▫️ هارت و نگری و نفی نقد
۱۴ فوریه ۲۰۲۵
کالین کرمیت و جان میچل رابرتس
ترجمهی: حسن مرتضوی
🔸 در این مقاله قصد داریم آنچه را سیاستهای لیبرالیسم چپ مینامیم، نقد کنیم. به طور کلی، ما لیبرالیسم چپ را حول چهار اصل قرار میدهیم. اول، لیبرالیسم چپ نظریهی کار پایهی ارزش مارکس را رد میکند. دوم، لیبرالیسم چپ معتقد است که سرمایهداری ذاتاً ستیزآمیز است. سوم، لیبرالیسم چپ مفهوم مقاومت در برابر ماهیت ستیزآمیز سرمایهداری جهانی را از طریق سیاستهای تفاوت فرهنگی میپروراند. چهارم، لیبرالیسم چپ معتقد است که سرمایهداری جهانی اکنون از طریق نوعی پساصنعتگرایی اطلاعاتی تشکیل شده است. ما این نکات را از طریق نقد هارت و نگری، که معتقدیم نسخهی پسامدرن لیبرالیسم چپ را بیان میکنند، بررسی میکنیم. مشکلات دیدگاه هارت و نگری را دربارهی رد نظریهی مارکسیستی ارزش و مفهوم رخدادهای منفرد برجسته میکنیم. سپس مفهوم بدیلی از رخداد را براساس آثار بدیو و دلوز و گتاری مطرح میکنیم که سپس برای ارائهی برخی مشاهدات انتقادی گستردهتر در مورد سیاستهای لیبرالیسم چپ به کار میرود.
🔸 روایت هارت و نگری از لیبرالیسم چپ میانجی خوانش پسامدرنی از جهانیسازی میشود. به عنوان مثال، آن دو مانند بسیاری از پسامدرنها معتقدند که دیگر هیچ امر «بیرونی» نسبت به نقش ارتباطات، تصاویر و نمایشها در زندگی اجتماعی وجود ندارد. در واقع، تقابلهای اجتماعی دوتایی تثبیتشده، که به جوامع «مدرن» مرتبط است و زمانی لیبرالها را نگران میکرد، مانند «عمومی» و «خصوصی» به واسطهی «فضاهای مجازی نمایش» (مثلاً نظارت بر زندگی روزمره) فرو ریخته است. این موضوع مهم است، زیرا ما روایت هارت و نگری از لیبرالیسم چپ را در بسیاری از جهات به دلایل مشابهی با نقد فردریک جیمسون از پسامدرنیسم رد میکنیم. پسامدرنیسم، بنا به نظر جیمسون، جهان را از خلال نوعی منشور جبرباوری فرهنگی میبیند که در آن «فرهنگ» به جای همه چیز از سیاست و اقتصاد تا فرد و جنبشهای اجتماعی قرار میگیرد. جیمسون در ادامهی سخن خود اظهار میکند که با این همه، این تأکید بیش از حد بر فرهنگْ ما را از معنای تاریخ، مکان و مادیت زندگی محروم میکند زیرا تمایل دارد نادیده بگیرد که چگونه فرهنگ خود به میانجی مادیت به عنوان «جلوهی درونی و ابرساختاری یک موج جدید از تسلط نظامی و اقتصادی آمریکا در سراسر جهان» نمایان میشود. با کنار گذاشتن چنین تحلیلی مادی، یک منتقد پسامدرن چیزی برای گفتن به کسانی ندارد که به صورت ایدئولوژیک ادعا میکنند هیچ جایگزینی برای بازار وجود نداشته و ندارد.
🔸 هارت و نگری این ایده را رد میکنند که سرمایهداری امروز بر مجموعهای از تناقضات نظاممند، که مارکس شناسایی کرده، بنا شده است، زیرا آنها این دیدگاه را نمیپذیرند که سرمایهداری معاصر را میتوان از طریق گسترش منطقی واحد واکاوی کرد. به جای این منطق، هارت و نگری ترجیح میدهند سرمایهداری امروز را فضایی «هموار» ببینند که روندها و گسستهای فرایندی پیچیده در آن رخ میدهد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4CS
#کالین_کرمیت #جان_میچل_رابرتس
#حسن_مرتضوی
#آنتونیو_نگری #مایکل_هارت #امپریالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com