#جواب
پنج نکته
یکم. در تأویل بردن به مصدر، خصوصیات فعلِ موردِ تأویل فوت میشود.بنابراین، مفاد فعلهای انشایی مثل امر و نهی و نیز مفاد فعلهای مجهول در تأویل به مصدر فوت میشود و با فعلهای خبری و فعلهای معلوم یکسان خواهد شد.
و اشکالی هم پیش نمیآید. چون مشخص است که هویت آن فعلها پیش از تأویل به مصدر، چه بوده است. وانگهی تأویل بردن که بالقوه است نه بالفعل. برای نوآموز، تأویل میبرند.
(خاطره
سابقا یادم هست که طلبهها در رشت_هنگامی که چیزی از دست میرفت یا مثلا کسی پول کسی را خرج کرده بود_ به شوخی میگفتند «به تأویل مصدر رفت» کنایه از اینکه خلاصه فوت شد و از بین رفت)
دوم. ماده «عهد» با حرف جر «باء» متعدی میشود. البته در کاربرد فارسی نیز چنین است. حافظ گوید:
عهد ما با لب شیرینْدهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند۱
سوم. ماده «اذن» با حرف جر «لام» بکار میرود.
چهارم. حذف حرف جر در دو حرف مصدری «اَنْ» و «اَنَّ» قیاسی و قانونی است. پس این حذف شیوع دارد. ابن مالک در الفیه گوید:
و عَدِّ لازماً بحرفِ جرّ
و اِنْ حُذِف فَالنّصبُ للمنجرّ
نقلاً و فی اَنّ و اَنْ یَطّردُ
مَعَ اَمْنِ لَبْسٍ ک: عَجِبتُ اَنْ یَدُوا
یعنی «عَجِبتُ مِنَ دِیَتِهم»
پنجم. در تأویل بردنِ فعل منفی، یا فعل نهی، به جای حرف نفی و حرف نهی، از واژه«عدم» بهره میگیریم.
با حفظ این نکات پنجگانه میرویم سراغ تأویل به مصدر بردن آیات سهگانه:
۱.«أ لمْ اَعهد الیکم یا بنی آدم (بِاَنْ لاتعبدوا الشّیطان=بعدمِ عبادةِ الشّیطان/بعدمِ عبادتکم الشیطانَ/لِلشّیطان) با لام تقویت. مصدر را میتوان به فاعل اضافه کرد یا به مفعول. توفیری ندارد.
۲.«و (أ لم اَعهد الیکم ) بِاَنِ اعْبدونی=بعبادتی/بعبادتکم ایّایَ.
۳.«فی بیوتٍ اَذِنَ اللهُ (لِاَنْ) تُرفع=لِرفعها»
پینوشت
۱.باری؛
عهد ما با لب شیرینْدهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم، خداوندانند 👇👇
@yosefzadehgilani1