طنین @takemetoitalia Channel on Telegram

طنین

@takemetoitalia


تلاش می‌کنم تا بتونم شبیه دخترهایی زندگی کنم که در رمان‌های کودکیم، داستانشون رو می‌خوندم.


قبل هرچیز این پست رو چک کن:
https://t.me/takemetoitalia/960

چنل ناشناس‌:
https://t.me/piccoli_amicii

طنین (Persian)

با کانال "طنین" به عنوان کاربر "takemetoitalia" آشنا شوید! این کانال با هدف شباهت به دخترانی که در رمان‌های کودکی مطالعه می‌شوند، در تلاش است تا زندگی آن‌ها را تجربه کند. در این کانال شما می‌توانید تصاویر و ویدیوهای جذاب از مسافرت‌ها و تجربیات در ایتالیا را مشاهده کنید. هر روز با داستان‌های متنوع از آن جا آشنا شوید و به دنیایی جدید و متفاوت سفر کنید. قبل از هر چیز، حتما پست‌های مهم این کانال را چک کنید تا از هیجانات جدیدی که منتظر شما هستند مطلع شوید. برای ارتباط با دیگر کاربران و به اشتراک گذاری تجربیات خود، به کانال "طنین" بپیوندید. همچنین می‌توانید کانال ناشناس "piccoli_amicii" را نیز دنبال کنید تا از محتوای جذاب دیگری بهره‌مند شوید.

طنین

29 Oct, 06:04


چون این مدت حالم خیلی خوب نبود، تو شرکت برام اینو خریدن:')

دخترکوچولوی درونم ذوق کرد. خیلی کتابش کیوتهه.

طنین

15 Oct, 15:37


تاحالا چندین‌بار گفتم، بازم میگم که سایه واقعا خفنه.

طنین

15 Oct, 15:36


ویدیو رو یوتیوبه

طنین

18 Sep, 18:48


جهتِ یادآوری

طنین

14 Sep, 05:38


تو شرکت به مناسبت روز جهانی رنگ‌آمیزی، بهمون یه رنگ‌آمیزی دادن براساس علایقمون.
کودک درونم ذوق کرد.🥹

طنین

13 Sep, 18:06


#ناشناس

میتونن از اینترنت یا داروخونه، کیت‌های ازمایش hiv رو بگیرن و هردو نفر تو خونه و به سادگی( اگر دوست ندارن که توی مکان عمومی انجامش بدن) انجام بدن.
*یک بار جواب منفی بودن تست hiv به معنی نداشتن قطعی این بیماری نیست. پس بهتره با بازه زمانی متفاوت انجام بدن و از این موضوع هم مطمئن بشن.
بنظرم بد نیست افراد وقتی از خودشون، سوال می‌پرسن که ایا امادگی دارن، بپرسن که امادگی اتفاق‌های غیرمنتظره بعدش هم دارن؟

طنین

13 Sep, 17:42


#ناشناس

ممنون که به همچین موضوع حساسی پرداختی.
پادکست آویشنم در این مورده و اگه کسی خواست میتونه به اونم گوش بده.

طنین

13 Sep, 17:20


یه سری مسائل مهم هست، که هیچکس دربارشون با ما صحبت نکرد، چون تابو بودن. شاید فکر می‌کردن حرف نزدن، باعث میشه که کسی انجامش نده؛ که خب این خیلی احمقانست. صحبت نکردن و نبود آموزش درست، باعث میشه آدما آسیب ببینن.
یه مدت پیش، یک پیام ناشناس گرفته بودم از آدمی که سر این آگاه نبودن، خیلی ضربه خورده بود. برای اینکه بتونم کمکش کنم رفتم و یکم تحقیق کردم و یه سری اطلاعات بدست آوردم. می‌خواستم بیام اینجا هم اون چیزایی که فهمیدم رو بگم، اما یکم برام سخت و شاید ترسناک بود حرف زدن درباره چنین موضوعی؛ اما همچنان دارم موارد مشابه رو می‌بینم و حس کردم لازمه که اطلاعاتی که پیدا کردم رو براتون بگم.

رابطه جنسی
قرار نیست درباره درست و غلط بودنش صحبت کنم. این یه موضوع کاملا شخصیه که تصمیم‌گیریش تماما با خود فرده. می‌خوام درباره یه مرحله بعد از تصميم‌گیری بگم؛ اگه شما تصمیم گرفتین رابطه جنسی داشته باشین. هدف اینه که شما از یه سری مسائل مطلع بشین تا از بعضی از مشکلاتی که ممکنه بخاطر ناآگاهی اتفاق بیفته، جلوگیری بشه.

۱- سوالی که باید از خودتون بپرسین اینه که: آیا واقعا از نظر جسمانی و روحی آمادگیش رو دارین؟ آیا این تصمیم رو تماما خودتون گرفتین یا تحت فشار قرار گرفتین از سمت پارتنرتون؟ این خیلی موضوع مهمیه که از روی اجبار تن به این خواسته ندین. چهره اجبار همیشه مثل تجاوز نیست‌. حرف‌هایی مثل اینکه اگه رابطه نداشته باشیم من ترکت می‌کنم، یا اگه رابطه داشته باشیم فلان کار رو برات می‌کنم یا اصرار دائم به اینکه اصن چیزی نیست، اصن موضوع مهمی نیست، الکی داری بزرگش می‌کنی، همه دارن انجام میدن و هرحرفی که باعث بشه شما توی شرایطی قرار بگیرین که با رضایت کامل و آمادگی قبلی رابطه جنسی برقرار کنین، اجبار و فشار محسوب میشه‌.
همچنین اگر کسی از دوستانتون یا محتواهایی توی فضای مجازی، خیلی تشویق می‌کنن به برقراری رابطه، لطفا سریع تحت تاثیر قرار نگیرین. این موضوعیه که خودتون براساس منطق، عقاید، شرایط و ارزش‌های خودتون باید براش تصمیم‌گیری کنین.

۲- هزینه‌های پیشگیری و مشکلات روانیِ پیشگیری خیلی کمتر از درمان مشکلاته. ممکنه بخاطر ناآگاهی، بخاطر مثلا ۱ ساعت لذت، درگیر مشکلاتی بشین که تا مدت‌های بعد باهاتون بمونه و کلی هزینه درمانش بشه. مشکلاتی مثل بارداری ناخواسته و بیماری‌های مقاربتی مختلف.
چه کارهایی میشه انجام داد؟
● تزریق واکسن گارداسیل برای خودتون و پارتنرتون.
● استفاده از روش‌های پیشگیری که کاندوم مردانه بیشتر از روش‌های دیگه پیشنهاد میشه. کاندوم هم باعث پیشگیری از بارداری و هم باعث پیشگیری از خیلی بیماری‌ها میشه.
● چکاپ و معاینه پیش دکتر و تست سلامت جنسی.
از این موارد ساده گذر نکنین چون خیلی خیلی خیلی اهمیت دارن.

۳- قبل رابطه با پارتنرتون صحبت کنین‌. می‌تونین درباره علایق و فانتزی‌های هم بگین. همین‌طور مکانی که انتخاب می‌کنین یک مکان امن و مطمئن، بهداشتی و بدون تنش و استرس باشه‌. جاهای عجیبی مثل توی زیرزمین، توی ماشین، توی یک کوچه خلوت و توی یک خونه با شرایطی که هرلحظه یکی ممکنه بیاد و باید عجله کنین رو اصلا برای تجربه اولتون انتخاب نکنین.

۴- قبل دخول، معاشقه کافی داشته باشین تا بدنتون آمادگی کافی رو پیدا کنه. در صورت آمادگی کامل، تجربه شما از دخول می‌تونه بدون درد و یا بدون خون‌ریزی باشه. بعد رابطه جنسی هم نیاز هست هم خودتون و هم پارتنرتون برین دستشویی ادرار کنین و خودتون رو بشورین و بعدش هم وقتی تموم شد بهتره که حمام برین.

۵- یه سری آزمایش‌ها و تست‌ها هم هست. مثلا خانم‌ها بعد ۲۱ سالگی هر ۳ سال می‌تونن تست پاپ‌اسمیر بدن؛ یا تست HPV رو خانم‌ها و آقایون می‌تونن انجام بدن.

۶- اگر مایل به برقراری رابطه جنسی از جلو نیستین و به رابطه مقعدی فکر می‌کنین، اصلا پیشنهاد نمیشه. این مدل رابطه می‌تونه مشکلات متفاوتی رو بوجود بیاره.

۷- حتما حتما حتما خودتون تحقیق کنین درباره این موارد. روش‌های پیشگیری، قرص‌های ضدبارداری و اورژانسی برای مواقع ضروری، آناتومی بدنتون، بیماری‌های احتمالی و راه‌های درمان و.....
و اینکه نگاه واقع‌گرایانه باید به رابطه جنسی داشته باشین‌ و تصورتون مثل پورن نباشه.

خلاصه که حسابی تحقیق کنین و اطلاعاتتون رو افزایش بدین توی این زمینه.

خب این‌ها مطالبی بود که من پیدا کردم. اگر شماهم اطلاعات مفیدی در این باره داشتین، بنویسین لطفا. امیدوارم میزان آگاهی توی این موضوعات بیشتر بشه.

اینم یه لیست خیلی کامل درباره این موضوع.

طنین

13 Sep, 17:17


می‌خوام یه پست بذارم که ۲ روزه نوشتمش و شک داشتم که بذارم یا نه؛ اما خب تصمیم گرفتم که بذارم‌.

طنین

13 Sep, 17:16


بچه‌ها

طنین

11 Sep, 20:54


کاش می‌شد مثل فضای ابری، فضای مغزی هم خرید و گنجایش و ظرفیت مغز رو افزایش داد. این حس رو دارم که مغزم برای فکرها و ایده‌هایی که توی سرم هست فضا کم داره. نیاز به حجم مغز بیشتری دارم.
یعنی واقعا حس می‌کنم مغزم درد می‌کنه بچه‌ها. این حس رو دارم که اگه بخوام به یه چیز جدید فکر کنم، مغزم براش فضای کافی نداشته باشه و احتمالا بترکه.

طنین

05 Sep, 22:46


نامه به مامان

سلام مامان
تو قرار نیست هیچ‌وقت این نامه رو بخونی و احتمالا قرار نیست هیچ‌وقت این حرفارو بشنوی. الان که دارم این رو ‌می‌نویسم توی اواسط ۲۱ سالگی‌ام و توی سرم کلی ای‌کاش‌های مختلف هست.

مامان ای‌کاش توی دوران کودکیم برای کوچیک‌ترین اشتباهاتم، شدیدترین رفتارها رو باهام نداشتی‌ تا این‌قدر توی ذهنم ترسناک ثبت نمی‌شدی‌.

مامان کاش تلاش نمی‌کردی من به اون اهدافی که برای خودت می‌خواستی و بهشون نرسیدی، برسم. کاش من رو به عنوان یک شخص مستقل، با اهداف و علایق مختص به خودم قبول می‌کردی.

مامان کاش می‌شد می‌تونستم موقع مشکلات و سختی‌ها بهت پناه بیارم و ازت کمک بگیرم؛ ولی اولین چیزی که بعد یک مشکل میاد تو ذهنم اینه که: فقط خداکنه مامان نفهمه! خود مشکل یک طرف و تلاش برای یواشکی حل کردن مشکل یک طرف.

مامان کاش بجای این‌که توی نوجوونی باعث شدی با تمام وجود از خودم متنفر بشم، یکم بهم احساس ارزشمندی می‌دادی.

مامان کاش بجای اینکه عیب و ایرادات و نواقص بدن و صورتم رو دائما بهم یادآوری کنی، بهم می‌گفتی که من زیبا هستم.

مامان کاش بیشتر بهم حس عشق و توجه می‌دادی تا توی ۱۵ ۱۶ سالگی از آدم‌های اشتباه عشق و توجه رو گدایی نکنم.

مامان کاش باهام درباره آدما و روابط صحبت می‌کردی تا مجبور نشم خودم خیلی چیزارو تجربه کنم، ضربه بخورم و آسیب ببینم تا یاد بگیرم‌.

کاش بجای این‌که با دعوا و جروبحث بخوای موضوعات رو بهم بگی، بیشتر باهم با آرامش حرف می‌زدیم و صحبت می‌کردیم.

مامان کاش بهم می‌گفتی دانش و مهارتی که دارم ارزشمنده؛ آخه می‌دونی الان هرچقدر هم که بقیه بگن، باز ته دلم گاهی وقتا حس می‌کنم که خیلی بی‌ارزشم.

مامان کاش روشت برای حل مشکلات، عذاب وجدان دادن به من، صحبت از مرگت، نفرین کردنم و تهدید به هرگز نبخشیده شدنم توسط تو نبود‌.

مامان کاش علایق و تفریحاتم رو مسخره و بی‌ارزش تلقی نمی‌کردی که بعد این همه مدت، هنوز نتونم درست از خیلی چیزا لذت ببرم.

مامان کاش فضای خونه رو اینقدر برام منفی و آزاردهنده نمیکردی که از توی خونه بودن فراری باشم و هدفم بشه رفتن از خونه.

مامان کاش اینقدر سر هرچیزی بهم استرس و فشار وارد نمی‌کردی که مجبور بشم توی ۱۸ سالگی مثل یک پیرزن ۷۰ ساله کلی قرص و دارو بخورم.

کاش مجبور نبودم بخاطر ترس همه‌چیز رو ازت مخفی کنم. کاش کنارم بودی، همراهم بودی، حامیم بودی؛ تا اینکه شبیه یک نگهبان باشی.

مامان تو خیلی دوست داشتی که ما ارتباط صمیمانه‌ای می‌داشتیم، منم دوست داشتم؛ ولی انگار دو تا آدمیم از ۲ دنیای کاملا متفاوت که اصلا هیچ درکی از ذهنیت همدیگه نداریم.

مامانِ عزیزم، دوستت دارم و ازت وحشت دارم. می‌دونم که الان منم خیلی دختر خوبی برات نیستم‌. امیدوارم که روزی بتونی من رو درک کنی و من رو ببخشی که اگر رابطه مادر دختری ما طوری نیست که آرزوش رو داشتی.


در آخر امیدوارم برای سلامت‌روانِ هردومون، بتونم هرچه زودتر از این خونه برم.

طنین

05 Sep, 22:41


دلم می‌خواست یه جایی بود که می‌تونستم با مادرایی که دختر دارن صحبت کنم و از احساسات خودم نسبت به مامان بگم و کمکشون کنم که ارتباط بهتری با دخترشون داشته باشن‌ و چیزهایی که من تجربه کردم رو تجربه نکنن؛ ولی همچنین جایی رو ندارم.

در هرصورت نصف شبی نیاز داشتم که مغزمو خالی کنم؛ پس شروع کردم و یک نامه نوشتم. نامه‌ای که هیچ‌وقت قرار نیست به دست مخاطب مورد نظر برسه.

طنین

05 Sep, 22:08


کاش الان شمال بودم.

طنین

29 Aug, 22:43


کدوم کمال؟

انقدر روی تمیز و مرتب بودن کانال وسواس دارم که تا وقتی یک پیامِ-کمتر-مهم رو پاک نکنم، حس می‌کنم مثل یک میخِ تیز توی مغزم فرو رفته. و انقدر روی نوشتن پست‌های کانال حساسم که ممکنه یک مطلبی که نوشتم چندین ماه پست‌نشده باقی بمونه تا هر روز یک مقداریش رو ویرایش کنم. ممکنه تهشم هیچوقت نفرستم. چیزی که گاهی اینجا می‌خونید فقط یک دهم از چیزهاییه که برای منتشر کردن می‌نویسم. توی اکثر کارهای زندگیم اینجوری‌ام. وقتی قرار شد کلاس زبان بذارم برای بچه‌ها، فکر می‌کردم باید همه‌ی کتاب‌های مهمی که درباره‌ی متد تدریس وجود داره رو باید خونده باشم که بتونم شروع کنم. تهشم یکی از دوستام دعوام کرد که "دست از این کمال‌گرایی مزخرفت بردار و شروع کن این کارِ لعنتی رو!" تلنگری بود که لازمش داشتم.

یا اصلاً دلم می‌خواد کانال یوتیوب داشته باشم، اما شروع نمی‌کنم چون مغزِ کمال‌گرا و اهمال‌کارم بهم می‌گه باید اول یک دوربین حرفه‌ای یا آیفون ۱۳ پرومکس با رینگ لایت قوی و یک میکروفن خوب داشته باشی تا شروع کنی. یا مثلاً از اون مسخره‌ترش اینه که با آدمی که ازش خوشم میاد هنوز نرفتم دیت، چون منتظرم دوتا جوشی که روی گونه‌ام زدن محو بشن و بعد دعوتش رو قبول کنم! :)

زندگی با ساختار مغزی‌ای که دارم، زندگی ساده‌ای نیست. خیلی وقت‌ها به‌طور مسخره‌ای ناکارآمده. اضطراب شدید؛ کمال‌گرایی؛ جاه‌طلبی؛ وسواس فکری؛ ترس از بی‌نقص نبودن. شاید چیزهای بیشتر و بهتری برای ارائه به جهان داشتم اگر تمام این‌ها من رو باز نمی‌داشتن از شروع کردن...

یک چیزی که در این باره بهش رسیدم و دوست دارم شما جوانان بلندپرواز (نه که خودم پیرزن ۷۰ ساله‌ام!) بدونید اینه که: تو رو خدا از کمال‌گرایی یک ارزش نسازید!

"کمال" وجود خارجی نداره و فرد "کمال‌گرا" لزوماً موفق‌تر یا باهوش‌تر نیست. اتفاقاً در بسیاری از مواقع در جستجوی کمال بودن، یک عامل بازدارنده برای پیشرفته‌. کمال یک مفهوم انتزاعیه که ذهن انسان دوباره و دوباره خلقش می‌کنه، و یک بخشی از این می‌تونه بخاطر انتظارات بالای والدین در کودکی و فشار اجتماعی زیاد روی فرد باشه. [لینک مقاله‌]

تهش به کجاها می‌رسه؟
یکیش تفکر صفر-و-صدی! "من یا پزشکی قبول می‌شم یا نمی‌شم، اگه نشدم یک هیچم." "یا امروز ۶ صبح پا می‌شم و ۱۲ ساعت می‌خونم‌ یا کلاً هیچی نمی‌خونم." "یا آدم باهوشی‌ام یا آدم احمقی‌ام. احتمالاً دومیه، چون اگه باهوش بودم که امتحان رو ۱۳ نمی‌شدم."

دومی هیچوقت شروع نکردن! تا ابد داری بهانه میاری که شروع نکنی. "نه ببین اگه هیچ‌کس ثبت‌نام نکرد چی؟" "آخه ببین یه عالمه آدم بهتر از منن، چجوری رقیب‌ بشم باهاشون؟" "می‌خوام شروع کنما، می‌ترسم نشه و همه بهم بخندن." "می‌خوام کانال بزنم، ولی من که الان هیچ مخاطبی ندارم!"
این بهانه‌ها، بهانه‌هایی‌ان که هر آدم بزرگی قبل از شروع هر کار بزرگی می‌تونست به‌سادگی بیاره و در نهایت هیچوقت هم اون کار رو انجام نده. قطعاً اگر تمام آدم‌ها منتظر می‌موندن بهترین نسخه از خودشون بشن تا شروع کنن، دنیای الان نصف این پیشرفت‌ها رو نداشت. (البته شاید نصف بدبختی‌هاش رو هم نداشت. کاش مثلاً هیتلر کمال‌گراتر بود و هیچوقت شروع نمی‌کرد.)

چیزی که می‌خوام بگم اینه که: شروع کن آقا! فقط شروعش کن! اینقدر امروز فردا نکن. از همین امروز شروع کن. بذار آماتور باشی، مبتدی باشی، نادان باشی و نامحبوب باشی. تا وقتی وارد مسیر نشدی، نمی‌تونی کامل بفهمی توی چیا ضعف هستی؛ باید کجا رو قوی کنی؛ مرحله‌ی بعدی چیه. قدم اول رو که برداشتی، قدم بعدی خودش رو سبزتر می‌کنه جلوت. لطفاً شروعش کن.

حالا تنها مسئله‌ای که برای من می‌مونه اینه که...
الان این پیامِ الکی طولانیِ احتمالاً نه‌چندان مفیدِ تکراری رو بفرستم توی کانال، یا منتظر بمونم ده تا مقاله‌ی علمی درباره‌ی کمال‌گرایی بخونم‌ و بعد بفرستمش؟

طنین

29 Aug, 20:43


این روزا تلاش نمی‌کنم که کار خیلی بزرگ و خفنی انجام بدم. به فکر این نیستم که بخوام زندگیمو متحول کنم و دنیارو تغییر بدم. این روزا فقط دارم تلاش می‌کنم سرپا بمونم، از هم نپاشم و ادامه بدم‌.

طنین

29 Aug, 14:20


خیلی وقت‌ها آدم‌هایی رو می‌بینیم که توانایی و مهارت زیادی توی انجام یکسری کار دارن. مثلا یکی خیلی خوب به زبان دیگه‌ای صحبت می‌کنه‌‌. یکی خیلی خوب نقاشی می‌کشه. یکی خیلی قشنگ می‌رقصه. یکی خیلی خوب کد می‌زنه. یکی طراحیش عالیه. یکی خیلی خوب میکاپ می‌کنه و...
ما وقتی می‌خوایم توی مسیر یادگیری اون مهارت قدم بذاریم، فکر می‌کنیم که یه رمز یا تکنیک خاصی هست که ما ازش بی‌خبریم. یه چیزی مثل یه کلید جادویی که یهو موانع سر راه رو از بین ببره و باعث بشه ما سریع به اون حد از توانایی توی یک مهارت برسیم. کلمه‌ای که دوره فروش‌ها خیلی ازش استفاده می‌کنن "فوت کوزه‌گریه" مثلا میگن ما توی دورمون فوت کوزه‌گری این کار رو بهت گفتیم‌.
و من خودم زمان زیادی رو صرف صحبت با آدم‌های متخصص و حرفه‌ای توی حوزه‌های مختلف کردم تا اون تکنیک و روش جادویی رو پیدا کنم. همیشه فکر می‌کردم که یه چیزی هست که اونا دارن مخفی می‌کنن‌. کلی صحبت کردم و دیدم نه یه ابزار قدرتمند خاصی وجود داره، نه یه تکنیک و روش متفاوت، نه یه رمز؛ ولی الان به جواب رسیدم.
اون چیزی که باعث میشه شما به سطح خوبی از توانایی و دانش توی یک موضوع برسین، تمرین تمرین تمرین و تمرینه.
بهترین امکانات، بهترین اساتید، بهترین کلاس‌ها و دوره‌ها، شاید بتونن روند یادگیری رو سريع‌تر کنن و چالش‌های مسیر رو راحت‌تر بشه هندل کرد، اما هيچکدوم قرار نیست یه تکنیک مخفی و خاص بهت بگن که بتونی توی زمان خیلی کوتاه خیلی زیاد رشد کنی.
پس بجای صرف زمان برای پیدا کردن تکنیک جادویی، پاشو زمان بذار و تمرین کن‌. باید بری تو‌ دل داستان، با چالش‌هایی که پیش میاد درگیر بشی و تجربه کنی.

طنین

25 Aug, 22:04


این آهنگ بغلم کرد.

طنین

25 Aug, 22:04


این آهنگ آرومم کرد.