جان‌پناه @myuntoldstories Channel on Telegram

جان‌پناه

@myuntoldstories


[ She was a fairy, stuck in an unromantic mundane world, with no magic and no beauté, trying to paint some color into life, using her magic to heal this unenchanted world. ]

Contact: @forwordsandwordsbot

“Magic works when emotions are involved.”

جان‌پناه (Persian)

جان‌پناه یک کانال تلگرامی با نام کاربری myuntoldstories است که داستان‌هایی از یک پری را به تصویر می‌کشد. این پری در دنیای معمولی و بدون جادویی گیر کرده است، هیچ جادوی و زیبایی ندارد اما سعی می‌کند با استفاده از جادوی خود رنگی به زندگی ببخشد و این دنیای بی‌جادو را درمان کند. اگر علاقه‌مند به گوش دادن داستان‌های احساسی و جادویی هستید، این کانال برای شماست. با تماس با @forwordsandwordsbot می‌توانید بسته به احساسات خود، جادوی بیشتری تجربه کنید. همانطور که گفته می‌شود: "جادو وقتی کارایی احساسات داشته باشد، به خوبی انجام می‌شود."

جان‌پناه

21 Nov, 20:52


وای این‌ها رو برای منم بفرستید! 😂 من رو هم در جریان دراماها قرار بدید لطفا.

جان‌پناه

21 Nov, 20:51


رویا تو داری فیلم‌های جنتلمنانه می‌بینی
من دعوای چند تا نویسنده که کی از کی کپی کرده😂🔥

متأسفانه خویِ بدجنسم اجازه نمی‌ده لذت نبرم :)
دارن شبیه مورچه به هم می‌پرن.

جان‌پناه

21 Nov, 20:46


داشتم بهش می‌گفتم «جنتلمن بودن» در مردها چیزیه که بیشتر از همه به چشم من می‌آد. از ریزترین حرکات مثل باز کردن در برای خانم‌ها گرفته و صندلی عقب کشیدن، تا پروتکتیو بودن و اون انرژی مردانه رو در رابطه حفظ کردن. طرز صحبت، مدل شوخی‌ها، مدل حفظ احترام طرفین و حتی طرز هندل کردن بحث و گفتگو، چیزیه که دقت من رو خیلی به خودش جلب می‌کنه.
یعنی اولین چیزی که من رو به خودش جذب می‌کنه همینه، نداشتنش هم ممکنه باعث شه جالب‌ترین انسان دنیا برام جالب نباشه.
و شخصیت مرد این فیلم، «ادوارد»، به طرز عجیبی تمام این خصوصیات رو داره. از طریقه گفتگوها، تلاشش برای دختر قصه واسه اینکه fairytale عاشقانه‌ش رو محقق کنه، دفاع کردن‌هاش، همه‌چی!
واقعا از لحاظ شخصیت‌پردازی، این شخصیت به طرز بی‌نظیری نوشته شده!

جان‌پناه

21 Nov, 19:34


بالاخره سارا رو مجبور کردم pretty woman رو کنارم ببینه و حالا می‌دونه وقتی می‌گم تایپ من در مردها «بیزینس‌من» هست، منظورم چیه.

جان‌پناه

21 Nov, 15:33


صبر ندارم کارگاه نیلوفر برسه! جذابیت نمایشنامه‌نویسی هیچوقت برام تموم شدنی نیست و حالا اینکه با استاد قشنگی مثل نیلو قراره تخصصی‌تر از همیشه یادش بگیرم، جذابیتش رو برام بیشتر هم می‌کنه.

جان‌پناه

20 Nov, 21:32


با سارا فیلم the holiday رو دیدیم و من از همون ثانیه اول داشتم برای جود لا غش و ضعف می‌کردم تا آخرش! این مرد هم خوش قیافه‌ست، هم خوش صدا، هم بریتیش، هم همه‌چیز! خدای من!

جان‌پناه

20 Nov, 15:48


غر این روزهای هر نویسنده: نوشتن با AI. 😂😭

جان‌پناه

20 Nov, 15:48


چون عاشق این پستم هستم، دوست دارم اینجا هم بذارمش.

جان‌پناه

20 Nov, 14:44


سلام قشنگم.
نویسندگی درمانی / نوشتار درمانی / تراپی نوشتن هر سه یکی هستن. جایی که فرد از داستان‌نویسی برای ابراز خودش استفاده می‌کنه (مثل سیلویا پلاث و کتاب the bell jar یا کافکا در کتاب metamorphosis یا همون مسخ) و یا فرد به حالت ژورنالینگ احساسش رو می‌نویسه (مثل کتاب نامه به پدر کافکا)
من یک مقاله هم در همین حیطه توی لومیر کار کردم که اگر دوست داشتید می‌تونید بخونیدش:

https://lumiereartschool.com/نوشتار-درمانی-در-ادبیات-از-کافکا-تا-پلا/

در مورد سوال بعدی: خیر. هر کسی نمی‌تونه کار کنه، چون یکی از روش‌هایی هست که در رویکرد درمانی CBT و همچنین رویکرد ناتالی راجرز به کار می‌ره و کسی که این شیوه رو کار می‌کنه حتما باید روان‌شناسی خونده باشه و به این دو رویکرد مسلط باشه. یادتون باشه هر وقت اسم درمان اومد، دنبال درمانگر بگردید، نه علاقمند به حیطه درمانگری. دنبال کسی باشید که تخصص حیطه رو داره.

سوال آخر: برای هر کسی که دوست داره خودش رو بیشتر بشناسه، خودش رو ابراز کنه، احساساتش رو بشناسه و باهاشون کنار بیاد، و حتی کسی که می‌خواد در نویسندگی بهتر شه و قلم بهتری رو در نوشتن تجربه کنه مناسبه.

من خودم توی منتورینگ‌هام، بخش زیادی رو به همین نوشتاردرمانی اختصاص می‌دم. :”>

جان‌پناه

20 Nov, 14:38


رویا میشه بگی نویسندگی درمانی یا تراپی نوشتن چیه؟ همون داستان نویسیه؟ هر کسی میتونه کار کنه یا آموزش بده؟ برای کیا مناسبه؟ میشه کلا توضیح بدی

جان‌پناه

20 Nov, 11:26


از آدم‌هایی که در زندگی شخصیت submissive ایی دارند به طور اتوماتیک خوشم نمیاد.
متنفرم از اینکه می‌بینم در هر قدم از زندگیشون منتظرن یکی بیاد دست اینارو بگیره.
یکی بهشون کمک کنه.
یکی بهشون بگه باید چیکار کنن.
یکی لقمه بذاره تو دهنشون.
یکی تک تک مراحلی که باید طی کنند رو براشون وا کنه و در تک تک اون مراحل هم همراهشون باشه.
بعد می‌گن: خب کسی اینارو بهمون یاد نداده:((
آخه ماها کلاس خصوصی خیلی مخصوصی رفتیم که بهمون یاد بده.
همه باید خودشون یاد بگیرند.
بخصوص اکثر ایرانی‌ها که سیستم آموزش پرورششون یک سیستم گوسفند‌پروره و خانواده‌اشون هم یک عده آدم ناپایدار و از لحاظ فکری و روحی مریض و فرمانبردار.

Decisive بودن
از جذاب‌ترین خصوصیات شخصیتی هست که یک آدم می‌تونه داشته باشه.
اینکه تصمیمت رو بگیری و در مقابل مخالفت‌های بی‌جای اطرافیانت پای تصمیمت بایستی یکی از نقاط قوت شخصیتت محسوب می‌شه.
(نه اینکه عین بچه‌ها لجبازی کنی. منظورم گرفتن یک تصمیمیه که تمام جوانبش رو سنجیدی و با این حساب انتخابش کردی.)

یعنی کی میخوای یاد بگیری که از یه جایی به بعد دیگه نباید مامان و بابا و داداش و خواهر و این نویسنده یا بلاگر اینستاگرامی/ تلگرامی/یوتیوبر باید برات تصمیم بگیرن؟
از مغزت برای تصمیم‌گیری‌های مهم زندگیت نباید استفاده کنی؟
در تمام مواقع یکی باید باشه بهت بگه؟
بعد میگن: می‌ترسم اشتباه کنم. اگه فلان چیزو انتخاب کنم و بعداً بفهمم که انتخابم غلط بود چی؟

خب بکنی!!!!!!!!!
چی می‌شه؟
می‌میری؟ می‌کشی؟ آسمون به زمین میاد؟ می‌برنت زندان؟
اشتباه نکنی چجوری میخوای یاد بگیری؟
چجوری میخوای تجربه بدست بیاری؟
منتظر نشستی چه اتفاقی بیفته دقیقاً؟
کی بهتر از خودت می‌تونه برای خودت تصمیم‌گیری کنه؟
هی به اینو اون نگاه میکنی که «بگو چیکار کنم. تورو خدا منو راهنمایی کن. تو جای من بودی اینو انتخاب میکردی یا اونو؟»
اون شخص جای تو نیست.
شاید اونی که داری ازش می‌پرسی هم یک لوزر به تمام معنا باشه که یه چیزی بهت بگه که وقتی انجامش بدی و نتیجه رو ببینی آرزو کنی که کاشکی به حرف خودت گوش می‌دادی. یا صرفاً یه آدمی که هیچوقت در موقعیت تو نبوده اصلاً که بخواد بفهمه درست و غلط چیه.
متوجه می‌شی اهمیت قضیه رو؟
پاشو برو یه دفتر و مداد بردار.
نتایج و فواید خوب و بد فلان تصمیمت رو بنویس و قضیه رو برای خودت سبک سنگین کن.
آخرم یکی رو انتخاب کن و پشت سرتم نگاه نکن.
اگه نشد هیچ اتفاق بدی نمی‌افته.
می‌فهمی این تصمیم اشتباه بوده.
می‌ری سراغ بعدی
و بعدی
و بعدی
و بعدی
و اینجوری بزرگ می‌شی.

جان‌پناه

20 Nov, 07:51


گفتگو درباره احساساتت با دیگری، جایی خیلی سخت می‌شه که اون رو هم درک می‌کنی و متوجهی چرا یکسری رفتارها رو انجام می‌ده، و راه‌حلی برای چیزی که داری حسش می‌کنی یا ناراحتت می‌کنه وجود نداره. پس تو باید همه‌چیز رو درون خودت حل کنی و لبخند بزنی انگار که جداً اتفاقی نیفتاده.

جان‌پناه

20 Nov, 05:44


اگر قهوه هم‌ داشتم دیگه زندگی بی‌نظیر می‌شد.

جان‌پناه

20 Nov, 05:44


عاشق کار کردن در صبح‌ها هستم.

جان‌پناه

20 Nov, 04:45


I believe that art is the only form of activity in which man can assures himself to be a true individual. And is capable of going beyond the animal state. Because art is an outlet towards regions which are not ruled by time and space. And to live is to believe. That’s my belief.

جان‌پناه

19 Nov, 17:09


بحث اینه که موارد درمانی صرفا مربوط به خانم‌ها، دقیقا در همین وضعیته. در قرن بیست و یک ما هنوز دارویی نداریم که فقط برای درمان و کمک به روند پریود باشه. مفنامیک اسید و ژلوفن می‌خوریم که اولی برای دندون‌درد و دومی برای سردرده و هردو عوارض خودش رو در طولانی مدت داره و یه زن به صورت میانگین حدود سی سال هرماه پریود می‌شه و حداقل یکبار مجبوره هرماه دارو بخوره، تازه این بهترین حالتشه.
داروهای پیشگیری از بارداری برای خانم‌ها هم در وضعیت اسفباری‌اند، مثل مثالی که همین خانم زد. همه کاملا هورمونی هستن و واقعا دارویی نداریم که تاثیر شدید یا بلندمدت روی بدن زن نذاره، تازه به جز این قضیه که IUD و روش‌های این چنینی برای دختر مجرد در ایران انجام نمی‌شه.

جان‌پناه

19 Nov, 16:09


دلم چیزهای خوشمزه می‌خواد. مثل چیزکیک توت‌فرنگی و پودینگ شکلاتی و قهوه.