نشر سایه سخن @sayehsokhan Channel on Telegram

نشر سایه سخن

@sayehsokhan




📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410

نشر سایه سخن (Persian)

نشر سایه سخن یک کتابخانه همراه است که همراه با شما تا هنر زندگی می‌رود. این کتابخانه فضایی منحصر به فرد برای علاقه‌مندان به کتاب و دنیای ادبیات است. با امکان خرید کتاب از طریق وبسایت رسمی کانال، شما می‌توانید به راحتی به آخرین اثرهای مورد علاقه‌تان دسترسی پیدا کنید. همچنین این کتابخانه امکان سفارش مستقیم کتاب از طریق اینستاگرام را نیز فراهم کرده است. آدرس فیزیکی کتابخانه در خیابان 12 فروردین، کوچه بهشت آیین، پلاک 19 همکف قرار دارد و می‌توانید با تماس به شماره تلفن 66496410 با این کتابخانه در ارتباط باشید.

نشر سایه سخن

21 Nov, 05:23


یه تجربه بگم که به نظرم تو انتخاب کتاب خوب کمک کننده ست.
وقتی مترجمِ متخصصی که به عمق نگاه و تفکر نویسنده کتاب آگاهه، یک کتاب رو ترجمه میکنه، با اطمینان قابل توجهی، حرفهای نویسنده رو درک خواهید کرد.
همینطور می‌دونید که یه مترجم متخصص، حاضر نیست هر محتوای منتشر شده‌ای رو ترجمه کنه. برای وقت و انرژی خودش ارزش قائله.
همینطور، اگه در حد دو سه صفحه اول کتاب، مقدمه‌ای بنویسه و نهایتا در کل کتاب، پاورقی اضافه کنه، از همونا میشه کلی چیز یاد گرفت. با خیال راحت!
خلاصه که برای انتخاب کتاب خوب، چک کنید مترجم در زمینه موضوع کتاب، سواد داره؟ یا صرفا زبان مبدا رو بلده؟ دانش زبان مقصدش چطوره؟ زبان محتوا (نویسنده و رویکرد) چی؟!
این موضوع حتی درباره داستان هم صدق می‌کنه. مثلا استاد نجف دریابندری، بهتر از هر کسی متن ویلیام فاکنر رو درک می‌کنه. چون استاد برجسته‌ای در زبان مبدا و مقصد، و همینطور ادبیات و اصول نگارشی هست. پس شما کتاب گور به گور (اثر ویلیام فاکنر) رو اگر غیر از ترجمه نجف دریابندری بخونی، ضرر کردی.
همین :)
+ تصویر از کتاب نسخه عشق (اثر جان و جولی گاتمن) نشر سایه سخن، ترجمه سحر محمدی

@readingaboutlove

🆔@sayehsokhan

نشر سایه سخن

21 Nov, 03:36


🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

20 Nov, 17:21


🔹سعدی ۰۰۴

▪️غزل ۵
▪️پایان دیباچه بوستان

سعدی در کست‌باکس:
https://castbox.fm/va/4898145

🌐 @saadi_podcast

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

20 Nov, 14:19


دو امیرزاده در مصر بودند، یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت. عاقبة‌الاَمر آن یکی عَلّامهٔ عصر گشت و این یکی عزیزِ مصر شد.

پس این توانگر به چشمِ حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی: من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مَسْکَنَت بمانده است.

گفت: ای برادر! شکرِ نعمتِ باری، عَزّ‌َ‌اِسْمُهُ، همچنان افزون‌تر است بر من که میراثِ پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراثِ فرعون و هامان رسید یعنی مُلکِ مصر.

من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند

کجا خود شُکرِ این نعمت گزارم
که زورِ مردم‌آزاری ندارم؟

#گلستان_سعدی

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

20 Nov, 09:19


*✍🏽نیم‌نگاهی به بی‌مشتری‌ترین کالای ایران!*

به قلم:*محمدجواد مظفر*

📌بارها در دیدار با صاحبان فروشگاه‌های گوناگون عرضه کالا در تمامی زمینه‌ها که از شرایط موجود اقتصادی فریادشان به آسمان بلند است و از رکود شدید بازار آزرده‌اند و می‌نالند. گفته‌ام هیچ می‌دانید ما تولیدکننده بی‌مشتری‌ترین کالای ایران هستیم!!

🔹 آنان با نگاهی عاقل اندرسفیه، از این سخن حیرت کرده و به فکر فرو می‌روند که این چه کالایی است؟! یکی دو نفر حدس زده و عموماً نتوانسته‌اند. اما همین که گفته‌ام ما تولیدکننده «کتاب» هستیم؛ همه آنان با نگاهی اسف‌بار درستی سخن من را تأیید کرده‌اند.

🔹 ۳۲ سال است که از ۲۴ تا ۳۰ آبان هفته کتاب نامیده شده است. در این هفته برنامه‌های گوناگونی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام و اجرا می‌شود. اما گویی این سروصدا در حقیقت هیاهو برای هیچ است.
اما چرا؟

🔸 ۱. اساساً کتاب در زندگی خانوار ایرانی جایی ندارد و فرهنگ حاکم در این ملک فرهنگ شفاهی است. پدران و مادران ما در پای منبرها زیسته‌اند و نسل‌های جدید روشنفکری نیز بیش از آن‌که اهل نوشتن و خواندن باشند، اهل حرف زدن و سخن گفتن‌اند.

🔸 ۲. در سبد هزینه خانوار ایرانی جایگاه کتاب صفراست و با وخیم شدن شرایط اقتصادی و گران شدن قیمت کالاها و از جمله کتاب، از سبد هزینه خانواده‌های محدود کتابخوان نیز حذف می‌شود.

🔸 ۳. بیگانگی با کتاب در جامعه ایرانی ارتباطی با میزان سواد و تحصیلات ندارد. به جرأت ادعا می‌کنم که هزاران تحصیل کرده دانشگاهی از لیسانس تا دکترا درسال یک کتاب هم نمی‌خوانند! درستی این ادعا رامی‌توانید با تأمل در احوال خود و اطرافیانتان مشاهده کنید.

🔸 ۴. تمامی تاریخ تمدن و تحول بشری نشان می‌دهد که کتاب  همواره مهم‌ترین ابزار دانایی و اصلی‌ترین عامل انتقال علم و تجربه به نسل‌های گوناگون بوده است.

🔸 ۵. اما با نفوذ و گسترش فضای مجازی، مردمی که اساساً عادت به کتاب خواندن نداشته‌اند وسیله جدیدی یافته‌اند برای انتقال اطلاعات مینیاتوری درست و نادرست. بدون آن‌که لختی تأمل و راستی‌آزمایی کنند که شعر یا مطلبی را که برای دیگران به نام سروده فلان شاعر یا نوشته فلان دانشمند می‌فرستند صحیح است یانه، و بدین ترتیب با احساس «دانایی کاذب» خود را صاحب‌نظر و بی‌نیاز از خواندن کتاب می‌دانند.

🔸 ۶. بارها شاهد بوده‌ام که چه در محافل خانوادگی و چه در سایر موقعیت‌ها نظیر تاکسی و آرایشگاه و... یک استاد برجسته و صاحب‌نظر و صاحب تألیفات ناگزیر به سکوت و شنیدن حرف‌های دیگران شده که در تمامی زمینه‌ها اظهار نظر می‌کنند و خود را بی‌نیاز از پرسش و بهره‌مندی از حضور آن صاحب‌نظر و استاد می‌دانند. از نگاه من این یعنی نمادی از انحطاط فرهنگی.

🔸 ۷. حدود ۲۰ سال پیش در جلساتی که برای بررسی این موضوع تشکیل می‌شد، گفتم راه‌حل این است که نظام آموزشی ما می‌بایست بر مبنای خواندن و نوشتن تنظیم شود. از آغاز دوران دبستان کودک باید بداند بجای سخن گفتن بنویسد و بجای شنیدن بخواند تا در یک تحول نسلی کتاب با زندگی مردم عجین شود.
اما دریغ که حتی معلمان ما نیز عموما کتاب نمی‌خوانند.

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

20 Nov, 05:43


نسل قبل رو تکرار نکن...

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

20 Nov, 03:48


🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

19 Nov, 17:51


🎧 خودارضایی

▶️ قسمت اول فصل ششم
🔴 #پادکست_مبل_قرمز

🌐 @mobleqermez

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

19 Nov, 13:19


🗣مصطفی ملکیان:

🔹"توهّم"، یعنی بریدن از واقعیت، منشأ همه‌ی گناهانی است که ما، در ارتباط با خدا، همنوعانمان، و عالَم هستی مرتکب می‌شویم امّا "تخیل"؛ درست برخلافِ توهّم که آدمی را از واقعیت‌ها دور می‌کند، او را به واقعیتها نزدکی می‌کند: "ما از تخیل خود، نه برای گریختن از جهان، که برای پیوستن به آن بهره می‌جوییم." همان طور که توهّم بزرگترین دشمن و مانع اخلاقی زیستن است، تخیّل بزرگترین یار و مُمدِّ حیاتِ اخلاقی است

🔹مرز میان توهّم و تخیّل، در واقع، مرز میان تصدیق و تصوّر است. یک زن اگر تصدیق کند، یعنی بپذیرد، که مرد است دستخوش توهّم است، امّا اگر فقط تصوّر کند، یعنی بینگارد، که مرد است از قدرت تخیّل بهره‌مند است و آن را به کار گرفته است. 

🌐 @mostafamalekian

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

19 Nov, 09:02


🌴آدم‌حسابی‌ها چه شکلی هستن!؟

آدام گرنت (Grant):
استاد دانشگاه پنسیلوانیا، کتاب معروفی داره به اسم، بده و بستان که در اون با استناد به معتبرترین پژوهش‌ها، نشون میده که چطور تعاملات ما با دیگران به موفقیت و خوشبختی‌‌مون منجر میشه.
در بخشی از این کتاب گرنت می‌پرسه....:
"آدم‌حسابی‌ها چه شکلی هستن‌....؟" و  پاسخ میده.......
تو کانادا یه جایزه‌ای هست به نام "جایزه آدم حسابی سال".
این جایزه رو به کسی میدن که یه دستاورد بزرگی برای جامعه‌ش داشته باشه.
تو یه بررسی فریمر (Frimer) و واکر اومدن ببینن برنده‌های این جایزه چه ویژگی مشترکی دارن که اون‌ها رو آدم حسابی کرده. به عبارت دیگه؛ آدم حسابی‌ها چه شکلی‌ان!

اونها برای رسیدن به پاسخ سوال از برندگان این جایزه دعوت کردن تا در یک مجموعه مصاحبه و آزمون شرکت کنند و شروع کردن به بررسی عمیق ابعاد مختلف شخصیت و زندگی آدم حسابی‌ها.
نتیجه پژوهش نشون می‌داد:‏ اولین ویژگی یه آدم حسابی "نوع دوستیه".
آدم حسابی‌ها، فارغ از پست و مقام و منصب و داشته و نداشته‌ها، *عاشق خیر رسوندن به دیگری هستن* و بدون هرگونه انتظار، چشم داشت و منّتی، *وقتی کاری از دست‌شون برای یکی بربیاد، دوست دارن اون کار رو انجام بدن*.
ویژگی دومی و مهم‌ترین ویژگی آدم حسابی‌ها شفقت به خود یا مهربانی با خوده.
یه آدم حسابی، در کنار عشق به دیگری (Other-interes)، خودش رو هم عمیقا و قلبا دوست داره (Self- interest) و با خودش خیلی مهربونه.
وقتی گرفتاری براش پیش میاد، راحت‌تر می‌پذیره و کمتر به خودش آسیب می‌زنه.
و در نهایت؛ ویژگی مهم دیگر یه آدم حسابی *"صداقته"*.
شما از یه آدم حسابی، حس نمایشی، فیک بودن و ظاهرسازی نمی‌گیرید. آدم حسابی کاملا اورجیناله و این رو میشه خیلی ساده فهمید که داره نقش بازی می‌کنه یا واقعا اینطوریه.
مخلص کلام این که: ‏آدم حسابی بودن نه به تیپ، قیافه یا داشته‌ها و نه به لاکچری بازی و برند پوشیدنه. همه اینها به تبی و شبی بنده، آدم حسابی واقعی کسیه که در کنار دوست داشتن خودش، تو روابط‌ صادقانه‌اش به دیگران عشق بده و عشق بگیره و حالی رو خوب کنه.

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

19 Nov, 05:20


#اطلاعیه

🔸پذیرش درمانگر در کلینیک توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی

▫️اطلاعات بیشتر: اطلاعات مندرج در پوستر را مشاهده بفرمایید.

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

19 Nov, 03:42


🪷🪷 #سلام_صبحتون_بخیر

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

18 Nov, 16:57


🔹سعدی ۰۰۳

▪️غزل ۳ و ۴
▪️ادامه دیباچه بوستان

سعدی در کست‌باکس:
https://castbox.fm/va/4898145

🌐 @saadi_podcast

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

18 Nov, 14:38


🔴مصطفی ملکیان:

به نظر من انسان هرچه روحش بزرگتر می‌شود اخلاقش از دینش بیشتر استقلال و استغنا پیدا می‌کند و دیگر نباید برای این که اخلاقی باشد لزوما متدین بشود. این به معنای نفی تدین نیست، به معنای استقلال اخلاق از تدین است.

🌐 @mostafamalekian

🆔 @sayehsokhan

نشر سایه سخن

18 Nov, 08:35


نیم ساعت کمتر از شیفت باقی بود که مجتبا را با دست خمیر شده آوردند. مجتبا کارگر بیسکویت سازی بود. پنجه اش رفته بود زیر غلتک و آب و آسیاب شده بود. از پنجه اش فقط انگشت شست سالم مانده بود. مابقی انگشتها چنان له شده بودند که گوشت از پوست و مَفصَل از استخوان قابل تفکیک نبود. زخم را شستشو و پانسمان کردم. هیچ کار دیگری نمی شد برایش کرد. دکتر شجاعی فر اتاق عمل بود. زنگ زدم و به همکاران تاکید کردم که دکتر حتمن سری به اورژانس بزند. دکتر شجاعی فر از آن آدمهایی بود که حالا نامشان شده است آدم حسابی! خدا همه چیز را با هم به آریان شجاعی فر داده بود. خوش بر و بالا، نیک نَفَس، خوش مرام، متخصص درجه یک. جنتلمنی نوع دوست. فرشته ای با سیرت و سرشت آدم. خیلی زود دکتر شجاعی فر آمد. زخم را باز کردم و دید. گفت امکان زنده ماندن دست کمتر از پنج درصد است. همان پنج درصد هم یک شانس است که نباید گرفته شود. ببر سینا.کار بچه های سینا است.
برگه اعزام را فرستادیم ستاد پذیرش. بچه های ستاد تماس گرفتند و گفتند هر جا زنگ می زنیم می گویند با این شرح حال امیدی به حفظ اندام نیست. رزیدنت ارشد بیمارستان سینا گفته با این شرح حال و علایم کاری از دست ما ساخته نیست. همانجا بدهید دست را قطع کنند و زمان و زندگی خود را صرف کار بیهوده نکنید.  وقتی هم که اصرار کردیم گفتند خود دکتر شجاعی فر تماس بگیرد. بهانه ای بود و باید بریده می شد. زنگ زدم دکتر شجاعی فر و گفتم بهانه تماس شما را می گیرند. گفت؛ خودت زنگ بزن و بگو شجاعی فر هستم و قصه را کوتاه کن. شماره را گرفتم و گفتم دکتر شجاعی فر هستم چیف رزیدنت لطفا. رزیدنت خیلی تحویل گرفت. کمی هول و دستپاچه جواب داد و گفت بابت اطمینان از دقت در شرح و توصیف زخم و تشخیص درست بوده است که گفته ام خودتان تماس بگیرید. تشخیص شما برای ما حجت است مریض را بفرستید استاد!
آمدیم و رفتیم. جمع شدیم و پراکنده گشتیم و عاقبت بازِ بدبختی بر شانه  من نشست و من همراه مجتبا شدم. آمبولانس از بنزهای اکونومی بود. این آمبولانس ها از هر لحاظ عالی بودند حیف که سقفشان کوتاه بود به طوری که یک آدم میانه بالا  که روی صندلی می نشست سرش به سقف گیر می کرد! با هر مصیبت و مبتلایی ساعت یک شب اورژانس بیمارستان سینا بودیم. رزیدنت ارتوپدی مجتبا را دید و زخم را باز کرد. وقتی که زخم را معاینه می کرد گفت درست است. دقیقا همان چیزی که در شرح حال گفتند. زخم و ضایعه همان است. گاهی آدم به هر دلیلی حال خود را نمی فهمد. گذشته را  فراموش می کند و آینده را گم. موقعیت و مراقبت خودش را از دست می دهد. گرفتاری همیشه آدم را گیج می کند. من در آن ساعت قسمتی از اتفاقات را فراموش کرده بودم و قسمت دیگر را به یاد می آوردم. خواب آلود و خسته بودم. نگران دست مجتبا بودم. ذهنم زمینگیر بود. عقلم از اتفاقات عقب افتاده بود. می دانستم خودم بوده ام که شرح حال داده ام اما نمی دانستم که من وقتی که شرح حال میدادم جای دکتر شجاعی فر نشسته بوده ام! گلویی صاف کردم و سینه ای جلو دادم و گفتم بله اقای دکتر خودم با شما صحبت کردم. خودم شرح حال دادم. ورق برگشت. رزیدنت کمی خودش را عقب کشید و گفت برای استاد صندلی بیاورید. به پرستاری که زخم را پانسمان میکرد گفت بیست و پنج تا پتدین بزن. بیمار از آشنایان دکتر هستند. استاد ببخشید در حضور شما جسارت بود معاینه زخم. اگر میدانستم حضور دارید پانسمان را باز نمیکردم. صندلی آوردند و به زور مرا روی صندلی نشاندند. پزشکان و پرستاران و اینترن ها و رزیدنت ها چپ و راست میرفتند و می آمدند و  استاد استاد از زبانشان نمی افتاد. فراوان تحویل گرفتند. آنقدر محبت کردند که دیگر دیر شد که بگویم من اکبری ام و شجاعی فر کس دیگر است!
شدم دکتر شجاعی فر. هر جا میرفتم از جلوی پایم بلند می شدند و تحویل میگرفتند. برای خودم گرفتاری درست کرده بودم. شجاعی فر بودن مرزها و محدودیت هایی داشت. شجاعی فر که به عنوان همراه مریض کنار تخت نمی نشست. می نشست؟ شب را روی نیمکتهای فلزی بخش اورژانس نمی خوابید. میخوابید؟ میرفت از بوفه بیمارستان ساندویج بگیرد؟ داخل محوطه چای با لیوان یک بار مصرف هُرت بکشد؟ این کارها و شجاعی فر؟ محال بود.برای خوردن یک ساندویچ صد احتیاط باید میکردم. برای یک لیوان چای دو خیابان راه میرفتم. شب ها را تا صبح کنار جگرکی های میدان حسن آباد بیدار می ماندم و کشیک صد هزار تومن پول توی جیبم را میدادم! تا چهار روز که بیمارستان بودم هر روپوش سفیدی را که میدیدم تن و بدنم می لرزید و گوشت تنم آب میشد. نام دکتر روفیگر که می آمد احساس ضعف و سرگیجه میکردم. تنها کسی بود که دکتر شجاعی فر را می شناخت!
🟢آدمی شیر خام خورده است و مستعد خطا و خرابی. اشتباه عیب آدمی نیست. برنگشتن از اشتباه عیب است. خطا ایراد نیست. ماندن بر خطا ایراد دارد. کاش فقط یک جمله میگفتم من شجاعی فر نیستم! همین و راحت!
#ماشااکبری
🌐@Khapuorah

نشر سایه سخن

18 Nov, 05:46


جناب وزیر آخرین کتابی که خوندید چی بود؟

🆔 @sayehsokhan