مؤسسهٔ نجوای قلم @najvayeghalam Channel on Telegram

مؤسسهٔ نجوای قلم

@najvayeghalam


نخستین مرکز آموزش ویراستاری با مجوز رسمی و اعطای گواهینامهٔ بین‌المللی
.
.
تماس با ادمین کانال:
@najvayeghalam_admin
.
.
تلفن‌های مؤسسه:
۰۲۱-۶۶۴۲۰۴۸۵
۰۲۱-۶۶۴۲۰۳۳۶
.
.
نشانی سایت:
www.najvayeghalam.com

مؤسسهٔ نجوای قلم (Persian)

آیا به دنبال یادگیری ویراستاری با مجوز رسمی و اعطای گواهینامهٔ بین‌المللی هستید؟ اگر بله، مؤسسهٔ نجوای قلم کانالی مناسب برای شماست. این کانال نخستین مرکز آموزش ویراستاری با مجوز رسمی است که به شما این فرصت را می‌دهد تا به کارآگاه و خبره در زمینه ویراستاری تبدیل شوید. اگر سوالی دارید یا می‌خواهید اطلاعات بیشتری درباره آموزش‌های این مؤسسه و گواهینامه‌های بین‌المللی کسب کنید می‌توانید با ادمین کانال تماس بگیرید. برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت www.
ajvayeghalam.com مراجعه کنید.

مؤسسهٔ نجوای قلم

05 Feb, 08:59


کارنامه‌ها را فقط ارائه می‌کنند، نمی‌دهند! 🤓🙁🤔 چرا آخه؟!
اولیاء محترم مدرسه! لطفاً برای دیدن و مطمئن‌شدن از معنی ارائه و کاربرد درست آن به لغت‌نامهٔ معتبر مراجعه کنید. 🙏🌺

@nagvayeghalam

مؤسسهٔ نجوای قلم

05 Feb, 05:49


نکته‌هایی از دستور خطّ فارسی

دربارۀ الف بیناوند

«الف» در واژه‌هایی مانند جنگاور، دلاور، فنّاوری، تناور، جاناور (صورت دیگر جانور)، بُناور بیناوند است و نباید آن‌ها را به‌صورت جنگ‌آور، دل‌آور و فن‌آوری، تن‌آور، جان‌آور، بُن‌آور نوشت.

@theapll

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Feb, 16:22


چرا این‌قدر «نمایید» استفاده می‌نمایید؟!
لطفاً در مصرفِ «نمایید» صرفه‌جویی نمایید. 😁

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Feb, 13:34


به زبان خودمان حرف بزنیم (5):

به جای تراپیست بگوییم درمان‌گر؛

به جای تست‌کردن بگوییم آزمایش‌کردن، امتحان‌کردن؛

به جای آف یا سِیل بگوییم حراج.

#ما_خودمان_زبان_ داریم.#

@najvayeghalam

مؤسسهٔ نجوای قلم

03 Feb, 12:23


درست‌نویسی یا نجوای قلم:

* ژله مخصوص ماشین ظرف‌شویی*

تعجب نکنید! محصول جدیدی به بازار نیامده است و ابداً هم خوراکی نیست.
این همان ژل مخصوص ماشین ظرف‌شویی است که در اینترنت تبلیغ می‌کنند و در واقع نه برای شوینده و پاک‌کننده بلکه دارند برای "هِکَسره" تبلیغ می‌کنند!
😳😱

مؤسسهٔ نجوای قلم

03 Feb, 11:15


تلنگر 👀
تا جایی که خاطرم هست قبلاً یک مینی‌بوس داشتیم یک مینی‌مُم، که بعدها گفتند به اولی بگویید خودرو جمعی کوچک و برای دومی هم یا به همان حداقل رضایت بدهید یا بگویید کمینه؛ که هیچ‌کدام افاقه نکرد؛ اما بعدتر سر و کلهٔ مینی‌سوپر و مینی‌کافه و مینی‌‌اسکارف و هرچه مینی‌اش دل‌بخواه‌تر بود هم پیدا شد و ما هم شدیم مینیمال‌پسند که از قافله عقب نباشیم.
این روزها دیگر دُور دست مینی‌دوره‌هاست که تبلیغاتش در فضای مجازی بیداد می‌کند، از مینی‌دورهٔ مکالمهٔ انگلیسی و تندخوانی و هوش‌مصنوعی بگیر تا...
همین‌طور پیش برویم تعجب نباید کرد اگر یک روز جایی دیدید مینی‌دورهٔ ویرایش و ویراستاری را تبلیغ می‌کنند!
⛔️🚫⚠️

مؤسسهٔ نجوای قلم

01 Feb, 08:55


غزل

اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

صراحی‌ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه‌‌انگیز است



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

01 Feb, 08:55


Divane Hafez .mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

31 Jan, 12:43


یازدهم بهمن‌ماه، زادروز احمد سمیعی (گیلانی) (۱۲۹۹-۱۴۰۲)، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

روز #ویراستار گرامی باد.
@theapll

مؤسسهٔ نجوای قلم

30 Jan, 19:00


روز ویراستار بر اهل ویرایش مبارک

مؤسسهٔ نجوای قلم

29 Jan, 06:10


به زبان خودمان حرف بزنیم (4):
به جای بوت بگوییم چکمه
به جای مینی اسکارف بگوییم روسری کوچولو
به جای لِگ بگوییم ساق (ساق‌شلواری)

#ما_خودمان_زبان_داریم#

مؤسسهٔ نجوای قلم

29 Jan, 05:47


انواع هدیه (پیش‌کش) در فرهنگ و زبان فارسی، هدیه به نجوای قلمی‌های عزیز 🎁
با تقدیم احترام 😇🥰

در قدیم اگر شخصی به مسافرت و به ویژه سفر زیارتی می‌‌رفت نزدیکان و اطرافیانش کمک‌هزینه‌ای به او می‌دادند، به این پول مهر راه می‌گفتند. سرراهی را اکنون هم می‌دهیم و می‌گیریم. 💵

به هدیه‌ای که مسافر از سفر می‌آورد، ارمغان، سوغات، ره‌آورد یا تحفه می‌گفتند و البته هر سوغاتی تحفه نبود و تحفه باید چیزی کمیاب و با ارزش باشد. 🪭👒🎒🧤🩴💄🚗 🧸 🍫🍪 🧇

به مالی که پادشاهان در مقابل سرودن شعر به شعرا می‌بخشیدند صله یا صِلت می‌گفتند.💰💰💰

به جامهٔ گران‌بهایی که بزرگی به کسی می‌بخشید خلعت می‌گفتند. به رخت یا پارچه‌ای که از طرف خانواده‌های عروس و داماد به هم داده می‌شود خلعتی می‌گویند. 🦺👘

مژدگانی هدیه‌ای بود که به فرد خوش‌خبر می‌دادند. به این هدیه که هنوز هم مرسوم است مُشتُلق نیز گویند.💐🍬🍭

به هدیه‌ای که هنگام برداشت خرمن، کشاورزان به کودکان و یا فرد دیگری می‌دادند خرمن‌بهره می‌گفتند. 🍒🌽🍇

برای خانواده‌ای که در آن بچه‌ای متولد می‌شود، هدیه‌ای می‌برند که به آن چشم‌روشنی می‌گوییم. چشم‌روشنی برای منزل نو هم مرسوم است. 🎁🧸 💌

به هدیه‌ای که سر سفره عقد به عروس می‌دهند تا  از او بله بگیرند، زیر‌لفظی می‌گويند. 💍

جاخالی هدیه‌ای است که بعد از رفتن کسی به مسافرت یا رفتن دختر به خانه‌ی بخت، برای خانواده‌اش می‌برند.🪴💐

انعام پاداشی است که هنوز هم در قبال ارائه خدمتی، به شاگردی یا کارگری که در جایی کار می‌کند می‌دهند.💸

به هدیه‌ای که یک روز قبل از نوروز، پدر  یا اقوام به دختری  می‌دادند که به خانه بخت رفته، کاسه عید می‌گفتند که بیشتر غذا یا مواد غذایی خام بوده است. در بعضی مناطق هنوز هم این هدیه مرسوم است. 🍱 🥙

به هدیه‌ای که در شبِ داماد سلام، به داماد می‌دادند دندان‌رنج می‌گفتند. داماد به بهانه دندان‌درد غذا نمی‌خورد تا هدیه‌ی او را بیاورند و پس از گرفتن هدیه، غذا را صرف می‌کرد! 💎 🔑 🧳

دندان‌مزد، پول یا جنسی بوده است که پس از صرف غذا به مهمان می‌داده‌اند! 💴🏺

به پولی که در مجلس جشن و شادمانی به نوازنده و بازیگر می‌دهند یا بر سر عروس و داماد نثار می‌کنند شاباش (شادباش) می‌گویند.💷 💶 💴 💵

پول اسفندی، وجه نقدی است که به کسی که اسفند جلو عروس و داماد و یا مهمان می‌گیرد می‌دهند ... و جایزه، هدیه‌ای است که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند. 🏆🥇🎖🎁




مؤسسهٔ نجوای قلم

27 Jan, 15:42


✍🏻
به پاس بیش از نیم قرن خدمات استاد احمد سمیعی (گیلانی) در حوزۀ نگارش و ویرایش، انجمن صنفی ویراستاران تصمیم گرفت زادروز ایشان را «روز ویراستار» بنامد و در یکصدمین سال تولد ایشان این موضوع را با فرهنگستان زبان و ادب فارسی مطرح کرد. با حمایت فرهنگستان و پس از پیگیری‌ها، در سال ۱۴۰۲، روز ۱۱ بهمن در تقویم مشاغل و حرفه‌ها با نام «روز ویراستار» ثبت شد.
این انجمن افتخار دارد که هرساله مراسمی در این روز برگزار کند.

🔸 امسال، روز ویراستار را با نام و یاد «استاد کریم امامی» جشن می‌گیریم.

از شما فرهیختهٔ گران‌قدر دعوت می‌کنیم که با حضورتان در مراسمی که روز پنج‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ برگزار می‌شود ما را سرافراز فرمایید. در این مراسم، ضمن ارائۀ گزارش عملکرد انجمن و پخش فیلمی کوتاه، از سخنرانی دو تن از صاحب‌نظران بهره‌مند خواهیم شد و سپس از چند تن پیش‌کسوت اهل قلم و ویرایش تقدیر خواهیم کرد.

🗓 زمان: پنج‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۶
📍 مکان: خیابان پاسدارن گل‌نبی، خیابان ناطق نوری، روبه‌روی دشتستان پنجم، فرهنگان پاسداران


#انجمن_صنفی_ویراستاران
#انجمن_ویراستاران
#کریم_امامی
#حسن_انوری
#ژاله_آموزگار
#روز_ویراستار

مؤسسهٔ نجوای قلم

27 Jan, 12:29


به زبان خودمان حرف بزنیم (3):
به جای سند کردن بگوییم: فرستادن
به جای سین کردن بگوییم: دیدن
به جای اد کردن بگوییم: عضو/اضافه کردن
#ما_خودمان_زبان_داریم#

مؤسسهٔ نجوای قلم

27 Jan, 12:26


از واژه‌ها:

ذِلال: جمع ذلیل
ضَلال: گمراه شدن (یکی از معانی)
زُلال: آب شیرین و گوارا (یکی از معانی)

🌺منبع: لغت‌نامهٔ دهخدا🌺

مؤسسهٔ نجوای قلم

26 Jan, 05:08


درست‌نویسی با نجوای قلم:
معاون داریم، معالج داریم، اما تا حالا معاین را دیده یا شنیده بودید؟ 🤔
آنهایی که گواهینامه گرفته‌اند حتمأ در وب‌گاه پلیس در قسمت معاینات پزشکی، عبارت پزشک معاین را دیده‌اند.
باعث تعجب است!

مؤسسهٔ نجوای قلم

26 Jan, 05:03


به زبان خودمان حرف بزنیم (2):
به جای لوکیشن بگوییم: موقعیت، جا، نقشه
به جای کیوت بگوییم: بامزه، ناز
به جای فیوریت بگوییم: علاقه، علاقه‌مندی
#ما_خودمان_زبان_داریم#

مؤسسهٔ نجوای قلم

25 Jan, 11:39


Divane Hafez .mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

25 Jan, 11:37


غزل

اگر چه باده فرح بخش و باد گل‌بیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

صراحی‌ای و حریفی گرت به چنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه‌‌انگیز است



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

21 Jan, 10:45


@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
روز تولّد فردوسی (یکم بهمن)
فاقد اعتبار است.



▪️دوستان عزیز،
بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه به دست داده است، احتمال نزدیک به یقین سال تولّدِ او ۳۲۹ هجری قمری است که سال درگذشتِ رودکی نیز هست. دربارهٔ روزِ تولّدِ شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادّعا شده فاقد اعتبار است. سال پایان سرایش شاهنامه ۲۵ اسفند ۴۰۰ هجری است و سالِ درگذشتِ شاعر، از دو تاریخ ۴۱۱ و ۴۱۶ که گزارش کرده‌اند، دومین محتمل‌تر است.
با درود خالقی

دکتر جلال خالقی مطلق،
پیام به بنیاد فردوسی، یکم بهمن ۱۳۹۶

مؤسسهٔ نجوای قلم

21 Jan, 07:37


به زبان خودمان حرف بزنیم (1) :
به جای سینگل بگوییم: مجرد
به جای آدرس بگوییم: نشانی
به جای ساپورت کردن بگوییم: حمایت/پشتیبانی کردن
#ما خودمان_زبان_داریم#

مؤسسهٔ نجوای قلم

19 Jan, 04:59


🔍 گزیر، گریز

🔹 «گزیر» یعنی چاره. «ناگزیر» یعنی ناچار، به‌ناچار. مثال: از این کار گزیری نیست. (یعنی چاره‌ای جز انجام دادنِ آن نیست.)
🔸 نکته: فعلِ «گزیریدن» در فارسی کهن به‌کار می‌رفته، اما از چند قرن پیش تاکنون فعال نبوده‌است.
🔹 «گریز» یعنی فرار. مثال: گریز از مالیات، گریز از چنگِ قانون.
🔸 نکته: «گریختن» فعلِ «گریز» است.

◽️ چنین جمله‌ای را بارها دیده و شنیده‌ایم: «... به‌هرحال گریزی از آن نیست». هیچ تأکیدی بر درستی و نادرستیِ این کاربرد نداریم؛ اما، به نظر می‌رسد که معمولاً نیتِ نویسنده به معنای «گزیر» و «چاره» تمایل داشته؛ ولی، تحت تأثیر کاربردِ فراوانِ «گریز»، از این به‌جای «گزیر» استفاده کرده‌است.
💡 سعدی «گزیر» و «گریز» را در بیتی از غزلی به‌روشنی و با چیره‌دستی به کار برده‌است:
نه گزیر است مرا از تو نه امکانِ گریز
چاره صبر است، که هم دردی و هم درمانی


ـــ این فرسته را ابتدا در بیست‌وهشتم دسامبر ۲۰۱۶ / هشتم دی ۱۳۹۵ در کانال گذاشتیم. اکنون، با اندکی تغییرات و افزودگی‌ها، آن را دوباره گذاشتیم.

@SadeNevisi

مؤسسهٔ نجوای قلم

19 Jan, 04:58


✳️ جواهر

🔹 «جواهر» در فارسی مفرد است و جمع آن «جواهرات» و «جواهرها»ست.
🔹 «جواهر» در اصل از #عربی_کلاسیک وارد #زبان‌های_ایرانی شده‌است، اما اصلِ آن ایرانی‌ست: «جواهر» جمع «جوهر» (به‌معنی سنگ گران‌بها و عنصر اصلیِ  ماده) است. «جوهر»، در روزگاران بسیار دور، از واژهٔ ایرانی اصیلِ «گوهر» واردِ عربی شده و در زمانی که عربی در دوران اسلامی #زبان_علم بوده، به فارسی برگشته‌است.
🔹 نظیر این واژه، که سفر کرده و به دیار خود بازگشته، در فارسی کم نیست.

🖱این فرسته را ابتدا در اول اوتِ ۲۰۱۶ / یازدهم مرداد ۱۳۹۵ در کانال گذاشته‌بودیم.

@SadeNevisi

مؤسسهٔ نجوای قلم

19 Jan, 04:08


🍁 فرهنگستان را «نقد» کنیم، نه «ریشخند»!

✍🏻 علیرضا حیدری:

در ماه‌های گذشته، فرهنگستان زبان و ادب فارسی چند جایگزین فارسی را به جامعه معرفی کرد که تازه‌ترین آنها «تصدانه» به‌جای پیکسل، «پادپخش» به ‌جای پادکست، «موج‌پز» به‌جای مایکروویو، «گرایه» به‌جای ترند و «هفتگ» به‌جای تیک بود. چنانکه گمان می‌رفت، این برساخت‌ها با بازتاب‌هایی همراه با شوخی و گاه طعن‌گونه و حتی توهین‌آمیز در فضای مجازی روبه‌رو شد. متأسفانه گاه دیده می‌شود که در برنامه‌های رسمی، از جمله در صدا و سیما، هم شاهد چنین اتفاقات ناسنجیده ـ هرچند ممکن است به شوخی ـ هستیم! تمسخرِ فرهنگستان تمسخرِ زبان فارسی هم هست. زبان فارسی پایهٔ هویتیِ ماست و مهم‌ترین تکیه‌گاه فرهنگی و تاریخیِ ما همین زبان است که رسانه‌ها باید با احتیاط با آن روبه‌رو شوند و اگر قرار است نقدی انجام شود (که حتماً هست)، ادیبانه و مؤدبانه باشد. از‌ این ‌رو، یادآوری چند نکته را ضروری دانستم.

بی‌گمان در همین آغاز باید گفت که بیشترِ این بازتاب‌های مجازی و نه حقیقی! رنگ‌وبوی سیاسی دارد؛ به این معنا که شِکوه‌های سیاسی گاه در یک موضوع ـ حتی بی‌ربط ـ خودش را نشان می‌دهد. بنابراین، برخی این فرصت را مغتنم می‌شمارند و به‌نوعی دست به اعتراض سیاسی می‌زنند، اما از نوعی دیگر و با تمسخر نهادی حکومتی، به نام فرهنگستان!

از طرفی، گاهی در جامعه برساخته‌هایی ساختگی و جعلی منتشر می‌شود که بوی تمسخر نیز از آن‌ها به مشام می‌رسد و آنها را به فرهنگستان نسبت می‌دهند، حال آنکه این واژه‌ها هیچ ربطی به مصوبه‌های این نهاد ندارد. اینکه به روند و شیوهٔ برابرسازی واژه‌ها می‌توان انتقادهایی داشت کاملاً پذیرفته است و مهم‌ترین آن این است که فرهنگستان در برابرسازی معمولاً دیرهنگام عمل می‌کند و خودِ این ضعف باعث می‌شود واژهٔ بیگانه جاگیر شود و تغییر آن دشوار باشد.

یکی از تصورات نادرست دربارهٔ فرهنگستان این است که گمان می‌رود این نهاد تنها کاری که برعهده دارد واژه‌گزینی است؛ از این ‌رو، بودجه سالانهٔ آن را به تعداد واژه‌های مصوب تقسیم می‌کنند و کار این نهاد را به ریشخند می‌گیرند. حال آنکه واژه‌گزینی تنها یکی از کوشش‌های این نهاد است و کارگروه‌های دیگری در این نهاد فعالیت‌های علمی دارند: همچون کارگروه‌های فرهنگ‌نویسی، آموزش، زبان و گویش‌ها، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره هند، دستور خط، زبان و رایانه و انتشارات.

اما نکته مهم‌تری که بنا دارم در این یادداشت به آن اشاره کنم، این است که این انتقادها و اعتراضات و تمسخرها تازگی ندارد.

در «شرح زندگانی من» عبدا... مستوفی می‌خوانیم که در اعتراض به مصوبات فرهنگستان گفته بود: «آقایان! هرقدر می‌خواهید باد به بیرق لغت «عدلیه» بکنید، مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمی‌کنند و «دادگستری» شما، با وجود اینکه وضع‌شدهٔ فرهنگستان هم هست، روی کاغذ خواهد ماند... .»؛ ولی نه‌ تنها دادگستری، که خواهان (مدعی) و بازپرس (مستنطق) و دادنامه (ورقه حکمیه) و دادگاه (محکمه) و آیین دادرسی (اصول محاکمات) و خواسته (مدعی به) و ... ماند و امروز مردم آنها را به‌کار می‌برند.

از صادق هدایت یادی کنیم که وقتی واژه‌هایی مانند «پزشک» جایگزین «طبیب» شد و «پایان‌نامه» به‌جای «تز»، در مقالهٔ «فرهنگ فرهنگستان» خود، فرهنگستان را مسخره کرد و به باد طنز گرفت. به گفتهٔ دکتر عباس اقبال آشتیانی، از نویسندگان بنام کشورمان که اتفاقاً خودش عضو فرهنگستان اول بود، استناد کنیم که می‌گفت چه کسی به‌جای «اونیورسیته» می‌گوید «دانشگاه» یا به‌جای «طلبه» می‌گوید «دانش‌آموز» و «دانشجو».

در کنار این‌ها، صد‌ها واژه دیگر هم می‌توان نام برد که در آغاز با مخالفت روبه‌رو شد، اما سرمایهٔ زبان فارسی شد: «اطفائیه» شد: آتش‌نشانی، «آژان» شد: پاسبان، «میزان‌الحراره» شد: دماسنج، «فاکولته» شد: دانشکده، «SMS» شد: پیامک، «سوبسید» شد: یارانه، «ATM» شد: خودپرداز، «دیتا» شد: داده، «ادیت» شد: ویرایش، «لود» شد: بارگذاری و ...

فراموش نکنیم که نباید شکوه زبان فارسی، این میراث تمدنی، را پیش چشم نسل روزگارمان سست کنیم؛ پس ریشخند را با انتقاد جابه‌جا نکنیم.

©️ از: روزنامهٔ خراسان (۱۴۰۳/۱۰/۲۴)

#️⃣ #فرهنگستان #واژه‌شناسی #نقد

مؤسسهٔ نجوای قلم

18 Jan, 12:17


امامعلی رحمان به مسعود پزشکیان: «مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی، رودکی، کورش کبیر مال ما، مال مردم آریایی‌تبار، مردم فارسی‌زبان است. وقتی دولتی، فرهنگ خود، تمدن خود را صاحب‌ نمی‌شود، آن جا خالگی (خلأیی) به وجود می‌آید. خالگی هم خالی نمی‌ماند و جای خالی را فرهنگ بیگانه پر می‌کند.»

پارسی‌انجمن
@Parsi_anjoman

مؤسسهٔ نجوای قلم

18 Jan, 12:11


🌐 با تصویب واژۀ «فرسته» برای «پُست» برخی چنین نمایانده‌اند که فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرسته را برای پُست در معنای نامه‌رسانی برگزیده و نام ادارۀ پُست هم «ادارۀ فرسته» خواهد شد!
واژۀ پُست، به‌معنی نامه‌رسانی (به‌شکل سنتی و اداری)، از زمان نخستین فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) در زبان فارسی پذیرفته شده‌است؛ بنابراین، پستخانه، پستچی، ادارۀ پُست، و پُست کردن تغییر نمی‌کنند و واژۀ فرسته در اینجا فقط در مفهوم پُست (مطلب و محتوا، social media post, social post) در شبکه‌های اجتماعی تصویب شده‌است.
«فرسته» (ستاک حال یا همان بن مضارع فرست + -ه) واژه‌ای کهن به‌معنی فرستاده و پیک است: «فرسته فرستاد با خواسته/ غلامان و اسبانِ آراسته» (#فردوسی)؛ صاحب فرهنگ برهان قاطع، افزون بر این معنیِ «فرسته»، می‌نویسد: «چیزی را نیز گویند که به‌جهت کسی فرستند».

🔴 یادداشت: فرهنگستان پیش‌تر هم از واژۀ فرسته در برابر چند اصطلاح در حوزه‌های گوناگون بهره گرفته‌ بود، ولی آن موارد با مفهوم فرسته در شبکه‌های اجتماعی ارتباطی ندارند.

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

#نوگزینش
گروه‌ واژه‌گزینی #عمومی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی

مؤسسهٔ نجوای قلم

18 Jan, 10:17


غزل

اَلمِنَّةُ لِلَّه که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

18 Jan, 10:17


اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

13 Jan, 13:33


دو تحلیل از یک موضوع، فعل گذشته یا حال مستمر از کجا وارد زبان فارسی امروزی شده است؟ 👆👆👆

مؤسسهٔ نجوای قلم

13 Jan, 13:30


" دارم می نویسم، ندارم می نویسم"

"در باب پیدایش نمود استمراری در فارسی"

"نمود استمراری" در فارسی امروز، ساختی دستوری شده است که برای رمزگذاری یک موقعیت پویای در حال رخداد به خدمت گرفته می شود.

این ساخت که از رهگذر فعل معین "داشتن" پا به عرصه ی وجود گذارده است، ساختی نادر در میان زبان های دنیاست، چرا که غالب زبان های دنیا، مفهوم استمرار را با فعل "بودن" رمزگذاری می کنند.

در این روند، فعل "داشتن" با مفهوم "مالکیت موقت" temporary possession  یک هستار و شیء ملموس، اینک، مالکیت و همراه بودن با یک فعل یا کنش را به نمایش می گذارد.

"مالکیت موقت" به لحاظ رده شناسی، همان است که استسن (۶۳:۲۰۰۹) در خصوص موقعیت هایی به کار می برد که در آنها ارتباط میان مالک و مملوک بطور موقتی برقرار شده و تنها در مدت محدود و مشخصی تحقق می یابد:

۱) مراقب باش! او اسلحه دارد (مالکیت موقت یک شی ء)
۲) ساکت باش! دارم درس می خونم (مالکیت موقت کنش).

با وجود این، منطقی به نظر نمی رسد که مفهوم دستوری شده ی استمرار برای فعل "داشتن" در خلاء متولد شده باشد.

بر اساس برخی شواهد متنی، شاید بتوان استنباط نمود که در بافت هایی که "داشتن" با منبع معنایی مالکیت موقت، بلافاصله پیش از یک فعل دیگر با فاعل مشترک ظاهر می شود، اسباب باز تحلیل آن به عنوان نشانه ی نموداستمراری فراهم می شود.

در ادامه، شواهدی از گفتار و نوشتار فارسی ارائه می شود که در تمام آنها، فعل "داشتن" در بافت، تنها به منظور بیان معنای مالکیت هستارها به خدمت گرفته شده است:

۳)  باید آن چیزهایی را که داشتم دسته بندی می کردم.
۴) شما هم که شورش را درآورده اید، هرچه دم دستتان دارید می کشید.
۵) در جعبه ای را که داشت باز می کرد.
۶) پرده ای را که داشتند باز می کردند (علویه خانم، صادق هدایت).
۷) تجربیاتی که داشتند انتقال می دادند.

با دیدن چنین بافت هایی که در آنها، حضور فعل "داشتن"، به دلیل مجاورتش با فعلی دیگر، می تواند ابهام آفرین باشد، و به هر دو  معنای مالکیت یک چیز یا معنای مالکیت موقت فعل در لحظه و استمرار آن دلالت کند، این پرسش در ذهن برمی انگیزد که:

آیا نقطه شروع تغییر معنایی و دستوری شدگی فعل  "داشتن" از مالکیت به نموداستمراری، وجود چنین بافت هایی در زبان فارسی بوده است؟


شاید به دلیل حضور دیرینه همین بافت های منبع است که ساخت نمود استمراری در زبان فارسی، بر خلاف تمام زبان های دنیا، صورت منفی ندارد.

چرا که بسیار بعید به نظر می رسد گویشوری در زبان فارسی از انجام کنشی در لحظه، سخن بگوید که مالکیتی بر آن ندارد.

به بیان دیگر، در اکنونِ زبان فارسی، احتمالا نمی توان متصور شد، گویشور فارسی زبان چنین جمله ای را تولیدکند:

درسی را که ندارم میخوانم.

https://t.me/HistoricalLinguistics

مؤسسهٔ نجوای قلم

13 Jan, 13:30


دربارهٔ خاستگاه فعل مستمر (مانندِ دارم می‌آیم)
برخلاف آنچه در فرهنگ‌ها و کتاب‌های دستوری آمده، فعل مستمر در اصل ربطی به فعل داشتن ندارد و صورت تحول‌یافتهٔ حرف اضافهٔ در است. وقتی می‌گوییم «دارم می‌آیم» یعنی «در عمل آمدن هستم». این ساخت از فارسی تهرانی کهن (که امروز منسوخ شده) به فارسی تهرانی معاصر راه یافته و در متن‌های کهن شاهدی ندارد. یعنی از زبان زیرین به زبان زبرین رسیده. در گویش‌های دامنهٔ البرز، مانند گیلکی و مازندرانی و تالشی و گویش‌های قصران و شمیرانات و برخی زبان‌ها و گویش‌های ایرانیِ دیگر هم کاربرد دارد. رفته‌رفته چون پنداشته‌اند این همان فعل داشتن است، از روی فعل حال (یعنی مثلاً دارم) فعل گذشته (یعنی مثلاً داشتم) را هم ساخته‌اند. شایع است که می‌گویند ریشهٔ این فعل مشخص نیست. در کتاب‌های دستوری هم به ریشهٔ این فعل اشاره نشده‌است.
چنان‌که دیگران هم گفته‌اند، نمود مستمر به‌ویژه برای تأکید بر استمرار بیشتر به کار می‌رود. در نوشتار اگر تأکیدی در کار نباشد، گاه می‌توان آن را حذف کرد: داری چی می‌خوری؟ > چی می‌خوری؟

خواهش فروتنانه و برادرانه: چون این دیدگاه در جایی گفته نشده و حاصل پژوهش‌های شخصی نگارنده است، آن را بدون ذکر منبع در جایی نقل نفرمایید. اگر فرصتی پیدا کنم، نظرم را مفصّل‌تر خواهم نوشت.
۱۴۰۳/۱۰/۱۶

▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh

مؤسسهٔ نجوای قلم

12 Jan, 04:46




🧾 واژه‌گزینی | قید وارداتی

🫧 بیمار که دههٔ هفتاد عمرش را به نیمه رسانده بود، از پزشک معالجش پرسید: «آقای دکتر، با این بیماری، می‌تونم عمر طبیعی کنم؟» پزشک نیم‌نگاهی به مشخصات بیمار در پرونده انداخت و گفت: «شما "آلرِدی" عمر طبیعی‌ات رو کردی!»

🫧 واژهٔ بیگانهٔ «آلرِدی» چند سالی است که از طریق گفتار راهش را به زبان فارسی باز کرده و هیچ بعید نیست که جا خوش کند و همین‌جا بماند؛ در حالی که تا پیش از ورود این واژه به فارسی نیز امورمان را گذرانده بودیم و لااقل ناترازی قید نداشتیم، از جمله در نمونه‌های گفتاری زیر:

◄ حقوقم آلرِدی/ همین جوری کفاف زندگی‌ام رو نمی‌ده، شما می‌خواید اضافه‌کارم رو هم قطع کنید؟

◄ من آلرِدی/ تا همین حالاش کلی وقت برای این کار بی‌نتیجه هدر داده‌م؛ دیگه بیشتر از این نمی‌تونم.

◄ بی‌خود داری اصرار می‌کنی. آلرِدی/ تا الآن/ قبلاً تصمیمش رو گرفته و بعیده نظرش عوض بشه.

@MorphoSyntax

مؤسسهٔ نجوای قلم

12 Jan, 04:43


درست‌نویسی با نجوای قلم:
فلانی ترک‌زبان است.
این کتاب برای عرب‌زبان‌ها مناسب است.
ترک و عرب و کرد و لر و... نام اقوام است، زبانِ قوم ترک، ترکی، زبانِ قوم عرب، عربی و زبان قوم کرد، کردی است، پس بنویسیم و بگوییم:
زبان فلانی ترکی است.
این کتاب برای عربی‌زبان‌ها مناسب است.
🎯🎯🎯

مؤسسهٔ نجوای قلم

11 Jan, 12:08


اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است

.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

11 Jan, 12:06


غزل

اَلمِنَّةُ لِلَّه که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Jan, 11:12


حافظ.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Jan, 11:11


غزل

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است؟
شمشاد خانه‌پرور ما از که کمتر است؟

ای نازنین‌پسر، تو چه مذهب گرفته‌ای؟
کت خون ما حلال‌تر از شیر مادر است



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

03 Jan, 08:41


📌 نقایص / نواقص

«نقایص» جمع «نقیصه» به معنی «عیب» و «نواقص» جمع «ناقصه» به معنی «نقص» است . بنابراین به کار بردن ترکیب «تکمیل نقایص » درست نیست و باید به جای آن از «رفع نقایص» استفاده کنیم . زیرا «عیب‌ها» را رفع می‌کنند نه تکمیل . اما دربارهٔ «نواقص» هر دو ترکیب را می‌توان به کار برد .

#درست_نویسی

✍️انجمن علمی ویراستاری ایران

@anjomanvirastari📝

مؤسسهٔ نجوای قلم

01 Jan, 12:55


سلام دوستانی که به شرکت در آزمون فنی‌وحرفه‌ای تمایل دارند لطفا اعلام آمادگی کنند تا اسامی آنها برای آزمون اعلام شود.

کارآموزان محترم توجه داشته باشند که این آزمون، آخرین امتحان سال ۱۴۰۳ خواهد بود و درصورت شرکت‌نکردن، برای سال آینده باید مجدداً در دورهٔ آموزشی شرکت نمایند.

📝
#فنی‌_و_حرفه‌ای

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Dec, 20:24




📝 ویرایش | حالت‌نمای مفعولی کجاست؟!

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
◄ *این بازیکن جوان سرانجام توانست مزد زحماتش در مسابقه بگیرد.

◄ *ادارهٔ کل آموزش و پرورش میزان هدیهٔ استانداری به معلمان اعلام کرد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

✏️ هر دو جملهٔ بالا به‌دلیل فقدان رای مفعولی نادستوری‌اند. اگر ویراستار این جملات باشید، حالت‌نمای «را» را در کجا می‌گذارید؟ احتمالاً بدون توجه به بافت یا مراجعه به خود نویسنده، نمی‌توانیم با قطعیت تشخیص دهیم که جای مناسب «را» در چنین جمله‌هایی کجاست، زیرا تغییر جایگاه حالت‌نمای مفعولی به تغییر معنا می‌انجامد:

🖊 جملهٔ یکم:

◄ (الف). این بازیکن جوان سرانجام توانست مزد زحماتش را در مسابقه بگیرد.
(~ به دلیل زحماتش در تمرینات، دو گل در مسابقه به حریف زد)

◄ (ب). این بازیکن جوان سرانجام توانست مزد زحماتش در مسابقه را بگیرد.
(~ به دلیل زحماتش در مسابقه، به بازیکن ثابت تیم تبدیل شد)

🖊 جملهٔ دوم:

◄ (الف). ادارهٔ کل آموزش و پرورش میزان هدیهٔ استانداری را به معلمان اعلام کرد.
(~ به خود معلمان، نه دیگران، میزان هدیهٔ استانداری را اعلام کرد)

◄ (ب). ادارهٔ کل آموزش و پرورش میزان هدیهٔ استانداری به معلمان را اعلام کرد.
(~ به رسانه‌ها یا دیگران میزان هدیهٔ استانداری را اعلام کرد)


✏️ گروه‌های حرف اضافهٔ «در مسابقه/ به معلمان» در ساخت‌های «الف» وابستهٔ فعل‌اند (در مسابقه بگیرد/ به معلمان اعلام کرد)، اما در ساخت‌های «ب» همین سازه‌ها بخشی از گروه اسمی به‌شمار می‌روند (مزد زحماتش در مسابقه/ میزان هدیهٔ استانداری به معلمان).


✏️ در چنین نمونه‌هایی، تغییر جایگاه «را» به پیش یا پس از گروه حرف اضافه، به تولید ساختار نحوی متفاوتی می‌انجامد و بر معنای گزاره اثر می‌گذارد. در جملهٔ نادستوری زیر جایگاه رای مفعولی کجاست؟ پیش از گروه حرف اضافهٔ «از برنامهٔ دیروز رادیو» یا پس از آن؟

◄ *اغلب فعالان سیاسی این انتقاد شدید نمایندهٔ شهر جابلقا از برنامهٔ دیروز رادیو شنیدند.

@MorphoSyntax

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Dec, 15:46


من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه‌ی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم.

#فروغ_فرخزاد
۸ دی ماه زادروز فروغ‌فرخزاد گرامی باد
@najvayeghalam

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Dec, 13:42


حافظ .mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Dec, 12:07


غزل

بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر، مرا جز شب دیجور نماندست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو، چشم مرا نور نماندست



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

23 Dec, 11:21


#کامیون_باری

کامیون غیرباری نداریم. تعبیر کامیون باری مانند اتوبوس مسافربری حشو است.
⛔️ یک دستگاه کامیون باری حمل گوشت در جاده چپ شد.

کامیون حمل گوشت در جاده چپ کرد.

@najvayeghalam🖋🖋🖋

مؤسسهٔ نجوای قلم

21 Dec, 15:05


بیا که داد دل از روزگار بستانیم
بیا که پای بکوبیم و دست افشانیم
در این زمانۀ جور و به زمهریر بلا
مگر که زنده بُدن تا بهار بتوانیم
به سر کنیم شبان را به پایکوبی و وجد
به روز تا که به طوفان، قرار بتوانیم
چو غم به چله رساندی و غم فروش به سود!
رها ز دام بشو تا فرار بتوانیم
کنون به مذهب شادی درآ به دولت عشق
مگر که جلب رضای نگار بتوانیم ❤️

الف. ت (آفتاب). شام تاریک یلدای یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی🌻

مؤسسهٔ نجوای قلم

21 Dec, 11:43


غزل

سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحْر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست


#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

21 Dec, 11:43


تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

16 Dec, 07:21


📌 ظنین/مظنون

«مظنون» اسم مفعول و به معنی «گمان برده شده، مورد سوءظن واقع شده» است. برخی به اشتباه آن را به جای اسم فاعل و در معنی «کسی که گمان بد می‌برد یا بدگمان» به کار می‌برند. در زبان فارسی برای بیان معنی اخیر معمولاً از کلمهٔ «ظنین» استفاده می‌کنند که آن هم در زبان عربی مترادف با «مظنون» است. در فارسی فصیح بهتر است برای بیان این معنی به جای کلمات فوق از کلمه «بدگمان» استفاده کنیم.

#درست_نویسی

✍️انجمن علمی ویراستاری ایران

@anjomanvirastari📝

مؤسسهٔ نجوای قلم

14 Dec, 10:59


تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

14 Dec, 10:57


غزل

سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحْر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست


#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

07 Dec, 10:13


بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

07 Dec, 10:13


غزل

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Dec, 10:45


🖋 توجه، متوجه

در «توجه» و «متوجه»، حرف «ه» ملفوظ است؛ یعنی «ه» تلفظ می‌شود (واجِ /h/ است). بنابراین، بنویسیم:
توجهم جلب شد.
ننویسیم:
توجه‌ام* جلب شد.

بنویسیم:
متوجهی؟
ننویسیم:
متوجه‌ای*؟

بنویسیم:
او متوجهِ این موضوع بود.
ننویسیم:
او متوجهٔ* این موضوع بود.

#نگارش #ویرایش

مؤسسهٔ نجوای قلم

01 Dec, 05:23


◽️ در نام کتاب جنایت و مکافات، هر دو اسمْ مفردند؛ حتی «مکافات» جمع نیست.
🔺 واژۀ «مکافات» معدودی مترجمان را به اشتباه انداخته؛ به این صورت که آنان آوای پایانیِ «جنایت» را به «ـات» بدل کرده و کلمه را جمع بسته‌اند.
◽️ «مکافات» مفرد است (از بابِ مُفاعله)؛ مانند «مراعات» و «ملاقات» و «مناجات».
✔️ عنوان ترجمۀ انگلیسی کتاب این است:
Crime and Punishment

🔍 از مترجم، به‌ویژه مترجم اثری ادبی، آن‌هم اثری این‌چنین، که از شاهکارهای ادبی جهان است، انتظار می‌رود با ساختار واژه‌هایی مانند این دو اسم به‌قدر کافی آشنا باشد و بداند که «مکافات» مفرد است نه جمع.

@SadeNevisi

مؤسسهٔ نجوای قلم

30 Nov, 12:43


#را_میان_اجزای_فعل_مرکب

آوردن «را» بین اجزای فعل مرکب جایز نیست؛ معمولاً این حالت هنگامی رخ می‌دهد که بین اجزای فعل مرکب فاصله می‌افتد؛ برای مثال:

⛔️ باید سختی‌های زیادی را بکشی، تا به کامیابی دست یابی.
باید سختی‌های زیادی بکشی، تا به کامیابی دست یابی.

سختی کشیدن فعل مرکب است و میان دو جزء آن نمی‌توان «را» نشانهٔ نقش‌نما را قرار داد؛ بنابراین «را» در این جمله‌ها زاید است.
@najvayeghalam
www.najvayeghalan.com

مؤسسهٔ نجوای قلم

30 Nov, 10:41


بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

30 Nov, 10:41


غزل

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

29 Nov, 13:58


شروع ثبت‌نام
ظرفیت ۶ نفر
🛑🛑🛑🛑

مؤسسهٔ نجوای قلم

29 Nov, 13:33


ثبت‌نام تمدید شد🛑

ظرفیت فقط ۲ نفر
از ثبت‌نام جا نمانید
هم حضوری و هم غیر حضوری

مؤسسهٔ نجوای قلم

25 Nov, 08:59


#نکته

عبارت «لازم به ذکر است»، ساختاری مشوش دارد و باید به جای آن از عبارت‌هایی مانند «گفتنی است»، «ناگفته نماند»، «باید افزود» و... استفاده شود.

@najvayeghalam📕📒📗📙
www.najvayeghalam.com

مؤسسهٔ نجوای قلم

23 Nov, 11:38


بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

23 Nov, 09:07


غزل

بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

19 Nov, 12:03


انواع #به و طرز نگارش آن‌ها

۱. «به» حرف اضافه:
بر سر اسم می‌آید و حتماً و در هر شرایطی جدا نوشته می‌شود؛ مثال: به یاد آوردم.

۲. «به» صفت‌ساز:
متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بهوش، بخرد، بنام. (ابوعلی سینا فرد بخرد و بنامی بود).

۳. «بـ» پیشوند فعل:
متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بنشین، برو، بیفروز.
اگر این نوع «بـ» به فعلی بچسبد که با «ا» شروع می‌شود، یک «ی» میانجی لازم می‌شود؛ مثال: بـ+آور=بیاور / بـ+افکن=بیفکن

۴. «به» بر سر عبارت فعلی:
جدا نوشته می‌شود.

🔺نکته: عبارت فعلی
حرف اضافه+اسم+فعل؛ مثال: به کار بردن، به دست آوردن

۵. «به» قیدساز:
جدا نوشته می‌شود (نیم‌فاصله)؛ مثال: به‌سرعت، به‌دقت، به‌تحقیق (به‌جای حقیقتاً)

۶. «بـ» حرف جر عربی:
متصل نوشته می‌شود؛ مثال: بالأخره، بالعکس.

@najvayeghalam
www.najvayeghalam.com

مؤسسهٔ نجوای قلم

18 Nov, 10:16


ثبت نام دوره جدید

مؤسسه نجوای قلم نخستین مرکز آموزش ویراستاری با مجوز رسمی از سازمان فنی و حرفه‌ای برگزار می‌کند.

🟡دوره ویراستار کتاب و مطبوعات
🔵با ارائه گواهینامه از سازمان فنی و حرفه‌ای دورۀ برخط و حضوری با تعداد محدود
مدت ۳ ماه (۱۲ هفته ۲۴ جلسه)
🟡دریافت گواهینامه از سازمان فنی و حرفه‌ای بعد از قبولی در آزمون دو مرحله‌ای
🔵امکان کارورزی در مؤسسه پس از پایان دوره
🟡عضویت همیشگی در گروه ویرایش آموزان مؤسسه برای پرسش و پاسخ و رفع اشکال دریافت جزوه کارگاهی و محتوای ضبط شده جلسات
👈اطلاع از جزئیات و ثبت نام از طریق دایرکت یا شماره تماس

🟠 مؤسسه نجوای قلم🟠
نخستین مرکز آموزش ویراستاری
با مجوز رسمی از سازمان فنی و حرفه ای
۰۲۱-۶۶۴۲۰۳۳۶ ۰۲۱-۶۶۹۴۱۲۸۵
@naivaveghalam

مؤسسهٔ نجوای قلم

16 Nov, 11:38


برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

16 Nov, 11:36


غزل

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
مرا فتاد دل از ره، تو را چه افتادست؟

میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقه‌ایست که هیچ آفریده نگشادست



#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

12 Nov, 12:13


#جمع_به_«ات»
📚📖📚
بعضی از واژه‌های فارسی یا واژه‌های غیرعربی دخیل در فارسی را نیز معمولاً با «ات» جمع می‌بندند، مانند باغ، ده، آزمایش، پیشنهاد، گزارش، فرمایش و بلوک. بهتر است این کلمه‌‌ها با «ها» جمع بسته شود.
جمع با «ات» را نمی‌توان از زبان فارسی طرد کرد، بلکه فقط باید به‌دنبال استعمال این نوع جمع در زبان فارسی بود؛ مثلاً از باغ‌ها و باغات می‌توان نام برد که با هم تفاوت دارند؛ یعنی در حقیقت جمع به «ات» در مفهوم «گروه» است و باغات یعنی «چند ده مجاور هم» و دقیقاً به همین دلیل نیز گاهی مردم «دهات‌ها» هم می‌گویند. خلاصه اینکه جمع به «ات» با جمع به «ها» و «ان» تفاوت معنوی دقیقی دارد که عامۀ فارسی‌زبانان به خوبی این تفاوت را درک می‌کنند.

@najvayeghalam✏️✏️✏️

مؤسسهٔ نجوای قلم

12 Nov, 09:53


شروع ثبت‌نام دوره
۵ شنبه‌ها
ساعت ۱۱

مؤسسهٔ نجوای قلم

09 Nov, 09:28


رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

09 Nov, 09:28


غزل

رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست
کرم نما و فرود آ که خانه، خانهٔ توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانهٔ توست

#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

04 Nov, 12:34


#پانوشت
چنانچه در وسط پانوشت توضیحی، بخواهید منبعی را ذکر کنید، مشخصات منبع را در انتهای مطلب مورد نظر خود داخل پرانتز بنویسید؛ مثال:
در اوایل قرن بیستم مسیحی، سالی دویست هزار نفر از ایران برای پیدا کردن کار به روسیه می‌رفتند (ایوانف، تاریخ مختصر ایران، ص ۱۹۳). در سال ۱۹۰۴ تنها در باکو نزدیک به هفت هزار عملهٔ ایرانی کار می‌کردند و این رقم تقریباً بیست‌و‌دو درصد مجموع کارگران باکو بود (همان‌جا، ص ۲۰۰).
@najvayeghalam🖌🖌🖌
www.najvayeghalam.com

مؤسسهٔ نجوای قلم

02 Nov, 11:47


غزل

رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست
کرم نما و فرود آ که خانه، خانهٔ توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانهٔ توست

#حافظانه
#نجوای_قلم

مؤسسهٔ نجوای قلم

01 Nov, 09:10


شروع دورهٔ کارورزی ویژهٔ پاییز🍂



دورهٔ مهارتی کارورزی به‌صورت حضوری و برخط
آموزش word در ویرایش
تمرین فاصله‌گذاری
کارگاه عملی ویرایش
متن‌خوانی زیرنظر استاد
دستور زبان فارسی
رفع اشکال و بسیاری موارد دیگر


کسانی که پایان دوره از عهدهٔ ویرایش متن برآیند با مؤسسه همکاری خواهند کرد.



برای ثبت‌نام و هماهنگی کلاس با ما در ارتباط باشید.
۶۶۴۲۰۳۳۶📞
۰۹۰۳۷۵۷۷۶۶۰📱

مؤسسهٔ نجوای قلم

29 Oct, 08:28


#نکته
اگر چه...ولی
وقتی جمله پایه با اگر چه شروع شود لزومی ندارد در جمله پیرو ولی به کار رود.
مثال
اگرچه مردی سالخورده است ولی هنوز قدرت جوانی را حفظ کرده است. اگرچه مردی سالخورده است هنوز قدرت جوانی را حفظ کرده است.
@najvayeghalam
www.najvayeghalam.com

مؤسسهٔ نجوای قلم

26 Oct, 09:22


خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است



#نجوای_قلم
#حافظانه
#دکتر_شکری

مؤسسهٔ نجوای قلم

19 Oct, 10:09


ادامهٔ غزل

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست

#نجوای_قلم
#حافظانه
#دکتر_شکری

مؤسسهٔ نجوای قلم

17 Oct, 06:02


شروع ثبت‌نام
شنبه‌ها ساعت ۱۶:۳۰
ظرفیت بسیار محدود

مؤسسهٔ نجوای قلم

12 Oct, 11:43


غزل

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست

#نجوای_قلم
#حافظانه
#دکتر_شکری

مؤسسهٔ نجوای قلم

05 Oct, 08:17


غزل

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمه‌های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست

#نجوای_قلم
#حافظانه
#دکتر_شکری

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Sep, 11:15


Divane Hafez 030.mp3

مؤسسهٔ نجوای قلم

28 Sep, 10:51


غزل

زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست
راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و دَرِ آرزو ببست

#حافظانه
#دکتر_شکری

2,903

subscribers

462

photos

92

videos