آنه‌لیزای منتشر @tiny_littleplant Channel on Telegram

آنه‌لیزای منتشر

@tiny_littleplant


پاییز رو دوست دارم، بچه‌ها و آسمون رو هم همینطور. کتاب شاعر مورد علاقه‌م همیشه همراهمه تا احساس تنهایی نکنم و دارم قدم برداشتن رو ذره‌ذره یاد می‌گیرم.

🍂کانال آهنگ‌های پاییز:
https://t.me/+lqBHK6Zg_3Y1ZjNk

راه ارتباط با من: @Tellanne_bot

آنه‌لیزای منتشر (Persian)

آنه‌لیزای منتشر یک کانال تلگرامی خاص است که توسط یوزرنیم tiny_littleplant اداره می‌شود. این کانال برای علاقمندان به پاییز، کودکان و آسمان تأسیس شده است. اگر شما هم دوست دارید احوالات فصل پاییز را در کنار کودکان و آسمان سرشار از زیبایی تجربه کنید، حتما به این کانال مراجعه کنید. در اینجا، شما می‌توانید با خواندن کتاب‌های بهترین شاعران و استفاده از مطالب جذاب این کانال، احساس تنهایی را فراموش کنید و همزمان با یادگیری چگونگی قدم برداشتن در زندگی، لذت ببرید. همچنین، آهنگ‌های پاییزی زیبا و شنیدنی را نیز در این کانال خواهید یافت. برای ارتباط با مدیر کانال و دریافت اطلاعات بیشتر، می‌توانید با استفاده از آیدی @Tellanne_bot در تلگرام در ارتباط باشید. پس در کانال آنه‌لیزای منتشر عضو شوید و لحظات شاد و پرمعنا را تجربه کنید.

آنه‌لیزای منتشر

01 Nov, 11:13


موقعیت: «س» برام عدس‌پلو بخته، به خوشمزه‌ترین شکل ممکن.

آنه‌لیزای منتشر

31 Oct, 12:53


خب. خیلی ممنون از همگی. با اینکه نظرم رو دومی بود برای هفته‌ها، ولی اولی رو خریدم. :)))

آنه‌لیزای منتشر

31 Oct, 10:13


2

آنه‌لیزای منتشر

31 Oct, 10:13


1

آنه‌لیزای منتشر

31 Oct, 10:13


بچه‌ها کمک

آنه‌لیزای منتشر

31 Oct, 06:22


با اضطراب عجیبی که می‌خزه توی تنم، از خواب بیدار میشم و گره‌ی بزرگی رو توی گلوم احساس می‌کنم: چیزی شبیه به بغض و تنش، و یا شبیه به بی‌قراری تلخی که بهم گواه میده قرار نیست آروم بگیرم. به پهلو می‌چرخم و فکر می‌کنم که چرا به هیچ چیز تعلقی ندارم و چرا ناگهان شعله‌ی اشتیاقم به چیزها طوری خاموش میشه که انگار هرگز روشن نبوده. مطمئنم که ۲ ماه پیش اینطور نبودم، کاملا یادمه که چقدر شور زندگی درونم بود، اما حالا هر کاری که می‌کنم یک گردی از افسردگی درونم نشسته، توی تمام چیزها.
به نقطه‌ای می‌رسم که احساس می‌کنم خاطراتی که ۶ ماه گذشته داشتم توهمه، مگه میشه انقدر متفاوت بود، مگه میشه انقدر پر شور و اشتیاق بود و ناگهان اینطور به خاموشی رسید. چرا دارم به سختی چیزها رو احساس می‌کنم؟

آنه‌لیزای منتشر

30 Oct, 07:16


جوری که من هرروز توی محل کار، قهوه فرانسه می‌خورم:

آنه‌لیزای منتشر

29 Oct, 05:30


Also a very special friend of mine filmed me while I was walking yesterday 🎷🎷🎷

آنه‌لیزای منتشر

29 Oct, 04:50


Weird days

آنه‌لیزای منتشر

28 Oct, 17:56


بچه‌ها چون همه خیلی پرسیدن میگم.
من دانشجوی ادبیات نمایشی شدم. ^___^

آنه‌لیزای منتشر

28 Oct, 11:30


من فکر می‌کردم این قضیه‌ی کیف سامسونت و کت شلوار براق دیگه برای همه حل شده باشه. الان لیترالی هرکدومشون رد میشن فکر می‌کنم یکی از استاداست بعد سرشون برمی‌گردونن یهو می‌بینی محمدرضا ۱۸ ساله از تهران داره دنبال کلاسش می‌گرده.

آنه‌لیزای منتشر

28 Oct, 11:27


خب دوستان همه‌چیز‌ داره خوب پیش میره فقط از لحاظ روحی هیچکس من رو برای این تعداد پسر با کیف سامسونت آماده نکرده بود.

آنه‌لیزای منتشر

28 Oct, 07:51


آهنگِ این روزهای من.

آنه‌لیزای منتشر

28 Oct, 07:36


امروز اولین روزی بود که دانشگاه رفتم. کلاس اولم جالب بود :) چند ساعت تا کلاس بعدی زمان خالی دارم که توی این زمان میرم سرکار. بعدش دوباره از سرکار میام بیرون و به سمت کلاس جامعه‌شناسی می‌شتابم. دهنم داره سرویس میشه، ولی خوشحالم :))

آنه‌لیزای منتشر

26 Oct, 18:39


بچه‌ها :))))
نمی‌دونم چرا عده‌ی کثیری فکر کردند من مهاجرت کردم :)))
اولا اینکه خدا از دهنتون بشنوه. دوما اینکه من مهاجرت نکردم، صرفا از خانواده جدا شدم و این‌هایی که می‌نویسم ماجراهای خونه‌ی مستقل‌مه، و خب متاسفانه هنوز این خونه خارج از مرزهای این کشور واقع نشده.
شب و روزتان خوش :))

آنه‌لیزای منتشر

26 Oct, 17:03


Also
من تو خونه‌م هل و زعفرون و زرشک و نبات دارم ولی یخچال و لباسشویی ندارم هنوز.
یعنی فقط یک ایرانی می‌تونه :))))

آنه‌لیزای منتشر

26 Oct, 16:58


من واقعا یک پک لوازم آرایش Estée Lauder میخوام.
But it’s really expensive.💔