رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه @shahnamehtoosi Channel on Telegram

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

@shahnamehtoosi


تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان

از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد

این تالار بازتاب دهنده برداشت‌های گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستان‌های شاهنامه است.

گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه (Persian)

با خواندن عنوان این کانال، همه چیز درباره‌ی محتوای آن واضح می‌شود. بله، این کانال با نام "رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه" یک فضای جذاب برای کسانی ارائه می‌دهد که به دنبال بررسی نقدهای ژرف و پرمعنای داستان‌های شاهنامه هستند. این کانال توسط سیروس حامی مدیریت می‌شود و با انتشار مطالب تحلیلی و توضیحات دقیق، تالاری برای بحث و گفت‌وگو درباره‌ی نمادها، رازها و آموزه‌های داستان‌های شاهنامه ایجاد کرده است. اگر به دنبال برداشت‌های جدید و عمیق از این آثار ادبی هستید، حتما به این کانال ملحق شوید و از تحلیل‌ها و نظرات دیگران بهره‌مند شوید. در اینجا، شما می‌توانید در دنیای پر از اسرار و مفهوم‌های پنهان داستان‌های شاهنامه غرق شوید و بیشتر بدانید. این کانال تنها یک مکان برای خواندن نیست، بلکه یک فضای تعاملی برای بحث و تبادل نظرات است. پس به جمع ما بپیوندید و با ما همراه باشید تا در عمق داستان‌های شاهنامه سراغ‌های جدید بزنیم.

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

24 Nov, 07:45


چکیده بررسی تاریخی روزگار ضحاک

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : شنبه - سوم آذر ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

23 Nov, 03:11


درودی دیگر،
هفته نو فرخنده باد!
بازهم فرازی از شاهنامه گرانسنگ پیشکش یاران و هم‌میهنان ارجمند همراه با آرزوی کام و شادی.

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۹۱


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

22 Nov, 16:29


.
🚿 گرمابه از کهنترین نمادهای فرهنگ و پاکیزگی ایرانیان؛ از دوران پیش از تاریخ تا امروز...

♦️ ایرانیان از گذشته‌های دور #حمام داشتند و به آن #گرمابه می‌گفتند؛ شواهد باستانشناسی و شواهد ادبی و خطی گویای این موضوع است. برای نمونه در داستان #جمشید شاهنامه آمده است :

به سنگ و به گل چون که دیوار کرد
به خشت از برش هندسی کار کرد
چو
#گرمابه و کاخ‌های بلند
چو ایوان که باشد پناه از گزند

در بخش ساسانیان :
بدو گفت بابک به گرمابه شو...

🔷 یک سند دیگر از میان صدها سند تاریخی : مقدسی در سفرنامه خود «احسن‌التقاسیم فی معرفة‌الاقالیم - ۳۵۶ - ۳۷۵ قمری» از بیشتر شهرهای ایران دیدن کرده و به گرمابه‌های شهرهای ایران اشاره کرده و آن را شرح می‌دهد. در همان دوران (تقریبا ۱۱۰۰ سال پیش) ابن فضلان نیز از سرزمین ترکان دیدن کرده و مشاهدات خود از وضعیت پاکیزگی این مردمان را شرح داده است. از روی نسخه خطی اصلی، در تصویر آخر آن را آورده‌ایم !

برداشت با اندک دگرگونی از کانال «ایران‎زمین»👇

🛫 🆔 @iranzamin777


https://t.me/ShahnamehToosi

🛁

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

21 Nov, 10:22


📝 جاندارانگاری - اساس زبان
✍️ دکتر
#یعقوب_یسنا

اساس زبان #جاندارانگاری است. در آغاز همه‌چه زنده پنداشته می‌شده‌ است: آب می‌رود، باد می‌ایستد، مهتاب می‌نشیند، خورشید می‌برآید، و... چاره‌ای نبوده‌است‌که روابط چیزها را غیر از جاندارانگاری طوری دیگر برقرار کرد.

اگر به یک خانم بگویید "وقتی تو را می‌بینم اکسیتوسین (هورمون عشق) باعث بلند رفتن فشار خونم می‌شود و قلبم بیشتر می‌زند". خانم با خود می‌گوید با عجب مرد دیوانه‌ای گیر افتاده‌ام. اگر بگویید «مهتابم وقتی تو را می‌بینم قلبم از بدن به پرواز در می‌آید و در بی‌کرانی آسمان در کنار دلربایی تو از یک ستاره تا ستاره دیگر بال می‌زند و در بستر آبی آسمان کنار هم دراز می‌کشیم». این تعبیر عاشقانه از عشق می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.

متن نخست می‌تواند علمی باشد. خشک و بی‌روح است اما از نظر رفتار فیزیولوژی بدن دقیق است. متن دوم علمی نیست، بلکه بنا به کارکرد فرهنگی زبان ارایه شده و پشتوانه‌ی مفهومی دارد. درحالی‌که رابطه‌ها در متن دوم همه غیر علمی استند و با پشتوانه‌ی فرهنگی جاندارانگارانه‌ی زبان برقرار شده‌است. اما گیرایی دارد و معنادار و تاویل‌پذیر است. در گذشته، نام عشق اروس و افرودیت بود، حالا اکسیتوسین شده‌است. در گذشته عشق یک نیرو بیرونی و دست غیر دانسته می‌شد اما اکنون یک هورمون و امر درون‌بدنی پنداشته می‌شود.

از بحث دور نرویم؛ منظورم این بود که شکل‌گیری ایده‌ی خدایان بیشتر خاستگاه زبانی دارد. موقعی‌که اوستا را می‌خواندم تعجب می‌کردم که چگونه انسان باستان هر لحظه خدایان را می‌دیده‌است؟ تجربه‌‌شان از دیدار خدایان این‌همه زیاد چه بوده‌است؟ ما چرا نمی‌توانیم این تجربه را داشته‌باشیم؟ ایلیاد و اودیسه را که خواندم جالب‌تر از اوستا بود. زیرا در ایلیاد و اودیسه حضور خدایان بسیار پر رنگ‌تر از اوستا است. با خواندن کتاب‌های #میرچا_الیاده نیز به این پرسش‌ها پاسخ نیافتم. اگرچه از نظر پدیدار‌شناسی درباره‌ی شکل‌گیری اسطوره‌ها از کتاب‌های الیاده بسیار آموختم که برای این‌همه زحمت ایشان در رمزگشایی اساطیر بشر سپاس‌گزارم.

اما حضور پر رنگ خدایان را در متن‌های باستان با درکی از کارکرد زبان دریافتم. شاید درست نباشد. برداشتی است‌که خودم را قانع می‌کند. در گذشته انسان باد را یک موجود زنده و ایزد می‌دانسته‌است؛ ابر را یک موجود زنده و یک ایزد می‌دانسته‌است؛ آتش را یک موجود زنده و ایزد می‌دانسته‌است؛ عشق را یک موجود زنده و ایزد می‌دانسته‌است؛ زمین را یک موجود زنده و ایزد می‌دانسته‌است؛ و... در اوستا وات(باد) نام یکی از یزدان است؛ ابر در اوستا دو نام دارد، یک نامش ایزدی است و یک نامش اهریمنی، ابری که باران دارد نام یکی از ایزدان را دارد، ابری که باران ندارد نام یکی از دیوان را دارد؛ آتر، آذر (آتش) نام یکی از ایزدان است؛ سپندارمذ (زمین) نام یکی از ایزدان است.

در ایلیاد موقعی در جنگ بادی می‌وزد که به یک طرف جنگ آسیب می‌رساند، گفته می‌شود که فلان ایزد به فلان گروه کمک کرد و موجب شکست گروه دیگر شد. اگر دریا توفانی می‌شد، اسم خدای توفان ذکر می‌شد که خدای توفان آمد و فلان گروه را تباه کرد. این همه حضور خدایان در واقع همان نام‌های نیروهای طبیعی است‌که این نیروها در زبان جاندار پنداشته می‌شده است. هر بار که اسم آن نیرو گرفته می‌شده، در واقع اسم یک ایزد یا اسم یک اهریمن به کار می‌رفته‌ست. این اسم‌ها بعدها جنبه‌ی مفهومی پیدا کرده تا این‌که خاستگاه طبیعی و تحلیلی پیدا کرده‌‌اند.

از آغاز تا هنوز ما درگیر زبان بوده‌ایم؛ این کارکرد زبان بوده‌است‌که ما را گرفتار کرده‌است. فلسفه، ادیان و فهم معنای زندگی و جهان بیشتر امر درون‌زبانی است. این‌که ما کارکرد اساطیر را نمی‌دانیم، در واقع کارکرد همان روزگار زبان را نمی‌دانیم. اگر ما کارکرد همان روزگار زبان را بدانیم کارکرد اساطیر را نیز می‌دانیم. زبان کارکرد رمزی دارد. واژه‌ها کُد و رمزند. رابطه‌ی این رمزها نیز از روزگاری تا روزگاری تفاوت می‌کند. در زبان‌های باستان هر واژه جاندار است و هر واژه جنس دارد. در اوستا، در زبان عرب، در زبان یونانی و... واژه‌ها جاندار و جنس‌دار است. یعنی یا نرینه‌جاناند یا مادینه‌جان. بنابراین رابطه‌ی واژه‌ها نیز بنابه جاندارانگاری و جنسیت واژه‌ها برقرار می‌شده‌است. این‌که در جهان جانوران دیگر این درگیری وجود ندارد؛ به این معنا است‌که زبان وجود ندارد و تجربه‌ی زبانی انسان را با این‌همه گستردگی فرافکنی ندارند.
🕊


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

20 Nov, 04:29


🌲🌲🌲🌲

📝 چرا شاهنامه به وجود آمد، چرا شاهنامه نوشته شد؟
✍️ #محمد‌علی_اسلامی_ندوشن

هر زمانی اقتضایی دارد و چیزی می‌طلبد که مورد احتیاج است... در مورد شاهنامه یک چنین وضعی بود. در آن زمان ایرانی می‌خواست ترکیب تازه‌ای به زندگیِ خود ببخشد. شخصیّت خود را از نو احیاء کند و برای این کار دست به اقدامهای متعدّدی زده بود؛ از جمله در آغاز تعدادی مقاومتهای نظامی بود، در برابر دستگاه بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس که می‌خواستند ایران را در زیر تسلّط خود داشته باشند. اینها هیچ کدام به نتیجه‌ی مطلوب که رهاییِ کاملِ ایران بود نرسید، گرچه ثمره‌هایی به بار آورد. بنی‌امیّه به همّت ایرانیان سرنگون شدند و همه‌ی سران آنها نابود گردیدند و این تا حدّی جوابِ «قادسیّه» بود، خلافت آمد به دست بنی‌عبّاس که رفتار مساعدتری نسبت به ایرانی‌ها داشتند ولی کشمکش ظاهر و پنهان در جریان بود و در واکنش قدرتهای محلّی چون صفّاریان و آلِ بویه نمود می‌کرد و حتّی گاه خلافت عباسی را تا آستانه‌ی زوال پیش می‌بُرد.
سامانی‌ها که ایرانی‌ترین و با ثابت‌ترین حکومتهای ایرانی بودند با بغداد راه مماشات در پیش گرفتند و از این طریق فرصت یافتند که استقلالِ کشور را از طریقِ احیاء فرهنگِ ایرانی پایه‌ریزی کنند.
مهم‌ترین واقعه در این زمان سر بر آوردنِ زبان فارسیِ دَری و نیرو گرفتنِ آن بود که بر اثر آن دورِ تازه‌ای در زندگیِ ایرانی آغاز گشت سیل آثار به نظم و نثر جاری گردید، و به همراه آن آیین‌های دیرینه‌ی ایرانی جان گرفتند. سامانیان که نسبتِ خود را به بهرام چوبینه می‌رساندند، تمدّنِ ایرانِ بعد از اسلام را پی افکندند...
آنگاه نوبت به فردوسی رسید که از حُسن اتّفاق همه‌ی عواملِ مساعد در او جمع شد. مردی دهقان‌زاده از توس، توس یکی از شهرهای فرهنگیِ خراسان، ناحیه‌ی ناآرامی بوده، محلّ برخورد عقاید ملّی و دینی، و هر دو تا حدّی همراه با افراط. داستانی که نظامی عروضی درباره‌ی آن مذکّرِ توس آورده که مانع از دفن جنازه‌ی فردوسی شد، نشانه‌ی تعصّبِ گذشت ناپذیری است. در عین حال روحِ ملّی و ایران‌گرائی در همین شهر دامنه‌ای داشته. شاهنامه‌ی ابو‌منصوری به نثر که ترجمه‌ی خداینامه‌ی عهد ساسانی بود و به فارسیِ دری درآمد، پایه‌ی کار قرار گرفت. همین مانده بود که آن را به شعر در آورند تا بتواند در درونِ مردم جا بیفتد.
ایرانی می‌خواست باور داشته باشد که هنوز زنده است. تنها خاکستری بر روی این آتش گرفته بود، فردوسی آمد و این خاکستر را کنار زد، ایرانی در زیر تسلّطِ عربِ اموی و عبّاسی «عجم» شده بود، او می‌خواست دوباره ایرانی باشد، و شاهنامه این امکان را برای او فراهم کرد.
فردوسی جواب‌دهنده به ندای مردمِ زمان بود، چون چشمه‌ای از قعرِ ضمیرِ ایــرانی جوشید، زیرا ایرانی خود را محکوم به زنده بودن می‌دید، بناگهان شاهنامه مانند صبح بر کاروانِ گمشده‌ای سر برآورد.
فردوسی احساس کرده بود که این کتاب برای قوم ایرانی ارزش حیاتی دارد بنابراین همه‌ی زندگیِ خود را بر سرِ آن نهاد، زیرا ایمان داشت که کاریست کارِستان و سرنوشتِ یک ملّت را رقم می‌زند.
شاهنامه در شرایطی پدید آمد که نموداری از زنده بودنِ قومِ ایـــرانی باشد.

              #از_رودکی_تا_بهار

🆔 @sarv_e_sokhangoo


🆔 https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

19 Nov, 12:29


گفتاری از استاد #شفیعی_کدکنی درباره کارکرد مهند و ارزنده فردوسی توسی در برابر چیرگی تازیان.


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

19 Nov, 04:29


#محمد_امین_ریاحی:



خواننده #شاهنامه به همان سان که به کاوه و رستم و سهراب و سیاوش و اسفندیار و فریدون و کیخسرو و گودرز مهر می‌ورزد، با اغریرث و جریره و پیران ویسه تورانی نیز احساس همدلی می‌کند. فردوسی صفات ستودنی را منحصر به ایرانیان نمی‌داند. هرجا در دشمنان ایران هم هنری و فضیلتی می‌بیند، از بیان آن باز نمی‌ایستد. زال در وصف افراسیاب می‌گوید:‌

شود کوه‌آهن چو دریای آب‌
اگر بشنود نام افراسیاب‌

در میان افراد یک ملت هم فرهیختگی بهتر از نژادگی (= گوهر) است. در پرسش و پاسخهای میان انوشیروان و وزیر خردمندش بوذرجمهر (که فردوسی آن را از منبع خود نقل کرده است) چنین می‌خوانیم:‌

ز دانا بپرسید پس دادگر
که: فرهنگ بهتر بود یا گهر؟

چنین داد پاسخ بدو رهنمون‌
که: فرهنگ باشد ز گوهر فزون‌

که فرهنگ آرایش جان بود
ز گوهر سخن گفتن آسان بود

گهر بی‌هنر زار و خوار است و سست‌
به فرهنگ باشد روان تندرست‌


🚿#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

18 Nov, 10:32


📝 چرا به ابوعلی سینا، #ابن_سینا می‌گویند؟

شاید برای شما نیز این سوال پیش آمده باشد که چرا #ابن_سینا را به این نام می شناسند در حالی‌که نام پدر او عبدالله بوده است!!

نام ابن‌سینا حسین و نام پدرش عبدا... که فرزند حسن و حسن فرزند علی و علی فرزند سینا بود بنابراین به ابن‌سینا یا ابوعلی سینا ملقب شد در واقع #سینا نام نیای وی است اما اینکه چرا به نام نیایش خوانده اند نکته جالبی است!

در ایران باستان، نماد پزشکی سیمرغ است و نماد بیماری مار، حال آن که در طب یونانی و طب جدید نماد پزشکی مار است.
سیمرغ در زبان اوستایی «سَئِن» و در سانسکریت «سیئِنه» است که در زبان پارسی سینا خوانده می‌شود.

نقش سیمرغ در پزشکی ایرانی به حدی است که پزشکان را نیز لقب سیمرغ میداده‌اند و از این رو، مکتب پزشکی ایرانی را «مکتب سینایی» می‌خوانده‌اند و بسیاری از پزشکان را «سینا » نام می‌نهاده‌اند.

گفته شده است که از آنجایی که اجداد ابن سینا پزشک بوده‌اند به این نام مشهور شده‌اند و احتمالا پور سینا نیز به همین دلیل به این نام شهرت یافته است.

نکته جالب این که واژه «مدیسینmedicine» در لغت انگلیسی امروز به معنای پزشکی، برگرفته از «مَذَ سَئِنَ » اوستایی است که در آن مذ به معنای دارو و سئن به معنای سیمرغ است

🍁🍁🍁
🚰درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
🖌 روانشاد موبد #كورش_نیکنام


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

17 Nov, 16:37


گذار از ساستار به اَورند
(بررسی تاریخی پایان روزگار ضحاک)

ارائه: #سیروس_حامی

هنگام : شنبه - ۲۶ آبان ۱۴۰۳
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد

«موسسه فرهنگی شاهنامه فردوسی یزد»
«موسسه فرهنگی چکامه مهر یزد»


🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

16 Nov, 13:29


عشق و توسعه

گفتاری از استاد #محسن_رنانی

با نیم‌نگاه به فرگشت جهان
ن.ک : https://t.me/ShahnamehToosi/1717


آبشخور:
https://www.youtube.com/@goftarha


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

15 Nov, 20:33


شنبه و آغازین روز هفته فرخنده باد،
با پیشکش فرازی دیگر از خردنامه نیاکان، روزگاری دور از هر بدی برای یکایک یاران و هم میهنان آرزو دارم!

مهرورزتان - سیروس حامی

#آیین_کشورداری_در_شاهنامه_۹۰


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

15 Nov, 08:31


ایران، ایران، ایران‌شهر

در سال‌های اخیر موجوداتی بر این باورند که نام ایران، برساختی متأخر از سرزمین ماست.  چنین باوری اساسا با شواهد تاریخی، زبانی و باستان‌شناختی در تضاد است. در اینجا نام ایران و ایران‌شهر را خواهید دید که در متون فارسی میانه با خط پهلوی ساسانی به نگارش در آمده است.


حرف نویسی:
ʾylʾn  ʾylʾn  ʾylʾn štr'
آوانویسی:
Ērān, Ērān, Ērān-šahr
اِران، اِران، ا‌ِران‌شهر

🫗 @darik2500

خوشنویسی از میلاد عابدی (دانشجوی دکتری زبان‌شناسی در دانشگاه زوریخ و پاریس و هموندان شورای علمی موسسه ی نیمروز)

@iran_shatra


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

15 Nov, 06:31


#جلال_خالقی_مطلق :
فردوسی از منابع شفاهی بیزار بوده است



من معتقد نیستم که حتی یک داستان از شاهنامه براساس مأخذ شفاهی بوده و حتی اعتقاد دارم که فردوسی از منابع شفاهی بیزار بوده است و روح علمی آنزمان گفته‌های شفاهی را اصلاً سبک و دست پائین می‌گرفت. نه تنها تمام شاهنامه براساس یک مأخذ نوشتاری است، بلکه مأخذ شاهنامه نیز که شاهنامه ابومنصوری ‌باشد براساس متون پهلوی و فارسی است که پهلوی را آنها به فارسی ترجمه کرده‌اند. یعنی شاهنامه حتی تا دو سه پشت‌اش نوشتاری است.

@shahnamehpajohan


https://t.me/ShahnamehToosi

رازها و نمادها و آموزه‌های شاهنامه

14 Nov, 17:59


📝 نکته‌هایی در باره #ایران_شاهنامه

در شاهنامه، بخش پادشاهی خسرو نوشین‌روان، بیش از ۷۰ بار نام ایران آمده و مرزهای ایران در دوره این پادشاه ساسانی، چنین یاد شده است :

جهان را ببخشید بر چار بهر
وزو نامزد کرد آبادشهر
نخستین خراسان ازو یاد کرد
دل نامداران بدو شاد کرد
دگر بهره زان بد قم و اصفهان
نهاد بزرگان و جای مهان
وزین بهره بود آذرابادگان
که بخشش نهادند آزادگان
وز ارمینیه تا در اردبیل
بپیمود بینادل و بوم گیل
سیوم پارس و اهواز و مرز خزر
ز خاور ورا بود تا باختر
چهارم عراق آمد و بوم روم
چنین پادشاهی و آباد بوم


نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
به آزادگان گفت ننگست این
که ویران بود بوم ایران زمین
که گفتید ما را ز کسری چه باک
چه ایران بر ما چه یک مشت خاک


🛫 @iranzamin777


https://t.me/ShahnamehToosi