🖊الهام حمیدی
■همه ما به نوعی تجربیاتی از اهمالکاری در زندگی خود داشتهایم، اینکه کاری، پروژهای و مسوولیتی را تا لحظه آخر به تاخیر میاندازیم و گاهی حتی ترجیح میدهیم به آن فکر نکنیم در حالی که به تدریج در گوشه ذهنمان به دغدغهای اجتنابناپذیر و نگرانی مزمن تبدیل میشود.
●در اینکه اهمالکاری ریشه در ویژگیهای شخصیتی ما دارد شکی نیست. در گذشته تصور میشد که اهمالکاری ناشی از عدم مدیریت زمان است ولی تحقیقات سالهای اخیر نشان داده است که این رفتار میتواند ناشی از احوالات روحی افراد و خلقوخوی آنها نیز باشد. افراد مضطرب و افسرده به میزان بیشتری کارهای خود را به عقب میاندازند. در مقابل گاهی نیز ویژگیهای کاری که باید انجام دهیم اهمالکاری ما را تشدید میکند، یکی از آن ویژگیها کسالتبار و ناخوشایند بودن آن است و دیگری زمانبندی پاداش و مجازات، یعنی کاری که پاداش و مجازات آن در آیندهای بسیار دور صورت میپذیرد.
○اهمالکاری پدیدهای فراگیر است. برای مثال جرج لوینستاین، با فرضیه «ترجیح زمانی» یا «ناسازگاری زمانی» به توضیح این پدیده میپردازد. رفتار اهمالگرایانه، برخلاف آن چیزی که در باور عموم جا افتاده است، از نوعی تلاش مغز برای رفتار منطقی نشات میگیرد و هیچ ارتباطی با تنبلی و ناتوانی در مدیریت زمان ندارد. به عبارت دیگر افراد اهمالکار نهتنها تنبل نیستند بلکه معمولاً افرادی بسیار پرکار و پردغدغه هستند. این تئوری اقتصاد رفتاری معمولاً در یک سوال خلاصه میشود، آیا شما دوست دارید در همین لحظه ۱۰۰ دلار داشته باشید یا هفته آینده؟ طبیعتاً همه دوست دارند همین الان ۱۰۰ دلار در جیب خود داشته باشند. حال تصور کنید پروژهای را باید هفته آینده تحویل دهید، آیا ترجیح میدهید امروز ۵ ساعت برای آن وقت بگذارید یا هفته آینده؟ بسیاری تصور میکنند که ۵ ساعت امروز با هفته آینده هیچ تفاوتی ندارد پس آن را به همان روزهای آخر موکول میکنند. این یک رفتار ناخودآگاه ذهن است برای نیل به یک لذت آنی که قطعاً تفاوت زیادی با تعریف تنبلی دارد.
■ ترس از شکست از مهمترین دلایل به تاخیر انداختن وظایف است.
اهمالکاری عامل اصلی مشکلات مالی افراد نشان داده شد. رفتارهای مالی زیانباری مانند به تاخیر انداختن شروع پسانداز برای دوران بازنشستگی، خریدهای لحظه آخری و پرداخت نکردن بهموقع صورتحسابها ناشی از اهمالکاری افراد است.
■روانشناسان راهکارهای زیادی برای مقابله با این پدیده ارائه دادهاند. از اختصاص نیم ساعت در روز به انجام کارهای عقبافتاده و تکنیک حمله پنجدقیقهای تا استفاده از یادداشتهای برچسبدار و تهیه فهرست کارهایی که باید انجام شوند. در حالی که هیچیک از این راهکارها، به تنهایی ایدههای بدی برای مدیریت بحران اهمالکاری نیستند، اما هیچکدام، هسته اصلی و نیروی محرک آن را هدف قرار نمیدهد.
اهمالکاری ریشه در احساسات افراد دارد. پیچل تئوری ترمیم خلقوخو را به عنوان راهکاری برای مقابله با این پدیده ارائه داد. او معتقد است توانایی ما در کنترل احساسات منفیمان ارتباط مستقیمی با توانایی ما در مبارزه با اهمالکاری دارد. تحقیقات او نشان داده است قضاوت احساساتمان عامل اصلی به تاخیر انداختن وظایمان است.
وقتی خود را برای انجام ندادن کاری سرزنش میکنیم، کنترل اوضاع را به کل از دست میدهیم.
●واقعیت این است که اهمالکاری وجود دارد و باید آن را بپذیریم. حتی این ویژگی شایسته احترام و توجه نیز هست. اهمالکاری یک عملکرد روانی حیاتی برای کاهش اضطراب و غلبه بر سایر احساسات دردناک است. این رفتار نتیجه تلاش ذهن برای القای حس خوب به شماست و مشکل از همینجا شروع میشود، اهمالکاری در کوتاهمدت باعث کاهش اضطراب اما در بلندمدت به افزایش اضطراب منجر میشود. در مجموع دقت کنید، بسیاری از رفتارهای بد و نامعقول ما نتیجه تلاش ذهن برای غلبه بر اضطرابهای کوتاهمدت است.
○اهمالکاری میتواند حس آرامش و حمایتگرانهای در ما ایجاد کند، برای همین ترک آن بسیار دشوار است. در این میان روانشناسانی نیز هستند که میگویند اهمالکاری خصلت ناپسندی نیست زیرا در جوامعی که ارزشهای لیبرال فردی تشویق میشود، ظهور چنین رفتارهایی نشاندهنده تفاوتهای فردی در اولویتبندی اهداف است. ولی تجربههای شخصی همه ما نشان داده است که دلیل اهمالکاری هرآنچه باشد، از تفاوتهای فردی گرفته تا کسالتبار بودن مسوولیتهایمان یا زندگی در جوامعی که آزادیهای فردی تشویق میشوند، چنین رفتاری میتواند افسردگی، بیخوابی، کاهش عزتنفس و به خطر افتادن سلامتمان را به همراه داشته باشد و بهترین راه مبارزه با آن نه قضاوت عملکرد و احساساتمان، بلکه قبول احساسات منفیمان، تحمل اضطرابها و فشارهای زودگذر به امید رسیدن به آرامش واقعی پس از طوفان است.
@planing_tm