آلونک @aloonaksher Channel on Telegram

آلونک

@aloonaksher


من مدینه‌ی خود را، با تو ساختم آری
ای به یُمنت آلونک، خانه‌ی فلاطونی...

حسین منزوی

🆔️ @faridfarrokhzad

آلونک (Persian)

آلونک یک کانال تلگرامی با نام کاربری @aloonaksher است که با محتوای متنوع و جذاب خود، علاقمندان به شعر و ادبیات را به خود جذب می کند. عنوان کانال از بیتی از شاعر بزرگ حسین منزوی الهام گرفته شده است و از آن نقل برای هنر و زیبایی استفاده شده است. الهام آلونک از شعر فارسی و اشعار قدیمی تا مدرن و معاصر، هر چیزی را که قلب یک عاشق شعر بخواهد، در این کانال پیدا می کند. در اینجا شعرهایی از نویسندگان بزرگ و اشعار معروفی مانند فرید فرخزاد به اشتراک گذاشته می شود. اگر عاشق زیبایی زبان و قدرت کلمات هستید، آلونک بهترین مقصد برای شماست. بپیوندید به این جامعه ادبی و با زیبایی شعرهای انتخاب شده از خلق و افکار بزرگان، خود را به دنیایی پر از هنر و زیبایی ببرید. برای ورود به این دنیای شعر و ادبیات، به نشانی @aloonaksher مراجعه کنید و بیکلام بازوی باز برای شهرت و هنر دست خویش آغاز نمایید.

آلونک

02 Jan, 23:22


من از لجاجت این روزگار می‌ترسم
به لب نمی‌برم آن را که آرزو دارم...

#حسین_دهلوی @aloonaksher

آلونک

01 Jan, 00:01


من از آینده برگشتم
به روز اولین‌ دیدار
به طعم اولین‌ گریه
به ترس اولین‌ سیگار

منو اسم تو برگردوند
به عطر اولین نامه
به همسایگی‌مون باهم
به کوچه‌ای که دنیامه

دوتا تیله‌ی تو چشمات
منو از درس‌ومشق انداخت
یه‌ کوچه، کل تابستون
واسه تو بادبادک می‌ساخت

من عکس تورو می‌بردم
به جشنِ نیمکت آخر
منو خرداد می‌ترسوند
منو می‌کشت شهریور

به جای مدرسه رفتن
تورو تا مدرسه‌ت بردم
نگاه تو قبولم کرد
اگه تجدید آوردم

تو عشق اولم بودی
با تو دیوونگی کردم
تو که رفتی از این کوچه
با عشقت زندگی کردم

دوتا تیله‌ی تو چشمات
منو از درس‌ومشق انداخت
یه‌ کوچه، کل تابستون
واسه تو بادبادک می‌ساخت

من عکس تورو می‌بردم
به جشن نیمکت آخر
منو خرداد می‌ترسوند
منو می‌کشت شهریور...
.

#مهدی_ایوبی @aloonaksher

آلونک

30 Dec, 22:25


پریشانم شبیه زلف لیلی
مثالِ بختِ مجنون واژگونم...

#طغرل_احراری @aloonaksher

آلونک

29 Dec, 05:18


#آلونک_شعر

چون سنگ‌ها صدای مرا گوش می‌کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می‌کنی

رگبار نوبهاری و خواب دریچه را
از ضربه‌های وسوسه مغشوش می‌کنی

دستِ مرا که ساقه‌ی سبز نوازش است
با برگ‌های مرده هم‌آغوش می‌کنی

گمراه‌تر ز روح شرابی و دیده را
در شعله می‌نشانی و مدهوش می‌کنی

ای ماهیِ طلایی مرداب خون من
خوش باد مستی‌ات که مرا نوش می‌کنی!

تو دره‌ی بنفش غروبی که روز را
بر سینه می‌فشاری و خاموش می‌کنی

در سایه‌ها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه‌پوش می‌کنی؟


#فروغ_فرخ‌زاد @aloonaksher

آلونک

27 Dec, 12:36


کبوتری به قفس بود، شب به ناله درآمد
دل اسیر به یاد آمدم، ببین چه کشیدم!

#میرزا_ابوالحسن_تمنا @aloonaksher

آلونک

25 Dec, 10:42


#آلونک_شعر

در طالعم رسیدن اگر بود، خوب بود
صبح مرا دمیدن اگر بود، خوب بود

رازی بزرگ در دل تنگم نهفته است
با او دلِ شنیدن اگر بود، خوب بود

با دست‌های او شبی از آسمان من
شوق ستاره چیدن اگر بود، خوب بود

تصویر خواب‌هام سیاه است بعد او
خوابی برای دیدن اگر بود، خوب بود

این دل که گاه می‌زند آتش به هستی‌ام
کارش فقط تپیدن اگر بود، خوب بود

راحت نمی‌شود دل بی‌دست‌و‌پای من
او را سر بریدن اگر بود، خوب بود...


#سیدمهدی_ابوالقاسمی

آلونک

25 Dec, 00:24


#آلونک_شعر

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت

به قصه‌ی تو هم امشب، درون بسترِ سینه
هوای خواب ندارد، دلی که کرده هوایت

تهی‌ست دستم اگرنه، برای هدیه به عشقت
چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت

چگونه می‌طلبی هوشیاری از من سرمست
که رفته‌ایم ز خود پیش چشم هوش‌ربایت

هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز
به هیچ بند و فسونی نمی‌کنند رهایت

دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت

هنوز دوست نمی‌دارمت مگر به تمامی؟
که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت

در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی
نهم جبین وداع و سر سلام به پایت


#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

23 Dec, 23:58


دلیل یأس دلم از تو این‌قدَر کافی‌ست
که با رقیب، تو را دید و اضطراب نکرد

#تأثیر_تبریزی @aloonaksher

آلونک

20 Dec, 22:26


شرح صحیفه‌ی غم ما گر مطوّل است
معذور دار! در شب یلدا نوشته‌ایم...

#شکیبی_اصفهانی @aloonaksher

آلونک

20 Dec, 22:26


چه‌عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صدشبِ یلدا دارد

#فیض_کاشانی @aloonaksher

آلونک

20 Dec, 10:26


#آلونک_شعر

و روبه‌روی تو بازَنده‌اند حالا هم
قماربازترین مردهای دنیا هم!

زمین زدم ورقی را شروع شد بازی
ولی به قصدِ فقط روبه‌روشدن با هم

اگرچه می‌دانستی، اگرچه می‌دیدم
در این مقابله جز باختن نمی‌خواهم

طنین قهقهه‌ات در تبسمم می‌ریخت
هجوم زلزله‌ات در غرورِ گه‌گاهم

سیاه و سرخ، گره خورده بود و پیدا بود
جنون دست تو در تک‌تکِ ورق‌ها هم

در این نبرد، فقط بی‌بیِ دلت بس بود
برای کشتن پنجاه‌ویک ورق با هم

به‌دست داشتی آن‌قدر دل که می‌لرزید
دلِ سیاه‌ترین برگ‌های بالا هم

مرا به باخت کشاندی ولی نیفتادم
به این امید که روز خداست فردا هم

شروع می‌شود این بازیِ تمام‌شده
اگر زمین بزنی برگ آخِرَت را هم


#مهدی_فرجی @aloonaksher

آلونک

19 Dec, 11:22


به قلبِ آن‌که سوا کرده بود، چاقو زد
مرا به یاد تو انداخت هندوانه‌فروش!

#زهرا_شعبانی @aloonaksher

آلونک

18 Dec, 00:24


ملاقاتِ تنی پیراهنم را داده جان امشب
سزد کاین پیرهن را تا قیامت واژگون پوشم!

#طالب_آملی @aloonaksher

آلونک

17 Dec, 18:00


چندان دلم به پرسشِ چشم تو، شاد نیست
دانم که بر تواضعِ مست اعتماد نیست

#علی‌‌نقی_کمره‌ای @aloonaksher

آلونک

16 Dec, 22:39


دیدارها کوتاه و دیربه‌دیر،
در شعر من فقط صدای توست که می‌خواند،
در شعر تو روح من است که سرگردان است،
آتشی برپاست که نه فراموشی
و نه وحشت می‌تواند بر آن چیره شود،
و ای‌کاش می‌دانستی در‌ این‌لحظه
لب‌های خشک و صورتی رنگت را چه‌قدر دوست دارم....

#آنا_آخماتوا
برگردان: #احمد_پوری

@aloonaksher

آلونک

15 Dec, 00:12


ﮔﺎهی ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺨﻨﺪ ﻟﺒﺖ ﺭﺍ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﻦ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ، ﺻﺎﺣﺐِ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻦ...

#فروغی_بسطامی @aloonaksher

آلونک

13 Dec, 12:18


نومیدی‌ام ببین که رقیب‌آشنایی‌ات
رشکم نمی‌فزاید و تابم نمی‌برد!

#میلی_مشهدی @aloonaksher

آلونک

12 Dec, 23:24


شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چه‌قدر
جای تو روی پیکر من درد می‌کند

#نجمه_زارع @aloonaksher

آلونک

10 Dec, 21:59


#آلونک_شعر

به‌سان گرگ‌ها در فصل‏‌های خشک
همه‌جا می‌روییدم
باران را دوست می‌داشتیم
پاییز را می‌‏‌پرستیدیم
و حتا روزی هم
به فکر آن افتادیم
نامه‌ی تشکرآمیزی به آسمان بفرستیم
و جای تمبر را
به جای آن برگ‌پاییزی بچسبانیم.

ما باور داشتیم که کوه‌ها فناپذیرند
دریاها فناپذیرند
تمدن‌ها فناپذیرند
عشق، اما می‏‌ماند

و ناگه جدا شدیم
او کاناپه‌های بلند را دوست داشت
و من کشتی‏‌های بلند را
او شیفته‌ی نجوا و آه‏ کشیدن‏‌ها در قهوه‏‌خانه‏‌ها بود
و من عاشق پریدن و فریاد کشیدن در خیابان‏‌ها
با ‌این‌حال
بازوانم در امتداد هستی
در انتظار اوست...


#محمد_الماغوط | سوریه
ترجمه‌ی #غسان_حمدان

@aloonaksher

آلونک

09 Dec, 12:24


خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
از دل نیایدَش که نویسد گناه تو

#حافظ @aloonaksher

آلونک

07 Dec, 10:08


وزیدنِ نفسِ عشق و لرزه‌های طلب
به پرّه‌های هوسناکِ بینی‌ات، زیباست

#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

05 Dec, 15:15


بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی‌‌بچه‌ای شیوه‌ی پری داند

#حافظ @aloonaksher

آلونک

04 Dec, 17:00


«سعدی» اندر کف جلاد غمت می‌گوید
بنده‌ام بنده، به کشتن ده و مفروش مرا

#سعدی @aloonaksher

آلونک

04 Dec, 00:17


گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌‌کردم
که دست می‌شود این‌سان ز دوستداران شست...

#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

29 Nov, 22:55


هرقَدر واگشت مژگان، دلبر از ما دور ماند
چشم تا پوشیده بود آغوش تنگی داشتیم...

#بیدل

آلونک

29 Nov, 22:52


حیرتِ آن جلوه ما را با خود آخر صلح داد
ورنه تا مژگان به‌‌هم می‌خورد جنگی داشتیم

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

29 Nov, 11:02


تو خضر واقف از غیبی  و من موسای بی‌صبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سردرآوردن...

#فاضل_نظری @aloonaksher

آلونک

27 Nov, 14:19


از ما سراغ منزلِ آسودگی مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

25 Nov, 23:20


#آلونک_شعر

کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیر ناله‌ای که بود در کمان نهم

کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبور‌ی‌ای که ندارم به جان نهم

کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله‌ی عاشقان نهم...

کاری مکن که نیمه‌شب از رخنه‌ی قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم

کاری مکن که راز جگرسوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم

انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی‌برگِ سبز رو به در آشیان نهم

آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل برگرفته رو به صف نیکوان نهم

 
#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

24 Nov, 22:24


دو چشم داشت، دو سبزآبیِ بلاتکلیف
که بر دوراهیِ _دریاچمن_ مردد بود...

#حسین_منزوی

آلونک

24 Nov, 00:28


جهان را در چشم‌هایش داشت...

#کارلوس_رویز_زافون

آلونک

23 Nov, 14:41


در محاصره‌ی چشمان تو
قامت‌های زیبا داشتیم
هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود...

#احمدرضا_احمدی @aloonaksher

آلونک

21 Nov, 23:05


چه گوشواره‌ای از بوسه‌های من خوش‌تر
که دانه‌دانه نشیند به لاله‌ی گوشت

#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

19 Nov, 22:01


به پختگیِ جنون، کی به من رسد مجنون؟
همین بس است که من شهری، او بیابانی‌ست!

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

آلونک

16 Nov, 14:44


ای زلف یار، این‌همه گردنکشی چرا؟
آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده‌ایم!

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

15 Nov, 14:24


از وقت و روز و فصل، "عصر" و "جمعه" و "پاییز" دلتنگ‌اند
و بی‌تو من مانندِ "عصر جمعه‌ی پاییز"، دلتنگم...

#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

15 Nov, 00:44


ای روزگار! یک‌سره ارزانیِ تو باد
این تهمتِ حیات که بر ما گذاشتند

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

آلونک

14 Nov, 00:14


به یاد آورید
تمام آن‌هایی که انگشتان‌‌شان را،
گوشت بدن‌شان را،
در چرخ‌دنده گذاشتند
تا زمانه عوض شود.

و به یاد آورید
آن‌هایی که حتی
قفس‌شان را زیر سوال نبردند!


#لویی_آراگون

آلونک

14 Nov, 00:06


#آلونک_شعر

ما بچه‌های این زمانه‌ایم
و عصر، عصر سیاست است.

همه‌ی امور روزانه، امور شبانه
چه مال تو باشد چه مال ما یا شما
امور سیاسی‌اند.

چه بخواهی چه نخواهی
ژن‌هایت سابقه‌ی سیاسی دارند
پوستت ته‌رنگ سیاسی دارد
چشم‌هایت جنبه‌ی سیاسی دارند.
هرچه می‌گویی طنین سیاسی پیدا می‌کند
سکوتت چه بخواهی چه نخواهی
سیاسی تعبیر می‌شود.
حتی هنگامی که از باغ و جنگل می‌گذری
گام‌های سیاسی برمی‌داری
روی خاک سیاسی.

شعر غیر سیاسی نیز سیاسی‌ست
و در بالا ماهی می‌درخشد
که دیگر ماه نیست.
بودن یا نبودن، سؤال این است.
سؤال چیست، عزیزم بگو.
سؤال سیاسی است.

حتی لازم نیست انسان باشی
تا بر اهمیت سیاسی‌ات افزوده شود.
کافی است نفت باشی، علوفه یا مواد بازیافتی.

یا حتی میز مذاکراتی که شکل آن
ماه‌هاست مورد جنگ و جدال است:
پشت کدام میز درباره‌ی زندگی و مرگ باید مذاکره کرد
میزگرد یا میز مربع.

در این اثنا
آدم‌ها گم می‌شدند
جانوران می‌مردند
خانه‌ها می‌سوختند
و مزارع بایر می‌شدند
مثل زمان‌های قدیم که کمتر سیاسی بودند.


#ویسواوا_شیمبورسکا
ترجمه: #شهرام_شیدایی

@aloonaksher

آلونک

12 Nov, 23:41


حسدم كُشد كه ترسم ز پِی‌اش دويده باشد
به رهش به روی هرکس چو عرق دويده بينم

#شهيدی_قمی @aloonaksher

آلونک

10 Nov, 17:06


جز من کسی به مدرسه نامد ز میکده
خاکم به سر، ترقّیِ معکوس کرده‌ام

#میرزا_ابراهیم_ادهم @aloonaksher

آلونک

08 Nov, 14:53


جمعی که در کمین‌گهِ صبح قیامت‌اند
آن سینه را ز چاک گریبان ندیده‌اند

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

06 Nov, 06:58


بُگشای چاکِ سینه که بر منکرانِ حشر
روشن شود که صبحِ قیامت دمیدنی‌ست!

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

05 Nov, 22:24


می‌دهد رخنه‌ی دیوار ز گلزار خبر
لطف اندام تو از چاکِ گریبان پیداست

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

05 Nov, 01:05


طلوع صبحِ گریبانت آفتاب ندارد
بیا ز حق مگذر، مصرعم جواب ندارد

#میرزا_ابراهیم_ادهم @aloonaksher

آلونک

03 Nov, 01:44


از ما مشوی دست، که ما بی‌تو شسته‌ایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی

#قاضی_نورالله_ساوه‌ای @aloonaksher

آلونک

02 Nov, 00:17


حال مرا ز بال کبوتر قیاس کن
مضمون نامه‌های ستمدیدگان یکی‌ست

#مشرقی_مشهدی @aloonaksher

آلونک

01 Nov, 11:18


نمی‌دانند خوبان، صیدِ چون من «دیر‌تسخیری»
تو می‌دانی، ولی «عاشق‌ نگه‌داری» نمی‌دانی

#شفایی_اصفهانی @aloonaksher

آلونک

31 Oct, 11:39


جواب تلخ چه داری؟ بگوی و باک مدار
که شهد محض بُود چون تو بر دهان آری

#سعدی @aloonaksher

آلونک

30 Oct, 17:47


ای نازنین‌درختِ‌ نخستین‌گناهِ من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز...

#حسين_منزوی @aloonaksher

آلونک

30 Oct, 17:46


بی هیچ نام
می‌آیی
اما تمامِ نام‌های جهان با توست.

وقت غروب نامت
دلتنگی است،
وقتی شبانه چون روحی عریان می‌آیی
نام تو وسوسه است،
زیر درخت سیب نامت
حوّاست،
و چون به ناگزیر
با اولین نفس که سحر می‌زند
می گریزی
نام گریزناکت
رویاست...


#حسین_منزوی @aloonaksher

آلونک

29 Oct, 22:57


ز لفظ آشنا شو به مضمون نازک
کمر حلقه کرده‌ست موی میان را!

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

28 Oct, 09:07


فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
بُبریده‌اند بر قد سروت قبای ناز

#حافظ @aloonaksher

آلونک

27 Oct, 23:35


من شما را بی‌این‌که امیدی داشته باشم، دوست می‌دارم...

#فئودور_داستایوفسکی
#قمارباز

@aloonaksher

آلونک

26 Oct, 23:07


مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملائک همه افلاک در دعای تو باد

#هلالی_جغتایی @aloonaksher

آلونک

26 Oct, 23:07


دلم به مهر تو صد‌‌پاره باد و هر پاره
هزار‌ذره و هرذره در هوای تو باد

#هلالی_جغتایی @aloonaksher

آلونک

25 Oct, 14:17


بازآ که سنگ خاره و گل خنده می‌کنند
بر سست‌عهدی تو و بر سخت‌جانی‌ام

#رهی_معیری  @aloonaksher

آلونک

24 Oct, 23:15


گذرِ ترمه‌پوشِ خاطره‌ات
در خیالم، عبور شاپره‌هاست...

#حسین_منزوی  @aloonaksher

آلونک

24 Oct, 00:39


به جان، تحملِ بار فراق می‌کردم
اگر مرا به وصالِ تو احتمالی بود

#خوشدل_تهرانی @aloonaksher

آلونک

23 Oct, 05:51


به قدرِ نازِ معشوق است سعی و همت عاشق
نگاهِ ما بلندی کرد تا سروِ تو رعنا شد

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

20 Oct, 23:11


ز خویش رفته‌ام اما نرفته‌ام جایی
غبار راه توام تا کی‌ام زنی پایی...

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

19 Oct, 00:28


تار زلفت را به صیدِ دیگری ضایع مکن
هرچه می‌ماند ز بال ما، به پای ما ببند

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

آلونک

15 Oct, 14:07


سبک‌پی قاصدی باید که چون غم‌نامه‌ی ما را
به دست او دهد، کاغذ هنوز از گریه تر باشد

#کلیم_کاشانی  @aloonaksher

آلونک

13 Oct, 23:11


Seni ilk gördüğümde yaran vardı, başkasına kanayan,
Ben seni yaralarına rağmen sevdim...

#Cemal_Süreya

اولین باری که دیدمت
زخمی داشتی،
خون‌آلود برای دیگری.
من تو را باوجود زخم‌هایت دوست می‌داشتم...

#جمال_ثوریا
ترجمه‌ی #فرید_فرخ‌زاد

@aloonaksher

آلونک

13 Oct, 22:42


جهان به خواب و شبی چشم من نیاساید
چو دل به جای نباشد، چگونه خواب آید؟

#امیرخسرو_دهلوی @aloonaksher

آلونک

12 Oct, 21:56


ای دوست!
درازنای شب‌اندوهان را
از من بپرس
كه در كوچه‌ی عاشقان تا سحرگاه
رقصيده‌ام،
و طول راه جدايی را
از شيونِ عبثِ گام‌های من
بر سنگ‌فرشِ حوصله‌ی راه
كه هم‌پای بادها،
در شهر و كوه و دشت
به دنبال بوی تو
گرديده‌ام،
و ساعت خود را
با كهنه‌ساعتِ متروک برج شهر
ميزان نموده‌ام.

ای نازنين
اندوه اگر كه پنجه به قلبت زد
تاری ز موی سپيدم
در عود سوز بيفكن
تا عشق را بر آستانه‌ی درگاه بنگری...


#نصرت_رحمانی @aloonaksher

آلونک

12 Oct, 15:51


ای آبروی اندوهِ من...

آلونک

12 Oct, 00:18


ما از آن‌هایی که تسلایشان می‌دادیم، غمگین‌تر بودیم...

@aloonaksher

آلونک

10 Oct, 22:38


تعجب نیست گر جان رفت با تیرش ز تن بیرون
که با مهمان برون از خانه صاحب‌خانه می‌آید...

آلونک

10 Oct, 22:36


کدامین آتشین‌سیما به این ویرانه می‌آید؟
که از دیوار و در بوی پرِ پروانه می‌آید...

#صائب_تبریزی @aloonaksher

آلونک

04 Oct, 15:43


ای آبروی اندوه من...
سقوط مرا اينک! از ابرها بيبن
- چونان باژگونه‌بلوطی
که بر چشم پرنده‌ای...-

#هوشنگ_چالنگی @aloonaksher

آلونک

03 Oct, 23:40


مشتِ خونی ‌کز تپیدن صدجهان امّید داشت
تا درت دل بود، آن‌سوتر نمی‌دانم چه شد...

سِیر حُسنی داشتم در حیرت‌آبادِ خیال
تا شکست آیینه‌ام، دلبر نمی‌دانم چه شد

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

29 Sep, 15:30


کمی سلام در این سفره
کمی نگاه در این بشقاب
کمی شراب در این لیوان
چه مزه‌ای‌ست دهانت را؟
که مست کرده و می‌گوید:
مرا بنوش همین الآن!
 
تقابل تو و من باهم
به هیچ‌چیز نیانجامید
به "هیچ" نیز نیانجامید
نه چشم دیدنِ هم داریم...
تو از دهان من افتاده
من از نگاه تو آویزان
 
همین دو روز اگر کافی‌ست
دو عمر مدت کوتاهی‌ست
دو بار مرده‌ام از دیروز
سلام کردم و گفتی: نه!
جواب دادی و گفتم: نه!
چه مرگ‌مان شده دخترجان؟
 
شرابِ ریخته بر این میز!
شرابِ ریخته‌ی لبریز!
خمار مستی بی‌پرهیز!
کمی بهار، کمی پاییز!
کمی برودت برف‌انگیز!
تمام‌داغی تابستان!

"که گاه پیرهن یوسف
کنایه‌های کفن دارد"
قرار نیست بمیرانی؟
قرار بود بمیرم من
و ذره ذره بپوسم در
سیاه‌چال‌ترین کنعان

کسی نرفته که برگردد
کسی که نیست، نخواهد رفت
کسی که رفته، نخواهد بود
تو نیستی، که نخواهی رفت
تو رفته‌ای، که نخواهی بود...
نه بازگرد نه برگردان

شبی که حاصل خوشبختی‌ست
همیشه عاقبتش سختی‌ست
چه زندگی‌ست که ما داریم؟
که رختخواب جدا داریم
که زخم روی دل من هست
که زیر چشم تو بادنجان

"که عشق ساده نمود اول"
تو را سوارِ من و... از تو
مرا پیاده نمود اول
کمی شراب! همین حالا
که عشق هم تف سر بالا
که عشق هم کش بی‌تنبان

به چتر و روسری‌ات سوگند
به ناز دختری‌ات سوگند
به راز دلبری‌ات سوگند
مرا حرارت آن لبخند
مجاب کرد به این پیوند
نه آن غروب، نه آن باران

"گل شکفته! خداحافظ
اگرچه لحظه‌ی دیدارت
شروع وسوسه‌ای در من
به نام دیدن و چیدن بود"
تو را نچیده شکستم من
گل شکسته‌ی بی‌گلدان...


#حسین_صفا @aloonaksher

آلونک

28 Sep, 19:45


رفت از برم چنان که به گَردَش نمی‌رسم
کی عمر رفته را به دویدن توان گرفت

#جلال_کاشانی @aloonaksher

آلونک

27 Sep, 22:20


می‌ترسم از فراق به ‌حدی که گاهِ حرف
در خون تپم اگر شود از هم جدا لبم

#بیدل_دهلوی @aloonaksher

آلونک

23 Sep, 23:13


این‌همه مرگ
این‌همه پاییز
از طاقت ما بیرون است...

#احمدرضا_احمدی

آلونک

23 Sep, 22:01


غم پشت غم! غم پشت غم! این شال مشکی را
کی می‌شود از سرْدرِ این خانه برداریم؟

#پانته‌آ_صفائی_بروجنی @aloonaksher

آلونک

21 Sep, 22:12


بعدِ عمری که به خوابِ من بی‌دل آمد
گریه آبی به رخم ریخت که بیدار شدم!

#کلیم_کاشانی @aloonaksher

آلونک

20 Sep, 22:44


مرا به رد و قبولِ زمانه کاری نیست
اگر کسی نشناسد، تو می‌شناس مرا

#سلیم_تهرانی @aloonaksher