنجره رو نيمه باز كرده، خيلي آرومه و حالش خوب به نظر مياد. كار خاصي نميكنه، فقط آرومه و حالش خوب به نظر مياد، چيزي كه من خيلي وقته ندارم، ميدوني چي ميگم؟

اثر پروانه اى

09 Oct, 11:25


خطوط ناموازي، اكتبر باروني/.

اثر پروانه اى

09 Oct, 07:22


هشت صبح/.

اثر پروانه اى

08 Oct, 23:00


ميدونستي من شب ها غم هام رو بغل مي كنم و مي خوابم؟ ميدونستي گاهي ساعت چهار صبح بلند ميشم و نازشون مي كنم؟ ميدونستي شكسته ام؟ ميدونستي كه غم توي قلبم مثل يك رگ توي قلبم شده؟ يه شريان كه ازش اشك ميچكه؟ ميدونستي ديگه جمله ها و حرف ها اثري برام ندارن؟ ميدونستي من توي اين كمتر از يك ماه گذشته چه چيزايي نديدم و ساكت موندم؟ ميدونستي يه وقت ها از شدت ناراحتي ساكت ميشم؟ ميدونستي سكوت رو بيشتر دوست دارم؟ ميدونستي من يه مخزن آرزوي خاكستر شده ام؟ ميدونستي با خاكسترها قصر هاي رويايي ميسازم كه روياهامو توش زندگي كنم؟ ميدونستي هفته پيش فكر ميكردم اين هفته حالم خوب ميشه و حالا مطمئنم هفته بعدم حالم خوب نميشه؟ ميدونستي؟ بعيد ميدونم! من ميرم كه براي غصه هام لالايي بخونم تو هم اگر يك روزي من رو يادت اومد بدون من يك جا روي تاب نشستم و غم هام تاب رو تكون ميدن تا چشمام بره! دنيا برعكسه ميدوني كه؟

اثر پروانه اى

08 Oct, 22:25


تازه ترين عكس رنگي از روح و قلبم!

اثر پروانه اى

07 Oct, 15:45


قبلا يه عالمه سوال بي جواب داشتم،
الان يه عالمه جواب بي سوال!

اثر پروانه اى

07 Oct, 15:41


پنجره ي راديولوژي/.