نادر ایرانزمین و خسرو گیتی ستان.
👇((بخشی از تاریخ)) 👇
دست درازی به خاک هر سرزمینی و حتا اندیشیدن به آن در هنگام ضعف آن سرزمین و نقشههای دور و دراز برخی از شیرین خردان که رویاهای آشفته میبینند، فرجام ناخوشایندی برای متجاوزان خواهد داشت. چون هر فرازی را فرودی و هر فرودی را فرازی خواهد بود.
#نبرد_آق_دربند یا #نبرد_کرکوک:
نبردی میان سپاهیان ایران و عثمانی که به پیروزی ایرانیان انجامید.
شوندهای نبرد:
مهمترین شوند این نبرد جبران خسارات نبرد کرکوک بود. در ۱۰ مهر سال ۱۱۱۲ خورشیدی، آرتش ایران از همدان راهی کرکوک شد.
نادرشاه با ورود دوباره به قلمرو عثمانی در عراق، توپال عثمان را به نبرد دیگری فرامیخواند.
در ۲ آبان، بنهایی از آرتشهای دو سو در منطقه لیلان واقع در جنوب کرکوک، باهم درگیر شدند.
این درگیری که نتیجه قاطعی نداشت به پس نشستن نیروهای عثمانی به کرکوک انجامید.
دژ سورداش در شمال شرق کرکوک بدست نیروهای ایرانی افتاد. جاسوسان نادرشاه به او خبر دادند یک قوای ۱۲هزار تنه از راه دره آقدربند در حال نزدیک شدن است.
توپال پاشا، این نیرو را به فرماندهی ممشپاشا،به عنوان گارد پیشرو فرستاده بود و خود به همراه بدنه اصلی آرتش عثمانی در پی میآمد.
نادرشاه نیز طلایهای زیر فرمان حاجی بیگ خان رهسپار نمود تا قوای ممشپاشا را به سوی قوای اصلی آرتش ایران بکشاند.
نیروهای ممشپاشا با پیگرد قوای حاجی بیگ خان به کمین ۱۵هزار سرباز ایرانی افتادند که در زمان کوتاهی آنان را با آتش باری سنگین از دو سو نابود کردند.
ممشپاشا که اندکی پیش خبر شکست ایرانیان را به توپال عثمان داده بود و درخواست نیروی بیشتری برای پیگرد آنان داشت، در این کمین کشته شد.
گزارش جنگ:
در این جنگ توپال عثمان پاشا کشته شد و سرش بالای نیزه رفت.
گام نخست:
شکست قوای ممشپاشا، سبب شد بدنه اصلی سپاه نادرشاه با شتاب به سوی نیروهای عثمانی که ۵ کیلومتر با آنان فاصله داشتند پیشروی کند.
توپال عثمان که حس میکرد رخدادهای متفاوتی روی خواهد داد، پیشرویاش را متوقف کرد تا به صفوف نیروهایش سامان بدهد.
با نزدیک شدن به قوای دشمن نادرشاه پیادههایش را به خط کرد و برای درگیری با ینیچریها فرستاد.
برای ۲ساعت پیادههای ایران و عثمانی در حال آتش باری به سوی یک دیگر بودند.
در هنگام پسین، تفنگهای فتیلهای، شلیکهای نخستین، مهمترین شلیکها بودند.
آوای بلند، دود و گرد و خاک ناشی از شلیک انبوه تفنگها و توپخانه آن دوران دید سربازان و افسران را مختل میکرد.
در چنین وضعیتی، شلیکهای نخستین بودند که تاثیر بیشتری داشتند و هرج و مرج از تاثیر آتش بارهای بارهای دیگر میکاست.
یکی از مشکلات فرماندهان این دوره موثر نبودن فرمان پایان آتش بار و اجرای فرمان دیگر بود.
یک یگان تفنگچی، همواره این مشگل را داشت که ممکن بود تا پایان نبرد سر جای خود بماند و به آتش باری ناکارا و عدم جنبش و پویایی ادامه دهد.
گام نهایی:
تفنگداران ایرانی در این گام از نبرد سامان(:نظم)خوب خود را نشان دادند.
پس از ۲ساعت آتش باری، آنان فرمان افسران خود را به خوبی اجرا کردند و با متوقف کردن تیراندازی، شمشیر کشیده و به صفوف ینیچریها هجوم بردند.
نادرشاه افزونبر زمان بندی مناسب در این هنگام بالهای راست و چپ سواره نظام خود را هر کدام به شمار ۱۵هزار سوار به جنبش درآورد. بال راست را حاجی بیگ خان فرماندهی میکرد و نادرشاه خود فرماندهی بال چپ را بر دوش داشت.
نقشه نادرشاه این بود که سواره نظام از دو سوی و پیادهها از روبرو نیروهای عثمانی را از پا درآورند.
این آفند(:حمله) شدید صفهای ینیچریها را کامل نابود کرد.
توپال عثمان که سرنوشت ناخوشایندی را در برابر چشمانش میدید سوار بر اسب مستقیم وارد میدان نبرد شد.
فرمانده پیر رومیه(عثمانی) از سردار ایرانی که به تازگی در سامرا شکستش داده بود فریب خورده بود، اما غرور نظامی توپال عثمان موجب شد، مرگ در میدان نبرد را بر فرار برگزیند. توپال عثمان دو بار در هنگام نبرد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و سرانجام یک سوار ایرانی به نام اللهیار خان گرایلی سرش را از تنش جدا کرد و برای نادرشاه برد.
نبرد با ۱۰هزار تن کشته از سپاه عثمانی فرجام یافت و همه توپخانه و تدارکات نیز بدست سپاه ایران افتاد.
شکست سامرا جبران شد. نادرشاه برای بزرگداشت سردار پیر عثمانی و به پاس دلیریاش، سر و کالبد او را به همراه هم با پاسداشت تشریفات ویژه به قاضی عسگر عبدالکریم افندی سپرد تا در خاک عثمانی دفن گردد.
نتیجه جنگ:
پس از کشته شدن سردار عثمانی، عثمانیان شکست خوردند.
آثار این پیروزی:
پیروزی در این جنگ نه تنها شکست پیشین را جبران کرد، بلکه موجب شد عثمانیان با دریافت خبر شکست تبریز را ترک کنند.
(قابل توجه اردوغان اهریمن و الهامعلیاف اهریمن)
@Persianzoroastrians🔥