سنگ تمام @yosefzadehgilani1 Channel on Telegram

سنگ تمام

@yosefzadehgilani1


سنگ تمام با ویژگی های منحصر
📌آیات محور، تحلیلی، کاربردی، کارگاهی، نقادی، استدلالی، استشهادی واستنادی، تلفيق ادب عربی با ادب پارسی، تجزیه وترکیب، مراعات قواعد نوشتاری و گفتاری، محقق پرور

https://t.me/yosefzadehgilani1

سنگ تمام (Persian)

سنگ تمام یک کانال تلگرامی با ویژگی های منحصر بفرد است. این کانال شامل مطالبی مانند آیات محور، تحلیلی، کاربردی، کارگاهی، نقادی، استدلالی، استشهادی و استنادی است. علاوه بتلفیق ادب عربی با ادب پارسی، تجزیه و ترکیب مطالب، مراعات قواعد نوشتاری و گفتاری نیز در این کانال انجام می‌شود. اگر به دنبال محتوای عمیق و علمی هستید، سنگ تمام می‌تواند یک انتخاب عالی برای شما باشد. برای پیوستن به این کانال و دسترسی به مطالب بیشتر، به آدرس https://t.me/yosefzadehgilani1 مراجعه کنید.

سنگ تمام

30 Dec, 09:29


@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

29 Dec, 10:57


اشکال شماره(۳۳۵۶) بر تفسیر تسنیم
متن تسنیم
«فاِن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار الّتی... اُعِدّتْ لِلکافرین»۱
با توجه به اختصاص نداشتن جهنم به کافران، لام در للکافرین به معنای ارتباط است(!!) یعنی هر عملی با عامل خود ارتباط دارد(!!)
(تفسیر تسنیم، ج۲،ص۴۴۶)

🖌نقد قویم
۱.ماده«اَعَدَّ» با حرف جر «لام» متعدی می‌گردد، مانند:«و اَعِدّوا لَهم ما استطعتم مِن قوّة»۲، و:«و لا اَعْدَدْتُ لِبالي ثوبي طِمْراً»۳،
و:« مَن اَحَبّنا اهلَ البیت فَلْیَستَعِدَّ لِلْفقر جلباباً»۴ که در این شواهد مزبور بحث «عمل» مطرح نیست و معنای «ارتباط» در آنها بی‌مبناست و مهمل. و هکذا الآیة المبحوث عنها اَعني:«... اُعِدّتْ لِلکافرین»
۲.با توجه به نکته یکم، در جمله«اُعِدّتْ لِلکافرین» اساسا مسأله اختصاص(اختصاص نار به کافران) مطرح نیست تا حرف «لام» را بر معنایی بی‌مبنا و مهمل(ارتباط) حمل کنیم!
و کیفیت طرح جمله هم عادی است و فاقد لسان حصری! آیه_که در باره تحدّی و به چالش‌کشیدنِ منکرانِ وحیانی بودنِ قرآن است_ می‌گوید:
«و اگر چنین نکردید(سوره‌ای نتوانستید بیاورید)پس(بلوف نزنید و) از آتشی پروا کنید که هیزم آن، مردمان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است».

🔶پی‌نوشت‌ها
۱.بقره/۲۴.
۲.انفال/۶٠.
۳.نهج‌البلاغه،نامه۴۵.
۴.نهج‌البلاغه،کلمه۱۱۲.

نکته
این‌که بارها گفتیم تفسیر تسنیم«ولنگاری تفسیری» و یا«من‌درآوردی» و به زبان علمی،«تفسیر به رأی» است یعنی تفسیری مثل نمونه بالا.

@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

28 Dec, 08:27


@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Dec, 11:00


درود عزیز👆👆

«مَرَحاً»۱ در آیه«لاتَمشِ فی الارضِ مَرَحاً۱» مصدر است و حال اَیْ لاتمشِ فی الارضِ مَرِحاً۲؛ یعنی «در زمین مغرورانه گام مزن».
و این تعلیل که چون در آیه «فی» آمده و نه «علیٰ» پس باید منظور از «مشی» را مسافرت گرفت و «مَرَحاً» را مفعول له. کاملا علیل است چون اولا، ماده «مشی» هم با «فی» بکار می‌رود و هم با «علیٰ». یقال«مشیٰ فی‌الارض» و «مشیٰ علی الارض»،« فی» به اعتبار ظرفیت است_ به هر حال انسان در زمین راه می‌رود نه در هوا_ و «علیٰ» به اعتبار استعلا است_باز به هر حال انسان بر زمین راه می‌رود نه بر هوا.
استعمال« مشی» با «علیٰ» درآیه ۶۳ سوره فرقان آمده است:«و عباد الرّحمان الذین یَمشُون علی الارضِ هَوْناً» که در این‌جا نیز «هَوناً» مصدر است در موضع حال اَی یمشون علی الارض هیّنین متواضعین؛(بندگان خاص خدا روی زمین با آرامش و فروتنانه راه می‌روند)
و ثانیا، اگر منظور از «مشی» در آیه مسافرت باشد و« مَرَحاً» مفعول‌له.آیه فاقد معنی خواهد بود.چون« مسافرت نکن به خاطر غرور» مهمل است و بی‌معنی. فرد عادی چنین حرفی نمی‌زند چه رسد به متکلم علیم یعنی خداوند کریم از زبان لقمان حکیم.
بنابراین، حال نگرفتن «مَرَحاً» و «مفعول له» گرفتن آن، از بی‌حالی است و اضافه کنید بر بی‌حالی، بی‌پایگی و بی‌مایگی و استاد‌ندیگی را.
اساسا آیه در بیان مسافرت نیست بلکه به راه رفتن تصریح کرده که چگونه باید باشد.
و البته مشخص شد که آن گوینده،خود از پله سوم به پله دهم پریده و اظهار لحیه کرده و به زعم خود،به تفسیر قرآن نشسته.
بنده بارها به این بی‌پایگان گفته‌ام که کلی و کیلویی حرف نزنید و عِرض خود به رایگان نبرید بیچاره آن مبتدیان و نابالغان فکری، که فکر می‌کنند چنین تهی‌مغزان و تهی‌دستان چیزی در چنته دارند و گول حرف‌های کیلویی آنان را می‌خورند!
دو نکته
یکم.ایشان گفتند که ۹۹٪ از نحوی‌ها کلمه «مَرَحاً» را حال گرفته‌اند که باید گفت نه عزیز. نحوی‌ها_ و معربین و مفسرین‌‌۱٠٠٪ گفته‌اند حال است.
حال،ایشان که می‌گوید ۹۹٪ از دو حال خارج نیست یا منظورش از ۱٪ باقی‌مانده_که «مَرَحاً»را مفعول‌‌له گرفته_ خودش است یا غیر خود.
اگر منظور خودش باشد که باید گفت که اساسا ایشان در جایگاهی نیست که نظر دهد و در درصدگیری به حساب آید.
و اگر منظورش کسی دیگر است از نحویون.بگویند آن نحوی کیست؟!
دوم. بنده بدین جهت از باب «انّ الحدید فیه بأسٌ شدید» وارد شدم. چون از ده سال پیش به این سو در فرد معلوم الحال مزبور، هیچ تغییری از نظر دانش و بینش ندیدم یعنی هیچ چیز جدیدی در این ده سال فرا نگرفته و کما کان حرف‌های کلی و کیلویی می‌زند. وظیفه بنده است که مشت چنین افرادی را باز کنم و خالی بودن آن را به همگان حالی کنم. تا فریب نخورند
وگرنه بنده با کسی خصومت شخصی ندارم.

پی‌نوشت
۱.بفتح الرّاء. یقال«مَرِحَ الرّجلُ مَرَحاً» ک:«فَرِحَ فَرَحاً».
۲.لقمان/۱۸؛اسراء/۳۷.
۳.بکسرالرّاء، صفةٌ مشبّهة. گفتنی است «مارح» نداریم.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Dec, 11:00


همین ساده انگاری باعث میشه کسی که نحو و صرف خونده از پله سوم بپره پله دهم و بخواد قرآن بفهمه که پله های زیادی نیاز داره و نتیجه ش آراء نیش غولی میشه


مثال :در آیه ولا تمش فی الارض مرحا 99درصد گفتن مرحا حال هست و حالت و نوع راه رفتن رو میگه.. ولی وقتی با توجه به بیان جاهلی این آیه رو کنار آیه وعباد الرحمان اللذین یمشون علی الارض هونا بگذارید. در یکی مشی فی هست یکی مشی علی.. اولی مسافرت معنا میشه در زبان عرب و دومی نوع راه رفتن و در نتیجه مرحا مفعول له هست نه حال

سنگ تمام

27 Dec, 11:00


سلام و عرض ادب به محضر اساتید عزیز و بزرگوار

نوشته فوق، نظر یکی از عزیزان هست.
خواستم بپرسم که نهایتا واژه مرحا در آن آیه، حال هست یا مفعول‌له؟

سنگ تمام

26 Dec, 05:48


قلم قدیمی‌ها
نویسندگان قدیمی_خواه در قلمرو نثر و خواه در حوزه نظم_ معمولا از قلمی فاخر و استوار برخوردار بودند و از این رو آثاری سَخته و پخته ارائه می‌دادند. آیا سعدی‌ها در حوزه نظم و ابن عمیدها در قلمرو نثر، تکرارپذیراند؟!
و هر چه روزنگارِ روزگار را ورق بزنیم و گام به گام پیش‌تر بیاییم و به قلم امروزی‌ها در حوزه‌های مختلفِ نثر و نظم، نظر بدوزیم و آن‌ را با قلم دیروزی‌ها بسنجیم به روشنی، تفاوت‌ها را درمی‌یابیم.
امروزه(روزگار معاصر)، ما قلم‌بدستانی را سراغ داریم که ممکن است ده‌ها جلد کتاب هم نوشته باشند و یا هزاران بیت سروده باشند اما در مجموع از نگاه کارشناسی، یک شاهی هم نیرزند و باید به دریا بریزند...
دل آدم‌ بر آن کاغذهای نازنین و آن جوهر قلم‌های رنگین _که به رایگان هرز می‌رود و وقت افراد بسیط و بسته و مبتدی و نابالغ را می‌گیرد_ به درد می‌آید و چون سپند بر آتش می‌سوزد. فتأمّل*! و:

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

*وجه تأمّل:قلم‌بدستان مزبور که خروجیِ فعالیت‌های آنان،کتاب‌هایی است بی‌محتوا و پر از خبط و خطا؛ غالبا از انواع رانت استفاده می‌کنند و به اصطلاح رانت‌خوارند و ویژه‌خور!
در واقع،آثار یادشده، برآمده از بودجه‌‌های کلان دولتی و خروجیِ باج‌های سیاسی است، نه خروجیِ دانش و اندیشه.
نکته: بعضی‌ها هم ممکن است یکی دو اثر بیش‌تر ننوشته باشند اما چون به مرکزی شبه دولتی وصل‌اند، آن مرکز مزبور، عهده‌دار طبع و نشر کتاب و اثر بی‌محتوای او می‌شود و حتی با زد و بندی که دارند، آن کتاب را متن درسی قرار ‌می‌دهند!
بیچاره،خوانندگانِ آن اثر یعنی مبتدیانِ از همه‌جا بی‌خبر!
متن درسی باید بسیار وزین و سنجیده آید و فاقد ایراد لفظی و معنایی باشد.
باید قدرت انتقال داشته باشد و استعداد بقا.
باید تحقیق‌پرور باشد نه تهوع‌آور!

@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

23 Dec, 16:45


به یاد او که بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق‌های باز نسبت داشت...
حائری را می‌گویم
محی‌الدین شیرازی
متفکر، نکته‌پرداز
استاد بی‌بدیل
در فن تمثیل
او یک پای دفاع مقدس هشت‌ساله بود۱
در دست هر رزمنده، جزوه‌ای از برداشت‌های نغز و پرمغز قرآنی و روایی با چاشنی ابیات حافظ و سعدی بود
به گفته سردار شهید قاسم سلیمانی حوزه علمیه مانند او را صدسال دیگر هم نمی‌تواند بپروراند!
بی‌تردید درست گفت آن شهید سعید...

مشارالیه پس از شهادت شهید محراب آیة الله دستغیب_امام جمعه شیراز_به سمت امامت جمعه شیراز برگزیده شد و در اولین خطبه نماز جمعه گفت:
«آمدم که بگویم آماده‌ام»

۲۹آذر سال‌روز رحیل آن بزرگ‌مرد بود.
روانش شاد و راهش پررهرو!
پی‌نوشت
۱.پای دیگر جبهه صادق آهنگران بود
اولی خردها را تغذیه می‌کرد و دومی دلها را...
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

22 Dec, 15:52


عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا - استاد شجریان
https://www.aparat.com/v/w15i1k3
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

22 Dec, 15:52


سلام وقت بخیر

ببخشید در ایات " یا بنی ادم أنْ لا تَعْبدوا الشیطانَ " تأویل به مصدر فعل نهی ( سوره یس ایه ۶۰ )

""فی بیوت أذن الله أن تُرْفَع و یذکر فیه اسمه " (سوره نور ایه ۳۶ ) تأویل به مصدر فعل مجهول


"أنْ أُعْبُدُونی هذا صراطٌ مستقیمٌ " ( ایه ۶۱ سوره یس ) و مصدر فعل امر میشه بفرمایید چی میشه ؟

ممنون میشم جواب بدید .

سنگ تمام

22 Dec, 15:52


سلام عزیز👆👆

پنج نکته

یکم. در تأویل بردن به مصدر، خصوصیات فعلِ موردِ تأویل فوت می‌شود.بنابراین، مفاد فعل‌های انشایی مثل امر و نهی و نیز مفاد فعل‌های مجهول در تأویل به مصدر فوت می‌شود و با فعل‌های خبری و فعل‌های معلوم یکسان خواهد شد.
و اشکالی هم پیش نمی‌آید. چون مشخص است که هویت آن فعل‌ها پیش از تأویل به مصدر، چه بوده است. وانگهی تأویل بردن که بالقوه است نه بالفعل. برای نوآموز، تأویل می‌برند.
(خاطره
سابقا یادم هست که طلبه‌ها در رشت_هنگامی که چیزی از دست می‌رفت یا مثلا کسی پول کسی را خرج کرده بود_ به شوخی می‌گفتند «به تأویل مصدر رفت» کنایه از اینکه خلاصه فوت شد و از بین رفت)

دوم. ماده «عهد» با حرف جر «باء» متعدی می‌شود. البته در کاربرد فارسی نیز چنین است. حافظ گوید:
عهد ما با لب شیرین‌ْ‌دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند۱

سوم. ماده «اذن» با حرف جر «لام» بکار می‌رود.

چهارم. حذف حرف جر در دو حرف مصدری «اَنْ» و «اَنَّ» قیاسی و قانونی است. پس این حذف شیوع دارد. ابن مالک در الفیه گوید:
و عَدِّ لازماً بحرفِ جرّ
و اِنْ حُذِف فَالنّصبُ للمنجرّ
نقلاً و فی اَنّ و اَنْ یَطّردُ
مَعَ اَمْنِ لَبْسٍ ک: عَجِبتُ اَنْ یَدُوا

یعنی «عَجِبتُ مِنَ دِیَتِهم»

پنجم. در تأویل بردنِ فعل منفی، یا فعل نهی، به جای حرف نفی و حرف نهی، از واژه«عدم» بهره می‌گیریم.

با حفظ این نکات پنج‌گانه می‌رویم سراغ تأویل به مصدر بردن آیات سه‌گانه:

۱.«أ لمْ اَعهد الیکم یا بنی آدم (بِاَنْ لاتعبدوا الشّیطان=بعدمِ عبادةِ الشّیطان/بعدمِ عبادتکم الشیطانَ/لِلشّیطان) با لام تقویت. مصدر را می‌توان به فاعل اضافه کرد یا به مفعول. توفیری ندارد.
۲.«و (أ لم اَعهد الیکم ) بِاَنِ اعْبدونی=بعبادتی/بعبادتکم ایّایَ.
۳.«فی بیوتٍ اَذِنَ اللهُ (لِاَنْ) تُرفع=لِرفعها»
پی‌نوشت
۱.باری؛
عهد ما با لب شیرینْ‌دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند 👇👇
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

22 Dec, 04:07


@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

21 Dec, 14:30


جواب کاربری که به تسمیه کتاب «سنگ ناتمام» اشکال کرده بود:
اولا، در تسمیه، ادنی مناسبت کفایت می‌کند. فلامناقشة فی التّسمیة.
ثانیا،تعبیر«ناتمام»در« سنگ ناتمام» درست است که وصفی است اما بنده آن را در مقابلِ معنای وصفی_لغویِ تعبیر «تمام» در تعبیر «سنگ تمام» به کار برده‌ام_که نام دیگرْاثر نگارنده است. چه،« سنگ تمام» علاوه بر کاربرد کنایی۱، دارای معنیِ وصفی(لغوی) نیز هست یعنی در لغت به معنی وزنه‌ای است که تمام و کمال است و کمی و نقصان ندارد؛ نقطه مقابل «سنگ کم». صائب گوید:
به میزان می‌شود سنگِ تمام از سنگِ کم،ظاهر
غنا و فقر در آیینه‌ی محشر شود پیدا۲
کلمه «کم» در این تعبیر که حتما وصف است یعنی« ناقص» که معادلش می‌شود «ناتمام»؛ برهانی است قاطع بر صحت کاربرد ترکیب«نا تمام».
پی‌نوشت
۱.« سنگ تمام» کنایه است از «تلاش بالغ و سعی بلیغ».
۲.گویا صائب این گفته‌اش را از امیر سخن، امام علی علیه السلام گرفته:
«الغنیٰ و الفقر بعدَ العرض علی الله»؛(توانگری و درویشی آنگاه آشکار شود که _ در محشر _ بر کردگار عرضه گردد)
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

20 Dec, 06:02


و نقد زیر را هم یک روز پیش از نوشتن نقدی که در باره «ربّ» خواندید، نوشتم که به نکته‌سنجان پیشکش می‌کنم:

متن تسنیم
کفر اهل کتاب... از آن روست که خدا و غیر خدا را در عرض یکدیگر قرار داده، گفتند: خدا سومین از سه تاست.
تفسیر تسنیم، ج۸،ص۱۵۵

🖌نقد قویم
اهل کتاب گفتند «خدا سومین از سه تاست» یا «خدا یکی از سه تاست»؟ و الصّوابُ الصّحیحُ هو الثّانی، و الاوّلُ خطأٌ غلطٌ قطعاً.
توضیح
در آیه ۷۳ مائده آمده:«لقد کفر الذین قالوا: اِنّ اللهَ ثالثُ ثلاثة».آن سخن صاحب تسنیم در ذیل همین آیه است.
دو تعبیر مزبور
۱.خدا سومین از سه تا است.
۲.خدا یکی از سه تا است.
بررسی تعبیر اول
اگر معادل «ثالثُ ثلاثةٍ» را در فارسی _همانند بسیاری از مترجمان قرآن کریم _سومیِ سه تا» یا «سومینِ سه تا» و یا مثل آقای جوادی«سومین از سه تا» بگیریم و بگوییم و آیه را چنین معنی کنیم:
«بی‌گمان، آنان که گفتند خدا سومینِ از سه تاست، کافر شدند»
قطعاً اشتباه کرده‌ایم و مراد گوینده را نگرفته‌ایم. چون تعبیر اهل کتاب:«خدا سومینِ از سه تاست» حاوی سه خبر است که خبر اول و دوم از آن سه خبر _به زعم آنان۱_درست است و منظورشان را تأمین می‌کند اما خبر سوم نادرست است که در واقع منظور اهل کتاب نیست.
خبر اول: سه خدا وجود دارد.
خبر دوم: خدا یکی از آن سه خدا است.
خبر سوم: خدا در مرتبه‌ی سوم قرار دارد.
(آیا اهل کتاب می‌خواهند بگویند خدا در رتبه‌ی سوم است؟! روشن است که پاسخ شما منفی است)
یک مثال:«علی سومیِ سه فرزندِ محمد است» یا «علی سومین از سه فرزندِ محمد است» که این جمله، سه خبر دربر دارد:
خبر اول: محمد سه فرزند دارد.
خبر دوم: علی یکی از آن سه فرزند است.
خبر سوم: علی فرزند سوم است.
(البته در این مثال، مفاد هر سه خبر درست است و فاقد ایراد است)
بررسی تعبیر دوم
تعبیر دوم یعنی«خدا یکی از سه تا است» کاملا درست است و منظورِ گویندگانِ «ثالثُ ثلاثةٍ» است و چنانکه خواهد آمد مطابق است با لغت و ادب عرب.
این تعبیر دوم حاکی از دو خبر است و هر دو خبر زعم باطل اهل کتاب است:
خبر اول: سه خدا وجود دارد.
خبر دوم: خدا یکی از آن سه خدا است.
که در این‌جا چنانکه می‌بینید_بر خلاف تعبیر اول_ خبری از خبر سوم (بیان رتبه‌ی سوم خدا) نیست.
دقیقا مانند این مثال:
«علی یکی از سه فرزند محمد است»
که این مثال، حاوی دو خبر است:
خبر اول: محمد سه فرزند دارد.
خبر دوم: علی یکی از آن فرزندان است.
که در این‌جا رتبه‌ی علی بیان نشده است.

نکته
گفتیم برداشت درست ما یعنی معادل «ثالثُ ثلاثةٍ»،«خدا یکی از سه تا است» مطابق قاعده‌ی لغت و ادب عرب است. و آن قاعده این است که هرگاه عدد بر وزن فاعل بیاید و اضافه شود به عدد اصلی، افاده‌ی وحدت می‌دهد.مثل«ثانی اثنین» یعنی یکی از دو تا۲،و مثل همان«ثالثُ ثلاثةٍ» یعنی یکی از سه تا، و مثل«رابعُ اربعةٍ» یعنی یکی از چهار تا، و مثل«خامسُ خمسةٍ» یعنی یکی از پنج تا. و همین‌طور تا «عاشرُ عشرةٍ» یعنی یکی از ده تا.
تعبیر ابن عاشور در «التحریر و التنویر» چنین است:
«ثالثُ ثلاثةٍ؛ معناه واحدٌ من تلک الثّلاثة؛ لاَنَّ العرب تصوغ من اسم العدد من اثنین الی عشرة، صیغةَ فاعلٍ مضافاً الی العدد(الاصلیّ) المشتقّ هو منه لارادة اَنّه جزءٌ من ذلک العدد»۳.

پی‌نوشت
۱.اما به اعتقاد اهل توحید، هیچ‌یک از آن سه خبر درست نیست.
۲.در گزاردن این تعبیر نیز پای مترجمان قرآن در ذیل آیه ۴۰ توبه لغزیده است:«الّا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین کفروا ثانیَ اثنین...» و معادلش را «دومیِ دو تا» یا «دومینِ دوتا» یا «دومین از دو تا» آورده‌اند که نادرست است. ثانی اثنین یعنی یکی از دو تا.
۳.التحریر و التنویر، ج۵،ص۱۷۲.
@yosefzadehgilani1
با سلام
عطشناکان تحقیق و مشتاقان تدقیق، خصوصا کسانی که دغدغه فهم درست و دقیق آیات قرآنی را دارند، جهت تهیه کتاب‌های «مناظره مکتوب»، «نقدی قویم بر تفسیر تسنیم»، «نُه نقد نمونه»۱،«نود نقد نمونه»_که این آثار، نقدی جامع و همه جانبه است بر تفسیر تسنیم آقای جوادی آملی_و نیز جهت تهیه سایر آثار مثل «کشکول گیلانی»_مجموعه‌ای از جد و طنز_، «نقد رشتی بر دشتی»_نقدی جامع و تحلیلی بر ترجمه مرحوم محمد دشتی از نهج‌البلاغه_،«سنگ ناتمام»۲_نقد دقیق کتاب بدایة التمارین آقای صفایی بوشهری_و «هزار و یک پاسخ»_مجموعه پاسخ‌های تفصیلی نگارنده به سؤالات رنگارنگ _عمدتا ادبی، لغوی، بلاغی_کاربران گرامی در فضای مجازی _به نگارنده پیام دهند.
با سپاس
پی‌نوشت
۱.این کتاب در واقع حاوی۳۶ نقد است. توضیح این مسأله در مقدمه‌اش آمده است.
۲.با «سنگ تمام» که بسیار مفصل است و چند جلد_که نقد بدایة النحو آقای صفایی بوشهری است و در شرف انتشار است_اشتباه نشود.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

19 Dec, 10:51


به یاری حضرت باری، نقد نوشتاری تفسیر تسنیم به جلد هشتم رسید.ساعتی پیش این عبارت تسنیم را نقد کردم که ذیلا تقدیم می‌کنم.
متن تسنیم
«ربّ» به معنای مدبّر و سوق‌دهنده اشیا به سمت کمال آنهاست؛ نه مربّی. البته مربّی بودن و تربیت، لازم ربّ و مدبّر بودن است. از نظر ادبی،«ربّ» و «مربّی» جدای از هم، از دو باب و دارای دو معناست. «ربّ» مضاعف است و ریشه لغوی کلمه «مربّی» ناقص واوی و از باب تربیت است.
تفسیر تسنیم،ج۸،ص۱۸۳

نقد قویم
واژه «ربّ» صفت مشبهه است به معنی اسم فاعل یعنی «مربّی». و اتفاقا هر دو همریشه‌ و مضاعف‌اند از ماده«ر. ب. ب». بر این اساس، واژه «مربّی» در اصل «مربّب» بوده، و طبق قاعده‌ی صرفیِ تخفیف در مضاعف،«با»ی دوم مبدّل به «یاء» شده.۱
شاعر خوش‌ذوق هم به همین قاعده و نکته اشارت کرده، آن‌جا که گفته:
در مضاعف ببین چه‌ها کردند
حرف «با» بدل به «یا» کردند

بر این پایه، واژه «تربیت»(تربیة) هم در اصل «ترببة» بوده است و شده «تربیة».
پی‌نوشت
۱.نظیر «متصدّی» که با توجه به ریشه‌اش(ص. د. د) در اصل متصدّد بوده. و منه قوله تعالی:« فانت له تصدّیٰ»(عبس/۶)_«تصدّیٰ» مضارعٌ اصله«تَتَصَدَّدُ» حذفت احدی التّائین من اوله و ابدلت التّاءُ الثانیةُ یاءً(ثمّ الفاً) من آخره.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

18 Dec, 12:58


#سؤال٣١٢
در بیت معروف زیر از حضرت اُم‌ّالبنین علیها السلام:
لاتَدْعُوِنّی_ وَیْکِ_اُمَّ الْبَنین
تُذَکِّرینی بِلُیُوثِ الْعَرین
چرا به جای لاتَدْعِنّی، گفته است لاتَدْعُوِنّی؟
واوِ محذوف چرا برگشته است؟کاملا تحلیل کنید
#جواب
جواب بدین سؤال مقدمه‌ای می‌طلبد
که ذیلاً در پی می‌آید:
مقدمه
فن شریف عروض، میزان و ترازوی شعر است و آن بیت حضرت ام‌ّالبنین در بحر سریع است که هر مصراعش مشتمل بر سه مُستفعلن است
(اگر تفعیله‌ها دچار زحاف نشوند. و اگر زحافی رخ دهد ممکن است تفعیله‌ی مُستفعلن مبدل شود به مفتعلن یا مَفاعلن)
بنابراین، حضرت اُم‌ّالبنین لا تَدْعُوِنّی گفته تا بر وزن مُستفعِلُن شود
(لا تَدْ عُوِنْ=مُستفعِلُن)
(نی وَیْ کِ اُمْ=مستفعِلُن)
که اگر طبق قاعده ی صرفی می گفت:
«لاتَدْعِنّی» وزنش می‌شد مَفعولُنْ
(لاتَدْعِنْ نی=مَفعولُنْ)
که ما در اولین تفعیله‌ی بحر سریع، تفعیله‌ی مَفعولُنْ نداریم بلکه چنان که گفتیم تفعیله‌ی مُستفعلن داریم.
قاعده صرفی
تَدْعینَ(مفرد مؤنث مخاطب،صیغه دهم)
وقتی که لا ی نهی بر آن داخل شود نون عوض رفعی‌اش می‌افتد می شود لاتَدْعی. و چون مؤکد شود به نون ثقیله،
می شود لاتَدْعینَّ که بین یای ضمیر فاعلی و بین نون تأکید، التقای ساکنین صورت می گیرد که یاء برای رفع التقای دو ساکن، حذف شده، می‌شود لاتَدْعِنّ
و چون ضمیر مفعولیِ یای متکلم نیز به آخر فعل مزبور پیوست، شد: لاتَدْعِنّی
یعنی هرگز مرا اُمّ‌البنین نخوان.
🔹توضیح عروضی بیت
بیت مزبور یعنی:
لاتَدْعُوِنّی وَیْکِ اُمَّ الْبَنین
تُذَکِّرینی بِلُیُوثِ الْعَرین
از «بحر سریع» است و به جای« لاتَدْعُوِنّی» _همان طور که اشاره کردید_باید می گفت« لا تَدْعِنّی». اما این که چرا حضرت اُمّ‌البنین به جای تَدْعِنّی، تَدْعُوِنّی گفته است؟ باید گفت که در این صورت، وزن عروضی بیت مخدوش می شد. به تقطیع بیت نگاه کنید:
لاتَدْعُوِنْ=مُسْ تَفْ عِلُن
نی وَیْ کِ اُمْ=مُسْ تَفْ عِلُن
مَلْ بَنینْ:=فاعلان
تُذَکْ کِ ری:=مَفاعِلُن
نی بِ لُیُو:=مُفْتَعِلُن
ثِلْ عَرینْ:=فاعلان
این وزن درست است. حال اگر به جای لاتَدْعُوِنّی، طبق قاعده ی صرفی در صیغه دهم می گفت«لاتَدْعِنّی»(ای زن! مرا هرگز اُم‌ّالبنین مخوان) وزن عروضی بحر سریع_ که باید اولین تفعیله اش مُسْ تَفْ عِلُن باشد_ خراب می‌شد و مُسْ تَفْ عِلُن، مبدل می شد به مَفعولُن:
لاتَدْعِنْ نی=مفعولُن
در صورتی که ما در اولین تفعیله‌ی بحر سریع چنین زحافی نداریم نهایتاً اگر در تفعیله‌ی مُسْ تَفْ عِلُن بخواهد زحافی صورت بگیرد،به مفتعلن و مَفاعِلن مبدل می‌گردد.
بنابراین،در بیت،ضرورت شعری اتفاق افتاده است و توضیح این ضرورت هم از منظر عروضی بیان شد.

https://t.me/joinchat/OMqaJS-KI0E3MzAx
@Groups_SangTamam
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

18 Dec, 08:40


در دانشگاه تهران، و لابد در دانشگاه‌های دیگری، رشته‌ای هست با نام «نوازندگی موسیقی ایرانی»!

«موسیقی» صدای گوش‌نوازی است که از نواختن سازها ایجاد می‌شود و خود موسیقی را نمی‌نوازند! عجیب است که نام یک رشته غلط باشد. شاید خواسته‌اند از آوردن کلمه‌ی «ساز» در عنوان این رشته پرهیز کنند، که این هم بسیار نابخردانه است، چون چیزی به اسم «موسیقی ایرانی» نداریم، بلکه «سازهای ایرانی» و «دستگاه‌های موسیقی ایرانی» داریم.

حسین جاوید
@Virastaar

سنگ تمام

17 Dec, 06:22


کلیپ | شهید آیت‌الله دکتر "محمد مفتح"
https://www.aparat.com/v/z24hzp7
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

17 Dec, 06:22


player.iranseda.ir/music-player/?g=183472&w=4&VALID=TRUE
https://player.iranseda.ir/music-player/?g=183472&w=4&VALID=TRUE

۲۷آذر سالروز شهادت دانشمند همدانی محمد مفتح _روز وحدت حوزه و دانشگاه_گرامی باد
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

16 Dec, 20:12


@yosefzadehgilani1
@Groups_SangTamam

سنگ تمام

15 Dec, 16:01


الیومَ قلعُ هذه الغدّة السّرطانیّة_اعنی اسرائیل الصّهیونیّة الّتی اَعدّتْ قُواها لهدم المسلمین و فتح دیارهم _ باَیّ نحو کان واجبٌ عیناً علی الدُّوَل الاسلامیّة فی البلاد _و لاسیّما الدّولة*فی ایران القویّة_ و الّا فلینتظروا عاقبة تقصیرهم و تأخیرهم!
(امروز کندن این غده سرطانیِ_ منطقه که در حال پیشرفت و انتشار در تمام مناطق است_یعنی اسرائیل صهیونیست‌ که نیروهایش را برای نابودی مسلمانان و فتح شهرهایشان آماده کرده است_به هر صورتی که امکان‌پذیر باشد، بر دولت‌های اسلامی منطقه _خصوصا دولت ایران نیرومند_ واجب عینی است وگرنه همه باید پیامد بس تلخِ کوتاهی‌ورزی و دیراندازی را انتظار بکشند)

*«الدّولة» بمعنی العام.فانّها تشمل جمیع الحکّام.
#قلع_الغدّة
#ایران_القویّة
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

04 Dec, 11:03


#سؤال۴۰۴۸
ماده «خصّ» را با توجه به آیه «یختصّ برحمتِه مَن یشاء»۱ تحلیل کنید.
#جواب
جواب سؤال مزبور مقدمه‌ای کوتاه می‌طلبد.
مقدمه
در جمله«خصصتُ اللهَ بالعلم»، کلمه «الله» مخصوص‌به۲ است و کلمه «العلم»،مخصوص۳.
با حفظ این مقدمه، می‌گوییم که قاعده ماده «خَصَّ» در کاربرد فصیح آن است که حرف جر «باء» روی «مخصوص» آید_چنانکه در مثال می‌بینید_اما در معنا باید «باء» را روی «مخصوص‌به» بیاوریم و در ترجمه جمله مذکور بگوییم:
«علم را به خدا اختصاص دادم»
یعنی در واقع جمله«خصصتُ اللهَ بالعلم»_که عربی است_معنایش در فارسی، معادلِ این جمله عربی می‌شود«خصصتُ العلمَ بالله»۴
حال اگر در ترجمه بگویید:
«خدا را به علم اختصاص دادم»
این ترجمه دو ایراد اساسی دارد:
یکم.گرته‌برداری. یعنی فارسی را بر اساس الگوی عربی_که در پی‌نوشت گفتیم به صورت قلب است_آورده‌اید.
دوم. مفهوم ترجمه شما چنین است که خدا به علم اختصاص دارد و به جز صفت علم، صفتی دیگر ندارد!
که بی‌تردید چنین مفهومی غلط است.
بنابراین، آیه مورد سؤال یعنی «یختصّ برحمته من یشاء»_و تمام مواردی که حاوی ماده خصّ است_باید بر پایه همان قاعده یادشده، تحلیل و ترجمه شود.یعنی«خدا رحمتش را به هر که بخواهد، اختصاص می‌دهد»
گفتنی است پای بسیاری از مترجمان قرآن در گزاردن این آیه لغزیده است.
@yosefzadehgilani1

پی‌نوشت
۱.بقره/۱٠۵.
۲.یا «مقصور علیه».
۳.یا «مقصور».
۴.صورت اصلی جمله همین‌گونه است.از این رو گفته‌اند که کاربرد ماده خصّ به صورت قلب است.

سنگ تمام

01 Dec, 16:55


ساز و آواز
https://www.aparat.com/v/4bamN
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

01 Dec, 06:17


آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
https://www.aparat.com/v/v98rb03
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

30 Nov, 18:35


شاهکار فوق العاده از استاد عبدالباسط

سنگ تمام

30 Nov, 16:08


• کلیپ بسیار زیبای موزیک نوشته تصنیف ''قلاب''، با آواز همایون شجریان! #حتما_ببینید
♥️✦کانال استاد شجریان✦♥️

سنگ تمام

29 Nov, 14:39


آمده ام ای شاه پناهم بده
https://www.aparat.com/v/izvfj
شاعر: حسان
صدا:محمد علی کریمخانی
آهنگ: آریا عظیمی نژاد
به مناسبت نهم آذر سالروز عروج شاعر آیینی حبیب الله چایچیان(حسان). یادش گرامی باد و روانش شاد
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

29 Nov, 04:45


من از بی‌تو بودن شکستم کجایی،کجایی
نگو حقمه این همه بی‌وفایی،کجایی...
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Nov, 17:56


آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
https://www.aparat.com/v/l30qr1d
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Nov, 12:09


@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Nov, 07:35


دراسة المثنوی المعنوی للمولوی فریضة علی کل طالب و طالبة من الجامعی و الحوزوی.
تعلیل و تحلیل این مسأله را در قسمت دیدگاه خواهید خواند.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

26 Nov, 17:53


@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

26 Nov, 06:49


نسل به اصطلاح «زد» را دریابید که بر ضد همه چیز در حال تکثیرند از نوع نوشتن و گفتن نامیزانشان بگیر تا خوگرفتن با آداب جلف و عادات منحط غربی...
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

25 Nov, 08:38


«عکس الحمل» داریم اما «عکس الاضافة» نداریم.
توضیح این مسأله را در پست بعدی که نقدی است جدید بر تفسیر تسنیم خواهید خواند. ان شاءالله

سنگ تمام

25 Nov, 08:38


متن تفسیر تسنیم
اضافه «اله» به ضمیر «کُم» در «و الهُکُم الهٌ واحدٌ»۱ از باب عکس الاضافه است‌؛ زیرا همواره فرع را به اصل اضافه می‌کنند۲

نقد قویم
ما «عکس الحمل» داریم_چنان‌که در پست پیشین گذشت_اما چیزی به نام «عکس الاضافة» نداریم. و این تعلیل صاحب تسنیم که «همواره فرع را به اصل اضافه می‌کنند» علیل است و نادرست. چه، اضافه میدانی بس فراخ دارد و انواع آن بسیار زیاد و متعدد است. گاهی فرع به اصل اضافه می‌شود، مثل«ثمرُ شجرٍ»؛(میوه درخت) و گاهی هم بر عکس است یعنی اصل به فرع اضافه می‌شود، مثل«شجرُ ثمرٍ»؛(درخت میوه).
وانگهی اگر اضافه در «الهکُم» عکس الاضافه باشد،باید بتوانیم بر عکس ترکیب مزبور بیاوریم یعنی ضمیر «کُم» را به «اله» اضافه کنیم_چنان‌که در عکس الحمل می‌توانستیم موضوع و محمول را جابجا کنیم_در حالی‌که نمی‌توانیم چون «ضمیر» هرگز اضافه نمی‌شود و همانند سایر معارف،ممتنع الاضافه است.
و اگر بگویید مراد صاحب تسنیم مصداق «کُم» است یعنی «خلق» یا «عباد»، پاسخش آن است که بله مصداق مزبور درست است اما مسأله این است که بر پایه‌ی ادعای عکس الاضافة در آیه،نمی‌توان این مصداق را اجرایی کرد و گفت:«خلقُ الهٍ الهٌ واحدٌ» یا «عبادُ الهٍ الهٌ واحدٌ». که می‌بینید چنین سخنی، سخیف است و بی‌معنی.

پی‌نوشت
۱.بقره/۱۶۳
۲.تفسیر تسنیم، ج۸،ص۱۰۸.

سنگ تمام

25 Nov, 08:38


توضیح: در قضیه «الانسانُ موجودٌ» چون «وجود» اصل است و «ماهیت» فرع؛ از این رو قضیه مزبور «عکس الحمل» است یعنی اصل آن چنین است:«الموجودُ انسانٌ»۱.
پس «عکس الحمل» داریم. اما آیا «عکس الاضافة» هم داریم؟ که در تفسیر تسنیم ذیل آیه«و اِلهُکُم الهٌ واحدٌ» مطرح شده است. جوابش را در پست بعدی پی بگیرید.

پی‌نوشت
۱.این مسأله «عکس الحمل» به قضیه مزبور اختصاص ندارد بل در تمام قضایایی که «وجود» بر «ماهیتی» حمل شده است، صادق است. مثل«الحیوانُ موجودٌ»،«المَلکُ موجودٌ»،«اللهُ موجودٌ»،«الارضُ موجودةٌ»،«السماء موجودةٌ» و...
تمام این نوع حمل‌‌ها_ که قابل شمارش نیست_همه از باب «عکس الحمل» است.

سنگ تمام

16 Nov, 11:37


« تصنیف کیش مهر» شعری زیبا از علامه طباطبایی(قدس سره) با صدای شهرام ناظری
https://www.aparat.com/v/m67lz2f

سنگ تمام

14 Nov, 12:40


🟢۲۴آبان روز کتاب و کتاب‌خوانی را گرامی می‌داریم و بر کتاب‌نویسان و کتاب‌‌دوستان و کتاب‌‌خوانان راستین درود می‌فرستیم. همگان باید بدانند که« کتاب» برای خواندن است نه خواباندن!
در ضمن،چهل و سومین سالروز عروج بزرگْ‌عالم ربانی و سترگْ‌مفسر آیات آسمانی، مؤلف تفسیر گران‌سنگ المیزان را نیز گرامی داشته، بر روح پرفتوح آن رحیل عظیم سلام و درود می‌فرستیم.
یادش جاودان باد و راهش پررهرو!

سنگ تمام

12 Nov, 10:02


نماهنگ من کجا باران کجا لحظاتی دلنشین از حال و هوای حرم مطهر رضوی
https://www.aparat.com/v/eP9Jz

سنگ تمام

12 Oct, 16:13


🌴نمونه‌ای فنی و تخصصی از کتاب جدید(نُه نقد نمونه، ص۱۳۶)
🔷مقدمه
در آیه ۱۱ سوره مجادله:«یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ»۱
با توجه به این‌که واژه «درجات» تمییز محوّل از مفعولِ مضاف است و در اصل این‌گونه بوده:
«یرفعِ الله درجاتِ الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ»_و آیه را نیز در پی‌نوشت بر همین پایه ترجمه کردم_ و چنان‌که می‌بینید «درجات» مزبور مشترک است بین مؤمنان غیر عالم و مؤمنان عالم؛ از این رو زمینه‌ای برای حذف کلمه «درجةً» در جمله اول(معطوف علیه) نمی‌ماند و ادعای چنین حذفی بی‌وجه می‌نماید حتی اگر بر پایه قاعده مزبور یعنی« تمییز محوّل از مفعول» بگوییم اصل آیه چنین بوده است:«یرفعِ اللهُ درجةَ الذین آمنوا و درجاتِ الذین اُوتُوا العلمَ»؛ باز می‌بینید که این سخن، سخت سست است و غیر فصیح، و اسناد آن به خدا ناصواب است و قبیح.

🔶ایضاح
روشن‌ترین دلیل ما کیفیت کاربرد واژه «درجات» یا «درجة» در نظایر آیه‌ی مورد بحث می‌باشد که در قرآن کریم در جامه‌ی تمییز محوّل ظاهر شده است، مثل:«و رَفَعَ بعضَهم درجاتٍ۲»_«نرفع درجاتٍ مَن نشاء۳»_«فضّل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجةً۴»_«و لَلآخرةُ اکبرُ درجاتٍ۵»؛ که کلمه «درجاتٍ» در آیه اول و دوم و کلمه «درجةً» در آیه سوم تمییز محوّل از مفعول است و در آیه چهارم تمییز محوّل از مبتدا. والتقدیر علی التّرتیب:« و رَفَعَ درجاتِ بعضِهم»_«نرفعُ درجاتِ مَن نشاء»_«فضّل اللهُ درجةَ المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین»_«و لَدرجاتُ الآخرة اکبر».
🟢نکته
این که مفعول یا مبتدا را از جایگاهش بر می‌دارند و تمییز قرار می‌دهند و اسمش را «تمییز محوّل» می‌گذارند، جهتش تحصیل شیوایی و زیبایی است.برای تأیید این مدعا آیه‌های یادشده را پیش از تحویل و پس از تحویل بسنجید و مقایسه كنيد.(پیش از تحویل:یرفعِ اللهُ درجاتِ الذین آمنوا منکم و الذین اُوتُوا العلمَ)_(پس از تحویل:یرفعِ اللهُ الذین آمنوا منکم والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ).
با یادکرد این مقدمه می‌رویم سراغ تفسیر تسنیم ذیل آیه محور بحث یعنی آیه ۱۱ سوره مجادله.که می‌گوید:«قرآن کریم مؤمن را دارای یک درجه و مؤمن عالم را صاحب درجات می‌‌داند»۶ که این گفته برگرفته از تفسیر المیزان است:«کلمه درجةً در جمله اول به قرینه درجاتٍ در جمله دوم(معطوف) حذف شده است و این مسأله حکایت از برتری مؤمنِ عالم بر مؤمن عادی(برتری عالمان بر مؤمنان) دارد.۷
🖌نقد قویم
در مقدمه گفتم که چنین برداشتی از آیه درست نیست و بر خلاف قاعده ادبی و بلاغت قرآنی است. پس اسناد برداشت مزبور به خداوند حکیم یا قرآن کریم ناصواب است و مردود. البته برتری عالم بر مؤمن بدیهی است و در آن بحثی نیست_در این زمینه آیات پرشمار قرآنی و روایات بی‌شمار دینی در دست داریم۸_اما مسأله این است که استخراج این معنی از آیه یادشده بعید می‌نماید و تحمیل احتمال بر قرآن، تفسیر به رأی به حساب می‌آید و قاعده ادبی نیز آن را بر نمی‌تابد.

🔷پی‌نوشت‌ها
۱.فعل «یرفع» در آیه مجزوم است چون جواب امر است. متن کامل آیه:«یا ایّها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسّحوا فی المجالس فافسحوا یفسحِ الله لکم و اذا قیل انشزوا، فانشزوا یرفعِ الله الذین آمنوا والذین اُوتُوا العلمَ درجاتٍ والله بما تعملون خبیر»؛(ای باورمندان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا فراخ کنید، انجام دهید تا خداوند به شما فراخی دهد و هرگاه گفته شود برخیزید،گوش دهید تا خدا پایه‌های باورمندان و فرهیختگانتان را بالا ببرد و خدا بدانچه می‌کنید آگاه است).
۲.بقره/۲۵۳.
۳.انعام/۸۳،یوسف/۷۶.
۴.نساء/۹۵.
۵.اسراء/۲۱.
۶.تفسیر تسنیم،ج۱۶،ص۲۰۸.
۷.تفسیر المیزان، ج۱۹،ص۱۹۶.
۸.اِن اردتَ الاستیفاء فی ذلک من الآیات و الرّوایات، فراجع بحار الانوار، الجزء الاول، کتاب العلم. در آثار بزرگ ادبی نیز به مسأله مزبور فراوان پرداخته‌اند. از باب نمونه، استاد سخن سعدی در گلستان می‌سراید:
صاحب‌دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش به در می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

10 Oct, 03:46


با سلام
این عبارت از جواهر البلاغه رو برخی از اساتید اینگونه اعراب میدهند و قرائت میفرمایند:
الثالث الغرابه و هی کون الکلمه غیر ظاهره المعنی و ... عند العَرَبِ الفَصحاء (به فتح فاء و سکون صاد) و میفرمایند بهتر است (فُصَحاء) خوانده نشود

اساتید محترم! علتش چیست؟؟

سنگ تمام

10 Oct, 03:46


#سؤال۴۰۴۶👆👆
#جواب
هر فعلی که «فعیل/فعیلة»۱ داشت، «افعل/فعلاء» ندارد.۲ بنابراین چون «فصیح/فصیحة» داریم۳، از این رو «افصح/فَصْحاء» نداریم.۴
و تعبیر «العرب الفَصْحاء» غلط است و «العرب الفُصَحاء» صحیح است. فُصَحاء: جمع فصیح.
پی‌نوشت‌ها
۱.به عنوان صفت مشبهه.
۲.این موجبه کلیه و کبرای کلی از کاربردهای عرب به دست آمده است و یک مورد نقض هم ندارد.
۳.یقال«رجلٌ فصیحٌ» و «امرأةٌ فصیحةٌ».
۴.«نداریم» یعنی اساسا در لغت عرب به کار نرفته است و اگر امروزه کسی به کار ببرد_ مثل همان فردی که در سؤال مزبور اشاره شده_ غلط است. اما «افصح و فُصْحیٰ» که افعل تفضیل است داریم و صحیح است. یقال مثلا:«الکلامُ الاَفصحُ»  و «اللّغة الفُصْحیٰ».
نکته:هر فعلی که افعل/فُعلیٰ تفضیلی داشت، دیگر افعل وصفی ندارد.بدین بیان که صفت مشبهه اش بر وزن افعل/فَعْلاء نمی‌آید بلکه بر اوزانی دیگر می‌آید، مثل «اکبر/کبریٰ»، «افضل/فُضلیٰ» و «افصح/فُصْحیٰ» که صفت مشبهه این موارد می‌شود«کبیر/کبیرة»، «فاضل/فاضلة» و «فصیح/فصیحة».
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

10 Jul, 05:52


سلام دوست عزیز
نام« سنگ تمام» را حتما شنیده‌ای. آن نقد بدایة النحو است و بسیار مفصل است و بالغ بر پنج جلد خواهد شد و هنوز چاپ نشده است. اما «سنگ نا تمام» نقد بدایة التمارین است و یک جلد است و تازه چاپ شده است. این کتاب حاوی نکات فراوان لغوی و دقائق بسیار ادبی است و کاملا کاربردی است و در بسیاری از موارد، قواعد با لطائف و خاطرات درهم تنیده می‌شود و این درهم‌تنیدگی،از یک‌سو فهم مطلب دشوار را آسان کرده،از سوی دیگر موجب ملکه شدن قواعد در ذهن شده و از سوی سوم نشاط و شادابی خواننده را فراهم می‌سازد.
کتاب مزبور همانند سایر آثار نگارنده در حوزه نقد،کارگاهی است بزرگ برای آموزش درست و دقیق نقدنگاری، و دوره‌ای است مغتنم و سودمند هم برای شاگرد و هم برای استاد.
@Yousofzadehghilani
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

06 Jul, 03:47


هذا نداء الاصلاح و صاحبه سیبقیٰ
(تنها این صداست که می‌ماند)
ألیس الصّبح بقریب
بلیٰ فانّه:
اذا الشّعبُ یوماً اَرادَ الْحیاة
فلابُدَّ اَنْ يَستَجيبَ الْقَدَر
ولابُدَّ لِلَّيْلِ اَنْ ينجلي
ولابُدَّ لِلْقيدِ اَنْ يَنكَسر

@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

04 Jul, 19:59


به نظر می‌آید که پزشکیان مسلط‌تر است و پخته‌تر در همه ابعاد...
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

01 Jul, 05:10


#سیستم_سیستانی۱
قابل توجه مشایخ قوم و زعمای حوزه علمیه قم۲
(تقدیم به متفکر فقید، استاد شهید مرتضی مطهری۳)
عالم حوزوی_مثل مطهری_ باید فرهنگی کند نه سرهنگی.در غیر این صورت اگر حوزه بخواهد تمام سوراخ سنبه‌های سرهنگی و همه‌ی خُلل و فُرج غیر فرهنگی حکومت و حاکمان را با طلبه‌ها پر کند، باید منتظر تبعات تلخ و ناگوار و عوارض عنیف و زیانبار این کار باشد.از این رو بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران امام راحل(روح الله خمینی) آن فقیه انقلابی فقید از ابتدای شکل‌گیری نهادهای رسمی نظام نوپای اسلامی بر آن بود که روحانی۴ نباید در مصدر کارهای اجرایی قرار گیرد_مثلا رئیس جمهور شود_و امروز هم سترگْ‌زعیم حوزه‌ علمیه عراق(سید علی سیستانی) چون همان سیستم و تز مزبور_ یعنی عالم حوزوی باید فرهنگی کند نه سرهنگی_را در عراق و نجف اجرا می‌کند و مانع ورود حوزه و حوزویان به ساحت‌ها و عرصه‌های حکومتی است از این رو می‌بینید که عالمان عراقی و نجفی_و در رأس آنان خودِ مرجع اعلا یعنی سید علی سیستانی در چشم جهانیان، بسیار محترم و محتشم‌اند و نافذالکلمه‌اند؛اگر اشاره‌ای کنند مردم با سر می‌دوند.
زعمای معظم حوزه علمیه قم! بیایید همان سیستم سیستانی را در ایران پیاده کنید و نگذارید حوزه،ذوب در حکومت شود و حوزویان تدریجا مستغرق در قدرت و ثروت گردند۵ و از مردمان عادی فاصله گیرند و مرجعیت و ملجأیت خود را نسبت به توده‌های محروم از دست دهند!
باری،عالمان سرهنگی را به سنگرهای فرهنگی برگردانید و طلبه‌های مبتدی را سیاست‌ورز بار بیاورید نه سیاست‌باز.اگر سیاست‌ورز شدند، آن‌گاه می‌توانند جامعه را به سوی دیانت و سعادت سوق دهند و به سرمنزل مقصود برسانند. آری، عالمان حوزوی در درازنای تاریخ پرافتخار و درخشانِ هزارساله‌ی گذشته،همیشه از حاکمان عدالت‌پیشه، پشتیبانی می‌کردند اما هیچ‌گاه خود را قاطی آنان نمی‌کردند.باری۶ در پشتشان بودند، نه در مشتشان، آیتشان بودند، نه آلتشان!
🟢پی‌نوشت‌ها
۱.در این سوتیتر_و موارد دیگر در این جستار_ آرایه‌ی واج‌آرایی(همْ‌حروفی) به کار رفته است که مایه‌ی زیبایی سخن است.حرف سین نمود و تشخصی خاص دارد مثل این بیت نغز حافظ:
رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر ساعدِ ساقیِ سیمینْ‌ساق بود
(جالب است که حافظ بسیار استادانه بین مصراع اول و مصراع دوم ارتباطی عمیق ایجاد کرده است کسی که تسبیح به دست گرفته است و سبحان الله،سبحان الله می‌گوید،این صدای سین در مصراع اول را در مصراع دوم هم به تصویر کشیده است و بازتاب داده است!)
۲.بین دو کلمه‌ی متجانسین «قوم» و «قم» جناس زاید است.
۳.بزرگْ‌نظریه‌پرداز فکری نظام جمهوری اسلامی ایران که در همه ساحت‌ها سخن برای گفتن داشت و انصافا در تمام قلمروهای فرهنگی_علمی_فلسفی سنگ تمام گذاشت و نظیر نداشت.
۴.«روحانی» و مصدر جعلی‌اش«روحانیّت» از جمله واژگان وارداتی است که از عالَم مسیحیت وارد ادبیات اسلامی شده است. ما در تعالیم دینی و قرآنی«روحانی» و «روحانیّت» نداریم بل«عالِم» و «علما» داریم.«اِنّما یخشیٰ اللهَ
من عباده العلماء»؛«علماءُ اُمّتی افضلُ من انبیاء بنی اسرائیل».البته منظور از «علماء» در این روایت_بر فرض صحت صدور_امامان معصوم است.
۵.همه می‌دانند که اکثریت مطلق حوزویان(۹۶٪) زاهدانه زندگی می‌کنند و زیر خط فقر مطلق، روزگار می‌گذرانند و تنها اقلیتی از آنان(۴٪) که به مبادی عالیه وصل‌اند از مواهب قدرت و منافع ثروت برخورداند.
۶.نکته: بار ایهامیِ بس لطیف در پشت این واژه یعنی«باری» نهفته است که بر نکته‌سنجان پوشیده نیست و به اصطلاح، ایهام تناسب دارد.
توضیح:واژه‌ی«باری» که به معنیِ «خلاصه» یا«به هر حال»است؛در این‌جا اما به قرینه‌ی دو واژه‌ی«پشت» و«مشت» دو معنیِ دیگر را نیز برمی‌تابد و در ذهن تداعی کرده،فرایاد می‌آورد و آن دو معنی عبارتند از«محموله» و«میوه» که اولی را در پشت نهاده،حمل می‌کنند و دومی را در مشت گرفته،می‌بلعند.باری،عالمان آزاد به «باری» گران می‌مانند که بر پشت حاکمان،سنگینی می‌نمایند،به میوه اما هرگز نمی‌مانند که در مشت آنان ملعبه آیند!
#سیستم_سیستانی

@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

29 Jun, 14:50


به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجّت موجّه ماست
شخصیتی محبوب و محجوب،مردمی و بی‌تکلف، کاریزماتیک، خالق دوم خرداد۱۳۷۶،بانی گفت‌وگوی تمدن‌ها در ایران.
به امید تکرار دوم خردادی دیگر در ۱۵ تیرماه پیش رو.
به همت آزادمردان و بزرگ‌زنان.
@yosefzadehgilani1
https://t.me/Groups_SangTamam

سنگ تمام

27 Jun, 21:20


🔺 پس از انصراف زاکانی این ویدیو مورد توجه کاربران قرار گرفته است
@khabarfarda_ir

سنگ تمام

24 Jun, 06:33


سلام دوست عزیز
نام« سنگ تمام» را حتما شنیده‌ای. آن نقد بدایة النحو است و بسیار مفصل است و بالغ بر پنج جلد خواهد شد و هنوز چاپ نشده است. اما «سنگ نا تمام» نقد بدایة التمارین است و یک جلد است و تازه چاپ شده است. این کتاب حاوی نکات فراوان لغوی و دقائق بسیار ادبی است و کاملا کاربردی است و در بسیاری از موارد، قواعد با لطائف و خاطرات درهم تنیده می‌شود و این درهم‌تنیدگی،از یک‌سو فهم مطلب دشوار را آسان کرده،از سوی دیگر موجب ملکه شدن قواعد در ذهن شده و از سوی سوم نشاط و شادابی خواننده را فراهم می‌سازد.
کتاب مزبور همانند سایر آثار نگارنده در حوزه نقد،کارگاهی است بزرگ برای آموزش درست و دقیق نقدنگاری، و دوره‌ای است مغتنم و سودمند هم برای شاگرد و هم برای استاد.
@Yousofzadehghilani
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

23 Jun, 18:02


تحلیل انتخاباتی۱
(ویژه برنامه)
آقایان زاکانی و قاضی‌زاده هاشمی پوششی هستند _ به اختیار یا به اجبار و اشاره از بالا_کنار خواهند کشید و رقابت بین سه نفر خواهد بود؛ پزشکیان و قالیباف و پورمحمدی.
اگر اصلاح‌طلبان روی پزشکیان اجماع کنند، حتما آرای خاموش را با خود خواهند داشت و شبه دوم خردادی دیگر رقم خواهد خورد.در غیر این صورت با مشارکت اندک، ممکن است انتخابات به دور دوم برود.
در مناظره‌ها هم یک نفر از همه بهتر خواهد درخشید و ایده‌هایی مبنایی‌تر مطرح می‌کند و منطقی نیرومندتر دارد که پدیده انتخابات است و آن کسی نیست جز آقای پورمحمدی.۲
در ضمن،قالیباف آماده‌تر و نقدتر است تا جلیلی. قالیباف هم طراح خوبی است و هم مجری خوب_ سابقه‌اش خصوصا حضورش در نیروی انتظامی و شهرداری تهران همین را نشان می‌دهد_برخلاف جلیلی که صرفا طراح خوبی است اما هر طراح خوبی لزوما مجری خوبی نیست و ممکن است در اجرا مشکل داشته باشد.
پزشکیان هم پرونده‌ای مشابه قالیباف دارد. دوره حضور ایشان در سمت وزارت بهداشت دولت خاتمی، گواه این مدعاست.علاوه بر این‌که بر آموزه‌ها و تعالیم دینی خصوصا نهج البلاغه احاطه و اشراف نسبی دارد و کاربست منطقی آنها در حکمرانی اسلامی تأثیری شگرف در وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مردم خواهد داشت.البته در صورت پیروزی آقای پزشکیان، لازمه‌ی به ثمر نشستن آن آموزه‌ها در جامعه، آن است که غوغائیان _از چپ و راست_از طرف مبادی عالیه و قوه عاقله‌ی نظام مهار شوند وگرنه تنش‌ها و چالش‌ها و بحران‌هایی مشابه دوره دولت خاتمی بلکه شدیدتر و پیچیده‌‌تر از آن، پیش رو خواهیم داشت. این‌جاست که حاکمیت باید تدبیر و عقلانیت به خرج دهد و وضعیت جامعه را عادلانه مدیریت و هدایت کند و در یک طرف دعوا نایستد و با تحریک پیدا و پنهان غوغائیان بر تنور تنش‌ها ندمد و دامنه‌ی چالش‌ها را توسعه ندهد.
پی‌نوشت
۱.این تحلیل به تاریخ دوشنبه ۲۱ خرداد گذشته در یکی از گروه‌های سیاسی در فضای مجازی صورت گرفته است
۲.جالب است که تاریخ نگارش این تحلیل حدود یک هفته مانده به اجرای مناظرات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری بود.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

23 Jun, 07:35


این را توی کانالی دیدم (به‌گمانم «یکی بود، یکی نبود») و چون دیدم شاهد صدقی بر عرایض همیشه است تقدیمتان می‌کنم.
بارها و بارها عرض کرده‌ام: با آمدن روش‌های جدید برای فراگیری، دیگر لزومی ندارد خودتان را بکشید که حتماً تمام متون را پیش اساتید تراز اوّل بخوانید. بله، اگر ممکن شد که زهی سعادت! ولی دیگر ممکن نیست و اینها خواب خوشی بود که دیدیم و گذشت!
در این یادداشت، نویسنده که خود آن طرف آب بزرگ شده و سال‌هاست زبان انگلیسی تدریس می‌کند از چیزی می‌گوید که تا کنون برایش سابقه نداشته. با نوجوانان و جوانان زیادی مواجه شده که انگلیسی را بسیار روان صحبت می‌کرده‌اند، با خواندن فراوان و دیدن DVD زیاد.
ماها البتّه این علوم را از همان ابتدا آلی و پنجره‌ای برای ارتباط با کتاب و سنّت می‌دیدیم. امّا خواستم عرض کنم: حالا اگر شد، از هر علمی یک کتاب را با مدرّسی کارکشته بخوانید و برای بقیه خود را معطل نکنید؛ که عمر برف است و آفتاب تموز (با کمی تقریب = همین تیرماه که در آن هستیم)!

@doroos_erfanian
@yosefzadehgilani1
https://t.me/Groups_SangTamam

سنگ تمام

20 Jun, 07:36


https://eitaa.com/Yousofzadehghilani

کانال آثار استاد یوسف‌زاده در پیام‌رسان ایتا

در این کانال بیش از سی اثر اعم از منتشرشده و منتشرنشده معمولا در حوزه نقد معرفی شده است و رفته‌رفته بر تعداد آثار مزبور افزوده خواهد شد.

سنگ تمام

20 Jun, 07:34


نقدی دیگر بر این تفسیر گران‌سنک
متن المیزان
... خرجوا و اعتزلوا القومَ و هُمْ فی خطرٍ عظیمٍ یهدّدهُم و یهجم علیهم من کلّ جانب.۱
تفسیر المیزان،ج۱۳،ص۲۴۹
نقد المیزان
انّ استعمال تعبیر «خطر » هنا خطأٌ فانّه لایستعمل فی العربیّة الّا فی موضع خیر بمعنی المقام و المنزلة کما فی الدعاء:« اللّهم ارحم عبدک یا ذا الخطر العظیم»۲ و کما فی الحدیث المشهور:«النّاسُ هالکون الّا العالمون و العالمون هالکون الّا المخلصون و المخلصون علی خطر عظیم» اَیْ علی مقام رفیع اَمینٍ من الهلاک۳. نعم هذه الکلمة تستعمل فی الفارسیّة غالباً۴ فی موضع شرّ و خوف کما قال الحافظ:
قطع این مرحله بی‌همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
و قال السعدی:
وصال کعبه میسّر نمی‌شود سعدی
مگر که راهِ بیابانِ پرخطر گیرند
و قال الخاقانی:
کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق، زین گونه خطرها
فمنشأ اشکال تفسیر المیزان هنا هو النّظر الی الاستعمال الفارسیّ.
پی‌نوشت
۱.هذه العبارة فی قصّة اصحاب الکهف.
۲.بحارالانوار،ج۹۴،ص۲۶۴.
۳.والمتکلّمون و المترجمون باللّغة الفارسیّة کلّهم اجمعون اَخطئوا فی ترجمة هذا التعبیر فی الحدیث.
۴.گاهی هم در زبان فارسی در موضع خیر و مثبت نیز به کار می‌رود. مثل این بیت از حکیم سنایی:
اندر حضر نباشد آزاده را خطر
و اندر حجر نباشد یا قوت را بها
و مثل این بیت از خاقانی:
چو باد از درِ هرکس نخوانده درنشوم
چو خاک هم خود را بی‌خطر بنگذارم
و حکیم ناصرخسرو هم گفته:
گر در کمال و فضل بوَد مرد را خطر
چون خوار و زار کرد پس این بی‌خطر مرا؟
و دست آخر سعدی نیز سروده:
ندهد هوشمندِ روشن‌رای
به فرومایه، کارهای خطیر
بوریاباف‌باف اگرچه بافنده‌ست
نبرندش به کارگاهِ حریر


گروه مناظره در پیام‌رسان ایتا
بررسی نقدهای وارد بر تفسیر تسنیم و سایر مطالب ادبی
در گروه مناظره👇👇

https://eitaa.com/joinchat/2353529060Ce5681bfd21
@Yousofzadehghilani

سنگ تمام

14 Jun, 19:40


@Yousofzadehghilani ⬅️⬅️⬅️⬅️به کانال

استاد یوسف‌زاده گیلانی خوش آمدید🌹
در این کانال حدود سی اثر عمدتا در حوزه نقد اعم از منتشر شده و در شرف انتشار معرفی خواهد شد و به تدریج بر آثار یادشده افزوده می‌شود.
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

13 Jun, 13:52


سلام دوست عزیز
نام« سنگ تمام» را حتما شنیده‌ای. آن نقد بدایة النحو است و بسیار مفصل است و بالغ بر پنج جلد خواهد شد و هنوز چاپ نشده است. اما «سنگ نا تمام» نقد بدایة التمارین است و یک جلد است و تازه چاپ شده است. این کتاب حاوی نکات فراوان لغوی و دقائق بسیار ادبی است و کاملا کاربردی است و در بسیاری از موارد، قواعد با لطائف و خاطرات درهم تنیده می‌شود و این درهم‌تنیدگی،از یک‌سو فهم مطلب دشوار را آسان کرده،از سوی دیگر موجب ملکه شدن قواعد در ذهن شده و از سوی سوم نشاط و شادابی خواننده را فراهم می‌سازد.
کتاب مزبور همانند سایر آثار نگارنده در حوزه نقد،کارگاهی است بزرگ برای آموزش درست و دقیق نقدنگاری، و دوره‌ای است مغتنم و سودمند هم برای شاگرد و هم برای استاد.
@Yousofzadehghilani
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

21 May, 10:44


(تقدیم به رئیس جمهور محبوب و مردمی
فقید سعید، سید ابراهیم رئیسی، رئیس الوزراء، خادم الرضا)
... باری؛
حرف‌های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می‌کنی؛
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

05 May, 07:58


| Instagram
https://www.instagram.com/sarzaminesher/reel/C5_XtSFogEI/
محمد سعید میرزایی
انتخاب درست داوران
در برنامه سرزمین شعر،
به عنوان شاعر شاعران

مگر در ساعت رفتن، دلم جا مانده بود این‌جا
که از پی، کفشدارانش مرا خواندند زود این‌جا
سلامم را که پیش از لب‌گشودن، در جواب آمد؟
دخیلم را چه کس قبل از گره‌بستن، گشود این‌جا
نمازم را که پیش از بستنِ قامت، امامت کرد؟
دعایم را که پیش از گفتنِ حاجت، شنود این‌جا
ولایت چشمه‌ای دارد که در این خانه باید دید
کرامت معدنی دارد که باید آزمود این‌جا
هدایت کوکبی دارد، از این مشرق شده طالع
نبوت موکبی دارد که می‌آید فرود این‌جا
تو در بازار دل چشمی مهیّا کن چه می‌دانی
به هر آیینه چندین جلوه خواهد رو نمود این‌جا
@yosefzadehgilani1

سنگ تمام

27 Mar, 15:11


اجرای عبدالصمد مرزوقی محفل ۲
https://www.aparat.com/v/vGL6J
@yosefzadehgilani1

1,165

subscribers

44

photos

21

videos